رفتن به محتوای اصلی

کیانوش توکلی : آغاز سال تحصیلی جدید و علل بازماندگی از تحصیل کودکان

کیانوش توکلی : آغاز سال تحصیلی جدید و علل بازماندگی از تحصیل کودکان


در آستانە بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی جدید در ایران آمارها حاکی افزایش تعداد کودکان بازماندە از تحصیل بە دلیل فقر و بی‌عدالتی در سیستم آموزشی است.‏فاصله خانوادەهای کارگری و اقشار کم برخوردار از تحصیل رایگان و آنچه اصل ۳۰ قانون اساسی نام دارد هر روز بیشتر می‌شود و نشان می‌دهد، این خانواده‌ها برای تحصیل فرزندانشان تمایلی ندارند.‏ 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

دیدگاه‌ها

کیانوش توکلی

فرامرز عزیز؛ سئوال مجری برنامه ژورنالیسی و کارشناسی بود ؛ مبنی بر اینکه ایا رژیم می تواند مشکل بازماندگی از تحصیل را بر طرف نماید ؟ و پاسخ من این بود که جمهوری اسلامی تا زمانی که گفتمان ضد اسرائیلی _ ضد امریکایی را سر سختانه دنبال می کند ؛ قادر به حل هیج مشکلی از جامعه ایران نخواهد بود

د., 09.09.2024 - 17:09 پیوند ثابت
پیشگام جهانی

کوششهای سکولار و علمی روشنگران ایرانی ؛علیه سیاست آموزشی اسلامی میتواند، دکان سه گوش آخوندها را ورشکسته کند ،تا آنها توانند فالانژ های" آتش به اختیار "! و قربانی های انتحاری برای میدان جنگ در آینده تربیت کنند. ایران نیاز به امثال ولتیر، دیدرو، منتسکیو، کسروی، آریانپور، مصطفی رحیمی، صمد بهرنگی، ارانی ، تقی زاده ، آنتوان ماکارنکو، .. و ......دارد.

با سیاست دولتی مغزشویی نسل جوان توسط آخوندهای قرون وسطایی باید با کوششهای روشنگری مبارزه نمود. روشنگری مقدمه انقلاب بود .ولتیر ، مورخ ، ادیب ، و فیلسوف فرانسوی ، از خانواده ای حقوقدان و شهروند برخاسته بود . در زمان تبعید در انگلیس او به مطالعه قانون اساسی آن کشور و فلسفه ادراکی - احساسی لاک پرداخت . بعد از مدتی در دربار دولت پرویس آلمان ،سرخورده از فرهنگدوستی فریدریش دوم ، او دشمن آشتی ناپذیر عقاید وحی یی و روحانیون مسیحی شد .
ولتیر جانبدار ایده خداشناسی عقلگرایانه و حکومت مطلقه فرهنگدوست بود . او سالها در راه عملی نمودن تولرانس دینی کوشش کرد . آثار ادبی ولتیر ادامه هنر کلاسیک فرانسه بود . وی با طنز به موضوعات سیاسی و فلسفی روز میپرداخت .
در عقاید او توجه به قوانین طبیعت مهم است . بعد از فاجعه زلزله در شهر لیسابون پرتقال ،ولتیر به انتقاد از متافیزیک لایبنیتس پرداخت . او کوشید تا عناصر و افکار روشنگری را وارد زندگی و فرهنگ عوام نماید تا ایدههایش چهره عملی بخود بگیرند .ولتیر از این طریق مقدمات انقلاب فرانسه را تهیه نمود .
از جمله آثار ادبی فلسفی و تاریخی او - اودیپوس ، مجموعه نامه هایی پیرامون انگلیس و چیزهای دیگر ، عناصر فلسفی ، واژه نامه فلسفی ، دوشیزه و دختره باکره شهر اورلئان ، مقالاتی درباره تحمل دینی دیگران ، عصر لودویک چهارده ، سه تراژدی ، حماسه پهلوانی های هاینریش چهارم ، داستان و رمان ، و فرزند طبیعت ، هستند .
ولتیر در سال 1726 بعد از آزادی اززندان در فرانسه ، به انگلیس رفت و در آنجا با فلسفه لاک و فیزیک نیوتن و دین دئیسم و لیبرالیسم آشنا شد . او در سال 1729 به فرانسه بازگشت و در سال 1734 نامه های فلسفی را پیرامون فرهنگ انگلیس منتشر کرد و به انتقاد شدید از روابط جامعه فرانسوی زمان خود پرداخت . بعد از مدتی مجلس فرانسه این اثر را ممنوع کرد .
او در سال 1735 به یک قصر فرار نمود و 15 سال در آنجا بسر برد و به کار روی کتاب عناصر فلسفه نیوتن که کمک به نقد آثار نیوتن در فرانسه نمود ، پرداخت . ولتیر در سال 1751 کتاب لودویک چهارده را منتشر نمود . او در سال 1750 به دعوت فریدریک دوم به در بار دولت پرویس آلمان رفت و در آن فضای لیبرال به خلق آثار دیگری پرداخت .
ولتیر در سال 1753 آلمان را ترک کرد و به شهر ژنو در کشور سوئیس رفت و در سال 1778 به پاریس بازگشت و با استقبال عظیم هوادارانش روبرو شد . او در سال 1778 در فرانسه در گذشت .
ولتیر یکی از نمایندگان مهم روشنگری فرانسه است . او در طول عمرش به مبارزه علیه متافیزیک ، خرافات ، دگماتیسم ، فناتیسم و غیر تولرانس پرداخت و میگفت انسان نباید نسبت به نظرات و عقاید گذشته غیرانتقادی باشد بلکه باید به آزمایش انتقادی آنان بپردازد و چنانچه آنان در مقابل این آزمایش دوام نیاورند باید در آنان تجدید نظر کند و نظرات دیگری را جانشین آنان کند .
او همچنین میگفت که عقل انسان باید تنها معیار فکر و عمل انسان باشد . ولتیر به انتقاد شدید از دگم های دینی نیز پرداخت ، دگم هایی که از طرف کلیسای کاتولیک آنزمان تبلیغ میشدند . تئوری شناخت او بر اساس درک و احساس گرایی لاک بود .
ولتیر میگفت پایه شناخت انسانی باید قوای احساسات ادراکی باشند . او به رد تئوری ایدههای ارثی دکارت پرداخت چون این ایدهها ریشه در درک قوای حسی ندارند . ولتیر در مقابل تئوریهای متافیزیک ، شکاک بود چون آنان نمیتوانند بر پایه تجربیات حسی باشند .
در زمان او، درک حسی لاک ، افکار علوم طبیعی نیوتون و باکون ، قطبی بودند در مقابل سنت فکری فرانسوی که بر راسیونالیسم دکارتی متکی بود .کتاب 6 جلدی " روح و اخلاق ملت " او پایه علوم اجتماعی مدرن است .
ولتیر به فرموله کردن برنامه " حکومت مطلقه آگاه " نیز پرداخت . در نظر او مسیر تاریخ را سه نیرو تعیین میکنند - شخصیت های کبیر ، اتفاقات و حوادث ، و اوضاع فرهنگی و اقتصادی . به نظر او ارزش تاریخ در حقایق مفیدی است که جامعه ببار می آورد . آن بعنوان پروسه تکامل عقل به حساب می آید .
ولتیر بعنوان یکی از آغازگران و مورخان عصر جدید علاقه خاصی به روابط اجتماعی و فرم های تفکر مرتبط با آن داشت . پرسشهای سیاسی و حقوقی و تحقیق در باره مسائل اقتصادی ، نقش مهمی در نظرات او دارند .
ولتیر یکی از مهمترین منتقدین آموزشهای کلیسای کاتولیک است گرچه او به رد خدا نمی پردازد . ا و چون یک دئیست فکر میکند . طبق نظرات این فرقه ،یک خدای شخصی مافوق طبیعت وجود دارد که بعد از خلق جهان دخالتی در آن ندارد . افراد این فرقه به رد معجزه و نیروهای وحی یی و ماورای طبیعت نیز میپردازند .
طبق نظر ولتیر هر حرکت و اتفاق در جهان مانند نظم و ساختار و قانونمندی ، علتی دارد . فقط خداست که به جهان یک نظم و قانونمندی نیکو و ایده آل میدهد . به ادعای ولتیر دین نقش مهمی در جامعه انسانی دارد و ایمان بخدا و ابدی بودن روح برای برنامه زندگی اشخاص اهمیت مهمی دارد .
جمله معروف ولتیر در پاسخ به آته ایست های فرانسه این بود که میگفت ختی اگر هم خدایی نباشد ، انسان باید به آفرینش دروغین آن بپردازد .
ولتیر مبلغ دینی باتقواست که در آن ایده آلهای برادری و عشق به همنوع ، نقش مهمی دارند . او در مقابل نظرات خوشبینانه عصر روشنگری ، شکاک و نا امید بود . مثلا او به رد نظرات لایبنیتس پرداخت که میگفت ما در بهترین جهان ممکن زندگی میکنیم .
ولتیر هدف زندگی را کوشش برای بهتر نمودن زندگی انسانها میدانست . آزادی بیان ، لیبرالیسم سیاسی ، برابری بر اساس قوانین عقل از جمله دیگر خواسته های او بودند . او حقوق طبیعی را که جهانشمول است و شامل تمام فرهنگها حتی ماقبل عیسی مسیح نیز میشوند ، اساس تئوری هایش قرار داد.
هیچکس به اندازه ولتیر برای ایدههای روشنگری فرانسه مبارزه نکرد . ولتیر تعثیر مهمی روی فلسفه ، ادبیات و علوم اجتماعی غرب گذاشت .او مثالی است برای متفکر مسئول چون کوشید تا با کمک آثارش در عمل اجتماعی انسانها دست ببرد . مهمترین دستاورد ولتیر کوشش در راه بردن ایده آلهای روشنگری میان مردم ساده و عوام بود .

د., 09.09.2024 - 15:00 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
مقاصد و اهداف حکومت آخوندی

درووود بر کیانوش عزیز!
اندکی گپهای تته پته ای برای تامّلات عمیق تر.

دلایلی که برشمردی، جنبه آمارهای تقریبی و ظاهری دارند؛ نه علّتی. مسئله «آموزش و پرورش» مبحثیست که بیش از هر چیز به دایره «ایدئولوژی مذهبی و مبانی عقاید» زمامداران حاکم مربوط میشود. حکومت الهی از روز اول، اصلا و ابدا در فکر آموزش و پرورش مردم ایران نبود؛ بلکه به دنبال «ماشین شهیدپروری» بود برای بر پا و فعّال کردن زرّادخانه جنگ و جهاد از یک طرف علیه مخالفین سیستم فقاهتی و از طرف دیگر، علیه مردم دنیا به حیث ساکنین «دارالکفر». به همین دلیل، گردانندگان سیستم فقاهتی به دنبال رشد شعور و بهمنشی رفتارها و پرورش و آموزش و آگاهی و دانش و تفکّر ایده آفرین و امثالهم فرزندان مردم نبودند که بخواهند در فکر مردم جامعه بدون هیچ تبعیض و تمایزی باشند. آنها بدنبال مومن کردن و تابع و مطیع شدن مردم بودند. حتّا خمینی در موقع انتخاب «رجایی» علنا گفت که: «اگر علم ندارد، ایمان که دارد!». منظورش نیز کاملا واضح بود. آنچه در دم و دستگاه حکومت فقاهتی، ارجحیّت و اولویّت دارد، «آموزش و پررورش فرزندان مردم» برای فراگیری هنرها و تکنیکها و غیره و ذالک از بهر کشورداری و تحوّلات مثبت و رسیدگی به معضلات اجتماعی نبوده و همچنان نیست؛ بلکه تمام تمرکز سیستم فقاهتی بر این محور میچرخد که ابزارهای جنگ و جهاد الهی را علیه مخالفین سیستم از عرصه میهنی به عرصه منطقه ای و جهانی توسعه دهد. به همین دلیل، هر چقدر از میزان «دانش آموزان کشور» کاسته شود، به همان میزان میتواند بر ابزار کردن فرزندان مردم از راه استخدام آنها در ارگانهای تابع مثل سپاه و بسیج و غیره و ذالک به دوام استقرار خودش بیشتر اطمینان داشته باشد.

حکومت آخوندی، مایل نیست که مردم ایران، فرزندانشان «فرهیخته و فرزانه و مستقل و با شخصیّت و سرفراز» از آب در آیند؛ بلکه بر آنست که مردمی تابع و بی شخصیت و ابزار و توسری خور و متعه بار آورد. اینها از روز اول استقرار دم و دستگاه الهی خودشان در فکر ویرانی و غارت و چپاول و زورگویی و خونریزی و جنایت بوده اند تا همین ثانیه های گذرا. حتّا چند وقت پیش یک آخوند مصدر حکومتی علنا گفت که: «ما برای خدمتگزاری و توسعه و پیشرفت ایران نیامده ایم و اگر میخواستیم چنین کاری بکینم، دیگه وارد عرصه قدرت و مبارزه نمیشدیم, چونکه خود محمّد رضا شاه، بهتر از تمام دم دستگاه آخوندها برای پیشرفت مملکت، اقدام میکرد». بحث آخوند جماعت، بحث دوام ولایت فقاهتی و استقرار اراده جبّاریّت الهی بر سرنوشت ایرانیان و پا بدهد تمام مردم جهان است. آخوند جماعت، هیچوقت در فکر «آموزش و پرورش» نبوده و نیست و نخواهد بود.
اینکه شرایط اجتماعی و کشوری در تحت سیطره آخوندها به آنچنان فلاکتی افتاده است که کثیری از مردم در وضعیّتی نیستند تا بتوانند فرزندانشان را به مدارس بفرستد و هزینه های آنها را تقبّل کنند، بحث ثانویست. علّت کلیدی ترک تحصیل و ناتمام گذاشتن مراحل تحصیلی به این بازمیگردد که سیستم فقاهتی، هشتاد درصد درآمدهای ملّی را خرج تبلیغات سرسام آور و ارگانهای سرکوبگر و مخارج جنایتکاران به کار گماشته و پر کردن کیسه حیف و میلهای انگلهای مفتخور از آخوندش گرفته تا آقازاده های بی شخصیّت و لُمپن صفت به هدر میدهد تا بتواند از این طریق به دوام سیطره ناحقّ و به شدت ویرانگرانه خودش امتداد دهد. آخوند جماعت و تابعین آخوند جماعت، هیچگاه در فکر «آموزش و پرورش» نیستند و منظور آنها از «تعلیم و تربیت» فقط یک چیز است؛ آنهم ابزار سازی فرزندان مردم برای قربانی شدن در راه اهداف و اغراض قدرتپرستان الهی. همین.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

د., 09.09.2024 - 13:41 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید