رفتن به محتوای اصلی

فریاد

فریاد

 نخستين فریادت

- گویی -
از درد زایش نه،
که از زایش درد بود...
 
دریغا!..
که رنجت بی رنگ بود
و فریادت
          بی نشان.
 
و ما کوران بودیم و کران!..
نه دیدیم،
نه شنیدیم...
 
بالیدی و نهال رنج همزادت
                                 فراتر از تو رویید.
 
همه فریاد بودی و عصیان...
دریغ و درد که گلوی فشرده ی بغضی کبود،
سرخی ضجه هایت را فرو خورد...
و دیدگان کم فروغ عشق محتضر،
سیاهی درد گم شده در نی نی معصوم چشمانت را ندید...                      
 
و آنک ماییم!..
گنگ و منگ و وامانده
در واحه های زنده مانی سترون خویش...
با آذرخش نگاه بی گناهت
                                 در چشمانمان.
 
نازنين من ..!
ما یاریت را نیارستیم...
تو ما را یاری کن!
 
                                 
                                جهان - آذر 91

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید