رفتن به محتوای اصلی

خلع ید از روحانیون، تنها راه نجات ایران است!

خلع ید از روحانیون، تنها راه نجات ایران است!

سقوط غیرمنتظره، سریع و سوال برانگیز نظام پادشاهی و مهاجرت و مرگ غم انگیز محمدرضا شاه، به هر دلیل و با عاملیت هر دولت خارجی ( امریکا، انگلیس، و قدرتهای اروپایی ) که اتفاق افتاده باشد، چند سوال تاریخی را درباره نقش دستگاه روحانیت شیعه در وقایع و تحولات سده های اخیر ایران مطرح کرد. 
میزان نفوذ روحانیت شیعه در جامعه ایران چقدر بوده است؟ 
تمایل، اراده و سازمان‌یابی حوزه های به اصطلاح علمیه برای تصرف قدرت سیاسی در چه حدی بوده؟
آیا دستگاه روحانیت به تنهایی قادر به اعمال چنین تحولاتی در کشور و منطقه بوده است؟
امروز ۴۳ سال بعد از تصرف و قبضه کامل قدرت دولتی، با توجه به عدم موفقیت در اجرای اهداف انقلاب و وعده های اولیه و نتایج فاجعه بار حکومت ولایت فقیه، اکثریت قاطع ملت ایران بر لزوم سرنگونی جمهوری اسلامی و کوتاه کردن دست روحانیون از قدرت دولتی، یکبار دیگر پاسخگویی به سوالات فوق، برای احتراز از تکرار اشتباهی نظیر انقلاب ۵۷ اهمیت ویژه ای یافته است. 
آنچه مسلم بود جنگ قدرت روحانیون با نظام سیاسی حاکم و سلاطین بر سر سهم بیشتر قدرت و ثروت همیشه جریان داشته است. این جنگ بخصوص از زمان صفویه شدت گرفته و میزان سهم هرکدام از جناح فوق در هر برهه ای بستگی به قدرت شمشیر و چگونگی سیاست ورزی سلطان وقت، کم یا زیاد می شده است. 
از زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی و آمدن برادران شرلی به ایران، دولت انگلیس که از میزان نفوذ روحانیون در دربار صفویان و همچنین تاثیر مواضع آنان بر عامه مردم مطلع شده بودند، روابط ویژه ای را با رده های بالای روحانیت برقرار کرده و آنان را تحت نفوذ خود درآورده بود. ماموران سیاسی بریتانیا علاوه بر نفوذ مستقیم بر دربار و مقامات دولتی از اهرم روحانیت نیز در پیشبرد اهداف خود در ایران استفاده می کرده اند. از آنسوی نیز حکام با توجه به احساسات مذهبی اکثریت قاطع مردم، برای تظاهر به پایبندی خود به دین و مذهب رایج، خود را به روحانیون نزدیک کرده و با اعطای امتیازات مختلف سعی در جلب حمایت آنان می نمودند. در واقع روحانیون بعنوان وسیله برای پیشبرد اهداف سیاسی خاص هم توسط دولت مستقر در ایران و هم استعمار انگلیس مورد  استفاده قرار می گرفته است، حال آنکه پیوندهای روحانیون با بریتانیا ریشه های محکم‌تری داشته است. این پیوند به پیشبرد اهداف استعماری بریتانیا بسیار کمک می کرده است. بند بازی دستگاه روحانیت بین دو منبع قدرت داخلی و خارجی یعنی دستگاه دولتی و سازمان جاسوسی انگلیس و برخورداری از ثروت و قدرت فزاینده، بتدریج آنان را بفکر کسب قدرت کامل دولتی می اندازد. طبیعتاً دو جناح رقیب دولت و روحانیون در عین نیاز به یکدیگر، جدال پنهانی نیز بر سر کسب سهم بیشتر وجود داشته است. در چهارصد سال گذشته در میان حکام پنج خاندان سلطنتی صفویان، افشاریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی تنها دو نفر، نادرشاه افشار و رضاشاه پهلوی بوده اند که علنا مخالف دخالت روحانیون در امور دولتی و سیاسی بوده  و به آنان باج نمی داده اند.
 روحانیون که همواره مترصد فرصتی برای قبضه کامل قدرت بوده اند، بعد از برکناری و تبعید رضاشاه موقعیت را برای هجوم به مرکز قدرت مناسب دیده و با چراغ سبز انگلیس و آمریکا تظاهرات همگانی را بر علیه محمدرضا شاه سازمان می دهند. در همین راستا ائتلاف روحانیت با بازار بعنوان اهرم مالی و اقتصادی و راه اندازی انجمن‌ها و هیئت های مذهبی بخصوص در شهرهای بزرگ کمک بزرگی به سازماندهی و بسیج اقشار میانی جامعه شهری به آنان کرد. این در حالی است که شاه و رژیم او تهدید اصلی برای رژیم خود را بیشتر از جانب گروههای چپگرا و روشنفکران تحصیلکرده دانشگاهی می دید و عمده تلاش خود را بر سرکوب آنان متمرکز می کرد. او در واقع بجای کنترل و تحدید منابع قدرت روحانیون به آنان باج می داد و به خیال خود سعی در آرام کردنشان داشت. در عین حال با کنترل و ضربه زدن به نیروهای چپ و دمکرات و ملی آنان را به نفع مذهبیون تضعیف می کرد به گونه ای که در بحبوحه تحولات و وقایع سال ۵۷ قدرت برابری با طرفداران خمینی و تاثیر بر اوضاع را از آنان سلب کرده بود. وقتی با اوجگیری جنبش طرفداران خمینی، شاه حس کرد میدان را به روحانیت باخته و برای مقابله با آنان نیاز به کمک نیروهای ملی گرا دارد، آنان بقدری ضعیف شده بودند که قادر به رویارویی با روحانیت نبودند. دیگر دیر شده و غول از شیشه رها شده بود.
آقای احمد فریدمند در مقاله تحقیقی فوق آورده است که « در سال ۱۳۵۲ تنها در تهران ۱۲۳۰۰ انجمن و هیئت مذهبی و ۳۲۲ تکیه امام حسین وجود داشته است.» تعداد قابل توجهی از اینگونه مجامع در شهرستانها نیز وجود داشته است.
در بخش دیگری از همین مقاله ذکر شده که « پانزده سال آخر حکومت محمدرضا شاه را می توان عصر شکوفایی حسینیه ها و مساجد و دارالتبلیغ های اسلامی و اشاعه اسلام ..... نامید. حتی باقیمانده بودجه تخصیص یافته به جشن های ۲۵۰۰ ساله به جای سرمایه گذاری در رشد و توسعه اقتصادی و صنعتی، صرف تکمیل و گسترش مسجد اعظم قم شد!
شاهی که تحصیلکرده سوییس بود و باید فرهنگ سیاسی و مدنی آن کشور را به ایران می اورد، مبلغ اندیشه هایی شد که امروز امام جمعه های حکومت اسلامی بیان می کنند!.........
با رشد شتابان نشر آثار مذهبی، ساختن مساجد و حسینیه ها و هیئت های حسینی آیا تعجبی داشت که مصرف کنندگان آن تبلیغات خرافی چهره خمینی را در ماه ببینند؟»
طبیعی بود که چنان تبلیغات وسیعی زمینه پذیرش رهبری مذهبی یک انقلاب واپسگرا را در اکثریت مسلمان جامعه آنروز ایران بوجود آورده و باعث چنین فاجعه ای شود.
نتیجه سیاست شاه در راستای مقابله با نیروهای غیر مذهبی، دمکرات و ملی و چپها، و در مقابل اغماض و مماشات با گروهها و انجمنهای مذهبی و حتی کمک مالی به این گروهها، این بود که در آستانه انقلاب ۵۷ « هیچ نهاد مدنی و سیاسی غیر مذهبی بعنوان وزنه تعدیل کننده در برابر نهادهای مذهبی و ملایان وجود نداشت »، و همین مسئله تصرف و قبضه تمام ارگانهای دولتی و مدنی و سپس سرکوب خونین دگراندیشان را از جانب دستگاه روحانیت تسهیل کرد.
مجموعه رویدادهای فوق موید این مسئله است که اشتباه تاریخی شاه در ارزیابی قدرت نیروهای مذهبی به رهبری خمینی باعث تفوق و استیلای آسان ملایان مرتجع بر کشور پهناور و کثیرالمله ایران شد. ظهور حکومت اسلام در ایران بازگشت به قهقرای تاریخ بود، بازگشت به عقبی که بر تمام کشورهای منطقه تاثیری مخرب داشت. تبعات مخرب این انقلاب در تمام دنیا نیز احساس شد و کشورهای مختلف را بدرجات گوناگون درگیر جنگ و تروریسم فوندمانتالیستهای اسلامی کرده است. 
امروز بعد از ۴۴ سال حکومت مطلق العنان اسلامی در ایران و در حالیکه کشور در همه زمینه ها به ورطه سقوط افتاده است، اکثریت مطلق مردم ایران به این نتیجه رسیده اند که این رژیم غاصب را باید به هر شکل ساقط و بر ویرانه آن نظامی دمکراتیک، سکولار و مبتنی بر آرا مردم بنا نهاد.
رژیم جمهوری اسلامی اگر چه بنیان‌های اقتصادی و فرهنگی ایران را متزلزل و تضعیف کرد ولی مردم را به این نتیجه مهم سیاسی رساند که حکومت کار ملایان نیست و تکیه به سنن و روایات منسوخ مذهبی برای اداره جوامع مدرن امروزی نتیجه ای بهتر از آنچه اکنون شاهدش هستیم به بار نخواهد آورد. سیاست کار سیاستمداران است و رای آزادانه مردم ملاک انتخاب اشخاص مجرب و کاردان برای اداره امور است. دین امری شخصی و اعتقادی و تفتیش عقاید کاری مذموم و مربوط به قرون وسطی! ایران و کشورهای خاورمیانه یکبار برای همیشه باید دین و دین فروشان را به داخل مساجد عقب برانند و حکومت و کشورداری را به احزاب مورد اعتماد مردم بسپارند. خوشبختانه این معنا تا حدود زیادی در اذهان مردم جای خود را باز کرده است!
محمود میرزاده

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید