رفتن به محتوای اصلی

پیتزای قورمه سبزی*

پیتزای قورمه سبزی*

گفت و گوی دکتر عبد الکریم سروش با روزنامه اعتماد پرسش های بسیاری را به ذهن متبادر می سازد،که از قضا در منظومه ی فکری ایشان نمی توان برای آنها پاسخ آشکاری یافت. پیش تر ایشان در کتاب فربه تر از ایدئولوژی سخن از “حکومت دموکراتیک دینی” گفته اند که در این مصاحبه و در آن کتاب دلایلی را در راستای امکان تحقق چنین حکومتی بیان کرده اند. ایشان”حکومت دموکراتیکی که در جامعه ی دینداران مستقر می شود را حکومت دموکراتیک دینی می دانند”. ( ویژه نامه روزنامه اعتماد، پنج شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۸ ص ۷)

همان گونه که سروش بارها اذعان کرده است و در کتاب “قبض و بسط تئوریک شریعت” بر آن صحه گذاشته است، ما “دین” نداریم بلکه “معرفت دینی” داریم و فهم هر کس از دین با پیش فهم های غیر دینی او ارتباط دارد و از سویی به گفته مولانا کار دین را “حیرت آفرینی” می داند.( لا اقل قرائتی از دین که سروش گویا به آن تعلق خاطر نظری دارد).

گه چنین بنماید و گه ضد این

جز که حیرانی نباشد کار دین

حال پرسش این است که آیا “دین” که می تواند برداشت های متفاوت و متغایر و بل متضاد را در خود جای دهد و اساسا از این رو است که “حیرت زا” است،می تواند حکومت را دینی سازد؟ آیا اگر اکثریت جامعه ای به این نتیجه رسیدند که اقلیت های سایر ادیان نباید از حقوق انسانی ِ خود برخوردار باشند و یا اینکه احکامی چون سنگسار،تازیانه،قطع اعضای بدن باید در جامعه جهت اصلاح آن جاری و ساری باشد و آنگاه با وضع قوانین آن را مدون ساخته و به اجرا در آورند،می توان چنین حکومت ِ بر آمده از دل چنین برداشت های دینی را حکومت دمکراتیک دانست؟ در بعضی از کشور های اسلامی اگر انتخابات آزادی شکل گیرد بعید به نظر نمی رسد که بنیاد گراهای اسلامی ،حکومت را در دست گیرند،آیا چنین حکومت هایی حکومت دموکراتیک دینی خواهند بود؟

حکومت دموکراتیک، چه تفاوتی با حکومت دموکراتیک دینی دارند؟ اگر به باور سروش در آن تفاوتی وجود ندارد،چه نیازی است که پسوند دینی را به حکومت دموکراتیک و یا دموکراسی الصاق کنیم؟این پسوند چه گره ای از کار فرو بسته ی ما خواهد گشود؟سروش در این مصاحبه می گوید:”حکومت دموکراتیک دینی یا حکومت دموکراتیک در جامعه دینی یکی از تز هایی است که بنده هنوز هم به آن پایبند هستم و پدید آوردن آن یک جهد و جهاد نظری و عملی می خواهد و ما از تعهدمان نسبت به این اندیشه نکاسته ایم تا آنجا که اکنون حتی شعار حکومتی که ما را قبول ندارد مردمسالاری دینی است،این دستاورد کمی نیست”.(همان ص ۷). باید در اینجا به استاد محترم یاد آور شد که مردمسالاری دینی،سخن تازه ای نیست و نام دیگری است برای ” جمهوری اسلامی” که در ابتدای انقلاب یکی از سه شعار محوری انقلاب اسلامی بوده است. جمهوری اسلامی همان حکومت دموکراتیک دینی است هر چند ایت الله خمینی به دلیل هراس از کلمه ی دموکراتیک زیر بار پذیرش این کلمه نرفت.

اگر جمهور ِ کشوری بر این باور باشند که محدود کردن دگر اندیشان و دگر باشان مذهبی،عقیدتی،قومی،جنسی و …درمان دردهای جامعه است و آن را به صورت قانون مدون و اجرا سازند، به باور این قلم شاید بتوان آن را حکومت دموکراتیک دینی ! گذاشت اما به ضرس قاطع می توان گفت چنین حکومتی،دموکراتیک نخواهد بود.

سروش در این مصاحبه می گوید که به شکست اصلاحات ِ بر آمده از درون انتخابات دوم خرداد ۷۶ باور ندارد و تنها آن را نا کامی اصلاحات می داند.” مگر در دوران اصلاحات و ریاست جمهوری آقای خاتمی دموکراسی دینی در جامعه بر پا شد که ناکامی اصلاحات را بتوان بر عهده ی آن دانست.” … ” اصلا دموکراسی دینی نبود که بتوان داوری کرد جواب داده یا نداده است”. در اینجا همان پرسش به قوت خود باقی است که آیا اصولا دموکراسی، دینی و غیر دینی دارد؟

دموکراسی ،دموکراسی است. اگر اکثریت یک جامعه ی دینی در عین التزام شخصی به دین،بر این باور باشند که باید در ِ میکده ها گشوده شود،بسیاری از احکام فقهی،قوانینی زمان مند و مکان مند هستند که امروز بسیاری از آن را نمی توان به اجرا در آورد و این احکام باید در این زمانه،کان لم یکن تلقی شوند، آیا حکومت بر آمده از دل این قرائت ِ از دین،حکومت دموکراتیک دینی و دموکراسی ِ دینی خواهد بود؟

چه بخواهیم و چه نخواهیم،اصلاحات خاتمی بر مبنای قرائتی از دین انجام گرفت و نمی توان کامیابی ها را به حساب روشنفکری دینی واریز کرد و ناکامی ها ( که از قضا آنقدر زیاد است که به شکست پهلو می زند)را بر آمده از تئوری های روشنفکران دینی ندانست.

سروش می گوید: ” تشیع با یکی از تفاسیری که دارد می تواند نا سازگار با دموکراسی باشد،اما می توان قرائت دیگری ارائه کرد که هم منسجم و سازگار با تاریخ تشیع و هم سازگار با دموکراسی باشد. … شیعیان باید پس ازغیبت اما دوازدهم چنان زندگی کنند که گویی دیگر انتظار امام دیگری را ندارد و لذا امور دنیوی خود را سامان دموکراتیک بخشند.” (همان ص ۷)

حذف فرهنگ انتظار مهدی موعود از تشیع، شیعه را شیر بی یال و دم و اشکمی می سازد که شاید راه را بر حکومتی دموکراتیک هموار تر سازد اما از تشیع چیز چندانی به جا نمی گذارد.

سروش در بسیاری از گفته ها و نوشته های خود،دین را امری خصوصی می داند و از طرفی نمی تواند از حضور دین در عرصه ی اجتماع و حکومت چشم پوشی کند. از این رو است که پارادوکسی خرد آزار در اندیشه های ایشان تجلی می کند که ” حکومت دموکراتیک دینی” را پاسخی به این تناقضات می داند. پاسخی که پرسش های لاینحل بسیاری ایجاد می کند.

* بر گرفته از شعر آهنگی از گروه کیوسک

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
امیرکبیر

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید