رفتن به محتوای اصلی

خون گرم «جراحی»

خون گرم «جراحی»

خون گرم
خون گرما
در پیشگاه شکنجه و شیطان
می چکد هنوز
از قلب برهنه نفت

در مساحت مرگ 

جراح «جراحی»

می شکافد شکمِ

                  شطِ

                     شرزه را

شاید گلوله ای 

              نیزه ای

              نیزاری

در شکنج سیاه آن دختر عرب 

در مردمک مرده نخلستان 

در زبان زخمی «کوره»ها 

یا در ساعد سبز سربندر 

            نهفته باشد

یوسف عزیزی بنی طرف

***************

قصيده خون

نام من جراحى است
چمران نيست
نام من "كوره" است
طالقانى نيست
معشور را كشتند
ماهشهرى در ميان نيست
نام من، زبان من و نان من
پايمال توپ و تانك شما
كدام ماه، كدام شهر؟
نام من معشور است
سهم من از وطن، لجه هاى خون
نام من جراحى است
رود خون، شط شكسته
ققنوس نورسته
نه، هر چه خونم بريزيد
نام من جراحى است
چمران نيست
نام من "كوره" است
طالقانى نيست
عشق من، آزادى است
یوسف عزیزی بنی طرف

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

یوسف عزیزی بنی طرف

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید