سالام دوسلار.
بنازم به این منطق.کاربری نوشته است که "امروزه هرکسی که زبان انگلیسی نداند دیگر بیسواد محسوب میشه " پس با این منطق, پاکستانی ها که زبان رسمیشان انگلیسی است خیلی باسواد هستند و ژاپونی ها
و چینی ها که اصلآ اکثرشان نه انگلیسی میدانند و نه میخواهند انگلیسی یاد بگیرند بیسواد تشریف دارند.
سلام دوســلار.
این کودتای فرخنده که حکومت غیر قانونی پهلویان را بر سر مسند نشاندند توسط انگلیسیها طرح ریزی شد تا با آمدن آتا ترک در ترکیه و خاندان ترک قاجار در ایران,جلو و رشد و نیروی ترک های منطقه
تحت کنترل در بیاورند. شکست نیرو های انگلیس از ترکیه در تنگه داردانل به سرکردگی وینستون چرچیل , قدرت قوای منطقه را به خطر انداخت. انگلیس ها برای جلو گیری از این قدرت ترک ها , حتما یک فارس را بر سر قدرت میرساندند تا تعادل بین قدرت های منطقه را بر هم بزنند.. اندیشه های نوین و ساختار اجتماعی ایران نوین در زمان قاجاریان پی ریزی شده بود. انقلاب مشروطیّت یکی از آثار اندیشه های ایران نوین در زمان قاجاریان است. آنچه که در زمان پهلویان اتفاق افتاد , انقلاب اسلامی است.
چگوارا هم كه واقعا آدمي نادان و بلكه ابله بود كه واقعا دليل مشكلات جامعه خودشو در غرب و سرمايه داري ميديد! نه در خود اون جوامع! الان كه داريم ميبينيم كه هر كجا كه غرب و بقول چپ ها استعمار غرب رفت،
از استراليا بگير تا نيوزيلند تا حتي هند، پيشرفت و تمدن و رفاه و توسعه برد. حتي هنگ كنگ كه مستعمره انگليس بوده، الان مدرن تر و پيشرفته تر از ساير نقاط چينه كه بقول خودشون مستقل هستن!
آمريكا كه قدرت اول دنياست، يه زماني مستعمره انگليس بوده. پس مشكل برعكس اون چيزي كه دوستان شما و جناب چه گوارا سعي داشتن القا كنن، نه غرب، بلكه باورهاي ديني و سنتي شرقيان هست كه قدرت تفكر و استدلال و بتعبش پيشرفت و ترقي رو ازشون گرفته و با اين وضعي كه من در فضاي روشنفكري ايراني ميبينيم، فك نكنم اگه حتي همين الان هم ج.ا سقوط كنه، ما تا حتي ١٥ تا ٢٠ سال آينده هم شاهد حتي جوانه زدن هاي آزادي و دموكراسي باشيم.
من فكر ميكنم منظور كلي مقاله آقاي تجلي مهر، بررسي و مقايسه دو ذهنيت پيشامدرن(ديني-اسطوره اي) با مدرن(علمي-عقلي) بود نه توهين به سران جنبش چريكي
از الفاظ كه صرف نظر كنيم، آقاي تجلي مهر در مقاله شون به نكات كاملا درستي اشاره كردن. آخه نيرويي كه خودش رو مترقي و مدرن ميدونه، و در غرب بنيانگذار بسياري از حقوق شهروندي، از جمله حقوق زنان تا همجنسگرايان، تا آزادي هاي جنسي و جنبش هاي محيط زيستي و ضد جنگ و غيره .. بوده، كه نبايد بره با ارتجاعي ترين نيروهاي جامعه ائتلاف كنه كه!
دوستان چپ اگر اندكي سواد داشتن، ميفهميدن كه در غرب هر چه پيشرفت و ترقي و انسانگرايي رخ داد، از پس رنسانس فكري و اعلام جنگ و شك به تمام باورهاي سنتي و ديني و عرفي و ... بود. اين روند رو اصطلاحا آزاد سازي ذهنيت غربي، يا سكولار شدنش ميگن، كه آقاي تجلي مهر در مقاله دوم خودشون بخوبي روشن كردن درباره " روند رهايي ذهن از سلطه فرهنگ پيرامون"
اين رهايي در تمام حوزه ها از جمله روابط جنسي تا حقوق زنان، تا حتي نحوه گفتار، كه همون به ظاهر "توهين" هم بخشي از اونه. الان شما كه در غرب زندگي ميكنيد، شايد بهتر از من بدونيد كه اونها اين حساسيتي رو كه ما ايراني ها نسبت به توهين داريم، ندارن.
در عرصه سياسي كه توهين كاملا آزاده. براي جلوگيري از استبداد. برعكس ما ك اينجا توهين به خامنه اي حداقل ٢ سال زندان در پي داره.
در عرصه اجتماعي هم كه به جاي اينكه به توهين گير بدن، به توهين كننده ميپردازن كه ببينن حرفش چيه، دردش چيه كه توهين ميكنه؟! شايد ظلمي اجحافي در حقش شده باشه. يا حتي نميان بخاطر يك كلمه توهين، روي كل حرف طرف خط بكشن، برعكس ما كه سعي ميكنيم، يك واژه توهين آميز در حرف هاي طرف پيدا كنيم، تا كل حرفاش و استدلالاتش رو فاقد ارزش بدونيم!
در عرصه فلسفي هم كلا به خود توهين ميپردازن كه ببين دقيقا چه حرفي توهين هست، و كدوم نيست. كه بسختي ميشه مرزش رو مشخص كرد و در طول زمان، و دوره هاي مختلف، جابه جا ميشه.
شمايي كه اونجا زندگي ميكنين، حتما بهتر از من ديدين و شنيدن كه اونا خيلي راحت در ملاء عام الفاظ و كلمات جنسي رو به زبون ميارن يا در موزيك ها ازش استفاده ميكنن، يا در فيلم ها بكار ميبرن، يا كلا در تلويزيون، درباره مسائل جنسي صحبت ميكنن. چيزهايي كه ما هنوز خوابش رو هم در كشور خودمون نميتونيم ببينيم.
البته در ميان نسل جديد ايران هم تقريبا از دهه ٧٠ شمسي ببعد، الفاظ جنسي رو بصورت شوخي در محاوراتشون استفاده ميكنن، كه شايد براي شما كه ٤٠ ساله از ايران بدور بودين، اگه وارد كشور بشين در نگاه اول غير منتظره باشه. اما اينها جزء روند توسعه و پيشرفت جامعه و رهاييش از دين و فرهنگ غالب هست و دقيقا توجيه علمي داره.
بعد دوستان شما بجاي اينكه فرهنگ سازي بكنن، بجاي اينكه از اصلاحات كارآمد و مفيد شاه حمايت بكنن، بجاي اينكه به ارتجاع و باورهاي ارتجاعي و مضر آخوندها در جامعه بپردازن، رفتن تفنگ برداشتن و جون چارتا جوون مثل خودشون رو گرفتن كه چي بشه؟؟؟!!! بعد اگه انتقادي به كارشون بشه شما بهتون برميخوره؟!
اونا اگه روشنفكر واقعي بودن، خواهان برداشتن اون اصل مضر و ارتجاعي متمم دوم قانون اساسي ميشدن كه به ٥ تا آخوند اجازه ميداد مصوبات مجلس رو وتو كنن! نه اينكه عليه شاه انقلاب ترتيب بدن!
بعد ميديديم كه شاه باهاشون چه برخوردي ميكرد! آيا با كساني كه در جبهه جنگ با ارتجاع و آخوند، هم پيمانش شده بودن، بازم سركوبشون ميكرد؟؟؟ من كه فكر نميكنم.
براي همينم هس كه بقول آقاي تجلي مهر، (و من هم تاييد ميكنم) كه جامعه ايراني و مدعيان روشنفكريش، از چپ ماركسيست بگير تا سكولار ليبرال تا اسلامگرايان بقول خودشون نوانديش (كه ديگه واقعا نوبرش هستن) درك درستي از آزادي و دموكراسي و تمام مقولات تمدني غرب ندارن.
یونسکو یک کمی دیر بفکراین افتاده.
امروزه هرکسی که زبان انگلیسی نداند دیگر بیسواد محسوب میشه. چراکه اینترنت تبدیل شده به نقطه ی تمرکز دانش بشری.
حتی باشندگان آلمان و فرانسه هم اگر انگلیسی ندانند کمیتشان لنگ میماند. یعنی میروند بسمتی که آموزش زبان انگلیسی از واجبات آموزش باید باشد تا آینده ی بهتری برایشان فراهم باشد.
من درشهرستان های مختلفی بوده ام و دیدم که خانواده ها برای اینکه فرزندانشان درآینده موقعیت بهتری داشته باشند با وجودیکه زبان مادری دیگری دارند ولی تلاش میکنند در خانه هم فارسی حرف بزنند چرا؟ آیا کسی مجبورشان کرده؟ خیر آینده ی بهتر را در این میبینند که فرزندشان مسلط بزبان اکثریت باشد تا بهتر در جامعه جا بیفتد.
حال با توجه به سیطره قدرتمند زبان انگلیسی و اینکه حتی فارس زبانانیکه میخواهند آینده فرزندانشان بهتر شود, معلم زبان انگلیسی میگیرند یعنی هزینه اضافی میکنند تا شانس توفیق فرزندشان را بیشتر کنند.
من براین باورم که بشریت ناگزیر از همزبان شدن است. و این زرنگی انگلیس بود که زبان خودش را در آمریکا و اینک در کل جهان مسلط کرد.
حالا در این گیرودار یکهو کسانی پیدا شدن که زمان را میخواهند بعقب برده و در این جو زبان بین المللی, هوس کردن فرزندشان بزبان ده بیست میلیون نفری خودشان درس بخواند تا در آینده در سازمان فضائی شاید اربیل عراق استخدام شود؟
خدا کنه اشتباه نکرده باشند وگرنه روزی صد مرتبه فرزندخودشان لعنت میکند به چنین دگم اندیشی.
این جناب محمد السلمی/ تحلیل خودش را بعوان خبر(خودداری پوتین از دیدار با قالیباف؛ پرهیز از شرکت در بازیهای سیاسی داخلی ایران) جا زد و در این مقاله تحلیلی هیج فاکتی که عنوان مقاله را توضیح دهد ..
این جناب محمد السلمی/ تحلیل خودش را بعوان خبر(خودداری پوتین از دیدار با قالیباف؛ پرهیز از شرکت در بازیهای سیاسی داخلی ایران) جا زد و در این مقاله تحلیلی هیج فاکتی که عنوان مقاله را توضیح دهد ؛ دیده نمی شود
هنگامی که شورش در نیروی هوایی برای انقلاب شروع شد، یک آخوند با بلند گو آمده بود و میگفت پرسنل شجاع نیروی هوایی امام هنوز فرمان جهاد ندادهاند اسلحه تان را زمین بگذارید.
در این ویدیو روایتهایی تازه از انقلاب را میشنوید. هنگامی که شورش در نیروی هوایی برای انقلاب شروع شد، یک آخوند با بلند گو آمده بود و میگفت پرسنل شجاع نیروی هوایی امام هنوز فرمان جهاد ندادهاند اسلحهتان را زمین بگذارید
قبل از انقلاب اغلب مردم زندگی لوکسی نداشتند اما شاد بودند و برای شاد بودن نیازی به ثروت
نیست اما نیاز به آزادی اجتماعی هست. زنان ایران اگر امروز زندگیشان در اندرونی نیست و در مهمانیها از مردها جدا نمی شینند و هنگام صحبت با غریبه از زیر روبنده شان انگشت در دهان شان نمیکنند، اگر امروز با رژیم می جنگند که بی حجاب باشند و بخواهند دوچرخه سواری کنند و میخواهند در زندگی اجتماعی حضور داشته با مرد برابری داشته باشند دانشگاه بروند، همه را، حتا طرز تفکرشان در مبارزه با آخوند را مدیون رضاشاه هستند چه برسد به آزادیهایی که قبل از انقلاب به آن رسیده بودند.
قبل از انقلاب اغلب مردم زندگی لوکسی نداشتند اما شاد بودند و برای شاد بودن نیازی به ثروتمند بودن نیست
Ahmad Purmandi
درست می گویید آقای اعتمادی عزیز! باید اول به خطا اعتراف و برای پذیرش عواقب آن اعلام آمادگی کرد و بعد هم همانطور که بدرستی نوشتید، دست به ریشه یابی زد تا برای نسل های بعد درس
درست می گویید آقای اعتمادی عزیز! باید اول به خطا اعتراف و برای پذیرش عواقب آن اعلام آمادگی کرد و بعد هم همانطور که بدرستی نوشتید، دست به ریشه یابی زد تا برای نسل های بعد درس بشود. حمزه فراحتی هم شحاعت بیان حقیقت را داشت وهم در حد توانش، دست به ریشه یابی زد. کم است، می دانم. چپ های ایران کار های بدی کرده اند و گاه از مرحله اعتراف هم هنوز فراتر نرفته اند. از حاکمان کنونی انتظاری نیست. اصلاح طلبان هم بسیاربعید است که استعداد لایروبی طویله ها را داشته باشند. اما در این بین، انتظار جدی از آقای رضا پهلوی به مثابه میراثدار رژیم پادشاهی وجود دارد که یا از این میراث صرف نظر کند و یا اگر مدعی میراثداری است، کل میراث را و بدون برخورد گزینشی، مالک باشد. ببینید ! در آن سالهای اقتدار مطلقه محمد رضا شاه، فجایع زیادی اتفاق افتاده است. ترور بیژن حزنی و هشت تن دیگر در زندان یکی از آنهاست. اما تنها مورد نیست. در روزنامه ها نوشتند که منصور فرشیدی و محمود نمازی تازه مخفی شده (که اطلاعاتی هم از چریک ها ندارند) در درگیری کشته شدند تا با خیال راحت هر چقدر میخواهند شکنجه شان کنند وبعد هم با خیال راحت آنها را بکشند. محمود وحیدی و سعید کرد را بدلیل اینکه بدشانسی آورده بودند وبعد از اینکه شاه اعلام کرده بود شکنجه در زندانهای ایران متوقف شده، دستگیر و شکنجه شده بودند، بدون اینکه کاری کرده باشند، با خوراندن سیانور کشتند تا ردی از شکنجه های حدید نماند. اینها دوست عزیز من! فاکت هستند. هر چند تلخند و باور نکردنی! می خواهید یک جنبش "می تو" ی سیاسی داشته باشیم؟ بسیار عالی! شما که دست تان راحت تر به آقای پهلوی می رسد، از ایشان دعوت کنید که وارد این جنبش بشود و در تک-تک این موارد دست به شفاف سازی و ریشه یابی بزند. رفقای ما در آن سالهای ترور و خفقان، مرتکب اشتباهات بزرگی هم شدند. عملیات تروریستی که گاه به قتل بی گناهان هم منجر شد و دست زدن به ترور های فاجعه بار درون گروهی، صفحات سیاسی در پرونده گروه های چریکی هستند. ما اگرچه همه رخت چرک ها را به آفتاب ندادیم، اما ولو قطره چکانی، حرف زده ایم و حداقل در نشست های رسمی و کنگره ها ، خودزنی هم کرده ایم. کم است! می دانم. آقایان جر دفاع و توجیه چه کرده اند؟
Hassan Etemadi
در مذاهب گوناگون اعتراف به گناه بار سنگین آن را سبک میکند.
اما آن هایی که در پی اهدافی انسانی و مادی هستند، تنها اعتراف نمی کنند بلکه علل رفتار ناروا و غلط را ریشه یابی و دخالت
در مذاهب گوناگون اعتراف به گناه بار سنگین آن را سبک میکند.
اما آن هایی که در پی اهدافی انسانی و مادی هستند، تنها اعتراف نمی کنند بلکه علل رفتار ناروا و غلط را ریشه یابی و دخالت خود در چنان رفتاری را محکوم و با بازبینی عمیق و ریشه یابی اعمال ضد اخلاقی و مذموم و نا پاک، سعی در تصیح خود و اجتناب از تکرار چنین بی اخلاقی هایی می کنند.
ای کاش این متن طوری نوشته میشد که نسل های بعد از "انقلاب شکوه مند اسلامی"، کاملا متوجه تمامی جزئیات این حادثه دروغ میشدند .
و عاملین و علل و اشاعه دهندگان نمونه های چنین دورغ هایی و تاثیر مخرب آن در از بین بردن اعتماد در جامعه را بیشتر معرفی میکرد.
احمد جمالی _ خیلی عالی بود ولی فکر کنم آقای بلدی هم در دام تجلی مهر افتاده است. در آرمان فدائیان تردید روا نیست، و اینکه جان های شیفته توامند سازی مردم و جانفشانی در راه مردم منحصر به فرد بودند .
خیلی عالی بود ولی فکر کنم آقای بلدی هم در دام تجلی مهر افتاده است. در آرمان فدائیان تردید روا نیست، و اینکه جان های شیفته توامند سازی مردم و جانفشانی در راه مردم منحصر به فرد بودند . اما تقدیس اسلحه و اسلحه هم استراتژی و هم تاکتیک و برداشتن اشکال مختلف مبارزه از روی پلاتفرم مبارزان و حتی تحقیر آنها به عنوان رد تئوری بقا تبلیغ سکتاریسم بود . و این افکار خورده بورژوازی بی حوصله از کار با حوصله و دراز مدت و حتی خسته کننده با کارگران بوده است. چرا که نویسنده انقلاب در انقلاب به حزب بورژوازی سوسیالیست پیوست. البته همون موقع من شخصا رد تئوری بقا را در اغلب دانشگاه پخش کردم و نوشته های منشعبین مانند حیدری بیگوند را محکوم می کردم.
محمود تجلی /
انگیزه اصلی من گشایش نقد و بحث است. چیزی که در دهها سال گذشته از سوی فداییان هیچ گاه شروع نشد و حال نوشته من خواسته و ناخواسته چنین پژواکی ایجاد کرده است.
با درود جناب بلدی،
انگیزه اصلی من گشایش نقد و بحث است. چیزی که در دهها سال گذشته از سوی فداییان هیچ گاه شروع نشد و حال نوشته من خواسته و ناخواسته چنین پژواکی ایجاد کرده است. من در نوشته خود نه ادعای درستی همه سخنان خود دارم و نه مدعی هستم که حقیقت در اختیار من است. گشایش بحث هدف نوشته من است.
- تلاش من آوردن انسان ها به روی زمین است. انسان هایی که آنها را فهرمان و اسطوره شاخته اند. من بیشتر نوشته های امیر پرویز پویان را خوانده ام و دارم. برای نقد یک نوشته از کسی، همان نوشته کافی است. این که نویسنده در فلان جا برجسته بوده است، برجستگی باید خود را در هر خط در هر کجا نشان دهد وگرنه طرح آن خلط مبحث است. همین "مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقاء" آن قدر اشکال دارد که می شود یک نقد طولانی بر این نوشته 14 صفحه ای نوشت.
- نوشته من در کلیت خود یک روح منسجم در خود دارد و هر کسی با دقت آن را بخواند (البته من پراکندگی های هم در آن می بینم که اتفاقا کسی هنوز به آنها اشاره نکرده است). در اوردن چند جمله از میان نوشته بدون توجه به کلیت آن گره ای را باز نمی کند. برای تحلیل باید کلیت پدیده را معیار گذاشت. از هگل بپرسید روش بررسی پدیده اجتماعی را.
- انتقاد من در کم سوادی و ضعف در شناخت کشورهای میزبان، یادگیری زبان و همه آنچه که در نوشته خود نام برده ام، به رهبران و افراد موثر جریان های فدایی است. آنهایی که تعیین سیاست می کنند. کدامشان یک رساله یا مقاله آکادمیک سیاسی دارند؟ کدامشان در کدام حزب سیاسی اروپایی عضو هستند؟ نام ببرید.
- هر سال در ساگرد سیاهکل تنها تعریف و تمجید و اسطوره سازی می شنوید. انتقادی من تاکنون نشنیده ام. هر سال سالگرد روزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت از سوی حزب چپ آلمان هم برگزار می گردد. نمی دانم به زبان المانی آشنایی دارید یا نه. یکی از این سالگردهای حزب چپ آلمان را ببینید تا تفاوت را دریابید.
- تقدیس چه گوارا اختراع من نیست. در این باره کلی تحقیق و مستند وجود دارد. کاتولیک های آمریکای لاتین او را مقدس ساخته اند. در ضمن در میان اسنادی که وجود دارند، به بررسی اختلاف میان کاسترو و چه گوا را نیز بپردازید. اینها دیگر مستند هستند.
- من واژه عاشورا را با تعریف به کار برده ام، نه انگ است نه ناسزا. سخن من بر اساس تحلیل فرهنگی است و اگر بخواهید آن را عمیق تر بیان خواهم داشت.
- واژه "فدایی شهید" که دیگر اختراع من نیست. لطفا مفهوم و کاربرد آن را توضیح دهید. "شهید" در فرهنگ ایرانی و فرهگ شیعه تعریف کاملا مشخص دارد و با خلط مبحث چون این بالا مشکل حل نمی شود. به نظرم بهتر باشد از میان همان صدها رفقای دانشگاهی خود کسی را به میان آورید که به زبان شناسی، اتیمولوژی و سمانتیک آشنا باشد و از او بخواهید در این باره اظهار نظر آکادمیک کند.
- فضای انتقاد در طیف رفقای شما وجود ندارد. برخی به تحریک و توهین به من نیز پرداخته اند. این نشان گر ضعف فرهنگ مدارا و دمکراسی است. همین اولین کامنت این بالا به شما نیز بی احترامی کرده اند. من برای کسی تله نگذاشته ام که شما به درون آن بیفتید. سطح نازل بحث و اندیشه که من انتقاد دارم این جور وقت ها خود را نشان می دهد.
اینو خوب اومدی.. میدونی.. این روزها زمستونه، بهشت خیلی برف اومده، آغات خمینی برای جبران مافات یخورده آتیش از جهنم برای اعلیحضرت فرستاده که کمی جبران مافات کنه. برای شما هم در توبه بازه لاچین جان.
سالام دوســلار..
آقای محسن کردی..
آن نور ی که در قبر خدا بیامرز میبارد شعله های جهنم است. ولی متاسفانه خیلی ها هستند که نور حاصله از شعله های جهنمی را حتی با عینک آفتابی نمی توانند ببینند..
من هم در انقلاب شرکت کردم. مسلحانه. یک هفته بعد متوجه اشتباهم شدم. سال 1364 که ایران بودم، و دیدم مردم ورد زبانشان نور به قبر آن
نور به قبر آن خدابیامرز بباره، متوجه شدم که تنها راه پسر آن خدابیامرز است. صرف نیت خیر داشتن، و همه تلاشها را برای جلوگیری از یک استبداد دیگر کردن، هیچ تضمینی بر برقراری نظام استبدادی نیست. نظام استبدادی بر جامعه ای نازل میشود که قابلیت پذیرش استبداد را دارد مثل انقلاب 57. از روشنفکر و خاموش فکر اسب گاری خمینی شدند. اگر تصور میکنید که جامعه امروز ایران آمادگی پذیرش استبداد را دارد پس خودتان را خسته نکنید. تفاوتی بر جمهوری و پادشاهی نیست. پادشاه اگر 100 درصد ممکن است دیکتاتور شود، رئیس جمهور یا 99 درصد یا 101 درصد امکان دیکتاتور شدن دارد. شما هیچ تضمینی نمیتوانید بدهید که جمهوری ایران دیکتاتوری نشود. هیچ دلیل محکمه پسند یا عقلانی برای اثبات دیکتاتور شدن پادشاهی هم ندارید. در واقع هیچ تضمینی کسی برای هیچ نظامی نمیتواند بدهد چه پادشاهی چه جمهوری. اما یک امر مسلم است. اگر روزی ایران شلوغ بشود بالاخره مردم دور کسی جمع خواهند شد. همیشه اینطور بوده. به نظر شما رضاپهلوی شانس کمی دارد؟ یا شانس شماها که مخالف او هستید بیشتر است؟ مثلا میخواهید با این مناظرات جلوی خطر دیکتاتوری پس از جمهوری اسلامی توسط رضاپهلوی را جلوگیری کنید؟ من حاضرم همه تخم مرغهایم را در سبد رضاپهلوی قرار دهم. ممکن است او دیکتاتور بشود مثل پدرش. من مشکلی ندارم. آنکه میگوید نور به قبر آن خدابیامرز ببارد نیست مشکلی ندارد. بنابر این یک مشکل میماند و آن آقای پارسا، آقای حسن اعتمادی و کسانی مانند محسن قائم مقام. شما بجز سنگ انداختن چه کار دیگری از دست تان برآمده؟ میترسید اگر سکوت کنید و رضاپهلوی دیکتاتور شود مردم ایران یقه شما را میگیرند؟ خیالتان راحت که کسی اصلا شما را نمی شناسد که بخواهد مسئول بداند. آن زمان که مسئول بودید هنگامی بود که اسب گاری خمینی شدید. حال عذاب وجدان آن دوران را با سنگ اندازی بر سر راه رضاپهلوی جبران میکنید. مشکل واقعی شما این است که برای تان سخت است که پس از چند دهه دوباره مردم به نظام پادشاهی روی آورده اند. شماها حاضرید زیر چرخ تانک بروید اما «زحمات و جانفشانی های 40 سال قبل تان» برای از میان برداشتن نظام پادشاهی هدر نرود. بگذار خامنه ای بماند ولی پسر شاه نیاید. اگر پسر شاه بیاید برقراری نظام پادشاهی را یک سیلی به سنگینی 4 دهه بر صورت خود حس میکنید. متاسفم که چنین احساسی دارید. من انقلابی سابق با پشیمانی خودم و با باور به قابل اصلاح بودن ان نظام چهار دهه است که به صورت خودم سیلی میزنم لذا نه تنها از آمدن پسر شاه دیکتاتور ناراحت نمیشوم بلکه خوشحال هم میشوم. آن روز (اگر شما درتان همچنان بر همین پاشنه بچرخد) بر جسد له شده و ترحم برانگیز تان زیر زنجیر تانک بیرحم تاریخ تلخند تاسف میزنم. با خودتان کنار بیایید و دست رضاپهلوی را بفشارید. اگر امیدی هست به اوست نه به شما یا من. ما هنگامی میتوانیم موفق شویم که به مردمی بپیوندیم که شعارشان نور به قبر آن خدابیامرز بباره است. مردمی که درخیابان شعار رضارضاپهلوی میدهند. اینها پسر شاه را خواهند آورد. و اگر در ایران دمکراسی برقرار شد آیا شما روی آنرا دارید که بگویید ما هم دستی در این رهایی داشتیم؟ قبل از انقلاب که سنگی روی سنگ نگذاشتید و سنگ انداختید. حال بیایید سنگی روی سنگ بگذارید. آقای اعتمادی. می بخشید اگر کلامم تلخ است. اما این تلخی زهری است که 40 سال قبل به تن من ریخته شد با کمال میل حاضرم با شما گفتمانی در مورد چرایی پیوستن به رضاپهلوی و امضای بیانیه های حمایت گوناگون از او با شما یا آقای پارسا داشته باشم.
Mohammad Barzanjah
ای کاش این مطالب را وقتی که او زنده بود میگفتید. البته منظور فقط شما نیست، بلکه تمام کسانی است که از نزدیک با وی اشنا بودند. من فقط از طریق گفته های او بود که متوجه شدم
ای کاش این مطالب را وقتی که او زنده بود میگفتید. البته منظور فقط شما نیست، بلکه تمام کسانی است که از نزدیک با وی اشنا بودند. من فقط از طریق گفته های او بود که متوجه شدم که چه سالهای سختی را پشت سر گذاشته بود، اما اگر دوستش بودم حتماً برای شهامت او تقدیر میکردم.
ســالام دوســـلار..
آقای محسن کردی...والله از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان. ما ادب را از شما آموختیم. https://iranglobal.info/node/84585
جواب کامنت شما در این بحث لینک بالائی داده شده است.
این نمونه ای از واکسینه کردن ج.ا. است.یعنی هرازگاهی خود رژیم بیماری پیشوا را مطرح میکند تا بتدریج حساسیت جامعه سائیده و صاف شود.
خوب فکرکنید! از این خبرچی عاید میشود؟
یارو پیره و بالاخره همین روزها زحمت را کم میکنه. واین خبر یا راسته و یا مثل ده پانزده سال گدشته دروغه و پس از چندروز میبینیم باز سروکله اش پیدا میشه و دژمن دژمن میکنه. اصلا فرض کنیم درسته و طرف رو بقبله شده؛ که چی؟
پس نتیجه ی این گزارش چیه؟ صاف و خنثی کردن حساسیت جامعه برای آن روز.
آقای لاچین. مرسی که دست کم ادب را دارید رعایت میکنید. اما در مورد تورک بودن تان، شما و خانواده تان و همنظران شما که شاید چند صد نفری باشید که خودتونو تورک میدونید. این یک اصطلاح عامیانه است که در ایرا
که در ایران هنوز هم عوام بکار میبرند و ما هم از کودکی بکار میبردیم. در تهران چند همسایه ترک داشتیم. فلانی ها ترک هستند. از کجا آمده اند از آذربایجان. ترکستان نیست که .. آذربایجان است. فلانی ها لر هستند از لرستان و فلانی ها سمنانی هستند و گیلانی و خیلی که عمیق میشدیم میگفتیم رشتی یا تبریزی یا مراغه ای هستند. در تقسیمات کشوری نام این استان آذربایجان بود و هست. ترکستان نیست که! شما آزاد هستید هرچقدر میخواهید خودتون رو تورک بنامید. ولی صرف خواست خانوادگی و یه تعداد رفقاتون در سطح ملی برای یک کشور قانون نمیشه. اتفاقا اگر امثال شما تجزیه طلبان نبودید مردم آذربایجان و سایر نقاط ایران در حرف عامیانه شان هنوز میگفتند فلانی ها ترک هستند. اما رفتار شما تجزیه طلبان باعث شده که یک تعصبی در میان اهل آذربایجان بوجود بیاد که بگن آذری هستند. دقیقا همان حالتی که شما برای آنکه در راه تجزیه ایران خدمت میکنید بهمراه جناب سازاخ ماها را فارس مینامید. فارس نداریم! زبان ما فارسی هست. مثل این است که شما آمریکایی ها را انگلیسی بدانید. تابع کشور انگلستان چرا که زبان شان انگلیسی است. اصالت زبان فارسی هم فارسی دری است. لابد ما هم اهالی کابل و از کشور افغانستان هستیم! امروز هنوز هم در کرکری خواندن های هوادارن تراختور و پرسپولیس طرفین میگن ترکا و فارسا.. اما جنبه کرکری و شوخی دارد و جدی نیست. هنوز هم در جوکها میگن لره، ترکه، هیچوقت نمیگن یه تبریزی بود یا یه آذری بود .. بله میگن یه ترکه بود. شما آذربایجان رو تجزیه کنید و یک کشور مستقل بشید در جوکها هنوز یه ترکه هستید و ما هم یه فارسه و «کشور لرستان» هم یه لره. سوئدی ها برای نروژی ها جوک میسازن و میگن یه نروژیه بود. وقتی سی سال قبل به سوئد آمدم دیدم سر میز صبحانه یک فنجان گذاشتن که دسته فنجان درونش هست و یه جوک هم روش نوشته شده بود که این فنجان نروژی هاست. اسکاتلندی های خسیس رو «فارسها» درست نکردند. در آمریکا برای لهستانی ها جوک میسازن و اغلب شون اصلا نمیدونن لهستان یک ده در آمریکا هست یا یک کشور. این فرهنگ مردمان است و با دگنک و مقاله و کامنت نمیتوان عوضش کرد. شما با این دستاویزها و این نوشتنهای ترحم برانگیز تان نمیتوانید به خیال خودتان دشمنی برافروزید و کشور ترکستان بسازید یا آذربایجان جنوبی. بارها برات نوشتم. همین امروز هم در ایران اسلامی و ایران پادشاهی سابق قدرت و اقتصاد دست «ترکها» بوده. مگه مغز خر خورده که بخواد این هژمونی رو در ایران از دست بده؟ آذربایجان ثروتمند ترین استان ایران هست. اگر آذربایجان یک کشور جدا بود امروز کارگرهای ترک مثل افغانها در تهران کنار خیابون بودند. امروز آذریها صاحب یک کشور هستند و دیگران را به خدمت گرفته اند. من نباید این چیزا رو بنویسم و از همین روست که می بینم معقول نیست که یک آذری بخواهد از ایران جدا شود و این دیدگاه در میان آذری های ایران همه گیر نیست. اگر یک زمانی یک جوکی گفتن که شما رو به قول خودتون به دلیل ترک بودن «آدم» حساب نکردن مشکل شماست. رشتی ها رو هم همین ترکها و فارسها در جوکها بیناموس گفتن. بیشتر جوکهای ایران رو آذری های شوخ میسازند. اگر می بینید که جوانهای شوخ ترک این تکه ها رو میسازند برای تحقیر ترکها یا زبان ترکی نیست. من بچه بودم یادمه هنگام دعوا در مدرسه در کنار فحش خواهر و مادر که بچه ها بهم میدادن اون میگفت ترکا خرن این میگفت فارسا سگن بعد بقیه خواهر و مادر همدیگه رو زیر و رو میکردن. آقای لاچین.. آن بچه مدرسه های سابق امروز در پیرانه سری دارند برای ایران سربلند در کنار هم تلاش میکنند و هنوز هم جوک و کرکری سر پرسپولیس و تراختور دارند. من به شما پیشنهاد میکنم با یک روانشناس مشورت کنید. به این فکر کنید که پیشینه زبانها ما زور که بزنیم اصلا وصلش کن به ده هزار سال قبل خوبه؟ زبان ترکی از ده هزار سال قبل بنیاد نهاده شده. شما فکر میکنید نمیگم دویست سال دیگه یا هزار سال دیگه. 5000 سال دیگه مردم شما هنوز ترک هستن؟ یا ماها فارس هستیم؟ زبان مان چیست؟ 40 هزار سال دیگه چی؟ نوادگان ما اگر این نوشته ها را نگاه کنند به خودشان میگن این عصر حجری ها بجای آنکه به محیط زیست فکر کنند و یه چکه اکسیژن برای ما باقی بگذارن ببین به چه مزخرفاتی می پرداختند. برای همین گند زدن به زمین و رفتن. شما مشکل روانی دارید که میلیونها آذری ندارند. مشکلات تون رو سالهاست اینجا خالی میکنید سر دیگران. این کار شما به خودتان صدمه میزند کسی پشیزی برای حرفهای تان قائل نیست. همه نامهای تان جعلی از یک نفر
ســـالام دوســـلار.
آقای توکلی..
فقط در کشور های استبدادی و دیکتاتوری است که تحصیل کرده ها در (( زندان )) با هم آشنا میشوند. در کشورهای دموکراتیک غرب ,تحصیل کرده ها در انجمن های علمی و کنفرانس های
جهانی باهم دیگر آشنا میشوند و اکثرآ تا اخر عمر هم دوست می مانند. از برکت حکومت های دیکتاتوری غیر قانونی پهلویان و جمهوری جهل و جهالت اسلامی ,میعاد آشنائی و دوستی ایرانیان فقط « زندان » است.
ســـالام دوســـلار...
آقای محسن کردی و پگاه
1- ما آدری زبان نیستینم .ما ترک هستیم و زبان ما هم ترکی است. همانطور که ما زبان امریکایی , استرالیائی , نیوزلندی, ایرلندی, مکزیکی, چینی , نداریم , زبان
آذری هم نداریم.مردم آزربایجان با زبان ترکی حرف میزنند و امیدواریم که به این زودی با زبان مادری تورکی هم تحصیل بکنند. هرچند که در این سال های اخیر خیلی ها سعی میکنند که برای ما یک (( هویّت جعلی )) پیدا بکنند. مردمی که تاریخش را خارجیان بنوسند , خیال میکنند همان کار را می توانند برای ما بکنند.
2- تا زمانی که شما تورک نبوده اید و در یک فرهنگ بیمار گونه مالیخولیائی رستاخیزی تنها بخاطر تورک بودن اجداد و خانواده , (( آدم )) حساب نشدن را تجربه نکرده اید, این رنج را نمی توانید بفهمید. من این رنج را در سن 10 سالگی تجربه کردم که این رنج در طول سالیان دراز به یک (( دمل چرکین )) تبدیل گشته است. درست مثل میلیون های تورک های ممالک محروسه ایران.
3- من گرامر و دستور زبان علمی زبان مادریم یعنی ( تورکی ) را در انگلستان شروع کردم به یاد گرفتن. چون در زمان سلطنت غیر قانونی پهلویان , تحصیل به زبان مادریم مثل هم اکنون قدغن بود . موقعی که دانشجوی زبان انگلیسی بودم , در اولین ماه ها, نامه ای به آزربایجان شوروی نوشتم که کتاب ها و دیکشنریهای ( ترکی- انگلیسی ) را بطور رایگان برایم بفرستند. دلیل اصلی هم این بود که خوشبخنتانه زبان ترکی و انگلیسی در ساختار های گرامری خیلی شبیه هستند و حتی در بیشتر موارد زبان تورکی ( با قاعده تر ) از زبان انگلیسی و اکثر زبان های دنیاست. معجزه زبان ( تورکی ) در « با قاعده بودن » این زبان با داشتن چندین هزار فعل بسیط.
4- کتاب های که برایم فرستاده شده بود با خط ( سئیرلیک روسی ) نوشته شده بود. خوشبختانه بعد از فروپاشی شوروی , اولین کاری که جمهوری آزربایجان کرد , خطّ زبان تورکی را به ( لاتین ) و یا به خط اصلی این زبان تغیر داد.
5- کسانی که بیشتر بحث زبان مادری را به میان میکشند , همان تورک های داخل ایران هستند و نه در خارج از ایران . خیلی ها در ایران تنها بخاطر تحصیل به زبان مادری در زندان بسر میبرند.
6-عنوان کردن مناطقی همچون (( آران )) در بحث های سیاسی بازگوی فرهنگی است که مردمانش فقط در « گذشته » زندگی میکنند چون برای آینده برنامه ندارند. نزدیک بیست سال در انگلستان زندگی کردم ,کسی در باره ( امپراطوری انگلستان ) حرف نمیزد.
و اما در باره تورک بودن ما.....
(پـــدر بـــر پـــدر مـــر مــــرا تـــرک بــــود......ز فــــرزانــــگــــی هــــر یـــکی گـــرگ بـــود )..
و یا......
(( حیــــــدر بـــا بـــا ننـــه قیزیـــن گـــوزلری...
رخشنــــده نیــــن شیریــــن شیریـــن ســـوزلری....
«تــــرکـــی » دئـــــدیم اوخوســــونلار اوزلــــری..
بیلسینــــلـــر کی آدام گئدر آد قـــالار.....
یـــاغشی پیســـدن آغیـــزدا بیــــر داد قـــالار....
در این بیت معروف حیدربابای شهریار ........شاعر نمی گوید که... (( «آذری » دئـــــدیم اوخوســــونلار اوزلــــری..)).
- کسانی که میخواهندبرای ما یک هویّت جعلی بسازند, لطفآ اول تاریخ خودشان را بطور علمی و دور از احساسات ناسیونالیستی تحقیق بکنند و بعد برای دیگران تاریخ و هویّت بسازند. قوربانام.. چوخ ساغ اول...
Hoas Asadi
امروز دو بخش مصاحبه او را با فلاحتی از صدای آمریکا در یوتیوب دیدم . داستان غم انگیزی داشته است . احمقانه از طرف ساواک به زندان درازمدت بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد محکوم شد.
امروز دو بخش مصاحبه او را با فلاحتی از صدای آمریکا در یوتیوب دیدم . داستان غم انگیزی داشته است . احمقانه از طرف ساواک به زندان درازمدت بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد محکوم شد. خرابکاری حزب توده در تشکیل سازمان نظامی کمونیستی در درون ارتش ملی طبعا برای هر رژیمی وحشت انگیز است ،روی این اصل همه آن نسل چوب سابوتاژ جریانات سیاسی نظامی چپ را خورده اند،و این البته توجیهی به سیاست دیکتاتوری حاکم در آن موقع نیست .
هووو توي ماه نبينيش!!!
همراهي با جنايات خميني و لاجوردي، خوبه شه. ماشين امضاي رفسنجاني و مليجك اون شدن هم بهش اضافه كن.!
چه غلطا، موسوي كه نميتونه حرف بزنه. صداش در نمياد. اگر حمايت هاي غرب
و رفسنجاني نبود، تا همينجا هم نميومد.
ضمنا مجلس موسسان همونجوري كه از اسمش پيداست، براي تعيين شكل و نوع نظام آينده است. پس اينكه شما از قبل بگين جمهوري ملي و دموكراتيك، رويه حذفي شما رو ميرسونه.
هر چند اين حروم زاده هاي ملي-انگلي بهيچ وجه به يك حكومت سكولار دموكرات، رضايت نخواهند داد. براي اينكه آزادي رو فقط براي خودشون و خونواده اشون ميخوان!
سروش هزاربار گفته مردم سالاري ديني. و خاتمي و كروبي و روحاني و ... هم (و حتي خامنه اي) بارها و بارها تكرار كردن.
اينا سكولاريسم رو فقط در حوزه سياسي ميخوان! يعني جدايي "آخوند" از حكومت نه سكولاريسم واقعي(آموزشي-قضايي-قانونگذاري) كه در جهان هم رايجه و به تعبير ديگه جدايي "دين" از حكومت.
آقای سازاخ، از مجموع نوشته های شما میتوان به یک رنج درونی شما پی برد. حال این رنج از کجا ناشی شده را من نمیدانم. مردمان گاه بجای پذیرش واقعیات به دنبال بلاگردان میگردند که ناکامی هایشان را بر سر او
خالی کنند. متاسفم اگر جایی به شما ظلم شده. اما تقصیر من نیست. من دوستان آذری بسیاری دارم. در ایران همکاران آذری بسیار شوخی داشتم. اگر میلیونها آذری بر خلاف شما اینجا نمی نویسند برای آن است که نیازی به این کار نمی بینند. کسی مثل شما نماینده مردم آذری زبان ایران نیست و هرگز نبوده. شما زبان مردم آذربایجان نیستید. شما در این سالها بجز نفرت نپراکندید. نفرت پراکنی قومی خلاف حقوق بشر و در هر کشوری جرم سیاسی است. نفرت پراکنان افرادی نژادپرست و ضد بشر هستند. هرگز کلامی از سر دوستی از قلم شما جاری نشد و می بینید که پژواکی هم در این سالها نداشتید. این صفتهای زشت که شما اینجا در نقل از جوکها آوردید را مردم ایران هرگز جدی نگرفته اند اما این که شما مطرح میکنید نشان از یک درد و رنج سالیان است. نمیدانم به شما چگون ظلم شده. اما بهتر آن است که حرف دلتان را اینجا بیرون بریزید و از ظلمی که شخصا به شما رفته بگویید. شاید ما هم با شما همدردی نشان دهیم. کجا اذیت شدید و کجا حق تان به دلیل ترک بودن ضایع شده. با دیگران و مثالهای شان کاری ندارم. شخص شما مشکل تان چیست؟ به شما و به شخص شما کجا ظلم شده آنرا بگویید تا بررسی کنیم آیا این ظلم عمومیت دارد؟ و اگر عمومیت داشت شاید بتوان حق به شما داد که بخواهید خاک آذربایجان را از ایران جدا کنید. لذا بهتر است به ریشه درد تان بپردازید تا این که دست به نفرت پراکنی بین ایرانیانی که ایران را دوست دارند بزنید.
درود بر همه ی هم میهنانم.
من یک لر هستم و نمیدانم جزو بقول تجزیه طلبان "شونیست" فارس حساب میشم یا خلق مورد ستم فارسها.
من سالها در آذربایجان زندگی کردم و خیلی هم دوستشان دارم.
من اگر فارس حساب بشم؛اعلام میکنم هیچ ترسی از زبان شیرین آذری ندارم.
من براین باورم که کسانی که حقوق بگیر ترکیه ودراصل انگلیس هستند با قصد تجزیه ایران عزیز موضوع زبان را پیش کشیده اند تا در مرحله ی بعد نیت ماموریت خودرا اجرا کنند.
اکثرکسانیکه هم اکنون بحث زبان مادری را پیش کشیده اند اصلا ساکن دیگرکشورها هستند. ودر آن کشورها فرزندانشان دارن بزبان هائی غیراز زبان"مادری" درس میخوانند و هیچ مشکلی هم والدین (عشق زبان مادری) شان ندارند.
یعنی در آلمان و آمریکا فرزندشان بزبان غیرمادری درس بخوانه اشکال نداره؛ ولی در ایران اشکال داره؟
فرض کنیم همین فردا این بهانه ی زبان را همه قبول کردیم؛آیا فردا چیزدیگری را چماق نمیکنن؟
چرا اینقدر بی وجود هستند که نیت واقعی خود را نمیگویند؟
مردم ارمنستان و آران سالها داشتن با هم زندگی میکردند.هیچ دعوا و کشت وکشتاری هم نداشتند.دیدید چگونه دشمن خونی شان کردند؟ همین سرنوشت را ما در استان ارومیه خواهیم داشت.
هرکه ناموخت از گذشت روزگار
Taghi Kimyai-Asadi
صد در صد جفنگ گوئی وغلو وحرف بی حساب که ده ها سال است رویهم انباشته شده وحاوی یک راه حل نیست. صرفا می خواهد خودش را بالاتر از همه توهوکند و ایگوی نحیفش را مالش
صد در صد جفنگ گوئی وغلو وحرف بی حساب که ده ها سال است رویهم انباشته شده وحاوی یک راه حل نیست. صرفا می خواهد خودش را بالاتر از همه توهوکند و ایگوی نحیفش را مالش دهد تا فربه شود.
Farzad Fahimi
من راستش مفھوم "راست" و "چپ" را درنمی یآبم! نازیسم و فاشیسم از "چپ" برخاسته اند- ھمانگونه که کمونیسم - کشتارلنینیسیی کودکان از جانب لنین, کشتارھای میلیونی استالینیستی, کشتارھای
من راستش مفھوم "راست" و "چپ" را درنمی یآبم! نازیسم و فاشیسم از "چپ" برخاسته اند- ھمانگونه که کمونیسم - کشتارلنینیسیی کودکان از جانب لنین, کشتارھای میلیونی استالینیستی, کشتارھای میلیونی مائویستها , کشتارھای انور خوجه ها...
منظور از "چپ نوین ایرانی" چیست؟ سوسیالیستها/سوسیال دمکراتهای همچون سنجابی, فروهر, بختیار- چریک فدایی (خلق-اسلام--روسیه) فرخ نگهدار... یا نو توده ای "باقرزاده " مجاهدی/پیکآری که حالا چپولهای سوئدی به او دکترا هم داده اند ...؟ اینها به چه مینازند؟ پدیده هایی مانند بیمه/بیمه همگانی, رفاه اجتمایی, دادگستری, اباد سازی, ریشه دراندیشه و کار انسانهایی همانند "کوروش", در دورانهای پیشین و "بیسمارک" درکمی بیشتراز صد سال پیش رادارد. بنیانگزار و مبتکر از جمله "دولت رفاه", "بیمه های همگانی/اجتماعی" در اروپا, "بیسمارک" بود نه کمونیستها, نه نازیستها, نه فریبکاران تبهکارسوسیالیست/سوسیال دمکرات . .
نه اسلام, نه کمونیسم, نه نازیسم, نه فاشیسم, نه سوسیالیسم ونه جامعه بی طبقه توحیدی
آری به کشوردار/سامانه آسایش (دولت/ سیستم رفاه) کورشی – آریامهری ما شاید از اسب افتاده باشیم, اما نه از نسب
سدبار به بتخانهی الله بگشتی و دیدی ثمرش را - آئین نیاکان چه بدی داشت که یکبار نگشتی؟
Mohsen Jalali
داستانهای شما با واقعیت یک دره فاصله دارد و بنظر می رسد که از دین یهودی و مسیحی و اسلام برداشت درستی ندارید همچنین از مارکسیسم.وناسیونالیسم.
داستانهای شما با واقعیت یک دره فاصله دارد و بنظر می رسد که از دین یهودی و مسیحی و اسلام برداشت درستی ندارید همچنین از مارکسیسم.وناسیونالیسم.
اولا که مارکس به صراحت گفته دین افیون توده هاست .
از اینکه شما تمام این عقاید و تفکرات را دریک دیگ بریزید و زیرش آتش بی افروزیدو بعدا انتظار جدا شدن تک تک تفکرات را داشته باشید غیر واقعی است از این معجون چیزی حاصل نمی شود و نخواهد شد چون از اساس اشتباه است و راه چاره این نیست.
در هر جامعه هر کسی یک طرز تفکری دارد که شاید مورد قبول دیگری نباشد این را باید پذیرفت جامعه ای متحد و یک پارچه آن جامعه ای ست که مجموع نظرات مردم محترم شمرده بشود و نمایندگان خودرا در شرایط آزاد به مجلس راهی بکنند و این مجلس قوانین اجتماعی را تنظیم ومدون بسازد.
عرفي يعني رسم و سنت و قانوني كه از گذشته هاي دور بوده، و حولش شور و مشورتي نشده و خردورزي صورت نگرفته. در صورتي كه سكولاريسم يعني قوانين عقلاني كه واضعش در زمان حال معلومه.(في المثل اعضاي فلان پارلمان
پس نه تنها پيش نويس قانون اساسي ج.ا بلكه حتي قانون اساسي مشروطه هم سكولار واقعي يا بتعبير شما "عرفي" نبودن!!!!
اصولا سكولاريسم با سوبژكتيويسم دكارتي كه به همه آداب و رسوم و سنن گذشته چه ديني و چه عرفي اعلام جنگ ميده و شك ميكنه به هدف تجديدنظر با هدف زندگي حال و اينجهاني بشر، شروع شده.
بنابر اين توضيحات، در جهان مدرن زمان حال و آينده مهم تر از گذشته اس. در صورتي كه در دنياي ماقبل مدرن، عكس قضيه صادقه و گذشته از اهميت بيشتري برخورداره. شايد واسه همينه كه شما انقلابيون ٥٧ اينقد در گذشته موندين و از پرداختن به حال و آينده عاجزين. واسه اينه كه بقول ارنست كاسيرر و لوسين لوي برول، ساخت ذهنتون اسطوره اي ديني هست. حتي اگر كه خودتون سكولار يا چپ و ليبرال بدونيد.
پس وقتي شناخت دقيقي از ريشه هاي مدرنيته ندارين، به نسل بدبخت حاضر كه برخلاف خودتون داراي لابي با حكومت و شبكه هاي قدرت خارجي هم ندارن كه بتونن خيلي راحت در عرض دو سه روز بيان خارج و با حقوق هاي چن ده هزار دلاري در تي وي هاي استعماري مشتغل بشن، و در داخل گير كردن و راه فرار ندارن، و اگرم فرار كنن يا بايد سالها توي كمپ ها بمونن، يا توي درياها غرق بشن يا خودكشي كنن، آدرس غلط ندين! ما ديگه بيش از اين تحمل دروغ و شانتاژ و پشت هم اندازي نداريم.
انتقام سخت در پيشه. همه بايد پاسخگوي اعمالشون باشن. موسوي و كروبي و خاتمي هم در اول صف. چطور كساني كه خودشون مسبب اينهمه بدبختي بودن، ميتونن عامل تغيير و دموكراسي فراگير براي همه بشن؟؟؟؟!!!!
مطمئن باشيد كه اعلي حضرت با نهايت اقتدار وارد كشور خواهد شد، و حتي اگر هم شاه نشه، بازم مطمئن باشيد كه جرج واشنگتن ايران خواهد شد و در هر صورت براي ما اعلي حضرته.
براي ما محمدرضاشاه پدر ملي، رضاشاه پدربزرگ ملي، و شهبانو فرح، مادر ملي خواهد بود. حالا نوع نظام هر چي ميخواد باشه. زمستون خواهد رفت و رو سياهي به زغال خواهد موند.
كروبي و خاتمي، از خامنه اي و مجتبي بسيار بسيار بدترند و اين رو در ٢٣ سال گذشته بارها ثابت كردن. اينا آزادي رو فقط براي خودشون و همفكرانشون ميخوان. عامل عنلاب ٥٧ هم بيشتر همين معتدلين اسلامگرا بودن تا
بنيادگراها.
بعدشم اينقد نگين جمهوري "عرفي" اولا در تحليلتون هيچ جايي به پادشاهي خواهان ندادين! نميدونم شما مگه شعارهاي آبان ٩٨ و دي ٩٦ رو نشنيدين؟؟؟!!!
عرفي بهيچ وجه معني سكولار رو نميده، و بلكه نافي و ناقذ اونه. همين اشتباه شما خود روشنفكر پنداران كه مثلا پيش نويس قانون اساسي ج.ا كه بدون ولايت فقيه بود رو عرفي و سكولار و دموكراتيك ميدونين!!! و همين البته يكي از دلايل عمده بدبختي ماست. با همين ديد نسبت به دموكراسي بوده كه در ٢٣ سال گذشته ، مردم رو در چارچوب قانون اساسي مزخرف و متناقض و خفقان آور ولايت فقيه سر دووندين!
بازي تمومه ديگه گيم اوِر. بازي باختين . حتي اگر بفرض محال كه خامنه اي هم رضايت بده و با پروژه گذار برهبري خاتمي و كروبي موافقت كنه، پيروز نهايي كسي جز پادشاهي خواهان، يا با كمي ارفاق، پهلوي طلبان و پهلوي دوستان نخواهند بود.
"حکومت در ایران برخاسته از اراده آزاد ایرانیان است و در آن هیچ امتیازی به دلیل تعلق دینی، طبقاتی، خانوادگی، اتنیکی، سنی و جنسیتی کسب یا صلب نمی شود.
در چهارچوب تعلق ایران به همه ایرانیان ،
در چهارچوب تعلق ایران به همه ایرانیان ، تعهد همه ایرانیان به پاسداری مشترک از امنیت و حیات میهن و تامین توسعه پایدار کشور، حقوق انسانی همه گروه های اتنیکی، طبقاتی، دینی و جنسیتی با وضع قوانین دموکراتیک تضمین می شود."
اگر نوانديشان ديني بگذارند.
همه در برابر قانون برابرند، منتها ملي-مذهبي ها(انگلي ها) برابرترند.
اولا كه عنوان "عنتلكتول" عنوان بسيار درستي بود، و هر چه زمان ميگذره درستيش بيشتر معلوم ميشه. براي همينم هست كه از سوي نسل جوان بيش از پيش استفاده ميشه.
عنتلكتول و ارتجاع سرخ و سياه، براي چپ هاي مذهبي
كه در زمان شاه با تمام اصلاحات اجتماعي كه شاه كرد مخالفت ميكردن، اما حالا خواهان همون اصلاحات از ج.ا شدن، ثابت ميكنه كه اونموقع اشتباه كردن. اشتباه براي خودشون جايزه، اما براي شاه نه؟؟؟!!!
گرچه در همين اصلاحات و تجديدنظر طلبي هم بسيار رياكارانه دارن عمل ميكنن و كم فروشي ميكنن. براي همين هم هست كه روبروز در چشم نسل جوان منفورتر و خاندان پهلوي محبوب تر ميشن.
روشنفكران ديني كه سواي پرادوكسيكال بودن عنوانشون، روزبروز اعضاي بيشتري ازشون جدا ميشن و خود رو صاحب اين عنوان رياكارانه نميدونن.!(از جمله آقايان آرش نراقي و مصطفي ملكيان)
نوانديشان رياكاري كه (هه جالبه. ميخوان با حكومت خميني مقابله كنن. با اين حساب خميني هم نوانديش بود چون شطرنج رو حلال اعلام كرد. البته يادم رفته از نظر اينا خميني باسواد ترين حاكم ايران بوده تا حالا. دعواي اينا با خامنه اي نه با خميني.)
روشنفكراي رياكاري كه خودشون و زن و بچه و دختر و عروس و نوه و... شون در آزادترين كشورهاي دنيا به لحاظ جنسي زندگي ميكنن، اما همچنان غرب رو فاسد و منحط ميدونن!!! و جرأت نميكنن يا بصرفشون نيست كه لبه اصلاح دينيشون رو به آزادي ها و حقوق جنسي هم گسترش بدن. كاري كه در غرب دهه هاست شده و حتي همجنسگرايان حق عضويت يا حتي كاردينالي در كليساهاي پروتستان بدست آوردن.
چپ ها هم كه ديگه نگم براتون با همه اصلاحات ظاهري و صوري، هنوز در خيال برپايي جامعه آرماني برادر كيم جونگ ايل در ايران تحت رهبري آخوند و مردم فلك زده اي هستن كه فرصت نكردن آگاهي خودشونو رشد بدن و حتي نميدونن سوسياليسم يا كمونيسم چي هست؟؟؟ خوردني يا پوشيدني؟ تروريست هاي احمق و ورشكسته اي كه در انتظار اينن كه با فرستادن يه تانكر آب براي مردم بدبخت سيستان و بلوچستان، يا از مادران دردمند ستار و پوياها و ... جامعه آرماني خودشون و البته فقط و فقط خودشون رو سامان بدن و بعد از ٢٠ سال ثروتشون به اندازه رهبران حزب بلشويك بشه.
اينقدم سنگ زندان رفتن و شكنجه شدن و آبديده و باتجربه شدن به سينه نزنين. همه خوب ميدونن كه خيلي از اپوزيسيون صادراتي رژيم از ملي-انگلي ها هستن و نرم ترين برخورد باهاشون در ج.ا به نسبت سايرين ميشه.
اصلا اون گفته سيد امير خرم كه به بازجوش گفته بود :" ما يه خندقي دور نظام كشيديم، كه براندازا بيفتن توش." اوج خيانت و خباثت اين دسته از ارتجاع سياه رو نشون ميده.
از جنبش سبزتون همه ديگه چيزي نگين خواهشا كه ديديم به راي دادن به ري شهري و دري نجف آبادي كشيد. خجالت هم خوب چيزيه واقعا!!!!
فك كردين با ادبيات فاخر و بازي با كلمات ميتونين دوباره مردم رو خر كنين؟؟؟؟
به همين خيال باشين. فك نكنم نسل جديد كه فريب اين مزخرفات شما رو بخوره.
راستش من يكي كه از ايران هستم، تا چند سال قبل صحبت هاي بهرام مشيري رو از تلويزيون پارس وقتي نگاه ميكردم، در مورد صحبت هاي سياسيش، نظرم بي انصافي بود، اما الان بعد از گذشت چند س
سال از اون دوران با مطالعه بسيار اندكي كه از دوران گذار اروپا و غرب از قرون وسطي به مدرنيته داشتم و دارم، اون صحبت ها نه حتي بي انصافي، بلكه مزخرف محض ميدونم. واقعا شايد براي همين هم بود كه شاهزاده تي وي هاي لوس آنجلسي رو "فكسني" ناميد. واقعا هيچ آگاهي تاريخي و فلسفي توي اين ٤٢ سال به ما مردم بدبخت درون ايران نداده اند و نميدن.
در مورد توهين هاي هواداران شاهزاده. متاسفانه ايشون در منگه ميذارن كه اين هواداران رو محكوم كنن. اين قضيه بد بودن هر توهيني و هر توهين كننده اي هم متاسفانه من فك ميكنم يكي ديگه از نقايص بسيار فرهنگي ما ايرانيان باشه.
در غرب فك نميكنم اينجوري باشه كه هر كي توهيني كرد بگن آدم بديه يا اصلا نبايد توهين كرد! اونجا ميگن ببين اول دردش چيه كه داره توهين ميكنه. بعدشم كلا شكستن تابو هاي كلامي، با تابوهاي اجتماعي ربط داره! اين يك مسئله جامعه شناسانه هست.
در پايان بنظر من مردم بظاهر عوام ايران بدرستي ولو اينكه احساس گرايانه هم باشه راه خودشونو انتخاب كردن. بنظر من بهترين شخصي كه ميتونه دموكراسي رو در مملكت كنه، شخص شاهزاده رضا هستن حالا چه با جمهوري چه با پادشاهي.
من يكي كه اتفاقا اگر قرار بر رفراندوم شد، اگر قرار باشه بين جمهوري و سلطنت انتخاب كنم، اول ميپرسم كه اگه جمهوري شد، شاهزاده از سياست كنار ميكشه يا نه؟؟؟ و اگر در خبر بود كه آري، اون رفراندوم رو تحريم ميكنم. چونكه معتقدم جمهوري بدون ايشون يا با كنار كشيدن ايشون از عرصه سياست اتفاقا به احتمال زياد دوباره به يه استبداد اسلامي يا چپي منجر خواهد شد.
اين دوستان بظاهر جمهوري خواه مثل آقاي پورمندي فك ميكنن كه در صورت ايجاد جمهوري در ايران، شكست پهلوي هست. واقعا خنده داره كه اين آقايون در چه اوهام و خيالاتي هستن.
در پايان من هم معتقدم سلطنت استبدادي، اگر واقعا استبدادي بشه كه نميشه بسيار كارامدتر از اون جمهوري خواهد بود كه اين آقايون قصد بر پاييش رو دارن.
آقايون فك كردن دموكراسي بايد تمام و كمال باشه! اگر همه و همه حق فعاليت نداشته باشن، اون نظام استبدادي هست! نميدونن يا به مردم نميگن كه حتي در آلمان كه يكي از دموكراسي هاي قوي محسوب ميشه، حزب نازي حق فعاليت نداره و تا همين چند سال پيش انتشار كتاب "نبرد من" هيتلر ممنوع بود.
حالا چنتا رياكار سياسي مثل ننه مريم رجوي يا ملي-مذهبي هاي رياكار اروپا نشين لذت جنسي دوستِ به مردم بدبخت ايران مذموم جلوه بده، از سياست محروم بشن براي چند سال تا جامعه فرصت آگاهي بخشي پيدا كنه كه اگر از زندان آزاد شدن، گولشون نخورن، چي ميشه؟؟؟ آسمون به زمين مياد؟؟؟
آره ديگه لابد جامعه به عصر فلاكت و بدبختي و افسردگي پهلوي برميگرده و از دوران طلايي امام با همدستي شوراي انقلاب فرهنگي سروش جان محروم ميشه...
والا من يكي كه توي ايران روزي صدتا فحش نثار انقلابيون ٥٧ ميكنم. صب كه از خواب بيدار ميشم از طالقاني و موسي خياباني شروع ميكنم، تا به سروش و سازگارا و خاتمي و ... برسم. بهيچ وجه هم عاشق چشم بسته پهلوي نيستم، و انتقادات خودمم دارم. اما از هر چي آدم رياكار يا نادان اما به ناداني خود پي برده و اصرار ورزيده بر اون كه اسم خيانت ميشه روش گذاشت هم متنفرم.
بنظر من بزرگترين مزيت خاندان پهلوي جداي از همه خدماتي كه كردن، اين دين انسانيتي بود كه سعي كردن پايه گذاري كنن، كه در اروپا بعد از رنسانس حاكم شد كه دينداري و فقط و فقط در نيكوكاري و بي آزاري خلاصه ميكنه بود، كه به بركت حماقت آقايون چپي و ملي-انگلي شكست خورد.
اما اميدوارم كه نسل جديد بتونه احياش كنه. در پايان به شهامت و درايتتون كه گفته سابقا از مخالفين مسلح شاه بوديد، اما الان طرفدار شاهزاده هستين، درود ميفرستم.
كاشكي آقايون چپي يكمي از شما ياد بگيرن.
با اينكه مقاله خوبي بود و منصفانه هم نوشته شده بود، و از خوندنش خيلي لذت بردم و آموختم، اما چند انتقاد داشتم.
اول اينكه گفته بود كارتر اشتباه كرد و عمدي نبود، من گمان نميكنم كشور پيشرفته اي مثل آ
آمريكا با اينهمه كارشناسان سياسي و تينك تنك ها و... اشتباه، اونهم به اين بزرگي بكنن.
دومين انتقاد هم گفته بودين سلطنت طلبي پرهزينه است، اما مطالبه جمهوري اجتماعي كاري ممكن و كم هزينه تر!، با توجه به اينكه قبلش عملكرد اصلاح طلبان و پارلمانتاريسم رو نقد و رد كرده بودين، كمي بنظرم متناقض مياد.!
منظورم اينه كه ائتلاف نظاميان با طبقات برخوردار بجهت كليد زدن توسعه پايدار و ايجاد رانت هاي مولد(چيزي مثل چين زمان دنگ شيائو پينگ) رو امري مفيد دانسته بودين، ذيل ناسيوناليسم ايراني-شيعي، كه ميدونم نه من نه شما طالبش نيستيم و در مجموع چيزي مفيد نيست(هر چند در كوتاه مدت كارايي داشته باشه) و گفتمان دموكراسي خواهي رو تحت الشعاع قرار ميده...
اما بعد مردم با تقويت جامعه مدني، جمهوري اجتماعي رو ايجاد كنن! خب چرا شاهزاده تو اين پروسه نقشي نداشته باشه؟! اونهم زماني كه ميدونم پشتوانه تاريخي و فكري ايشون و خاندانشون، بيشتر بدرد گفتمان سكولاريسم و دموكراسي و پيوستن به جهان مدرن ميخوره تا گفتمان پوپوليستي ناسيوناليسم التقاطي ايراني-شيعي!
در روند اين پيوستن و نقش داشتن حالا شكل نظام هر چي شد، شد. مهم نيست. مهم همونه كه شما در پايان مقاله ذكر كردين يعني جامعه محوري و تقويت جامعه مدني.
اما من به اندازه شما خوشبين نيستم كه ما به اين زودي ها به اون مرحله برسيم. چرا كه متاسفانه اغلب مردم از چنين موضوعاتي متاسفانه بي اطلاعند و كلا ما ايراني ها در كارهاي جمعي ضعيف تريم تا كارهاي فردي. حتي در ورزش...
ذهنيت مردم هم هنوز بين مدنيه النبي خاتمي تا جامعه مدني واقعي(بين مردم سالاري ديني روشنفكران خودخوانده ديني تا مردم سالاري واقعي و جهانشمول) در نوسانه متاسفانه.
از خوانندگان ارجمند تقاضا دارد : از نقد صریح خود بدون تعارف در مورد مطالب مندرج در طول 18 ماه بگذشته دریغ نفر مایند ودر صورت لزوم به این ادرس z.mesbah1944@gmail.com یا شماره تلگرام 09399225198
در جهت تکامل نوشته ها و مناسب بودن انها اعلام فر مایند / با ادب فراوان
نوشته جالبی است ؛ برای شناخت یک عنصر نفوذی که چگونه نقش بازی می کند در مقابل مجاهدین بله قربان گو ست ؛ پیش تنگستانی فحش و بد و بیراه به مجاهدین می دهد
نوشته جالبی است ؛ برای شناخت یک عنصر نفوذی که چگونه نقش بازی می کند در مقابل مجاهدین بله قربان گو ست ؛ پیش تنگستانی فحش و بد و بیراه به مجاهدین می دهد ؛ مهردادعارفانی 200 هزار یورو دستمزد از اسدی دریافت می کند ولی سر وضع درست و حسابی ندارد و لباس های دست دوم می پوشد. او در 15 سالگی بعنوان هواداری از مجاهدین دستگیر می شود و پس از 5 سال از زندان ازاد می شود و سپس به شوروی پناهنده می شود و مجدا به ایران برمی گرد ؛ خود را چپ نشان می دهد ؛ مشروب می نوشد و مسئول زن مجاهد را " خواهر" صدا می زند و کارهای تکنیکی می کند و وارد خانه های مخالفین می شود .با کامپیوتر وارد است و به بهانه حل مشکلات کامپیوتری ایرانیان وارد سیستم رایانه ای آنان می شود واز تنگستانی بعنوان عکاس استفاده می کند و عکس ها را همزمان تحویل مجاهدین و دستگاه اطلاعاتی ایران می فرستد.
خدابیامرز مشکلش این بود که ریش میتراشید، جای مهر بر پیشنانی نداشت، ظاهرسازی نمیکرد و نماز الکی نمیخوند، دزدی نمیکرد، ضمنا ایشان سن شان در سال گذشته باید بیشتر از 61 سال باشد.
چه خبرتونه شلوغش میکنین؟ یه مشت گدا گشنه ریختین اینجا. این پولا واسه شماها پوله. حسودیتون میشه ندارین؟ چشم تون در بیاد. اولندش که چندصد میلیون دلار که نبوده، چندصد ادامه نظر..
چندصد میلیون تومن بوده. فوقش حقوق ماهیانه 5000 آموزگار یا کارگر بیکار هفت تپه. اون یارو که دکل نفت و برد یا اون یکی بانک زد رفت کانادا کازیونو این حجت الاسلام مرتضوی طفلی حرفی زد؟ وانگهی.. مفت چنگ شون. ملت شیر میدن اینا ندوشن؟ چرا؟ مگه قبل از انقلاب دیده بودین آخوند دست بده داشته باشه؟ آخوند غرق هم که میشه باید بهش بگی دستمو بگیر. بگی دستتو بده بلد نیست نمی فهمه چی میگی. فقط بگیر رو میفهمه. لذا بیخود شلوغش نکنین برین دمبال بدبخت بیچارگی تو و شعار بدین مرگ بر حسن کلید. به این کارا چیکار دارین شما؟ از امید دانا یاد بگیرین. ببینین با یه کفش لیسی ساده وضعش توپ شد الان جزایر قناری هست داره تو غواصی با ماهیا میرقصه. واقعا که خیلی پرتین شماها.
اینترنت ماهوارهای (به انگلیسی : Satellite Internet) یکی از انواع دسترسی به اینترنت، از راه ماهواره است. اینترنت ماهوارهای بیشتر در مواردی بهکار میرود که دسترسی معمولی به اینترنت (کابلی،فیبرنوری،دا
اینترنت ماهوارهای (به انگلیسی : Satellite Internet) یکی از انواع دسترسی به اینترنت، از راه ماهواره است. اینترنت ماهوارهای بیشتر در مواردی بهکار میرود که دسترسی معمولی به اینترنت (کابلی،فیبرنوری،دایال-آپ، بیسیم،Xdsl) امکانپذیر نیست (مانند جاهای دورافتاده)، یا از کیفیت پایینی برخوردار است. این سرویس معمولا در مدار زمینایستا داده میشود، و در بعضی مناطق مانند مناطق قطبی، به علت کمشدن زاویه دید ماهواره از روی زمین، کیفیت خوبی ندارد
به طور کلی در تعریف این نوع از اینترنت باید گفت امواج از طریق ماهواره ارسال میشود و کاربر برای دریافت آن باید از تجهیزات مخصوص آن یعنی دیش و دریافت کننده امواج استفاده کند. این تجهیزات گران است و در کشورهایی مانند ایران تهیه آن دشوار است. دو نوع سرویس جدا در این نوع اینترنت ارائه میشود اول آپلود و دیگری دانلود و فقط امکان استفاده از یکی محیاست یعنی همانند اینترنت معمولی نمیتوان هم فایلی را ارسال و هم دریافت کرد. سرعت در وب گردی کم اما در دانلود قابل توجه است. بانک ها در دنیا از این نوع سیستم برای ارتباط با مرکز داده استفاده میکنند. چند ماهواره مانند یوتلست در مناطقی از ایران این نوع اینترنت را ارائه میدهند. در چند سال اخیر پیشنهاد استفاده کشورهایی که دسترسی کمی به اینترنت دارند مثل مناطقی از آفریقا یا کشورهایی که سانسور اینترنت دارند مثل ایران داده شده و اقداماتی از طرف شرکت هایی مانند استارلینک توسط اسپیس اکس در حال انجام است و در قدم اول روستاهایی در آمریکا و کانادا به آن متصل میشوند.سرویس اینترنت ماهوارهای دو طرفه شامل ارسال و دریافت اطلاعات از طریق کنترلکننده وی ست (VSAT) که با استفاده از ماهواره به ایستگاههای زمینی متصل میگردد، است که خود این ایستگاهها به اینترنت زمینی متصل میباشند. هر دوی دیشهای ماهوارهای چه در نزد کاربر و چه در ایستگاه زمینی باید بهطور دقیقی به ماهواره واسطه تنظیم باشند تا با سیگنال دیگر ماهوارهها اختلال پیدا نکنند. اصلیترین تجهیزات سختافزاری این سیستم شامل یک مودم ماهوارهای و پایانه وی ست میباشد. از جمله موارد استفاده این سیستم میتوان مدیریت بحران و یا کاربرد آن در شبکههای بانکی اشاره نمود که در سطح شهرها و در پایانههای ATM متحرک سوار بر خودرو، کامیون یا کانکسها وجود دارند و تقریباً تمام شبکه بانکی ایران از این سرویس ماهوارهای استفاده میکند. گرانی و راه اندازی سیستم وی ست میتواند چندین برابر سیستمهای ای دی اس ال باشد و این مسئله موجب شده است تا این سرویس بیشتر مورد استفاده شرکتها، بانکها و سازمانهای بزرگ قرار گیرد. در ایران نیز این سرویس مورد استفاده فراوان کسب و کارها، سازمانها و بانکها قرار میگیرد و شرکت پارس آنلاین به عنوان بزرگترین و با سابقهترین ارایه کننده خدمات VSAT در ایران شناخته میشود.
آها يعني شما ميگين كه شاهزاده بيان از مقام تاريخي خودشون كه كلي هم طرفدار بخاطرش دارن،(اكثرا شايد از كارمندان و كاركنان نظام پيشين، ولي نه همه. چرا برخي از نسل قديم و جديد هم بخاطر حفظ تماميت ارضي، يا
يا تجديد پرستيژ و شخصيت بين المللي طرفدار اين امر باشن، كه خود من يكيشون هستم،) از اين منصب دست بكشن و اعلام جمهوريخواه بودن بكنن؟ بله؟ خب اينم حرفيه.
خود من فك ميكنم خود ايشون واقعا دو دلن كه چه تصميمي اتخاذ كنن. از يك طرف زندگي خود و خانواده شون در آمريكا و غرب بمدت بيش از ٤٠ سال، دل ايشون رو از سلطنت يك مقداري دور كرده، از طرفي هم نوستالژي يا خاطره احياء سلطنت رو دارن.
اما طبق گفته شما، براي رهبري، ايشون بايد "حتما" اعلام جمهوريخواه بودن بكنن، و اگر داعيه سلطنت دارن، حق رهبري ندارن، يا رهبريشون از طرف مردم پذيرفته نميشه.
من البته به اين گفته شك دارم و فك ميكنم همين الان هم ايشون خواسته و ناخواسته رهبر جنبش هستند. اصلا پس انقلاب يا بهتر بگيم شكست انقلاب، مردم يا (اكثريت) مردم خواهان بازگشت اون دوران هستند و از اونجا كه هيچكدوم از اپوزيسيون نظام پيشين نميتون تجربيات اون دوران رو بهشون بدن، لذا طرفدار وارث اون دوران هستند. (يك مدتي توهم جنبش سبز و موسوي و كروبي و خاتمي و... مردم رو گرفته بود، كه خوشبختانه الان اين توهم برطرف شده.)
در پايان ذكر كردين كه "شاید آقای پهلوی، با اندکی از خود گذشتگی و میهن دوستی بیشتر، نخستین رئیس جمهور ایران آزاد فردا باشند" آقاي پهلوي تا الان هم از خودگذشتگي و ميهن دوستي بسيار كردن، كه در رقباشون كمتر پيدا ميشه و اگر اعلام جمهورخواهي بكنن، "شايد" نه، مطمئن باشيد كه قطع به يقين ايشون اولين رئيس جمهور ايران آزاد خواهند بود.
من نميدونم منظور شما از اشراف زادگان طرافدار پهلوي دقيقا چي بود؟؟؟؟!!!!!
چونكه امروز مردم بيچاره و درمانده طبقات پائين، اتفاقا بيشتر از طبقات ثروتمند رضا پهلوي رو صدا ميكنند. باور نداريد، ميتونيد به
فيلم هاي آبان گذشته يا دي ٩٦ نگاهي دوباره بيندازيد، از نوع لباس هاشون متوجه خواهيد شد كه متعلق به چه قشري بودند...
مسأله دوم، فك ميكنم بدور از انصاف و ادب باشه كه به گفته يكي بخاطر اينكه ٨٣ مليون رو ٨٥ مليون ذكر كرده بخوايم گير بديم و بدين دليل حرفشو رد كنيم.
مسأله سوم، "یک فعال سیاسی متعادل نه منکر سکولاریسم و گرایشات آزادیخواهانه رضا پهلوی و بخشی از پهلوی طلبان می شود و نه بر جنبش نیرومند اصلاح و تحول که ریشه در اعماق جامعه ایران و روشنفکران حاضر در متن و میدان اصلی مبارزه دارد، قلم بطلان می کشد."
فك ميكنم اين جنبش نيرومند اصلاح و تحول اگر درمون درد جامعه در سكولاريسم بدونه، بغير يا مطمئن تر از رضا پهلوي يا خاندان سلطنت، فك نميكنم جريان ديگه اي بخوبي ايشون اين نحله رو نمايندگي كنه.
آخه هر آدم عاقلي اگر ذره اي سواد سياسي داشته باشه، ملي-مذهبي ها يا حتي مصدقيون و چپ ها رو سكولار واقعي نميدونه...
البته هستن در بين جمهوري خواهان، جريانات واقعا سكولار و لائيك و بواقع ايران دوست و مردم دوست، اما خب مشخصه كه سرشناسي(معروفيت) رضا پهلوي رو ندارن. براي همين من ميگم بهترين و شناخته شده ترين نماينده سكولاريسم كه مردم از دورانش هم خاطره خوش دارن،(و همين امر ميتونه اتفاقا به جنبش خيلي كمك كنه)، ايشون هستن.
مسأله چهارم در مقاله واژه "مشهوريخواهان" بكار برده بودين، كه من متوجه نشدم منظورتون چي بود؟! شايد اشتباه تايپي باشه، در اينصورت اصلاح كنيد.
جناب بهرام پرتوی گرامی / مطالب تان را خوانده ا م و مطالبی که نوشته اید قابل بحث است ولی بهتر بود خود شما روایتی بشکل خاطره نویسی را تنظیم می کردید .چرا که نا گفته های زیادی در مورد سازمان مخفی حزب تود
جناب بهرام پرتوی گرامی / مطالب تان را خوانده ا م و مطالبی که نوشته اید قابل بحث است ولی بهتر بود خود شما روایتی بشکل خاطره نویسی را تنظیم می کردید .چرا که نا گفته های زیادی در مورد سازمان مخفی حزب توده وجود دارد .
ســـلام دوســـلار...
آقای توکلی.. فیک و غیر حقیقی بودن این خبر شاید بیشتر از حقیقی بودنش باشد. چون این شارلاتان ها با Disinformation میتوانند با یک پروپاگاندا اذهان عمومی را به بیراهه بکشند و
حقیقت اصلی که این آقا زاده از واکسن های غربی استفاده کرده اند را بپوشانند. کسانی که برای بستن نطفه نوه ها بیش از یک میلیون دلار در انگلستان خرج میکنند, استفاده از واکسن فایزر یک کار خیلی عادی است........موفق باشید.
سلاام لاچین گرامی / صبحامروز این خبر را در ایرانگلوبال گذاشتم ولی گفته شده است که این سند فیک است ولی دلایل آن را نمی دانم اما خبری درست است که دولت ایران یکصد و پنجاه هزار دوز واکسن فایزر
سلاام لاچین گرامی / صبحامروز این را گذاشتم و گفته شده است ، این سند فیک است ولی دلایل آن را نمی دانم ولی خبری درست است که دولت ایران یکصد و پنجاه هزار دوز واکسن فایزر خریداری کرده بود و لی از آن پس هیج گزارشی از سوی وزورات بهداشت داده نشده است به احتمال زیاد علی خامنه ای و برخی رهبران و محافظین و خانواده هایشان از واکسن فایزر استفاده کرده اند . پس از ورورد این واکسن بود که علی خامنه ای با خیال راحت ملاقات های حضوری ظاهر شد .این سند احتمالا فتو شاپ است .
جناب انصاری نوشته اند «شما عليه چپ و جنبشي شمشير برداشته ايد، كه خودشان ناقدان گذشته خود بوده و هستند».! کدام نقد آقای انصاری؟ این که با هم در جلساتی سی چل سال قبل باهم دست به یقه شدید که کی ادامه نظر
باهم دست به یقه شدید که کدام زودتر از خمینی جدا شد و کدام دیرتر؟ واقعا این سخن تان بس ترحم برانگیز است. حیثیت مفهموم «انتقاد از خود» را بردید. انتقاد از خود یعنی اقرار کنید که به حقوق بشر اعتقاد نداشتید، به اعدامهای خلخالی در دادگاههای چند دقیقه ای که سران رژیم پیشین را اعدام میکرد اعتراض نکردید که حق داشتن وکیل مدافع را نداشتند. سپهبد جهانبانی را اعدام کرد بجز تیغ برا گفتید؟ خلخالی به تحریک شماها دست به آدم کشی زد. آخوند و شاه از قدیم باهم بودند و پشتیبان هم. هزاران آخوند مجیز شاه را میگفتند. آخوند اهل خونریزی نبود شما فداییان و توده ای ها به رسم کشورهای انقلابی خون طلب میکردید. شماها یاور قاتل بودید و مسئول. هیچ اعتراضی نکردید مسئولید. حال خمینی انقلاب کرد با تکیه به میلونها ایرانی که یا مخالف شاه بودند و یا در دستگاه شاه بودند اما مخالفت ضمنی با شاه داشتند و مثل دستگاه دولت مثلا وزارت خارجه در اعتصاب. شماها از کجا برای «قیام» سیاهکل مشروعیت گرفتید؟ به چه حقی کشور را دچار التهاب کردید؟ انتقاد یعنی امیرپرویز پویان و مسعود احمد زاده با نیم وجب سواد و تجربه زندگی را در پیرانه سری معلم خود میدانید. به عکسهای شان نگاه کنید بی تجربگی و به مطالعات شان نگاه کنید بی سواد ازشان میبارد. انتقاد به این میگویند. شما در مورد آقای تجلی مهر بجای جدل با استدلالات شان ایشان را به سلطنت طلبان می چسبانید. انگ میزنید. فقط مانده مثل مجاهدین یک «بریده مزدور» که در دلتان غنج میزند به ایشان نثار کنید. نه عزیز.. فدائیان هیچ انتقادی از خودشان نکرده اند. شما از واقعیات صحنه سیاسی ایران بی گانه اید. با مرگ شماها تا بیست سال دیگر، نشانی از فدایی جماعت نخواهد ماند چرا که در همان 50 سال قبل مانده اید. شما ها از همین امروز هم مرده اید. فریاد رضاشاه روحت شاد و رضارضاپهلوی فریاد مرگ شماهاست. اما نسل جدید چپ ایران که هیچ ارتباطی به شما ندارند به دنبال سوسیال دمکراسی هستند. آنها پا جای پای احمدزاده و امیرپرویز پویانها نخواهند نهاد. آنها با ما مشروطه خواهان بیشتر مرتبط هستند تا با احمدزاده و پویان.
سالام دوسلار.
و چینی ها که اصلآ اکثرشان نه انگلیسی میدانند و نه میخواهند انگلیسی یاد بگیرند بیسواد تشریف دارند.بنازم به این منطق.کاربری نوشته است که "امروزه هرکسی که زبان انگلیسی نداند دیگر بیسواد محسوب میشه " پس با این منطق, پاکستانی ها که زبان رسمیشان انگلیسی است خیلی باسواد هستند و ژاپونی ها
سلام دوســلار.
تحت کنترل در بیاورند. شکست نیرو های انگلیس از ترکیه در تنگه داردانل به سرکردگی وینستون چرچیل , قدرت قوای منطقه را به خطر انداخت. انگلیس ها برای جلو گیری از این قدرت ترک ها , حتما یک فارس را بر سر قدرت میرساندند تا تعادل بین قدرت های منطقه را بر هم بزنند.. اندیشه های نوین و ساختار اجتماعی ایران نوین در زمان قاجاریان پی ریزی شده بود. انقلاب مشروطیّت یکی از آثار اندیشه های ایران نوین در زمان قاجاریان است. آنچه که در زمان پهلویان اتفاق افتاد , انقلاب اسلامی است.این کودتای فرخنده که حکومت غیر قانونی پهلویان را بر سر مسند نشاندند توسط انگلیسیها طرح ریزی شد تا با آمدن آتا ترک در ترکیه و خاندان ترک قاجار در ایران,جلو و رشد و نیروی ترک های منطقه
چگوارا هم كه واقعا آدمي نادان و بلكه ابله بود كه واقعا دليل مشكلات جامعه خودشو در غرب و سرمايه داري ميديد! نه در خود اون جوامع! الان كه داريم ميبينيم كه هر كجا كه غرب و بقول چپ ها استعمار غرب رفت،
از استراليا بگير تا نيوزيلند تا حتي هند، پيشرفت و تمدن و رفاه و توسعه برد. حتي هنگ كنگ كه مستعمره انگليس بوده، الان مدرن تر و پيشرفته تر از ساير نقاط چينه كه بقول خودشون مستقل هستن!آمريكا كه قدرت اول دنياست، يه زماني مستعمره انگليس بوده. پس مشكل برعكس اون چيزي كه دوستان شما و جناب چه گوارا سعي داشتن القا كنن، نه غرب، بلكه باورهاي ديني و سنتي شرقيان هست كه قدرت تفكر و استدلال و بتعبش پيشرفت و ترقي رو ازشون گرفته و با اين وضعي كه من در فضاي روشنفكري ايراني ميبينيم، فك نكنم اگه حتي همين الان هم ج.ا سقوط كنه، ما تا حتي ١٥ تا ٢٠ سال آينده هم شاهد حتي جوانه زدن هاي آزادي و دموكراسي باشيم.
متأسفانه!
با درود آقاي بلدي گرامي
من فكر ميكنم منظور كلي مقاله آقاي تجلي مهر، بررسي و مقايسه دو ذهنيت پيشامدرن(ديني-اسطوره اي) با مدرن(علمي-عقلي) بود نه توهين به سران جنبش چريكي
از الفاظ كه صرف نظر كنيم، آقاي تجلي مهر در مقاله شون به نكات كاملا درستي اشاره كردن. آخه نيرويي كه خودش رو مترقي و مدرن ميدونه، و در غرب بنيانگذار بسياري از حقوق شهروندي، از جمله حقوق زنان تا همجنسگرايان، تا آزادي هاي جنسي و جنبش هاي محيط زيستي و ضد جنگ و غيره .. بوده، كه نبايد بره با ارتجاعي ترين نيروهاي جامعه ائتلاف كنه كه!دوستان چپ اگر اندكي سواد داشتن، ميفهميدن كه در غرب هر چه پيشرفت و ترقي و انسانگرايي رخ داد، از پس رنسانس فكري و اعلام جنگ و شك به تمام باورهاي سنتي و ديني و عرفي و ... بود. اين روند رو اصطلاحا آزاد سازي ذهنيت غربي، يا سكولار شدنش ميگن، كه آقاي تجلي مهر در مقاله دوم خودشون بخوبي روشن كردن درباره " روند رهايي ذهن از سلطه فرهنگ پيرامون"
اين رهايي در تمام حوزه ها از جمله روابط جنسي تا حقوق زنان، تا حتي نحوه گفتار، كه همون به ظاهر "توهين" هم بخشي از اونه. الان شما كه در غرب زندگي ميكنيد، شايد بهتر از من بدونيد كه اونها اين حساسيتي رو كه ما ايراني ها نسبت به توهين داريم، ندارن.
در عرصه سياسي كه توهين كاملا آزاده. براي جلوگيري از استبداد. برعكس ما ك اينجا توهين به خامنه اي حداقل ٢ سال زندان در پي داره.
در عرصه اجتماعي هم كه به جاي اينكه به توهين گير بدن، به توهين كننده ميپردازن كه ببينن حرفش چيه، دردش چيه كه توهين ميكنه؟! شايد ظلمي اجحافي در حقش شده باشه. يا حتي نميان بخاطر يك كلمه توهين، روي كل حرف طرف خط بكشن، برعكس ما كه سعي ميكنيم، يك واژه توهين آميز در حرف هاي طرف پيدا كنيم، تا كل حرفاش و استدلالاتش رو فاقد ارزش بدونيم!
در عرصه فلسفي هم كلا به خود توهين ميپردازن كه ببين دقيقا چه حرفي توهين هست، و كدوم نيست. كه بسختي ميشه مرزش رو مشخص كرد و در طول زمان، و دوره هاي مختلف، جابه جا ميشه.
شمايي كه اونجا زندگي ميكنين، حتما بهتر از من ديدين و شنيدن كه اونا خيلي راحت در ملاء عام الفاظ و كلمات جنسي رو به زبون ميارن يا در موزيك ها ازش استفاده ميكنن، يا در فيلم ها بكار ميبرن، يا كلا در تلويزيون، درباره مسائل جنسي صحبت ميكنن. چيزهايي كه ما هنوز خوابش رو هم در كشور خودمون نميتونيم ببينيم.
البته در ميان نسل جديد ايران هم تقريبا از دهه ٧٠ شمسي ببعد، الفاظ جنسي رو بصورت شوخي در محاوراتشون استفاده ميكنن، كه شايد براي شما كه ٤٠ ساله از ايران بدور بودين، اگه وارد كشور بشين در نگاه اول غير منتظره باشه. اما اينها جزء روند توسعه و پيشرفت جامعه و رهاييش از دين و فرهنگ غالب هست و دقيقا توجيه علمي داره.
بعد دوستان شما بجاي اينكه فرهنگ سازي بكنن، بجاي اينكه از اصلاحات كارآمد و مفيد شاه حمايت بكنن، بجاي اينكه به ارتجاع و باورهاي ارتجاعي و مضر آخوندها در جامعه بپردازن، رفتن تفنگ برداشتن و جون چارتا جوون مثل خودشون رو گرفتن كه چي بشه؟؟؟!!! بعد اگه انتقادي به كارشون بشه شما بهتون برميخوره؟!
اونا اگه روشنفكر واقعي بودن، خواهان برداشتن اون اصل مضر و ارتجاعي متمم دوم قانون اساسي ميشدن كه به ٥ تا آخوند اجازه ميداد مصوبات مجلس رو وتو كنن! نه اينكه عليه شاه انقلاب ترتيب بدن!
بعد ميديديم كه شاه باهاشون چه برخوردي ميكرد! آيا با كساني كه در جبهه جنگ با ارتجاع و آخوند، هم پيمانش شده بودن، بازم سركوبشون ميكرد؟؟؟ من كه فكر نميكنم.
براي همينم هس كه بقول آقاي تجلي مهر، (و من هم تاييد ميكنم) كه جامعه ايراني و مدعيان روشنفكريش، از چپ ماركسيست بگير تا سكولار ليبرال تا اسلامگرايان بقول خودشون نوانديش (كه ديگه واقعا نوبرش هستن) درك درستي از آزادي و دموكراسي و تمام مقولات تمدني غرب ندارن.
یونسکو یک کمی دیر بفکراین افتاده.
حتی باشندگان آلمان و فرانسه هم اگر انگلیسی ندانند کمیتشان لنگ میماند. یعنی میروند بسمتی که آموزش زبان انگلیسی از واجبات آموزش باید باشد تا آینده ی بهتری برایشان فراهم باشد.امروزه هرکسی که زبان انگلیسی نداند دیگر بیسواد محسوب میشه. چراکه اینترنت تبدیل شده به نقطه ی تمرکز دانش بشری.
من درشهرستان های مختلفی بوده ام و دیدم که خانواده ها برای اینکه فرزندانشان درآینده موقعیت بهتری داشته باشند با وجودیکه زبان مادری دیگری دارند ولی تلاش میکنند در خانه هم فارسی حرف بزنند چرا؟ آیا کسی مجبورشان کرده؟ خیر آینده ی بهتر را در این میبینند که فرزندشان مسلط بزبان اکثریت باشد تا بهتر در جامعه جا بیفتد.
حال با توجه به سیطره قدرتمند زبان انگلیسی و اینکه حتی فارس زبانانیکه میخواهند آینده فرزندانشان بهتر شود, معلم زبان انگلیسی میگیرند یعنی هزینه اضافی میکنند تا شانس توفیق فرزندشان را بیشتر کنند.
من براین باورم که بشریت ناگزیر از همزبان شدن است. و این زرنگی انگلیس بود که زبان خودش را در آمریکا و اینک در کل جهان مسلط کرد.
حالا در این گیرودار یکهو کسانی پیدا شدن که زمان را میخواهند بعقب برده و در این جو زبان بین المللی, هوس کردن فرزندشان بزبان ده بیست میلیون نفری خودشان درس بخواند تا در آینده در سازمان فضائی شاید اربیل عراق استخدام شود؟
خدا کنه اشتباه نکرده باشند وگرنه روزی صد مرتبه فرزندخودشان لعنت میکند به چنین دگم اندیشی.
این جناب محمد السلمی/ تحلیل خودش را بعوان خبر(خودداری پوتین از دیدار با قالیباف؛ پرهیز از شرکت در بازیهای سیاسی داخلی ایران) جا زد و در این مقاله تحلیلی هیج فاکتی که عنوان مقاله را توضیح دهد ..
این جناب محمد السلمی/ تحلیل خودش را بعوان خبر(خودداری پوتین از دیدار با قالیباف؛ پرهیز از شرکت در بازیهای سیاسی داخلی ایران) جا زد و در این مقاله تحلیلی هیج فاکتی که عنوان مقاله را توضیح دهد ؛ دیده نمی شودهنگامی که شورش در نیروی هوایی برای انقلاب شروع شد، یک آخوند با بلند گو آمده بود و میگفت پرسنل شجاع نیروی هوایی امام هنوز فرمان جهاد ندادهاند اسلحه تان را زمین بگذارید.
در این ویدیو روایتهایی تازه از انقلاب را میشنوید. هنگامی که شورش در نیروی هوایی برای انقلاب شروع شد، یک آخوند با بلند گو آمده بود و میگفت پرسنل شجاع نیروی هوایی امام هنوز فرمان جهاد ندادهاند اسلحهتان را زمین بگذاریدقبل از انقلاب اغلب مردم زندگی لوکسی نداشتند اما شاد بودند و برای شاد بودن نیازی به ثروت
نیست اما نیاز به آزادی اجتماعی هست. زنان ایران اگر امروز زندگیشان در اندرونی نیست و در مهمانیها از مردها جدا نمی شینند و هنگام صحبت با غریبه از زیر روبنده شان انگشت در دهان شان نمیکنند، اگر امروز با رژیم می جنگند که بی حجاب باشند و بخواهند دوچرخه سواری کنند و میخواهند در زندگی اجتماعی حضور داشته با مرد برابری داشته باشند دانشگاه بروند، همه را، حتا طرز تفکرشان در مبارزه با آخوند را مدیون رضاشاه هستند چه برسد به آزادیهایی که قبل از انقلاب به آن رسیده بودند.
قبل از انقلاب اغلب مردم زندگی لوکسی نداشتند اما شاد بودند و برای شاد بودن نیازی به ثروتمند بودن نیست
Ahmad Purmandi
درست می گویید آقای اعتمادی عزیز! باید اول به خطا اعتراف و برای پذیرش عواقب آن اعلام آمادگی کرد و بعد هم همانطور که بدرستی نوشتید، دست به ریشه یابی زد تا برای نسل های بعد درس بشود. حمزه فراحتی هم شحاعت بیان حقیقت را داشت وهم در حد توانش، دست به ریشه یابی زد. کم است، می دانم. چپ های ایران کار های بدی کرده اند و گاه از مرحله اعتراف هم هنوز فراتر نرفته اند. از حاکمان کنونی انتظاری نیست. اصلاح طلبان هم بسیاربعید است که استعداد لایروبی طویله ها را داشته باشند. اما در این بین، انتظار جدی از آقای رضا پهلوی به مثابه میراثدار رژیم پادشاهی وجود دارد که یا از این میراث صرف نظر کند و یا اگر مدعی میراثداری است، کل میراث را و بدون برخورد گزینشی، مالک باشد. ببینید ! در آن سالهای اقتدار مطلقه محمد رضا شاه، فجایع زیادی اتفاق افتاده است. ترور بیژن حزنی و هشت تن دیگر در زندان یکی از آنهاست. اما تنها مورد نیست. در روزنامه ها نوشتند که منصور فرشیدی و محمود نمازی تازه مخفی شده (که اطلاعاتی هم از چریک ها ندارند) در درگیری کشته شدند تا با خیال راحت هر چقدر میخواهند شکنجه شان کنند وبعد هم با خیال راحت آنها را بکشند. محمود وحیدی و سعید کرد را بدلیل اینکه بدشانسی آورده بودند وبعد از اینکه شاه اعلام کرده بود شکنجه در زندانهای ایران متوقف شده، دستگیر و شکنجه شده بودند، بدون اینکه کاری کرده باشند، با خوراندن سیانور کشتند تا ردی از شکنجه های حدید نماند. اینها دوست عزیز من! فاکت هستند. هر چند تلخند و باور نکردنی! می خواهید یک جنبش "می تو" ی سیاسی داشته باشیم؟ بسیار عالی! شما که دست تان راحت تر به آقای پهلوی می رسد، از ایشان دعوت کنید که وارد این جنبش بشود و در تک-تک این موارد دست به شفاف سازی و ریشه یابی بزند. رفقای ما در آن سالهای ترور و خفقان، مرتکب اشتباهات بزرگی هم شدند. عملیات تروریستی که گاه به قتل بی گناهان هم منجر شد و دست زدن به ترور های فاجعه بار درون گروهی، صفحات سیاسی در پرونده گروه های چریکی هستند. ما اگرچه همه رخت چرک ها را به آفتاب ندادیم، اما ولو قطره چکانی، حرف زده ایم و حداقل در نشست های رسمی و کنگره ها ، خودزنی هم کرده ایم. کم است! می دانم. آقایان جر دفاع و توجیه چه کرده اند؟درست می گویید آقای اعتمادی عزیز! باید اول به خطا اعتراف و برای پذیرش عواقب آن اعلام آمادگی کرد و بعد هم همانطور که بدرستی نوشتید، دست به ریشه یابی زد تا برای نسل های بعد درس
Hassan Etemadi
در مذاهب گوناگون اعتراف به گناه بار سنگین آن را سبک میکند.در مذاهب گوناگون اعتراف به گناه بار سنگین آن را سبک میکند.
اما آن هایی که در پی اهدافی انسانی و مادی هستند، تنها اعتراف نمی کنند بلکه علل رفتار ناروا و غلط را ریشه یابی و دخالت
اما آن هایی که در پی اهدافی انسانی و مادی هستند، تنها اعتراف نمی کنند بلکه علل رفتار ناروا و غلط را ریشه یابی و دخالت خود در چنان رفتاری را محکوم و با بازبینی عمیق و ریشه یابی اعمال ضد اخلاقی و مذموم و نا پاک، سعی در تصیح خود و اجتناب از تکرار چنین بی اخلاقی هایی می کنند.
ای کاش این متن طوری نوشته میشد که نسل های بعد از "انقلاب شکوه مند اسلامی"، کاملا متوجه تمامی جزئیات این حادثه دروغ میشدند .
و عاملین و علل و اشاعه دهندگان نمونه های چنین دورغ هایی و تاثیر مخرب آن در از بین بردن اعتماد در جامعه را بیشتر معرفی میکرد.
احمد جمالی _ خیلی عالی بود ولی فکر کنم آقای بلدی هم در دام تجلی مهر افتاده است. در آرمان فدائیان تردید روا نیست، و اینکه جان های شیفته توامند سازی مردم و جانفشانی در راه مردم منحصر به فرد بودند .
خیلی عالی بود ولی فکر کنم آقای بلدی هم در دام تجلی مهر افتاده است. در آرمان فدائیان تردید روا نیست، و اینکه جان های شیفته توامند سازی مردم و جانفشانی در راه مردم منحصر به فرد بودند . اما تقدیس اسلحه و اسلحه هم استراتژی و هم تاکتیک و برداشتن اشکال مختلف مبارزه از روی پلاتفرم مبارزان و حتی تحقیر آنها به عنوان رد تئوری بقا تبلیغ سکتاریسم بود . و این افکار خورده بورژوازی بی حوصله از کار با حوصله و دراز مدت و حتی خسته کننده با کارگران بوده است. چرا که نویسنده انقلاب در انقلاب به حزب بورژوازی سوسیالیست پیوست. البته همون موقع من شخصا رد تئوری بقا را در اغلب دانشگاه پخش کردم و نوشته های منشعبین مانند حیدری بیگوند را محکوم می کردم.محمود تجلی /
با درود جناب بلدی،انگیزه اصلی من گشایش نقد و بحث است. چیزی که در دهها سال گذشته از سوی فداییان هیچ گاه شروع نشد و حال نوشته من خواسته و ناخواسته چنین پژواکی ایجاد کرده است.
انگیزه اصلی من گشایش نقد و بحث است. چیزی که در دهها سال گذشته از سوی فداییان هیچ گاه شروع نشد و حال نوشته من خواسته و ناخواسته چنین پژواکی ایجاد کرده است. من در نوشته خود نه ادعای درستی همه سخنان خود دارم و نه مدعی هستم که حقیقت در اختیار من است. گشایش بحث هدف نوشته من است.
- تلاش من آوردن انسان ها به روی زمین است. انسان هایی که آنها را فهرمان و اسطوره شاخته اند. من بیشتر نوشته های امیر پرویز پویان را خوانده ام و دارم. برای نقد یک نوشته از کسی، همان نوشته کافی است. این که نویسنده در فلان جا برجسته بوده است، برجستگی باید خود را در هر خط در هر کجا نشان دهد وگرنه طرح آن خلط مبحث است. همین "مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقاء" آن قدر اشکال دارد که می شود یک نقد طولانی بر این نوشته 14 صفحه ای نوشت.
- نوشته من در کلیت خود یک روح منسجم در خود دارد و هر کسی با دقت آن را بخواند (البته من پراکندگی های هم در آن می بینم که اتفاقا کسی هنوز به آنها اشاره نکرده است). در اوردن چند جمله از میان نوشته بدون توجه به کلیت آن گره ای را باز نمی کند. برای تحلیل باید کلیت پدیده را معیار گذاشت. از هگل بپرسید روش بررسی پدیده اجتماعی را.
- انتقاد من در کم سوادی و ضعف در شناخت کشورهای میزبان، یادگیری زبان و همه آنچه که در نوشته خود نام برده ام، به رهبران و افراد موثر جریان های فدایی است. آنهایی که تعیین سیاست می کنند. کدامشان یک رساله یا مقاله آکادمیک سیاسی دارند؟ کدامشان در کدام حزب سیاسی اروپایی عضو هستند؟ نام ببرید.
- هر سال در ساگرد سیاهکل تنها تعریف و تمجید و اسطوره سازی می شنوید. انتقادی من تاکنون نشنیده ام. هر سال سالگرد روزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت از سوی حزب چپ آلمان هم برگزار می گردد. نمی دانم به زبان المانی آشنایی دارید یا نه. یکی از این سالگردهای حزب چپ آلمان را ببینید تا تفاوت را دریابید.
- تقدیس چه گوارا اختراع من نیست. در این باره کلی تحقیق و مستند وجود دارد. کاتولیک های آمریکای لاتین او را مقدس ساخته اند. در ضمن در میان اسنادی که وجود دارند، به بررسی اختلاف میان کاسترو و چه گوا را نیز بپردازید. اینها دیگر مستند هستند.
- من واژه عاشورا را با تعریف به کار برده ام، نه انگ است نه ناسزا. سخن من بر اساس تحلیل فرهنگی است و اگر بخواهید آن را عمیق تر بیان خواهم داشت.
- واژه "فدایی شهید" که دیگر اختراع من نیست. لطفا مفهوم و کاربرد آن را توضیح دهید. "شهید" در فرهنگ ایرانی و فرهگ شیعه تعریف کاملا مشخص دارد و با خلط مبحث چون این بالا مشکل حل نمی شود. به نظرم بهتر باشد از میان همان صدها رفقای دانشگاهی خود کسی را به میان آورید که به زبان شناسی، اتیمولوژی و سمانتیک آشنا باشد و از او بخواهید در این باره اظهار نظر آکادمیک کند.
- فضای انتقاد در طیف رفقای شما وجود ندارد. برخی به تحریک و توهین به من نیز پرداخته اند. این نشان گر ضعف فرهنگ مدارا و دمکراسی است. همین اولین کامنت این بالا به شما نیز بی احترامی کرده اند. من برای کسی تله نگذاشته ام که شما به درون آن بیفتید. سطح نازل بحث و اندیشه که من انتقاد دارم این جور وقت ها خود را نشان می دهد.
شادو سلامت باشید
محمود تجلی مهر
پاسخ
اینو خوب اومدی.. میدونی.. این روزها زمستونه، بهشت خیلی برف اومده، آغات خمینی برای جبران مافات یخورده آتیش از جهنم برای اعلیحضرت فرستاده که کمی جبران مافات کنه. برای شما هم در توبه بازه لاچین جان.
سالام دوســلار..
آقای محسن کردی..
آن نور ی که در قبر خدا بیامرز میبارد شعله های جهنم است. ولی متاسفانه خیلی ها هستند که نور حاصله از شعله های جهنمی را حتی با عینک آفتابی نمی توانند ببینند..
من هم در انقلاب شرکت کردم. مسلحانه. یک هفته بعد متوجه اشتباهم شدم. سال 1364 که ایران بودم، و دیدم مردم ورد زبانشان نور به قبر آن
نور به قبر آن خدابیامرز بباره، متوجه شدم که تنها راه پسر آن خدابیامرز است. صرف نیت خیر داشتن، و همه تلاشها را برای جلوگیری از یک استبداد دیگر کردن، هیچ تضمینی بر برقراری نظام استبدادی نیست. نظام استبدادی بر جامعه ای نازل میشود که قابلیت پذیرش استبداد را دارد مثل انقلاب 57. از روشنفکر و خاموش فکر اسب گاری خمینی شدند. اگر تصور میکنید که جامعه امروز ایران آمادگی پذیرش استبداد را دارد پس خودتان را خسته نکنید. تفاوتی بر جمهوری و پادشاهی نیست. پادشاه اگر 100 درصد ممکن است دیکتاتور شود، رئیس جمهور یا 99 درصد یا 101 درصد امکان دیکتاتور شدن دارد. شما هیچ تضمینی نمیتوانید بدهید که جمهوری ایران دیکتاتوری نشود. هیچ دلیل محکمه پسند یا عقلانی برای اثبات دیکتاتور شدن پادشاهی هم ندارید. در واقع هیچ تضمینی کسی برای هیچ نظامی نمیتواند بدهد چه پادشاهی چه جمهوری. اما یک امر مسلم است. اگر روزی ایران شلوغ بشود بالاخره مردم دور کسی جمع خواهند شد. همیشه اینطور بوده. به نظر شما رضاپهلوی شانس کمی دارد؟ یا شانس شماها که مخالف او هستید بیشتر است؟ مثلا میخواهید با این مناظرات جلوی خطر دیکتاتوری پس از جمهوری اسلامی توسط رضاپهلوی را جلوگیری کنید؟ من حاضرم همه تخم مرغهایم را در سبد رضاپهلوی قرار دهم. ممکن است او دیکتاتور بشود مثل پدرش. من مشکلی ندارم. آنکه میگوید نور به قبر آن خدابیامرز ببارد نیست مشکلی ندارد. بنابر این یک مشکل میماند و آن آقای پارسا، آقای حسن اعتمادی و کسانی مانند محسن قائم مقام. شما بجز سنگ انداختن چه کار دیگری از دست تان برآمده؟ میترسید اگر سکوت کنید و رضاپهلوی دیکتاتور شود مردم ایران یقه شما را میگیرند؟ خیالتان راحت که کسی اصلا شما را نمی شناسد که بخواهد مسئول بداند. آن زمان که مسئول بودید هنگامی بود که اسب گاری خمینی شدید. حال عذاب وجدان آن دوران را با سنگ اندازی بر سر راه رضاپهلوی جبران میکنید. مشکل واقعی شما این است که برای تان سخت است که پس از چند دهه دوباره مردم به نظام پادشاهی روی آورده اند. شماها حاضرید زیر چرخ تانک بروید اما «زحمات و جانفشانی های 40 سال قبل تان» برای از میان برداشتن نظام پادشاهی هدر نرود. بگذار خامنه ای بماند ولی پسر شاه نیاید. اگر پسر شاه بیاید برقراری نظام پادشاهی را یک سیلی به سنگینی 4 دهه بر صورت خود حس میکنید. متاسفم که چنین احساسی دارید. من انقلابی سابق با پشیمانی خودم و با باور به قابل اصلاح بودن ان نظام چهار دهه است که به صورت خودم سیلی میزنم لذا نه تنها از آمدن پسر شاه دیکتاتور ناراحت نمیشوم بلکه خوشحال هم میشوم. آن روز (اگر شما درتان همچنان بر همین پاشنه بچرخد) بر جسد له شده و ترحم برانگیز تان زیر زنجیر تانک بیرحم تاریخ تلخند تاسف میزنم. با خودتان کنار بیایید و دست رضاپهلوی را بفشارید. اگر امیدی هست به اوست نه به شما یا من. ما هنگامی میتوانیم موفق شویم که به مردمی بپیوندیم که شعارشان نور به قبر آن خدابیامرز بباره است. مردمی که درخیابان شعار رضارضاپهلوی میدهند. اینها پسر شاه را خواهند آورد. و اگر در ایران دمکراسی برقرار شد آیا شما روی آنرا دارید که بگویید ما هم دستی در این رهایی داشتیم؟ قبل از انقلاب که سنگی روی سنگ نگذاشتید و سنگ انداختید. حال بیایید سنگی روی سنگ بگذارید. آقای اعتمادی. می بخشید اگر کلامم تلخ است. اما این تلخی زهری است که 40 سال قبل به تن من ریخته شد با کمال میل حاضرم با شما گفتمانی در مورد چرایی پیوستن به رضاپهلوی و امضای بیانیه های حمایت گوناگون از او با شما یا آقای پارسا داشته باشم.درود امیرجان. شما همان امیر امیری رفیق قدیمی ما هستید؟ خوشحال میشم یه تماسی با من بگیری. اسم تلگرام:
Mohsen Kordi
Mohammad Barzanjah
ای کاش این مطالب را وقتی که او زنده بود میگفتید. البته منظور فقط شما نیست، بلکه تمام کسانی است که از نزدیک با وی اشنا بودند. من فقط از طریق گفته های او بود که متوجه شدم که چه سالهای سختی را پشت سر گذاشته بود، اما اگر دوستش بودم حتماً برای شهامت او تقدیر میکردم.ای کاش این مطالب را وقتی که او زنده بود میگفتید. البته منظور فقط شما نیست، بلکه تمام کسانی است که از نزدیک با وی اشنا بودند. من فقط از طریق گفته های او بود که متوجه شدم
ســالام دوســـلار..
آقای محسن کردی...والله از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان. ما ادب را از شما آموختیم.
https://iranglobal.info/node/84585
جواب کامنت شما در این بحث لینک بالائی داده شده است.
این نمونه ای از واکسینه کردن ج.ا. است.یعنی هرازگاهی خود رژیم بیماری پیشوا را مطرح میکند تا بتدریج حساسیت جامعه سائیده و صاف شود.
یارو پیره و بالاخره همین روزها زحمت را کم میکنه. واین خبر یا راسته و یا مثل ده پانزده سال گدشته دروغه و پس از چندروز میبینیم باز سروکله اش پیدا میشه و دژمن دژمن میکنه. اصلا فرض کنیم درسته و طرف رو بقبله شده؛ که چی؟خوب فکرکنید! از این خبرچی عاید میشود؟
پس نتیجه ی این گزارش چیه؟ صاف و خنثی کردن حساسیت جامعه برای آن روز.
آقای لاچین. مرسی که دست کم ادب را دارید رعایت میکنید. اما در مورد تورک بودن تان، شما و خانواده تان و همنظران شما که شاید چند صد نفری باشید که خودتونو تورک میدونید. این یک اصطلاح عامیانه است که در ایرا
که در ایران هنوز هم عوام بکار میبرند و ما هم از کودکی بکار میبردیم. در تهران چند همسایه ترک داشتیم. فلانی ها ترک هستند. از کجا آمده اند از آذربایجان. ترکستان نیست که .. آذربایجان است. فلانی ها لر هستند از لرستان و فلانی ها سمنانی هستند و گیلانی و خیلی که عمیق میشدیم میگفتیم رشتی یا تبریزی یا مراغه ای هستند. در تقسیمات کشوری نام این استان آذربایجان بود و هست. ترکستان نیست که! شما آزاد هستید هرچقدر میخواهید خودتون رو تورک بنامید. ولی صرف خواست خانوادگی و یه تعداد رفقاتون در سطح ملی برای یک کشور قانون نمیشه. اتفاقا اگر امثال شما تجزیه طلبان نبودید مردم آذربایجان و سایر نقاط ایران در حرف عامیانه شان هنوز میگفتند فلانی ها ترک هستند. اما رفتار شما تجزیه طلبان باعث شده که یک تعصبی در میان اهل آذربایجان بوجود بیاد که بگن آذری هستند. دقیقا همان حالتی که شما برای آنکه در راه تجزیه ایران خدمت میکنید بهمراه جناب سازاخ ماها را فارس مینامید. فارس نداریم! زبان ما فارسی هست. مثل این است که شما آمریکایی ها را انگلیسی بدانید. تابع کشور انگلستان چرا که زبان شان انگلیسی است. اصالت زبان فارسی هم فارسی دری است. لابد ما هم اهالی کابل و از کشور افغانستان هستیم! امروز هنوز هم در کرکری خواندن های هوادارن تراختور و پرسپولیس طرفین میگن ترکا و فارسا.. اما جنبه کرکری و شوخی دارد و جدی نیست. هنوز هم در جوکها میگن لره، ترکه، هیچوقت نمیگن یه تبریزی بود یا یه آذری بود .. بله میگن یه ترکه بود. شما آذربایجان رو تجزیه کنید و یک کشور مستقل بشید در جوکها هنوز یه ترکه هستید و ما هم یه فارسه و «کشور لرستان» هم یه لره. سوئدی ها برای نروژی ها جوک میسازن و میگن یه نروژیه بود. وقتی سی سال قبل به سوئد آمدم دیدم سر میز صبحانه یک فنجان گذاشتن که دسته فنجان درونش هست و یه جوک هم روش نوشته شده بود که این فنجان نروژی هاست. اسکاتلندی های خسیس رو «فارسها» درست نکردند. در آمریکا برای لهستانی ها جوک میسازن و اغلب شون اصلا نمیدونن لهستان یک ده در آمریکا هست یا یک کشور. این فرهنگ مردمان است و با دگنک و مقاله و کامنت نمیتوان عوضش کرد. شما با این دستاویزها و این نوشتنهای ترحم برانگیز تان نمیتوانید به خیال خودتان دشمنی برافروزید و کشور ترکستان بسازید یا آذربایجان جنوبی. بارها برات نوشتم. همین امروز هم در ایران اسلامی و ایران پادشاهی سابق قدرت و اقتصاد دست «ترکها» بوده. مگه مغز خر خورده که بخواد این هژمونی رو در ایران از دست بده؟ آذربایجان ثروتمند ترین استان ایران هست. اگر آذربایجان یک کشور جدا بود امروز کارگرهای ترک مثل افغانها در تهران کنار خیابون بودند. امروز آذریها صاحب یک کشور هستند و دیگران را به خدمت گرفته اند. من نباید این چیزا رو بنویسم و از همین روست که می بینم معقول نیست که یک آذری بخواهد از ایران جدا شود و این دیدگاه در میان آذری های ایران همه گیر نیست. اگر یک زمانی یک جوکی گفتن که شما رو به قول خودتون به دلیل ترک بودن «آدم» حساب نکردن مشکل شماست. رشتی ها رو هم همین ترکها و فارسها در جوکها بیناموس گفتن. بیشتر جوکهای ایران رو آذری های شوخ میسازند. اگر می بینید که جوانهای شوخ ترک این تکه ها رو میسازند برای تحقیر ترکها یا زبان ترکی نیست. من بچه بودم یادمه هنگام دعوا در مدرسه در کنار فحش خواهر و مادر که بچه ها بهم میدادن اون میگفت ترکا خرن این میگفت فارسا سگن بعد بقیه خواهر و مادر همدیگه رو زیر و رو میکردن. آقای لاچین.. آن بچه مدرسه های سابق امروز در پیرانه سری دارند برای ایران سربلند در کنار هم تلاش میکنند و هنوز هم جوک و کرکری سر پرسپولیس و تراختور دارند. من به شما پیشنهاد میکنم با یک روانشناس مشورت کنید. به این فکر کنید که پیشینه زبانها ما زور که بزنیم اصلا وصلش کن به ده هزار سال قبل خوبه؟ زبان ترکی از ده هزار سال قبل بنیاد نهاده شده. شما فکر میکنید نمیگم دویست سال دیگه یا هزار سال دیگه. 5000 سال دیگه مردم شما هنوز ترک هستن؟ یا ماها فارس هستیم؟ زبان مان چیست؟ 40 هزار سال دیگه چی؟ نوادگان ما اگر این نوشته ها را نگاه کنند به خودشان میگن این عصر حجری ها بجای آنکه به محیط زیست فکر کنند و یه چکه اکسیژن برای ما باقی بگذارن ببین به چه مزخرفاتی می پرداختند. برای همین گند زدن به زمین و رفتن. شما مشکل روانی دارید که میلیونها آذری ندارند. مشکلات تون رو سالهاست اینجا خالی میکنید سر دیگران. این کار شما به خودتان صدمه میزند کسی پشیزی برای حرفهای تان قائل نیست. همه نامهای تان جعلی از یک نفرســـالام دوســـلار.
جهانی باهم دیگر آشنا میشوند و اکثرآ تا اخر عمر هم دوست می مانند. از برکت حکومت های دیکتاتوری غیر قانونی پهلویان و جمهوری جهل و جهالت اسلامی ,میعاد آشنائی و دوستی ایرانیان فقط « زندان » است.آقای توکلی..
فقط در کشور های استبدادی و دیکتاتوری است که تحصیل کرده ها در (( زندان )) با هم آشنا میشوند. در کشورهای دموکراتیک غرب ,تحصیل کرده ها در انجمن های علمی و کنفرانس های
ســـالام دوســـلار...
آذری هم نداریم.مردم آزربایجان با زبان ترکی حرف میزنند و امیدواریم که به این زودی با زبان مادری تورکی هم تحصیل بکنند. هرچند که در این سال های اخیر خیلی ها سعی میکنند که برای ما یک (( هویّت جعلی )) پیدا بکنند. مردمی که تاریخش را خارجیان بنوسند , خیال میکنند همان کار را می توانند برای ما بکنند.آقای محسن کردی و پگاه
1- ما آدری زبان نیستینم .ما ترک هستیم و زبان ما هم ترکی است. همانطور که ما زبان امریکایی , استرالیائی , نیوزلندی, ایرلندی, مکزیکی, چینی , نداریم , زبان
2- تا زمانی که شما تورک نبوده اید و در یک فرهنگ بیمار گونه مالیخولیائی رستاخیزی تنها بخاطر تورک بودن اجداد و خانواده , (( آدم )) حساب نشدن را تجربه نکرده اید, این رنج را نمی توانید بفهمید. من این رنج را در سن 10 سالگی تجربه کردم که این رنج در طول سالیان دراز به یک (( دمل چرکین )) تبدیل گشته است. درست مثل میلیون های تورک های ممالک محروسه ایران.
3- من گرامر و دستور زبان علمی زبان مادریم یعنی ( تورکی ) را در انگلستان شروع کردم به یاد گرفتن. چون در زمان سلطنت غیر قانونی پهلویان , تحصیل به زبان مادریم مثل هم اکنون قدغن بود . موقعی که دانشجوی زبان انگلیسی بودم , در اولین ماه ها, نامه ای به آزربایجان شوروی نوشتم که کتاب ها و دیکشنریهای ( ترکی- انگلیسی ) را بطور رایگان برایم بفرستند. دلیل اصلی هم این بود که خوشبخنتانه زبان ترکی و انگلیسی در ساختار های گرامری خیلی شبیه هستند و حتی در بیشتر موارد زبان تورکی ( با قاعده تر ) از زبان انگلیسی و اکثر زبان های دنیاست. معجزه زبان ( تورکی ) در « با قاعده بودن » این زبان با داشتن چندین هزار فعل بسیط.
4- کتاب های که برایم فرستاده شده بود با خط ( سئیرلیک روسی ) نوشته شده بود. خوشبختانه بعد از فروپاشی شوروی , اولین کاری که جمهوری آزربایجان کرد , خطّ زبان تورکی را به ( لاتین ) و یا به خط اصلی این زبان تغیر داد.
5- کسانی که بیشتر بحث زبان مادری را به میان میکشند , همان تورک های داخل ایران هستند و نه در خارج از ایران . خیلی ها در ایران تنها بخاطر تحصیل به زبان مادری در زندان بسر میبرند.
6-عنوان کردن مناطقی همچون (( آران )) در بحث های سیاسی بازگوی فرهنگی است که مردمانش فقط در « گذشته » زندگی میکنند چون برای آینده برنامه ندارند. نزدیک بیست سال در انگلستان زندگی کردم ,کسی در باره ( امپراطوری انگلستان ) حرف نمیزد.
و اما در باره تورک بودن ما.....
(پـــدر بـــر پـــدر مـــر مــــرا تـــرک بــــود......ز فــــرزانــــگــــی هــــر یـــکی گـــرگ بـــود )..
و یا......
(( حیــــــدر بـــا بـــا ننـــه قیزیـــن گـــوزلری...
رخشنــــده نیــــن شیریــــن شیریـــن ســـوزلری....
«تــــرکـــی » دئـــــدیم اوخوســــونلار اوزلــــری..
بیلسینــــلـــر کی آدام گئدر آد قـــالار.....
یـــاغشی پیســـدن آغیـــزدا بیــــر داد قـــالار....
در این بیت معروف حیدربابای شهریار ........شاعر نمی گوید که... (( «آذری » دئـــــدیم اوخوســــونلار اوزلــــری..)).
- کسانی که میخواهندبرای ما یک هویّت جعلی بسازند, لطفآ اول تاریخ خودشان را بطور علمی و دور از احساسات ناسیونالیستی تحقیق بکنند و بعد برای دیگران تاریخ و هویّت بسازند. قوربانام.. چوخ ساغ اول...
Hoas Asadi
امروز دو بخش مصاحبه او را با فلاحتی از صدای آمریکا در یوتیوب دیدم . داستان غم انگیزی داشته است . احمقانه از طرف ساواک به زندان درازمدت بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد محکوم شد. خرابکاری حزب توده در تشکیل سازمان نظامی کمونیستی در درون ارتش ملی طبعا برای هر رژیمی وحشت انگیز است ،روی این اصل همه آن نسل چوب سابوتاژ جریانات سیاسی نظامی چپ را خورده اند،و این البته توجیهی به سیاست دیکتاتوری حاکم در آن موقع نیست .امروز دو بخش مصاحبه او را با فلاحتی از صدای آمریکا در یوتیوب دیدم . داستان غم انگیزی داشته است . احمقانه از طرف ساواک به زندان درازمدت بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد محکوم شد.
هووو توي ماه نبينيش!!!
و رفسنجاني نبود، تا همينجا هم نميومد.همراهي با جنايات خميني و لاجوردي، خوبه شه. ماشين امضاي رفسنجاني و مليجك اون شدن هم بهش اضافه كن.!
چه غلطا، موسوي كه نميتونه حرف بزنه. صداش در نمياد. اگر حمايت هاي غرب
ضمنا مجلس موسسان همونجوري كه از اسمش پيداست، براي تعيين شكل و نوع نظام آينده است. پس اينكه شما از قبل بگين جمهوري ملي و دموكراتيك، رويه حذفي شما رو ميرسونه.
هر چند اين حروم زاده هاي ملي-انگلي بهيچ وجه به يك حكومت سكولار دموكرات، رضايت نخواهند داد. براي اينكه آزادي رو فقط براي خودشون و خونواده اشون ميخوان!
سروش هزاربار گفته مردم سالاري ديني. و خاتمي و كروبي و روحاني و ... هم (و حتي خامنه اي) بارها و بارها تكرار كردن.
اينا سكولاريسم رو فقط در حوزه سياسي ميخوان! يعني جدايي "آخوند" از حكومت نه سكولاريسم واقعي(آموزشي-قضايي-قانونگذاري) كه در جهان هم رايجه و به تعبير ديگه جدايي "دين" از حكومت.
آقای سازاخ، از مجموع نوشته های شما میتوان به یک رنج درونی شما پی برد. حال این رنج از کجا ناشی شده را من نمیدانم. مردمان گاه بجای پذیرش واقعیات به دنبال بلاگردان میگردند که ناکامی هایشان را بر سر او
خالی کنند. متاسفم اگر جایی به شما ظلم شده. اما تقصیر من نیست. من دوستان آذری بسیاری دارم. در ایران همکاران آذری بسیار شوخی داشتم. اگر میلیونها آذری بر خلاف شما اینجا نمی نویسند برای آن است که نیازی به این کار نمی بینند. کسی مثل شما نماینده مردم آذری زبان ایران نیست و هرگز نبوده. شما زبان مردم آذربایجان نیستید. شما در این سالها بجز نفرت نپراکندید. نفرت پراکنی قومی خلاف حقوق بشر و در هر کشوری جرم سیاسی است. نفرت پراکنان افرادی نژادپرست و ضد بشر هستند. هرگز کلامی از سر دوستی از قلم شما جاری نشد و می بینید که پژواکی هم در این سالها نداشتید. این صفتهای زشت که شما اینجا در نقل از جوکها آوردید را مردم ایران هرگز جدی نگرفته اند اما این که شما مطرح میکنید نشان از یک درد و رنج سالیان است. نمیدانم به شما چگون ظلم شده. اما بهتر آن است که حرف دلتان را اینجا بیرون بریزید و از ظلمی که شخصا به شما رفته بگویید. شاید ما هم با شما همدردی نشان دهیم. کجا اذیت شدید و کجا حق تان به دلیل ترک بودن ضایع شده. با دیگران و مثالهای شان کاری ندارم. شخص شما مشکل تان چیست؟ به شما و به شخص شما کجا ظلم شده آنرا بگویید تا بررسی کنیم آیا این ظلم عمومیت دارد؟ و اگر عمومیت داشت شاید بتوان حق به شما داد که بخواهید خاک آذربایجان را از ایران جدا کنید. لذا بهتر است به ریشه درد تان بپردازید تا این که دست به نفرت پراکنی بین ایرانیانی که ایران را دوست دارند بزنید.درود بر همه ی هم میهنانم.
من اگر فارس حساب بشم؛اعلام میکنم هیچ ترسی از زبان شیرین آذری ندارم.من یک لر هستم و نمیدانم جزو بقول تجزیه طلبان "شونیست" فارس حساب میشم یا خلق مورد ستم فارسها.
من سالها در آذربایجان زندگی کردم و خیلی هم دوستشان دارم.
من براین باورم که کسانی که حقوق بگیر ترکیه ودراصل انگلیس هستند با قصد تجزیه ایران عزیز موضوع زبان را پیش کشیده اند تا در مرحله ی بعد نیت ماموریت خودرا اجرا کنند.
اکثرکسانیکه هم اکنون بحث زبان مادری را پیش کشیده اند اصلا ساکن دیگرکشورها هستند. ودر آن کشورها فرزندانشان دارن بزبان هائی غیراز زبان"مادری" درس میخوانند و هیچ مشکلی هم والدین (عشق زبان مادری) شان ندارند.
یعنی در آلمان و آمریکا فرزندشان بزبان غیرمادری درس بخوانه اشکال نداره؛ ولی در ایران اشکال داره؟
فرض کنیم همین فردا این بهانه ی زبان را همه قبول کردیم؛آیا فردا چیزدیگری را چماق نمیکنن؟
چرا اینقدر بی وجود هستند که نیت واقعی خود را نمیگویند؟
مردم ارمنستان و آران سالها داشتن با هم زندگی میکردند.هیچ دعوا و کشت وکشتاری هم نداشتند.دیدید چگونه دشمن خونی شان کردند؟ همین سرنوشت را ما در استان ارومیه خواهیم داشت.
هرکه ناموخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد زهیچ اموزگار
Esmail Zargarian
مهمترین پیامش به بایدن بود. از دفعات قبل خیلی بهتر بود امیدوارم تنش و ستیز از بین برود . مذاکره وصلح بسود کشور وملت ماست.
Taghi Kimyai-Asadi
صد در صد جفنگ گوئی وغلو وحرف بی حساب که ده ها سال است رویهم انباشته شده وحاوی یک راه حل نیست. صرفا می خواهد خودش را بالاتر از همه توهوکند و ایگوی نحیفش را مالش دهد تا فربه شود.صد در صد جفنگ گوئی وغلو وحرف بی حساب که ده ها سال است رویهم انباشته شده وحاوی یک راه حل نیست. صرفا می خواهد خودش را بالاتر از همه توهوکند و ایگوی نحیفش را مالش
Farzad Fahimi
من راستش مفھوم "راست" و "چپ" را درنمی یآبم! نازیسم و فاشیسم از "چپ" برخاسته اند- ھمانگونه که کمونیسم - کشتارلنینیسیی کودکان از جانب لنین, کشتارھای میلیونی استالینیستی, کشتارھای میلیونی مائویستها , کشتارھای انور خوجه ها...من راستش مفھوم "راست" و "چپ" را درنمی یآبم! نازیسم و فاشیسم از "چپ" برخاسته اند- ھمانگونه که کمونیسم - کشتارلنینیسیی کودکان از جانب لنین, کشتارھای میلیونی استالینیستی, کشتارھای
منظور از "چپ نوین ایرانی" چیست؟ سوسیالیستها/سوسیال دمکراتهای همچون سنجابی, فروهر, بختیار- چریک فدایی (خلق-اسلام--روسیه) فرخ نگهدار... یا نو توده ای "باقرزاده " مجاهدی/پیکآری که حالا چپولهای سوئدی به او دکترا هم داده اند ...؟ اینها به چه مینازند؟ پدیده هایی مانند بیمه/بیمه همگانی, رفاه اجتمایی, دادگستری, اباد سازی, ریشه دراندیشه و کار انسانهایی همانند "کوروش", در دورانهای پیشین و "بیسمارک" درکمی بیشتراز صد سال پیش رادارد. بنیانگزار و مبتکر از جمله "دولت رفاه", "بیمه های همگانی/اجتماعی" در اروپا, "بیسمارک" بود نه کمونیستها, نه نازیستها, نه فریبکاران تبهکارسوسیالیست/سوسیال دمکرات . .
نه اسلام, نه کمونیسم, نه نازیسم, نه فاشیسم, نه سوسیالیسم ونه جامعه بی طبقه توحیدی
آری به کشوردار/سامانه آسایش (دولت/ سیستم رفاه) کورشی – آریامهری ما شاید از اسب افتاده باشیم, اما نه از نسب
سدبار به بتخانهی الله بگشتی و دیدی ثمرش را - آئین نیاکان چه بدی داشت که یکبار نگشتی؟
Mohsen Jalali
داستانهای شما با واقعیت یک دره فاصله دارد و بنظر می رسد که از دین یهودی و مسیحی و اسلام برداشت درستی ندارید همچنین از مارکسیسم.وناسیونالیسم.داستانهای شما با واقعیت یک دره فاصله دارد و بنظر می رسد که از دین یهودی و مسیحی و اسلام برداشت درستی ندارید همچنین از مارکسیسم.وناسیونالیسم.
اولا که مارکس به صراحت گفته دین افیون توده هاست .
از اینکه شما تمام این عقاید و تفکرات را دریک دیگ بریزید و زیرش آتش بی افروزیدو بعدا انتظار جدا شدن تک تک تفکرات را داشته باشید غیر واقعی است از این معجون چیزی حاصل نمی شود و نخواهد شد چون از اساس اشتباه است و راه چاره این نیست.
در هر جامعه هر کسی یک طرز تفکری دارد که شاید مورد قبول دیگری نباشد این را باید پذیرفت جامعه ای متحد و یک پارچه آن جامعه ای ست که مجموع نظرات مردم محترم شمرده بشود و نمایندگان خودرا در شرایط آزاد به مجلس راهی بکنند و این مجلس قوانین اجتماعی را تنظیم ومدون بسازد.
عرفي يعني رسم و سنت و قانوني كه از گذشته هاي دور بوده، و حولش شور و مشورتي نشده و خردورزي صورت نگرفته. در صورتي كه سكولاريسم يعني قوانين عقلاني كه واضعش در زمان حال معلومه.(في المثل اعضاي فلان پارلمان
پس نه تنها پيش نويس قانون اساسي ج.ا بلكه حتي قانون اساسي مشروطه هم سكولار واقعي يا بتعبير شما "عرفي" نبودن!!!!اصولا سكولاريسم با سوبژكتيويسم دكارتي كه به همه آداب و رسوم و سنن گذشته چه ديني و چه عرفي اعلام جنگ ميده و شك ميكنه به هدف تجديدنظر با هدف زندگي حال و اينجهاني بشر، شروع شده.
بنابر اين توضيحات، در جهان مدرن زمان حال و آينده مهم تر از گذشته اس. در صورتي كه در دنياي ماقبل مدرن، عكس قضيه صادقه و گذشته از اهميت بيشتري برخورداره. شايد واسه همينه كه شما انقلابيون ٥٧ اينقد در گذشته موندين و از پرداختن به حال و آينده عاجزين. واسه اينه كه بقول ارنست كاسيرر و لوسين لوي برول، ساخت ذهنتون اسطوره اي ديني هست. حتي اگر كه خودتون سكولار يا چپ و ليبرال بدونيد.
پس وقتي شناخت دقيقي از ريشه هاي مدرنيته ندارين، به نسل بدبخت حاضر كه برخلاف خودتون داراي لابي با حكومت و شبكه هاي قدرت خارجي هم ندارن كه بتونن خيلي راحت در عرض دو سه روز بيان خارج و با حقوق هاي چن ده هزار دلاري در تي وي هاي استعماري مشتغل بشن، و در داخل گير كردن و راه فرار ندارن، و اگرم فرار كنن يا بايد سالها توي كمپ ها بمونن، يا توي درياها غرق بشن يا خودكشي كنن، آدرس غلط ندين! ما ديگه بيش از اين تحمل دروغ و شانتاژ و پشت هم اندازي نداريم.
انتقام سخت در پيشه. همه بايد پاسخگوي اعمالشون باشن. موسوي و كروبي و خاتمي هم در اول صف. چطور كساني كه خودشون مسبب اينهمه بدبختي بودن، ميتونن عامل تغيير و دموكراسي فراگير براي همه بشن؟؟؟؟!!!!
مطمئن باشيد كه اعلي حضرت با نهايت اقتدار وارد كشور خواهد شد، و حتي اگر هم شاه نشه، بازم مطمئن باشيد كه جرج واشنگتن ايران خواهد شد و در هر صورت براي ما اعلي حضرته.
براي ما محمدرضاشاه پدر ملي، رضاشاه پدربزرگ ملي، و شهبانو فرح، مادر ملي خواهد بود. حالا نوع نظام هر چي ميخواد باشه. زمستون خواهد رفت و رو سياهي به زغال خواهد موند.
كروبي و خاتمي، از خامنه اي و مجتبي بسيار بسيار بدترند و اين رو در ٢٣ سال گذشته بارها ثابت كردن. اينا آزادي رو فقط براي خودشون و همفكرانشون ميخوان. عامل عنلاب ٥٧ هم بيشتر همين معتدلين اسلامگرا بودن تا
بنيادگراها.بعدشم اينقد نگين جمهوري "عرفي" اولا در تحليلتون هيچ جايي به پادشاهي خواهان ندادين! نميدونم شما مگه شعارهاي آبان ٩٨ و دي ٩٦ رو نشنيدين؟؟؟!!!
عرفي بهيچ وجه معني سكولار رو نميده، و بلكه نافي و ناقذ اونه. همين اشتباه شما خود روشنفكر پنداران كه مثلا پيش نويس قانون اساسي ج.ا كه بدون ولايت فقيه بود رو عرفي و سكولار و دموكراتيك ميدونين!!! و همين البته يكي از دلايل عمده بدبختي ماست. با همين ديد نسبت به دموكراسي بوده كه در ٢٣ سال گذشته ، مردم رو در چارچوب قانون اساسي مزخرف و متناقض و خفقان آور ولايت فقيه سر دووندين!
بازي تمومه ديگه گيم اوِر. بازي باختين . حتي اگر بفرض محال كه خامنه اي هم رضايت بده و با پروژه گذار برهبري خاتمي و كروبي موافقت كنه، پيروز نهايي كسي جز پادشاهي خواهان، يا با كمي ارفاق، پهلوي طلبان و پهلوي دوستان نخواهند بود.
تشکر جناب تولا. متاسفانه آقای مشیری علیرغم داد سخن پیرامون سکولاریسم و عدم تعصب نسبت به مصدق بسیار متعصب هستند و کینه شتری نسبت به خاندان پهلوی دارند.
"حکومت در ایران برخاسته از اراده آزاد ایرانیان است و در آن هیچ امتیازی به دلیل تعلق دینی، طبقاتی، خانوادگی، اتنیکی، سنی و جنسیتی کسب یا صلب نمی شود.
در چهارچوب تعلق ایران به همه ایرانیان ،
در چهارچوب تعلق ایران به همه ایرانیان ، تعهد همه ایرانیان به پاسداری مشترک از امنیت و حیات میهن و تامین توسعه پایدار کشور، حقوق انسانی همه گروه های اتنیکی، طبقاتی، دینی و جنسیتی با وضع قوانین دموکراتیک تضمین می شود."اگر نوانديشان ديني بگذارند.
همه در برابر قانون برابرند، منتها ملي-مذهبي ها(انگلي ها) برابرترند.
اولا كه عنوان "عنتلكتول" عنوان بسيار درستي بود، و هر چه زمان ميگذره درستيش بيشتر معلوم ميشه. براي همينم هست كه از سوي نسل جوان بيش از پيش استفاده ميشه.
كه در زمان شاه با تمام اصلاحات اجتماعي كه شاه كرد مخالفت ميكردن، اما حالا خواهان همون اصلاحات از ج.ا شدن، ثابت ميكنه كه اونموقع اشتباه كردن. اشتباه براي خودشون جايزه، اما براي شاه نه؟؟؟!!!عنتلكتول و ارتجاع سرخ و سياه، براي چپ هاي مذهبي
گرچه در همين اصلاحات و تجديدنظر طلبي هم بسيار رياكارانه دارن عمل ميكنن و كم فروشي ميكنن. براي همين هم هست كه روبروز در چشم نسل جوان منفورتر و خاندان پهلوي محبوب تر ميشن.
روشنفكران ديني كه سواي پرادوكسيكال بودن عنوانشون، روزبروز اعضاي بيشتري ازشون جدا ميشن و خود رو صاحب اين عنوان رياكارانه نميدونن.!(از جمله آقايان آرش نراقي و مصطفي ملكيان)
نوانديشان رياكاري كه (هه جالبه. ميخوان با حكومت خميني مقابله كنن. با اين حساب خميني هم نوانديش بود چون شطرنج رو حلال اعلام كرد. البته يادم رفته از نظر اينا خميني باسواد ترين حاكم ايران بوده تا حالا. دعواي اينا با خامنه اي نه با خميني.)
روشنفكراي رياكاري كه خودشون و زن و بچه و دختر و عروس و نوه و... شون در آزادترين كشورهاي دنيا به لحاظ جنسي زندگي ميكنن، اما همچنان غرب رو فاسد و منحط ميدونن!!! و جرأت نميكنن يا بصرفشون نيست كه لبه اصلاح دينيشون رو به آزادي ها و حقوق جنسي هم گسترش بدن. كاري كه در غرب دهه هاست شده و حتي همجنسگرايان حق عضويت يا حتي كاردينالي در كليساهاي پروتستان بدست آوردن.
چپ ها هم كه ديگه نگم براتون با همه اصلاحات ظاهري و صوري، هنوز در خيال برپايي جامعه آرماني برادر كيم جونگ ايل در ايران تحت رهبري آخوند و مردم فلك زده اي هستن كه فرصت نكردن آگاهي خودشونو رشد بدن و حتي نميدونن سوسياليسم يا كمونيسم چي هست؟؟؟ خوردني يا پوشيدني؟ تروريست هاي احمق و ورشكسته اي كه در انتظار اينن كه با فرستادن يه تانكر آب براي مردم بدبخت سيستان و بلوچستان، يا از مادران دردمند ستار و پوياها و ... جامعه آرماني خودشون و البته فقط و فقط خودشون رو سامان بدن و بعد از ٢٠ سال ثروتشون به اندازه رهبران حزب بلشويك بشه.
اينقدم سنگ زندان رفتن و شكنجه شدن و آبديده و باتجربه شدن به سينه نزنين. همه خوب ميدونن كه خيلي از اپوزيسيون صادراتي رژيم از ملي-انگلي ها هستن و نرم ترين برخورد باهاشون در ج.ا به نسبت سايرين ميشه.
اصلا اون گفته سيد امير خرم كه به بازجوش گفته بود :" ما يه خندقي دور نظام كشيديم، كه براندازا بيفتن توش." اوج خيانت و خباثت اين دسته از ارتجاع سياه رو نشون ميده.
از جنبش سبزتون همه ديگه چيزي نگين خواهشا كه ديديم به راي دادن به ري شهري و دري نجف آبادي كشيد. خجالت هم خوب چيزيه واقعا!!!!
فك كردين با ادبيات فاخر و بازي با كلمات ميتونين دوباره مردم رو خر كنين؟؟؟؟
به همين خيال باشين. فك نكنم نسل جديد كه فريب اين مزخرفات شما رو بخوره.
بسيار عالي جناب كردي
راستش من يكي كه از ايران هستم، تا چند سال قبل صحبت هاي بهرام مشيري رو از تلويزيون پارس وقتي نگاه ميكردم، در مورد صحبت هاي سياسيش، نظرم بي انصافي بود، اما الان بعد از گذشت چند س
سال از اون دوران با مطالعه بسيار اندكي كه از دوران گذار اروپا و غرب از قرون وسطي به مدرنيته داشتم و دارم، اون صحبت ها نه حتي بي انصافي، بلكه مزخرف محض ميدونم. واقعا شايد براي همين هم بود كه شاهزاده تي وي هاي لوس آنجلسي رو "فكسني" ناميد. واقعا هيچ آگاهي تاريخي و فلسفي توي اين ٤٢ سال به ما مردم بدبخت درون ايران نداده اند و نميدن.در مورد توهين هاي هواداران شاهزاده. متاسفانه ايشون در منگه ميذارن كه اين هواداران رو محكوم كنن. اين قضيه بد بودن هر توهيني و هر توهين كننده اي هم متاسفانه من فك ميكنم يكي ديگه از نقايص بسيار فرهنگي ما ايرانيان باشه.
در غرب فك نميكنم اينجوري باشه كه هر كي توهيني كرد بگن آدم بديه يا اصلا نبايد توهين كرد! اونجا ميگن ببين اول دردش چيه كه داره توهين ميكنه. بعدشم كلا شكستن تابو هاي كلامي، با تابوهاي اجتماعي ربط داره! اين يك مسئله جامعه شناسانه هست.
در پايان بنظر من مردم بظاهر عوام ايران بدرستي ولو اينكه احساس گرايانه هم باشه راه خودشونو انتخاب كردن. بنظر من بهترين شخصي كه ميتونه دموكراسي رو در مملكت كنه، شخص شاهزاده رضا هستن حالا چه با جمهوري چه با پادشاهي.
من يكي كه اتفاقا اگر قرار بر رفراندوم شد، اگر قرار باشه بين جمهوري و سلطنت انتخاب كنم، اول ميپرسم كه اگه جمهوري شد، شاهزاده از سياست كنار ميكشه يا نه؟؟؟ و اگر در خبر بود كه آري، اون رفراندوم رو تحريم ميكنم. چونكه معتقدم جمهوري بدون ايشون يا با كنار كشيدن ايشون از عرصه سياست اتفاقا به احتمال زياد دوباره به يه استبداد اسلامي يا چپي منجر خواهد شد.
اين دوستان بظاهر جمهوري خواه مثل آقاي پورمندي فك ميكنن كه در صورت ايجاد جمهوري در ايران، شكست پهلوي هست. واقعا خنده داره كه اين آقايون در چه اوهام و خيالاتي هستن.
در پايان من هم معتقدم سلطنت استبدادي، اگر واقعا استبدادي بشه كه نميشه بسيار كارامدتر از اون جمهوري خواهد بود كه اين آقايون قصد بر پاييش رو دارن.
آقايون فك كردن دموكراسي بايد تمام و كمال باشه! اگر همه و همه حق فعاليت نداشته باشن، اون نظام استبدادي هست! نميدونن يا به مردم نميگن كه حتي در آلمان كه يكي از دموكراسي هاي قوي محسوب ميشه، حزب نازي حق فعاليت نداره و تا همين چند سال پيش انتشار كتاب "نبرد من" هيتلر ممنوع بود.
حالا چنتا رياكار سياسي مثل ننه مريم رجوي يا ملي-مذهبي هاي رياكار اروپا نشين لذت جنسي دوستِ به مردم بدبخت ايران مذموم جلوه بده، از سياست محروم بشن براي چند سال تا جامعه فرصت آگاهي بخشي پيدا كنه كه اگر از زندان آزاد شدن، گولشون نخورن، چي ميشه؟؟؟ آسمون به زمين مياد؟؟؟
آره ديگه لابد جامعه به عصر فلاكت و بدبختي و افسردگي پهلوي برميگرده و از دوران طلايي امام با همدستي شوراي انقلاب فرهنگي سروش جان محروم ميشه...
والا من يكي كه توي ايران روزي صدتا فحش نثار انقلابيون ٥٧ ميكنم. صب كه از خواب بيدار ميشم از طالقاني و موسي خياباني شروع ميكنم، تا به سروش و سازگارا و خاتمي و ... برسم. بهيچ وجه هم عاشق چشم بسته پهلوي نيستم، و انتقادات خودمم دارم. اما از هر چي آدم رياكار يا نادان اما به ناداني خود پي برده و اصرار ورزيده بر اون كه اسم خيانت ميشه روش گذاشت هم متنفرم.
بنظر من بزرگترين مزيت خاندان پهلوي جداي از همه خدماتي كه كردن، اين دين انسانيتي بود كه سعي كردن پايه گذاري كنن، كه در اروپا بعد از رنسانس حاكم شد كه دينداري و فقط و فقط در نيكوكاري و بي آزاري خلاصه ميكنه بود، كه به بركت حماقت آقايون چپي و ملي-انگلي شكست خورد.
اما اميدوارم كه نسل جديد بتونه احياش كنه. در پايان به شهامت و درايتتون كه گفته سابقا از مخالفين مسلح شاه بوديد، اما الان طرفدار شاهزاده هستين، درود ميفرستم.
كاشكي آقايون چپي يكمي از شما ياد بگيرن.
با اينكه مقاله خوبي بود و منصفانه هم نوشته شده بود، و از خوندنش خيلي لذت بردم و آموختم، اما چند انتقاد داشتم.
اول اينكه گفته بود كارتر اشتباه كرد و عمدي نبود، من گمان نميكنم كشور پيشرفته اي مثل آ
آمريكا با اينهمه كارشناسان سياسي و تينك تنك ها و... اشتباه، اونهم به اين بزرگي بكنن.دومين انتقاد هم گفته بودين سلطنت طلبي پرهزينه است، اما مطالبه جمهوري اجتماعي كاري ممكن و كم هزينه تر!، با توجه به اينكه قبلش عملكرد اصلاح طلبان و پارلمانتاريسم رو نقد و رد كرده بودين، كمي بنظرم متناقض مياد.!
منظورم اينه كه ائتلاف نظاميان با طبقات برخوردار بجهت كليد زدن توسعه پايدار و ايجاد رانت هاي مولد(چيزي مثل چين زمان دنگ شيائو پينگ) رو امري مفيد دانسته بودين، ذيل ناسيوناليسم ايراني-شيعي، كه ميدونم نه من نه شما طالبش نيستيم و در مجموع چيزي مفيد نيست(هر چند در كوتاه مدت كارايي داشته باشه) و گفتمان دموكراسي خواهي رو تحت الشعاع قرار ميده...
اما بعد مردم با تقويت جامعه مدني، جمهوري اجتماعي رو ايجاد كنن! خب چرا شاهزاده تو اين پروسه نقشي نداشته باشه؟! اونهم زماني كه ميدونم پشتوانه تاريخي و فكري ايشون و خاندانشون، بيشتر بدرد گفتمان سكولاريسم و دموكراسي و پيوستن به جهان مدرن ميخوره تا گفتمان پوپوليستي ناسيوناليسم التقاطي ايراني-شيعي!
در روند اين پيوستن و نقش داشتن حالا شكل نظام هر چي شد، شد. مهم نيست. مهم همونه كه شما در پايان مقاله ذكر كردين يعني جامعه محوري و تقويت جامعه مدني.
اما من به اندازه شما خوشبين نيستم كه ما به اين زودي ها به اون مرحله برسيم. چرا كه متاسفانه اغلب مردم از چنين موضوعاتي متاسفانه بي اطلاعند و كلا ما ايراني ها در كارهاي جمعي ضعيف تريم تا كارهاي فردي. حتي در ورزش...
ذهنيت مردم هم هنوز بين مدنيه النبي خاتمي تا جامعه مدني واقعي(بين مردم سالاري ديني روشنفكران خودخوانده ديني تا مردم سالاري واقعي و جهانشمول) در نوسانه متاسفانه.
در پايان از مقاله خوبتون تشكر ميكنم.
از خوانندگان ارجمند تقاضا دارد : از نقد صریح خود بدون تعارف در مورد مطالب مندرج در طول 18 ماه بگذشته دریغ نفر مایند ودر صورت لزوم به این ادرس z.mesbah1944@gmail.com یا شماره تلگرام 09399225198
در جهت تکامل نوشته ها و مناسب بودن انها اعلام فر مایند / با ادب فراواننوشته جالبی است ؛ برای شناخت یک عنصر نفوذی که چگونه نقش بازی می کند در مقابل مجاهدین بله قربان گو ست ؛ پیش تنگستانی فحش و بد و بیراه به مجاهدین می دهد
نوشته جالبی است ؛ برای شناخت یک عنصر نفوذی که چگونه نقش بازی می کند در مقابل مجاهدین بله قربان گو ست ؛ پیش تنگستانی فحش و بد و بیراه به مجاهدین می دهد ؛ مهردادعارفانی 200 هزار یورو دستمزد از اسدی دریافت می کند ولی سر وضع درست و حسابی ندارد و لباس های دست دوم می پوشد. او در 15 سالگی بعنوان هواداری از مجاهدین دستگیر می شود و پس از 5 سال از زندان ازاد می شود و سپس به شوروی پناهنده می شود و مجدا به ایران برمی گرد ؛ خود را چپ نشان می دهد ؛ مشروب می نوشد و مسئول زن مجاهد را " خواهر" صدا می زند و کارهای تکنیکی می کند و وارد خانه های مخالفین می شود .با کامپیوتر وارد است و به بهانه حل مشکلات کامپیوتری ایرانیان وارد سیستم رایانه ای آنان می شود واز تنگستانی بعنوان عکاس استفاده می کند و عکس ها را همزمان تحویل مجاهدین و دستگاه اطلاعاتی ایران می فرستد.خدابیامرز مشکلش این بود که ریش میتراشید، جای مهر بر پیشنانی نداشت، ظاهرسازی نمیکرد و نماز الکی نمیخوند، دزدی نمیکرد، ضمنا ایشان سن شان در سال گذشته باید بیشتر از 61 سال باشد.
به نظر من هم خبر فیک هست و فوتوشاپ. غیر ممکنه که چنین صحبتهایی با نامه اداری رد و بدل بشه. این گونه مسائل حتا اگر حقیقت هم باشه شفاهی مطرح میشه.
چه خبرتونه شلوغش میکنین؟ یه مشت گدا گشنه ریختین اینجا. این پولا واسه شماها پوله. حسودیتون میشه ندارین؟ چشم تون در بیاد. اولندش که چندصد میلیون دلار که نبوده، چندصد ادامه نظر..
چندصد میلیون تومن بوده. فوقش حقوق ماهیانه 5000 آموزگار یا کارگر بیکار هفت تپه. اون یارو که دکل نفت و برد یا اون یکی بانک زد رفت کانادا کازیونو این حجت الاسلام مرتضوی طفلی حرفی زد؟ وانگهی.. مفت چنگ شون. ملت شیر میدن اینا ندوشن؟ چرا؟ مگه قبل از انقلاب دیده بودین آخوند دست بده داشته باشه؟ آخوند غرق هم که میشه باید بهش بگی دستمو بگیر. بگی دستتو بده بلد نیست نمی فهمه چی میگی. فقط بگیر رو میفهمه. لذا بیخود شلوغش نکنین برین دمبال بدبخت بیچارگی تو و شعار بدین مرگ بر حسن کلید. به این کارا چیکار دارین شما؟ از امید دانا یاد بگیرین. ببینین با یه کفش لیسی ساده وضعش توپ شد الان جزایر قناری هست داره تو غواصی با ماهیا میرقصه. واقعا که خیلی پرتین شماها.اینترنت ماهوارهای (به انگلیسی : Satellite Internet) یکی از انواع دسترسی به اینترنت، از راه ماهواره است. اینترنت ماهوارهای بیشتر در مواردی بهکار میرود که دسترسی معمولی به اینترنت (کابلی،فیبرنوری،دا
اینترنت ماهوارهای (به انگلیسی : Satellite Internet) یکی از انواع دسترسی به اینترنت، از راه ماهواره است. اینترنت ماهوارهای بیشتر در مواردی بهکار میرود که دسترسی معمولی به اینترنت (کابلی،فیبرنوری،دایال-آپ، بیسیم،Xdsl) امکانپذیر نیست (مانند جاهای دورافتاده)، یا از کیفیت پایینی برخوردار است. این سرویس معمولا در مدار زمینایستا داده میشود، و در بعضی مناطق مانند مناطق قطبی، به علت کمشدن زاویه دید ماهواره از روی زمین، کیفیت خوبی نداردبه طور کلی در تعریف این نوع از اینترنت باید گفت امواج از طریق ماهواره ارسال میشود و کاربر برای دریافت آن باید از تجهیزات مخصوص آن یعنی دیش و دریافت کننده امواج استفاده کند. این تجهیزات گران است و در کشورهایی مانند ایران تهیه آن دشوار است. دو نوع سرویس جدا در این نوع اینترنت ارائه میشود اول آپلود و دیگری دانلود و فقط امکان استفاده از یکی محیاست یعنی همانند اینترنت معمولی نمیتوان هم فایلی را ارسال و هم دریافت کرد. سرعت در وب گردی کم اما در دانلود قابل توجه است. بانک ها در دنیا از این نوع سیستم برای ارتباط با مرکز داده استفاده میکنند. چند ماهواره مانند یوتلست در مناطقی از ایران این نوع اینترنت را ارائه میدهند. در چند سال اخیر پیشنهاد استفاده کشورهایی که دسترسی کمی به اینترنت دارند مثل مناطقی از آفریقا یا کشورهایی که سانسور اینترنت دارند مثل ایران داده شده و اقداماتی از طرف شرکت هایی مانند استارلینک توسط اسپیس اکس در حال انجام است و در قدم اول روستاهایی در آمریکا و کانادا به آن متصل میشوند.سرویس اینترنت ماهوارهای دو طرفه شامل ارسال و دریافت اطلاعات از طریق کنترلکننده وی ست (VSAT) که با استفاده از ماهواره به ایستگاههای زمینی متصل میگردد، است که خود این ایستگاهها به اینترنت زمینی متصل میباشند. هر دوی دیشهای ماهوارهای چه در نزد کاربر و چه در ایستگاه زمینی باید بهطور دقیقی به ماهواره واسطه تنظیم باشند تا با سیگنال دیگر ماهوارهها اختلال پیدا نکنند. اصلیترین تجهیزات سختافزاری این سیستم شامل یک مودم ماهوارهای و پایانه وی ست میباشد. از جمله موارد استفاده این سیستم میتوان مدیریت بحران و یا کاربرد آن در شبکههای بانکی اشاره نمود که در سطح شهرها و در پایانههای ATM متحرک سوار بر خودرو، کامیون یا کانکسها وجود دارند و تقریباً تمام شبکه بانکی ایران از این سرویس ماهوارهای استفاده میکند. گرانی و راه اندازی سیستم وی ست میتواند چندین برابر سیستمهای ای دی اس ال باشد و این مسئله موجب شده است تا این سرویس بیشتر مورد استفاده شرکتها، بانکها و سازمانهای بزرگ قرار گیرد. در ایران نیز این سرویس مورد استفاده فراوان کسب و کارها، سازمانها و بانکها قرار میگیرد و شرکت پارس آنلاین به عنوان بزرگترین و با سابقهترین ارایه کننده خدمات VSAT در ایران شناخته میشود.
آها يعني شما ميگين كه شاهزاده بيان از مقام تاريخي خودشون كه كلي هم طرفدار بخاطرش دارن،(اكثرا شايد از كارمندان و كاركنان نظام پيشين، ولي نه همه. چرا برخي از نسل قديم و جديد هم بخاطر حفظ تماميت ارضي، يا
يا تجديد پرستيژ و شخصيت بين المللي طرفدار اين امر باشن، كه خود من يكيشون هستم،) از اين منصب دست بكشن و اعلام جمهوريخواه بودن بكنن؟ بله؟ خب اينم حرفيه.خود من فك ميكنم خود ايشون واقعا دو دلن كه چه تصميمي اتخاذ كنن. از يك طرف زندگي خود و خانواده شون در آمريكا و غرب بمدت بيش از ٤٠ سال، دل ايشون رو از سلطنت يك مقداري دور كرده، از طرفي هم نوستالژي يا خاطره احياء سلطنت رو دارن.
اما طبق گفته شما، براي رهبري، ايشون بايد "حتما" اعلام جمهوريخواه بودن بكنن، و اگر داعيه سلطنت دارن، حق رهبري ندارن، يا رهبريشون از طرف مردم پذيرفته نميشه.
من البته به اين گفته شك دارم و فك ميكنم همين الان هم ايشون خواسته و ناخواسته رهبر جنبش هستند. اصلا پس انقلاب يا بهتر بگيم شكست انقلاب، مردم يا (اكثريت) مردم خواهان بازگشت اون دوران هستند و از اونجا كه هيچكدوم از اپوزيسيون نظام پيشين نميتون تجربيات اون دوران رو بهشون بدن، لذا طرفدار وارث اون دوران هستند. (يك مدتي توهم جنبش سبز و موسوي و كروبي و خاتمي و... مردم رو گرفته بود، كه خوشبختانه الان اين توهم برطرف شده.)
در پايان ذكر كردين كه "شاید آقای پهلوی، با اندکی از خود گذشتگی و میهن دوستی بیشتر، نخستین رئیس جمهور ایران آزاد فردا باشند" آقاي پهلوي تا الان هم از خودگذشتگي و ميهن دوستي بسيار كردن، كه در رقباشون كمتر پيدا ميشه و اگر اعلام جمهورخواهي بكنن، "شايد" نه، مطمئن باشيد كه قطع به يقين ايشون اولين رئيس جمهور ايران آزاد خواهند بود.
من نميدونم منظور شما از اشراف زادگان طرافدار پهلوي دقيقا چي بود؟؟؟؟!!!!!
فيلم هاي آبان گذشته يا دي ٩٦ نگاهي دوباره بيندازيد، از نوع لباس هاشون متوجه خواهيد شد كه متعلق به چه قشري بودند...چونكه امروز مردم بيچاره و درمانده طبقات پائين، اتفاقا بيشتر از طبقات ثروتمند رضا پهلوي رو صدا ميكنند. باور نداريد، ميتونيد به
مسأله دوم، فك ميكنم بدور از انصاف و ادب باشه كه به گفته يكي بخاطر اينكه ٨٣ مليون رو ٨٥ مليون ذكر كرده بخوايم گير بديم و بدين دليل حرفشو رد كنيم.
مسأله سوم، "یک فعال سیاسی متعادل نه منکر سکولاریسم و گرایشات آزادیخواهانه رضا پهلوی و بخشی از پهلوی طلبان می شود و نه بر جنبش نیرومند اصلاح و تحول که ریشه در اعماق جامعه ایران و روشنفکران حاضر در متن و میدان اصلی مبارزه دارد، قلم بطلان می کشد."
فك ميكنم اين جنبش نيرومند اصلاح و تحول اگر درمون درد جامعه در سكولاريسم بدونه، بغير يا مطمئن تر از رضا پهلوي يا خاندان سلطنت، فك نميكنم جريان ديگه اي بخوبي ايشون اين نحله رو نمايندگي كنه.
آخه هر آدم عاقلي اگر ذره اي سواد سياسي داشته باشه، ملي-مذهبي ها يا حتي مصدقيون و چپ ها رو سكولار واقعي نميدونه...
البته هستن در بين جمهوري خواهان، جريانات واقعا سكولار و لائيك و بواقع ايران دوست و مردم دوست، اما خب مشخصه كه سرشناسي(معروفيت) رضا پهلوي رو ندارن. براي همين من ميگم بهترين و شناخته شده ترين نماينده سكولاريسم كه مردم از دورانش هم خاطره خوش دارن،(و همين امر ميتونه اتفاقا به جنبش خيلي كمك كنه)، ايشون هستن.
مسأله چهارم در مقاله واژه "مشهوريخواهان" بكار برده بودين، كه من متوجه نشدم منظورتون چي بود؟! شايد اشتباه تايپي باشه، در اينصورت اصلاح كنيد.
با احترام
بعد از درج این به سند در سایت با اطلاع شده ام که سند نه محرمانه بلکه جعلی است.
ســـالام دوســـلار...
با صدای حزین (( آراز ائلسس...Araz Elses )).. موفق باشید..https://www.youtube.com/watch?v=TphVMuCX-H8&list=RDTphVMuCX-H8&start_ra…
ائلیار عزیز.. خیلی ممنون از این مقاله.. ترانه ارومو
جناب بهرام پرتوی گرامی / مطالب تان را خوانده ا م و مطالبی که نوشته اید قابل بحث است ولی بهتر بود خود شما روایتی بشکل خاطره نویسی را تنظیم می کردید .چرا که نا گفته های زیادی در مورد سازمان مخفی حزب تود
جناب بهرام پرتوی گرامی / مطالب تان را خوانده ا م و مطالبی که نوشته اید قابل بحث است ولی بهتر بود خود شما روایتی بشکل خاطره نویسی را تنظیم می کردید .چرا که نا گفته های زیادی در مورد سازمان مخفی حزب توده وجود دارد .ســـلام دوســـلار...
حقیقت اصلی که این آقا زاده از واکسن های غربی استفاده کرده اند را بپوشانند. کسانی که برای بستن نطفه نوه ها بیش از یک میلیون دلار در انگلستان خرج میکنند, استفاده از واکسن فایزر یک کار خیلی عادی است........موفق باشید.آقای توکلی.. فیک و غیر حقیقی بودن این خبر شاید بیشتر از حقیقی بودنش باشد. چون این شارلاتان ها با Disinformation میتوانند با یک پروپاگاندا اذهان عمومی را به بیراهه بکشند و
سلاام لاچین گرامی / صبحامروز این خبر را در ایرانگلوبال گذاشتم ولی گفته شده است که این سند فیک است ولی دلایل آن را نمی دانم اما خبری درست است که دولت ایران یکصد و پنجاه هزار دوز واکسن فایزر
سلاام لاچین گرامی / صبحامروز این را گذاشتم و گفته شده است ، این سند فیک است ولی دلایل آن را نمی دانم ولی خبری درست است که دولت ایران یکصد و پنجاه هزار دوز واکسن فایزر خریداری کرده بود و لی از آن پس هیج گزارشی از سوی وزورات بهداشت داده نشده است به احتمال زیاد علی خامنه ای و برخی رهبران و محافظین و خانواده هایشان از واکسن فایزر استفاده کرده اند . پس از ورورد این واکسن بود که علی خامنه ای با خیال راحت ملاقات های حضوری ظاهر شد .این سند احتمالا فتو شاپ است .جناب انصاری نوشته اند «شما عليه چپ و جنبشي شمشير برداشته ايد، كه خودشان ناقدان گذشته خود بوده و هستند».! کدام نقد آقای انصاری؟ این که با هم در جلساتی سی چل سال قبل باهم دست به یقه شدید که کی ادامه نظر
باهم دست به یقه شدید که کدام زودتر از خمینی جدا شد و کدام دیرتر؟ واقعا این سخن تان بس ترحم برانگیز است. حیثیت مفهموم «انتقاد از خود» را بردید. انتقاد از خود یعنی اقرار کنید که به حقوق بشر اعتقاد نداشتید، به اعدامهای خلخالی در دادگاههای چند دقیقه ای که سران رژیم پیشین را اعدام میکرد اعتراض نکردید که حق داشتن وکیل مدافع را نداشتند. سپهبد جهانبانی را اعدام کرد بجز تیغ برا گفتید؟ خلخالی به تحریک شماها دست به آدم کشی زد. آخوند و شاه از قدیم باهم بودند و پشتیبان هم. هزاران آخوند مجیز شاه را میگفتند. آخوند اهل خونریزی نبود شما فداییان و توده ای ها به رسم کشورهای انقلابی خون طلب میکردید. شماها یاور قاتل بودید و مسئول. هیچ اعتراضی نکردید مسئولید. حال خمینی انقلاب کرد با تکیه به میلونها ایرانی که یا مخالف شاه بودند و یا در دستگاه شاه بودند اما مخالفت ضمنی با شاه داشتند و مثل دستگاه دولت مثلا وزارت خارجه در اعتصاب. شماها از کجا برای «قیام» سیاهکل مشروعیت گرفتید؟ به چه حقی کشور را دچار التهاب کردید؟ انتقاد یعنی امیرپرویز پویان و مسعود احمد زاده با نیم وجب سواد و تجربه زندگی را در پیرانه سری معلم خود میدانید. به عکسهای شان نگاه کنید بی تجربگی و به مطالعات شان نگاه کنید بی سواد ازشان میبارد. انتقاد به این میگویند. شما در مورد آقای تجلی مهر بجای جدل با استدلالات شان ایشان را به سلطنت طلبان می چسبانید. انگ میزنید. فقط مانده مثل مجاهدین یک «بریده مزدور» که در دلتان غنج میزند به ایشان نثار کنید. نه عزیز.. فدائیان هیچ انتقادی از خودشان نکرده اند. شما از واقعیات صحنه سیاسی ایران بی گانه اید. با مرگ شماها تا بیست سال دیگر، نشانی از فدایی جماعت نخواهد ماند چرا که در همان 50 سال قبل مانده اید. شما ها از همین امروز هم مرده اید. فریاد رضاشاه روحت شاد و رضارضاپهلوی فریاد مرگ شماهاست. اما نسل جدید چپ ایران که هیچ ارتباطی به شما ندارند به دنبال سوسیال دمکراسی هستند. آنها پا جای پای احمدزاده و امیرپرویز پویانها نخواهند نهاد. آنها با ما مشروطه خواهان بیشتر مرتبط هستند تا با احمدزاده و پویان.