رفتن به محتوای اصلی

سپیده رشنو ؛ زنی قبل از ژینا امینی درخشیده بود به ۵ سال حبس تعلیقی و نگارش پژوهشنامه محکوم شد
28.12.2022 - 08:45

سپیده رشنو، نویسنده و ویراستاری که ویدیوی دعوای یک زن محجبه در اتوبوس با او در شبکه‌های اجتماعی پربیننده شد، حکم «پنج سال حبس تعلیقی (تعلیقِ مراقبتی)» گرفته است.

سامان رشنو، برادر سپیده در حساب توییتر خود از این حکم خبر داده و نوشته است: «حکم خواهرم #سپیده_رشنو پس از رفع اتهام «فراهم آوردن موجبات فساد و فحشاء» با سه عنوان اتهامی دیگر؛ «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «بی‌حجابی در معابر» قطعی شد.

بر این اساس، خانم رشنودر ایام تعلیق مراقبتی موظف به تهیه‌ پژوهشنامه‌ای در ۱۱۰ صفحه درباره وطن‌دوستی، ادب و آسیب‌رسانی به افکار عمومی، با اقتباس از کتاب‌های «۵۳ سال حکومت پهلوی به روایت دربار»، «نوزده پله الهی به سوی آرامش»، «نظم، آن چه همه دوست دارند» و «سه دقیقه در قیامت» شده که در هر صفحه باید یک مطلب با ذکر آدرس از کتب یاد شده درج شود.

سپیده رشنو، نویسنده و ویراستاری است که در هفته پایانی تیرماه، به دلیل اعتراض به رایحه ربیعی، زن محجبه‌ای که به او تذکر حجاب داده بود، دستگیر شد.

در روز شنبه هشتم مرداد، ۹ روز بعد از بستری شدن خانم رشنو در بیمارستان، صدا و سیمای جمهوری اسلامی، ویدئویی را به نام «اعترافات» او پخش کرد.

خبرگزاری هرانا به نقل یک منبع مطلع گزارش داده که سپیده رشنو، پیش از پخش اعترافات تلویزیونی، به دلیل ضرباتی که به شکمش وارد شده بود به بیمارستان منتقل شد و برای ساعاتی تحت نظر پزشکان بود.

تصویر

حبس تعلیقی تحت نظارت

به نوشته برادر سپیده رشنو، او باید در دفتر نظارت و پیگیری ضابطین این پرونده «حضور فصلی» داشته باشد و حضورش را ثبت کند.

او همچنین در ایام تعلیق موظف به «کسب مجوز از مقام قضایی (قاضی اجرای احکام با موافقت سرپرست) به منظور مسافرت به خارج از کشور» است.

سامان رشنو در بخش دیگری از این توییت آورده است: «یکی از مصادیق اتهامی سپیده برای تبلیغ علیه نظام، نوشتن چند نقد ادبی در مورد صادق هدایت بود.

سپیده رشنو

نعیم نظامی، وکیل سپیده رشنو هم در حساب اینستاگرامش متنی از او را منتشر کرده و آن را «دلنوشته موکل آزاده و شجاع» خود خوانده است.

در این متن آمده که در تاریخ ششم دی‌ در خرم‌آباد نوشته شده است: «آدمی که می‌جنگد، می‌ترسد. سکوت، دیدن حقارتِ هر روزه‌اش، از دست رفتن آزادی و کرامتش، او را بیش از هر چیز دیگری می‌ترساند. آدمی که می‌جنگد، به پیروزی فکر می‌کند. می‌داند که حرفش، رفتارش، زخمی شدنش، اسیر شدن و حتی مرگش، خودِ پیروزی است.»

او در ادامه نوشته است: «آدمی که می‌جنگد دست از زندگی برنمی‌دارد. نمی‌شود برای زندگی جنگید و دست از زندگی برداشت. آدمی که می‌جنگد، مقاومت می‌کند. گاهی سنگر گرفتن مهم‌تر از سینه سپر کردن است. آدمی که می‌جنگد کودکِ دیروز است. می‌داند اگر خود، طعم آزادی را نچشد، کودکانِ امروز خواهند چشید. آدمی که می‌جنگد می‌داند انقلاب‌ها به طول می‌انجامند، اما شکست نمی‌خورند.»

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
بی بی سی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

محسن کردی

عنوان مقاله
سپیده رشنو

20 سال قبل حزب مشروطه ایران در یکی از کنگره هایش قطعنامه ای را صادر کرد که بر اساس آن پس از سقوط رژیم اسلامی، دادگاه حقیقت یاب و بدون کیفر تشکیل شود. یعنی جنایتکاران بیایند و به جنایات شان اعتراف کنند و بعد هم دادگاه مثلا حبس ابد صادر کند اما اجرا نشود و طرف برود دنبال کار و زندگی اش. و من بارها این موضوع را هم در مقالاتم و هم در نشست های کلابهاوسی با افتخار اعلام میکردم. امروز اما با دیدن این حد از تبهکاری، بزهکاری و ظلم و ستم خود من اولین کسی خواهم بود که این بند را زیر پایم پاره کنم. من به چیزی کمتر از انتقام نمی اندیشم. اینها از حد گذرانده اند. غیر ممکن بود اگر صدام کشور ما را اشغال میکرد با مردم ما چنین کند. افتخارشان این است که اگر اینها در سوریه نبودند امروز داعش به زنان ما تجاوز میکرد. ایکاش داعش بجای اینها بود. دستکم از تجاوز به زنان مان اینقدر آزرده نمیشدیم که چنین جفایی را از یک ایرانی - چقدر سختم است اینها را ایرانی بنامم- سر بزند. اگر روزی ببینم که دارند خون اینها را در خیابان میریزند فقط به تماشا خواهم ایستاد. نه لذتی و نه تاسفی. شاید این خطوط را بر اثر خشم ناگهانی مینویسم و آنروز به صلاح ملک و ملت فکر کنم. ولی اینها حد را گذرانده اند. من توان آن بخشش را از دست داده ام. وقتی به کودکان و زنان و دخترانی فکر میکنم که  اینها کشتند و کردند... دیگر نمیتوانم ببخشیم. حس خشم و انتقام در درونم بیداد می کند. ببین آنکه در خیابان از اینها ساچمه و گلوله و باتوم خورده است چه حسی دارد.  آن رویای وحشت آور آویزون کردن آخوند با عمامه اش از درختان خیابان پهلوی که اوایل انقلاب زمزمه میشد را سالها به تفکر وحشیانه تعبیر میکردم. اما امروز از تصورش دچار نشئه میشوم. آه که چه لذتی دارد تماشای باد خوردن بدن اینها بر درختان خیابان پهلوی. چه آرامشی میدهد. 

چ., 28.12.2022 - 10:50 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.