کارنامه ننگین نظام در سرکوب قشر کارگری
کارگران قشری تاثیرگذار در تاریخ صد ساله ایران بودهاند و به عنوان نمونه میتوان حضور و تاثیر آنها را در انقلاب سال ۱۳۵۷ به یادآورد. تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب ایران، روز «۱۱ اردیبهشت» همزمان با روز جهانی کارگر از سوی رهبری ایران به عنوان «روز کارگر» اعلام شد.
در سالهای پس از جنگ که ساخت و ساز کشور به بازوی پرتوان کارگران ایرانی نیاز داشت، مسولان ایرانی هفتهی منتهی به ١١ اردیبهشت را «هفتهی کارگر» نامیدند. قشر زحمتکش کارگر، هرساله هفتهی کارگر را در حالی جشن میگیرد که آیینهای بزرگداشت کارگران تنها به برگزاری چند جشن عمدتا دولتی تنزل پیدا کرده است. و در این میان هرچند فرصتی ولو اندک در اختیار کارگران برای بیان نیازها و مطالبات خود قرار گرفته، اما همراهی کارفرمایان و البته مدیریت دولتی، همین را نیز بر نتابیده است. بهطوری که اردیبهشت ماه دیگر برای کارگران روزهای بزرگداشت نیست بلکه روزهای هشدار، تهدید و خشونت است.
سرکوب
در چند سال اخیر، هرچقدر اوضاع معیشتی و کاری کارگران وخیمتر شده، فریادهای اعتراض آنها از سوی حکومت کمتر مورد توجه قرار گرفته و هر سال بر شدت خشونتها با آنان افزوده شده است. دولت خاتمی در قالب احیای «اصل ۴۴ قانون اساسی» روی به خصوصیسازی آورد. قرار شد بسیاری از واحدهای صنعتی و تولید در برهه زمانی معینی به کارگران واگذار شود.
هرچند خصوصیسازی این امید را فراهم میکرد که مدیریت خصوصی به بازدهی و افزایش راندمان واحدهای صنعتی کمک کند تا به این ترتیب سودی نصیب نیروی کار شود، اما روند خصوصیسازی متقلبانه در راستای اعطای این مراکز اقتصادی به وابستگان دولت و نظام دنبال شد. بهطوری که مدیران دولتی نیمهلایق جای خود را به مدیران نیمهدولتی اما نالایق دادند. دستآورد این جابجایی یک پیام مشخص داشت و آن تنگ شدن عرصه بر کارگران بود.
تقریبا هر هفته کارخانهای به دلیل نادانی مدیر جدید تعطیل میشد یا با اعلام ورشکستگی، کارگران آن اخراج و بیکار میشدند. در این میان شنیدن خبر خودسوزی و خودکشی کارگران عادی و جای ثابتی در رسانهها یافت. با این شرایط، کارگران که بر خلاف «اعلامیه حقوق بشر» حتی از ابتداییترین حقوق محروم بودند،
از خود واکنشهایی در رویارویی با این مشکلات نشان دادند. شاید جدیترین واکنش توسط «منصور اسانلو» و همکارانش در قالب « سندیكای كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه» اتفاق افتاد. ولی وزرات اطلاعات خیلی جدی با این اعتراضهای صنفی برخورد کرد تا به این ترتیب سرکوب اعتراضات کارگری به رویهای تبدیل شود که دولت احمدی نژاد نیز آن را دنبال کند. در دو سال اخیر برخوردها با کارگران چنان شدت یافته که در پی هر اعتراضی، تعدادی از آنها بازداشت و راهی بازداشتگاههای امنیتی میشوند و البته یک موج دیگر سرکوب، همیشه همزمان با فرارسیدن هفتهی کارگر است.
مشکل حقوق
مهمترین حقی که کارگران در همهی سالهای اخیر به دنبال آن بودهاند، حق سندیکاییشان بود. آنها هرچند در قالب چند سندیکای پراکنده، تشکلهای صنفی خود را دارند اما هرگز اجازه اعتراض و حتی اعتصاب نداشتهاند. سطح پایین حقوق کارگران از جمله دیگر مشکلات کارگران ایرانی است.
علاوه بر مشکل پایین بودن دستمزدها، وضعیت بد اقتصادی بسیاری از کارخانهها و کارگاهها موجب شده تا با تعویق حقوق کارگران، آنها با مشکلاتی بسیاری مواجه شوند. هرچند قانون برای آنها حقوقی چون اضافه کار، پاداش و حقوقی برای خانواده در نظر دارد، اما این مشکلات اقتصادی موجب شده تا آنها از دریافت منظم حقوق اصلیشان محروم شوند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید