Skip to main content

● ادبیات

پوریا ماهرویان
عباس کیارستمی٬ فیلمساز سرشناس ایرانی و تنها برنده ایرانی نخل طلای جشنواره کن پس از دوره‌ای بیماری و پشت سرگذاشتن چند عمل جراحی در پاریس درگذشت.
کیارستمی از نگاه بسیاری از منتقدان و فیلمسازان جهان مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین کارگردان ایرانی بود و بارها نشریات مختلف او را به عنوان یکی از بهترین کارگردانان جهان انتخاب کرده بودند.
عقاب علی احمدی
جشن تیرگان، از جشن های باستانی ایرانیان، در روز سیزدهم تیرماه هر سال برگزار می شده است و آن روزی است که آرش کمانگیر با نهادن جان خود تیری از کمان رها کرد که تا کرانه ی آمودریا پیش رفت و سرزمین ایران را برای ایرانیان نگاه داشت
اسماعیل امینی
من رئيس مادرزاد هستم. حقوق صد ها ميليونی می گيرم تا بگويم كه برای ادای تكليف و شوق خدمت به ارزش‌هاي انقلاب، رئيس شده‌ام و فرزندان من و تمام بستگان سببی و نسبی من هم برای ادای تكليف (حتی پيش از رسيدن به سن تكليف) رئيس خواهند بود. فرزندان مردم هم فعلا بيكار بچرخند و صبر كنند تا از اين شرايط خطير و برهه ی حساس بگذريم....

رضا مقصدی
هم اينک، سيمای صميمی ِ سعيد سلطانپور پيش چشم من است. امواج انسانی، در خيابان جام جم تهران اورا در حلقه ی مهربانش فرا گرفته است. قامت بلند وُ سپيدی موی وُ سياهی ِ لباسش از دور ديده می شود.
منوچهر برومند (م. ب. سها)
سيد احمد- خان ملك ساسانى ، ملقّب به القاب ِاحتشام حضور ومحتشم السلطان ، نويسنده ، سخنور ، و مورِّخ ِفقيد در سال١٢٦٠خورشيدى چشم به جهان گشود و در سال ١٣٤٦ خورشيدى در فرانسه درگذشت ،كالبدش به تهران منتقل شد . مدفنش در سوهانك شميران است.
چرا به خود بازگشته، چرا می‌گوید از نظرهایی محافظه‌کار هم هست، چرا می‌گوید افسرده نیست اما کار جهان دل و دماغی برایش نمی‌گذارد؟

محسن نامجو پس از مدتها سکوت، «شخصی‌»ترین آلبومش را منتشر کرده است. او در این آلبوم که «صفرِ شخصی» نام دارد، از در همصحبتی با خانواده و نزدیکانش برآمده و اثر را به آنان تقدیم کرده است.
محمدعلی اصفهانی
سبزقبايی داشت کنار لانه، قبايش را رفو می کرد.
گفتم: ناکس! خوب ژيگول می کنی ها!
گفت: دو سه تا شعر عاشقانه نداری؟ بعد از ظهر، رانده وو دارم.
بهزاد بلور
حبیب برخلاف تصور بسیاری در سن ۶۳ سالگی در ویلای اجاره‎ای خود در نیاسته، در حومه رامسر، درگذشت. همسرش، خانم ناهید درگذشت حبیب را سریع و ناگهانی خواند.
حبیب در حالت خوابیده هنگامی که نرمش می‌کرده ناگهان نفسش گرفته و از حال می‌رود و چشمانش باز می‌ماند.
ساعاتی پس از پخش شدن خبر مرگ حبیب محبیان، هجوم مردم به ویلایش بیشترین آرامش و تسکین ممکن را به خانواده او بخشید
تهمینه بخشک
گفت رسد آدم به جايى كه به جز خدا نبيند؟؟/
پس نگر هزار خدا و گو كجاست آدميت؟/
طيران آدمى را وعده داد از بند شهوت/
او خودش سقوط بود و نه صعود آدميت/
هى بيان فضل كرد و هى نصيحت ملتى را/
او خود شيطان بودش در رداى آدميت /
سعديا بايد ببخشى گر به هم ريختم شعارت/
چون حكام الان ندارند هيچ نشان از
حسن جداری
600 سال پیش، شاعر علی مقام آذربایجان، عماد الدین نسیمی را دشمنان آزادی در شهر حلب، به دار کشیده، پوستش را کنده، تحت وحشیانه ترین شکنجه ها کشتند.
آ. ائلیار
نقاش! تصویر یارم بنگار
دلداده ام زیباست،
تو هم زیبا بنگار
محمدعلی اصفهانی
ما
اينچنين رانديم
بر تخته پاره يی که تن ما بود...
بهنام چنگائی
حناق، هوار بزن هوار ـ
شلاق خوردن بجای نان؟
شهین مهین فر
برا ی بدن قاچ قاچ شده ی برادر و فرزند کارگرم
آ. ائلیار
دو شعر کوتاه از شریفه جعفری سراینده ی آذربایجانی با برگردان فارسی آ.ائلیار میخوانیم.
شیوه ایکه در آنها به کارگرفته شده مرا به یاد هایکوها برد.
امید است در این زمینه سروده های بیشتری از او ببینیم.
حسن جداری
قیش گئچیب، یاز گینه بو ئولکه نی گول لندیره جاق باغدا، بستان دا ، گینه قیرمیزی گول لر، آچاجاق خلق، بیر گون گوله جاق!
ی.ک. شالی
... و دوست بیدار بود
و خواب قطره قطره از چشمانش می‌چکید.
لیوانی پر برگرفتم و پرسیدم:
«... کجاست؟
کجاست، ریشه‌های بودن کجاست؟!»
فرخ ازبری
بر لوح آئينه ى تقدير من
غُبار حسرتى است
كه در كمين اُلفت چشمان تو
عمرم همه
چون قمرى بر سر سرو
با خنده گريست .
مهناز هدایتی
به آرامش رسم وقتی گذارم پا به ایران./

خدایا بغض من زین غربتم فریاد گشته/

به جرم خواست آزادی وطن را ترک کردم/

سزایم کوچ و قلبم پر زاین بیداد گشته
طاهره بارئی
"ری را" ... صدا می آید امشب
از پشت "کاچ "که بندآب
برق سیاه تابش تصویری از خراب
در چشم می کشاند.
گویا کسی ست که می خواند...
کیانوش فرید
پرویز کلانتری، از نقاشان پیشگام ایران، جمعه ۳۱ اردیبهشت ماه در سن ۸۵ سالگی درگذشت. حال او از دو سال پیش که دچار سکته مغزی شد، دیگر بهبود نیافته بود.
پرویز کلانتری اول فروردین ماه سال ۱۳۱۰ در زنجان به دنیا آمد. از کودکی شیفته رنگ و خط و کلمه بود. در سال ۱۳۳۸ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و کار حرفه‌ای خود را با تصویرگری کتاب آغاز کرد.
آ. ائلیار
من از[ لذت] زندگی در وطنم سیر نشدم. من اینجا زندگی نکردم
منوچهر برومند (م. ب. سها)
از معاصران شاه سلطان حسين صفوى است . در سال ١١٠٧ه ق يعنى يك سال بعد از به تخت نشستن پادشاه صفوى چشم به جهان گشود .در سال ١١٨١ه ق ديده از ديدار فروبست.
رضا مقصدی
ازکردستانِ دلم برای فرزاد کمانگر
ویارانِ به خون خفته اش.
حسن جداری
خلق الیله ایستیرم برباد اولا ظولمون ائوی
گور مییم قدرتده، بو حکام بی وجدانی، من

غزلی به ترکی با ترجمه فارسی
حسن جداری
احد قربانی دهناری
من شیفته و واله مهارت اوسا بودم. با دهن باز ساعت ها کار کردنش را تماشا می کردم. چگونه مدل کاغذی تخت کفش را که با قیچی می برید، روی چرم یا پلاستیک جابجا می کرد تا بهینه ترین برش با کم ترین دمقیچی را پیدا کند. بعد ذر کناره تخت کفش با گزلیک شیار زاویه دار ایجاد می کرد. با نخ کفاشی عسلی رنگ که آنرا با موم حسابی پرداخته بود می دوخت. درفش را در چرم فرو می کرد و بدون اینکه نگاه کند نوک درفش ، نوک سوزن را در پنچه باریک کفش زنانه پیدا می کرد و آنرا به بیرون هدایت می کرد.
کیانوش رشیدی قادی
رسم بر این بود که پنجشنبه ها از تهران بسوی ساری می رفتم سوار بر "سواری"!(1)
رسم بر این بود که شنبه ها، در نخستین ساعات بامداد، سوار بر "سواری" به سوی تهران می رفتم.
"سواری" را تنها می شد در "گاراژ پیرزاده" کرایه کرد.
بالا می رفتی، پایین می آمدی، مدلش "بنز 190" بود با دندۀ بر روی فرمان.
منوچهر برومند (م. ب. سها)
تلاش براى استقلال ايران ،عنوان كتابى است مشتمل بر خاطرات سياسى دكتر عبدالكريم انوارى ،نايب رئيس پيشين كانون وكلاى دادگسترى و عضو ودبير شوراى مركزى جبهه ملى چهارم كه ياد مانده هاى سياسى وشرح مختصرى از زندگى خود را به همت شركت انتشاراتى ساتراپ در لندن منتشر ساخته است . شهرى كه مسكن مألوف انزواى سياسى اودرسالهاى پس از انقلاب است
منوچهر برومند (م. ب. سها)
حد اقل انتظارى كه از چنين مدعيانى مى توان داشت ، اين است كه كاربرد درست صفت مشبّهه و تركيب درست اضافه تخصيصى را بدانند . ( شنوا) را به جاى (شنيده )به كار نبرد. ( احساسات عامه ) را ( احساسات عمومى) ننويسد. به ساختارنحوى زبان فارسى لطمه نزند . وبه مانندنوجوانان مراهقى كه هر چه بر قلمشان مى آيد مى نويسند ،عمل نكند ،نپندارد هر بدعت مبتذل آنها ابتكار هنر ورانه ى نويسنده اى داهى است
رضا مقصدی
"دلکش"، غمِ قدیمِ غزل را به دل، کشید/
با او تغزٌلِ دلِ تو، دلکشانه بود
بهنام چنگائی
در سرزمین بی دادرسی ما
ی.ک. شالی
تمام روز اول را سرگرم جمع‌وجورکردن وسایلی که آدم در طول سال‌ها انباشته و موقع اسباب‌کشی با خود یدک میکشد در خانه‌ی جدیدم بودم. البته زیاد کار نداشت، چون آپارتمان را با آشپزخانه و مبل از مستأجرهای قبلی به ازای مبلغی گرفته‌بودم.
روز دوم آسوده‌خاطر از ردیف‌کردن اساسی‌ترین چیزها سر کار رفتم. از آنجا که در این شهر جز با یک همکارم با کسی دیگر رابطه‌ی دوستی چندان نزدیکی نداشتم، تصمیم گرفتم در خانه‌ی جدید مهمانی گشایش ندهم. چه کس دیگری را میتوانستم دعوت کنم؟
خانه را به وسیله‌ی همین دوست و همکارم پیدا کرده‌بودم. او هم در همین منطقه، جایی آرام اما بسیار موردپسند جوانها، زندگی می‌کرد. من مدتی بیشتر از شش سال جستجو کرده‌بودم تا این آپارتمان بزرگ و راحت را به ازای قیمتی مناسب بدست آورم.
منوچهر برومند (م. ب. سها)
بى ادبى دور ز آداب و فضل/
ملك ِ ادب را شه و سلطان شدست/
بى هنرى با خبر از جعل ِ اصل/
بهره ور از مردم ِ نادان شدست/
تار خدى ،تيره تر از رنگ ِ شب/
ساطع ِ انوار ِ درخشان شدست
احد قربانی دهناری
امسال ۲۳ آوریل چهارصدمین سالمرگ شکسپیر است. در بسیاری از کشورهای جهان با بازخوانی و اجرای نمایش ها و اشعارش یاد او را گرامی می دارند.
فرخ ازبری
در اين هنگامه ى حيرت
يكى در زد
بهارِ آشنا آمد