Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

جنب مسئول محترم کامنتها، سلام از بنده است. البته من متوجه نشدم که به کدام قرار "دیر" رسیده ام که شما اینقدر نگران شده اید! ولی همینقدر که امدن من شما را "خوش آمد"ه غنیمت است. در ضمن طوری از تعطیلات من صحبت می کنید که انگار بلیط سفرم را در آژانس مسافرتی شما سفارش داده ام!؟ حالا من درست متوجه نشدم، اگر فرضا در تعطیلات بوده باشم، باید عذرخواهی کنم؟ و اما ای مسئول عزیز، در مورد بحث شیرین "سیاه و سفید" خدمت باسعادت شما عارضم که این تهمت "سیاه و سفید دیدن" در تنگنای قافیه انسانهای شدیدا گلوبال آنقدر تکرار شده که ریشش درآمده و دیگر حتی مضحک هم نیست، چه رسد به اینکه قابل توجه باشد. یعنی بر طبق مُدی که چندان هم جدید نیست، هرکس در هرکجای بحث که گیر می کند و کمیتش می لنگد، زود چماق "سیاه و سفید"ش را چرب می کند و بر سر مخاطب می کوبد. بد نیست که انسانها شدیدا گلوبالی مثل جناب انور شما بگردند و

یک جواب کلیشه ای دیگر پیدا کنند که گذشته از محتوایش حداقل دیگر اینقدر توی ذوق نزند! بعد هم ضمن تشکر از خدمات چشم پزشکی شما که ایضا رایگان ارئه می شود، خدمتتان عارضم که مشکل حداقل در این مورد خاص از "پیرچشمی" من نیست. شخص شخیصتان فرموده اید: «ساوالان عزیز سلام خدمت شما. اینون که نوشتین من زودی رفتم آدرسهای آی پی را چک کردم. گفتم شاید که یکی کلاه سر من گذاشته» توجه می فرمایید؟ «اینو که نوشتین من زودی رفتم ...» معنی آن در زبان الکن فارسی حتی برای من بی سواد کتاب ندیده اینترنت‌باز هم می شود «بعد از اینکه شما این را نوشتید، من با عجله رفتم و ...» یعنی بعد از آن و نه دیروز و نه دو ماه پیش و نه حتی 2 ثانیه قبل از آن. حالا شما به عنوان چشم پزشک افتخاری ایران گلوبال بفرمایید چشم کدامیک از ما ایراد دارد؟ و اما برمی گردیم به مسئله "کش". اینجا هم خدمت محترم شما عارضم که اساسا بحث شیرین "کش" را خود شما مطرح کردید، بنابراین مانور دادن روی آن و لفاظی با کلمه "کش" یک قدری بی مزه است. بامزه تر این می بود که مثلا "کش" من به چشم شما می خورد و آنوقت شما برای این عمل شنیع مضمون می سرودید، ولی جان برادر آدم که خودش حرف خودش را به مسخرگی نمی کشد، می کشد؟ سلام من را به مادر بزرگ گرامی برسانید و احتراما بپرسید آیا ایشان تصادفا از مسئولین ایران گلوبال نیستند؟ باز هم عید و سال نو بر شما و خانواده محترم، علی الخصوص مادربزرگ نازنینتان مبارک!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سعید ما در تعجب هستیم که شما بطور عمد، زبان تحمیلی فارسی و استعمار و استثمار زبان و فرهنگ ملل غیر فارس را، فرهنگ ملی مینامید. آفای عزیز لطفا تصورات کودکانه و فرهنگ تحمیلی فارسی را بعنوان فرهنگ ملی بخورد دیگران ندهید. زبان و فرهنگ شما برای ما فرهنگ ملی نیست. اگر آگاهی علمی ندارید کمی مطالعه بکنید. فرهنگ افغانی را نمیشود بجای فرهنگ فرانسوی بخورد مردم فرانسه داد. در چنین صورتی مردم به آدم میخندند و میگویند، طرف اصلا معنای فرهنگ نمیداند. ترک ، عرب، کرد، بلوچ و سایر ملل ایران برای خود صاحب زبان و فرهنگ اند، و به فرهنگ و زبان فارسی نیازی ندارند. این شما هستید که تحت لفافه فرهنگ ملی، زبان خود را بزور بدیگران تحمیل میکنید. ما به فرهنگ و زبان شما نیازی نداریم. زبان و فرهنگ شما جز در بخش کوچکی از ایران، افغانستان، و تاجیکستان در هیچ کجای دنیا کاربرد ندارد. زبان شما نه زبان علم است، نه زبان

فلسفه است، نه زبان صنعت و تکنولوژی است و نه زبان اختراعات و اکتشافات. ملل غیر فارس اصلا نیازی به فرهنگ و زبان فارسی ندارتد. اگر ما بخواهیم زبان بیگانه را یاد بگیریم زبان انگلیسی بهترین راه دستیابی به منابع علمی، هنری، فلسفی، ادبی، صنعت و تکنیک و اختراعات و اکتشافات علمیست. زبان فارسی مگر کجا را فتح کرده است که آنرا بزور اسلحه بمردم تحمیل میکند؟ .... آیا جنابعالی دیکتاتور و افکار فاشیستی داری که بدون رای مردم میخواهی فرهنگ و زبان عیشیره ای خود را بدیگران تحمیل بکنی؟ آیا 80 سال ستم و زور گوئی به خلقهای ایران کافی نیست؟...
نوشته شده توسط: Anonymous

انان که ایران را در شرایط سخت ترک میکنند یا در پی منافع شخصی زندگی در غرب رو بر خاک ایران ترجیح میدهند از اساس ایرانی نیستند که نگران زبان انها باشیم اون میلیونها کودک نه سهمی ونه حقی در ساختن ایرانی که خانواده هاشون ترک کردند ندارند ونخواهند داشت ایران از از انان کسانی است که دران برای ان زندگی میکنند اگردرایران ازادی هست چرا ترک کردید ونموندن برای ساختن واگر نیست چرا مبارزه رورها کردید وفرار واسایش خودشون رو به برقرای اصولی که باوردارند لازمه رشد ایران ترجیح دادند انها فرزندان افرادی خودمحور هستند که منافع خود رو برمنافع جامعه ترجیح میدهند نه انکه جانم فدای ایران شعارش باشه لذا بگذار به هرزبان که میخواهند سخن بگن چون اساسا بوته های بی ریشه ای رو می مونند که باد وتندباد حوادث به هرجا ببردشون مهم نیست وبه هیچ سرزمینی وفادار نیستند فرهنگ از ریشه میاد ونه افرادی که منافع شخصی تنها فرهنگشون

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سعید واقغا نه ار تاریخ اطلاع دارید و نه از حوادث روز. چهرگانی گفت و شما هم باور کردید. ثانیا اگر با امریکائیان بحث و مذاکره لقمه حرام گرفتن باشد هم شاه و هم شیخ عزیزتان بیش از دیگران طعم این لقمه را چشیده اند بماند مجاهدین و کمونیستهای کارگر که از بیخ با شعار ضد امریکائی تغذیه شده و میشوند. آقای سعید کاش کمی از بزرگواری و شرافت پیشه وری مطلع بودید آن موقع این حرفها را به این سهولت به زبان نمی آوردید باشد که انصاف خصوصیت کمیابی در میان ما ایرانیهاست

نوشته شده توسط: Anonymous

یک سوال چرا در مورد کریمه غرب میگه باید همه پرسی در سراسر اوکراین برگزار میشد اما در مورد بحرین فقط همون منطقه نظر داد همه هم حکومت بحرین رو قبول کردند واقعا مسخره است نظم ودموکراسی جدید چون نهایتا همون زور وقدرت که بهش رنگ ولعاب دادند مردم دلشون خوش باش امیدوارم تو50 سال بعد بحرین هم به خاک ایران برگرده

نوشته شده توسط: Anonymous

جزيه طلب فعال سیاسی نیست .مشخصا هرگونه اقدام داخلی علیه تمامیت ارضی یک کشوربه عنوان سنگین ترین جرایم در میان قوانین تمام ملل متمدن ارزیابی می شود.

Sarnoff, I. (1997). International Instruments of the United Nations. United Nations Publications. ‘refrain from any attempt aimed at the partial or total disruption of the national unity and territorial ntegrity of any other State or country.

Lauterpacht, E., Greenwood, C. (1999). International Law Reports. , Article 38 (c) of the Statute of the International Court of Justice. Secession is deemed to be a most serious crime by the national legislations of civilized nations

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا سعید پیشه وری هرچه تلاش کد نتوانست به گرد پای رضاشاه و محمدرضاشاه شما برسد که برای انگلیس و امریکا «لقمه حرام» گرفتند.

نوشته شده توسط: Anonymous

تجربیات تاریخی برای درس گرفتن است واگر حافظه ی تاریخی ضعیف است من به یاد ِ مبارک تان می آورم.امثال محمود علی چهرگانی اولین نفری نیست که در قیل و قال حقوق اقلیت های قومی در راستای «آذربایجان بزرگ»
بشکل بازیچه دست ، برای کنگرسمن های آمریکایی «لقمه حرام»می گیرند.پیشتر پیشه وری با کمک میرجعفر باقروف معمار اصلی پروژه الحاق آذربایجان و پول و ارتش سرخ چنین «لقمه ناکامی» برای استالین گرفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اردبیلی، بخاطر انتشار این مطالب از شما تشکر کرده، امید که زندانیان نامبرده بزودی از جهنم زندانهای رژیم اسلامی آزاد و به آغوش خانواده هایشان باز گردند. ما آزادی تمام زندانیان سیاسی را از بیدادگاههای رژیم دیکتاتور اسلامی خواستاریم. زبان مادری از حقوق اولیه هر انسان است. یا جمهوری غدار اسلامی دیر یا زود، بحقوق طبیعی خلقهای ایران گردن خواهد نهاد، و یا جهنم ایران مثل یک ویرانه از هم خواهد پاشید.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

ادامه مرقومات شخص شخیص بنده سانسورچی به جناب رازی: در مورد دارقوزآباد بگم که به هواپیمایی ملی زنگ زدم و بلیط خواستم گفتند: "آقا جون اون جا خیلی دوره هواپیماهای این دوره و زمونه سوختشون به اونجا نمی رسه و پرواز نداریم". در مورد کش هم خدمتتون عرض کنم که این مورد کش رو قبل از شما کسان دیگری هم مطرح کردند و جنابی که این کش رو وسط انداخته بود نامه عریض و طویلی نوشت و گفت که من بعد از آن جریان، یک مقاله بلند بالای رعنا نوشتم و توضیح دادم که منظورم این کش نبوده و آن کش بوده. کلی هم سند و مدرک آوردن و به رسم سیاستمداران حاذق _یعنی سربسته) معذرت خواهی فرمودند. اگرچه شخص شخیص بنده اون معذرت خواهی رو نپذیرفتم و هزار تا اما و اگر براش گذاشتم، بعد دیدم که این کش رو اگه کش بدیم چندین دور، دور کهکشان شیری می گرده و تموم نمیشه. برای همین هم کشش ندادم تا یه کش دیگه بندازه وسط و اون وقت هر دو کشو باهم بگیرم

باهم بگیرم و کش بدم. *** خانمم داره میاد. تاوه رو دستش گفته و تکون میده. من باید در برم. سلامت باشین.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

به به چناب رازی. دیر اومدین ولی خوش اومدین. عید شما هم مبارک. صد ساله به از این سالها. تعطیلات خوش گذشت؟ امیدوارم که سر و مر و گنده باشین. اول از همه باید خدممتون عرض کنم که این اسم سانسورچی را بنده روی خودم نذاشتم. من مسؤل محترم کامنتها هستم ولی از بس دوستان عزیزی که مثل شما به من لطف دارن، هی به من گفتن که سانسور می کنی و سانسور می کنی، آخرش این امر به بنده مشتبه شد که بله! من به مقام شخیص سانسورچی رسیده ام. بعدش هم که دیدم کسی اعتراض نکرد، یواشکی خودمو به جای سانسورچی جا زدم. درست مثل کسایی که دانشگاه نرفته و دکتر شده اند. *** من از محضر شما ممنونم که به روانکاوی بنده اقدام فرموده اید آنهم بدون یک دینار چشم داشت. شما روانشناسان دوره مرحوم ابوعلی سینا که بالاخره بعد از تست DNA قوم و تبارش معلوم شد و همه فهمیدند که با چنگیزخان مفول نسبت درجه یک داره، آدمهای جاافتاده ای هستین و

روانشناسیتان حرف نداره. درسته که روانشناسی شما خیلی ساده و فقط دورنگه است و بجز سیاه و سفید رنگی دیگه ای ندارین، ولی خیلی به دل می نشینه. بزارین یک مدک ارائه کنم تا بعدا یقه ام پاره نشه. در همینجا شما در "بحث قومی" فقط دو رنگ می بینین: "ایران دوستان" و "ایران ستیزان" ولی روانکاو خصوصی بنده که عینک رنگی به چشم میزنه، "بحث قومی" رو رنگارنگ می بینه. ولی در مورد اینکه مثالهای بنده فقط از "یک گروه" هستن باید عرض کنم که متاسفانه مانند بنده دچار پیرچشمی شده این (در این مورد اعتراض نکنین چون من چشم پزشک حاذقی هستم). اولا مثالهای من از دو گروهند: 1- اسلامیستهای دو آتشه و 2- "ایران دوستان" دو آتشه که بعضی ها آنها را "ایران پرستان" هم می نامن. ثانیا شما یادتاون رفته توجه کنین که این بار من "گزارش" نوشته ام و نه "درد دل". اگه "درد دل" می نوشتم، دل پر خون من این صفحات گلوبال را پر می کرد از هر دو سو ولی از آنجایی که این مرقومه بنده "گزارش"ی از یک دوره کوتاه است، به اتفاقاتی که در این دوره کوتاه افتاده قناعت فرموده ام. باور کنین در این دوره کوتاه، اتفاق مهم دیگه رخ نداده. فقط همین 3 مورد بود که خدمتتون معروض داشته ام. در مورد مراجعه جناب ساوالان به بنده باز هم کم لطفی می فرمایین. من همیشه این کار رو می کنم. اگر شمای "ایران دوست" هم از کسی نامی می برین و شک می کنین، بنده زود تمام پیچ و مهره های دستگاه تفتیشمون رو بازرسی می فرمایم. *** از اینکه دو کلمه "پارانویا" و "پسایکوز" رو نوشته این خیلی ممنونم. اگه اینا رو به من می گفتین تا صد سال دیگه باید تکرار می فرمودین تا اونا رو درست تلفظ کنم و آخرش بگم: "اینا یعنی گی؟" حالا خوشحالم که ازشون گذشتین. من که نمی تونم اونا رو درست بخونم. به دکتری که نیست! *** در مورد توصیه شما، از آنجایی که شما در تعطیلات تشریف داشتین نخواستم مزاحم اوقاتتون شوم. من تنها کسی که در دسترس داشتم مادر بزرگم بود که بهش تلفون کردم. گفتم: "مادر بزرگ عجب آدم الکنی هستی" جواب داد: "پسرم! من الکن نیستم. مثل بلبل حرف می زنم. الکن برادرته که نمی تونه کلمات رو درست ادا کنه. لکنت زبون داره. ثانیا اون عجبت کارو خراب می کنه. حتی به برادرت که الکنه نگو عجب آدم الکنی هستی. بگو بادر جون تو لکنت زبون داری و الکنی. اون می فهمه منظورت چیه". حالا ببخشین که گزارشم در این مورد دیر شده. یادم رفته بود. پیریه و هزار درد بی درمون! *** در مورد اینکه مرقوم فرموده این که: "صد البته اگر این لفظ در مورد ترکی بکار رفته بود، قلم کامنت نویس را توی تخم چشمش فرو می کردید" باید به حضور مبارکتون عرض کنم که این پیرچشمیتون شدیدتر شده. تا حالا دهها و صدها مورد به این زبان ترکی که من فقط کمی بلدم و زبون مادر بنده هم نیست، هرچه بوده و نبوده نوشته اند و شخص شخیص بنده قلم کامنت نویسو توی چشمش فرو نکرده ام. آخه به من چی که در بحث بزرگان ادب دخالت کنم؟ حالا یه دکتری میاد میگه زبان فارسی الکنه، اون یکی هم میاد میگه زبان ترکی الکنه. خوب دارن بحثشونو می کنن و آخرش شاید به اینجا می رسن که هر دو راست می گن یا هر دو اشتباه می کنن. ولی رازی جون باور کن (میدونم که باور نخواهی کرد برا همین هم قسم نمی خورم) اگه این پشت بودی و می دیدی که من چقدر این کلمات نانازنین رو از هر دو طرف سانسور کرده ام، دلت به حال من می سوخت. آخه شما فقط اونایی رو مطلع میشین که از کامنتای خود شما سانسور می کنم. بقیه رو که نمی بینین که! *** خیلی زیاد نوشتم خانمم داره صداش در میاد. چند کلمه هم در مورد زلفعلی و دارقوزآباد و کش بگم و تموم کنم. خدا رو شکر که من اسمم و زلفعلی نذاشته ام و به همون سانسورچی قناعت کرده ام. در مورد دارقوزآباد بگم که به هواپیمایی ملی زنگ زدم و بلیط خواستم گفتند: "آقا جون اون جا خیلی دوره هواپیماها
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رحمانی بنده هم بعنوان يک فعال جنبش ملی آزربايجان خدمتان عرض کنم که بیش از 90 درصد فعالين حرکت ملی آزربایجان در تبیعید اين پارلمان موقت را جدی نمیگیرند و انتفاد جدی و اساسی ازموسسین این پارلمان بخصوص از اشخاصی مثل احمد اوبالی، چهرگانی، مشتاق و قروی و پرویزنیا دارند. این اشخاص چنانچه جنابعالی هم کمی اشاره کردید با هزار تفنن سالهاست چنان جو سالم وهمکاری در داخل جنبش را به فلاکت کشیده اند که بغیر از خودشان کسی در چنین نشستها دیگر شرکت نمیکند. با این حال بنده نوشته جنابعالی را خیلی مغرضانه دیدم.اولا شما پان ایرانیسم را به اشتباه بجای پان فارسیسم در مقلبله با پان ترکیسم استفاده میکنید ثانیا برای ضربه به پیکر بحق جنبش ملی با بزرگنمائی جایگاه چهرگانی جنبش را هدف گرفته اید. فراموش کرده اید که امروز تشکل ایشان حتی ده نفر عضوهم ندارد

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

والله جناب سعید از آنجایی که شخص شخیص بنده مدعی العموم تشریف دارم و حداکثر ساعت کار روزانه قانونی در این سایت گلوبال فقط 12 ساعته، کسانی که اضافه کاری می کنن باید به من حساب پس بدن. آخه بیشتر از 12 ساعت کار سیاه حساب میشه و من باید مواظب باشم. نگران منوچهر هم نباشین، وقتی بهش توضیح دادم خیالش راحت شد و گفت: "پس با من که کار سیاه نمی کنم کاری نداری؟" گفتم: "نه". یه آخیشی گفت و رفت سر کارش. *** خواستم به حرف شما گوش کنم و به جای عینک دودی افکار دودگرفته رو درآورم، زد تمام خونه رو دودی کرد و الان چشمم هم درست نمی بینه!

نوشته شده توسط: Anonymous

الناز خانم اینکه 98 در صد مردم در 1357 به خمینی رای دادند هم امروز نشانه حمایت ملت از اوست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رحمانی رایی که در تبریز به آقای چهرگانی دادند نشانه حمایت ملت آذربایجان از افکار اوست . به عنوان یک آذربایجانی از تشکیل پارلمان آذربایجان جنوبی حمایت می کنم برای رهایی ملت آذربایجان جنوبی از سلطه شونیزم استعمار فارس ازهرنوع کمک از طرف ملت های دیگر استقبال خواهیم کرد بخصوص این کمک ها از طرف ملت ودولت های ترک باشد.درواقع این وظیفه معنوی دولت های ترک است که به ما برای رهایی کمک کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

«آموزش به زبان‌مادری» پیش شرط‌هایی برای اجرایی شدن دارد که بر اساس نگاه کارشناسی مطالعات قومی و زبان‌شناختی و جامعه‌شناسی و علوم سیاسی و بدون تأثیرپذیری از رویکردهای پوپولیستی باید تعریف شود.با پوش«حقوق بشر» نمیشود موضوع «حق آموزش زبان مادری»را پاشنهء آشيل برای جامعه ايران کرد .کدام کشوردمکراتیک اروپایی بنام «حقوق بشر» تیشه به زبان و فرهنگی ملی خودش زده است؟معتبرترین سند در زمینه چنین «حقی» اعلامیه سال ۱۹۹۲ سازمان ملل متحد است که کشورها پایبند به «حقوق» مربوط به (آموزش زبان مادری)هستند و نه «حق آموزش به زبان مادری ».در ضمن بنا به داده های مسلم زبان‌شناختی و تاریخی ،زبانهای ترکی و عربی زبانهای خارجی هستند و نه ایرانی.مگر جمهوری جعلی آذربایجان حق آموزش به زبان مادری را برای ملیت های تات‌،تالش‌،کرد و لزگی‌ که زیرفشار سخت آسیمیله هستند برسمیت شناخته است که ایران این کار را کند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

من کلا از هر گونه فعالیتی که در مسیر استقلال وطنم آذربایجان باشد طرفداری میکنم. البته که ایده پارلمان در تبعید آذربایجان جنوبی حرکتی مثبت هست. این آرزو حتی اگر تحقق هم پیدا نکند, نشان دهنده این هست که فعالیت از حرکت وا نایستاده و دارد پیش میرود. ما تا استقلال خیلی اتفاقات گوناگون از این قبیل را شاهد خواهیم بود. و واکنش های خیلی از سنگ اندازانی نظیر همین رحمانی ها را خواهیم دید. ولی در نهایت برای ما این مهم است که ایده آذربایجان مستقل بیشتر و بیشتر در میان توده مردم مان جا بیفتد. و آنزمان هست که مردم خود برای آینده وطن خود تصمیم میگیرند. و ان تعیین سرنوشت ملت آذربایجان به دست خود است, نه دیگران.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام و.تبریکات عید خدمت همه دوستان و دشمنان، علی الخصوص سانسورچی محترم. جناب سانسورچی (این اسم را خودتان انتخاب کرده اید، واگرنه از نظر من شما همان "مسئول کامنتها" هستید!) این گزارش و کامنتهای پای آن از نظر یک روانشناس مجرب که شخص شخیص من باشم، نکاتی را روشن می کند که شاید صدتا تحقیق میدانی هم به آنها نرسد.1. ما در بحثهای قومی دو گرایش عمومی داریم، که من آنها را بطور کلی و بدون ارزشگذاری "ایران دوستان" و "ایران ستیزان" می نامم. نکته شایان توجه این است که مثالهای شما همه و همه از یک گروه هستند، از آنجایی که علی رغم شایعات فراوان در بی طرفی شما هییییییچ شکی نیست، باید بپذیریم که کامنت گذاران "مسئله دار" فقط از یک گروه هستند و اعضای گروه مقابل همه انسانهای خوشتیپ و بافرهنگ و ...(از من است!) هستند، پس لازم نیست که شما از آنها هم مثال بزنید. 2. اینکه ساوالان عزیز چیزی می نویسد و شما «زودی

می روید آدرسهای آی پی را چک می کنید» خودش گویای این است که شما تا چه حد بی طرف هستید و کامنتها را فقط بر اساس موازین دموکراسی بررسی می کنید. حالا من از تعریف علمی اصطلاح "پارانویا" و "پسایکوز" می گذرم چون ربطی به بحث ما ندارد. شما بارها نوشته اید که «هر دو طرف مرا متهم می کنند که بی طرف نیستم» به نظر من احتیاجی به قسم و آیه و این حرفها نیست، زیرا در زبان الکن فارسی (شما فرمودید توهین نیست!) می گویند: «دوصد گفته چون نیم کردار نیست» راستی گفتم الکن و لازم دیدم یک یادآوری کوچک، البته در نهایت ادب و تواضع به محضر شما بکنم. فرموده بودید که در لغتنامه ها گشته اید و هیچ جا "الکن" را به عنوان یک توهین ندیده اید. من از آنجایی که بقول شما سوادم به کتاب خواندن قد نمی دهد و فقط یک انسان "اینترنتی" هستم، گفتم به همین شیوه آباء و اجدادی روستائی خودم بشما توصیه ای بکنم، که گویا آنرا پشت گوش انداختید. پیشنهاد کرده بودم اگر معتقد هستید که "الکن" توهین نیست (و این اعتقاد شما اصلا ربطی به این ندارد که عشیره پرستان دهها میلیون شهروند ایرانی را الکن می نامند، صد البته اگر این لفظ در مورد ترکی بکار رفته بود، قلم کامنت نویس را توی تخم چشمش فرو می کردید) بله پیشنهاد کرده بودم اگر معتقد هستید که "الکن" توهین نیست، همین امروز به پدر، مادر، برادر، خواهر و یکی از عزیزانتان تلفن بزنید و بگویید «عجب آدم الکنی هستی» و واکنش ایشان را با ما، بخصوص با من بی سواد کتاب ندیده اینترنت‌باز درمیان بگذارید. 3. یکبار دیگر هم نوشته بودم «یا مکن با پیلبانان دوستی، یا بنا کن خانه‌ای درخورد فیل» دنیای اینتر نت دنیای غریبی است آقا! بخصوص برای ما بی سوادان کتاب ندیده اینترنت‌باز، اینجا دیگر نمی شود خود را پشت القاب و عناوین زیبا پنهان کرد، ای بسا کچلها می بینی که اسمشان زلفعلی و ای بسا کوران که اسمشان عینعلی است. آدمهای "گلوبال" می بینی که افق فکرشان از تپه بالای ده دارقوزآباد آنطرفتر نمی رود و مدعیان مبارزه با راسیسم را می بینی که روز روشن میلیونها انسان را "بیشعور" می نامند و ای عجب که همان "گلوبالها" دستور می دهند "اینقدر کش‌اش ندهید"! این واقعیت جهان واقعا "گلوبال ما است. یا باید به این جهان بپیوندیم و دل از دارقوزآباد بکنیم و بگذاریم در اطاق فکرمان نسیمی بوزد، یا باید دلمان را به این خوش کنیم که انتخاب نام "زلفعلی" کچلی ما را حتی از آینه هم پنهان می کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

در بین اسامی موسسان حتی اسم یک زن هم نیست, و دموکراتیک هم نیست, خوب این بسیار طبیعی است, زمانی که دانایان و دانشمندان, و آزادیخواهان و زنان و دموکراتها کاری نکنند, و عقب بنشینند, و منتظر باشند کسانی دیگر آنها را رهبری کنند, دیکتاتورها و دیکتاتور مآبها و یا افراد دلسوزی که اعتقاد به دموکراسی ندارند زمام امور را بدست خواهند گرفت. این روال کار در همه جای دنیا است. آنهایی که از تشکیل این پارلمان ناراضی هستند با مقاله نوشتن و اعتراض کردن نمیتوانند آلترناتیوی برای این پارلمان باشند, شاید بهتر است که خود پارلمانی تشکیل بدهند و اسم آن را بگذارند "پارلمان دموکراتیک آزربایجان جنوبی" که در آن اشاره به انتخابات و حقوق زنان و دیگر اقشار جامعه تاکید گردد.

نوشته شده توسط: Anonymous

رفیق فاطمه مدرسی، «سیمین فردین»،عضو مشاور کمیتهٴ مرکزی حزب تودهٴ ایران، متولد سال ١٣۲٧، فوق لیسانس در رشته حسابداری، پیش از دستگیری درشرکت نفت شاغل بود

. وجود او آمیزه یی از اعتقاد و ایمان خلل ناپذیر به آرمان های والای حزبش، و مهر و عاطفه یی فراموش ناشدنی نسبت به رفقایش بود. شعله مقدسی که درقلب او فروزان بود، یخ های ناامیدی، تزلزل، تسلیم طلبی و زبونی را به سرعت آب می کرد وگرما بخش روان همه هم زنجیرانش بود…
گیرم هزار همچو تو را ناپدید کرد
دستان خونفشان پلیدان نابکار
گیرم هزارها چو تو بر دار برکشید
اندیشه تو نیز تواند کشد به دار؟
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مسؤل کامنتهای ، راستش یه دیگران اجازه چنین «نثر پر مایه ای» که مثل سوالات نکیر و منکر در شب اول قبر به «امورات خصوصی » دیگران که 24 ساعته کامنت می‎نویسند یانه ، چنان «نثری» که جناب منوچهر بيكباره ترسي عظيم برجانش فتاد و ترسي بمراتب بيشتر از زندان آريامهري که مخالفین نظری را به زير هشتي مي بردند، میدهی؟در ضمن بجای عینک دودی افکار دود گرفته را درآور.

نوشته شده توسط: Anonymous

فکر میکنم با همه نقصهایی که دارد حرکت خوبی هست و میشود انرا مقدمه ای برای شروع کارهای بزرگ در راستای احقاق حقوق پایمال شده ملت ازربایجان دانست. به امید استقلال ازربایجان جنوبی

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ققهرمان قنبری گرامی، روشن است که شما برای به کار بردن زبان مادری خود نیاز به آوردن دلیل تاریخی ندارید. این حق هر کسی است ک به زبان دلخواه خود سخن بگوید. در خصوص کاربرد اداری و آموزشی زبان مادری نیز این حق مورد انکار نیست. اما در آذربایجان گرامی بسیاری از مردم هستند که با وجود اینکه زبان مادری شان ترکی است می خواهند که فرزندانشان به زبان فارسی درس بخوانند و در امور اداری نیز زبان فارسی را به کار ببرند. حق اینان نیز باید محفوظ باشد. نمی توان به نام زبان مادری حق مردمی را که خود را آذری می دانند، نه ترک، و می خواهند به زبان نیاکان خود بگویند و بنویسند پایمال نمود. این گروه نیز نیاز ندارند برای اثبات حق خود دلیل و سند تاریخی بیاورند، هرچند که دلیل و سند تاریخی به فراوانی موجود است. حق هر دو گروه باید اعمال شود. مسؤول این اعمال حق هم رژیم حاکم است که سهل انگاری نموده است. هم میهنان

فارس شما با احقاق حق شما مخالفتی ندارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر بنده آقای احمد اوبالی و یارانش این بار سنجیده تر و پخته تر از همیشه تصمیم گرفتند
بنده خیلی خوش بین هستم نسبت به این کار.
به امید فردایی بهتر برای ملت ترک آذربایجان جنوبی

نوشته شده توسط: Anonymous

اين مسله تاريخى نيست،اين مسله مبتنى بر حقوق انسانى و حقوق بشر است،من بعنوان يك انسان مى دانم فارسى بهترين زبان دنياست! اصلا انگليسى حق فارسى را مى خورد! جايزه نوبل هر سال بايد به اثار ادبيات فارسى تعلق بگيرد!
فاشيستهاى پنهان شده پشت اسم ايران،دموكراسى! من زبان (توركى،كوردى،عربى،بلوجى) خودم را مى خواهم مى گوييد زبان قابل دارى نيست،زشت است،زمخت است!عيب ندارد من مى خواهم،اين انتخاب من است،اگر من يك انسان هستم و مالك سرنوشت خودم زبان و سرنوشت خودم را هم مى خواهم خودم تعيين كنم! نمى دانم يك مسله انسانى و حقوق بشرى چرا با تاريخ مى خواهيد حل كنيد،من احتياجى ندارم كه ٥٠٠٠ هزار سال قبل سند بياورم كه من اينجورى بودم،زبانم اين بود،من حتى اگر زبانم ديروز تغيير كرده،اگر تا ديروز وقتى اسم فارسى و ايران مى امد غش مى كردم،امروز مى خواهم زبان خود را داشته باشم،هيچ دشمنى هم با ملت فارس و زبان فارسى

ندارم،نمى دانم چرا نمى توانيد درك كنيد،يك نفر وقتى دينش را عوض مى كند،ديگر وقتى او را ديدى بخاطر اينكه قبلا چه بود يا بخاطر اينكه دينش را عوض كرده حكم ارتداد و قتلش را صادر كنى ،بربريت و وحشى گرى است در دنياى متمدن،انوقت شما كه ادعاى روشنفكرى هم مى كنيد از ٥٠٠ سال يا ١٠٠ سال گذشته يك خاطره ،دروغ يا درست مى اوريد و مى خواهيد سرم را شيره بماليد و حقم را ندهيد،اين به جز فاشيسم چيز ديگرى نيست،با تفكر هيتلر فرقى ندارد!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رحمانی به عنوان يک فعال حرکت ملی آذربايجان بايد خدمت جنابعالی عرض کنم که اکثريت فعالين حرکت ملی اين پارلمان موقت را جدی نگرفته اند.ولی در رابطه با نوشته جنابعالی تا آنجائی که مشخص است خيلی از تجمع آذربايجانیها دل نگرانی و زمين و زمان را بهم بافته ای که اين تجمع بد است و تجمع شوندگان بدتر. خوب من چون جنابعالی خوب ميشناسم از تو يک سوال دارم تا بحال چه قدمی در رابطه با ظلم و ستم وارده بر ملت ترک آذربايجان برداشته ای . آيا آن موقع که در حزب کمونيست باصطلاح کارگری تشريف داشتی و توهين رهبران اين تشکل مشکوک را در رابطه با آذربايجان از جمله ستارخان را که تشکيلات شما رهبر سر گردنه گير ميناميد چه کردی؟ در رابطه با توهين روزنامه ايران به ملت ترک آذربايجان و هم صدا شدن حزب مشکوک حکمتيزم با جلادان بر عليه ملت آذربايجان چه موضغ داشتی؟ « آيا يادتان هست که بملت آذربايجان ميفرمائيد که « ملت خر نشو

نشويد و در تظاهراتهای ضد رژيم شرکت نکنيد ».آقای رحمانی مثلی است که « اول برادريت را ثابت کن بعد دنبال طلب ارث برو. و در ضمن واقعا زمان آن رسيده که حضرات از لوث کردن برخی اصطلاحات از جمله عدالت اجتماعی و امثالهم دست بردارند و زير شعار های دهن پر کن قائم نشوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

با اینکه خود بنده هم انتقادات زیادی از عملکرد آقای چهره گانی و تیمشان داشته و دارم اما فرق بین انتقاد وعقده گشایی های شخصی را خوب میدانم. این مقاله مملو است از غرض ورزی های شخصی و اتهام به اشخاص حقیقی و به سطر به سطر آن انتقاد های جدی وارد است.متن این مقاله هم کوچکترین سنخیتی با عنوان آن ندارد.در مورد این قسمت از مقاله هم سکوت
میکنم و قضاوت بر عهده خوانندگان:
"او، در مصاحبه‌ ای با سی‌ان‌ان ترکی، بارها از لفظ «سگ‌ های فارس» استفاده کرده است."
کمونیست های "آزادی خواه و برابری طلب"!!! امتحان خود را پس داده اند و گوشه گوشه ی جهان را از شر وجود خود منتفع کرده اند.نیازی به آزمودن آزموده ها نیست.
در مورد نامه آن 64 نفر که نسبت به مهاجرت و افزایش نا متعارف جمعیت کرد ها در آذربایجان غربی به دولت وقت هشدار داده بودند نیز باید گفت که فعلا پیش بینی آنها درست از آب درآمده و امروز نه فقط یک

نماینده مجلس یا چند نویسنده کرد, بلکه بسیاری از فعالین سیاسی و چندین تن از نمایندگان مجلس همسو با گروهای مسلح و تروریستی و با کمک برخی قدرت های منطقه ایی, خاک سرزمین مادری خود را در اراضی آذربایجان جست و جو میکنند و در یک کلام از آنچه واهمه داشتیم بر سرمان آمد...
نوشته شده توسط: Anonymous

برای توجه کسانی که سابقه زبان فارسی را بعوان ابزار تسلط در 90 سال گذشته میدانند.!در مورد اين دروغ بزرگ و بی پايه ،اگر مقداری تاریخ ادبیات ایران را خوانده بودند یاد می گرفتند که ساختن وآفرينش ھای فرهنگی –ادبی فارسی محصول تلاش مشترك همه اقوامی است كه از گذشته‌ بسیار دور دراین كشور با هم زندگی ‌كرده‌اند وگرنه چگونه می‌توان‌ نقش نامدارترین و بزرگترین قصیده‌ سرایان تاریخ شعروادب فارسی را مثل نظامی گنجوی,خاقانی,قطران تبریزی,صائب تبریزی,هُمام تبریزی,شکیبی تبریزی,شھريار,ساعدی وشاملو را با این ‌که بسیاری زبان فارسی ,زبان مادریشان نبوده ولی شاهکارها يشان را به زبان فارسی آفريده اند را تعریف کرد.اين زبان وفرھنگ ايرانی بوده که از تجاوز اعراب،ترک ومغول به ایران گرفته تا جریان پان ترکیسم و پان عربیسم مورد حمله قرار گرفته است.چون حذف این نفوذ فرهنگی-زبانی یکی از مهمترین پیش‌شرطهای بیان.....

... «هویت جدید»شان بوده و هست و این همه ابراز کینه از موضع نژاد پرستی و در راستای اهداف تجزیه طلبی نسبت به زبان فارسی در ارتباط با وجه اشتراک اقوام ایرانی با سرزمین ایران است!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رحمانی شما هر طوریکه دلتان می خواهد بنویسید. با این اظهار نظر ها مشکلتان را سخت تر میکنید. شما هم حق ندارید برای ملتهای ساکن در ایران , تعیین تکلیف کنید که زبان فارسی , زبان سراسری کشور شود, چرا؟ با چه مزیتی؟ چرا زبانیکه در حال مرگ است, زبان زور است , زبانیکه فقط تحمیل میشود, زبان سراسری بشود؟ اگر باور ندارید, گزارشهای پزشکان را در ایران نگاه کنید 90 در صدشان بزبان انگلیسی است, برای اینکه بزبان فارسی مطلب رانمیتونند توضیح دهند. شما نمی توانید مطالب علمی و ادبی و فلسفی را از کتاب های غربی به فارسی ترجمه کنید( البته میتوانید) , ولی: اولا با زور و با به کار گیری کلمات عربی یا لاتین و غیره, ثانیا مفهوم و روان وظرافت مطالب کاملا تغییر میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سعيد اين ترکهای بی تمدن و چادر نشين واسب سوار به فارسهای با تمدن آپارتمان نشين و ايرباس سوار قاشق - بشقاب - قابلامه و امثالهم را ياد دادند اين ترکهای بی تمدن برای اولين بار در ايران ارتش منظم را در زمان صفوی ها تشکيل دادند و حتی اسامی ترکی در ارتش امروز هم استفاده ميشود برای مثال چادر- چريک - توپ- تفنگ- سان - پرچم- بيرق- قنداق - گلن گئدن و امثالهم و در ضمن تجدد و مدرنيته توسط همين اين ترکهای بی تمدن وبی سواد از طريق استانبول و باکی به ايران آورده شده نه توسط فارسها با تمدن و باسواد و از طريق افغانستان و تاجکيستان . لااقل در اين با تجدد و مدرنيزم مديون ترکهای بی سواد چادرنشين هستيد. امروز هم استفاده ميشود برای مثال چادر- چريک - توپ- تفنگ- سان - پرچم- بيرق- قنداق - گلن گئدن و امثالهم و در ضمن تجدد و مدرنيته توسط همين اين ترکهای بی تمدن وبی سواد از طريق استانبول و باکی به ايران

ايران آورده شده نه توسط فارسها با تمدن و باسواد و از طريق افغانستان و تاجکيستان . لااقل در اين با تجدد و مدرنيزم مديون ترکهای بی سواد چادرنشين هستيد.
نوشته شده توسط: Anonymous

البته وارد شدن چپ در اين قضيه خوب است و جاى خالى اش خيلى وقت بود كه احساس مى شود،چون اصولا لااقل در تىورى چپ مدافع حقوق اقليتها و مليتها است،شايد در عمل نباشد و تا حالا چپ ايران حتى واكنشى نداده،و تا حدى نمى خواست كه اين مسله را قبول كند و حتى طيفى منكر ستم ملى بودند و در خرداد ٨٥ اين حركت را ارتجاعى ناميدند( حكمتيستها) ولى جناب اقاى رحمانى خلق اذربايجان و مبارزاتش را مثل اين است كه به محاكمه كشانده،اذربايجان قربانى فاشيسم است نه تحميل كننده فاشيسم،ما نه قدرتى داشتيم نه عرصه اى براى اعتراض،حتى صدايمان از طرف چپ هم سانسور مى شود،دستگير شدگانمان در گوشه زندان مى ماند كسى نيست حتى خبرش را منتقل كند،چون بايد اول ثابت كند كه تجزيه طلب نبوده،وقتى از زندان زنگ زدم به سازمان حقوق بشر ايران( خانم نرگس محمدى و شوهرش اقاى تقى رحمانى ) اول سوالى كه پرسيدند اگر تجزيه طلب هستى،

،ما از حقوق تجزيه طلب ها دفاع نمى كنيم ،در حالى كه من زندانى و در بند بودم هر چه بودم،لااقل بشر بودم،حالا شما دو خط به پان ايرانيست حمله كرديد،و چهار صفحه اذربايجان را كوبيديد،كه همه فاشيست هستند و عامل بيگانه،نمى دانم ،در همه اين سالها كه ما قربانى بوديم حتى مخالفان كه ادعاى حقوق بشر دارند،از جمهورى اسلامى انتقاد مى كنند كه پان توركيستها را نمى تواند سرجايشان بنشاند،ما بيايم پدرشان را در مى اوريم!بى شك توجه جامعه روشنفكرى و خصوصا چپ ايران به مسله مليتها خوشحال كننده است حتى تا اين حد،ولى با عرض معذرت شما ملت ظلم كشيده را محكوم مى كنيد نه ظالم را،در فعالين اذربايجان هم شايد خيلى انتقاد به اين پارلمان باشد،ولى شما نه به پارلمان،بلكه به بهانه پارلمان كل حركت ملى اذربايجان را كوبيده ايد ،و اين در صداقت نگاه شما شبهه ايجاد مى كند،
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست بسیارگرامی،رفقیق بهرام عزیزۀطفآ این جمله را ازمقدمه مقاله ی تان چندین باربخوانید**زبان فارسی نیز به عنوان زبان سراسری کشور در همه مدارس و دانشگاه و در مناطقی که زبان محلی مردم فارسی نیست به عنوان زبان دوم تدریس شود و زبان مشترک همه ساکنان جامعه ایران محسوب گردد. **وتضاد وبی مفهومی جمله فوق رابا این جمله بازهم ازمقدمه** هم چنین همه زبان ها رایج در جامعه مان نیز به طور برابر در همه سطوح سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از آزادی کامل و برابر برخوردار گردند.** شرح دهید!!!این چه نوع برابری زبانی وفرهنگی است که زبان اقلیت کوچکی که حتی زبانشان یعنی زبان فارسی زبان منطقه ای هم نیست دربرابر زبانهای منطقه ای وبین المللی مثل عربی وترکی زبان مشترک همه باشد؟.آیا این است معنی برابری زبانی ازدیدشما فعال پرکارسیاسی؟حتمآ خودتان هم باین برابری نابرابری!!!می خندید.آیا مردم غیرفارس نبایدباین نوشته هابخندند؟؟؟

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

ایرانخواه گرامی کاملا اینطور نیست که شما می فرمایید. من از کسی جانبداری نکرده و نمی کنم. تا به حال نشده است که من کامنتی را به دلیل این که صرفا نوشته است "ترکان مهاجر" حذف کرده باشم. ولی من دو مقوله را از هم جدا می کنم. یکی بحثهای تاریخی و دیگری بحث امروز. وقتی صحبت تاریخ است و از ترکهای مهاجر صحبت می شود، با آ« مشکلی ندارم. اگر چه بعضی ها ادعا می کنند که ترکان مهاجر نبوده اند و عده ای دیگر می گویند که مهاجر بوده اند. این دو نظر است در بحث تاریخ و طبیعتا می تواند از طرف هر کسی مطرح شود. ولی وقتی کسی می نویسد که "ترکان مهاجر و مهاجم هستند و در طول تاریخ بجز جنایت کاری انجام نداده اند و این ترکان مهاجر و مهاجم وحشی و بی فرهنگ و بی تمدن هستند" من این را توهینی به هموطنان ترکمان می دانم و طبیعتا آن را حذف می کنم. من منت سر کسی نمی گذارم. فقط از کامنت نویسان می خواهم که ضوابطی را که در نظر

گرفته شده اند، رعایت کنند. شما سؤال کرده اید: "مگر هدف از ایجاد صفحۀ کامنت ها همین نیست که هر کس هر حرفی دارد بنویسد؟" باید بگویم که هم بله و هم خیر! بله یعنی اینکه هر کسی آزاد است در اینجا هر حرفی دارد بزند و نظرات خودش را منعکس کند. خیر به این معنی که حق ندارد به دیگران توهین کند. از نظر من و گردانندگان سایت، هدف از ایجاد امکان کامنتها این نیست که هر کسی تمامی "حرفهای" خود را در اینجا خالی کند. اگر چنین بود که احتیاجی به کنترل نبود. زیرا حتی فحش هم می تواند "حرف" یک نفر باشد. هدف ما ایجاد محیطی دوستانه برای تبادل نظر است تا خوانندگان سایت آزادنه نقد و نظرشان رادر مورد مطالب سایت بنویسید اما بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی و در کمال امنیت برای خود و دیگران، تا فضایی ایجاد شود که بدور از توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر شود. ممنون از توجه شما.
نوشته شده توسط: Anonymous

اولا دادن نظر کلی در مورد حرکت ملی آزربایجان جنوبی نادرست است. این جمله شما "ما شاهد فعالیت گروه های متزلزل راست با رهبران ناپیگیری هستیم که منافع شخصی و گروهی برایشان برتر و مقدم تر از منافع عمومی مردم است" نشان از ادبیات غیرجدی نوشته شما دارد. ثانیا استناد به مطالبی از سایت ها و منابع وابسته نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی نیز ارزش نوشته شما را نشان می دهد. بنده خودم هم انتقادات زیادی از عملکرد جناب محمودعلی چهرگانی دارم آما آیا شما مدرکی برای اثبات ادعای خودتان مبنی بر س.گ اعلام کردن هموطنان فارس از طرف جناب چهرگانی دارید؟ شما به عنوان یک فعال چپ چرا سطح نوشته تان را با استناد به مطالب سخیف و بی پایه تنزل می دهید؟
وقتی این جمله "گروه های متزلزل راست با رهبران ناپیگیری هستیم" می نوشتید به برازندگی صفت ناپیگیری به چپ آزربایجان فکر کرده اید؟ بله تشکیلات آزادیخواهانه و برابری طلبانه

سوسیالیستی در آزربایجان سابقه بسیار قوی دارد ولی متاسفانه این چپ های ناپیگیر ابتکار عمل را به راست های! ناپیگیر داده اند و فقط به صورت عکس العملی منتظر انجام اقدامی از طرف راست ناپیگیر هستند تا با انتقاد! از آن دوباره خود را مطرح کنند و از صحنه روزگار محو نشوند.
جناب رحمانی شما اصلا فکر کرده اید که اگر همین به قول شما راست ناپیگیر نبود شما این مطلب را نمی نوشتید بنده هم با شما آشنا نمی شدم!
راستی چپهای آزربایجانی به جز نصیحت و عیب جویی به صورت مشخص در مبارزه ملی آزربایجان کنونی چه نقشی و چه تاثیری دارند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

همان گونه که در نظر قبلی خود اشاره کردم، بهتر آن بود که نوشته آقای آجودانی، با دقت مطالعه و نادرستی آن به طور مستند، به چالش کشیده می شد. با کمال تآسف، نظرات ابراز شده از سوی بعضی از کاربران، کمتر به این مقوله پرداخته است.

آقای آجودانی با ارائه مستنداتی، توضیح داده اند که سابقه زبان فارسی و نام ایران، مربوط به سده ها پیش از روی کار آمدن سلسله پهلوی بوده، و دست پخت حکومت رضا شاه نیست. شرح تاریخ آذربایجان، و این که فردوسی نژاد پرست بوده یا نبوده، چه ربطی به مقاله آقای آجودانی دارد؟

آقای یوسف آذربایجان، شما درست می گویید که تعداد باسوادان و روزنامه خوانان ارومیه (موضوع گزارش محمد امین رسول زاده) چشمگیر نبوده، ولی نکته باریک تر از مو اینجاست که همین تعداد کم هم، علاقه ای به خواندن روزنامه به زبان مادری خود نداشتند.

نه آقای آجودانی از برتری یک زبان بر زبان دیگر نوشته، و نه من چنین ادعایی دارم. لطفن یکبار دیگر نظر قبلی مرا بخوانید. تأکید می کنم که به نظر من زبان مادری، همواره بهترین و برترین زبان برای گویشوران آن زبان است.

در اینجا روی سخنم با آنهاست که سابقه زبان فارسی را، به 90 سال گذشته محدود کرده، و توجه نمی کنند که شمار آزادیخواهان آذری در تمام مراحل انقلاب مشروطه، همواره چشمگیر بود. در یکی از نوشته های خود اشاره کردم، که اگر مجاهدت ها و جان فشانی های هموطنان دلیر و سر افراز خطه آذربایجان، به ویژه زنده یادان ستارخان و باقرخان نبود، شاید نقشه ی ایران شکل دیگری داشت.

مگر جز آنست که قانون اساسی مشروطه و متمم آن (که بخشی از جزئیات آن را در نظر قبلی خود نوشتم)، پس از پیروزی مجاهدین صدر مشروطه، تدوین شد؟ آیا شما در سطح آگاهی این مبارزان، به ویژه هوطنان آذری، در تدوین قانون اساسی مشروطه به زبان فارسی، تردید دارید؟ آیا توجه دارید با این گونه اظهار نظرها، دانسته و یا نادانسته، به شعور رزمندگان و تلاش گران غیر فارسی زبان صدر مشروطیت، اهانت می کنید.

درشت گویی های شما، به من و امثال من، قابل تحمل بوده و هیچگاه پاسخ مشابهی نخواهد داشت، ولی بد گویی مستقیم و یا غیر مستقیم به بزرگمردان صدر مشروطیت، که روی در نقاب خاک کشیده اند، به هیچوجه روا نیست.
نوشته شده توسط: تبریزی

مردم گرسنه ایران در جستجوی نان هستند نه پان!

http://www.iranglobal.info/node/27006
نوشته شده توسط: لاله موذن

علاوه بر عکس خبر که از محل ارسال شده می توانید عکس های دیگر را در این لینک ببینید http://iranglobal.info/node/31148

نوشته شده توسط: Anonymous

سایت ایران گلوبال! مسؤول کامنت ها بار دیگر بیطرفی را نقض کرده و به جانبداری آشکار از مدعیان ترک گرایی برخاسته است. در حالی که به آقایان سعید و پاپک خرمدین می تازد و تمسخر می کند، در برابر کاربران بددهن و بی ملاحظه ای چون آقایان یوسف آذربایجان و لاچین و ینی لیک ساکت و تسلیم است. جناب کامنت بان این را که به کس مشخصی گفته شود: " شاید به روانکاوی احتیاج داشته باشید" توهین نمی داند! و منتشر می کند. هر شنونده ای در می یابد که منظور از این جمله رساندن این معناست که طرف گفتگو بیماری یا مشکل روانی دارد و از این راه توهین به او. چگونه است که کامنت بان این معنی را نمی فهمد؟! به دید من می فهمد و خودش را به نفهمیدن می زند. چون گرایش شخصی او ایجاب می کند که نفهمد! اما همین کامنت بان در برابر نوشته های ایرانگرایان بسیار حساس است و مثلاً اگر کسی از یک مدعی قوم گرایی بخواهد که "بی ادبی"

نکند فوراً بر می آشوبد و واژۀ " بی ادبی" را حذف می نماید! اینکه گفته شود " زبان عقیم فارسی" از نظر جناب کامنت بان بی اشکال است، اما عبارت " ترکان مهاجر" ، که حاکی از واقعیتی تاریخی است ، به دید ایشان ناروا و شایستۀ خذف می باشد! نکتۀ تأسف آور دیگر منت گذاری های جناب کامنت بان بر کاربران است . مثلاً خطاب به آقای سعید می نویسد: " شما مدتیست که اینجا هر حرفی داشته اید، نوشته اید و من مانع شما نشده ام. شاید کوتاهی از من است که کامنتهای شما را دقیقا مطابق با ضوابط سایت کنترل نکرده ام." مگر هدف از ایجاد صفحۀ کامنت ها همین نیست که هر کس هر حرفی دارد بنویسد؟ پس دیگر منت گذاری برای چیست؟ نکند جناب کامنت بان انتظار دارد هر حرفی که او می خواهد نوشته شود؟! این شیوۀ کامنت بانی دموکراتیک نیست، بلکه به روشنی جانبدارانه است.
نوشته شده توسط: Anonymous

سپاه با این کارش میخواهد به پاکستان نشان بدهد که حواسشان جمع باشد. سپاه براحتی میتواند بسیج خود جوش را به سفارتشان بریزد, تا مثل سفارت انگلستان آنجا را هم درب و داغون بکنند.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب سعید من هیچوقت با نام مسؤل کامنتها وارد بحث های سیاسی نمی شوم. با این نام تنها به مسائل کامنتها می پردازم. بنابراین من بحثی در مورد حقوق اقلیتها و حقوق بشر و غیره با شما ندارم. موضوع تنها و تنها چگونگی کامنتهاست. اگر بطور واقعی نگاه کنیم، بسیاری از کامنتهای شما جو ساز هستند. شما خیلی ساده مرا متهم به جانبداری کرده اید. این در حالیست که 99 درصد کامنتهای شما منتشر شده اند. اگر من جانبدار بودم اینکار را می کردم و یا به راحتی به دلیل جوسازی کامنتهای شما را حذف می کردم؟ شما مدتیست که اینجا هر حرفی داشته اید، نوشته اید و من مانع شما نشده ام. شاید کوتاهی از من است که کامنتهای شما را دقیقا مطابق با ضوابط سایت کنترل نکرده ام. شیوه کار من این بوده که در بحثهای دوطرفه، به ادبیات مشابه امکان انتشار داده ام. یعنی اینکه اگر کامنت نویسی با شما بددهنی بکند و یا شیوه خصمانه در مقابل شما داشته باشد،

در صورتیکه که شما هم با همان ادبیات به او جواب دهید، آن را منتشر کرده ام. ولی وقتی یک نفر با شما کاملا مؤدبانه گفتگو می کند، من نباید کامنتهایی را که احیانا (لطفا به احیانا توجه کنید) با بددهنی و یا خارج از ادب و نزاکت مرسوم بنویسید، منتشر کنم. من اعتراف می کنم که در این مدت، گاهی در این مورد کوتاهی کرده ام. راستش را بخواهید، پس از آنکه مدتی در بیمارستان بودم و یکی دیگر از همکاران که حوصله خواندن تمامی کامنتها را نداشت، مسؤلیت کامنتها را در دست گرفت و به این ترتیب بسیاری کامنتهای غیرموجه منتشر شدند، روال کار از دست من دررفت. من تلاش خواهم کرد که آرامش را به محیط کامنتها برگردانم تا این محیط، امکانی واقعی برای گفتگوی دوستانه و سازنده باشد و نه محیطی برای تسویه حساب با مخالفین. امیدوارم که بتوانم در این کار موفق شوم. طبیعتا مانند همیشه، باران ناسزا و اتهامات بر سر من باریدن خواهد گرفت. ولی چه می شود کرد. ضمنا توجه داشته باشید که عین همین قضاوتی را که شما در مورد کامنتهای مخالفینتان دارید، مخالفین شما نیز در مورد کامنتهای شما دارند که: "دریغ از یک خط تحلیل و استدلال ساختاری از طرف" «سعید قوم پرست و شونیست فارس و نژادپرست و...» "که در مورد توّهمات"«تجزیه طلبی و...» "یا قصه ام کلثوم تعریف میکند و یا قصهٔ حسین کُردِ شَبــِستَری! واژه ها را مثل نخود کیشمیش توی کامنتهایش میریزند و متوجه ازهم گسیختی مفهومی گفته هایش نیست!" *** متاسفانه این برخوردها از دو طرف، جایی برای بحث و گفتگو باقی نمی گذارند و کامنتها را میدانی برای تاختن به هم، اتهام زنی و... تبدیل می کنند. من شما و دیگر دوستان را دعوت می کنم که از امکان کامنتها برای بحث و گفتگوی مستند و استدلالی و منطقی و بدور از هرگونه عصبیت و خصم و دشمنی استفاده کنید. با تشکر
نوشته شده توسط: Anonymous

واما آیا تخت جمشید دچار آتش سوزی شده است؟
http://purim.blogfa.com/cat-1.aspx

http://purim.blogfa.com/cat-1.aspx
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مسؤل کامنتهای ایران گلوبال، قبل هر چیز سپاس گزارم از صبر ایوب تان ! اما حمله نازل شما به من سر در مشکلتان با انشاهای تکرار شده بسیارنازل ندارد بویژه که در دنیای علت ومعلول و باتوجه به نقطه اشتراکات من با پاپک خرم دین در مخالفت با نژاد پرستی ترک و عرب و .. زیر پوشش «حقوق انسانى اقليتها» است و به جهت عقب نشینی من صورت گرفته است.در این نوع پیام بارقه ای از منطق سیاسی و راهنمائی وجود ندارد. حرف این است : جهان ما جهان تک صدائی است. یک نفر حرف بزند بقیه گوش کنند و این معنای دموکراسی واقعی است ! و گرنه دریغ از یک خط تحلیل و استدلال ساختاری از طرف افراد قوم پرست و تجزیه طلب که در مورد توّهمات«نژادی فارس» یا قصه ام کلثوم تعریف میکنند و یا قصهٔ حسین کُردِ شَبــِستَری! واژه ها را مثل نخود کیشمیش توی کامنتهایشان میریزند و متوجه ازهم گسیختی مفهومی گفته هایشان نیستند! که عبارتند از....

(شوونیسم فارس،ملت حاکم فارس،آسيميلاسيون و نقض حقوق اوليه انسان،همبستگی میان ملل،ملت استعمار گر فارس،تهران بهشت اسيميلاسيون مليتهاى ايران، حق تعیین سرنوشت ملل،حقوق انسانى اقليتها ) اگر ادامه دهم مثنوی هفتاد من میشود. در کدام یک از انشاهای تکرار شده بسیارنازل این افراد داوری ومفهوم شناسی منطقی نسبت به مسله به اصطلاح «ملی» و«جنبش‌های ملی و صفت مشخصه بیداری جنبشهای ملی‌، «مسأله‏ ملی و مستعمراتی» ،مقوله اصل«حقّ ملل درتعیین سرنوشت خویش» ، الگوهای سياست قومی در تاريخ معاصر ايران،استراتژی قابل انطباق و عملی در موضوع مديريت تنوع قومی با توجه به وضعيت جغرافيايی ،ژئوپولتيك و ژئواستراتژيك کشورصورت گرفته است؟ با نتیجه گیری از مواضع جماعت قوم پرست و تجزیه طلب مگر نه دامنه حقوق «انسانیشان» و ارزش گذاری اجتاعیشان تابع تعلقات نژادیشان است.چیز تازه‎ای می‎نویسند کدامند جز ابراز کینه به «ملت فارس»؟جناب مسؤل کامنتهای ایران گلوبال، افشای این تمایلات به هیچ وچه نفی حقوق قومی نیست.به گفته ابن نفیس فیلسوف اهل سوریه ،بسیاری از چیزها که آشنا و یا ستایش شده هستند چه بسا که دروغ باشند.فکر میکنم در غرب، اقلا، در کشورهائی که رئیس جمهورش را به دادگاه میکشند و خبری از ولایت به شکلی که در ایران هست نیست! در پناه همین آزادیهای بورژوائ! یک پرسش مشخص با توجه به جانبداری تان ،آیا می شود حرف زد؟
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب سعید رفتن پیش روانکاو توهین نیست. من خودم هم شخصا ماهی یک بار پیش روانکاو می روم. ولی کلمه ای که شما در کامنتتان به کار برده اید، فرقش با بیهوده گویی مانند فرق بین بنشین و بتمرک است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

شیوۀ "تبلیغات و سیاه نمایی» جناب سعید: 1- بکارگیری واژه های تحقیرآمیزدر گفت و گو با مخاطب که نوعی توهین است. 2- نقل قول دست و پا شکسته -نوعی جعل-، که درستش چنین است:«سلسله های ترک برای اداره ی مملکت - بخوان تحمیل سلطه-زبان دیوانی شان - یعنی ابزار تسلط شان - فارسی مخلوط با کلمات عربی بود. و نیازی به ترویج زبان ترکی بصورت نوشته احساس نمی کردند». 3- عمداً چشم براستدلال دوختن. و در هوا حرف زدن. شلوغی راه انداختن.4- نمونه از غلط نویسیهای ادیب که انشاء نمی نویسد«قبل از وا گذاشتند چادرهای ایل وقبیله میبایستی کشورداری را یاد میگرفتند». 5- هوچی گری بدون اطلاع از تاریخ. زبان قشون در سلسله های ترک زبان مادری : اصطلاحات رایج: قشون=ارتش؛ یاسا=قانون؛کوتوال=کلنتری؛قورچی=مأمور کوتوال؛ شحنه =فرمانده نظامی؛محتسب، عسس،داروغه=مأمور امنیت شب ؛ گزمه=پاسبان ؛ قره آتلی= قره سوره ن =مأمور امنیت راه و...

6-قیاس مع الفارق : مقایسه زبان در فرانسه با زبان در قرون وسطی ی ایران! 7- جناب با این مایه شده "تبلیغاتچی"؛ 8- آنان که دوست دارند در سایتها تبلیغاتچی برای خود داشته باشند بهتر است آدم پرمایه روانه ی این کار کنند- نه بیمایگان را.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مسؤل ، جمله ای که توسط Lachin به من گفته«حس ترک ستیزی شما به حدّ آقای کرمی رسیده است که شاید به روانکاوی احتیاج داشته باشید»توهین آمیز است ازطرف شما متاسفانه واکنشی دیده نشد. کلمه ای که من در کامنتهایم بکار بردم به معنای بیهوده گویی است و بار توهین آمیز ندارد.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب سعد لطفا کامنتهایتان را مؤدبانه بنویسید. اگر مؤدبانه ننویسید، نقطه چین نخواهند شد بلکه منتشر نخواهند شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

برخلاف نظرمحافل نژادپرست وتجزیه طلب کشورهای دموکرات اجازه تجزیه کشورخود را نمیدهند.اصولا یکی از منابع قدرت کشورها خاک و وسعت سرزمینشان است ودلیلی ندارد کشوری اجازه چنین کاری بدهد.نمونه اسپانیا(قلیم باسک، اقلیم کاتالونها(بریتانیا(اسکاتلند و ایرلند)ایتالیا)تیرول در شمال، سیسیلین و ساردینین)که اسپانیا درخواست جدایی مردمان باسک را با سرب داغ جواب میدهد و یا مردمان (سامی)بومیان ساکن بخش‌هایی ازشمال کشورهای سوئد،نروژ و فنلاند که درحال حاضر بخشهای تجزیه شده این سرزمین درسه کشوراست.با وجودیکه زبان سامی از گروه از فینو-اوگریک است ولی یاد گیری زبان های سوئدی ، نروژی و فنلاندی برای سامیها اجباری است و این کشورهای دمکراتیک پروژه دولت- ملت‌سازی را با آسیمیلاسیه کردن این مردم بپیش برده است.نمونه دیگر(استان اِسکونه)در جنوب سوئد است که در سال ۱۶۵۸میلادی با جنگ‌ به این واگذارشد وبا وجود اعمال...

.... سیاستهای شوینیستی وآسمیله کردن فرهنگی-زبانی مردمان این استان از طرف سوئد در این ۴۰۰ سال اخیر،هیچ سازمان «چپ و حقوق بشری» برای تجزیه اِسکونه و یا سامیها از سوئد و پیوستن به دانمارک و یا ادعای نامربوط تشکیل دولت مستقل براساس خون و نژاد نکرده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

برای روشنائی ذهن قوم پرستان تجزیه طلب در مورد«اصل حق تعیین سرنوشت»به یک نمونه حکم دادگاه عالی کانادا کشور مورد نظر محافل نژادپرست در ارتباط با موضوع تصمیم مردم کبک به جدا شدن از کانادا که بازتاب دهنده ساختار سیاسی و حقوقی این کشور است بد نیست اشاره ای داشته باشم.دادگاه عالی کانادا در سال ۱۹۹٨ حول این موضو چنین نظر داد: اگر چه بسیاری از جمعیت کبک قطعا ویژگی های مشترک یک ملت را دارد ولی اصل فدرالیسم مندرج در قانون اساسی کانادا به این معنا است که تصمیم جدا شدن حتی اگر توسط اکثریت سکنه و رای دهنده این استان باشد بدون موافقت سایر استان ها نمی تواند قانوناً نافذ باشد. حق جدا شدن زمانی به موجب اصل خودمختاری مردم مطرح می شود که آن «مردم به عنوان قسمتی از یک امپراتوری استعمارگر»تحت حاکمیت باشند یا آن مردم «تحت انقیاد یا تسلط یا استعمار بیگانه» باشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب يوسف آذربايجان، مردم بعد از تجربه خونین به مسلخ شیادی کشاندن هرخواسته ای توسط خمینی،هوشیار شده اند. حق تعیین سرنوشت به معنای پروژه تجزیه طلبی وهم‌گونی،با تکیه بر تفاوت‌های خونی و نژادی (پان ترک)نیست.در جامعه بین‌المللی از 1945 سابقه ندارد که«اصل‌ حق تعیین‌ سرنوشت‌ ملتها»به عنوان‌ بهانه‌ای ‌برای‌ تضعیف‌ کلی‌ یا جزئی‌ تمامیت‌ ارضی‌ کشورهای مستقل‌ قرار گرفته باشد.از نگاه حقوق‌ بین‌الملل‌ پروفسور جیمز کرافورد یکی‌ از صاحب‌نظرانی‌ که ‌عمیقاً در زمینه‌ اصل‌ تعیین‌ سرنوشت‌ تحقیق‌ نموده‌ است،‌ معتقد است که‌ حق تعیین سرنوشت در داخل یک دولت به‌ معنی مشارکت گروه‌ها و مردم در نظام سیاسی با احترام به تمامیت ارضی آن معنی می‌دهد، حتی اگر درخواست برای استقلال قوی باشد، این تنها حق دولت مرکزی است که چگونه به این درخواست پاسخ دهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

عکس نگرفتن از تجمع اعتراضی خود جوش مردمی ؟