Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

اقا ..اقا صبر کن ببینم ان چریک هائی که اقای فاتح سرمایه دار ایرانی را در زمان شاه ترور انقلابی کردند کجا هستند؟
این گوی و این میدان .رفقای چریک و رزمنده ما در انتظار قهر انقلابی شما هستیم .

نوشته شده توسط: Anonymous

""" پشت احداث خط آهن رژیم فارس ایران و ارمنستان چه اهداف ژئوپلتیکی دنبال می‌‌شوند؟ """ ارمنستان به بخشی از خاک کشور گرجستان ادعای ارضی خواهد کرد، روسیه نیز برای کمک به ارمنستان که چیزی جز یکی‌ از ایالت‌های روسیه نیست وارد میدان خواهد شد، "" هدف بلعیدن بخشی از خاک گرجستان است تا ارتباط زمینی‌ ارمنستان با روسیه فراهم آید، رژیم فارس ایران نیز اینگونه ارتباط زمینی‌ روسیه، ارمنستان با جنوب ایران و آبهای گرم را امکان پذیر خواهد کرد. در مقابل این خوش خدمتی رژیم فارس ایران، روسیه و ارمنستان قیام‌های مردمی بر علیه رژیم فارس ایران را در آزربایجان جنوبی، کردستان، بلوچستان، ال اهواز، ترکمن صحرا و و را سرکوب خواهند کرد تا رژیم فارس ایران سر پا بماند.

نوشته شده توسط: Anonymous

قبل از هر چيزی بايد خدمتان عرض بکنم که از تيتر خبر مشخص است که مثل هميشه آقای اقبالی ناشر خبر منفی در رابطه با آذربايجان و ترکيه است و چون منبع اخبار ايشان اکثرا سايت وزارت اطلاعات و سپاه ميباشد و چون نام تسنيم برای من تازه گی و نا آشنا بود رفتم دنبال تسنيم تا ببينم اين منبع خبر آقای اقبالی چه جوری است همين که روی گوگل نوشتم تسنيم آمد خبر گزاری بين المللی تسنيم و تسنيم آيت الله جوادی آملی و تسنيم حجاريان و ..... کوتاه بگويم رفتم دنبال اين خبرگزاری ناشناخته بين المللی تسنيم روی صفحه اش عکس تمامی جنايت کاران موجود است و در يکی از تيتر هايش چنين نوشته « بشار اسد بهترين ضامن برقراری امنيت در سوريه »

نوشته شده توسط: Anonymous

بسیار جالب.اطلاعات خوب و خلاصه ی از جنبش صنفی وسندیکایی دادیدکه واقعا جاداره خیلی بیشتر درموردش نوشته بشه

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی، اگر میخواهی بشر دوستی خود را ثابت بکنی، حتما آدم با جرئتی هستی. و این افشا گری هائی که انجام میدهی از نظر انسانی کار بسیار بشر دوستانه است. اگر ممکن است لطف کنید، و دنباله این افشاگری را که اعضای بدن بسرقت رفته مردم سوریه در کدام کشورهای خارجی مخصوصا کشورهای اروپائی بفروش میرسد را به اطلاع عموم برسانید. و به این نکته نیز اشاره بکنید، که کدام جریانات تروریستی و مافیائی که در شمال سوریه حضور دارند، اعضای بدن بسرقت رفته سوریها را در بازار آزاد، خرید و فروش میکنند؟ آدم فقیرپول ندارد، که به بهای هزاران دلار برای خود کلیه و یا قلب و یا دیگر اعضای سرقت شده بخرد. کسانیکه به چنین معامله ای دست میزنند حتما باید سرمایه دار و پولدار باشند. اگرممکن است لیست کشورهائی را که به اینکار مبادرت میورزند، به اطلاع خواننده گان برسانید. سپاس.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

به نظر میرسد که اطلاعات تبارشناسی و نتایج آزمایشات تفکیک نژادی خانم آتوسا گروه خونی سیدعلی خامنه ای را ردیابی کرده و سرنخ سیدعلی هم به "پارسیان بدسرشت" میرسد.
افسوس که تحلیلی از ماهیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رژیم اسلامی جهت اثبات تئوری ایشان در مریخ هم یافت نمیشود!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ارسین نظریان، بهتر است بجای انتشار چنین مقاله ای، اگر واقعا خواهان صلح بین کشور آذربایجان شمالی، و ارمنستان است، دولت متخاصم ارمنستان را فرا بخواند تا به اشغال سرزمینهای آذربایجان خاتمه دهد. و تنها راه حل این مسئله خروج نیروهای ارمنی از خاکهای تاریخی آذربایجان میباشد. و بدون آن هیچ صلحی بین آذربایجان و ارمنستان ممکن نیست. البته فعلا روسها مثل رژیم اسلامی، برای فشار بکشور آذربایجان با کارت ارمنستان بازی میکنند، اما این بازی تا ابد دوام نخواهد یافت چون یک میلیون آواره مردم آذربایجان منتظرند، که به خاک آبا و اجدادی خود به "قارا باغ "باز گردند، و بدون حل این مسئله صحبت از صلح و دوستی بین آذربایجان و ارمنستان بی معناست و هزاران جایزه ادبی نیز در این مورد بی تاثیر خواهد ماند. تنها راه صلح بین آذربایجان و ارمنستان آنست، که ارمنستان باید خاک اشغال شده آذربایجان را ترک بکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

فقط یرای اطلاع دوستان دراویش مورد تایید شیعه نیستند درواقع مذهب رسمی کشور شیعه دوازده امامی است این مذهب رسما هیچ انشعابی رو قبول ندارد ودرکلام امامان شیعه تفاوتی بین مثلا شیعه زیدی و...با اهل سنت نیست لذا هرگروه که با ایجاد تفرقه وتمایز اتحاد شیعه رو بهم بزند دراصل دشمن شیعه به حساب میاد مضاف براینکه مابین اعتقادات دراویش ومذهب رسمی تفاوت از زمین تا اسمان

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سعید آیا شما کرد هستی که از جانب کردها صحبت میکنی؟ آیا از نظر شما آذربایجان غربی کردستان است؟ آیا باید آذربایجان نیز لباس شبه نظامی بپوشد، و بیفتد بجان کسانیکه آذربایجان را کردستان خطاب میکنند؟ و نشان دهد که این سرزمین صاحب دارد؟ آیا شما نژاد پرست، زبان پرست و عشیره پرست، و خاک پرست هستید، که هر کسی که از حقوق مردم آذربایجان حرفی بزند، به او انگ میزنید؟ آیا حرفهای نسنجیده شما نسبت به خلق ستم دیده آذربایجان که در زیر چرخهای استبداد رژیم اسلامی خرد میشود، دشمنی با مردم آذربایجان نیست؟ آیا هسته اصلی اندیشه شما از نتایج شوونیسم کرد است که دائما علیه مردم آذربایجان سمپاشی میکنید؟ آیا فکر میکنید دشمنی آشکار شما با مردم آذربایجان چیزی را به نفع شما تغییر خواهد داد؟ آیا فکر میکنید، کسی که با اسم مستعار کامنت مینویسند، دیگر کسی او را نمی شناسد؟ کسانی نیز از این مطالب زیاد نوشتند، نتیجه

کارشان چه بود؟ وحدت ایران؟ آیا فکر میکنید زندان جغرافیای ایران برای همیشه پا برجا خواهد ماند، و دشمنان آذربایجان هر اجحافی را که بخواهند بر این مردم روا خواهند داشت؟
نوشته شده توسط: Anonymous

این درست مثل پیگیری مرگ آواریه ایرانی‌(فرار از رژیم) در استرالیا است توسط رژیم پارسی‌ آخوندی خنده‌دار و مضحک و تهوع آور.سگ زرد بردار شغال است،بی‌ جهت نیست که حامی بشار اسد رژیم پارسی‌ آخوندی است که سلاح کندش مانوره دروغ است

نوشته شده توسط: Anonymous

اکرم آیلیسلی عذرخواهی کرد
نویسنده سابق ، اکرم آیلیسلی به خاطر نوشتن رمان رویاهای سنگی که موجبات بلبشوهای فراوانی را سبب شده بود، از مردم آذربایجان عذرخواهی کرد. وی به ضعیف بودن اثرش از نظر هنری اعتراف نموده و همچنین ذکر نمود که این اثر نه تنها در خود اهداف صلح طلبانه ای را دنبال نمی کند بلکه برعکس نسبت به توده مردم دارای روحیه ای پرخاشگرانه ای بوده است. وی با استناد براین اظهارات، نامزدی اش را برای جایزه نوبل ادبی نیز لایق ندانسته است.
وی همچنین ذکر نموده است که ادبیات جهانی، هیچ موقع در مقام مقایسه ملل و جوامع مختلف به تحقیر یکی از طرفین نپرداخته و همواره تراز و بالانس لازمه را حفظ کرده است.
وی این اعترافات اخیر خود را در مصاحبه خود با مجله " لیته را تورنایا " بیان نموده است
برگرفته از: http://1937.az/view/2211#.UzuYF6h_s_o

وی همچنین ذکر نموده است که ادبیات جهانی، هیچ موقع در مقام مقایسه ملل و جوامع مختلف به تحقیر یکی از طرفین نپرداخته و همواره تراز و بالانس لازمه را حفظ کرده است.
وی این اعترافات اخیر خود را در مصاحبه با مجله " لیته را تورنایا " بیان نموده است
برگرفته از: http://1937.az/view/2211#.UzuYF6h_s_o
نوشته شده توسط: Anonymous

با توجه به محدودیتها و بگیر و ببندها و نبود آزادی قلم و سخن در درون مرز رفتار نویسندگان و کنشگران سیاسی چندان دور از انتظار نیست ، البته بغییر از آنهائیکه از رژیم آخوندی رخست برای ارزاندام دارند..
شور بختانه با توجه به امکاناتی و آزادی که نویسندگان و کنشگران سیاسی و دگراندیشان در برون مرز دارند هم ، تنها برای خود مطرحی ، کارشان گریز به گذشته بوده و در مطرح کردن مسائل و نیازهای روز طفره میروند و در درازای 36 سال هنوز نمیتوانند به نیازهای امروزی بپردازند تا راه و روشی برای بر طرف کردن آن بیآبند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اعترافات شوک آور یک ارمنی در باره فاجعه خوجالی(قره باغ)
شرح پرسش: این اعترافات که از یکی از سیاهترین لکه های ننگ تاریخ بشریت پرده بر میدارد توسط یک روزنامه نگار وشاعر معروف ارمنی نگاشته شده است که خود در آن جنایات شرکت داشته وآنرا مایه افتخار خود وارامنه میداند. باشد کسانی که هنوز نسبت به وقوع این فاجعه با تردید مینگرند با خواندن این اعترافات صریح وتکاندهنده بخود بیایند.
یکی‌ از شعرا و نویسندگان مشهور ارمنی به نام زوری بالایان در کتابی‌ تحت عنوان ؛احیا دوباره روحمان؛ از قتل عام خوجالی در تاریخ 26 فوریه 1992 که خود نیز در آن شرکت داشته چنین مینویسد:
با خاچاتوریان به خانه ای که تصرف کرده بودیم وارد و کودک 13 ساله تورکی رادیدیم که توسط سربازان ارمنی به پنجره اتاق میخکوب شده بود خاچاتوریان برای اینکه جلوی گریه و فریادهای کودک را بگیرد پستان بریده شده مادرش را به زور در

. زور در دهان وی فرو برد بعد از آن من پوست سر و سینه و شکم کودک را کنده و تایم گرفتم کودک در عرض هفت دقیقه بر اثر شدت خونریزی جان داد و من با این عمل دچار شادی و شعف زاید الوصفی شدم و تمام روحم سر شار از غرور گردید.



خاچاتوریان جسد کودک را تکه تکه کرده و در مقابل سگهایی که از نژاد خود ترکها هستند انداخت!شب همانروز این کار را با سه کودک دیگر ترک تکرار کردیم `بدین شکل من به وظیفه خود به عنوان یک ارمنی عمل کرده و یقین دارم که که تمامی‌ ارامنه به ما و کارهایمان افتخار خواهند کرد.




نوشته شده توسط: Anonymous

با کمال تاسف کسانی که تا دیروز از خانواده شهدا بودند به خاطر مبارزه 3 بردار خود را از دست داده اند حال هر سال حداقل یک بار به مشهد می رود. آقای جابانی و دوست او با پول جمهوری اسلامی به عراق سفر می کنند. و درعزاداری سفارت شرکت می کنند و کتابهای انها در ایران چاپ شده است و کتاب اقای جابانی نصف بیشتر ان کپی از مطلب سایت وزرات اطلاعات است. بهزاد و خیلی های دیگر در خدمت رژیم بوده هستند. اگر چه نباید شک کرد که مجاهدین هم به همه انها خیانت کرده اندولی خیانت مجاهدین نمی تواند رفتن انها به زیر قبای رژیم توجیه کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا خیلی جالب است. لپ کلام کسی که ادعا می کند چون ترک‌های آذربایجان جنوبی قبلا میلی به آموزش زبان مادری خود نداشتند!!! و برای این ادعا به اسنادی چند استناد می کند. به ریش تمامی مخالفین با رژیم دیکتاتوری می خندد و کسی ککش هم نمی گزد. اصلا سیستم فارس‌محور مبتلا به راسیسم فرهنگی، تاریخی و زبانی محصولی بهتر از این نمی‌تواند استحصال کند... اگر غیر از این بود باید شک داشتیم.... مثل بت‌پرستان دوران جاهلی ندای وا ویلا سر میدهد و می گوید که شما جوانان ترک ، کرد، عرب و غیره از حقوق الهی و انسانی خویش دست بشوید همان طوری که پدران بی سواد شما دست شستند!!! شک ندارم که آقای آجودانی با فرزندان خود هم مشکل فکری دارند مگر اینکه فرزندانش متحجرتر از ایشان باشند!!! مقاله به قدری مخدوش و مغرضانه است که جای نقد بر آن وارد نیست.... به امید روزی که ملت‌های ایرانی حق را خود را بدست آورند. آنگاه بینم این افراد

حرفی دیگری خواهند داشت!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

""" راه حل جدید """۱- با ایجاد یک خط لوله گازی به نام "" خط لوله صلح "" گاز اسرائیل از طریق ترکیه به بازار‌های اروپا ئی صادر شود. ۲- با ایجاد خط لوله "" آب شیرین "" آب شرب و مصرفی از طریق ترکیه به اسرائیل صادر شود. ۳- کشور‌های حوزهٔ دریای مدیترانه """ لاوانت """ به طور مشترک شروع به استخراج گاز و صادرات گاز از طریق ترکیه به اروپا شوند. ۴- اسرائیل‌ها و فلسطینیها با حمایت تمام و کمال ترکیه و مصر اقدام به تاسیس یک کشور، دو دولت بکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

من نام ان جوان را نمیدانم ولی متاثر شدم از اینکه هم وطنان ما دور از وطن در کشور های بیگانه این چنین مورد بی مهری و سیتز خوئی قرار می گیرند. همین چندی پیش بود که جوانی ایرانی در استرالیا گشته شد. یادمان نرود که در هر خانه ایرانی محصولی از کشور ژاپن وجود دارد. ومیدانیم که همین کوتوله های ژاپنی در جنگ دوم چه جنایاتی در حق مردم غیر ژاپنی مرتکب شدند. شاید پاسخ ان همه جنایات همان بمب اتمی بود.من هیچ احترامی برای دین اسلام و مروجان ومدافعان ودولت ان و تمام اخوندها و اقازاده ها ندارم .من هیچ همدردی با جریاناتی که این نظام را برکشور ما مسلط کردند و به این نظام کمک کردند هرگز نخواهم داشت.اسلام و اخوندها نشان دادند مردمی بی وطن و بی دانش و نا انسان هستند و هدفی جز نابودی فرهنگ و تمدن بشری ندارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام
من بعنوان دکتر زنان حرف غیر منطقی وبدون هیچگونه مدرک علمی شما را رد میکنم ، دوست عزیز اگه دوست دارید شما هم تشریف بیاورید وختنه کنید بعد نزدیکی کنید در پایان قضاوت با خود شما خواهد بود که لذت در کدام حالت بیشتر است . منتظرم

نوشته شده توسط: Anonymous

قابل توجه کسانی که می گویند سیاست شاه در برابر آخوندها سبب انقلاب اسلامی شد !
تنها راه حال برای مملک اسلامی برای بهتر شدن شرایط انسانی همان سیستم رضا شاهی ,اتا ترکی است و دیگر هیچ . البته سودا گران دشمن منطقه با این سیاستها به شدت مبارزه خواهند کرد همنطور که بزرگمرد شجاعی مثل زنده یاد نجیب و برادرش را بدان صورت در افغانستان مثله کردند .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب قدیمی، همانطور که خواننده حق "انتخاب" دارد - متقابلاً نویسنده هم حق انتخاب دارد. اجباری در کار نیست. جامعه حوزه ی « عمومی» ست . سایت یک حوزه ی خصوصی ست. تفاوت ماهوی دارند و یکی نیستند. سایت با حفظ حق انتخاب خود با جامعه تماس دارد یا ندارد. همانطور که خواننده حق دارد "چه دوست داشته باشد یا نداشته باشد» متقابلاً نویسنده هم این حق را دارد. باز اجباری در کار نیست. هر نویسنده ای میتواند از حق انتخاب خود استفاده کند. کافی ست اطلاع دهد . یا با چه شرایطی از حق انتخاب خود استفاده میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي توكلي گرامي

آيا اين است سايتي كه شما ميخواهيد ؟

اگر ميخواهد كامنت را از سايت حذف كنيد، من حرفي ندارم

اما اگر آقاي ائليار ميتواند خودش انتخاب كند كدام مقاله او از طريق كامنها نقد بشود و خودش انتتخاب كند كه كدام كامنت را زير آن منتشر كند، چيز خوبي نيست.

او اينطور نوشته است: "جناب طهرانی، 1-برای آن مقاله کامنت نمی پذیرم. "!؟

مگر بقيه نويسندگان مقلات در سايت شما انتخاب ميكنند كه "كامنت بپذيرند يا نه"؟

در قانون اساسي زمان شاه هم انتقاد از شخص شاه در متن قانون ممنوع بود. آخرش را ديديم. حال در اين دنياي اينترنتي اين سيست امتيازاتي بوي بدي مييدهد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

با پوزش ، باز من مجبور شدم در کار مسئول کامنتها مداخله کنم و کامنت پاپک گرامی را که « ربطی» به بحث ادبی ما ندارد استثنائاً تأیید کنم - که جمع آوری « اسناد کامنتهای مربوط و نامربوط» افزایش یابد. و نشان بدهیم که با چه مشکلاتی روبرو هستیم. لطفاً علاقمندان کامنتهای « مربوط به موضوع-بحث ادبی در مورد این شعر» نیز بنویسند تا اسناد این صفحه کامل شود. امیدوارم دوسه کامنت مربوط به ادبیات هم اینجا درج کنند. بعد از 70 من مثنوی نویسی زیز این مطلب ادبی که دوستان کامنت مربوط به موضوع لازم داریم ؛ باز پاپک گرامی دفاعنامه قید کرده اند. نمیدانم به چه زبانی صحبت کنم که مشکل روشن شود. انگار چینی حرف میزنم که حالی نمیشوند. آخه قربانت شوم ، دور سرت بگردم، پاپک گرامی « حرامزاده» در شعر اشاره به «آدم» نیست. یک استعاره است . یک سمبول است. چیز دیگری غیر از آدم را نشانه است.

دیگر بیشتر از این اشاره نمیکنم . و از دوستان میخواهم مسئله ادبی این «حرامزاده» در شعر را کمی روشن کنند که هم پاپک گرامی متوجه موضوع شود و هم ما چند کامنت از کاربران مختلف راجع به ادبیات داشته باشیم. امیدوارم پاپک گرامی دیگر ننویسند که « آ.ائلیار، قارداشیم، آن حرامزاده را ، بکن حلال زاده ، تا من راحت شوم»! من هم یقه ی سراینده را بگیرم که « آقا جان لطف کنید ما را از دست این دوستان نجات دهید، اجازه بدید من آن 12 حرامزاده را به فرزندی قبول کنم که حلال زاده بینند و قال قضیه کنده شود. والله به خدا پدر ما در آمد!».
نوشته شده توسط: Anonymous

عز یز گارداشم آ. ائلیار. دوست محترم و گرامی آ. ائلیار. این چند خط را برای دفاع از خود مینویسم دوست ندارم مو ضوع شخصی شود واگذار میکنیم به خوانندگان در نقد و صحت آ ن .متأسفانه در مقطعی از زمان گیرکرده ایم که تئو لوگها شده اند فیلسوف مثا ل آقای دباغ معروف به دکتر سروش و مترجمین هم کار روشنفکری را انجام میدهند و تعداد شان اندک نیست. جامعه ما فیلسوف کم دارد.حال کارو یا یکی از فؤاید فیلسوف چیست اینست که واژه ها را بر می دارد تفکیک میکند یعنی اینکه تصویر مار با مفهوم مار را تفکیک میکند بسیاری از واژه ها هما نند خوشه هستند و معا نی مختلف دارند این در تمامه زبانها وجود دارد مثال سکولاریسم هم معا نی مثبت دارد و هم منفی و ایجاد مغلطه میکند بعضی ها دانسته مصادره به مطلو ب میکنند و چه سو استفاده ها از مغلطه ها نمی کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

کاش نویسنده اشاره ای هم به کشتار زنان و کودکان آذربایجانی بدست ناسیونالیستهای ارمنی هم میکرد ! کشتار خوجالی , و دهها مورد دیگر . راستی امروز چند آذربایجانی در ارمنستان و یا قره باغ کوهستانی باقی مانده اند.؟ تقریبا هیچ کس . چون پاک سازی قومی بدست ارمنی ها به کمک روسها بقدری استادانه صورت گرفته که امروز ١ میلیون آذربایجانی از سرزمین ابا و اجدادی خود پاک سازی شده اند .برای بهبود مناسبت مردم آذربایجان و ارمنستان نیازی به جایزه نوبل برای اکرم ایلیسلی نیست. با پایان دادن اشغال سرزمینهای آذربایجان , این کار به آسانی ممکن است . وگرنه با جایزه نوبل برای ایلیسلی حل این امر ممکن نیست .

نوشته شده توسط: Anonymous

این لینک را فقط در سایت بالاترین سه هزار کامپیوتر ( احتمالا از هر کامپیوتر هم چند نفر چون هر اینترنتی فقط یک شماره می اندازه) باز کردند و خواندند

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ممنون از احمدی زاده عزیز که در مورد «کالاه» توضیح درست دادند. پس آن شالاخ قووون یا قوهون نیست. در حقیقت همان «قئراgıra» ست. که فارسی اش خربزه ی نارس- سالک- کنبزه- میشود « در فارسی عبارت " کنبزه با خیار میاد" را نیز داریم. در جاهای دیگر آذربایجان واژه « کال» را داریم که فارسی اش «نارس» است. کال قووون- کال آلما . قئیرا را « خئرا xıra»و خیرچا - xırça نیز گویند. که همان خربزه نارس است. ظاهراً کالاه از همان کال گرفته شده است. خیرچا را در ترکیب با نامهای دیگر هم بکار میگیرند مثل : خیرچا بالا. 2- درمورد بخش ادبی سایت که به زبان ترکی یا آذربایجانی مربوط میشود چند مشکل داریم: الف- سد ترجمه. که من خود در این مورد در عذابم. چون شرط ترجمه ی اجباری که در سایت هست - نویسندگان را فراری میدهد و خیلی ها علاقه ندارند و یا راضی از ترجمه خود نیستند. و ترجیح میدهند که همکاری نکنند و نوشته هایشان را در

سایتهای آذربایجانی منتشر کنند. از طرف دیگر ترجمه حسن هم دارد: ادبیات ما در سطح وسیع تری منتشر میشود و توانایی های خود را در کنار زبانهای دیگر مطرح میکند. و خوانندگان بیشتری را تحت پوشش قرار میدهد.هر مطلبی که درسایت منتشر میشود روزانه در معرض دید 10 هزارنفر قرار میگیرد . بخاطر همین حسن گفتیم بهتر است مطالب ترجمه شوند. و من خود اختیاری بودن این کار را درست میدانم. تا جایی که میدانم بعضی دوستان هم مخالفتی با عدم ترجمه ندارند. ولی خوب حالا این شرط هست. برای خود من بسیار وقت گیر است و چند باره کاری دارد. 3- ب-دوستان آذربایجانی بیشتر سیاستمدار هستند و من به ندرت دیده ام که به سایت مطالب ادبی بفرستند. یا وارد بحث و اظهار نظر دراین مورد شوند. 4- قسمت زبان ترکی درسایت برای انتشار آثار دوستان آذربایجانی همیشه آماده است. حتی در ترجمه هایشان نیز تا حد امکان کمک میکند. 5- از طرف دیگر بعضی از دوستان آذربایجانی که در ادبیات خودمان میکوشند سایت را یک زبانی ارزیابی میکنند. در صورتیکه قسمت ادبی و حتی سیاسی آن چند زبانه است. برای همه زبانها. منتها نیاز به ترجمه فارسی مطلب نیز هست. چون همه گردانندگان به همه زبانها آشنایی ندارند. ولی وقتی ترجمه از کردی-ترکی-عربی-بلوچی-غیره به فارسی باشد میتوان درمورد انتشار مطلب کاری کرد. برای انتشار مطلب به زبانهای دیگر نیاز هست که متن اصلی نویسنده نیز باز بینی شود. ما بین خود کسانی را نداریم که در کردی یا عربی یا بلوچی و غیره بتوانند کیفیت متن اصلی را تشخیص دهند. یا خود در این زبانها قلم به دست باشند.که آیا نوشته حد اقل شایستگی انتشار را دارد یا نه. 6- اما در مورد زبان ترکی ما آماده ی انتشار مطالب آنها هستیم. میتوانند ادبیات ما را مطرح کنند. و خود با ارسال آثارشان « سیستم نقد و بررسی» ادبیات را ایجاد کنند. و به این بخش کیفیت بدهند.از همینجا از همه قلمزنان آذربایجانی - با هر بینش متفاوتی که دارند- دعوت میکنم در صورت علاقه- در این بخش ادبی در سایت ایران گلوبال- ما را تنها نگذارند. و در انتشار ادبیات آذربایجانی که بخشی از فرهنگ بیشری ست یاری کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" گزارش سازمان ملل در مورد تغییرات جوی فقط یک بعد آینده تاریک را نشان میدهد """ آینده آن هذیان گویی شاعرانه و گل و بلبلی نیست، امروز گزارش سازمان ملل و تغییرات جوی و اثر آن بر زندگی‌ همه تاثیر خواهد گذاشت منتشر شده، من در اینجا به عاملی دیگر اشاره خواهم کرد، ابتدا این موضوع را با تحقیقات جدید خانم ""Amy Hessl, a tree-ring scientist at West Virginia University"" پیرامون ارتباط باران و اوج گیری امپراطوری مغول شروع می‌کنم که فرضیه‌های قبلی‌ را مبنی بر "" خشک سالی‌ و نیاز مغولان به مراتع سرسبز را به زباله دان تاریخ ریخت، "" تغییرات جوی در دنیایی امروز متقارن شده با "" به برگشت به قرون ۱۸ و ۱۹ و تسخیر قلمرو دیگران در دنیایئی که جمعیت آن بالغ بر ۷ بیلیون است، چه کسانی‌ از "" تغییرات جوی و تحولات ژئوپلتیکی "" جان سالم به در خواهند برد؟ بدون شک

کشور هائی که منزوی هستند کمترین شانس جان سالم به در بردن از این تغییرات را خواهند داشت و با کمترین بی‌ ثباتی جوی، قادر به تامین نیاز‌های ضروری شهروندان نخواهند بود، همچنین کشور هائی که در جوارشان کشور‌های بی‌ ثباتی مثل افغانستان واقع شده در مرکز بی‌ ثباتی قرار دارند، کم آبی‌، بی‌ آبی‌ و خشکی از عوامل دیگر بی‌ ثباتی خواهد بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

کالاه، به میوه بوته های خربزه و طالبی اطلاق می شود که هنوز ترد و سبز بوده و انداز آنها از مشت بسته دست تجاوز نمی کند. یادم می آید ، آن موقع ها به آن قیرا هم می گفتند. جناب ائلیار ممنونم از ادیت فارسی شعرم.
ای کاش همه ما یاد می گرفتیم که در حوزه تخصصی مان اظهار نظر کنیم. من در سایت های خارج به زبان های دیگر هم شعر نوشته ام و هیچ وقت ندیدم فردی که با زبان ادبیات بیگانه است، نسبت به نوشته های دیگران نظر بدهد. کسی که به دنیای شعر وارد میشود اول از هر چیز به بار هنری یک اثر دقت می کند. حتی پیام شعر برخلاف اندیشه های او باشد، اگر روان، لطیف و دارای ایهام و استعاره های خلاقانه باشد و هارمونی منطقی بر تمامیت آن حکمفرمایی می کند شایسته تحسین است.

ای کاش، حداقل بخش فرهنگ و هنر سایت ایران گلوبال سیستمی به وجود می آورد که همچون اکثر سایت های ادبی، افراد فعال در زمینه فرهنگ وادب وارد مقوله نقد و بررسی می شدند تا حداقل با مطالعه نظرات آنها، اشخاصی که در خود نیازی به مطالعه و صرف زمان های طولانی در تفحص متون ادبی نمی بینند، کلیدهای بسته زبان ادبی برای آنها نیز باز شود و بدین وسیله آنها نیز از زیبایی های نهفته در یک شعر لذت ببرند .
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب طهرانی گرامی1-برای آن مقاله کامنت نمی پذیرم.و اصولا به این دلیل هم این کامنت شما باید حذف میشد.اما خواستم موضوع روشن شود.2- درضمن بخشی از کامنت شما راکه به موضوع مربوط نبود نقطه چین کردم.3- درکامنت شما دو چیزبه مقاله مربوط است که جواب میدهم.:الف گروه:جانم مقاله در موردهمه گروه ها نوشته نشده. فقط گروه یاد شده که دررابطه با پارلمان کارمیکنند مورد بحث است.من موضوع مقاله خودرا«گروه های سیاسی و مبارزه ملی»انتخاب نکرده ام که به کمونیستها و دیگران بپردازم.اما دید ناسیونالیسم پارسی در بین بخشی از روشنفکران -چپ و غیرچپ -به شکلی وجود دارد که من این موضوع را بعداز کامنت شما در همان مقاله واضح قید کردم.ممنون ازتذکر3- ب- نوشته مهران درانترنت هست .هرکس خواست میخواند و سخنان من را هم میتواند نقد بکند. به صورت مقاله.4- دوستانی که به مقالات من که کامنت نمی پذیرم کامنت بنویسند منتشر نخواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای بابک، لطفا حقوق و مزایا ی هر نماینده و رئیس و معاوینها را مشخص کنید و اگر ماهی ده هزار یورو بدهید من حاضرم ریاست پارلمان شما را عهده دار شوم.منتظر جواب جنابعالی هستم.
با اخترامات متقابل احمد

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاى آئليار متاسفانه شما از يک گروه در مقالة خودتان اسم نبرده ايد،يا فراموش کرده ايد وياعمدأ از قلم انداخته ايد؟ اين گروه همان
گروه کمونيستها.... آقاى آئليار بهتر نبود به جاى تفسير
و نتيجه گيرى هاى يک طرفه ،اصل مقالة اقاى مهران باهارلى را درچ مى کرديد ،تا خوانندگان اين سايت خود راجب اين مقالات
نظر مى دادنند.من طرفدار آقاى مهران باهارلى نيستم ،ولى مقالات علمى وتحقيقى ايشان بسيار کم نظير مى باشند. ׳

اين کامنت براى مقالة رى ـ زى ـ چى ها نوشته شده است،چون در انجا امکان درج نبود.با تشکر
نوشته شده توسط: محسن کردی

این آدم شایسته بخشش و از آن فراتر بزرگداشت است.

نوشته شده توسط: Anonymous

بنده به عنوان یک آذربایجانی معتقدم هر نويسنده اى بخاطر نوشته اش مورد تهديد و تحقير قرار بگيرد محكوم است و قابل قبول نسیت و اگر چنین رفتاری با این نویسنده شده باشد آن را محکوم می کنم اما شما نویسنده محترم سعی کردید با کار صفراف آذربایجان را محکوم و نفرت انگیز نشان دهید در صورتی که این ارمنستان است که 20 درصد از خاک کشور آذربایجان را اشغال کرده و دست به نسل کشی مردم زده است و در سه قطعنامه سازمان ملل نیز اشغالگری ارمنستان را محکوم کرده و از این کشور خواسته خاک آذربایجان را ترک کند و همین امروز هزاران آوره آذربایجانی منتظر بازگشت به خانه های خودشان هستند/کشور ارمنستان یک کشور ساخته شده توسط روس ها بوده و حتی پایتخت ارمنستان نیز خاک تاریخا اذربایجانی می باشد.
اگر مسلمان نیستید لااقل آزاده باشید
خواهش می کنم در نوشته های خود انصاف را رعایت کنید.
کینه و نفرت چشم شما ها را به حقایق بسته است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بعضی کامنت نویسان کامنتهای «خارج از موضوع» در زیر نوشته ها درج میکنند. که در موضوعات دیگر تبلیغات کنند. یا « اندکی به موضوع می پردازند- و بعد تبلیغات خود را در موضوعات دیگر- و یا جهت خراب کردن بحث در اصل موضوع- و یا خراب کردن خود نویسنده» میپردازند. همینجا میگویم که چنین کامنتهایی در زیر مطالب آ.ائلیار بدون توضیح حذف خواهند شد. مسئله در جمع هم مطرح شده و ما در پی راه حل مناسب این موضوع هستیم. کامنت بالا عمداً نوشته شده که نشان دهیم چگونه میتوان در مورد اصل مطلب نقد و نظر نوشت. بدون ایجاد «مزاحمت » و با رعایت احترام . کسانی که شیوه های بالا را استفاده کنند مطمئن باشند کامنتشان زیر مطالب من منتشر نخواهد شد.

در کامنت بالا « هم دگر اندیشی-هم توافق- هم نقد-هم نطر- هم رعایت احترام نویسنده- هم آرزو -هم چرا- دلیل- رعایت اصل موضوع- روشنگری نقاط تاریک موضوع- و غیره که در بالا اشاره شده-رعایت گردیده است. و مطلب بدون توهین و اتهام و خراب کردن نویسنده قید شده. دو ستان بدانند که عدم رعایت این مسایل کامنتشان را زیر مطالب من حذف خواهد کرد. **کامنت نویسی جهت هم فکری، تبادل نظر، نشان دادن دیگر اندیشی، راحل جویی، نشان دادن نقاط تاریک- پیشنهاد جهت روشن شدن تاریکیها و این چیزهاست. نه جهت تبلیغات و تصفیه حساب های سیاسی با دیگران جهت توهین و تحقیر و اتهام و غیره و غیره است. این شعر و مطلب که در حضور مبارک کامنت نویسان «مزاحم» هست، کلی «وقت» برده. و «پول» .نویسند روزها زحمت کشیده که دو متن آذربایجانی و فارسی را آماده کرده است. میانگین را سه روز کاری بگیریم میشود 24 ساعت ؛ ساعتی حداق 10 یورو حساب کنیم میشود 240 یورو. سراینده ی تحت ستم حکومت - دست بگریبان با انواع مشکلات زندگی که خود ستم مضاعف دیگری ست - با این شرایط به اندازه ی حد اقل 240 یورو کار و خرج هزینه کرده که شعرش به دست من رسیده است.برای انتشار من مجبورم جهت رعایت حداقل کیفیت نوشته دو متن را « باز بینی و ادیت کنم» و « ترجمه و اصل » را مقایسه کرده جهت انتشار آماده کنم و « عکسهایی » هم به آن بیافزایم. این کار هم کم و بیش 10 ساعت کار برده. یعنی100یورو. یعنی من و نویسنده 340یورو هزینه کرده ایم که مطلب آماده شده است. میدانیم سایت هم هزینه دارد. و آن هم از جیب مبارک این 6 گرداننده پرداخت میشود. ما از جایی کمکی دریافت نمیکنیم تنها بعضی کاربران به دلخواه اگر امکان داشتند مقداری یاری میکنند. و گرنه بار بر دوش گردانندگان است. که خودشان هم ثروتمند نیستند و همه زحمتکش و از ستم دیدگان اند. اگر برای انتشار یک مطلب درسایت 5 یورو حساب کنیم ، درکل این شعر 345 یورو خرج و زحمت و انرژی برده است. بگذریم از اینکه در 24 ساعت -طی شبانه روز هر یک از این 6 نفر حداقل 10 ساعت وقت خود را به کارهای سایت اختصاص میدهند. یعنی 60 ساعت و 600 یورو هزینه. آنوقت کامنت نویسان مزاحم از راه میرسند و مزاحمت را شروع میکنند. ساعتها و روزها وقت ما را به هدر میدهند. که خود هزینه پولی دیگر و اتلاف «وقت» دیگری ست. با توجه به اینکه همه این 6 گردانند ه خود «کار و زندگی » دارند و تنها « فراغت» خود را به خاطر «احساس مسئولیت اجتماعی» در قبال جوانان و مردم جامعه تحت ستم و داغون ما اختصاص داده و تلاش میکنند تا سایت به کارش که « روشنگری» ست ادامه دهد. با این زحمات و مخارج دیگر جایی برای تحمل « مزاحمت ها» نیست. من از جمع مدیریت خواسته ام که مزاحمتها را نباید تحمل کنیم. و خود شخصاً جلو این مسئله ایستاده ام. کامنت پرت پاپک -دربالا- و مانندهای آن که در بین کامنتها کم نیستند- نمونه و سندی ست از نپرداختم به موضوع اصلی - و پرداختن به تبلیغات ذهنی خود. و یک کامنت مزاحم در مورد مطلب که بحث ادبی ست. این کامنت جهت مستند شدن این مطالب منتشر شده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" خود فریبی تاریخی و انزوای ۲ دو متری """ اخیرا تحلیل گران غربی نقد‌های زیادی را پیرامون "" برداشت غلط زمامداران کشور ارمنستان و دیاسپرای ارمنی در خارج "" از واقعیت‌های روز نوشتند ولی‌ هیچ کدام این نقد‌ها در هیچ یک از نشریات داخلی‌ و خارجی‌ جامعه ارمنی امکان انعکاس نیافت، اوج این نقد‌ها وقتی‌ بود که "" ۱۰۰ صد کشور در حمایت از محکوم کردن رفتار روسیه پیرامون اوکراین و کریمه رای دادند، فقط ۱۱ یازده کشور در حمایت از رفتار روسیه رای دادند که عبارتند از """ ارمنستان، کرهٔ شمالی‌، زیمبابوه، ونزوئلا، سودان، سوریه و و """، تحلیل گران زیادی نیز در مورد "" چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر عقب نشینی ارمنستان از اراضی‌ اشغالی آزربایجان نوشتند که هیچ نشریه داخلی‌ و خارجی‌ جامعه ارمنی اجازه انتشار آن را نداد، اینک جناب نظریان، اکرم آیلیسلی را پیرا‌هن عثمان کرده اند تا آزربایجان را بکوبند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

* کالاه، قوهون :به نظر میرسد این دو کلمه
یک نام باشند، که در جاهای دیگر آذربایجان
به آن «شالاخ قووون şalax-qovun» یا کوتاه شالاخ گویند
احتمالاً در تبریز کالاه گفته میشود.یک نوع جربزه است زرد رنگ و کم کیفیت وارزان قیمت. نسبت به انواع دیگرخربزه.
دوستان تبریزی میتوانند توضیح دهند.که روشن شود.شاید من اشتباه میکنم* شعر سرگذشت و آرزوهای نسلهای بعد از57 است * در فضای سیاسی اجتماعی آذربایجان که در گیر مسایل "سیاسی- فرهنگی-محیط زیست- و مبارزه و تبعید هستند. وسراینده این فضا را با احساسی درد ناک تصویر میکند. یأس آخر نوشته نشانه " سختی" راه و دشواری مبارزه و تغییر است.این یأس از اینجا ناشی میشود که « بیداری مردم » کم است و آنان در خواب « نماز میت » اند:« اما تو ،لگدهایت را بر ارک کهن کوفتی
و بر سر کتاب تاریخم آواراش کردی- بعد هم جمعه ها برخاستی به ادای نماز میت ». خواب مردم بجای بیداری.

در کنار این خواب، بیداری هم «ادامه» دارد و خواه ناخواه ادامه هم خواهد داشت. اینجاست که « گل امید» برسر راه تلاش میشکفد. دوست داشتم این گل را نیز بعد از خار یأس در شعر ببینم.هر چند که در هر برهه بفرجام باز هم با یأس روبرو شویم. اما «تلاش نامنقطع» است. و پایانی بر آن نیست. این دو چیر همیشه بوده و خواهند بود. یأس و امید- از هم جدایی ناپذیر اند. شکست و مبارزه هم همینطور. انسان میتواند از دو راه یکی را انتخاب کند: مبارزه با همه شکستها- یا گوشه گیری و به فکر گلیم خود بودن. اما لازم است بدانیم پیشرفت همیشه با راه نخست در جوامع پدید آمده و لو اندک- و راه دوم همیشه از آن سود برده است.*
* تصویر در مصرع ها زیبا ست«او دوغوردوغوم اون ایکی بیج اوشاق مدرسه کارنامه لرینی- یا -دنیزین ماویلیلیک توزونو سرپتیکدن سونرا »و جوانی ام را نیز
بعد از پاشیدن غبارآبی دریا
برشوق چشمان ماهی سیاه کوچولو
در ارس غرق نمودی.
فراموش نخواهم کرد سالهایی را که بخاطر
زاییدن آن 12 کودک حرامزاده کاغذی
از یادگیری زبان مادریم بازماندم.
با آرزوی مطالعه شعرهای بازهم بهتر از سراینده.
نوشته شده توسط: Anonymous

پا پک خرم دین ایرانی آذری نه ترک: آیا با ید خند ید یا باید گریست به آیت الله شریعتمداری با آ ن ثروت و مکنت با آ ن حزب خلق مسلمان با آ ن مرجع تقلید بودن و فرشته نجات خمینی از مرگ در آ ن سن کهولت زندگی این دنیا را به حقیقت بفروخت و اظهار ندامت کرد درجلوی دوربین تلویزیون آ بروی تبریزوتبریزی را برود با یک کلا م او خمینی به با طل تبدیل می گشت. لازم به ذکر است اگر به صحرای کربلا زدی یادتان باشد که در فرهنگ ایران همه فرزندان خدا هستند حلا ل زاده و حرام زاده نداریم .این شرا یط محیطی اجتماعی است که عا مل اصلی است نه قو میت یا ژن ,آموزه , رنگ پوست .
اینروزها هم خواهد گذشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

اينكه هر نويسنده اى بخاطر نوشته اش مورد تهديد و تحقير قرار بگيرد محكوم است و عملى نيست كه قابل دفاع باشد،اصولا در فلسفه ايجاد دادگاه و برخوردارى از محكمه عادلانه حتى اگر بر فرض مثال عمل مجرمانه اى انجام شده باشد ،بخاطر همين روزها است كه انسانها قربانى خشونت عريان نشوند،و جناب اكرم ايليسلى از اين امر مستثنى نيستند و تهديد و تحقير ايشان محكوم و قابل دفاع نيست،ولى نقطه اينجاست كه اذربايجان قربانى است و نويسنده محترم (ارسن نظريان)به هر قيمتى خواسته ارمنستان را تطهير كند و اذربايجان را محكوم كند،و مداوم بجز چند سطر اخر اذربايجان را مقصر جنگ و ادامه اش مى داند در حالى كه زمينهايى اذربايجان اشغال شده و يك ميليون نفر اذربايجانى اواره هستند،يعنى ايشان نه بيطرفانه،بلكه خيلى ناسيوناليستى بحث را پيش برده اند،نويسنده ادعا مى كند كه جوانان ارمنستان غبطه مى خورند كه كسى مانند اكرم در ارمنستان

هم ظهور كند،ولى خودشان حتى در اين نوشته كوچك نمى تواند بيطرفى خود را پنهان و يا حفظ كند،اين نوشته نه دفاع از اقاى ايليسلى،بلكه كوبيدن اذربايجان با استفاده از كارت أكرم ايليسلى است.
نوشته شده توسط: Anonymous

این رویکرد «خبری» در برجسته کردن هویت قومی - زبانی جعلی تحت عنوان «اهوازی» ارتباطی با نقض حقوق اولیه‌ی انسانی و آزادی باورهای سیاسی افراد ندارد. زندانیانی که بنقل از «خبر» از شهرشوش هستند ،بکار گیری ترم «اهوازی» منظور «اهواز بزرگ» و سرزمین تخیلی «عربستان» مورد نظر گروه تجزیه طلب خلق عرب است . حرف بر سر ریشه و تاریخ نام خوزستان و یا بخشی ازآن در یک گفت و گوی روشنفکرانه و آکادمیک و بهمان کانون پژوهشی نیست.چنین اسم گذاری هایی با «انگیزه های سیاسی» و با هدف برجسته کردن هویتهای جعلی است و نه دغدغه دمکراسی و حقوق بشر. بخشی از بازی کلان سیاسی که بیشتر برای ایجاد مشروعیت بخشیدن به خط جدایی طلبی و ملت سازی جعلی است.درغیر اینصورت چرا این برجسته سازی هویت قومی - زبانی فعالین مدنی ایرانی عمومیت ندارد؟ چرا هویت قومی - زبانی نیروهای سرکوب گر را مشخص نمی کنید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

هر چند که نرود میخ آهنین در سنگ, در دهها موارد گزارش نقض گستردۀ سیستماتیک وضعیت حقوق بشر دررژیم اسلامی-عربی-ترکی که توسط گزارشگران ویژه سازمان ملل بعنوان موارد نقض حقوق اساسی شهروندان ایرانی ونه«ملیتهای ساکنان ایران»تهیه شده است و حتی تحقیق درباره جرائم جنسی در زندان‌ها از گزارش تازه احمد شهید است، اشاره ای به«حق تعیین سرنوشت ملل» وعدم«حق آموزش به زبان مادری» بعنوان نقض حقوق بشر اشاره نکردند. و تنها مورد اشاره به زبانهای اقلیت ها و نه «ملیتهای ساکنان ایرن» ماده ۲۷ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی است که در این ماده تاکید شده است اقلیت‌ها را نمی‌توان محروم نمود که به زبان خود «تکلم »نمایند. حنای شعارهای جماعت تجزیه طلب زیر پوشش «حقوق بشر» درعصر کنونی انقلاب اطلاعات تنها برای رنگ کردن آدمهای ساه لوحی مثل عضای«جیش العدل» تا که بعدا تبدیل به آدمکش شوند کارایی دارد.ماده ۲۷ میثاق..

... بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی:در کشورهایی که اقلیت‌های نژادی، مذهبی یا زبانی وجود دارند، اشخاص متعلق به اقلیت‌های مزبور را نمی‌توان از این حق محروم نمود که مجتمعاً با سایر افراد گروه خودشان از فرهنگ خاص خود متمتع شوند و به دین خود متدین بوده و بر طبق آن عمل کنند یا به زبان خود تکلم نمایند.


نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایرج، آهنی را که موریانه بخورد / نتوان برد از و به صیقل زن / با سیه دل چه سود گفتن وعظ

نوشته شده توسط: Anonymous

https://www.facebook.com/photo.php?v=231985276946303

دوستان .. این دکلمه زیبا را در وصف قارا باغ برایتان ارسال میدارم...

نوشته شده توسط: Anonymous

""" اولین پیش بینی‌ من بعد از پیروزی حزب عدالت و توسعه """ با شناختی‌ که از اردوغان دارم به احتمال زیاد """ امسال ارتش ترکیه سوریه """ را اشغال خواهد کرد، همتای اردوغان، پوتین روسیه نیز تا سال ۲۰۱۶ شرق اوکراین را ضمیمه خاک روسیه خواهد کرد، به نظر من عواملی دست به دست هم خواهند داد که تا سال ۲۰۲۱، کشور ایران و اسرائیل وارد جنگ اتمی‌ خواهند شد که نتیجهٔ آن کاملا به ضرر ایران تمام خواهد شد، من به جزئیات این تحولات نخواهم پرداخت چونکه دو کامنت آخری من در صفحهٔ شما درج نشده، یکی‌ از کامنت‌های من نیز انگار ۲ / ۳ ساعتی در سایت بوده که دوباره برداشته شده

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای قنبری، خوب است که شما حق انتخاب مردم در زبان کاربردی خود را می پذیرید. اما متأسفانه بلافاصله از این پذیرش خود با عنوان کردن " رانت و تبعيضى كه زبان فارسى از آن بهره مى برد" برگشت کرده اید و در دنباله آورده اید که: " اگر دانشگاه رفتن،استخدام شدن،بهره مند شدن از مواهب دولتى شرطش نا عادلانه زبان فارسى باشد،مطمعنا ( مطمئناً)زبان فارسى انتخاب خواهد شد". نخست اینکه زمانی که زبانی در جایی رسمیت یابد، مسلماً نهاد های اجتماعی و مقررات نیز با آن هماهنگ می شوند و مشکل تحصیل و استخدام و غیر آن وجود نخواهد داشت. دوم اینکه این دگرگونی از وضعیتی که سالهای سال برقرار بوده به یک وضعیت تازه مسلماً به زمان و کوشش و برپا سازی نهادهای تازه نیاز دارد. رسیدن به هر خواستی مستلزم زحمت و احتمالاً چشم پوشی از برخی امتیازات است. سوم اینکه در آخرین بررسی مسأله، با فرض اینکه گروه قابل توجهی از هم میهنان

آذربایجانی خواهان کاربرد ترکی و گروه بزرگ دیگری خواهان کاربرد فارسی باشند، هیچ راه عادلانه و منطقی دیگری برای پاسخگویی به این خواست ها وجود ندارد جز اینکه هر دو زبان در آذربایجان رسمیت داشته باشندو امکانات مربوط برای هردو گروه وجود داشته باشد . اگر هم مشکلاتی باقی بمانند، راه حل آنها اعمال تک زبانی ترکی با زور نیست. ضمناً پدیدۀ تمسخر بخاطر لهجه مشکلی است فرهنگی که مانند پدیدۀ جوک های قومی در میان مردم کم سواد و کم فرهنگ جامعه وجود دارد و ویژۀ قوم خاصی هم نیست و هم اکنون نیز به سرعت رو به کاهش است و به هر حال در بحث جاری اثری ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

از طرف مردم تورک آذربایجان خصوصا اذربایجانی های دور از وطن از مسئول تائید کامنتها و تمام فعالین این سایت تشکر می کنم
خسته نباشید
خدا قوت
ما آذربایجانی ها دیگر سکوت نخواهیم کرد و از حقوق خودمان در تمام عرصه دفاع خواهیم کرد/
تمام ملت های کره خاکی با هر زبان و فرهنگ و عقیده ای محترم هستند و ما ملت تورک اذربایجان نیز زبان و فرهنگ و تاریخ کهن و بااصالتی داریم که با هیچ چیزی در دنیا آنها را عوض نخواهیم کرد .

نوشته شده توسط: Anonymous

.

زبان رسمی کشور ایران از دیرباز فارسی بوده.نباید انتطار داشت مثلا 300 سال پیش در جایی ثبت شده باشد که زبان رسمی کدام زبان است؟ زیرا اصولا پس از تشکیل دولتهای مدرن در قرن اخیر و لزوم داشتن قانون اساسی بحث زبان رسمی باب شد اما چرا در قانون اساسی مشروطه اسمی از زبان رسمی ایران نیامده؟ پاسخ واضح است چون موقعیت زبان فارسی به عنوان زبان مشترک فراگیر و رسمی ، بدیهی بوده است.قانون اساسی مشروطه به چه زبانی انتشار یافت؟ترکی؟ کردی؟عربی ؟ یا فارسی؟مسلما زبانی که فراگیر و رسمی بوده چه دلیلی بالاتر از این برای رسمی بودن زبان فارسی پیش از رضا شاه.؟فایل صوتی فرمان مشروطیت توسط مظفر الدین شاه را گوش کنید.به چه زبانی است؟ترکی؟ خیر به زبان رسمی یعنی فارسی است. آیا دلیل برای رسمی بودن یک زبان از این محکمتر میخواهید که یکی از مهمترین (بلکه مهمترین)
فرمانهای تاریخ ایران به آن زبان باشد.متن قراردادهای ننگین گلستان و ترکمانچای در سه نسخه به زبانهای روسی انگلیسی و فارسی بوده آیا این دلیل بر رسمی بودن زبان فارسی در آن دوران نبوده؟. متن فرمانهای نادر شاه به حکام ولایات مختلف را ببینید(اگر اهل تحقیق هستید) تماما به فارسی است آیا این دلیل رسمی بودن زبان فارسی در زمان نادر شاه نیست.؟کسانی که سعی در القا کردن این مطلبند که زبان فارسی در زمان رضا شاه و به اجبار زبان رسمی شد یا بیسوادند یا فریبکار.
نوشته شده توسط: Anonymous

پاچه خواري ارامنه به ايرانگلوبال هم كشيده شد ، بهتره آقايان روشنفكر ارمني به موضوعاتي چون اشغال اراضي كشور هاي همسايه و قتل و غارت ملت مسلمان آذربايجان در قره باغ هم بپردازند و اگر واقعا به گفته ها و نوشته هاي شان إيمان دارند آنرا محكوم كنند و به عوض برپا كردن مجسمه منفورترين چهره خونريز ارمني در قرن بيستم يعني آندرانيك و خلف آن قاتل و جنايتكار مشهور زوري بالايان و ساير جنايتكاران ارمني كه در جاي جاي دولت كذايي غارتگر ارمنستان پست و مقام گرفته و رئيس جمهور منفورشان دستشان به خون مسلمانان و انسانهاي بيگناه در خوجالي و ... آلوده است اين غارتگر ان را محكوم و براي ملت و دولت دولت كذايي ارمنستان نسخه بپيچند.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

ایرانخواه گرامی فکر می کنم که در کامنتها و ایمیلها به قدر کافی توضیح داده ام و لازم نیست که بیشتر از این در اینجا در این مورد بحث کنم. اگر قانع نشده اید می توانید باز هم با گردانندگان سایت تماس بگیرید و مساله را از طریق آنها حل کنید. با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود وتشکر از دوست گرامیyenilik.یادداشت شمابرپایه یک پیش داوری است که وجودندارد:گویانوشته و رویکرد من شیفته مدل نظام کوبا وامثال آن است که خواسته اید بانشان دادن گوشه ای از وضعیت آنجا مرا هوشیارکنید.وحال آنکه رویکردونوشته های من نشان می دهد که خودمنتقدجدی آنها بوده وهیچگاه قبله آمال من نبوده اند..بهمین دلیل من سخت گتوهای کوبا را محکوم می کنم ومعترض به هرنوع تبعیضی درهرکجای جهان ومبارزه علیه آنها هستم.ولی آیا دیگرمخالفین دوآتشه کوبا وشیفتگان نظم حاکم برجهان هم حاضرباین کارهستند؟،آیاآنها سایرگتوهای موجوددرجهان رامثلا درانگلستان وفرانسه پیشرفته تا کشورهای فقیرتروعقب مانده تررا محکوم میکنند؟شورشهای اهالی گتوهای یکی دوسال پیش انگلستان و فرانسه را قاعدتا فراموش نکرده ایم.حالادیگر فقط چپهامنتقدنظام کنونی حاکم برجهان نیستند.دوگزارش تکان دهنده و هشدارآمیز اکسفام واخیرا ناسا درموردپرده برداری از

شکاف های هولناک وفزاینده درجوامع پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری، بین یک درصدی ها و 99درصدی ها را اگربخوانیم وتأمل کنیم تا معلوم شود که چه عوامل هولناکی جهان کنونی را تهدید می کند.هشدار شدید آنها به خطراتی که ازطغیان ها ویا تباهیهای اجتماعی ازیکسووتخریب گسترده محیط زیست از سوی دیگرکه از قبل نظم کنونی برجهان تحمیل میشود،که درصورت تداوم این سیاستها درطی چندین دهه آتی معلوم نیست که چه برسرسیاره ماخواهد آمد.نگاهی به فاجعه فرارجمعی پناهندگان سرگردان وگرسنه وازجان سیرشده برروی امواج اقیانوس ها بسوی جزایرخوشبختی تنها یک نمونه از خوی ویرانگرانه نظم کنونی است.البته ممکن است عده ای همین جهان پراز تبعیض ها را جهان مطلوب ویا حتی نه چندان خوب ولی ناگزیربدانند(قدرگرایان همیشه تاریخ وجود داشته اند).اما بسیاری هم هستند که نمی پسندند ومقدرنمیدانندوخواهان تغییرآن هستندوبرای رفع خطرات پیشاروی بشرونجات زندگی ازتهدیدهای بالفعل وبالقوه پیشاروی خود مبارزه میکنند.اگرفقطمنابع تولید وانباشت تریلیون دلاری هیولای ماشین نظامی و کشتارویا حتی درصدی از آن صرف مرتفع ساختن چهره زشت جوامع بشری شود بیگمان همین گتوهای مورداشاره شما ازبافت جوامع بشری زائل خواهند شدوجوانها لازم نیست خود رابه گرداب امواج دریا به سپارند.درنگاهی وسیع تربه جهان گتوها و زرادخانه هاهمزادومولدیکدیگرهستند.بگذریم ازاین واقعیت که به روایت خودگزارشگران وابسته به کشورهای بزرگ،همین کشورکوچک کوبا که به حق ازبابت داشتن ناهنجاری های اجتماعی وتولیتاریسم سیاسی مورد انتقادما قرارمی گیرد، ازنظرسطح بهداشت وپزشکی وشماری ازاستانداردهای زندگی ازبسیاری کشورهای مشابه خوددر"جهان آزاد"بهتراست که البته نمیتواندبه نارسائی های آن حقانیت بدهد.اما ازاین واقعیت هم نمی توان گذشت که دریک بررسی عینی ازجهان واقتصادبهم پیوسته جهان امروز نمیتوان ونباید ازنقش محاصره اقتصادی وفرااقتصادی نیم قرنی توسط همسایه ابرقدرتی چون آمریکا درایجاداین تباهی ها و فسادها و تبعیض ها،چشم فروبست.ما باتأثیرتحریم هادرعراق وایران خودمان درایجادفقروتباهیها آشنائیم ومیدانیم که ازبرکت آن در دروازه غارکودک فروشی صورت میگیرد.دراینجاهم نقش عوامل داخلی وخارجی هرکدام را باید درجای خودبررسی کنیم.اما مساله اصلی چیست؟:بسیاری از ابناع بشر این همه تبعیض و فقرواقتدارطلبی در زیستگاه طبیعی خودجهان را برنمی تابند و برای رفع وبهبودش به اشکال گوناگون مبارزه می کنند.بشرتاکنون چنین کرده است وتمدن جهانی مدیون این کوشش ها است ودلیلی نداردکه حالا آن رافراموش کند.ازقضا با تشدید تبعیض ها و شکاف ها،اهمیت این نوع مبارزات روزافزون است.بله این درست است که بطورمشخص در تجربه ای که برای برپائی برابری وجهانی خالی از تبعیض ها در قرن بیستم در بخشی از جهان، تحت عنوان سوسیالیسم و برپائی جهان ایده آلشان صورت گرفت( که کوبا هم بخشی از آن بوده است) بدلیل سوگیریهای وداشتن پاره ای تصورات غلط وخام وانحرافی و نیز فشارعوامل بین المللی ناکام ماندند وازاسب افتادند،اما این به معنی از اصل افتادن وفروگذاشتن مبارزه برای اهداف رهائی بخش و جهانی انسانی وتؤسعه متوازن نیست.بار دیگر آرام آرام ازخاکسترآن شکست وویرانی وبا درس گیری ازآن تجربه بزرگ شروشورتغییرجهان کنونی دامن میگیردودردوشاخه نظری وعملی بهم نزدیک می شوند.نباید فراموش کنیم که منبع تولیدخطرات برای جامعه انسانی ازخودجهان سرمایه داری نشأت می گیردوکوبا وغیرکوبا ولوبه شکل نارس وباژگونه وقابل انتقاد تنها بازتاب دهنده آنها هستند.آنها دارندگان سرمایه جهانی زرداخانه ها وپهبادهانیستند.این را گزارش اکسفام و ناسامیگوید!
نوشته شده توسط: Anonymous

بخشی از مفهوم ناسیونالیسم و چرایی آن نه به درون کشور و دولت بلکه به رابطه میان کشورها باز میگردد. از این زاویه که در دنیای امروز به شدت رواج دارد و به شدت تبلیغ میشود و به شدت توسط کشورهای بزرگ دنبال میشود، استفاده و همگرا کردن نیروهای داخل یک کشور در مقابل اقتصاد، سیاست، یا نیروی نظامی کشورهای دیگر است: مثلا ناسیونالیسم چینی.
این موضوع پذیرفته شده است و مفهوم آن نژاد پرستی یا قوم پرستی نیست. به جز این، سوال ساده من این است که اگر من برای ناسیونالیسم بودن جنس تولید ایران بخرم چه اشکالی دارد؟ مگر استانهای ایران، همه ایرانی نیستند و به مردم ایران، ایرانی نمیگویند؟ الان مردم ایران اگر بخواهند کالایی بخرند، اگر مال تبریز باشد، نمیخرند یا جنس کرمان برتری دارد؟ اگر در مسابقات ورزشی، ایرانیان را تشویق کنم میشوم نژاد پرست؟ چرا هر چه در دنیا میشود، به ایران که میرسد میشود بد؟