Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

اژدر گرامی؛
انتظار نداشتم که به بحث نظری درباره اسلوب کار، جنبه شخصی بدهید؟!!! وقتی موضوع "نقض توافقات" را طرح می کنی. و موضوعی درونی را علنی می کنی؛ لطفن سانسور را کنار بگذار و جایگاه خودت را هم در معادلات مشخص کن تا قضاوتهای خوانندگان در ابهام شکل نگیرد.
نوشتی که:. مساله آنجا برجسته شد که توافق ما بر سر عدم انتشار توهین و...
به بهانه افشاگری علیه "قوم پرستان فاشیست" و بهانه‎های دیگر زیر پا گذاشته شد.
رفع سانسور یک نظر توسط من، پاسخ به اقدام جانبدارانه و گزینشی کمنتارهای قومپرستان بود.
در مورد انتشار یا عدم انتشار "توهین" نمی توان بطور کلی نظر داد. باید توهین را تعریف کرد. تا زمانی که بر سر تعریفی انسان مدارانه و دمکراتیک از این مقوله دست نیابیم و از دایره بار اخلاقی آن فراتر نرویم، نمی توانیم حکم کلی صادر کنیم.


با حساسیت هائی که من مشاهده می کنم اگر مابازاء سیاسی -حکومتی یابند؛ تجدید چاپ شاهنامه فردوسی هم زیر سوال میرود و یک شعر بهانه ای برای آتش زدن یک سند تاریخی میشود.
من آنچه را که در بحث داخلی نوشتم را بازتاب می دهم:
"این نظر که هر کس مجاز باشد دهان منتقد را زیپ بکشد چندان عادلانه نیست. بیاد دارید که ناصر کاخساز و بسیاری دیگر از نویسندگان در اعتراض به لمپنیزم زیر لوای کمنتار نخواستند در ایرانگلوبال مطالب شان درج گردد. اگر قرار است این سیستم تغییر کند؛ ایرانگلوبال یک عذرخواهی به همه نویسندگانی که به این دلیل مطلب برای سایت نفرستادند بدهکار است.

اما اگر وزنه آزادی بیان و لمپنیزم زیر لوای کمنتار را در دو کفه ترازو بگذاریم؛ قطعن نتیجه بسود آزادی کمنتار خواهد بود و محبوبیت ایرانگلوبال هم بخاطر ایستادگی از ازادی نوشتن و نقد و نوشتارهاست.

به نظر من امر مباحثات بسیار معقول تر و جاافتاده تر شده است. این روند تجربه و خطاست که از سر می گذرانیم. اصلن دمکراسی همین روند تجربه و خطا در متن آزادی ست. من با بستن امکان نقد و انتقاد خوانندگان مخالف هستم.

در مورد خوانندگان و قضاوت در مورد برخوردهای افراد مشخص توسط اژدر عزیز را نادرست می دانم

ما می توانیم بر اصول کلی تاکید کنیم و اگر قرار است برخورد مشخص نسبت به افراد معین شود؛ آنگاه باید لباس رسمی را درآورد و با هویت مشخص وارد پلمیک شد.

من تاکید دارم که سیستم کنونی (آزادی نقد و انتقاد) را محدود نکنیم که اگر این محدود کردنها ادامه یابد، ما از هدف اصلی مان دور خواهیم شد. باید به احترام آزادی بردباری و ظرفیت هایمان را افزایش دهیم."
نوشته شده توسط: Anonymous

این جمله جناب اژدر بهنام که«نمی‎دانم در پشت این اسم (سعید)چه کسی خوابیده است» مرا به یاد«قهرمان» پارانوی سریال دائی جان ناپلئون انداخت که به هر«شخصيت سياسی» انگ انگليسی بودن ميزد تا به اين وسيله خودش را شخصيتی قابل توجه نشان دهد. این«باغ» صحنه تمام دعوا ها و دسيسه ها است که در تقابل واقعيت و توهم ، توهم به صورت یک ادراک واقعی حس می‌شود.زندگي در درون باغ بر اساس کد های شناخته شده در جريان است .دائی جان«قهرمان»قصه با دست های آهنين براين باغ حکومت می کند و حفظ آبروی«قهرمان» پارانوی باغ مهم ترين موضوع است و برای رسيدن به آن دروغ های بزرگی باید گفته شود. البته که دائي جان ناپلئون را در هر جامعه ای میشود پيدا کرد و چنين وسواسی تنها به افراد عامی محدود نميشود و اين اینچنین رفتار بیشتر در بین «روشنفکر سياسی» وجود دارد !

وجود دارد !
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

جلال گرامی خواهش می‎کنم. از این سوءتفاهمات پیش می‎اید که می‎توان آنها را با ملایمت برطرف کرد. برخلاف آنچه که نوشته‎اید متاسفانه برخی مخالف حذف کامنتهای توهین آمیز هستند. من هم با شما موافقم کهمسشاله نباید تفسیر من درآوردی پیدا کند. به همین دلیل،تاکید دارم بیایید با بحث و گفتگو درباره این مسائل تلاش کنیم تا به نقطه مشترکی برسیم و آن را برای خودمان معیار قرار دهیم و به آن عمل کنیم تا هر کس تفسیر خودش را نداشته باشد. در این صورت، در نهایت بر اساس میانگین سلیقه‎های جمع که مورد توافق است، عمل خواهد شد و نه بر اساس تفسیر و سلیقه هر یک از ما.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

رازی گرامی، با تشکر از شما برای وارد شدن در این گفتگو و این که بدون حاشیه و مسائل نامربوط به اصل مساله پرداخته‎اید. چیزی که متاسفانه در بحث‎های ما کم یاب است. من در کلیت، تمامی مواردی را که از 1 تا 3 نوشته‎اید می‎پذیرم و در آنها با شما هم رای هستم. ولی لازم می‎دانم در مورد 4 یعنی این که "ولی در دموکراتترین جوامع هم برانگیختن تنفر نژادی، اظهارات نژادپرستانه و امثالهم ممنوعند و این ممنوعیت بسته به رشد عقلانیت در آن جامعه با شدت بسیار اعمال می شود. " توضیحی بدهم.
ما در جمع همکارانمان، مدتها پیش در این مورد بحثی داشتیم و به این نتیجه رسیدیم که: "سایت مخالف هزگونه نژادپرستی و راسیزم و اختلافات و جنگهای قومی-ملی است. مطالبی که مبلغ نژادپرستی و فاشیزم، ایجاد کینه و دشمنی در میان اقوام و ملیتها و مردمان ساکن ایران باشند، منتشر نخواهند شد ولی بحثهای نظری و تئوریک درباره این مقولات امکان انتشار

انتشار در سایت را دارند."
بنابراین ما این مورد را به "بحثهای نظری و تئوریک درباره این مقولات" محدود کردیم. متاسفانه در عمل چنین نشد. برخی از نویسندگان مقالات، از موضعی کاملا نژادپرستانه به تبلیغ نژادپرستی و فاشیزم پرداختند. در مقابل اعتراض به این مقالات، باز بحث آزادی بیان و سانسور و... درگرفت و اقداماتی هم شد ولی در نهایت، به بهانه آزادی بیان و اینکه نویسنده پاسخگوی نوشته خود است، همچنان ادامه یافت. این مشکل تنها از یک سو نبود. این کار هم از سوی افراطی‎های اقوام و ملیتهای مختلف صورت گرفت و هم از سوی افراطیون مدافع تمامیت ارضی. مشکل ما زمانی شدت گرفت که کامنتها هم به این سو چرخیدند. این هم طبیعی بود (نه به این معنا که من با آن موافقم). یه این معنا که، زمانیکه در مقاله به تبلیغ نژادپرستی پرداخته شود، کامنتها هم از آنها تبعیت می‎کنند. مشکل از آنجا ناشی می‎شود که وقتی ما به کسی این امکان را می‎دهیم که مقاله‎ای نژادپرستانه و فاشیستی منتشر کند، دیگر نمی‎توانیم به کامنت نویس بگوییم که کامنتت باید خالی از نژادپرستی باشد.
از زمانی که من همکاری خودم را با سایت شروع کرده‎ام، تا حالا با انتشار چند مقاله به شدت مخالفت کرده‎ام. اکثر آنها به دلیل وجود توهین و اتهام در آنها بود که برخی از آنها منتشر نشدند. در مورد مقالات نژادپرستانه تنها توانستم از انتشار مقاله "ما اسیر قومی وحشی هستم" ممانعت کنم. به دلیل این مخالفتها، هنوز که هنوز است، مورد حمله برخی از دوستان و خوانندگان سایت و نادوستان قرار می‎گیرم و مرا به سانسور و... متهم می‎کنند. من هم مانند شما بر این باورم که "تبلیغات" نژادپرستانه نباید در سایت منتشر شوند. ولی معتقدیم که اگر یکی بیاید و از نظر تئوریک مساله نژادی را بررسی کند و با دلایل علمی ثابت کند که نژادپرستی چیز خوبی است و نژادهای برتر و پست تر وجود دارند، نباید جلو او را گرفت. باید گذاشت که حرفش را بزند و آنگاه کسانی هم می‎ایند و ثابت می‎کنند که همه اینها مزخرفات هستند. ولی وقتی کسی می‎اید و دیگران را تحریک می‎کند و می‎خواهد جنگ نژادی راه بیاندازد، ما نباید چنین امکانی به او بدهیم و اگر قدرت قانونی برای مقابله با او را نداریم، نباید در این جرم با او شریک شویم و به او یاری رسانیم و امکانات در اختیارش بگذاریم. من بارها در بحثها و نوشته‎هایم تاکید کرده‎ام که سایت ایران‎گلوبال باید موازینی داشته باشد و اگر کسی بخواهد خارج از این موازین بنویسد، ما مخالف آزادی بیان و قلم او نیستیم، می‎تواند در این دنیای نامتناهی اینترنت، امکانی برای خود فراهم آورد و از آن استفاده کند، ما نباید امکانات خودمان و خانه خودمان را در اختیار وی قرار دهیم. در خانه ما باید بر روی چنین کسانی بسته باشد و کلیدمان را نباید در اختیار آنها بگذاریم. بر این باورم که آنچه که ما باید در تمامی این موارد در نظر بگیریم، شان انسانی است.
نوشته شده توسط: Anonymous

«حاجی فیروز» با رنگ سیاه اما چرا سیاه ."دلیل وا پس ماندن یا عقب افتادن ما از فرهنگ غرب نیست بلکه به د ور افتادن از فرهنگ خودمان است" از محمود هومن. با تشکر از ایجاد این بحث جناب محسن کردی
جهان بینی فرهنگ قبل زرتشت ایران بسیار متفاوت است وهما نند ادیان ابراهیمی هوبوطی نیست. بلکه پیدایشی است اگر تمامه فرهنگ ایران را از پیشا و پسا زرتشت مطا له کنید چیزی بنام برده و برده داری و امثا ل آ ن را پیدانمی کنید. کوتاه سخن جان انسان مقدس بوده سفید و یا سیاه و زرد نداشته خلاصه انسانخدای مرام بوده. برای روشن شدن حال ببینیم خدا کیست البته که یهوه و پدر آسمانی والله نیست .لغت خدا یعنی تخم خود زا تخمی که خود خودش را میزاید همانند نی که خود بخودی است نام دیگر نی خو ز است ,خوزستان , خزر خیزران کوتاه سخن. دشمنی محمد رسول الله را که بر گرفته از اللهیات ذ رتشتی که همان توحید باشد را دقت کنید که می

می گوید لم یلد ولم یولد یعنی نزاییده و نخواهد زاییدو یا مفهوم کا فر را پوشنده .... همچیزاز نا پیدای به پیدایش میرسید در یک تخم درخت, خود درخت را در خود دارد و در روند زمان خود درخت خواهد شد خود زا و دارای نیروی با لا رونده است رشد و نموواست. خلقی creation نیست بلکه تکاملی evolution. تخم هم تواما ن است بعبارتی دیگر تاریکی مبنا بود جنین در زهدان مادر,ریشه درخت درخاک تاریکی بد و منفی نبود و بعکس مثبت بود ازتاریکی به روشنی میرسید. تخم یا دانه در دل زمین, زهدان ,در تاریکی قرا ر میگرفت با رسیدن آب به آ ن روشن میشد سپس فرخ میشد نما یا ن میشد. لغت "آب روشنی است "هنوز بجا مانده ساده گفته شو د میشد دانه, دانش ,دانا ئی و اوج تکامل خود درزمان دوباره تخم میشد که درتصاویر کوروش کبیر بالای سراو سه شا خه درخت است که دوبا ره از این سه سه دیگر میآید که این سه تا یکتای در مسیحیت شده و روح لقدس . نماداین تفکر حاجی فیروز هم این فلسفه از تاریکی به روشنی را سیمبو لایز میکند . با دانش امروزی خود نمی توانیم به سراغ گذشته ها رفته آنان ها را برسی کنیم قبل از اینکه این بیماری ناسیو نالیسم که ساخته و پرداخته اینگلیس شیوع پیدا کند اوضا ع وا احوال دیگری بوده البته لا زم به توضیح است لغت ایران که ایرائینه باشد معنی و مفهوم ملیت و یا .... را نداشته . معنی و مفهوم آ ن خانه سیمرغ است و باور و جهان بینی بسیار متفاوت داشته اند که ما از آ ن کاملا بی خبر هستیم وآ ن قداست جان بوده است جان مقدس بوده نه یک شخص و یا آموزه و یا فرستاده حتی فرهنگ جاری آن روزگاران هم زرتشت را با عنوان فرستاده بر گزیده رسول ... قبول نمی کرده. به عبارت ساده میتوان گفت که ایرانیان لا ئیک و سکولار بوده اند و به زبان خودمان سپنجی بوده اند و چون ما وارثان آ ن امپراتوری هستیم و با ید بدانیم دکترین آن چه بوده ! بخا طر توفان حوادث از حمله اسکندر مقدونی که ویرانگر مدنیت بوده تا تجاوزات روم که تا به امروز ادامه دارد اورینت که شرق باشد همیشه تدایی گنج و ثروت را داشته در دید آنان و ترکان آسیای دور و نزدیک تا به امروز. بیشتر آ ثاراز میان رفته با داشتن پاده شاهان بی عر ضه بی ریشه و بن این فرهنگ ایران است که ایران را تا به امروز نگه داشته.ادیان نوری یهودیت ,مسیحیت و اسلام و تا حدودی زرتشتیت این تفکر انسان خدائی ,جان مقدس را تغیر دادند وقتی جانی را بگیری خدارا کشته ایی, عید قربان ما مسلمانان و فلسفه حضرت ابراهیم که فرزند خودش را قربانی میکند خود نشان ازآن دارد. اینست فرهنگ ایران باستان که حتی خود خدا هم حق گرفتن جان را ندارد حقوق بشر در منشور کوروش کبیر خلا صه این تفکر است .اگر تنا قضا ت فرهنگ خود را بیاموزیم دید ما به مسایل بیشتر و بهتر میشود فرهنگ ایران باستان از نقطه اول بنیادی اش شادی و جشن بود اگر در لغت بجا مانده بینوای دقت شد خواهید دید که بی مو سیقی چقدر نا پسندیده است یا خود سکولاریسم چیست ایجاد جشن و رفاه در زمان. درفرهنگ چندین خدای یا پانته ایسم ایران دو خدا از پنج خدای اصلی داریم بنام خرداد وامرداد است. آنان خدایان خوش زیستی و دیرزیستی هستند متاسفانه بدست الله که نا مشان شده ها روت و ما روت در چاهی در سامره از پا آویزان هستند و این دو خدای مظهر سکو لاریسم همیشه با آب درون چاه فاصله دارند امیدورم جوینده حقیقت با شید و خرد مند فرهنگ غنی خود را در یا بید.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

اقبالی گرامی، بحث ما در میان همکاران ایران‎گلوبال بر سر انتشار و یا عدم انتشار کامنتهای توهین آمیز درگرفته است. ما حداقل در چند روز گذشته، بحثی در مورد آزادی گفتار و نوشتار سیاسی، ایدئولوژیک و فرهنگی نداشته‎ایم. در مورد "کشور ایران، سرنوشت مطلوب و شایسته برای انسان ایرانی و کوشش برای نهاینه کردن آزادی و دمکراسی" هم بحثی پیش نیامده است. من هر چه می‎گردم، در این موارد اختلاف نظری نمی‎یابم. من همانقدر نگران ایرانم که شما. بحث ما بر سر مسائل "فاشیسم قومی – نژادی" هم نبوده است. اصولا در این مورد ما تا به حال هیچ بحثی نداشته‎ایم. همه ما و از جمله شما با آزادی بی حد و حصر گفتار و نوشتار سیاسی، ایدئولوژیک و فرهنگی هم رای و هم صدا بوده‎ایم. اختلاف نظر دقیقا آنجا رخ داد که مساله انتشار یا عدم انتشار توهین و اتهام و... پیش آمد. مساله آنجا برجسته شد که توافق ما بر سر عدم انتشار توهین و...

به بهانه افشاگری علیه "قوم پرستان فاشیست" و بهانه‎های دیگر زیر پا گذاشته شد و به انحا مختلف در کار مسؤل کامنتها، که قرار بود همه ما بر کارش نظارت داشته باشیم، دخالت شد و در نتیجه، جمع ما با اعتراض وی مواجه گشت.
کل مساله بر سر این است که آیا باید همه کامنتها، حتی توهین و... منتشر شوند تا "آزادی گفتار و نوشتار" خدشه دار نشود یا نه؟ من بر این باورم که بین "نظر سیاسی، ایدئولوژیک و فرهنگی" و فحاشی و توهین و... تفاوت وجود دارد و اینها ربطی به هم ندارند. من معتقدم که امکان کامنتها برای گفتگوی سازنده و منطقی است و برای ایجاد جو تفاهم و آگاهی از نظرات هم، و تلاش شما در عمل، محیطی پر جنجال را بوجود می‎آورد.
شما می‎نویسید که "از آزادی های سیاسی دفاع می کنم و نه آزادی فحاشی!!" در اینصورت کامنتهای توهین آمیز و فحاشیها نباید منتشر شوند.
من بر این باورم که فحاشی توسط هر کس که باشد، در سایت ایران‎گلوبال جایی ندارد و اگر کسانی می‎خواهند فحاشی کنند، می‎توانند امکان خاص خودشان را ایجاد کنند و این کار هم در دنیای اینترنت خرج و هزینه‎ای ندارد.
من بر این باورم که مثلا در یک کنفرانس ریاضی، مقالات و سخنرانی‎ها در مورد ریاضیات است و نمی‎توان در آن از مسابقه فوتبال صحبت کرد. در یک کنفرانس مسائل پزشکی، جایی برای لات بازی نیست. در یک کنفرانس اقتصادی اجازه نمی‎دهند که روی نژاد و تبار این و آن بحث شود. بنابراین در سایت ما هم، کامنتها می‎توانند در مورد مسائل مربوطه جریان داشته باشند و هیچ نظری را در این موارد نباید حذف کرد. تا به حال هم، کار بر این منوال بوده است. من هم مانند شما خطر فاشیسم "قومی-نژادی" را با پوست و گوشت و استخوان حس و لمس می‎کنم ولی برخلاف شما آن را یک سویه نمی‎بینم و خطر فاشیسم "ایرانپرستانه" و به قول برخی‎ها "پان فارسیستی" را هم می‎بینم.
گفتگوی ما در باره "لحن" گفتار هم نیست. خوب می‎دانید که من با "لحن" و گفتار و نوشتار شما موافق نیستم و آن را خشن و زیان بخش می‎دانم ولی هیچ گاه به شما حکم نمی‎کنم (و چنین حق و باوری هم ندارم) که با این لحن صحبت نکنید و ننویسید بلکه هر بار در عالم دوستی به شما توصیه کرده‎ام که از این شیوه استفاده نکنید. بحث ما بر سر شخص "آقای سعید" هم نیست. شما را نمی‎دانم ولی من ایشان را نمی‎شناسم و نمی‎دانم که در پشت این اسم چه کسی خوابیده است. بحث من در اینمورد، شیوه نوشتار ایشان و فرهنگی است که این شیوه رواج می‎دهد و پشتیبانی شما از این روشهاست. بحث من مشخصا توهین و تحقیر و اتهام است، از جانب هر کس که باشد.
من بار دیگر تاکید، و شما و دیگر دوستان را دعوت می‎کنم که بیایید بحثمان را بر روی انتشار یا عدم انتشار توهین و تحقیر و... متمرکز کرده و حد و حدودمان را در مورد این مسائل مشخص کنیم تا به یک سری موازین مشترک و مورد توافق برسیم و آن را اجرا کنیم و از این حالت هرج و مرج بیرون بیاییم.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب به اصطلاح "دکتر احمدی" بد نیست بدانید و اندکی بخوانید؛ سازمان ملل نیز بر علیه این جنایت قطعنامه منع صادر نموده و امروزه در تمام دنیا به دنبال آگاه سازی عواقب جبران ناپذیر آن میکوشد. دکتری که 1 دلیل هم برای گفته اش نداشته باشد مشخص است کیست و چگونه هدفی را دنبال میکند....

نوشته شده توسط: Anonymous

اولا در مقاله شما از کلمه پان ایرانیست استفاده شده که در اصل پانفارس است...
این پانفارس بوده که تحت تیوری یکسان سازی با روشهایی مثل توهین و تحقیر ملل ترک و عرب
سعی در نابود کردن هویت آنها داشته(مسآله ای که کاملا در متن جامعه دیده میشود).دوما در نوشته
تان از واژه پان ترک استفاده کردید؟
بنده یک سوال دارم؟ آیا جنس پان ترکیسم در ترکیه و جمهوری آزربایجان شمالی و ...با به قول شما پانترکیسم
در آزربایجان ما یکی است؟(آیا ترکهای ایران پانترکیسم را به عنوان عکس العملی در برابر پان فارس که خود
را نژادی بهتر و ترک ها و عرب ها و ... را نژادی کهتر میداند،برنگزیده اند؟)
سوما:در مورد نظر تان در مورد جنگ با ارمنی ها یاد آور میشوم که در این مورد خاص محتاتانه تر زین پس نظر پراکنی
کنید که ...

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اژدر با عرض پوزش که من خیال کردم،شما مسئول کامنت ها هستید،اما انتقادات بنده نسبت به سانسوردرایرانگلوبال همچنان مشروع است،ایران گلوبال تنها سایتی بودکه نظرات کاربران را منتشرمیکند،هرگونه سانسوربه اعتبارسایت لطمه میزند،درضمن هیچ کس مخالف حذف کامنت هایی با عبارات بسیاررکیک وفحش ناموسی نیست،اما اگراین مسئله تفسیر

من درآوردی پیدا کند ،میتواند کل آزادی را ازبین ببرد،کما اینکه ما شاهد هستیم درکشورهای استبدادی با یک دلیل متین ومقبول کل آزادی بیان را از بین میبرند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بهنام گرامی، چند نکته به نظرم رسید، که شاید کمکی به حل مسئله بکند: 1. توهین در درجه اول یک مفهوم درون‌ذهن (subjective) است. یعنی حتی در مواردی هم که جامعه (یا قانون) در مورد آن به اجماع رسیده باشد، از مفهومی صحبت می کنیم که یک ذهنیت مشترک است. 2. درون‌ذهن بودن این مفاهیم، خواه‌ناخواه تعیین مرزهای توهین را معطوف به اراده کنترل‌کنندگان می کند، که خود این اراده بازتاب خودآگاه یک ذهنیت ناخودآگاه است. در نهایت این شما (به عنوان مرجع صادرکننده رای) هستید که تصمیم می‌گیرید آیا مطلبی را پخش یا سانسور کنید. ولی این شما (حتی اگر به قول آ. ائلیار یک گروه چند نفره باشید) باز هم مظهر ذهنیت عامه نیستید، پس تصمیم شما یک تصمیم اراده‌گرایانه بر اساس ذهنیت فردی است و نه تصمیمی بر اساس یک برداشت برون‌ذهن (objective). مسئول کامنتها این مسئله را با مراجعه به لغتنامه ها یا در مشورت با مادربزرگ محترمش حل

می کند، راه حلی که اگرچه گامی به جلو است، ولی باز هم "راه حل" به مفهوم مطلق کلمه نیست. (قصدم از اشاره به خانم مادربزرگ توهین نیست، م.م.ک. چندین بار به تماس تلفنی با ایشان اشاره کرده است). 3. شاید بهتر باشد ایران‌گلوبال قبل از هر چیزی خودش را برای خودش تعریف کند. به این معنی که شما گردانندگان سایت بشینید و از خودتان بپرسید ماهیت ما چیست؟ آیا ما یک رسانه حزبی هستیم؟ آیا رسانه عمومی بدون وابستگی حزبی هستیم؟ چیزی مثل Bulletin board هستیم، که هر کسی می تواند مطلبش را روی آن بچسباند، یا اینکه فقط یک "جمع" یا بقول فرنگیها (community) پراکنده و درهم بدون هرگونه حدو مرز هستیم؟ به نظر من تنها پس از تعریف ماهیت است که می توان به تعریف مشترکی از "آزادی بیان" رسید، زیرا بنا بر ماهیت یک جمع، مفهوم آزادی بیان هم تعریف دیگری می گیرد. 4. آزادی بیان بطور قطع مهمترین و پرارجترین دستآورد یک جامعه دموکراتیک است. ولی در دموکراتترین جوامع هم برانگیختن تنفر نژادی، اظهارات نژادپرستانه و امثالهم ممنوعند و این ممنوعیت بسته به رشد عقلانیت در آن جامعه با شدت بسیار اعمال می شود. برای مثال اگر کسی گروهی از مردم یک کشور را "وحشی" بخواند (مثلا بگوید "ما اسیر قومی وحشی هستیم كه توهم متمدن بودن هم دارد") نه تنها مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد، بلکه دموکراتهای آن جامعه او را عنصر نامطلوب (persona non grata) معرفی می کنند و از هرگونه همکاری با او خودداری می کنند، چه رسد به اینکه تریبون خود را در اختیار او قرار بدهند. میدان دادن به نژادپرستان و سپردن کلید خانه به آنها درست نقطه مقابل "آزادی بیان" است. متأسفانه برخورد سایت شما با چنین افرادی درست برعکس روحیه دموکراتیک است. شما حتما در جریان بحثهای من با م.م.ک. هستید. در مورد مشخصی که فردی فارسها را بیشعور و دچار نقص کروموزومی نامیده بود، م.م.ک. معتقد است که اگر از ایشان پرسیده شود «آیا شما نژادپرست هستید؟» و ایشان بگوید «نه نیستم» دیگر دلیلی برای عدم همکاری با او وجود ندارد. این شیوه همان روشی است که در فقه اسلامی به آن "قسامه" می گویند. یعنی متهم در میان جمع و در یک مکان عمومی سه بار قسم می خورد که مرتکب جرم نشده است، و پس از آن حکم برائت می‌گیرد. ولی این روش در دنیای گلوبال امروزی کاربرد ندارد. در کشوری مثل ایران با انبوهی از تبعیضات و سیاهکاریها نمی شود پشت عنوان زیبای "آزادی بیان" پنهان شد و دست مرتجعین نژادپرست را به بهانه مبارزه با مرتجعین مذهبی باز گذاشت. دموکراتها هرگز نمی توانند با نژادپرستان در یک جبهه قرار بگیرند. هر حرفی هراندازه هم که برحق باشد، اگر مورد سوءاستفاده نژادپرستان برای برافروختن جنگهای نژادی قرار بگیرد، باید سانسور شود. با آرزوی سالی پر از شادی و موفقیت برای شما و همه مسئولین سایت
نوشته شده توسط: Anonymous

با اظهار تاسف باید خاطر نشان کرد که شخصی بنام آقای اژدر یکی از مانقوردهای تاریخ آذربایجان دست سانسورچی استالین را از پشت بسته است، من اگر بجای وی بودم خجالت میکشیدم عکس دیکتاتور منشانه وی را ضمیمه کامنت ها بکنم. انسان چقدر باید، از نطر منش چاکر مآب و دیکتاتور باشد، که برای خوش رقصی و خوش آمد افرادی نژاد پرستی مثل اقبالی کامنتها را سانسور بکند. آقای اژدر ماهیت دیکتاتور مآبانه خود را بالاخره به همه نشان داد، که شخص دیکتاتور و ضد خلق است، که خود را پشت ماسک بظاهر چپ پنهان کرده است. کسی نیست به این پیاده نظام اپورتونیست بگوید، ماهیت خود ات را بلاخره رو کردی و چهره واقعی و (....در اینجا توهین شده است که حذف می شود...) خود ات را به همه نشان دادی. وای بحال مردمی که شما مدافع آن باشی!

نوشته شده توسط: Anonymous

برای نهادینه سازی آزادی، دمکراسی در حوزه فرهنگ و سیاست میبایست هر فردی که خود را آزاده و دموکرات میپندارد ، عملا آزاده و دموکرات باشد و نه در شعار و مقاله نویسی و مصاحبه .
چشم اندازی برای آزادی و دمکراسی فزاینده وجود ندارد ، چرا که در جامعه ایرانی بویژه در بین کنشگران سیاسی و رسانه کاران ، مفههوم آزادی و دموکراسی را در ارتباط با خواسته و ذهنیت خود میپذیرند و نه در حوزه فرهنگ و سیاست و جامعه!ا

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

جلال گرامی من هیچ کاری به کامنتها ندارم

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

اژدر گرامی؛
سیاست ما در قبال آزادی گفتار و نوشتار نمی تواند بر "اصول" اخلاقی استوار گردد. ما مجاز نیستیم فردی را بخاطر لحن گفتار سانسور کنیم. من در مباحثات درونی مان مکررا بر این امر تاکید کرده ام که از آزادی های سیاسی دفاع می کنم و نه آزادی فحاشی!!! نظر من روشن است که "باید بر ضرورت وفاداری به آزادی‌های بی قید و شرط گفتار و نوشتار سیاسی، ایدئولوژیک و فرهنگی تاکید کرد."
من نظر سیاسی ام را همه جا شفاف و با صدای بلند اعلام کرده ام: "صورت مسأله ما در ایرانگلوبال، کشور ایران، سرنوشت مطلوب و شایسته برای انسان ایرانی و کوشش برای نهاینه کردن آزادی و دمکراسی است!"
هدف من (چون خواست اکثریت ملت ایران) ساختن کشور بگونه ایست که همه شهروندان اش از زندگی انسانی، سرافرازانه و شایسته برخوردار گردند!

و در این راه قطعن در برابر کسانی که قصد ویرانی کشور را دارند (همسو با جنایتکاران حاکم) نتنها خواهیم ایستاد، بلکه بزرگترین جبهه سیاسی - دمکراتیک را برای درهم کوبیدن نظام و در عین حال حفظ ایران تشکیل خواهیم داد. مبارزه در زمان شاه و شیخ از موضع رهائی مردم و ساختن کشور بود و چون شاه و شیخ را برای ایران مضر میدانستیم همه زندگی را هزینه گذر از انها کرده و خواهیم کرد.
در مورد نظرات خوانندگان از هر قشر، طبقه و طیف زیر نوشته های خود را بلامانع می دانم. همانطور که فتوای قتل من توسط یک قومپرست فاشیست هم در زیر نظرات در ایرانگلوبال درج شده بود.
اژدر گرامی؛
من تردیدی ندارم که فاشیسم قومی - نژادی در هرجا قدرت گیرد؛ نخستین قربانیانش آزادیخواهان بومی هستند و هزاربار وحشیانه تر از پان اسلامیست های حاکم هستند. استراتژی گذر از جمهوری اسلامی نمی تواند بدون افشاگری و منزوی کردن ارتجاع قومپرست و نژادپرست متحقق گردد. ما باید به همپیمانی نیروی آزادیخواه، دمکرات، ایراندوست و عدالتخواه بیندیشم؛ حتی اگر با "لحن گفتارشان" موافق نباشیم.
در ضمن براین باورم که قومپرستان در برابر استدلال و منطق آقای سعید بشدت کم آورده اند و سانسور ایشان به دلیل لحن گفتار می تواند همسوئی با قومپرستان را تداعی کند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

باقر صادقی گرامی، زحمت چکیب سیز؛ ساغ اولون.عزیز، هر کس از اینگونه نوشته ها برداشت خود را دارد. گزمه، اسیر، من و شما. و دیگران. گاهاً این برداشتها به هم نزیک اند و گاهاً هم دور . زیبایی نیز همینجاست. اگر داستان جان بتواند در خوانندگان خودکه بیش از 2هزار -تنها متن کامل، وبا توجه به 17 قسمت آن ، در مجموع بیش از 13 هزار- کلیک داشته-این تصور و دیدهای گوناگون را پدید آورد نویسنده به هدف خود رسیده است. واراولون.

نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا برای شما آقای اژدرمتاسفم که درغیاب مسئول کامنت ها سه کامنت مرا مرا حذف کردید،شماکه هنوز قدرت را بدست نگرفتید مثل شورای نگهبان عمل میکنید ،وایی بحال روزی که قدرت را بدست گیرید.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

گفتگوی ما بر سر آرادی و عدم آزادی توهین و تحقیر و... و انتشار آن است. ما یاد گرفته‎ایم که بر سر یک سفره بنشینیم و هم کاسه شویم و در عین حال اختلافات نظریمان را با بحث و گفتگوی آرام و متین و حتی داغ و پر جوش و خروش ولی به دور از توهین و تحقیر به بار بنشانیم و از هم بیاموزیم. در این میان اگر کسانی بخواهند با هزار حیله و نیرنگ ما را به جان هم بیاندازند، به حرفهایشان گوش می‎دهیم و توجه می‎کنیم و پس از آن با لبخندی بر لب، به گفتگوی خود ادامه می‎دهیم. ما آموخته‎ایم و بیشتر می‎آموزیم که به کسانی که می‎خواهند بحث ما را به بیراهه بکشانند، با لبخندی بر لب بنگریم و از آنان درگذریم. طبیعتا این گونه اشخاص تلاش خواهند کرد که با توهین و تحقیر، ما را وارد جوی عصبی کنند. بگذار تلاششان را بکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اما «سوسیالیستهای» پوپولیست ایرانی بدلیل گرفتارماندن درتنگنای الگوی نظری لنین نسبت به «مسله ملی» چشم ‌بسته و با شباهت‌سازی با روسیه‌ تزاری یک قرن پیش، مکانیزم‌های هژمونیک قدرت در جمهوری اسلامی را نه با تحلیل ساختاری بلکه با نگرشی غیرمستقل از گرایشات محافل تجزیه طلب در سیمای زبان، نژاد و قومیت می بیند و راه چاه شان برای «پرولتریزه»شدن انقلاب در ایران مرده ریگ نظری استالین و صد البته در مسلخ گاه ناسيوناليسم عشیره ای ترک،کرد وعرب است.چپ پوپولیست بر خلاف نظر مارکس و انگلس که در ۱۵۰ سال پیش به کارگران گفتند باید از باورهای قومی شان که گمان می کنند هویتشان بر آن اساس تشکیل شده است عبور کنند ، معتقدند که این گفته ها در«مرحله تاریخی کنوی» جامعه ایران کارایی ندارد و طبقه کارگرایران باید خواستار دگرگونی مناسبات اجتماعی به نفع مناسبات قومی -نژادی باشد و شعار طبقه کارگرایران نه ......

......اتحاد همه نیروها در زیر پرچم طبقه کارگر بلکه پرولتاریای ایران اول باید در دسته های قومی شان متفرق بشوند، چون فقط مبارزه‌ کارگری در سطح عشیره ای است که می‌تواند پیروزی و استمرار سوسیالیسم را در ایران تضمین کند و کارگران کردستان و خوزستان و آذربایجان در مخالفت با «فارس» بجای سرود انترناسیونال، ترانه «سیاه سیاه های خومون غریبه نیاد داخلمون» را بخوانند . به قول نیما یوشیج : چند تن خواب آلود / چند تن ناهموار / چند تن ناهشیار. انقلاب کارگری و دموکراسی نیازمند وحدت کارگری در وطن است و بدون وحدت سرزمینی جامعه کارگری ایرانی وجود ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" فانتزی واجب تر از نان شب """ اگر ابهام گوئی و توهم پرستی‌ جزئی از سرشت یک ملت است این ملت باید مدام """ مترسکی """ حی و حاضر داشته باشد تا به استناد به آن، خود را تطهیر نماید، مگر غیر از این است که "" فرهنگ نقد "" محصول و دستاورد تفکر انتقادی است که از "" توجیه عوامانه "" رهائی یابد و عرصه عقل را برای "" محک و اعتبار "" دادن به داده‌ها در سطحی خرد و کلان به کار گیرد؟ ولی‌ جامعه عقب مانده از آزادی همان برداشت را دارد که از "" فانتزی ""، به میل خود شکل دادن واقعیت ها، مقصر پیدا کردن ها، کمبود‌های خود را به گردن اسکندر، عرب، ترک، اسلام و و انداختن ها، این در حالیست که در دنیایی امروز، توسعه تابع حل بحران مشروئیت در حوزه‌های فرهنگ، اقتصاد و سیاست است.

نوشته شده توسط: Anonymous

قهرمان قنبرى، تو و امثال تو هنوز در «دوران طلایی»زندگی دودمانی و قبیله‌ای در جا میزنید که مهمترین امر برایتان تبار قومی و ایلی و پیوند های نژادی و زبانی است! غافل از اینکه ما ایرانیان در صد سال پیش در بستر جنبش انقلابی مشروطه , حصارهای تنگ "مذهبی و نژادی " را بهم ریختیم و طرح یگانگی و احساس همبستگی را با آگاهی ملی در انداختیم. حنای هیاهوهای کاذب «مطالبات مشروع و انسانى خلقهاى غير فارس» امثال تو و چپ پوپولیست ایرانی،تنها برای رنگ کردن آدمهای ساه لوحی است که دچار اوهام هستند و بيداریشان بقول مولانا جز خوابی پريشان نيست میگوید:مرغ بر بالا و زير آن سايه‌اش/ می‌دود بر خاك پران، مرغ وش / ابلهی صياد آن سايه شود / می‌دود چندان، كه بی مايه شود .

نوشته شده توسط: Anonymous

از قدیم گفتند که بار کج به منزل نمیرسد. در سایت ایران گلوبال نیز این چنین است که عده ای خواهان تقیسم ایران به واحدهای کوچگ و در مقابل عده ای که برتمامیت ارضی وامنیت همگانی و استقلال ایران پافشار ی میکنند.
در حقیقت دو جریان متضاد میخواهند به وحدت نظر برسند کار ی که محال بنظر میرسد.در این بین نیز قلم بدستان حرفه ای هدفی جز اشوب و اتش بیاری معرکه کاری ندارند. این افراد حتا خواهان یک جنگ داخلی هستند بدون انکه دودی به چشم تیزبینشان برود.
انچه در این میانه فراموش میشود مبارزه با خود نظام است. عده ای نظام را با مردم پارسی زبان اگاهانه یکی تبلیغ میکنند.
در سایت ایران گلوبال مبارزه با مردم پارس و زبان پارسی نسبت به نظام اسلامی برتری دارد .
اکنون این پرسش بمیان میاید چرا این گونه است؟
علت را باید در شکست تاریخی و سنگین چپ جستجو کرد.واقعیت این

این است که چپ هنوز هم نه ازادی خواه است ونه دمکرات و نه میهن پرست یعنی چپ د رایران ایمان و باور به تمامیت ارضی ایران نداردو هنوز دنباله روی دولت روس است. دفاع حز ب توده از قشون کشی پوتین به اوکراین نمونه روشن این وابستگی تاریخی چپ در ایران است.چپ در ایران همواره مدافع تجزیه ایران بوده و هست .دفاع چپها از دو جریان تجزیه طلب پیشه وری و قاضی محمد و اکنون عرب های خوزستان نشان میدهد که جریان چپ هدف خود را تجزیه ایران قرار داده است.
ما اکنون در برون مرز ازادی وجود دارد و از این ازادی نه برای اتحاد و همبستگی سرافرازی ایران بلکه برای نابودی ایران تلاش میکنند.

ازادی فقط در چهار چوب امنیت اجتماعی و استقلال و تمامیت ارضی ایران قابل تامل و عملی شدن است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اژدر بهنام ، به کجا چنین شتابان؟ چرا این همه پرخاشگری؟ شما مشکلی با توهین و تحقیر و نژاد پرستی ندارید. و گرنه از طرف«دوستان دیرین و همکاران عزیزتان» که به جای برهان رگ گردنشان را به عنوان دلیل برايت کلفت مي‌کنند و هر کسي را هم که در برابرشان بايستد سنگسار سياسي ميکنند و دیگران را "بیشعور" و بیمایه که دچار نقض کروموزون هستند و مشتی فارس شاهنامه خوان که به روانکاوی احتیاج دارند ، امر معمول هر روزشان است. این «دوستان دیرین و همکاران عزیز» صرفاً یک فرد نیستند نوعی تفکر است که به قول مولوی پوستین یوسفان را می‌دَرد. بنابراین «خانه تکانی» را اول از «خانه»خودت شروع کن.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" شعر من، کهکشان من """ دنیائی دارم که عرض و طولش را خودم تعیین می‌کنم، زبان این دنیایه من، فارسی‌ شکر شکن است، از همان اوان کودکی‌ یاد گرفتم که "" هیچ فرقی‌ بین فانتزی و واقعیت نیست "" و این هنر را مدیون فردوسی جانم هستم. در کهکشان من، من وارسته، سوار بر ابرها، به آسمان هفتم پرواز می‌کنم و آنجا "" این حوریان و فرشتگان چه زیبا فارسی‌ حرف میزنند """، مجهول نامی‌ گفته بود """ واقعیت برتر از تاریخ است """ در کهکشان من """ فانتزی برتر از واقعیت است """.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" جغرافیای شکننده و من متوهم """ گنده گویی من تاریخی به درازای تاریخ اساطیر دارد، من را چه باک که در شرق ایران، افغانستان بزودی از هم خواهد پاشید، اصلا کی‌ گفته "" توسعه تابع حل بحران مشروئیت در حوزه‌های سیاست، اقتصاد و فرهنگ "" است؟ ۳ سه شب پیش مردم سواحل غربی آمریکای جنوبی از شیلی گرفته تا پرو و کلمبیا و اکوادر بعد از وقوع زلزله و """ هشدار سونامی """ مثل مور و ملخ به خیابان‌ها ریختند و هر کسی‌ به بالای کوه و تپه‌ای می‌‌رفت، "" من متوهم "" از جامعه فارسی‌ را چه باک که من البرز و زاگرس دارم، من فردوسی وار با تحقیر ترک ، عرب و دیگران که همسایه‌ام هستند سر افراز زندگی‌ می‌کنم، "" من متوهم "" از جامعه فارسی‌ را چه باک که امروز "" دوبی عربی‌ "" با هنک کنگ و سنگاپور رقابت می‌کند، و آزربایجان و ترکیه در اقتصاد رقابتی‌ روستای فارسی‌ را چنان جلو زده اند که خود شاهنامه‌ای دیگر است، به اطرافم

نگاهی‌ می‌کنم،‌ای تمدن فارس کجائی، در آنسوی دیوار، طالبانی به زبان فارسی‌ چه زیبا شعر می‌خواند، اینک ببینید‌ای عالمیان کّل دنیا به فارسی‌ سخن میگوید.
نوشته شده توسط: Anonymous

البته كه شما انقدر معتقد به فاناتيسم فارس يا ايرانى هستيد كه هيچ چيزى به جز انكه مى خواهيد نتيجه بگيريد،نمى گيريد،ازادى براى شما تا حدى است كه با استفاده از اسم ازادى مطالبات مشروع و انسانى خلقهاى غير فارس را لگد مال كنيد،بى شك در اين كار استاد هستيد،با عصبى كردن طرف مقابل،با فاشيسم عريان اغشته به اسم برابرى و ازادى و تاريخ باشكوه باستانى (كه انسان حالش بهم مى خورد)سعى مى كنيد تا جمله اى در ايد تا همان يك جمله را تا اخر فرياد بزنيد،غافل از اينكه روزانه از دهان مقامات و مخالفين رسمى دهها برابر بدترش در مجامع عمومى درباره خلقهاى غير فارس بكار برده مى شود،و كسى صدايش در نمى ايد چون كه انها ماسك وطن پرستى و فارس پرستى البته دارند،و مقبول است كه هر چه از دهانش در مى ايد بگويد،و شما در اينجا فكر مى كنيد كه مى توانيد ريشه اينها را بخشكانيد،با عرض احترام ،كمى سرعت را كم كنيد! اين مسله نه در اينجا

يا با نوشته دو سه نفر،بلكه سر در فقر عرب با درياى نفت،تبعيض عليه كوردها،و تحقير بيشرمانه عليه توركها ،سر در رنج و دردى دارد كه انسانها به خاطر زبان و دين و نژاد متفاوتشان مى كشند،شما اگر خيلى وطن پرستيد،اول بايد درد و رنج خلقها را درمان كنيد يا درمانش را خواستار باشيد،نه اينكه يقه يكى را بگيريد و در دنياى خودتان به خيال خودتان ريشه اش را بخشكانيد،ريشه اش در درد و رنج مردمى است كه از حاكميت به اسم استبداد و تبعيض و از مخالفين مدعى حقوق بشر به اسم وطن پرستى و تبعيض البته اغشته به نام ازادى مى كشند
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

بله اقبالی عزیز شما که اینهمه از "آقای سعید" دفاع می کنید، "در غیبت موقت مسئول کامنت ها؛ و با عذر خواهی از" خوانندگان گزامی، "راه برای عناصر شناخته شده باز است تا" کسانی مانند ایشان "هرچه دل تنگشان دارد بنویسند و خوانندگان ایرانگلوبال با "فرهنگ" و "منش" آنها بیشتر آشنا شوند." متاسفم که شما هم تحت عنوان "افشاگری" از این فرهنگ جانبداری می کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبال اقبالی، اگر واقعا مشکل اینان توهین و تحقیر بود که «دوستان دیرین و همکاران عزیزشان» و به قول مولانا ابلهانی که صياد سايه دروغ های دل آویز شدند و به دنبال هیاهوهای کاذب می دوند ، در زیر پوست قیل و قالهای حقوق قومی و عبارات عاریه گرفته از«چپ» هرروز با شلاق تازیر بدترین واژه ها ، نه یک نفر بلکه با یک کاسه کردن بخش وسیعی از مردم ایران را تحت عنوان «ملت فاشیست فارس» با حاکمیت خونریز اسلامی ، به دهلیز تاریک توهین و تحقیر می کشانندو اینان : بینا ! شنوا! ولیک هم کر هم کور/ فارغ زشعور لیک یکسر شر و شور/ در/پرده نهان و زیر میغند همه/امروز چنین اند،ببین فردا را/بندند و طناب دار و تیغند همه/این کارد کشان که سخت بیغند همه/ دارای مقالات بلیغند همه/گر معتقدانند غمی نیست ولی/شک اینکه به دنبال علیقند همه/شد خاک خمینی و مرامش باقیست/ تسبیح و عبا ورطل و جامش باقیست/در خیل خواص و......

خاصگان در رجعت/ تا خیل خر- آئین عوامش باقیست.....دوره ای که خمینی در توبرهِ «مردم» آشغال دینی- اسلامی ریخت و بار کرد گذشته است.هستند محافل و ناکسانی که چشم به آسمان و دست به دعا و با رقص و با جست و خیز،آش هر ننه قمری را برای بستر سازی جنگهای قومی در ایران به هم میزنند و برای رفتن به جوال اعضای کنگره آمریکا و شیوخ مرتجع عرب برای اجرای نقش پالان در بازیهای سیاسی مربوط به ایران جیغ بنفش می کشند.



نوشته شده توسط: Anonymous

آقای محترم، شما نه نان دارید و نه آزادی....

هر از گاهی این آقا قلم بدست می گیرند و از سر بیکاری شعار می دهند.
آقای محترم،
شما نه آزادی دارید، و نه نان. خودتان خبر ندارید که چقدر از مدیای جهانی هدایت می شوید. تا دیروز شما همین آقا این بود: گور پدر آزادی، ما سوسیالیزم می خواهیم، ما نان می خواهیم".
حالا ایشان مشکل نان ندارند، و هرچه آشغال تولید شده سرمایه داری و نانهای بی خاصیت هست می خورند و "سیر" هستند. حالا، پس از سالها "سوسیالیزم"، کلمه ی "آزادی" از طریق بی بی سی و رادیو آمریکا به متاع جدیدی برای تبلیغات تبدیل شده. ولی اگر از خود ایشان بپرسیم، واقعا خود شما آزاد هستید؟ آیا خود شما معنی آزادی را می دانید؟ پاسخی که به شما داده خواهد شد، مشتی واژگان بی محتوا خواهد بود.
مثل همان دوره، که ایشان چیزی از خودشان نداشتند و تمام هویت وی فقط یک کلمه، یک واژه، واژه ای بی محتوا بود، امروز هم هویت ایشان منحصر شده است به یک واژه. همانقدر که مسلمانان مصر و ترکیه دم از آزادی می زنند، ایشان هم دم از آزادی می زنند و برای ایشان این کلمه یعنی تبلیغات. یعنی آقای برلوسکونی. یعنی امر به معروف و نهی از منکر!
محض خاطر شما، باید بگویم که کسانی که دنبال خمینی راه افتادند، فریب وی را نخورده بودند و به وی توهم نداشتند. آنها همه خود مثل خمینی بودند و پس از به حکومت رسیدن وی، شعار وی را، "یا روسری، یا توسری" را بدون توهم پیاده کردند.
این، چپها بودند که به خمینی توهم داشتند، مثل خود شما. و مانند اشرف دهقانی و شما، تبلیغ "مانتو" برای دختران "چپ" می کردند و کسانی را که برای حق انتخاب لباس خود به خیابان آمده بودند، مشتی "هرزه ی بورژوا" نامیدند.
از آن ببعد نیز، هیچ دختر چپی حق پوشیدن دامن را نداشت!

آقای محترم!
شما فراموشکار شده اید.

نوشته شده توسط: Anonymous

شما که قرار آزادی بیان صادر کنی‌ طوری از غیبت موقت مسول کامنتها حرف میزانی‌ که انگار این زندانی گستاخ از غیبت موقت جلّاد و نگهبان زندان سوأ استفاده کرده و کمی‌ آزادی بیان کرده که به محض بازگشت زندان بان دوباره غول و زنجیر خواهد شد.شما که همین کلاس اول آزادی بیان مردود شدی

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

در غیبت موقت مسئول کامنت ها؛ و با عذر خواهی از آقای سعید، راه برای عناصر شناخته شده باز است تا هرچه دل تنگشان دارد بنویسند و خوانندگان ایرانگلوبال با "فرهنگ" و "منش" آنها بیشتر آشنا شوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت دوم پیرامون """ راه حل جدید """ از پشت درهای بسته خبری به بیرون درز کرده که گویا دولت اردوغان "" طرح احداث خط لوله از اسرائیل به ترکیه " مرسین " را تایید کرده است، هزینهٔ این پروژه نزدیک به ۲.۵ بیلیون دلار خواهد بود، به نظر من این خط لوله باید "" خط لوله صلح "" نامیده شود و قدمهای بیشتری برای همکاری اقتصادی کشور‌های مجاور دریای مدیترانه برداشته شود، در اینجا فرصت را مغتنم شمرده به پیش بینی‌ دوم بعد از پیروزی حزب اردوغان خواهم پرداخت، اردوغان به خوبی‌ میداند با تنش بین اروپا و روسیه، تمرکز بر روی ترکیه تشدید خواهد شد، با این حس غریزی، اردوغان از اروپا فاصله خواهد گرفت تا اروپا چهار دست و پاا در مقابل ترکیه به سجده بیفتد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیزان، نظرم را همینجا قید میکنم که خواننده دیگر اینجا و آنجا بدنبال نظرات نگردد. 1- با کلیاتی که اقبالی گرامی و بهنام عزیز و حتی دوستان دیگر در مورد آزادی مطرح میکنند و کلاً در جریان آنها هستم موافقم. ولی بهتر است توجه کرد: . جامعه حوزه ی « عمومی» ست . سایت یک حوزه ی خصوصی ست. تفاوت ماهوی دارند و یکی نیستند . برخی دوستان شرایط جامعه را به سایت تحمیل میکنند که درست نیست. مشکل ما در کلیات نیست. بل در جزئیات است و به ویژه در مورد کامنتها در زیر مقالات و ص.شما. بنا براین من از کلیات در میگذرم. و به نکات اساسی و مشکل گشا برای کارمان می پردازم. ما تا کنون مقرراتی در این مورد داریم که دوستان میتوانند در بخش درباره ما ملاحظه کنند.آنجا داریم:

1- «سایت مخالف هزگونه نژادپرستی و راسیزم و اختلافات و جنگهای قومی-ملی است. مطالبی که مبلغ نژادپرستی و فاشیزم، ایجاد کینه و دشمنی در میان اقوام و ملیتها و مردمان ساکن ایران باشند، منتشر نخواهند شد ولی بحثهای نظری و تئوریک درباره این مقولات امکان انتشار در سایت را دارند.» . 2-ایران گلوبال، در گزينش و نشر مطالب ارسالی آزاد است.
انها بخشی از مقررات ما ست که میکوشیم در عمل رعایت کنیم. ولی رعایت مطلق نیست. و ما هم ماشین نیستیم. اما در کل همراه با خطا به آنها توجه داریم.
********4- من با اینها موافقم. و با باقی مقررات که زیر عنوان «درباره ما » هست.5- در مورد کامنتها : « توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر» خلاف است. و این هم درست است . اضافه میکنم: کامنت لازم است مستقیم مربوط به موضوع باشد. دیگر تصریح میکنم: همانطور که نوشته ایم « ایران گلوبال، در گزينش و نشر مطالب ارسالی آزاد است» . این بند، آزادی انتخاب را ضمانت میکند. یعنی عضو جمع گردانندگان و حتی نویسندگان مقالات ، انتخاب میکنند کامنت را قبول کنند یا نکنند. یا بخشی از آن را قبول کنند. چون همانطور که خواننده حق "انتخاب" دارد - متقابلاً نویسنده هم حق انتخاب دارد. اجباری در کار نیست. سایت با حفظ حق انتخاب خود با جامعه تماس دارد یا ندارد. همانطور که خواننده حق دارد "چه دوست داشته باشد یا نداشته باشد» متقابلاً نویسنده هم این حق را دارد. موضوع یکطرفه نیست . هر نویسنده ای میتواند از حق انتخاب خود استفاده کند. کافی ست اطلاع دهد. 6- بنا برین «حق انتخاب » به مقررات کامنتها لازم است اضافه شود. «عضوجمع سایت میتوانند قسمتی از کامنت یا تمامی آنرا انتخاب کند یا نکند. نویسندگان در باز بودن یا نبودن قسمت کامنتها در زیر مقالات خود آزاداند.»
نوشته شده توسط: Anonymous

تا بیخ گوشتان احمق و دروغ گو هستید. اقای راسیونالیزم بی سواد هم تشریف آورده اند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاى اقبالى مطالبى از رسنانهاى وابسطه به نيروهاى امنيتى-نظامى ايران در اين سايت منتشر ميكند. بنظر ميرسد كه براى ايشان منبع خبر مهم نيست، فقط مزمون تركستيزى مطلب مهم است. نظر شما و كلان نظر سايت در اين باره چيست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاى اقبالى مطالبى از رسنانهاى وابسطه به نيروهاى امنيتى-نظامى ايران در اين سايت منتشر ميكند. بنظر ميرسد كه براى ايشان منبع خبر مهم نيست، فقط مزمون تركستيزى مطلب مهم است. نظر شما و كلان نظر سايت در اين باره چيست؟

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

آتوسای گرامی و دیگر دوستان عزیز، از دیروز تا حالا هیچ کامنتی منتشر نشده است. به این دلیل که در شورای گردانندگان سایت بحث در مورد کامنتها و چگونگی انتشار آنها درگرفته و در جریان است و من هم از کار خودم کناره گیری کرده ام. اینکه چه کسی کامنتها را بررسی و منتشر خواهد کرد، فعلا معلوم نیست و کامنتها گرفتار شده اند. من هم بدون اجازه کامنت شما را که خطاب به من بود، برای رفع هرگونه سوءتفاهم منتشر کردم تا این موضوع را هم اعلام کنم و بگویم که کوتاهی از من نیست. به امید اینکه موضوع کامنتها تا بزودی و تا چند ساعت دیگر حل شود و بلاتکلیفی تمام شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای احمد، لطفا به خودتان ارج نهاده و شخصیت خودتان را بخاطر ماهی 10,000 یورو پائین نیاورید، لطفا برای هر ماه اشتغال، کمتر از 20,000 یورو قبول مسئولیت نفرمائید، حیف است که برای مبلغ چندر قاز، استعداد و مقام شامخ جنابعالی هرز برود، قربان. خداوند تبارک وجود مبارک جنابعالی را از کنز کنازان و شرّ شیاطین محفوظ بدارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

از برای نشر زادی زبان باید گشود/ارتجاعیون عالم را زبون باید نمود.اعتقاد به آزادی بیان فقط یک برنامه سیاسی نیست، بلکه یک منش رفتاری است که متاسفانه حتی در نخبگان سیاسی ایرانی هم نهادینه نشده است. درعرصه سیاسی با پدیده نه چندان اشنایی روبروهستیم بنام دجالگری یعنی جعل،تحریف،دروغ،بکارگیری ابزاری و شیادانه مفاهیم و واژه ها مثل «حقوق بشر» که مرده ریگ خمینی است.این جماعت در دیالوگ هم کارشان«شیون و کافرکشی» است که نتیجه عملی آن در حاکمیت اسلامی داغ و درفش شد و ایرانیان با این نوع پدیده فرهنگ سیاسی تیغکشان حومه حصار شکنجه گاه که سکوت مطلق معترضان را میخواهد آشنا هستند . که با وجود کسانی همچون اینان که هنوز زرده حاکمیت را فرا نکشیده اند و دو کلمه حرف را تحمل نمی کنند تردید ندارم بفرض که طرز فکرشان به حاکمیت برسد ماموران خمینی چیزی را از دست نخواهند داد. الزاماً نبایستی گفته های کسی....

خوشایند دیگران واقع شود .
نوشته شده توسط: Anonymous

مسئول محترم كامنتها دليل عدم انتشار كامنت قبلي من در زير اين خبر چي است؟ هيچ كلمه توهين آميز درش نيست

نوشته شده توسط: Anonymous

پاپک خان، با سلام، انگار شما هنوز "دوقرانی ات " نیفتاده که مردم آذربایجان خود را ترک آذربایجانی میداند! نه آذری! کلمه آذری در خصوص زبان و اتنیک مردم آذربایجان صدق نمیکند. و برایشان مفهوم ندارد! یک حرف ساختگی است. لطفا در این باره کمی مطالعه بکنید، تا بهتر بتوانید به این موضوع پی ببرید. مثلی میگوید: ناخوانده درس معلم نمیشود، مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. التماس دعا!

نوشته شده توسط: Anonymous

ما فاشیزم فارس را با کومونیستهای ورشکسته اش چون اقبالی به زانو خوهیم آورد.
یاشاسین آذربایجان که لرزه بر اندام هر چه فاشیست عقب مانده است , انداخته است.

نوشته شده توسط: Anonymous

كامنت ها نمونه روشني هستند از آنكه قوم گرائي چگونه به انجماد تفكر منجر ميشود. انگار نوشته ارزشمند آقاي نظريان در مورد نويسنده اي مردمي و انسان گرا آب در لانه مورچه ها انداخته و هر يك به نحوي در تلاش تطهير رژيم به غايت فاشيستي و دست نشانده آذربايجان پرداخته اند. جالب اينكه سردمداران تجزيه طلب آذربايجان ابائي از دريافت كمك هاي مالي از رژيم هاي مرتجع منطقه ندارند ولي . . . .

زمانيكه اكثريت مردم روس تبار كريمه براي خلاصي از كودتاحيان دست راستي و نژاد پرست اكراين -- پس مانده هاي تفكراتي كه به اسقبال ارتش آلمان نازي در حمله به شوروي سابق رفته بودند -- خواهان كمك روسيه شده اند, داد و هوار قوم گرايان خودي زمين و آسمان را پر كرده است. به عنوان يك آذربايجاني, داشتن نويسنده اي هم زبان همچون اكرم ايليسي افتخار آميز هست كه بر خلاف نظر برخي محافل نژاد پرست فارس زبان كه منكر فرهنگ و ادبيات آذربايجاني هستند, نشان داد آثار نويسندگان آذربايجاني نظير ايشان ميتواند در سطح جهاني مطرح شود.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

يعني اينكه خنته دختران عملي درست و علمي است، تازه مطب جنابعالي كجاست؟ هر كي مي تونه بكه من دكترم!!

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

خواننده گرامی؛
ایرانگلوبال و همه رسانه هائی که موضوع کارشان خبررسانی و روشنگری است، از همه منابع خبری استفاده می کنند و منبع خبر را هم به اطلاع خوانندگان میرسانند. تردیدی نیست که منابع خبری در عصر کنونی در دست صاحبان زر و زور است و نیروهای آزادیخواه، دمکرات و ایراندوست منابع خبری مستقل ندارند. دو موضوع هدفمندانه با هم مخدوش می گردد. یکی استفاده از منابع خبری برای اطلاع رسانی و روشنگری است و دیگری هواداری، همسوئی و همدلی با منابع خبری است.
مورد نخست، امری جایز و بخشی از کار روزمره می باشد. مورد دوم؛ برای این که رسانه مستقل به تریبون ارتجاع و فاشیسم در اشکالی دینی، قومی، نژادی و ... بدل نگردد؛ در مناسبات دمکراتیک، راه نقد و تفسیر در رسانه باز می شود تا کسی که خبر را درج می کند، بتواند زهر اندیشه های انسان ستیزانه و ضد مردمی را بگیرد.
سیستم کار من بعنوان همکار ایرانگلوبال نقد و درج

اخبار بود و کار من بر چنین روالی ادامه داشت. تا این که در نشستی 3 نفره با همکاران؛ دو همکار دیگر خواستند تا نقد مقاله و در واقع تفسیر به دو سطر محدود گردد اگر بیشتر باشد، (یعنی بیش از 500 حرف)، بصورت مقاله ویا در سخن روز درج گردد. البته محدودیت ممنوعیت بیش از یک مقاله در صفحه نخست سایت و هفته یکبار سخن روز پاسخگوی نقد و روشنگری اخبار روز نبود و نیست. البته راه دیگری در پیش پای بنده گذاشته شده بود و آن این بود که تفسیر خبر در پایان خبر آورده شود و برای من که نمی خواستم سرتیتر اخبار بدون افشاگری و روشنگری باشد ترجیح دادم ضابطه کاری مورد تائید اکثریت اعضاء نشست را بپذیرم و به تعداد 500 حرف بسنده کنم و همواره در تفسیر خبر جبهه ارتجاع را نشان دهم و بگویم که در کجا ایستاده ام!
حال پرسش ایسنت که در خبر فوق مشخص نیست که اقبال اقبالی از کدام عزیمتگاه این خبر را بازتاب داده است؟ براستی تا چه حد تعصبات قومپرستانه انسان را کور می کند که در مقاله فوق جنایت علیه بشریت را نبیند و نسبت به آن سکوت کند ولی ژست مخالفت با خبرگزاری تسنیم را درآورد! اینجاست که دم خروس از زیر عبای ملا پیدا می شود!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

""" چرا این خبر اصلا برام تعجب آور نیست؟ """ رژیم فارس ایران سالهاست در قطب روسیه اردو زده """ احداث خط آهن ایران و ارمنستان """ نیز فقط از این بعد قابل درک است، به احتمال زیاد ارمنستان به بخشی از خاک گرجستان "" جاواخک "" ادعای ارضی خواهد کرد، روسیه نیز بهانه لازم را به دست آورده بخشی از خاک گرجستان را خواهد بلعید تا ارتباط "" خط آهن ایران، ارمنستان و روسیه "" عملی‌ شود و بدین طریق رژیم فارس ایران ارتباط روس‌ها با با جنوب ایران و آب‌های گرم را هموار خواهد کرد، دوست داشتم به سبک و سنگین کردن این طرح ژئوپلتیک بپردازم، ولی‌ چونکه کامنت قبلی‌ من در صفحهٔ شما درج نشده به جزئیات این پروژه نخواهم پرداخت.

نوشته شده توسط: Anonymous

محل دفن این عزیزان خیلی هم مشخص است،گورستا‌نی که سنگ قبرش استوانه حقوق بشری کورش است

نوشته شده توسط: Anonymous

این آدمها خیلی عجیب هستند. فقط میخواهند چیزی بگویند یا چیزی را بنویسند. بخش نظر در زیر هر مقاله برای این گذاشته شده که خوانندگان فقط و فقط و مشخصا در مورد آن مقاله نظر بدهند. متاسفانه خوانندگان این مقاله از همه چیز نوشتند غیر از این مقاله. بجز دو سه نفر دیگران مسائل و ذهنیان خود را بدون اینکه به موضوع ربطی داشته باشد در اینجا بیان داشتند. رژیم اسلامی، افکار و دهنیات حاکم بر ایران چه بر سر ما آورده است؟ آیا بهتر نیست در آینده روی مطالب و نوشته ها اظهار نظر کنیم و از پرت گویی بپرهیزیم؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

من مصاحبه اکرم آیلیسلی را در منبع اصلی پیدا نکردم دوستانی که آنرا در Literaturnaya qazeta دیده اند لطفاً آدرس دهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

خبرگزاری حکومتی تسنیم مربوط نيروهاى امنيتى و نظامى ايران است. از ايران كلوبال انتظار ميرود كه انتشار مطالب از اين خبرگزاری را توضيح نمايد.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

حیف از کمنتاری که در رد ترور شخصیتی عناصر مرموز نوشته شود. اقبال اقبالی نیازی به دفاع از خود نداشته و ندارد. سوابق من در مبارزه با رژیم های شاه و شیخ بر همگان عیان است (بویژه برای سربازان امام زمان)!