Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

رازی گرامی، شخصاً با استعمال هرگونه کلمه ی توهین و تحقیر آمیز به هر گونه زبان و فرهنگ مخالفم. از جمله به فرهنگ و زبان فارسی. در ضمن با به اصطلاح « اتحاد علیه فارسی زبانان»- اگر چنین چیزی صحت داشته باشد- نیز به هر بهانه ای که باشد- مخالفم. همانطور که در گذشته نوشته ام «سیاست یک زبانی و یک فرهنگی» را شدیداً نادرست میدانم و آلتر ناتیو آنرا « سیاست چند فرهنگی» نوشته ام. در مورد « توهین و تحقیر» به فرهنگ زبان فارسی در کامنتها و مقالات- دیگر دوستان میتوانند پاسخگو باشند. من پاسخگوی نوشته ها و مطالب منتشر کرده ی خود هستم. امیدوارم که در آنها چنین چیزهایی نباشند. و اگر هم دیده شده پوزش میخواهم و میکوشم که این ایراد و اشتباه دیگر پیش نیاید.

نوشته شده توسط: Anonymous

ممنونم از مدرسۀ فمینیستی بخاطر نشر این خبر هولناک! نکتۀ تکان‌دهنده که باید بهش توجهِ بیشتری بشه اینه که در سال 2007 سایتِ تحقیقاتیِ "پزشکان بدون مرز" دقیقاً این مطلب رو درج کرده بود: «لازم به ذکر است از هر ۱۰۰ سقط جنین غیر قانونی در ایران احتمالا ۲۰ تا ۳۵ درصد منجر به فوت می‌شود و اين دختران بين سنين ۱۶ الی ۳۰ سالگي هستند.»* خُب این درصدها رو در رقمِ عنوان شده از همین مقالۀ بالا ضرب کنید: « در ایران سقط جنین به دلایل غیرپزشکی ظاهراً در هیچ بیمارستان و کلینیکی انجام نمی‌شود اما یکی از مسوولان وزارت بهداشت آمار 250هزار مورد سقط سالانه را اعلام کرده‌است.» / بعبارتی 250هزار ضربدر 20‌ تا 35درصد(تخمینِ مرگِ ناشی از سقط جنین در سال) یعنی رقمی بین 50هزار تا 87,500 نفر در سال مرگِ ناشی از سقطِ جنینِ مخفیانه و غیرقانونی و غیربهداشتی در ایران! یعنی همانطور که قبلاً هم گفتم سالانه

سالانه نزدیک به جمعیت "استادیوم آزادی" دختران و بانوانِ نگون‌بختِ این سرزمین، فقط از سقط جنین جانشون رو از دست میدَن! ////////////////////// * www.pezeshk.us/?p=9727
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آزاد اومولو-ی گرامی، آ.ائلیار به عنوان یک قلمزن در زمینه ی سیاست و ادبیات در همین سایت « آزادانه و مستقلانه» اندیشه های خود را با دیگران در میان میگذارد. از من و امثال من نباید انتظار کار یک «گروه و سازمان» را داشت. در خارج «چپ دموکرات آذربایجان » هست. و در داخل آذربایجان نیز «گروههای چپ» فعالیت دارند. وظیفه ی اجتماعی-سیاسی من انتقال تجارب و دانسته هایم به جوانان است. کار تشکیل گروه و سازمان وغیره کار آنهاست. نسلهای جوان لازم است سرنوشت خود را خود قلم بزنند. وظیفه ما انتقال اندیشه هاست. آنها درجریان عمل میتوانند نظریات راسبک-سنگین کرده بدرد نخورها را دور بریزند. من و مانندهایم کار گروهی و سازمانی خود را برای انقلاب 57 انجام داده ایم. بدنبال خیزش ناگهانی مردم - و ریخته شدن 70 درصد مردم بیسواد جامعه از مسجد و غیره دنبال خمینی - خمینی ایکه تا 57 خبری از او و ملا هایش در مبارزه نبود-

و با تشکیلات آخوندی آسیب ندیده ای که داشتند-جریان رهبری انقلاب از دست « نسلهای جوان ما» خارج شد و آخوند ها توانستند متأسفانه دیکتاتوری خود را برقرار کنند. «ربودن رهبری انقلاب توسط آخوندها ، با آوردن سیل توده های عامی مردم به خیابان» - از درسهای انقلاب 57 است.که توسط خمینی و ملاها صورت گرفت. که بعد ها آنها را سازماندهی کرده و به قل وقم انقلابیون پرداختند. بهرحال ، من آن شایستگی را ندارم که پیشاپیش جوانان حرکت کنم و ترجیح میدهم که به دنبال آنها بروم و اندیشه هایم را با آنان در میان بگذارم. ساختن کار جوانان است.اطمینان دارم که آنها راه را بهتر از من بلد اند. من به تشخیص و جویندگی و عزم جوانان اعتماد دارم. در عین حال با اندیشه هایم هرگز آنها را تنها رها نکرده ام. از نظر من « آدمی همین اندیشه است و دیگر هیچ».
نوشته شده توسط: Anonymous

""" آیا سازگارترین گونه‌ها به نوعی باهوشترین گونه‌ها نیستند؟ """ اگر هوش را "" قدرت تطبیق با محیط "" بنامیم در واقع سازگارترین گونه‌ها با هوشترین آنهاست. همچنین "" قدرت تطبیق با پروسه جوامع پیشرفته "" از جمله "" پیروزی تجدد بر سنت،ایجاد قوه قضات ئیه مستقل از دولت، احزاب، بانک مرکزی مستقل از دولت، مطبوعات آزاد "" نیز در این پروسه می‌‌گنجد که جامعه فارسی‌ در رسیدن به این نهاد‌ها شکست خورده است. ژاپن کشوری صنعتی و پیشرفته است، روزگاری بود که عوام می‌گفتند ژاپنیها فاقد قدرت ابتکار و نوآوری هستند چونکه ابتدا از کپی کردن محصولات الکترونیکی و صنعتی‌ دیگران شروع کردند و به مرور زمان ژاپن را تبدیل به یکی‌ از بهترین کشور‌های صنعتی‌ و پیشرفته کردند.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

Anonymous عزیز یعنی باید کامنت شما رو هم حذف می کردم؟

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

با سلام خدمت همه دوستان عزیز. چند روزی بود که من قیلپاچ کرده بودم و در بیمارستان بودم و شما هم از دست من راحت بودید و این کیانوش توکلی هم مشغول تایید کامنتها. آخه او اصلا کاری نداره که توی کامنتها چی نوشته شده، فقط بلده که تایید کنه. انگار که تکمه حذف کامنتش خرابه. باید با مسؤل فنی صحبت کنیم که یک آچار کشی تو قسمت کیانوش توکلی بکنه.
***
چی شده بود که قیلپاچ کرده بودم؟ نگران شدید؟ نه نگران نباشید چیز مهمی نیست. بعضی‎ها می گویند که که از بس سیگار کشیده‎ام به این روز افتاده‎ام، بعضی‎ها هم میگن که از بس سانشور کرده‎ام، نفرین کامنت نویسان منو گرفته، دوستام میگن از بس چلوکباب و جوجه کباب و خاویار و ویسکی و کنیاک خورده‎ام، اینطوری شده‎ام ولی خودم فکر می‎کنم که چیب دکترها خالی شده و بیخودی به من میگن مریضی که جیبشونو پر کنن.
به هر حال فعلا که حالم بد نیست و می‎تونم روزی یکی دو ساعت

پشت کامپیوتر بشینم و هی سانسور کنم. راستی توی این چند روزه که شماها نفس راحتی از دست من کشیدید، بعضی‎ها سوءاستفاده کرده و پیشنهاداتی داده‎اند که کمی که بهتر شدم به "ما آنها رسیدگی خواهم فرمود!!!" (اینجاشو ناصرالدین شاهی نوشتم که حال کنم) چند تا کامنت هم مستقیما خطاب به من نوشته شده که حتما به آنها و البته یک به یک یا همه باهم جواب خواهم داد. بگذارین کمی استراحت بکنم بعد. فعلا شما را به تیغ برنده و تیز کیانوش توکلی می‎سپارم که اصلا نمی‎بره. البته این احتمال هم وجود داره که این کیانوش توکلی به من کلک بزنه و اصلا خودش کامنتها رو تایید نکنه بلکه بده دست یکی دیگه و الکی به من بگه که: "خودم به کامنتها می رسم". ولی به هر حال: انشاالله که گربه است.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اینکه افراد با چند نام کامنت بگذارند بخودی خود اشکالی نداره...مشکل آنجاست که برخی ها با اسامی گوناگون سعی می کنند که علیه مخالفنین فکری خود دست به جو سازی بزنند ...طبیعتا چنین اجازه به این افراد داده نخواهد شد

نوشته شده توسط: Anonymous

اولین بار بهار سال 1358 جلوی ستاد چریکهای فدایی در خیابان میکده بود که اشرف دهقانی را دیدم؛ در ان زمان با دختر« حماسه مقاومت » تفاوت اساسی داشت ؛دختری بود بسیار خجالتی، نازک و ظزیف ... برای گوش دادن می امد در حیاط جلوی ستاد که به بحث محفلی موافقین و مخالفین چریک .... بدون اینکه کلمی حرف بزند . حرمتی پورچند تا خیابان پائین تر منتظر اشرف می ایستاد که جلوی تغییر احتمالی نظر اشرف دهقانی را بگیرد ...دقیقا اینطور بود که چریک های دیگر اشرف ر ا قانع می کردند که راه انشعاب ئ راه حرمتی پور نادرست است ...حرمتی پور بدنبال انقلاب جهانی بود....بعبارت دیگر در آسمانهای خیال در پرواز بود

متاسفانه همینطور بود ؛ وقتی دوباره حرمتی پوررا می دید ، نظرش همان می شد...حرمتی پور در دریگری نظامی در جنگل های امل بدست پاسداران کشته می شود و دیگر از اشرف دهقانی خبری نداشتم تا این مقاله را از او دیدم ...حالا فکر کنم اشرف از مرز 60 سالگی را هم رد کرده است ولی افکارش همان است که در بیست سالگی بود....
نوشته شده توسط: Anonymous

جدا از مسایل ملی که طرح شد ؛ اشزف دهقانی با اوازه ای که پس از انقلاب کسب کرده بود ؛ اگر خط مشی درست دمکراسی را در پیش می گرفت و بدنبال ایده های چپ افراطی نمی رفت ؛ توانایی داشت به یکی از رهبران جنبش دمکراسی خواهی ایران بدل شود ؛ حیف که نتوانست چنین موقیعتی را کسب کند...نظریه جنگ طبقاتی و.... سخنانان روشنفکران بی خبر از انسان و جهان است . انسان با ایده تساوی و سوسیالیسم در تضاد است و جهان امروز هم هر گز بی طبقه و...نمی شود

نوشته شده توسط: Anonymous

ببخشید! بیشتر جملات در قسمتِ «ادامۀ نظر» از کامنتِ پیشین، رفت زیرِ گاری(نوارِ سمتِ چپ)! بی‌تجربگی ما رو شما به بزرگیتون ببشخین ;) ادامۀ کامنتِ بالا رو دوباره اصلاحش کردم تا شاید این مشکل برطرف بشه و مطالب بطور کامل و خوانا مشاهده بشه. اصلاح میشود همینجا در ادامۀ نظر:

که حتی لابیست‌هایی چون "تریتا پارسی" و "فاطمه حقیقت‌جو" و دیگر از این تبار هم در کنارِ امضای تو ذیلِ همین منشور امضا بندازنُ همراه بشَن[3] || اینکه سخنگوی شورایی بشی که از همان ابتدا هرگونه برخوردِ قهرآمیز علیه حکومتِ اسلامی رو در مفادِ خود منع کرده باشه و اینکه به همکاری با ریزشی‌ها و همکارانِ سابقِ آخوندِ جنایتکار کروبی در اون شورای باصطلاح ملی مشغول بشی[4] || اینکه پرچم‌دار پروژۀ «ببخشید و فراموش نکنید» باشی و به ماندلایی که خامنه‌ای را «آه رهبر من!» خطاب می‌کرد و خمینی را الگویی برای خود و مردم آفریقا می‌دونست بگی «آزادیخواه» و در سوگِ ماندلا این ارداتمندِ دیکتاتورهای منطقه، بیانیه‌ای پاسدار‌پسند منتشر کنی و تاکید داشته باشی که ما باید فرمانِ ماندلا(ببخشید و فراموش نکنید) و راهِ ماندلا در برکنار نــــکردنِ سرانِ رژیم آپارتاید رو پیش‌بگیریم[5] || و اینکه تمامِ رسانه‌های سلطنت‌طلب بشَن مأمنِ پاسدارهایی چون پاسدار بیگ‌زاده، پاسدار سازگارا، پاسدار گنجی، پاسدار مدحی، پاسدار مخملباف و دیگر بانیان و آدم‌فروش‌های حکومتِ اسلامی و رسانه‌های حامیِ شما و اون برنامه‌گذاران‌تون هم امثالِ شهرام شارلاتانُ دُخیُ امیرقاسمیُ گوگوشُ از این جماعتِ هفت‌خط ! اینکه والدۀ مکرمه سیّده فرح دیبا همچنان در مجلاتِ فرانسوی به سیادتِ خود ببالند و آخوندِ دوزاری را بارها وُ بارها «روحانیون پاک‌نهاد و پاک‌نژاد» خطاب کنند[6] || اینکه مادرتون در ادامۀ راهی که پیش گرفته‌ بودید، "فرخ‎رو پارسا" را بزرگترین زن تاریخ ایران قلمداد کنند(25سال بعد از 57 ) اونم خانم وزیری که بمانندِ قطب‌زاده و ناصر مقدم و دیگر از این ناکامان، خود را مرید خمینی میدانست و با استخدامِ آخوند بهشتی و آخوند مفتح و باهنر بعنوان مشاورینِ عالیرتبۀ آموزش و پرورش، تمامِ تلاشش رو برای برپایی حکومتی اسلامی بکار برده بود و..[7] || و اینکه و اینکه و .. (درد واقعاً بیش از اینهاست!) || بله، با تمامِ این‌ کـ..! کردنِ ملّت، عجیبه که تو خائن نباشی و عجیب‌تر اینکه "اتهامِ خیانت" همچنان بارِ سنگینی مقابلِ امثالِ تو داشته باشه! حیرتا که نشسته‌اید با دوستانِ خود خائن هم الَک می‌کــُــنیند! ///////////////////////////////////////// * تمام ادعاهای مطرح شدۀ بالا شماره خورده‌اند که البته بغیر از فیلمِ کمیاب مربوط به این جملۀ رضا پهلوی یعنی«براندازی در حد و اندازۀ ما نیست»، همۀ اسناد در دسترسه، گذاشتم شماره به شماره و بنا به واکنش‌ها به نمایش بذارم و بسیار مواردِ تاریخی و نکاتِ کلیدیِ دیگر که هنوز ذکر نکردم. واقعاً باعثِ خجالته اگه یکی از طرفدارانِ "شازده" برای دفاع از ادعاهایی که لیست کردم، اینجا پیداش نشه و زیرِ سئوال نبره این مدعی رو. فعلاً این شمارۀ [1] رو (برای جاده‌سازیِ راهِ قدس از کربلا) داشته باشید تا بعد www.youtube.com/watch?v=w8hyeV_gzrg&t=3m34s
نوشته شده توسط: Anonymous

خائن که زیاد داریم ولی مسلماً رضا پهلوی رهبر سلطنت‌طلبان(حیفِه پادشاهی!) خائن نیست؛ اینکه بعنوان رهبر اپوزیسیون در صدای آمریکا اعلام کنی «براندازی در حدُ اندازۀ ما نیست!» و باز در همان صدای آمریکا درخواست استخدام زیر پرچمِ حکومتی بکنی که تمام امیران ارتش شاهنشاهی رو بدواً به جوخۀ اعدام سپرده بود همون حکومتِ اسلامی که چپُ راست چپُ مجاهدُ پادشاهی‌خواهُ.. اعدام می‌کرد[1] || اینکه دستبند سبز سیّدیِ نخست‌وزیرِ محبوب خمینی رو به دستات بندازی خودت رو هم با کرواتِ سبز و تی‌شِرت سبز(در چهارشنبه‌سوری) خفه کنی تا مبادا در رنگ کردنِ مردم و خیزش‌های عمومی گامی به عقب بیوفتی[2] || اینکه بِری زیرِ اون منشورِ معنادار، بله! زیرِ "منشور نود" امضا بندازی منشوری از رامینِ جهانبگلویِ معلوم‌الحال، منشوری که بقای حکومت اسلامی‌ رو چنان ضمانت بکنه که حتی لابیست‌هایی

که حتی لابیست‌هایی چون "تریتا پارسی" و "فاطمه حقیقت‌جو" و دیگر از این تبار هم در کنارِ امضای تو ذیلِ همین منشور امضا بندازنُ همراه بشَن[3] || اینکه سخنگوی شورایی بشی که از همان ابتدا هرگونه برخوردِ قهرآمیز علیه حکومتِ اسلامی رو در مفادِ خود منع کرده باشه و اینکه به همکاری با ریزشی‌ها و همکارانِ سابقِ آخوندِ جنایتکار کروبی در اون شورای باصطلاح ملی مشغول بشی[4] || اینکه پرچم‌دار پروژۀ «ببخشید و فراموش نکنید» باشی و به ماندلایی که خامنه‌ای را «آه رهبر من!» خطاب می‌کرد و خمینی را الگویی برای خود و مردم آفریقا می‌دونست بگی «آزادیخواه» و در سوگِ ماندلا این ارداتمندِ دیکتاتورهای منطقه، بیانیه‌ای پاسدار‌پسند منتشر کنی و تاکید داشته باشی که ما باید فرمانِ ماندلا(ببخشید و فراموش نکنید) و راهِ ماندلا در برکنار نــــکردنِ سرانِ رژیم آپارتاید رو پیش‌بگیریم[5] || و اینکه تمامِ رسانه‌های سلطنت‌طلب بشَن مأمنِ پاسدارهایی چون پاسدار بیگ‌زاده، پاسدار سازگارا، پاسدار گنجی، پاسدار مدحی، پاسدار مخملباف و دیگر بانیان و آدم‌فروش‌های حکومتِ اسلامی و رسانه‌های حامیِ شما و اون برنامه‌گذاران‌تون هم امثالِ شهرام شارلاتانُ دُخیُ امیرقاسمیُ گوگوشُ از این جماعتِ هفت‌خط ! اینکه والدۀ مکرمه سیّده فرح دیبا همچنان در مجلاتِ فرانسوی به سیادتِ خود ببالند و آخوندِ دوزاری را بارها وُ بارها «روحانیون پاک‌نهاد و پاک‌نژاد» خطاب کنند[6] || اینکه مادرتون در ادامۀ راهی که پیش گرفته‌ بودید، "فرخ‎رو پارسا" را بزرگترین زن تاریخ ایران قلمداد کنند(25سال بعد از 57 ) اونم خانم وزیری که بمانندِ قطب‌زاده و ناصر مقدم و دیگر از این ناکامان، خود را مرید خمینی میدانست و با استخدامِ آخوند بهشتی و آخوند مفتح و باهنر بعنوان مشاورینِ عالیرتبۀ آموزش و پرورش، تمامِ تلاشش رو برای برپایی حکومتی اسلامی بکار برده بود و..[7] || و اینکه و اینکه و .. (درد واقعاً بیش از اینهاست!) || بله، با تمامِ این‌ کـ..! کردنِ ملّت، عجیبه که تو خائن نباشی و عجیب‌تر اینکه "اتهامِ خیانت" همچنان بارِ سنگینی مقابلِ امثالِ تو داشته باشه! حیرتا که نشسته‌اید با دوستانِ خود خائن هم الَک می‌کــُــنیند! ///////////////////////////
* تمام ادعاهای مطرح شدۀ بالا شماره خورده‌اند که البته بغیر از فیلمِ کمیاب مربوط به این جملۀ رضا پهلوی یعنی«براندازی در حد و اندازۀ ما نیست»، همۀ اسناد در دسترسه، گذاشتم شماره به شماره و بنا به واکنش‌ها به نمایش بذارم و بسیار مواردِ تاریخی و نکاتِ کلیدیِ دیگر که هنوز ذکر نکردم. واقعاً باعثِ خجالته اگه یکی از طرفدارانِ "شازده" برای دفاع از ادعاهایی که لیست کردم، اینجا پیداش نشه و زیرِ سئوال نبره این مدعی رو. فعلاً این شمارۀ [1] رو (برای جاده‌سازیِ راهِ قدس از کربلا) داشته باشید تا بعد www.youtube.com/watch?v=w8hyeV_gzrg&t=3m34s
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

درست آن است که مسایل را به « خود فرد» ربط ندهیم. به «اندیشه » های او ربط دهیم. که «چه میگوید و چه راه حلی» نشان میدهد. حشمت رئیسی با هر گذشته و احوالی که داشته اکنون راه حل اش برای جامعه ی ایران چنین است که در صحبتش میگوید: « 1- تکیه به ناسیونالیسم جامعه ی فارسی زبان؛ 2- اتحاد با رضا پهلوی؛ 3- جلو گیری از تجزیه ایران؛ 4- عدم حق تعیین سرنوشت ملیتها، 5- سرنگونی رژیم؛ 6- خائن به حساب آوردن اپوزیسیون و... باید بگویم که با این راه حل « نه اتحادی صورت میگیرد و نه رژیم سرنگون » میشود. و بفرض محال هم سرنگون شود « دموکراسی حاصل نمیشود و یک دیکتاتوری دیگری» سرکار میاید. رئیسی مثل هر فرد دیگری راه حل می جوید ولی متأسفانه نمی تواند مشکلی را بگشاید و بر مشکلات هم میافزاید. در کل سه اتحاد در عمل را میتوان پیش بینی کرد:

1- اتحاد آلترناتیوسازی شده توسط غرب با بخشی از نیروهای سلطنت-جبهه ملی- رژیم- مجاهدین و مانند اینها؛ که پاسخ منفی به حل مسایل مبرم جامعه را دارد و دیکتاتوری دیگری را سر کار میاورد. 2- اتحاد نیروهای طرفدار حق تعیین سرنوشت- عدالت اجتماعی-حکومت غیر متمرکز، که میتواند پاسخ مثبت به مسابل مبرم بدهد. 3- اتحاد در جریان عمل ، که عملاً در داخل جامعه - و نه در خارج- برای سرنگونی میتواند به قوع بپیوندد - بصورت ناگهانی و سریع، بدنبال خیزش اتفاقی - و حگونگی نیروهای آن از پیش غیر قابل پیش بینی ست. و همینطور نیز حاصل اش.از این سه نوع اتحاد آنچه امکان تحقق بالا را دارد نوع سوم است. ولی راه درست نوع دوم است. و امکان تحقق اش نیز کم. احتمال تحقق نوع اول هم بعید نیست. در کل این احتمالات نشان میدهد که «آینده روشن و امید انگیز» نیست. و راز طول عمر حکومت نیز در این نقطه است. برای پیروزی درست آن است که مشکلات راه دوم را گشود و پیشرفت.
نوشته شده توسط: Anonymous

دیکتاتورها در حکومت های استبدادی با جو ترس و خفقانی که ایجاد میکنند مانع تکامل آگاهی مردم خود میشوند. شاه سابق ایران وقتی از آمدن ارتجاع سیاه در نبود خود صحبت میکرد کاملاً و بخوبی میدانست که چه میگوید. این ارتجاع سیاه یا دیو نابودی و مرگ از سیاره ی دیگر نیامده بود بلکه محصول جو خفقان و هراسی بود که بعضی دیکتاتورها در جوامع استبداد زده خود بوجود میاورند و با رشد و گسترش این ارتجاع سیاه خطری بسیار بزرگتر برای مردم تحت خفقان خود ایجاد میکنند. در زمان شاه بعلت جو ترس و خفقان و فقدان آزادی تقریبا هیچ تحولی در آگاهی مردم (سیاسی و غیر سیاسی) صورت نگرفته بود اما سیستم بشدت در حال پرداختن و رشد دادن به نیروهای ارتجاع سیاه ( اسلامگرایان) بود. رشد عظیم ساخت مسجدها بجای مدارس،

دیکتاتورها در حکومت های استبدادی با جو ترس و خفقانی که ایجاد میکنند مانع تکامل آگاهی مردم خود میشوند. شاه سابق ایران وقتی از آمدن ارتجاع سیاه در نبود خود صحبت میکرد کاملاً و بخوبی میدانست که چه میگوید. این ارتجاع سیاه یا دیو نابودی و مرگ از سیاره ی دیگر نیامده بود بلکه محصول جو خفقان و هراسی بود که بعضی دیکتاتورها در جوامع استبداد زده خود بوجود میاورند و با رشد و گسترش این ارتجاع سیاه خطری بسیار بزرگتر برای مردم تحت خفقان خود ایجاد میکنند. در زمان شاه بعلت جو ترس و خفقان و فقدان آزادی تقریبا هیچ تحولی در آگاهی مردم (سیاسی و غیر سیاسی) صورت نگرفته بود اما سیستم بشدت در حال پرداختن و رشد دادن به نیروهای ارتجاع سیاه ( اسلامگرایان) بود. رشد عظیم ساخت مسجدها بجای مدارس، رشد عظیم تکیه ها ، کلاسها و مدارس مخصوص توسط اسلامگرایان و با حمایت کامل حکومت و رشد عظیم تعداد ملایان همه و همه توسط حکومت استبدادی قبلی بر مردم ایران تحمیل شد. باری وقتی شاه از آمدن ارتجاع سیاه صحبت کرد بخوبی میدانست که چه میگوید زیرا این حکومت او بود که زیربنا و اساس این دیو مخوف هولناک و بسیار زشت را بوجود آورده بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از دست اندرکاران سایت . امیدوارم نظری که ثانیه ای چند فرستادم در سایت رویت شود. من مرتب سری به این سایت خواهم زد.

نوشته شده توسط: Anonymous

دو نفر بالا در باتلاق 1357 گیر کرده اند . بی خبر از اینکه سی و پنج سال گذشته وخوانندگان این سایت پا منبری نیستند. نسلی که از دم تیغ خمینی جان سالم بدر برده ا ند فراموش نکردند این افراد همصدا با آخوندها چه دروغ هایی را در مورد شاه منتشر کردند طوری که از ترس رسوا نشدن خلخالی را تشویق به ادامه اعدامها در بیددگاه های چند دقیقه ای کردند. اینها نسلی را با دروغ هاشان به قهقرا بردند. آن نرمشی که خامنه ای در مقابل آمریکا کرد این به اصطلاح چپ نماها سی و پنج ساله برای آخوند ها کردند و هنوز هم ادامه می دهند. صحبت های آقای رئیسی را دنبال کردم ایشان یکی از معدود افراد چپ هستند که به عنوان ایرانی میتوانم به وجودشان افتخار کنم. برای ایشان و همه آنها که بصرف حفظ منافع حقایق را نه تنها کتمان نکرده اند بلکه پرده از ابهامات برداشتند بهترین ها را آرزو دارم. آینده گان قدر دان ایشان خواهند بود.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

مسایل ساده را پیچیده نکنیم. نخست برای اینکه بتوانیم « حرف» بزنیم ضرور است « فضای دموکراتیک» ایجاد کنیم. آنهم تنها با «مبارزه» حاصل میشود. کسی این فضا را مفت و مجانی تقدیم نمیکند. در این حال و هواست که میتوان گفت « چه میخواهیم و چه نمیخواهیم». در فضای دموکراتیک میتوان سخن گفت- روزنامه و کتاب بیرون داد و تجمع کرد و احزاب و سازمانها را تشکیل داد و تشکلهای دموکراتیک ایجاد نمود . و غیره و غیره . دیکتاتوری باید برود. و دیکتاتوری جدیدی هم نباید ایجاد شود. که در این صورت نگونبختی باز از نو شروع خواهد شد. غرب در فکر آلترناتیو سازی ست. بخشی از رژیم کنونی- بخشی از سلطنت طلبان- مجاهدین و مانند اینها در صف آن آلترناتیو آینده قرار دارند. که یک حکومت متمرکز باز سرکار آورند. یا اینکه برنامه ی تشکیل دیکتاتوریهای «کوچک» را پیاده کنند. همه اینها در طرح خاورمیانه ی بزرگ و مکملات آن هست.

غرب کارش را همیشه چند جانبه انجام میدهد- حالا هر کدام را در عمل توانست پیاده میکند و آنهم برای حفظ «منافع» خودش است. گاهاً هم اشتباه میکند و نمیتواند منافع خود را نیز حفظ کند. در این میان چیزی که قابل تکیه است «تشکلهای خود ساخته ی مختلف مدنی مردم» اند که میتوانند پایه های دموکراسی و حکومت غیر متمرکز را از پایین سازمان دهند. و زیر بار آلترناتیوسازیها نروند. تنها و تنها تشکلهای خود ساخته ی مردم از پایین قابل اتکاء اند و لاغیر. جوانان و دانشجویان و دانش آموزان-زنان- زحمتکشان یدی و فکری- عرصه دانش - حقوق و اقشار اجتماعی و غیره باید متشکل شده و امور خود را از پایین اداره کنند. حالا تحت هر عنوانی که خود دوست دارند. مهم خواست و کیفیت دموکراتیک آنها ست که تعیین کننده است. این تشکلهای دموکراتیک لازم است اداره ی امور عرصه خود را همه جا به عهده گیرند. و « قدرت» خود را نشان دهند. نباید گذاشت از بالا برای این مردم «حکومت» تعیین کنند. این مسیر و فضا - همان پایه ی دموکراسی ست که ضرورتاً لازم است پیشبرده شود. تا راه برای طرح دیگر مسایل عملاً هموار گردد. هر چیزی که از بالا برای مردم تعیین شود- و تحت هر عنوانی هم باشد- و از طرف هر جریان یا نیرویی نیز باشد- به جز « دیکتاتوری» نمیتواند چیز دیگری باشد. قدرت بر پایه ی خواسته ها-باید از پایین اعمال شود. اگر میخواهیم دموکراتیک مسایل مبرم جامعه را حل کنیم. در این رابطه تجارب دموکراتیک جنبشهای اخیر آمریکای لاتین برای ما آموزنده است.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای آ. ائلیار، آقای ناثر ناسری خوشحالم که در یک نکته که من هم با شما هم نظر هستم به هم نزدیک شده اید (یا شده ایم)، در ایران (به دلیل ساختار جمعیتی چند ملیتی و اکثریت نبودن هیچکدام از ملتها در آن) هرگز دمکراسی قبل از شکل گیری حق تعیین سرنوشت ملل تحقق نخواهد یافت و حتی کوچکتری چالش برای دموکراسی در همان گامهای اول تلاشی خواهد بود برای حل مسئله ملی. دمکراسی در ایران تنها و تنها بعد از تحقق حق ملل در تعیین سرنوشت خویش است. آنهایی که امروز شعار دمکراسی قبل از حقوق ملی خلقهای غیرفارس را مطرح میکنند، یا بی تجربه اند، یا جاهلند و یا آگاهانه در پی فریب خلقهای غیرفارس جهت استحکام پایه های اولیه دولت استعماری فارسی در دوره جدید هستند!! شاد باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

کسی که با چندین نام کامنت میزاره ,باید حذف شود و این سانسور نیست, بلکه جلوگیری از گول زدن خواننده است. با نامها و نظرات گوناگون در مورد یک مقاله کامنت نوشتن , نشانه عدم بولوغ سیاسی وشخصیتی این افراد است!!

نوشته شده توسط: یونس شاملی

این هم زاویه نکاه من به مقاله خانم اشرف دهقانی؛
http://www.iranglobal.info/node/29810

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم اشرف دهقانی سلام . هنوز کتاب حماسه مقاومت در قفسه کتاب من است. وقتی جوان بودم کتابت را سطر به سطر میخواندم و از ان همه فداکار ی و ایستاده گی به خود می بالیدم و اینکه در کشور من زنانی وجود دارند که برای سعادت ملت ایران هر رنجی را بخود هموار میکنند.و اکنون ان وعده پوچ سعادت و سوسیالیسم به یک عزای ملی و یا یک عزای سوسیالیستی در کشور من ایران تبدیل شده است.

من نمیدانم علت شکست و یا فریب تاریخی ملت ما ا یران را شما در کجا جستجو میکنید ؟

ولی من ، خطای اندیشه / بی وطنی / وابستگی / ساده لوح بودن /و به هر قیمت نظامی را سرنگون کردن / جنگ و شعار های طبقاتی را طرح کردن و اساسن تخریب را، عامل اساسی نابودی کشور ایران میدانم.

انچه رشته بودیم بدرستی پنبه شد.برای اینده چه پیامی دارید که استبدادی دیگر[پیاده] نشود؟
با احترام .

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیارگرامی،تشکرازجوابتان که دقیق نوشتید:دموکراسی های غربی(بورژوازی)ناقص اندوضمن آنکه دموکراسی شرط لازم است ولی برای حل مساله ی ملی کافی نیست ومبارزین جنبش های ملی نبایدفریب عوامفریبی های شونیست ها وقولهای سرخرمن آنهارابخورند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ناسری گرامی در کامنت دوم خود پاسخ پرسش شما را نوشته ام :« اینکه مسئله ملی برخی ملتها در دموکراسی های جهانی هنوز حل نشده است دلیلش « توازون نیروها»ست ، که به زیان حل مسئله است.» و اضافه میکنم برای مثال در کانادا جهت جدایی کبک « اکثریت» نتوانست رأی لازم را کسب کند. گرچه جدایی خواهان بر استان خود حکومت میکنند. همینطور قید کرده ام که «دموکراسی شرط ضرور است ولی کافی نیست. » دموکراسی سرمایه داری که بر اساس « نمایندگی» ست، یک دموکراسی ناقص است. دموکراسی کامل نسبی بر اساس «مشارکت مستقیم مردم در اداره ی امور » را معنی میدهد. دلیل وجود برخی نا رسایی ها در دموکراسی سرمایه داری « ناقص» بودن آن است. هرچه دموکراسی توازون نیرو ها را به نفع خود برهم زند، هر چه به سوی دموکراسی مستقیم عمق پیدا کند شرایط حل مسایل بهتر تدارک دیده میشود. حقوق را با ید با مبارزه به اجرا در آورد.

دموکراسی در اساس مبارزه ی دائمی برای تأمین و اجرای هرچه بیشتر و بهتر حقوق مردم است. اینکه از یک سو از وجود دموکراسی صحبت کنیم و از دیگر سو عدم حل مسایل مبرم را نشان دهیم یک تناقض آشکار است. وقتی مسایل مبرم جامعه حل نشده پس چرا از « دموکراسی» یاد میکنیم؟ آن دیگر دموکراسی کافی برای حل مشکلات نیست. و ناقص است. دموکراسی وقتی هست که مشکلات حل شده باشند. « دموکراسی ناقص» و «کاذب» وجود دارند. بخشی از روشنفکران جامعه فارسی زبان که «حفظ تمامیت ارضی» را « با استبداد» شرط همکاری خود اعلام کرده اند؛ به دنبال « دموکراسی کاذب» اند. و نه حتی ناقص ! پس در اندیشه من سه نوع دموکراسی مطرح شده : کاذب-ناقص- مستقیم. کاذب را برای کشورهای سرمایه داری کم رشد تدارک می بینند. از جمله برای ایران. در تئوری از دموکراسی نا قص حرف میزنند - در عمل آنرا به کاذب تبدیل میکنند. هدف ستمدیدگان باید رسیدن به دموکراسی مستقیم باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

اولا خیلی مهم است که دوستانی مثل شما طرفدارسوسیالیسم وعدالت اجتماعی ،ازنوشته وگفته های یکی ازبزرگترین مبارزین راه آزادی وسوسیالیسم ودموکراسی دهه های چهل وپنجاه ایران آشنا باشد.لطف کنید آز همنشین بهار بخواهید این مصاحبه شکری، شکراله پاکنژاد با عاطفه گرگین را دراینجا درج کنند ونیز مصاجبه فرد هالی دی با پاکنژاد.دومآ شما دراین پیامتان بجای جواب دادن به لاینحل بودن مساله ملی درکشورهای انگلیس واسپانیا وفرانسه ،برزگترین مهددموکراسی های غربی، بمسائل جنبی اشاره نموده ایدمساله زنان هم بطورکامل دراین جوامع دموکراتیک حل نشده است.باتمام تبلیغات برابری زن ومرد مثلآ درکشورسوئد حقوق پزشگان مرد ازحقوق پزشگان زن بیشتراست درآلمان هم همین است ودرهمه کشورهای دموکراتیک غربی همین است.پس با دید شما باید صبرکزد تا اول مسا ئل لاینحل عدالت اجتماعی حل شوند! لطفآ مقالات پاکنژادبخوانیدتا بعمق مسائل ملی برسیدباتشکر

نوشته شده توسط: تبریزی

..... ادامه

..... نه دموکراسی نام دارد و نه آزادیخواهی! آن هم در کدام هنگام؟ در هنگامی که رژیم گدایان مفت خور آخوندی پس از کشتار و سرکوب صدها هزار تن در زندان ها و شکنجه گاه هایش از سرزمینی به نام ایران دوزخی بی همتا در جهان ساخته است! در هنگامی که بهای نان در بیست و چهار ساعت ده برابر می شود و مردم ایران حتی توان خرید نان را نیز ندارند! در هنگامی که دزدان سر گردنه رژیم ولایت فقیه صد میلیارد، صد میلیارد تاراج می کنند! برخی از هرزنامه نویسان تارنمای ایران گلوبال که خود را ناسیونالیست ترک می نامند و برای ترک های ایران بالا و پائین می پرند نه تنها حتی یک بار درباره کشتارها و جنایت های رژیم در شهرهائی مانند تبریز و اورمیه و زنجان و اردبیل چیزی ننوشته اند بلکه در راه کسانی که درباره این ددمنشی ها نوشته هائی را به تارنمای ایران گلوبال فرستاده اند سنگ اندازی نیز کرده اند! نیازی نیست که من بگویم به این لینک و به آن لینک نگاه کنید، خود شما که گرداننده تارنمای ایران گلوبال هستید و بینندگان دیگر اگر در بخش جستجوی تارنمای ایران گلوبال بنویسید: مینا زرین، شاهرخ زمانی، شهناز غلامی، فرشته قاضی، افشین اسانلو، منیره برادران، الناز بابازاده، مینا احدی، شبنم مددزاده خواهید دید که درباره این ترک نژادان و ترک تباران و ترک زبانان هرگز هیچ یک از پان نامه نویسان تارنمای ایران گلوبال نه نوشته ای به ایران گلوبال فرستاده اند و نه یک سطر برای همدردی با این ترکان در ایران گلوبال نوشته اند! درباره کشتار زندانیان سیاسی در زندان تبریز هیچکس تا کنون ندیده است که هرزنامه نویسان تارنمای ایران گلوبال که درباره ترک پرستی بالا و پائین می پرند نوشته ای به تارنمای ایران گلوبال بفرستند! آری، همه کسانی که از آنها یاد شد ترک هستند و هیچکدام نه از قوم منحوس فارس هستند و نه از نژاد فارس که ژن معیوبی دارد هستند! پس این چه نمایشی است که پان نامه نویسانی که برای ترک ها در ایران گلوبال بالا و پائین می پرند به راه انداخته اند؟ هی ترک، ترک می کنند؟ هی زبان، زبان می کنند؟ هنگام تابستان من ده ها نوشتار درباره ددمنشی های رژیم آخوندی به ایران گلوبال فرستادم، پان نامه نویسانی که در هنگام تابستان به گردش و خوشگذرانی سرگرم بودند اکنون که هنگام زمستان است در خانه های گرم و نرم نشسته اند و پس از خوردن قورمه سبزی، جوجه کباب، چلوکباب، چلوبرگ، بورانی پلو، بزباش، کله پاچه و انواع غذاهای لذیذ و شرب شراب های خوشمزه فرانسوی، ایتالیائی و هر از گاهی تناول گیلاسی ویسکی اسکاتلندی که برای رقیق کردن خونشان مؤثر است درباره زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای هرزنامه نویسی می کنند! ***** دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، پیش از این چند بار من از شما خواستم که ریشه این پان نامه نویسان را در تارنمای ایران گلوبال بسوزانید اما شما گفتید که تارنمای ایران گلوبال چون یک تارنمای خطی نیست پس این هرزنامه نویسان می توانند هرزنامه هایشان را بنویسند! دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، برداشت سالوادور آلنده ای شما از آزادی بیان و دموکراسی تنها یک هوده دارد و آن هم سود بردن پینوشه و پینوشه ها از هرج و مرج پیش آمده است!
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، برداشتی که از واژگانی مانند مردم سالاری و آزادی بیان یک رهبر سیاسی، یک سیاسی کار و یا گردانندگان یک تارنمای سیاسی دارند اگر نادرست باشد جز زیان فرجامی نخواهد داشت! به سالوادور آلنده و کارکرد او و فرجامی که داشت نگاه کنید، سالوادور آلنده یک سوسیالیست بود، در شیلی با گزینش مردم به روی کار آمد، چند بار سالوادور آلنده در سخنرانی هایش گفته بود که دولت وی نخستین دولت سوسیالیست است که بدون جنگ و خونریزی به روی کار آمده است! اما برداشت سالوادور آلنده از مردم سالاری برداشت درستی نبود! آشوبگران در شیلی به خیابان ها می ریختند و هر روز تظاهراتی بر ضد سالوادور آلنده انجام می دادند و سالوادور آلنده هم که خودش را آزادیخواه و دموکرات می دانست در برابر این آشوبگران نرمش نشان می داد! کسانی در روزنامه های آن روز شیلی بارانی از دشنام و ناسزا را به سالوادور آلنده ...

..... و گردانندگان دولت وی می باراندند و سالوادور آلنده نیز که خودش را هوادار آزادی روزنامه ها و روزنامه نگاران می دانست هیچ واکنشی در برابر هرزنامه نویسانی که نام خودشان را روزنامه نگار گذاشته بودند انجام نمی داد! فرجام سالوادور آلنده با برداشت های نادرست وی از مردم سالاری و آزادی بیان و آزادی قلم چه شد؟ بانک های شیلی ورشکسته شدند، فراورده های خوراکی کمیاب شدند، کارخانه های شیلی بسته شدند، آشوب های خیابانی همه جا را فرا گرفتند و کشور شیلی آشوبگاهی بی همتا در جهان شد! تاریخ چندین بار نشان داده است که اگر در کشوری نظم و امنیت باشد رژیم دیکتاتوری می تواند در آن کشور فرمانروائی کند اما اگر در کشوری نظم و امنیت از میان برود هیچ رژیمی هرچند مردم سالار و آزادیخواه نیز نمی تواند در آن سرزمین فرمانروائی کند! و این چنین بود که در شیلی ژنرال آگوستینو پینوشه دولت سالوادور آلنده را از میان برد و بر سر کار آمد و پس از به روی کار آمدن آگوستینو پینوشه نظم و امنیت به شیلی بازآمد و دولت آگوستینو پینوشه که مانند دولت سالوادور آلنده مردم سالار و آزادیخواه نبود سال ها در شیلی فرمانروائی کرد! ***** نمونه دیگر جعفر پیشه وری است! جعفر پیشه وری سوسیالیست بود و سوسیالیست بودن وی پول های مفت و سودهای سرشار دهداران و زرسالاران آذربایجان را به خطر می انداخت! از این روی دهداران و زرسالاران آخوندهای مفت خور را به کار گرفتند و آخوندها هر سنگ اندازی را که می توانستند در راه پیشه وری و بهسازی های او به کار ببندند به کار بستند! یک روز به بهانه مردن آخوندی به نام ایة الله اصفهانی تظاهرات بزرگی بر ضد پیشه وری برگزار کردند و پیشه وری را کافر و بیدین و لامذهب نامیدند و گفتند ای مردم دین از میان رفت! اسلام از میان رفت! روز دیگر از بازاری ها خواستند با دستگاه کفر و بیدینی پیشه وری همکاری نکرده و با کارهائی مانند احتکار کالا در راه پیشه وری سنگ اندازی کنند و ..... اما جعفر پیشه وری که خودش را دموکرات و آزادیخواه می دانست تنها کاری که در برابر آخوندهای مفت خور و آشوب هائی که به پا می کردند انجام داد نرمش نشان دادن و خاموش ماندن بود! فرجام پیشه وری با برداشت نادرست پیشه وری از آزادی بیان و آزادی قلم و دموکراسی چه شد؟ فرجامش این شد که آخوندها دستگاه پیشه وری را از درون پوکاندند و تیمسار میرهاشمی تنها یک لگد زد و همه سازماندهی پیشه وری از میان رفت! ***** دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، با اندوه فراوان باید گفت که برداشتی که شما از آزادی بیان و آزادی قلم دارید کم کم دارد تارنمای ایران گلوبال به فرجامی مانند فرجام شیلی در زمان سالوادور آلنده می رساند! اگر کسی تارنمای ایران گلوبال را برای نخستین بار باز کند چیزی که در صفحه نخست این تارنما خواهد دید هرزنامه های میلیاردرزاده های مفت خوری است که پس از خوردن جوجه کباب و خاویار و بالا انداختن چند گیلاس ویسکی اسکاتلندی و شامپاین فرانسوی درباره زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای سخنان صد من یک غاز بی سر و تهی می نویسند که هیچ خواننده ای ندارند! سپس این ورشکستگان سیاسی برای آن که وانمود کنند "ما بیشمارانیم!" با ده ها نام و ده ها آیپی یادداشت هائی را که جز هرزنامه نامی ندارند پیاپی به تارنمای ایران گلوبال می فرستند و شما نیز که تارنمای ایران گلوبال را می گردانید با برداشت نادرستی که از آزادی بیان دارید به این هرزنامه ها پرک می دهید که به نمایش درآیند و به این هرزنامه نویسان میدان را برای تاخت و تاز آماده می کنید! دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، پرک دادن به هرزنامه نویسان برای انباشتن تارنمای ایران گلوبال با انبوهی از هرزنامه های بی سر و ته در هیچ کجای جهان نه آزادی بیان نام دارد و نه آزادی قلم! .....
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رازی،ازآنجائیکه شما پیامهای تمسخرآمیز وطنزآلوددرباره مبارزین،مبارزینی که علیه استبدادزبانی وفرهنگی،مبارزه علیه زبان قاتل والکن دولتی ونه زبان قابل احترام هموطنان فارس زبان ،بلکه زبان انحصاری وتحمیلی وقاتل دولتی، مینوشتید معلوم نیست این پیامتان جدی است یا مسخره کردن دوباره خودتان؟لطفآ اول با خودتان تعین تکلیف کنید کی خودتانرامسخره میکنیدوکی پیام درست حسابی مینویسید باتشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

Shameful

It's such a shame that a that an organisation that calls itself "peace and love" organises a demonstration and gathering for a nationalistic chauvinistic purpose. You can call yourself organisation for "Persian dominance" or "Anti arab organisation" or something like that which would be more appropriate name, but certainly you are not promoting peace
نوشته شده توسط: Anonymous

خیالی نیست اون کامنت رو حذف کنید ولی وقتی به غرق شدن خانواده‌ها در دریاها وُ اقیانوس‌ها برای فرار از دستِ انصارِ خمینی نگاه می‌کنم وقتی به مرگِ خاموش هموطنان و آمارهای وحشتناکِ مرگُ میرِ ناشی از هوای‌آلوده، آبِ آلوده، فضای‌آلوده(پارازیت)، خوراکِ آلوده، تصادفات جاده‌ای(عدم ایمنی خودروها و وضعیت بحرانی ‌جاده‌ها) فقط سالانه نزدیک به جمعیت استادیوم آزادی مرگِ دختران و زنان در دالونهای غیربهداشتی و غیرقانونیِ سقط جنین، 75درصد سیگارهای آلوده به فضولات حیوانی و مواد سمی‌سرطان‌زا، به مواد مخدر شیمیایی و اعتیاد، اعدام، میزان خودکشی(دو برابرِ میزان "قتل" در سال!)، به خساراتِ جانی و روانیِ جنگِ تحمیل شده(هشت‌ساله) از جانب خمینی، به این قبرهای چهارطبقه و بهشتی که خمینی وعده داد(بهشت زهرا) و فوج‌فوج لشکرهای افقی.. به اینهمه مرگ و مرگ و مرگ وقتی نگاه میکنم، میخوام بدونم استاد

، میخوام بدونم استادملکی(نامه‌بر و مبلغِ خمینی) هم خوب نگاه میکنه چه کرده با ما فرزندانش؟ یعنی اینهمه شکنجه و زندان و تلاشِ ایشون برای جبران، کمکی کرد به هجمۀ مصیبت؟ آیا مرده‌ای زنده شد؟ من از لحظه‌ای که چشم وا کردم در مدینۀ فاضلۀ همین ابوذرُ عمارپرستان به خفگی دچارم! حق ندارم حتی محترمانه پرسشی از این بزرگانِ سهراب‌کــُـشِ‌مون داشته باشم؟ اینا همچنان مریدانی دارند که در صحنۀ "ملی‌مذهبی‌"، دوباره ابراهیم یزدی و قطب‌زاده‌ها(زیباکلام و امیرانتظام و..) از بساطِ شامورتی بیرون خواهند کشید و نهایتاً سکان را خواهند سپرد به دستِ امیرکبیرهای تقلبی و امثال رفسنجانی‌ها. ////////////////////////////////////////////////////////////////////در مورد آمارِ ذکر شده هر کجا پرسش و ابهامی بود بفرمایید، منبع و ماخذِ معتبر با محتوا و ارقامی دقیق‌تر ارائه خواهم داد که براستی خواندنی‌ست. (داره صبح میشه مثل همیشه فکرُ خیال سهم ما از خوابِ آسوده رو به زیرِ دو ساعت کشونده. اونا چطور خوابشون میبره، نمیدونم!).
نوشته شده توسط: Anonymous

اگه به مبحث تمامیت ارضی به شکل حقوقی نگاه بشه پای مالکیت مینَوی و میزان اختیارات مردم یک کشور در محدوده و منابعِ اشاعه یافته به میان میآد که به طبع طبق قوانین بین‌المللی مالکیت هر فرد در جزء به جزء خاکِ اون کشور به شکل معنوی(مینوی) ساری‌ست که در اینصورت برای جداسازی خطه‌ای از کشوری باید طی روَندی حقوقی، حقوقِ و خواستۀ تمامی افرادِ یک کشور درنظر گرفته بشه که از این حیث به موضوع نگریستن هم، حائز اهمیته. از طرفی درعمل این قوانین فقط برای حفظِ مستعمراتِ قدرتهای جهانی کارایی داشته و جدا شدن بحرین و امضای عهدنامه‌های دیگر توسط دیکتاتورهای غیرمنتخب آنهم به نمایندگی از مردم کشورمون، نشان‌دهندۀ صوری بودن این قوانین در صورتِ حفاظت از منافع مردمِ کشورهای منطقه بوده و احتمالاً در آینده‌ای نزدیک نیز به همین منوال پیش خواهد رفت. به شخصه همیشه نگاهم به این موضوع، با نظرِ آ.ائلیار عزیز همسو بوده البته

البته با درنظر گرفتن موقعیت‌های استراتژیک و حفظ منافع مردم منطقه به بهترین شکلِ ممکن. به صِرفِ جداسازی و تمامیت‌خواهی مشکلی حل نخواهد شد بیشمار فاکتور در بالا بردن سطح زندگی مردمِ هر سرزمین موجوده که گاهی عدم رعایتِ یکی از اونا میتونه خانمانسوز باشه.(شب‌هایی که بدخواب میشم یعنی مزاحمت برای مسئول کامنتها!)
نوشته شده توسط: Anonymous

علی‌رضا؛ بابا ما که مثلِ زیباکلام و منتظری(پایه‌گذار اصل ولایت فقیه در قانون اساسی) و امیر انتظام و حتی جناب ملکی دستی در سفرۀ حُکام نبرده و اسیرِ خوانِ گستردۀ حکومت اسلامی نشده بودیم، اصلاً توُی تاریخ دیده نشده و نخواهیم شد چه برسه که قضاوت هم بشیمُ حلواحلوا.. اونوقت شما حرص میخوری که چرا این حضرات بنا به ملاحظات از افکارِ سیاسیِ روز برخوردار نشده‌اند؟ این آقایون کِی بخشیده شدند که فراموش نشوند؟ حال آنکه شما نه‌تنها بخشیدی و نه‌تنها فراموش کردی بلکه از دیگران هم انتظار داری به مانندِ شما عمل کنند و بارِ دیگر آزموده را ‌آزمایند؟! دوست دارید یه‌بار دیگه به منتظری‌ها سواری بِدیم؟ امیدوارم جناب ملکی هر چه زودتر از حصری که برای ایشون و خانوادۀ محترم ایجاد کردند آزاد شده و روزی نیز در دادگاهی عادلانه به همراهِ رفقاشون، پاسخگوی اعمالِ خود در به قدرت رسوندنِ خمینی جنایکار باشند.

کامنتی در همین مضمون با رعایت کامل موارد بهداشتی و در پاسخ به علی‌رضا(ساعت‌ها پیش از کامنتِ یوسف آذربایجان و آ.ائلیارِ عزیز) ثبت کردم ولی بنا به هر دلیل هنوز منتشر نشده! امیدوارم این کامنت بجای اون به اشتراک نظر گذاشته بشه. نحوۀ واکنش و دفاع دوستان برام خیلی مهمه.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

درارتباط با نظرات دوستان عزیز:اطلاعی ندارم زنده یاد شکرالله پاک نژاد در مصاحبه اش چه گفته ولی من ازسالها پیش مسئله ی دموکراسی را در پیوند با حل مسئله ملی در ایران می بینم. بدون حل مسئله ملی جامعه ایران به دموکراسی نمی رسد.همینطور بدون حل مسئله عدالت اجتماعی دررابطه با زحمتکشان یدی و فکری. و باز همینطور بدون رفع دیگر تبعیضات ازجمله در موردزنان ومذاهب و غیره. اینها جوانب مختلف یک قضیه اند و بدون حل آنها دموکراسی در ایران به واقعیت تبدیل نمی شود. بخشی از روشنفکران جامعه ی فارسی زبان در واکنش به بیانیه کومله-حزب دموکرات، « حفظ تمامیت ارضی»را کار پایه همکاریها اعلام کردند. از نظر من اینان به« حفظ زورکی تمامیت ارضی» معتقد اند وحفظ آنرا به «هر چیز مقدم » میدانند. حتی به دموکراسی و مبارزه با دیکتاتوری. اینان « زورکی » میخواهند تمامیت ارضی را حفظ کنند. من به « اتحاد آزادانه و دواطلبانه» میاندیشم.

و هیچ چیز « زورکی» را نمی پذیرم حتی چیزی را که موجب « سعادت من و دیگران» باشد. «خوشبخت کردن زورکی» را قبول ندارم. و آنرا به غایت نادرست میدانم. این بخش از روشنفکران جامعه ی فارسی زبان از قافله ی تمدن خیلی عقب اند. آنها هنوز در این عصر تفاوت یک چیز زورکی را با آزادانه و داوطلبانه درک نمیکنند. آنها برای کسی « حق انتخاب» قائل نیستند. یعنی در مورد حفظ تمامیت ارضی دیکتاتوری اعمال میکنند. این استبداد قابل پذیرش نیست. مسئله ی حفظ تمامیت ارضی در ایران هم باید با روش دموکراتیک حل شود و نه با دیکتاتوری. در مورد عدم مقاومت فرقه دموکرات نیز قبلاً در مقالاتم نوشته ام که آنرا یک اشتباه اساسی میدانم. مقاومت، عنصر جدایی ناپذیر هر جنبش مترقی ست. دستور عدم مقاومت از طرف رهبران فرقه فاجعه بود. که نتیجه آنرا دیدیم. چریک فدایی تا 57 « سلاح و سیانور» را برای « مقاومت» انتخاب کرده بود و به آن نیز عمل نمود. اینبود که نیروی ملیونی جوانان را به حرکت در آورد. فرقه ی دموکرات شعار « اؤلدو وار دؤندو یوخ»- یا مرگ یا آزادی- را انتخاب کرده بود؛ ولی متأسفانه به آن عمل ننمود. و ضرباتش را هم مردم ما متحمل شدند. و بعد ها چریک فدایی شاخه ی آذربایجان برای بر خورد با این سرخوردگیها مجبورشد « سلاح -سیانور» را انتخاب کند. مرضیه ی گل و دهها نازنین دیگر برای زدودن این ناامیدیها با این شیوه مقاومت کردند. که جنبش فدایی جان گرفت و شعله ور شد. من هم فکر نمیکنم که دموکراسی با برداشت آن بخش از روشنفکران جامعه فارسی زبان از این مقوله - آنچنان که آنها میخواهند- در ایران پیاده کنند ، مسئله ملی و عدالت اجتماعی و غیره حل میشوند. برداشت این بخش از روشنفکران از دموکراسی سطحی ست و چیزی برای ملیتهای ستمدیده و زحمکشان به بار نمیاورد. من به برداشت خود از این مقوله اشاره کرده ام. دموکراسی بدون عناصر یاد شده در بالا یک چیز سطحی و گول زنده است. که من آنرا « دموکراسی کاذب» مینامم.
خانم اشرف دهقانی- افتخار مردم و مبارزان آذربایجان- منظورش از دموکراسی، «دموکراسی پرولتری» ست. که بعد از انقلاب به رهبری زحمتکشان میتواند پیاده شود. همانطور که در « مارکسیسم کلاسیک» عنوان میشود. من چنین نمی اندیشم. در ایران که یک جامعه با نظام سرمایه داری کم رشد است شرایط پیاده شدن سوسیالیسم ، بگوییم با مشخصه ی دموکراتیک، و نه با خاصه های دیکتاتوری -که در تاریخ نتیجه اش را دیده ایم- وجود ندارد. مگر اینکه دیوار چین سیستم سرمایه داری جهانی در « اروپا و آمریکا و ژاپن و غیره» بشکند. و راه باز شود. تا چنین شرایطی آماده شود تنها میتوانیم « دموکراسی رئال» را توسط زحمتکشان و تبعیض دیدگان و ستمکشان عمق بدهیم. و مراحل ضرور و مقدماتی را آماده کنیم. که عبارتند از « رفع دیکتاتوری و تبعیض همه جانبه و اجرای عدالت اجتماعی نسبی» ست. و غیره. این را هم اضافه کنم که مسایل آذربایجان بدون چپ آذربایجان غیر قابل حل است. و در عین حال حل مسایل آذربایجان در پیوند ناگستنی با مسایل کل ایران قرار دارد. و همینطور منطقه و جهان.
نوشته شده توسط: Anonymous

تو که اسمت رو گذاشتی بابک خرمدین و طرفدار شوونیسم فارس و پان ایرانیست متحجر اولا این موضوع فرع نیست اصله دوما فرع تویی

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام به جناب سانسورچی محترم، و با ارزوی توفیقات شبانه روزی در امر شریف ممیزی. من یکبار قبلا نوشته بودم که به هیچ وجه دوست ندارم بجای شما باشم. درد دل شما را هم خواندم و از آنجایی که قبلا با شما (و دستیاری جناب ائلیار که همینجا خدمتش سلام دارم) بحثهای مفصل و لی متأسفانه بی نتیجه ای درباره "توهین" کرده ام، اینجا از این مسئله می گذرم و به نکته دیگری می پردازم که گویا باعث دردسر شما شده است: کلمه بقول شما "بی پدرومادر " نژادپرستی. سانسورچی عزیز! هرکسی که انسانها را بر اساس نژاد، تبار، قومیت، ملیت و یا "زبان" (روی اینیکی تأکید مؤکد می کنم) تقسیم بکند و مبنای قضاوتش را این تقسیم بندی قرار بدهد، یک "نژادپرست" است. کسی که از "جامعه عقب مانده فارسی" و در مقابل آن از "جامعه پیشرفته ترکی" دم می زند (نیازی با اسم بردن نیست، نماینده تام الاختیار و غیرقابل تعویض کشور ترکیه را همه می شناسیم) یک نژاد

یک نژاد پرست است . کسی که زبان میلیونها انسان را "الکن" می نامد
http://www.iranglobal.info/comment/26109#comment-26109
یک نژادپرست است. شما ولی ظاهرا بنابر سیاستها و معیارهای سایت ایران گلوبال اینها را بقول آ. ائلیار نمونه های "ازادی بیان" می دانید و مشکلی با چنین اظهارات نژادپرستانه ندارید (کما اینکه این کامنت را چاپ کرده اید). همه اینها را اگر کنار بگذاریم، دیگرنفرت انگیزتر از اظهارات کسی که معتقد است و در ملاء عام هم اعلام کرده است که «فارسها بی شعور و دچار نقص ژنتیکی هستند» مگر چیز دیگری هم وجود دارد؟ آیا این اظهارات نژادپرستانه نیستند؟ آیا اینها هم شامل آزادی بیان می شوند؟ اگر اینطور است، چرا شما سؤال محترمانه من در اینباره را به کرات سانسور کرده اید و می کنید؟ اگر این سخنان مصداق بارز "نژادپرستی" هستند، چرا گوینده آن اجازه درج مطالب نفرت پراکننده خود را در این سایت که می خواهد "گلوبال" باشد و مرزهای نژاد و تبار و قوم و مذهب را درنوردد، دارد؟ آیا شما با اینکار به نژادپرستان امتیاز نمی دهید و کمک نمی کنید که نژادپرستی بقول آلمانیها Salonfähig و بقول انگلیسیها socially acceptable بشود؟ فکر می کنید در جهان متمدن چند نشریه جدی که هم خودشان و هم خوانندگانشان را جدی بگیرند و فقط در فکر افزایش تیراژ نباشند، پیدا می شوند که به تریبون چنین شخصی تبدیل بشوند، به تریبون شخصی که اظهارات صریحش درباره فارسها، روی تفکرات نازیها در باره یهودیها را سفید کرده است؟ مشکل کلمه "بی پدر و مادر" نژادپرستی نیست، مشکل تفکری است که همه حساسیتش را در اینباره از دست داده است و به بهانه آزادی بیان خود را مثل بلندگوی دستی در اختیار افراطی ترین و مرتجعترین گرایشات نژادپرستانه قرار می دهد. سایتهایی که بدست چپهای استالینیست و انترناسیونالیست سابق اداره می شوند، همه در یک نکته مشترکند و آنها اینکه دامن زدن به نفرت قومی را با دفاع از حقوق بقول خودشان "ملل تحت ستم" (اصطلاحی که نفهمیده از لنین یاد گرفته اند و طوطی وار تکرارش می کنند) عوضی می گیرند. سایت اخبار روز راه رفته شما را بارها رفت، تا اینکه نژادپرستان چنان شورش را درآوردند که مسئولین آن مجبور شدند بنویسند: «این بار ما می‌خواهیم، انتقاد خود را متوجه‌ی جریاناتی کنیم که زیر پرچم مبارزه با «ستم ملی»، به طور آشکار به دشمنی و جدایی بین مردم ایران دامن می‌زنند. در صدد «اتحاد» ملیت های تحت ستم، علیه «فارس ها» هستند و این دروغ و ادعای پوچ را می‌پراکنند که گویی رمز خوشبختی مردمان ایران در آن است که هر کس در گوشه‌ای از این خاک برای خود دولتی به پا کند» اینها را من "رازی" کامنت نویسی (که شما علاقه خاصی به سانسور کامنتهایش "ظاهرا" دارید) ننوشته ام. اینها را یک سایت چپ سنتی به سرپرستی فؤاد تابان از همرزمان قدیم کیانوش توکلی نوشته است. ولی ایران گلوبال ظاهرا هنوز به آندرجه از حساسیت انسانی و دوراندیشی سیاسی نرسیده است که چنین مطلبی را در بالای صفحه اش درج کند. یادتان هست که کیانوش توکلی از درج نشدن نام "ایران گلوبال" در سایتهای اجتماعی مثل گویا شاکی بود و می خواست بر علیه آن کمپین راه بیندازد. آیا یکبار سعی کرده اید عینک "همه-شوینیست-بینی" را از چشمانتان بردارید و به علت واقعی این پدیده نگاه کنید؟ از جمله اینکه آنها نمی خواهند به بهانه آزادی بیان در این پروژه "نفرت پراکنی قومی" سهیم بشوند و مسئولیت خونهای ریخته شده در آینده را به عهده بگیرند؟ آسانترین کار، همیشه انداختن گناه به گردن دیگران است. ولی آسانترین راه، همیشه بهترین راه نیست. با آرزوی موفقیت رزافزون شما در امر خطیر سانسور و ممیزی.
نوشته شده توسط: Anonymous

من وارد شدن خانم دهقانی به مبحث حقوق ملل تحت ستم را به فال نيک ميگيرم چرا که مسئله ملی تابو سياسی و خط قرمز تماميت خواهان و به اصطلاح سراسری هاست و اميدوارم ديگر شناخته شده ها نيز از خط قرمز گذشته و به ياری ملل تحت ستم بيايند .بلاخص ترک زبانان شناخته شده .از ياد نبريم که عامل اصلی وارد شدن به سياست در آذربايجان ستم ملی و مضاعف بود و در حال حاضر بشدت رشد کرده « البته طرفداری از عدالت اجتماعی ديگر روی سکه است » و به هيچ وجه از ياد نميبرم که مناف فلکی اشعار حيدر بابا را توسط کاربن تکثير و پخش ميکرد و من اولين بار به اين شکل با حيدر بابا آشنا شدم و مديون مناف هستم .روحش شاد راهش پر بار باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توكلي, ضمن تشكر از زحمات شما و بقيه دوستان گرداننده سايت, بدليل عوارض ناشي از استفاده كارتهاي اعتباري, پيشنهاد ميكنم براي رفع نگراني هموطنان خواهان كمك, paypal را هم اضافه نمائيد. و ديگر اينكه كامنت هاي دوستاني كه سوابق اخلاقي ضاله ( ؟ ! ) در كامنت هاي گذشته نداشته اند, بلا فاصله پخش شوند. و در خاتمه, براي تنوع بيشتر و پر بار نمودن سايت, قدري هم مطالب ديگري كه گريبانگير مردم كشورمان هست, در كنار منازعات قومي و زباني, كه اكثريت نوشته ها را تشكيل ميدهند, انتشار دهيد

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا علیرضا؛ بابا ما که مثلِ زیباکلام و منتظری(پایه‌گذار اصل ولایت فقیه در قانون اساسی) و امیر انتظام و حتی جناب ملکی دستی در سفرۀ دزدان نبرده و از خوانِ گستردۀ حکومت اسلامی شکمی آلوده نکرده بودیم، اصلاً توُی تاریخ دیده نشدیم و نخواهیم شد چه برسه که قضاوت هم بشیمُ حلواحلوا.. اونوقت شما حرصِ این رو میخوری که چرا این حضرات بنا به ملاحظات از افکارِ سیاسیِ روز برخوردار نشده‌اند؟ این آقایون کِی بخشیده شدند که فراموش نشوند؟ حال آنکه شما نه‌تنها بخشیدی و نه‌تنها فراموش کردی از دیگران هم انتظار داری در این جنگِ ناگزیرِ قدرت به مانندِ شما عمل کنند و بارِ دیگر آزموده را ‌آزمایند؟! دوست داری یه بار دیگه به منتظری‌ها سواری بِدیم؟ امیدوارم جناب ملکی هر چه زودتر آزاد بشن و روزی در دادگاهی عادلانه به همراهِ رفقاشون، پاسخگوی اعمالِ خود در به قدرت رسوندنِ خمینی جنایتکار باشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

هدف پنهان و اشکار خانم اشرف دهقان با نوشتن چنین مقاله ای, آنهم در زمانیکه داد ملتهای ساکن ایران در اثر ظلم ناشی از یک سیستم پان فارسی در ایران به آسمان بلند شده, زمانی تحصیل به زبان مادری در میان اقشار تمام جوامع ایران با شدت تمام مورد بحث و جدل است, m جز خدمتگزاری به ایده تمامیت ارضی و از پشت خنجر زدن به ملتهای تحت ستم نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

عبدالرزاق الشمری: دولت عراق مردم الانبار را به بهانه هدف قرار دادن داعش مورد حمله قرار ميده....................
عبدالرزاق الشمری يکی از رهبران جنبش مردمی الانبار به شبکه جهانی بی.بی.سی عربی گفت: آنچه در استان الانبار جريان دارد اين است که دولت عراق مردم الانبار و فرزندان عشاير الانبار را با بهانه هدف قرار دادن داعش، مورد تهاجم قرار می دهد. دو هفته است که جنگی در دو شهر فلوجه و الرمادی بين نظاميان مالکی و فرزندان عشاير صورت می گيرد، موضوع داعش يک بهانه برای مورد حمله قرار دادن مردم اين استان است و همه اينرا می دانند.
دکتر محمد الشيخلی مدير مرکز ملی برای عدالت در لندن نيز گفت: اين وضعيت که مالکی سخنان تندروانه خود را ادامه داده و می خواهد ديگران را به اتهام تروريسم حذف کند سازمان ملل به اين نتيجه رسانده که مالکی عراق را به لبه پرتگاه می کشاند.

نوشته شده توسط: Anonymous

شوان محمد طه: داعش يك ترفند سياسی است...........................................
شوان محمد طه، نماينده کرد پارلمان عراق گفت ديگر برای همه روشن شده است که ”داعش“ بيش از اين که يک گروه تروريستی باشد يک ترفند سياسی است و دولت قانون مالکی هرکس را که با سياستهايش مخالف باشد داعش می داند.
کميسيون حقوق بشر پارلمان عراق خواستار تحقيق فوری در رابطه با جسد به آتش کشيده يکی از مردم الانبار و حسابرسی از سربازانی شد که اقدام به مثله کردن اين جسد کردند.

نوشته شده توسط: Anonymous

برخي از شخصيتها ي بزرگ صرفنظر از نظرات سياسي تك تك آنها، از قبيل آيت الله منتظري، دكتر محمد ملكي، عباس اميرانتظام و دكتر صادق زيباكلام صداي وجدان مردم در اين سالها بوده اند. تاريخ قضاووت سختي در مورد حاكمان جمهوري اسلامي خواهد كرد و در كنار همه قربانيان و معترضان بيشمار ديگر، نام اينان به نيكي و جاودانگي خواهد ماند. غم انگيز است كه برخي از اينها بنا به ملاحظات سياسي روز از توجه لازم افكار عمومي برخوردار نشده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

من اردبیللی و تورک هستم
آقای پرویز وقتی یک موردی باب دل فارسها نیست و رفتن و یا نرفتن آن هزینه دارد سریع از تبریز و آزربایجان مایه می گذارید ولی به محض حل شدن دوباره توهین و تحقیر شروع میشود جناب قوچو نظرت راجع به سیستم قبلی شاهنشاهی که دینی هم نبود چیست مگر نژاد پرستی آریایی را سیستم ثبلی طراحی ننموده است
دوست من اگر راست میگویی و به نظرت این سیستم هرچی به قول خودت هست لطف کن هزینه ها را خودتان (پارسهای شریف) متحمل کنید و این سیستم را حذف کنید و یک سیستم جدید سرکار بیاورید و حقوق ملتهای دیگر را رعایت بکنید تا ما هم به لطف شما آزادی را حس بنماییم آزربایجان تحت هیچ شرایطی (به استثنای استقلال خود) هیچ هزینه ای را متقبل نخواهد نمود این یادت باشد

دوم از تبریز مایه گذاشتی آنهم مساله دین را
دوست من اگر باب میل و طرحهای ملت آزربایجان پیش می رفت مطمئنا اینقدر دین گرایی و خرافه گرایی در ایران جایی نداشت هماند آزربایجا شمالی و کشور ترکیه و سایر کشورهای تورک زبان
چون ملت تورک در کار دین اقتصاد خوب را هم می خواهند این دین فعلی ساخته و پرداخته ذهنهای فارسی است که به سایر ملتها تحمیل می شود آنهم از شهر مقدس قم جمکران
نوشته شده توسط: Anonymous

اشرف عزیز،، دوران آرمانگرائی بسر رسیده، دیگر بچه های روستائی می دانند و می خواهند که صورتشان را با صابون و دندانشان را با خمیر دندان و مسواک در دستشوئی بشویند، و صورتشان را هم با حوله خشک کنند، دیگر نیازی نیست که صمد بهرنگی در کتاب کند و کاو در مسائل تربیتی کودکان به ناتل خانلری بخاطر درج این موارد انتقاد کند، دیگر هیچ کودکی آرزو نمی کند همانند کتاب ٢٤ ساعت در خواب و بیداری صمد، آن مسلسل پشت ویترین مال او باشد، امروز تضاد ما بین «سو» و «آب» است من آذربایجانی هستم، زبانم هم ترکی است، تو هر اسمی که دلت می خواهد بر روی من بگذار پانترکیست، تجزیه طلب، وطن فروش » ولی فراموش نکن مادر من به من کلمه «سو» را بیش از هزاران بار تکرار کرده تا من آن کلمه را یادگرفته ام، من اگر مادرم و وطنم آذربایجان را دوست نداشته باشم هرگز نمی توانم دیگر ملتها و خلقها را دوست داشته باشم،

انترناسیونالیسم تمامیت ارضی مرزهای پر گهر ایران و فردوسی و کورش کبیر و خاندان پهلوی و خاندان جمهوری اسلامی خود را در مقابل طوفان حرکت ملی ملت ترک آذربایجان باخته، پانفارسیسم هم به هیچ کس وفا نکرده، قطعآ به شما هم وفا نخواهد کرد، تبریزی ها و زبان مادرت را داشته باش به رهبر مورد احترام ملتمان پیشه وری بزرگ هم کم لطفی نکن، فراموش نکن طبق روایات مستند افراد حاظر در صحنه، بعد از قتل عام فدائیان در کوههای قافلانکوه و عقب نشینی فرقه به طرف کوههای بزغوش و ترکمانچای ماشین سیاه ک گ ب استالین، بزور پیشه وری را سوار ماشین کرده اند و او را به آنطرف مرز برده اند و او بعد از دو سال بدست ک گ ب ارمنستان در یک سانحه ساختگی اتومبیل به قتل رسیده،
نوشته شده توسط: Anonymous

مارک تواین می گوید , دروغ داریم و دروغ لعنتی و آخر آمار . یک مقدار شعور هم چیز خوبی است !

نوشته شده توسط: Anonymous

درود به شرفت یغمای گل‌روُ ؛ از داخل کشور بهتر از این نمی‌شد فغانِ خشم سرداد. ولی؛ اون مــِـیـمـونی که زمانی هالۀ نور پشتِ‌ آن کلّۀ متوّهم‌ احساس می‌کرد باز یه‌وقتایی دردِ وجدان پاپیچِش میشُد و پاچۀ ولینعمت رو گازَکی می‌گرفت. بواقع هالۀ مقدس‌نمای واقعی همین عمامۀ آخوندِ دوزاری‌ست که پیوندی ناگسستنی‌ با ولی امرُ ولایتِ فقیهِ‌ش داره. یغما نیز گفت تا نگویند کسی نگفته بود. ولی از یک رأس "دستمال" اونم با این سوابقِ امنیتی و مدارکِ جعلی دکتری، کسی که برای اوّلین‌بار لقب «امام» رو به ماهیتِ خونخوارِ "خمینی" پیوند داد، کسی که 24سال سمَت نمایندگی "از جانب خامنه‌ای در شورای عالی امنیت" رو به عهده داشت، آخر چه انتظاری؟! این پست‌فطرت با آنکه می‌دانست مجازات "دشمنان حکومت" یا محارب، در کشور اسلامی یعنی "مرگ"، اونوقت در جریان کوی دانشگاه بعنوان "رئیس شورای عالی امنیت" اینگونه فرمان داد: «تظاهرکنندگا

«تظاهرکنندگانی که به اموال عمومی خسارت زده‌اند باید به عنوان "دشمنان حکومت" محاکمه شوند.» و دیدیم در دوران ریاستِ ایشون در شورای امنیت، به بهانۀ آتش زدنِ پمپ‌بنزین‌ها، چندین هموطن برای حفظ امنیتِ رژیم و ایجاد جـَـوِ ارعاب بطور دست‌جمعی(پخشِ مستقیم در شبکۀ 3 سیما*) اعدام شدند. خلاصه این آخوندِ امنیتی اومده برای گرفتنِ تضمینِ امنیتی از کرکس‌های جهانی ونه برای حفظ امنیتِ هنرمندان و فعالیتِ آزادِ شهروندانِ کشورمون. یغمای عزیز، همون پایداری و سکوتِ تو خیلی بهتره از نامۀ سرگشاده به آخوندی که برای "پرواز" شترمرغه برای برداشتن "بار" از دوشِ ملّت، مرغ! آخوندِ امنیتیِ ذی‌نفوذی که حق دخالت در روَندِ روُ به رشد اعدام‌ها رو نداره چراکه فقط رئیس قوۀ مجریه‌ست ولی حق داره بدونِ گزارش به مجلسِ هرچند تشریفاتی(قوۀ مقننه)، منابع و منافع ملی رو به ثمنِ بَخس و به تاراج کمپانی‌های دندان‌تیزکرده بگذاره و با کمال وقاحت و پُررویی خودش رو پاسخگو مقابلِ احدی از نمایندگانِ معترضِ به "محرمانه‌کردنِ قراردادهای ملی" ندونه! در جایی گفته بودی «چراکه از نگاه آنان موسیقی خوب، موسیقی مُرده است.»/ بله! بدین‌رو از نگاهِ مردم این سرزمین هماره «آخوند خوب، آخوندِ مرده است». آفتابِ مخاطب بر صورتِ ماهِ تو وُ یاران، همیشه تابان.|| || || || || || || || || || || || || || || *در این ویدئو تنها "تصویر دو ثانیه‌ای از اعدام گروهی" مربوط به دورانِ شورش‌های خیابانی بخاطر بالا رفتن قیمت بنزین را ناظرید که در شبکۀ سه سیمای دولتی پخش شده بود «النصر بالرعب». آرم شبکۀ «3» رفته زیرِ آرمِ شبکه‌ای خارجی که این جریان رو انعکاس میداد. جالبه! فیلمِ کاملِ چنین جریانی که در همۀ ایران بطور مستقیم پخش شده بود حالا دیگه نایابه! و من فقط دو ثانیه از اون رو اینجا پیدا کردم: www.youtube.com/watch?v=xogyknRr99M&t=2m35s
نوشته شده توسط: Anonymous

نمیدونم چی بگم! درد و فلاکتِ خانواده‌های گرسنه وُ اسیر و گرفتارِ در چنگالِ دنیای استعمار و دست‌نشونده‌هاشون یه‌طرف، ریشخندهایی از ایندست(کامنتِ شما) به حالُ روزِ مردم، آنسوی دردناک‌ترِ این تراژدی!

نوشته شده توسط: Anonymous

تشکر دوباره از ایران گلوبال
امیدوارم به اهداف و خواسته های خودتان برسید .
خسته نباشید
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی . . . . . . ممنون

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت سوم پیرامون """ تئوری زبان هند و اروپائی مانند نژاد اریائی از اساس بی‌ پایه است """ تست‌های "" DNA "" ثابت کردند که مردمی که امروز در ترکیه زندگی‌ میکنند با دارای اشتراکات ژنی بسیاری با ایرلندیها، جنوب اروپا از جمله ایتالیا و یونان دارند، این یک حرف "" نژاد پرستانه "" است که یک عدّه ادعا میکنند """ از جمله جناب جمال ما با آن دانش محدودش "" که ۶۰۰ سال پیش هیچ ترکی در ترکیه امروزی زندگی‌ نمی‌کرده، ترک‌ها همیشه در ترکیه بوده اند، و ترک‌های امروزی همان "" DNA "" را دارند که ساکنان هزار و ۲ هزار و ۳ هزار سال پیش آناتولی داشتند. لطفا بیشتر بخوانیدhttp://www.huffingtonpost.com/2013/05/08/european-dna-study-all-related…

""""Coop and his colleagues analyzed 500,000 spots on the genome of Europeans, from Turkey to the United Kingdom""""" ببین کار ما به کجا کشیده که جمال نامی‌ پیدا شده و حتئ تحقیقات "" "" دانشمندان را نیز قبول ندارد.

""""European DNA Study Links People Across Continent To Shared Common Ancestor""""
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

این کلیب باز می شود . من دارم می بینیم

نوشته شده توسط: Anonymous

ولی متاسفانه نه دنیز ایشچی و نه آ.ائلیار با هویت واقعی خود و در قالب ویدئو، صدا و یا تشکل، انجمن و سایت های آزربایجانی با جسارت به بیان نظرات خود نمی پردازند. و نسل جوان آزربایجان هنوز منتظر به میدان آمدن چپ آزربایجانی هست.

نوشته شده توسط: Anonymous

اوضاع کشوریکه که آخونده حکومتیش گفته می خواد امریکائی ها رو به خاک سیاه بشونه !