Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

ایرانخواه گرامی مساله بیطرفی یا باطرفی نیست. من در تعجب هستم که شما ساده لوحی را توهین تلقی می کنید و مسخرگی را نه! متاسفانه کامنتهایی که در این چند روزه در بحث مربوط به زبان نوشته شده اند، برخا اگر توهین آمیز هم نباشند، مؤدبانه نبودند. تحمل ایران گلوبال هم حدی دارد و تا آنجایی که می توانیم، این وضع را تحمل می کنیم ولی زمانی که می بینیم که کاربران سایت در مقابل هم شروع به تهاجم به هم می کنند و عدم رعایت ادب را به جایی می رسانند که به مرز توهین و فحاشی می کشانند، جلو آن را می گیریم.

نوشته شده توسط: Anonymous

سایت ایران گلوبال! مسؤول کامنت ها بیطرفی را رعایت نمی کند. واژه های "بی ادبانه" و "بی ادبی" را از کامنت من حذف کرده و بجایش نقطه چین گذاشته ، ولی واژه های توهین آمیزی چون"ساده لوحی" ، " بیمار زبانی"، "مرده شور" و جز اینها را از کامنت های کاربران ناسری و ینیلیک عیناً منتشر ساخته است. من از یکی از کاربران نامبرده خواستم بی ادبی و مسخرگی را از گفتار خود بزداید. مسؤول کامنت ها هردو مورد را حذف کرده و نفطه چین گذاشته است! از شما می خواهم مهر نموده، این مورد ها را تصحیح نمایید و مراقب رعایت بیطرفی در انتشار کامنت ها باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سپاس های ملی از نویسنده گرامی ایران دوست. ما نه تنها زبان پارسی را باید از واژگان تازی پاک کنیم بلکه باید کوشش کنیم که دیگر زبانها از ستم و تسلط زبان استعماری عرب رهائی یایبند. زبان پارسی بیش از زبانهای دیگر مورد تجاوز زبان عرب قرار گرفته است.
برای نمونه توجه کننید که یک اذری متولد تبریز ویا یک کورد متولد مهاباد با چه ستمی روبرو هستند که در پایگاه استعماری عرب در قم ویا نجف و یا کربلا میخواهند اموزشهای دینی عرب را فرا گیرند.زبان تازی زبان مادری ما نیست .دین تازی هرچند دینی رسمی و اجباری مردم ایران شده است اما زبان و دین تازی هویت ملی ما ایرانیان اذربایجانیان و کوردان راتهدید میکند.برا ی نجات ملی زبان پارسی چاره ای جز پارسی نویسی و اذری نویسی و کورد نویسی و بوجود اوردن واژهای تازه و هم اهنگ راهی برای این زبانها وجود ندارد.

.همین گونه است که واژگان تازی از زبانهای ملی ما مانند اذری و کوردی باید بیرون انداخته شوند.چرا یک اذر ی نمیتواند با خدای خود به زبان اذری و یا ترکی سخن بگوید؟ این اذری ان کورد و ان شمالی باید به زبان خود با خدا ی خود سخن گویند .
استعما راسلامی حاکم بر ایران مروج و مبلغ زبان و دین عرب است و صد در صد ضد ایرانی است هر چند به زبان پارسی سخن میگویند ولی قلب انها برای برای عرب و دین عرب میزند. توجه دارید که سالیانه صدها ملیون دلار خرج دین و زبان عرب در حوزه ها میشود. احمد ی نژآد ( یعنی از نسل محمد ) گفته است که تا کنون 760 ملیارد تومان به حوزه ها داده است.
ایا یک میهن پرست ایرانی چنین خیانت فرهنگی را میپذیرد؟ همین چندی پیش بود که در دبستانی بخار ی مدرسه جان چند دانش اموز ایرانی را گرفت.در شهر اشغالی قم بیش از 30000 هزار طلبه خارجی به خرج ملت ایران دین عرب را فرا میگیرند.
نوشته شده توسط: Anonymous

این آقا اگر راست میگوید، اول حق مردم را از حلقوم خامنه ای، احمدی نژاد، رفسنجانی بیرون بکشد تا جرئتش را همه ببینند.
و مردم حرفش را باور بکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ساوالان؛ از اونجا که از "هموطنان فارس زبان" خواهش فرمودید که: «برای "من" نقش دایۀ مهربان‌تر از مادر بازی نکنند»، میشه بگید منظورتان دقیقاً چه نوع نقشی‌ست و جمیعِ هموطنان فارس‌زبان چه باید برای "شخص شما" بکنند که زبانم لال یه وقت دایۀ عزیزتر از مادر محسوب نشوند؟! فعلاً با هم داخلِ یه زندان داریم سر می‌کنیم مشکل اینه که هر کسی به «منِ» خویش مشغوله در حالیکه راه نجاتمون «ما» شدن برای رهاییِ نفر به‌نفرِ زندانی‌هاست. آن «گلیم» هم که گوشزد نمودید یعنی "خط قرمز" . این خطوط قرمزِ شما چیه تا هموطنان فارس‌زبانی که با شما همدرد هستند نعوذبالله پاشون رو بیرون از اون نذارند یه‌وقت؟

نوشته شده توسط: Anonymous

من اگر جای نویسنده بودم، چنین افکار سستی را تحویل خوانندگان نمی دادم، اگر زبان فارسی اینهمه قدرت زایش دارد، و بر تمام زبانهای منطقه میچربد، پس چرا زبان جهانی نمیشود؟ من تابحال در هیچ کجا واژه های صنعت، علم و دانش و اختراعات و اکتشافات را به زبان فارسی سراغ ندارم. آدم در شگفت است که نویسنده به صحرای کربلا زده و هر چه که دلش خواسته در این مطلب گنجانده است. وقتیکه با اینهمه تعریف و تمجید، زبان فارسی در مثال یک فعل ساده ، مثل رفتن، در صرف فعل امر" برو"، ریشه خود را بکلی گم میکند، و خود بخود منحل میشود، کجای این زبان بر روی ساختارعلم و تکنیک زبان شناسی بنا شده است؟ در حالیکه در زبان ترکی فعل رفتن، یعنی "گئتمک" در حالت صرف امری" گئت" کاملا ریشه خود را حفظ میکند، و ریشه فعل صرف شده، ساختار فعل را بخوبی نشان میدهد که نیازی به توضیح نیست. این مثال را میتوان به بیش از

بیست و چهار هزار افعال زنده در زبان ترکی تعمیم داد. و بیهوده نیست که زبانشناسان، زبان ترکی را یکی از معجزات زبان بشری بحساب میاورند، و حتا یکی از زبان شناسان معروف آلمانی معتقد است که نظم و ترتیب و ساختار منطقی و تکنیکی زبان ترکی، نه فقط از طریق محاوره توده های مردم، بلکه از طریق یک آکادمیسین علمی تکامل یافته، و شکل گرفته است. من شخصا مخالف هیچ زبانی نیستم. و هر زبانی برای متکلم اش مزایائی دارد. در اینجا بحث، بحث زبان خوب و بد نیست. صحبت این است که اگر کسی به بشر و حقوق او احترام قائل است ، زبان هر کس جزو حقوق طبیعی اوست و باید به آن احترام گذاشت. زیرا احترام، احترام می آورد.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" چرا رژیم فارس ایران نباید این فرصت را بسوزاند؟ """ طرح احداث خط لولهٔ گازی که به "" طرح صلح "" معروف خواهد شد از اسرائیل به ترکیه کشیده شده و به اروپا وصل خواهد شد، مقادیر زیادی گاز در سواحل دریای مدیترانه کشف شده است که در حال حاضر بزرگترین مانع تنش سیاسی بین قبرس، ترکیه، اسرائیل است، اگر رژیم فارس ایران این فرصت صادرات گاز را بسوزاند کشور‌های همجوار دریای مدیترانه تنش‌های سیاسی را کنار گذاشته، با همکاری مشترک، خود را تبدیل به صادر کنندگان گاز خواهند کرد و رژیم فارس ایران اینبار نه تنها با پوتین روسیه و سلطه بازار صادرات نفت و گاز شاخ به شاخ شود بلکه کشور‌های سواحل دریای مدیترانه نیز به جمع خواهند پیوست. """ راستی‌ چرا رژیم فارس ایران گاز مفتی و مجانی‌ را به ارمنستان صادر می‌کند؟ """.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی گرامی،،سه زبان انگلیسی وآلمانی وسوئدی محل تحصیل وکار من درچهل سال گذشته بوده وهرسه رادکنارفارسی وترکی آذربلیجانی بلدم،این سه زبان اروپائی دونوع فعل دلرند افعال ساده که بیشمارند وافعال بیقاعده که افعال قوی هم نامیده میشوند.تعدادافعال قوی این زبانها تقریبآ باندازه تمام افعال بسیط زبان فارسی است.زبان ترکی فکرکنم صدها صفحه وکتاب لازم داردتا تمام افعال آن نوشته شودودرترکی آذربایجانی برعکس فارسی که ساختن فعل ازاسم غیرممکن ویکی از عقیم بودن زبان فارسی است،از90 درصد اسامی فعل ساده ساخته میشود ونه مثل فارسی فعل ترکیبی که نازا وعقیم اندمثل داش/داشلاماک درفارسی سنگ /سنگیدن غیرممکن است باید گفت سنگ زدن(فعل ترکیبی است ومشتق ندارد).90 سال بما رجزخواندندزبان ملی،مشترک وتاریخی واراجیفی ازاین قبیل. ودرست علت مخالفت دولت فارسی/اسلامی وفرهنگستان فارسی با آزادی زبانهای غیرفارسی همین است

نوشته شده توسط: Anonymous

این «مرد حسابی» لااقل یه موجودِ "زنده" و احتمالاً "مرد" و هم "آدم حسابی" می‌تونه باشه، شما که اینقدر نازک‌بین تشریف داری یوسف‌جان، به دوستان و همسنگرانِ خود بفرمایید به زبان و بزرگانِ قوم یا ملتی با کنایه یا بطور مستقیم توهین نفرمایند، بنده یه‌بار زیر لینکی به آقای خواننده و یئنی‌لینک عزیز توصیه کردم شمشیر خود را غلاف کنند و کمی ملایم‌تر به احقاق حقوقِ خود بپردازند کم هم باشند امثال من که به ابراز همدردی و همسویی با اقوام یا ملیت‌های غیرفارس مشغول هستند یا اصلاً وجود خارجی نداشته باشند باز در برخوردِ با زبانِ مادری و بزرگان یک قوم باید دقت بیشتری داشت. یئنی‌لیک نه اسطوره و نه از مشاهیر و نه از بزرگانِ شماست ولی همین «مرد حسابی» رو برنتافتی و به حق و به‌درست گِله‌مند بودی، خُب برای شمایی که از این ادراک بالا برخورداری نباید خیلی سخت باشه

نباید خیلی سخت باشه درک شرایطِ قومی که زبان و مشاهیرِ اون رو «مرده» خطاب کنند و هر که را احترام برای بزرگانِ قوم خویش قائل است «مرده شور». یئنی‌لیک آدم بی‌سوادی نیست خیلی راحت میتونه به نقد از آثار بزرگانِ هر قبیله یا عشیره یا قوم یا ملّتی بپردازه نیازی هم به اهانت و تحریک‌کردنِ فارس‌ها نداره. این راه که پیش‌گرفتید بیش از همه برای خودتون خوب نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای به اصطلاح تبریزی شما که درانتهای هر مقاله‌تان یک دایرهٔ‌المعارف منتشر میکنید تا خواننده‌ مقاله کلمات اختراعی تان( پارسی سره) را متوجه شود.‌ لطف کرده به دیگران لقب‌عشیره پرست، زبان پرست، خاک پرست ندهید ،‌چون این کار توهین به شعور‌ خوانندگان مقاله‌تان است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقایان‌ yenilik و‌ رازی‌ شما‌ خواسته‌ یا‌ نا‌خواسته‌‌ بعث‌ها‌ را‌ به‌ بیراهه‌ میکشانید۰ من‌ بعنوان‌ یک آذربایجانی مشکلی با زبان فارسی ندارم، اگر فارسی خوب و یا بد است مشکل من نیست مبارک صاحبش‌باشد. من فقط دنبال حقوق برابر زباني هستم. واز هموطنان فارس زبان خواهش دارم برای من نقش دایه مهربانتر از مادر بازی نکنند و پایشان را به اندازه گلیمشان دراز کنند.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، اقبال اقبالی، نویسنده ای که این نوشتار را نوشته است با آن همه ستایشی که از زبان پارسی کرده است توان سره نویسی را ندارد و نوشتاری نوشته است که انباشته از واژگان عربی است! نیازی نیست که من از آن واژگان یاد کنم چون شماره آنها بسیار بیش از آن است که در چند رج بگنجد! شگفت آور است بسیاری از کسانی که ستایشگر زبان پارسی هستند و حتی کسانی که پان آریا هستند نوشته هائی می نویسند که از نگر دستور زبان پارسی به مفت نمی ارزند! دوست گرامی، اقبال اقبالی، نویسنده نوشته است: ( ..... در شاهنامه فردوسی آمده که در زمان کیومرث سی گونه خط چون رومی و تازی و پارسی و سغدی و چینی و پهلوی و هندی و ... در ایران بوده است و کیومرث آنها را آموخته است ..... ) دوست گرامی، شاهنامه تنها جُنگ سروده های فردوسی است نه نسکی برای ارزیابی رخدادهای گذشته! و سخنانی که در شاهنامه نوشته شده اند ارزشی برای وندآوری ندارند!...

..... دوست گرامی، اقبال اقبالی، نویسنده سخنان صد در صد نادرستی نیز در این نوشتار نوشته است! برای نمونه نام درست زبانی که هم اکنون ایرانی ها آن را به کار می برند (دری) است نه (پارسی) و زبان (دری) به جای مانده از زمان اشکانیان است و زبان (پارسی) زبان مادها و پارس ها و هخامنشیان و کسانی مانند کورش و داریوش بوده است که زبانی مانند زبان کردی در زمان کنونی است و اگر کورش و داریوش زنده شوند با زبانی که کمابیش مانند زبان کردی است و (پارسی) نام دارد با ما سخن خواهند گفت نه با زبان اشکانیان که (دری) نام دارد و نام نادرست (پارسی) روی آن گذاشته شده است! اما نویسنده می گوید: ( ..... زبان دری که داریوشی و یا درباری گفته اند این زبان بود که بعدها به زبان فارسی معروف شده است! .... ) دوست گرامی، اقبال اقبالی، آک های این نوشتار فراوان تر از آنند که من بتوانم در یادداشتی کوتاه به همه آنها بپردازم و اگر شما می خواهید درباره زبان پارسی بپژوهید بهتر است نسک های دکتر میرجلال الدین کزازی را بخوانید نه نوشتارهائی سرشار از نادرست نویسی! ********** (وندآوری = استدلال، استناد) ، (رج = سطر، ردیف) ، (نسک = کتاب) ، (جُنگ = مجموعه، کلکسیون) ، (آک = عیب) ، (آک ها = عیوب، معایب)
نوشته شده توسط: Anonymous

بردارانم من

هر کسی از هر زبان و دین و نژادی حقوق انسان ها را زیر پا بگذارد آن فرد ظالم است و باید به سزای عملش برسد
حال اون فرد حداد عادل باشد که فارس است یا موحد باشد که خود ترک است

الان دوست من ، ما در سال 2014 زندگی می کنیم این که یک فردی چون موحد با وجود ترک بودن مخالف تدریس زبان مادری باشد چیز تازه ای نیست

مگر سرهنگ هیوا کرد و سنی نبود اما عضو سپاه بود و در لباس سپاه شاید صدها کرد را کشت و آخر خود سپاه مجبود به اعدام او شد
مگر احمد کسروی ترک نبود اما علیه ترکها نوشت.

دوست من الان بخشی از نیروهای اطلاعاتی مهم عربستان که خود را رهبر سنی ها می داند شیعیه هستند.
مگر حماس که دوست صمیمی ایران شیعه است سنی نیست؟
چون حماس به فکر منافع خود می باشد هر چند آن منافع از طریق شیعه ها تامین شود.
در زمان صدام حسین مگر مامور بعثی شیعه و وفادار صدام حسین کم داشتیم ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

قابل توجه مسئولين سايت : چند روز پيش برای من انتقاد کرده بوديد که بجای کلمه تو بايد از کلمه شما استفاده کنم چرا که بايد رعايت آداب و معاشرت ايرانی را داشته باشم .خوب حالا سوال من اين است که آقا و يا خانم شاخ نوشته « مردِ حسابی لااقل برای فارسهایی که اینجا دارن فعالیت می‌کنن احترام قائل باش،» خوب خطاب کردن مرد حسابی جزو آداب ومعاشرت محسوب ميشود.؟؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پاپک خردمدين تا آنجائی که زبانشناسان ميفرمايند زبان پارسی جزو زبانهای مرده جهان است و حتی يک مخلوق زنده به اين زبان صحبت نمیفرمايند ولی شما نوشته فرموده ايد « .اینجا ایران است و برای پیشرفت عمومی کلیه ساکنین ایران عز یز پارسی زبان ملی ماست .» . اين نوشته شما مرا ياد اين جمله ای انداخت که هنر نزد پارسهاست و بس. ولی اگر منظورتان زبان عقيم دری است که فارسی نامگذاری شده البته در افغانستان و تاجيکستان دری ناميده ميشود ، آنوقت بايد خدمت مبارک عرض کنم که از اين زياتگاه معجزه ای نبايد داشته باشيد چرا که عقيم است . وانبطباق لازم را با مدرنيته و انکشاف ندارد يعنی در انتظار مرگ بسر ميبرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جنابLachinگرامی من درنوشته *افعال بسیط وتوانائی زبانی*بالینک http://www.iranglobal.info/node/29511تمام افعال بسیط فارسی ،مرده وزنده را ازجلددوم کتاب دکترخانلری که خودازبینیانگذارانزبان تحمیلی ودولتی فارسی است،به ترتیب الفای عربی وشماره آوردم وحتی 20 عددکه ازقلم دکترخانلری افتاده بودندرااضافه کردم ونییجه: تعدادافعال بسیط(ساده)زبان فارسی 212 است که حتی بیشراین افعال با افعال عقیم ترکیبی جایگزین شده اندیعنی توانائی زبانی بااین تنگدستی وفقرافعال بسیط،درهمان حدی است که خوداستادان زبان فارسی میگویندومینویسندولی هنوز راه حلی برای برون رفت ازعدم توانائی وفقرزبانی پیدانکرده اند!،دکترباطنی از*عقیم ونازا بودن زبان فارسی*،ودکترآشوری از*بیماری های علاج ناپذیردیرینه*زبان فارسی
گله دارند.این مقالات درگوگل بآسانی قابل دسترس اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جنابانseeb وامید،دوستان گرامی :این کسانیکه شما نام میبریدوحتی آذربایجانی های دیگری درمقام های بالای جمهوری فارسی/اسلامی وجودارند که آسیمیله و*منقورت* شده اند واین دید کاملآ نژادپرستانه است که اشخاص راازنظرتباری وملی بررسی کردونه ازنظر، اندیشه وتفکر.همینکه این آذربایجانی های فارسیزه شده،ازقوم وزبانهای قومی ومحلی صحبت میکنندوسرسپردگی وفاداری خودبه رژیم جهل وجهالت فارسی/اسلامی رانشان میدهند.شما بعنوان انسانهای صادق خودقضاوت کنید آیا مثلآزبان کردی که درچهارکشورزبان بومی وملی است ،زبان محلی وقومی بایدنامیده شود؟زبان ترکی درچندین کشوروزبان عربی بیش ...آیا این زبانهادرمقابل زبان فارسی که فقط دربخش هائی ازایران ،دربخش هائی ازافغانستان وبخش هائی ازتاجیکستان زبان مادری است،زبان محلی اند؟؟؟فراموش نکنید درمناطق غیرفارس ایران همینکه محصل ازمکتب خارج شدبزبان مادری خودصحبت میکندونه بزبان تحمیلی دولتی.

نوشته شده توسط: تبریزی

مگر من چه گفتم؟ من گفتم سخن (خواننده) که می گوید: ( ..... پانفارسیسم، پان ایرانیسم و دیگر سینه چاکان تمامیت ارضی قوم فارس با اندک تعداد جمعیتشان نسبت به ملیت های دیگر ایران ثروت مناطق استان های دیگر را اعم از نفت و گاز، سنگ های معدنی، طلا، مس و سایر معادن زیر زمینی را غارت و چپاول می کنند ..... ) صد درصد درست است! برای نمونه هوشنگ فاخر فارس، یونس ژائله فارس، محمدرضا زنوزی مطلق فارس، رحیم جامبر صادقیان فارس، حسین ضراب فارس، احد هریسچیان فارس، رسول بیوک فارس، پرویز بیوک فارس، محسن صدقی نسب فارس، محبوبیان فارس، باقری فارس، مصطفی عالی نسب فارس که از میلیاردرهای شهر فارس نشین (تبریز) هستند و حتی یک کلمه هم ترکی بلد نیستند همچنان که (خواننده) گفته است همه منابع را غارت می کنند! صادق محصولی هم که در شهر فارس نشین (اورمیه) زاده شده است مانند بابک زنجانی فارس حتما از میلیاردرهای قوم منحوس فارس است!

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای ناثر ناسری، اگر میشد تعدا افعال ساده زبان فارسی را رد کنار دیگر زبانهای قرار میدادید اهمیت مسئله بیشتر روشن میشد. برای نمونه تعداد افعال ساده در زبانها انگلیسی، عربی، ترکی و... می آوردید بسیار قابل فهم تر میشد. با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای امید گرامی، سخن شما درست است. اینان ورشکستگانی پنداربافند که آرزویشان به راه انداختن جنگ فارس و ترک در ایران و سپس " قهرمان" شدن در این جنگ است. نامجویانی که هیچ توانایی دیگری برای رسیدن به شهرت جز در آشفته بازار جنگ و درگیری در خود نمی بینند. اینها هرگز با برقراری فضایی منطقی که به مجاز شدن آموزش به زبان مادری و بکارگیری رسمی زبان های قومی در ایران بینجامد موافق نیستند. زیرا در این صورت دیگر بهانه ای برای های و هوی ندارند. می اندیشند که با توهین به فارس و فارسی، مورد علاقۀ هم میهنان آذربایجانی ما قرار می گیرند! و سپس از سوی آذربایجانی ها به رهبری پذیرفته می شوند! پندار های خام! این است فشردۀ تمام انگیزه های این "کوشندگان" اینترنتی!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناسری، من چندین بار پاسخ های مشروح موضوعی به ایراد های شما دادم. نتیجه اش این شد که شما توضیحات مرا " داستانسرایی" و "ساده لوحانه" نامیدید، بدون آنکه کوچکترین نظر موضوعی دربارۀ آنها بدهید و بگویید به چه دلیل پاسخ مرا " ساده لوحانه" و "داستانسرایی" یافته اید. با چنین برخورد بی منطق و... نشان دادید که شایستۀ گفتگو و پاسخ شنیدن نیستید. شیوۀ همیشگی شما این است که بحثی را آغاز می کنید و سپس زمانی که من دربارۀ آن موضوع پاسخ می دهم ناگهان بحث دربارۀ موضوعی را که خود پیش کشیده اید رها کرده،با واژه های توهین آمیز و خوار سازنده ای چون "ساده لوحانه"، " داستانسرایی" و "دیوانه" با پاسخ موضوعی من برخورد می کنید! از گفتگو با شما جز دشنام و تمسخر چیزی به دست نمی آید. اگر می خواهید جدی گرفته شوید پیش از هر چیز .... را از گفتار خود بزدایید.

در اینجا پاسخ موضوعی پیشین خود را به شما که تنها با توهین و تمسخر با آن برخورد کردید دوباره می آورم: آقای ناثر ناسری گرامی، نخست دو نکته را یادآوری می کنم: 1ـ ساده سازی واژه ها: زبان در درازای زمان به تدریج ساده تر می شود تا گفتگو کوتاه تر و آسان تر گردد. یکی از موارد ساده سازی زبان کوتاه کردن واژه هاست، که بویژه در زبان های کهن و پیشرفته بسیار رخ می دهد. بدینگونه واژه "بر دست فروشنده" با گذشت زمان و فراوانی کاربرد به "دستفروش" دگرگونی می یابد. این کوتاه سازی واژه ها ویژه فارسی نیست. برای نمونه در انگلیسی واژه هایی چون breakwater ,basketball football ,stand by و... هستند که معنی تحت اللفظی آنها سبد توپ، آب شکن، ایستادن در کنار، پا توپ و...می باشد، که با نگرش شما همه آنها " بی ریشه" و " بی اصل و نسب" هستند! اما در واقع این واژه ها کوتاه شده واژه ها یا رشته واژه هایی درازی هستند، که برای آسان ساختن گفتگو کوتاه شده اند. انصافاً خود شما دوست داشتید هربار بجای بر زبان آوردن واژه بسکتبال ناچار به گفتن عبارت " انداختن توپ در سبد" یا عبارت انگلیسی: "shooting the ball through the basket" می بودید؟! پس می بینید که این پدیده ای که شما ایراد می شمرید، در واقع امتیاز زبان است و نشانه پیشرفته بودن آن. 2ـ تاریخ واژه ها: هر واژه ای چون دیگر پدیده های این جهان گذشته ای دارد که توجه به آن بویژه در خصوص زبان کهنی چون فارسی دریافت ژرف تری از آن به دست می دهد. واژه " دستفروش" برای کسی ساخته شده که کالای خود را روی دست حمل می کند و به فروش می گذارد، نه اینکه آن را در بنایی چون مغازه یا فروشگاه عرضه نماید. از این رو او را " بر دست فروش" و سپس بگونه کوتاه تر " دستفروش" نامیده اند. امروز نیز، حتی اگر فروشنده کالایش را با خودرویی بیاورد و در کنار خیابان بگستراند و به فروش گذارد باز هم دستفروش است، چرا که کالا را در مغازه عرضه نکرده است و این واژه در زمانی ساخته شده که خودرویی در کار نبوده است. بدینگونه این واژه امروز نیز منظور را بخوبی می رساند و جای ایرادی بر آن نیست. از نظر دستوری این واژه صفت فاعلی مرکب مرخم است که در فارسی پیوند واژه شناخته شده ای است با نمونه های فراوان چون: کاردان، نو آموز، نیکبین، کارشناس و ...

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب سیب, میدانید انگلیسیها چند هزار هندی را گمارده بودند تا هندوستان را در مستعمر خو نگهدارند؟ میدانید هزاران فرانسوی کولابوراتور نازی های هیتلر بودند؟ میدانید که بردگان آفریقائی را برای اروپائی و آمریکائیها خود آفریقائی ها شکار میکردند؟ آره حتما میدانید

نوشته شده توسط: Anonymous

""" جامعه فارسی‌ و انباشت تضاد """ چند ماه پیش به این واقعیت اشاره کردم که """ شاهنامه باعث شد تا مرز واقعیت با فانتزی در جامعه فارسی‌ از هم فرو بپاشد """، این جامعه اکنون نه تنها با "" بحران درک "" سر به گریبان است، بلکه هر وارد دوران "" توهم توطئه "" شده، به لطف زبان فارسی‌ با فقط ۲۷۰ فعل ساده بدبختانه "" فرهنگ نقدی "" در این جامعه فارسی‌ شکل نگرفت، نثر و نویسندهٔ میدان را به شعر و شاعر باختند، اینک به جائی رسیده ایم که "" علمی‌ که توان فهم واقعیت را بیان کند در جامعه فارسی‌ به وجود نیامده، این جامعه فارسی‌ روز به روز بیشتر به لاک خود فرو خواهد رفت، از بعدی حادثه وجود "" مانقورت‌ها و بردگانی که در خدمت این سیستم فارسی‌ "" هستند به سرعت این پروسه خواهند افزود. "" فرایند توسعه تابع حل تضاد در حوزهٔ‌های فرهنگ، سیاست و اقتصاد است.""".

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقایان امید و سئب، لطفا کامئنت قبلی مرا بخوانید... من در مورد عناصر خودفروخته به قدرت در بالا توضیح داده اید.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای پاپک، که خودت را آذربایجانی معرفی میکنید و زبان ملی است را نیز "پارسی" میدانید، شما حتی حق دارید، نه تنها زبان فارسی را زبان خودت بدانی، حتی میتوانی خودت را اگر خواستید حلق آویز هم بکنید، این رفتار ناشایست شما هیچ ربطی به حقوق ملت ترک در آذربایجان جنوبی و ایران ندارد. این ملت، هر هر ملت دیگری برای حقوق برابر و زندگی شرافتمندانه خود مبارزه میکند. هر ملتی از نوع شما آقا "پاپک" را (البته اگر واقعا آذربایجانی باشید و خوتان را از پرده اختفا به درآوردید) خیلی به خود دیده است. نوکران با جیره و مواجیب و بی جیره و مواجیب دولتهای استبدادی هرگز در سرنوشت خلق نتوانسته است تاثیر تعیین کننده بگذارد. این جیره خواران تنها خودشان در آتشی که برافروخته اند سوخته میشوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سپاس از شما آقای seeb

آقایان محمد علی موحد ,سلیم نیساری و حسن انوری از هم میهنان آذری فهمیده و عزیز ما هستند .

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی صرفا در اختیار فارس ها است؟ آقای «محمدعلی موحد» یکی از اعضای این فرهنگستان اهل کجاست؟ اهل تبریز است.. به اظهار نظر ایشان دقت کنید:«.....محمد علی موحد عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز در سخنان کوتاهی با اشاره به مباحث مطرح شده در این نشست به موضوع آموزش زبانهای محلی توسط دولت اشاره کرد و گفت: دولت باید از مداخله مستقیم در آموزش زبانهای محلی و بومی خودداری کند ما زبان معیاری داریم که زبان رسمی ما است اگر دولت بخواهد آن را فراموش کند و به حوزه زبانهای محلی وارد شود کار ما زار است.....»آقای سلیم نیساری دیگر عضو فرهنگستان نیز اهل تبریز است: «..سلیم نیساری دیگر عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز در این نشست طرح این موضوع را "بسیار خطرناک "دانست و گفت: "عده‌ای فکر می‌کنند علاقه به یک قومیت یعنی تحصیل با زبان آن قوم اما این موضوع بسیار خطرناک است....

نیساری افزود:در بحث آموزش زبان مادری نباید طوری عمل کنیم که در ادامه دچار مشکلات متعدد شویم». آقای حسن انوری دیگر عضو فرهنگستان نیز زاده «تکاب» است...پس اعضای این فرهنگستان صرفا فارسی زبان نیستند.....قبلا هم به آقای شاملی گفته ام که ابتدا باید مشکلاتشان را با هم شهری های خود حل کنند و بعد یقه فارسی زبان ها را بگیرند
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان همان طور که مشاهده میکنیم پان فارسیست ها چنان آشفته شده اند که بخشی از علم ریاضیّات که ( آمار ) باشد را با زبان شناسی معجون کرده و به خرد ما می دهند. به خاطر اینکه تعداد افعال بسسیط بیشتر باشد از قوانین دستوری که به نفع فارسها باشد استفاده میکنند و بدون اینکه بدانند این فعل ( من دراوردی ) را در کجا و به چه شکل استفاده می شود به حساب زبان فارسی شیرین میریزند. در دستور زبان فارسی میدانیم که علامت مصدر ( تن و دن ) است که اگر با اسم مصدر همراه باشد به فعل تبدیل میشود. ( گفت+تن= گفتن...شنید+دن= شنیدن). ولی در زبان این افعال بایستی ( ریشه افعالی ) داشته باشند.. پان فارسها نزدیکترین راه انتخاب کردند و میخواهند با اضافه کردن ( تن ..و دن.. ) بر هر اسمی را ان را به فعل تبدیل بکنند...ما در آینده نزدیک ,هزاران هزار افعالی چون ( خستیدن... دردیدن.. دیواریدن...میزیدن... صندلیدن..کتابیدن..

ماشنیدن..عنیکیدن..کفشیدن... جورابیدن...پیراهنیدن...آشپزیدن...مطالعیدن..گلبرگیدن..تلفونیدن...فرشیدن...آبیدن " آب دادن ".. و هراران نوع دیگرش...شاهد خواهیم بود.. خوب است که این پان فارسها بگویند که این زبان آنقدر با توان است که تعداد افعال بسیط از میلیاردها میلیارد بیشتر و حتی بی نهایت است . چون با اضافه کردن ( تن.. و دن ) به شمارش اعداد از یک گرفته تا بی نهایت , می توان افعال اعداد شمارشی هم ساخت. مثل .. اوّلیدن.. دومّیدن... سومّیدن.. چهارمیدن.. پنجاه و پنجمیدن.. هزارو هشصدومیدن.. میلیونیدن.. میلیاردیدن..بیلیونیدن... تا الی آخر ....
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی شما که به کامنت نویسان بچشم تحقیر مینگری، و دیگران را بیسواد می نامی، آیا خودت سواد داری؟ و علامه دهر هستی؟ خوانندگان از کجا باید سواد شما را که ادعایت گوش فلک را کر میکند، بدانند؟ از ادعایتان؟ دوستانه توصیه میکنم در مورد زبان و تکنیک آن بیشتر مطالعه بکنید. لطفا کم سوادی خود را، به جای سواد بخورد خوانندگان ندهید. ممنون.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی! این شما هستی که پشت نام تبریز سنگر گرفته ای! نه من. شما اگر آدم منصفی هستی و درست میگوئی با نام خودت مقاله بنویس. اگر توانائی نداری این کار را بکنی، و هر چه به دهنت می آبد، با بکار گیری کلماتی مثل عشیره پرست، زبان پرست، خاک پرست، نثار ترکان آذربایجان میکنی، فکر میکنی میتوانی تا ابد خود را مستور بفرمائی؟ زندگی دهل زدن نیست که آوایش از دور خوش باشد، شما باید با عینک روشن به جهان بنگری آنوقت فکر و ذهنت باز خواهد شد. شما که به بهانه انترناسیونالیسم جهانی، مرزهای در حال فرو ریزی، جهان تک مینی، و از این جور حرفهای مفت، ناسیونالیسم و اولترا ناسیونلیسم ایران فارس و زبان فارسی را تبلیغ میکنی فکر میکنی با چنین شعارهای پان ایرانستی چه چیزی را میتوانی تغییر بدهی؟ خوانندگان بارها و بارها ازشما در قبال مسائل ژنتیک سوالاتی

کردند، که هیچوقت توانائی آن را در خود ندیدی که به سؤالاتشان پاسخ بدهی. و رد گم کردی. آیا این است منطقی که شما از آن دم میزنی؟ آیا شما و امثال شما میخواهید مدافع آزادی باشد؟ اگر قرار باشد که شما مباشر آزادی باشید، بهتر است همه به عزرائیل پناه ببرند.

نوشته شده توسط: Anonymous

به عنوانه یک آ ذر با یجانی و صا حب خا نه که چندین هزاره صا حب سر ز مین خود هستیم و آ ذربا یجانی هستیم نه ترک مسلمان هستیم ولی عرب نیستیم .شما ترکها می توا نید سفر خود را که از آسیای دور و مرکزئ شروع کرده اید ادامه داده به آناتولی رفته وو و و به اهدافتان برسیدد .اینجا ایران است و برای پیشرفت عمومی کلیه ساکنین ایران عز یز پارسی زبان ملی ماست زبان مادری هم محتر م و ارزش خود را داراست مشکل رهائی نیست که دشمنان تبلیغ میکنند بلکه آزاد ی, آزاد ی,آزاد ی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

فقط میتوان گفت:
آن عاشقان شرزه که با شب نزیستند/
رفتند و شهر خفته ندانست کیستند/
فریادشان تموج شط حیات بود/
چون آذرخش در سخن خویش زیستند/
مرغان پرگشوده طوفان که روز مرگ/
دریا و موج و صخره براشان گریستند/
می گفتی٬ ای عزیز :«سترون شده ست خاک»/
اینک ببین برابر چشم تو چیستند:/
هر صبح و شب به غارت طوفان روند و باز/
باز آخرین شقایق این باغ نیستند.
محمدرضا شفیعی کدکنی

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی عزیز: مقاله نویسنده افغان را خوانده ام و البته چندن مقاله در رد نظرات ایشان را نیز خوانده ام. واقع امر این است که ایشان دیدگاه خودشان را گفته اند و کاملا محترم است اما نمیتوان با استناد به آن حکم کلی داد.برخلاف عقیده شما نام ایران بسیار کهن تر از دوره صفوی و بسیار گسترده تر از خراسان بزرگ بوده است به طوری که خراسان فقط بخشی از ایران بوده است.راست آن است که نام بومی این سرزمین از دیرباز ایران بوده است و نامی که بیگانگان آن را میخواندند پارس( فارس، پرشیا، پرسیکوس و...) بوده است و در سال 1935 همانطور که شما اشاره کردید دولت ایران از جامعه جهانی خواست که نام ایران را به جای پرشیا بکار ببرند(ای کاش این کار را نمیکرد زیرا اکثر ملل کهن نام بومی و بین المللی یکسان ندارند.مانند یونان(هلاس) مصر(اجپت) ژرمنی(آلمان -دویچلند)).

درباره نام بین المللی پرشیا علاوه بر اسناد و نقشه های تاریخی فراوان سفرنامه های بسیاری نیز موجود میباشد که بعید میدانم با آنها آشنا نباشید.اما در مورد نام بومی ایران و گستره آن توجه شما را به ابیات زیر از شعرای مختلف و از مناطق مختلف و در قرون مختلف جلب میکنم: نظامی:همه عالم تن است و ایران دل /نیست گوینده زین قیاس خجل ... خاقانی:چون غلام توست خاقانی تو نیز/ جز غلام خسرو ایران مشو.... فخرالدین اسعد گرگانی:اگر چه فخر ایران اصفهان است /فزون زان قدر آن فخر جهان است ....عبید زاکانی:زبامداد ازل تا به انقراض ابد/ زمام ملک به فرمان شاه ایران است ....قاآنی(دوره قاجار) :چون من پس از وصال نیابی کس /صدبار اگر بکاوی ایران را..... قطران تبریزی: او به تخت ملک ایران برنشیند در ستخر/ کهترین فرزند خود را مهتر اران کند..... ناصر خسرو:برون کرده است از ایران دیو دین را /زبی دینی چنین ویران شد ایران .....جامی:خاک ایران زمین از او گلشن /جان یونانیان از او روشن .....فروغی بسطامی:تا سخنی گفته ام زان لب شیرین سخن/ خسرو ایران نمود گوش به گفتار من ....فرخی سیستانی: بر شه ایران حدیث سیستان پوشیده ماند/ سالها بودند مسکین از غم در خون جگر....سعدی: بگفت ای خداوند ایران و تور/ که چشم بد از روزگار تو دور.... صائب تبریزی:کی خیالات غریب من به غربت می فتاد؟/ از سخن سنجان نمی گردید اگر ایران تهی....در شاهنامه نیز بارها از مناطق مختلف ایران مانند آذرابادگان-پارس-و... نام برده شده و زمانیکه جنگ ایران و اعراب را بیان میکند مسلما منظور از ایران، افغانستان امروزی نیست.زیرا افغانستان امروزی قسمتی از ایران تاریخی است.
نویسنده مصری قلقشندی در قرن نهم هجری(در زمان مغولان) در کتاب صبح الاعشی فی صناعه الانشاء چنین مینویسد:
"" مملکت ایران مملکت پارسیان است که به نام ایران بن آشوربن سام بن نوح علیه السلام شناخته می شود. او اولین کسی است که در آنجا پادشاهی کرد. و این سرزمین به اسم او اضافه شد و به نام او معروف گردید.مولف کتاب التعریف می گوید"ایران سرزمین کسری ها است."سپس می گوید:"این سرزمین در فاصله رود فرات تا رود جیحون که بلخ در آنجا واقع است،و از دریای فارس و آنچه نزدیک دریای هند است تا دریایی که قلزوم یا دریای منطقه طبرستان نامیده می شود واقع گردیده و آن سرزمینی است که تحت سلطه خاندان هلاکو است"""
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

خواننده ی گرامی، آنچه شما شمرده اید « حقوق نقض شده» است. البته که « استعمار نیست». استعمار « یک قدرت» است. «دولت» است. مانند « دولت خارجی» مثلاً دولت انگلستان در هند. حقوق نقض شده- حقوق است. و استعمار، دولت خارجی. در ایران دولت داخلی- برعکس هندوستان- حقوق مردمان مختلف مملکت را نقض میکند. هم در زمان شاه چنین بود و هم حالا چنین است. استعمار به معنای قدیمی با مستعمرات دیگر وجود ندارد و یا تقریباً وجود ندارد. اکنون جهان به یک روستا تبدیل شده - توسط ارتباطات. و نظام سرمایه داری در گوشه-گوشه ی جهان حاکم و جاری ست. یک گوشه ی این نظام جهانی هم جامعه ی ایران است. کشورهای پیشرفته اکنون توسط سرمایه- از راه صندوق بین الملی پول- بانک جهانی و غیره و سرمایه گذاریها ی نابرابر در کشورهای عقب مانده یا کم رشد، به بهره کشی از آنها مشغول اند. این چهره ی نو استعمار در جهان است.

در ایران نیز سرمایه داری جهانی از طریق سرمایه داری عقب مانده ی ایران به بهره کشی می پردازد. در حقیقت دولت ایران بهره ده نظام سرمایه داری جهانی ست. از سوی دیگر دولت ایران به بهره کشی از مردم مشغول است و حقوق آنها را در زمینه های مختلف نقض میکند. مبارزه در آذربایجان مبارزه برای کسب حقوق نقض شده است. بیشتر این حقوق از راه تبعیض یعنی اعمال نابرابری، نقض میشوند. مسئله خیلی ساده است و هیچ پیچیدگی ندارد: دولت ایران یک دولت دیکتاتوری ست با ویژگی « اعمال نابرابری» و از این راه با مردمان گوناگون ایران رفتار میکند. از این جهت نیز حقوق گوناگون آنان را نقض میکند. هم حقوق ملیتها را و هم زنان، مذاهب، دگر اندیشان، دگرباشان، و زحمکتشان و دیگران را. مبارزه برای «برابری» ست. برابری هم با وجود این حکومت حاصل نمیشود. این حکومت ضرورت دارد که به کنار برود. آذربایجان باید با استقرار حکومت دموکراتیک خود این حقوق نقض شده را کسب و اجرا کند. حالا یا « در داخل ایران فدرال» یا بدون ایران. مسئله بستگی به شرایط دارد. از نظر من حل مسئله در داخل ایران فدرال امکان پذیر- عملی- و به نفع همه است. یا در داخل یک حکومت غیر متمرکز. اگر حقوق نقض شده ی آذربایجان با ایران تأمین نشود- یعنی نخواهند آنها را رعایت کنند؛ آذربایجان نمی تواند حقوق خود را ندیده بگیرد و لازم است که بدون ایران در پی کسب و اجرای آنها باشد. این کار هم توسط نیروهای دموکرات و آزاد اندیش ممکن است- نه با جریانهای « ناسیونالیست یا ناسیونالیست افراطی و ترکیست» . اینها فقط می توانند «دیکتاتوریهای کوچک» بسازند. زیر بیرق برادر بزرگتر! این بیرق میتواند امریکا یا ترکیه و یا هردو باشند. به قول ستارخان «ما نمیخواهیم زیر بیرق کسی باشیم.» آذربایجان لازم است زیر بیرق دموکراتیک خود باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

یئنی‌لیک؛ بد که نمی‌گذره یه‌وخت؟ شمشیر از روُ بستی مراعات رو هم که شوهر دادی(«فارسِ مرده! فارسِ مرده‌شور!»). تو حالت خوبه؟ مردِ حسابی لااقل برای فارسهایی که اینجا دارن فعالیت می‌کنن احترام قائل باش، فضا که مجازی همینطوری پشتِ هم اندازی هِی فحش میدی به مردونگی‌ت می‌نازی؟ میخوام ببینم چهار قدم اونورتر از کیبورد می‌تونی اینطور با دهن‌دریدگی توُ روُی منِ فارس نگاه کنی بگی آهای «مرده» من‌اَم یک عدد "زنده" ؟(فرقی نمیکنه منظورت زبانِ مادریِ من یا خودِ من!) اون "رازی" هم که دیگه شورش رو در آورده هِی باقرزاده، عشیره‌ای! میخواین فحش بدید بفرمایید اسامیِ مستعارِ شخصِ متجددِ خودتون رو نوازش کنید، همینطور فلکۀ .!. رو باز کردین روُ فارسُ غیر فارس، در دیزی بازه حیای شما کجا رفته؟

نوشته شده توسط: Anonymous

برادران اگر خوب بنگرند... ملاحظه میفرمایند که خانمها در خیابان رعایت عرف و عادت اسلامی حجاب را رعایت میکنند. آیا این واقعا جای تحسین ندارد؟ همه اعمال این عزیزان بر اساس توافق طرفین و بر اساس شرع مقدس و قانون صیغه انجام میشود. انشالله که شما برادران خارج از کشور این خوان گسترده نصیب تان شود انشاء الله. از خداوند متعال خواهان توسعه شغلی خواهران تن فروش و خدمت هرچه بیشتر به اسلام عزیز هستم. این خواهران خدمت شرعی انجام میدهند و باعث میشوند که برادران به گناه نیافتند. حقیقتا جای تقدیر دارد. ما خودمان هم البته هر هفته چندتایی از بهترین خواهران را به جماران نزد آغا میبریم تا ایشان نیز از این صواب بهره مند شوند. البته ناگفته نماند که آغا نیز خواسته های «نه چندان خوشایند» دارند که این خانمها با کمال میل جهت ازدیاد صواب با خوش رویی تقاضای حضرت شان را برآورده میسازند. من الله التوفیق.

نوشته شده توسط: Anonymous

نرم افزار های موجود در قفسه فرهنگ فارسی خصوصا تولیدی صد سال اخیر کارکردی جز بازی با الفاظ وخیال پردازی با موهومات و تولید توهم وخود ارضایی قومی ندارد . نتیجه بازی هم وضع فلاکت موجود وفاجعه کرداری وگفتاری حاکمان دولت فارسی فعلی اسلامی و مخلوعین و فراریان دولت سابق اریامهری پارسیسیت .حداد عادل داخلی با همفکران مشابه پاسدار فرهنگی خارجی دوروی یک سکه اند وبس . حال این مرمان زبان در زنجیر را تنها راهی که باقیست نه پرداختن به فهماندن حقوق انسانی وجهانی به این جا مانده در تاریکی هزاره ها بلکه هم گام با جهان متمدن رهایی ملی از فساد فارسیسم وراسیسم آریایی وآخوندیست

نوشته شده توسط: Anonymous

نامش اگر خلیج ایرانی باشد من هم از آن دفاع میکنم اما فارس هرگز چون من ایرانی هستم اما فارس نیستم در واقع بیش از نیمی از مردم ایران فارس نیستند

نوشته شده توسط: یونس شاملی

عجیب ترین، دریده ترین و استعماری ترین بخش این خبر، تصمیم فرهنگستان زبان و ادب فارسی مبنی بر ممنوعیت تحصیل به زبان و ادب ترکی (و دیگر زبانها) است! فرهنگستان زبان فارسی، یعنی ارگانی که اصولا در خصوص زبان فارسی بایستی تصمیم بگیرد، با چه حقی غیر از قلدری میتواند استفاده و یا تحصیل به یک زبان دیگر (ترکی، کردی، بلوچی، عربی، لری و....) را ممنوع کند، مگر اینکه این ارگان بر بنیاد توحش، ضدیت با فرهنگ و زبان شکل گرفته باشد. تصورش را بکنید که انگار آلمانی زبانها تصمیم بگیرند که فرانسوی زبانان به زبان مادری خود تحصیل نکنند؟؟!! یا عربها تصمیم بگیرند، روس ها به زبان خود تحصیل نکند!! غیر از حیرت از صورت وحشی و قلدری تصمیم گیرندگان چه چیز دیگری

میتوان گفت؟؟ تازه عده ایی در میان پیدامیشوند که این تصمیم فرهنگستان زبان فارسی ر توجیه میکنند!! آیا ادیبان و رهبران ادبی و مستقل زبان فارسی نمیخواهند با موضع گرفتن علیه این تصمیم استعماری، این ننگ را حداقل از پیشانی خود بزدایند؟؟
نوشته شده توسط: Anonymous

با سبز کردن خشم و خیزش مردم در آن فرصتِ کوتاهی که پس از سه دهه پیش‌آمده بود به گونه‌ای آب بر این آتشِ نهان در خاکستر پاچیدید که معلوم نیست دوباره مردم ناراضی و گرفتار در زنجیرِ اوباشِ تا بُنِ دندان مسلح چه هنگام مجال بیابند که بقول شما از «تجربیاتِ ارزنده برای خیزش‌های آتی» بهره‌مند شوند! آقا منوچهر بذار بی‌پرده بهت بگم مشکل از همینجا آغاز میشه؛ از فرصت‌طلبی‌ها و همین اصرار امثال شما بر "سبز" کردنِ فعالیتهای مردم! شما هنوز هم از جانب مردم می‌فرمایید: « گو اينكه سران جنبش سبز به خاطر مقاومت شان مورد احترام مردم قرار گرفتند» / چنین پایه‌هایی در جملاتِ دوپهلو و متعهدانۀ شما دیگه نیازی به جملاتِ پیرو از ایندست نداره:« ولي در عين حال سخنان و تحليل هاي روشن فكران ديني نيز ارزش خود را از دست دادند كه خود دستاورد بزرگي هست.» / اگه مردم

اگه مردم برای اون موج‌سوارانی احترام قائل باشند که "خائنانه" بر خلاف شعار و خواسته‌هاشون به اجرای بدون تنازل قانون اساسی اصرار می‌ورزیدند که روشن‌فکرِ دینی در آنجایش عروسی‌ خواهد داشت. شما باعملکردهاتون فرصت‌های نادر رو به راحتی می‌سوزونید اونوقت اینگونه به توجیهِ اشتباهاتتون می‌پردازید؟ « جنبش سبز تجربيات ارزنده اي براي خيزشهاي آتي مردم در بر داشت كه مهمترينش اثبات اصلاح ناپذيري رژيم مرتجع و فاشيستي آخوندها بود, و ديگر اينكه محتواي يك حكومت مذهبي را به شكل عريان در معرض ديد همگان قرار داد.» / آقای محترم، مردم جوُنشون رو اصلاً برای آن اصلاحاتِ موردِ عنایتِ دوستانِ شما(میرحسن و کروبی و خاتمی و رفسنجانی) به خطر ننداخته بودند که باز هم مصادره به مطلوب می‌کنید! اونا سالها پیش از این رنگُ مصادره‌کردنها، از "اصلاحات" دل بریده بودند. آره دیگه خیلی خوبه! هر دفعه خنجر از پشت به اعتماد مردم بزنیم بعدش بگیم اشکال نداره دستاوردهای بزرگی برای آینده(احتمالاً صد سالِ بعدی) نصیبِ ما خواهد شد!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی گرامی، می بینید که فارس ستیزها در ادامۀ گفتگو به چه حال خنده داری افتاده اند. همین پریشان گویی های پی در پی از حال زارشان گواهی می دهد. آقای "ناسری" از شدت پریشانی خودش را لو داد و نوشت که غلط های نوشتاری آقای موسوم به "ابوالفضل" اشتباه "تایپی" بوده! از کجا می داند؟ با تله پاتی؟! یا به دلیل این همانی؟ یک نفر می نشیند و از خود نام های گوناگون می تراشد و کامنت های "درخشان" تولید می نماید! یعنی ما این همه ایم! همین رفتارهای نا بهنجار بهترین گواه بر درون پریشان این جماعت است که با کینه هایشان زندگی می کنند و دنبال درگیری می گردند.

نوشته شده توسط: Anonymous

دکتر گلمراد مرادیِ ارجمند؛ جادوی کلام و محتوای آموزنده و ارزشمندِ نهفته در "جملات" طوری این کوچیکتون رو غرق نوشتارِ روانُ دلنشین میکنه که باور کنید نمی‌فهمم کِی به خطِ آخر می‌رسم! خلاصه هیچوقت بهونه‌ای پیدا نکردم که مزاحمت ایجاد کنم ولی الآن فرصتِ خوبی شد که از زحمت‌هاتون تشکر کنم. ممنونم :) راستی راجع به سوراخ و انگشت و البته مار که اشارت داشتید یادِ افاضاتِ یکی از رفقای گرمابه "کِریم‌آفتابه" افتادیم که می‌فرمود: «لاکردار؛ سولاخ داریم تا سولاخ!» آره یادش زنده و راهش پُر رهرو :|

نوشته شده توسط: Anonymous

""" جامعه بسته و مرده شورهایش """ در طول یک قرن اخیر، جامعه فارسی‌ مرده‌ای را داخل آب انداخته، آن را شسته و بزک کرده و شیپور در دست جیغ کشیده این ملت این "" مرده زنده "" است، کتاب شعری نیز دست این مرده داده‌اند و جامعه فارسی‌ که جز شعر چیزی نمیداند برای باوراندن ناباوران در حالیکه از پشت دیوار میله‌ای به دهان او وصل کرده‌اند تا فک و دهانش بجنبد همگام با این مرده شعر خوانده است، ولی‌ همینکه یک اثر علمی‌، حقوقی را از دیگر زبان‌ها به دست زندگانی‌ "" مرده شورهأ "" که سعی‌ در قانع کردن دیگران به زنده بودن این مرده دارند داده اند مرده که هیچ مرده شورها در جا جان به جان آفرین تسلیم کرده اند. پروفسور حسابی‌، حداد عادل، سیستمی‌ که ایران را فارس و زبان را فارسی‌ تعریف می‌کند و تازگیها سپاه پاسداران مورده شور‌های این مرده هستند ولی‌ سنگینی‌ مردگان در حال به هلاکت رساندن مرده شور هاست.

نوشته شده توسط: Anonymous

عرض نکردم؟ حالا این استاد زبانشناسی که تا بحال واژه‌های "آشامیدن" و "نوشیدن" به گوشش نخورده است به میان میدان می پرد و با طرح یک سؤال بغایت بی‌مزه که نشان از بی سوادی پرسشگر دارد، سعی می کند هم‌عشیره‌ای هایش را از زیر ضرب خارج کند.اگر جوابش را بدهید، فرار می کند و پنهان می شود و فردا یکنفر دیگر با یک اسم دیگر یک سؤال مسخره دیگر را مطرح می کند. همانطور که همه شاهدند نوابغ زبانشناسی هم در باره ریشه کلمات "گمرک" و "پول" سکوت کرده اند و هم در باره کلمات ربطی مثل "چون"، "که"، "هنوز"، "دیگر"، "هیچ"، "اگر" "چونکه" و ... . البته عشیره پرستان هرکجا که گیر کنند، و راه فراری هم نداشته باشند، فورا می گویند «اصل ونسب این کلمات مشخص نیست!!!» (من نمی دانم اینها چرا اینقدر به نژاد و اصل و نسب و تبار علاقه دارند) یعنی شاید هم ترکی باشد و شوینیستهای فارس این لغات را در یک عملیات شبانه از زبان ترکی دزدیده

باشند! از این فرسهای خبیث هرچه بگویید برمی آید!
نوشته شده توسط: Anonymous

اسلام یکی از مستبدترن ادیان جهان است . هیچ دیکتاتوری توانائی و قدرت تسلط برروح و روان ادمی را همچو دین و شارعان دینی بر ادمیان ندارد.
در هزار سال اندی سال پیش مردی بنام محمد ادعای پیامبری داشت و اکنون مردم از ترس جهنم محمد حتا فرزند خود را به نظام لو میدهند.زندگی و اندیشه و سیاست ممد عرب پیامبر را میتوان در کتاب ابن هشام خواند.
اسلام دشمن هر گونه تمدن و اندیشه ورزی و خرد گرائی است.زندگی در نظام اسلامی بیش از هزاران کتاب بما اموخت اسلام واقعی چیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی درج چنين نوشته ضعيف و غير علمی از روی درماندگی و ناچاری چيزی را حل نخواهد کرد و بنظر من با تعريف و تمجيد از زبان عقيم دری « فارسی» و با ضديت هستريک با عرب و ترک هيچ مشکلی را نمیتوانيد حل کنيد تنها راه حل از طريق برسميت شناختن حقوق برابر تمامی ملل غير فارس ميباشد . دقت کنيد به نوشته آقای سالار عزيز پور « ما شاهد رکود زبان فارسی دری در سرزمين خويش ميباشيم. بی توجه يی گويندگان اين زبان از يکسو ، و دشمنی های رنگارنگ همراه با نظريه پردازی های نادرست از سوی ديگر ؛ سيمای اين زبان را در ديدگاه دوستان و دشمنان تيره و تار ساخته است.» . آيا بنظر شما خيلی عجيب نميباشد . واقعا بايد گفت عجبا و عجبا .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایرانخواه،اگر کسی درمراکز سنتی تهران،مثلآ بازار وخیابان استابنول و...ازاین کلمات مسخره وبیقاعده که محصول افکاربیمارواژه سازان است ، استفاده کندمردم عادی چه ..میکنند؟شما که محتوای این نوشته پریشان راتائیدمیکنید، انگلس بعنوان یکی ازبزرگترین فلاسفه تاریخ بشریت ومورد احترام بنده،حتی این حرف مزخرف وغیرعلمی رابزند(در48 ساعت زبانی یا قواعدزبانی رابیاموزد)یا دیوانه بوده ویا نمیدانسته که فارسی درمجموع تابع هیچ قاعده وقانونی نیست! مثال ها زیادند به دوسه نمونه اکتفا میکنم: اسم فاعلی نویسنده ازکدام فعل است؟
اسم فاعلی گوینده ازکدام فعل است؟ازنوشتن به نویسنده وازگفتن به گوینده با کدام قوانین زبانی میتوان رسید؟ازفروختن چگونه فروشنده ساخته شده است؟ و... امیدوارم مثل دستفروش به سراغ فوتبال وبسکتبال نرویدساده بفرمائیدکه تمام این ساختارها

با قواعدزبانی بیگانه اندوبرای پرکردن چاله وچوله ها ، کمبودهاوناتوانائی های زبانی سرسری سرهم بندی شده اند.درمورددانشنامه علائی، همیقدرکافی است که بدانیم از131اثرابن سینا فقط دانشنامه علائی به نیمه فارسی ونیمه عربی است وچون علاءالدوله کاکویه عربی نمیدانسته،ابن سینا بنابسفارش واجبارسعی کرده برای فهم علاء الوله آنرا بفارسی بنویسد که بخاطر انبوهی ازکلمات عربی وغیر قابل فهم،موردپذیرش علاء الدوله قرانگرفته است.درمورد التفهیم بیرونی همانطوریکه ازاسمش پیداست بیشترعربی بوده تافارسی وحتی اگرفارسی اش بنامیم،از180 کتاب بیرونی تنها کتاب نیمه فارسی ونیمه عربی است .وچون عربی درآنموقع زبان علم وفلسفه بوده این بزرگان آثارخودرابزبان توانای عربی(بخاطر ناتوانی فارسی دربیان مطالب علمی)نوشته اند.من یکی دوسطر ازهمین التفهیم مورد استنادقومگرایان پریشان فکرفارس پرست میاورم تا خودقضاوت کنید که این کتاب چقدرفارسی بوده است ازکتاب ابوریحان بیرونی، التفهیم متن فارسی!!! ص 350:**...به سبب آنک مطالع هربرجی از آن به هرشهری همیشه کمترباشدازمطالعش به فلک مستقیم برج های نیمه هابط را مستقیم الطلوع خوانند ای راست بر آمدن زیراک به خلاف برج های معوج اند اندرباب مطالع. ...**اگرفارسی بودن آنرا تائید ومعنی آنرافهمیدیدلطفآ پرتقال فروش راهم خبرکنید! باتشکر
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر واقعا میخواهیم اعتراض کنیم به جعل فارس آن باید اعتراض کنیم چرا که اگر خلیج برای ایران است و نه برای یک قوم خاص به اسم فارس پس باید خلیج را خلیج ایران بنامیم که برای همه ایران و ایرانی باشد نه فقط برای یک عده خاص به اسم قوم فارس

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایرانخواه،بقیه افعال بسیط:
)187- شتافتن188- شدن189- شستن190- شکافتن191- شکستن192- شکفتن193- شکیفتن(مرده)194- شگفتن(مرده بجایش شگفت زده شدن)195- شمردن196-شناختن 197-*شناساندن197- شنیدن- شوریدن حرف غ198 -غارتیدن(مرده)199- غریدن200-غنودن

حرف ف- 201- فرستادن202- فرسودن(مرده فرسودن شدن بجایش)203 - فرمودن204- فروختن205- فریفتن(مرده بجایش فریب دادن)206- فشردن207- -فهمیدن208- قاپیدن(ازترکی گرفته شده)209- قبولاندن(ازعربی گرفته شده)حرف ک 210 کاستن211- کاشتن212- کاویدن(مرده کاوش کردن بجایش)213- کردن214 - کشتن215- کشیدن 216- کشاندن217-کفتن(مرده)- کفیدن(مرده)219- کندن220- *کوبیدن221- کوچیدن222- کوشیدن223کوفتن حرف گ 224 -گائیدن225 گداختن226- گذاشتن227- گرازیدن(مرده)228- گرائیدن(مرده)229- گردیدن230- *گرداندن231- گرفتن232- گرویدن(نیمه مرده)233- گریختن234-گریستن235- *گریاندن236- گزاردن237- گَزیدن238- - 238- گزُیدن239- گساردن(مرده)240-گستردن241- گسستن 242- گشتن-243- گشودن244- گماشتن245- گنجیدن246- *گنجاندن(مرده)247- گندیدن248- گواریدن(مرده)249- گوزیدن حرف ل 250- لرزیدن251- لرزاندن252- لغزیدن253- لمیدن(مرده بجایش لم دادن)254- لندیدن(مرده)255- لنگیدن256- لهیدن( مرده)257- لیسیدن258- ماسیدن259- مالیدن260- ماندن261مردن- 262مکیدن263- مولیدن(مرده)264- موئیدن(مرده)حرف ن 265- نازیدن266- نالیدن(نیمه مرده)267- نامیدن(نیمه مرده)268- نشستن269-* نشاندن270- نکوهیدن(مرده نکوهش کردن بجایش)271- نگاشتن(نیمه مرده)272- نگریستن(نیمه مرده)273- نمودن274- نواختن275- نوردیدن276- نوشتن277- نوشیدن278- *نوشاندن279- نهادن(نیمه مرده)280- نهفتن(مرده)281- نیوشیدن(مرده)حرف و 282- ورزیدن283- وزیدن حرف ه 284-هراسیدن 285- هشتن(مرده) حرف ی 286- یارستن (نیمه مرده)287- یازیدن(مرده)- 288یافتن

*****************************************************

ازاین تعدادناچیزافعال بسیط96عدددرداخل پارانتزنوشته شده،مرده ویادرحال نیمه جان هستند و20 عددازقلم دکترخانلری افتاده بودندکه من باعلامت* به لیست اضافه کردم باوجوداینکه اکراین افعال موجوددرلیست امروزه با افعال ترکیبی جایگزین شده اند باتمام اینهاتعدادافعال بسیط فارسی درفقروتنگدستی 212 عددمیباشد
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایرانخواه گرامی،برخوردهای شما نه تنهاصادقانه نیستندبلکه مغرضانه وکینه توزانه ونه برای پیداکردن راه حل بلکه دفاع ساده لوحانه ازبیقاعده وبی نظمی زبانی است که امروزه دردانشگاهای خودایران ،غیرعلمی وناتوانی آن مورد بحث وگفتگوستوبمقالات آشوری وباطنی وو...مراجعه کنید.دراین پیام بمثال :*سیر طعنه زد به پیلز چه چقدربدبوئی!!!*شما که لالائی بلدیدچرا ازاسم خودتان را درست نمی نوسیدد:ایرانخاه؟؟؟ویا منطقتان درنوشتن ایرانخواه چیست؟اشکالاتی که بنوشته ابوالفضل گرفته ایداشکالات تایپی است ولی نوشتن اسم خودتان بصورت غلط اشتباه معرفتی است.شما که ازوجوکتابی با2000 فعل بسیط فارسی صحبت کرده اید لطف کنید لیست بنده را که باشماره گذاری از1 تا 288 بترتیب الفبای عربی ،افعال بسیط فارسی را نوشته ام وبا تمام ارفاق بزورتعدادافعال بسیط زنده به 212 رسیده است،را فقط باهشت فعل تکمیل کنیدتاتعدادافعال بسیط فارسی به 220

برسد!!!http://www.iranglobal.info/node/29511(افعال بسیط وتوانائی زبانی)

افعال ساده (بسیط)زبان فارسی ازجلددوم *تاریخ زبان فارسی* دکترپرویزناتل خانلری (توضیح:افعال مرده ونیم مرده درداخل پارانتز وافعالیکه درلیست خانلری نبودندوازیرف من اضافه شده اند باعلامت * مشخص شده اند)و حرف آ--1- آراستن 2-آرامیدن/آرمیدن (مرده)3 -آزردن (نیمه مرده ) 4 -آزمودن (مرده) 5 -آسودن 6-آشامیدن 7 -آشفتن 8 - آغازیدن 9- آغشتن 10 -آفریدن 11- آگندن (مرده) 12- آلودن13- آمدن 14-آمرزیدن 15-آموختن 16- *آموزاندن(متاسفانه افعال زیبای آموختن وآموزاندن بخاطر گرایش بی رویه زبانی به افعال ترکیبی نازاوعقیم با یادگرفتن ویاددادن درحال تعویض هستند یعنی این افعال زیبا مرده ویا نیم مرده اند)17-آمیختن (مرده)آهیختن (مرده) حرف الف 19- ارزیدن 20- افتادن 21-افراشتن 22-افروختن (مرده) 23- افزودن (مرده-اضافه کردن جایش راگرفته)24- افسردن(مرده افسرده شدن بجایش نشسته) 25-افشاندن 26-افکندن 27-انباشتن)مرده انباشته شدن بجایش نشسته)28-انجامیدن (مرده انجام دادن بجایش )29-انداختن 30-اندوختن31-اندودن(مرده)32 اندیشیدن(نیمه مرده فکرکردن بجایش)33-انگاشتن(نیمه مرده)34- انگیختن 35-اوباشتن (مرده)36- ایستادن حرف ب 37-باریدن 38-بافتن 39- بالیدن 40بایستن 41- بخشودن 42- بخشیدن 43-برازیدن (مرده)44-بردن 45-بریدن 46- بستن 47- بسودن(مرده)بسیجیدن (مرده)48-بودن 49- بوسیدن50- بوئیدن(مرده بوکردن بجایش)51-بیختن(مرده) حرف پ 52- پاشیدن 53-پالودن *54-پائیدن -54پختن 55-پذیرفتن 56- پراکندن 57-پرداختن58- پرستیدن 59- پرسیدن 60- پروردن 61- پروردن62- پریدن 63- پژمردن(مرده و پژمرده شدن بجایش)64- پژوهیدن(مرده وپژوهش کردن بجایش)65- پسندیدن 66- پلاسیدن(مرده)67- پلکیدن(مرده)68- پناهیدن(مرده وپناهنده شدن وپناه بردن بجایش نشسته)69- پنداشتن 70- پوسیدن 71- پوشیدن 72-*پوشاندن73- پوئیدن(مرده)74-پیچیدن 75-*پیچاندن76- پیراستن77- پیمودن78-پیوستن حرف ت -78تاختن 79-تافتن(مرده) 80-تپیدن81-تراشیدن 82-تراویدن(مرده)83-ترسیدن 84-*ترساندن 85-ترشیدن86-ترکیدن 87- ترکاندن88-تکاندن وتکانیدن(مرده وبجایش تکان دادن)89تنیدن90- توانستن 91-*توپیدن حرف ج 92-جَستن93-جُستن94- جنبیدن وجنباندن(نیمه مرده)95-جنگیدن(مرده وجنگ کردن بجایش)96- جوشیدن 97-جویدن 98- جهیدن(مرده)حرف چ 99- چاپیدن 100-چائیدن(مرده)101-چپیدن (نیمه مرده)102-*چپاندن103-چربیدن104-چرخیدن105-*چرخاندن106چریدن 107-*چراندن108- چسبیدن109-*چسباندن110-چشیدن(مرده)111-چکیدن(مرده)112- چلاندن وچلانیدن113- چمیدن(مرده)114- چیدن حرف خ115- خاریدن 116- خاستن117- خائیدن(مرده)118- خراشیدن119-خائیدن(مرده)120- خرامیدن(مرده)121- خروشیدن121- خریدن122- خزیدن123- خستن(مرده)124-خشکیدن 125- خشکاندن126-خلیدن127- خمیدن(مرده)128- خوابیدن129- خواباندن130-خواستن131-خواندن132-خوردن133-*خوراندن134-خوفیدن(مرده)135-خیسیدن(مرده) حرف د 136- دادن137- داشتن138- دانستن139-درخشیدن140-درویدن(مرده)141- دریدن142- دزدیدن143- دمیدن144 - دوختن145-دوشیدن 146- دویدن147-* دواندن148-دیدن حرف ر149- ربودن150-رخشیدن(مرده)151-رسیدن152- رَستن(مرده)153- رُستن(مرده)154- رشتن(مرده)155-رَفتن156- رُفتن(مرده) 157- رمیدن158- رنجیدن 159-*رنجاندن160-رندیدن(مرده)161- روئیدن162- رویاندن163- ریختن 164-ریدن حرف ز-165- زاریدن (مرده)166- زائیدن167- زدن168- زدودن169- زیستن حرف س 170- ساختن171- سپردن172سپوختن(مرده)173-ستدن174- ستردن(مرده)175- ستودن176- ستیزیدن(مرده)177- سرودن178- سرشتن(مرده)179- سُریدن (مرده)180-سزیدن(مرده)181-سفتن(مرده)182- سگالیدن(مرده)سنجیدن183- سوختن184سودن(مرده) حرف ش 185-- شاشیدن 186- شایستن(مرده بجایش شایشته بودن)بقیه درپیام بعدی