Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، نخست باید بدانیم که شناسه استعمار یا آبادگری یا Colonialism چیست؟ سپس روشن شود که کدام کاربرد این واژه درست و کدام نادرست است؟ در درازنای تاریخ همیشه کشورگشایان با لشکرکشی به سرزمین های دیگر کشورگشائی نمی کردند و گاه با رخنه گام به گام با نام آباد کردن سرزمین های دیگر کشورگشائی می کردند! این کشورگشایان نخست با برپائی پایگاه های درمانی، فرهنگی، آموزشی، کشاورزی، بازرگانی و .......... در سرزمین های دیگران جای پائی برای خود درست می کردند، سپس به بهانه نگهبانی از دارائی ها و بنیادهایشان نیروی جنگی به آن سرزمین ها می فرستادند، پس از آن با به روی کار آوردن دولت های دست نشانده در آن سرزمین ها فرمانروائی می کردند! این کشورگشایان همه این کارها را با دستاویز آباد کردن و آبادگری انجام می دادند! پس از کشورگشائی های گسترده با این روش، واژه آبادگری (Colonialism) چم خودش را از دست داد و ....

.......... برابر شد با رخنه گام به گام در یک سرزمین و گرفتن آن! و واژه آبادگر (Colonialist) نیز برابر با شد با کشورگشا ! و واژه آبادی (Colony) نیز برابر شد با سرزمینی که کشوری دیگر آن را با این روش گرفته و در آنجا فرمانروائی می کند! ********** از سوی دیگر هم اکنون برخی از پان نامه نویسان برای شعاردهی درباره رژیم آخوندی شعار (رژیم استعمارگر فارس!) را به کار می برند که این سخن و سخنان همانندی از این دست برای شعر و شعارهای پان نامه ای خوب هستند و چنین شعارهائی برای به دست آوردن هوادار از میان جوانان کم سن و سال و ساده دل کارآئی دارند اما در فرهنگ واژگان سیاسی چنین سخنانی یاوه و پوچ هستند و هیچ ارزشی ندارند! نمونه ای از این سخنان: ( .......... رژیم استعمارگر فارس هر سال سیصد برابر بودجه کل آذربایجان را فقط به شهر اصفهان اختصاص می دهد! .......... ) گوینده این سخن روشن نمی کند که هر سال بودجه سیصد استان از کجا فراهم می شود که تنها به یک شهر داده شود؟! نمونه دیگر: ( .......... اقتصاد و ثروت ها و معادن طلای آذربایجان و بانکداری و تجارت و واردات و صادرات به ارزش میلیاردها دلار در انحصار و اختیار دولت استعمارگر و فاشیست قوم آریا و فارس هاست! .......... ) باز هم گوینده این شعر و شعارهای خنده دار پان نامه ای روشن نمی کند که صادق محصولی میلیاردر، محمدرضا زنوزی میلیاردر، بابک زنجانی میلیاردر، حسین ضراب میلیاردر و ..... از کدام فارسستان آمده اند که هیچکس در هیچ کجای ترکستان آنجا را نمی شناسد؟!
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان عزیز، من واقعا دلم به حال جناب علیرضا اردبیلی می سوزد. ایشان ماههاست که عرق می ریزند و سلسله مقالاتی نوشته اند تا به زعم خودشان نشان دهند که عناصر ترکیه پرست و پان ترک در میان آذربایجانیها وجود خارجی ندارند مگر در اذهان توطئه گر کومونیستها و سوسیالیستهای سابق و غیره و ذالک. حالا این جناب ینیلیک با وجود مبارکش تمام رشته های آقای اردبیلی را پنبه کرده است! جناب ینیلیک؛ بله درست است، آذربایجان جنوبی در معادلات جهانی نه سر پیاز است و نه ته پیاز، چرا که فاقد هرگونه اراده و استقلال سیاسی ست. ولی این دلیل بر آن

آن نمی شود که آذربایجانیها شیفته آزادی و عدالت اجتماعی و حقوق انسانی نباشند. هرانسانی به شرافت انسانی و حقوق بشری خودش احترام قائل است و آزادی مردم خودش را به هیچ قیمتی به دولتمردان آبروباخته ترکیه نمی فروشد. در همان اقلیم کردستان که شما به تحقیر ازش یاد میکنی بیش از نود درصد مردم به «استقلال» رآی داده اند. در کشورهای زیمبابوه و اریتره و ارمنستان وکره شمالی، علیرغم مشکلات اقتصادی کمتر کسی حاضر میشود تا استقلال مردمش را فدای منافع کشور دیگری مثل ترکیه بکند. دولت مقدس ترکیه اهورایی شما هم، فردا اگر پایش بیافتد کل ملت آذربایجان جنوبی و بقول شماها چهل میلیون ترک ایران را سر صد کیسه پسته رفسنجان و هزار بشکه نفت خوزستان معامله خواهد کرد. برای همین هم هست که افرادی مثل شما و آقایان بهارلی ها را مثل خوره به جان آذربایجانیهای شرافتمند انداخته اند؛ تا از هم اکنون زمینه را برای «معامله بزرگ» آماده نمایید!
نوشته شده توسط: Anonymous

اصلاً چه فرقی میکند که چه کسی این ویدیوی مستند را ساخته. آیا مهم خود سخن است یا گوینده سخن؟ جنایت از جانب هرکسی و در هر مقام ومنزلتی محکوم کردنی و قابل انزجار است.

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار گرامی‌، به نظر من صف بندی بین """ انتخاب بربریت یا سوسیالیزم دمکراتیک """ آنگونه که شما میگوئید نخواهد بود، انتخاب بین "" قابلیت یک سیستم در توزیع ثروت "" در سطح جامعه خواهد بود. بدون شک "" کرهٔ شمالی‌ در مقایسه با کرهٔ جنوبی "" نه تنها قادر به توزیع ثروت نشده، بلکه انحصار قدرت را به شکل پادگانی در سطح کشور فراهم آورده، سیستم هند نیز بهتر از ونزوئلا عمل کرده است. سیستم لهستان نیز بهتر از روسیه عمل کرده است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

صندوق بین الملی پول ، بانگ جهانی و مانندهای آنها که در دستان آمریکا و اروپاست، سیستم برده داری نوین جهانی را هدایت میکنند، آنها جامعه ی بشری را در برابر « بربریت یا سوسیالیسم دموکراتیک» قرار داده اند. جنبشهای اجتماعی ضد برده داری نوین سرانجام سرنوشت سیستم جهانی سرمایه داری را که همواره با بحرانهای عمیق و متناوبی درگیر است تعیین خواهند کرد. جایگاه ستمدیدگان در میان جنبشهای اجتماعی جهانی ست و نه در صف برده داران.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" آینده با انعطاف پذیرهاست، حامیان و کفن پوشان تز‌ استعمار و مستعمره هیچ شانسی‌ ندارند """ دوران استعمار سپری شده، اینک "" صندوق جهانی‌ پول، بانک جهانی‌ و سازمان تجارت جهانی‌ "" با جهانی‌ شدن امکان "" انباشت انعطاف پذیر "" را بیشتر از هر زمانی‌ در طول تاریخ فراهم آورده اند. فروشگاه‌های زنجیره‌‌ای "" وال مارت "" که بیشتر از ۳ میلیون نفر را در سطح دنیا به استخدام خود در آورده اند عمدهٔ کالاهای خود را در چین و هند تولید میکنند،طبقه‌ای از سرمایداران چین و هند جایگاه و موقعیت نوین خود را مدیون این جهانی‌ شدن سرمایه هستند. دوران نوینی آغاز شده که هیچ ربطی‌ به دنیای استعمار زده قرن ۱۷ و ۱۸ ندارد. و فراموش نکنیم "" پروسه رشد با مرگ رمانتیزم سیاسی شروع می‌‌شود"".

نوشته شده توسط: Anonymous

مزخرفات ملایان جنایتکار برای من نوعی هم مثل روز آشکار است.ایران گلوبال اگر جرات دارد نظرات خود مجاهدین را هم جویا شود.اگر مجاهدین اکراد را کشته بودند حالا هزار دادگاه و بلا سر مجاهدین میاوردند .نه داداش ما مردم خود میدانیم چی به چیه !راستش بعد از ٨٨ برای من کاملا آشکار است که ... مجاهدین به هزار روشنفکر مآب خارج نشین ,حراف های پاسیو پرمدعا در VOA ,Ofogh ,BBC .....,گوشه نشینهای عافیت جو ولی فعال در صحنه های کوبیدن مجاهد ,.....میارزند.مجاهدین هر چی باشند با هر عقیده ای ,استراتژی ,...صادقانه جلو میروند و هرگزسرنوشت و آینده ما را فدای قدرت و پول ,مقام ...نکردند.همین امروز دهها موشک به لیبرتی زدند و قربانی گرفتند.بنده هم در کنار این شریفان هستم ,اشتباه هم کنند نوش جان ما و آنها ,,,اشتباه هزار بار با شرفتر از بی عملی و فلنگ رو بستن است,...با این لینکهای کشکی و من در آوردی دولت جانی.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

شعر« آزادی-آزادلیق» را که در ادامۀ کامنت قرار دارد کمی توضیح بدهم:دوست عزیز مان آقای توکلی در با لا کامنتی نوشت با تخته کلید عربی.که حروف عربی درکلمات فارسی بود و من اندکی آنها را ادیت کردم. ایشان نوشته « دوران آوانگارد ها گذشته و اکنون دوره دیجیتال است.» من شعر آزادی را به دو زبان در زیر آن نوشتم.ایشان فکر کرد من در نوشتۀ خود میگویم« خواستم از کامنت عکس بگیرم که حروف و کلمات را قروقاطی نوشته!» جواب دادم « وای وای ...سوختم».سخن من با فرم شعر است وکلاً اندیشه ای ست در باره ی « نقد آوانگارد و پیشرو» ایشان . زبان شعرهمه جا، بطور کلی، بیشتر سمبولیک است واز اینرو درکش گاهاً مشکل. شعر کوتاه بالا میگوید « منهم دوست دارم دوربین به دست گیرم و آزادی را همه جا انتشاردهم.اما در سرزمین من آزادی تیز میگذرد وگم میشود.افسوس که تنها میتوانم آنرا در پشت سنگر مبارزه -و قتی که آوانگاردم- بیابم »

« خواستم دوربین برگیرم * تصویراش کنم* آوانگارد گذشت از کنارم *** آنگاه رسیدم * که پشت باریگاد بود* آزادی!»
Əlatdım durbunə *əkizin salım *avanqard geçdi kənarımdan* onda gördum ki* barıqarddadı *azadlıq
و به این صورت هم میتوان آنرا نوشت: Əlatdım durbunə *əkizin salım *iti geçdi kənarımdan* onda gördum ki* bosqudadı *azadlıq
نوشته شده توسط: Anonymous

عزیزان آزربایجانی، من همیشه به اشکالات و عواقب این "" تز‌ استعمار و مستعمره "" که توسط عده‌ای "" بدون پشتوّانهٔ فکری و علمی‌ "" و صد البته بدون "" در نظر گرفتن شرایط عینی جامعه "" به بیرون انداخته شده، آگاه بودم، فرصتی پیش آامد تا کفن پوشان، حامیان این تز‌ استعمار و مستعمره را بشناسید. جناب "" Behrooz "" میگویند ما نه سر پیازیم نه ته پیاز، ولی‌ ... به ترکیه اعلان جنگ می‌‌دهد، این افراد که دانش سیاسی ندارند... خوب ترکیه می‌بیند عدّه‌ای تازه به دوران رسیده شعار "" مرگ بر ترکیه فاشیست "" می‌‌دهند، دست به دست دولت مرکزی ایران می‌‌دهد و کار ما را می‌‌سازند، بارزانی اقلیم کردستان اگر شعار ترکیه فاشیست میداد که امروز کسی‌ در اقلیم کردستان، از این اقلیم در مقابل دولت مرکزی حمایت نمیکرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

باسلام
دوستان عزیز با بکار بردن کلمات قلمبه سلمبه مشکل ستم ملی برای ملیت های تحت ستم حل نمی شود.با اسمون ریسمون کردن و کل کل های قهوه خونه ای و بایکوت حقیقت فقط صورت مسعله پاک می شود نه حل.شما هر کدام از دولت تهران بشکلی ناراضی هستین ولی نمیدانید که دقیقان در عمل کار دولت را تقویت میکنید.دولت در همه جا حکومت نظامی اعمال می کند و پان ها در عمل در کانالهای تلوزیونی در صدا و مطبوعات خود حق تعیین سرنوشت را بایکوت میکنید

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب "" Behrooz""، کاری که شما می‌کنید چیزی جز "" ارمنستانیزه کردن ، کرهٔ شمالیزه کردن و اریترهیزه کردن "" آزربایجان جنوبی نیست، شما "" انزوا و انقراض "" ما را تضمین می‌کنید، چیزی که در کرهٔ شمالی‌، اریتره و ارمنستان در حال صورت گرفتن است. شما چنان از مرحله پرت هستید که نمیتوانید ببینید "" اقلیم کردستان عراق "" با صادرات نفت و گاز به ترکیه در حال شکستن انزوا است، شما ما را با "" ترک‌های اویغور "" مقایسه می‌کنید، با این مقایسه، حتی مرغ پخته داخل دیگ به شما میخندد، ترک‌های اویغور نه به ترکیه اعلان جنگ داده اند، نه قرقیزستان، نه قزاقستان و نه ازبکستان، در حالیکه شما به ترکیه اعلان جنگ میدهید، اصحاب کهف از خواب بیدار شدند، ملت ما به افکار " تز‌ استعمار و مستعمره "" شما نیازی ندارد، دست کم مثل اصحاب کهف از خواب بیدار شوید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ینیلیک؛ شما چون از نقطه نظر منافع کشور ترکیه به انسان و جهان می نگرید، بعضی وقتها فراموش میکنید که شما "آذربایجانی" هستید و می خواستید مثلا در مورد ترکهای ایران و مردم آذربایجان جنوبی نظریه پردازی بفرمایید. دوست عزیز، زیمبابوه و اریتره و ارمنستان و ماداگاسکار «کشورهای مستقلی» هستند و شرایطشان با آذربایجان ما که نه سر پیاز است و نه ته پیاز، از زمین تا آسمان فرق میکند. دست کم، شما باید آذربایجان جنوبی را با نمونه هایی مقایسه بفرمایید که شرایطی تقریبا مشابه با آذربایجان جنوبی داشته باشند. از آنجایی که برای شماها سرنوشت دیگر ترکها در گوشه و کنار جهان از سرنوشت آذربایجانیها مهمتر است، لطفا با تشریف بردن به لینک مربوطه، مقاله زیر

زیر در مورد ترکهای اویغور را مطالعه بفرمایید، و ببینید که پرفسور «درو گلدنی» چگونه وضعیت «اویغوریستان» را به عنوان مستعمره داخلی چین مورد بررسی قرار داده است:

Internal Colonialism a n d C h i n a ’ s U y g h u r M u s l i m M i n o r i t y, by Dr Dru C. Gladney
https://openaccess.leidenuniv.nl/bitstream/handle/1887/16734/ISIM_1_Internal_Colonialism_and_China-s_Uyghur_Muslim_Minority.pdf?sequence=1

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

کیا جان با حروف ات کار ندارم. شعری ست در جواب آوانگارد. که گفتی دورانش گذشته. وای وای...سوختم . یاندیم-یاندیم(سوختم).

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

آ.ائلیار جان/ مشکل از IP است که حروف فارسی ندارد و از کیبورد عربی استفاده می شود

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

کیا جان ، « خواستم دوربین برگیرم * تصویراش کنم* آوانگارد گذشت از کنارم *** آنگاه رسیدم * که پشت باریگاد بود* آزادی!»
Əlatdım durbunə *əkizin salım *avanqard geçdi kənarımdan* onda gördum ki* barıqard dalındadı *azadlıq

نوشته شده توسط: محسن کردی

ببین عزیز. همین که نوشتی من از آدمکشان جمهوری اسلامی دفاع میکنم باعث شد که پاسخی برای شما ننویسم. مثلا میخوای برای اثبات این که از آدم کشهای جمهوری اسلامی دفاع نمی کنم خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی بشوم؟ عکس دوران جوانی من هنگامی را نشان میدهد که بر علیه نظام شاهنشاهی اسلحه بدست گرفته بودم. مخصوصا آنرا میگذارم که وقتی از نظام پادشاهی دفاع میکنم خواننده بداند که من هم در تجربه و هم در تئوری راهم را پی گرفته ام. و نیز شجاعت بدست گرفتن اسلحه را هم دارم. اما به جایی رسیده ام که این «شجاعت» را جز بلاهت نمیدانم.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

بهتر بود مي نوشتيد، «ما حاصل یک زخم مشترک بوديم» ، عصر و زمانه آوانگارد ها و پیشرو ها و پیش گام ها ،خيلي وقته بسر آمده ست، عصر ديجتال- كلوبال سي سأله شد، آنها در خوابند. جایگاه روشنفکران و انتئکتوئل ها در واقع نقشی واسط بین مردم و حکومت است ه در این عصر کار نخبگان و کارشناسان ؛ ساده سازی مقولات پیجیده ، برای مردم عادی ست . در گذشته فدایی ، مجاهد ، توده ای و روحانیت مبارز قبل از انقلاب و اکنون مشروطه خواه ، سلطنت طلب و اصلاح طلب دیگر دارای آن نقش پیشاهنگ و آوانگار را ندارند

اینکه گفته شد:«دست هایم را بگیر

و کینه ها را به خاک بسپار

این کینه ها رشته های اتحاد ما را پوسانده اند

و ما را در تاریکی نادانی

گروگان گرفته اند!

دست هایم را بگیر»
واقیعت احزاب سنتی و اینها که نام برده اید برپایه کینه و نفرت به دگر اندیشان بنا شده بوددر حالی که سیاست نه دشمن دائمی ونه دوست دائمی دارد . سیاست ،علم است در حالی که سیاست احزاب و جریانات سنتی کاری به سیاست علمی ندارند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز، موافق نظر شما-درکامنت بالا- هستم. درضمن اضافه کنم که:(ethnic(-al =قومی-قومیتّی ؛ و ملت =nation است. در این مورد بهترین منبع هم فرهنگ علوم انسانی از داریوش آشوری ست.

نوشته شده توسط: Anonymous

از توضیحات تان بسیار متشکرم، ائلیار عزیز. دانش آکادمیک و دانش غیرآکادمیک خودآموخته هر دو در سایه عرق جبین و تحقیق و مطالعه دراز مدت حاصل میشوند. اتفاقا زحمت و تلاش خودآموزها به مراتب بیشتر از آنانی ست که شانس استفاده از مزایای دانشگاه را داشته اند. ولی هر دو در یک مورد مشترکند: تحقیق، مطالعه، آموزش، تفکر و تفحص. از این رو، یک دانشمند خودآموخته و یا بقول شما "خودساخته" نباید در ارائه منبع و ماخذ برای نظریه هایش مشکلی داشته باشد. از اینرو نیز، من بار دیگر، و در محضر شما، در کمال ادب و نزاکت و متانت، از جناب آقای یونس شاملی گرامی استدعا میکنم تا لطف بفرمایند و حداقل دو منبع علمی برای ما معرفی نمایند که در تدوین نظراتشان راجع به تعریف ملت، قومیت، دولت و غیره مورد اسفاده ایشان بوده اند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بهروز عزیز، 1-ما سعی میکنیم جو گفت و گو حدالامکان، دوستانه، محترمانه، متین، بدون پرداختن به شخصیت فرد، به « نظریات» او بپردازیم. و نکوشیم خود شخصیت را نفی کنیم.بل به «اندیشه»هایش بپردازیم. که چه چیزی درست و نادرست است و یا آمیخته اند. در انتخاب کلمات دقت میکنیم که جو صحبت خراب نشود. من در انتخاب عنوان نوشته ام اول خواستم به جای « صحیح نیست» بنویسم «غلط است». گرچه هر دو به یک معناست ولی وقتی خواننده و جو صحبت به نظرم آمد «صحیح نیست» را ترجیح دادم. البته منهم خیلی چیزها را از نظر « جو صحبت» بد انتخاب کرده ام ولی کلاً تلاش آن است که برخی چیزها را رعایت کنیم. 2- بعضاً تشخیص توهین و تحقیر راحت نیست. و ممکن است از نظر یکی خلاف باشد و ازنظر دیگری نباشد. ولی درست آن است که بکوشیم چیزی که « بوی تحقیر» میدهد نیاوریم. از نظر من میتوان از من یا هر قلمزن دیگر پرسید

آیا شما در فلان موضوع« تخصص آکادمیک » دارید یا با « خود سازی» Selbeststudium-در آلمانی-
Özü- özün becərmək در ترکی آذربایجان، به آگاهی های خود دست یافته اید؟ و این هیچ تحقیر و توهین نیست. ساعدی داستان نویس طب خوانده بود و در ادبیات « خود ساز» بود. شاملو شاعرهم خودساز بود. و همینطور شهریار در ترکی و فارسی. یا ماکسیم گورکی و جک لندن در ادبیات. و غیره . اتفاقاً آکادمیک ها معمولاً چون تحصیل را برای نان انجام میدهند بعد ها هم «چیزی» بارشان نیست. ولی « خود ساز»ها از روی «علاقه و احساس مسئولیت اجتماعی» پیش خود «تحصیل» میکنند و نتیجه ی کار هم بهتر میشود.3- شما حق دارید در مورد هر اندیشه ای سئوال کنید. و مخالفت یاموافقت نمایید. و یا در مورد صلاحیت علمی هم بپرسید. اشکالی ندارد. ولی پرسش نباید «تحقیر» آمیز باشد. که توهین حساب شود. 4- دیگری را « لمپن» نامیدن هم توهین است. گیرم که لحن طرف تند باشد. یا حتی توهین آمیز باشد. نباید اشتباه را مقابله به مثل کرد. در ضمن در بحثها از این مسایل پیش میاید نیاید ناراحت شد و به دل گرفت.5- اصلاً کار ما انتشار نظرات متفاوت-متضاد- و مخالف یکدیگر است. که خوانندگان خود ذهن خودشان را به کار اندازند و « سئوال و سئوال » بپرسند تا شاید به نتیجه ای برسند. « هیچکس هیچ چیز نمیداند. میکوشیم به کمک هم گوشه ای از حقیقت نسبی را پیداکنیم». دوست من گیاه پزشکی خوانده. ولی از راه « خود تحصیلی» متخصص مسایل سیاسی ست. چون از نوجوانی این رشته را « تئوری-عملی» ادامه داده است. و بیشتر ما ها همین وضع را داریم. این هم در درجه اول خصلت جامعه جهان سومی ماست. که یقه ی ما را گرفته است. تحصیل برای نان- تحصیل برای علاقه و احساس مسئولیت اجتماعی.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی... شما <قانون هر نوشتاری که بیش از 30 کامنت دشتته باشد به بخش "ویژه ایرانگلوبال" انتقال می یابد> را می دانید و باز هم مینویسید که: <امّا تُرک تباران مسائل پیش افتاده، گفتگوی خصوصی، و مقالات بدون پشتوانه و عوامفریب، و کامنت های بی اهمیّت را بصورت نوشتار و مقاله در می آورند و در بخش " دیدگاهها" و پس از آن در بخش "ویژهء سایت ایران گلوبال" میگذارند ...> (به نقل از کامنت قبلی شما). به این میگویند نوشتن با پشتوانه علمی و مستند و برخورد راسیونال!!! آقای کرمی... هر کسی که چند بار گذرش به این سایت افتاده باشد و کامنتها را خوانده باشد میداند که انتقال مطالب به بخشهای مختلف به عهده آقای توکلی است. آقای توکلی چندین بار این را نوشته اند. بنابراین می توان از نوشته شما نتیجه گرفت که آقای توکلی که <مقالات بدون پشتوانه و عوامفریب...> را <در بخش "دیدگاهها" و پس از آن در بخش " ویژهء سایت ایران

گلوبال"> میگذارند، <ترک تبار> و یا آلت دست <ترک تباران> هستند.

//// برخورد علمی و با پشتوانه و مستند و راسیونال شما این است که این جملات را مینویسید و بعد ادعا میکنید که: <لازم به وکالت حقوقی شما و شهادت و تأیید جناب توکلی نیست، بحث بر سر موضوعات دیگر هست.> چه استدلال با پشتوانه ای!!! باور بفرمایید که همه بحثها و استدلالهای شما اینگونه اند. اگر باور نمی کنید یک بار عینک خودبزرگ بینی و تبختر و تکبر را از جشمتان دربیاورید و مقالات و کامنتهای خودتان را بخوانید.

***** به من نسبت داده اید که: <نظر شما این هست که هر کس در مورد نازیسیم در اروپا بنویسد، ضد مردمان آلمانی هست>. لطف بفرمایید و یک جا این نظر مرا به من و دیگران نشان دهید تا پشتوانه مستدل و منطقی و راسیونال شما نمایان شود. شما چنین چیزی پیدا نخواهید کرد چون چنین چیزی وجود خارجی ندارد و من ابدا چنین نظری نداشته و ندارم. از نظر من هرکسی این حق را دارد که نه تنها در مورد فاشیسم بنویسد بلکه حتی این حق را دارد که از فاشسیم دفاع نظری بکند. اگر شما قادر نبوده اید که نظر مرا درک کنید، اشکال را در خود بجویید. آنچه که شما مینویسد نه درباره <ترک تباران> بلکه توهین و افترا به آنها و جنایتکار و بی فرهنگ و... قلمداد کردن آنهاست.
**** شما مرتب در مقالات و کامنتهای خود مینویسید و اصرار میکنید که <خامنه ای ترک تبار> از منافع <ترک تباران و آذربایجانیها> دفاع میکند و در راه برآورده کردن منافع <ترک تباران> کار و تلاش میکند. آقای کرمی... برای درک و فهم اینکه خامنه ای در راه پر کردن جیب خود از طریق محکم کردن ستونهای حکومت اسلامی ولایت فقیهی تلاش میکند، سواد بالایی لازم نیست. کافیست کمی به واقعیات، بدون عینک <ضد ترک تباری>، و با دیدی راسیونال نگاه کنید. باور بفرمایید که هر بیسوادی و حتی هر بقالی که سری در سیاست ندارد و هر شاگرد مدرسه ابتدایی نیز قادر به درک و فهم این واقعیت است. واقعیتی که شما، شاید نه اینکه نتوانید، بلکه مسلما نمیخواهید بفهمید و درک کنید.
**** نوشته اید که: <در عصر امروز نمی شود فرهنگ چماق، شمشیر، پاک سازی چند میلیون انسان، تسخیر سرزمین دیگران، دربدری میلیونها انسان، اغتشاش در منطقه، نوکری غرب را کردن، و تکیه بر ایدئولوژی اسلام پسا مدرن را دمکراسی بخورد مردم داد.> من هم کاملا با شما موافقم و اضافه میکنم که در عصر امروز نمی توان میلیونها انسان را از سرتاسر ایران در استان اردبیل جمع کرد (مراجعه کنید به مقالات خودتان) و یا آنها را از ایران بیرون ریخت (باز هم مراجعه کنید به مقالات بغایت فاشیستی و نژادپرستانه خودتان) و اینها را بعنوان نظرات با پشتوانه علمی و مستدل و راسیونال به خورد مردم داد.
**** آقای کرمی... من در کامنتی برای یکی از مقالات شما که با استفاده از اطلاعات ویکیپدیایی نوشته بودید این واقعیت را متذکر شدم و هر گاه هم در مورد مقالات شما کامنتی نوشته ام با استناد به نوشته خود شما بوده و هیچ مطلبی را که در مقالات و یا کامنتهای شما نباشد به شما نسبت نداده ام ولی شما با گستاخی تمام، آنها را <درشتخویی و درشتگویی و پراکنده گویی> مینامید و آنگاه مرا در یک اتاق پالتاکی به بحث دعوت میکنید. شما لطف کنید و همینجا و بصورت کتبی که امکان <تفکر> دارید، به مسائل مطروحه از سوی خوانندگان جواب درست و حسابی و مستند و مستدل و بدون تکبر و تبختر و خودبزرگ بینی بدهید، بحث پالتاکی پیشکش.
نوشته شده توسط: Anonymous

از تمامی دوستان آزادی طلت خواهش می شود این پیتیشین را امضائ کنند. رژیم وحشی ایران در اداره اطلاعت تبریز آزربایجان یک حقوق طلب بی گناه آزربایجانی را زیر شکنجه میکشند.

https://www.gopetition.com/petitions/free-rasoul-razavi/signatures.html
نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار گرامی؛ با تشکر از صبر و متانت شما و از بابت آنکه اجازه میدهید نظرات مخالف نیز منعکس شوند. آقای توکلی و شما و دیگر همکارانتان اینجا صاحبخانه هستید و من هرگز راضی نخواهم بود تا یکی دو سطر کامنت ناچیزم اسباب مزاحمت شود. خودتان بهتر از من میدانید که زبان انتقاد مثل زبان معمولی «چرب و نرم» نیست و ما به عنوان خوانندگان حق داریم تا مثلا در مورد سطح سواد و دانش نویسندگانی که راجع به مسائل پیچیده تعریف ارائه میدهند و تئوری مینویسند، پرس و جو کنیم. آقای شاملی ماههاست که اینجا به عنوان متخصص

در امور قومی و ملی ظهور میکنند و پشت سرهم تئوری و تعریف و نظریه صادر میفرمایند. آیا من خواننده این حق را ندارم تا از ایشان بپرسم: صلاحیت و درجه علمی شما چیست؟ صاحب کدام مدرک علمی هستید و مدرکتان را در چه رشته ای و از کدام دانشگاه گرفته اید؟ آیا پرسیدن این سوالها «توهین به نویسنده» محسوب میشود؟ حالا من چون می دانستم ایشان تحصیلات بالای دیپلم ندارند به این مسئله اشاره کردم و آقای توکلی گرامی این مسئله ساده را «توهین به نویسنده» تلقی نمودند و به این کمترین اخطار دادند. خود آقای نویسنده هم دهان به پرخاش گشودند و این کمترین را به لمپنیسم و غیره متهم کردند! در صورتی که هدف من آن بود تا این پرسشها را مبنای مباحثه با آقای شاملی قرار دهم. مثلا انتظار داشتم ایشان بیایند و بگویند، اگرچه صلاحیت دانشگاهی در این زمینه ها ندارند ولی تعریفشان از ملت، قوم، دولت و غیره مثلا بر اساس چهار کتاب مرجع زیر است. انتظار داشتم ایشان حداقل منابع شان را ذکر بکنند تا ما بر آن اساس وارد مباحثه شویم. ولی ایشان همانند آقایان مهران بهارلی ها «ننه من غریبم بازی» در آوردند و ما شدیم "لمپن"! در هر حال، اگر آقای توکلی عزیز زبان و لحن این کمترین را هنوز هم "توهین آمیز" حساب میکنند که دیگر احتیاجی به اصرار نیست...
نوشته شده توسط: Anonymous

""" فرار مغزها شاخص استعمار و مستعمره در دنیای گلوبال است """ جناب "" Behrooz "" که بدجوری از اشاره من به "" ظرفیت صنعتی "" در تسهیل کردن فرایند ""ملت شدن "" شوکه شده بودند هنوز نمیدانند که "" پدیدهٔ فرار مغز‌ها "" یک کشور را در حیطه‌های "" فنّ آوری، دانش، رقابت "" به قعر جدول فرستاده و پروسه "" توسعه، پیشرفت و ترقی‌ "" در زیر خاک دفن می‌‌شود، با فرار مغز ها، یک کشور از نظر صنعتی شش دانگ به دیگران وابسته می‌‌شود و آغوش خود را به روی "" کالاهای بنجل چینی‌ "" باز می‌کند. کشور‌های "" توسعه نیافته "" که هزار‌ها دلار برای "" دکتر ها، مهندسین، مخترئین "" هزینه میکنند همینکه این افراد دستشان به دهان‌شان می‌رسد از کشور فرار میکنند یا کشور‌های پیشرفته برای این افراد "" اقامت دائم "" با بهترین "" مزایای زندگی‌ "" را با اشتهای سیری ناپذیر پیشنهاد میکنند. همین پروسه برای "" کارآفرین "" نیز

تکرار می‌‌شود، با این پدیده، نه کسی‌ در کشور می‌‌ماند که "" فرایند صنعتی "" شدن کشور را هموار سازد، و نه "" کارافرینی "" هست که کار ایجاد کند. اینک دولتی بدبخت را سر کار داریم که آنان نیز، به بقایای اقتصادی خود می‌‌اندیشند. "" زیمبابوه تولدت مبارک ""، فرزندانت هنوز با استعمار مبارزه میکنند تا به مستعمره بودن پایان دهند.
نوشته شده توسط: Anonymous

به قول شاعر توانا موسوي گرمارودي :
خانه آباد گر نداني شعر. تابه كي شعر خراب بايد گفت

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اسماعیل گرامی، من مارکسیست نیستم. ولی به نظرات مارکسیستها احترام میگذارم. و خود و مبارزه یشان را دوست دارم. به ویژه تلاششان را برای زدون فقر و تامین رفاه زحمتکشان. و به مارکس هم به عنوان یک اندیشمند حرمت دارم. از سوی دیگر به تئوری و فلسفه ی شان در حد لازم آگاهی دارم. 1-از پایان نوشته یتان شروع کنیم: که شعار « زنده باد سوسیالیسم» داده اید. منهم میگویم بله زنده باد. ولی باید اضافه کنم که « سوسیالیسم در آذربایجان و ایران، و حتی کشورهای جهان سوم، برای پیاده شدن « نه شرایط عینی دارد و نه شرایط ذهنی». تنها در کشورهای بسیار پیشرفته جهان از جمله در آمریکا و اروپا، «شرایط عینی» برای سوسیالیسم موجود است. اما اینجا هم «شرایط ذهنی» وجود ندارد؛ و بنا برین سرمایه داری به حیات خود ادامه میدهد.

در جهان سوم- بدون وجود شرایط- اقدام برای پیاده کردن سوسیالیسم فقط میتواند پول پوتیسم بیافریند؛ و «سربازخانه درست کرده میلیونها انسان را قتل عام » کند. همچنان که در کامپوچ اتفاق افتاد. یا مثل روسیه و کوبا و ویتنام و چین و کره شمالی « رژیم های دیکتاتوری» برای ادامه فقر و اختناق سرکار آورد. همچنان که آورده اند. منهای بخش کوچک- بخش بزرگ چپ ایران و جهان هم در کل بر این نظر است. پس در ایران و آذربایجان چیزی که میتواند پیاده شود « عدالت اجتماعی نسبی» ست. و « دموکراسی». و « رفع تبعیض های گوناگون». و « قدرت اداره ی امور خود» است. شما میتوانید آرزوهای زیبای خود را داشته باشید و دنبال کنید. من هم آرزو میکنم روزی جامعه ی کره ی زمین از استثمار انسان از انسان آزاد شود؛ اما این فقط یک آرزوی زیباست. و غیر عملی. تا وقتی که شرایط آماده شود. نمیدانم شاید قرنهای متمادی طول بکشد.2-آنچه شما در تعریف خود از استعمار گفته اید و کارهایش را شمرده اید- که درست هم هست « معلول» است. و نام «علت» آنرا « استعمار» ذکر کرده اید که درست است. معلول ها شبیه به هم میتوانند باشند ولی علت ها میتوانند یکی نباشند. « مردن دو نفر» معلول است. و اینکه هردو مرده اند« اشتراک» دارند. اما «علت» مرگ یکی « اعدام» است. و دیگری «تصادف». یعنی شبیه بهم بودن دو معلول الزاماً دلیل بر برابر بودن علتها نیست. در هندوستان علت خرابی اوضاع ، استعمار یا حکومت خارجی بود.در ایران علت خرابی حکومت داخلی ست. اگر چه « خرابیها» شبیه بهم هستند. 3- میگویید « ملت فارس حاکم و استعمارگر است». این گزاره صحیح نیست. چون اگر یک نفر فارسی زبان پیدا شود که حاکم و استعمارگر نباشد، حکم شما باطل است. درجامعه ایران واضح می بینیم که ملت فارسی زبان هم از سوی حکومت تحت «سلطه» قرار دارد. و هزاران کشته و زندانی داده و میدهد. و بسیاری از آنها خواهان « رفع تبعیض» هستند. 4- ماهیت با نمود فرق دارد. آنجه شما مشاهده میکنید «نمود» است. « آذرخش» یا -الدیریم- نمود است. اما «بارهای الکتریسته ی مثبت و منفی» ماهیت آن است. ماهیت دو چیز میتواند متفاوت باشد. عمل حکومت ایران تقریبا شبیه عمل فرانسه در الجزایر است. ولی این دو عمل علت متفاوت دارند وعامل شان نیز یکی و برابر نیست.و ماهیتها ها هم متفاوت اند. در ایران نظام سرمایه داری حاکم است و در همه جای کشور نیز با اعمال تبعیض ها عمل میکند. و بخشی از نظام جهانی سرمایه داری ست. و این فرمانروایی از سوی « حکومت داخلی» ست. لنین در روسیه تزاری، خرابی وضع اوکرایین را مثل مستعمره میدید ولی برای توضیح و ضع روسیه و حکومت تزار ، کتاب «دولت و انقلاب» را نوشت و نه « استعمار و مستعمره» را. در جهان گلوبال استعمار عمدتًا از راه « آلترناتیو سازی حکومت ها» و « صدور سرمایه ی جهانی» عمل میکند. و فرعاً از راه «حمله نظامی - آلترناتیوسازی». که باز همراه با صدور سرمایه ی جهانی ست.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای....خسرو خضری.... قانون هر نوشتاری که بیش از 30 کامنت داشته باشد به بخش "ویزهء ایران گلوبال" انتقال می بابد را میدانم و لازم به وکالت حقوقی شما و شهادت و تأیید جناب توکلی نیست، بحث بر سر موضوعات دیگر هست. //مطالبی را که من در مورد تُرک شناسی و تاریخ مستند تُرک تباری می نویسم با پشتوانهءِ قوی است. امّا نظر شما این هست که هر کس در مورد نازیسیم در اروپا بنویسد، ضد مردمان آلمانی هست. بنا بر این وقتی من به تاریخ تُرک تباری می پردازم ضد تُرک و ضد حقوق بشری نیستم // در عصر امروز نمی شود فرهنگ چماق، شمشیر، پاک سازی چند میلیون انسان، تسخیر سرزمین دیگران، دربدری میلیونها انسان، اغتشاش در منطقه، نوکری غرب را کردن، و تکیه بر ایدئولوژی اسلام پسا مدرن را دمکراسی بخورد مردم داد.

. //در خاورمیانه علی خامنه ای و حکومت ترکیه در صدد بازگشت به دوران ماقبل مدرنیته "صفوی و عثمانی" آنهم به قمیت غارت و چپاول سرمایه های ملّی و سرکوب دیگر ملّتها با حشونت و خونریزی و سد کردن دوران گذار در منطقه هستند، مردم تُرک جنبه های مثبتب در تاریخ ندارند که کسی به آن رجوع کند و متوسل شود ایا شما شاخص های مثبت تاریخی دارید ؟ // انسانهای متعهد و دمکرات از هر قوم و قبیله باید بر علیه سیاست های تُرک تباری علی خامنه ای و ترکیه و هواداران تُرک تبار آنها بر خیزد و قلم بزند// مطالب و حتّی هر کلمه ای را که من در مورد تاریخ تُرک تباری می نویسم چند بار آنها زیر و رو میکنم و با منابع مستند مقایسه میکنم، تاریخ ها را کنترل کرده ام، شما اگر بر علیه این مطالب بصورت مستند و با پشتوانه اندوخته ای دارید انتشار دهید، در هر جا و مکان و در جلسه ای حاضر هستم که از نوشته هایم با کمک تکنولوژی اطلاعاتی دفاع منتقی کنم. شما فقط میتوانید حرف بزرگتر از خود و پراکنده گویی کنید، هر مطلبی که در مورد تُرک تباری نوشته ام یا عملی شده اند و یا خواهند شد، آینده ملاک نوشته های ماست. برای نمونه سال 2010 در همین سایت مطلب زیررا: http://www.iranglobal.dk/I-G.php?mid=2-62133 کودتای اسلامی در ترکیه(بخش یکم) ////http://www.iranglobal.dk/I-G.php?mid=2-62294 کودتای اسلامی در ترکیه بخش پایاتی/// را انتشار دادم،/// ایا امروز درستی و صحت آن بر همه کس ثابت نشده است که علی خامنه ای و عربستان سعودی با رشوه و سرمایه گذاری حکومت ترکیه را خریده اند، و ترکیه را عملأ از سکولاریسم و لائیسیته به یک حکومت دینی تبدیل کرده اند ؟. تمنی میشود، به اصول دمکراسی و به قوانین عصر روشنگری راسیونال که بر اساس آنها مطالب خود را تهیه میکنیم احترام بگذارید، زبان و فرهنگ دیالوگ شما بجای تحقیق و روشنگری هدف تحقیر و نکوهش و گل آلود کردن جو گفتگو هست که ما از آن باکی نیست و صد چندان به روش خود ادامه خواهم داد. شما همان کشی هستید که هدفمند نوشته های ما را برگرفته از" ویکی پدیا" ارزیابی میکنید، شما اگر دانشی و مطالبی که بتواند نادرستی نوشته های ما را بر همگان ثابت کند انتشار دهید. یا اگر مایل باشید از آقای توکلی درخواست یک جلسهءِ پالتالکی را میکنیم تا شما اسناد و دلایل خود را بیان بدارید. من زمینهء ارائهءِ همه دلایل شما را در مردود شمردن نوشته های خودم باز گذاشته ام و با کمال میل گوش فرخواهم داد. امّا در مقابل هیچ امکان و فرصت و اجازه ای را به شما نخواهم داد که درشتخویی و درشتگویی و پراکنده گویی کنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی ممنون از تایید سریع کامنت من و باز هم ممنون از جواب خیلی سریعتان. همانطوریکه نوشتم من به این تصمیم گردانندگان سایت احترام میگذرم. لطفا این را برای بار هزار و یکم به آقای کرمی توضیح دهید تا اینقدر علیه قرار گرفتن مقالات بقول ایشان <ترک تباران> در آن بخش سمپاشی نکنند.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب خسرو خضری گرامی / بخش ویزه ایران گلوبال شامل دو دسته مقالات است یکی تولیدات اعضای مدیریت سایت است و دسته دیگر مطالبی که بیش از 30 کامنت را بخود بگیرد ، را شامل می شود. این تصمیم جمعی گردانندگان سایت است دلیل اش هم خیلی ساده است ؛ برخی از کامنت ها باندازه یک مقاله و یا یادداشت سیاسی ارزش مند ست و از سوی دیگر سیاست ما تشویق کامنت نویسان و پاسخگویی نویسندگان بدان است . درضمن در انتقال اینگونه مقالات «خطی» برخورد نمی کنیم . بطور مثال در همین شماره 2 مقاله یکی از یونس شاملی و دیگری نوشته محسن کردی است که به لحاظ فکری کاملا با هم متفاوت اند ولی هر دو به این بخش منتقل شده است. مقاله خود آقای ناصر کرمی هم حداقل چند بار به این بخش منتقل شده است ؛ هر چند مورد انتقاد شدید برخی از کاربران قرار گرفته بود

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی شما سالهاست که مقالات خودتان را در سایت ایرانگلوبال منتشر میکنید و در هر مقاله ای بیماری ضد <ترک تباری> خود را بارها به نمایش میگذارید. در هر مقاله ای تمامی جنایات بشری را به <ترک تباران> نسبت میدهید و از <ترک تباران> چهره ای ضد انسانی و ضد بشری ارائه میدهید و بارها و بارها مقالات نژادپرستانه شما در بخش ویژه ایرانگلوبال منتشر شده است. تا آنجایی که من از توضیحات آقای توکلی متوجه شده ام یکی از معیارهای قرار گرفتن مقالات دربخش ویژه، تعداد کامنتهای آنهاست. اگر مقاله شما در آن بخش به دلیل زیادی کامنت قرار گرفته حق شماست. همانطور که اگر مقالات دیگران (ترک تباران) در آن بخش منتش میشوند، حق آنهاست. شما اینجا نباید گله مند شوید. من شخصا به این ضابطه احترام میگذارم اگرچه معتقدم که نباید به نوشته های نژاپرستانه و فاشیستی این امتیاز داده شود چون نژادپرستی و فاشیسم توهین به شان انسانی است ولی

ولی تا آنجایی که این مقالات به بحث و تبادل نظر و استدلال مربوط میشود - حالا از طرف شما باشد یا <ترک تباران> و یا هر کس دیگر - شخصا از انتشار آنها استقبال میکنم. ولی موضوع اینجاست که در مقالات شما این تب ضد <ترک تباری> و حملات شما به <ترک تباران> و مسخ چهره آنها هیچ پشتوانه علمی و استدلالی ندارند و شما فقط و فقط به توهین و تحقیر <ترک تباران> مشغولید. نظرات ضد بشری شما در این سایت منتشر میشوند پس منتظر جواب به آنها هم باید باشد و کمی طرفیت از خودتان نشان دهید و اینقدر به پر و پای آقای توکلی نپیچید و به ایشان برای سانسور نظرات مخالفتان فشار نیاورید. نمیدانم شما که مقالات بدون پشتوانه علمی و بدون استدلال مینویسید چرا از نداشتن پشتوانه عملی مقالات <ترک تباران> مینالید؟ بگذارید که از نظرات هر دو طرف بهره مند شویم. میدانم که در جوابم - اگر لطف فرموده و جواب بدهید - خواهید نوشت که مقالات شما همه پشتوانه علمی دارند و مدرن و پسا مدرن و راسیونال هستند. ولی باور کنید که اینها فقط و فقط توهمات خود شماست.
نوشته شده توسط: Anonymous

دیگر 72 میلیون ایرانی می دانند که هر کسی کوچکترین انتقادی به رهبری مجاهدین بکنند؛ «عامل رزیم » نامیده می شوند . مگر کسی شک دارد که اقای رجوی در دشمنی با خمینی با صدام حسین هم پیمان شد و در سرکوب کردهای عراق نقش گارد ریاست جمهوری صدام حسین را بازی کرد . پس از صدام هم رهبری مجاهدین با یک گردش 180 درجه ای به امریکا و نئو کانهای جنگ طلب پناه برد وغربی ها هم با کارت مجاهدین خلق با رژیم اسلامی بازی کرد ند و تا اینکه امتیاز کسب کردند و حالا امریکایی ها متوجه شد ند که اتکا یک جانبه به عربستان سعودی موجب رشد بی سابق بنیادگرایی سلفی و القاعده ای شد واز سوی دیگر با کوتاه امدن خامنه ای _که تحت فشار تحریم ها صورت گرفته بود_ سازشی در حال شکل گرفتن بین این دو خصم در حال انجام است. سر مجاهدین هم باز هم بی کلاه ماند

نوشته شده توسط: Anonymous

رفیق ائلیار شما خودتان شناخت و تحلیل درستی از تاریخ و وضعیت ملتها در ایران ندارید. شکل گیری استعمارگری ایران را نمی توان همانند استعمار انگلیس، فرانسه یا روسیه تعریف کنیم. اما ماهیت استعمارگری ایران با استعمارگری انگلیس فرقی ندارد. کشورهای استعمارگر با اتکا به نیروی نظامی و دیگر توانمندیهای خود سرزمین دیگر ملتها را اشغال میکنند و بعد از برقراری تسلط و قدرت سیاسی بر آن سرزمین فرهنگ و زبان خود را به مردم سرزمین اشغال شده تحمیل میکند و تمامی ثروتها، دارائیهای زمینی و زیر زمینی آن را به غارت میبرد. کشور استعمارگر برای حفظ این وضعیت مجبور است سیستم سرکوب و دیکتاتوری را در سرزمینهای اشغال شده حفظ و دوام بخشد. این واقعیتی است که شما هم شاهدش بوده و هستید. شما آسمان و ریسمان را به هم بستید تا اشغالگر و استعمارگر بودن ایران و ملت حاکم فارس را تئوریزه و انکار کنید. دوست عزیز شما توجه نمی کنید که

ایرانستان استعمارگر در صد سال گذشته برای استمرار استعمارگری و اشغالگری خود همیشه مبارزات ملی و رهائیبخش ملتهای تورک، کورد، عرب، بلوچ، ترکمن و غیره اقدام کرده است. ملتهای تحت ستم هیچ وقت در برابر استعمار سکوت نکرده اند و هر کدام بارها قیام کرده اند. دولت اشغالگر ایران آنها را سرکوب کرده و منطقه را ملیتاریزه کرده است. آذربایجان، کردستان، عربستان، بلوچستان، ترکمن صحرا و غیره همیشه منطقه اشغالی و نظامی می باشند. رفیق ائلیار، اگر یک روز نیروهای ایران از این مناطق خارج شوند، اگر یک ساعت خلا سیاسی در آذربایجان و کردستان و غیره ایجاد شود ملتهای کورد و تورک و عرب زنجیرهای استعمار را از گردنشان و پاهایشان پاره خواهند کرد و استقلال ملی خود را اعلام خواهند کرد. تنوریهای پیچیده و غامض شما جوابگوی مبارزه ما نیست و نادرستی آنها برای ما اثبات شده است. زنده باد استقلال ملی آذربایجان - زنده باد سوسیالیسم
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی یا بطور صحیح تر یونس ساکن شام ( مترادف ترکهای ساکن آذربایجان), واقعا زیاد کش میدهید. عزیز خسته شدیم از این بحثهای نه چندان درد بخور. بابا جان اسمتان را هر طور که دوست دارید بگذارید. ترا بخدا ولمان کنید, مشکل دیگری ندارید؟

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای..... علی 222.... از گذاشتن کامنتِ در برگیرندهءِ اخبار و اطلاعات تکمیلی مربوط به روابط مافیایی حکومت ترکیه و علی خامنه ای در پانویس این نوشتار بسیار سپاسگزارم. موضوع پولی فاش شده تنها یک موردِ کوچکی از این روابط مافیایی است مسئله خیلی فراگیر و در همهء ابعاد و عرصه های دیگر هم هست که امیدوارم سازمانهای اطلاعاتی اروپا و غرب پرده از این جنایت ضد ایرانی بین حکومت ترکیه و علی خامنه ای بردارند.// در سایت ایران گلوبال بسود منافع تُرک تباری زیاد تبلیغ شده و میشود امیدوارم که تُرک تباران در برابر اینهمه تبلیغ تُرک تباری حداقل هزینهء این سایت را بپردازند.//

متأسفانه با وجود اینهمه تبلیغ چنین اخبارهای مهم که به ضرر حکومت ترکیه و تُرک تباری است در سایت ایران گلوبال چندان جایی ندارند، تظاهرات در استانبول را نشان و انتشار نداد، خبر مافیای پولی هم در حدود یک ساعت در سایت بود و از صحنه خارج شد.// امّا تُرک تباران مسائل پیش افتاده، گفتگوی خصوصی، و مقالات بدون پشتوانه و عوامفریب، و کامنت های بی اهمیّت را بصورت نوشتار و مقاله در می آورند و در بخش " دیدگاهها" و پس از آن در بخش "ویژهء سایت ایران گلوبال" میگذارند که بدون شک به قشری گری و بازار زرگری و هیاهوی هیچ و پوچ در سایت دامن خواهد زد و به نام سایت ایران گلوبال صدمه وارد خواهد کرد. که این موضوع را برای چندمین بار به آقای کیانوش توکلی تذکر داده و میدهم .با سپاس.
نوشته شده توسط: Anonymous

انتقال پایتخت در آلمان از بن به برلین حدود ۱۰ سال طول کشید و میلیاردها یورو هزینه داشت. حالا کشوری که توانایی تولید حتی آفتابه اش را هم ندارد و از چین وارد میکند، میخواهد پایتخت عوض کند !؟؟؟؟
دوستان عزیز خودتان را اذیت نکنید، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کردی
به خدا و به هرچه ایمان دارید ما جهانی می خواهیم که در آن هیچ انسانی درد و ناراحتی نداشته باشد
ما جهانی می خواهیم که در آن تبعیض و بی عدالتی نباشد
ما جهانی می خواهیم که در آن نلسون ها 27 سال حبس نکشند
جهانی که انسان ها حق نوشیتن به زبان مادری خودشان را داشته باشند
جهانی که عدالت در تمام زمینه میان تمام انسان ها رعایت شود
به خدا ضد فارس نیستیم
ما ضد تبعیض و ظلم و ستم بر اقوام و ملت ها در ایران هستیم
ما ضد کسانی هستیم که فقط معتقد هستند به این جمله :زبان من،فرهنگ من،نژادمن،خاک هم زبان های من
آن چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
نباید سنی بودن،بهایی بودن،کرد و ترک و عرب و. بلوچ ... بودن،سیاه بودن،عامل تبعیض باشد
درد کشور ایران نژاد پرستی است نه چیز دیگر
چون اگر عامل تبعیض مذهب بود باید اذربایجان 99 درصدی شیعه درظلم و تبعیض و ستم نبودند
خدایا به داد مظلومان برس

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای کردی
باور کنید که درد شما درد فارس و فارسگرایی و حکومت فارس است
دعوای شما بر سر قدرت است
ما می دانیم که آنهایی که در خارج و داخل فریاد تغییر رژیم را سر می دهند فقط دردشان رسیدن به حکومت است و قدرت
ما ملت های غیر فارس می دانیم که که اگر همان کسانی که فریاد آزادی و تغییر رژیم را سر می دهند بعد از تغییر رزیم تنها تغییری که در کشور اتفاق خواهد افتاد زیاد مقبره کوروش به جای زیارت کربلا و قبر امام رضا خواهد بود
راه شما با راه به قول شما حکومت آخوند یکی است و آن هم قدرت در دست فارس و تنها اولویت زبان و ادبیات فارس و بودجه متعلق به شهرهای فارس
اختلاف شما بر سر قدرت است
و دیگر مطمئن باشید هزار سال و هزار شبکه تلویزیونی هم به راه بیاندازید دیگر ملت های غیر فارس فریب شما ها را نخواهند خورد
در جریان 88 دیدید اکه هیچ تبریزی و ترک از میر حسین موسوی تبریزی هیچ حمایتی نکرد
این درس عبرت است

نوشته شده توسط: Anonymous

محس خان! آیا شما عضو پژاک هستی وعلیه جمهوری اسلامی میجنگی؟ آیا شما پشت پستوخانه ات پنهان نشده ای؟ آیا شما اپوزیسون را رهبری میکنی؟ آیا پژاک چیزی از طریق سلاح بدست آورده است؟ آیا فکرمیکنی عکس دوران نوجوانیت را در اینرنت گذاشته ای خیلی شهامت بخرج داده ای، و شق القمر کرده ای؟ آیا فکرمیکنی با دفاع از جنازه پوسیده رژیم جنایتکار اسلامی درایران چیزی نصیب ات خواهد شد؟ آیا از اینهمه جنایت جمهوری اسلامی درس عبرت نگرفتی که خواستار ادامه جنایت در ایران هستی؟ آیا شما کلمه آزادی، عدالت و انسانیت، و رعایت حقوق بشر بگوشت خورده است؟ اگر بگوشت خورده است، پس چرا ازمشتی آدمکش حمایت میکنی، و سنگ آنانرا برسینه میزنی؟ آیا فکر میکنی فردا میتوانی درمقابل عصیان توده ها بایستی؟ اگر نمی توانی قبل ازاینکه دیرشود بخوت بیا. و در مقابل مردم نه ایست! چون همین مردم روزی استخوانهای این رژیم را خرد خواهد کرد. مطمئن باش!

نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب آقای جداری، در ضمن آنچنانکه شما نوشته اید: "یکی از دو ایرادی که شاملی در نوشته اش به مقاله یداله کنعانی وارد می سازد" (پایان نقل قول).
من ایرادی به مقاله آقای کنعانی نگرفته ام و از واژه "ایراد" هم در نوشته ام استفاده نکرده ام. بلکه نوشته ام که " آنچه که به هنگام مطالعه این نوشته به ذهنم خطور کرد، خلاء دو نکته استکه از زاویه منافع خلق ترک در آذربایجان جنوبی و ایران از اهمیت ویژه ایی برخوردار است.". واژه "خلاء"، مدلول "اگر میبود بهتر بود، اما نبودنش ایراد نیست"، اما واژه "ایراد" مدلول نقص است و این دو واژه (ایراد و خلا) در معنی با همدیگر متفاوت است. واژهء مورد نظر من جهت مثبت و تکمیلی دارد، در صورتیکه واژه "ایراد" جهت منفی و انتقادی دارد و از یک نقص حکایت میکند. به نظرم هرچه در استفاده از مفاهیم دقیق تر باشیم درجه سوءتفاهم را کاهش خواهیم داد.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای حسن جداری عزیز، متن نوشته شما بجای نقد بر پیشداوریها استوار است. من از نظر طبقاتی، آنچه که منظور نظر شما در مقایسه دولت قاجار با دولت پهلوی است، قضاوتی نکرده ام و هر دو این دولتهای را دولتهای طبقاتی فوقانی میدانم. حوزه بحث من در جای دیگریست که شما به آن دقت کافی به خرج نداده اید. در لینک زیر بصورت کوتاه فکر خودم را در مورد نوشته شما تحریر کرده ام و امیدارم مفید افتد. ساغ اولون
http://www.iranglobal.info/node/28342

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای آزادلیق، نگاه منفی و نفی نسبت به شخصیت ها و تشکل ها اساسا کار درستی نیست. اما و متاسفانه در حرکت ملی ما، به هر دلیلی تخریب شخصیت ها و تحقیر و توهین به آنها بسیار رواج دارد. البته این شیوه میان فعالین سیاسی فارس در ایران نیز مرسوم است. این تاسف انگیزترین کاریست که انجام میگیرد. من تا کنون یک مقاله در نقد آقای اصغرزاده نوشته ام و دو مقاله در نقد مهران بهاری منتشر کرده ام. یک بار هم با آقای اصغرزاده در اتاق آذرتاک مباحثه کرده ایم. من هرگز در سخنان شفاهی

و کتبی ام به توهین و تحقیر راه نمیدهم و اگر چنین کاری اتفاق بیافتد، عذرخواهی را برای آن روز گذاشته اند. من از شما خواهش کردم حداقل یک یا دو جمله از مهران بهاری برایم نقل کنید که در آنجا ایشان آذربایجان را غیرمهم تلقی میکند. آنوقت من هم در این رابطه جزو مخالفین ایشان بشوم. مخالف بودن دلیلی بر رفتار توهین آمیز نیست. اما من میتوانم دهها جمله از آقای اصغرزاده بیاورم که در مورد نظرات دیگران نقل قولهای تحریف شده می آورند و آنها را به تمسخر میگیرد و تحقیر میکند. اما ایشان به خاطر اینکه اغلب شفاهی سخن میگویند، هرگز در سخنانشان نقل قول دقیقی را نقل نمیکنند و حتی اسم کسی که نقد می کنند را نیز ذکر نمیکنند. من حتی یک صفحه مطلب از آقای اصغرزاده ندیده ام که در آن نظراتش را بصورت کتبی نوشته باشند. یک بار هم خودشان در سخنرانی آدرس اینترنتی دادند و من در همان آ درس حتی یک صفحه نوشته ایشان چه به ترکی و چه فارسی یبافتم. البته فقط این مسائل نیست. توهین و اهانت حتی بدترش را عناصر فعال دیگر آذربایجان نسبت به همدیگر دارند. خوب این روند بایستی در ادامه تغییر یابد و شیوه های انسانی و دمکراتیک جایگزین این شیوه ها گردد. من و شما بدون اینکه حب و بغضی به کسی داشته باشیم بایستی در راستای اصلاح تلاش کنیم. نمیدانم شما چرا ترکیه را مدام پیش میکشید؟ ترکیه چه ربطی به موضوعات بحث ما دارد و چرا حس ضدیت در وجودتان نسبت به ترکیه وجود دارد. لطفا بیایید این مورد را هم بجای نفرت و کینه با گفتگو حل و فصل کنیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم مینا! من فکر نمیکنم که اقای بنی صدر توان یا قدرتی برای کار سخت باز سازی کشور داشته باشند!! بنده هم سواد و صلاحیت احراز مقام وزارت را در هیچ دوره ای نداشته و نخواهم داشت. لطفا بفرمایید شما در کجا تشریف دارید که کارنامه سیاه دیگران جلوی شما باز است؟ لطف بفرمایید و در مورد طرح نو خودتان کمی بیشتر توضیح دهید. آیا منظورتان همان طرح "بهار" رحیم مشایی است یا طرح "ظهور نزدیک است" احمدی نژاد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش عزیز من نوشته زیر را بعنوان مقاله جهت درج در مباحثات ارسال نمودم ولی به علت عدم ذکر آن در پاستون مندرج گردیده ، در صورت امکان با احترام به زنان خالق نسل جدید در صورت امکان نوشته منو در ستون دیدگاهها و بعدآ در ستون زنان قرار دهید با تشکر آذربایجان
مادران درقفسی بنام سنت و دین و قانون زن ستیز اسیرند در رابطه با مباحثه اخیر خانم شادی صدر در بی بی سی مادران بعنوان خالق نسل جدید ناقل اصلی دین، فرهنگ، سنت، هویت و زبان مادری به نسل جدید می باشند، ولی خود این مادران درقفسی بنام سنت و دین و قانون زن ستیز، در چهار چوب خانه در چنگال مردان و حاکمان اسیرند و وجود فرزندانشان همانند دستبند و پابند عمل می کنند و مادران بخاطر حفظ امنیت و به خطر نیافتادن حیات کودکانشان مجبور گردیده اند که با هر شرایط خفت باری خود را وفق دهند،

و بیجهت نیست که مادران برای ادامه حیات خود و کودکانشان مجبور می شوند بعنوان برده خانگی برای شوهرانشان بردگی کنند ، و وجود این قفس را در مرور زمان امری طبیعی بپندارند و نتوانند دنیای دیگری بجز دنیائی که مردان برایشان ساخته اند، تصور کنند، بقول فریدریش نیچه: پرندگانی که در قفس به دنیا آمده‌اند، فکر می‌کنند پرواز بیماری است، و بدین خاطر قدرت ریسک کردن و قدرت اعتراض از آنان صلب گردیده، و اکثر روشنفکران مرد بخاطر دور نگهداشتن زنان از ایده فمینیسم تلاش کرده اند با زدن انگ مرد ستیزی، زنان را از گرایشات فمینیستی دور نگهدارند، همانند انگ پانترکیسم و یا تجزیه طلب که از طرف پانفارسیسم جهت سکوت هویت طلبان ملتهای غیر فارس می زنند، و حتی خیلی از مادران برای رشد تحصیلی کودکان خود بالاجبار در خانه بزبان فارسی کسمه شکسته با کودکانشان حرف می زنند، غافل از اینکه کودکان خود را با دستهای خود به موجوداتی بی هویت تبدیل می کنند و اعتماد بنفس آنها را از بین می برند، شاید یک هزارم مردان بشکل تئوریک نه عملی حقوق زنان را قبول می کنند ولی در جنگ قدرت آنها هم علاقه ائی به پیاده شدن از اسب قدرت را ندارند و معمولآ در حد شعار و ژستهای اجتماعی و یا برای بالا بردن محبوبیت سیاسی و حزبی خود از حقوق زنان دفاع می کنند،و از اینکه به اصطلاح مردان روشنفکر زنان را عامل بازتاب تربیتی فرهنگ مردسالاری بر روی کوکان نسل جدید معرفی می کنند جای بسی شگفتی است که این روشنکران ستون پنجم مردان در داخل زنان می باشند، بدینجهت بار سنگینی بر دوش زنان جنبش فمینیست در جهت آگاهی دیگر زنان نا آگاه به حقوق خودشان فشار مضاعف را تحمیل می کند، و از آنجائی که توسط مردان، ایده جنبش فمینیسم همانند لولو تبلیغ شده، بهتر است در برخورد های اولیه با زنان ناآکاه از بکار برد کلمه فمینیسم اجتناب کنند و مفهوم حقوق زنان و جرئت و ریسک مقابله با هژمونی و سیادت مردان را در یک پروسه زمانی بلند مدت و بدون عجله توضیح بدهند، تا با انگ لولو فیمنیسم زحماتشان به هدر نرود،
نوشته شده توسط: Anonymous

من از این اقدام وزیر اقتصاد نهایت تشکر را دارم، امیدوارم اردوغان نیز از سمت خود کناره گیری کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پرچی زاده، منظورتان را از نوشتن این مطلب پرتناقض درنیافتم. اولا در کشورهای "مسیحی" اکثریت مردم کریسمس را به هم تبریک میگویند. خودتان گفته اید ""در حقیقت، امروز کریسمس بیشتر به نوروز ما ایرانی‌ها شباهت دارد تا اعیاد اسلامی""!!!!!! آیا ایرانی ها نوروز را به هم تبریک نمیگویند؟ آیا مردم فقط عیدهای مذهبی را به هم تبریک میگویند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

""" چرا تز‌ استعمار و مستعمره ۱۰۰ صد درصد در خدمت کرهٔ شمالیزه کردن، اریتریزه کردن و ارمنستانه کردن آزربایجان جنوبی است؟ """ افرادی دچار "" رمانتیزم سیاسی "" که هنوز در دوران "" ادوارد سعید "" زندیگی میکنند توان اندیشیدن به این "" پرسش حیاتی‌ "" را ندارند که چه کسانی‌ در "" آزربایجان جنوبی "" سرمایگذاری خواهند کرد، ولی‌ از روی احساس محض از همان آغاز به ترکیه اعلان جنگ میدهند، بدون شک این "" جماعت احساساتی "" قادر هستند در ۲ دو جبهه نیز بجنگند چونکه "" تشکیل آزربایجان جنوبی "" بدون جنگ با سیستم مرکز گرای جامعه فارسی‌ نیز میسر نخواهد بود. به احتمال زیاد این جماعت احساساتی نه تنها به دلیل روابط "" جمهوری آزربایجان "" با ترکیه به جمهوری آزربایجان نیز اعلان جنگ خواهند داد بلکه همین کار را با "" بارزانی "" اقلیم کردستان عراق نیز به دلیل ارتباط با ترکیه خواهند کرد. از جناب "" Behrooz "" به

دلیل شناساندن ماهیت این افراد نهایت تشکر و سپاس را دارم.
نوشته شده توسط: Anonymous

جزييات جديد شبکه پولشويی رژيم آخوندی در ترکيه....استعفای سه وزير ترکيه در ارتباط با شبکه پولشويی رژيم آخوندی

جزييات جديد شبکه پولشويی رژيم آخوندی در ترکيه
جزييات جديدی از شبکه گسترده پولشويی و فساد مالی رژيم ايران در ترکيه فاش شد. به گزارش روزنامه تودی زمان رضا ضَراب که توسط پليس ترکيه دستگير شده و در نقل و انتقال ميلياردها دلار پول و طلا و دادن رشوه به مقامهای ترکيه دست داشته در بازجوييهای خود گفته رئيس او بابک زنجانی بوده است. بابک زنجانی از عوامل باند احمدی نژاد و سعيد مرتضوی است. زنجانی قرار بوده با پاسپورت جعلی به ترکيه سفر کند و با رضا ضراب ديدار کند اما با لو رفتن شبکه رژيم از اين سفر منصرف شده است.
به نوشته مطبوعات ترکيه ميلياردها دلار پولی که در شبکه پولشويی رژيم آخوندی در ترکيه مورد استفاده قرار می گرفته صرف خريد سلاح و تجهيزات مختلف برای کمک به نيروهای بشار اسد می شده و به منظور سرکوب رزمندگان سوريه روانه اين کشور می شده است. براساس ارزيابيهای اوليه پولی که توسط اين شبکه نقل و انتقال می شده بالغ بر 87ميليارد يورو بوده است.وزرای اقتصاد، کشور و محيط زيست دولت ترکيه از سمت خود استعفا دادند. اين استعفا بعد از افشای شبکه پولشويی و فساد مالی رژيم ايران در ترکيه و دادن رشوه به مقامهاي دولت اين کشور و بستگان آنها صورت می گيرد.
در اين شبکه فساد مالی که حدود 87ميليارد يورو به طور غيرقانونی جابجا شده است، رضا ضراب دلال رژيم ايران در ترکيه نقش تعيين کننده يي داشته است. وی براى بابک زنجانی کار می کرده است. نقش سفير رژيم آخوندی در آنکارا نيز در اين شبکه پولشويی برملا شده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

بسیار مقاله عالی و منطبق با واقعیتهای امروزه بود

نوشته شده توسط: Anonymous

مینای عزیز!
افتخار میکنم که در انقلاب 57 یک جوان انقلابی بودم.
افتخار میکنم که به هیچ کدام از گروه های سیاسی نپیوستم چون از هیچ کدام شناخت نداشتم.
افتخار میکنم که بر پرنسیب های که باور داشتم تا این لحظه استوار مانده ام.
افتخار میکنم که از دولت غاصب جمهوری اسلامی از زمان تاسیس تا به امروز هیچ گونه وجهی تحت هر عنوانی دریافت نکرده ام.
افتخار میکنم که ازعاشقان کشورم دفاع میکنم و برایشان احترام فراوان دارم.
لطفا کمی در مورد طرح نو جوانان روشنگری بفرمایید!!
ننگ و نفرت بر مزدوران و جیره خواران انگلیسی سپاه سایبری پاسداران ظلمت که برای بقای زندگی کثیف شان خدمت گذاران ایران را به خیال خودشان ترور شخصیتی میکنند.

نوشته شده توسط: محسن کردی

پایتخت ایران باید مکانی باشد که آب فراوان داشته باشد و همواره باد در آن بوزد تا بتواند هوای آلوده را با هوای تازه جایگزین کند. سمنان آب ندارد. هوایش را نمیدانم چگونه است. شاید بتوان با احداث تونل هایی دهها کیلومتری آب دامنه کوههای شمال سمنان را که به طرف دریای مازندران میروند را بطرف سمنان برگرداند.