Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به .....آقای.... Yenilik....... اجازه دهید کمی روشنتر صحبت کنیم، هر امتیازسیاسی و اقتصادی که حکومتهای ترکیه بدست آورده اند در برابر اعمال ضد دمکراتیک و غیر انسانی است که به قدرتهای اروپایی و آمریکا خدمت کرده است. عضویّت ترکیه در "ناتو" پاداش و مدیون همکاری ترکیه با آمریکا در جنگ کره بوده است. ترکیه تنها کشور در جهان هست که با فرستادن تعداد 5742 سرباز در لباس شخصی به مسافت 9000 کیلومتر در جنگ کره آن فجایع را مرتکب شد.

.● امروز هم قرار هست که در سه سال آینده اگر ترکیه وظایف محوله از سوی اتحادیّهء اروپا را انجام دهد و نوکری و پاسداری از مرزهای جنوبی اروپا را عملی سازد، برنامهء گفتگوی برداشتن ویزا برای شهروندان تُرکیه به اروپا را بر دارند، این وظایف محوله که حکومت ترکیه آنرا پذیرفته هم غیر انسانی ترین و ضد حقوق بشری و فقط از فاشیستهایی مانند ارتش ترکیه بر می اید.امّا اکنون حکومت ترکیه انجام آنرا پذیرفته است.● از این گذشته ترکیه نمی تواند و ظرفیّت آنرا ندارد که تمام مهاجران و پناهندگان اقتصادی و سیاسی جهان بسوی اروپا را در ترکیه نگهدارد.● از این گذشته نزدیکی ترکیه به اروپا بسود روند دمکراسی در خاورمیانه و ترکیه مجبور میکند که به نرمهای اروپا تن در دهد، که این خود باعث انحلال تُرک سالاری و فرسایش اسلامگرایی و کاهش فرهنگ خشونت و دیکتاتوری تُرک تباری در منطقه است.● ملّت کُرد برندهء اصلی در پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپاست و سریعتر به استقلال و حقوق ملّی خود دست خواهد یافت، آقای Yenilik، اگر از ساده اندیشی کم فراتر روید، حکومت ترکیه و تُرک تباری در خاورمیانه و در جهان و در ترکیه، و در ایران در محاصره است هر دروازه و هر سو و سمت بر آنها بسته است، تنها راه گردن نهادن به دمکراسی و چشم پوشی از اقتدار گرایی عشیره ای تُرکی است● اگر زبان فارسی 240 فعل دارد، زبانی نوشتاری بنام تُرکی وجود ندارد که فعل داشته باشد● تمام کوشش کارشناسان تُرک در جهان تنها توانستند 8 حروف الفبای تُرکی را که از صدای کوه و دشت برخاسته است جمع آوری کنند، شما بفرمایید این الفبای قدریم و جدید زبان تُرکی کدامند ؟. این بحث طولانی است و در یک و یا ده کامنت نمی گنجد. با سپاس
نوشته شده توسط: Anonymous

كردستان بزرك يك روزي تشكيل خواهد شد

نوشته شده توسط: Anonymous

یاشاسین آنا یوردوم آزربایجان ....... یاشاسین آنا دیلیم تورکی

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آذربایجان گرامی، 1-درست است؛ مردم در آذربایجان نام زبان خود را «ترکی» گذاشته اند. و منظورشان هم از این نام نه «ترکی» ترکیه است ، بل ترکی آذربایجان است. یعنی آن نوع « ترکی» ست که در آذربایجان رایج است. یعنی « آذربایجان ترکی سی». و کوتاه آنرا «ترکی» میگویند. انتخاب نام رسمی و دولتی، و آکادمیک، تنها با تأمین اداره ی امور خود بعد از پیروزی ممکن است. اهالی ترکیه هم نام زبان ما را « آذری» و آذریجه، و گاهاً آذری ترکجه سی ، میگویند. و خود ما را آذری لر یا «آذری ترک لری» نام می برند. که از نظر من مهم نیست چه مینامند. 2- برای من مهم « هضم فرهنگ دگر پذیری و تکثر دوستی» در میان کوشندگان آذربایجانی است. چون همانطور که از قدیم تجربه کرده اند « تک الین سسی اولماز» و «ائل گوجو- سل گوجو».

بر این اساس برای پیروزی لازم است روی « همبستگی داخلی آذربایجان- و بیرونی آن» کار بشود . چگونه میتوان تشکلهای پراکنده ی آذربایجان را در یک چهار چوب متحد کرد؟ مشکل چیست که اینان تاکنون نتوانسته اند مثلاً « جبهه متحد» یا تشکلی بزرگ، حالا نام مهم نیست که چه باشد- تشکیل بدهند؟ از نظر من همانطور که در ایران این همبستگی ایجاد نشده و همه پراکنده اند؛ این شرایط شامل حال آذربایجان هم هست. ولی علت آن چه یا چه ها میتواند باشد. از نظر من برای اتحاد سازمانی و نظری، «فرهنگ آن » لازم است . و در ایران هنوز این «فرهنگ» در نیروها وجود ندارد. اگر واقعاً مشکل اصلی فرهنگ است؛ پس آن فرهنگ چیست؟ و چه مشخصاتی دارد؟ عامل مهم دیگر دوری تشکلها به علت وجود دیکتاتوری از جامعه و مردم است. یعنی 2 مشکل: دوری- فرهنگ . سوم : منافع است.اقتصادی -سیاسی. دیگر چه مشکلاتی هست؟
نوشته شده توسط: Anonymous

""" علت درماندگی و استیصال جناب کرمی """ نشانه‌های احساس حقارت، ناکامی و ضعف در بخش سوم حکایت نامه جناب کرمی به عیان قابل مشاهده است. جناب کرمی به این امر مهم واقف هستند که در "" ۳ سه سال آینده "" شهروندان ترکیه بدون نیاز به ویزا و روادید، قادر به مسافرت به اروپا خواهند بود، این در حالیست که "" شهروندان ایران "" را حتی به افغانستان نیز راه نخواهند داد. در جلو چشمان حیرت زده جناب کرمی، تضاد روستای فارسی‌ با دهکده جهانی‌ در حال تبدیل شدن به تضاد مدرنیته با سنت است. جناب کرمی از اینکه کرد‌های ترکیه در آلمان در کنار زبان کردی، زبان ترکی را در خانه حرف میزنند سخت آشفته است چونکه کرد‌های ایران چنین تعصبی را به زبان فارسی‌ با فقط ۲۴۰ فعل ساده از خود نشان نمی‌دهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

چون این آخوند رئیس شکر است ، شکر زیادی هم میل می‌کند . این مفت خور‌ها دست در خون مردم دارند

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار عزیز، آذربایجانی هائیکه با گروهای سرتاسری در ارتباط می باشند شبیه دوچرخه ائیکه لاستیکش ریزه پنچر داشته باشند، می مانند، که هرچه باد بزنی نیمه راه بادش خالی می شود و دوباره باید پیاده بشی و باد بزنی تا آخرش مجبور بشی دوچرخه را رها کنی و پیاده براحت ادامه بدهی، دیالوگ با اینگونه افراد انرژی زیادی می خواهد و در نهایت هم هیچ نتیجه ائی ببار نمی آورد، متآسفانه به کسانی که آلوده به تخدر دین و ایدئولژی می باشند و به دنیا از سوراخ تنگ دین و ایدئولژی نگاه می کنند هیچ کمکی نمی شود کرد،

نوشته شده توسط: Anonymous

بنابرین، شما با """ بزرگ نمائی و گنده کردن عکس‌العمل شاه به شعر ترکی شاعری "" سعی‌ در "" کوچک کردن و به زیر سایه بردن واقعیتی بزرگ "" را دارید و آن واقعیت این است که در زمان قاجار """ زبان دربار و قشون ترکی """ است. شما به شیوهٔ پان فارسیست‌ها و پان ایرانیست‌ها با تاکید بر ظلم و جفای قاجار، ظلم و جفای پهلوی را به زیر سایه می‌برید. شما هیچ اشارهی به این واقعیت نمی‌کنید که در زمان قاجار، قدرت هول محور سه ۳ زبان، تا حدی قادر به از بین بردن تضاد در حوزه فرهنگی‌ / سیاسی / اجتمائی شده و یک جانبه به قاضی رفته و این بی‌ طرفی‌ شما را از امور تاریخی به شدت خدشه دار می‌‌سازد.

نوشته شده توسط: Anonymous

من نیز مقالهٔ جناب شاملی را خواندم و برخلاف برداشت شما از نوشتهٔ ایشون، به این نتیجه نرسیدم که جناب شاملی قدرت گیری رضا خان را نتیجهٔ توطئه و ترفند جامعه فارسی‌ و فارس‌ها بر علیه ترک‌ها قلمداد میکنند، واقعیت این است که در زمان قاجار‌ها "" سیستمی‌ که ایران را فارس و زبان را فارسی‌ "" تعریف کند بنیانگذاری نشده بود، حتی اگر خود شاه هم فارسی‌ را به ترکی ترجیح میداد، زبان دربار و قشون ترکی بود، این آزاد منشی و روحیه تحمل آن دوره را ثابت می‌کند، بی‌ دلیل نیست که در این دوره ایران سه ۳ زبانه است، این دوره به نوعی دورهٔ "" دایالوگ "" است، دورهٔ دایالوگ نیاز به "" محیط چند زبانی‌ "" دارد، شما چنان از مظالم و جفای قاجار‌ها سخن میگوئید که انگار در آن زمان در هند بردگی کمپانی شرقی‌ بیداد نمیکرد.یا استالین "" با قحطی ساختگی "" بیشتر از ۸ میلیون از مردم اوکراین را نکشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

با چه سندی باید این حرف را باور و قبول کنیم؟؟؟
این یک دروغ و تهمتی بیش نیست.
از خدا بترسید

لبیک یا خامنه ای لبیک یا حسین است
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آذربایجان گرامی، بله انگ زدن هست. ولی اشاره ی من به گوناگونی و «تکثر» است. ما تکثر هم داریم. و این نه تنها عیب نیست بل حسن است. لازم نیست دیگری مثل من فکر کند. تکثر گرایی به دموکراسی منجر میشود و مثل هم فکر کردن به توتالیتاریسم و دیکتاتوری. مثل هم فکر کردن بسیار خطرناک است. مهم یافتن « فرهنگی» ست که این تکثرپذیری را حرمت بگذارد. هیچکس راحل مشکلات را نمیداند. تنها با تفکر متکثر جمعی و به صورت نسبی- و با امتحان و تجربه کردن راحلها میتوانیم راهی به حل مشکلات بگشاییم. «تربیتی کردن این فرهنگ» در خود، از ضرورتهای مبارزه ی جاری ست. تا این فرهنگ در میان کوشندگان جا نیفاده امکان مثلاً « تشکیل جبهه ی متحد آذربایجان» - متشکل از همه ی نیروهای موجود -برای مبارزه ممکن نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

اخطار آمريکا به هالک بانک ترکيه به خاطر پولشويی برای رژيم ايران
خبرگزاری فرانسه خبر داد: سفير آمريکا در ترکيه فرانسيس ريسيکاردونه به برخی سفيران اتحاديه اروپا گفته است واشنگتن به بانک دولتی هالک بانک ترکيه هشدار داده است که روابطش را با رژيم ايران قطع کند.
رئيس هالک بانک اين هفته به جرم پولشويی و معاملات غيرقانونی با رژيم ايران دستگير شد. وی در تبديل پول به طلا و نقل و انتقال آن به ايران دست داشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

افشای نقش رژيم ايران در شبکه گسترده پولشويی و فساد مالی در ترکيه

با دستگيری مدير هالک بانک ترکيه به اتهام پولشويی و نقل و انتقال پول و طلا به ايران و دور زدن تحريمهای رژيم آخوندی، انگشت اتهام به سوی سفير رژيم در آنکارا نشانه رفته است.
سايت پاسدار رضايی نوشت:
«رسانه های ترکيه در حال جوسازی عليه ايران و به ويژه سفير ايران در آنکارا هستند و به نوعی می خواهند سفير ايران در ترکيه را با جريان فساد اقتصادی مربوط کنند.
تودی زمان ترکيه در مطلبی با تيتر «سفير ايران مديريت هوشمندانه هالک بانک را تحسين کرد»، سعی بر آن داشته به نوعی پای سفير ايران را به موضوعی که به تازگی در اين بانک رخ داده است، باز کند. گويا اين نشريه با بازخوانی سخنان حدود يک ماه پيش سفير ايران در جمع اعضای انجمن خبرنگاران ديپلوماتيک در سفارت ايران در آنکارا، در خصوص روابط خوب اين بانک با ايران و تجار ايرانی، سعی بر آن دارد، اين گونه القا کند که ايران و مقامات ايرانی مستقر در آنکارا احتمالاً از جريانهای اين فساد بانکی در ترکيه باخبر بوده و حتی خود آن را مديريت می کرده اند».
سايت پاسدار رضايی خاطرنشان کرد: «عليرضا بيگدلی، سفير ايران در ترکيه در ۲۹ نوامبر در جمع خبرنگاران حاضر در سفارت ايران گفته بود: مديريت خوب هالک بانک، نقش مهمی در روابط خوب بين ايران و ترکيه بازی می کند و اين بانک از مسير مراودات خود با ايران، عوايد خوبی به دست می آورد. هالک بانک نمونه ای از همکاری های موفق با ايران در ميان نهادهای اقتصادی ترکيه است.
حال تودی زمان ترکيه با بازخوانی اين سخنان، آن هم بلافاصله پس از ماجرای فساد اقتصادی در هالک بانک، گويا اين گونه القا می کند که ايران و مقامات ايرانی در جريان اين موضوع بوده اند. به ادعای اين روزنامه، رضا ضراب، تاجر ايرانی که در همين رابطه بازداشت شده، مشغول پولشويی به نفع ايران بوده و رقم ۱۳۷ ميليون ليره ترکيه به فرزندان سه وزيری که آنها نيز بازداشت شده اند، رشوه.
نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار عزیز ،اگر شما در دورافتاده ترین نقاط کوهستانی آذربایجان از یک زن و یا مرد پیر بیسواد که در مکتب شاهنامه بزرگ نشده باشند، در مورد هویتشان بپرسید آنها سرزمین خود را آذربایجان و زبان تکلمشان را ترکی معرفی خواهند کرد، و پانترکیسم و بوزقوردیسم انگهائی هستند که توسط پانفارسیسم جهت سرکوب حرکت ملی آذربایجان بکار گرفته می شوند،

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای Adam، آقای Abbas، شما طوری صحبت میکنید، گوئی که با یک مشت بچه صحبت میکنید. بزرگترین هدف ایجاد جنگ داخلی در سوریه، از طرف دول خارجی، نه دموکراسی، بلکه اجرای پروژه خاورمیانه و تشکیل کردستان به اصطلاح بزرگ است، که در وهله اول از طریق تجزیه ترکیه عملی میگردد، که اینهم به این آسانی نیست. دول خارجی دو دوره است که یک دیکتاتوراسلامی به اسم "اردوغان" و حزبش را، بر سر کار گماده اند، و از طریق باند مافیائی او در تلاش اند اهداف خود را در ترکیه به پیش ببرند. در صورتیکه اذهان سیاسی و عمومی ترکیه علیه سیاست اوست. حال که دول خارجی دیدند، با سقوط بشار اسد، نه تنها ایجاد کردستان بزرگ به این آسانی میسر نیست، بلکه با چراغ سبز نشان دادن به ایران، دیکتاتور سوریه آقای بشارالاسد را، در حکومت نگه داشته اند، چون اگر قرار است رژیم اسد از بین برود، قبل از ترکیه، جغرافیای ایران از هم خواهد پاشید، و با ایجاد

دول ملیتهای مختلف در جغرافیای ایران، و هم مرز بودن ترکیه و آذربایجان استراتژی جدیدی برای ترکیه بوجود خواهد آمد، که این با منافع دول خارجی ساز گاری ندارد، و کسانیکه سالهاست گروههای مسلح را بجان ترکیه انداخته و باعث مرگ 50000 انسان بیگناه شده اند، با مقابله به مثل ترکیه خواهند فهمید، که خودشان نیزاز چنین پدیده شومی، همانطور که در سوریه بطورواضح میبینیم، درامان نخواهند بود. پس هدف در اینجا، نه دمکراسی، بلکه ایجاد باصطلاح کردستان بزرگ، که از طریق تجزیه ترکیه در مد نظراست، که اینهم به این آسانی نیست. چون اگر قرار باشد، ترکیه تجزیه شود، کل ایران از بین خواهد رفت. چون هر خلقی در جغرافیای ایران خواهان ایجاد دولت خود میباشد، و این پروسه خود بخود، استراتژی ترکیه را بیش از پیش قویتر خواهد ساخت. و همین ترس از استراتژی جدید ترکیه ، سبب گشته است، که غرب دیکتاتورهای رژیم اسلامی ایران، و دیکتاتور اسد را، به بهانه اوج گیری گروه های مسلح اسلامی در سوریه، که محصول و دست پرورده سیاست خودشان است، بر مسند حکومت نگه دارند. و تنها چیزی که اصلا برای چنین سیاستی مهم نیست، سرنوشت خلقهای جنگ زده سوریه است، که به امان خدا رها شده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

میدانم که در جامعه ایران گروهای مختلف قومی، نژادی... زندگی میکنند اما بعلت قرنها سرکوب و خفقان اتحاد، دوستی و صمیمیت کافی بین این اعضای جامعه ایران برقرار شده است. فقر، ترس، غربت بعلت 1400 سال سیطره ایدئولوژی هولناک اسلام و یغماگران و متجاوزان فاصله زیادی بین مردم ایران بوجود آورده است. در کانادا و امریکا چون دموکراسی وجود دارد با اینکه بسیاری از شهروندان این کشورها از کشورهای دیگر به آنجا مهاجرت کرده اند اما آنجا را چون وطن خود میدانند و حتی بخاطر آن آماده هستند جان خود را بخطر بیاندازند. بدون تردید با سرنگونی اسلامگرایان جنایتکار حاکم بر ایران و کنترل کامل آن ایدئولوژی مخوف و ضد بشری، ایجاد یک سیستم دمکراسی واقعی و احترام و اهمیت دادن به اقوام دیگر در ایران دیگر احساس غربت در سزمین خود، تضاد، فقر... در مردم ایران برای همیشه ناپدید خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سایت ایران گلوبال تبدیل شد به سایت سیاسی فرخ نگهدار و مخالفان مجاهدین . هنوز مشغول مسلح کردن پاسداران قاچاقچی به سلاح سنگین هستید ! آیا رهبران اکثریت مسولیت کشته شدن هوادران را به دست جمهوری اسلامی و در جنگ ضاد میهنی را پذیرفتند .?

نوشته شده توسط: Anonymous

دعوا ئی وجود ندارد، چپ ایرانی میدان را به کلی‌ باخته است و از هر موضوعی برای آویزان شدن استفاده می‌کند، آمریکا که کرهٔ شمالی‌ نیست، ده‌ها هزار مراکز علمی‌، هنری، تفریحی، تحقیقی وجود دارند، بعضی‌ از افراد این سخن پاپ را که "" من مارکسیست نیستم ولی‌ مارکسیست‌ها را دوست دارم و چندین دوست خوب مارکسیست دارم "" را به حساب کمونیست بودن پاپ گذاشتند، در جامعه آمریکا، """ مارکسیست، سوسیالیست """ همردیف """ کمونیست """ است، این مفاهیم مانند اروپا جا افتاده نیستند. اتفاقاً همین دیروز برادر فیدل کاسترو ، رائول کاسترو ، خواستار روابط دو جانبه بین آمریکا و کوبا شد.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، سهند، شما اگر سخنان مرا نادرست می دانید بروید خودتان پژوهش کنید که فرمانده نیروهای تازنده به پیشه وری آیا یک فارس بود و یا یک تیمسار ترک تبار و ترک زبان تبریزی؟ و آیا نیروهای زیر فرمان وی ترک بودند یا فارس؟ دوست گرامی، سهند، ناهمسانی بزرگ دیدگاه من و شما در این است که شما پیشه وری را یک ناسیونالیست می دانید اما من پیشه وری را یک ناسیونالیست نمی دانم! و در این نکته دودل نباشید که هم اکنون اگر پیشه وری زنده شود کسانی مانند پان نامه نویسان میلیاردرزاده تارنمای ایران گلوبال که از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند به پیشه وری هم برچسب هائی مانند: فاشیست فارس و شوونیست فارس می زنند! ********** دوست گرامی، سهند، شما می گوئید: ( .......... کلا قدرت و حاکمیت و اقتصاد و ثروت ها و معادن آذربایجان و نفت عرب و رسانه ها و جرائد در انحصار و اختیار اقلیت فارس بوده و .......... )

............... دوست گرامی، سهند، خواهشمندم روشن کنید صادق محصولی میلیاردر و بابک زنجانی میلیاردر و محمدرضا زنوزی میلیاردر و حسین ضراب میلیاردر و .......... از کدام فارسستانی آمده اند که ما ترکستانی ها از آن چیزی نمی دانیم؟! http://www.iranglobal.info/node/28220
نوشته شده توسط: یونس شاملی

عزیز غلام بئی، سلام دان سونرا: اگر فکری در این زمینه دارین که نسبت به فکر من زاویه دارد با کمال میل حاضر به شنیدن و یا خواندن آن هستم. ما بایستی با همدیگر و به احترام سخن بگوییم. نه من و نه شما و نه هیچ کس دیگر آیه نازل نمیکنیم، فکرمان را میگوییم. کسی را نیز بر کس دیگر حق برتری نیست. اگر من فکری مطرح کرده ام که خوشتان نیامده، میتوانیم در موردش سخن بگوییم. ما نه تنها نیازی به سخن گفتن با عصبیت با همدیگر نداریم، بلکه محکوم به سخن گفتن به شیوه دوستانه هستیم، اگر میخواهیم تاثیر مثبتی بگذاریم. در عین حال من همیشه و با کمال میل با شما سخن گفته ام. حالا چرا تهدید؟ من حتما به سخن شما گوش فرا میدهم و مواظب اعمال و نوشته های خودم هستم. اؤزونه یاخشی باخ، اخلاقی نی دا خارابلاما کیشی

نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب آزادلیق، شما از سویی در نوشته تان به من لطف نشان داده اید و از سوی دیگر مرا فریب خورده نامیده اید!! حالا نمیدانم کدامیک از این الطاف را از شما بپذیریم. در هر صورت باز هم به پرسشتان می پردازم، تا شاید کمکی در روشن شدن مسئله بکند.

میپرسید: " آیا یک

آذربایجانی که فرض کنیم تنها زبان مادری خود را میتواند بنویسید و حرف بزند , بدون هیچ مشکلی قادر به صحبت کردن و نوشتن به زبان ترکی (ترکیه) خواهد بود یا نه ؟". اولا زبان مادری ما اسم دارد. اسم زبان مادری ما ترکی است. و در عین حال اسم زبان دولتی در ترکیه نیز ترکی است. از نظرتاریخی هم ترکی آناتولی، و هم ترکی ترکیه ریشه اوغوزی دارند و البته گفته میشود که لهجه قیپچاقی نیز بر ترکی موجود در آذربایجان تاثیر گذاشته است. ترکی موجود در آذربایجان و ترکی موجود در ترکیه تفاوت اش میان عربی موجود در عراق و عربی موجود در تونس است. در کشورهای عربی نیز این زبان با لهجه های مختلف و حتی گاه سخت برای فهمیدن همه مسائل وجود دارد، با این وجود زبان عربی در هیچکدام از این کشورها اسمش را به چیز دیگیر چون عراقی، یا لبنانی و یا اردنی تغییر نداده است. در مورد پرسش شما بایستی بگوییم که ترکهای ساکن در آذربایجان جنوبی و ایران (نه آنهایی که ترکی خوانده اند و ترکی ادبی را می شناسند)، همانطور که عنوان کرده اید، هم در سخن گفتن و هم در نوشتن مشکل دارند. اما دقت کنید که مردم ما در آذربایجان جنوبی و ایران در زبان مادری خود بی سواد هستند و این دلیل بزرگی در فهم ایرادی استکه شما عنوان کرده اید. اگر سوآل شما را با شهروندان ترک جمهوری آذربایجان مطرح کنیم، پاسخ پرسش شما همانی نخواهد بود که در مورد ترکهای آذربایجان جنوبی مطرح کردیم. علت هم مشخص است، علت ناتوانی مردم ترک در آذربایجان جنوبی و ایران بی سوادی انها نسبت به زبان مادریست که از سوی رژیمهای ایران در طول نزدیک به 90 سال اعمال شده است. و دقیقا به همین علت و در عین حال به علت رفرم هایی که در ادبیات ترکی در ترکیه صورت گرفته و ما هنوز مراحل اولیه مبارزاتی خود، یعنی رسمیت زبان ترکی را در آذربایجان جنوبی و ایران میخواهیم، سطح پیشرفت زبان در این دو منطقه ابدا یکی نیست و این تفاوت توانسته انفکاکهایی را در فهم زبان ترکی برای خلق ما در جنوب ایجاد کند. و دقیقا به این خاطر است که ترکی ما را "ترکی آذربایجانی" و ترکی آنها را "ترکی آناتولی" میخوانند. اما در مناسبات ترکیه و جمهوری آذربایجان هیچ تصور نمیکنم که مشکلی در فهم این دو از همدیگر باشد. نتیجه اینکه فرار از اسم زبان ملی دوای درد خلق ما نیست. بلکه فراهم کردن شرایط برای حق تعیین سرنوشت اهمیت زیادی دارد. چون بعد از تحصیل به زبان ترکی مشکلاتی که شما اینک از آنها سخن میگویید، خود بخود از میان خواهند رفت. پرسش دیگری که من از شما دارم. اگر در جریان تفاوت لهجه های زبان دری، تاجیک و فارسی قرار داشته باشید، گاه این تفاوت چنان استکه مفاهیم قابل فهم نیست. اما هر سه دولت ایران، افغانستان و تاجیکستان هر ساله در کنفرانسی تحت عنوان "کشورهای فارس" دور هم جمع میشوند و برای پیشرفت کشورهای فارسی با همدیگر سخن میگویند. اما ما اینک نشسته ایم و در مورد اختلافات لهجه ایی زبان ترکی و آشتی ناپذیر بودن آن سخن میگوییم. این گونه سخن گفتن به نظر ناروا نمیرسد؟ نمیدانم شما در این مورد چه فکر میکنید؟
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دوستان عزیز در گیر در «دیالوگ» جاری، توجه کنید که : ما در مبارزه جاری در آذربایجان : 1- ترک گرا داریم. و همین طور آذربایجان گرا، بوزقورتگرا ، آذربایجان دوست، چپ و دموکرات و غیره. 2- دیالوگ را میتوان به دو شیوه انجام داد: الف در جهت حذف همدیگر؛ ب- در جهت پذیریش «موجودیت» یکدیگر در عین حال با نشان دادن تفاوتمان. عملاً چنین پیداست که خصلت بحث جاری عمدتاً در جهت «حذف همدیگر» است. لازم است بگویم این شیوه ی دیالوگ و برخورد « نادرست» است. اجازه بدهید موجویت همدیگر را بپذیریم و صحبت را با احترام به نظریات همدیگر ادامه دهیم. سعی نکنیم طرف را مجاب کنیم. و اصرار کنیم که طرف صحبت حتماً نظریات ما را بپذیرد. پذیریش یا عدم پذیرش آزاد است. و اصرار و مجاب کردن غلط. این رفتار و متد ما را از هم «دور» میکند. و «فرصت» تغییر ذهن در زندگی را می رباید.

بجای «همبستگی» در مبارزه « افتراق و پراکندگی» ایجاد میکند. بهتر است بهمدیگر فرصت دهیم. خیلی چیزها در گذر زمان تغییر مییابد و روشن میشود. قبول کنیم که یکی میتواند : هویت را ترک و زبان را ترکی بداند. آن دیگری هم آذربایجان و زبان آذربایجانی. و بقیه هم چیزهای دیگر. هدف « رفع تبعیض همه جانبه» و «استقرار حکومت آذربایجان» است. بهتر است همه ی نیروها را در این جهت - چه در داخل آذربایجان، و چه در سرتاسر ایران - گرد آورد. برای پیروزی همبستگی در داخل آذربایجان و کل ایران ، ضرورت اجتناب ناپذیر است. وگرنه با ایجاد تضاد در داخل و کل ایران شکست ما حتمی ست. امید است دوستان روی این نکات استراتژیک عمیقاً بیندیشند. تکروی، حذف همدیگر، انزوا، دشمنی با نیروهای دیگر خودکشی ست. بهتر است دیالوگ و تلاش با توجه به این مسایل پیش برده شود.در خارج از ایران هم توجه را به ایجاد «همبستگی» با نیروهای مدنی-سیاسی مترقی جوامع دیگر، یعنی جنبشهای ضد تبعیض و دموکرات ، بجای دولتها ، معطوف دارید. تأثیر در مواضع دولتها از طریق جنبشها ممکن است. خود دولتها نگاهشان به جنبشها «ابزاری» ست. بهار عربی هم این را تجربه کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

می دانم این نوشته من از طرف دست اند کاران و مسئولین کامنتها به تیغ سانسور که آداب مرسوم است در نشته ها و جراید و سایتهای وابسته به ایران و فارچیها ,اما باز می نویسم در باره نوشته آقای منوچهر و کامنت آقای تبریزی.
اول باید بگویم در نوشته آقای منوچهر ضمن اشاره به واقعیتها مقداری که از ایران دوستی وتورکان آذربتایجانی که از این ملت از واژه جعلی و ساختگی راسیستهای فارس استفاده شده باید گفت که اگر کسی اندکی عقل و شعور سیاسی و ملی داشته باشد چه جوری به خودش می قبولاند که ملت تورک آذربایجان به چه علت و مناسبتی باید زندان خودایران را دوست داشته باشد در ایرانی که کلا قدرت و حاکمیت و اقتصاد و ثروتها و معادن آذربایجان و نفت عرب و رسانه ها و جرائد در انحصار و اختیار اقلیت فارس بوده و 24 ساعته برای تحمیل اقلیت فارس و زبان و فرهنگ و موسیقی و آداب و رسوم آنها به اکثریت ملل غیر فارس تبلیغ می گردد.

با بیان این واقعیات و مختصری از مضالم حاکمیت اقلیت فارس بر ملل دیگر آیا گفته های و نوشته های شما در باره ایران دوستی ملت تورک آذربایجان جنوبی ببینید می تواند واقعیت داشته باشد ویا ملت توک آذربایجان تلاش و آرزوی رهائی از این همه ستم ملی و فرهنگی و زبانی و اقتصادی وپایمال شدن حقوق شهروندی خود را از زندان ایران دارد.

امما در رابطه با کامنت آقای تبریزی و نوشته های سر تا پا جعل و تحریف و هدفدارشان با توجه به ستاره سرخ که در بالای نوشته شان دارند معلوم می نماید که ایشان و افکارشان به کجا وصل می باشد که علت شکست حکومت ملی آذربایجان و به اشغال فارسهای فاشیست در آمدن و به اسارت دوباره پان فارسها در آمدن ملت آذربایجان نیز مسبب اصلش همین ستاره سرخ چی ها شدند که اکنون نیز به خوش رقصی و خوش خدمتی به دشمنان خطه آذربایجان و ملت آذربایجان مشغولند حتی بدون خجالت و شرم بیان می نماید که پان ایرانیستهای پان فارس و حاکمیت ـنها در هجوم به آذربایجان و کشتار آنها و قتل و تجاوز به این ملت ستم دیده هیچ نقی نداشته و اصلا پان فارسهای تمامیت خواه معصوم بوده و در این جریان دست از پا خطا نکرده و تورکها خودشان بودند که خوشان را قتل عام می نمودند و به دار می آویختند کتابهای به زبان تورکی و کتابهی درسی را که در آن یک سال حاکمیت ملی و دوران آزادی و سر بلندی ملت آذربایجان تولید و در مدارس فرزندان و طفلان ملت آذربایجان به زبان مادری خود درس خواندند و به عنوان یک ملت به خود افتخوار نمودند سوزاندند و معلمینی که به زبان تورکی آذربایجانی در مدارس تدریس نموده بودند در میان شعله های کتابهای سوزانده شده آنها را به دار می آویختند.تا دوباره به اسارت پان فارسها در آیند و از افتخوار تورک خر گفتن فاشیستهای فارس بهرمند گردیده و ثروتها و اموالشان و معدن طلایشان توسط حاکمیت دیکتاتوری پان فارسها به یغما رود و خود به دنبال لقمه نانی در مناطق فارس به نوکری و سوپوری و حمالی بپردازند.
نوشته شده توسط: Anonymous

انسان تعجب می‌کند که چطور انسان حاضر می‌شود به خاطر ضدیت با مجاهدین دروغ بگوید . آقای جعفری در صفحه همبستگی‌ از قطیعت حکم برای تحت تعقیب قرار دادن فیّاض است نه‌ محکومیت . در ضمن دادگاه میتواند با در دست داشتن مدارک کافی‌ حکم غیابی صادر نماید. حالا که خوشبختانه اعتصاب پایان یافته باز هم شما دنبال لحاف ملا نصردین هستید ؟ من امیدوارم بزودی مجاهدین هم نبود شوند تا ما از دست این مقاله‌های بی‌ ربط که هیچ ربطی به مبارزه سیاسی ندارد راحت شویم.
چقدر درد ناک است که کار سیاسی ما بشود موچ گیری از یک گروه سیاسی آن هم به شیوه‌های غیر انسانی‌ . مجاهدین برای آزادی گروگان‌ها یشان حق دارند تلاش کنند و می‌کنن و ده‌‌‌‌ها آکسیون انجام دادند حتا اگر با سکوت طالبان دلار و نفت همراه باشد . ولی مقومت از نظر شما بی‌ هوده است پس درود بّر بی‌ عملی‌ و نقه زدن

نوشته شده توسط: Anonymous

قبل از هر چيز ميخواهم از تهيه کنندگان و ناشرين اين فيلم مستند تشکر بکنم و در رابطه با فيلم در يک کلمه بگويم عالی است

نوشته شده توسط: Anonymous

طرف دیگر حواسته های تجزیه طلبان ، پاسخ مردم ایران است که بر اساس گواهی تاریخ ، توطئه های رم و یونان و عرب و مغول و امریکا و انگلیس و اسرائیل را با شکست روبرو کردند . یعنی بهتزاست رمانتیک ها به کوه و تپه های قره باغ و قره داخ ابتدا فکر کنند و بعد بفکر قزوین و زنجان و بادکوبه باشند .

نوشته شده توسط: Anonymous

فاجعه انجاست که گروههای هویت طلب ویا بقول برخی ها تجزیه طلبان از این که ایران در سراشیب فروپاشی افتاده بود، بسیار خوشحال بودند ؛ آنان نمی فهمنند که نا امنی و جنگ داخلی بسود هیجکس نیست .بنابراین نیروهای ضد هرج و مرج در ایران ، منطقه و جهان عزم خود را جزم خواهند کرد که این اتفاق نیفتد. احزاب و جریانات سیاسی زمانی می توانند اقبال توده ای بیابند که این روانشناسی امنیت را درک کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی، انگار کم آوردی! چرا سکوت کردی؟ شما که یک تنه حریف همه هستی؟ چی شد، آنهمه بلند پروازی ها و تکرار مکررات، و مطالعات باصطلاح علمی تان؟ چرا مهر سکوت بر لب زده اید؟ و خوانندگان را بیش از این منتظر گذاشته اید؟ خوانندگان ایران گلوبال، هنوز هم، منتظر توضیح نظریه " ژنتیک" و "ژنه لوگی" جدید جنابعالی هستند؟ شما که شخصا آدم منطقی هستی بیش از این خواننده گان را منتظر نگذارید. آرزوی موفقیت.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی عزیز.مواظب اعمال و نوشته های خودتان باشید، در عیر این صورت من هم مجبور به شما جواب دهم

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی , از پاسخ مسبوطتان بسیار متشکرم , همین جا باید عرض کنم ؛ که شخصا شما را یکی از مدافعان و سربازان پاک خلق مان میدانم (حالا این خلق به قول شما خلق ترک و به قول من خلق آذربایجان ) و نه تنها من بلکه بسیاری از فعالان در حسن نیت شما سرسوزنی شک ندارند.از اینکه شما متاسفانه فریب باند دشمن قسم خورده خلق مان یعنی گروه مجهول الهویه مهران بهاری را خورده اید به خداوندی خدا ؛ خون گریه میکنم.اما برگردم به سوال خودم.جناب شاملی شما به این سوال مشخص من پاسخ نفرمودید." آیا یک آذربایجانی که فرض کنیم تنها زبان مادری خود را میتواند بنویسید و حرف بزند , بدون هیچ مشکلی قادر به صحبت کردن و نوشتن به زبان ترکی ( منظورم زبان مردم ترکیه که دنیا آنرا به زبان ترکی میشناسد ) خواهد بود یا نه ؟ " ضمنا تاآنجا که من میدانم نیمه دیگر خلق مان در بخش شمالی سالیانی است که هم هویت و هم ملیت

و زبان آذربایجانی به صورت رسمی و بین المللی ثبت کرده اند ودنیا هم آ نرا به رسمیت میشناسد.
نوشته شده توسط: Anonymous

اين جناب پاپ اگر كوچكترين صداقتي داشت, اول مي بايستي از گذشته خود عذر خواهي ميكرد و اينكه به چه نحوي از حكومت ديكتاتوري سابق آرژانتين حمايت نمود تا جائي كه برخي از كشيشان مخالف رژيم سركوب را لو داده بود. و حال براي نجات دم و دستگاه كليساي واتيكان, پس از رسوائيهاي اخير, كه تلاش در كتمان به نتيجه نرسيد, به پابوسي بچه مردم ميپردازد و خود را طرفدار توده زحمتكش جا ميزند!!

نوشته شده توسط: Anonymous

بهروز عزیز، اتنیک در عمل همان مفهوم قوم را دارد، منتها با ژستی آکادمیک و قوم همانند قوم آذری در ایران فاقد قدرت سیاسی نظامی و اقتصادی می تواند وجود داشته باشد،

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزيز, جناب تبريزي, پدر بزرگ من به نقل از پدرش ميگفت : زماني بود كه تبريز در محاصره نيروهاي عين الدوله با حمايت قزاقهاي روسي قرار گرفته بود. امكان ورود مواد غذائي به داخل شهر قطع شده و گرسنگي بيداد ميكرد. مبارزين مشروطه را رمقي بر جان نمانده بود. ستار خان نطقي 15 دقيقه اي نمود و گفت " قارداشلار, دو راه در پيش داريم, يا تسليم شويم و زن و بچه هايمان را از گرسنگي نجات دهيم و يا باقيمانده يونجه هاي اسبان و قاطران را بخوريم و مقاومت كنيم تا مشروطه مان را نجات دهيم. انتخاب با شما هست ". تبريزيان ترجيح دادند از علوفه حيوانات تغذيه نمايند ولي تسليم مستبدين نشوند و بخاطر همين كردارشان از طرف فارسها مفتخر به لقب ترك خر گشتند. كه البته در دوران استبداد پهلوي تبديل به نوعي جوك شد براي انبساط خاطر قشرهاي نا آگاه جامعه. اين تنها نمونه كوچكي هست از احساسات جريحه دار شده تاريخي و . . . . .

نوشته شده توسط: Anonymous

در دوران دانشگاه یکی‌ از همکلاسی‌های من از کشور آفریقای جنوبی بود، شخصی‌ بسیار با استعداد که در مجله‌های معتبر مقالاتی می‌‌نوشت و از این راه بخشی از هزینهٔ تحصیل را تامین میکرد، ایشون از سیاه‌های آفریقای جنوبی بودند، روزی که با هم گفتگوی داشتیم به من گفت نژاد پرستی‌ چنان در بین سفید‌های آفریقای جنوبی ریشه دوانده که باید دست کم به مدت نیم قرن در همهٔ مدارس و دانشگاه‌های آفریقای جنوبی، دانش آموزان و دانش جویان سفید، معلم و اساتید سیاه داشت باشند تا آن ذهنیت که نسبت به سیاه‌ها دارند از اذهان آنان زدوده شود، هر وقت به یاد آن دوستم می‌‌افتم ناخود آگاه ذهنم به سوی "" چپ ایرانی، پان فارس‌ها و پان ایرانیست‌ها "" می‌‌افتد که از واژهٔ "" ترک "" نفرت دارند. تا کلمهٔ ترک را می‌‌شنوند "" مثل مرغ سر بریده بال بال میزنند و بر روی زمین می‌‌غلتند ""، برای آرامش روح این عدّه، باید

بیشتر از کلمه "" ترک "" استفاده کنیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

براستی کسانی که پای این نوشته کامنت گذاشته اند به خود زحمت نداده اند که نوشته محسن کردی را بخوانند و بر اساس تیتر نوشته فورا و بدون فوت وقت اظهار نظر کرده اند نگرانی هایی که ایشان بدرستی در مورد سوریه ای شدن ایران مطرح کرده است ؛ قابل بحث است . بطور مثال وقتی جنبش ضد دیکتاتوری بشار اسد آغاز شد؛ بسیاری از آزادیخواهان جهان از جمله ایرانیان از آن اتسقبال کردند ولی امروز کمتر دمکراتی در جهان یافت می شود که از اپوزیسیون سوریه دفاع نماید.

دخالت 86 کشورخارجی در مسایل سوریه از یکسو می توانست نشانه مثبتی بود که جهان امروز در برابر دیکتاتورهای خاورمیانه ای بی تفاوت نیست ولی زمانی که دخالت ها بگونه ای سازمان یافت که به تقویت گروههای بنیادگرای اسلامی از سوی عربستان ، قطر و سیل میلیاردی پول و سلاح از سوی این کشورها به اپوزیسیون سلفی و القادعده ای و جذب جوانان مسلمان که شکار سازمانهای نزدیک به القاعده شد؛ اکثر کشورهای دمکراتیک جهان براستی ترسیدند بطور مثال تنها در شش ماه گذشته نزدیک به 1700 جوان مسلمان بنیادگرا از اتحادیه اروپا راهی سوریه شدند و همین طور کشتار کردهای سوریه بدست جبهه النصرت و به کمک سازمان امنیت ترکیه .... و اخرین خبر هم این بود که گروههای بنیادکرای اسلامی به انبار سلاح ومهمات جبهه دمکراتیک سوریه حمله کردند . امروز غرب و امریکا به بقای بشار اسد رضایت داده اند و تنها عربستان سعودی که خود کشوری دیکتاتوری از نوع قرون وسطایی است و به دلیل پولهای سرشار نفت، مانع تغییر و تحول حداقلی در کشور خود شده است؛ در مصر کودتا براه می اندازد و و از سکولارهای غیر دمکرات نظامیان مصر حمایت می کند و در سوریه با گردشی 180 در جه ای از سلفی ها و القاعده ای ها دفاع می کند...و همین ها زمینه اختلافات میان امریکا از یکسوو عربستان و اسرائیل از سوی دیگر شد . بنظر می رسد که امریکا خواهان این است که برای کم کردن نقش عربستان به ایران میدان بد هد و موضوع هسته ای در واقاقع بهانه ای برای مناسبات جدید ایران با غرب شد.این ها گوشه ای از تغییرات در خاورمیانه است . حکومت با انتخاب حسن روحانی در واقع از خواب بیدار شده است و سیاست ژئو پلیتک خود را تغییر داده است و بنظر می رسد در مورد تغییر در حوزه سیاست های داخلی هم برنامه هایی در دست اجرا داشته باشند. خوب در این باره می شود نظرات اقای کردی را به چالش کشید. بنظرم موضوع مهمی را ایشان به بحث گذاشته است. این البته به معنی موافقت با نظر ایشان نیست .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یونس شاملی، هیچ احتیاجی به دشنام و پرخاشگری نیست. همه میدانند که سطح سواد شما بالاتر از دیپلم نیست و از موضوعهایی صحبت میکنی که هیچگونه صلاحیت علمی در موردشان نداری. تا دیروز افکار نژاد پرستانه بهارلی ها را تبلیغ میکردی؛ حالا که بهارلی ها دمشان را گذاشته اند روی کولشان و از صحنه در رفته اند، دست به تحریف و ..... افکار علیرضا اصغرزاده ...... اول برو فرق بین اتنیک و ملت را یاد بگیر بعد بیا .....

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای بهروز، از لهن کلام لومپنی، استفاده از مفاهیم نادرست، و پریشانحالی نهفته در نوشته تان و زبان تمسخرتان نشان میدهد که چه کسی بیشتر استعداد نژادپرست شدن دارد. هر عاقلی از همین چند سطر شما متوجه اهداف مشکوک، غیرانسانی و ضد آذربایجانی تان میشود و احتیاجی به توضبح من نیست.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای ناثر ناسری، من به این پرسش ذهنی شما در نوشته های مختلفی جواب داده ام. من هم بر این باور هستم که دولتی که در جغرافیای آذربایجان برپا گردد، نامش دولت آذربایجان خواهد بود و نه دولت ترک. لطف پرسش و پاسخ کوتاه زیر را بخوانید. پرسش مطرح زیر نیز از زاویه نگاه شما طرح شده است. پرسش: "چطور حکومتی با نام آذربایجانی به اتنیکهای دیگر ساکن در آذربایجان مشکل ایجاد میکند ولی حکومت ترک نامیدن آن همچون ضرری را به غیر ترکها ندارد؟ کدام یکی از اینها بیشتر خصیصه های تبارگرائی دارد؟" پاسخ: موضوع مورد نظر فوق در نوشته من مطرح نشده است و من درست عکس آن چیزی که نوشته شده است را باور دارم. یعنی نام دولت آینده در آذربایجان بایستی "دولت آذربایجان" یا "دولت آذربایجان جنوبی" باشد و نه "دولت یا حکومت ترک". ترک نامیدن دولتمداری آذربایجان، با وجود اینکه ملت ترک از نظر کثرت جمعیتی و از جهت برپایی دولت در آذربایجان

جنوبی نقش غالب را خواهد داشت، به یک نظام سیاسی تبعیض آمیز و حتی نژادپرستانه راه خواهد برد. این تجربه گران را امروز دولت ترکیه و ترک خواندن شهروندان آن در قانون اساسی از سرمیگذراند و این نگرش هزینه سنگینی را به ترکیه و ملتهای ساکن در آن وارد کرده است. بنابراین نام دولتی که در سرزمین آذربایجان برپا میشود بایستی نام جغرافیای سیاسی آن، یعنی آذربایجان و یا آذربایجان جنوبی را بر خود داشته باشد و نه چیز دیگر. بقیه مطلب را در لینک زیر بخوانید: http://shameli.blogg.se/2013/december/entry-6.html
نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب آزادلیق، حسن نیت شما قابل احترام است. اولا بهتر است بدانید که ما در اینجا برای کسی تعیین تکلیف نمیکنیم. بلکه فکرمان را برای روشنگری بیشتر در مورد مفاهیم بسیار مهم و تعیین کنند در مسیر مبارزاتی خلقمان مطرح میکنیم. قصدمان این نیست که حتما شما آن را بپذیرید. تصور من بر این مبناست که فکری که من و همفکرانم مطرح میکنیم تعریف بسیار دقیقتر و تثبیتی بسیار روشنی را نسبت به اسم هویت ملی ما (ترک)، اسم زبان ملی ما (ترکی) و اسم وطن ملی ما (آذربایجان یا آذربایجان جنوبی) است.
خوب دقت

کنید، یکی از معیارهایتان را در درستی و نادرستی استفاده از این مفاهیم، "رسمیت این مفاهیم در دنیا" قرار داده اید. اما این دلیل درستی در بررسی مسئله اسم هویت ملی خلق ترک، زبان ملی (ترکی) و وطن ملی آن (آذربایجان) نیست. چرا که ما، خلق یا ملت ترک ساکن در آذربایجان جنوبی و ایران فعلا در افکار عمومی جهان رسمیت نیافته است. دولتی در آن سرزمین بوجود نیامده است و اسم زبان رسمی این دولت هنوز بر قوه قانون ننشسته است که دنیا آن را به رسمیت بشناسد. لطفا دقت کنید، وقتی در آذربایجان جنوبی یک دولت تشکیل شود، اسم زبان های موجود در این سرزمین را دنیا تعیین نخواهد کرد، بلکه خلق و یا خلقهای ساکن در آن تعیین خواهند کرد و دنیا نیز آن را به رسمیت خواهد شناخت.
جناب آزادلیق، آخر این جمله را از کجای نوشته ها و سخنان من مستفاده کرده اید که گویا؛ "من بشدت مخالف هویت آذربایجانی هستم"!! مقصودتان از هویت آذربایجانی چیست؟ وطن آذربایجانی نقش بسیار جدی در تکوین و شکل گیری هویت ملی ترک در این سرزمین را داشته است. آذربایجان وطن ملی خلق ترک ساکن در آن است. چگونه من میتوانم مخالف "وطن ملی" خلق خودم باشم!! همچنانکه گفتم، سه عنصر ملت شوندگی و سیاسی شوندگی و دولت شوندگی خلق ما را "هویت ملی ترک"، "زبان ملی ترک" و "وطن ملی آذربایجان" تشکیل میدهد. این سه عناصر جدایی ناپذیر در تکوین جنبش ملی دمکراتیک آذربایجان و مبارزه برای تشکیل دولتمداری در آذربایجان جنوبی است. چگونه من میتوانم مخالف آذربایجان باشم. این برداشتها میدانم که از سوی شما عنوان نشده است. بعضی از شخصیتهای غیردمکرات در جنبش رهایی ملی در آذربایجان با تکیه بر تحریف سخنان من و یا دیگر همفکران من در این جنبش قصد تخریب و تحقیر آنان را دارند.
اگر اصطلاح آذری در میان ترکهای ترکیه رواج دارد، پرفسور تاریخدانی (ایلبر اورتایلی) در میان این خلق در آن کشور استفاده از مفهوم "آذری" برای خلق ترک ساکن در آذربایجان را مضموم و بسیار نادرست میداند. به این ویدئو نگاه کنید:
https://www.youtube.com/watch?v=Mcy5bJHj_8U&hd=1
اینکه نوشته اید، "زبان آذربایجانی جزو دسته زبانهای ترکی و ملیت آذربایجانی جز خانواده دیگر ملتهای ترک هستند". این بیان شما از واقعیتهای تاریخ بسیار دور است. زبانی به نام "زبان آذربایجانی" وجود ندارد که بخواهد جزو دسته زبانهای ترکی باشد. زبان خلق ما "ترکی" است. زبان ترکان ترکیه نیز "ترکی" است. همچنانکه ده کشور عربی با نامهای متفاوت، اما اسم زبانشان عربی است. بعد از رفرمهای زبانی در ترکیه، لهجه ترکی اوغوزی با تغییراتی همراه بود. این تغییرات به تدریج تحت نام ترکی آناتولی و یا ترکی ترکیه به ادبیات وارد شده است و برای تفکیک این لهجه با لهجه ترکی در آذربایجان، ترکی موجود در آذربایجان را "ترکی آذربایجانی" نیز میگویند. پرفسور ایلبر اورتایلی "ترکی" موجود در آذربایجان را "جوانی" زبان ترکی آناتولی مینامد. این تغییر در لهجه ترکی در ترکیه تنها و تنها بخاطر رفرمهایست که زبان ترکی بعد از استقلال ترکیه از سرگذرانده است. نه بخاطر تفاوت تاریخی آنها. هر دو زبان ترکی در آذربایجان و ترکیه از لهجه اوغوزی گرفته شده و تمامی طوایف ترک در ترکیه و آذربایجان نیز به طوایف 24گانه اوغوز تعلق داشته اند. ولذا اسم زبان خلق ترک در ترکیه و آذربایجان "ترکی" است. و این هیچ ربطی به سیاست و وجود دولت در ترکیه و آذربایجان ندارد. همچنانکه گفتم آذربایجان نام وطن ملی خلق ترک است و همچنانکه اسم دولت آذربایجان (در بخش شمالی) جمهوری آذربایجان نامیده میشود، اسم دولت محتمل در آذربایجان جنوبی نیز بایستی جمهوری آذربایجان جنوبی نامیده شود.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب آزادلیق، حسن نیت شما قابل احترام است. اولا بهتر است بدانید که ما در اینجا برای کسی تعیین تکلیف نمیکنیم. بلکه فکرمان را برای روشنگری بیشتر در مورد مفاهیم بسیار مهم و تعیین کنند در مسیر مبارزاتی خلقمان مطرح میکنیم. قصدمان این نیست که حتما شما آن را بپذیرید. تصور من بر این مبناست که فکری که من و همفکرانم مطرح میکنیم تعریف بسیار دقیقتر و تثبیتی بسیار روشنی را نسبت به اسم هویت ملی ما (ترک)، اسم زبان ملی ما (ترکی) و اسم وطن ملی ما (آذربایجان یا آذربایجان جنوبی) است.
خوب دقت

کنید، یکی از معیارهایتان را در درستی و نادرستی استفاده از این مفاهیم، "رسمیت این مفاهیم در دنیا" قرار داده اید. اما این دلیل درستی در بررسی مسئله اسم هویت ملی خلق ترک، زبان ملی (ترکی) و وطن ملی آن (آذربایجان) نیست. چرا که ما، خلق یا ملت ترک ساکن در آذربایجان جنوبی و ایران فعلا در افکار عمومی جهان رسمیت نیافته است. دولتی در آن سرزمین بوجود نیامده است و اسم زبان رسمی این دولت هنوز بر قوه قانون ننشسته است که دنیا آن را به رسمیت بشناسد. لطفا دقت کنید، وقتی در آذربایجان جنوبی یک دولت تشکیل شود، اسم زبان های موجود در این سرزمین را دنیا تعیین نخواهد کرد، بلکه خلق و یا خلقهای ساکن در آن تعیین خواهند کرد و دنیا نیز آن را به رسمیت خواهد شناخت.
جناب آزادلیق، آخر این جمله را از کجای نوشته ها و سخنان من مستفاده کرده اید که گویا؛ "من بشدت مخالف هویت آذربایجانی هستم"!! مقصودتان از هویت آذربایجانی چیست؟ وطن آذربایجانی نقش بسیار جدی در تکوین و شکل گیری هویت ملی ترک در این سرزمین را داشته است. آذربایجان وطن ملی خلق ترک ساکن در آن است. چگونه من میتوانم مخالف "وطن ملی" خلق خودم باشم!! همچنانکه گفتم، سه عنصر ملت شوندگی و سیاسی شوندگی و دولت شوندگی خلق ما را "هویت ملی ترک"، "زبان ملی ترک" و "وطن ملی آذربایجان" تشکیل میدهد. این سه عناصر جدایی ناپذیر در تکوین جنبش ملی دمکراتیک آذربایجان و مبارزه برای تشکیل دولتمداری در آذربایجان جنوبی است. چگونه من میتوانم مخالف آذربایجان باشم. این برداشتها میدانم که از سوی شما عنوان نشده است. بعضی از شخصیتهای غیردمکرات در جنبش رهایی ملی در آذربایجان با تکیه بر تحریف سخنان من و یا دیگر همفکران من در این جنبش قصد تخریب و تحقیر آنان را دارند.
اگر اصطلاح آذری در میان ترکهای ترکیه رواج دارد، پرفسور تاریخدانی (ایلبر اورتایلی) در میان این خلق در آن کشور استفاده از مفهوم "آذری" برای خلق ترک ساکن در آذربایجان را مضموم و بسیار نادرست میداند. به این ویدئو نگاه کنید:
https://www.youtube.com/watch?v=Mcy5bJHj_8U&hd=1
اینکه نوشته اید، "زبان آذربایجانی جزو دسته زبانهای ترکی و ملیت آذربایجانی جز خانواده دیگر ملتهای ترک هستند". این بیان شما از واقعیتهای تاریخ بسیار دور است. زبانی به نام "زبان آذربایجانی" وجود ندارد که بخواهد جزو دسته زبانهای ترکی باشد. زبان خلق ما "ترکی" است. زبان ترکان ترکیه نیز "ترکی" است. همچنانکه ده کشور عربی با نامهای متفاوت، اما اسم زبانشان عربی است. بعد از رفرمهای زبانی در ترکیه، لهجه ترکی اوغوزی با تغییراتی همراه بود. این تغییرات به تدریج تحت نام ترکی آناتولی و یا ترکی ترکیه به ادبیات وارد شده است و برای تفکیک این لهجه با لهجه ترکی در آذربایجان، ترکی موجود در آذربایجان را "ترکی آذربایجانی" نیز میگویند. پرفسور ایلبر اورتایلی "ترکی" موجود در آذربایجان را "جوانی" زبان ترکی آناتولی مینامد. این تغییر در لهجه ترکی در ترکیه تنها و تنها بخاطر رفرمهایست که زبان ترکی بعد از استقلال ترکیه از سرگذرانده است. نه بخاطر تفاوت تاریخی آنها. هر دو زبان ترکی در آذربایجان و ترکیه از لهجه اوغوزی گرفته شده و تمامی طوایف ترک در ترکیه و آذربایجان نیز به طوایف 24گانه اوغوز تعلق داشته اند. ولذا اسم زبان خلق ترک در ترکیه و آذربایجان "ترکی" است. و این هیچ ربطی به سیاست و وجود دولت در ترکیه و آذربایجان ندارد. همچنانکه گفتم آذربایجان نام وطن ملی خلق ترک است و همچنانکه اسم دولت آذربایجان (در بخش شمالی) جمهوری آذربایجان نامیده میشود، اسم دولت محتمل در آذربایجان جنوبی نیز بایستی جمهوری آذربایجان جنوبی نامیده شود.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب ساوالان، لطف سخنان مرا تحریف نکنید. 1-من در کجا گفته ام که "بخاطر اقلیتها، ما اسم خود را عوض کنیم"؟ این تحریف کامل نوشته من است. من هرگز نخواسته ام اسم وطن ملی خلق ترک یعنی "آذربایجان" یا "آذربایجان جنوبی" عوض شود! 2- "زبان آذربایجانی"، زبان آذربایجانی است و "زبان ترکی" زبان ترکی است. اینها نمیتوانند و نباید جای همدیگر را پر کنند. آیا میتوانید زبان مردم کوبا را "زبان کوبایی" بنامید؟ اسم زبان ملی مردم در کوبا اسپانیایی نه کوبایی. 3-اسم زبان ملی خلق ترک "ترکی" است. و اسم ترکی علی رغم سخن شما ابدا اسمی عمومی نیست. درست مثل زبان عربی که ابدا اسمی عمومی نیست. اگر عربها در چند کشور زندگی میکنند در تمامی آن کشورها اسم زبانشان عربی است، نه اردنی، نه مصری و نه سوریه ایی!! 4-ما هم به عنوان فرزندان خلق ترک در آذربایجان جنوبی وظیفه داریم هویت اتنیکی خود را که "ترک" است روشن کنیم و

اسم زبان ملی خود را "ترکی" بنامیم و اسم "وطن ملی خود را آذربایجان یا آذربایجان جنوبی" بنامیم
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای حمید مرندی، اگر شما دوست دارید زبان ترکی در آذربایجان از بین برود و زبان فارسی جایگزین ان شود، بفرمایید. اما قرار نیست کسی که قصد خودکشی دارد، تمامی جامعه را با خودش به گور ببرد. این روش نادرستی است. این شما و این مسیر خودکشی ملی و زبانی... از نوع شما در ایران کم نیستند. در ضمن فارسی هرگز زبان اجداد خلق ترک در آذربایجن نبوده است. اگر هم چنین بوده این خلق آن زبان را در آذربایجان به گور سپرده است. همچنانکه مصری ها زبان عبری را و.... امروز خلق ترک ساکن در ایران به زبان ترکی سخن میگوید و زبان ملی خود را ترکی میخواند. حتی در آذربایجان زبان خود را "ترکی آذربایجانی" نیز نمیخواند. مردم اسم زبان ملی خود را در آذربایجان "ترکی" می نامند. امیدوارم کمی روشن شدید.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای ناثر ناسری، من به این پرسش ذهنی شما در نوشته های مختلفی جواب داده ام. من هم بر این باور هستم که دولتی که در جغرافیای آذربایجان برپا گردد، نامش دولت آذربایجان خواهد بود و نه دولت ترک. لطف پرسش و پاسخ کوتاه زیر را بخوانید. پرسش مطرح زیر نیز از زاویه نگاه شما طرح شده است.

پرسش: "چطور حکومتی با نام آذربایجانی به اتنیکهای دیگر ساکن در آذربایجان مشکل ایجاد میکند

ولی حکومت ترک نامیدن آن همچون ضرری را به غیر ترکها ندارد؟ کدام یکی از اینها بیشتر خصیصه های تبارگرائی دارد؟"

پاسخ: موضوع مورد نظر فوق در نوشته من مطرح نشده است و من درست عکس آن چیزی که نوشته شده است را باور دارم. یعنی نام دولت آینده در آذربایجان بایستی "دولت آذربایجان" یا "دولت آذربایجان جنوبی" باشد و نه "دولت یا حکومت ترک". ترک نامیدن دولتمداری آذربایجان، با وجود اینکه ملت ترک از نظر کثرت جمعیتی و از جهت برپایی دولت در آذربایجان جنوبی نقش غالب را خواهد داشت، به یک نظام سیاسی تبعیض آمیز و حتی نژادپرستانه راه خواهد برد. این تجربه گران را امروز دولت ترکیه و ترک خواندن شهروندان آن در قانون اساسی از سرمیگذراند و این نگرش هزینه سنگینی را به ترکیه و ملتهای ساکن در آن وارد کرده است. بنابراین نام دولتی که در سرزمین آذربایجان برپا میشود بایستی نام جغرافیای سیاسی آن، یعنی آذربایجان و یا آذربایجان جنوبی را بر خود داشته باشد و نه چیز دیگر.

بقیه مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://shameli.blogg.se/2013/december/entry-6.html
نوشته شده توسط: محسن کردی

عزیزم... شما اصلا مطلب مرا نخوانده اید و حرفهایی که میزنید در مورد شخص دیگری است. با این وجود درد شما را می فهمم. برای شما مهم نیست که من چه میگویم بلکه مهم این است که شما چه میگویید. بسیار خوب، فقط پاسخ شما را میدهم. پاسخ شما این است که نوادگان ما، دویست سال دیگر احتمالا دارند به زبانی باهم سخن میگویند که من و شما نمیدانیم چیست. شاید اسپرانتو. و بعد به این بحث های من و شما میخندند. ول کنید این حرفها را انرژی تان را بخاطر مسائل ملی هدر ندهید.

نوشته شده توسط: Anonymous

گناه هرگز نابخشودني مسعود رجوي چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گناه هرگز نابخشودني مسعود رجوي اين است كه «تمام نفوس پيروش را به عملياتي مثل فروغ جاويدان برد و يک سوم نيرويش را به کشتن داد». كسي نيست به اين ها حالي كند كه اين طلبكاري را قبل از مجاهدين بايد از امام حسين كرد كه نه يك سوم كه تمام نفوسش را به كشتن داد! اگر شهادت انقلابي و وقف آرمانِ آزادي شدن, به كشتن رفتن و به كشتن دادن است, پس بايد تمام افتخارات تاريخ و قهرمانان آن را هجو كرد؛ نه فقط مجاهدين را.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یهار ولی علیرغم خط شما من میگویم مبارزه با رژیم ضد انسانی و فاشیسم مذهبی ادامه پیدا خواهد کرد.واین ضدیتها که منشا شخصی هم میتواند داشته باشد نباید شمارا از مبارزه در راه دموکراسی برای ایران باز دارد

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی هزار چهار صد سال ترک وعرب بر ما حکومت کره اند چه انتظاری میتوان دا شت. قا بل توجه دو عزیز محترم که از نام مرا سوال کردن قدمت ایران عزیز هزار چهار صد سال قبل و هزار چهار صد سال بعد از اسلام پنجاه سال دوران پهلویی و هفده سال کریم خان زند فارس ایرانی بوده اند جمعا هفتاد سال از این فارس ایرانی حکومت کردند ه الباقی ترک و عرب بودن و چون عرب ها لغت پ را توانند تلفظ کنند پ را ب میگفتند مثلا پاپا را بابا میگفتند زیاد است امثال این زیاد است پاپک را بابک گویند. نام کشور چین نامیست که ایرانیان آنرا جامع کردند . لغت پا هم معنی اندازه را دارد پادشاه بمعنی نماد اندازه گزار است به انگلیسی رفته شده واحد اندا ژگیری foot .مشکله ما بدور ماندن از فرهنگ خودمان است به امید آزادی آزاد اندیشی برای همه ایرانیان

نوشته شده توسط: Anonymous

جریان نژادپرستی که میخواست هویت آذربایجانی را فدای ترکپرستی/ترکیه پرستی/عثمانلی پرستی بکند بطور مفتضحانه ای شکست خورده است. سردمداران این جریان، آقایان مهران بهارلی ها، دیگر در میان آذربایجانیها آفتابی نمیشوند. تنها کسی از آن جریان مفلوک که هنوز متوجه مرگ آن جریان نژادپرست نشده همین آقای شاملی و یکی دو نفز شبیه ایشان هستند که دیگر جایی در میان آذربایجانیهای روشنفکر ندارند و دستشان پیش همه باز شده است. راستی آقای شاملی از استاد بزرگتان مهران بهارلی چه خبر؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نامگذاری به دو طریق صورت میگیرد: 1- علمی؛ 2- سیاسی. در نامگذاری علمی، اشیاء و پدیده ها را بر اساس « چبود» آنها که در کل چکیده ی مختصات عمومی آنهاست، بدون توجه به اهداف سیاسی اسم گذاری میکنند. که عموماً کوتاه است، و یکی دو کلمه را شامل میشود. در نامگذاری سیاسی چبود مهم نیست و هدف سیاسی نام را تعیین میکند. و با تغییر اهداف نامها هم مرتب تغییر مییابند. در زبان گفتاری نامها « مخفف و کوتاه» میشوند. مردم در صحبت اسامی را کوتاه میکنند.
زبان اکثریت مردم در آذربایجان(ایران) « ترکی آذربایجانی» یا ترکی آذربایجان است. این نام بر اساس مختضات خاص این زبان گذاشته شده است. و شرایط ویژه و خاصه های آنرا بیان میکند. اما در گفتار و حتی در نوشتار نام کوتاه شده ی آن زبان «ترکی»؛ « آذربایجانی» بکارگرفته میشود و منظور از هردوی آنها نیز « ترکی آذربایجان» است. نه جاهای دیگر.

اما اسم رسمی که در آینده میتواند از سوی دولت و آکادمی، انتخاب شود از جمله میتواند « ترکی آذربایجانی» یا آذربایجان باشد.از نظر من درست آن است که نامگذاریها بروش علمی صورت بگیرد و نه بر اساس اهداف سیاسی.
در فارسی هم ترکی آذربایجانی که مصطلح شده نادرست است و صحیح اش همان ترکی آذربایجان است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ساسان، با تشکر از انتشار این مطلب تکادن دهنده، باید با فریاد تمام به دنیا اعلام کرد که " هنر نزد ایرانیان است و بس!" حجت اسلام احمدی نژاد که بگفته پاسدار رضائی، بیش از ششصد میلیارد دلار، یعنی تقریبا کل خزانه و درآمد نفتی دولت را درعرض دو دوره ریاست جمهوریش خالی کرده، به حسابهای مافیائی ریخته است، و حالا هم در چاه جمکران منتظر ظهور آقایش، (عج) تعالی فرجه و شریف می باشد. از این جهت بیخود نیست که میگویند" هنر نزد ایرانیان است و بس! به این میگن سلاله پاک و با تمدن فرهنگ کورش کبیری. انشا الله وقتی که رهبران، اکثریت، حزب توده، مجاهدین خلق، سلطنت طلبان، حبهه ملی، رهبران حزب سومکا، حکومت را بدست گرفتند، خود بخود، بطور اتوماتیک همه چی درست میشه. و مردم دیگر نمی دانند، که از دست آزادی چه بکنند. حالا باید در اینجا از آقای "محسن کرد " پرسید؛ ازاین جهت ایشان از

رژیم جمهوری اسلامی حمایت میکند، که بماند، و تا بیست سال دیگر هستی ایران را بچاپد و مملکت را غارت بکند و مردم در بیغوله ها دنبال نان بگردند؟ به این میگن منطق محسنی. و اینجاست باید با صدای بلند فریاد زد:" هنر نزد ایرانیان است و بس!" آفرین.