Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تیتر درست مطلب چنین است«آیت الله وحید خراسانی: حضرت عیسی ولد زنا است! اگر...و ...»

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

مشکلات فرهنگی جامعه ی کنونی - از جمله استبداد گرایی و دینی اندیسی، دوری از پرسش و علت و معلول- از 1400 سال پیش با اسلام شروع نمی شود بل اسلام بر تخت مستحکم و « آماده» ای که طی زمان بسیار طولانی پیش از آن ، مثلاً با میترایسم-دین مغان-زرتشت-مانی و ... - در جامعه آنروزی ساخته شده بود، و دین و سیاست را یکی کرده بود- «شاه خدا»- جلوس کرد. مشکل را از اسلام آغاز کردن نتیجه اش کوبیدن «عرب» و پاک نشان دادن «خود» است. که فرجام به آریایسم و عرب ستیزی- یعنی تبار گرایی و راسیسم میرسد. مشکل نه فرهنگ اسلام یا غیر اسلام یا حتی خود دین بل «بینش دینی یا به عبارت دقیق تر« اندیشه غیر علمی» ست. اندیشه ای که بین علم و خرافات- بین تصورات غیر واقعی با «علت و معلول جویی » ، به آسمان خدایی ، و شاه خدایی، و فرمان بری نیکان از شاه و مخالفان از اهریمن روی میاورد.

و هنوز هم آنرا در غیر اسلام و اسلام -و هم در آته ایسم دنبال میکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

ایشان بر عکس این مطلب را گفته چرا شما بر عکس تیتر زدید. هم اذهان را نسبت به یک پیغمبر خراب میکنید هم شخص گوینده.را. این طرز خبر رسانی آزاد وبیطرف نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسماعیل آلبایراق،
بنده که سالهاست در جستجوی حق وعدالت هستم، بعد از مطالعه مسودات شما، بر من تاثیر عمیقی بر جای نهاد، بنده بصورت توصیف ناپذیری ارشاد شدم. و اعتقادات قبلی خود را رها کرده، الان پیروی مکتب شما هستم. و تنها انتقادی که در خصوص این اثر گرانبها، به ذهن متبادرمیشود، نقصان عکس نفیس جنابعالی بر روی آن میباشد، و خواننده گان، مشتاق دیدن آن هستند. شما که این آثار گرانبهایتان را، با صمیمیت فراوان به قوم ترک هدیه کرده اید، به عنوان قهرمان واقعی ضد " پانترکیزم"، و به عنوان راهرو صدیق و ادامه دهنده، راه خطرناک محق گرامی، زنده یاد جناب آقای کسروی، تاریخ دان غیور، شجاعت، سرسختی و همت لایزال خود را به قوه و مدد الهی به همه نشان دادید. جنابعالی که به تنهائی در مقابل گرگهای خاکستری، قدعلم کرده، و ایستاده اید، شهرت و اعتبار نام شما، اکنون در نزد، "گرگهای خاکستری" نیز مطرح، و اسم شریف،

و تاثیر اثرتان، زبانزد عام خاص شده، از مرزها، فراتر رفته است. و چناکه مشاهده میشود، تاثیر آن در مطبوعات و حتی در رسانه های خارجی، و همچنین در رسانه های گرگهای خاکستری نیز، پوشش داده میشود، تاثیر خود را در منطقه میگذارد. این موفقیت بزرگ را، به جنابعالی تبریک میگویم، و شما که برای رسیدن به اهداف بزرگ زاغولیا، با جرئت قهرمانانه، بعنوان فرد نمره یک، یکه و تنها در مقابل گرگهای خاکستری، قد علم کرده، جان شریف خود را، سپر بلا نموده اید، و لرزه بر اندام دشمنان افکنده اید، جا دارد در این راه مخاطره آمیز، برایتان سلامتی آرزو، بکنم. امیدوارم که، بقول رفیق عزیزاحمد فریدون، مبارز خستگی ناپذیر؛ " بزودی شاهد پیروزی را در آغوش بگیرید." مصدق ات! قنبر کشکول

نوشته شده توسط: Anonymous

متوجه شدم

جعل و تعریف و دروغ در ایران گلوبال جدیدا آزاد شده.

دوست عزیز این "نظر متضاد و متفاوت" نیست بلکه این جعل و دروغ است

اینجا اصل خبر در حاشیه است و بهانه برای قرار دادن این نقشه جعلی و دروغین در صفحه اول سایت.

پس این آزادی را هم به نویسندگان همه اقوام ایرانی می‌دهید که در کنار هر خبر یک نقشه جعلی بگذارند و بخشی از مملکت را به کشورهای همسایه الحاق کنند? دوباره تکرار می‌کنم به دلیل آزاد بودن "نظر متفاوت و متضاد" در ایران گلوبال نقشه‌هایتان را چاپ کنید:

با انضمام کرمانشاه و ایلام و زنجان و آذربایجان شرقی‌ و غربی و همدان به رویاهای اوجالان حقوق ابتدائی کردها تامین میشه ادامهٔ بدید. نویسندگان سیستان و بلوچستان هم این استان را به همراه هرمزگان و خراسان جنوبی و بخشهائ از کرمان و رو به نقشه بلوچستان پاکستان ضمیمه کنند و در کنار هر مقاله و خبری از جندالله قرار بدهند تا حقوق ابتدائی بلوچ‌ها تامین بشه. نویسندگان عرب هم خوزستان و بوشهر و چهار محال بختیاری و کهکولیه و اصفهان رو به نقشه عراق و کویت ضمیمه کنند و تو صفحه اول در کنار هر مطلبی راجع به عرب‌های خوزستان در صفحه اول چاپ کنند تا حقوق ابتدای عربها تامین بشه.نویسندگان آذری هم تهران و کرج و گیلان و اراک و همدان و استانهای آزربیجان شرقی و غربی و کرمانشاه و کردستان ایران رو به نقشه جمهوری آذربایجان ضمیمه کنند تا حقوق آزریها تامین بشه.

نویسندگان ترکمن هم با ضمیمه کردن گلستان و خراسان شمالی‌ به ترکمنستان و قرار دادن آن در کنار هر مطلبی مربوط به این مردم به ابتدائی‌ترین حقوق این مردم توجه کنند
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای منوچهر صالحی شما نوشته ايد « بررسی‌های ژنتیک مردم ایران آشکار ساخته‌ است که «فارس‌ها، آذری‌ها، گیلک‌ها، کردها و سیستانی‌ها» دارای شباهت‌های ژنتیکی تقریبأ هم‌گونند و در عوض دیگر اقوام ایران، یعنی «عرب‌ها، بلوچ‌ها و ترکمن‌ها» و آن بخش از ایرانیان که افریقایی‌تبارند، با دیگر اقوام ایران «شباهت‌های ژنتیک کم‌تری» دارند. » يعنی جنابعالی واقعا در خرافات نژاد پرستی بسر ميبريد چرا که علم بيولوژی با اثبات «دی‌ان‌ای
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد » کرده که تمامی انسانها بلحاظ ژنتيکی يکسان هستند فقط تغير رنگ و شکل بلحاظ محيط و آب و هوا بستگی دارد ، واقعا خجالت آور است که اينطوری و فاشيست مابانه از سايت ايران گلوبال سواستفاده ميکنيد بقيه چرند و پرندی که در رابطه با زبان نوشته ای اصلا قابل بحث نيست .

نوشته شده توسط: Anonymous

راستی «کردستان» که میگویند کجاست؟
مهدی مجتهدی – توافق اصولی که بین حکومت ترکیه و حزب کارگران کردستان (پ. ک. ک.) حاصل شده، هم همه را به آینده ترکیه و منطقه کمی و بطور مشروط امیدوار کرده و هم بحث «خوب، اگر کاسه ای زیر نیم کاسه بود، چی؟» را دامن زده. اگر در نهایت کُرد ها جدا شوند، چی

راستی «کردستان» که میگویند کجاست؟
|
مهدی مجتهدی – توافق اصولی که بین حکومت ترکیه و حزب کارگران کردستان (پ. ک. ک.) حاصل شده، هم همه را به آینده ترکیه و منطقه کمی و بطور مشروط امیدوار کرده و هم بحث «خوب، اگر کاسه ای زیر نیم کاسه بود، چی؟» را دامن زده. اگر در نهایت کُرد ها جدا شوند، چی؟ من خودم را مستثنی نمیکنم. برای همه ما آسان است که در مهمانی ها و یا در اینترنت و فیس بوک از جدائی و تجزیه ترکیه، ایران، عراق و سوریه صحبت کنیم، چه موافق و چه مخالف آن. بهایش را که ما، بخصوص کسانی که خارج از کشور نشسته اند، نمیپردازیم. اما یک نگاهی بکنید به نقشه های تولیدی گروه های کُرد، از ایران و ترکیه تا عراق و سوریه، تا ببینید «کردستانی» که اکثر آنها در نظر دارند کجاست. آذربایجان غربی و کردستان ایران که هیچ! بخش هائی از کرمانشاه و همدان و زنجان را هم اضافه كنيد…با این ترتیب ایران گویا دیگر مرزی با ترکیه نخواهد داشت. در ترکیه هم در بخش شرقی این کشور فقط کمی سواحل دریای سیاه میماند. در عراق کرکوک بجای خود. بخش مهمی از شمال و غرب عراق، و شیار هائی از شمال سوریه. اسم اینها هم هست: کردستان مرکزی، کردستان شرقی (بخش ایران)، شمالی (بخش ترکیه)، جنوبی (بخش عراق) و غربی (بخش سوریه). از هر چمن گلی.از خير نخجوان آذربایجان و ارمنستان هم نمیگذرند.
خواستن و نقشه درست کردن که کاری ندارد. مالیات هم نمیخواهد. یکی دو تا از نقشه های قدیمی را هم شاهد میگیرید كه ظاهر حرفهايتان يك كمى هم «علمى» باشد. مثلا به چند نقشه کردستان که مثل اینکه دیگر برای همه بدیهی شده است توجه کنید:
اینها میدانید یعنی چه؟ این طرف و یا آن طرف شدن این همه سرزمین نه، حتی دو سه روستا معنایش مداخله ارتش های کشور های ذیدخل و رقابت و کشاکش و زد و خورد بین مردم آن مناطق است. کشور ها و ارتش ها بجای خود، جنگ کُرد و آذربایجانی، ارمنی و کُرد، تُرک و ارمنی، کُرد و تُرک را هم که پیش بینی نکرده اید، بله؟ متوجه هستید با چه آتشی بازی میکنید؟
حالا حتما آب دهان دیگران هم که چشم به این یا آن منطقه یکی از این کشور ها دوخته اند سرازیر شده است.
گروه های ارمنی هم مدعی بخش اعظم همین «کردستان بزرگ» هستند. نقشه های آنها را هم نگاه کنید این را بخوبی متوجه میشوید. آذربایجانی های ناسیونالیست و جدائی خواه ما هم یک سری نقشه درست کرده اند که البته به درجه کُرد ها و ارمنی ها «دقیق» نیست و «ظاهر علمی» ندارد اما کمتر از آنها هم پر مدعا نیست:
خدا عاقبت همه مردمی را که در این مناطق زندگی میکنند خیر کند و به کسانی که در اطاق هایشان نشسته نقشه سازی میکنند کمی بصیرت و عقل سلیم بدهد
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای منوچهر صالحی شما نوشته ايد « بررسی‌های ژنتیک مردم ایران آشکار ساخته‌ است که «فارس‌ها، آذری‌ها، گیلک‌ها، کردها و سیستانی‌ها» دارای شباهت‌های ژنتیکی تقریبأ هم‌گونند و در عوض دیگر اقوام ایران، یعنی «عرب‌ها، بلوچ‌ها و ترکمن‌ها» و آن بخش از ایرانیان که افریقایی‌تبارند، با دیگر اقوام ایران «شباهت‌های ژنتیک کم‌تری» دارند. » يعنی جنابعالی واقعا در خرافات نژاد پرستی بسر ميبريد چرا که علم بيولوژی با اثبات «دی‌ان‌ای
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد » کرده که تمامی انسانها بلحاظ ژنتيکی يکسان هستند فقط تغير رنگ و شکل بلحاظ محيط و آب و هوا بستگی دارد ، واقعا خجالت آور است که اينطوری و فاشيست مابانه از سايت ايران گلوبال سواستفاده ميکنيد بقيه چرند و پرندی که در رابطه با زبان نوشته ای اصلا قابل بحث نيست .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آزاد اورمولوی عزیز و ایرانی گرامی، در مدیریت ایران گلوبال دوستان هر کدام نظریات متفاوت و متضاد خود را دارند و به جایش همه ی آنها محترم است. دوستان مستقلاً بر اساس نظر خود عمل می نمایند. از نظر من همانطور که در دو مقاله ی «ملاحظات ارضی در آذربایجان غربی» نوشته ام ، انتشار نقشه هایی که ناسیونالیستها برای خود تهیه کرده اند -چه آذربایجانی و چه کرد- و جدل و درگیری سیاسی برسر انتشار آنهاهم در سایتها و تلویزیونها مسئله ی آشکاری ست، کشمکش و اختلاف و درگیری بین مردمان تبعیض دیده ی کرد و آذربایجانی را بر سر «اختلافات ارضی» شدت میدهد ، در همبستگی و اختلاف زدایی و دوستی مانع ایجاد میکند. وبر احتمال درگیری فیزیکی و کشتار میافزاید. با توجه به جنگ نقده که تنها با برگزاری یک« متینگ» رخداد و منطقه در سوگ نشست- انتشار این قبیل چیزها درست نیست و نشانه عدم توجه به شرایط ویژه ی آذربایجان غربی ست -

که از قدیم «انبار باروت» نام گرفته است. تشدید اختلافات بین دو ناسیونالیسم موجب «جنگ و کشتار» بین مردمان ستمدیده است -علی رغم هر نظر و نیت خیری که ما داریم- از نظر من عمل صحیحی نیست. عمل درست انتشار چیزهای خنثی یا کاهش دهنده ی اختلاف و تضاد است و نه برعکس. همانطور که گفتم نظریات مدیریت مختلف است و کارشان نیز متفاوت و گاهاً متضاد می باشد. از اینرو کار مدیریت یکدست نیست. امیدوارم خوانندگان این مسایل را در نظر گبرند و اقدام من یا دیگری را به پای همه ننویسند. اعضای مدیریت کاملاً مستقل و به روش سردبیر خودم عمل میکنند.فرق اساسی دارد با مدیریت دیگر سایتها. از زوایه ی نشان دادن مناطق کرد یا ترک نشین باید توجه کرد که در بعصی جاها مردمان «مختلط» اند - و درست نیست که آنها را مسکن یکی نشان دهیم -که در نقشه ها چنین کرده اند . دادن چنین اطلاعات نادرستی از زاویه ی علمی نیز صحیح نیست. نقشه ایکه در مقاله آمده یک نقشه« سیاسی» ست که در آن « کردستان» نوشته شده است ، نه « مناطق سکونت کردها». و در چهار کشورنیز - مناطق «مختلط» از قلم افتاده است. که از نظر دانش جغرافیای مردمشناسی غلط است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جانا سخن از زبان ما می گویی. تا زمانی که درک صحیحی از شرایط عینی جامعه وجود نداشته باشد، تا زمانی که جامعه ای به جای نقد خود رو بیاورد به فرافکنی و نسبت دادن همه مشکلات امروزش به وقایع 1400 پیش، هر قدمی هم که در راه اصلاح امور بردارد و هر چه قدر هم که بخواهد صداقت و ثابت قدمی به خرج دهد، فقط به سمت کجراهه و لجنزاری تازه گام برمی دارد. راه می پیماید به سمت یک ناسیونالیسم عقب مانده تر از اسلام سیاسی که نه تنها دردی از او درمان نمیکند، تازه درد تازه ای هم بر دردهایش می افزاید. تا زمانی که این جامعه خودش را پاک و مطهر فرض میکند و هر چه فریاد دارد بر سر دشمنان خیالی میزند و آنها را سر منشا و منبع تمام مشکلات میداند، چه امیدی است که در رفع نابهنجریهایش بکوشد؟ مسلما هر روز بر گرفتاریهایش اضافه خواهد شد چون تلاشی جهت رفع آنها صورت نمی گیرد.

مثل این که بیمار سرطانی به جای مراجعه به طبیب، پیش جن گیر و دعانویس رفته و تازه امید بهبودی هم داشته باشد. جن گیر هم که تکلیفش مشخص است، میگوید که فلان جن رفته توی جلدت و من با این ورد و آن دعا باید درش بیاورم تا خوب شوی. غافل از اینکه منشا بیشتر مشکلات از بدن خود بیمار است هرچند که البته در نتیجه ضعف عمومی بیمار، این وسط شاید ویروسها و باکتریهایی از محیط بیرون هم فرصت را غنیمت شمرده اند و بر گرفتاریها افزوده اند. این نقد بر جامعه آذربایجان هم وارد است. زمانی در تلویزیون متعلق به استقلال طلبان آذربایجان، هر وقت از یک فعال ملی زندان کشیده مصاحبه میگرفتند، یک سؤال همیشگی مطرح میشد و آن این بود که آیا شکنجه گران تو در زندان اردبیل یا ارومیه یا تبریز و غیره، ترک بودند؟. البته مجری محترم همیشه می گفت که باورش نمیشود که یک ترک، ترک دیگر را شکنجه کند ولی آن فعالین همیشه بدون استثنا جواب مثبت می دادند و می گفتند که آن شکنجه گران مثل خودشان آذربایجانی بودند. بعدا این تئوری! مطرح شد که گویا تعدادی از کردها زبان ترکی را خیلی خوب یاد گرفته اند و چه بسا که این افراد کرد باشند.
از نظر من آن اشخاصی که گویا قرار است همه ترکها را در یک استان جمع کنند تا ایران دموکراتیک شود، آن اشخاصی که بزرگترین هنرشان تقسیم ایران به آریایی و انیرانی و راه انداختن نزاع آریایی و انیرانی است، آنهایی که تلویزیون باز کرده اند تا عقده هایشان را سر اعراب خالی کنند و با تکرار شبانه روزی اصطلاحاتی مثل «ملای عرب تبار» و جفنگیات مشابه سطح شعور خودشان و هوادارانشان را نشان میدهند، آنهایی که دنیایشان به کوچکی اسپرم کوروش است جوری که همه برتریها را در آن میجویند، همان مارگیران و رمالان به اصطلاح مدرن هستند. اینها محصول و زائده سطح نازل فرهنگ عمومی جامعه ما هستند. چنانچه جامعه ما دارای حداقلی از آگاهیهای سیاسی بود (وقتی این حرفها را می گویم، خودم را هم به عنوان جزئی از این جامعه در نظر میگیرم و لذا این ایرادات شامل حال خود من نیز میشود)، این قبیل افراد اصلا جسارت صحبت و اظهار نظر در یک مهمانی کوچک را هم به خودشان نمی دادند چه رسد به اینکه تلویزیون باز کنند، مثلا مقاله بنویسند و ادعای تحلیل سیاسی بکنند. اما افسوس که بد زمانه ای است.
نوشته شده توسط: Anonymous

حناب اقبالی عزیز=هدف ازدرج این نقشه...................=!!!!!!!خودتان راقانع میکند؟یعنی گفتن یک عبارت وجمله و این که اشتباه شده این قدرسخت است؟باتمام وجودم مظلومیت کردهاراباوردارم..ولی انتخاب و پخش یک نقشه جغرافیائی سیاسی اگرنگوئیم حتماغلط وجانبداروهدفدار.حداقل مناقشه برانگیزچه توجیهی دارد؟غیر ازاین است که باید همگی دست به دست دهیم ودرایجادمحیط وحوی سالم وارام دوستانه برای حل این نوع مناقشات سهیم بوده بلکه پیشرووموجداین جوگفتمانی دوستانه شویم؟مهاجرت های هدایت شده به اندازه کافی ضربات خودراواردکرده اندحرکتی اگرلازم است بایدکه درجهت اصلاح باشد.میگوئید که این مرزکشی هاراقبول نداریدامادرسطراول این نقشه را=نقشه کردستان=اعلام کرده اید ! این تناقض نیست؟هرکدام ازماده هانقشه کردستان دیده ایم انتخاب ونشر این یکی درنظربی طرف شما منطقی ترین بود؟یا بدون سروصداوسط دعوانرخ تعیین کردن؟

نوشته شده توسط: Anonymous

کودکان کودکستانی در شهر میریون ایلینوس در آمریکا در کلاس با تاریخ کوردستان و پرچم و سرزمین و ملت کورد آشنا میشوند عکسهائی از کلاس درس کودکان کودکستانی

http://www.lvinpress.com/newdesign/Dreje.aspx?jimare=18661

نوشته شده توسط: Anonymous

اينجانب کم مانده بود ،که به دام پان تورکيزم بيافتم که خوشبختانه، نه شوربختانه با خواندن اين مقاله ،توبه کرده وبه راه راست ، ׳
همان پان فارسيسم هدايت شدم . با تشکر ازاقاى بارماق . ׳

نوشته شده توسط: Anonymous

شما درست میفرمائید با انضمام کرمانشاه و ایلام و زنجان و آذربایجان شرقی‌ و غربی و همدان به رویاهای اوجالان حقوق ابتدائی کردها تامین میشه ادامهٔ بدید.

نویسندگان آذری هم تهران و کرج و گیلان و اراک و همدان و استانهای آزربیجان شرقی و غربی و کرمانشاه و کردستان ایران رو به نقشه جمهوری آذربایجان ضمیمه کنند تاا حقوق آزریها تامین بشه.

نویسنده‌های سیستان و بلوچستان هم این استان راا به همراه هرمزگان و خراسان جنوبی و بخشهائ از کرمان و رو به نقشه بلوچستان پاکستان ضمیمه کنند و در کنار هر مقاله و خبری از جندالله قرار بدهند تاا حقوق ابتدائی بلوچ‌ها تامین بشه.

نویسندگان عرب هم خوزستان و بوشهر و چهار محال بختیاری و کهکولیه و اصفهان رو به نقشه عراق و کویت ضمیمه کنند و تو صفحه اول در کنار هر مطلبی راجع به عرب‌های خوزستان در صفحه اول چاپ کنند تاا حقوق ابتدای عربها تامین بشه...

نویسندگان ترکمن هم با ضمیمه کردن گلستان و خراسان شمالی‌ به ترکمنستان و قرار دادن آان در کنار هر مطلبی مربوط به این مردم به ابتدائی‌ترین حقوق این مردم توجه کنند

دوست عزیز خواننده رو چی‌ فرض کردی پای استدلالت از ریشه لنگه و این کارت جنجالی است و به اعتبار سایت ایران گلوبال بطور جدی صدمه میزانه و آررو به تاا حد یدک بولتن حزبی پایین می‌آره.

منتظر جواب از سوی مسؤلین منطقی‌ رتر وبسایت میمانم
نوشته شده توسط: Anonymous

انسان وقتی برخی نوشته ها رو می خونه عمیقا به افکار اشتباه خوده خودش پی می بره. من قبل از خوندن این نوشته گمان می کردم که تو دوره دانشجویی با تعداد زیادی از دانشجویان ترک زبان آشنا بودم که بی هیچ پرده پوشی به زبون می آوردن: ((ما ترکها نژاد برتریم)) و پان ترکیسم در جامعه آذربایجان همه گیر شده و .... و به اشتباه فکر می کردم که تعداد زیادی از شهرهای غیر ترک زبان به عنوان مایملک پان ترکها تو نقشه های آذربایجان جنوبیشون قرار گرفته و به خطا گمان می کردم که تعدادی از بچه های هم خوابگاهی آذربایجانی می خوان برن ترکیه ادامه تحصیل چون به ترکها در اونجا تو شهریه تا 70 درصد تخفیف می دن و.... اما خدایا شکرت که فهمیدم که همش توهم بوده و من الان دیگه آگاهم به اشتباهاتم. راستی ((کوچه علی چپ)) کدوم وره ؟؟؟؟؟؟؟ :)

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای اورمولو گرامی؛ مشکل در نگرش "کیسه ای" ویا دقیق تر بیان کنم، سهم خواهی قومیتی ست که پس از فروپاشی قاجار عصر اینگونه جدل ها بسر آمده است. ملت ایران محصول پروسه ترکیب یافته تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و نژادی مردمانی ست که در این پهنه زندگی می کنند.بایستی در اندیشه زندگی بهتر برای این مجموعه ناگسستنی بود و راهی جز این (جدا کردن کیسه ها) بستر بقاء ارتجاع اسلامی و پس از ان، حکومت های متکی بر سرنیزه را فراهم خواهد کرد.
ممنون از اظهار نظرتان

نوشته شده توسط: Anonymous

این چه جمله ای هست که شما می فرمایید "هدف از درج نقشه کردستان نشان دادن سرزمینی ست که مردمانش هنوز از ابتدائی ترین حقوق خود بی بهره هستند."
آیا شما مجبور هستید وقتی از حقوق ضایع شده کردها صحبت می فرمایید از کیسه آزربایجان ببخشید؟ در همین سایت وزین ایرانگلوبال توجه بفرمایید وقتی خبری مربوط به آزربایجانیها درج می شود آیا نقشه ای از آزربایجان هم گذاشته می شود یا نقشه ای که پراکندگی ترکهای ایران را نشان دهد و تهران و کرج و .. هم جز آن باشد؟ بالاخره درصد زیادی از جمعیت کرج و تهران را تشکیل می دهند!

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

خواننده گرامی؛
هدف از درج نقشه کردستان نشان دادن سرزمینی ست که مردمانش هنوز از ابتدائی ترین حقوق خود بی بهره هستند. در انتخاب نقشه ابدا تقسیم اراضی ایران میان اقوام مورد نظر نبوده و نیست، چراکه مرزکشی جغرافیائی میان ساکنان این سرزمین توسط نویسنده برسمیت شناخته نمی شود. هرجا کرد، آذری، لر، بختیاری و ... زندگی می کنند، آنجا ایران و خانه مشترک آنهاست. با سپاس از اظهار نظر شما

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار گرامی ممنون برای توضیح شما

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبال اقبالی سخنگوی محترم پ ک ک میشه بفرمائید این نقشه را کجا گیر آوردید که کل استان آذربایجان غربی و بخشهائ از استان آذربایجان شرقی‌ و زنجان و کرمانشاه و ایلام و کردستان ایران را تحویل اوجالان در ترکیه دادید

نوشته شده توسط: Anonymous

این نوشته رادر چند روز گذشته مظالعه میکنم. به نظرم نوشته ای خوب، علمی و تحقیقی خوبی در مورد گرگهای خاکستری و پانترکیسم است که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است. نویسنده کار و تلاش زیادی کرده و پانترکیستها را از نظر سیاسی، تئوریک و فلسفی بکلی خلع سلاح کرده و در عین حال آلترناتیو سیاسی روشن، مدرن و انسانی ارائه کرده است. این نوشته جنبش آزادی خواهی و رهایی بخش آذربایجان را به مسیر و کانالی درست هدایت خواهد کرد. به نظر بنده این نوشته تئوری مبارزه سیاسی آذربایجانیها غنی تر کرده و مبارزه کور جریانات انحرافی را به بن بست کشانده است.برداشت من از این کتاب این است که این کتاب حتی به روشنفکران آذربایجان خط فکری، سیاسی و حتی در برابر گرگهای خاکستری اعتماد به نفس میدهد.

این نوشته طیف بندیها را در میان جریانات سیاسی نشان داده و اختلافات عمیق و جدی را رو کرده است . هر کس مجبور است موضع سیاسی خود را در برابر پانترکیسم اعلام کند. هر گونه سازش فکری را با پانترکیستها کنار بگذارد. این کتاب ماهیت واقعی پانترکیسم را آشکار ساخته است. بسیاری با سطحی نگری به به پانترکیسم پیوستند بی آنکه از اهداف سیاسی و تئوریهای آن درک روشن و درستی داشته باشند. نقد کتاب جناب ال بیرق کار آسانی به گرگهای خاکستری نخواهد بود. اعلام مخالفت با این کتاب آسان است ولی استدال ضعیف و خشم پانترکیستها نسبت به این نوشته کسی را راضی نکرده و به ضد پانترکیستها تبدیل میشود. من هم کمبودهایی در این کتاب می بینم اما ارزش این کتاب آنقدر اهمیت دارد که لزومی به طرح آنها نمی بینم
من به همه مبارزان آذربایجانی و حتی پانترکیستها توصیه میکنم این نوشته را جدی بگیرند و آنرا مطالعه نمایند.
نوشته شده توسط: Anonymous

براى اطلاى عموم، حزب اسكونه (Skånepartiet) براى استقلال منطقه جنوب سوئد، خوش أبو هواترين منطقه، فعاليت آزاد دارد. نماينده محلى منتجب هم در شهرداريهاى جنوب سوئد داشته اند(منبع Wikipedia ).

نوشته شده توسط: Anonymous

حالا آقای
Anonym شما چرا فشارتان بالا رفتە کە یک مجلەی آلمانی انتشار یک شمارەی خود را بە کودستان اختصاص میدهد .. در ضمن شما بالا برید پائین بیاید کوردستان مستقل میشود و ایران هم بە تاریخ خواهد پیوست و نامی از آن باقی نمی ماند ... من هم سخن آن مجلەی آلمانی را برایتان تکرار میکنم ،، ظهور کشور مستقل کورد را دیگر هیچ نیروی نمیتواند کتمان و انکار کند کوردها بە آن چنان نیروی تأثیر گذاریدر خاور میانە تبدیل شدند کە این کشور ،، کشور مستقل کوردستان نزدیک تر از هر زمانی است حالا شما گلتو پارە کن بگە آرزو بر جوانان عیب نیست از این کە بهتر از شما و امثال تفکر شما بر نمیاد

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سعید تبریزلی از کی تا حالا حمله به سرزمین های دیگر و کشورگشایی افتخار شده است. آنچه شما به عنوان افتخار از آن یاد می کنی برای مردم هند و آسیای صغیر و بغداد و بالکان چیزی بجز حمله دشمن خونخوار و جرار و غصب ظالمانه سرزمین و حاکمیت آنها نیست. واقعا عجیب است که هنوز کسانی به خود جرات می دهند از این اعمال شنیع دفاع کنند. تاریخ ترک را در همین کامنت به خوبی توضیح داده شده : از پس کوه آلتایی راه افتادند تا بالکان هر چه سر راهشان بود نابود کردند و از سرهای مردم بیگناه مناره درست کردند و سالها بر مردم تمدن ساز ایران و روم و بین النهرین حکومت کردند. امروز که دستشان تا حد زیادی کوتاه شده علم حقوق بشری بلند کرده اند از سلطه بر تمام سرزمین ایران ناامید هستند به بخشی از آن رضایت داده اند منتظر فرصتی هستند تا باز شمشیر چنگیزی و تیموری را از غلاف به درآورند و بکنند آنچه چنگیز و تیمور کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ایرانگلوبال بازهم آزربایجان غربی را به کردها هدیه فرموده است. با این تصور در پی اتحاد هم هستند.pahoo

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

راشل گرامی، بخش دیدگاهها، تنها به مطالب کپی شده اختصاص ندارد.بل همه ی مطالب نظری را نویسندگان یا ما -اعضای مدیریت - در این بخش درج میکنیم. حتی نوشته های اعضای مدیریت را. انتقال به بخشهای دیگر نسبت به موضوع - تعداد کامنتها- توسط آقای توکلی صورت میگیرد. توجه داشته باشید دیدگاهها پرخواننده ترین بخش سایت نیز هست. با احترام.

نوشته شده توسط: Anonymous

آگاهی دوباره به مدیریت سایت مقاله من بنام فاصله بین یهود و جهود کپی شده نیست که شما آنرا در بخش دیدگاهها قرار دادید. لطفا مقاله را در جائی که باید باشد بگذارید. من برای هر نوشته ای کلی وقت صرف میکنم. باز هم توجه کردم دیدم که نوشته های کپی شده در بخش دید گاهها قرار دارند. مقاله من جز آنها نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

باتشکر از Hadi و نوشین و توحید گرامی
آقای توحید تذکر شما قابل پذیرش وکاملا درست هست.

نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش عزیز!
انتشار اخبار آزربایجان در این دوران پرهزینه هست و جسارت می خواهد. ما متوجه این مسئله هستیم و به این جسارتتان دقت داریم.
نام شما در لیست کوتاهی است که از ملت حاکم این جسارت را به خرج می دهند. تشکر از شما!

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اکبر گرامی، در مورد پرسش شما : بله، من سخن خاص خود را دارم . در ادبیات و سیاست. قسمتی از آنها را نوشته ام . باقی هم خواهد آمد. اگر حوصله و دوست داشتید میتوانید به نوشته هایم مراجعه کنید. چیستی سخن و استیل و فلسفه یک قلمزن « مجموع همه نوشته» های اوست. گاهاً هم درک و توضیح آنها بسیار دشوار است. نوشته کوتاه «پنجره» را که توضیحی هم برای آن نوشته ام ببینید شاید چیزی یافتید. همینطور «بوغدا اؤپوشو» را . که هر دو دارای متن ترکی و فارسی هستند . پنجره -----------http://www.iranglobal.info/node/17714 ------------بوسۀ گندم http://www.iranglobal.info/node/18686

جهت یاری، در مورد درک بوغدا اؤپوشو - لازم است خواننده حد اقل دو کتاب فلسفی « هستی و نیستی » از سارتر - و « نیستی و زمان » از هایدگر را خوانده باشد. در مورد پنجره لازم است با روانشناسی جدید آشنایی داشته باشد. در هر کلمه و سطر شعر و نثر « چرایی» نهفته است! بکوشید پاسخ را بیابید. بدون یافتن جواب درک نوشته ممکن نیست. یک صورت پنجره را گفته ام که خواننده صورتهای دیگر را خود بیابد. داستان « جان» - متن تکمیلی- را میتوانید ببینید. خواستید به کار « یافتم!»، در پاگراف آخر داستان، خود پاسخ دهید. « گوینده چه چیز را یافته است؟». پاسخ درست، کلید درک داستان است. متأسفانه متن ترکی داستان هنوز آماده نیست. امیدوارم روزی آنرا هم منتشر کنم. شاید در این کندو کاو اندکی با استیل و فلسفه ی من آشنا شوید. در صورت امکان صورتی را که شما خود درک و برداشت میکنید برایم بنویسید. با خواندن آنها چه تصوری در شما بوجود میاید؟
سورونوز اوچون ساغ اولون
نوشته شده توسط: Anonymous

این نوشته سعی دارد ظاهر علمی داشتن را القاء کند اما متاسفانه سطحی و شاید غرض ورزانه است. با کمال تاسف در یکی دو سال اخیر عده ای از فعالین آذربایجانگرایی که سابقه ی چپی دارند به تشویق برخی از ایرانگرایان آذربایجانی و سایت هایی همانند ایرانگلوبال مسئله پانترکسیم و پانتورانیسم و گروهای سمبل آنرا را نقطه ی افتراق و نفاق در بین فعالین آذرباجانی قرار داده اند. چهره ی شیطانی ساختن از مهران بهاری و القای امکان خطر بزرگ از سوی وی (و یا آنها) به همراه برخی از اشتباهات و عنادورزی های شخص مهران بهاری به این روند کمک نموده است. به نظر می رسد به زودی سنتزی از این دو روند به ظاهر متعارض ارائه گردد و در این میان افراد فرهیخته ای همانند اصغرزاده به عنوان یکی از افراد پشت پرده و آتش بیار معرکه مقصر دانسته خواهند شد.همه طرف های درگیر باید از توهم بیرون بیایند و بدانند که همه از این درگیریها فقط تاسف می خورند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقایان و عزیزان به قول شاعر هر کس بنوعی صفت حمد تو گوید بلبل به غزل خوانی و قمری بترانه, هر کس با افکار و ائدولوژی حرکت ملی دموکراتیک آذربایجان را جهت رهائی از یوغ و ستم ملی فاشیزم و راسیزم حاکم فارس که ملل غیر فارس را از تمامی حقوق انسانی و ملی و زبانی و فرهنگی و تاریخی خود محروم و ایران را تماما فارس و مال اقلیت فارس تعریف و تبلیغ و تحمیل می نماید مبارزه می نماید و کلا برای استقلال و کسب حق تعیین سرنوشت ملت 35 میلیونی آذربایجان در اسارت و اشغال ایران مبارزه می نماید .ولا غیر,اما این حرکت عظیم و سیل آسای که می رود بنیاد حاکمیت ظلم و ستم پان فارس و پان ایرانیستها را که به نظر افرادی مثل آل بایراقها مباح است و از شیر مادر هم این ظلم حلال است اما اصلا اسم پان تورک که ساخته و پرداخته افکار مریض و تمامیت خواه پان فارسیزم و تمامیت طلب می باشد

اصلا حرام جنایت و غیر قابل قبول و تحمل است.این کومونیست کهنه کار و چپی از اول به ملت خود اگر تورک باشد فکری به وضعیت اسفبار آنها ننموده و تنها به حفظ منافع و آقئی و سلطه روس و یا فارس بر دیگر ملل تلاش نموده و منافع ملل تحت ستم تنها در شعارها و سخنرانیها و نوشته هایشان می توان دید و یا شنید حتی مراد اینها لنین که قیل از روی کار آمدنش سخن از حق تعیین سرنوشت ملل می گفت بعد از رسیدن به قدرت آذربایجانیها را که خواهان اعاده حقوق ملی و زبانی و فرهنگی خود بودند قتل عام نمود و دنبالچه او گورباچوف نیز در میدان استقلال باکو تانگها را از روی ملت حق طلب آذربایجان دستور گذراندنشان را داد و دوباره او نیز راه مراد خود را در جنایت و پایمال نمودن حقوق ملت تحت ستم روس ادامه داد.امما ملت آذربایجان با رشادت و مبارزه خود به استقلال خود دست یافتند.و امیدی به ملت میلیونی ملت آذربایجان جنوبی داد که در مقامی که 9 میلیون ملت آذربایجان از یوغ خونخواران کومونیست و جانوارانی مثل خونخواران حاکم روس می تواند نجات پیدا نماید 35 میلیون چرا نتواند استقلال و سرنوشت خود را از ستمکاران راسیزم فارس بگیرند.این آقا هم مثل زمانهای قدیم مبارزه حق طلبی آذربایجان را به ترکیه می بندد در حالیکه 35 میلیون ملت آذربایجان جنوبی در سایه حاکمیت ستمکار راسیستهای فارس حق داشتن مدرسه ای که به زبان خودشان بخوانند و بنویسند نداشته و معادن و ثروتهایشان به دست دشمن حاکم به یغما می رود و خودشان در فقر و تنگدستی زندگی اسفباری را تجربه و تحمل می نمایند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا جمال ترک ها کم شعار میدهند و با انتشاریک مقاله در یک مجله محلی گمنام مملکت درست نمیکنند. آرزو یر جوانان عیب نیست.شعور هم خوب چیزیه

نوشته شده توسط: Anonymous

برای دوست عزیز جناب آلبایراق متأسف شدم که در لباس نقد خرافه و اساطیر, خود تبدیل به ن....(تکرار)گر چرندیات اسطوره پرستهای پان فارس ضد تورک شده اید و تمام برداشتهای مغرضانه از مفهوم مقاومت بوزقورد ها دربرابر دشمنانشان را ازبان دشمن هرآنکه تورک هست از این و آن نوشته کپک زده جمع کرده و درعالم مجازی و خیالی خود بزور میخواهید به حرکت ملی-مستقل آذربایجان جنوبی بچسبانید. جای خوشحالیست که دوره یکطرفه به قاضی رفتن ها و تبیین جهان بینی دادن ها و از منبر بالا سخنراندن یکطرفه و پاسخگو نبودنها گذشته است آقای آلبایراق برچسپ زدن های نادرست و بیرحمانه شما به حرکت ملی آذربایجان جنوبی درآخرهر پاراگراف تان هرکدام نیاز به نقد جدی دارد که به فرصت دیگری میگذارم اما از شما میخواهم فعلأ به چند سوال ساده زیر جواب بدهید: ۱- فکر میکنید چند نفر از ۳۵ میلیون تورک در داخل کشور از بوزقورد به مفهوم شیطانی شما پیروی

میکنند؟ ۲- از معرفی این گرگ هیولای تورکی (در مقابل سمبلهای باصطلاح انسانی شیر درنده؛ پلنگ؛ عقاب سیمرغ فارس و... ) به بازار رسانه ای فارس چه جریانی سود خواهد برد وچه جریانی مورد اتهام و ظلم قرار خواهد گرفت؟ ۳- این باصطلاح روشنگری شما چه کمکی به مبارزه با شوونیزم و نژادپرستی فارس حاکم وغیر حاکم میکند؟ ۴- چه کمکی به آزادی زندانیان سیاسی مظلوم تورک آذربایجانی که زندانی رسانه ای اکثر حقوق بشری های فارس نیز میباشند دارد؟ بی شک این اتهامات به حرکت ملی و فعالان جان برکف در مقابل دژخیمان رژیم اقلیت فارس متحجر نمی چسبد و تنها خریدار جزوه جمع آوری شده شما همانا دستگاه عریض و طویل آسیمیله سازی جمهوری پان فارسیت اسلامی و نشریه هرگز توقیف نشده امرداد پان ایرانیستها در تهران و ایران شمالی و آذری و آینا نیوز و تابناک و.... خواهند بود
تا آنجاییکه بنده میدانم درآذربایجان جنوبی کسی از بوزقورد به معنای هیولای خوناشام تاریخی الهام نمیگیرد اما میلیونها انسان آزادیخواه و ضد اپارتاید و ضد رژیم نژاد پرست فارس آخوندی, بزقورد واقعی را همچون بابک بعنوان سمبل مقاومت و نجات ملت تورک میدانند و در مقابل سیستم شوونیستی فارس حاکم برعلیه تبعیضها و تحقیرهای ملی از آن استفاده میکنند چرا که آنرا سمبل عدالت طلبی و حق خواهی میدانند ملت تورک آذربایجان جنوبی اطلاعی از دعوای چند کمونیست استالین پرست بنام سول و مخالفین بوزقورد آن بنام ساغ درترکیه دهه هفتاد میلادی خبر ندارد و مقابله به مثل آنها ربطی به چپ و راست امروز حرکت ملی آذربایجان جنوبی ندارد در ضمن اینجا مضمون و محتوای مبارزه حائز اهمیت است و نه شکل و فورم یک سمبل. چاقو زمانی بد است که صدمه ای با آن بر جانداری برسد با پرچم شیر شمشیر بدست در گذشته سازمان هلال احمر برپا بود و هیچ کس به آن ایرادی نداشت چون مضمون انسانی و همان صلیب سرخ را داشت بوزقورد برای آذربایجانی مضمون مبارزه برای رهایی از ظلم و ستم و دستیابی به حقوق انسانی خود همانا حق تعیین سرنوشت خود و تشکیل دولت ملی ومستقل خود میباشد. امید آنکه دوست عزیز آلبایراق با استقبال از تنقیدات صمیمانه بازبینی جدی در نظراتش کرده و خود را از این ملغطه ی توهم و اسطوره که هیچ نقشی در داخل حرکت ملی آذربایجان جنوبی ندارد دور کند و بازیچه پان فارسیست ها نشود- اومود دوزگون
نوشته شده توسط: Anonymous

سرکارخانم یاجناب اقای سیب..برای اظهارنظرداشتن اعتبارنامه یانمایندگی تمام مردم لازم نیست.ولی مطمئناهرنظزی طزفداران کم یازیادخودرادارد.شخص بنده هم موافق وبلکه تحسین کننده این مقاله هستم.این یک رای!!

نوشته شده توسط: Anonymous

روی خیلی ازمطالبتان میشودبحث کرد..ولی ممنون ازبابت راهنمائیتان که دریک جامعه متمدن ویک بحث محترمانه چه نکات ظریفی نباید مغقول بمانند.ضمنا (قابل توحه اکثریتی بسیارمتمدن) اصطلاحات =یه رشتیه=یه ترکه=یه لره و........راهم نبایددوستانه واحترام امیز بدانیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

صحبت کردن از فلسفه سیاسی در مورد ملتی که برازنده نام ملت مغلوب در طول تاریخ بوده بیشتر شبیه جک است تا واقعیت. از کل تاریخ 2500 ساله ادعایی تنها نزدیک به 500 سال آن مربوط به تاریخ عنصر پارسی-آریایی است و مابقی تاریخ ترک و عرب و رومی-یونانی. به نظر من امثال دکتر طباطبایی هنوز از شک شکست امپراطوری ترک قاجار از روسیه تزاری خارج نشده اند. این شکست شاید به همراه شکست دیگر امپراطوری ترک یعنی عثمانی شروع پایانی بر اقتدار عنصر ترک در غرب آسبا بود.حاصل مجموعه این عقب نشینی ها احساس حس حقارت و عقب ماندگی در انسان هایی بود که تا به آن دوره طعم شکست را نمی فهمیدند چرا که تا بدان زمان هر آنچه خواسته بودند به دست آورده بودند و سرزمینی نبود که فتح نکرده باشند.از ملازگرد گرفته تا فتح استانبول از بغداد زیبا تا سمرقند از اورال تا مدیترانه از خزر تا خلیج بصره.

از هند تا بالکان. تمام این حافظه تاریخی ناگهان چنان ضربه ای خورد که ترک ها را برای بیش از یک قرن از صحنه قدرت پاک کرد. اینک این تنها آناطولی بود که حضور عنصر ترک در آن به طور رسمی پذیزفته میشد بقیه یا ترک خر بودند یا عضوی از پرولتاریای سیستم داس و چکش (شما بخوانید شکل آرایش کرده امپراطوری روسیه). این نگاه فاسفی تاریخی من ترک به کل ماجراست. کسروی ارانی افشار طباطبایی کاظم زاده ایران شهر تنها می توانند زیر نام ظایعات دوره صد ساله رخوت ترکان دسته بندی شوند تاریخ آنها را این گونه ثبت خواهد کرد. دقیقا به خاطر همین نگاهی که به گذشته دارم آتاترک ایده آل من است. الگوی من است.رهبر من است. او تسلیم واقعیتی به نام تمدن یونان نشد اما طباطبایی ها تسلیم توهمی به نان ایران شدند. تفاوت خیلی زیاد است تفاوتی به اندازه توهم تا واقعیت ایران تا یونان علم تا جهالت افلاطون و ارسطو تا "هیچ" .حالا ما خریم آنها نامزد عضویت در اتحادیه اروپا.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا یا خانم داور. من نمیدانم شما از کجا به این نتیجه رسیدید که من در اروپا زندگی می کنم. باید بگویم که من در اروپا نیستم.... من در هیچیک از کامنت هایم نخواسته ام زبان فارسی به زور سرنیزه به مردم اذربایجان تحمیل شود. برخی از فعالین اذربایجان بر این عقیده اند که زبان فارسی در 80 سال اخیر به زور سرنیزه به مردم اذربایجان تحمیل شده. سید جواد طباطبایی در مصاحبه اش با این نظر مخالفت کرده. آقای یحیایی قسمتی از حرف های سید جواد طباطبایی (که من به آن اشاره کردم) را توهین به زبان ترکی تلقی کرده اند. من هم نظر خودم را عنوان کردم و گفتم که به نظر من توهین نیست. من هم معتقدم که همه ازادند به هر زبانی که می پسندند سخن بگویند. اما کماکان قبول ندارم که زبان فارسی به مردم آذربایجان تحمیل شده است. رواج زبان فارسی در ایران نه تحمیل حکومت ها بلکه روند تاریخی بوده است. ممکن است روند تاریخ دگرگون شود

و این زبان جایگاه خود را از دست بدهد. دو موضوع را باید از هم جدا کرد ؛مطالبات سیاسی و حقوقی در زمان حال و واقعییت های تاریخی. اگر تصور می کنید که قبل از دوره رضا شاه مردم اذربایجان هیچ سنخیتی با زبان فارسی نداشته اند، ان را ثابت کنید
ما هم آماده شنیدن هستیم. در ضمن هیچکدام از ما نماینده تام و تمام مردم نیستیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار
با درود و سلام میفرمائید: بیشتر نویسندگان جهانی از نظر « سخن و استیل و فلسفه» حرفی برای گفتن داشتند. مانند گوته، ناظم حکمت و پابلو نرودا، گارسیا لور کا، گارسیا مارکز، هانس ماگنوس این تنس برگر (
Hans Magnus Enzensberger ) ، و کافکا، هدایت و جیمس جویس و براهنی و ...، و امثالهم. آیا جنابعالی نیز مانند افراد نامبرده، از نظر سحن، استیل و فلسفه ، حرفی برای گفتن دارید؟ اگر دارید آن چیست؟ با تشکر
ادبیات آذربایجان(ایران

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب سیب، روی این نکات زیاد اصرار نکنید، تفکر قومگرایان و نژادپرستان (یعنی همان نخبگان غیر فارس که فارسها را بیشعور و دچار نقص کروموزومی می دانند) در حد و اندازه ای نیست که توان هضم این نکات را داشته باشد. همانطور که می بیند این حضرات در یک روز صد ادعای پادرهوا می کنند، ولی در صد روز از ارائه حتی یک سند عاجز و درمانده اند. اوچ درماندگی اینها را در آنجا می تواند دید، که حتی برای اثبات تئوریهای نژادپرستانه شان بر علیه "فارسها" خودشان چیزی در چنته ندارند و مجبورند دست گدایی بسوی پورپیرار دراز کنند، به سوی کسی که حداقل خودش می گوید "فارس" است! یعنی حتی کسی را در حد و اندازه پورپیرار هم ندارند که دست به تولید انبوه ترهات و جفنگیات بزند، این اوج درماندگی یک جریان فکری است.

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم، ویا آقای seeb ، فرض بفرمائید، که بیش از سیصد میلیون ترک زبان جهان تا دیروز، همه بیمیل خودشان زبان فارسی را انتخاب کرده بودند، و بدان مینوشتند، وصحبت میکردند، و از امروز دیگر این زبان را نمی خواهند، آیا زور میگوئید؟
وقتی به ملتی که دیگر زبان فارسی را نمی خواهد، باید زور گفت؟ شما که در اروپا تشریف دارید، و به اصطلاح دموکرات هستید! این چه فرهنگیست که میخواهید، زبانتان را به زور سرنیزه به دیگران تحمیل کنید، آیا شما فرهنگ ندارید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

حماسه اقتصادی از نوع اسلامی و نوع جدیدش (بچه انسان بجای مرغ کبابی " آخوند علی خامنه ای با این طفل بی گناه داره شروع میشه...چی بابا اینقدر هل ندید دیگه ...اگر آش نذری بود بازم یه علتی داشت که جماعت آش نذری خور میترسیدن که شاید آش مفتی بهشون نرسه....ولی هل دادن به خاطره حماسه اقتصادی آخوندی جدید رو تا حالا ندیده بودیم ....ای بابا اینقدر بی تابی نکنید و هل نیدید و صبر کنید حماسه به قدر کافی در دیگ آخوندها موجوده به همه تون میرسه ..!! بچه ها و کودکان عزیزاز این به بعد خیلی دوستدار و هوادارپیدا خواهید کرد که علاوه برای گدائی کردن و جیب بری و دزدی کردن و تریاک وشیشه فروشی وارد قابلمه والدینتون نشید !!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار، بجث با افرادی مثل آقای کرمی واقعا بیهوده است.ایشان اگر قدرت داشته باشد، همچنانکه از حرفهایش پیداست، بیش از سیصد میلیون ترک زبان را در سراسر جهان به کوره های آتش سوزی میسپارد. شخص آقای کرمی با تئوری نژاد پرستی خود، ترکان را اصلان آدم بحساب نمی آورد. همین شخصی که به شما دوست میگوید، فردا در پشت سرت، هزار متلک و هجو گوئی میکند، و همین تفکر فاشیستی ، باعث خواهد شد، که ایران دیر یا زود، صد مرتبه از یوگسلاوی بدتر بشود، و مردم ایران برای همیشه از دست فاشیستها راحت خواند شد. خود آقای کرمی از همه بهتر میداند، که اگر ترکها دست از ایران بکشند، فاتحه ایران خوانده است. همین آقای کرمی افکار ضد ترکیش برای همه کابران روشن است. و نیازی به توضیح نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا یا خانم seeb ، در اندیشه ترکان، """ ارزش یک شاعر درباری، به اندازهٔ ارزش یک میمون درباری است """ وظیفهٔ شاعر درباری، لودگی و دلقک بازی است. اگر به فرض سلطان غزنوی ۴۰۰ شاعر را با خود به هند می‌‌برد این نشان از "" عقب ماندگی فجیع آن جامعه دارد که تنها دستاورد آن، شاعر درباری بوده، امروز نگاهی‌ به این جامعه "" شاعر زده "" بکنید، در جامعه فارسی‌، فلسفه در سطح سرخوشی و سرگرمی ذهنی‌ نزول کرده است، اندیشه که تولید نمی‌‌شود هیچ،ساختار‌های علم، جهل تولید میکنند. اگر یک روشنفکر ندارید، اگر جامعه فارسی‌ عوام زده و شعار زده است، بروید یقهٔ شاعران تان بگیرید، ظرفیت زبان فارسی‌ در همین حد است.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام و درود، به همه ایرانیان، و ملت عزیز و یکپارچه ایران، اینجانب، از بخش اول، نسل اشاره شده درکتاب آقای " اسماعیل آلبایراق" هستم، و دوست دارم، از زحمات شبانه روزی آقای آلبایراق قدردانی بکنم. همانطور که شنیدم ، برای نجات نسل جوان آذربایجان، از دست پانترک ها زحمت زیاد میکشد. و جوانان کم تجربه را از خواب غفلت بیدار میکند. با خواندن کتاب ارزشمند او و داستان هیجان انگیز بوزقورد، که بطرز عالی توصیف شده، خاطرات دل انگیز و زیبای "زاغولیا" و مناظر جالب و رویائی آن در خاطر زنده میشود. اسم کتاب هم خیلی عالی است، چونکه کلمه اول کتاب، هنرمند محبوب و پیکر تراش ایرانی را بیاد میآورد. و در مجموع باید گفت که کل این اثر یک شاه کار به تمام معنی است و دستش درد نکند، که عمر خود را صرف فرهنگ میکند و جوانان را بیدار میکند. و نمی گذارد، بدام پانترک ها، بیفتند. او باید دقیقا مواظب پانترکها باشد. چون

پان ترکهای آذربایجان، خیلی خطرناک هستند. او که خودش یک ترک است، ترکها را بهتر میشناسد. دستش درد نکند. انشاالله خدا به او عمر زیاد بدهد.
نوشته شده توسط: Anonymous

بانک جهانی مرده شور ریختت رو بشوره ...چقدر ظلمی و بد حرفی بی تربیت .....چیه با اون چندرغازمیلیون دلارت طلبم طلبم می کنی؟ ...چرا با این طلبت مزاحم ایران نشینان میشی؟ پول قرض دادی که دادی می خواستی پول قرض ندی؟ اصلا" یالله بگو این پول رو از کجا آوردی که حالا می خوای پس بگیری؟...یالله بگو این افراد کی بودند که اومدن وام گرفتن و ضامنشون کی بوده و کجا این قرارداد بانکی رو امضاء کردن؟...حتما" می خوای بگی که ..ضامنشون روس ها و چینی ها بودن...و قرادادش هم در مذاکرات اتمی هنگام آجیل خوردن و تخمه شکستن بسته شده !! حالا چرا میگی که اینقدرقرض دارن و نه قبل از انتخابات آخوندی؟ حتما" می خوای جواب بدی که بله اگر زودتر می گفتی کلی ها از آخوندپرستان و آخوند دوستان نظرشون در مورد آخوندها شاید عوض میشد...و اون برای ممکن بوده دربارزدن نفت مفت ایران برای چین و...مشکلاتی پیش بیاره!!

تمام دنیا می دونن که ایران تحریمه ومشکلات مبادلات پولی بانکی داره ولی برای پول قرض کردن تحریم نیوده؟!!
چقدر جالب ....علی خامنه ای و دیگرآخوندها و برادران قاچاچی ورئیس جمهور کل کره زمین احمدی نژاد به ضمانت آیت الله پوتین این وام های کوچلو و موچلویه یه قرون دوزار رو بانک جهانی گرفتند و اون پول ها رو زدن به جیب وسرمایه گذاری در امریکای جنوبی برای آقا زاده ها و پورشه سواران و برج سازان اسلامی .....وبا پس ندادن پول های قرضی شون به بانک بین المللی می خوان علی خامنه ای ها بانک بین المملی طلبش رواز پول های فروش نفت انبار شده در بانک های چین و هند از چینی ها و هندی بگیره و اونها هم میگن ازپول خبری نیست فقط کالا...پس ایران نشینان محترم اتم دوست وآخوند دوست که حتی براشون رقص و پایکوبی می کردن بدونن که بله اسلام بازی و قلدری کردن چقدر خرج داره و ماهانه چقدر این پول های قرضی میلیون دلاری سودش !!....من میدونم که این جماعت حاضره از گرسنگی و تشنگی و دود تریاک وفحشا گری بمیره و نه به یه آخوند نگه !!
نوشته شده توسط: Anonymous

چرا عکس آقای احمد پورمندی را زده اید در حالی که امضا ی آقای احمد پوری زیر نوشته است؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

تاحدودیک قرن پیش این مباحث مطرح نبودند.دربین تمام افوام وملیت های این منطقه زبان فارسی محبوبیت داشت وهکذا عربی که معدوداشخاص باسوادبه علم وتسلط خودبه این زبان هامباهات میکردندزبان ترکی هم اهمیت واحترام شایسته خودراداشت وزبان گفتاری حکومتی ودرباری بود.تغییرزبان نوشتاری ازعربی به دری یافارسی مقال دیگریرامیطلبد.غرض این که تهاجم و خصومت وبرخاش برضدترکان وترکی ان هم بااین گستردگی پدیده ای جدید است که درابتدادرنسل اول باحیرت وناباوری روبروشدوترکان که خودرااصیل ترین سربازان وپیشمرگان مملکت میدانستنددرموقیعت جدیدتکلیف خودرانمیدانستندوهنوزعده ای نه تنهادرهمان وضعیت عشق یکطرفه خودبه فارس وفارسی باقی ماندندبلکه بادرک مبهم موقعیت جدیدو برای جفظ هرچه بیشتر وحدت ازتمام توان وحتی حیثیت خودنیزمایه میگذاشتند-اشخاصی چون اخوندزاده-وهتاکی ها وخصومت ورزی های علنی راندیده می گرفتند-مصداق ضرب المثل انشالله

گربه است!-این وضع طبیعتانمیتوانست تاابدادامه یابدوبازاندیشی درنسل های متاخر وجوان به ارامی شروع وباجدیت ادامه یافته وظاهراشتاب بیشتری هم میگیرد.ومنحصر به ترکان هم نیست تمام اقوام وملیت هاباشدت وضعف درگیر شده اند.طبیعی است که حاکمیت متعهد به حفظ وضع موجودازهروسیله ای برای مقابله استفاده میکندازتقویت تزانشالله گربه است گرفته تاجستجووبه خدمت گرفتن انهایی که دانسته واگاهانه ناحق میگویندوکدام قوم رادردنیاسراغ داریم که نشود چنین کسانی دربینشان یافت.-ازافسران هندی قشون ملکه بگیریدوبیاییدتاتظام الملک وسرلشگرخدایارخان ومارشال پتن!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای محترم اون بنرت رو بیار پائین که خدا خیلی عصبانی میشه....هرکس دندان دهد نان دهد...خدا دندون بهتون داده ولی نونش چی میشه ازخدا و نمایندگان اسلام ناب محمدیش نپرس که عیبه و زشته ...بهتره دندون های نون خوارتون با گازانیربدید بکشن!

اینقدر هم اقتصاد اقتصاد نکنید که اونم زشته و عیبه ...مگه ایران نشینان محترم کور و گر بودند که همون اوایلی که هواپیمای ایرفرانس آخوند خمینی رو در ایران خالی کرد خمینی چی گفت و اونم نه یک بار بلکه بارها و بارها...اقتصاد مال خره ...برای خربزه و خیار انقلاب اسلامی نیست بلکه برای خوشحالی اسلامی همه امت اسلامی "ناله و زجر و فقرو فحشا و اعتیادو قتل و غارت" پس به این موردها کسانی توجه کنن که ندانسته از اقتصاد اسلام محمدی و تورم اسلام ناب محمدی در کشور آخوند دوستان و امت همیشه نعشه اسلام انتقاد می کنند..آمین یارب العلمین گرسنگان !

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اميد دانا و رفقايش اين خبر را با دقت بخوانيد : سعيد متين پور فعال ملی آذربايجان بهمراه ديگر زندانيان هم بند فارس زبان در اعتراض به انتقال يک زندانی فارس زبان به زابل اعتراض ميکندقضاوت به عهده خوانندگان خبر

در پی اعتراض زندانیان بند ۳۵۰ اوین سعید متین پور به همراه ۵ تن دیگر به سلول انفرادی زندان اوین منتقل گردید. در پی انتقال علی ناظری از بهداری زندان اوین به زندان زابل، بند ۳۵۰ شاهد اعتراضاتی بود و ۶ تن از زندانیان سیاسی به سلول انفرادی منتقل شدند. روز گذشته دکتر علی ناظری از بهداری زندان اوین با برانکارد به زندان زابل تبعید شد.

این حرکت، اعتراض زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین را در پی داشت و مسئولین زندان نیز در جواب، سعید متین‌پور، امیرخسرو دلیرثانی، هوتن دولتی، سیامک قادری، محمد ابراهیمی و ابراهیم بابایی برای مدت ۲۰ روز و به صورت تنبیهی به سلول‌های انفرادی بند ۲۴۰

انفرادی بند ۲۴۰ انتقال دادند. خوب اميدوارم حتما اميد دانا و شرکا با خواندن اين خبر بخودشان خواهند آمد و از نوشتن نامه به ب ب سی شرمنده خواهند شد . چرا که من ، هم در زمان شاه و هم خمينی معنی زندانی سياسی را از نزديک خوب درک کرده ام و آن اينست که همه با هر ديدگاهی انسان هستند و در بند دژخيمان گرفتار.