Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

"نبود تمدن قبل از آمدن عربها و اسلام به ایران" با این سخن شما اقدام به زیر سوال بردن و تکفیر معرفتی مشاهیر و بزرگانی چون هرودوت (درگذشت : ۲۳۰۳پیش از تولد رضا شاه) گزنفون (در گذشت: ۲۲۳۳ سال پیش از تولد رضا شاه) فردریش نیچه (در گذشت ۱۹۰۰ یعنی‌ در عنفوان جوانی رضا شاه) ویل دورانت و......می‌کنید .حتی مورخان یونانی که عداوتشان با ایران و امپراطوری آن کاملا آشکار بود ناچار به ثبت گوشه هایی از آن تمدن شدند.این حالت در تاریخ نویسان مسلمان که بیشتر از اهل سنت هم بودند صدق می‌کند و اشخاص سرشناسی مثل مولانا ابوالکلام محی الدین نیز, با تعریف و تمجید از تمدن پیش از اسلام ایران یاد کرده اند .جناب شاملی باور بفرمایید سطح دانش و خرد مردمان ایران فراتر از مباحث مطرحه بین پیرزنهای صف‌های نانواییست .شما میتوانید خواهان تجزیه و جدائی و نابودی ایران شوید اما حق تحمیق ایرانیان رو ندارید

نوشته شده توسط: Anonymous

بقول امریکایی ها! wo wo wo wo جناب شاملی مثل اینکه ادعاهای بی سند بخش جدائی ناپذیر نوشته های شما هستند! فرموده اید: «به نظر میرسد که این تلقی هم بسیار درست باشد که فلات ایران قبل از آمدن عربها دشت لم یزعی بیش نبوده است. این نظریه از خیلی جهات مورد تایید بعضی تاریخنگاران نیز هست.» احتراما و اگر حمل بر جسارت نمی شود بفرمائید اسم این "مورخان" چیست، در کدام کتابشان (با ذکر صفخه و سطر) چنین نظری را ابراز فرموده اند و اسناد و مدارکشان برای چنین ادعایی چیست؟ قبلا هم گفتم، اگر منظورتان از "مورخان" ناصر پورپیرار است، ایشان مورخ نیست و شامورتی باز است و ادعاهایش فقط مورد تأیید کسانی است که سرسوزنی اطلاعات تاریخی ندارند و هر قصه بی ارزشی را می شود به آنها تحت عنوان "تاریخ" قالب کرد! و تازه اگر هم مورخ باشد، با زهم یک نفر است و من نمی دانم بقیه کسانی که با پورپیرار می شوند "مورخان" چه کسانی هستند!؟

نوشته شده توسط: Anonymous

کاربر گرامی،... ناصر کرمی،... مقاله شما در سوم ژوئیه منتشر شده و در همان روز اول هم معلوم شده که در متن آلمانی اشتباهات تایپی وجود دارد و شما در 10 ژوئیه و بعد از کلی بحث و اصرار و انکار و ارائه چندین باره سند از سوی خوانندگان آن را تصحیح کرده اید. /////////
تا دو روز بعد شما منابع را ذکر نکرده بودید و به خواست مدیریت سایت آنها را منتشر کردید. //////////
بله شما این اجازه را دارید که طبق قوانین تحقیقی و ژورنالیستی بخودتان زحمت ندهید و متن را خودتان رونویسی نکنید و فقط ترجمه خودتان را بنویسید. آنوقت هم من نوعی به آن مراجعه میکردم و همان ایرادات ترجمه ای را می نوشتم ///////
بله شما دو روز پس از انتشار از خوانندگان پوزش خواستید و نه آنطوریکه مینویسید <در اولین مرحله>. البته از نظر من این مساله مهم نیست. فقط من اگر به جای شما بودم همان روز اول متن را تصحیح میکردم و پوزش می خواستم. /////////

نوشته اید: < پس اگر موضوع به روشهای سازمان ... نظام جمهوری اسلامی پیگیری نشود، مسئله تمام شده است> نمی دانم که چرا سازمان اطلاعات ننوشته اید، احتمالا به دلیل اینکه مسرول کامنتها آنرا عدم انتشار میزد؟ شما با این جمله خود نشان میدهید که به جای آوردن استدلال منطقی و علمی برا مجاب کردن منتقدین، به ابزار انگ زدن برای مرعوب کردن آنها متوصل شده اید. مساله این است که من شخصا اشتباهات شما را به روشهای سازمان اطلاعات نظام جمهوری اسلامی پیگیری نمیکنم بلکه به روش دقیق تحقیقی پیگیری میکنم و به همین جهت هم مساله ترجمه نادرست تمام شده نیست. شما برای شانه خالی کردن از زیر بار مسولیت، چنین روش مرعوبگرانه ای را پیشه میکنید. /////////
نوشته اید: < من در ترجمه اشتباهی نمی بینم، فقط واژهء دشت و صحرا" را اضافه کرده ام>. خودتان هم بخوبی میدانید که اینطور نیست و مثلا کلمه <نژاد> را هم اضافه کرده اید. ///////
نوشته اید: < m به معنی همسانی در بین گروهی از مردمان هست، که در همین ادبیّات آلمانی امروز از یکسانی "نوعی" Art از جهت فاکتورهای نمادین مشترک بیولوژی به ارث رسیدهءِ گروهی مردمان تآکید دارد. "همخونی، نژاد، تخمه، به فارسی هم ترجمه شده است.> و < آنچه امروز ممورد حساسیّت هست" Rassismus" میباشد که در زبان روزمرهء مردم آلمان به مناسبت نازیسم از بیان آن کمی خودداری میکنند و نه خود واژهء Rasse ، که در مورد گلها هم بکار میرود،>. خوب جناب آقای کرمی، چرا در مورد چیزی که اطلاعی از آن ندارید اظهار نظر میکنید؟ این درست است. در آلمان به راسیزم حساسند ولی در همین آلمان هم مدتهاست به این نتیجه رسیده اند که انسان دارای <نژاد>های گوناگون نیست و از نژادهای انسانی صحبت نمیکنند و به آن هم حساسند ولی شما این را قبول ندارید چون با اندیشه های شما در تضاد است. شما باید نژاد ترکی را در مقابل خودتان داشته باشید تا بتوانید آن را بکوبید. در مورد گیاهان و گیاهشناسی هم باید به اطلاعتان برسانم که نه از نژادهای کیاهی بلکه از <رسته>های کیاهی استفاده میشود. ///////////////
نوشته اید: < در پایان، من خودم را در این زمینه کارشناس میدانم، و ضمن رعایت گفته ها و نوشته های نویسندهء این کتاب، از این حقوق برخوردار هستم، که جداگانه با بیان دلایل مستند و معتبر حتّی بیان نویسنده و کتابش را زیر سئوال ببرم>. کاربر گرامی،.. ناصر کرمی،... من نمیدانم تخصص واقعی شما چیست ولی شما بدون تخصص هم حق دارید که با بیان دلایل مستند و معتبر حتی بیان نویسنده و کتابش را زیر سئوال ببرید ولی شما حق ندارید در ترجمه متن کتاب دست ببرید و آن را تحریف کنید. شما باید همانی را که نویسنده نوشته است، دقیقا، تکرار میکنم، دقیقا بیاورید و آن را نقد کنید. برای مثال من میتوانم بنویسم که ناصر کرمی اظهار داشته است که باید تمام ترک تباران را از سرتاسر ایران در استان اردبیل گرد آورد... ولی حق ندارم بنویسم که ناصر کرمی گفته است باید تمام ترک تباران را از سرتاسر ایران در استان اردبیل گرد آورد و همانجا آنها را آتش زد و قتل عام کرد. این تحریفی خواهد بود از سخنان ناصر کرمی و مشکل من با ترجمه تحریف شده شماست و نه حتی با اینکه شما دو روز دیرتر منابع را نوشته اید و دو روز دیرتر پوزش خواسته اید و یا حتی اینکه یک هفته بعد متن را تصحیح کرده اید. برای من مهم این است که شما خواسته اید با تحریف ترجمه یک نویسنده آلمانی، اندیشه های خودتان را جا بیندازید.
نوشته شده توسط: Anonymous

ازدوستان وکاربرانی چون جنابان رازی،ایرانخواه و ناسله سوکهته(شاید نسل سوخته بقول رازی)که بحث ماراتونی راباشاملی دنبال میکنید،این نوشته اسد سیف ،روشنفکرفارس زبان رابخوانید وضمن نگاه درآینه باتراوشات ذهن .......... ناصر کرمی مقایسه کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آ.طهرانی، آنچه شما از ویکی پدیای آلمانی نقل قول کرده اید، ناظر به یکی از معانی واژه "Nation " در این زبان است، حال آنکه ، چنانکه در کامنت پیشین خود یادآور شدم، واژه "ملت" رایج در فارسی امروز برابر با " Staatsnation" می باشد. خوب بود بند دوم همان مرجع نقل قول خود را هم می آوردید تا مطلب روشن تر شود. بند دوم می گوید:
Der Nationsbegriff, ..., ist von der staatsbezogenen Nationsentwicklung zu unterscheiden,bei der die (eigentlich verschiedenen) Begriffe Staat und Nation zu Beginn des bürgerlichen Zeitalters und der Moderne miteinander verbunden oder gleichgesetzt wurden. Vor diesem Hintergrund ist zwischen Staat, Nation (Kulturnation) und Nationalstaat zu unterscheiden. Nur im Nationalstaat fällt das Staatsgebilde mit dem Begriff der Nation zusammen

چنانکه ملاحظه می کنید، Nation در آلمانی به دو معنی متفاوت Kulturnation و staatsbezogene Nation به کار می رود و آن بندی که شما نقل کردید، مربوط به معنی نخست، یعنی Kulturnation است که در فارسی با واژه " قوم" یا " خلق" اداء می شود. از سوی دیگر، در تعریف واژه " Ethnie " در همان ویکی پدیای آلمانی می خوانیم:

eine Gruppe von Menschen, denen eine kollektive Identität zugesprochen wird....
Zuschreibungskriterien können Herkunftssagen, Abstammung, Geschichte, Kultur, Sprache, Religion, die Verbindung zu einem spezifischen Territorium sowie ein Gefühl der Solidarität sein
روشن است که واژه ای که پیوند های فرهنگی، تاریخی، زبانی، نسبی یا مذهبی میان گروهی از مردم را می رساند همین واژه "Ethnie" می باشد که باز در فارسی مترادف "قوم" یا "خلق" است.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

کاربر گرامی،....خسرو خضری،.... گرچه منطق شما هم همان مرغ یک پا دارد، هست، امّا نظمی در آن هست که مرا موظف میکند تا مقطعی به شما پاسخ دهم: 1- من بنا به درخواست مسئولین سایت سریع منابع آلمانی، نام کتاب و صفحهء شمارهء 48 را در پانویس مقاله نوشتم، بنا براین خوانندگان نه اینکه متن اصلی را در اختیار دارند، بلکه خود کتاب را هم. ● من میتوانستم و این اجازه را دارم که طبق قوانین تحقیقی و ژورنالیستی بخودم زحمت ندهم و متن را خودم رونویسی نکنم تا دچار چنین مشکلاتی نشوم و فقط در پانویس مقاله آدرس منابع را بدهم، امّا بخاطر راحتی خوانندگان اینکار را کردم و خواهم کرد. 2- در اوّلین مرحله که مشخص شد که اشتباه تابپی در متن هست، از خوانندگان پوزش خواستم

- در اوّلین مرحله که مشخص شد که اشتباه تابپی در متن هست، از خوانندگان پوزش خواستم، و کاربران دیگر از همان صفحه ای که خودم آدرس آنرا داده بودم متن را در سایت گذاشتند، پس اگر موضوع به روشهای سازمان ... نظام جمهوری اسلامی پیگیری نشود، مسئله تمام شده است 3- خوانندگان مسئول و متعهد هم باید در امر نزدیک شدن به حقیقت نویسندگان را یاری دهند. امّا اینکه گروهی هدفمند در این سایت مسائل دیگر را دنبال میکنند و در گردش کار سنگ اندازی دارند، را مسئولین اصلی سایت باید چاره ای بیندیشد. 4- من در ترجمه اشتباهی نمی بینم، فقط واژهء دشت و صحرا" را اضافه کرده ام، که این واژه هم در اصل موضوع بطور کلی تأثیری نخواهد داشت. آنچه معلوم است این مردمان از ناحیهءِ غرب اورال آمده اند، حال از جلگه و کوه و دشت و صحراهای غرب اورال آمده اند، در محتوا تأثیری نخواهد داشت.● در کتابهای دیگر، نوشته است از حومهء اورال، یا از بلندیهای آسیای میانه، یا از شرق دریای خزر، و غیره،...●Stamm به معنی همسانی در بین گروهی از مردمان هست، که در همین ادبیّات آلمانی امروز از یکسانی "نوعی" Art از جهت فاکتورهای نمادین مشترک بیولوژی به ارث رسیدهءِ گروهی مردمان تآکید دارد. "همخونی، نژاد، تخمه، به فارسی هم ترجمه شده است. ● در قرن نوزده در اروپا موضوع ژنتیکی نه فقط در سیاست، بلکه در عرصه های هم مورد بحث جدی قرار گرفت و ادامه دارد.● آنچه امروز ممورد حساسیّت هست" Rassismus" میباشد که در زبان روزمرهء مردم آلمان به مناسبت نازیسم از بیان آن کمی خودداری میکنند و نه خود واژهء Rasse ، که در مورد گلها هم بکار میرود، ● ما ایرانی ها از آوردن واژهءِ راسه و نژاد مشکلی نداریم، و یک و نیم میلیون انسان را قتل عام نکرده ایم. ● گذاشتن متن اصلی در مقاله نشان از عقب نشینی و ضعف من نیست، بلکه برداشتن مسئولیّت از دوش مسئولین سایت هست، و تصحیح اشتباه تایپی، و جلوگیری از عوامفریبی و سخن پراکنی هدفمند است.● در پایان، من خودم را در این زمینه کارشناس میدانم، و ضمن رعایت گفته ها و نوشته های نویسندهء این کتاب، از این حقوق برخوردار هستم، که جداگانه با بیان دلایل مستند و معتبر حتّی بیان نویسنده و کتابش را زیر سئوال ببرم، من به این مسئله پایان میدهم، مگر اینکه سئوالی باشد که به بحث کمک کند. با سپاس.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای کمال، شما برخورد تمسخرآمیز را کنار بگذارید من در خدمتتان هستم. من نگفتم کسی در آن مناطق زندگی نمیکرد. من در مورد نبود تمدن قبل از آمدن عربها و اسلام به ایران سخن گفته ام. در مورد مولفه های هویتی خلق ترک و آذربایجان نیز من بسیار نوشته ام. من لیست مطالب موجود در سایت ایران گلوبال را برایتان در این پایین می آورم که خودتان انتخاب بکنید که کدامیک را بخوانید:

http://www.iranglobal.info/taxonomy/term/37

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای ایرانخواه،
نقل قولتان از داریوش آشوری را یکبار دیگر بخوانید، نگاه استعماری داریوش آشوری از متن همین نقل قول کوتاه شما مثل روز روشن است. آشوری مینویسد: "در قرن نوزدهم ظاهرا کوشش می کردند که برسند به یک تعریف نهایی از ملت". وی میگوید "ظاهرا کوشش میکردند"! یعنی باطنا نمیخواستند که چنین کاری بکنند! و در عین حال ایشان با این سخن میخواهند این فکر را برای خواننده خود حقنه کنند که گویا تحقیق و تفحص در خصوص مفهوم ملت "در قرن نوزدهم" یخ زده و به پایان رسیده است! این سخن در تعارض کامل با تحقیقاتی بسیار زیادی استکه در دانشگاههای اروپا و امریکا و حتی تا به امروز در خصوص تعریف ملت و عناصر تشکیل دهنده آن صورت میگیرد. حتی نتیجه گیری ایشان از این برایند نیز حیرت انگیز است. آشوری میگوید: "ولی تجربه تاریخی نشان داده که چنین ترکیبی". یعنی اینکه تعریف از ملت در قرن نوزدهم به پایان رسیده

و "تاریخ نشان داده" (دلیل را ببینید) که جناب آشوری فتوای پایان تاریخ را در خصوص تحقیق و تفحص در خصوص مسئله ملت اعلام کرده اند. "تاریخ نشان داده"، "حالا ثابت شده است"، "علم نشان داده" اصطلاحاتی استکه فقط در بحثها خیابانی و برای حقانیت بخشیدن به سخن گویند و بسیار عامیانه مطرح میشود و در واقع پشیزی ارزش ندارد. این دانشمند شما فاکتهایش هم مثل تفکرشان ایشان برای فریب و استعمار ملیونها انسان غیرفارس در ایران است. باز هم یادآور شوم که "ملت" با "دولت – ملت" دو پدیده متفاوت اند. هرچند که غلط مصطلح "ملت" به جای "دولت ملت" نیز مورد استفاده قرار میگیرد. اما تفکر استعماری سعی بر آن دارد که "ملت" به معنی "دولت- ملت" را جایگزین "ملت" به مثابه خلق و اتنیک کند و ملیونها انسان را از حقوق برابر ملی در یک کشور و در کشور مورد بحث ما ایران، محروم کند. حقوق اتنیکی (ملی) خلقها، در حقوق بین المللی مستتر است. "حق اداره منطقه خود" و "حق ملل در تعیین سرنوشت خویش" در حقوق بین الملل نهفته است. تفکر استعماری، دولت ایران و نخبگان سیاسی ملت حاکم سعی میکنند از طریق فریب خلقهای غیرفارس، آنها را از برابری نهفته در حقوق بین الملل محروم سازند. کسانیکه حقوق فوق را نادیده میگیرند، خودآگاه و یا ناخودآگاه و اگر دقیقتر بگویم به ابزار دولت استعماری و استبدادی حاکم بر ایران تبدیل میشوند.
نوشته شده توسط: Anonymous

باسلام وصبح بخیرخدمت شما جناب خضری،همانطوریکه یادآوری کرده اید ومن هم نوشتم بله آخرسر آقای کرمی بهردلیلی،فشارازطرف سایت ویا انشاله! خوداقای کرمی به کارخلاف دستبرددرپاراگراف آلمانی وافشاء عدم مطلبقت آن با اصل نوشته،به عمل نادرست خودپی برده باشددرهرجهت کاربرگرداندن اصل پاراگراف امردرست ومثبت است.مساله من محتوای این نوع نوشتها که کپیه برداری ازنوشته های مزدوران خارجی درجهت منافعشان،ناراستی های 90 ساله باتاریخ ایران چیز دیگری نیست ،نبوده ونیست بلکه نشان دادن اینکه : کسیکه ابتدائی ترین قواعدصرف صفت ،مفعول آکوزاتیو وداتیو،گنه تیو،مالکیت،قرارگرفتن فعل درآخربی ساتس،و...رانمیداندترجمه اش هم همان میشودکه شما میفرمائیدومن ازاین جهت که مسئول پیامها ودونفرازاعضای مدیریت بخاطرفرستادن اصل صفحه 48 کتاب تشکرکردندوکرمی مجبورشدکارش رااصلاح کندبسیارممنونم وازدقت شما نیزتشکرمیکنم موفق باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار- رازی وNasle Sokhte
ائلیارگرامی شمامعمولآ ودرمجموع مطالب ومسائل درستی می نویسید ولی من با این پیام شما وجواب جناب رازی کمی مشکل دارم:1-* من ازکسانی وشایدتنها کسی باشم که دراین صفحه درمورد زبان نوشتاری فارسی باحروف عربی بیشترازبقیه علاقمندی نشان داده ام وقصدم همیشه این بوده وهست که دوستان راهرچه بیشتربه تغیر خط نا کافی عربی جهت نوشتن فارسی ترغیب کنم وبرخلاف گفته شما ،نوشتن اسامی و کلمات بنوع دیگرراکم احترامی نمیدانم .همانطوریکه بدرستی نوشته ایدقدرت وپیشرفت وتکامل وغنی شدن هرزبانی به خط والفبا ربطی نداردواکثر زبانهای بین المللی فاقدالفبا هستندوازحروف لاتین استفاده میکنند.درکشورهای آلمان،اسکاندیناوی،آذربایجان و،ترکیه و...با تغیراتی درچندحرف لاتین،زبان نوشتاری رادقیق ترنموده اندکه متاسفانه انگلیسی فاقداین دقت وظرافت است.
ادامه

نوشته شده توسط: Anonymous

متوجه نظر شما نشدم،کاش واضح‌تر می‌نوشتید.

عزیزم،اینکه چرا از لفظ رفقا استفاده کردم،یعنی‌ تمام کسانی‌ که به اصلاح پذیر بودن این نظام اعتقاد نداشته و ندارند.

شاید از نظر شما این بی‌ادبی باشد،که نیست. چون من به آزادی بی‌ قید و شرط بیان اعتقاد دارم،معتقدم بهتر است که هر طیف و حزبی هم،بی‌ پرده و روک برنامه و اهدافش رو به مردم بگوید.

ضمن اینکه پیشنهاد می‌کنم،از لاک بیرون بیایید،با هویت واقعی‌..

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی باز که از بعضی تاریخنگاران بی دیپلم بدون ذکر نام نقل قول کردید! اگر ایران قبل از عربها دشت لم یزرعی بوده اسلام در بین چه کسانی گسترش یافته؟ شما که مدام واژه عربستان را به کار می برید چرا از واژه ترکستان بجای آذربایجان استفاده نمی کنید؟! این واژه آیا بیشتر از آذربایجان مشخص کننده مولفه های هویتی آن منطقه نیست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار، خوب است که قهر خود را شکستید و باز به گفتگو با من بازگشتید. دیدگاه نهایی داریوش آشوری در مصاحبه ای که در وبسایت بی بی سی فارسی منتشر شده به این شرح است :" در قرن نوزدهم ظاهرا کوشش می کردند که برسند به یک تعریف نهایی از مفهوم ملت و عناصر تشکیل دهنده ملت و از جمله روی عناصر فرهنگی و زبان و تاریخ و به طور کلی یک هویت یکپارچه ملی تکیه زیادی می کردند. ولی تجربه تاریخی نشان داده که چنین هویت یکپارچه ای در واقع وجود ندارد و ملت ها و دولتهای ملی، بخصوص در واحدهای بزرگ جغرافیایی، ترکیبی از عناصر قومی و زبانی مختلف هستند که در یک ساختار سیاسی و اقتصادی به هم می پیوندند. به نظر من ساختار سیاسی و اقتصادی دولت - ملت بهتر از هر چیز دیگری می تواند مفهوم ملت را تعریف کند.". نشانی این مصاحبه : http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/story/2007/09/070917_k-ram-nat…

روشن است که آقای آشوری معنی امروزین ملت را برابر با دولت ـ ملت می داند. در همان نقل قولی هم که از دانشنامه سیاسی کرده اید، از این قرار که: « در واقع پیوند مستقیم مفهوم ملت با دولت امر تازه ای ستکه تاریخ آن از پیدایش ناسیونالیسم جدید فرا تر نمی رود و مربوط به تحولات فکری و سیاسی و اجتماعی اروپا در دو سده ی اخیر است.» روشن است که معنی امروزی ملت در ادبیات سیاسی پیوسته با مفهوم دولت است. آن دیدگاه قائل به وجود ملت جدا از دولت دیدگاهی قدیمی است که در گفتگو های سیاسی امروز جایی ندارد.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای حسن، در این کامئنت تان خیلی به بی راهه رفته اید. اگر فرض را بر این بگیریم که؛ اسلام و شمشیر ترک، عوامل انحطاط ایران بحساب می آیند، باید بپذیریم که؛ اولا ایران قبل از آمدن عربها به این فلات دارای هیچ پیشنه تاریخی و تمدنی نبوده است. چون اگر ایران در آن زمان دارای فرهنگ و تمدنی پیشرفته بود چگونه میتوانست یک عامل انحطاط (که به قول شما اسلام است) را با سرعت باورنکردنی در گستره فلات ایران بپذیرد؟ با این اوصاف، به نظر میرسد که این تلقی هم بسیار درست باشد که فلات ایران قبل از آمدن عربها دشت لم یزعی بیش نبوده است. این نظریه از خیلی جهات مورد تایید بعضی تاریخنگاران نیز هست. چون به تاریخ

شکوفایی زبان فارسی هم نگاه کنید، معنی درست بودن این نظر را بهتر میتوان فهمید. برای نمونه تمامی آثار ادبی به زبان فارسی صد تا دویست سال بعد از آمدن عربها به ایران و مسلمان شدن مردم در این منطقه آغاز شده است. اساسا کسی شعری به فارسی در تاریخ نمیشناسد که یک غیرمسلمان، آنهم قبل از آمدن عربها، آن را سروده باشد؟ اولین دیکشنری فارسی (الفرس) حدود 600 سال پیش به رشته تحریر درآمده است. دیکشنری که در محتوایش تردیدهای زیادی وجود دارد. واقعا معلوم نیست که این اثر اهمیت کیفی داشته است و یا تنها برای ساختن تاریخ برای ادبیات فارسی اسم آن آمده است. چون منابع فارسی در خصوص محتوی آن بسیار تردید دارند و هر کسی آمده چیزی به آن افزوده است. شعر و نثر فارسی نیز دویست سال بعد از آمدن عربها به ایران شروع به شکوفایی کرده است. حالا حسن آقا روشن کنند که آن تمدنی که نه زبان نوشتاری داشته و نه نظم و نثری در آن وجود داشته، چه نوع تمدنی میتوانست باشد که "اسلام" آن را به انحطاط کشانده است!!
در مورد شمشیر ترک ها نیز بد نیست چند جمله ایی بنویسیم. تاریخ ترکان در ایران حد اقل در هزاره اخیر، تاریخ دولتهای بزرگ است، سلجوقها، آق قویونلو، قاراقویونلو، صفوی، افشار، قاجار همه و همه دولتهای قدرقدرتی بوده اند که فلات ایران را از مرحله زندگی ابتدایی و پراکنده به تمرکز در عرصه اجتماعی و سیاسی و تمرکز در عرصه تولید و مبادلات اقتصادی در فلات ایران، آسیا و جهان ارتقاء داده است. تکوین دولتهای ترک در دوره کشاورزی خود به تکوین و تمرکز جامعه شهری کمک قابل ذکری کرده و در تمامی عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و دیپلماتیک انکشاف صورت گرفته و پیشرفتهایی نیز حاصل شده است. بگذریم که تمامی دولتهای کهنه در نوع خودشان نیز رفتاری خشن با محیط و مردم داشته اند. سوآل دیگر از آقای حسن با این اظهار نظرشان در اینجاست که؛ اگر اسلام و شمشیر ترکها عامل انحطاط است، چرا از شش دولت ترک (ترکیه، آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان، اؤزبکستان و..) که امروز وجود دارد هیچکدامشان، دولتهای دینی نیستند؟ اما سه دولت فارسی، ایران، افغانستان و تاجیکستان دولتهای دینی و یا نیمه دینی هستند؟ مثال ترکیه و مصر مثالهای بسیار خوبی هستند در تعارض با نظریه آقای حسن. هم در ترکیه و هم در مصر سکولاریسم به قدری قویست که حتی حکومتهایی که از طریق رای دمکراتیک مردم انتخاب شده اند نیز قدرت تبدیل آن دولتها در ترکیه و مصر به دولتهای دینی را ندارند. اما در انقلاب ایران 98 درصد به خمینی و جمهوری اسلامی وی رای دادند. حتی بخش مهمی از کمونیستهای ایران به دولت دینی خمینی رای دادند. اگر اسلام و شمشیر ترکهاست، چرا این ابزار در ترکیه و مصر فرصتی برای میدانداری مذهبگرایان نمیدهد. اما ایران بکلی تسلیم تفکر خمینی و جمهوری اسلامی میشود؟! این نشان میدهد که عقب ماندگی در این سرزمین به اسلام و ترک ارتباطی ندارد، این عقب ماندگی و انحطاط را بایستی در جاهای دیگری جستجو کنیم. در تاریخ جدید ایران نیز ترکها هرگز به دین سیاسی تکیه نکرده اند، شیخ محمد خیابانی طرفدار بلشویکها بود، آیت الله شریعتمداری طرفدار نظام لیبرال پارلمانی بود و مداخله دین در سیاست را برنمیتابید. اما در جامعه فارس ایران و در تاریخ جدید این کشور نخبگان فارس دین را با سیاست درهم آمیخته اند و جریانات ویرانگری را نیز برپا داشته اند، نمونه های برجسته این تلفیق (دین با سیاست) فداییان اسلام به رهبری نواب صفوی و سپس انقلاب اسلامی به رهبری خمینی بود. حسن آقا برای ضدیت با اسلام و ترک چارهء دیگری بیابند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی گرمی ممنون از شما که بالاخره متن اصلی را گذاشتید. راستی چه خوب میشد اگر همان روز اول که متوجه اشتباه خودتان شدید، آنرا عوض میکردید و به خوانندگان توضیح میدادید که در اثر خستگی و عجله اشتباهاتی رخ داده و چه بهتر میشد اگر این تصحیح را با یک پوزش تکمیل میکردید. آنوقت این همه بحث های اعصاب خردکن بوجود نم آمد. //////// و اما در مورد ترجمه: من امروز دوباره به آن نگاه میکردم و به این فکر افتادم که اگر ترجمه شما را دوباره به آلمانی ترجمه کنیم به چه روزی درمی آید و احتمال دادم که اگر آن ترجمه را برای نویسنده بفرستیم، آقای کونتزل از عصبانیت سکته کنند. بگذارید به همان سطر اول بسنده کنیم:
من، داریوش، شاهِ بزرگ، شاه شاهان، از نژاد و تبار آریایی،.... ترجمه اش به آلمانی میشود شبیه این:
»Ich, Darius, der Großkönig, der König der Könige aus arischem Stamme und arische Rasse…«

نوشته شده توسط: Anonymous

نسل سوخته گرامی، حرف شما کاملا درست است. همانطور که می بینید حتی در این به اصطلاح "جوابیه" هم آقای شانلی به همه چیز پرداخته است بجز مسائل مطرح شده از طرف من. و همچنین همانطور که می بینید، ایشان باز هم به مسائل جانبی می پردازد و پای "مسائل شخصی" را بمیان می کشد. اینکار ایشان دو دلیل بیشتر ندارد: یا ایاشن واقعا نسبت به شخصیت خودش حساس یا شاید متوهم است (توهم حمله دئمی از طرف دیگران) و یا اینها چیزی بجز فرافکنی نیست، تا موضوع اصلی فراموش، یا حداقل کمرنگ بشود. اگر دقت کنید، می بینید که ایشان این مسئله را به همه کسانی که کامنتهای انتقادی می نویسند، نسبت می دهد. این نکته، مسائل مطرح شده در کامنت شما را تصریح می کند. هدف من هم مجاب کردن ایشان نیست. من بدنبال آنم که ایشان و همه کسانی که روش و منش ایشان را دارند، حرف بی سند و مدرک و پا در هوا ننویسند. می بینید که ایشان هنوز حتی در یک مورد سند ارائه

نکرده است و با تولید انبوه مطالب جدید سعی می کند مسائل مطرح شده قبلی را به ورطه فراموشی بکشاند. ایشان نه سند نامه رضاشاه را ارائه کرده است، نه سند آمار هفتاد درصدی ساکنین ایران را و نه سند تاریخی قتل عام پوریم در زمان کوروش را. مهم این است که کسی جرأت نکند تحت عنوان پرطمطراق "واقعیت تاریخی" قصه های کوچه بازاری و افسانه های زیر کرسی را در نوشته هایش ارائه کند. همین برای من کافیست، واگرنه بقول آلمانیها "درخت پیر را نمی شود جابجا کرد" یعنی در اندیشه های کهنه و خاک خورده تغییری نمی شود بوجود آورد
نوشته شده توسط: Anonymous

از غرور شاه و خودپرستی او نمیشود دفاع کرد ولی تمام ان غرور و خودپرستی برای پیشرفت ایران بود و منافع ملی بود. ولی همان کشته مرده های مصدق که ۳ سال اول انقلاب ایران را در دست داشتند چه خیانتهایی به کشورمان نکردند و اخر هم کشور را دو دستی به یک اخوند دیوانه و دشمنان ایران سپردند. ارتش ملی را ویران کردند و صدها افسران نظامی را تیرباران کردند. بله شاه دیکتاتور مهربانی بود مقایسه با این دژخیمان و طرفداران مصدق و توده ای های وطن فروش و بقیه کونیستهای اسلامی که هرگز شوروی و زندگی انها را ندیده بودند. چقدر بیسواد سیاسی بودند که با افکار غلط میخواستند فاشیست کومنیستی برپا کنند . کشور و ملت ایران با رفتن شاه به ناکجااباد هدایت شد و نه تنها ایران ویران شد و میلیونها ایرانی اسیر و برده اخوند فاشیستی شد. ما از۱۴۰۰ سال تاریخ ایران فقط زمان رضا شاه و محمد رضا شاه امنیت ملی و ازادی شخصی و اجتمایی وفرهنگی

وفرهنگی و مذهبی و اموزش و پروش داشتیم. اگر پادشاهان پهلوی را برای مدرن کردن ایران و باسواد کردن ملت ایران و رفاه ملت و امنیت ملت و ازادی زنان بپذیریم و مقایسه کنیم با کشورهای منطقعه ان زمان به نادانی خود پی خواهیم برد ولی اگر فقط گلایه این باشد که ازادی سیاسی نبود و دیکتاتوری بود بایستی از خود بپرسیم ان دیکتاتور رفت ولی ما شعور سیاسی و دموکراسی را داشتیم؟ منظورم تمام باسوادان و روشنفکران ما . ایا واقعأ ان شعور را داشتند.؟
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای ایرانخواه لطفا به تعریف ملت در فرم آلمانی آن نیز که آقای طهرانی به آن زبان آورده اند نیز دقیق شوید. دقیقا آن چیزیست که من برایتان بصورت خلاصه تر نوشته ام.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آیا برطبق نظریات داریوش آشوری ملت بدون دولت نمی تواند وجود داشته باشد؟ دانشنامه سیاسی ص. 307 ماده ی ملت: «...ملت ممکن است ...بدون خود مختاری سیاسی یا داشتن دولت وجود داشته باشد.» پاراگراف اول. ادامه میدهد« در واقع پیوند مستقیم مفهوم ملت با دولت امر تازه ای ستکه تاریخ آن از پیدایش ناسیونالیسم جدید فرا تر نمی رود و مربوط به تحولات فکری و سیاسی و اجتماعی اروپا در دو سده ی اخیر است.» آغاز پاراگراف دوم. در تعریف ملت هم همان مشخصات عمومی معروف را آورده است. عنصر دولت برای موجودیت ملت الزامی نیست. آشوری مشخصات ملت را در در ص 306 و 307 چنین آورده که میشمارم : «واحد بزرگ انسانی-فرهنگ و آگاهی مشترک-احساس تعلق به یکدیگر-قلمرو جغرافیایی-احساس وابستگی به سرزمین- تاریخ- دین و فرهنگ و زبان. »

مینویسد :«ملت ممکن است به عنوان یک جماعت تاریخی و دارای بافت فرهنگی خاص اما بدون خود مختاری سیاسی یا داشتن دولت وجود داشته باشد.» بر اساس این دانسته ها هم فارسی زبانان ملت اند و هم دیگر مردمان گوناگون ایران. سخن قدیمی « ایران کثرالمله» به دریافت امروزی یعنی کشور ملتهای مختلف- و نه اقوام- نظر درستی ست. و مطابق تعریف آشوری ست. آشوری در مصاحبه با بی بی سی میگوید: « باید دید در واقع ما راجع به این مفهوم[ دولت - ملت] در کجا و در میان چه کشوری، چه ملتی، با چه سابقه تاریخی و چه تجربیاتی داریم صحبت می کنیم. یک مفهوم کلی عام به اصطلاح جهانروا یا یونیورسال وجود ندارد برای مفهوم دولت - ملت.» بکارگیری «مکانیکی» تئوری «دولت-ملت » در جامعه ایران فاجعه بار است. چرا؟ در بکارگیری مکانیکی این «دولت-ملت» وقتی تحقق مییابد که «دولت-ملت» شدن و بودن «ملتهای گوناگون» نفی شود. یعنی آفرینش جهمنم به تمام معنی در گستره ی ایران! راه درست آن، نه نفی «دولت-ملت» شدن و بودن دیگران بل یاری در تشکیل آنها و از این طریق تشکیل «دولت-ملت» متحد، است. این شرایط خاص ایران است. آنان که این شرایط خاص را نمی بینند و طوطی وار «تئوری دولت-ملت» را میخواهند در شرایط موزائیکی اجتماعی-سیاسی ایران تکرار و پیاده کنند ندانسته در پی آفرینش جهنم اند.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای ایرانخواه، شما یک تصور را به مثابه یک حقیقت گرفته اید و هر کسی پایش را از تصورات شما بیرون بگذارد آن را غیرعلمی، فاقد مدرک و ماخذ، تبلیغاتی و به سخنانی از این دست متهم میکنید. شما بجای اتهام استدلال بیاورید کافی است. مدارک شما هم دو چهره شناخته شده "ادبیات حقوقی و سیاسی ایران" است! آخر از کی نویسنده ایرانی تعریف اش از مفاهیم جامعه شناسی به مثابه سند و مدرک استفاده میشود که شما آنها را که من در مورد تفکراتشان در کامئنت قبلی توضیح داده ام (لطفا آن را دوباره بخوانید) به مثابه ماخذ و مدرک رو کرده اید! انگار در گفتگوتان اصلا

جدی نیستید و تنها کوبیدن و منکوب کردن طرف قصد و غرضتان است. لطفا زبان فارسی را هم برای من موعظه نکنید، معنی "state nation" در فارسی "ملت" نیست، بلکه "دولت ملی" یا "دولت- ملت" معنی دقیق آن است. "nation" در فارسی میشود "ملت". آن "ملت" که شما سنگ علمی بودن آن را به سینه میزنید از دو واژه "state" و "nation" درست شده و دو واژه مترادف آن در فارسی "دولت" و "ملت" است که تحت عنوان "دولت – ملت" و یا "دولت ملی" مورد استفاده قرار میگیرد. در ثانی در خصوص ملت دهها تعریف متفاوت و مباحثات بسیار پیچیده ایی در علوم جامعه شناسی در جریان است. و تاکنون علمای جامعه شناسی در مورد تعریف از "ملت" اجماعی ندارند. با این وجود شما برای من، با کمال تعجب، از علمی بودن نظریه آقای داریوش آشوری و ... سخن میگویید، و تصور میکنید که آیه هم نازل کرده اید! شما هنوز تعریف "ملت" را با "دولت –ملت" از هم تمیز نمیدهید اما تا دلتان میخواهد برای من از سند و مدرک سخن بگویید.
ما در اینجا با همدیگر مثل انسان بایستی سخن بگوییم و سعی کنیم همدیگر را درک کنیم و به همدیگر در درک مسایل کمک کنیم. اگر به قصد تخریب آمده اید، حداقل و لطفا از من فاکتور بگیرید.
نوشته شده توسط: Anonymous

چـون تيغ بـدست آري، مردم نتـوان كشت نـزديك خداوند، بدي نيست فـــرامُشت
ايـــن تيـغ نه از بهر ستمكـاري كردنــــد انگور نه از بهر نبيد است به چــــرخُشت
عيسـي به رهـي ديــد يكي كشته فتــــاده حيران شد و بگرفت به دندان، سر انگشت
گفتـا كه كـرا كشتي؟ تا كشته شــدي زار؟ تــا باز كه او را بكشد، آنكه تـــرا كشت
انگشت مــكن رنجــه به در كوفتــن كس تـا كس نكند رنجه به در كــوفتنت مّشت

نوشته شده توسط: Anonymous

ما یک مثل ترکی داریم: «آدادا قورد اسکیک ایدی، بیری ده گمی ایله گلدی» (در جزیره گرگ کم یکی هم با قایق آمد). آقای کمال خان محترم، شما هم مثل ناصر کرمی و امثال او هستید. بس شما می فرمایید که ما ترک‌ها باید کلامات ترکی را که از قضا به زبان فارسی هم خیلی داخل شده چون فارس‌ها در تلفظ آن مشکل دارند باید به فارسی ترجمه کنیم. از لحاظ زبان‌شناسی این جرم و گستاخی و بی ادبی است. و ناصر کرمی ... که این اسامی خاص را به شکل کلمه به کلمه به فارسی ترجمه کرده‌اند و افراد بی سوادی مثل شما نیز بدون توجه به قوانین زبان‌شناسی داری نظر می دهی و سفسطه بافی می کنی. البته بی سوادی در بین مورخین و زبان‌نشاسان فارس محور چیز جدیدی نیست: در اکثر لغتنامه‌های فارس زبانان اسم یکی از سرداران ترک به شکل سبک‌تکین آمده و دیگری نیز به شکل برک‌یارق... این زبان‌شناسان ترکی ندان به جای اینکه ادعا کنند ما معنی این

کلمات ترکی را نمی دانیم به زعم خویش آنها را اینگونه معنی می کنند: سبک تکین: شاهزاده سبک.... در حالی که برای دانستن این موضوع باید در زمینه آنتورپونیمیکا سواد کافی داشته باشی، خصوصا آنتروپونیمیکای زبان‌های ترکی. در زبان ترکی وقتی فرزند پسری می‌میرد، اسم پسر دیگر را که بعد از او متولد می شود، سُبَک می گذارند (سبک در ترکی همان کْپَک = سگ) می باشد. چون ترک‌ها اعتقاد داشتند که روح‌های بد از سگ چندش‌شان می آمد و بدان آسیب نمی‌زنند.. و همین طور برک (شدید و محکم) و یارق (شعله) . معنی برک یارق شعله شدید است که برای یک فرمانده اسم و لقب مناسبی است ولی لغتدان‌های فارسی آن را به شکل برک (کلاه) و یارق (پاره و شکاف برداشته) معنی می کنند. با نوشتن این همه مطلب خواستم نشان بدهم که با سوادهای شما این اندازه درباره زبان‌های ترکی کم سوادند وای به حال ناصر کرمی وکمال خان که دیگه نوبرند!!! زمانی در اداره پست به خانمی با اسم ککلیک (کبک) از تهران نامه‌ای از یکی وازرت‌خانه‌ها آمده بود ودر نامه نوشته شده بود خانم کبک ..... آلبته همین خانم با پیگری و مکاتبه به آن شخصی که مرتکب چنین حماقت و اشتباهی شده بود قبولاند که معذرتخواهی کند.... حال شما فرض کنید که این بیماری ترجمه اسامی خاص همه گیر شود آن موقع ببینید که چه اتفاقی می افتد: ناصر کرمی می شود: Udan Bağışlayan..... کمال هم تقریبا می شود: Bütov, Yetkin
و یا فارس می شود: آتلی Atlı
با عرض معذرت از تمامی فارس‌‌ها. فقط خواستم این مرض به سایرین سرایت نکند و سایر افراد نا آگاه مقلدانه اشتباه ناصر کرمی را مرتکب نشود و دلایل غیر علمی و سرتاپا غلط کمال خان هم نشان از کم سوادی ایشان دارد.... و الا انسان با شواد در موضوعی که سررشته ندارد زبان‌إرازی نمی کند....

نوشته شده توسط: Anonymous

مسئول عزیزپیامها، آقای کرمی ودوستان مسئول دیگرازجمله جنابان اژدروائلیارعزیز که دراین باره نظرات ارزنده ای نوشتید،لطفآ توجه کنید:
اینکه آقای کرمی بعدازاینهمه بحث وجدل،راضی وقانع به اصل پاراگراف شد امر مثبتی است ، ولی اینکاریک اشکال اساسی دارد وان اینکه بیشترپبامها دررابطه با پاراگراف نادرست ودستبردی نوشته شده اند که دراین صورت بی ربط میشوند برای جلوگیری ازاین کار،پاراگراف خودآقای کرمی نیزباید وحتمآدرکنارپاراگراف اصلی باشد تا پیامهای نوشته شده دررابطه باشند درغیراینصورت اکثرپیامها که بحث اصلی ازاول بوده،بی ربط ونامربوط میشوند.باتشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

اين هم معنى nation در زبان آلمانى ،دقيقآ همان چيزيست که اقاى شاملى تعريف کرده اند .نه کم نه زياد ،حال اگر شما ترجمه اقاى آشورى و لنگرودى براى استفادة سياسى خودتان مناسب مى دانيد ،اين دليل بر درست بودن اين نوشتار نمى باشد .تمام کتاب
هاييکه در اين کشور استبدادزاده ترجمة مى شوند با جنبةهاى سياسى جهتدارودر جهت حفظ،منافع حکومت مرکزى ترجمه مى شود. در طى 100سال گذشته ازاين گونه ترجمه هاى ناقص فراوان يافت مى شوند. جعل لغت حتا امروزه در ايرانيکا بى داد مى
کند. ׳

Nation (vor dem 14. Jahrhundert ins Deutsche übernommen, von lat. natio, „Geburt, Herkunft, Volk“) bezeichnet größere Gruppen oder Kollektive von Menschen, denen gemeinsame kulturelle Merkmale wie Sprache, Tradition, Sitten, Gebräuche oder Abstammung zugeschrieben werden. Diese sprachlichen und kulturellen Eigenschaften und Merkmale werden dann als der nationale Charakter eines Volkes oder einer Volksgemeinschaft ausgemacht. Grundlegend entspricht dies der Nation als anthropologischem Konzept, das sich in den Begriffen der Kulturnation oder ethnischen Nation widerspiegelt
نوشته شده توسط: Anonymous

جوابیه به کمال:
اولا من تورک هستم
دوما فرموده ای که <<<<<شما ها که می گویید ترکی زبان اصلی مردم آذربایجان است بفرمایید چرا مردم آذربایجان نمی توانند حرف ق را درست تلفظ کنند اما در ترکی اینهمه لغت دارای حرف ق وجود دارد منجمله همین آق قویونلو و قره قروت لو که گویا رییس قبیله چند حکومت بوده اند>>>>>
در دنیا از نظر آهگ زبانی سه گونه زبان وجود دارد 1)نوک زبانی2) میان حلقومی 3) حلقومی
توضیح یک: زبانهایی مانند انگلیسی فرانسه و تورکی و... زبانهای مربوط به گروه نوک زبانی هستند اینگونه زباها کلمات را در نوک زبان تلفظ میکنند ضمنا اینگونه زبانها فاقد کلمات سخت و پیچیده می باشد برای مثال کلمه go را در نظر بگیرید و تلفظ این کلمه بین یک تورک آذری و یک انگلیسی مقایسه بکنید مطمئا هیچ فرقی نخواهید دید
توضیح دو: میان حلقومی شامل زبانهایی مانند فارسی وافغانی و لری و تاجیکی که اکثر کلمات

را مابین حلق و نوک زبان تلفظ میکند برای مثال کلمه ق را غ تلفظ میکنند و ...قره قورت را بصورت غره غورت تلفظ می کنند و بطور کلی هیچ کلمه ای که شامل کلمه ق باشد را دارد بعنوان مثال شما هیچ کلمه ای را نمی توانید در فارسی پیدا بکنید که ق داشته باشد لذا تمامی این کلمات یا تورکی یا عربی می باشد و حدودا شامل 400 تا 800 لغات را شامل می شود که از تورکی به فارسی راه یافته است مانند برق از ریشه پارلاق به معنی درخشان- اتاق- قرمز- قره -قیر و عربی شامل قاضی -قفل مقاله و چندین صد کلمه
توضیح سه : زبان حلقومی شامل زبان عربی که همانند فارسی کلمه را از حلقوم به بیرون می آورد منتها اندکی از فارسی غلیظ تر و فرق دیگر آن اینست که اینها کلمات دارای حرف ق را دارا می باشد
توضیح چهار: این توضیح یز مربوط به سوالاتی است که فارس زباها می پرسند تمامی سوالات بصورت کنایه و توهین آمیزتوام با توهم و نژاد پرستی آریایی می باشد
بنده نیز یک سوال دارم ده کلمه ای را نام ببرید که در آن کلمه ق موجود باشد و آن کلمه فارسی باشد
به امید آن روز که امثال آقای کمال و آقای ناصر کرمی به جای نژاد پرستی به سوی خداپرستی و انسان دوستی رو بیاورند
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای کیانوش توکلی،.... با درود، ..به مناسبت اینکه مسئولیّت را از دوش شما و سایت ایرانگلوبال بردارم، از نسخه ای که کاربر گرامی....ناثر ناصری در لینک پایین در سایت درونی گذاشته است نسخه برداشتم، و این نسخهء اصلی را در مقاله گذاشتم، تا جای هر گونه شک و انتقاد برداشته شود. ● در متن ترجمه هم، فقط" دشت و صحرا " را با خط قرمز و درشت اضافه کرده ام

.● شما و کاربران بخوبی میدانید که اگر من قصد دستکاری و یا سوء استفاده در ترجمه را میداشتم، نام کتاب و صفحهء مشخص 48 را نمیدادم. چه خوب است این افرادی که اکنون این کتاب را داشته اند و یا مهیّا کرده اند همه را بخوانند و ببینند، که موضوع ایران و آریایی، چقدر وسیع میباشد که من فقط چند جمله را در اینجا ذکر کردم. بهر حال از توجه دوستان سپاسگزارم. هر گونه مسئولیّت را همچنان می پذیرم و در هر مکان و زمان پاسخگو خواهم بود. و می پذیرم که آن شب در انتشار مقاله شتاب به خرج دادم. واقعیّت است که وقتی غروب خانه آمدم و یکی از نویسندگان سایت، مقاله ای بی پشتوانه با نام: "پارامترهای ملّت فارس" را در سایت گذاشته بود،ر احت نبودم . با سپاس. http://iranglobal.info/node/21249
نوشته شده توسط: Anonymous

آنکه بشما خوب گوش کرده را در این آدرس بشناسید.......اگر ایران گلوبال اینرا دیگر حذف نکند
مصداق آشکار جعل و دروغ عليه مجاهدين......
http://iran-efshagari.com/index.php?option=com_content&view=article&id=…

نوشته شده توسط: Anonymous

من بر خلاف گفته قبلی‌ خودم مبنی بر خاتمه این بحث اما لازم دیدم یک نکته دیگر رو هم به مطالبم بیفزایم. دوست گرامی‌ اول از همه در باب موضوع ملی‌ گرائی , چناچه آمیخته با حس خود برتر بینی‌ و نژاد پرستی‌ نباشد چیز مطرودی نیست و تقریبا در دموکراتیک‌ترین کشور‌ها هم به خوبی‌ میتوانید آنرا مشاهده کنید.(از نصب پرچم بر خانه‌ها در روزهای ملی‌ آمریکا بگیرید تا حس شادی جمعی در جامعه به واسطه رویداد‌های مختلف تقریبا در همه کشور ها).اما درباره "دربند نام‌ها و اسامی تاریخی‌ بودن" که شما اشاره کردید لازمه برای روشن شدن موضوع کمی‌ توضیح بدهم .مباحث تاریخی‌ و

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز کاش میشد به این راحتی و با برابری وبرادری و حقوق شهروندی همه این مشکلات را حل کرد بنده با این مقوله شما موافقم اما متاسفانه خود جنابعالی که شعار شهروندی میدهید وبرما خرده میگیرید که چرا ناسیونالسیم منطقه ای را حمایت میکنید هنوز دربند نامها و اسامی تاریخی هستید یعنی که چراما ناسیونالیست هستیم اما خودتان از ناسیونالیست گسترده تری در قالب محدوده کشوری بنام ایران حمایت میکنید که امتحان خودش را در حقوق شهروندی وآزادی وبرابری وتقسیم قدرت وآموزش زبان مادری و ...... داده است مطمئن باشيد اگر زمانی ایرانی آزاد ودموکراتیک که همه شهروندان آن حقوق برابرو متساوی داشته باشند خصوصا بحث حقوق قومیتهای مختلف ( رسمی شدن زبان مادری آنها - تقسیم عادلانه قدرت وثروت -تمرکز زدایی و مباحث مهم دیگر که از حوصله این بحث خارج است ) مااز اولین کسانی خواهیم بود که به این ایران رای مثبت خواهیم داد

نوشته شده توسط: Anonymous

از شما برای پاسختان سپاسگزارم، هرچند که با وجود حجم قابل توجه، از محتوای علمی تقریباً تهی بود. با تأسف باید بگویم شما اگر صدها صفحه را هم از اینگونه سخنان پرحرارت تبلیغاتی، اما بی مدرک و مأخذ وفاقد مبنای علمی و منطقی سیاه کنید، باز تفاوتی در نادرستی مفاهیم و استدلالات تان پدید نخواهد آمد. از همان آغاز با بیان خوار کننده " چه خوب که حداقل میدانید..." تاخته اید و در ادامه به تبلیغات "کشور استعماری" و " اتحاد شوروی سابق و یوگسلاوی سابق" و مانند اینها گریز زده اید و در این میان از ابزار ساختن " جانها و خونهای جوانان مردم آذربایجان" هم دریغ ننموده اید! این همه سخنان نامربوط،، ذره ای هم به ایراد کاربرد نابجای واژه "ملت" از سوی شما پاسخ نمی دهند. فرموده اید:"در زبانهای غیرفارسی واژه ملت در قالب های بسیار مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد.". اشتباه شما در اینجاست که توجه نکرده اید که واژه "ملت"

یک واژه رایج در زبان فارسی است، نه مثلاً در انگلیسی یا آلمانی . برای یافتن مفهوم متناظر واژه "ملت" در زبان های دیگر باید به واژه مترادف آن در این زبان ها نگریست. واژه برابر "ملت" در انگلیسی "nation state" و در آلمانی "Staatsnation" است که درهر دو مورد به معنی مردمی با سرزمین و حکومت مشترک می باشد. اینکه گفته اید: " "ملت" مورد نظر من تعریف آلمانی را تداعی میکند که در آن به گروه انسانی اتلاق میشود که هویت، زبان، تاریخ، سرزمین، اغلب دین و آیین مشخص و روح ملی مشترک باشند. و من در تعریف بالا نشان داده ام که فارس یک ملت، اتنیک یا خلق است. "، تنها نشان دهنده درک نادرست شما از مفاهیم بنیادین سیاسی است که چند اصطلاح تعریف شده علمی را با هم مخلوط می کنید و بجای هم به کار می برید، ضمن اینکه واژه "اطلاق" را هم به نادرستی با "ت" نوشته اید. آنچه شما "اتنیک" می نامید، در انگلیسی " ethnicity" و در آلمانی " Ethnie " خوانده می شود و در فارسی به آن "قوم" یا "خلق" می گویند و آن عبارت از گروهی انسانی است با مشترکات فرهنگی، زبانی، تاریخی و مانند اینها. من در کامنت پیشین از داریوش آشوری و دکتر جعفری لنگرودی ، به عنوان دو چهره شناخته شده ادبیات حقوقی و سیاسی ایران، مأخذ هایی ذکر کردم که واژه "ملت" را به همان معنی نخست، یعنی برابر با " nation state " شناخته اند و نظیر چنین شناختی نیز در ادبیات سیاسی و حقوقی ایران فراوان است. اگر شما هم بجای صدور بیانیه تبلیغاتی و مایه گذاشتن از "جانها و خونها" کوشش خود را بر هسته اصلی گفتگو متمرکز می ساختید ومثلاً تلاش می کردید مأخذ هایی برای دعاوی سست خود ارائه نمایید، بیگمان بهره بیشتری از این گفتگو حاصل می گردید.
نوشته شده توسط: Anonymous

کشور های مترقی جهان در سال ١٣٥٧ از خمینی چنان کلکی خوردند که امروز به هیچوجه حاظر نیستند همان صحنه دوباره در مصر و لیبی و تونس و در ترکیه تکرار شود، دیگر قول دادن خمینی برای برقرای جمهوری دمکراتیک در نوفل لوشاتو و قتل عام گروههای سکولار از سال ١٣٦٠ تا ١٣٦٧ بعد استحکام حاکمیت اسلامی هرگز در دنیا تکرار نخواهد شد و هرگز گروهها و افرادی مشابه خمینی و اخوان المسلین و انجمن حجتیه شانس ابراز وجود نخواهند داشت،

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام به همه.

گیرم که آقای طباطبایی درست میفرمایند و ترکی‌ آذربایجانی قدمت فرهنگی‌ ندارد.

آقای طباطبایی بدون اجازه دادن به یک فرهنگ که خودش را بشناسد و تکامل بدهد، قدمت فرهنگی‌ بوجود نمی‌آید. در زمان پهلوی، استاد شهریار یک حیدر بابا سرود و امروزه می‌دانیم که چه اشعار زیبا و دل‌ انگیزی است.

چند صد یا شاید هزارها شهریار در این آذربایجان به نظر شما می‌توانست به وجود بیاید اگر امکان و آزادی تحصیل و درک و شناخت و پرورش استعداد زبان مادری خود را داشتند.

کودکان را در کنار آب نگاه داشتن و به آنها گفتن که شما شنا بلد نیستید، راه چاره نیست، شنا با دل‌ سپردن به دریا آغاز میشود.

از دوستی‌ که مثال زبان ماأئوری نیوزلند را نوشته بودند هم بی‌ اندازه سپاسگزارم.

آنچه هست و غیر از آن نیست آنکه روزی زمستان خواهد رفت و رو سیاهی به ذغال خواهد ماند. رو سیاه آنکه حق ملتی را انکار کند.

روزی ماهی‌ سیاه کوچولو به دریا خواهد رسید.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

یوسف گرامی، از یاد آوری شما ممنونم. بله «ترکها» هم مینامند.نوشته ی خود را تکمیل میکنم.در ضمن «آذری» نامیده شدن ما عمدتاً به مجموعه نظریه ی « آذریسم ِ پهلوی -اسلامی» مربوط است که تئوری زبان آذری کسروی از اصول آن است.و پیش از حکومت اسلامی کم و بیش رایج بود. پیشنهاد شما را خواندم . روش ما «نقد روشنگرانه ی همه مسایل» است. که «تاریکی ها شاید اندکی روشن شوند، و این به حقیقت یابی نسبی و آموزندگی نزدیکتر است». روش ما علمی ست. چرا که همه جوانب و بخشهای پدیده را بررسی و نقد میکنیم. «هم دیگران را ، و هم خود را». این به «روشنگری که هدف ماست بیشتر خدمت میکند تا روشهای دیگر. شخصاً خوشحالم که چنین مطالبی در سایت «مورد نقد و بررسی» قرار میگیرد. تمرین «ورزیدگی» ست. ورزش فکری نظری ست. خود و دیگران را بشناسیم. کم احترامیها را هم متحمل میشویم و متذکر. که نقطه قوت است.

نوشته شده توسط: Anonymous

گفته های آقای طباطبائی نیازی به پاسخ ندارد چرا که نه بار علمی دارد نه فرهنگی بلکه نشان از شیفتگی به فرهنگ غالب که در اکثر روشنفکران ایران دیده میشود شیفتگی به فرهنگ فارس زبانان در ایران و انگلیسی زبانان در خارج.
فقط یک یاد آوری برای عزیزانی که حرف ق را بیان میکنند عزیزان حرف شما مانند این است که به یک انگلیسی ربان ایراد بگیرید که انگلسیسی زبانها مثلا الو را اشتباه تلفظ میکنند و میگویند هلو .زبان فارسی اصلا کلمه ای با حرف ق ندارد و یا عربی است یا ترکی پس تلفظ درست آن را عربها و یا ترکها استفاده میکنند نه فارسها که دو حرف غ و ق را مثل هم تلفظ میکنند

نوشته شده توسط: Anonymous

فرصت استثنائی برای اخوان المسلین و مصر است، اگر اخوان المسلمین بیانیه ای صادر کند. در این بیانیه ضمن پایفشاری بر این که محمد مرسی رئیس جمهوری است که در یک انتخابات آزاد و قانونی برگزیده شده و برکناری او کودتا بوده است، اما به خاطر مصر و آینده دمکراسی از برگزاری انتخابات جدید ریاست جمهوری و پارلمان مصر استقبال می کند. به این شرط که مرسی و سران اخوان همه فوری آزاد شوند، حزب آزادی و عدالت به فعالیت سیاسی خود ادامه دهد، رسانه های اخوان المسلین حق فعالیت پیدا کنند و کمیته حقیقت یاب در باره عاملان زدوخوردهای اخیر و کشته شدن افراد تشکیل شود. تاکید کند که در دولت انتقالی شرکت نخواهد کرد اما با جدیت در حوزه سیاسی فعالیت های خود را از سر خواهد گرفت برای حضور در انتخابات آینده. ااگر اخوان المسلین این سیاست را اتخاذ کند، بی تردید نقش مثبت و سازنده ای در فرآیند دمکراسی در مصر و منطقه بازی خواهد کرد.

وگرنه به دام رادیکالیسم خواهد افتاد و به رادیکالیزه شدن جامعه مصر و بالابردن هزینه روند دمکراسی در جامعه مصر و منطقه منجر خواهد شد. این در گروی جسارت مدنی و درایت سیاسی رهبران اخوان المسلین دارد. به این معنی هم هست که مخالفان اخوان نیز به مطالبات آن ها پاسخ مثبت بدهند. هرچند باید دید که فضای روان شناختی و فرهنگ اجتماعی مصر اجازه به چنین حرکتی می دهد. زیرا قانع کردن هواداران اخوان المسلمین و درک این ضرورت که چرا باید پس از کودتای نظامی علیه خود، به میدان سیاست برگشت و با حامیان کودتا همکاری کرد، ساده نخواهد بود. باید دید که سران اخوان المسلمین و حامیان کودتای ارتش از چنین درایتی برخوردارند یا نه. دعوت به مشارکت اخوان المسلمین در حکومت انتقالی وقتی سران آن در زندان اند، خیره سری سیاسی است. در هر حال این زخمی است بر پیکر نحیف دمکراسی در مصر که به این زودی ها مرهم و شفا پیدا نخواهد کرد. اما نشانه درایت و پختگی سیاسی و فرهنگی یک ملت است.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

ناثر ناسری گرامی، با پوزش از شما، اصلاحش کردم.

نوشته شده توسط: Anonymous

عربستان سعودی و امارات متحده عربی اعلام کرده‌اند که جمعا کمک‌هایی به ارزش ۸ میلیارد دلار به صورت بلاعوض، ودیعه نقدی، وام و فراورده‌های نفتی، به مصر ارائه می‌دهند. عربستان سعودی مهد دمکراسی در جهان اسلام و منطقه به یاری مصر بلازده برمی خیزد و منابع مالی در اختیار نیروهای دمکرات و دولت دمکراتیک برخاسته از کودتا قرار می دهد. سخاوت آل دمکرات سعود تا آن جا است که پاره ای کمک های مالی او بلاعوض است. اقتصاد زمینگیر مصر به این منابع نیاز فوری دارد و به ایجاد اقتصاد دمکراتیک مصر کودتازده یاری خواهد رساند. آل دموکرات سعود ضد اخوان المسلمین ضد دمکرات بود و اینک به ارتش و دمکرات های مصری پاداش وفاداری آنان را به قبله گاه دمکرات های نوین یعنی آل سعود اهدا می کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ناثرناسری مسئول پیامها
مسئول عزیزپیامها،چه بموقع وناآگاهانه اسم بنده راکه ناسری است شما بغلط واشتباه تلیپی ناصری نوشتید واین دقیقآ اشتباه تایپی است.لطفآ ضمن تصحیح اشتیاه تایپی خود،درموردتحریف وجعلیات کرمی ازاشتباه تایپی صحبت نکنید.من برای ختم موضوع پاراگراف جعلی کرمی وپاراگراف اصلی را درکنارهم میگذارم،تا تحریف کننده وجاعل بیشترازاین افشاءشود.وچون بنابمقررات سایت مدیریت نمیتواندنوشته ها راتغیردهد،پاراگراف اصلی وجعلی درکنارهم بمراجعه کنندگان نشان میدهدکه با چه آدمهای.... روبرویند.البته پیام آخری این موجود نژادپرست بخوبی نشان میدهد که بچه روزی ازاستیصال وسقوط اخلاقی افتاده است.

برای چندمین بارمتذکرمیشوم که برخلاف گفته کرمی که بعدازاینهمه افشاگری برای خودفریبی هنوز ازدواشتباه میگوید،اشتباهات واغلاط گرامری وتحریفات هماطوریکه شماره گذاری شده اند در8 مورداست . اول پاراگراف اصلی:
Ich, Darius, der Großkönig, der Köning der Köninge aus arischem Stamme…« - diese Zeilen ließ Darius, einer der Begründer des persischen Reichs, vor gut 2500 Jahren in einen Fels hauen. Für die Iraner ist die arische Herkunft kein Mythos, sondern ein Tatbestand, der bis in die Vorgeschichte zurückverfolgt werden kann. Den Archäologen zufolge soll die nomadische Gruppe der Arier vor 4000 Jahrenvon den Steppen westlich des Urals nach Indien und vor 3000 Jahren in den heutigen Iran gezogen sein. Kein Wunder also, dass die Iraner die europäische Bezeichnung »Persien« nie übernommen, sondern ihr Land stets als »Land der Arier« (= Iran) bezeichnet haben .
واین هم پاراگراف جعلی کرمی در8 مورد:
Ich, Dariush1, der Groß König2, der König der Könige aus arischem Stamme…. Diese Zeilen ließ Darius, einer der Begründer des Persischen Reichs, vor gut 2500 Jahren in einem3 Fels hauen. Für die Iraner ist die arische Herkunft kein Mythos, sondern ein Tatbestand, der bis in die Vorgeschichte zurückverfolgt werden kann. Den Archäologen zufolge soll die nomadische Gruppe der Arier vor 4000 Jahren von den heutigen4 westlich des Ural5 nach Indien und vor 3000 Jahren in den heutigen Iran gezogen sein. Kein Wunder also, dass die Iraner die europäische Bezeichnung Persien nie übernommen haben6, sonder7 ihr Land8 als Land der Arier(= Iran) bezeichnet haben.
هرکودک دبستانی آلمانی ودوستانیکه آلمانی بلدند بامقایسه دوپاراگراف بالا به اوج دانائی واخلاق ومنش جاعل پی میبرد.درختم موضوع ،این هم لینک صفحه 48 کتاب ماتیاس کونتچل
http://iranglobal.info/node/21249
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی‌ اگه کامنت من رو خوانده باشید خواهید دانست که من این عمل (ساختن صفحه ضدّ عرب در فیس بوک)رو محکوم کردم،اما مشکل من چیز دیگریست. من با تولید نفرت توسط خود نفرت مسئله دارم.من می‌تونم ده‌ها صفحه تو فضای مجازی به شما نشان بدهم با عناوین, من از ایرانی‌‌ها متنفرم من از فارس‌ها متنفرم و ....اما علم کردن و مهم جلوه دادن آن برای افشاندن تخم کینه تحت نوشته‌ها و بیانیه‌ها و مانیفست‌های سیاسی با نام‌های حقوق بشری و ...خود نوعی اقدام ضدّ بشریست که ایها الناس ببینید آعراب یا ترک یا فارس ها که این پیج‌ها رو ساخته اند ‌ها نژاد پرستند و ضدّ ما!!!. استفاده ابزاری و سیاسی کردن مفاهیم حقوق بشری بزرگترین خیانتی ‌ست که امثال جناب بنی طرف و شادی صدر مشغول انجام آن هستند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ابولفضل ، آق قویونولو و قره قویونلو اولا هر بار تلفظش کلی از تارهای صوتی انسان را می ساید و فرسوده می کند و خطر ابتلا به خروسک را در آنها که زبانشان ترکی نیست افزایش می دهد. دوما چند درصد مردم ایران می فهند معنی این کلمات را؟ سوما شما ها که می گویید ترکی زبان اصلی مردم آذربایجان است بفرمایید چرا مردم آذربایجان نمی توانند حرف ق را درست تلفظ کنند اما در ترکی اینهمه لغت دارای حرف ق وجود دارد منجمله همین آق قویونلو و قره قروت لو که گویا رییس قبیله چند حکومت بوده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

تعارف و رودربایستی را کنار بگزارید .در ایران دو جریان انحطاط تاریخی را بوجود اوردند.نخست دین اسلام وشمشیر ترکان.تلاقی دو سلطه فکری عرب و شمشیر ترک تاریخ ایران و خاورمیانه را تا کنون بصورت ارتجاعی و واپسگراینه رقم زده است.شیعان ترک با خشونت و وحشیگری تمام مردم ایران را تابع دین خود کردند و انقلاب اسلامی نتیجه همان تسلط قهر امیز شاه اسماعیل است. خلق و خلقها و ستم ملی و وو همه شاخ و برگ است .اصل داستان خلافت و تمامیت خواهی ترک .و دین اسلام است و این دو تا کنون لازم و ملزوم هم بوده اند. هویت ترک بدو ن اسلام معنائی ندارد و انچه اکنون در مصر و ترکیه میگذرد دال بر این ادعاست.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای خسرو خضری، میخواستم نکته ایی را به پاسخ شما اضافه کنم. در مورد انتخابات و اصطلاح "انتخاب مردم" که شما در پرسش خود به آن اشاره کردید نیز باید بگویم که اگر این انتخابات با معیارهای شناخته شده امروزی آزاد باشد و از این طریق مردم مسئولین منطقه خود را انتخاب کنند، اقدام بسیار مثبت و گامی اساسی به جلو برای احترام به رای مردم برداشته شده است. اما در جمهوری اسلامی سخن گفتن از انتخابات آزاد به خواب و خیال بیشتر نزدیک است تا واقعیت. اما همچنانکه فوقا مطرح کردم انتخاب مسئولین مناطق از اهالی آن مناطق در یک کشور دمکرات بسیار مثبت و موثر است، اما دلیلی بر تغییر تیپولوژی اتنیکی دولت ایران از تک ملیتی به چند ملیتی نیست. چند و چون تبدیل یک دولت تک ملیتی به چند ملیتی را فوقا توضیح داده ام.

نوشته شده توسط: Anonymous

گل بود و به سبزه نیز آراسته شد. آین آقای کرمی واقعا، نوبر به اصطلاح روشنفکران فارس‌محور هستند. ایشان به قدری راسیست و شونیست تشریف دارند که اسامی خاص آغ‌قویونلو (سفید گوسفندان) و قاراقویونلو (سیاه گوسفندان) را به شکل کلمه به کلمه به فارسی ترجمه کرده است.... ایشان با این خطی مشی ثابت کردند که شاگرد با استعداد دوران منحوس پهلوی هستند. و با این کارشان کاری را که حتی شونیست‌های پهلوی آن را ناشایست می دانستند شایسته تشخیص داده و در راستای انشتار آن اقدامی انجام دادند. شاید هم پیامبر دیگری است که می خواهد با این معجزه مبعوث شوند!!! هر چه قدر امثال کرمی‌ها فزونی یابد ترک‌ها در ایران به اهداف خود نزدیکتر می شوند.. بابا نوبر شونیست‌های فارس، گفتند افراطکاری کنید دیگه مثل بسیجی‌ ترمز نبر.... و الا اسامی آبا و اجدادت را مثل شما کلمه به کلمه به ترکی ترجمه می کنیم.... مواظب باش... ما هم بلدیم....

من نمی دانم شما محصول کدام تفکر متعالی هستی و در تعجبم چرا این اروپائیان ناصر کرمی را کشف نمی کنند!!!! چه می دانم شاید شما را در آب شور خابوندند تا مثل آغا روح‌الله واسه ایران آینده کادو بفرستند.....
نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا ننگ است که به عوض محکوميت اين عمل پليد ، يک عده مثل فرهاد ايرانی و امثالهم اينطوری و خيلی عريان و باز از اين عمل ننگين حمايت ميکنند، حضرات کمی بخودتان بيائيد .اگر به وظيفه انسانی خود عمل نميکنيد لااقل از جنايت و جنايتکاران حمايت نکنيد

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی سوالات شما و ایرادهایی که می گیرید منطقین و به درد یک بحث علمی می خورن. ولی وقتی پای ایدئولوژی و پروپگندا در میان باشه مطمئن باشید بی جواب خواهند موند. آب در هاون می کوبید دوست عزیز. نمی دونم اهل کجا هستید ولی برای من و همزبانهام که در زیر پای سرزمینهای ترک زبان در استان همدان، شمال لرستان و استان مرکزی زندگی می کنیم نقشه های منتشر شده به وسیله پان ترکیستها ما رو متوجه ((خطر از شمال)) و امکان سرنوشتی مشابه ارامنه و آشوریها در آناطولی در صورت تضعیف دولت مرکزی کرده. کار خراب تر از اونیه که با بحث بشه حلش کرد. ((کار دیگری باید کرد !)). به قول سعدی : برو با دوستان آسوده بنشین چو بینی در میان دشمنان جنگ--- وگر دیدی که با هم یک زبانند کمان را زه کن و بر باره بر سنگ. امیدوارم سایت محترم ایران گلوبال این کامنت رو ((به دلیل اشاره به این مسئله)) مشمول لطف همیشگیشون نکن :)

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای خسرو خضری، ضمن تشکر از پرسش صمیمانه شما، بایستی بگویم که با واگذاری مسئولیت به نخبگان مناطق مختلف ملی در ایران با دولت موجود و حاکمیت جمهوری اسلامی، هرگز دولت ایران را به یک دولت چند ملیتی تبدیل نمیکند. "دولت ایران" با تمامی مختصات آن یک دولت "تک ملتی" و تیپولوژیکان یک دولت فارسی است. در دولت ایران، هیچ زبان غیرفارسی، هیچ هویت غیرفارسی، هیچ سرزمین غیرفارسی به رسمیت شناخته نمیشود، نه در قانون اساس این رسمیت وجود دارد و نه در رفتار حاکمیت. تازه هم قانون و هم رفتار دولت در قبال ملیتهای غیرفارس در ایران خصمانه است. ایران یک کشور کثیرالملله است. بر این اساس نیز دولت ایران باید یک دولت چند ملیتی باشد. درست مثل سوئیس، کانادا و یا هندوستان و یا بلژیک. اما دولت کنون ایران یک دولت تک ملیتی فارسی است. و این در تعارض با ساختار جمعیتی ایران است. دولت

ایران با اقدام روحانی برای انتخاب مثلا یک کرد به عنوان استاندار کردستان و یا همین اقدام در آذربایجان و بلوچستان این دولت به یک دولت چند ملیتی تبدیل نمیشود، بلکه این اقدام روحانی و در واقع این اقدام جمهوری اسلامی برای تحریف افکار عمومی در میان خلقهای غیرفارس است که تحقق برابری در عرصه اتنیکی در ایران را و یا تاسیس یک دولت چند ملیتی در ایران را عقب بیاندازد و یا یا مانع از تحقق آن گردد. زمانی دولت ایران یک دولت واقعا متعلق به مردم ایران و یا ملیتهای ساکن در ایران خواهد شد که در قانون اساسی کشور هویت رسمی ترک، فارس، کرد، بلوچ، عرب، ترکمن و لر و... به رسمیت شناخته شود. و قدم مهم دیگر بر اساس آنچه که در منشور جهانی حقوق بشر و الحاقات آن آمده است، اداره مناطق ملی به خلقها ساکن آن مناطق واگذار گردد و خلقها در مناطق خود دولتهای ایالتی و ملی خود را تشکیل دهند و دولت مرکزی ایران از مجموعه این دولتهای ایالتی برپا گردد. به بیان دیگر یک نظام جمهوری و فدرال در ایران برپا گردد و دولت مرکز ایران نه متعلق به یک ملت بلکه متعلق به همه ملتهای ساکن در ایران باشد. در چنین شرایطی دولت ایران به دولت تمامی مردم آن تبدیل خواهد شد.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای ایرانخواه، چه خوب که حداقل میدانید که مقصود از مفاهیم "ملت" در این نوشته، دولت- ملت یا "دولت ملی" مورد نظر در تعاریف عرضه شده از سوی شما نیست. و چه خوب که میدانید آن "ملت" که مئدیا دولتی و غیردولتی در یک کشور استعماری به دلیل منافع خویش میخواهد تبلیغ میکند همان "دولت- ملت" یا کشور-ملت نیست. در واقع "ملت" مورد نظر شما خلاصه شده مفهوم "دولت- ملت" یا همان nation state است. اما من از "ملت" نه به مثابه یک خلاصه "دولت –ملت"، بلکه به معنی دقیق خود واژه استفاده میکنم و برای اینکه برای بعضی ها سوءتفاهم در فهم آن با "دولت- ملت" پیش نیاید، واژه اتنیک و خلق را نیز مورد استفاده قرار میدهم. و در عین حال ابدا آنگونه که شما تصور میکنید که واژه "ملت" تنها در خصوص "دولت – ملت" و یا "دولت کشور" استفاده میشود، نیست. در زبانهای غیرفارسی واژه ملت در قالب های بسیار مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. برای

نمونه تشکیلات دولتهای بدون ملت (UNPU) یا جنبشهای ملی و لباس ملی و دهها اصطلاح دیگری که نشان از همان ملتی دارد که من در متن نوشته آورده ام، دارد. "ملت" مورد نظر من تعریف آلمانی را تداعی میکند که در آن به گروه انسانی اتلاق میشود که هویت، زبان، تاریخ، سرزمین، اغلب دین و آیین مشخص و روح ملی مشترک باشند. و من در تعریف بالا نشان داده ام که فارس یک ملت، اتنیک یا خلق است. دولت ملت ایران نیز از نظر تیپولوژی اتنیکی یک دولت ملت فارسی است و با خلقهای غیرفارس ساکن ایران هیچ ارتباطی ندارد و هیچ نشانه ایی در این دولت نمیتوان یافت که نشانی از ملتهای غیرفارس در ایران را داشته باشد.

اما در مورد اصطلاح "ملت آذربایجان" که شما مطرح کرده اید، که در واقع همان "دولت- ملت آذربایجان" است، را نمیتوان در مورد خلق ترک ساکن در ایران مورد خطاب قرار داد. چون این خلق در بخش جنوبی آذربایجان یعنی آذربایجان موجود در جغرافیای سیاسی ایران دارای دولتی نیست. "ملت آذربایجان" را میتوان در مورد بخش شمالی آذربایجان که یک جمهوری در آن وجود دارد مطرح کرد.

علت اینکه شما علوم اجتماعی (در تعریف ملت، دولت- ملت، اتنیک و یا خلق) را در چنبره یک فرهنگ و یا ادبیات سیاسی دولتی محصور میکنید، واقعیت آن علم نیست، بلکه تاثیر فرهنگ سیاسی استعماری دولت حاکم ایران است، که استفاده از واژه های "ملت" یا "خلق" و غیره را مجاز نمی شمارد و آن را گناه کبیره به حساب می آورد. چه با ورود به دنیای واقعی زندگی مردم و تطبیق علوم اجتماعی بر مبنای آن ماهیت استعماری دولت ایران بیشتر برملا میگردد و در عین حال شرایط برای زندگی در عین حقوق برابر ملیتها در آن کشور بیشتر روشن میگردد. دولت ایران، فرهنگ سیاسی مورد استفاده آن با مفاهیم برابری ملی میان ملتهای ساکن در ایران در تناقض است. صحت این ادعای من را میتوان موازی بودن نعل به نعل مواضع سیاسی حاکمیتهای شاه و شیخ و انطباق کامل آن با مواضع نخبگان سیاسی فارس (یا فارس زده) در قبال حقوق ملتهای غیرفارس ساکن در ایران است. صحت دیگر سخن من در ادبیات سیاسی موازی و نعل به نعل حاکمیت سیاسی در ایران با ادبیات سیاسی نخبگان سیاسی در ایران است، که همه ملتهای غیرفارس را "اقوام"، "اقلیتهای قومی"، گاهی هم "تیره ها" میخوانند و تنها و تنها "ملت" را همان "دولت- ملت" تلقی میکنند والسلام. این همان همسانی، هم چهره ایی و هم راهی سیاست حاکمیت با نخبگان سیاسی فارس (یا فارس زده) در قبال ملتهای غیرفارس در ایران است. البته استثناهایی هم در میان نخبگان فارس وجود دارد که در این بررسی منظور نشده است. از اولین نخبه های فارس میتوان جلال آل احمد نام برد و آخرین آن که در لیست استثناها قرار میگیرد خانم شادی صدر است. مطمئنم که به تعداد این لیست به تدریج اضافه تر خواهد شد. اما من امیدوارم بودم که این لیست بدون پرداخته شدن هزینه های زیاد و دادن جانها و خونهای جوانان مردم آذربایجان اضافه میشد. وگرنه به مراتبی که هزینه پرداخت میشود، خواه ناخواه وضعیت تغییر خواهد کرد. و تجربه ده های اخیر نشان میدهد که هزینه زیاد از سوی ملتها به فروپاشی بیشتر آن کشورها منجر شده است، نمونه آن را اتحاد شوروی سابق و یوگسلاوی سابق است که هزینه های زیاد زمینه های فروپاشی آن کشورها را فراهم ساخت. در این دو کشور هم به ترتیب صربها میگفتند که یک ملت در یوگسلاوی وجود دارد و روسها هم در اتحاد شوروی چنین شگردی پیش گرفتند. اما فروپاشی هر دو کشور را دیدیم من برای جلوگیری از هزینه های زیاد در این رابطه مینویسم. اما هم درمیان نخبگان فارس و هم خود علی خامنه ایی رهبر جمهموری اسلامی بارها تکرار میکنند که" ایران با آن کشورها فرق دارد". و باید دید چرا رهبر جمهوری اسلامی با مخالفین و نخبگان سیاسی فارس (و یا فارس زده) هم نظر هستند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

يک پيشنهاد به ترک زبانهايی که در سايت ايران گلوبال کار ميکنند حالا که حدود دو- سه سال است که اقبال اقبالی هر آنچه که بر عليه مردم ترک زبان است جمع آوری و در اين سايت پخش ميکند شما نيز اخبار و نوشته های منفی بر عليه فارسها را پخش کنيد تا اقبال اقبالی متوجه شود که يک من ماست چقدر آب دارد برای مثال مقاله ای در رابطه با نقد افکار ضد زن فردوسی را پخش کنيد و يا در رابطه با کشور هم زبانش افغانستان يا تاجکستان.

نوشته شده توسط: Anonymous

تکبر در عبرات "من و رفقام"
بغیر از افشاگری که همه بلدند و شاید بهتر از شما، الترناتیو جمهوری اسلامی چیست؟ قمپزیسیون خارج از کشور.
ابتدا ادب صحبت کردن را یاد بگیرید بعد ...

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

اقبال اقبالی گرامی، درود،... از اینکه گفتگو و نظرات آقای دکتر طباطبایی را به موقع در سایت گذاشتید سپاسگزارم. این گفتگو را در آرشیو خودم ثبت کرده بودم، که شاید در فرصت مناسب نقدی کوتاه بر آن بنوبسم. جای هیچگونه شکی نیست که از دیدگاه امثال طباطبایی استقبال دمکراتیک خواهد شد. امّا خوشبینی و اطمینان زیاد به چنین افرادی در سیاست جایز نیست. چنین افرادی را باید در پراتیک و عمل زمانیکه قدرت سیاسی را در اختیار دارند سنجید. در تئوری تاریخی از این ایرندوستی ها که منافع سیاسی و اقتصادی قوم خود را هدف دارد، زیاد هست........

. کسی را میشناسم که در هر جملهء خود بنام ایران قسم میخورد ( به ایران قسم)، دست آخر در عمل مشخص شد که او در سرشت و سیاست ضد ایرانی است. علی خامنه ای کارها و دیدگاه محمد علیشاه قاجار را عملی کرد و ایران را به این روز سیاه نشاند. دو سال پیش حسن شریعتمداری فرزند آیت الله شریعتمداری گفت: مردم آذربایجان به ترکیه نگاه میکنند، و بسیار مسائل تاریخی دیگر. همین جناب طباطبایی با نامیدن ایران با نام "ممالک محروسه" بر سایر دیدگاه خود سایه افکند. محمد امینی پاگیری ناسیونالیسم ایرانی را به گروهی از تُرک تباران " سفید گوسفندان و سیاه گوسفندان" نسبت داد. محمد امینی ها و جناب طباطبایی ها آینده نگری دارند و بخوبی درک کرده اند، که ادامهء تُرک تباری و سیاست ناسیونالیسم تُرکیِ ضد ایرانی در ایران به چه نقطهء پایانی شومی و به چه سراشیبی تند تاریخی برای مردم تُرک ناسازگار در ایران ختم خواهد شد. آذربایجان نام یکی از قدیمی ترین منطقهء ایران هست، و تُرک تباران بنادرستی در میان طوایف و شاخهء تُرک تباری، قومی ساختگی بنام آذزی ساخته اند، تا سرزمین آذرآبادگان را تسخیر کنند، چنانکه با سرزمین آسیای میانه ( ترکیه امروز) هم نامی ساختگی بنام "تُرک" که در تاریخ پیدا نمی شود بر آن گذاشتند. تأکید ما قانونمندی دمکراتیک، ساختارهای حکومتی دمکراتیک، حقوق بشر ، و حقو فردی و شهروندی برای همهء ساکنان ایران است. پیروز باشید