Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

اتهامات جدی سوء رفتار حرفه يی در مورد همدستی کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل , در نقض مداوم حقوق ساکنان کمپ مطرح شده است ..........
وال استريت ژورنال: هشدار به سازمان ملل - اتهامات جدی سوء رفتار حرفه يی کوبلر


وکلای آمريکايی از شورای امنيت خواستار بازگشت فوری ساکنان به اشرف و اقدام فوری برای رفع نيازهای مبرم امنيتی ساکنان شدند

در يک کنفرانس مطبوعاتی در نيويورک اعلام شد وکلای آمريکايی از شورای امنيت سازمان ملل متحد، دبيرکل و کميسر عالی حقوق بشر از طرف مخالفان رژيم ايران در اشرف و ليبرتی، خواستار اقدام برای تأمين امنيت بيش از 3000نفر از اعضای اپوزيسيون ايران در کمپ ليبرتی در عراق شدند. با توجه به آسيب پذيری کمپ ليبرتی، اين بيانيه خواستار بازگشت فوری ساکنان به اشرف و همچنين اقدام فوری برای رسيدگی به نيازهای امنيتی فوری ساکنان است.
اين شکايت ليست طولانی از نقض آشکار منشور ملل متحد، قطعنامه های شورای امنيت سازمان ملل متحد برای تأسيس و تجديد يونامی، و دستورالعملهای مربوطه توسط کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل در رابطه با نحوه رفتار با پناهجويان و افراد مورد نگرانی را نشان می دهد.

در اين کنفرانس مطبوعاتی آقای بومدرا به شدت از مارتين کوبلر به خاطر جابه جايی اجباری مخالفان رژيم ايران از اشرف به کمپ ليبرتی انتقاد کرد. آقای بومدرا گفت: ”موارد نقض مداوم حقوق بشر که بر ساکنان ليبرتی تحميل شده است، قابل پيش بينی بودند. در اواخر سال 2011، کوبلر حاضر به ارائه دو گزارش به سفارش سازمان ملل متحد در عراق برای بررسی آمادگی کمپ ليبرتی برای پذيرش هزاران نفر از افراد به صورت امن نشد. نخستين گزارش می گفت کمپ استانداردهای بين المللی را برآورده نمی کند. و دومين گزارش نيز می گفت اين کمپ در برابر حمله هوايی آسيب پذير است. کوبلر گزارشها را به خاک سپرد و به جامعه ديپلوماتيک و سازمان ملل متحد در نيويورک و به خود ساکنان گفت کمپ ليبرتی آماده نقل مکان و امن است.

علی تسليمی، رئيس انجمن ايرانيان مقيم آمريکا در نيويورک و نيوجرسی، که دارای دو برادر در کمپ ليبرتی است گفت:“ سازمان ملل متحد و ايالات متحده بايد بدون تأخير برای بهبود شرايط در ليبرتی دست به کار شوند. ما خواهان آنيم، همان طور که نزديک به 100 قانونگذار ايالات متحده خواسته اند، ساکنان به اشرف بازگردانده شوند، که از لحاظ امنيتی و حفاظت آنها نسبتاً امن تر است. وضع موجود غيرقابل ادامه است، غيرقابل قبول است، و اگر اقدام فوری نشود، تنها از دست دادن جانهای بيشتر را تضمين می کند»

در شکايت ارائه شده از سوی ساکنان آمده است:
شورای امنيت بر اساس فصل هفتم شرح وظايفش که به تمديد کار يونامی می پردازد، بايد خواستار بازگشت فوری ساکنان ليبرتی به اشرف شود و کمپ اشرف را به عنوان يک کمپ پناهندگی با پرچم سازمان ملل تحت کنترل کميساريای عالی پناهندگان ملل متحد اعلام کند.
بان کی مون دبيرکل ملل متحد، بايد شخصاً يک تحقيق جامع را در رابطه با سوء عمل های نماينده ويژه اش کوبلر شروع کند.
نظر به شرايط اورژانس موجود، کميساريا بايد استاتوی پناهندگی را به تمامی ساکنان به صفت گروهی بدهد و طبق شرح وظايفش مسئوليت تمام عيار ساکنان اشرف و ليبرتی را به عهده بگير و حفاظت بين المللی آنها را تأمين کند.
کميساريای عالی حقوق بشر ملل متحد بايد يک تحقيق مستقل و بی طرفانه را در ارتباط با نحوه برخورد سازمان ملل با وضعيت اشرف و ليبرتی آغاز کند و از رسيدگی به شکايات مکرر مطرح شده از جانب ساکنان در مورد اعمال يونامی اطمينان حاصل کند.
به دنبال تکميل تحقيقات مقتضی، اشخاصی که اعمال ناشايستشان مسجل شد بايد در مقابل عدالت قرار بگيرند.
نوشته شده توسط: Anonymous

مارتين کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل ,جهان را فريب داد و مخالفان رژيم ايران را به زور به زندان ليبرتی منتقل کرد
بيلان: سه حمله موشکی با 10 کشته و 170 مجروح
ديگر بس است!
............روزنامه مترو - فراخوان به ملل متحد و آمريکا - مجاهدين را از ليبرتی به اشرف برگردانيد


نمايندگان يک ميليارد مردم جهان در 5 قاره شامل 20 اکثريت پارلمانی به برگرداندن فوری مجاهدين ازليبرتی به اشرف با توجه به بحران امنيتی فراخوان داده اند
5ماه پس از اولين حمله موشکی به ليبرتی در فوريه گذشته، دولت عراق از دستيابی به حداقل امکانات امنيتی مورد نياز که ساکنان حاضر به پرداخت هزينه آن هستند، جلوگيری می کند.

درخواستهای فوری امنيتی عبارتند است از:
برگرداندن تی والهای حفاظتی
آوردن سنگرهای حفاظتی
انتقال کلاه خودها و جليقه های حفاظتی از اشرف
انتقال حداقل امکانات پزشکی از اشرف
دادن اجازه ساختمان سازی در کمپ ليبرتی
افزايش فضای کمپ ليبرتی
نمايندگان منتخب يک ميليارد از مردم جهان از 5قاره شامل20 اکثريت پارلمانی با صدور بيانيه هايی به خاطر بحران امنيتی در ليبرتی خواستار انتقال فوری مجاهدين به اشرف شده اند.

اعضای سازمان مجاهدين خلق ايران در اشرف که مخالفان رژيم ايران هستند، با فريبکاری مارتين کوبلر نماينده ويژه دبيرکل و تحت اجبار حکومت عراق به زندانی به نام کمپ ليبرتی که فاقد کمترين الزامات امنيتی برای ساکنان بی دفاع بود منتقل شدند. در حملات موشکی که توسط شبه نظاميان رژيم ايران صورت گرفت، 10تن از ساکنان کشته و بيش از 100تن مجروح شده اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت دوم پیرامون """ چرا آسیای مرکزی از بعد استراتژیکی برای محور‌های قدرت جهانی‌ با اهمیت است؟ """ با وجودیکه عراق در حال پر کردن جای ایران در بازار صادرات نفت و گاز است این کشور به شدت "" بی‌ ثبات "" است. با سقوط اسد، بی‌ ثباتی عراق بیشتر نیز خواهد شد. تفکر فارسی‌ و شیعه ایزم از نوع فارسی‌ ایران را منزوی خواهد کرد، در صورت هر گونه حمله اسرائیل به ایران، این کشور تا دهه‌ها از "" لیست کشور‌های صادر کنندهٔ نفت و گاز "" حذف خواهد شد. روسیه و پوتین هم اکنون بر روی حذف ایران از بازار صادرات نفت و گاز حساب باز کرده اند. تحولات آینده نشان خواهد داد در افول جایگاه خاورمیانه در بازار صادرات نفت و گاز دنیا، آسیای مرکزی و قفقاز به عنوان یک "" جایگزین با ثبات "" سر بر خواهند افراشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

کنفرانس وکيل جرد گنسر و استشهاد طاهر بومدرا درباره زير پا گذاشتن قوانين توسط يونامی و شخص مارتين کوبلر

جرد گنسر:
با تشکر از همه که در اين جا برای اين بحث امروز صبح در مورد وضعيت در کمپ ليبرتی و کمپ اشرف در عراق به ما پيوستيد، . اسم من جرد گنسر است، من يک وکيل بين المللی حقوق بشر، با شرکت استراتژی پرسئوس هستم، و امروز صبح ميزگرد را اداره می کنم. ما سه سخنران مختلف داريم، و در مورد طيف وسيعی از مسائل که به دليل اين شرايط پيش آمده و فوريت برای شورای امنيت سازمان ملل متحد برای اقدام و تجديد مأموريت يونامی در 24 ژوئيه صحبت خواهيم کرد.
ما امروز، هم طاهر بومدرا، که سه سال برای کوبلر، با يونامی در عراق، کار کرد را داريم که قادر خواهد بود واقع آنچه در چند سال گذشته اتفاق افتاده را روشن کند، و نقش سازمان ملل متحد، و همدستی آن و دخالت مستقيمش در نقض حقوق بشر که عليه ساکنان کمپ اشرف و ليبرتی صورت داده است. ما همچنين اعضای خانواده برخی از ساکنان را داريم، که به صورت شخصی در مورد آنچه که عزيزان آنها طی کرده اند و در مورد تجارب خودشان در اين زمينه صحبت می کنند.

از همان ابتدا روشن بود که کمپ ليبرتی يک فضای فوق العاده کوچک بود، حدود نيم مايل مربع، کمی بزرگتر به واحد کيلومتر مربع، بدون حفاظت در برابر حملات موشکی و يا خشونت بالقوه ديگری که می تواند بر ساکنان اعمال شود. تمام امکانات حفاظتی امنيتی که هنگام حضور آمريکاييها در کمپ ليبرتی بود، همه از کمپ خارج شده بود، تمام تی والهای 4متری به خارج از کمپ و به معنای واقعی کلمه در پيرامون کمپ برده شده بود و شرايط وحشتناک بود. در ابتدا عراقيها مانع تحويل دهی صدها سيستم تهويه مطبوع شدند، ژنراتورها با ظرفيت منفی 20 الي30٪ کار می کردند و در يک روز معمولی در بيرون 110 درجه بود، و قولهای داده شده در مواجهه با اين وضعيت، به وضوح، وقيحانه توسط سازمان ملل متحد نقض می شدند. بنابراين، اجازه دهيد در مورد اين که امروز کجا هستيم بحث کنيم. در سال گذشته 3 حمله به کمپ ليبرتی بود، امروز حدود 3100نفر از ساکنان در اصل قرارگاه اشرف در کمپ ليبرتی هستند. حدود 2000نفر از آنها توسط کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل، مصاحبه شده اند، به حدود 1500نفر گفته شده است که آنها پناهندگی دارند، اما به هيچ کدام داده مدارکی داده نشده، مدارکی که آنها در واقع پناهنده هستند، داده نشده است

قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل متحد که يونامی را تأسيس کرد در مورد مأموريت يونامی برای ترويج و حفاظت از حقوق بشر صحبت کرد، و همچنين در مورد نياز برای بازگشت امن و منظم پناهندگان و برای امنيت و حفاظت آنها صحبت کرد. البته، اين آن چيزی نيست که با ساکنان کمپ ليبرتی در جريان بوده است. دستورالعملهای کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در حمايت از پناهجويان، توضيح می دهد که ده دستورالعمل که با پناهجويان در هر نقطه ای از جهان چگونه بايد برخورد شود، وجود دارد. وقتی شما به ليست کامل 10 دستورالعمل نگاه می کنيد، و کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل به معنای واقعی کلمه در سال گذشته اين دستورالعمل را تبليغ کرده، تک به تک اين ده دستورالعمل در حالی که ما داريم صحبت می کنيم دارند نقض می شوند، و کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل، در اصل، نسبت به آنچه در کمپ عمل می شود، چشمانش را بسته و وانمود می کند که حقوق اين ساکنان نقض نمی شود، و آنها دارند به وضعيت نگاه می کنند و اساساً می گويند ما می آييم و وظيفه محدودمان را انجام می دهيم که تمرکز روی مصاحبه با اين افراد است و تعيين اين که آيا آنها بايد پناهنده در نظر گرفته شوند، و مابقی مسائل که در اطراف ما است را ناديده می گيريم.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای فرهاد ایرانی، به تدریخ در مورد شما هم ناامید میشوم و هم مردد که واقعا بیل تان در کجا به آب است. هر چه در مورد سید جواد طباطبایی گفته اند بیش از سخن که نبوده است. یعنی انتقاد از یک عنصر خود باخته در خدمت نظام. انتقادهایی که مابه ازای عملی آن بیداری مردم است. یعنی به خود طباطبایی صدمه ایی وارد نمیشود و ایشان هنوز در کیفشان هستند. درست مثل خود شما. اما اگر از سیدجواد طباطبایی انتقاد شده، اما گفتار طباطبایی به انتقاد ربطی ندارد. طباطبایی در واقع مرتکب جرم شده است و جرمش با تعریف سازمان ملل نژادپرستی است. اما نه به خاطر اینکه آن تحقیر و توهین را روا داشته، بلکه بخاطر اینکه سخنان تبعیض آمیز، تحقیر کننده و برتردانستین یکی (یا ملتی) بر یکی (یا ملتی) دیگر، عملا در خدمت سیاستهای دولت حاکم بر ایران قرار گرفته و در سرکوب خلق، شنکنجه فعالین سیاسی ترک در زندان و شکست روحیه مردم برای مقابله و

مبارزه با استبداد و استعمار داخلی ایران را سبب شده است. به عبارت دیگر اگر ما از طباطبایی انتقاد کردیم، اتفاقی برای شخصی طباطبای نیافتاده است، اما تحقیر، توهین و تعرض وی عملا در استخدام سیاستهای دولت ایران و در نفی حقوق خلق ترک بسیار مفید و موثر واقع شده است. مطمئنا در همین روزها سخنان طباطبایی را برای شکستن روحیه مبارزین آذربایجانی در زندانهای جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار میدهند. شما هم که یکی از مریدان وی هستید عملا در خدمت دژخیم عمل میکنید. اینست فرق رفتار ما با طباطبایی و تاثیر رفتار ایشان در شکنجه فرزندان مردم در زندان و نتایج شوم آن. فکر نکنید، خودتان را زدید به کوچه علی چپ و کسی خبر ندارد. حرفهایی که شما ظاهرا با آرامش در میان میگذارید خیلی بو دار هستند. حتما خودتان بهتر از من میدانید. کسانیکه در خدمت شکنجه فرزندان مردم هستند، حسابشان یا کسانیکه عقاید خودشان را مطرح میکنند بسیار متفاوت است.
نوشته شده توسط: Anonymous

" پاینده باد یکپارچگی ایران اهواریی ما نگارنده: امید دانا"
این بود انشای من

نمره ۲۰

امید جان خوب بامشت محکم زدی تو دهان یاوه گویان و استکبار جهانی‌!!!

مملکته داریم:)

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی عزیز، من هم بخاطر تأخیر معذرت می خواهم. البته حرف شما ممکن است درست باشد، ممکن است هم نباشد. ولی "مبالغه" یک توجیه ناشیانه است. ببینید! اگر کسی بگوید «این رازی خیلی خر است» مسلما حرفش مبالغه یا تمثیل است. ولی اگر کسی گفت «این رازی خیلی خر است، دکتر ایکس که جانورشناس است، می تواند در اینباره نظر بدهد» آنوقت دیگر مسئله تمثیل و مبالغه نیست، زیرا هیچ انسان عاقلی برای اثبات مبالغه از یک متخصص کمک نمی گیرد. آقای اردبیلی ولی اینکار را کرده است. ایشان برای ادعایش در مورد نقص کروموزومی فارسها از متخصصین ژنتیک کمک می گیرد و می گوید:«در کل اینها بعنوان ملت مریض اند. نمی دانم مرض کروموزوم دارند. اینها را آراز [ دکتر آراز سلیمانی] خوب می دانند. [ آراز سلیمانی] خودش پزشک است و از ژنتیک خوب اطلاع دارد، همچنین اسد بیگ.» آیا هنوز هم اصرار می کنید که ایشان نژادپرست نیست؟ آیا هیچ کس دیگری را می

شناسید که برای اثبات "مبالغه" از متخصصین کمک بگیرد و آنها را شاهد بیاورد؟ البته من از شما انتظار ندارم که به دوست چندین و چندساله خودتان ایراد بگیرید و سخنان نفرت انگیزش را محکوم کنید. هدف من این است که به خوانندگان نشان بدهم در ایران متأسفانه کسانی علم مبارزه با نژادپرستی را هوا کرده اند، که خودشان افراطی ترین نژادپرستها هستند و در صورت موفقیت و بدست گرفتن قدرت دست به کشتار و شکنجه افراد دارای "نقص کروموزومی" خواهند زد و برای توجیه رفتارشان مانند رژیم نازیها دکترهای متخصص ژنتیک را هم به میدان خواهند آورد، تا نشان دهند رفتارشان عین دموکراسی و مبارزه با نژادپرستی است. بعد از آن نوبت خودفروختگانی مثل آقای طباطبایی خواهد رسید. آیا شما می توانید با سند و مدرک ثابت کنید که آقای طباطبایی "عامل و ابزار" است؟
نوشته شده توسط: Anonymous

اګر معنای پان ترکیزم برتر شمردن نژاد، ملت، زبان و فرهنګ ملت ترک آذربایجان است ، برقراری امپراطوری در سرزمینهای نامحدود توران ، برقراری حکومت اسلامی و اعمال حاکمیت اسلامی تورکها در جهان میباشد، تا بحال در جنبش ملی - دموکراتیک آذربایجان جنوبی با چنین جریانی مواجه نبوده ام . در حدود ۵۰ سال پیش در سن ۱۵-۱۶ سالګی برای اولین بار با این وا‌‌ژه آشنائی پیدا کردم. درانتشارات ‌پدرم در تبریز کتاب « ائل دایاغینیا سلام« را که اشعاری بزبان ترکی بود و از طرف مرحوم عباس بارزسروده شده بود بچاپ رساندیم. ماموران ساواک کتابها را مصادره کرده با خود بردند. در اداره ساواک پډرم را «پان ترکیست« خواندند. در جواب سئوال پدرم که«پان ترکیست« کیست و چکار میکند، ګفته بودند : هر کس که کتابی بزبان ترکی چاپ کند«پان ترکیست« هست. متاسقانه هنوز هم از طرف محافل پان فارسیستی به کسانیکه مثلا کتابی بزبان ترکی

چاپ میکنند و یا در بحثها و نوشته های مربوط به مسائل بین المللی خواهان همکاریهای اقتصادی - اجتماعی بین کشورهای مستقل ترک نشین و یا خود ایجاد اتحادیه بین ملل این کشورها میشوند مهر پان ترکیزم زده میشود. این محافل نمیخواهند قبول کنند که : اولا حق داشتن کتاب بزبان مادری حق طبیعی هر ملتی است و ثانیا در دنیای امروز برقراری همکاریهای همه جانبه و ایجاد اتحادیه ها بین جمهوریهای ترک نشین حق قانونی شناخته میشود. بعبارت دیګراین کشورها میتوانند از طریق پارلمانها و دولتهای مستقل خویش تصمیم به همکاریهای نزدیک ګرده و یا حتا زیر چتر یک سیستم واحد سیاسی دولت متحده ی جدیدی را تشکیل بدهند. تئوری پان تورکیزم اوتوپیائی که قبل از جنګ اول جهانی خواهان اتحاد همه ی کشورهای ترک زبان و تشکیل یک کشور و حکومت واحد ترک زبان بود، بیشتر در ترکیه عثمانی مطرح میشد. این ایدئولو‌ژی هیچ وقت در میان ترکهای آزربایجان بمثابه حرکت و یا جنبش اجتماعی وجود نداشته و در حال حاضر نیز مطرح نمیباشد. در رابطه با علامت «بوز قورد« معتقدم که اګر سمبل «بوز قورد« بمثابه سمبل مقاومت در مقابل سیستم دیکتاتوری حاکم بر کشور، سمبل مبارزه بر علیه تبعیضها و تحقیرهای ملی تلقی یشود، چرا باید با چوب تکفیر آنرا حرام کرد. در اینجا برای من مضمون و محتوای مبارزه حائز اهمیت است و نه شکل و فورم یک سمبل با ریشه های میتولوژی آن .
نوشته شده توسط: Anonymous

نوشتار خردمندانه و مستندی است. از نویسنده گرامی آن برای گردآوری و باز نمایی این داده های روشن، جای سپاسگزاری است.

نوشته شده توسط: Anonymous

من تقریبا تمامی‌ به اصطلاح پاسخ هایی که به دکتر طباطبایی داده شد رو مطالعه کردم جدا از اکثریت قریب به اتفاق آنها که فقط فحش و ناسزا بود آن اندک باقی‌ مانده هم تنها مربوط بود به علم راسیست شناسی‌!! و تبیین نژاد پرستی‌!!(از جمله همین نوشته جناب اصغر زاده) دریغ از یک جوابیه منطقی‌ و مستدل. آقای شاملی اینکه یک آذربایجانی اندیشه ای جدای از شما داشته باشد سریع انگ خائن و نژاد پرست و مانقورت (بماند که خود این کلمه سرشار از نژاد پرستی‌ محض است) نثارش کنیم باور بفرمایید رسم آزاد اندیشی‌ و دموکراسی خواهی‌ نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

"" چرا آسیای مرکزی از بعد استراتژیکی برای محور‌های قدرت جهانی‌ بسیار مهم است؟ """ چین برای ایجاد ثبات در ترکستان شرقی‌ یا "" سین کیانگ "" توسعه اقتصادی این منطقه را جهت حصول به "" مشروئیت سیاسی "" در اولویت قرار خواهد داد. نفوذ چین در آسیای مرکزی با عقب نشینی روسیه توام خواهد بود. چین با این نفوذ، امکان نزدیکی‌ روسیه و هند را عقیم خواهد کرد. خط لولهٔ "" تاناپ "" یا ترانس آناتولی که گاز آذربایجان را از طریق " گرجستان و ترکیه " به اروپای غربی انتقال خواهد داد، وسیلهٔ ارتباط آمریکا با آسیای مرکزی را فراهم خواهد آورد، در واقع این خط لوله، "" ادغام "" آسیای مرکزی با بازار نه تنها اروپای غربی بلکه آمریکا را تسهیل خواهد کرد، با این تحولات "" اسیای مرکزی "" به محل تلاقی "" همکاری چین و آمریکا "" تبدیل خواهد شد و جاده ابریشم احیا خواهد شد. با تکمیل خط آهن "" باکو، تبلیس و قارص ""

و امکان ارتباط آزربایجان با دریای سیاه، کشور‌های آسیای مرکزی از جمله قزاقستان نیز به این پروژه وصل خواهند شد و این خط آهن با ارتباط با چین از اقیانوس آرام در شرق چین تا اقیانوس اطلس در غرب اروپا پروژهٔ عظیم اقتصادی را عملی‌ خواهد کرد. مانور تمرین نظامی "" ترکیه و آزربایجان "" که تا ۲۸ جولای ادامه خواهد داشت آغازی برای امنیت این بزرگترین پروژهٔ اقتصادی تاریخ خواهد بود. با "" طرح اقتصادی تجارت آزاد "" بین آمریکا و اروپا، آسیای مرکزی نقطه وصل غرب و شرق خواهد بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای صالحی با سپاس از اطلاعات ارزشمند شما. گروه های تجزیه طلب بخوانند. امیدوارم هم میهنان آذری ما در ایران شمالی
نیز به زودی به سرزمین مادریشان بپیوندند.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب امید گرامی /یعنی می گی که بی بی سی حق ندارده که نام گروهی ویا سازمانی زندانیان سیاسی را اعلام بکند؟ شما داری همون اشتباه را می کنی که کمونیستها ، در اویل انقلاب می کردند بعبارت دیگر آنان از حق و حقوق زندانیان ساواکی وژنرانهای ارتش نظام شاه دفاع نمی کردند و برعکس خواهان تشدید مجازات انان بودند _ را تکرار می کنی. این موضع شما بسیار خطر ناک است . حقوق بشر کاری به ایده زندانی سیاسی ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

شخصی که با نام ناثر ناسری به کامنت من پاسخ داده بود، در حدی نیست که من با او به بحث بپردازم.جهت اطلاع خوانندگان اظهار نظر افلاطون درباره کوروش را نقل می کنم:«در دوران پادشاهی کوروش زمانی که ایرانیان درست در میانه ی راه ازادی و بندگی بودند نخست خود ازاد شدند و سپس اقوام بسیاری را بزیر فرمان بردند. فرمانروایان زیر دستان را تا اندازه ای آزاد گذاشتند و اصل برابری را رعایت میکردند. سربازان فرماندهان خودرا دوست میداشتند و با رغبت و اشتیاق به جنگ میرفتند . اگر در میان آنان مردی روشن بین بود که میتوانست پیشنهادی عاقلانه بدهد شاه براو حسد نمی برد و ابرو درهم نمی کشید بلکه اورا در سخن گفتن ازاد می گذاشت و همه کسانی را که به او پندهای خردمندانه میداند گرامی میداشت . این ازادی و همدلی و تبادل نظر سبب شده بود که کشور رشد کند و روز به روز ابادتر گردد... » کتاب قوانین بند 694 تا
700

نوشته شده توسط: Anonymous

دولت راسیست قوم حاکم از اینکه دچار چالش بقاست لاجرم فرار به جلو را میگزیند . استعمار رسوا مردگان را به یاری نمی طلبید تا طبل باطل لاطائلات صد ساله را بصدا در آورند گر خوروش رهای ملتهای دربند این ویرانسرا سرود پیروزی نوید نمیداد .مبارک باد گسستن نظام نحس راسیسم حاکم

نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب سئب من پاسخ کامئنت شما را نوشتم. متاسفانه کمی طولانی بود و امکان انتشار آن در بخش کامئنت مقدور نشد. در اولین فرصت آن را در ایران گلوبال منتشر خواهم کرد. و البته لینک اش را اینجا برایتان منشتر خواهم کرد.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای فرهاد ایران، سید جواد طباطبایی قربانی پان فارسیسم نهفته در پان ایرانیسم نیست که امروز در تعارض با زبان، فرهنگ و تمامی تاریخ و هویت ملی اتنیکی خود (ترک) عمل میکند؟ رفتار تحقیر آمیز وی علیه ملیت ترک، زبان و فرهنگ آن در چیست؟ آیا چیزی غیر از پان فارسیسم استکه عنصری چون طباطبایی را به دور از هر گونه عقلانیت و انسانیت به موضع ضدیت با خلق خودش کشانده است. آیا این غیر از از خودبیگانگی چه معنی دیگری دارد؟ رفتار طباطبایی خصومت نهفته در بطن دولت ملت حاکم علیه ملت ترک را به نمایش میگذارد. طباطبایی تنها یک عامل و ابزار است.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" از آنجائی که " توسعه " تابع حل بحران مشروئیت در یک جامعه است، نگاه " دلبخواهی " به تاریخ منتهی‌ به " انباشت تضاد " می‌‌شود """ و این جناب "" طباطبائی "" فیلسوف، روشنفکر و قلم به دست "" جامعه عقب مانده توان درک این مهم را ندارد. عینیت یافتن و تجلّی مدرنیته مبتنی‌ بر تغییر بنیادی مولفه‌های هستی‌ اجتمائی " زمان و مکان " امکان پذیر است. نگاه طباطبائی به تاریخ سیاسی نگاهی‌ "" امپراطور گرایانه "" است که احیا ایران زمین را هول "" کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت "" دنبال می‌کند. این شخص نمیداند که " امپراطوری صفوی "" در بطن "" ساخت امپراطور گرایانه "" متولد می‌‌شود، و بنا بر ساخت امپراطور گرایانه "" نیاز به گسترش قلمرو "" دارد ولی‌ با پدیدهٔ سر حدات مواجه می‌‌شود. این یعنی‌ وارد دوران جدید می‌‌شویم که "" جهان قدیم "" با "" بافت امپراطور گرایانه "" در حال زوال است. دوران قاجار نه دوران

صفویه " در بطن دنیای مدرن " رخ می‌‌دهد. در این دوره است که عباس میرزا دوران جدید را با تمام وجود "" رگ و استخوان "" حس می‌کند وقتیکه در جنگ ایران و روس میگوید "‌ای اجنبی تو چه داری که من ندارم؟ " این یعنی‌ عباس میرزا حسرت آن دوران امپراطوری را می‌خورد که دورانش خاتمه یافته، ولی‌ ذهنیت هنوز آن " ذهنیت امپراطور گرایانه "" است. "" درک این گسست "" کلید ورود به دنیای مدرن است، ولی‌ رشنفکر جامعه عقب مانده ما "" طباطبائی "" همان مشکلی‌ را دارد که عباس میرزای قرون پیش با آن سر به گریبان است. وارد دورانی شده ایم که "" حاکمیت ملی‌ "" در " ساخت دولت - ملت "" گرایش به " عقلا‌ای و غیر شخصی‌ شدن " دارد. ولی‌ طباطبائی این مهم را در نمیابد. طباطبائی مانند عباس میرزا در نمیابد که دوران قدیم غیر قابل برگشت است. و دوران جدید فقط میتواند به "" پشتوّانهٔ دولت - ملت "" مدرن که ساخت دنیای جدید است به حیات خود ادامه دهد. طباطبائی بی‌ استعداد برای دور زدن این واقعیت دست به دامن """ تفسیر و تعبیر دلبخواهی از تاریخ "" با گنده کردن ایران باستان، شاهنامه فردوسی میزند ولی‌ این در جهان امروز ما که "" دولت مدرن "" وظیفهٔ حل تضاد را " " جهت مشروعیت بخشیدن به مجودیت خود که به شدت به آن نیاز دارد دچار فلج ذهنی‌ / فکری / واقعیتی می‌کند. """ و وقتیک جامعه شناس ما این را نمیداند چه کسی‌ باید این را بداند؟ "" زود کتاب شعری را در دست بگیریم تا غرق نشویم.
نوشته شده توسط: Anonymous

خداجون ..توهمه موجودات روی کره زمین رو آفریدی و حتما" نمی تونی تحمل کنی که آفریده های اسلام دوستت در اردوگاه عراق زجر بکشن ...لطفا" زود یه آخوند خمینی جدید و البته دوست دار بنی صدر و رجوی در پاریس خلق کن و با ایرفرانس بفرستش ایران که اشرف مخلوقاتت "مجاهدین خلقت" در خارج ازکشورایران ویران ودر اردوگاه عراق و یوگسلاوی و فرانسه و اردن و امریکا دربدری نکشند...و تا هنوز از پیر شدن نمردن بتونن در مجلس و ادرات دولتی و بانک ها رو صندلی بشینن.. حجاب اسلامی هم دارن و نمازهم برات می خونن و درست مثل اونهائی که دوست داری ....خدایا یالله دیگه !!اینها همان هائی هستند که در کشتارواعدام کردن ده ها ایرانی همدست و بادمجون دور قاب چین آخوند خمینی بودند !!

نوشته شده توسط: Anonymous

محضر گرامی، محقق و دانشمند ارجمند، جناب آقای " اسماعیل آلبایراق " ، با سلام و تحیت برای طول عمر جنابعالی، بنده اولین بار است که با آثار گرانبهای شما آشنا میشوم. و با اندکی دقت نظر در آثارتان ، بنظر میرسد که دامنه تحقیقات و فحص و بحث، و همت نظر جنابعالی در نوشته تان، دارای اطلاعات وسیعی برای خوانندگان تیز بین میباشد. و برای نسل پیر و جوان آذربایجان ، در جهت شناخت افراد، و پدیده ها، حاوی اطلاعات مهمی است. جنابعالی که در این راه گام پیش نهاده اید، و بعنوان مبارزی خستگی ناپذیر، قهرمانانه زحمت میکشید، و عمر گرانمایه خود را، در این راه پر خطر، مصروف میدارید، شایسته است، برای هر چه نمایان ساختن چهره خطرناک "پانترکسیم آذربایجان" که از نظر کنجکاو، و شامخ جنابعالی، بظن قوی، کل ایران و منطقه را تهدید میکند، راه چاره ای اندیشیده شود، و با فاش ساختن این پدیده خطرناک، که تمامیت ارضی، ایران را

تهدید میکند، با چاره اندیشی مدبرانه ای که در شما احساس میشود، ایران عزیز را از هجوم پانترکهای آذربایجانی، نجات دهید. شما به عنوان پرچمدار این مبارزه، به عنوان "ستارخان" زمان، حمایت تمام گروههای ملی، و ایراندوست را پشت سر خود خواهید داشت. خوشحالی ما ایران دوستان، وعاشقان وطن، این سرزمین اسطوره ای، و مقدس نیاکان ما، با تاریخ و تمدن کهن، و فرهنگ والا، که فرزانه گانی، مثل جنابعالی را در دامن پر مهرخود، پروریده است، مایع افتخار ملت عزیز ایران و حتی جهان میباشد، و از این جهت است که، فرد دانشمند، غیور، و قهرمان مبارزی، از خطه آذری، این فرزند سلاله پاک آذربایجان، یادگار غیور ترکان، که با متانت و فاکت، و مدارک کافی ، و ادله محکم صحبت و اظهار نظر میفرمائید، و با تحقیق و جستجو، و تلاش شبانه روزی خود، دشمنان ایران را، روز به روز رسوا میکنید، بجاست که در یک دفتر جدا گانه، اسامی تمام سازمانها، تشکیلاتهای مخفی، گروه های پانترکیسم آذربایجانی، و ارگانهای ترورآنها، و اسامی تک تک افراد را، که به ترور گروهای اتنیکی دیگر دست زده اند، و جو خفقان و دوران سیاهی را در طول قرن، بر ملت عزیز ایران، و ایران عزیر تحمیل کرده اند، بپر دازید. و برای روشنگری نسل جوان ایران، بطور مشخص لیستی را، به جامعه مطبوعات ارسال فرمائید، که تمام جهان و مردم منطقه، از جنایتهای، بیرحمانه، "پانترکیسم آذربایجان" که جنابعالی با ذکاوت، و هشیاری ، خطر شیوع آن را، مدام گوشزد میفرمائید، مطلع شوند، از این رو لازم است، بطور مستند اعلام بفرمائید که در طول صد سال گذشته تا حال، یعنی چه در زمان رضا شاه کبیر، چه درزمان محمد رضا شاه پهلوی، و چه در زمان حضرت آیت الله خمینی،:
1.در چه تاریخ، در چه شهر، و یا استانی، تحت کدام نامی، در خطه آذربایجان، و یا سایر مناطق ایران، تشکیلاتهای "پانترکیستی آذربایجانی" پایه گذاری شدند.
2.اسامی این تشکیلاتها، تاریخ و مکان فعالیت آنها، که بصورت دسته جات، و یا گروه های ترور، و رعب وحشتی را که ایجاد کرده اند، برای آگاهی همگان، بطور مشخص علام بفرمائید.
3. نام پایه گذاران، و گردانندگان، و زمینه های حمایت های مالی آنها را، بطور دقیق، با نام و نام فامیلی ایشان را، بصورت لیستی جدا گانه، دراختیار عموم قرار دهد.
4. کارهای ضد ملی، تروریستی، و آشوبگری گروههای "پانترکیستهای آذربایجان" را، که در دوره های مختلف تاریخی، در ملا عام به ترور اشخاص، و یا رجال برجسته دولتی اقدام کرده اند، اعلام بفرمائید.
5. محل وقوع فجایع، و تاریخ خونبار حوادثی را، که پانترکیستهای آذربایجان ، مسبب آن بوده اند، با ذکر نام آن منطقه، و نام تشکیلات مربوطه ، رهبران و گردانندگان آن را، برای آگاهی عموم انتشار دهید. تا جامعه ایران و منطقه، از متن کتاب و بیانات افشاگرانه جنابعالی اطلاع دقیق داشته باشند، و بر ملت عزیز ایران مسجل شود، که فرزند دلاور، و لایقی مثال شما آقای " اسماعیل آلبایراق" ، با شجاعتی کم نظیر، و افتخار آفرین، مسئولیت این امر مهم را، بر دوش ستبر خویش، بطور خستگی ناپذیر حمل میکند، و در این راه پرخطر، از درگاه ایزد منان، برای وجود نازنین جنابعالی، صحت و سلامتی همیشگی، مسئلت دارم. با درود های برادرانه، سبحان آریان
نوشته شده توسط: Anonymous

vaghean moteasef shodam ama agar kasi be dobal haghighat ast be donbal mojde asgari bazjooye vezarat etelaat beravad albate tama madarek nazde sefarat kanada ojood ast ama chera sokoot ///////////////////////////////

نوشته شده توسط: Anonymous

هیچ ملتی را در دنیا نمی شود پیدا کرد که در خانه خود با فرزندان خود بزبان ملتهای دیگری حرف بزند تا فرزندانش را بدست خودش بی هویت کرده و آسیمله کند، این خود یک دلیل مدللی است که پانفارسیسم چنان بلائی بر سر والدین ملت ترک آذربایجان آورده اند که آنها با دستان خود، کودکانشان را آسیمله و تقدیم پانفارسیسم می کنند، آری جنایات ٢١ آذر و محرومیت های افتصادی بعد از آن محصولی جز این نمی توانست داشته باشد به فقر قاراداغ امروز نگاه کنید،

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب seeb تاریخ ایران- درواقع جعل تاریخ بنفع ملیت خاص درصدسال اخیرشروع شده است در1100 سال اخیرایران مملکت ترکان بوده وکوچکترین اثری ازهیچ سرکرده وسلطان وشاه فارسی دراینجا نیست وحشیان خاخامنشیان اسلاوتبارقوم یهود( البته درآنموقع همه یهودی بودند وبودیم) اگرایرانی بودندفردوسی که ازپشه کوهی ساخته است حتمآ اسمی ازآنهامیبردپس اینکه درشاهنامه نیستندیعنی ایرانی نبودندواین تاریخ کذائی صدساله توسط مزدوران خارجی نوشته شده وبوسیله تنی چندقلم بمزدوطنی بیسوادبفع ملت حاکم ترجمه شده اندبطوریکه رشوه بگیرهادرزمان تاجگذاری افشا شدندوقبل ازآن هم تعدادی ازاین مورخین بخاطر دزدی های آثارباستانی ترد واخراج شدندمثل گیرشمن یهودی/آلمانی آمریکائی تبار.آیا میتوانید کتابی معرفی کنید که تاریخ قبل ازصدسال داشته باشد واسمی ازاین وحشیان خاخامنشی اسلاوتبار داشته باشد؟مگرتورات که کورش راپیامبریهودمعرفی کرده است.

البته فراموش نکنید که ملت حاکم در1100 سال درایران کوچکترین تاریخ پیوسته نداردوبوسیله کوتای 1299 انگلیسی بقدرت رسیده وجعل تاریخ هم ارهمین موقع شروع شده است.همین تاریخ کذائی که پورپیرا ربا هشت جلد کتاب وچندمقاله ویادداشت تمام آثارصدساله هزاران جلدی را شست وسیفون راکشیدوکسی تا کنون جوابی بجز بد وبیراه ننوشته است.
نوشته شده توسط: Anonymous

پان فارسیسم استمرار همان دشمن و عدو خیالیست که هر ایدئولوژی به شدت نیازمند آن است بورژوا, استکبار و شیطان بزرگ و حال پان فارس‌ها (در مرام قوم گراها با پوششی از مدرنیته و اصطلاحات امروزی و حقوق بشری ) که نسبت به ایدئولوژی‌های گذشته بسیار هم ارتجاعی تر و مستعد جنایت و خونریزی بیشتریست چون اینجا مساله اصلی‌ نژاد و تبار و خون هست که جای آرمان‌های پوچ و غیر واقعی رو گرفته. کثیف‌ترین جنایت‌های تاریخ از همین تفکر نشات گرفته

نوشته شده توسط: Anonymous

نویسنده محترم مقاله در بررسی تاریخ ایران باستان به ویژه سلسله هخامنشی به سه منبع استناد کرده اند: «دوازده قرن سکوت» ناصر پورپیرار، مقالات جواد هیئت و مستند «تختگاه هیچکس». جواد هیئت یک پزشک جراح است و در زمینه تاریخ نیز صاحب نظر است ناصر پورپیرار نیز نه در زمینه تاریخ و نه در هیچ زمینه دیگری تخصص آکادمیک ندارد و البته نظریات تاریخی ایشان منحصر به فرد است. از خوانندگان محترم تقاضا می کنم اگر کتاب مقاله و یا سند معتبر دیگری که نظریات پور پیرار را تایید کند می شناسند ،معرفی کنند . اسناد تاریخی زیادی در رد نظریات پور پیرار وجود دارد. خواهشمندم اسناد تایید نظریات او را معرفی کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار عزیز، با تشکر مجدد. در واقع من با کامنت آخرم می خواستم به گفتگو پایان بدهم، ولی دور از ادب دیدم که کامنت زیبای شما را بی جواب بگذارم. قبل از هرچیز شاید ذکر چند نکته برای تفاهم بیشتر بی فیده نباشد. منظور من از اینکه «هرکدام حرف خودمان را می زنیم» این بود که ما ظاهرا هردو مشغول بازی پینگ پنگ هستیم، ولی سر دو میز جداگانه و نه با همدیگر. ما گفتگو می کنیم، ولی نه باهمدیگر.امیدوارم منظورم را بهتر رسانده باشم. "همذات پنداری" تا جایی که من می فهمم، ربطی به "ذات گرایی" ندارد. همذات پنداری همان Identifikation است که در کنار Reflektio و Projektion بخشی از واکنش ناخودآگاه ما به پدیده ها را بیان می کند، تکیه اصلی بر روی "ناخودآگاه" است. ایکاش روان آدمی واقعا به همین سادگی بود و پیچیدگی نداشت و انسان می توانست به صرف عدم اعتقاد با "ذات" جلوی همذات پنداری ناخودآگاه خودش با انسانها و پدیده ها را

بگیرد! می بینید که جهان شما در این مورد هم محلی بهتر برای زندگی است. و سوم اینکه "نگریستن به فراسوی گنداب" یک ایده آل است و بسیار قابل احترام، ولی شرط اول گذر از گنداب شناخت صحیح و بی پرده آن است. ما نمی توانیم به صرف اینکه "سرطان" یک واژه هراس آور و ناامید کننده است، به بیمار بگوییم تو سرماخورده ای، نمی توانیم بگوییم ما از "سرطان" استفاده نمی کنیم و بجایش می گوییم "اختلال سلولی"، نمی توانیم چون "مرگ" واژه نفرت انگیزی است، بجای آن به مریض بگوییم "مشارکت شما در زندگی کمتر خواهد شد"اینها از نظر من وسمه بر ابروی کور است. آرزوی ما نباید چشمانمان را بر دیدن واقعیت کور کند. نمی شود در جامعه ای (منظورم فقط جامعه به مفهوم عام آن نیست، منظورم فعالین "مثلا" اپوزیسیون هم هست) که دروغ و فریب در آن نهادینه شده دل به آرزوهای زیبا و آرمانهای دوست داشتنی خوش داشت. پزشکی که به مریض سرطانی اش می گوید "سرطان کلمه بدی است، پس من می گویم تو سرما خورده ای"، مسلما خدمتی به آن بیمار نکرده است. انسان بدون آرزو می میرد، ولی کسی که واقعیت را ندیده بگیرد، هرگز به آرزوهایش نخواهد رسید. با تشکر دوباره
نوشته شده توسط: Anonymous

نمیدانم چرا هیچ وقت یک کرد زبان ، فارس زبان یا عرب زبان پان ترک نمی شوند و یا چرا ترک زبان ها پان کرد یا پان بلوچ نمی شوند، اما تا دلتان بخواهد ترک و کرد و عرب و.... پان فارس!!!! پیدا می شود. کسروی و ارانی و تقی زاده در گذشته و داریوش فروهر همین چند سال پیش، سید جواد طباطبایی هم که امروز، محمد ارسی را هم که چند وقت پیش پنبه اش را زدید کاظم موافق هم که در همین سایت است و عرب پان فارس!!! است. واقعا که عجب پدیده ایست این پان فارسیسم!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه جناب احسان یارشاطرودوستانش درترویج ورشد وتکامل فرهنگ فارسی میکوشندبسی قابل تقدیراست وباین خاطر اسم این نشریه باید دانشنامه!!!« فارسیکا»باشد ونه ایرانیکا ، که کوچکترین نشانه ای از زبان وفرهنگ کردی،ترکمنی ،بلوچی، عربی ،ترکی نیست.آیا این حقه بازی وخودفریبی،اوج شونیسم وزیاده خواهی نیست؟ مگردرایران فقط زبان وفرهنگ فارسی وجود دارد؟امیدوارم جناب رازی که از طرح صحیح مسائل غیر فارس زبانان راضی نیست ودنبال گربه سیاه ناموجوددرتاریکی است،به آقای یارشاطرودوستان پریشان خاطریادآوری نماید که اسم «فارسیکا »برازنده این نشریه است ونه ایرانیکا

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر فرصتی شد توضیح خواهم داد چرا و چگونه "" تفسیر و روایت دلبخواه از امور تاریخی "" جامعه امروز ایران را به ورطهٔ پرتگاه کشانده، اینکه چگونه این "" طرز نگاه به تاریخ "" فرایند و پروسه " دولت مدرن " و " هویت مدرن " را در ایران و جامعه فارسی‌ دچار چالش‌های نابودگر و بنیان افکن کرده است. نمیدانم به وجود چنین "" امثال طباطبأیی‌ها "" قلم به داستانی به دید تردید نگریست یا کسانی‌ که "" گسست "" را به بهترین شکل ممکن فراهم خواهند آورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" توقف تئوری در عالم ذهن """ و این عاقبت "" فیلسوف عقب مانده جامعه عقب مانده است """ شما به نکات مهمی‌ اشاره کرده‌اید، اینکه روشنفکر، فیلسوف یا قلم به دست ایرانی در رجوع به گذشته کفگیرش به ته دیگ می‌خورد، به ناچار به دامن ایران باستان و شاهان کذا ئی می‌‌افتد و با ایده آلیزه کردن ایران باستان، حتئ شاهنامه فردوسی‌ دست به خلق "" تفسیر فلسفی‌ "" می‌‌زند تا "" فلسفه "" را پای تراوشات ذهنی‌ شاعری "" قربانی "" کند که حتی ارزش "" ادبی‌ "" نیز ندارد. این دست و پا زدن‌ها به قول شما "" اصالت امور تاریخی ""را چنان از روح یک جامعه پاک میکنند که جامعه وارد "" دوران ذهن برزخی "" می‌‌شود، این وضعیتی بدون زمان و بدون مکان است. سنگ روی سنگ بند نمی‌‌شود.هیچ فرقی‌ بین گذر از سنت به مدرنیته یا از مدرنیته به سنت وجود ندارد و در چنین شرایطی "" علمی‌ که توان فهم و درک واقعیت را فراهم بیاورد "" نمیتواند بوجود

آید، جامعه شناسی‌ نیز که مبتنی‌ بر زمان حال است قادر به طرح ""پرسش "" نمی‌‌شود چونکه جامعه در "" دوران گذار "" و بین "" سنت و مدرنیته "" آویزان گشته است.
نوشته شده توسط: Anonymous

اسلام و مسلمان معنی ازادی و ازاد اندیش را نمیدانند. مردم اسلام زده ایران بویژه زنان از اغاز تولد تا مرک همچنان برده و و کنیز اسلام باقی خواهند ماند.این موجودات زیبا و دوست داشتنی متاسفانه روح خود را به خرافات و اخوند فروخته اند و از خود بخاطر مسلمان بودن اراده و نظری ندارند.دین اسلام ارزش زن را معادل بیضه چپ مرد میداند و برای زن هیچ حقوقی در نظر ندارد.تعصب های خونین و گشتار های خانواده گی در ایران فقط به دلیل بی حقوق بودن زنان مسلمان است.این بردگی و سر سپرده گی زنان به دین و اخوند مانع از گسترش فرهنگ در خانواده ها شده است. هنوز هم زنان به روضه میروند و سفره حضرت عباس راه میاندازند.خرافات اخوندی از طریق همین زنان وارد خانه های مردم شد.
زنان تن فروش از همه زنان مومن ازادی و ازاده گی بیشتر ی دارند.نظام اسلامی کنونی و اخوند ها از پول قوادی خرج زن و فرزندان خود را تهیه

میکنند و در حقیقت رقبای سر قله و جمشید و را از سر راه برداشته و نان انها را اجر کرده و حضرات اخوند خود به شغل شریف قوادی روی اورده اند.ایا این قوادی همان د...ث در قفا نیست؟
نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب سئب، این نیز بخش از آن سیاست بسیار کثیف یک ایدئولوژی استعماریی استکه از قربانیان اش حداکثر استفاده را میکند. تازه پان ایرانیستهای غیرفارس کاسه های بیش از حد داغتر از آش اند و برای اینکه وفاداری خود را اثبات کنند حتی ممکن است خشن تر از صاحبان خود رفتار کنند. نتایج نتاهنجار حاکمیت ایده پان ایرانیسم امروز بیش از پیش آشکار شده است، اما وسعت نتایج شوم آن هنوز در پرده ها باقی است. سید جواد طباطبایی یک دیگر آن چهره های کریه همان پان فارسیسم است که طرز سخن گفت اش حکایت آشکار حقارت درونی خودش است. سخنان طباطبایی حققتا... سربالاست.

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا بسیاری از سایتهای خبری خارج کشور خصوصا بعد از تشکیل شورای ملی ستون نظرات خوانندگان را بستند.و کلا فضا را برای اظهار نظر خوانندگان به یکباره تنگ کردند. به بعضی از آنها اعتراض کردم گفتند دیدگاههای دایجون ناپلونی دارید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

""" ضرورت بازسازی جامعه مدنی در چشم انداز شکست سیاست‌های منطقه‌ای """ دولت کارامد یکی‌ از ملزومات "" ملت سازی "" در قرن ۲۱ است. ملت کارامد فرزند راستین "" دولت کارآمدی "" است که فضا را برای "" توسعه "" آماده کرده. اگر هدف "" توسعه "" رفاه مردم است این رفاه در دنیای "" جهانی‌ شده "" بالطبع نمیتواند در "" خلا "" شکل بگیرد. بنابراین اولویت یک دولت "" توسعه محور "" باید در حذف عواملی باشد که "" انزوا "" را در معادلات جهانی‌ بر یک کشور تحمیل می‌کند. با این تعریف درک "" واقعیت‌های امروز "" جامعه فارسی‌ که در حال تجربه "" ملت ناکار آمد "" بعد از تجربه "" دولت ناکارامد "" است سهل است. به نمونهٔ " ترکیه و مصر " نگاه کنیم، هر دو کشور مصر و ترکیه "" دولت‌های سکولار "" را تجربه کرده اند، چه اخوانی‌ها و چه غیر اخوانی‌ها دولت را در مصر به دست بگیرند، این دو کشور به همدیگر

نزدیک خواهند شد. همچنین کشور‌های "" شورای همکاری خلیج "" با امپراتوری مالی‌ ۴.۵ تریلیون دلاری سعی‌ خواهند کرد جای اروپا و آمریکا را در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا پر کنند. ایران و تفکر فارسی‌ و همچنین شیعه از نوع فارسی‌ با این قدرت‌ها به "" تعارضات ژئوپلتیکی "" کشیده خواهد شد. اگر جامعه مدنی را به مجموعه‌ "" سندیکاها، تشکیلات اقتصادی / اجتمائی "" تعریف کنیم که مستقل از نظام سیاسی و دولت یا سیستم به تامین منافع و مطالبات خود می‌‌پردازد در ایران و جامعه فارسی‌ این نهاد‌ها هنوز شکل نگرفته اند. این در حالیست که منطقه با سرعت تمام به سوی قطبی شدن می‌‌رود. شرق ایران با خروج نیروهای ناتو به جهنم بی‌ ثباتی تبدیل خواهد شد. عربستان و هند سیاست بی‌ ثبات کردن پاکستان را در پیش خواهند گرفت. عراق جای ایران در بازار نفت پر خواهد کرد. همه عوامل دست به دست هم خواهند داد تا پروسه "" فرار مغز "" از ایران با تشدید بحران آب در منطقه وارد دوران تاریخی اوج خود شوند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

درست است عزیز ، هر کدام از ما دیدگاه خود را بیان میکند و انتخاب را به عهده دیگری میگذارد. این هم درست است که جهانهای ما در عین اشتراک خیلی متفاوت اند. منهم مثل شما جهان عینی را که در آن، بیشتر، چشم چپ به چشم راست دروغ میگوید می پذیرم. و کشتار و ویرانیها را که با کوچکترین چیزها میتواند آغاز شود یا میشود قبول دارم. باز صحیح تشخیص داده اید که جهان من از زاویه ای آنسوی دنیای موجود است. که شاید بتوان آنرا از منظری«جهان آلترناتیو» نامید. میدانم درک رفتار جهان من سخت دشوار است. خیلی دیده ام که تعجب برانگیخته است. در جهان من دشمن وجود ندارد بل به جای آن خطا کار وجود دارد. با همه تفاوتهای ظاهری آدمها، "انسان" وجود دارد. و حق و حقوق. شناخت دنیای موجود یا به عبارت واقعی تر، گنداب، را به همراه فریادهای جگر سوز زندیاد صادق هدایت در نوجوانی پشت سر نهاده ام.

او گنداب را برایم نشان داد و من توانستم به " آنسوی آن» بیاندیشم. ماهیت پرورش یافته آدمها را زیر چتر "نظام اقتصادی-اجتماعی" فرسوده که مثل "کرمهای سفید" درهم میلولند، بشناسم. آدمی را که نخاع بچه های هوی اش را هدف سوزنهای خود قرار داده، و یا لاتی که در کوچه و محلات دمار از روزگار مردم در میاورد، یا جاجی آقایی که اکنون هم بر همه چیز ما صاحب و مسلط است؛ یا زندگی انسانهایی را که بی شباهت به زندگی یک سگ ولگرد نبود و نیست عمیقاً زیر ذره بین ببرم. و در زندگی خود چگونگیش را بیازمایم. و به همراه او مویه کنم که « در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را در انزوا میخورد و می تراشد...» . او تاب گنداب را نیاورد و نتوانست به آنسویش بیندیشد. گره این کار خواه ناخواه به پای ما نشست...نه، زندگانی تنها زندگی در گنداب نیست. این زندگی سوی دیگری هم دارد و یا میتواند داشته باشد.نیاز داریم آن را پیدا کنیم و بیافرینیم. با پرسشهای خود، با دگر اندیشی ها و دگر رفتاریها. حتماً چهره زیباتری دارد این عجوزه. باید آنرا بیافرینیم. هیچکس این زیبایی را برای ما فراهم نخواهد، مگر اینکه خود گامهایی در جهت آن برداریم . گیرم که بعضی ها از شگفتی زهره ترک بشوند.
نوشته شده توسط: Anonymous

تنها گرامی
منظور از "صفحه شما" همین سایت است.
بحث "تن دادن جامعه مصر به اراده و خواست اخوان المسلمین" نیست. شیوه تبدیل تحمیل یک اراده از طریق گفتگو به قواعد دمکراتیک است بدون حذف و ارتش.
روزنامه های دیگر آلمانی زبان هم به موضوع اقتصاد و ارتش اشاره کرده اند. از مقالات قلم می گیریم.
رابطه دین و آزادی بستگی به توازن نیروها دارد. تحول دینداران مهم تر از خود دین است.

نوشته شده توسط: Anonymous

غرب و آمریکا با این کارها بیشتر به خودشان ضرر میزنند تا به سوریها اگر غرب به اعتلاف سوریه و ارتش آزاد کمک نکند در آینده خاورمیانه محلی از اعراب نخواهد داشت و ابتکار عمل در دست القائده خواهد افتاد.حتی اگر بشار اسد پیروز شود بازهم بازنده اصلی غرب است نه اعراب. سیاست خارجی غرب عملا به قهقرا میرود این را اعتلاف سوریه هم بدرستی درک کرده و از غرب هر روز بیشتر فاصله میگیرد بر خلاف سیاست ریگان که هر روز به متحدین غرب اضافه میکرد سیاست اوباما و مرکل در اروپا و آمریکا هر روز غرب را منزوی تر و ضعیفتر کرده است. اوباما بهتر است به جای میکروفون و دهن گشادی یک کم هم از مغز پوکش کار بکشد البته اگر مغزی داشته باشد. مرکل هم به جای آن 200 میلیارد یورو که در سیاهچاله یونان ریخت اگر یک دویستم آن را به ارتش آزاد میداد الان موقعیت اروپا در خاورمیانه تحکیم شده بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

سهند عزیز سلام! متاسفم که آن مشکل شما باز هم سرجایش است. من فکر می کردم بر طرف شده و یا خدای ناخواسته اتفاقی برایتان افتاده است. عزیز برادر بوزقورد یعنی جنایت، یعنی بربریت، یعنی نژاد پرستی احمقانه. این آل بایراق بیچاره هم که اینها را نشان داده. چه شد که دوباره تب کردی؟

نوشته شده توسط: Anonymous

این هم یک بازی سیاسی واخوندی دیگروهنرپیشه وکارگردان ان مخملباف اصلاح طلب(استمرارطلب)میباشداین باباباهماهنگی رهبرفرزانه به اسرائیل رفته برای تنش زدایی ولی برای ردگم کنی ......

نوشته شده توسط: Anonymous

در بخشی از نوشتار آمده است:«...تاریخ هشتاد و اندی ساله "پان ایرانیسم" (که اسم مستعار پان فارسیسم است) و تکیه این جریان بر اریکه قدرت سیاسی در ایران بوده است. و ازسال 1332 سه حزب سیاسی "پرچمدارن پان ایرانیسم" (به رهبری محمد مهرداد) "حزب ملت ایران" (به رهبری داریوش فروهر) و "حزب پان ایرانیست" (به رهبری محسن پزشکپور) براساس این اندیشه وجود داشته است. » داریوش فروهر که یک کرد است به عنوان رهبر حزب پان فارسیستی !!!! «ملت ایران» معرفی شده است. قبلا هم که احمد کسروی آذربایجانی سرکرده همه اولترا پانفارسیست های فاشیست بوده است. سید جواد طباطبایی، فرزند آذربایجان هم با همه اعتبار علمی اش ، بلندگوی پان فارس ها است. شما را به خدا پان فارسیسم را به متولیان اصلی اش برگردانید!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

آئلیار گرامی، باز هم ممنون از جواب شما، ظاهرا گفتگوی من و شما مصداق بارز آن ضرب المثل آلمانی است که به اینکار می گوید An einander vorbeireden یعنی دو نفری که ظاهرا در مورد یک مطلب گفتگو می کنند، ولی در واقع هرکدامشان حرف خودش را می زند. با اینهمه از همصحبتی با شما خوشحال شدم، و به جهان شما، یعنی جهانی که در آن کسی دروغ نمی گوید و همه تنها سخنان "نادرست" بزبان می آورند غبطه می خورم. چنین جهانی مسلما زیباتر از جهان من است، جهانی که در آن "واقعیت موجود" با سرسختی "حقیقت موعود" را کنار می زند، واقعیتی که چهره اش چندان زیبا نیست و نتیجه اش دشمنیها و سرکوبها و کشتارها و ویرانیهاست، واقعیتی که همیشه با یک دروغ ساده شروع می شود. شاد باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

Näsle Suxte ,اگرمنظورتان نسل سوخته است ویا نازله وناسله(ناصله)اسم دخترانه ی قشنگی است وچون ناس ونس راشما تشخیص نمیدهیدپس کسیکه حتی با مدرک کلاس هفتم دبیرستان با اولین آشنائی باحروف لاتین بایدفرق نوشتن «نا ونه »رابداند
که نمیدانید،من چه جوابی بشما بدهم؟هروقت اسمتانرادرست نوشتیدبچشم !

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی،ائلیارعزیز وناصرکرمی،اینکه شما آقای ائلیاروقت گذاشته وجوابی هرچندکوتاه درموردنژادپرستی ونظرات ضدانسانی نوشته اید،باتمام مثبت بودنش ،ازانجائیکه نژادرپرستی درجوامع مترقی محکوم وتردشده است،اتلاف وقت برای شماست.جناب توکلی ،کرمی باجعل وتحریف دررونویسی یک پاراگراف 5-4 سطری مرتکب 8 اشتباه شده که با.وجودشماره گذاری ازطرف ائلیار ،اوبه هچکدام ازاین اشتباهات که تحرف دردومورد،اغلاط گرامری درسه چهارمورد ،همه راخودفریبانه تحت دواشتباه تایپی باعذرحواهی فرمالیته فقط دردومورداشتباه تایپی!به هیچکدام ازانتقادات جواب نداد،حقش هست ونمیشودمجبورش کردولی شما ی مسئول باید ازایشان علت تحریف راپرسیده وباطلاع کاربران برسانید.کرمی بعدازدوروز منابع راذکرکردودردرستی پاراگراف پافشاری میکردولی زمانیکه من اصل صفحه کتاب رافرستادم ازخستگی کارشبانه ودرد....
مساله راخواست ماست مالی کندکه جعل وتحریفش روشد .

وبعداز10 روزبا شرمندگی تمام مجبورشد اصل پاراگراف رابگذارد.وبامقایسه پاراگراف اصلی وتحریفی وجعلی هرکسیکیه مختصرآلمانی بداندبه کم سوادی وکم دانی کرمی درزبان آلمانی پی میبرد. نظرات عقب مانده راسیستی کرمی شهره ی آفاق است آن چنان که ازتمام اطاقهای پالتاک بیرونش انداختندوناسیونالیست وفارسگرامءی چون محمدامینی اورابعنوان نژادپرستبیرون کرد .
حالا این شخص ازائلیارمیخواهد که اووقتش رادرموردمزخرفات نژادپرستی تلف کرده وجواب بنویسد.آیا این موجود نژادپرست نبایداول علت جعل وتحریف وکم دانی درزبان آلمانی اش رااقرار واعتراف کند؟فکرنکنم ائلیاربیش ازاین وقتش راتلف کندهمین نوشته کوتاه ومفید هم زیادی است..
نوشته شده توسط: Anonymous

مشکل اکثر این دوستان طرفدار کودتا این است که مصداق مثال "مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد" هستند. و از فرط "مارگیری" درست بر همان مثال تبدیل مخالف به "شرّ" عمل کرده، و به اخلاق یک بام، دو هوا افتاده اند. تردیدی نیست که طرفداران سکولاریسم و دمکراسی از جنبش سکولار-دمکراتیک مصر دفاع می کنند. اما از ترس مارگزیدگی خود به مارگیر بدل نمی شوند و عکس مار بر روی دیوار نمی کشند. جنبش مدنی که قادر است 22 میلیون، بعضی از 32 میلیون در میدان تحریر، را علیه خطر استبداد بسیج کند، به عوض سیاست و سیاستگری به دام ارتش می افتد. اگر این آمار و ارقام درست است، آن وقت بر مبنای این پشتیبانی وسیع و همه جانبه که مبین حمایت جامعه و افول ستاره اقبال حزب حاکم بر بستر بی کفایتی سیاسی و بحران اقتصادی مصر بود، به راحتی ممکن بود گام به گام در تسخیر قدرت سیاسی از طریق مجاری قانونی و دمکراتیک عمل کرد. مبارزه سیاسی برای

حفظ دمکراسی و تقویت جامعه مدنی، با توجه به این مشروعیت و اقتدار و حمایت میلیونی، بهترین و کارآترین شیوه برای به عقب نشاندن خطر استبداد بود و هست. زیرا مردم خود به تجربه و هر روز به تمرین دمکراسی دست می زدند و رقیب را هم به گردن نهادن به قواعد بازی دمکراتیک وادار می کردند. کودتای ارتش خدشه اساسی و ماندگاری بر فرایند دمکراتیزه کردن جامعه و حکومت در مصر ایجاد کرد. به ویژه که رقیب سیاسی را ممکن است به ورطه رادیکالیسم سوق دهد. آن هم رقیبی که پس از هشتاد و پنج سال اپوزیسیون و سرکوب، در اولین انتخابات آزاد در تاریخ مصر، به پیروزی رسید. آن چه این دوستان نمی خواهند در نظر بگیرند، وجود دیوانسالاران و حقوق بگیران و علاقمندان به حفظ وضع موجود اجتماعی و منزلت های اجتماعی و رفاهی دوره پیش از انقلاب مصر به رغم تحول سیاسی موجود است. حوادث مصر از جمله می آموزاند که دمکرات ها خود باید درس دمکراسی را فرا بگیرند و دریابند که روح جنبشی و انقلابی و جهشی با کار مستمر و روزمره دمکراسی تفاوت دارد. چگونه می توان این پشتوانه عظیم مردمی را قربانی کودتا کرد؟ و بعد از رقیب خواست که به صحنه سیاست بازگردد و در همان در صدد دستگیری رهبران آن باشد؟ بخشی از کودتا انتقام دیوانسالاری و حقوق بگیران نظام پیشین از اخوان و بعد جریانات دیگر است. ریسک تقویت جامعه مدنی و کنشگری سیاسی بالاتر بود یا حرکت دفعی و جهشی و کودتایی؟ بگذریم از مداخلات کشورهای مختلف و همسایه مصر که هر کدام به دنبال منافع بلندمدت خود است و همتاهای خود را در صحنه حمایت می کند. اخلاق یک بام و دو هوا همین است که برای برخی عربستان سعودی حامی دمکراسی می گردد، آمریکا هوادار اخوان مسلمین می شود، جریان سلفی ها دمکرات می شود و ترکیب نامانوسی از جنبش تمرد و سلفی ها و ارتش و البرادعی لیبرال و رهبران مذهبی الازهر و قبطی ها و غیره در زیر چتر و سایه ارتش مصر جمع می شوند. و ارتش مصر بدل به فرشته نجات می گردد، همان ارتشی که این نیروها در دوره پس از برکناری مبارک علیه آن به تظاهرات ریختند! این مارگزیدگی به حدّی افراطی است که به اسلام هراسی بدل گشته است. اما چگونه می توان در جامعه ای چون جامعه مصر سیاست ورزید و خواست جریان ریشه داری چون اخوان المسلین را از صحنه سیاست کنار زد اما به سلفی ها اعتماد کرد! راهبرد دمکراسی محور به بن بستِ سیاست گفتگویی میل نمی کند و هر گفتگویی را با رقیب سیاسی که بخشی از حوزه سیاست مصر است، به دمکراسی کُشی انتحاری ترجیح می دهد. فقدان تجربه دمکراسی و فقدان عیار دمکراتیک، با چاشنی سفره خالی مردم و منازعات دیرینه و صورت حساب های پرداخت نشده سیاسی است که بر بستر فقدان تجربه دولتمداری و سیاست ورزی حلزونی اخوانی دست به دست هم داد تا گرهی را که هنوز ممکن بود با زبان و گفتمان و گفتگو گشود با کودتا، زندان و خون به گره کور تبدیل کرد. جامعه مصر به طور قطع پخته از کارزار این کشاکش سیاسی بیرون می آمد اگر این پشتوانه مردمی این گونه زود به تاراج نمی رفت. تجربه مصر و ایران هرچقدر هم که شبیه به نمایند، باز هم متفاوت هستند. در مصر و اندیشه اعتقادی اخوانی چیزی به نام ولایت فقیه وجود ندارد. بهار مصر در عصر ارتباطات است نه در عصر نوار؛ تکثر احزاب و سبک های زندگی در مصر ریشه دار تر است تا نمونه ایران. رهبران کنونی اخوان فرهمند نیستند و شخصیت کاریزماتیکی چون خمینی ندارند و جامعه و جغرافیای سیاسی مصر هم چنین امکانی نمی دهد. سه دگردیسی جان در تاروپود کنشگران سیاسی مصر صورت نگرفته: آنان از مرحله خدایگان-بندگی مبارکی بیرون آمدند اما نه کامل؛ کماکان در مرحل سلبی و جهشی هستند که در نه گفتن سیاست را خلاصه می کنند مانند هر دو طرف که از گفتگو ماندند، از زوایای مختلف و منافع متضاد؛ اما به خلاقیت و ابداع یعنی ابتکار و سازش نه.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ذکر منابع در یک نوشته ی « تحقیقی و استنادی» الزامی ست. منبع نوشته ایکه متضماً «جمع بندی نظریات نویسنده» در یک موضوع مشخص است، خود فرد است. پذیرش یا عدم پذیرش "شرکت در یک بحث" اختیاری ست. و نه اجباری. پرسشهای 12 گانه ی شما - مال کرمی ست نه مال من. من باید برای مطلب شما منابع ذکر کنم ؟ حالتان خوش است ؟ منظور از ذکر منبع یعنی ک« قید نام شخص یا کتاب یا نوشته ایکه در تحقیق سخنانی از آنها آورده شده و مورد استفاده قرار گرفته است»

نوشته شده توسط: Anonymous

مطلبی بسیار سطحی و فاقد ارزش علمی می باشد و به اندازه بال مگسی در حل مشکلات امروز مردم کاربرد ندارد. می گوید " نگاه يك فارسي‌زبان به صاحبان ديگر زبان‌هاي ايران، نگاهي ارباب و رعيتي است نه شهروندانه. تكيه‌ي قوم فارس بر زبان فارسي، برتري فرهنگي اين قوم را نيز در ايران دامن زده است. " در حالیکه ملت ایران به یک زبان مشترک دست یافته اند که بنا به قدمت فارسی می باشد حال اگر زبان فارسی ادبیاتی 1000 ساله دارد و هزاران کتاب علمی و ادبی در هزاره گذشته به این زبان نوشته شده است ایا این گناه فارس هاست؟ آیا باید از فارس ها تشکر کرد که در سالهای سختی که کشور زیر تاخت و تاز مهاجمان بود چراغ فرهنگ و ادب و علم را در این کشور روشن نگاه داشتند یا آنها را با بی انصافی، فاشیست و استعمار گر نامید؟ فقط یاد گرفته اند با وصله پینه کردن یک مشت اطلاعات بی ارزش و نادرست و ناقص، مطلب و مقاله درست کنند و منتشر نمایند.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ناصر کرمی گرامی / نامه تان را خواندم و پاسخی کوتاه نوشتم .اما در مورد ذکر منابع ، شما خودبه این موضوع اشاره کرده اید و طبیعتا برای اینکه نوشته ای جدی گرفته شود ، ذکرمنابع الزامی است .

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

متاسفانه فرصت نشد تا نقدی بر سخنان جناب دکتر علیرضا نوری زاده بنویسم .این درست است که ما سکولار های ایرانی قلب ما در میدان تحریر قاهر بود و شکست بنیاد گرایی اسلامی در هر سطحی بسود ماست ولی وظیفه ژورنالیسم ، تفسیر و تحلیل واقعی رویداده ها است . ایشان در این گفت و گو منکر نقش عربستان و امارات در برکناری محمد مرسی می شود .شایان ذکر است که پس از کودتای ارتش مصر .این دو دولت عربی از «ترس بهار عربی » مخالف قدرت گیری اخوانی ها در مصر و سوریه اند. جناب نوری زاده عنوان می کند که «ارتش مصر مزدور نیست » خوب شاید چنین دیدگاهی قدری افراطی باشد ولی کمک سالانه یکی و نیم میلیارد دلار امریکایی و کمک 12 میلباردی عربستان و امارات پس از برکناری محمد مرسی بدست ارتش مصر ، چه معنی می تواند داشته باشد؟ ایا ارتش مصر مستقل و ملی عمل می کند؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

کاربر گرامی آقای کرمی، که راسه جویی را در نوشته های خود پیشه ساخته و مردمان ترکی زبان آذزبایجان راهر ازگاهی تهدید کرده و می نویسید :« «...هشدار میدهم، کاری نکنید که ایران برای شما تُرک تباران به جهنمی مبدل شود. شما در سرزمین ایران مهاجر و مهمان هستید»؛ گیرم که ترکی زبانهای آذربایجان با جمعیت دهها میلیونی، دیروز از آسمان افتاده اند، خوب حرفت چیست؟
پرسشهای 12 گانه ی شما - مال کرمی ست نه مال من. من باید برای مطلب شما منابع ذکر کنم ؟ حالتان خوش است ؟ منظور از ذکر منبع یعنی « قید نام شخص یا کتاب یا نوشته ایکه در تحقیق سخنانی از آنها آورده شده و مورد استفاده قرار گرفته است»
منبع سخن من خودم هستم. ذکر منابع در یک نوشته ی « تحقیقی و استنادی» الزامی ست.

منبع نوشته ایکه متضمن«جمع بندی نظریات نویسنده» در یک موضوع مشخص است، خود فرد است.پذیرش یا عدم پذیرش "شرکت در یک بحث" اختیاری ست. و نه اجباری. من با کسی که راسه جویی را پیشه خود ساخته بحثی ندارم.نمی توانم وقتم را تلف کنم. پاسخ شما در متن قیده شده است. اگر توان توجه داشته باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای ((ناثر ناسری عظیذ)) سپاسگزارم از فرافکنی و همچنین طعنه زیباتون. از دیدگاه شما قطعا موضع گیری امثال من محکومه ولی از دیدگاه من همین نوشته ناقص و در بر دارنده انکار هویت زبانی خود منه. کرد و ترک و عرب و بلوچ و فارس و هیچ نامی از زبان و هویت مردم من و دیگرانی که وجود دارن درونش نیست. شما به من بگید که من باید این نوشته های زیبا رو ملاک قرار بدم و یا نقشه های چاپ شده به وسیله همفکران شما برای کردستان بزرگ، آذربایجان بزرگ و الحواز بزرگ رو که یک دو جین از شهرهای مردم دیگر رو مایملک خودشون می دونن. بگذارید در مورد هم زبانهای خودم در همدان، اسدآباد، ملایر تویسرکان نهاوند اراک بروجرد و ... که همفکران پان ترکیست شما اسمش رو گذاشتن آذربایجان جنوبی و هنوز نه قدرتی دارن و نه حاکمیتی اکثریت مطلق مردم من رو در این شهرها انکار می کنن وای به فردایی که قدرتی هم داشته باشن. من در زمان دانشجوییم...

در تهران به حضور تعداد زیادی از پان ترکیستها شرفیاب شدم. اونها ابایی ندارن که جلو دیگران خودشون رو نژاد برتر تورک بنامند. من اونقدر از تاریخ سیاسی صده گذشته خاورمیانه اطلاع دارم که از آنچه که در جمهوری آذربایجان و ترکیه بر سر غیر ترک زبانها رفته آگاه باشم و بدونم که مثلا بر ارامنه و آشوریها و کردها چه گذشت و کردها که در یکی از آمارهای دولت شوروی 10 درصد از جمعیت جمهوری آذربایجان رو تشکیل می دادن (به عدد کاری ندارم) دیگه در هیچ آماری وجود ندارن. البته شما می تونید طبق معمول یک سری به کوچه علی چپ بزنید ولی این از دیدگاه من چیزی رو عوض نمی کنه. و البته من این رو هم به خوبی می دونم که علت اصلی عدم توفیق سیاستهای مشوق راسیسم در ایران معاصر که به من و هم زبانهام مثل بقیه اجازه می ده در شهرهامون اگر با زبان رسمی می نویسیم ولی با زبان خودمون آزادانه صحبت می کنیم و ادبیات محلی خودمون رو پرورش می دیم، نه عدم تمایل عده ای به انجام این کار که در اساس بافت و فرهنگ خاص کشوری به اسم ایرانه. اما در مقابل تفکری که شما بهش تعلق دارید از دیدگاه من اینگونست: شما و دوستانتون از برابری انسانها حرف می زنید ولی با این حرف شما به یاد نژاد برتر تورک می افتم و اگه بین خودمون بمونه قاه قاه به این ادعا می خندم :). و وقتی نقشه های کشور مورد ادعاتون رو می بینم و همچنین تاریخسازیهای تورک باستان شما رو می شنوم با یک نگاهی به آنچه که در آذربایجان و ترکیه و ازبکستان انجام شده متوجه خطری می شم که که داشته های مردم من از خانه و کاشانه گرفته تا زبان مادری رو تهدید می کنه. رفتار پان ترکها و ادعاهاشون علیه مردم من از اونها چهره پراز فریب و نیرنگی رو نشون می دهه که پشت ماسک زیبای زبان مادری و حقوق بشر و ... پنهان شدن تا در فرصت مناسب منظور واقعیشون از حق تعیین سرنوشت و زبان مادری رو به هم زبانهای من نشون بدن. من تو دوره لیسانس در اهواز تحصیل می کردم به خوبی می دونم که دزفولیها آبادانیها اهوازیهای غیر عرب، رامهرمز شوشتر ، بهبهان و بختیاریها وضعیتی مشابه مردم من رو در مقابل پان عربها دارن. نقشه های کردستان بزرگ هم اگر از حق نگذریم به زیبایی نقشه های دیگرانه. و اما حرف آخر اگر منظور شما این می بود که واقعا همه با هم برابرند و همه حق دارن، خوب این حرفیه که ایستادن مقابلشه خیلی سخته و در دنیای امروز غیر ممکن. ولی من علاقه زیادی دارم که چهره پشت ماسک رو ببینم و فردایی که قدرت گرفتن شماها برای همزبانهای من و دیگران رقم خواهد زد رو در نظر بگیرم. بگذارید رک بهتون بگم از نظر من یک کودک آذربایجانی اگر در مدرسه فارسی تحصیل کنه و بنی آدم اعضای یکدیگرند یاد بگیره (هر چند در یک سیستم ناقص) خیلی امنیتش برای مردم من بیشتره تا اینکه سیستم آموزش در اونجا دست پان ترکها باشه و به اون کودک یاد بدن که از نژاد برتر تورکه و یک تورک هیچ دوستی نداره الا یک تورک !!!. حالا می تونید شروع کنید به خوندن آیه حاشا و کلا در برابر آنچه براتون نوشتم بسم الله. سایت ایران گلوبال امیدوارم در برابر نظر من لیبرال باشید و منتشرش کنید با تشکر