Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم هدایتی آفرین. دست مریزاد. بابا ایهالناس قافیه رو بچسبید مفهوم کیلو چنده...

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب نادری٬ایکاش ترجمه فرمایشاتتان را هم ضمیمه میفرمودید تا دریک دیالوگ درست میتوانستیم برای رسیدن به حقیقت به هم کمک کنیم. من ساده نوشتم ملت ایران چند صد نفری که در انتخابات شورایتان شرکت کرده اند نیست که شورایتان را ملی نام نهاده اید. ضمنا من هنوز متوجه ضرورت ایجاد منشور نشده ام. ما همگی دارای ۲ اصل ذاتی هستیم؛ ذاتاً انسان و ایرانی بدنیا آمده ایم بنابراین اعلامیه جهانی حقوق بشر و ملت یگانه ایران تنها اصول ذاتی وبدون بحث ما هستند , بقیه مسايل تابع نظرات شخصی و رای اکثریت. بنده عرض کردم شما برای تشکیل شورای ملی میبایست امکان انتخاب کردن را برای همه ایرانیان و حق کاندید شدن را برای معتقدین به دو اصل مذکورفراهم میکردید نه چند صد نفر. اگر نکرده اید؛ یا ناتوانسته اید یا نخواسته اید.که اگر توانسته یا خواسته بودید مطمئنا قحط الرجال نبود که ناشناسهایی چون جناب پیرزاده به عنوان دومین منتخب این

شورا برگزیده شوند و.... ضمنا تا اونجایی که من یادمه به کرات جناب پیرزاده یا خانم گلستان فرموده بودند فقط در شورای تدارکاتی هستند و با انجام انتخابات کناره میگیرند نه اینک هم خودشون شرایط و قواعد بازی را تعیین کنند و هم در خود اون بازی شرکت(این تداخل منافع را دیگه هربچه نا آشنا به قواعد ریاضی٬ مهندسی هم میفهمه جناب مهندس) .
نوشته شده توسط: Anonymous

عجيبه؟؟؟ واقعن فكر مي كنين عجيبه كه بيشتر كامنت نويس ها نظر منفي دادن؟؟؟؟ يعني واقعن نمي فهمين ايني كه به جا شعر به خورد ما دادين، ... شعره؟؟؟؟
ده هزار كليك خوردنش دقيقن به خاطر خنده دار بودنشه. از هزار تا جوك بيشتر بهش مي خنديم تو فيس بوك. دمتون گرم
تازه
ده هزار كليك خوردنش كه دليل بر خوب بودنش نيست. احمدي نژاد هم بيشتر از ده ميليون راي آورد...

نوشته شده توسط: Anonymous

همین امروز فرداست که ببینیم افرادی که اظهار می کنند شعر خانم هدایتی را نپسندیده اند مضامین تک تک بیتها و قافیه بدیع آن را در شعر خود به کار ببرند و ادعا کنند که مثلا غزل خود را پیش از شعر زیبای این بانوی شعر ایران سروده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

كه من بودم كه من بودم كه من عاشق ترين عاشق
بريد درتون رو بذارين جناب ايزدي...

نوشته شده توسط: Anonymous

عکس رئیس جمهور مملکتو هم که دستش رو تو دماغش کرده 100 هزار تا کلیک میخوره.. به نظر شما این کلیک ها رو طرفداران ایشون میکنن ؟!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر میاد این شاعر بی همتا این شعر رو بعد از یه گنگ بنگ سروده اند. از اونجا که مخاطبشون رو جمع بستند :|

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : مهستی گنجوی خانم شاعر قرن 6 هجری دران دوران بسیار بی پروا تر اشعار عاشقانه و کامجویانه گفته در فضای بسته ان دوران با صراحت بی نظیری هماغوشی را تصویرکرده واینطوری زمخت وبدون تصویر وخیال شاعرانه نگفته سکس دادین کمتر شاعری بعد از او به ان بی پروایی وشهامت وشاعرانگی شعرهمچو اوگفته فرصتی بود وسایت سانسور نکرد اشعارش را خواهم اورد در شعر باید تصویر سازی کرد و یک مفهوم را با تصاویر شاعرانه منتقل کرد نه اینگونه خشک و با یک لغت بیروح سکس دادین.. خیلی صنعتی و زمخت است واصلا شاعرانه نیست .باید بتوانیم در شعر تصویر کنیم نه به این صورت زمخت با یک کلمه مفهوم را برسانیم .

نوشته شده توسط: Anonymous

ببين آقاي هومن شما داراي نيروي خارق العاده اي است كه نه تنها از زاويه انحراف كتاب هاي انزمان را تشخيص ميدهيد و كسروي را معمار اصلاحات سوزان آن زوايا ميدانيد حتي از احساسات و اندازه زاويه تركي ايشان هم با خبر هستيد كه من خودم را فاقد اين نيرو ميدانم و شما با اين قدرت پلشتي ها و صفات زشت امروزي ما را تشخيص داده و با ليزر اصلاح كن

نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی چرت بود ! بعدش چطوریه ؟ هر کی اومده بد گفته سواد ادبی کمی داره ؟؟ بعد اونا که از این چرت و پرت حمایت کردن لابد با ادبها و با سوادای مملکتن ! جمع کنید بابا

نوشته شده توسط: Anonymous

دست شما درد نکنه . کلی خندیدم ... بازم اگر چشمه ی هنرتون یه قل زد حتما منو درجریان بذارین که بیام استفاده کنم .
راستی استعداد شما توی آشپزی هم همینقدره ؟ شاید اگه روی اون کار کنین بهتر باشه .

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : اقای بهنام گرامی این رزیم ونمایندگانش نماینده طبقه دهگریز وکوچرو دینفروش ویرانگرسابق روستاها هستند قشر لومپن شیعه مذهب دین فروش که از دورا ن یکجا نشینی و کشاورزی به دوران کروچرویی و غارتگری و قتل وکشتار جنگلی بیابانی عودت کرده شاید خانه های شیک غربی و ماشین مازارتی داشته باشد ولی نماینده لومپنیسم جامعه است بیس فرهنگش فرهنگ کوچرویی یهودی ابراهیمی است که درین 3000 سال تمدن خاورمیانه را ویران کرده کسی که به این انتخابات فکر کند ورای دهد ازهمین طبقه میشود این رزیم و کارگذارانش از صدر تاذیل همگی از تفاله های اصلاحات ارضی احمقانه شاه

هستند کسانی که به محض نبود خان ها درروستاها با فروش زمین ها به شهرها هجوم اوردند ودر 40 سال گذشته اشرافیت جدید شدند طبقات قدیم شهری و روستانشین فعلی دشمن این طبقه کوچرو هستند وبه رزیم منتخب این نوکیسه های بیکاره که نه کشاورزند نه کارگر رای نمیدهند طبقات یکجا نشین اصیل در شهرو روستا دشمن طبقاتی این قشر ویرانگر روستاها و شهرهای ما هستند ما به دین فروش ها و اوباش ابراهیمی رای نمیدهیم .قدرت ازان زحمتکشان متمدن شهرها وروستاهاست نه کولی های کوچرو حکومتی دینفروش.اجازه ندهید کسانی که لیاقت چوپانی گاوان و گوسفندان را نداشتند حالا در شهرها مردم را چوپانی کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

یعنی کل اراجیف این بانوی شاعره یک طرف، توضیحات شما یک طرف دیگر :))) ......!

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر من نباید شما به حرف منتقدها گوش کنید. واقعیت اینه که ما منتظر اشعار بعدی شما هستیم. عاجزانه تقاضا می کنیم ما را از این معجزه محض ناب محروم نکنید. این اشعار تردستی محض در زبان فارسی است. قرن هاست چنین ساختارشکنی بسیطی در زبان فارسی اتفاق نیفتاده. شاعر با چنان مهارت و جسارتی تمام دستور زبان فارسی را به سخره گرفته که از حیث این طغیان و افسارگسیحتگی مرزهای شعر فروغ را با فاصله درنوردیده. آمیختگی زبان محاوره با زبان فاخر شعر کلاسیک فارسی در این اشعار نویدبخش یک انقلاب ادبی است. هنرمند با چنان مهارتی قوانینی چون وزن و قافیه را به ورطه نابودی کشانده و چنان به ابداع یک زبان دیگر -که هر چه هست، فارسی نیست- نزدیک شده که فقط اهلی های این حرفه قادرند چنین واپاشیدن هنرمندانه ای را درک و درونی کنند. هیچ هنرمندی در سال های اخیر مفهوم «زوال و انحطاط یک دوران» را به این زیبایی ترسیم نکرده است، همین.

نوشته شده توسط: Anonymous

خوبه که اینقدر به خودتون اعتماد دارید ولی این رو بدونید در هر حرفه ای ابتدا باید الفبای اون رو بلد بود.به نظر من لازمه که فکر کنید و ببینید فرق مثلا شما با اخوان یا حافظ چیه.من فکر میکنم شما شرط اول که اعتماد به نفس هست رو دارید و الان زمانی هستش که باید به ایرادهایی که از شما گرفته میشه کاملا توجه کنید شاید لابلای اونها افرادی باشند که در زمینه شعر بیشتر از شما میدونند و این میتونه یک شانس برای شما باشه اگه بخواید کارتونو جلو ببرید.شما به این شعر توجه کنید تقریبا هم مضمون با نوشته شماست و فکر کنید که فرقش چیه یا بپرسید:
کفر از نصرت رحمانی:
خدایا تو بوسیده ای هیچگاه ؟
لب سرخ فام زنی مست را
زوسواس لرزیده دندان تو ؟
به پستان کالش زدی دست را !


خدایا تو لرزیده ای هیچگاه ؟
به محراب کمرنگ چشمان او
شنیدی تو بانگ دل خویش را ؟
ز تاریکی سینۀ تنگ او

خدایا تو گردیده ای هیچگاه ؟
بدنبال تابوتهای سیاه،
زچشمان خاموش پاشیده ای؟
بچشم کسی خون بجای نگاه؟

دریغا ... تو احساس اگر داشتی
دلت را چو من مفت میباختی
برای خود، ای ایزد بی خدا
خدای دگر نیز میساختی !
توصیه من به شما اینه که از شعرهای نصرت رحمانی بخونید به سایت شعر نو سری بزنید از شعرهای مشیری بخونید تا بلکه معر نگید به اسم شعر. و توصیه امام محمد غزالی به شما اینست که: آنکس که بداند و بداند که بداند

اسب خرد از گنبد گردون بجهاند

آنکس که بداند و نداند که بداند

بيدار کنيدش که بسي خفته نماند

آنکس که نداند و بداند که نداند

لنگان خرک خويش به منزل برساند

آنکس که نداند و نداند که نداند

در جهل مرکب ابدالدهر بماند
نوشته شده توسط: Anonymous

با کمال احترام لطفا دیگه شعر نگین
اگرم گفتین خودتون لذتش رو ببرین
ما رو در این توفیق اجباری سهیم نکنین
:)

نوشته شده توسط: Anonymous

سانسور یعنی چی عزیز؟ یعنی هر اراجیفی که خدمت شما برسه شما تو سایت میذارین؟هیچ معیاری ندارین؟

نوشته شده توسط: Anonymous

شعر گفتن و آواز خوندن یه مدته متاسفانه" مد"‌ شده.من از این خانم تعجب میکنم که به خودش اجازه نشر این اراجیف رو میده و از عده ای که به به چه چه میکنن.و میگن چون گفته " سکس دادین" نشونگر مدرن بودن نوشتاره.

نوشته شده توسط: Anonymous

امیدوارم مسئولان سایت بابت نشر این شعر عذرخواهی کنند ، این خانوم تازه به دوران رسیده به کاری که سابق بر این می‌‌کردند مشغول شوند و مطمئن باشند که هیچ امیدی به شاعر شدن‌شان نیست ... محک خوبی بود ... مطمئن باشید ... اما در آخر در مورد آفرادی که آمدند و دفاع کردند و تحلیل و نقد و بررسی... در غیر این صورت که شوخی کرده باشند - که این چرندیات حتا جای شوخی هم نمی‌‌گذاشت - ارجاع‌شان میدهم به خواندن آثار سعدی یا از موخرین مشیری یا سیمین بهبهانی‌... در مورد مقایسه با شعر سپید و مدرن و اروپایی‌ و...خزعبلاتی این چنین هم که واقعا زبانم قاصر است.
اما با نمک‌ترین این مدافعین همین جناب فرزین پور بود که براستی عقلی شیرین دارد و خوش است.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام رفیق برزویه طبیب گرانقدر، من با دید شما توسط مقالات باارزش تان آشنائی دارم. اما در مورد انتخابات: اجازه بدهید که با صداقت و صراحت اعلام کنم که من کمونیست هستم و نه سوسیال دمکرات! با این وجود همانطوریکه بار پیشین گفتم، من با نفس انتخابات و ضرورت و شرکت در آن بر حسب شرایط عادی و یا حتی اضطراری مخالفتی ندارم که هیچ، بلکه هر وسیله، امکان و فرصت ناچیز و رفرمیستی را هم که بسود یافتن اهرم تشکل طبقاتی و سازماندهی اراده ی آگاه کارگری ـ توده ای و یا بالا بردن حقوق و...را مهیا کند موافقم و آنرا بسیار هم لازم و جدی دانسته و نشانه ی هوشیاری سیاسی می بینم.

اما: در این وضعیت بخصوص شکننده رژیم و متناسب با امکان پیشروی همه نیروهای مترصد ما، و با دیدن چهار چوب لرزان و درب و داغان رژیم، با این همه، هیچ نشانه ای از امکان نرمش برای انتخابات آزاد مشهود و موجود نیست که هیچ بلکه همزمان اشتلم اشتلم و ترفندهای توهین برانگیز رهبر نظام با این دعاوی دروغین و رسوا، که: گویا انتخابات برای یافتن اصلح ها و تنها برای خاطر خدا و مردم خدا می باشد. براستی تحقیر برانگیز، شارلاتانی و چندش آور است؛ واین بازی مسخره دیگر قابل تحمل و هضم نیست. زیرا که تجربه های تلخ و همیشگی همچون یک فیلم دوباره دیده می شود. همانگونه که سرآخر هر انتخابات چه در گذشته و چه دوباره سوزان فرصت است و ما شاهد بستن ناف مبارک انتصابات تکراری جدید و البته تاریخی گذشته و با شکل و شمایل حال رژیم شده و خواهیم شد. باور کنید که چنین خواهد شد و این انتخاب خامنه ای ست که برگذار می شود تا او مطیع ترین را برای دور بعدی ولایت مطلق خویش تثبیت کند. و این نتیجه ی از پیش تعین شده با اندکی تفاوت ظاهری چهره ها انصافا تا کی؟ چه تضمینی برای مردم در مقابل رژیم ولایت وجود دارد، آنهم با رهبریت نظامی که فقط خود را در برابر خدا پاسخگو می داند؟ و این پاسخگوئی هم که قصه و غصه ی خود را دارد و سناریوی اش جداست. بهر حال چگونه می شود که این اراده ی سیاسی که پشتوانه قانونی دارد، مخیر و یکهو فرد مترقی و دمکرات بدر آید و بر اراده ی مردم پا ننهد و خیلی راحت اینبار تن بخواست رأی دهندگان دهد؟ نه چنین نیست و نخواهد شد و این یک شوخی بی مزه است. حتی اگر روزی او تن به این ویرانی بساط خلافت دهد، آن از ضعف مفرط است؛ آنروز روز در هم شکستن تعادل قوای رژیم است که بر اثر فشار پائینی ها و مردم بر او فرود آمده است و ولاغیر! ناتوانی ای که او را ناچار به عقب نشینی کرده و فشاری که نیروی مقاومت اش در بهم خورده ناگزیر او تن به سازش داده است. من فکر می کنم نفد، رد و تحریم بسیار گسترده این انتخابات در سطخ اپوزیسیون داخل و خارج انتخابات را رسواف موضع رهبر رژیم را تضعیف و به اعتلای خیزش اعتراضی کمک و شتاب داد و به رشد آگاهی و انلابی عمومی بار جهشی و تعین کننده بسزائی خواهد داد. ما مجبور هستیم خود را از تکرار مکررات در این گردونه مکاران هزار زبان نجات دهیم و آینده را از تحریف و تلف کردن بیش از این و توسط نظام دزدان ماجراجو، مخرب بسود کارگر و فرودستان گرسنه بسمت ارداده کارگری توده ای نشانه بگیرم . و در نتیجه انتخابات بی معنی ست و ما باید راه را عوض کنیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب فرزین پور این سخنان جدی هستن یا دارید شوخی می کنید؟؟ خجالت بکشید. موسیقی و نقاشی و سینما رو به گند کشیدید به شعر هم رحم نمیکنید. شماها باید جواب این تخریب فرهنگی رو پس بدید. شاید هم از خویشان نزدیک ایشون هستید نمیدونم

نوشته شده توسط: Anonymous

بهترین کاری که می تونید بکنید اینه که یکم بیشتر مطالعه کنید و یا حداقل چندین غزل بخونید... هم از نظر محتوا و هم از نظر وزن و قافیه و معنا مشکل جدی داره این به اصطلاح غزل.

نوشته شده توسط: Anonymous

علاوه بر سایت ایران گلوبال صدها هزار نفر هم حداقل در سایت بالاترین و در سایت گویا نیوزاین شعر مهناز خانم ما را خوانده اند نظر منفی ندادند در هیچ کدام از این سایت ها در صفحه خودشان در فیس بوک هم که حداقل 30/40 هزار عضو دارد در مورد این شعرتخیلی عاشقانه نظرمنفی نداشتند تا انجایی که من خواندم به جز یکی دو مورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

فردوسی بخواب که عجم زنده کردند بدین پارسی !!! منم می خوابم که نبینم !! شمام بخوابین !!

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : بهداد جان سپاس از لطفت ولی این شوما شوما گفتنش مرا یاد ان فیلم ها و ان عشاق شرعی و روابط شرعیه انداخت و ان سریال کذایی شکبه جم تی وی نمیدانم این عشق بیمارگون ایرانی چیست که با گریه والتماس وشکستن غرور شروع میشود وبا ان پایان می یابد سالهاست از زمان مکتب هندی این واسوخت هارا میشنویم در ترانه فارسی های پاپ ورپ هم عشاق بیمارگون ایرانی همدیگر را به فحاشی میگیرند همه اش روابط سادو مازوخیستی واشک واه هزار سال است زن ومرد ایرانی دارد همدیگر را با این روابط بیمارگون ازار میدهد اخرش هردو طرف ناراضی هدف سکس دادن و گرفتن است ولی انرا با الفاظ فریبکارانه ادبی میپیچیانند ودرباره همدیگر لاف و گزاف می بافند تا همدیگر را به بستر بکشانند وبعد از سکس دادن ان الفاظ شاعرانه به توهین ونفرین بدل میشوند وهزاران صفحه شعر و داستان درین 1000 سال برایش سیاه کرده اند وتنها

دستاورد ایرانیان درین سالها بوده بجای اندیشیدن به مفاهیم والا ومفید به حال مردم وتمدن هزار سال نشستیم ازین ادبیات بیمارگون بیرون دادیم دنیا پیش رفت وما در پستوها در کف عشق های نداشته مان پوسیدیم ادبیات باید حامل اندیشه وخیال واحساس باشد نه تابوت متعفن روابط بیمارگون بین زنان ومردان واقعا وقتی زن ایرانی ومرد ایرانی همدیگر را دوست ندارند و رابطه شان سالهاست تبادل کیسه زر و سکس دادن بوده بهتر است قید این ادبیات واین روابط ناسالم را زد ماباید یاد بگیریم همدیگر را نه بخاطر کیسه های زر وبسترهای سکس دوست داشته باشیم وبه همدیگر اسیب نزنیم .مزدک بامدادان همواره میگفت :ریشه شردرجهان عشق به زن وعشق به زر است .در زبان فارسی قبل از امدن اعراب ما عشق نداشتیم بلکه مهر داشتیم که یک احساس عمومی به همگان است وعشق از عرب به فرهنگ ماوارد شد وان پیچیدن همچو پیچک به انسانی دیگر است و اورا و خود را اسیر یک کابوس کردن به همدیگر مهر بورزیم واز اینطور پیچیدن به پروپای همدیگر وازار دادن یکدگر دوری کنیم.دوران عشق بیمارگون ایرانی به سر امده وادبیات دروغگون ومغرضانه ان .انرا مانند خیلی از پلشتی های ایرانی به دور افکنیم و روحمان را ازین سیاهی ها پاک کنیم.مهر وشادی وخرمی همدم شما ودیگر خوانندگان باد.
نوشته شده توسط: Anonymous

با این شعر شما من یکی که به دنیای تهوع سفر کردم

نوشته شده توسط: Anonymous

برای اینکه این مطلب داره مثل ،،،،،، !مثل عکس های خنده دار !! به همه ایمیل میشه و تو شبکه های اجتماعی پخش شده!
مردم دارن پخشش میکنن / یه عده میخندن / یه عده افسوس میخورن / یه عده هم مثل ما که عمرمونو پای ادبیات گذاشتیم داریم سرمونو از کامنت های ،،،،،،، طرفداران این خانم به دیوار می کوبیم!!!!

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

ایران گلوبال نوشته ها را سانسور نمي كند ، طبیعتا مسوليت نوشته با نويسنده است ؛ هر چند منتشر کننده هم پاسخوست .... عجيب این است که ،اکثر كامنت نويس ها نظر منفي به نوشته خانم مهناز هدایتی داده اند ، با اين وجود اين مطلب نزديك به 22000 كليك خورده است وبیش از یکصد کامنت گذاشته شده است که تعدادزیادی از کامنت به دلیل توهین و... قابل درج نبود

نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا متاسفم که شما این خانمی که ،،،،،،،،،،،ت رو با اسم شعر به خورد مرردم میده رو با خانم سیمین بهبهانی مقایسه میکنید!!
شما بهتره یه مقداری اطلاعات خودتون رو راجع به شعر بیشتر کنید! شاعر دموده ؟؟؟ شما شعر امروز می خونید ؟ بی پروا و اروپایی و مدرن ؟؟؟؟ اسم 5 تا شاعر امروزی رو بگید ببینیم کدومشون مثه قجر شعر میگه! دبستان که می رفتیم معلممون ازمون میخواست شعر بگیم تا با وزن و قافیه و این چیزا آشنامون کنه! من با خوندن شعر یاد روزهای دبستان افتادم!!!!!
من واقعا نمیدونم چی باید بگم!
حقا که ایرج میرزا این روزا رو میدیده که گفته :
اتقلاب ادبی برپا شد! ادبیات شلم شوربا شد!

نوشته شده توسط: Anonymous

با کامنتهای آقا یا خانم باورصاد موافقم و بخصوص با این آخری که مطالبت قومی و مدنی و رسیدن به آنان حق تک تک ماست. اما مراقب باشیم به شکلی صحیح پیش برویم که تیشه به ریشه ی خود نزنیم. خطابم به همشهریانم آقایان بنی طرف و اهوازی اینست:

ما غیر عربها و شما عربها قرنها در خوزستان با هم زیسته ایم ، همسایه ی دیوار به دیوار هم بوده ایم، همکار بوده ایم، از لحاظ فرهنگی با هم آمیخته ایم و از هم تاثیر متقابل گرفته ایم، دختران و پسرانمان با هم ازدواج کرده اند، با هم جنگ خانمانسوز خمینی و صدام را تجربه کرده ایم و بسیاری تجربیات مشترک دیگر. مراقب باشیم که فقط به شکلی منطقی و درست در مسیر تحقق مطالباتمان پیش برویم چرا که در غیر اینصورت عواقب بد اشتباهاتمان گریبان ما و نسل های آینده را خواهد گرفت. پایدار باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

گزینه حمله اتمی هنوز رو میز اوباماست؟؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

=))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

نوشته شده توسط: Anonymous

بعضی از اینایی که کامنت میذارن مثل آخری (آقای مهرداد فرزین پور) از خود شاعر هم پدیده ای عجیب تر هستند. ملت "حسودی" می کنند؟! تفسیر "هرمنوتیک"؟! باید به "انگلیسی" مسلط باشیم تا اینو بفهمیم؟! آقا، عزیز من، ...شعر نگید اینقدر. پرت حرف زدن حدی داره.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای الیار گرامی، من با انتشار نوشتار آقای صدیق مخالفت نکردم بلکه نوشتم که از آن استقبال می کنم. لطفاً اول کامنت را بخوانید و بعد پاسخ دهید! ضمناً ایرادهای محتوایی این نوشتار را هم در همان کامنت ذکر کرده ام. اینجا هم در داوری شتاب کرده اید و به خطا رفته اید. اشاره من به عامل رژیم بودن آقای دکتر صدیق به این دلیل بود که شما در کامنت دوم خود در زیر این نوشتار خواسته بودید این واقعیت را بپوشانید و ایشان را یک پژوهشگر ناوابسته جلوه دهید که تنها نمی خواهد با رژیم " مشکلی داشته باشد". به دید من پان ترکیسم فارس ستیز یکی از ابزار های جمهوری اسلامی برای پایدار ماندن است که آن را آگاهانه به دست کسانی چون دکتر صدیق پیش می برد.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

جناب هومن سلام، برایم نگاه شما بسیار جالب، تحسین برانگیز و در عین حال تا حدودی مبهم است. جالب زیرا: منویات سیاسی شما مترقی ـ و از یک پشتوانه ی باور انقلابی و مردمی شکل گرفته است. درک، شناختِ استوار و زیربنای پایه ریزی شده آمال شما کاملا طبقاتی ست. مواضع من هم منهای سیاست های ائتلافی، برداشت از دیپلماسی خارجی و درک از جهان گلوبال و بهم پیوسته و نیازمند بهم با شما متفاوت است که من آنها را جور دیگری می بینم و بآنها فکر می کنم؛ باقی موارد باهم تا حدود زیادی مشابه اند. اما مبهم: زیرا ابزار نگاه من در شناختی که از روند تغییر و تحول اجتماعی دارم تا حدودی با شما متمایز می شود. زیرا بقول رفیق برزویه طبیب: شرایط و برآیند فعلی اجتماعی استعداد دگرگونی برزگ و تحول ناگهانی و برآیند انقلابی را ندارد! البته ( شاید و یا بنظر من تا حدود زیادی بشکل مشروط این استعداد را دارد ). بگذریم

بهمین خاطر: اگر چه ساختار اقتصادی رژیم و دولت اسلامی او سرمایه داری ست، لیکن رژیم در عرصه های سیاسی، اجتماعی و مطالبات صنفی در جامعه ی بورژوا دمکراتیک که نه نیست، بلکه در زمینه های مختلفی این دستگاه اسلامی، شیوه و روش های او مشابه ساختار عشیرتی و خانسالاری ست و ای بسا، در تحکمات ولی فقیه، اغلب نشانه های تفکر برده داری هم باشد که هست. بنابرین تغییر برای ساختار وامانده ی فعلی و جامعه بلازده ی ما ابتدائا ضروری ست و همزمان لازم دارد که سامانه های یک ساختار و نظام جامعه بورژوائی ولی دمکراتیک و مردمی را پرداخته، ساخته و پیدا کند و این فضا و امکان را چنان مناسب مهیا، تجربه، و همگانی ایجاد و ایجاب کند تا رشد فرهنگ بورژوائی شهروندان میسر شود و لزوما درک آزادی های مترتب آنرا بدرستی برای تشکل ها و سازماندهی مستقل خواسته ها را فرا گیرد و بکار برد بتبع آن قطب بندی طبقات و لایه های میانی و پائینی را بسادگی متصور و بمرور عینی و قطعی کند و شوند. بدون چنین زیربنائی تحول زنده و دینامیک نیروهای اسیر سرمایه، ممکن نبوده و در آینده هم چندان میسر نخواهد بود تا کارگران و مزدبگیران و تهیدستان بتوانند زنجیرهای شان را آگاهانه یکبار برای همیشه بشکند و بدور ریزند؛ البته مشروط به اینکه بپذیریم که انقلاب و دگرگون کردن کار توده هاست و آن نیز بسیار تدریجی و کند بپیش می رود. تندرست باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان این شعر را شما به طور کامل می بینید ؟ من که فقط 2 بیت اش را دیدم بقیه شعر نیست در سایت بالاترین در قسمت ادبیات این شعر خانم هدایتی کاملش امده داغ هم شده با کلی مثبت حتی یک نظر مخالف هم نداشته در سایت های دیگر هم منتشر شده بدون نظر مخالف . شما این شعر را کامل در این صفحه می بینید یا نه ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز جناب ائلیار سخن اصلی من با شما است ولی قبل از ان این مقاله علمی که کک نه جان این دوستان پان ایرانیست انداخته ومزاحم خواب خوش ورویائی انها شده ودوستان را چنین پریشان خاطر کرده که از فرط عصنانیت یک کلمه درست وحسابی در رابطه با متن مقاله ندارند. غیر از پرت وپلا وتوهین وتحقیر وتهمت نه یک جمله بلکه یک کلمه هم در ارتباط با نقد مقاله در کامنت انان نوشته نشده. حالا بنده با اقای ایران خواه واقای رازی کاری ندارم. اگر اقای تبریزی واقعا تبریزی باشد حتما اقای دکتر صدیق را باید بشناسد. چون اقای دکتر صدیق حتا قبل از انقلاب 57 در تبریز فردی مشهور وشناخته شده در ارتباط با مسائل ملی و فرهنگی اذر بایجان بودند. اگر یادشان بیاید در ان فرصت کم ازادی مطبوعات بعد از انقلاب اقای صدیق حد اقل دو روزنامه به نامهای اولدوز ویولداش منتشر می کردند که در ارتباط با مسائل ملی و اذربایجان بودند. که با تحکیم جمهوری

به نوبت همه را تعطیل کردند در این رابطه حتا شاهد کتک خوردن وبه زندان انداختن ایشان بودیم. از انزمان تا کنون ایشان در وطن مانده و عهدی که با خلق خود بسته به ان وفادار مانده وتا کنون کنونش از هویت وهستی خلقی به یغما برده شده توسط پان اریائسستهای پان ایرانیست دفاع میکند.اگر اقای تبریزی وهمپالگی های ایشان درک درست وحسابی از داخل گشور داشتند وشرایط فعا لیت در این جو خفقان ورعب وحشت را می فهمیدند به جای نقد مقاله چنین علمی را با پرت وپلا نمیدادند.
دوست عزیز جناب ائلیار همانطور که در اول گفتم سخن اصلی من با شماست. من بیشتر مقالات شمارا در همین سایت خوانده ام شما به حق از یوگوسلاوی شدن ایران در هراسید ولی باور کنید که مسبب اصلی یوگوسلاوی شدن ایران همین اقایان پانایرانیست مانند ظاهرا تبریزی وکرمی هستند که گوش شنوائی برای شنیدن این مردمان ستم دیده ندارند. اینان اگر در حرف از دموکراسی دم میزنند ولی در عمل برای سرگوب خاقهای ستم دیده غیر فارس در ایران در کنار جمهوری اسلامی هستند و متحد استراتژیک انان محسوب می شوند.اینان در یک گوشه دنج جهان نشسته و هر محملاتی که به عقل ونظرشان می رسد می گویند ولی غافل از درون کشورند. اینان نه از شیوه مبارزه امثال دکتر صدیق اگاه هستند ونه از مبارزان ملی و مدنی اذربایجان اگاه هستند اینان غافل ازجوانان ملی ومدنی اقسا نگات اذربایجان که بطور مسالمت امیز خواهان حقوق از دست رفته خود هستند.نهایت اینکه باعث وبانی یوگوسلاویزه شدن ایرانهمین اقایان پان ایرانیست از خر شیطان پیاده نشو ها هستند وگر نه به قول مثل معروف .........
نوشته شده توسط: تبریزی

ای کسانی که خفته اید از خواب بیدار شوید! ای جوانان کم سن و سال و ساده دلی که پیرو پان های رنگارنگ شده اید از خواب بیدار شوید! ..........

ای کسانی که خفته اید از خواب بیدار شوید! ای جوانان کم سن و سال و ساده دلی که پیرو پان های رنگارنگ شده اید از خواب بیدار شوید! ای کسانی که گیج و منگ هستید از خواب بیدار شوید! کسی که از احمد کسروی تبریزی پیاپی بدگوئی کرده و با زبان توهین می گوید: (کسروی و همپالکی هایش) و کاری جز تاختن به کسروی ندارد ببینید چگونه ابر دژخیم و ابر دیکتاتوری به نام روح الله خمینی که ستم های بی شمار او و رژیمش روی شمر و حرمله را سفید کرده اند را می ستاید! دکتر حسین محمدزاده صدیق: ......... صحبت در خصوص امام و ذکر فضایل و کمالات انسانی ایشان نیاز به فرصت و مجالی بیش از آنچه که فعلاً ‌در اختیار ماست دارد! همواره اعتقاد داشته ام که امام از شخصیتی والا برخوردار می باشند! توجه به زندگی پاک و بی آلایش ایشان همواره احترام نسبت به ایشان را چندین و چند برابر کرده است! پیوسته سرسختی ایشان در کار مبارزه و مقاومت بی امان و آشتی ناپذیرشان در جدال با رژیم ضد اسلامی و انسانی برايم تحسین برانگیز و قابل احترام بوده است! امام پیوسته توجه و عنایت به مردم و خواسته‌های ایشان داشتند و همواره توده‌‌های مردم را مورد لطف و مهربانی خود قرار می‌دادند !!! ......... در خصوص نثر امام اعتقاد دارم که امام دارای نثر نوشتاری و سبک خاصی است ......... این نثر به اعتقاد من از زیباترین و کامل ترین نثرها می باشد چرا که هم به بیان و کلام عموم مردم و توده ها نزدیک است و .......... نگاه من به شخصیت برجسته‌ امام به صورت بیان مبارزات ایشان، سرسختی و آشتی ناپذیری ایشان، حسی و معصوم بودن ایشان و بالاخره مداومتشان در کار مبارزه جلوه گر شده است! ......... من در میان این برگردان سروده ها از ترجمه‌ ترجیع بند امام بیشتر خرسند و راضیم چرا که در این ادبیات، اصطلاحات عریان عرفانی آمیخته با مفاهیم عمیق فلسفی در قالبی بسیار دلپذیر و دلنشین به کار رفته است و شاید بتوان ترجیع بند حضرت امام را عصاره‌ ديوان غزلیات حافظ دانست !!! سخن گفتن پیرامون مفاهیم عرفانی و فلسفی نهفته در اشعار امام در این فرصت کوتاه ممکن نیست منتها آرزو دارم که روزی کتابی در خصوص «تیپ شناسی اصطلاحات اشعار امام» منتشر شود !!! ......... امام نیز چون نسیمی خود را فدای عشق کران ناپذیر خویش به حق و حقیقت ساخت !!! ......... http://www.duzgun.ir/mosahebe/028.php ******* چه باید گفت؟ باید گفت: تف، تف، و باز هم تف به این غیرت! در لینک زیر هم بخوانید سرگذشت یک دختر ترک هفده ساله آذربایجانی را که در مشهد می زیست و درباره ابر شمر و ابر حرمله ای به نام روح الله خمینی چند بیت شعر سروده بود http://jahanezan.wordpress.com/2011/11/17/15421
نوشته شده توسط: Anonymous

هومن خان، صیغه کلاً جزو "بی ادبیات" از نوع "شرعی" دسته بندی میشه. ادبیات شیعه هم اصولا در زمینه اشعار مذهبی و مرثیه سرائی و مداحی برای امامان شیعه فعالیت داره... ولی از طنزتون خیلی خوشم اومد!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایزدی عزیز به نظر من شاعره محترم در این شعر بیشتر دنبال فاعل و مفعول بوده و به بحور عروضی توجه نداشته...یا بهتره بگیم اصلا با این مفاهیم آشنا نبوده!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم هدایتی زحمت کشیدن و شعر گفتن ولی من از ایشون عاجزانه خواهش دارم که دیگه زحمت نکشن و استعداد خودشون رو توی زمینه های هنری دیگه آزمایش کنند... به هر حال، همه که نباید تو همه چی استاد باشن که!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

عزیزان دلم.این شعرنه ردیف داره ونه قافیه.مفاعیلن مفاعیلن...هم بخوره تو سر اون منتقدی که اومده و اوزان عروضی این شعررو ریخته بیرون.بعدش کجای این ب اصطلاح شعر غزله؟من درکتون میکنم. احتمالا این خانوم اونور آبه و یکهو نوستالژیک شده و خواسته طبع آزمایی کنه. اشخاصی مثل ایشون رو توی برنامه بفرمائید شام زیاد دیدم. چاره ای ندارید بنده های خدا.از اونجایی ک خودتون ازفرهنگ وادب سردرنمیارید میائیدو ب شعورخواننده توهین میکنیدوچنین خزعبلاتی ک من متاسفانه نتونستم معنی ای براش بیابم روبه خوردخواننده میدید.برای اینکه به این خانوم یک لطفی کرده باشید، یک جلد ازکتاب آرایه و عروض دوره پیش دانشگاهی نوشته دکترهادی روبهش هدیه بدید.جدی میگم. دفعه آخرتون هم باشه که میگید ما میذاریم و شما نقدش کنید. شما خیلی بیجا میکنید که میذاریدووقت مارومیگیرید.راستی قضیه این سکس دادین چی بود؟ صد رحمت به جعفرخانی که از فرنگ برگشت

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم نیلوفر که واژه عربی «مقوله» را در کامنتشان به صورت «معقوله»! به کار برده اند و سطح سوادشان را نشان داده اند بهتر است فکری به حال خود بکنند و از انتقاد جاهلانه نسبت به شعر شاعره محبوب ما، پرهیز کنند.

خانم نیلوفر که واژه عربی «مقوله» را در کامنتشان به صورت «معقوله»! به کار برده اند و سطح سوادشان را نشان داده اند بهتر است فکری به حال خود بکنند و از انتقاد جاهلانه نسبت به شعر شاعره محبوب ما، پرهیز کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

یک عده (مانند آقای شگول) که اصلا از زبان و مجاز و صنایع ادبی سر در نمی آورند به خیال خودشان می خواهند با منطق ارسطویی به تحلیل ساختار زبانی یک شاعر جهانی بپردازند. برای درک لایه های پنهانی این شعر و یا تفسیر هرمنوتیک آن باید علاوه بر زبان فارسی، به زبان انگلیسی هم مسلط بود. بسیاری از این تعابیر مفاهیمی خاص در زبانهای اروپایی دارد. حتی تک تک واژه های به کار برده شده در شعر، با مفهومی نو در غزل گنجانده شده است. ساختارشکنی های وزنی و آوردن ناآشناییهای مفهومی از موفقیتهای این سروده است.
استعدادهای شگرف ایران عزیز، مهستی ها و پروینهای معاصر را به دنیا خواهد بخشید. عجب جماعتی هستیم ما ایرانیان که نخبه کشی لذت میبریم و استاد کور کردن استعدادها و انگیزه ها و تازگیها هستیم. زبان فارسی اگر دست یک عده عقب مانده منتقد از نسل دایناسورها بود که تاکنون منقرض شده بود.

یک عده (مانند آقای شگول) که اصلا از زبان و مجاز و صنایع ادبی سر در نمی آورند به خیال خودشان می خواهند با منطق ارسطویی به تحلیل ساختار زبانی یک شاعر جهانی بپردازند. برای درک لایه های پنهانی این شعر و یا تفسیر هرمنوتیک آن باید علاوه بر زبان فارسی، به زبان انگلیسی هم مسلط بود. بسیاری از این تعابیر مفاهیمی خاص در زبانهای اروپایی دارد. حتی تک تک واژه های به کار برده شده در شعر، با مفهومی نو در غزل گنجانده شده است. ساختارشکنی های وزنی و آوردن ناآشناییهای مفهومی از موفقیتهای این سروده است.
استعدادهای شگرف ایران عزیز، مهستی ها و پروینهای معاصر را به دنیا خواهد بخشید. عجب جماعتی هستیم ما ایرانیان که نخبه کشی لذت میبریم و استاد کور کردن استعدادها و انگیزه ها و تازگیها هستیم. زبان فارسی اگر دست یک عده عقب مانده منتقد از نسل دایناسورها بود که تاکنون منقرض شده بود. زندگی زبان ما، زیر سایه همین مهین بانو هدایتی ها است.
مهم این است که شعر مخاطب خود را پیدا کند و ما مشتاقانه منتظر چاپ مجموعه سروده های این شاعره بزرگ در میهنمان هستیم. به امید آن روز
با آرزوی به روزی و پیروزی و شادکامی برای بانو هدایتی
نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر من بیشتر افرادی که به شعر انتقاد کرده اند یا سواد ادبی کافی ندارند یا اینکه به نوآوریهای ادبی و سبک جدید شاعره‌بانوی ایران زمین سرکار خانم هدایتی حسودی میکنند. پس از شاعر پرآوازه میهن سرکار خانم سیمین بهبهانی، ایشان سرآمد بانوان پارسی سرای ایرانی هستند. کلا حسی و فضایی که شعرهای خانم هدایتی دارد بسیار بی پروا، اروپایی و مدرن است. یک عده به اصطلاح شاعر دموده ایرانی که ذوقشان به ... قجریات عادت داره حق توهین و ایرادهای بی جا به سروده های این شعربانوی محبوب ما را ندارند.
تو هر روز غزلی نو سرای ای بانو!

نوشته شده توسط: Anonymous

من قصد توهین به کسی رو ندارم ، اما حقیقتا خنده دار بود ... کسانی که این مطلب رو منتشر کردن ، احتمالا خیلی از ادبیات دور بودن ، بعید می دونم با معقوله ی به نام شعر آشنایی داشته باشن ! کسانی ای که محتوای این شعر رو تحسین کردن ، واقعا نمی دونم چی در وصفشون بگم !

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم هدایتی برای اولین بار در تاریخ ادبیات ایران شما کلمه سکس را وارد غزل ایران کردید بسیار زیرکانه وشاعرانه ومحترمانه « در دنیای تخیلتان که دنیایی ست غیر واقعی » که جای هیچگونه ابهامی را نمی گذارد / چه شب هایی سفر کردم به دنیای تخیل -تو بوسیدی مرا حتی به من هم سکس دادین - این اتفاق در دنیای حقیقی یک شاعر رخ نمی دهد بلکه در دنیای تخیل یک شاعر نوپرداز غزل سرا رخ داده است در دنیای حس شاعرانه ای که در ارزوی واقعیت آن درشعرش هم نمی رسد یعنی حتی تصور نمی کند که روزی عشق خود را در دنیای حقیقی اش لمس کند تا اینجا که من متوجه شدم از شعر شما

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاااااااااااااااااا چیییییییییی بود این .... خانم هدایتی با عرض پوزش باید بگم بگردید دنبال استعدادهای نهان دیگتون ... مطمئنن در شعر شما به نقطه ی اوجی نخواهید رسید ... فاجعه آمیز بود این نوشته :)))))))))))))))))))

نوشته شده توسط: Anonymous

شما نمیتونید هر شخصی که "سعی" در گفتن شعر داره رو هنرمند بگین که ! منم چون پزشکی دوست دارم کسی بهم دکتر نمیگه !
اینجا بحث دوست داشتن و نداشتن نیست که شما میگی "هر قلمزنی به اندازه توانش رنج میبرد که هدیه بهتری برای شما تهیه کند" خوب طرف با قواعد کار آشنایی نداره! مجبور نیست که !

نوشته شده توسط: Anonymous

:)))) خوب شد من سایت ایران گلوبال رو شناختم. تا الان هر از گاهی تو فیسبوک و اینور اونور میدیدم لینکهاش رو، خنثی بودم در مقابلش.
یعنی واقعا از بین کسانی که مطالب رو برای چاپ بررسی میکنن یک نفر تو این سایت نبود که یه مقدار با این شعر مشکل داشته باشه؟ :)))

کلا مملکت با لودر صاف شده. اقتصاد، صنعت، دانشگاه، سینما و فرهنگ و هنر... بمب اتم زدن تو کشور انگار، سایت ایران گلوبال هم خودشو مسئول میدونه باقی مانده های فرهنگ رو اینجوری نشر بده :)))