Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

اقایل فضیل عزیزیان را نمی شناسم ؛ بنابراین نمی خواهم خدای نخواسته اتهامی علیه ایشان طرح نمایم .مدتی نوشته های ایشان را تعقیب می کنم : 1_نوشته های ایشان بسیار هوشمندانه تنظیم شده است او از تضاد درونی اپوزیسیون در جهت افشای تمامیت اپوزیسیون اقدان می کند 2_ فضایل خط مشی معینی را به لحاظ فکری پیروی نمی کند.او بطور کلی خود را مخالف رزیم می نامد 3_ برخی از نوشته های عزیزیان دولت احمدی نژاد را مورد نقد قرار می دهد...

اقایل فضیل عزیزیان را نمی شناسم ؛ بنابراین نمی خواهم خدای نخواسته اتهامی علیه ایشان طرح نمایم .مدتی نوشته های ایشان را تعقیب می کنم : 1_نوشته های ایشان بسیار هوشمندانه تنظیم شده است او از تضاد درونی اپوزیسیون در جهت افشای تمامیت اپوزیسیون اقدان می کند 2_ فضایل خط مشی معینی را به لحاظ فکری پیروی نمی کند.او بطور کلی خود را مخالف رزیم می نامد 3_ برخی از نوشته های عزیزیان دولت احمدی نژاد را مورد نقد قرار می دهد 4_ فضایل هر گز مطلبی علیه خامنه ای انتشار نداده است و یا من آن را مشاهده نکردم 5_ اغلب نوشته های ایشان که در ایران گلوبال منتشر می شود ، سراز کیهان شزیعتمداری در می آورد .6_ عزیزیان فردبسیار باهوش و تیز بینی است
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دنيز ايشچی خيلی از جناياتی که رژيم اسلامی ايرانی مرتکب شده بخاطر همين بازی با اصطلاحات و ترم ها بود که پيش کسوتان شما يعنی کيانوری و فرخ نگهدار به خاطر توجيه همکاری با رژيم با ضد امپرياليست خواندن رژيم سالهای سال شما را بازيچه رژيم کردند و شما ما را دست نشانده امپر ياليزم ميخوانديد امروز تو خودت را گير نتيجه بازی تراختور کرده ای و اينکه کدام جنايتکار تبريک گفته ولی برای حرکت ملی اصلا نتيجه بازی و اينکه چه کسی تبريک گفته مهم نيست برای ما استفاده از هر شرايطی برای ابراز خواسته های ملی و به حقمان مهم است اين ميخواهد استاديوم فوتبال سهند باشد يا سالن واليبال اورميه ، يا درياچه اورميه و يا استاديوم آزادی تهران .و در ضمن من با خواندن اين نوشته تو به اين نتيجه رسيدم که تو هنوز از باغ تئوری استعمار تعريف شده کلاسيک بيرون نيامده ای ولی آقای محترم استعمار در شکل مدرن و امروز ی اش همين است

همين است که است که ميبينی برای مثال مغز ها و تحصيل کرده های تو را بدنبال کار ميبرند و زادگاه تو را خالی ميکنند و بعد ميايند آنطوری که دلشان ميخواهد رفتار ميکنند . سيستم آموزشی را در اختيار دارند و آنطوری که ميخواهند فرزندان تو را تربيت ميدهند . اگر بخواهم روی تک تک شيوه های استعمار نوين حرف بزنم حرف زياد است . ولی آنکه خودش را بخواب زده بيدار کردنش مشکل است . در اين بخواب زدگی بمان تا ببينيم عاقبت تو و امثال تو چه ميشود. ولی خودمان هستيم اين پلاکادر آذربايجان جنوبی ايران نيست خوب حال رژيم و اباء و انصارش و باصطلاح اپوزيسيون را بهم زده .
نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا که دست دنیز ایشچی درد نکند. من فکر میکنم که دیگر زمان برخورد با این اندیشه های واهی و توخالی ولی زیانبار فرارسیده باشد. ولی نظرمن اینست که مار را باید از سر کوبید نه از دم.

اوهمچنان درشش و بش این مسئله مانده ست که آیا ایران دولتی فارسی است یا دولت جامعه فارس. زمانی هم که کم میآورد با "ننه من غریبم" بازی از پاسخگوئی به سئوالات طفره میرود و با کلماتی که بیشتر به آچار فرانسه شبیه است همه را متهم به "تخریبات" میکند. به کامنت هائی که در زیر نوشته اش مربوط به سازمان ها و احزاب سراسری هست دقت کنید. همه استدلالات شاملی بر فرضیه وجود استعمار (داخلی) در ایران استوارست. این نه یک نظریهTheory بلکه یک فرضیه Hypothesis است که علیرضا اصغرزاده با توسل به اندیشه های خرافه پسندانۀ پسامدرنیست ها ابداع کرده ست براین اساس که هرکسی میتواند تعبیر شخصی خود راازمفاهیم ارائه دهد بی آنکه در قید واقعیات تاریخی و اصول عام پذیرفته شده باشد. ولی این فرضیه موارد مصرف مختلفی در جنبش ملی آذربایجان دارد. سرافعی تشکیلات معلوم الحال مهران بهارلی ست که شاملی دستکم از نظر ذهنی بدان وابسته ست. این تشکیلات ... ، خوراک تبلیغاتی برای هرآن جریان یا تشکیلاتی تهیه میکند که خواهان رخوت و بی عملی سیاسی در جنبش ملی آدربایجان است، از اکثر فعالین جنبش ملی در داخل بگیرید تا مضحکه ای بنام تراختور که سپاه پاسداران براه انداخته است. قصد نهائی جدا کردن جنبش ملی و ملت آذربایجان بطور کلی از مبارزات سیاسی در ایران ست که میان رژیم و کلیت مردم ایران شامل همه ملت ها و اقوام جریان دارد. توجه کنید به آخرین نوشته شاملی که کوششی ست درجهت شقه کردن و نابودی جنبش های دمکراتیک سرتاسری همچون جنبش زنان و جنبش سندیکائی کارگران. در شرایطی که جنبش ملی آذربایجان قادر به ایجاد تشکیلاتی که حمایت توده ای یا دستکم بخشی ازمردم آذربایجان را داشته باشد نیست، خواست تشکیل سندیکاهای مستقل کارگران ترک یا تشکیلات زنان ترک در آذربایجان معنائی جز ترغیب و تشویق به عدم شرکت درین جنبش های سرتاسری ندارد. دعوائی هم که امروزه میان یونس شاملی و عارف کسگین از یک سو و علیرضا اصغرزاده و ماشالله رزمی در سوی دیگر جریان دارد دراصل بر سر نوع برخورد با جمهوریی اسلامی است وگرنه این آقایان تفاوتی در حرف و شعارهای پرطمتراق استقلال طلبانه ندارند. اختلاف بر سر کسب استقلال امروز آدربایجان از راه مبارزه با رژیم و یا تعویق آن به تشکیل توران بزرگ در فردائی دست نیافتنی بقصد بیرون آوردن جمهوری اسلامی از زیر ضرب ست. تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل!
نوشته شده توسط: لاله موذن

دوستانی که کامنت گذاشتند و موافقت خودشان را اعلام کردند لطفا با این ایمیل roodakimeisam@hotmail.com تماس داشته باشند

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب يوسف آذربايجان! همین نوشته شما و نوع ادبیات و شیوه استدلالتان و مقدار دانش شما از شعر و ادبیات و تاریخ و ...مهر تاییدیست بر مقاله محمد رئوف مسعودی

نوشته شده توسط: Anonymous

این ملت خواب که عاشق تخمه ژاپنی هست و کباب و دید زدن های آنچنانی ناب تا وقتی خادم و خائن خود را نشناسد همین روزگار را دارد
این ملت که عادت کرده به جای مغز خود با قلب خود فکر کند همه بهش قالب میکنند .
این نوریزاده را ما ٢٠ ساله شناختیم ولی هنوز کسانی هستند که فریب زبان چرب و نرمش رو میخورند . از حاج علی رضا سابق و نوریزاده امروز بپرسید چرا از ان روز که خمینی از سر سفره افطار بیرونت کرد دشمن نظام شدی و قبل از ان جنایات و آدمکشی های رژیم را نمیدیدی ؟ از کشتار ارتشیان بر بام مدرسه علوی چه کسی گزارش و عکس تهیه میکرد نوری جان ؟؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رئوف مسعودی ! اين نوشته را با دقت خواندم و خيلی بهت زده شدم چرا که نويسنده يعنی تو چنين نوشته ای« افراد تجزیه طلب که نه سواد و دانش زبان شناسی و نه شناخت عمیقی از تاریخ ، فرهنگ و تمدن بشری دارند » خوب حالا قضاوت را به عهده تمام ناسيوناليست های ايرانی فارسی ميگذارم آيا اين آقا رئوف مسعودی که ادعای با سواد بودن در تاريخ و زبانشناسی را دارد در اين نوشته اش يک جمله برای من بی سواد ترک نشان دهيد که قبلا و به دفعات مکرر توسط ديگران نوشته و بيان نشده باشد اين آقا با پز جلو کتابخانه فکر ميکند برای مثال که تفکرات ضد انسانی و ضد زن فردوسی مذدور دربار ملک شاه را به عنوان شاعر ملی بما غالب کند . آقای محترم با حلوا حلوا گفتن دهن کسی شيرين نميشود و بيشتر از اين خودتان را رسوای جهان نکنيد و زياد سنگ ستارخان را به سينه نزنيد فاجعه ترور و بعد از آن در حالت وخيم جان سپردنش و امروزش مزارش جلو

چشم همگان است .يعنی دست مزد جانفشانی اش را خوب کف دستش گذاشتيد و عبر ت ما بی سواد ها کرديد .
نوشته شده توسط: منصور

یعنی واقعا نمیدونم منافع کوتاه مدت شخصی اینقدر ارزش داره که بجای میهن به اونها فکر کنیم واقعا ضرر این دعواهای داخلی متوجه به کلیت ایرانه چرا واقعا یک عده اینو درک نمیکنن؟
پاینده ایران
استاذسیس

نوشته شده توسط: Anonymous

حزب تضامن دمكراتيك أهواز كه خود جز شر كت كننده در تظاهرات بروكسل بود، تعدا د مجموعه شركت كنند كان بين ٦٠٠ تا ٧٠٠ نفر ارزيابي نمود، كه از اين ميان إعراب سوريه ، ترك ها و كرد ها هم بودند تعداد أحوازي ها بس از كسر اين تعداد مي شود هزار أن أحوازي خوب خبر تنظيمي حمزه نوري غير واقعي بود ، نبايد لاعتراض كرد؟
http://www.alahwaz.info/site/index.php?option=com_content&view=section&…

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای فضاییل عزیزان رسما مطالب مورد نیاز کیهان شریعتمداری را در ایران گلوبال آزادانه نشر می‌کند و ... سایت ایران گلوبال نیز چنان در دام وی افتاده که ...این چهارمین مطلب غیر اخلاقی‌ و مستهجن عزیزان در ایران گلوبال در عرض ۱۰روز علیه اپوزسیون هست ؛ فکر کنم سایر نویسندگان سایت چاره‌ای جز ترک اینجا را ندارند

نوشته شده توسط: Anonymous

آفرین! چقدر شبیه روزنامۀ کیهان نوشته اید. یا شاید از آنجا نقل کرده اید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

لطفا بزنید بالاترین من همین الان ثبت‌نام کردم که اهدا کنم

نوشته شده توسط: Anonymous

ba in bayanie movafegham

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تبریزی! مطلبی که لینک آن رو اینجا گذاشته اید‌ به شدت غیر کارشناسانه و به دور از تحقیق نوشته شده. تنها به یک نکته آن اشاره می‌کنم آورده اید‌ که[هیچکس تا کنون نشنیده است که در آمریکا کسانی پیدا شده و خواستار جدائی بخشی از خاک آمریکا شوند!] این لینک شامل گره‌های فعال تجزیه طلب در منطقه آمریکای شمالیست http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_active_separatist_movements_in_Nor…

نوشته شده توسط: Anonymous

فكر كنم نيازي نيست يك شخص يا اشخاصي براي حمايت ويا شهادت براي اقاي نوري حمزه كامنت بكذارند اكر جناب اقاي نوري حمزه نوشته بود هزاران نفر بودند به واقعيت نزديكتر است مكر شما مدعي نيستيد به قوم اريايي درهر مكان دنيا اريايي هستند
بنابراين همه عرب احوازي هستند جه سوري باشد يا عراقي يا غيره لذا ما منكر حضور انا نبوديم جون ما از اين عرب هستيم وانها از ما هستند اما حظور ملتهاي غير فارس در اين تظاهرات نشانه ادراك وفهم وهمبستكي براي ازادي از جيزي بنام فارس است اتحاد كل ملتها در ايران قابل قبول است اما اتحاد اين ملتها بر عليه ايران مشكل ساز است اين جه منطقي است كه ايران با اين همه ملتها بايد يكي بماند اما اين همه ملتها نبايد باهمديكر عيه ايران باشند با ايران سالاري كه مدعي هستيد تاريخ وفرهنك اين ملتها ميخواهيد نابود كنيد اين هم دلايلي دارد جون قوم فارس مدعي تاريخ بيشين 2500 ساله از تاريخ

خودشان به جزء جنك و غارت جيزي وجود ندارد حتى زبان خودشان كه يك زبان ناقص و جمع اوري شده از زبانهاي ديكر است بايد به اين ملتها تحميل كنند ايا ميتوانيد از اين تاريخ درخشان كه مدعي هستيد كتاب علمي هندسه فلسفه نجوم طب ياغيره براي ماذكر كنيد كه قبل از اسلام باشد زياد خودتان خسته نكنيد نداريد اصلا قوم فارس ميتوانند يك جمله فارسي داشته باشند يا اينكه جمله هم لازم نيست دركل فرهنك فارسي و زبان فارسي جايكزيني براي كلمه (كلمه ) بيداكنيد اما از نظر حقوق بشر كه مدعي هستيد شما هم از زندانيان واعدامهايي كه در قوميتهاي ديكر توسط اين رزيم ايجاد شده دفاع ميكنيد جرا درماقبل يك زنداني سياسي يا خبرنكاري كه فارس باشد اكر به زندان برود جه هياهوي بر روي كل صفحات وسايتهاي شما ديده ميشود اما در مقابل بيقيه قوميتها خبر كذري خواهد بود واكر يك خبر هم سروصدايي بيدا كند اون هم بعد از اينكه فعالان اين قوميت ( كرد عرب ترك تركمن لر بلوج ) خبر را برهمه صفحات خودشان فعال كنند تازه از شما خبر دار ميشويد اكر يك بارجكي ايران مدعي هستيد جرا اين تبعيض حتى در مخالفان اين جمهوري ميبينيم اكر از لحاظ املائي مشكل داشت ببخشيد جون هم من به اين زبان مسلط نيستم وهم كيبورد كه دارم
نوشته شده توسط: Anonymous

با عرض معذرت بایستی جمله نادرستم که «حقیقت نزد همه انسانهاست» را به «حقیقت میتواند نزد همه انسانها باشد» تصحیح کنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

من به عنوانِ یک جوان،
من به عنوانِ یک جوان، تنها چهره آدم حسابی‌ که در اپوزیسیون میبینم، رضا پهلویست. دمش هم گرم باد

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، محمد رئوف مسعودی، شما می گوئید: ( .......... نکته مهمی که در مورد دیدگاه های خودم باید مطرح کنم یادآوری این مسأله است که من فردی ناسیونالیست و ایراندوستی هستم که این گرایش ناسیونالیستی بیشتر جنبه ذاتی دارد! .......... ) دوست گرامی، شما دست از ناسیونالیسم خودت بردار، از میان رفتن ناسیونالیسم در چهره های دیگر پیشکش! ********** دوست گرامی، در سرتاسر این گفتارتان شما تنها کاری که کرده اید تاختن به ناسیونالیست های جدائی خواه است بی آن که روشن کنید ریشه جدائی خواهی در کجاست؟ آیا کسانی اتوماتیک و بی دلیل خواستار جدائی هستند یا سخن بر سر چیز دیگری است؟ در لینک زیر به این پرسش پاسخ داده شده است http://www.iranglobal.info/node/16550

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حمزه نوری شما برای اینکه ثابت کنید هزاران اهوازی در این تظاهرات شرکت کردند ؛ هیج مدرکی ارائه نکردید ؛ عرب های می توانند از کشورهای دیگر باشند که بودند تازه اگر گیریم 30 اوتوبوس ؛ چیزی نزدیک به 1000 نفر می شود که هزاران می شود چیزی در حدود 10000 نفر؛ سئوال دیگر ایا می توانید در گزارش تان اطلاع رسانی نمائید که هزینه آن را اشخاص خود پرداخت کردند؟ و یا این واقیعت دارد که هزینه آن را دولت قطر پرداخت کرده است ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

در آغاز می‌خوانیم [ ٦٦ سال پیش در چنین روزی قوای ..........] حال سال اینجاست در ۶۷ سال به قبل مهاباد جز کدام کشور بوده? سپس ادامه میدهد [ بە عمر ١١ ماهە دولتی کە ملت کورد در ٢٢ ژانویە ١٩٤٥ تاسیس کردە بود .......]حال نقش باقروف و استالین چه بوده هیچ کس نمیداند و همه هم دچار نسیان عقل و گسست مدارک تاریخی‌ شده اند !!!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی میبینید که در تناقض مضحکی گرفتار شده ای!! اگر کارگران ترک آذربایجانی نه با سرمایه دار ترک و نه با سرمایه دار فارس بلکه با سرمایه داران ایرانی طرف هستند باید با اتحاد با دیگر کارگران در ایران در یک تشکیلات سندیکائی سرتاسری برای احیاء حقوقشان گرد هم بیآیند.

نوشته شده توسط: Anonymous

نوشتن حق روزنامه نگاری است چون مردم به او سپرده اند

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب همدانلی، "آقای" رازی که من باشم، کامنتی برای برزویه طبیب نوشتم که عینا اینجا نقلش می کنم:
«عرب هم مثل فارس و ترک و لر و غیره اگر در خدمت اسلام عزیز باشد (و نه در خدمت موجود خیالی و مسخره ای بنام شوینیسم فارس که ساخته و پرداخته ذهنهای عقبمانده و عقبمانده های ذهنی در طیف نژادپرستان است) هم می تواند وزیر دفاع بشود (شمخانی) و هم رئیس قوه قضائیه (هاشمی شاهرودی) و هم رئیس مجلس (کروبی) و هم رئیس جمهور(موسوی). یعنی عرب بودن جرم نیست، ولی زن یا بهایی بودن چرا. یک بهایی به صرف بهایی بودنش مهدورالدم است و یک زن به صرف زن بودنش نصف مرد ارث می برد و حق حضانت (حظانت؟) بچه ها یش را ندارد. تفاوت را متوجه می شوید؟»
همین سؤال را از شما هم می کنم، متوجه تفاوت می شوید، یا جزو همان کسانی هستید که از شوینیسم فارس حرف می زنند؟ من بکاربرندگان ترمهای "شوینیسم فارس" و "ملل تحت ستم" را عقبمانده می دانم

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی ایا این جواب شما به معنی ۱

شقه کردن سازمان صنفی طبقه کارگر نیست؟ قدرت سندیکا در یگانه بودن انست . ایا لفظ (هر سندیکایی ) بدین معنی است که شما یک سندیکا برای ترکها و یکی برای فارسها میخواهید؟ این شقه کردن و تضعیف و خیانت به جنبش کارگری است . اضافه کردن لفظ سندیکای کارگران (ترک )،تفاوتی با کلکی بنام سندیکای کارگران (مسلمان )ندارد. یا خیر شما هم معتقدید که سندیکای کارگری هم مال کارگر فارس و هم ترک است . ولی این با انکار سراسری بودن ذاتی جنبش کارگری از طرف شما سازگار نیست، بویژه که طرف مقابل را هم سرمایه داری ایرانی -دولتی ، یعنی سراسری اعلام کرده اید . ۲ اما در مورد مقوله ..سرمایه داری ایرانی -دولتی ..که عنوان کرده اید . تا بحال هرکس لغت ایرانی را بکار برده شما فرموده اید ...ایران ...اسم مستعاری برای ...فارس ...است . حالا من نیز جمله شما را ...کارگران آذربایجان جنوبی و کارگر ترک، نه با سرمایه داران ترک و نه با سرمایه داران فارس طرف نیستند، بلکه با سرمایه داران ایران و دولت سرمایه داری آن طرف هستند..با رهنمود خود شما مستعار زدایی میکنم ...کارگران آذربایجان جنوبی و کارگر ترک، نه با سرمایه داران ترک و نه با سرمایه داران فارس طرف نیستند، بلکه با سرمایه داران ...فارس ..و دولت ..فارسی ..آن طرف هستند... ایا این به معنی از زیر ضرب خارج کردن سرمایه داران گردن کلفت ترک نیست ؟ اینجاست که معلوم میشود ، ناسیونالیسم چه نوع فارسی م- سحری ان و چه نوع ترکی شاملی ان برای شقه کردن جنبش کارگری و تطهیر سرمایه داری خودی و بنابراین تثبیت جمهوری اسلامی به میدان امده است .برزویه طبیب
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی عزیز،
در دنباله بحثس که من با مسئول کامنتها داشتم خواستم بپرسم اگر آقای نوری حمزه جوابی ندهد، آیا کسی اجازه دارد ایشان را دروغگو بخواند، یا کامنتش بدلیل "توهین" حذف می‌شود؟
در ضمن شما و مسئول کلمنتها جواب مرا هم ندادید: مسئولیت شما در قبال دروغ و دروغگویی چیست؟
با تشکر و آرزوی موفقیت

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی، خوشحالم ازینکه دست از "ننه من غریبم" بازی برداشتید و به چند سئوال من پاسخ دادید که نظرم را عرض میکنم:
١. آنچه نوشته اید تائید این گفته منست که شما فرقی میان احزاب سیاسی و جنبش های دمکراتیک همچون جنبش زنان و جنبش سندیکائی کارگران قائل نیستید ازین رو برخورد تاکتیکی یکسانی با آنها دارید.

٢. شما این جنبش های سرتاسری را پیش از اینکه دمکراتیک ارزیابی کنید آنها را استعماری میدانید. با توجه به اینکه جنبش ملی آذربایجان خواستار رهائی از قید استعمار ست چگونه آنرا به ائتلاف با این تشکیلات استعماری ترغیب میکنید. دشمنی با آنها و نیز احزاب سرتاسری باید در راس برنامه سیاسی شما باشد. وگرنه گفتار شما متناقض خواهد بود.
٣. من فاشیسم جمهوری اسلامی را در تقابل با خواسته های دمکراتیک مردم ایران شامل حقوق زنان و کودکان، حقوق صنفی کارگران ... و درنهایت حقوق ملت های ساکن ایران می بینم و از آنجائی که جنبش های ملی را بعنوان بخشی از جنبش دمکراسی خواهی در ایران میخواهم خواستار اتحاد آنها با سایر جنبش های دمکراتیک سرتاسری هستم و درعمل می خواهم که جنبش های ملی بمثابه چتری این جنبش های صنفی را در برگیرند. شما که غیرازین میندیشید و جنبش ملی را در تقابل با استعمار داخلی و ناگزیر جنبش رهائی بخش ارزیابی میکنید چگونه آنرا دمکراتیک مینامید. همانطوریکه با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود با دمکراتیک نامیدن که جنبش ملی، دمکراتیک نمیشود. این تناقض دیگری در گفته های شماست.
٤. آوردن جنبش های دمکراتیک بدرون جنبش ملی سنگ بزرگیست علامت نزدن چراکه وزنه سنگینی است که شما میخواهید به گرده جنبش ملی بار کنید که تاکنون نتوانسته یک حزب بوجود آورد که پایگاه مزدمی داشته باشد و معرف دستکم بخشیاز ملت آذربایجان باشد. از سوی دیگرتکه تکه کردن جنبش های دمکراتیک سرتاسری در مفابله و ضدیت با آنها عمل خواهد کرد و لاجرم دشمنی آنها را برخواهد انگیخت. ما در گذشته شاهد برخوردهای اینچنینی در میان سندیکاها در تبریزبوده ایم. تکه تکه کردن جنبش های دمکراتیک سرتاسری بمعنای مرگ آنهاست چراکه دایره عمل آنها را بسیار محدود خواهد ساخت. تصور کنید که سندیکای اتوبوسرانی در تهران اعتصاب کند ولی سندیکای رانندگان در تبریزپیوستن به اعتصاب را منوط و موکول به پذیرش استقلال آذربایجان از سوی رانندگان در تهران بکند! واین چیزی ست که ما در جنبش سبز شاهد آن بودیم. البته میتوان تصور کرد که مثلا زنان شرکت کنندۀ آذربایجانی در جنبش سرتاسری زنان خواستار کمیته های محلی باشند که در آن بزبان ترکی بکویند و بنویسند که این بنوعی بردن خواسته های ملی درون جنبش های دمکراتیک سرتاسری است.
٥. با یکسان انگاشتن احزاب سیاسی سرتاسری با جنبش های دمکراتیک سرتاسری، جنبش ملی باید سیاست مشابهی در قبال آنها اتخاذ کند که این فاجعه بارست. هرگونه همکاری و ائتلاف سیاسی با احزاب سرتاسری که رقیب جنبش های ملی در کسب قدرت سیاسی هستند لازمۀ صرفنظر کردن از اصل حاکمیت ملی ست و سر فرود آوردن در برابر این خواستۀ پان ایرانیست هاست که می گویند هربحثی در مورد حقوق ملل باید به بعد از سرنگونی رژیم موکول شود و این بمعنای پذیرش تفوق احزاب سراسری بر جنبش ملی ست. ببینید یک تحلیل نادرست شما را بجائی میبرد که شاید خواستۀ قلبی تان نباشد. برعکس نزدیکی و حتی اتحاد با جنبش های دمکراتیک سرتاسری آنها را زیر چتر سیاسی جنبش های ملی درمیآورد. اینکار در عین حال تفکرات و عناصر ارتجاعی همچون مردسالاری و اسلام سیاسی را از جنبش های ملی میزداید و پاک میکند.
همچنانکه در کامنت های پیشین نوشتم تناقض در گفته ها و نوشته های شما ریشه در اندیشه واهی تان از "استعمار داخلی" دارد. ازین رو باید یا مثل ماشالله رزمی مبارزه رهائی بخش را بر مبارزه دمکراتیک ارجح قراردهید و یا مثل تشکیلات مهران بهارلی هرگونه بحث پیرامون خواسته های دمکراتیک و حتی سیاسی همچون استقلال آذربایجان را موکول کنید به تشکیل توران بزرگ توسط ترک های ایران. راه سومی وجود ندارد.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

حامد گرامی / مدتی بود که می خواستم با شما صحبت کنم . تلفن شمارا ندارم . سعی می کنم توسط امیل در این باره با هم گپی داشته باشیم

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای علاءالدین فتح راضی، من در کامئنت شما موردهایی را دیدم که به نظرم رسید شما از نظرات من بی خبرید و از جهتی ممکن است با این نوشته ها برای دیگران این برداشت خودتان را منتقل کنید. برای زدودن این نوع برداشتها در چند جمله دو موضوع را برای خوانندگان کامئنت شما توضیح میدهم. در بند دوم، شما شما جنبش زنان و جنبش کارگری را جنبش های سراسری خوانده اید و از مرا به همکاری با این جنبش ها فراخوانده اید. از نظر من نه جنبش زنان و نه جنبش کارگری جنبش های سراسری در ایران نیستند. همچنان که جنبشهای سیاسی در ایران سراسری نیستند. در نوشته خودم هم عنوان کرده ام که استفاده از مفهوم "سراسری" یک استفاده استعماری است. جنبش زبان آزربایجان جنوبی که به نیکی و با قدرت در حال پاگرفتن است و من تنی چند از کادرهای آن را میشناسم، یک جنبش مستقل در آذربایجان جنوبی است. جنیش زنان آزبایجان

البته که با جنبش زنان فارسستان (امروز اسم ایران را بجای فارسستان با خود به یدک میکشند) و با جنیش زنان کرد و جنبش زنا بلوچ و عرب باید که مناسباتی نزدیک داشته و در راستای آرمانهای فمنیسم عمل کنند. اما این به معنی یکی بودن این جنبش ها نیست. خلق ترک در آذربایجان جنوبی و ایران با برپایی جنبش های مستقل خود در تمامی عرصه های سیاسی و اجتماعی و مدنی مختصات یک ملت را به نمایش میگذارد و این لازمه انعکاس ملت شوندگی خلق ماست. زن ترک، برای طرح مطالبات و انعکاس صدایش برای تغییر در جامعه بایستی به زبان ترکی خلق کند، به زبان ترکی با زنان سخن بگوید و به زبان ترکی ادبیات فمینیستی بسازد. جنبش زنان ترک، زیر مجموعه هیچ جنبشی نیست، این جنبش با مسائل و مصائب زنان در آذربایجان جنوبی کار دارد. این جنبش از نظر من بایستی جهانی بیاندیشد و در آذربایجان جنوبی منطقه ایی عمل کند. این جنبش حتی زیر مجموعه جنبش ملی آزربایجان هم نیست. جنبش زنان در آذربایجان جنوبی یک جنبش مستقل برای آرمان فمنیستی است. این اشل و این متد را در نظر بگیرید و جنبش کارگری را از این زاویه بنگرید. جنبش کارگری در آذربایجان یک زیرمجموعه هیچ جنبش و یا حتی هیچ حزب سیاسی نباید باشد. بلکه مستقل و برای آرمانی کارگری تلاش کند. اما فراموش نکنید که جنبش کارگری در آذربایجان جنوبی مسلئه اش مشکلات و ناهنجاریهای کار و مصائب طبقاتی در این سرزمین است. جنبش کارگر فارسستان نیز، که امروز زیر نام ایران فعالیت میکند نیز یک جنبش مستقل متعلقه به جامعه فارس ایران است. این جنبشها به دلیل آرمانها مشترک میتوانند ارتباطات نزدیکتر و همکاریهای بیشتری داشته باشند. اما این جنبش ها هیچکدامشان سراسری نیستند. در ایران تنها همکاری جنبش ها مطرح است، چه در سطح سیاسی و چه در سطح اجتماعی. بنابراین لطفا کمی بیشتر به متدهای فکر و مختصات کار در اشل یک ملت دقت کنید. پیشداوری را رها کنید و در مواردی که پرسش وجود دارد آن را به بحث بگذارید. لزومی ندارد با پیش آمدن یک پرسش جنجال بپا شود. بایستی با همدیگر سخن بگوییم. از ادبیات اهانت و تحقیر و زشت بایستی دست شصت و به دیالوگ پرداخت. بند سوم نوشته شما بسیار ناهنجار تنظیم شده است. مینویسید که من احزاب به اصطلاح سراسری را دشمن خود میدانم. چرا چنین سخن نادرستی را در میان میگذارید. من دهها نوشته دارم که در مورد نیروهای سیاسی جامعه فارس ایران در آنها سخن گفته ام. این به اصطلاح "سراسری" شما، نیروهای سیاسی متعلق به جامعه فارس ایران هستند و اپوزیسیون رژیم حاکم تلقی میشوند. نیروی سیاسی آذربایجان با نیروی سیاسی فارسستان دو نیروی مستقل و متفاوت اما در مواردی گاه بسیار مهم اهداف مشترکی دارند. برای نمونه برکناری رژیم حاکم بر ایران هدف مشترک تمامی نیروهای سیاسی در ایران است. فرق من و شما اینست که من آن گروهها را سراسری نمیدانم و واقعا هم نیستند. اما شما سایه آنها را میخواهید در مناطق ملی خلقهای غیرفارس ایران نگهدارید و امیدوارم ناخودآگاه اینگونه فکر میکنید. چون اگر آگاهانه اینگونه فکر کنید، صورت مسئله فرق خواهد کرد. اگر یک ذره بیاندیشید متوجه خواهید شد که پدیده ایی بنام سراسری امروز خیالاتی بیش نیست. وقتی سرزمین آذربایجان توسط نیروهای سیاسی این منطقه را میدان عمل خود میداند و نیروی سیاسی کردستان، آن منطقه را منطقه فعالیت خود میداند و بلوچستان و منطقه عربی نیز چنین است. در اینجا جه جایی برای گروه به اصطلاح سراسری میتواند وجود داشته باشد؟ فدرالیست بودن یک گروه فارس و یا باور به حق تعیین سرنوشت از سوی آنها (البته اگر وجود داشته باشد) به معنی سراسری بودن آنها نیست. به معنی تمکین آن گروه به حقوق بین المللی است به معنی تمکین به حقوق دیگر ملیتهاست. گروههای سیاسی ترک هم بایستی این حقوق را برای دیگر ملیتها به رسمیت بشناسند.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اینجانب 2 روز منتظر ماندم تا اقای نوری حمزه پاسخ سئوال مجتبی را بدهند ولی گویا جناب علي عبداني به نمانیدگی از طرف ایشان با تمسخر به مدیریت ایرانگوبال پاسخ نوشت . هر چند که احتیاجی به توضیح نیست که ایران گلوبال نه تنها محدودیتی برای فعالان جنبش های اتنیکی ایران ایجاد نکرده است بلکه مشخصا ای دی برای مطلب گذاری مستقمیم و بدون سانسور وبدون حق ادیتوری ( برای مدیریت ایران گلوبال ) در اختیار آنان قرار داده است .در مجموع برای سه فعال عرب ایرانی این امکان مطلب گذاری مستقیم را فراهم کرده است . شیوه کار ایران گلوبال بر پاسخگویی مستقیم نویسندگان است . ایشان تیتری(شرکت هزاران اهوازی در تظاهرات بروکسل ) که برای شرکت چند سازمان ایتنیکی در تظاهرات بروکسل انتخاب کرد بشدت انحصار طلبانه و نادرست بوده است. در ایران گلوبال دمکراسی یکطرفه نیست و براساس پرسش و پاسخ استواراست .

ما همچنان منتظر پاسخ روشن نوری حمزه می مانیم
نوشته شده توسط: یونس شاملی

برزویه عزیز، هر کارگری حق دارد در هر سندیکای کارگری که دلش بخواهد عضو باشد. در شرایط کنونی کارگران آذربایجان جنوبی و کارگر ترک، نه با سرمایه داران ترک و نه با سرمایه داران فارس طرف نیستند، بلکه با سرمایه داران ایران و دولت سرمایه داری آن طرف هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای خردمند؛ باید به منطقتان هزاران بار آفرین گفت. با این منطق شما جهت سنجش خرد بایستی پرسید یا دید که طرف چند کیلو کتاب خوانده است؟ این که چه خوانده و کیفیت آن چه بوده یا مرتبط با عهد بوق بوده یا ... مهم نیست. کافیست موافق نظر شما خردمندان خود خوانده باشد تا از کهنه پرستی مبرا باشد ..... مثل اصحاب کهف تو غار خوابتان برده حالا از کهنه پرستی حرف می زنید .... یکی می خواد شما را بیدار کنه بزرگوار نگران جوانان نباش آنها بهتر از امثال شما خردمندان راهشان را بلدند ...

نوشته شده توسط: Anonymous

خدا را شکر بعد از رو شدن جریان انحرافی در نظام جمهوری اسلامی توسط آیت الله العظمی خامنه ای؛ شعارهای انحرافی نیز در حرکت ملی آذربایجان به همت فاضلان شناسایی شد! ضمنا تا دندان مسلح بودن رژیم ایران و به رسمیت شناخته شدن آن از سوی جامعه جهانی نیز رمز و راز حیرت انگیزی بود که خصو صا ما جوانان از آن بی اطلاع بودیم و امروز به میمنت وجود بزرگوران محقق از آن مطلع شدیم. راستی زمانیکه جنبش سبز به خیابانها آمد؛ یا مردم آذربایجان در 1 خردد 1385 و ... به خیابانها ریختند و یا وقتی این همه مبارز اعم از تورک و فارس و ... غیره هرکدام بنا بر اولویت های خود؛ در راه آزادی قدم گذاشتند از این خطرها بی اطلاع بودند! چه خوب می بود این مقاله را 30 سال زودتر می نوشتند تا آن همه اعدامی در دهه 60 جلوگیری می نمودند! اما شاید مسئله آذربایجان جایگاهی خاص در نظر نوسینده و این جریان ضد آذربایجانی دارد که فعال بودن این حرکت

در راستای رسیدن به حقوق ملی؛ انسانی سیاسی آنها را سخت آزرده می نماید. / از اینها که بگذریم نکته ای جالب در بین شعارهای انحرافی به چشم می خورد و آن هم "رفراندوم برای حق تعیین سرنوشت است"! در اینجاست درد این دموکرات مآبان فرصت طلب مشخص می شود! حفظ تمامیت ارضی ایران؛ تثبیت فاشیزم ملی – مذهبی فارس به هر نحو ممکن. حتی اگر مردم آذربایجان با روندی دموکراتیک و در یک رفراندوم مخالف آن باشند. چقدر شرم آور است؛ که حرکتی دموکراتیک و حق طلبانه را به جهت حمایت و تثبیت فاشیزم ملی مذهبی فارس به فاشیزم و راسیزم متهم نمودن! دم خروس دیر زمانی است که هویداست عزیزان و قلم فرسایی دموکرات مآبانتان نیز بیهوده. یک دموکرات هیچگاه نمی تواند با رفراندوم مخالف باشد. دموکراسی یعنی رای مردم و دخالت مستقیم شان در تعیین سرنوشت شان. اما این حرکات از طیف فکری شما بعید نیست. از تفکری که اشغال آذربایجان توسط بلشویک ها در 28 می 1920 را عین دموکراسی و حکومت دموکراتیک وقت آذربایجان و رهبر ان محمدامین رسول زاده را فاشیست تقدیم می نماید بیش از این نمی توان انتظار داشت. بدون شک این تفکر پیش از شوینیزم فارس در رژیم ارتجاعی فارس در برابر آزادی آذربایجان و فعالین ملی آن سنگر خواهد گرفت. شاعر چه زیبا گفته: سالی که نکوست از بهارش پیداست. ژست آذربایجان دوستی گرفتن با چنین اعمالی در تضاد آشکار است.
نوشته شده توسط: Anonymous

در کل نظرات جالبی ازطرف سایت ایران کلوبال و مخاطبین رد وبدل شده است، ولی نمی دانم این دوستمان اقا و یا خانم رازی چرا دو پهلو حرف می زند.اولا فعالین ملی وزبانی ملل تحت ستم راکه خواهان حقوق برابر با فارسهای حاکم هستند را قومیت گرا و نژاد پرست معرفی میکند حتی بدون اینکه مدرکی داشته باشد.دوما ازظلم قومیت، زبان و فرهنگ ملت و دولت سر کوبکر حاکم حرفی به میان نمی اورد.ثالثا با زبان بی زبانی خواهان سانسور مطالب منسوب به ملیتهای تحت ستم می باشد! براستی سنگ پای قزوین است نه.......

نوشته شده توسط: Anonymous

شما ایمان داشته باشید ملت کرد - ترک - عرب نه بدنبال فدرالیسم قومی ونه جغرافیایی و نه منطقه ای و استانی هستند. ما دنبال هویت و شناسنامه و ملیت خود هستیم که نود سال است از سوی حاکمان ایران و سوریه و ترکیه انکار شده. پس من بعد متوجه باشید که ما ملیتهای ایرانی تنها بدنبال فدرالیسم ملی هستیم .
فدرالیسم ملی آذربایجان جنوبی در پی کسب رسمیت زبان ترکی و رسمیت هویت ملی خود در کنار ملیت و رسمیت ملت فارس است . بقیه مسایل که شما به چپ و راست می زنید همه باد هواست.
تازه تنها فدرالیسمی که در منطقه خاور میانه بسیار موفق بوده و منطقه تماما خرابه و شمیایی شده کردستان عراق را امروزه در کمتر از ده سال به دوبی و کویت دیگری مبدل نموده و در اوج آمنیت و آرامش در قلب بحران و جنگ و بمب و تروریسم موفق عمل کرده تنها فدرالیسم کردستان عراق است . اما فدرالیسم مدرن و مترقی دیگر نیز تنها فدرالیسم کانادا در منطقه

فرانسوی نشین کبک است که مورد قبول ملتهای کرد -ترک - عرب - ترکمن و بلوچ است. و گرنه شما زیاد زحمت نکشید و نسخه دلخواه خود را برای شصت و پنج درصد ملیتهای غیر فارس نپیچید. حرف آخر را حزب دمکرات و کومله به همراه ملت آذربایجان جنوبی به شما زده اند.
ما با شناخت از روحیه فاشیستی انحصارطلبانه روشنفکران و ملت فارس هیچ امیدی به همان دو نمونه فدرالیسم مذکور که قید کردم را هم نداریم لذا شما با اعمال حرکات و اعمال نژادپرستانه خود کشور را به سوی تجزیه و جنگ قومی خواهید کشاند و خود عامل و مسبب جنگ و برادر کشی خواهید بود. در آخر اینکه نگرانی شما بی مورد است
نوشته شده توسط: Anonymous

سایین ائلیار بی،اولا من تنها یک کعبه دارم ،ان نیز استقلال وطنم و رهایی ملت ازربایجان جنوبی می باشد.بر خلاف شما زمانی ذر زیر پرچم داس و چکش و یا در زیربیرق سبز قایم نبوده ام.دومآ من به عنوان یکی از فعالین مستقل حرکت ملی ازربایجان جنوبی این حق را دارم که از طرف ملتی صحبت کنم که سرنوشتم به سرنوشتش گره خورده است،منافع ملی ملت تورک درازاد سازی ازربایجان از زیر اشغال و پایان دادن به اپارتاید نژادی می باشد.جناب، چگونه به خود اجازه می دهید که شعار ها و اصول محوری مبارزه ملت ازربایجان جنوبی را زیر سئوال ببرید؟ پر واضح است که موضع شما ، حضرتعالی را نه بعنوان حامی مظلومان ستم ملی بلکه در صف پان ایرانیست ها و ناسیونالیست های فارس قرار می دهد زیرا مواضع شما و پان فارسیزم در مخالفت با شعار های محوری ازربایجان جنوبی با هم مطابقت دارد.در اغلب نوشته هایتان جای ظالم ومظلوم عوض کرده اید واین

در من ایجاد شبهه میکند که نکندشما تعریف درستی از ناسیونالیسم ندارید.شما واقعیت های موجود وتحولات جاری امروزی در میان ملت تورک را نمی خواهید درک کنید، به جای قبول پدیده خود بیداری ملت مان برای احقاق حقوق ورهایی وهمچنین به جای محکوم کردن ناسیونالیست های منسوب به زبان و فرهنگ حاکم سرکوبگر،مبارزه حق طلبانه ملت تورک در ازربایجان جنوبی را با ناسیونالیسم اشتباه گرفته اید.کجای شعار آزربایجان جنوبی ایران نیست ارتجاعی است؟مگر نه این است که تمامی ملت های رها و جدا شده از زیر ظلم و اشغال امپراتوری ها با همین استراتژی به استقلال رسیده اند.ما بعد از سرنگونی حکومت ملی آزربایجان به رهبری زنده یاد سید جعفر پیشه وری از تمامی راههای منطقی ومدنی برای خواست ها ی طبیعی مان در جهت رسمی شدن زبان تورکی در ایالات ازربایجان و خود گردانی ایالتی در چهار چوب جغرافیای موسوم به ایران استفاده کرده ایم ولی متاسفانه در هر دو رژیم با زندان و گلوله پاسخ گرفته ایم.فعالین و تشکیلات های آزربایجان جنوبی و یا در بعد کلان ملت ما به این نتیجه رسیده اند که التماس بس است باید راه درست ومنطقی را بر اساس عرف های بین المللی بر گزید.نتیجه مشخص کردن و به اجرا گذاشتن استراتژی شعار محوری ازربایجان جنوبی ایران نیست می باشد. برای اثباتش تنها کافی است که به دو معاهده ننگین ترکمن چای و گلستان اشاره نمود که این ملت به دوقسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده اند ودر حاکمیت پادشاهان تورک ممالک محروسه ایران(عربستان،فارسستان,کوردستان وبلوچستان) ضمیمه ازربایجان بوده است ونه بلعکس.پدران ما در مما لک تحت سلطه اقدام به قدغن کردن زبان ، اداب وسنن ملتها نکرده بودند.
ائلیار بی،من به دقت تمامی نوشته های شماودیگر نوشته های مربوط به ملل تحت ستم را با دقت مطالعه می کنم .جنابعالی یا فراموش کار تشریف دارید و یا می خواهید در روز روشن دم خروس را زیر عبا قایم کنید. ذهنیت من نسبت به افکارحضرتعالی در مخالفت با روح حرکت ملی تورکها و حمایت از پان ایرانیست ها تنها با مطالعه نوشته اخیر تان حاصل نشده بلکه حاصل جمع بندی نوشته های قبلی و فعلی شما می باشد.در جواب بنده نوشته اید :که من (ائلیار) کجا گفته ام که همه چیز با دموکراسی حل می شود؟ ولی در جواب دوستمان اوزگور یاشار چنین نوشته اید:در سطر چهارم:اما همه تبعیض های دیگر مثل تبعیض زنان-تیعیض طبقاتی و بیعدالتی اجتماعی ایجاد دموکراسی مستقیم است! جنا بعالی شعارهای محوری ملتی که بر علیه تبعیض طبقاتی و بی عدالتی اجتماعی فریاد می زنند را ارتجاعی میخوانید،براستی دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباست را !
نوشته شده توسط: Anonymous

ترک اعتیاد به دین و ایدئولوژی از جمله موارد اجتماعی است که خیلی مشکل است، علی الخصوص اگر این اعتیاد همانند ایدوئولوژی ناسیونالیسم پانیرانیست از دوران طفولیت توسط کتب درسی در مدارس در مغز و پی کودکان محصل دانود شده باشد و بخاطر مزمن بودن آن و واگیری اجتماعی آن در ایران که ترک اینگونه اعتیاد حقیقآ خیلی سخت است، احساس مالکیت تصمیم گیری از جانب دیگر ملل تعبیری دیگری نمی تواند داشته باشد بجز اینکه در ایران رابطه استعمارگر با مستعمره حاکم است، چون وقتی انسان خود را بای کوه قاف می بیند خود را مجاز و ملتهای ترک، کرد، عرب، بلوچ و ترکمن که در آن پاینها نشسته اند به چشم فرمانبردار نگاه می کند، آنها حق ندارند برای چگونه زیستن خود تصمیم بگیرند آنها باید همانند گذشته با بهمراه آوردن سوقات جلو در روشنفکران فارس بسط بنشیند و عاجزانه خواسته های خود را مطرح کنند،

............. نمی توانی زمان را ببری شما با نسل جوان طرفید که برای جنّ پاپوش می دوزند، تا ما به آنها می گوئیم آ آنها تا زِد مغز ما را می خوانند، وقتی من خبر فروپاشی شوروی و به هم پیوستن آلمان شرقی به آلمان غربی و فروپاشی یوگسلاوی را به پدرم اطلاع می دادم با عصبانیت می گفت اینها همه ذائدات ذهنی امپریالیسم است، وقتی هزاران هزار جوان ترک آذربایجانی پلاکارد آذربایجان جنوبی ایران نیست را در استادیوم تبریز به اهتزاز در می آورند شما هم همانند پدرم تصور می کنید که ذائدات ذهنی امپریالیسم و یا کار نوکران اجنی می باشد، و تازه فدرالیسم پیشنهادی شما شبیه صدقه رفع بلا و همانند استخوانی است که جلو سگ می اندازند تا صدایش در نیاید، متأسفانه سالیان سال زندگی در کشور های مدرن غرب نتوانسته است اعتیاد فکری به ایدئولوژی پانیرانیسم را به اندازه یک اپسیلون در مغز شما ها کاهش دهد، کذر زمان همانند نوشیدن جام زهر صلح خمینی، حقوق ملتها را چه بخواهید و چه نخواهید بر شما ها حقنه خواهد کرد و شما را مجور و موظف به پذیرش آن خواهد کرد،
نوشته شده توسط: Anonymous

من هم در تظاهرات بودم و درسته بيش از هزار احوازي بودند كه از تمام اروپا به بروكسل آمدند و كرد و ترك وبسياري ديگر نيز حضور داشتند. ولي خوب بيشتر سايت هاي فارسي و رسانه هاي ملت فارس تظاهرات را پوشش خبري ندادند.

نوشته شده توسط: Anonymous

فارسها نبايد از اين تظاهراتها اظهار تعجب نمايند زيرا ملتهاى غير فارسى در(ايران!!!!!!) استقلال خود را از اشغالگران مى گيرند و طرف مقابل را وادار به امضاى حق تعيين سرنوشت ملتهاى غير فارس مى كنند. اين تظاهرات چه احوازى ويا غيره اين همان صداى اعتراض عرب ، آذرى، كرد وبلوچ وملت بزرگوار سوريه كه تمامى از ظلم اشغالگر رنج مى برند وانگهى آقاى حمزى با زبان ساده به شما مى گويد كه ايران شما اگر بداد ملتهاى غير فارسى نرسيد ايران شما به شش قسمت تقسيم خواهد شد كه بنظر من اين با قوانين بين المللى منافاتى ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آخه آقای عزیزان رضا پهلوی حتی اسم تو رو نشنیده چرا الکی‌ خودتو بزرگ میکنی‌؟ چسبیدی ول نمیکنی‌

نوشته شده توسط: Anonymous

امروز در آیینه تاریخ ایران باستان

امروز 21 اسفند 1391مصادف با 11 مارس 2013 است. 2500 سال پیش در چنین روزی، فیلسوف و دانشمند بزرگ ایرانی "قالتاق مغ مغ " در روستای تخت جمشید دیده به جهان گشود. او فیلسوف، شیمیدان،پزشک ریاضی دان و فیزیکدان بزرگ دوران خود بود. اولین بار او بود که نیروی برق را کشف را کرد منتها به دلایلی از جمله این که مایل نبود اقوام تورک و عرب از آن سر در بیاورند، مستندات این کشف خود را زیر یک تخته سنگ در همان نزدیکی های تخت جمشید مدفون کرد. که به هر حال افتخاری بزرگ برای ایران و آریایی رقم زد.
2400 سال پیش در چنین روزی آریایی ها برای اولین بار بزرگترین کانال آبی دنیا را بین دریای عمان و دریاچه خزر حفر نمودند. بعد از این قوم باهوش، اولین بار این مصری های وابسته به غرب بودند که در سال 1869توانستند در کانال سوئز چنین کاری را بکنند.
2350 سال پیش در چنین روزی، اولین فضانورد ایرانی به نام " چاخان جان زر زر" پا به کره ماه گذاشت و از آنجا به کره مریخ ، مشتری، ونوس و چند تا سیاره کوچک و بزرگ رفت. بعد از آن تا مدتها فضانوردان آریایی بین زمین و ماه و مریخ و گاهی خورشید در رفت و آمد بودند. نقش برجسته ای در بیستون که به تازگی کشف شده نشان می دهد که اتوبوس های فضایی متعلق به یک شرکت فضایی به نام "آریاکو" ظرفیت حمل 100 فضانورد را داشته است. پیشرفت های عظیم این قوم اصیل آن چنان شگفت انگیز بوده که دانشمندان ناسا با شنیدن فقط تیکه ای از آن از تعجب بر جای خود میخ کوب شده اند(البته گزارش های مستقل تاکید کرده اند که بعد از مدتی لبخند تمسخر از لبان این دانشمندان که جملگی متعلق به ملیت های گوناگون دنیا بوده اند محو نمی شده است !!!) منتها این پیشرفت عظیم بشری توسط این قوم، با حمله اعراب نابود شد و امروزه فقط عده ای پان فارس زحمت یادآوری آن مسافرت های فضایی با شکوه را برای دیگر ملل ایرانی می کشند.
1401 سال پیش تقریبا چند ماه قبل از حمله اعراب به سرزمین ایران، طبیب بزرگ ایرانی " مارمولک دووو دووو" دیده از جهان فرو بست. او کاشف اولیه تمام واکسن ها و روش های درمانی بود که از زمان وفات او تا کنون دوباره توسط ابنا بشری کشف شده است. او واکسن کزاز، سل، هپاتیت و.. را کشف نمود.منتها در زمان حمله اعراب تمام انچه او کشف کرد به طرز مشکوکی محو شد به نحوی که تلاش پان فارس ها برای کشف و یا حداقل جعل تاریخی این ماجرا در زیر گل و لای مدفون در تخته جمشید و تخته بیستون بی فرجام مانده است. اما یک عده از آنها حقه جدیدی را برای جعل مستندات کشف او پیشنهاد داده که ظاهرا در حال بررسی است.
1400 سال پیش در چنین روزی درست یک روز بعد از حله اعراب به ایران، " کوروش موتور" مهندس نابغ ایرانی دیده از جهان فرو بست. پزشکان علت مرگ او را استشمام بیش از حد دود خروجی از موتوری بنزینی با راندمان 90 درصد ذکرکرده اند که او خود اختراع کرده بود. منتها اعراب با ظن غنیمت بودن دستگاه اختراعی او، آن را با ضربات شمشیر به چند قسمت مساوی تقسیم کردند و با خود به مدینه بردند و این چنین یکی از نشانه های تمدن آریایی را محو کردند.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام
بنظر من چه اشكالي دارد كه احمدي نژاد با دل پاك فقط با در آغوش كشيدن يك پيره زن و يك دختر خورد سال در سوگ ايشان شريك شد.
همه مسائل در باطن است. من گاه گاهي با دختران و زنان جوان دست ميدهم ولي كدام چيزي جز اداي احترام ندارم. فكر ميكنم كه مثل من يك انسان است. به جنستيت اش اصلا توجه ندارم، شكر خدا را.

نوشته شده توسط: Anonymous

با احترام به شما و درود به روح مرحوم پدر شما. فکر نمیکنید که به عوض روشن کردن چراغهای دالانهای دیگران باید چراغ خانه خود را روشن کنید. متاسفانه نسخه فدرالیسم حالا دیگر موثر نیست. چرا؟ برای این که: این سرطان بد خیم است . دلیل : با کدام گروه می خواهید مذا کره بکنید:

۱- با نژاد پرستها؟ متاثر از افکار مانند ایرج افشار و ... که ترکها را قوم میدانند ولی میگوینند قوم فارس نداریم ! برای آنها مصرف مالیات برای چاق کردن زبان فارسی (از کودکستان تا آخر عمر ) امر طبیعی است تا اشعار حافظ را
بخوانند و لذت ببرند. ولی من اگر نتوانم اشعار فضولی و واحد را نخوانم( که نه میتوانم) اشکال ندارد.

۲- با جمهوری خواهان؟ دیدیم چگونه بر خورد غیر دموکراتیک با دگر اندیشان (مثال:اعلامیه مشترک کومله و حزب دموکرات) را دارند.
۲- با کردها؟ به نظر میرسد که منتظر جرقه هستندند تا سناریو عراق را پیاده بکنند. نگاهی به آمار خانه هائی که فقط در ارومیه خریده اند بیاندازید. از دو در صد (قبل از ۱۳۵۷) به سی وپنج در صد رسیده است. شایع است که حکومت اقلیم کردستان کمک قابل توجهی کرده است. تا به موقع سناریو ضمیمه قورت دادن آزربایجان غربی فراهم شود.

با احترام توصیه می کنم که به خود آیید و فکری برای آزربایجان بکنید. برای خودتان هم مفید است : نژاد پرستهاحالا شما را حلوا حلوا سرتان می گذارند ولی به محض اینکه لب تر کنید از حقوق ترک وعرب وکرد و ... صحبت کنید مثل آقای براهنی با موجی از ... مواجه خواهید شد.
من نه یک فعال سیاسی هستم ونه عضو یک جریان سیاسی. چهل سال هست که در خارج مقیم هستم. اولین بار هستم که نوشتار شما را خواندم. یاد پدرم افتادم که وقتی خبر مرگ مرحوم ابوی شما را شنید گریه کرد ...
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی ، دو سئوال ، جنبش کارگری در اذربایجان با سرمایه داران ترک طرف است یا با سرمایه داران فارس؟ ایا در سندیکای کارگران ماشین سازی تبریز ، کارگران فارس حق عضویت ندارند؟ برزویه طبیب

نوشته شده توسط: Anonymous

نوشته بالا به احتمال زیاد توسط یک فارسگرای تمام عیار نوشته شده است ولی اگر توسط یک آذربایجانی نوشته شده باشد می تواند سندی باشد بر عمق ژنوساید و قتل عام فرهنگی که حاکمان ایران در طول 100 سال گذشته بر علیه ملت آذربایجان انحام داده اند به نحوی که یک انسان را چنان از وجود و هویت خود بیزار کرده اند که چنین توهینهایی بر خود و خانواده و همشریانش که نان و نمک آنها را خورده است، می کند
دستگاه اسیمیلاسیون و ماخصل آن که چنین انسانهای اسیمیله شده ای است، تهدیدی جدی بر سلامت جامعه و بشریت می باشد

نوشته شده توسط: Anonymous

یعنی شما واقعا از جریانات قوی ناسیونالیسم ترکی و کردی در ترکیه خبر ندارید? ناسیونالیسم به مسائل اقتصادی ربط چندانی ندارد
در ضمن به نظر من شاکله جنبش ملی ۀذربایجان هویت خواهی و عدالت خواهی است و بخشهایی از آن هم ناسیونالیستی است ولی ناسیونالیسم به تنهایی پدیده منفی نیست/
ملتی که می خواهد بر سرنوشت خویش حاکم باشد و در جهت شکوفایی فرهنگی و اقتصادی ملت و منطقه خود می کوشد، بیشتر یک حق طلب است تا یک ناسیونالیست ولی ملتی که می خواهد ملتهای دیگر را زیر سلطه خود داشته باشد و مانع استقلال و شکوفایی فرهنگی و اقتصادی ملتهای دیکر می شود بسیار فراتر از ناسیونالیست بوده و فاشیست نامیده می شود و کسانی هم که برای تطهیر فاشیسم عیان در ایران با سفسطه بافی و تغییر جایگاه حاکم و محکوم، بر حرکتهای حق طلبانه ملیتهای تحت ستم ایران می تازند، شریک جرم همان فاشیستها هستند/

نوشته شده توسط: یاسین اهوازی

نظام امنیتی و دیکتاتوری ایران زبان صلح و موسیقی را نمی فهمد، وقتی انان از کشتن مردم خود ابایی ندارند، کشتن دیگران برایسان تفریح است، این حکومت باید برود.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب نوري حمزه نوشته اند هزاز أن أحوازي، خوب اين دروغ محض است از كجا أيشان أهوائها را شمارش كرده ، حد اقل مديريت سايت خيلي هم به مليت ها دست و دل بازه ،

نوشته شده توسط: Anonymous

چقدر ذوق زده شده مديريت سايت و چقدر ترسيدن اين ندا دهندگان مرز پرگهر و چقدر مبهوت وهاج وواج موندن از ديدن تظاهرات ملت هاي غير فارس!!!!!!!!! كه ميان وچندتا كامنت رو جمع ميكنن و توي وسط سايت ميزارن!! اينها نشان شكست هستش نشانه حيرت هست!
هر چه بود در بلژيك تظاهرات بزرگي بود و من رفتم اونجا ديدم. و بايستي واقعيت را قبول كرد. چندين خيابان پر از آدم بود. و خيلي برنامه ها اجرا شد. اين برنامه ها ادامه خواهد داشت وبيشتر خواهيد ديد. نبايد وحشت كرد و نبايد كار سياسي مليت هاي غير فارس را كم و كوچك جلوه داد..

نوشته شده توسط: Anonymous

اين مباحث را خواندم مورد جالبي نظرم را جلب كرد يك نفر با نام مزدك (مشخص است از شوونيست هاي اصيل آريايي ميباشد) 35 ميليون انسان را مهاجر خوانده و خود را صاحب اصلي اين خاك (آذربايجان) قلمداد نموده و جناب تبريزي اصلا واكنشي به (كشف الاسرار اين مزدك خان يعني مهاجر بودن توركان آذربايجان و بومي بودن نژاد آريايي موهوم) ايشان نشان نداده است . جناب تبريزي دم خروس را قبول كنيم يا قسم حضرت عباس را. متاسفم به اين قلمفرسايي مغرضانه تان

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای علاءالدین فتح راضی، من در کامئنت شما موردهایی را دیدم که به نظرم رسید شما از نظرات من بی خبرید و از جهتی ممکن است با این نوشته ها برای دیگران این برداشت خودتان را منتقل کنید. برای زدودن این نوع برداشتها در چند جمله دو موضوع را برای خوانندگان کامئنت شما توضیح میدهم.

در بند دوم، شما شما جنبش زنان و جنبش کارگری را جنبش های سراسری خوانده اید و از مرا به همکاری با این جنبش ها فراخوانده اید. از نظر من نه جنبش زنان و نه جنبش کارگری جنبش های سراسری در ایران نیستند. همچنان که جنبشهای سیاسی در ایران سراسری نیستند. در نوشته خودم هم عنوان کرده ام که استفاده از مفهوم "سراسری" یک استفاده استعماری است. جنبش زبان آزربایجان جنوبی که به نیکی و با قدرت در حال پاگرفتن است و من تنی چند از کادرهای آن را میشناسم، یک جنبش مستقل در آذربایجان جنوبی است. جنیش زنان آزبایجان البته

که با جنبش زنان فارسستان (امروز اسم ایران را بجای فارسستان با خود به یدک میکشند) و با جنیش زنان کرد و جنبش زنا بلوچ و عرب باید که مناسباتی نزدیک داشته و در راستای آرمانهای فمنیسم عمل کنند. اما این به معنی یکی بودن این جنبش ها نیست. خلق ترک در آذربایجان جنوبی و ایران با برپایی جنبش های مستقل خود در تمامی عرصه های سیاسی و اجتماعی و مدنی مختصات یک ملت را به نمایش میگذارد و این لازمه انعکاس ملت شوندگی خلق ماست. زن ترک، برای طرح مطالبات و انعکاس صدایش برای تغییر در جامعه بایستی به زبان ترکی خلق کند، به زبان ترکی با زنان سخن بگوید و به زبان ترکی ادبیات فمینیستی بسازد. جنبش زنان ترک، زیر مجموعه هیچ جنبشی نیست، این جنبش با مسائل و مصائب زنان در آذربایجان جنوبی کار دارد. این جنبش از نظر من بایستی جهانی بیاندیشد و در آذربایجان جنوبی منطقه ایی عمل کند. این جنبش حتی زیر مجموعه جنبش ملی آزربایجان هم نیست. جنبش زنان در آذربایجان جنوبی یک جنبش مستقل برای آرمان فمنیستی است. این اشل و این متد را در نظر بگیرید و جنبش کارگری را از این زاویه بنگرید. جنبش کارگری در آذربایجان یک زیرمجموعه هیچ جنبش و یا حتی هیچ حزب سیاسی نباید باشد. بلکه مستقل و برای آرمانی کارگری تلاش کند. اما فراموش نکنید که جنبش کارگری در آذربایجان جنوبی مسلئه اش مشکلات و ناهنجاریهای کار و مصائب طبقاتی در این سرزمین است. جنبش کارگر فارسستان نیز، که امروز زیر نام ایران فعالیت میکند نیز یک جنبش مستقل متعلقه به جامعه فارس ایران است. این جنبشها به دلیل آرمانها مشترک میتوانند ارتباطات نزدیکتر و همکاریهای بیشتری داشته باشند. اما این جنبش ها هیچکدامشان سراسری نیستند. در ایران تنها همکاری جنبش ها مطرح است، چه در سطح سیاسی و چه در سطح اجتماعی. بنابراین لطفا کمی بیشتر به متدهای فکر و مختصات کار در اشل یک ملت دقت کنید. پیشداوری را رها کنید و در مواردی که پرسش وجود دارد آن را به بحث بگذارید. لزومی ندارد با پیش آمدن یک پرسش جنجال بپا شود. بایستی با همدیگر سخن بگوییم. از ادبیات اهانت و تحقیر و زشت بایستی دست شصت و به دیالوگ پرداخت.

بند سوم نوشته شما بسیار ناهنجار تنظیم شده است. مینویسید که من احزاب به اصطلاح سراسری را دشمن خود میدانم. چرا چنین سخن نادرستی را در میان میگذارید. من دهها نوشته دارم که در مورد نیروهای سیاسی جامعه فارس ایران در آنها سخن گفته ام. این به اصطلاح "سراسری" شما، نیروهای سیاسی متعلق به جامعه فارس ایران هستند و اپوزیسیون رژیم حاکم تلقی میشوند. نیروی سیاسی آذربایجان با نیروی سیاسی فارسستان دو نیروی مستقل و متفاوت اما در مواردی گاه بسیار مهم اهداف مشترکی دارند. برای نمونه برکناری رژیم حاکم بر ایران هدف مشترک تمامی نیروهای سیاسی در ایران است. فرق من و شما اینست که من آن گروهها را سراسری نمیدانم و واقعا هم نیستند. اما شما سایه آنها را میخواهید در مناطق ملی خلقهای غیرفارس ایران نگهدارید و امیدوارم ناخودآگاه اینگونه فکر میکنید. چون اگر آگاهانه اینگونه فکر کنید، صورت مسئله فرق خواهد کرد.

اگر یک ذره بیاندیشید متوجه خواهید شد که پدیده ایی بنام سراسری امروز خیالاتی بیش نیست. وقتی سرزمین آذربایجان توسط نیروهای سیاسی این منطقه را میدان عمل خود میداند و نیروی سیاسی کردستان، آن منطقه را منطقه فعالیت خود میداند و بلوچستان و منطقه عربی نیز چنین است. در اینجا جه جایی برای گروه به اصطلاح سراسری میتواند وجود داشته باشد؟ فدرالیست بودن یک گروه فارس و یا باور به حق تعیین سرنوشت از سوی آنها (البته اگر وجود داشته باشد) به معنی سراسری بودن آنها نیست. به معنی تمکین آن گروه به حقوق بین المللی است به معنی تمکین به حقوق دیگر ملیتهاست. گروههای سیاسی ترک هم بایستی این حقوق را برای دیگر ملیتها به رسمیت بشناسند.