Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نظری از «حرکت آذربایجان» منتشر شده در سایت قیرمز به زیر همین مقاله منتقل میشود که در قسمت دوم نوشته به آن خواهم پرداخت: « حرکت آذربایجان:آ.ائلیار که معرف حضور همگی‌ است بار دیگر در ایران گلوبال یرک مقاله نوشته است تحت عنوان
شعارهای انحرافی ناسیونالیسم موجود در جنبش حق طلبانه آذربایجان
این مقاله بسیار مهم است چون ئلیار یک آذربایجانی است و یک آذربایجانی که وقتی‌ مقاله او را می‌خوانیم، میبینیم که او می‌داند مشکلات آذربایجان چیست. ولی‌ با این وجود این شخص خود را در مقابل خواسته‌های به حق آذربایجان قرار میدهد که مهمترین آن استقلال گونیی آذربایجان از ایران است. آ.ائلیار می‌فرماید

شعارهای« رفراندوم» برای تعیین سرنوشت- «آذربایجان ایران نیست»- « تبریز،باکو، آنکارا...»*؛ « استقلال آذربایجان» ؛ « آذربایجان واحد »؛ « اتحاد دنیای ترک»؛ و غیره از شعار های انحرافی ناسیونالیسم موجود در جنبش برابر حقوقی آذربایجان است که مانندهای آنها در حرکت حق طلبانه دیگر ملیتها نیز دیده میشوند. شعار ها انحرافی هستند
من نمی‌دانم که چرا استقلال آذربایجان از ایران و در نهایت اتحاد آذربایجان که فقط و فقط میتواند توسط رفراندوم از مردم دو سوی آراز انجام شود یک شعار ارتجاعی است. آیا اتحاد دو آلمان ارتجاعی بود؟ اگر نبود چرا اتحاد دو آذربایجان ارتجاعی است؟ لازمه این اتحاد، استقلال گونیی آذربایجان از ایران است. کجای دنیا استقلال یک مستعمره ارتجاعی است؟ استقلال هند ارتجاعی بود؟
.ائلیار می‌فرماید
آذربایجان در ایران بخشی از چهارچوبه ایران است که با نیروهای نظامی تا دندان مسلح یک حکومت دیکتاتوری حفاظت می شود و در سازمان ملل هم آنرا به رسمیت میشناسند. در این «شرایط عینی» طرح شعار « آذربایجان جزیی از ایران نیست»؛ یک خیال پردازی محض است که هدفی جز ماجرا جویی ندارد.
دوست عزیز ما هم اینها را می‌دانیم. ما می‌دانیم که ایران تا دندان مسلح است. توپ دارد، تففنگ دارد، جنگنده دارد، بالگرد دارد، پهپاد دارد،همین روز هاست که بمب اتمی‌ هم به سازد. از همه مهمتر سازمان اطلاعاتی‌ دارد که ۳۰ هزار نفر مشغول جاسوسی برای آن هستند، ولی‌ ما اولین مستعمره نیستیم که با چنین قدرتی‌ مقابله می‌کنیم. روش ما برای به دست آوردن استقلال استفاده به حق از سازمان ملل می‌باشد. ما از سازمان ملل خواسته ایم که برای استقلال در گوننی آذربایجان رفراندوم شود؟ اگر شما دوست داری آذربایجان جزو ایران به ماند رای منفی‌ بدهید ولی‌ مقابل درخواست به حق ما نباشید. روش ما برای به دست آوردن استقلال استفاده از اختلاف موجود بین ایران و غرب می‌باشد. ما از آمریکا خواسته ایم که در مذاکراتش با ایران حقوق ملی‌ آذربایجانی های گونیی آذربایجان را مطرح کند. ما دنبال برخورد نظامی با ایران نیستیم چون در برخورد نظامی شکست می‌خوریم، ما دنبال برخورد از طریق مجامع بین المللی با ایران هستیم که ایران را بد نام تر از آن چیزی که امروز هست به کنیم.رفیق عزیز پان ایرانیست پوزیسیون و اپوزیسیون چنان خود را منفور کرده اند که حتا تاجیک‌های افغانستان و تاجیکستان نیز آنها ردّ می‌کنند و آنها را یک مشت راسیست اصلاح نه‌ شدنی می‌دانند.
.ائلیار می‌فرماید
از شعار های درست : « مدرسه به زبان مادری برای هرکس»؛ « دریاچه اورمو جان میدهد- مجلس به قتلش فرمان میدهد»؛ و مانند اینها ست.
همه اینها خواست مردم آذربایجان است ولی‌ امروز ثابت شده که پوزیسیون و اپوزیسیون اینها می‌شنید و به ریش ما می‌خندید. تا آن روزی که ما میخواستیم اختلافات خود را به طور مستقیم با ایران حل کنیم و حتا حاضر بودیم جزو ایران به مانیم اگر مدرسه ترکی‌، روزنامه ترکی‌ و رادیو تلوزیون ترکی‌ داشته باشیم، پان ایرانیست‌ها حتا هویت ما را ردّ میکردند، میگفتند شما ترک نیستی‌، آذری هستی‌. امروز که خواسته‌هایمان را به مجامع بین ال لمللی برده ایم تازه بعضی‌ از الیت فارس هویت ما را قبول میکنند. (ادامه در کامنت پایین)
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی،
هر آنچه شرط بلاغ بود من با شما گفتم ولی شما نه فهمیدی و نه خواستی که بفهمی. سه مقاله و کلی کامنت درباره تئوری سازی های جعلی شنا نوشتم که برای درد ناسیونالیسم کور شما افاقه نکرد و چون کم آوردید دست آخر به کودکی بنده گیر دادید. بهتر ست تا کار به مادر و خواهر و جد و آباد بنده نکشیده سکوت اختیار کنم.

. تنها این را گفته باشم که هرچند که امروزه ناسیونالیسم از مضمون ایدئولوژیکش تهی شده ست که زمانی جایگزینی فئودالیسم با سرمایه داری بود. این خلاء ایدئولوژیک باید با ایدئولوژی یا اندیشه دیگری پرشود. شما میتوانید ناسیونالیست باشد ولی سعی کنید ناسیونالست کور نباشید که هیچ ایدئولوژی دیگری را برای جنبش ملی نمی پذیرید. درین صورت مجبور خواهید شد این خلاء ایدئولوژیک را با خاک و خون و ژن پر کنید. اگر باور نمیکنید از رفیقتان علیرضا اردبیلی بپرسید.
نوشته شده توسط: Anonymous

هومن ازعیلام:سرزمین عیلام که بنا به نوشته های اسناد میراث فرهنگی حکومت فعلی ردپای مرز و تمدن ان تا تفرش وساوه ومناطق مختلف استان مرکزی فعلی یافت شده که بزودی این مطالب را درهمین قسمت کامنت منتشر میکنم سرزمینی است که قبلا کشوری بوده قبل از هخامنشیان ونام امپراطوری نیز بران اطلاق شده است و یکی از4 تمدن باستان خاورمیانه وبین النهرین بوده است درکنار سومرکه در خود عیلام حل شدو اشور وبابل عیلامیان هم ناپدید نشده اند وازشوشترتا تفرش میتوان اینهارا یافت ودرگستره شرق نیز تا کرمان وبوشهر لرستان نامی جعلی است چون عربستان وبرای تجزیه عیلام نهاده شده است ولرستان بخش شمالی ومهم سرزمین عیلام است عیلام دارای حکومتی فدرال بوده وبه مهاجرین پاسارگادی که از منطقه پارسوا

که حوالی دریاچه ارومیه بودند وپارسوا نامی اشوری است که بران منطقه گذاشتند به عیلام مهاجرت کردند و در انشان عیلام تخت قاپو شدند وکم کم تحت تاثیر تمدن عیلام قرار گرفتند وبعد بخاطر ضعف عیلام در اثر حمله اشورقدرت را با هویت ایل هخامنشی در عیلام قبضه کردند هرچند بارها عیلامیان علیه هخامنشیان شوریدند وسرکوب شدند در عیلام اقوام ارامی سامی نزاد نیز از دوران بسیار دور ساکن بودند که زبانشان بسیار به عربی نزدیک است وعربی باستان است زبان عیلامی نیز رایج بود در مورد بختیاری ها روایات زیاد است بعضی انها را از تبار یونانیان مهاجم در زمان اسکندر میدانند بخشی از اقوام عرب ساکن در عیلام بخصوص در بوشهر (لیان عیلام) مهاجران از حجاز درقرون وسطی هستند که اصل و نسبشان کاملا مشخص است اصطلاح لر و کرد هم ریشه باستان شناسی در قوم شناسی عیلام باستان ندارد و در اقوام ساکن ان دوران نامی از لر وکرد نیست و نیز بختیاری ولی سرزمین عیلام و کشور عیلام کاملا مشخص است ومرزهایش نیز هروزه مشخص تر میشود درکاوش های جدید باستانشناسی به هرحال عیلام سرزمینی با اقوام گونه گون است ولی تمام ساکنین ان میتوانند قبل از همه چیز خودرا عیلامی بدانند وبه ان افتخار کنند اصطلاح قوم فارس عرب لر و کرد وبختیاری اصطلاحاتی جعلی وبی تاریخ است وتنها باعث میشود فرد خودرا از تمدن عیلام جدا کند وخودرا مهاجم و غیر خودی دراین سرزمین بخواند اثار تمدن عیلام در ایذه مال امیرسوزیانا(خوزستان) که الان منطقه ای است که بختیاری نشین است بسیار بجا مانده ونیز در ممسنی انشان(فارس فعلی) شخصا با هرنوع قومیت گرایی وقبیله گرایی پارس عرب لر بختیاری کرد در سرزمین عیلام مخالفم وبر این نظرم که انکه خودرا عیلامی نمیداند ودر عیلام ساکن است بهتر است عیلام را ترک کند ودر جایی که منشائ قومش است ساکن شود عیلامی عیلامی است نه پارس نه عرب نه کرد نه لر نه بختیاری ... مردم شوشتر دزفول بهبهان بوشهر تفرش شیراز... کجا ناپدید شده اند عیلامی هستند وخواهند بود مگر جمعیت ایلات مهاجرپاسارگادی ،عرب، لربختیاری...چقدر بوده که جمعیت بومی اولیه را حذف و هدم کند مگر قرار است هر سرزمینی به نام وارث ایلات کوچرو مهاجم به ان نام گیرد ومردم متمدنش فراموش شوند یا عیلامی هستی یا غیر عیلامی اگر در عیلامی اگر عیلامی نیستی به سرزمین اصلیت بازگرد.والسلام
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب سلوك، متن در باره من ديروز بنا در خواست تهيه كننده اي ، از من خواستته شده بود، تشخيص دادم بهتر است بخش كامنت ها غير فعال بماند

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آذربایجان، پیش از آن که من به خانم ها و آقایانی که در روستاهای اورمیه و آذرشهر و بناب و جاهای دیگر کشتزارهایشان شوره زار شده است بخواهم بفهمانم که ریشه بدبختی آنها رژیم آخوندهای مفت خور است آنها خودشان همه چیز را هم می دانند و هم می فهمند ..........

دوست گرامی، آذربایجان، پیش از آن که من به خانم ها و آقایانی که در روستاهای اورمیه و آذرشهر و بناب و جاهای دیگر کشتزارهایشان شوره زار شده است بخواهم بفهمانم که ریشه بدبختی آنها رژیم آخوندهای مفت خور است آنها خودشان همه چیز را هم می دانند و هم می فهمند! اما اگر کسانی به آنها بگویند ریشه بدبختی شما ترک ها، فارس هائی هستند که در شهرهای کنار کویر لوت و کویر نمک و بیابان های سوزان از تشنگی کباب می شوند آنها هاج و واج خواهند ماند! هیچ ترکی در هیچ کجای آذربایجان دشمن خودش را قوم منحوس فارس و یا قوم وحشی فارس و یا راسیسم فارس نمی داند! پس از زمین لرزه تابستان ۱۳۹۱ در کجای ورزقان و اهر و هریس یک تن ( دو تن نه یک تن ) پیدا شد که بگوید ریشه بدبختی ما ترک زبان ها فارس زبان ها هستند؟ اگر کسی هم اکنون به روستاها و شهرهای ویران از زمین لرزه رفته و به مردم آن روستاها و شهرها بگوید که رژیم آخوندهای مفت خور که فرمانروای آن ترکی به نام خامنه ای است شما را به این روز انداخته است همگان سخن او را می پذیرند و هماواز با وی سخنان فراوانی بر زبان می رانند اما اگر کسی به همان جاها برود و بگوید ریشه تیره روزی شما راسیسم فارس است که نمی گذارد شما ترکی یاد بگیرید! همگان از شنیدن چنین سخنانی گیج و منگ خواهند ماند و کسی نخواهد فهمید که راسیسم فارس چیست؟! خودگردانی مردمی ( فدرالیسم دموکراتیک ) را هم هر کسی به سادگی می تواند به هر ایرانی در همه جای ایران بفهماند و کار سختی هم نیست ( گرداندن هر بخش از کشور از سوی مردم همان بخش با برپائی انجمن های مردمی و گزینش کارگزاران هر بخش از کشور از سوی مردم همان بخش ) هرگز هم من به کسی نمی گویم که ( .......... این پان های لعنتی با تخریب مرزهای پرگهر می خواهند زندگی تو را تباه کنند .......... ) چون هیچکس از این پان ها سر در نمی آورد و این پان ها و پیروان آنها در میان مردم هیچ هواداری ندارند و بیشتر کسانی که از این پان ها سخن می گویند یا اروپانشینانی هستند که کامپیوتر مفت به دستشان افتاده است و یا شهرنشینان پولداری در درون ایران هستند که از بس خورده اند و نوشیده اند دارند می ترکند و چون بیکار مانده اند درباره زبان مادری و ترک ها و فارس ها و آریاپرستی و فارس پرستی و ترک پرستی پنداربافی می کنند! و گر نه مردم ایران که دچار هزاران گرفتاری و بدبختی و تیره روزی هستند درگیر بگومگوهای ناسیونالیست های آریاپرست و ترک پرست نمی شوند و از هیچ یک از این پان ها هواداری نمی کنند!
نوشته شده توسط: Anonymous

با وجود امکانات اینترنتی برای لاطالات آبکی بعضی ها ، کسی افرادی مثل شما و قندچی و یونس شاملی و زمانی و دانا و غیره را نه لیدر خود میداند و نه تره برایتان خرد میکند و باید افسوس خورد که افرادی مثل شما این امکانات زهرآگین را دارید . همانطور که می بینیم هیچکدام از شماها را اپوزیسیون بجایی دعوت نمی کند. از اتحاد جمهوری خواهان بگیر تا جبهه متحد چپ و سوسیالیست و جنبش سبز و غیره ..........اگرچه شخصی مثل شما حتی شهر محل زندگی خود را در همه جا اعلان میکنید و تنها کسی هستی که اینکار را میکند . رادیو اسرائیل هم گویا شما را فراموش کرده.

نوشته شده توسط: Anonymous

اینترنت از هر انسان جوینده سیاسی یک لیدر ساخته است.قبلا نحله روشنفکری دربست در اختیار تعداد افراد معینی بود اما امروزه به میمنت اینترنت هر انسانی که کمی به مقالات و اخبار مندرج در اینترنت مراجعه می کند به یک تحلیل گر سیاسی مبدل شده است.بازا راحزاب و سازمانها نیز در پرتو اینتر نت بسیار کساد شده است.قبلا اطلاعات و تحلیل ها یا ماهانه و هفتگی به دست سیاسیون و مردم می رسید اما امروز بطور دقیقه ای همه جهان از سیاست و اتفاقات آگاهی می یابند. اینترنت سرمایه داری وحشی را منقرض خواهد کرد نه پرولتاریا خیالی کمونیست ها!
آقای قندی شما که از سال های 58 در مقابل کمونیست های ارتدوکس بدرستی مقاومت کردید این روزها نظرات شما به اثبات می رسد. خوش و سربلند باشید.ناصر مستشار از برلین

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی آیا بهتر نیست همین توضیحات را به متن اضافه کنید؟ و بخش نظرات را‌ها فعال و این نظرات را ذیل پست بگذارید

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب سلوک / دلیلش خیلی ساده بود : تابستان سال 58 بود؛ هنوز چریکها ستاد های خود را در شهر های بزرگ ایران داشتند و بطور نا نوشته چزیک های قدایی «قانونی» بودند . مضافا به اینکه ما به مدت یک ماه دست به اعتصاب غذا زدیم در دانشگاه تهران یک تظاهرات چند هزار نفری برای ارادی ما صورت صورت گرفته بود. رهبران چزیک ها از طریق لابی ها توسط ایت طالقانی و شانچی موجبات ازادی مار ا فراهم اوردند. چند روز پس از ازادی ما کشتار در کردستان |اغاز شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی نوشته اند:( در مرداد سال 1358 خانه تیمی ما با مقادیر زیادی سلاح کشف شد که منهم دستگیر و پس از مدت کوتاهی آراد شدم.)
در حیرتم که با آنهمه سلاح و مهمات دستگیر و پس از چند روز آزاد شدند آنهم در سالهایی که بخاطر یک اعلامیه اعدام میکردند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی سلام! شما اخبار روز را اکثریتی خائن نامیده اید. یعنی سوابق اشخاص برای شما یک معیار است. لطفا خودتان سوابق خودتان را بنویسید. شما عضو چه سازمانی بودید؟ چه مقامی داشتید؟ می گویند شما عضو یک سازمان اسلامی بوده اید که رهبرش عضو شورای انقلاب رژیم کثیف جمهوری اسلامی بوده. یعنی رهبرتان یکی از سران رزیم آخوندی بوده. کسی هم کاری به کارش نداشته. تا جایی که 20 سال پس از انقلاب خودش را کاندید رئیس جمهوری کرده. آیا شما از مسئولان این سازمان بوده اید؟ لطفا جواب دهید تا ما هم با سوابق شما آشنا شویم و ببینیم خمینی پرستی شما چه تاثیری داشته. خیلی ممنون

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای امید دانا خوب دکانی باز کرده اید. دکان تاریخ. برای ناصر پورپیرار یک رقیب سرسخت پیدا شده. خیلی باحال بود: کمبوجیه همان کامبیز (جون) است. کوروش شاه بزرگی بود که آموزش و پرورش را بنیاد نهاد، با تجزیه طلبان مبارزه کرد. اوستای بزرگ روی پوست 12 هزار پوست گاو بوده و در آتش سوزی که اسکندر راه انداخت، از بین رفته. اوستا یک دانشنامه بوده است. دانشنامه تاریخ، اخترشناسی، فلسفه، چشم پزشکی. سقراط، ارسطو و افلاطون تمام دانش خودشان را از اوستا دزدیدند و به اسم خودشان ثبت کردند..... واقعا که پروفسور امید دانا نابغه تمام دوران ماقبل تاریخ تا کنونه! آتشکده آذرگشسب توی تکاب است، در زنجان! آقاجان تکاب کجا و زنجان کجا؟

نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی عزیز، آیا شما می توانید بزبان مادریتان ترکی آذربایجانی مفهوم و معنای فدرالیسم دموکراتیک را به آن روستائی ارومیه ائی که در اثر بی تفاوتی دولت مرکزی مزرعه اش به کویر و شوره زاری لم یزرع تبدیل شده و یا به آن روستائی قارادغ که مدرسه ائی ندارد و در اثر زلزله و بی توجهی دولت مرکزی فرزند دلبندش را از فرط سرما از دست داده توضیح بدهید؟ و به آنها بگوئید که این پانهای لعنتی با تخریب مرزهای پرگهر می خواهند زندگی تو را تباه کنند،

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی . برای شما نوشتن و توهم ناشی از این نوشته , خویشتن شادزایی ان شاید یک روز بیشتر نبوده و فضانوردی ای که فرمودید شمارا تا به حداقل بلندای زاگرس بالا نبرد ولی جوابهای صریح و زجرده دوستان تا مدتها میتونه خواب و خوراک رو از شما بگیره و مجبورتون کنه بدون کراوات بگردید تا حالت خفگی بهتون دست نده.
شما یکی از آن بمبهاییی بودید که بعد از تحمل چند روز سوزش و ناراحتی ناشی از شعارهای ضد فارشیستی ترکیدید. خیلیا مثل شما که میخاستن خودشون رو آروم نشون بدهند یک به یک زبان به فحاشی گشودند و و شما نفر بعدی بودید که در خط رشته ای این انفجار نژادپرستانه منهدم شدید.

نوشته شده توسط: Anonymous

İn baba kiye!?? to in video che ghadr bi hormati shode be elm-e tarikh, be elm-e zaban shenasi. kheyli motassefam :))) vay be hal-e iran o irani ki in baba moalleme tarikheshe

نوشته شده توسط: تبریزی

پاسخ به دوست گرامی، آذربایجان ..........

دوست گرامی، آذربایجان، شما می گوئید: ( .......... دیگر تشیع به عنوان عامل پیوند بین ملل ایرانی خاصیت خود را از دست داده و هیچ عامل جایگزینی دیگر نمی تواند این پیوند گسسته را ترمیم کند .......... ) دوست گرامی، نخست آن که کردها و ترکمن ها و سیستانی ها را اگر ما دیندار بدانیم چیزی به نام ( تشیع ) در میان چنین دیندارانی یافت نمی شود! دیگر آن که ارمنی ها و آشوری ها مسیحی هستند و زرتشتی ها و یهودی ها و بهائی ها هم مسلمان نیستند! روشن نیست که شما کدام تشیع را ابزار پیوند ایرانی ها می دانید؟ البته نکته ای که نباید آن را نادیده گرفت این است که رژیم دوزخی ولایت فقیه چنان ریشه اسلام و تشیع را سوزاند که هزار ابولهب نیز نمی توانستند این چنین ریشه اسلام را بسوزانند! نمازخوان ها شدند بی نماز! روزه داران شدند روزه خوار! مسجد روها شدند گریزان از مسجد! و .......... ********** دوست گرامی، آذربایجان، شما می گوئید: ( .......... با یک انفجار اجتماعی و نابودی ماشین سرکوب حاکمیت، همه ملت ها و ادیان بدون حرفشنوی از مرکز به راه خود خواهند رفت .......... ) دوست گرامی، روشن نکرده اید که آن انفجار اجتماعی چگونه رخ خواهد داد و چه کسانی آن انفجار را به بار خواهند آورد؟ روشن است که هر کس آن انفجار اجتماعی را برپا کند نمی تواند از پیروان پان های گوناگون باشد چون تنها کسی که از این پان ها بهترین بهره برداری را می کند رژیم ولایت فقیه است که با روش: ( چند دستگی بینداز و فرمانروا باش ) فرمانروائی ننگینش را دنبال می کند. آن کسی هم که آن انفجار اجتماعی را به راه خواهد انداخت تا رژیم را درهم کوبیده و نابود کند آن اندازه خرد سیاسی خواهد داشت که از برپا شدن یوگوسلاوی دوم پیشگیری کند. ********** دوست گرامی، آذربایجان، شما می گوئید: ( .......... تنها با ظهور یک رضا شاه دیگری امکان یکپارچگی ایران وجود دارد .......... ) دوست گرامی، اگر شما یکپارچگی ایران را در گرو رژیم رضاشاهی می دانید من یکپارچگی ایران را در گرو رژیم مردم شاهی می دانم! خودگردانی مردمی ( فدرالیسم دموکراتیک ) بسیار بهتر از این شاه و آن شاه یک سرزمین را یکپارچه نگه می دارد! ********** دوست گرامی، آذربایجان، شما می گوئید: ( .......... تاریخ هرگز تکرار نمی شود .......... ) دوست گرامی، چرا تاریخ تکرار نمی شود؟ تاریخ تکرار می شود اما کسانی که بدون پندآموزی از تاریخ پیشینیان همان راهی را بروند که شکست خوردگان رفته اند جز شکست فرجامی نخواهند داشت و بزرگترین شکست خوردگان و بازندگان تاریخ هم ناسیونالیست ها بودند. کسانی در یوگوسلاوی خواستند تاریخ را تکرار کنند و به راهی که آدولف هیتلر رفت رفتند و شکست خوردند پس اگر کسانی هم در ایران پیدا شوند و بخواهند با تکرار تاریخ گام در راه ناسیونالیست های شکست خورده بگذارند جز شکست فرجامی نخواهند داشت.
نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی عزیز،
انسان می تواند پرسپکتیو های ذهنی خود را ارجهتر از واقعیت های اجتماعی بپندارد، ولی آنچه که مسلم است، بعد از ٣٢ سال حاکمیت جمهوری اسلامی دیگر تشیع بعنوان عامل پیوند بین ملل ایرانی خاصیت خود را از دست داده و هیچ عامل جایگزینی دیگر نمی تواند این پیوند گسسته را ترمیم کند، با یک انفجار اجتماعی و نابودی ماشین سرکوب حاکمیت، همه ملتها و ادیان بدون حرفشنوی از مرکز براه خود خواهند رفت تنها با ظهور یک رضا شاه دیگری امکان یکپارچگی ایران وجود دارد، البته شما بهتر از من می دانید که تاریخ هرگز تکرار نمی شود و اگر هم تکرار بشود یک کمدی بیش نخواهد بود.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آذربایجان، ناسیونالیسم در هر چهره ای که باشد جز پدیده ای زهرآگین چیز دیگری نیست! آریاپرستی و پارس پرستی نیز چهره های دیگری از ناسیونالیسم هستند که جز پندارهائی دور از خرد نام دگری نمی توان بر آنها نهاد! در سرزمینی که ناسیونالیسم که آریاپرستی نیز یکی از آنها است چیرگی داشته باشد نمی توان از دموکراسی و برابری نژادها و تبارها و انسان ها سخن گفت اما چاره کار چیست؟ آیا چاره کار پناه بردن به چهره های دیگری از ناسیونالیسم مانند ترک پرستی و عرب پرستی و .......... است؟ خردمندان جهان به این هوده رسیده اند که چاره کار دور ریختن پندارهای ناسیونالیستی در همه چهره های آن است. ما نیز اگر بخواهیم با خردورزی و اندیشه های خردمندانه ایران آینده را بازسازی کنیم باید از ناسیونالیسم در همه چهره های آن دست شسته و مانند همه جهانیان پیرو تک میهنی ( اینترناسیونالیسم ) باشیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای امید دانا، لطفآ جهت جلوگیری از یکبعدی نگری، ابعاد دیگر تاریخ ایران را در لینک زیر به محصلین خود آموزش دهید، تا خدای نکرده مثل حزب اللهی های بسیجی بی ترمز بار نیایند، قطعآ تأثیرش با نشان دادن تصویر کورش در اشل بزرگترپربارتر خواهد بود
https://www.qirmiz.com/History/%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%A8%D8…

نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی عزیز،
وقتیکه ما نتوانیم تصویری از انعکاس پرسپکتیو های ملمویس واقعیتهای اجتماعی را در ذهن خود تجسم بکنیم، نظریه های اجتماعی و سیاسی ما قطعآ آلوده به ایده آلیسم خواهد بود، در کشوری که پانیرانیستهای پانفارسیست جهت اثبات برتری نژادی خود، هنوز هم که هنوز است در پاسارگاد دنبال استخوانهای کورش می گردند و هر روز هفده رکعت نماز تمامیت ارضی می خوانند و جهت تحقیر و هالو نشاندادن دیگر ملتها، بی وقفه مشغول ساختن جوک هستند، آیا در این جامعه با این جوّ، صحبت کردن از دموکراسی و حقوق برابر ملتها می تواند مفهومی داشته باشد؟

نوشته شده توسط: یونس شاملی

برزویه عزیز،
دقت کنید، من طرفدار سندیکا و سازمان مستقل کارگر آذربایجان جنوبی هستم. جنبش کارگری در آذربایجان جنوبی درست مثل جنبش زنان در این منطقه ملی مشکلات و مصائب کارگران در این منطقه را حوزه عمل خود قرار میدهد. زبان جنبش کارگری در آذربایجان جنوبی فارسی نیست. این یک نمونه برجسته تفاوت است. ادبیات کارگری در آذربایجان جنوبی بر اساس زبان ترکی شکل میگیرد. حتی گاه مشکلات کارگری در مناطق ملی متفاوت نیز باهم تفاوتهایی دارد. این تفاوتها علت برپایی این تشکلهاست. در عین حال جهتگیری برای یک دولتمداری در آذربایجان جنوبی و یا کردستان و ... نتیجه ایی غیر از برپایی تشکلهای کارگری در این مناطق نمیتواند باشد. این ابدا شقه کردن طبقه کارگر نیست. طبقه کارگر در جهان یک سندیکا ندارد.

هزاران سندیکار کارگری در کشورهای مختلف وجود دارد. آن سندیکاها نیز هیچکدامشان طبقه کارگر را شقه نمیکنند، بلکه در جهت سازمایابی جهانی طبقه کارگر جهان عمل میکنند. منتهی میدان عمل هر سندیکایی منطقه عمل آن سندیکاهاست. حتی در کشورهای مختلف با یک زبان، بیش از یک سندیکا وجود دارد. این هم به معنی شقه کردن طبقه کارگر نیست، بلکه برپایی سندیکار کارگران براساس تحلیلهای طبقاطی مشخص است. جنبش کارگری نیز چه از جهت سازمانیابی و چه از جهت سیالیت فکر نمیتوانند از دمکراتیسم و حق هر کارگر برای پیوستن به سندیکای مورد نظر خویش دور باشد. در ایران نیز، حتی در فارسستان و یا آذربایجان و یا کردستان لزوما یک سندیکای کارگری وجود نخواهد داشت. تشکیل سندیکاهای متقاوت در این مناطق نیز دلیل انشقاق در صفوف کارگران نیست. بلکه سیالیت جنبش کارگری و دینامیک بودن این جنبش را نشان میدهد.

در سخن فوق، جبنش کارگران در آذربایجان جنوبی یک چیز است، و اعمال اراده سرمایه بوسیله تمامی سرمایه داران و دولت سرمایه داری چیز دیگر. گاهی من از ماهیت و تیپولوژی اتنیکی دولت ایران سخن میگویم آنگاه دولت ایران را اسم مستعار دولت فارسی مینامم. گاهی در مورد ماهیت ایدئولوژیک دولت ایران سخن میگویم، آنگاه ماهیت دینی دولت ایران به میان می آید و برایند یک دولت دینی به تحلیل کشیده میشود. گاهی ماهیت طبقاطی دولت ایران مورد نظر است. در اینجا دیگر ماهیت دینی و سیاسی آن مد نظر نیست، بلکه هدایت جریان سرمایه حوزه عملش اش جغرافیای سیاسی ایران است، مورد بحث اقتصادی است. تحلیل جنبه های مختلف رژیم و عملکرد آن هیچ تناقضی با همدیگر ندارند.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

علاءالدین فتح راضی فرهنگ و زبان غیرمتمدنانه شما به این سادگیها قابل تغییر نیست. شما با این زبان بزرگ شده اید و با این زبان هم ادامه خواهید داد. جالب اینست که با این دنیای کوچک ذهن تصور کرده اید کشف بزرگی کرده اید.

در پرسش فوق، طرف کارگر ترک کیست، سرمایه دارفارس یا ترک. من هم پاسخ داده ام سرمایه داران ایران و دولت سرمایه داری ایران. این بدان معنی استکه نظام سرمایه از سوی دولت ایران هدایت و نمایندگی میشود. در این نظام هم سرمایه دار ترک و هم سرمایه دار فارس و هم سرمایه دار کرد میتواند و حضور دارد. اینجا بحث اقتصادی و نگاه به مسئله طبقاتی. صرف عینک سیاسی نمیتوان تحت حاکمیت دولت ایران به توضیح مسئله پرداخت. حال که اراده خلق ترک و یا خلق کرد و دیگران در سمت و سوی تشکیل دولت خودشان هستند، در زمان تکوین آن دولتها تحلیل اکونومیستی البته که شکل و شمایل خاصی پیدا خواهد کرد.

نوشته شده توسط: تبریزی

پاسخ به دوستان گرامی، بابک خرمدین آذری و Eldar ــــــــــ ..........

پاسخ به دوستان گرامی، بابک خرمدین آذری و Eldar ــــــــــ دوست گرامی، بابک خرمدین آذری، شما دسترسی به صفحه کلید پارسی ندارید و برای آن که نوشته هایتان بهینه شوند بهتر است هر چه زودتر یک صفحه کلید پارسی پیدا کنید و گر نه پارسی نوشتن با روش آنلاین جای پارسی نوشتن با صفحه کلید را نمی گیرد! ********** دوست گرامی، بابک خرمدین آذری، شما می گوئید: ( .......... به امید سرنگونی حکومت اسلامی اینگلیسی روسی، در فردای سرنگونی نمایندگان راستین ملت ایران در مجلس به نفع اقوام و مردم ساکن در ایران سازندگی کنند .......... ) دوست گرامی، این رژیم را انگلستان یا روسستان به روی کار نیاوردند بلکه مردم ایران در سال ۵۷ با دست زدن به انتحار اسلامی ایران را ۱۴۰۰ سال پسرفت دادند و این رژیم هوده کردار نسنجیده مردم ایران در سال ۵۷ است نه کردار انگلستان یا روسستان و پس از سرنگونی رژیم آخوندی و به روی کار آمدن رژیمی که با خردورزی کشورداری کند امید است که دوزخ ولایت فقیه به بهشتی دگرش کند که در آن از بیداد و ستم چیزی دیده نشود. ********** دوست گرامی، بابک خرمدین آذری، شما آزاد هستید که هر نامی خواستید به روی خودتان بگذارید اما در هیچ کجای آذربایجان کسی نمی گوید من آذری هستم و همه می گویند من ترک هستم! ــــــــــــــــــــ دوست گرامی، Eldar ، شما می گوئید: ( .......... اتحاد واقعى، متساوى و باثبات تنها مابین ممالك مستقل و دموكراتیك می تواند به وجود بیاید .......... ) دوست گرامی، ثبات و استقلال و دموکراسی هرگز با زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم سازگار نیستند. در آن کشورهائی که من از آنها یاد کردم اگر ناسیونالیست هائی مانند اسلوبودان میلوشوویچ فرمانروائی می کردند چیزی به نام دموکراسی نمی توانست دیده شود که در پی آن استقلال و ثبات نیز دیده شوند! ********** دوست گرامی، Eldar ، شما می گوئید: ( .......... كسانى كه می خواهند ملل موجود در جغرافیاى ایران بدون مرز و با حقوق مساوى كنار هم زندكَى بكنند باید در راه استقلال و دموكراسى ملت هاى بزرگ در ایران مبارزه بكنند .......... ) دوست گرامی، آن چه که شما از آن سخن می گوئید همان دیوارکشی های ناسیونالیستی میان بخش های گوناگون ایران است نه خودگردانی مردمی ( فدرالیسم دموکراتیک ) و با این روال و با ارزیابی ایران و ویژگی های آن تنها هوده ای که در سایه این دیوارکشی های ناسیونالیستی همگان در ایران به آن خواهند رسید همان هوده ای است که مردم سرزمینی به نام یوگوسلاوی با دیوارکشی های ناسیونالیستی به آن رسیدند!
نوشته شده توسط: Anonymous

اینهمه واژه را برای چه نوشته ای؟ این خود نشاندهنده توانایی یک زبان است که میتواند برای هر چیزی وازه ای بسازد. اگر زبان دیگری میدانستی، هیچگاه چنین ایراد خنده اوری به زبان پارسی نمیگرفتی. در زبان آلمانی نیز واژها و فعل های بسیاری هستند که با افزودن پیشوند به یک فعل بدست امده و چمهای گوناگون دارند. بهتر است به کار خود برسید و از دادن این نظرهای کودکانه و ناکارشناسانه درباره زبانهای دیگر خودداری کنید جز خنده سود دیگری ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم حکت شما خودت فهمیدی چه نوشتی؟ به جای داد و بیداد الکی یکبار دیگر مفاله را بخوان ببین چه میگوید. اینهمه توهین و ناسزا به مردم پارس و فرهنگ و تاریخ پارسها چه دردی از هزاران دردتان را درمان کرده که هنوز دست بردار نیستید و یکدست دشنام میدهید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاى تبريزى، اتحاد واقعى، متساوى و باثبات تنها ما بين ممالك مستقل و دمكراتيك ميتواند بوجود بيايد. هر دو، استقلال و دموكراسى، لازمه اينكار است. ممالكى كه شما نام برديد، كه مرزهايشان را از بين برده اند، و ساير اتحادهاى واقعى در جهان اين دو لازمه را دارا هستند. كسانى كه ميخواهند ملل موجود در جغرافياى ايران بدون مرز و با حقوق مساوى كنار هم زندكَى بكنند، بايد در راه استقلال و دموكراسى ملتهاى بزرك در ايران مبارزه بكنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ما ایرانیان دارنده قدیمی ترین و اولین دولته مد و ن که تابه امروز ادامه داشته داریم ، بنیان گزاره ان هم کو ر ش کبیر است .ما دولت داریم احتیاجی نداریم. مشکل اصلی حکو مت اسلامی جمهوری و دولت های دست نشانده ان است و بس . ما نه میتوانیم دو باره دو چر خه اخترع کنیم . مگه با این حکو مت اسلامی عقب رفت نداشتیم . حالا باز هم با این ندانم کاری دوباره . به امید سرنگونی حکو مت اسلامی اینگلیسی روسی. در فرد ا ی سر نگونی نما یند گان راستین ملت ایران در مجلس به نفع اقوام و مردم ساکن در ایران سازان ده گی کنند .
پا پک خرمدین آذری. آذری زبان نه ترک بلکه آذری, وطن دوست ایران دوست .

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب موسی تبریزلی، از آنجایی که با کمال تعجب آی پی شما و هومن یکی است، برنامه بطور اتوماتیک نام هومن را برای آن برگزیده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جنا ب توكلي آخرين كامنت با نام هومن از بنده (موسي تبريزلي)بوده است و به اشتباه هومن نوشته شده است لطفا اصلاح فرماييد
با تشكر

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی،
شما چه علاقه ای به کامنت پراکنی داری! این کامنت را زیر مقاله ات راجع به سازمان های سرتاسری چند روز پیش در تاریخ (3.10.2013) گذاشتی و جوابت را از سوی من و چند تنی از دوستان گرفتی. ولی ظاهرا ازرو نرفتی و اینجا و آنجا این کامنت تکراری را میگذاری که چه؟ حالا که خیلی دوست داری منهم کامنت های خودم را تکرار میکنم. بفرما:
جناب شاملی، خوشحالم ازینکه دست از "ننه من غریبم" بازی برداشتید و به چند سئوال من پاسخ دادید که نظرم را عرض میکنم:
١. آنچه نوشته اید تائید این گفته منست که شما فرقی میان احزاب سیاسی و جنبش های دمکراتیک همچون جنبش زنان و جنبش سندیکائی کارگران قائل نیستید ازین رو برخورد تاکتیکی یکسانی با آنها دارید.

٢. شما این جنبش های سرتاسری را پیش از اینکه دمکراتیک ارزیابی کنید آنها را استعماری میدانید. با توجه به اینکه جنبش ملی آذربایجان خواستار رهائی از قید استعمار ست چگونه آنرا به ائتلاف با این تشکیلات استعماری ترغیب میکنید. دشمنی با آنها و نیز احزاب سرتاسری باید در راس برنامه سیاسی شما باشد. وگرنه گفتار شما متناقض خواهد بود.
٣. من فاشیسم جمهوری اسلامی را در تقابل با خواسته های دمکراتیک مردم ایران شامل حقوق زنان و کودکان، حقوق صنفی کارگران ... و درنهایت حقوق ملت های ساکن ایران می بینم و از آنجائی که جنبش های ملی را بعنوان بخشی از جنبش دمکراسی خواهی در ایران میخواهم خواستار اتحاد آنها با سایر جنبش های دمکراتیک سرتاسری هستم و درعمل می خواهم که جنبش های ملی بمثابه چتری این جنبش های صنفی را در برگیرند. شما که غیرازین میندیشید و جنبش ملی را در تقابل با استعمار داخلی و ناگزیر جنبش رهائی بخش ارزیابی میکنید چگونه آنرا دمکراتیک مینامید. همانطوریکه با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود با دمکراتیک نامیدن که جنبش ملی، دمکراتیک نمیشود. این تناقض دیگری در گفته های شماست.
٤. آوردن جنبش های دمکراتیک بدرون جنبش ملی سنگ بزرگیست علامت نزدن چراکه وزنه سنگینی است که شما میخواهید به گرده جنبش ملی بار کنید که تاکنون نتوانسته یک حزب بوجود آورد که پایگاه مزدمی داشته باشد و معرف دستکم بخشیاز ملت آذربایجان باشد. از سوی دیگرتکه تکه کردن جنبش های دمکراتیک سرتاسری در مفابله و ضدیت با آنها عمل خواهد کرد و لاجرم دشمنی آنها را برخواهد انگیخت. ما در گذشته شاهد برخوردهای اینچنینی در میان سندیکاها در تبریزبوده ایم. تکه تکه کردن جنبش های دمکراتیک سرتاسری بمعنای مرگ آنهاست چراکه دایره عمل آنها را بسیار محدود خواهد ساخت. تصور کنید که سندیکای اتوبوسرانی در تهران اعتصاب کند ولی سندیکای رانندگان در تبریزپیوستن به اعتصاب را منوط و موکول به پذیرش استقلال آذربایجان از سوی رانندگان در تهران بکند! واین چیزی ست که ما در جنبش سبز شاهد آن بودیم. البته میتوان تصور کرد که مثلا زنان شرکت کنندۀ آذربایجانی در جنبش سرتاسری زنان خواستار کمیته های محلی باشند که در آن بزبان ترکی بکویند و بنویسند که این بنوعی بردن خواسته های ملی درون جنبش های دمکراتیک سرتاسری است.
٥. با یکسان انگاشتن احزاب سیاسی سرتاسری با جنبش های دمکراتیک سرتاسری، جنبش ملی باید سیاست مشابهی در قبال آنها اتخاذ کند که این فاجعه بارست. هرگونه همکاری و ائتلاف سیاسی با احزاب سرتاسری که رقیب جنبش های ملی در کسب قدرت سیاسی هستند لازمۀ صرفنظر کردن از اصل حاکمیت ملی ست و سر فرود آوردن در برابر این خواستۀ پان ایرانیست هاست که می گویند هربحثی در مورد حقوق ملل باید به بعد از سرنگونی رژیم موکول شود و این بمعنای پذیرش تفوق احزاب سراسری بر جنبش ملی ست. ببینید یک تحلیل نادرست شما را بجائی میبرد که شاید خواستۀ قلبی تان نباشد. برعکس نزدیکی و حتی اتحاد با جنبش های دمکراتیک سرتاسری آنها را زیر چتر سیاسی جنبش های ملی درمیآورد. اینکار در عین حال تفکرات و عناصر ارتجاعی همچون مردسالاری و اسلام سیاسی را از جنبش های ملی میزداید و پاک میکند.
همچنانکه در کامنت های پیشین نوشتم تناقض در گفته ها و نوشته های شما ریشه در اندیشه واهی تان از "استعمار داخلی" دارد. ازین رو باید یا مثل ماشالله رزمی مبارزه رهائی بخش را بر مبارزه دمکراتیک ارجح قراردهید و یا مثل تشکیلات مهران بهارلی هرگونه بحث پیرامون خواسته های دمکراتیک و حتی سیاسی همچون استقلال آذربایجان را موکول کنید به تشکیل توران بزرگ توسط ترک های ایران. راه سومی وجود ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

چه کسانی حامی این تظاهرات بوده اند؟ سایت «جنبش عربی آزادی بخش الاحواز» وابسته به سازمانی به همین نام، از جمله حامیان و پوشش دهندگان اصلی این تظاهرات بوده است. این سایت در نخستین گزارشی که در این مورد منتشر کرد، «تظاهرات گسترده ی بروکسل» را تظاهرات علیه «رژیم اشغالگر فارس» اعلام نمود. این سایت سپس تظاهرات بروکسل را چنین گزارش کرد:
«گزارشی از تظاهرات کوبنده ٨ مارس ملت عرب احوازی برضد اشغالگران فارس در بلژیک
تظاهرات گسترده ای در مقابل مقر پرلمان اروپا در بروکسل پایتخت بلژیک در روز جمعه ٨ مارس ۲۰۱٣ راس ساعت ۱٣:۰۰ بعد از ظهر برگزار شد. این تظاهرات که از نوع خود بی نظیر بود, جهت محکوم کردن احکام ناعادلانه صادر شده علیه فعالان سیاسی عرب احوازی برپا شد که به یاری خداوند و تلاش وطن دوستان توانستیم صدای کوبنده و خروشان تحت اشغال


با تشکر فروان از حزب پژاک کردی و حزب دموکرات کوردستان، احزاب ازری، که با سر دادن شعارهای بر ضد اشغال و استقلال ملتهای غیرفارس از رژیم اشغالگر فارس همبستگی و هم رزمی خود را در با ملت عرب الاحواز اعلام نمودند.
کانال العربیه، وصال، صفا، الرافدین، الشرقیه، کانال یک بلژیک، کانال های ترکیه “ANADALU AJANSI” EURONEWS” و کانالهای ازری و کردی این راهپیمایی را به طور زنده بخش شد.
و همچنین تعداد زیادی از خبرنگاران و روزنامه نگاران از جمله کشورهای بلژیک و هلند و المان حضور داشتند.
و در پایان تظاهرات اقای ناصر جبر بیانیه ای اختتامیه را به سمع حضور رساند و از تمام حضور و مسئولان تشکر و قدرانی نمود.»

برای این که خوانندگان اخبار روز با حال و هوای این سایت بیشتر آشنا شوند، به چند خبر و گزارش دیگر که همین امروز - چهارشنبه - در این سایت درج شده است توجه کنید:
گزارشی در این سایت درج شده است تحت عنوان:
«یورش بیگانگان فارس به کوی کوت عبدالله» که در اصل مربوط است به بازداشت فعالان عرب خوزستانی توسط حکومت ایران.

مطلب دیگر این سایت این است:
موج جدید تعقیب و بازداشت فعالان عرب در شهر احواز پایتخت الاحواز اشغالی
در اینجا حکومت جمهوری اسلامی «رژیم اشغالگر فارس» خوانده شده است.

این سایت گزارش احمد شهید را چنین بازتاب داده است:
گزارش احمد شهید نماینده سازمان حقوق انسان در خصوص نقص حقوق بشر در رژیم اشغالگر فارس
احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان حقوق بشر ملل متحد روز دوشنبه ۲۰۱٣.٣.۱۱ با متهم کردن رژیم فارس به نقص گسترده حقوق بشر گفت "در سال ۲۰۱۲ موارد زیادی از قبیل شکنجه, اعدام علنی و مخفیانه مشاهده شده و به طور چشمگیری افزایش داشته است.
در جلسه ۲۲ مجلس حقوق بشر که در ژنو برگزار شد احمد شهید از اقدامات تنبیهی رژیم فارس در برخورد خودسرانه و وحشیانه با گروههای مختلفی از جمله زندانیان سیاسی، سیاستمداران، روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشر گزارش داد و این اعمال را به شدت محکوم نمود.
در این گزارش نیز از نقص حقوق زنان و اقلیت های مذهبی و ملی ذکر شده و همچنین احمد شهید خواستار توقف فوری حکم ناعادلانه اعدام علیه ۵ تن از فعالان سیاسی عرب الاحواز را اعلام نمود.
در همین راستا نماینده بریتانیا وقف سریع الفور حکم اعدام فعالان سیاسی عرب الاحواز را خواستار شد و همچنین نمایندگان کشورهای سوئیس، نروژ، اتریش و نماینده اتحاد اروپا از مجامع و سازمانهای بین المللی خواستار توقف نقص فاحش حقوق بشر در جغرافیای ساختگی و دروغین ایران شدند.
لازم به ذکر است: رژیم اشغالگر فارس بدون اعتنا و چشم پوشی از تمام مطالب و خواستهای نهادها و سازمانهای حقوق بشر همچنان به اعدام و شکنجه شهروندان ملیت های غیرفارس ادامه می دهد.»

آیا چشم بستن بر این گرایش های نژادپرستانه، تفرقه افکنانه و نفرت پراکنی میان مردم که می خواهد رژیم سرکوب گر جمهوری اسلامی را برابر «فارس» معرفی کند، به مبارزه علیه ستم ملی کمک خواهد کرد؟

توضیحات:

* آقای عبدالحکیم الشمری عضو پارلمان بحرین و هوادار پادشاه این کشور است. وی که برای عرب های ایران دل می سوزاند و سخنرانی می کند، در بحرین طرفدار سرکوب (عرب های) معترض است و از اقدامات پادشاه بحرین علیه ناراضیان دفاع می کند.
عبدالحکیم الشمری مناسبات حسنه ای نیز با سازمان مجاهدین خلق ایران دارد. او در کمپین های مجاهدین هم شرکت می کند.
خوب است برگزار کنندگان این مراسم اطلاعات جامعی در مورد همه ی سخنرانان این مراسم منتشر کنند، تا بتوان آشنایی بیشتری با آن ها به دست آورد.مردم عرب الاحواز را به گوش جهانیان و سازمان های حقوق انسان برسانیم. در این راهپیمایی اقای فیصل فولاد نماینده اتحاد ملت خلیج العربی همبستگی و همیاری خود را با مردم تحت ستم الاحواز اعلام نمود.
نوشته شده توسط: منصور

سپاس از بانو روشنک برای این مصاحبه عالی

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام
گزارش از تظاهرات بیش از هزار اهوازی یا هزاران اهوازی در بروکسل با واقعیت تظاهرات انجام شده مطابقت ندارد. اینکه مردم هر منطقه ایران دارای حق و حقوقند و جمهوری اسلامی بشدت به نقض حقوق مردم در سراسر ایران از جمله اهواز دست می زند بر کسی پوشیده نیست.والله بنده هم در آن تظاهرات حضور داشتم. در آن تظاهرات جمعیت در حدود ۴۰۰ نفر بود و از میان ۴۰۰ نفر بسیاری نه تنها اهوازی نبودند بلکه از مردم عرب دیگر کشورها(بحرینی، عراقی، الجزایری،.

والله بنده هم در آن تظاهرات حضور داشتم. در آن تظاهرات جمعیت در حدود ۴۰۰ نفر بود و از میان ۴۰۰ نفر بسیاری نه تنها اهوازی نبودند بلکه از مردم عرب دیگر کشورها(بحرینی، عراقی، الجزایری،... و نیز از کردهای پزاک، حزب دمکرات کردستان ایران، کومله طرفدار جناح ایلخانی، پ.کاکا، از کردهای سوریه که در کمیته کردها در بلژیک متشکل هستند و نیز تعدادی بلوچ، ترکمن، آذری و ... بودند. اگر با صحبت های من موافقت ندارید لطفا به فیلم سایت الاحواز مراجعه کنید. از اول تا آخر تظاهرات فیلمبرداری شده است. و حتی شما می توانید براحتی جمعیت را بشمارید.

تظاهرات گسترده در بروکسل - فیلم
http://www.ahwazna.org/detailsf.php?recordID=۴۲۳۴

دوم در این تظاهرات از مردم دیگر مناطق ایران که غالباً در بروکسل زندگی می کنند تعدادی نیز شرکت داشته اند. البته الاحواز در بلژیک چند نفر بیشتر نیستند. و بسیاری از کشورهای دیگر برای شرکت در تظاهرات ۸ مارس آمده بودند. در صورتی که اهوازی ها یا کلاً عرب های ایرانی مقیم بلژیک تعدادشان قابل توجه است اما در تظاهرات مذکور اصلا شرکت نداشته اند. فقط از کمیته کردهای مقیم بلژیک و تعدادی از آذری های مقیم این کشور در تظاهرات مذکور حضور داشته اند. در این زمینه باز شما را به گزارش سایت الاحواز دعوت می کنم:

http://www.ahwazna.org/detailsf.php?recordID=۴۲۴۵

و آخر اینکه خود دعوت کنندگان به تظاهرات بر علیه حکم اعدام جوانانی که در شهر اهواز اعدام شدند یا به اعدام محکوم گشته اند و نیز دیگر جوانان دیگر مناطق دست به سازماندهی برای برگزاری چنین تظاهراتی زده اند. و از احزاب دیگر مناطق ایران هم دعوت بعمل آورده اند که در تظاهرات آنها شرکت کنند. بنابر این اطلاق اینکه این تظاهرات اختصاص به اعراب مقیم شهر اهواز دارد جای صحبت است! در این زمینه لینک دعوت به تظاهرات الاحواز را در زیر می آورم.

دعوت به راهپیمایی در مقابل پارلمان اروپا در بروکسل
http://www.ahwazna.org/detailsf.php?recordID=۴۲۱۵

و جهت اطلاع شما نیز تذکر دهم که در این تظاهرات بعضی از احزاب مذهبی و حزب اللهی غیر ایرانی نیز شرکت داشتند و پلاکاردهای خودشان را نیز بدست داشتند. و حتی شعار الله اکبر را نیز در بخش هایی از تظاهرات می دادند و می خواستند که همه این شعار را سر دهند که برخی از کردهای مترقی ایرانی اعتراض کردند و آنها کوتاه آمدند.
نتیجه گیری- یکی از کارهای که یک نویسنده یا گزارش دهنده می بایست بکند این است که در خبر رسانی و گزارش دهی واقعیت روی داده را انعکاس دهد و نه برای ثابت کردن نظرات خود بدروغ متوسل شود و اطلاعات و آمار نا دقیق به خوانندگانی که در آن تظاهرات حضور نداشتند، بدهد. در مقالات یا گزارشاتی که در سایت اخبار روز و ایران گلوبال از این تظاهرات آورده یا نوشته شده است بارها اطلاعات غلط و نادرست و ناکافی به خوانندگان داده شده است. و معلوم نیست نویسندگان چنین گزارشاتی بدنبال چه سیاست هایی هستند؟
بیش از این عرضی نیست
محمد از بروکسل
۱۳ مارس ۲۰۱۳
نوشته شده توسط: Anonymous

دعوت به سخنرانی‌.

آیا ایران بسوی تجزیه میرود؟

سه تن‌ از فعالین ملی‌، یوسف عزیزی بنی طرف، محمد آزادگر و شاهو حسینی‌ روز یکشنبه این هفته در اتاق پالتالکی "آذر تالک" تحت عنوان "آیا ایران بسوی تجزیه میرود؟" سخنرانی‌ خواهند داشت.

لطفا برای اطلاعات بیشتر به لینک پایین مراجعه کنید.

http://www.facebook.com/pages/AzerTalk/270529312987106?ref=hl

نوشته شده توسط: Anonymous

"متاسفانه این اپوزیسیون جا انداز(اصلاح طلب) شاهزاده رضا پهلوی را محاصره و به نحوی گروگان گرفته است و با کارشکنی های خود باعث بروز اختلافات و دعواهایی در اطراف ایشان و شورایی که قرار است با پشتسبانی ایشان تشکیل شود، خواهند شد. هدف اصلی آنها بی اعتبار کردن شاهزاده رضا پهلوی و اپوزیسیون برانداز و جایگزین کردن اپوزیسیون جا انداز است."
چطوری؟ اگر این شاهزاده به این سادگی فریب می خورد و گروگان گرفته می شود، بی اعتبار می شود پس چگونه سیاستمداری است؟!

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ممنون از نظریات عزیزان، در بخش دوم مقاله به نکات گرهی آنها خواهم پرداخت.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آراز تبریزلی، کسانی که در زمینه سیاست و تاریخ به ژرفی پژوهیده اند می دانند که همواره هنگام نبودن پایداری در ساختار یک سرزمین ناهنجاری هائی رخ می دهند و سپس آن ناهنجاری ها در گذر زمان و پس از رسیدن به پایداری از میان می روند ..........

دوست گرامی، آراز تبریزلی، کسانی که در زمینه سیاست و تاریخ به ژرفی پژوهیده اند می دانند که همواره هنگام نبودن پایداری در ساختار یک سرزمین ناهنجاری هائی رخ می دهند و سپس آن ناهنجاری ها در گذر زمان و پس از رسیدن به پایداری از میان می روند. برای نمونه پس از جنگ جهانی دوم دیوارکشی ها و مرزبندی های فراوانی میان کشورهای اروپائی انجام گرفتند که خواست مردم آن کشورها نیز هیچ جایگاهی در آن دیوارکشی ها و مرزبندی ها نداشت اما اکنون آن دیوارکشی ها از میان رفته اند و یا پس از فروپاشی رژیم شوروی پیشین دیوارکشی ها و مرزبندی های نوینی در میان چند کشور به بار آمدند اما هم اکنون آن مرزبندی ها نیز دارند از میان می روند. صدام حسین دیکتاتور ناسیونالیست و پان عرب عراق که مانند همه ناسیونالیست ها در همه جهان و همه تاریخ جز شکست فرجامی نداشت برای پان عرب بودن هر ستمی را درباره کردان عراق انجام داد و سرانجام پس از فروپاشی رژیم عراق و نبودن پایداری فدرالیته ای بر پایه زبان در عراق به بار آمد. البته این خودگردانی زبانی ناپایدار است و در گذر زمان از میان خواهد رفت. چهل سال پیش در کانادا تنها نیروئی که فرمانروائی می کرد انگلستان بود. سپس بیکاری، گرفتاری های اقتصادی و ناهنجاری های دیگری نیز به بار آمدند و سرانجام بخشی از کانادا به نام کبک با بخش های دیگر کانادا دچار مرزبندی زبانی شد اما هم اکنون آن مرزبندی تنها در روی کاغذ بوده و جز پدیده ای نمادین هیچ نیست و چیزی از آن بر جای نمانده است. این را نیز باید بدانیم که تنها کشور همسایه کانادا کشور آمریکا است. نخست آن که چیزی به نام مرز میان آمریکا و کانادا دیده نمی شود! اگر کسی سوار خودرو شده و بخواهد از آمریکا به کانادا و یا از کانادا به آمریکا برود مانند آن است که از شهری به شهری دیگر می رود! مرزبندی میان آمریکا و کانادا مرزبندی نمادین است و بود و نبود آن یکی است! دیگر آن که اگر ما بخواهیم آمریکا را با کانادا بسنجیم روشن است که آمریکا بسیار پیشرفته تر از کانادا است و شاید یکی از زمینه های ناتوانی کانادا کبک و رویدادهای آن است. کشورهای جهان سوم و ایران هم اگر بخواهند پیشرفت کنند باید با روش خودگردانی مردمی ( فدرالیسم دموکراتیک ) بدون ناسیونالیسم و مرزبندی های نژادپرستانه کشورداری کنند و گر نه تنها یک فرجام خواهند داشت و آن هم فرجام یوگوسلاوی است. این نکته را نیز نباید فراموش کنیم که هر کشوری ویژگی های خودش را دارد و این که چون در کانادا یا عراق چنین و چنان شد پس ما هم باید چنین و چنان کنیم با ارزیابی خردمندانه درباره یک سرزمین سازگار نیست.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

آقای حکمت چتین، لطفا کامنتهایتان را در مورد مطلب بنویسید تا منتشر شوند. اگر هم قصد صنز نویسی دارید، به صورت مطلب طنز برای سایت بفرستید تا منتشر شوند. با تشکر از شما.

نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله بسیار خوب و به حقی بود. زنان ملت کرد و ترک و عرب حتی از حقوق تعلیم وتعلم بزبان مادری به فرزندان خود محرومند . یک مادر ترک در روستا با فرزندش و مدرسه اش نمی تواند ارتباط برقرار کرده و کمک درسهای فرزندش باشد و ده ها مورد که تبعات ستم مضاعف بر زنان ترک و کرد و عرب و بلوچ است. تنها از هزاران نمونه و شاهد ما خانم سکینه محمدی بود که به علت عدم تفهیم و درک اتهام در دادگاه و امضا به برگه هایی که نمی تواند بفهمد به سنکسار محکوم شد . خوبست حکایت صدها سکینه را آن دوستان منتقد بخوانند.

نوشته شده توسط: Anonymous

دو نمونه زبانزد و موفق فدرالیسم در منطقه جهان سومی عقب مانده خاور میانه و دیگری در جهان مترقی یکی کردستان عراق است و دیگری کشور کانادا . تنها ملیتهای کرد و ترک و عرب وبلوچ از بین این دو یکی را بایستی انتخاب کنند. راه دیگر و نمونه های دیگر فدرالیسم در آمریکا و آلمان و بلژیک هند همه قابل تعمیم به ایران نیست و در صورت گزینش دو نمونه کانادا - کردستان عراق ما ملیتهای غیر فارس دوباره در زبر استعمار و استحمار تمام عیار قرار خواهیم گرفت.
زنده باد فدرالیسم کانادایی برای ایران آینده

نوشته شده توسط: Anonymous

سپاس از شما جناب سلوک و سپاس از همه عزیزانی که در 24 ساعت گذشته ،نشان دادند که ایرانی همیشه مصداق این زیباییست : بنی آدم اعضای یکدیگرند ......که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار...دگر عضوها را نماند قرار
دست تک تک شما عزیزان را می بوسم و از طرف شیلای عزیز تشکر می کنم

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مسعودي باسواد و بافرهنگ....
يك سري به كتاب دانشنامه سياسي داريوش آشوري بزن و معني شوونيسم نه "شئونيسم" را بفهم . ملت را به دوران كوروش بردن مسئله اي را حل نميكند كه هيچ ، بر مواضع ناسيونالسمم قومي (پارس) تاكيد مينمايد. شما دم از ناسيونالسم ايراني؟!؟! (بخوانيد پان ايرانيستي) مي زنيد بر همان دور باطل ايران گرايان مي چرخيد. متاسفم به اين مقاله غيرعلمي و مغرضانه اتان (به زعم خود علمي). جناب بافرهنگ مطالعه سطحي تان گرهي از مطالبات مليتهاي غير فارس حل نميكند. عميق و زياد كتاب بخوان بعد كه بر بحث مسلط شدي بيا اين گوي اين ميدان.

نوشته شده توسط: Anonymous

دیروز تلویزیون های اروپا مراسم کتابسوزی در تلویزیون باکو را نشان دادند . فقط هیتلر اینگونه کارها را در میادین نشان میداد . گویا یک نویسنده آذری بنام اکرم اصیل اوغلو رمانی در باره ظلم به ارمنیان نوشته است که رسانه های باکو خواهان لینچ و قتل صحرایی او شده اند . در آذربایجان آخوندی ولی کتابسوزی قدغن است .در ترکیه تعداد روزنامه نگاران زندانی از چین و ایران بیشتر است .

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

دوست عزیز آقای فتح راضی، کامنت شما را همانطور که خواستید منتشر کردم و قصد بحث با شما را هم نداشته و ندارم و باور کنید که بخش مورد نظر شما را هم من حذف نکرده ام. امیدوارم که شما مدارک کافی برای اطلاعاتی بودن تشکیلات مهران بهاری در اختیار ما بگذارید تا منتشر کنیم و اطلاعاتی نامیدن آن از طرف شما فقط از روی حدس و گمان نباشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز، من برایتان نوشتم که علاقه ای باین بحث های شخصی ندارم و حیف است که بخش کامنت ها با این حرف ها پر بکنیم ووقت خوانندگان شما را هدر دهیم. اصل کامنت خودم را برایتان میفرستم و ممنون میشوم اگر انرا جایگزین متن پیشین بکنید. اطلاعاتی بودن تشکیلات مزبور نه تنها از مزمون نوشته هایشان پیداست بلکه ازینکه یک تشکیلات عریض و طویل زیر یک نام و با یک عکس عاریتی از اینترنت درد اخل ایران عمل میکند. برای آشنائی بیشتر با تشکیلات مهران بهارلی نوشته زیر را در سایت خودتان مطالعه بفرمائید:
http://www.iranglobal.info/node/15641

واقعا که دست دنیز ایشچی درد نکند. من فکر میکنم که دیگر زمان برخورد با این اندیشه های واهی و توخالی ولی زیانبار فرارسیده باشد. ولی نظرمن اینست که مار را باید از سر کوبید نه از دم. یونس شاملی دانش زیادی در مسائل سیاسی ندارد. اوهمچنان درشش و بش این مسئله مانده ست که آیا ایران دولتی فارسی است یا دولت جامعه فارس. زمانی هم که کم میآورد با "ننه من غریبم" بازی از پاسخگوئی به سئوالات طفره میرود و با کلماتی که بیشتر به آچار فرانسه شبیه است همه را متهم به "تخریبات" میکند. به کامنت هائی که در زیر نوشته اش مربوط به سازمان ها و احزاب سراسری هست دقت کنید. همه استدلالات شاملی بر فرضیه وجود استعمار (داخلی) در ایران استوارست. این نه یک نظریهTheory بلکه یک فرضیه Hypothesis است که علیرضا اصغرزاده با توسل به اندیشه های خرافه پسندانۀ پسامدرنیست ها ابداع کرده ست براین اساس که هرکسی میتواند تعبیر شخصی خود راازمفاهیم ارائه دهد بی آنکه در قید واقعیات تاریخی و اصول عام پذیرفته شده باشد. ولی این فرضیه موارد مصرف مختلفی در جنبش ملی آذربایجان دارد. سرافعی تشکیلات معلوم الحال مهران بهارلی ست که شاملی دستکم از نظر ذهنی بدان وابسته ست. این تشکیلات اطلاعاتی ، خوراک تبلیغاتی برای هرآن جریان یا تشکیلاتی تهیه میکند که خواهان رخوت و بی عملی سیاسی در جنبش ملی آدربایجان است، از اکثر فعالین جنبش ملی در داخل بگیرید تا مضحکه ای بنام تراختور که سپاه پاسداران براه انداخته است. قصد نهائی جدا کردن جنبش ملی و ملت آذربایجان بطور کلی از مبارزات سیاسی در ایران ست که میان رژیم و کلیت مردم ایران شامل همه ملت ها و اقوام جریان دارد. توجه کنید به آخرین نوشته شاملی که کوششی ست درجهت شقه کردن و نابودی جنبش های دمکراتیک سرتاسری همچون جنبش زنان و جنبش سندیکائی کارگران. در شرایطی که جنبش ملی آذربایجان قادر به ایجاد تشکیلاتی که حمایت توده ای یا دستکم بخشی ازمردم آذربایجان را داشته باشد نیست، خواست تشکیل سندیکاهای مستقل کارگران ترک یا تشکیلات زنان ترک در آذربایجان معنائی جز ترغیب و تشویق به عدم شرکت درین جنبش های سرتاسری ندارد. دعوائی هم که امروزه میان یونس شاملی و عارف کسگین از یک سو و علیرضا اصغرزاده و ماشالله رزمی در سوی دیگر جریان دارد دراصل بر سر نوع برخورد با جمهوریی اسلامی است وگرنه این آقایان تفاوتی در حرف و شعارهای پرطمتراق استقلال طلبانه ندارند. اختلاف بر سر کسب استقلال امروز آدربایجان از راه مبارزه با رژیم و یا تعویق آن به تشکیل توران بزرگ در فردائی دست نیافتنی بقصد بیرون آوردن جمهوری اسلامی از زیر ضرب ست. تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل!
نوشته شده توسط: Anonymous

در تعجبم این همه خرده گیری برای چیست هزاران یا ده نفر چه فرقی میکند مهم اصل خبر است ایا همچین تظاهراتی در بروکسل اتفاق افتاده یا خیر.انچه مسلم است قشر وسیعی از مهاجران غیر فارس در انجا حضورداشته وترتیب دهندگان اصلی این تظاهرات عربهای اهوازی بودند که به اعتراض از زندانی واعدام شدن گروهی از جوانان اهوازی توسط رژیم جمهوری اسلامی گرد هم امده بودند.اگر این شما را ناراحت میکند حق با شماست چون متاسفانه حقوق ما عرب های اهوازی حتی توسط روشنفکران و مخالفان حکومت هم مورد بی عنایتی قرار میگیرد واین موضوع تازه ای نیست و همه ملت عرب به این امر اگاهی کامل دارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

تأسف برای ایران گلوبال برای درج این نوشته سطحی و بدور از استاندارد‌های قابل انتشار. دریغ از یک سطر واقع بینی‌ و استدلال.تنها چیزی که این به اصطلاح مقاله! کم داشت, لغت "تکبیر" در انتهای هر پاراگراف آن بود

نوشته شده توسط: آرمان چاروستایی

در دقیقه 13 آقای همایون اشاره به آقای محمد زمانی می کند که در تلوزوین جمهوری اسلامی نشسته و .....نام اصلی این مامور جمهوری اسلامی "محمود زمانی " است و نه محمد زمانی ،این اشتباهی بود که اقای همایون کردند

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

دوست عزیز، آقای فتح راضی، من متوجه نمی شوم که منظور شما چیست. در کامنت شما متنی شامل "شاملی دانش سیاسی اندکی دارد" و یا "معلوم الحال" حذف نشده است. تنها کلمه ای که حذف شده است "اطلاعاتی" بود که چون اتهامی است که نیاز به اثبات دارد، حذف شد و معنی و مفهوم کلی جمله را هم عوض نکرده است. امیدوارم که منظورتان را دقیقتر بیان کنید و یا کمی دقت بیشتری در دوباره خوانی آن به خرج دهید. با تشکر از شما.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز آقای تصحیح کننده کامنت ها،
اگر از کامنتی خوشتان نمی آید بهتر ست آنرا حذف کنید تا اینکه آنقدر سرو ته اش را بزنید که بیمعنی بشود. شما ممکن است با گفته من موافق نباشید که "شاملی دانش سیاسی اندکی دارد". ولی باید دقت کنید که با حذف آن، فاعل جمله بعدی گم میشود. احتیاجی به درج این کامنت من نیست. کافیست "او" را با شاملی عوض کنید تا جمله معنی پیدا کند: "شاملی همچنان درشش و بش این مسئله مانده ست..." راستی تا بامروز نمیدانستم که اطلاق "معلوم الحال" به یک سازمان سیاسی آنچنان زشت است که شما آنرا از کامنت من حذف کرده اید.