Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

عکس دومی دروغه

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، حامد ایرانی، از شما سپاسگزارم، شما می گوئید: ( .......... من فرق فدرالیسم پیشنهادی شما بافدرالیسم دکترمحسن رضائی پاسدارسابق واستاد دانشگاه فعلی راکه همان تقسیمات استانی باشد که بهترینش هم به قول خودتان در آلمان و آمریکا به بهترین وجهی پیاده شده است را نمی فهمم .......... ) ..........

دوست گرامی، حامد ایرانی، از شما سپاسگزارم، شما می گوئید: ( .......... من فرق فدرالیسم پیشنهادی شما بافدرالیسم دکترمحسن رضائی پاسدارسابق واستاد دانشگاه فعلی راکه همان تقسیمات استانی باشد که بهترینش هم به قول خودتان در آلمان و آمریکا به بهترین وجهی پیاده شده است را نمی فهمم .......... ) دوست گرامی، پیاده شدن نمایشی فدرالیسم در کشوری با رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه همان است که من در این نوشتارم از آن یاد کرده و گفته ام: ( .......... به روش دوم بوم شاهی و یا ملوک الطوایفی و یا فدرالیسم دروغین گفته می شود. در این روش در بخش های گوناگون یک سرزمین به جای یک دیکتاتور چند دیکتاتور فرمانروائی می کنند! در هر یک از بخش های این سرزمین دیکتاتوری که آن بخش را می گرداند با خودکامگی می تواند فرمانروائی کند و در برابر مردم آن بخش از سرزمین پاسخگو نیست و تنها در برابر دیکتاتور بزرگ که بر سرتاسر آن سرزمین چیره شده است پاسخگو است .......... ) البته رژیم رو به نابودی ولایت فقیه با ساختار پوسیده ای که دارد حتی با چنین فدرالیسم دروغینی نیز نمی تواند کنار بیاید و پیاده شدن چنین روشی نیز در ایران آخوندی ناشدنی است! ********** دوست گرامی، حامد ایرانی، شما می گوئید: ( این فدرالیسم هر قدر هم دموکراتیک باشد ربطی به کشورهای چند ملیتی ندارد .......... ) دوست گرامی، کشور آمریکا از کشورهای چند بومی ( چند ملیتی ) است و در این کشور ده ها میلیون تن سیاه پوست به همراه سپیدپوستان و زردپوستان و سرخپوستان و دو رگه ها و چند رگه ها و کسانی که از کشورهای دیگر به آمریکا کوچ کرده اند زندگی می کنند. پس هم چنان که می بینید آمریکا کشوری چند بومی است اما بخشبندی های استان های آن کوچکترین پیوندی با پندارهای ناسیونالیستی ندارند. ********** دوست گرامی، حامد ایرانی، در فیلیپین بیش از صد زبان گویشور دارند، در چین ده ها زبان که گاه شماره گویشوران آنها به میلیون ها تن می رسد گویشور دارند و در آمریکا نیز شماره زبان هائی که گویشوران فراوانی دارند بسیار است اما در هیچکدام از این کشورها و کشورهای دیگری که چند زبانه هستند زبان ابزار و دستاویزی برای دیوارکشی میان خود و دیگران نیست! از دو دیدگاه می توان به زبان نگاه کرد، یک دیدگاه این است که زبان ابزاری است برای پیوند میان انسان ها و جز این ارزش دیگری ندارد و این کردار انسان ها است که آنها را به خوب و بد بخشبندی می کند ( دیدگاه اینترناسیونالیستی ) دیدگاه دیگر آن است که از زبان بتی ساخته و همه چیز را در پای آن نابود کنیم ( دیدگاه ناسیونالیستی ) ********** دوست گرامی، حامد ایرانی، نمونه هائی از ساختار فدرالی بدون ناسیونالیسم آمریکا و آلمان و دانمارک و چین و .......... هستند. من از شما می خواهم نمونه ای از یک کشور برای من و دیگران نشان دهید که در آن میان مردم یک سرزمین دیوارکشی های ناسیونالیستی انجام گرفته باشند و به روی این دیوارکشی ها نیز نام فدرالیسم گذاشته شود و کار به جنگ و کشتار و تکه پاره شدن آن سرزمین نیانجامد!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی گرامی، لطفا خودتان مواضعاتانرا بامواضع تشکیلات .. مهران بهاری مقایسه کنید. در غیر اینصورت این وظیفه را من برای شما انجام می دهم.من هر دو را یکی می بینم و برای این ادعا بحد کافی در نوشتجات شما و تشکیلات .. مهران بهاری سند موجود است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رازی عزیز برای روشن شدن موضع من در رابطه با تعریف ملت بخشی از کامنتی را که در ذیل مقاله اقای کرمی ..مارکسیسم، فدرالیسم، حق تعیین سرنوشت، و قومگرایان...اورده ام ، تکرار میکنم .ملت ها وجود دارند ، چون

جمع قابل ملاحظه ای از انسانها وجود دارند ، که خود را با آمال و آرزوهای متمایزی از جمع دیگر تعریف میکنند ، و حاضرند که در راه این آمال و آرزوها که معطوف به ارتقای سطح حاکمیت سیاسی خود در حدود جغرافیایی خاصی است ، جانفشانی کنند .این ارتقای حاکمیت سیاسی ، با دور نمای استقرار دولت ملی، ویا گسترش و یا تعمیق سیطره آن مشخص میگردد . این دولت ملی ، در عصر حاضر دولتی با سرشتی سرمایه داری است . این جمع باید به اندازه کافی بزرگ باشد که بتواند از نظرسیاسی و اجتماعی ، وزنه ای محسوب شود . بنابراین دلیل عینی وجود ملت ها ، وجود جنبش ملی است . جنبش ملی ، نیازی ندارد که قبلا ملت بودن جماعتی را اثبات کند و سپس حقانیت وجود خود را به کرسی بنشاند . وجود آن ، خود دلیل وجود ملتی است که بنام آن برخاسته است . بنابراین تمام افاضات کسانی که سعی در انکار وجود مثلا ملت ترک در ایران را دارند ، جز تلاشی برای زدن سرنا از ته گشاد آن نیست . از طرف دیگر ، جمعی کثیر، که ملغمه ای از افرادی با تبار های گوناگون هستند ،در تمام اطراف و اکناف ایران ،نیز وجود دارند ، که بنام ملت ایران ، برخاسته اند . این نیز دلیل وجود ملتی بنام ملت ایران است . آفتاب آمد دلیل آفتاب .
هدف کامنت من نیز نشان دادن این حقیقت است که .......وجود ملت ها با وجود عرق ملی همه گیر و منجر به به اقدام اجتماعی گروهی ، که طبیعتا سیاسی است ،...اثبات میشود . اگر ای شرایط در قزوین هم وجود داشته باشد علاوه بر ملت ایران و ملت ترک و...ملت قزوین هم ، داریم . هم اکنون در تبریز ، فقط ۷۰۰ نفر ارمنی زندگی میکنند. ولی قلت تعداد انها نباید مانع به رسمیت شناختن حقوق ملی انها گردد. برزویه طبیب
نوشته شده توسط: Anonymous

جدا از اینکه چه تعداد از این افراد براستی ایرانی‌ هستند و چه تعداد با حقّه رو شده موسوم به صد دلاری (شیوه ای که سازمان مجاهدین مخترع آن است) گرد آورده شده اند اما نکته جالب

فراخوان سایت‌های عربی‌ و رسانه‌‌های آنها برای شرکت اعراب ساکن اروپا در این میتینگ بود.لینکی‌ که در زیر می‌بینید متعلق به جمعیت اخوان المسلمين سوریه است که نسبت به نوع مشابه آن در مصر دارای تفکرات رادیکال تر و سلفی گرایانه بیشتریست. در این فراخوان از زندانیان عرب ایرانی به عنوان اسیر در دستان نیروهای اشغالگر نام برده شده و در پارگراف دوم آن صراحتا از تمامی‌ اعراب ساکن اروپا درخواست شده برای همدردی با برادران در اهواز اشغالی(اصطلاحی که در مورد فلسطین هم با این عبارت "فلسطین المحتلة "بکار میره)در آن شرکت کنند که هزینه آن شامل حمل و نقل از سرتاسر اروپا و ... هم کاملا واضح است که از چه منبعی تامین میشه .اما نکته جالب بلند کردن پرچم‌های خیالی آذربایجان ج ن و ب‌ ی و دیگر پرچم‌های سرویس‌های بیگانه ساخته است که که دقیقاً نشانگر ارتباط و یکی‌ بودن سرچشمه این گند زار و توطئه بر ضد کشورمانه‌....... http://www.ikhwansyria.com/Portals/Content/?info=YVdROU16UTFOREltYzI5MWNtTmxQVk4xWW5CaFoyVW1kSGx3WlQweEpnPT0rdQ%3D%3D.Syr
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی اولا من نگفته ام تفاوت ها وحتی تضاد های ملل میتواند تحت رژیم سرمایه داری ازبین برود ، که شما برای من مثال بلژیک را میزنید.من از کم رنگ شدن تفاوت ها و تقویت نقاط اشتراک بحث کرده ام . این پروسه اینتگراسیون در عین حال پروسه متضادی است . در همان جا از ظهور سرمایه داری

وابسته به ترکیه نیز یاد کرده ام که جامعه اذربایجان را در جهت نزدیکی به استامبول و دوری از تهران سوق میدهد . مسئله ،بریدن از ملت خودی نیست . مردمی وجود دارند که منافع زیربنایی انها(لفظ اکونومیسم بی انصافی است) مستلزم نفی جدایی ملل ایران و یا هرنشانه کوچکی در این جهت ،است .کارمند نزدیک به سن بازنشستگی ، بلوچ ، ساکن خوزستان ، شاغل در شرکت نفت ، زن عرب ، عروس فارس ، داماد ترک ، که به اجبار با یکدیگر فارسی حرف میزنند و پس انداز خانوادگی خود را در خانه سازی در تهران سرمایه گذاری کرده اند ، بدیهی است که منافع مادی متفاوتی با بلوچ کشاورز ، ساکن بلوچستان که تمام زندگی و خانواده اش در زادگاهش خلاصه میشوند ، تحت ظلم حکومتی است که ژاندارمش از تبریز امده ،دارد . این مثالها عمدا غلو امیز طرح شده اند تا مسئله روشن شود.نکته دیگر انکه من از لفظ به (اصطلاح اسیمیله ) استفاده کرده ام که بار تحقیر امیز ان زدوده شود .در عین حال توجه کنید که من معتقدم که ،نه تنها این بخش در ملل پیرامونی ، بلکه در میان فارس زبان ها هم وجود دارد. جناب شاملی، اگر شما تصویر مردم شناسی را که از جامعه ایران ارائه میدهید ، محدود به فارس و ترک و...نکنید و وجود بخش عظیمی از جامعه ایران را که با یکدیگر اینتگره شده اند ، و من انها را ملت ایران مینامم ، به طرح خود اضافه کرده وحقوق مساوی نیز برای انها قائل شوید و انها را خائن به ملت خود فرض نکنید ، از بسیاری از تناقضات موجود در نوشته هایتان اجتناب میکنید .برزویه طبیب
نوشته شده توسط: Anonymous

چیزی به نام قوم فارس امروزه وجود خارجی ندارد ما از یک ملت کشور به نام ایران سخن می گوییم که یک واحد جغرافیایی سیاسی است که در فلات ایران جای دارد که از دیر باز محل سکونت اقوام هند و اروپایی به نام ایرانیان بوده است و بجز عده ای از هموطنان ما در شمال شرقی ما بقی از این گروه ملی یعنی ایرانی هسستند یا مثلا اقلیت اعراب در خوزستان از تبار اعراب همپیمان ساسانیان هستند اما اگر به دور از چشم حکومت ایران در این سالها از تخم و ترکه چنگیز یا تیمور خونخوار کسی به ایران خصوصا به مناطق شمال غربی ایران امده ومانده لطفا اعلام کند تا او را با احترام به مملکت اصلیش یعنی مغولستان باز گردانیم

نوشته شده توسط: تبریزی

پاسخ به دوستان گرامی، بابک بخت آور و سعید تبریزلی و آذربایجان ..........

پاسخ به دوستان گرامی، بابک بخت آور و سعید تبریزلی و آذربایجان ــــــــــ دوست گرامی، بابک بخت آور، مدلی از خودگردانی مردمی ( فدرالیسم دموکراتیک ) که من خواهان پیاده شدن آن در ایران هستم مدلی مانند آمریکا و آلمان و کشورهای دیگری است که در آنها رژیمی مردم سالار کشوری را می گرداند. کجای این سخنان وارونه نویسی و وارونه نگری و وارونه جلوه دادن و تخریب حرکات و مغطله و خلق چهره ای غیر واقعی و شانتاژ و عوض کردن جای ظالم و مظلوم و آدرس عوضی دادن به مردم و وصله ای نچسبیدنی زدن و وارونه نگاری و .......... است؟ دوست گرامی، بابک بخت آور، شما کدام مدل از دیوارکشی های ناسیونالیستی را در سرتاسر جهان سراغ دارید که در سایه آن مردم یک سرزمین به بهروزی برسند؟ دوست گرامی، دفاع از حق و میهن پرستی برابر با ناسیونالیسم نیست و برای آن که سخن به درازا نکشد به این لینک نگاه کنید http://www.iranglobal.info/node/16195 ********* دوست گرامی، سعید تبریزلی، من شهرهائی که در آنها ترک ها و کردها زندگی می کنند را تنها برای نمونه آوردم و گر نه در همه ایران با دیوارکشی های ناسیونالیستی میان ترکمن ها و خراسانی ها و پارس ها و آذربایجانی ها و کردها و عرب ها و ارمنی ها و آشوری ها و .......... فرجام کار به کشت و کشتار بیهوده ناسیونالیستی و ویرانی یک کشور خواهد کشید و چاره کار را نیز خودگردانی مردمی ( فدرالیسم دموکراتیک ) بدون ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی می دانم. ( مانند آمریکا و آلمان ) ********** دوست گرامی، آذربایجان، شما می گوئید: ( .......... پافشاری به مرزهای رضا شاه ساخته و مقدس شمردن آن برای کسانی که بر علیه ناسیونالیزم می نویسند غیر قابل توجیه به نظر می رسد .......... ) دوست گرامی، سخن من پافشاری من بر خاکپرستی و مرزپرستی ( مانند ناسیونالیست ها ) نیست و سخن من برپائی رژیمی بر پایه خودگردانی مردمی ( فدرالیسم دموکراتیک ) بدون دیوارکشی های ناسیونالیستی است.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای دنیز ایشچی، مجبور نیستید حتما چیزی بنویسید. من نمیدانم به کجای این نوشته شما بپردازم. از همه چیز نوشته اید، گاه مرا به همراه دوستانم مورد خطاب قرار داده اید، (این عجیب نیست که بعد از چند دهه زندگی در یک کشور متمدن مرا و دوستانم را یکی بگیرید؟) و در جایی از دوستی نقل قول آورده اید و باز مرا به آن نقل قول بسته اید! (باز هم بسیار عجیب). آخر من میتوانم شما را به خاطر متنی که مثلا یک دوست شما نوشته مورد نقد قرار دهم؟ خجالت هم چیز خوبی است.
قبل از اینکه مینوشتید در مورد اصطلاح "استعمار داخلی" چند سطری

نوشته شده توسط: Anonymous

ملتهای ساکن ایران به دلخواه و با مراجعه به آراء عموم در کنار هم زندگی نمی کنند بلکه بزور چماق شاهان زورگوئی مثل رضا شاه، بالاجبار زندگی در کنار همدیگر را تحمل می کنند، بهترین راه و دمکراتیکترین راه این است که در وحله اول ملتهای ساکن ایران استقلال خود را کسب کنند و بعدآ اگر خواستند همانند دولتهای ریز و درشت اروپائی، سیاست واحد پولی مشترک را در پیش بگیرند، پافشاری به مرزهای رضا شاه ساخته و مقدس شمردن آن برای کسانی که بر علیه ناسیونالیزم می نویسند غیر قابل توجیه بنطر می رسد،

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه بعد از این تنظیمات امکان دسترسی به سایت هایی نظیر فیس بوک دیگر مقدور نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

ye negahi be inja bendazid mibinid in khanoom donbale shohareh

http://badoo.com/0151936724/

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تبریزی
زمانی که عشیرتهای کرد به غرب آزرباجان مهاجرت کردند اسم آن منطقه آزربایجان بود. بنابراین دلیلی نمی بینم که بین ترک و کرد در آنجا درگیری رخ دهد مگر آنکه منافع طرف سومی خلاف این امر را اقتضا کند.
در مرود یوگسلاوی باید بگویم که اگر امروز از آلبان ها کروات ها کوزوی ها صرب ها و دیگر ملت های یوگسلاوی سابق در مورد بازگشت به گذشته و زندگی در قالب یوگسلاوی سوال شود به جز صربها هیچ کدام از ملت های دیگر حاضر به قبول آن نمی شوند. کاری که در ایران فارسها می کنند. اگر شما قادر به درک این موضوع نیستید مشکل من نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

حامد ایرانی عزیز، باید افرار کنم که قصور از قلم منست برخی از مطالب نوشته مرا متوجه نشده اید. قبول خواهید کرد که چیزی را که در یک نوشته ٦صفحه ای نتوانستم توضیح بدهم، نخواهم بتوانست در یک کامنت اثبات کنم.

حامد ایرانی عزیز، باید افرار کنم که قصور از قلم منست برخی از مطالب نوشته مرا متوجه نشده اید. قبول خواهید کرد که چیزی را که در یک نوشته ٦صفحه ای نتوانستم توضیح بدهم، نخواهم بتوانست در یک کامنت اثبات کنم. ولی بچند پرسش مشخص شما پاسخ میدهم: سرمایه داران در خدمت کسی جز سرمایه خود نیستند. اگر ماهیت دولتی سرمایه دارانه ست همه سرمایه داران درآن باهم مردم را میچاپند و کسی را بر دیگری ارجهیتی نیست. البته توجه دارید که من در نوشته ام منکر مشخصات دیگر دولت نشده ام بلکه سعی کردم که روشن کنم که این مشخصات درارتباط با هم و حول ماهیت طبقاتی دولت عمل میکنند. در مورد ملت شدن یک قوم باید دقت بفرمائید که من نوشته ام "باید در صدد ایجاد یک دولت و یا حکومت ملی برآید." یعنی اقدام به ایجاد آن بکند نه اینکه حتما دراین اقدام خود موفق شده باشد. شرط اقدام به تشکیل دولت و حکومت بمعنای موفقیت در ایجاد آن نیست.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آذربایجان، من در این نوشتار گفته ام که فدرالیسم دموکراتیک برابر با رژیم بوم شاهی یا ملوک الطوایفی یا فدرالیسم دروغین شوروی نیست! ( .......... رژیم شوروی پیشین نمونه ای از رژیم هائی است که هم با کمونیسم دروغین و هم با فدرالیسم دروغین گردانده می شد! همچنان که چیزی به نام کمونیسم در رژیم شوروی پیشین یافت نمی شد و به روی سرمایه داری دولتی نام کمونیسم گذاشته شده بود چیزی هم به نام دموکراسی هنگام فرمانروائی رژیم شوروی پیشین در آن سرزمین یافت نمی شد که فدرالیسم آن نیز بر پایه دموکراسی باشد! فدرالیسمی که در سرزمین شوروی پیشین دیده می شد چیزی مانند کشورداری رژیم های بوم شاهی بود نه ابزاری برای مردم سالاری! .......... )

نوشته شده توسط: Anonymous

فارسها بخوانند و ترکها بخوانند و گوش دهند و نگاه کنند ،،، این سخنان یک ارتشی ترک ترکیە است کە مشاهدات خود را از جنگ با ملت کورد بیان میدارد .... این ارتشی بیان میدارد کە یک روز برای عملیات در منطقەی i Tendurek-bergen i Agirî و جنگ سختی بین پیشمرگان کورد پ ک ک و ارتش در میگیرد . ایشان گم میشود چنف روز ایشان گرسنە و تشنە میماند با لبان ترک خوردە از تشنگی و ترس تمام وجودش را فرا گرفتە بودە یک دفعە در برابر خودش یک پیشمرگ را میبیند ایشان توضیح میدهند من انتظار داشتم کە یک جانور را جلو چشمانم ببینم برای اینکە در ارتش اینگونە برای ما تبلیغ میکردند کە ما بە جنگ جانوران وحشی میرویم اما من در برابر خودم یک انسان را دیدم پیشمرگ من را دل داری دادند و گفتند کە بە شما صدمەای نمیزنیم شما در امان هستید بە من آن دادند

ایشان در ادامە میگویند کە ترکیە در این جنگ کثیف در اشتباه است هیچ چیزی مهم تر از صلح و ساکت کردن این جنگ نیست کە با نام من با نام ترک علیە ملت کورد انجام میگیرد ما باید این تنفر را پایان دهیم ،،،، بە فلیم و سخنان این ارتشی ترک نگاه کنید و گوش دهید ..

https://www.facebook.com/photo.php?v=107390949450841&set=vb.497607686916239&type=2&theater
نوشته شده توسط: Anonymous

به نظرم حل مسئله کرد در ترکیه بزرگترین ضربه را به قوم گرایان فارس خواهد زد. نخبگان جامعه کرد در خاورمیانه متوجه شده اند که بدون حمایت ترک ها لقمه آسانی برای دیگران خواهند بود. امیدوارم این روند به اصطکاک موجود در غرب آزربایجان بین ترک ها کردها پایان دهد.ما دوستان خوبی برای هم خواهیم بود اگر درک مشترکی از آینده منطقه داشته باشیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی؛ تبریزی؛ نوشته شما گرچه ظاهرا در مورد فدرالیزم و نفی ناسیونالیزم است؛ اما به مانند سایر نوشته هایتان یک خط مشخص را سیر می نماید و آن وارونه نویسی و وارونه نگری در باره راسیزم موجود در ایران و ملت فارس است. نوشته شما در قالب فدرالیزم بیش از آنچه که در دفاع از حقوق ملل غیر فارس که مورد تبعیض ملی تفکر ناسیونالیستی فارس قرار گرفته است در جهت وارونه جلوه دادن و تخریب حرکاتی است که در این مناطق و توسط فعالین ملی این ملل انجام می گیرد است. و این چیزی نیست که از دیدها پنهان باشد. شما خداوند مغطله اید و با خلق چهره ای غیر واقعی و غایت شانتازگونه از خواست های حرکات ملی خاصه حرکت ملی آذربایجان می خواهید به هر نحوی ایده های فارس گرایانه خود را در قالب انسان دوستی و دموکرات مآبی به خورد خواننده دهید. غافل از اینکه این شگردها و زرنگ بازیها دیر زمانی است کارکرد خود را از دست داده و رنگ باخته

است. نمی توانید با گرد و خاک جای ظالم و مظلوم را عوض کنید و ادرس عوضی به مردم بدهید. در ایران یک ناسیونالیزم و راسیزم وجود دارد و آن راسیزم فارس است و بس! حرکاتی که علیه این راسیزم صورت می گیرد تماما جنبه ای دفاعی داشته و در صدد احقاق حقوق از دست رفته و رفع تبعیض است! اما شما با مثالهایی بی ربط نظیر ازدواج پسران تبریزی با تایوانی و کامنت من در آوردی خود مبنی بر اینکه باید در اینصورت آذربایجان را ترک کنند و غیره کاملا وصله ای نچسبیدنی به حرکت موجود در آذربایجان می زنید. هرکه با هر که می خواهد ازدواج کند؛ کجا حرکت یا فعالان ملی چنین چیزی را مورد تخظئه و نکوهش قرار داده اند؟ شما زیرکانه مثل از کورد و تورک در آذربایجانغربی به میان می آورید تا توجیحی برای داستان سرایی خود بیابید. صرف نظر اینکه بدون ارائه سند نصف ارومیه و بعضی شهرها را را نیز کورد معرفی می نمایید که این نحوه برخورد نیز خود شاخص خوبی برای میزان صمیمیت و خیراندیشی شما می تواند باشد! باید بگویم حتی در صورت درست بودن آمار و ارقام شما نیز انهاماتتان وارد نیست. مشکل ما در آذربایجان غربی زیستن کورد یا در تبریز زیستن ارمنی و فارس غیره نیست!؟ آنها از دید حرکت ملی آذربایجان و فعالین آن شهروندان همین سرزمین و جغرافیا هستند و حقوق شهروندی برابر با سایرین دارند. شاید اساسی ترین مشکل در این زمینه مسئله اختلافات یا ادعای ارضی می باشد که می تواند مشکل ساز شود و این هیج ربطی به نژادگرایی و ناسیونالیزم و غیره ندارد. پس بیخود آدرس عوضی نداده و تخریب ننمایید. مشکل ازدواج انسانها و ملت ها نیست / مشکل دستیابی به حقوق ملی انسانی برابر و سهیم شدن در قدرت سیاسی به اندازه وزن و اعتبار هر ملت چه در قالب فدرالیزم چه استقلال است و مبارزه فعالین اذربایجانی نیز در جهت نیل به این مهم است. طبیعی است که دستیابی به این مهم به طور صلح آمیز جاده ای دو طرفه است و آذربایجان یک طرف آن است. اگر طرف مقابل این جریان حاضر به حقوق برابر نیست دموکراسی و حقوق شهروندی را همچون شما ابزارگونه و در راستای منافع مورد نظرش که همانا حفظ سلطه فارس و تمامیت ارضی ایران و نهایتا آسیمیله نمودن ملل غیر فارس تعبیر و تفسیر می نماید؛ طبیعتا صلح جای خود را به درگیری و مناقشه خواهد داد. این مشکل حرکات ملی در آذربایجان و سایر ملل غیر فارس نیست. مقالات شما با نکته سنجی و ظرافت خاصی نوشته می شوند و در ظاهر می خواهد چنین به خواننده القاء نماید که فردی ما فوق دموکرات؛ شدیدا اینترناسیونالیست و مخالف ناسیونالیزم هستید و می خواهید نقش مصلح را بازی نمایید؛ اما خمیرمایه و جوهره آن نفرتی عمیق را نسبت به ملل غیر فارس خصوصا ملت آذربایجان و مبارزه آن در راستای احقاق حقوقشان را منعکس می نماید. وصله هایی نظیر پان تورکیزم و نژادگرایی .... به این حرکات نمی چسبد و ملت مورد تبعیض تورک آذربایجانی بدون توجه به این تخریبات و انگ ها به مبارزه خود ادامه خواهد داد کما اینکه تاکنون نیز چنین بوده و رشد قابل توجهی را نیز در 2و3 دهه اخیر در آن می بینیم. شما نیز هر قدر که دوست دارید به وارونه نگاری ادامه دهید که این دردی را درمان نخواهد نمود که هیچ؛ مانع راه حلی صلح آمیز شده ؛ به بغرنج و سخت آفزاری شدن مسئله خواهد انجامید .... خوش و موفق باشید ...
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی، ظاهرا شما از آن دسته افرادی هستید که تحمل کوچکترین انتقادی راندارند. ازین رو بدون خواندن نوشته من با استفاده از کلماتی مثل "تخریب و خصمانه" که دیگر حکم آچارفرانسه را پیدا کرده از پاسخ گوئی به انتقادات طفره رفته اید. اگر نوشته را خوانده بودید مرا بجا میآوردید چون من در آن اشاره کرده ام به نوشته شما که سالی پیش صرفا در پاسخگوئی به من نوشته بودید بنام "چپ دمکرات تحریف و تحمیق نمیکند".

جناب شاملی، ظاهرا شما از آن دسته افرادی هستید که تحمل کوچکترین انتقادی راندارند. ازین رو بدون خواندن نوشته من با استفاده از کلماتی مثل "تخریب و خصمانه" که دیگر حکم آچارفرانسه را پیدا کرده از پاسخ گوئی به انتقادات طفره رفته اید. اگر نوشته را خوانده بودید مرا بجا میآوردید چون من در آن اشاره کرده ام به نوشته شما که سالی پیش صرفا در پاسخگوئی به من نوشته بودید بنام "چپ دمکرات تحریف و تحمیق نمیکند".
اینکه من نام خانواده گیم در ذیل نوشته ام بیآورم یا نه چندان تغییری در اصل انتقادات من از نظرات شما نمیدهد. انتقاد من به نظرات شماست و شما به خود من گیر داده اید که "روح شیطنت آمیز" دارم!! لب کلام من که بارها برایتان تذکر داده ام اینست که بهترست چاره ای برای اینهمه تناقضات فکری تان بیندیشد و پیش از دست بردن به قلم و پریدن به این و آن در نوشته هایتان که همه روزه زینت افزای سایت ها و رسانه هاست بهتر ست مشخص کنید که درکجا ایستاده اید. آخر نمی شود که هر روز رنگ عوض کنید و برای مخاطبین مختلف نظرات مختلف ارائه کنید. آیا این تولید سوءتفاهم نمیکند که گفته هایی شما در جمع ترک ها با آنچه در برابر فارس ها میگوئید یکصد و هشتاد درجه فرق دارد؟
شما که همه رسانه ها را در دست گرفته اید و از برکت هم پالکی هاتان به کسی اجازه کوچکترین انتقادی حتی در پالتاک نمی دهید دیگر حق ندارید با سخنان تخطئه آمیزتان قلم را از دست من و امثال من بگیرید شما هم مثل هر کس دیگری در قبال گفته ها و نوشته هاتان مسئول هستید و باید پاسخگو باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

مرجوم ژوزف یسارویچ جوگاشویلی گرجی (معروف به استالین) هم زیر شعار انترناسیونالیسم و جمهوری های خود مختار، بشکل نامرعی حافظ منافع و برتریت و سیادت ملت روس و تمامیت ارضی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالسیتی بود، و بعد از فروپاشی شوروی ما شاهد شکوفائی اقتصادی جمهوری های استقلال یافته و رها گشته از سیطره روسها هستیم، و در مقابل روسهای سرمست قدرت امروز در باتلاقی از مشکلات اقتصادی گیر افتاده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب برزویه طبیب،
صرف نظر از درست و غلط نظرات نویسنده، این منطق شما برای اثبات وجود داشتن ملتها مربوط به کدام یک از قرون ماضی است؟ پس می‌فرمائید وقتی شخصی جوکی را اینطور آغاز کرد که «قزوینیه رفت تهران ...» و صدای قهقه یکی بلند شد و رگهای گردن آنیکی متورم شد، هم ملت قزوینی وجود دارد و هم ملت تهرانی؟ مگر "فارسها" برای "غیر فارسها" جوک می‌سازند؟ یا درستتر این است که تهرانیها برای بقیه جوک می‌سازند؟ آیا آبادانی (خالی‌بند، لاف‌زن) اصفهانی (خسیس، مردرند) قزوینی (همجنسگرا) شیرازی (بی‌حال) یزدی و کاشانی (ترسو) و ... هم از ملتهای غیر فارس به شمار می‌آیند و خودشان خبر ندارند؟ شما با این منطق مشعشع تازه به نویسنده می‌گویید قرون‌وسطایی؟ حالا شما که قرون وسطایی نیستید به من فارسی‌زبان بفرمائید مشخصات فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی ملت من چیست، و من و ملتم را از سرگردانی نجات بدهید! با تشکر

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، بابک بخت آور، شما می گوئید: ( .......... تو به حمایت و توجیه راسیسم فارس ادامه بده .......... ) دوست گرامی، من در این نوشتارم نوشته ام: ( .......... بر همه دلسوزان و خردمندان است که با کار فرهنگی پیگیر و پیوسته و دنباله دار برای ریشه کن کردن پنداری پلید و پلشت و اهریمنی و دوزخی و زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم در چهره هائی مانند آریاپرستی و پارس پرستی و ترک پرستی و پان های رنگارنگ دیگر بکوشند .......... ) پس همچنان که می بینید من کوچکترین باورمندی به آریاپرستی و پان فارسیسم و یا آنچه که شما آن را راسیسم فارس نامیده اید ندارم. نوشته های مرا همه بینندگان می بینند و می توانند داوری کنند که نوشتار من درباره فدرالیسم است و یا توجیه راسیسم فارس و ستایش از آریاپرستی و فارس پرستی؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

حامد ایرانی عزیز من نمی خواهم وارد بحث بین شما و آقا م. سحر بشوم. آقای م. سحر شاعر خوبی است ولی متاسفانه در مورد مسائل زبانی یکسونگر است و تعصب عجیبی به ایران و زبان فارسی دارد که او را از راه منطق خارج میکند. ولی در مورد نوشته شما یک سوال دارم و یک تذکر. سوال من این است که صاحب زبان اسپرانتو که امروز حدود یک میلیون سخنگو دارد کیست و کدام قوم و ملت است و یا صاحب زبان کر و لالها کیست؟ تذکر من هم درمورد ادبیات است. صدها واژه از زبانهای مختلف به همدیگر وارد میشوند. کلماتی که از زبان دیگری وارد یک زبان میشود، قواعد دستوری زبان جدید را میگیرد. بعبارت دیگر یک زبان واژه جدید را وارد خود میکند و آنرا میپذیرد و نه دستور زبان خارجی را. در مورد فارسی هم همینطور باید باشد. یعنی باید ملت را به صورت ملتها جمع ببندیم و نه ملل. و یا نوشته را باید بصورت نوشته ها جمع ببندیم و نه نوشتجات.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

با سلام خدمت آقای دنیز ایشچی
این نوشته من در نگاه به ترمینولوژی مورد استفاده شماست.
http://www.iranglobal.info/node/16854

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای حامد ایرانی، من درباره تاریخ رفتاری و سیاستهای احزاب در قبال رژیمها (شاه و شیخ) چیزی ننوشته ام. من از جهتگیری فکری احزاب و بویژه تلاش آنها برای دولتمداری (state) ایران نوشته ام و در این بخش موضع احزاب در قبال حاکمیت (gavernment) مد نظرم نبوده است. دولتمداری چیز غیر از حاکمیت است. در ادبیات سیاسی فارسی بین این دو مفهوم فاصله زیادی وجود ندارد. گاهی رژیم همان دولت تلقی میشود و گاهی

برعکس. به این خاطر من از واژه "دولتمداری" برای "state" و "حاکمیت" برای "gavernment" استفاده کردم.

تاریخ اولین حزب کمونیست که پسوند ایران به خود گرفت قابل توجه است. چون در میان بنیانگذاران این حزب حتی یک نفر با اتنیک فارس وجود نداشت. اغلب ترک بودند و بخش کوچکی ارمنی. اما اسم حزب تمامی ایران را دربرمیگرفت. من علت این نامگذاری نامتناجس را تاثیر حزب کمونیست روسیه و سیاستهای آن در قبال ایران میدانم. من عنوان کرده ام که تمامی احزاب در خدمت دولتمداری ایران با تیپولوژی اتنیکی فارسی بوده اند و امروز هم هستند. البته فرقه دمکرات آذربایجان را نمیتوان با دیگر احزاب سیاسی همجنس دانست. چه هدف فرقه دمکرات آزربایجان و کومله کردستان هدفشان برقراری یک دولت چند ملیتی در ایران بود. اما دیگر احزاب سیاسی مرکزگرا و فارس محور در جهت یک دولت تک ملیتی فارسی در ایران تلاش کرده و میکنند. در میان این نوع احزاب چپ و راست فرقی بین شان نیست.
امیدوارم توانسته ام مسئله را برایتان توضیح دهم
نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر شما جناب زمانی نوشته شما نشانگر از وجدان بیدار شما میدهد
به شخصه از شما سپاسگذاری میکنم

نوشته شده توسط: Anonymous

زنده باد ای مخترع .... تو به .... حمایت و توجیح راسیزم فارس ادامه بده؛ حرکت ملی آذربایجان به دفاع از حقوق ملی انسانی و مبارزه علیه راسیزم فارس ..... آینده پیروز این کارزار قطعا مشخص خواهد نمود .....

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای برزویه طبیب عزیز، در دو جهت قابل فکر کردن است، یکی از آن جنبه که مسئله را صرفا از زاویه اکونومیستی آن بررسی کرده اید و حتی راه حل مسئله را نیز در تحولات اقتصادی جستجو کرده اید. به عبارت دیگر سیالیت نگاه به خاطر دور داشتن از زوایای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی و تمرکز صرف به جنبه اقتصادی از کف داده شده است و حتی نتیجه نهایی حل این مسئله نیز به امان خدا و یا جبر گذار موکول شده و اراده معطوف به تغییر از هر سو در تحلیل شما جایش خالی است.
نکته بعدی در کامئنت شما،

در تضاد با نگاه اکونومیستی تان، نگرشی سوسیولوژیستی سایه انداخته است، آنجا که از آسیمیلاسیون اکثریت مردم در ایران سخن میگویید.
اولا اگر رشد سرمایه داری تفاوتهای ملل گوناگون را از بین میبرد، این رشد چگونه در اروپا با تمامی رشد سرمایه داری نتوانسته چنین فاصله هایی را حتی محدود کند. برای نمونه امروز بلژیک از آن نمونه کشورهایست که به دلیل تفاوت های اتنیکی حتی به تقسیم شدن تهدید میشود و مسئله ملی در اکثریت کشورهای بزرگ اروپا مسئله ایی جدی است.
اما اصل سخن من در همان جمله شماست که در مورد نقش آسیمیله ها در ایران نوشته اید که: "در کنار ملت فارس و ترک و عرب و غیره ، ملتی بنام ملت ایران که حاصل کمرنگ شدن تفاوت های ملل گوناگون و تقویت نقاط اشتراک آنها ست ، پدید آمده است".
واقعا فرض نه، اگر واقعیت این بود که شما میگویید، صورت مسئله میتوانست تغییر یافته تلقی گردد. اما بایستی به شما بگوییم که وضعیت اصلا چنین نیست. واقعیت اینست که بخش آسیمیله شده، از هویت های اتنیکی فارس، ترک، کرد، بلوچ و یا عرب فاصله نگرفته و به ملتی به نام ایران باور نیافته است. بلکه بخش آسیمیله شده در زیر لفافه نام ایران در خدمت ملی گرایی افراطی فارسی قرار گرفته است و موقعیت سیاسی جامعه فارس را در مجموع تقویت کرده است. اما وجود رگه های وابستگیهای تاریخی و فرهنگی آسیمیله شده به گذشته خود، درجه پایداری این تقویت و حمایت از جامعه فارس معلوم نیست تا کجا میتواند باشد.
در عین حال با شما موافق نیستم که مردمی (آسیمیله شده ها) از ملیت خود بریده اند و به ایران به مثابه یک ملت باور کرده اند. ملتی که امروز به نام ایران وجود دارد، اسم مستعار ملت فارس است. چون اجزا و ترکیب داخلی ملتی که امروز آن را "ملت ایران" میخوانند اجزا و ترکیب از فرهنگ، تاریخ، زبان و سرزمین فارسی است، که از نظر تاریخی به دم کوروش وصل است، از جنبه فرهنگی و زبانی فارس است و از جنبه سرزمینی فارسستان. و البته بایستی یادآور شوم که قومگرایان افراطی فارس منطقه فارس و یا فارسستان را میخواهند با اراده خود به ایران و در واقع اشغال سرزمینهای دیگران گسترش دهند. نمود این گسترش را نیز میتواند در سیاست استعماری دولتهای قومی پهلوی و قومی مذهبی جمهوری اسلامی به عینه مشاهده کرد.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای هادی صوفی زاده، خیلی خوب انعکاس مسئله جامعه چند ملیتی ایران را در درون جمهوریخواهان بیان کرده اید. این نگاه که یکی صاحبخانه است و دیگران مستاجر، جوهرهء استعماری دارد. البته این اولین بار نیست که من در مورد این موضوع مینویسم. اما همواره رفتار جامعه سیاسی فارس در قبال این بحث ها یا سوکت است یا دشنام و اتهام. من در متن نوشته عنوان کرده ام که ایران فرصت خوبی دارد که فاجعه یوگسلاوی سابق را دور بزند و با هزینه های کمتر گامهای بهتری بسوی سعادت مردمان در آن کشور برداشته شود. اما این نگاه استعماری و رفتار منبعث از آن فعلا بعد از رژیم جمهوری اسلامی، بزرگترین مانع گذار با هزینه کمتر است. نمونه برجسته دیگر

این رفتار استعماری را بخش قابل توجهی از رهبران سیاسی جامعه فارس ایران و عمدتا جمهوریخواه، در برخورد با امضای توافق نامه دو حزب کردی (دمکرات و کومله) از خود نشان دادند و هستری صاحبخانگی را به مرتجعانه ترین شکل به نمایش گذاشتند.
همچنانکه ذکر کرده اید، شخصیت هایی چون آقای محمدرضا شالگونی و آقای بهزاد کریمی و ... با گسترش جنبش سیاسی خلق ترک در آذربایجان و ایران و تعمیق احزاب سیاسی و جدی تر شدن حل مسئله ملی، در مقابل یک انتخاب جدی قرار خواهند گرفت، یا ماندن در جنبش سیاسی جامعه فارس و یا پیوستن به جنبش سیاسی خلق ترک در آذربایجان و ایران. این انتخاب البته برای آنها سخت اما اجتناب ناپذیر خواهد بود. اگر کمی به شوخی بگویم، در آن شرایط دیگر برای کسانیکه آثار لهجه ترکی در گفتار فارسی شان باقی مانده، جایی نخواهد ماند. مگر اینکه کسی بخواهد برای حفظ موقعیت شخصی خودش دستها را به علامت تسلیم بالا ببرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شیعیان ! حرف بی منطق را معمولا بدون جواب می گذارند! نوشته های این نویسنده ناشی از عقده های حقارت فرهنگی ایشان و پان فارس هاست. بعید میدانم فرهنگ دروغ و ریا و چند تخته سنگ باستانی که شما دارید حرف برای گفتن داشته باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

این روزها حل مساله کورد در تورکیه اولویت اول دولت اردوغان است و با حسن نیت فراوان اقدام به این کار می کند.
به نظر من در داخل ایران پان فارس ها و مخالفان حقوق ملل ایرانی هم از این مساله بسیار نگران خواهند شد. چون به زودی مساله کورد در ایران بارز تر خواهد شد و از طرفی نقض حقوق کوردها در تورکیه، ورد زبانشان نخواهد بود! در همین سایت عده ای نویسنده هستند که مطمئنا بسیار نگران خواهند شد!

نوشته شده توسط: Anonymous

با عرض معذرت بایستی جمله نادرستم که «حقیقت نزد همه انسانهاست» را به «حقیقت میتواند نزد همه انسانها باشد» تصحیح کنم.

نوشته شده توسط: حسن گلسفیدی

هر چه فکر میکنم، نمیدانم چه ربطی صحبتهای آقای بنی صدر با شکنجه آزادگان توسط رژیم ولایت فقیه مطلقه دارد؟ بنی در میگوید: دین اگر بیان زور باشد ؛ ضد انسان میشود و قدرت از دین وسیله توجیه اعمال خود استفاده میکند. دین باید بیان آزادی باشد که در آن همه انسانها برابرند.هر ایدئو لوژی که قدرت را هدف کند راهی جز شکنجه و کشتار مخالفین ندارد. بهمین خاطر است گفته میشه مردم باید حکومت کنند و خدمتکار برای خدمت به بخود انتخاب کنند نه بر مردم حکومت کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

متدولوژی نویسنده همان متدولوژی قرون وسطایی است که وقتی میخواهد بداند اسبش چند دندان دارد ، بجای شمردن به دایره المعارف مراجعه میکند .اقای محترم وقتی شخصی جوکی را با این جمله آغاز کرد که ..ترکه رفت پیش فارسه و.....ورگ های گردن یکی متورم شد و صدای قهقهه دیگری بلند شد ، یعنی عرق ملی ترکی و بنابراین ملت ترک وجود دارد و به قول فرنگی ها سوپرمسی فارس یعنی ملت فارس وجود دارد .این که دیگه مراجعه به مشتقات لغوی لازم ندارد .باور نمیکنید به میان عده ای ترک بروید و جوک ترکی بگویید تا ضربات سیلی و یا زبان نکوهش گر انها چشمهایتان را باز و یا گوشهایتان را بنوازد. برزویه طبیب

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مسئول کامنتها،
من نمی‌توانم در باره مکنونات قلبی شما و اینکه در ته دل کدام گروه را "برابرتر" از دیگران می‌دانید، نظری بدهم. اساسا دوست هم ندارم بجای شما باشم، زیرا که وظیفه سختی بر عهده دارید که بدلیل وجود دیکتاتوری پایدار در کشورمان از شهرت چندانی برخوردار نیست. شما یک "ممیز" هستید، یعنی کسی که باید تشخیص بدهد کدام نظر قابل درج است و کدام نیست (حالا شما اسمش را بگذارید توهین و افترا و هرچه که دوست دارید) کار شما سانسور است. سانسور نه در معنی مطلقا منفی آن، بلکه به معنی اروپائی‌اش، یعنی ارزشگذاری. خود من هرگز دوست ندارم بجای شما باشم. ولی از اینها گذشته، برخورد شما متأسفانه چندان راهگشا (اگر نخواهیم کلمه ناصادقانه را بکار ببریم) نیست. بگذارید بر سر هما نمونه بمانیم. یک کسی می‌آید و در سایت ایران‌گلوبال یک دروغ بزرگ می‌گوید، دروغ یعنی اشاعه آگاهانه چیزی که حقیقت ندارد،

و دروغگو کسی است که اینکار را انجام می‌دهد. در این میان خواننده‌ای از نویسنده می‌خواهد که برای گفته‌اش مدرک ارائه کند. نویسنده فوق‌الذکر علی‌رغم تقاضای چندین باره خودش را به نشنیدن می‌زند. خوانند (که من باشم) او را دروغگو می‌نامد و کامنتش توسط شما سانسور می‌شود.
حالا بگذارید ببینیم دلیل اینکه کسی برای حرفش سندی ارائه نمی‌کند چیست؟ بزرگترین و قویترین احتمال این است که ایشان سندی ندارد و دروغ گفته‌است. ضعیفترین احتمال این است که ایشان سند را دارد، ولی بقول بچه‌های مشهد "عشقش کشیده" که آنرا ارائه نکند. اینجاست که شما در نقش وکیل مدافع شخص دروغگو ظاهر می‌شوید و ضعیفترین احتمال را (اگر نگوییم مسخره‌ترین احتمال را) به عنوان دفاعیه از شخص دروغپرداز مطرح می‌کنید و برای سانسور بی‌دلیلتان، دلیل می‌تراشید.
نکته اینجاست که مسئولیت اخلاقی شما در مورد دروغگویی و دروغگویان چیست؟ آیا دروغ گفتن از نظر شما مجاز است، ولی دروغگوخواندن کسی که دروغ می‌گوید توهین؟
البته شما با کلاه شرعی خیالتان را راحت می‌کنید و می‌فرمائید: «من نمی‌دانم که آیا ایشان آگاهانه دروغ می‌گوید یا نه
برداشت من که البته می‌تواند اشتباه باشد، این است که ایران‌گلوبال با میدان دادن به نیروهای قومیت‌گرا، نژادپرست و اشاعه ادبیات نفرت بدنبال افزایش بازدیدکنندگان خود است، کاری که مجله‌های زرد هم بکار می‌برند.
شما آزادی که در سایتی که برایش وقت میگذارید و هزینه می‌پردازید، سانسور کنید و بعضی را برابرتر از بعضی دیگر بدانید، ولی دیگر اسم اینکار را دفاع از آزادی بیان نگذارید، این کار توهین مستقیم به شعور خوانندگان است.، توهینی که از دیدگاه شما قاعدتا باید مشمول سانسور بشود
موفق باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

این بحث های ملت و قوم مثل اینکه پایانی نخواهند داشت. میگویند؛ "که قومی بنام قوم فارس وجود ندارد." "ترک قوم هست و ملت نیست." "آذربایجانی ها قبلا آذری (شاخه ای از قوم آریایی ) بودند که یک دفعه ترک شده اند." به عقیده من این بحث ها اساس منطقی ندارند. هر کسی ملت و قوم را به گونه ای تعریف میکند. در نهایت این من ترک هستم که به بگویم چه کسی هستم. شما حق ندارید در مورد من تصمیم بگیرید. من (X) تصمیم دارم که در مورد سرنوشت خود، خودم تصمیم بگیرم. این اصلا به شما مربوط نیست. اگر دیگر (X) ها هم مثل من فکر بکنند، ما سرنوشت خود را از دیگران جدا کرده و کشوری بنام "جمهوری آذربایجان جنوبی" ایجاد خواهیم کرد. و قوم، ملت، آذری و غیره نامیدن ما از سوی شما، تاثیری در عزم ما نخواهد داشت. شما فارسها مجبور خواهید بود با ما به عنوان همسایه در صلح و صفا زندگی بکنید ، و گرنه زندگی را به کام خود و دیگر همسا

دیگر همسایگانتان تلخ خواهید کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي اقبالي شما انگار چشمتان را به حقايق بسته ايد ... چيزي كه كشوري به نام ايران وملتش را به ورطه نابودي وفروپاشي كشانده سيستم زياده خواه شوونيسم-فايسم فارسي ميباشد كه با تندروي و خودبرتربيني فارسي باعث فروپاشي و ضعف جامعه ايران شده است! اينرا 90سال اخير و جمهوري اسلامي هم كه ماهيت ائتيكي فارسي دارد ودر خدمت سيستم فارسيست اثبات كرده! زبان دولت فارسي! روزنامه هاي كثيرالانتشار فارسي رسانه به اصطلاح ملي شبوروز برنامه فارسي و تبليغ و ترويج تاريخ جعلي آريايي و زبان فارسي ميپردازد! شما و همفكرانتان در دو جبهه شوونيم فارسي يعني بخش خارجي و سكولار و بخش داخلي واسلامگرا هستيد كه با انگهايي كه به فعال و مردم عادي غير فارس ميزنيدو مقاله هاي غير علمي وخلاف واقع مينويسيد مملكت را به نابودي خواهيد كشاند

از خر فاشيسم شيطان پياده شو و واقع بين باش هرچند كهولت سن و خستگي ذهني اين اجازه را به شما نميدهد
نوشته شده توسط: Anonymous

علاءالدین عزیز من نمی دانم چرا شما می خواهید همیشه نقش تیزاب سلطانی را در کلیه حرکت های رهائی بخش بازی کنید البته لازم به توضیح است که تیزاب سلطانی مخلوطی است از اسید نیتریک غلیظ و اسید هیدروکلریدریک غلیظ که معمولاً به نسبت حجمی یک به سه می‌باشند، به دست می‌آید. و تنها اسیدی است که می تواند طلا و پلاتین را در خود حلَ کند در واقع همان سنگ محک اصطلاح عمیانه زرگران می باشد، شما همیشه همانند تیزاب سلطانی در کلیه نوشته هایتان خواسته اید سوراخی در نوشته دیگران ایجاد کنید، تصور نمی کنید که بهتر است برخورد کنشگرانه داشته باشید تا بر خورد واکنشی و یا عکس العملی. منظورم این است که قلم را بردارید و بدون توجه به تفکر دیگران بگوید من اینطور فکر می کنم و یا راه حلی که بنظرم می رسد این است. باآروی موفقیت.

نوشته شده توسط: Anonymous

ایراد اقای شاملی به رفیق دنیز ایشچی از یک نقطه نظر صحیح است ، بدین معنا که اگر ایران را کشوری صرفا (بر لفظ صرفا تاکید میکنم )کثیر المله بدانیم ، به عبارتی دیگر ایران را مجموعه از اجزای قابل تفکیک ملی گوناگون فرض کنیم که در بین آنها عناصر خائن وآسیمیله شده نیز یافت میشوند ، مبنایی برای احزاب واحد سراسری وجود نخواهد داشت ،به این دلیل ساده که منافع سراسری کاملا به هم پیوسته ای وجود نخواهد داشت .بنابراین مثلا حزب کمونیست ملل کوناگون ساکن در ایران ، حداکثر میتوانند به صورت جبهه ای از احزاب باتشکیلات و رهبری و برنامه مجزا با هم همکاری کنند . روابط این احزاب حداکثر مشابه روابط احزاب متشکل در انترناسیونال سوم خواهد بود . ولی در عین حال اقای شاملی اشتباه میکند .

زیرا رشد سرمایه داری در ایران ، مرزهای ملل گوناگون ساکن این سرزمین را چنان درهم کوبیده است که بخش به اصطلاح اسیمیله ، خود تبدیل به اکثریت شده است . بنابر این در کنار ملت فارس و ترک و عرب و غیره ، ملتی بنام ملت ایران که حاصل کمرنگ شدن تفاوت های ملل گوناگون و تقویت نقاط اشتراک آنها ست ، پدید آمده است .خون الود و مرارت بار بودن این پروسه ، از واقعی بودن نتایج ان ، نمیکاهد از طرف دیگر حدت موقتی و گذرای نفاق و دشمنی بین این ملل نیز ، مصنوعی و دسیسه دولت مرکزی برای حفظ قدرت و نیز دول خارجی برای ساقط کردن دولت مرکزی است.البته در این میان نباید از پدیدار شدن سرمایه تجاری وابسته به سرمایه داری کشورهای همجوار نیز،غافل شد .از جمله ، ان بوتیک دارانی که یک پایشان در ترکیه است و پای دیگرشان درموطن اقای شاملی، تبریز، و منافعشان ایجاب میکند که در سرنای ملت ترک و نه حتی آذربایجان ، بدمند.
به عقیده من وظیفه سوسیال دموکراسی برخلاف نظر رفیقمان ، افشای این جریان و توهم زدایی از طبقه کارگر است ، نه امیدواری برای نزدیکی ایندو. زیرا تنها با ریزش پایگاه متوهم اجتماعی انها ، امکان جلوگیری از چرخش نهایی این جریان به شونیسم کامل وجود خواهد داشت .بدیهی است که در صورت امکانپذیری برقراری دولتی دموکراتیک در هر نقطه از ایران ، رای سوسیال دموکراسی به نفع جدایی کامل از دولت مرکزی غیر دموکرات خواهد بود . هرچه باشد تار مویی از خرس نیز غنیمت است .بگذار عاشقان کورش و داریوش در ماتم خود دق کنند . برزویه طبیب
نوشته شده توسط: Anonymous

نوشتە کاملا منطقی و بجاست. در همایش سوم جمهوری خواهان شاهد بودم عدەای تحت عنوان مبحث قومی برای سایر نقاط ایران تصمیم می گرفتند. بە آنان گفتم کە کار شما بدون حضور نمایندگان دیگر ملتها کاری نابجاست و اساسا اتحاد آنان بدون حضور نیروهای ملی بدقوارە و ناکامل است. و گفتم اگر کوردستان، آذربایجان، عربستان، بلوچستان و تورکمن صحرا را از نقشە ایران جدا کنیم می بینیم کە چە نقشە زشتی بجای می ماند، اتحاد جمهوری خواهان ایران در شرایط فعلی اینگونە زشت می نمایاند. البتە اینک بدتر شدە و عموم احزاب سراسری تک ملیتی هستند و حضور افرادی نظیر بهزاد کریمی، پرویز نویدی، رضآ شالگونی بهیچوجە بمعنی همفکری با آنان است و دیر یا زود آنان نیز ناچار بە تسویە حساب با جریانات سراسری خواهند شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

در تهران خیابانی بنام سمیه وجود دارد که در جنوب خیابان تخت جمشید قرار دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ما در هر دورانی افراد بی هویتی....... مانند این آخوندهای 15 ریالی فراوان داشته و در همه زمانها سعی نموده اند که این هویت ایرانی بودن را در مردم بکشند وآنرا با گریه کردن غمه زدن ویگر کارهای کثیف شیعه گری جای گزین کنند و همیشه هم این مفلوکین به زباله دانه واقعی فرورفته اند واین ایران عزیز با تمام خوبیها وبدیهایش باقی مانده. این مزدوران را بزودی مردم ایران بجایشان خواهند نشاند و........ نابود...... پاینده ایران

نوشته شده توسط: Anonymous

محسن رضایی مارمولک ضد آزربایجان حزب الله تغییر رنگ می دهد / بابک آزاد
ساوالان پورت : معمولا افرادی که این توانایی را دارند در شرایط مختلف سیاسی تغییر جهت داده وخود را از گزند مخالفان پاسداری کنند به نوعی مارمولک تشبیه می شوند

که قادر است درمکانهای مختلف تغییر رنگ داده و با محیط پیرامون همرنگ شود و به این طریق از گزند شکارچیان درامان باشد شاید بتوان از محسن رضایی بعنوان مار مولک ماهر حزب الله نام برد چون او تا کنون توانسته است از تصفیه حسابهای خونین درون حکومتی جان سالم بدر برد و هنوز هم بعنوان یکی از افراد سرشناس حکومت ایران مطرح شود او اخیرا با کانال تلویزیونی سحر درموردجنگ آذربایجان و ارمنستان اظهار نظر کرده است او گفته است «شخصاً دستور داده بودم تا وضعیت منطقه قره باغ مشخص شود و ارتش جمهوری آذربایجان با تجهیزات نظامی مناسب تجهیز شده و آموزش‌های لازم نیز برگزار شود.تعداد زیادی ایرانی در جنگ قره باغ شرکت کردند که علاوه بر زخمی‌ها که به کشور منتقل شدند، تعداد زیادی از شهدای ایرانی جنگ قره باغ نیز در باکو مدفون هستند.»


این گفته ها در افکار عمومی آذربایجانیها و اکثر رسانه های جمهوری آذربایجان باعث واکنش منفی گردید و از او بعنوان فردی دروغگو و ریاکار نام برده شد چون ایران همواره به مانند یکی از هم پیمانان سیاسی، اقتصادی و نظامی ارمنستان بر علیه جمهوری آذربایجان عمل کرده است حتی ایران در سال ٢٠٠١ با طرح ادعاهای ارضی، قصد حمله به جمهوری آذربایجان را داشت در ٢٣ ژوئیه سال ٢٠٠١ یک کشتی و دو هواپیمای نظامی ایران به حریم داخلی جمهوری آذربایجان تجاوز کرده و ایران دست به بسیج نظامی در مرزهای بین ایران و جمهوری آذربایجان زد بطوریکه اینکار باعث شد ترکیه و ناتو به ایران هشدار دهند و هواپیمای نظامی ترکیه درحریم هوایی آذربایجان دست به مانور نظامی بزنند و با اینکار پیام آشکاری به حکومت ایران فرستاده شد یعنی اگر ایران قصد حمله به آذربایجان رادارد بهتراست به عواقب اینکار خوب بیاندیشد در آنزمان بنابراطلاعاتی که در بعضی از رسانه های آذربایجان وکشورهای غربی انعکاس یافت یکی از طراحان اصلی حمله به جمهوری آذربایجان محسن رضایی بوده است او اعتقادداشت که می توان با یک حمله برق آسا جمهوری آذربایجان را ضمیمه ایران کرد اما دیگرسران حکومتی با او موافق نبودند چونکه در سال ١٩٩٠ میلادی صدام حسین با این ادعا که گویا کویت یکی از استانهای عراق محسوب می شود به کویت حمله کرد و آنرا اشغال نمود اما نهایتا آمریکا و متحدانش عراق را مجبور کردند با تحمل تلفات سنگین مالی و انسانی کویت را ترک نماید از آن تاریخ ایران بجای رو در رویی نظامی با آذربایجان ترجیح داده است که ارمنستان را مورد حمایت اقتصادی و نظامی قرار دهدو به این طریق ادامه اشغال اراضی آذربایجان توسط ارمنستان ادامه یابد و به موازات آن با تشکیل و تربیت گروهای تروریست وابسته به وزارت اطلاعات قصد دارد در جمهوری آذربایجان جنگ داخلی راشعله ورنماید.
" فرج قلی اف " نماینده پارلمان ملی آذربایجان در واکنش به اظهارات فرمانده سابق سپاه در مصاجبه با روزنامه باکو گفت که ایران در زمان جنگ قره باغ از جمهوری آذربایجان حمایت نکرده است و طی این جنگ ایران همواره به ارمنستان کمک کرده است و فقط شهروندان آذربایجان جنوبی برای حفظ سرزمین های آذربایجان در این جنگ مبارزه کرده اند.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای علاالدین فتح راضی، من اولین بار استکه اشم شما را می بینم. معلوم است که زیر نام دیگری مینوشتید. اما هر چه هست. مرور کوتاهی به این نوشته شما نشان میدهد که شما به دنبال بحث و بررسی های سازنده فکری نیستید. زبان نوشتاری شما منشاء خصمانه دارد و ساخت و سازهای استدلای شما هم برای ایجاد تخریبات است و نه برای یک بحث سازنده. یک جمله از این مقاله من و یک جمله از آن مقاله مرا بدون پیش زمینه های مطرح در بحث های آنها را گرد هم می آورید و برای تخریب تناقض می سازید. اگر استدلاهایتان صمیمانه و برای سازندگی باشد، من با کمال میل سخنان شما را میخوانم و اگر جایی خطایی در قلمم باشد آن را اصلاح میکنم و در هر صورت سخنانتان را جدی میگیرم. اما شما با این قلم و با آن روح شیطنت آمیز تخریبی تان، خودتان را از جرگه جدی گرفتن جدا میکنید و تنها و تنها برای ارضاء و اشباء دل خشمگین خودتان مینویسید. اگر این نوشته ها

باعث میشود که شما شب با آرامش سرتان را بربالین بگذارید. هیچ اشکالی ندارم که تخریب میکنید. حداقل نتیجه این تخریب خواب شب آرام شما نتیجه میشود. دیگرانی هم که شما را میخوانند خودشان بهتر میدانند چه خوانده اند. احتیاج به کار اضافی نیست.

از نظر کار قلمی شما میدانید که در خدمت چه جریانی هستید و من قبلا نوشته ام و من هم میدانم در خدمت کدامین جنبش سیاسی هستم. در این مورد هم نمیتوانیم با هم دعوایی داشته باشیم، چون این انتخاب خودمان است.

من یکبار و اولین بار شما را جدی گرفتم و برایتان نوشتم. اما متوجه شدم که این اولین بار نباید بار دومی هم داشته باشد. حالا شما بنویسید و تخریب کنید و شب خوب بخوابید...
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم غلامی لطفآ برای درک بیشتر حقوق بشر متن منرج در لینک زیر را از سایت ایران گلوبال مطالعه فرمائید،
http://www.iranglobal.info/node/13181

نوشته شده توسط: Anonymous

باسلام خدمت شما،منهم تناقض گوئی درنوشته های شاملی زیادمی بینم ولی فکرنکنم کسی ایشانراتئوریسین بداندمگرخودش ودوسه نفرکه تشکیلات جدیدی درست کرده اند.ولی بامطالب شما هم من نفهمیدم ماهیت رژِیم که سرماید داری ارزیابی کرده ایدبالاخره متعلق
به کدام سرمایه داران است؟اگرچه سرمایه داران ملل غیرفارس هم درآن شریکندماهیت ملی این سرمایه داری کدام است ؟فارسی است]المانی و ترکی وکردی؟مگراین سرمایه داران غیرفارس درخدمت ملیت /قومیت /ملت فارس نیستند؟ شما نوشته اید* *که قدر مسلم اینست كه هیچ قومی تبدیل به ملت نـخواهد شد مگر اینكه با احساس نیاز به اعمال حاكمیت خویش در صدد ایـجاد یك دولت یا حکومت ملی برآید.**مگر ملل بدون دولت درسازمان ملل وجودندارد؟ملت فلسطین که هنوزدولت ندارد،ملت آذربایجان که دولتش برهبری پیشه وری سرنگون شد گرچه دولت خودمختاردرچهارچوب مرز جغرافیائی ایران بود ؟لطفآ جواب دهید باتشکرقبلی

نوشته شده توسط: Anonymous

بنظر من محتوا خوب است. ولی نفهمیدم شعر است یا مقاله.
در هر حال برای خلاصی از فرهنگ و زبان مرد سالار باید از این نوع مطالب بیشتر نوشته شود. من و شما در خانه این مطالب را به بحث و صحبت میگداریم و خوشحالم آنکه بیشتر قلم به دست است آنرا به رشته تحریر در می آورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست من البته اختصاص یک DNS خاص به اتصال کاربر در همه جای دنیا هست اما این به این دلیل که بطور معمول یافتن DNS بطور خودکار و پیش فرض توسط سیستم عامل انجام می شه مگر اینکه همانطور که شما در بالا اشاره کرده اید اینکار بطور دستی انجام بگیرد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

علاءالدن فتح راضی گرامی / مطلب گذاری از سوی شما ،چند اشکال داست که بر طرف کردم 1- نام نویسنده را فراموش کرده بودی 2- عکسی مناسب انتخاب نکردی 3_ اول مقاله در بخش دیدگاه بگذارید که پس از یک روز ان را به ملی _ قومی منتقل می کنیم 4_ خلاصه ویا لید نوشته را فراموش کرده بودی

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

ممنون داریوش عزیز؛ به امید حضورمان در خیابانهای تهران