Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

خيلي نگران نباش! آنها و منجمله افرادي مثل خودت، آنقدر دانش و آگاهي ندارند كه توان پاسخ گويي داشته باشند! اصولا افرادي چون شما علاوه بر عدم رعايت ادب، در بستري از دروغ رشد مي‌كنند. مهم اين نيست كه تو پاسخم را مي‌دهي يا خير، موضوع اين است كه من پاسخ مي‌دهم و ادعاي سرتاپا دروغ را بي‌پاسخ نمي‌گذارم. چه حسن تصادفي، هر گاه شما كامنت مي‌گذاريد، من نمي‌خوانم، چه اينكه يك بار خواندم و از بس آسمان ريسمان بافته بوديد و به در ويوار كوفته بوديد و بافندگي كرده بوديد، ... كامنت شما را نيمه، رها كردم، واقعيت را مي‌گويم. اما آنقدر ادب داشتم كه اين موضوع را بيان نكردم، اما شما بي آنكه كوچكترين شناختي از من داشته باشيد، چنين قضاوت كرديد. باري، هرگاه اين دوستان پانترك و امثالهم توانستيدعقب ماندگي آذربايجان را در برابر استانهاي ديگر ثابت كنيد و ادعاهاي مرا در خصوص عكس اين موضوع به چالش بكشيد، من خود مي‌روم!

جناب سايت ايران گلوبال، مي خواهم بدانم، پيام جناب هومن به صورت شخصي توهين آميز هست يا خير؟ همين!!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

ما با هیچکس تعارفی نداریم متاسفانه طرز فکر جوانان بختیاری از هر پان ایرانیستی پان ایرانیستتر است همانگونه که تا حالا فارسها اهداف مشروع مقاومت احوازی بودند بختیاریها هم در صورت همراهی با این سیاست پلید اهداف مشروع بحساب خواهند آمد ... سیاستی که در بوشهر در زمان افشاریان و زندیان یعنی کوچاندن قوم لر و بختیاری به مناطق عرب نشین دیلم و گناوه و بندر ریگ و بوشهر و خورموج اتخاذ شد و نتیجه آن تغییر ترکیب جمعیتی بسیار موفقیت آمیزی بود در استان شمالی الاحواز(خوزستان) تکرار نخواهد شد.....

نوشته شده توسط: تبریزی

پاسخ به دوست گرامی، بابک خرمدین آذری و دوست گرامی، ایرانخواه ..........

پاسخ به دوست گرامی، بابک خرمدین آذری و دوست گرامی، ایرانخواه ـــــــــ دوست گرامی، بابک خرمدین آذری، از شما سپاسگزارم، یادداشت شما نشان می دهد که شما دسترسی به صفحه کلید پارسی ندارید، پس هر چه زودتر یک صفحه کلید پارسی پیدا کنید تا نوشته هایتان بهینه شوند. ********* دوست گرامی، بابک خرمدین آذری، شما دیدگاه های پان آریائی دارید و یک ناسیونالیست پان آریا هستید و پیاپی به ترک ها و عرب ها می تازید اما آریاپرستی هم مانند ترک پرستی و چهره های دیگر ناسیونالیسم راه به جائی ندارد چون ناسیونالیسم با ویژگی هائی که دارد سرانجام باورمندان آن را به بن بست می کشاند و راهی که بن بست ندارد اینترناسیونالیسم است نه ناسیونالیسم. ********* دوست گرامی، بابک خرمدین آذری، شما چندین بار در این سایت و در نوشته های گوناگونتان گفته اید که من آذری هستم اما ترک نیستم. دوست گرامی، در هیچ کجای آذربایجان کسی نمی گوید من آذری هستم و همه می گویند من ترک هستم مگر آن که یک آذربایجانی با گویشوران به یکی از شاخه های دیگر زبان ترکی مانند ترکی ترکمنی یا ترکی استانبولی سر و کار داشته باشد، آن هنگام برای نشان دادن ناهمسانی گویش خودش با گویش ترکمن ها و ترکان استانبولی شاید بگوید من آذری هستم. دوست گرامی، ترک بودن یا عرب بودن با ایرانی بودن ناسازگار نیست و ما باید ایرانی را کسی بدانیم که در درون مرزهای ایران زندگی می کند و شناسنامه ایرانی دارد نه کسی که آریائی است یا پارس زبان است. ********* دوست گرامی، بابک خرمدین آذری، از دیدگاه من که یک تک میهن ( اینترناسیونالیست ) هستم زبان تنها ابزاری برای پیوند میان انسان ها است و جز این ارزش دیگری ندارد و زبان کاربردی ایرانیان اگر پارسی یا ترکی یا کردی یا عربی یا ایتالیائی یا ماندارین یا انگلیسی یا اسپانیولی یا .......... باشد برای من یکی است زیرا سخن گفتن یا سخن نگفتن با یک زبان نشانۀ خوب بودن و بد بودن و برتری هیچکس در هیچ کجای جهان نیست. این کردار انسان ها است که آنها را خوب و بد می کند نه سخن گفتن به این زبان و آن زبان و آن چه که مردم یک سرزمین را خوشبخت یا بدبخت می کند رژیم است نه زبان. ********* دوست گرامی، بابک خرمدین آذری، شما می گوئید: ( .......... ما کشوری به نام تاجیکستان نداریم! تاجیکستان ساخته این روسیه خرس شمالی است .......... ) و یا ( .......... همین کار را با آران کردند و نام آن را گذاشتند آذربایجان .......... ) دوست گرامی، سازمان های جهانی کشورهائی به نام جمهوری تاجیکستان و جمهوری آذربایجان را به رسمیت شناخته اند و ما نیز اگر بخواهیم با همه جهانیان همگام باشیم باید این دو کشور را به رسمیت بشناسیم. ********* دوست گرامی، بابک خرمدین آذری، شما جدائی خواهی را ساخته و پرداخته کشورهای دیگر می دانید اما همچنان که در این نوشتار نیز آمده است ریشه پندارهای جدائی خواهانه در ایران کنونی، رژیم برخاسته از گور ولایت فقیه است نه برانگیختن های کشورهای دیگر، همچنان که در این نوشتار نیز من نوشته ام: ( .......... در سرتاسر جهان هنگامی که رژیم هائی گندکار و گندخیم و زورگو و ناکارآمد و ستم پیشه بر یک سرزمین فرمانروائی کنند کسانی پیدا شده و خواستار جدائی بخشی از خاک آن سرزمین می شوند و در ارزیابی فراگیر در هیچ کجای جهان و در هیچ کشوری که با خردورزی گردانده می شود کسی خواستار جدا شدن بخشی از آن کشور نمی شود .......... ) خود شما نیز در این یادداشتتان به درستی نوشته اید: ( .......... مشکل ما حکومت جمهوری اسلامی با خلیفه اش خامنه ای است .......... ) ـــــــــــــــــــ دوست گرامی، ایرانخواه، از شما بسیار سپاسگزارم اما دوست گرامی، شما کدام سخن مرا در این نوشتار نمی پذیرید که نوشته اید: ( .......... با نتیجه گیری پسین شما همساز نیستم .......... )
نوشته شده توسط: Anonymous

پا پک خرم دین آذری من یک آذری هستم نه یک ترک . آذری با ترک فرق داره مثله فارس با عرب و یا آذری با عرب
این با با که احوالش معلو م است منطقه کارش جنوب بوه اما برای ما آذری ها آتیش بیاره معر که شده . از ما آذری ها حرف میزنه کارش پخشه ضد اطلا عا ت است . همین تیمه ورز شی بنی طرف سنگشرو به سینه میزنه درست چند ماه بعد از آغاز جنبش سبز در حالی که همه فکر می‌کردند که پس از این فعالیت‌ها و افکار و بحث‌های سیاسی حول این محور متمرکز خواهد شد و ماه‌های آینده ماه‌های پر هیجانی خواهد بود، یکباره تیم تراکتورسازی به لیگ برتر فوتبال صعود کرد.

در سال ۸۸ به ویژه پس از رخدادهای خیابانی جنبش سبز به هیچ وجه اجازه حضور چنین تیمی را در شهر تبریز صادر نکنند. ولی اتفاقاً این حادثه رخ داد و تراکتورسازی به لیگ برتر وارد شد. اما با شکل و شمایل دیگری. این تیم آن تیم سال‌های پیش نبود.ما مسئله این جاست که چنین تیمی با این امکانات زیاد و همین طور آسیب‌های اجتماعی و هویتی وابسته به کجاست؟ منابع مالی آن چگونه تأمین می‌شود؟
تراکتورسازی در این یکی دو سال دو مدیر عامل داشت. هر دو در ابتدای نامشان پیشوند "سردار" داشتند. سرداران و مدیران سپاه پاسداران در رأس این تیم‌اند. بعید به نظر می‌رسد از وضعیت تماشاگران آن و معضلاتی که جامعه‌شناسان از آن ابراز نگرانی می‌کنند اطلاعی نداشته باشند. اما به جای تدبیر، بیشتر بر تنور نفرت‌های قومی می‌دمند. پرسش همگان این است که این تیم از کجا آمده و چرا در چنین برهه‌ای در هیبت فعلی ظهور کرد؟ پروژه نفرت افکنی میان مردم از طریق فوتبال از کجا آب می‌خورد و قصد دارد به چه نقطه ای ختم شود؟
برخی از فعالان سیاسی آذری در تبریز حدس می‌زنند که پس از انتخابات تعدادی از سرکرده‌های پان‌ترک‌های شهر که رفت‌و‌آمدی هم با وزارت اطلاعات در این شهر دارند، به ستاد خبری احضار شدند. از آن‌ها خواسته شد در برابر موج اعتراض‌ها سکوت کنند و حتی اعلامیه‌هایی در تقبیح جنبش سبز ملت ایران در برخی از نواحی جنوب شهر پخش شد. ترجیع‌بند اصلی این بیانیه‌ها این بود که جنبش سبزارتباطی به آذربایجان ندارد و سرنوشتنش به ما مربوط نیست.درزما نی که همه به تبریز چشم دو خته بوداند. اینطور بود که مثله همیشه تفرقه بینداز و حکومت کن .
پرسش این است که چه کسی از این جریان سود می‌برد. چرا سپاه پاسداران و استاندار و مسئولان امنیتی استان باید به چنین معضلی تن دهند؟ چرا بودجه‌های کلان برای تمرین در دبی، انتقال هزاران نفر هوادار تیم به شهرهای دیگری و استخدام مربیان زبده برای چنین تیمی هزینه می‌شود؟ اگر تراکتورسازی یکی از معضلات امنیتی استان است چرا، مهم‌ترین ارگان امنیتی کشور هدایت آن را بدست دارد؟ تصدی گری سپاه پاسداران در تیمی که مأمنی برای گروه تجزیه‌طلب ضدملی است با چه برنامه‌ای صورت می‌گیرد؟
در اینکه جمهوری اسلامی همواره سعی داشته از گروه‌های قوم‌گرای ترک برای رسیدن به پاره ای از مقاصد استفاده ابزاری کند شکی نیست. ۱۸ تیر ۱۳۷۸ در تهران و تیر همان سال در تبریز بسیار به یاد ماندنی بود. پس از آن بود که پروژه‌ای برای مهار جنبش دانشجویی نیرومندی که در دانشگاه تبریز وجود داشت کلید خورد. نظام خامنه ی می‌بایست تمام انرژی انباشت‌شده مردم آذربایجان را به نحو دیگری تخلیه می‌کرد و توجهات قشرهای مختلف را به سمت و سوی دیگری می‌برد. تیم تراکتورسازی هم جنبه تفریحی داشت و هم سیاسی ـ اجتماعی. بخشی از بدنه اجتماعی را به سوی خود جلب می‌کرد و با آدرس غلط دادن باقی بدنه را نیز فلج می‌ساخت. در غیبت بدنه اجتماعی فعالان و نخبه‌های سیاسی تبریز کار زیادی نمی‌توانستند از پیش ببرند.
آ کنون ما دو تجربه را پشت سر داریم. تجربه تیر ۱۳۷۸ و تجربه جنبش سبز. نشانه‌های روشنی دال بر این مورد وجود دارد که در هر دو مورد جمهوری اسلامی با تقویت تمایلات قوم‌گرایانه، سعی در تخریب جنبش‌های تهدیدکننده خود داشته است. جمهوری اسلامی هنگامی که جانب نیروهای دموکراسی‌خواه احساس خطر می‌کند یکی از گزینه‌هایش جهت تضعیف جنبش دموکراسی‌خواهی تقویت عناصر قومی به ویژه پان‌ترک‌ها است که بخش بزرگی از آن در داخل کشور ساخته و پرداخته اوست. حالا ببینید این بنی طرف کارش چیه !!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بنی طرف،
شما بوی کباب را شنیده اید ولی خبر ندارید که. . .

نظرم را با یک پرسش آغاز میکنم:
جناب بنی طرف شما چرا و در چه شرایطی از ایران خارج شدید و چرا در اروپا مسکن گزیده اید؟ این سئوال در باره من هم صدق میکند و جواب روشن است؛ از ترس جان و بخاطر فشارهائی که رژیم فاشیستی وارد می آورد. حالا چطور شده ست که در چنین وانفسائی رژیم یکباره آنچنان دمکرات میشود که در ورزشگاه ها را باز میکند و اجازه میدهد که در آنجا شعارهای جدائی طلبانه سرداده شود و این در حالیست که سعید متین پورها باجرم هائی بمراتب نازل تر در زندان ها می پوسند. در حالیست که زلزله زدگان آذربایجان در زمستان سخت "ورزقان" از سرما یخ میزنند و رژیم اجازه نمیدهد که کمک های مردمی بداد آنها برسد و خود نیز چندان کمکی نمیکند. درحالیست که دریاچه اورمیه بی سر و صدا و درانزوا می خشکد و میمیرد و کسی را یارای نجاتش نیست. چرا یک دهم این ٥٠٠٠٠ نفری که در ورزشگاه ها شعار استقلال سرمیدهند نمیروند در ده نقطه از شهر تبریزبرای زندانیان سیاسی، برای زلزله زدگان آذربایجان و برای دریاچه ارومیه تظاهرات براه بیندازند؟ دلیل روشنی دارند؛ چون اجازه ندارند، چون سرنخ دست رژیم است و هرجا که بخواهد میکشد.
بهنگام جنبش سبز که آغاز کار تیم تراکتور بود مقاله ای نوشتم با نام "نتیجه مسابقه فوتبال تراکتورسازی با استقلال:٢ – هیچ بنفع جمهوری اسلامی." سیر وقایع که نظراتم را تائید کرد نوشتم "جمهوری اسلامی گفتمان استقلال طلبی در جنبش ملی آذربایجان را های جک کرده ست." امروزهم که میبینیم هرچندگاه تیم تراکتور را علم میکند که سیاست هایش را جلو ببرد. یک سال پیش سپاه پاسداران که بنیانگذار و حامی آنست چندین میلیارد تومان کمک مالی کرد تا روی پایش بماند.امروز هم درآستانه انتخابات چنین سرو صدائی براه انداخته و دوباره در ورزشگاه فیل هوا کرده ست که مبادا آذربایجانی خودش را ایرانی بداند و درمبارزاتی که انتظارش میرود شرکت کند. تازه اینکه چیزی نیست برای اینکه ته دلتان از خوشحالی بیشترغنج بزند باطلاعتان میرسانم که حزب "استقلال طلب گا موح" جدید هم درست شده ست که رهبر آن دکتر لطیف حسنلی در کرج راست راست راه میرود وبا منابع خارجی مصاحبه میفرماید.
نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله اي جانبدارانه بود، نويسنده در استفاده از كلمات و عبارات بسيار از خود بي مسئوليتي نشان داده و نتوانسته خشمي كه به درست يا نادرست نسبت به قوميتي ديگر دارد را بپوشاند. البته اين مقاله ادعاي علمي بودن ندارد اما چيزي كه نشان از استحكام منطقي و استدلالي باشد هم نيافتم-عنصري كه براي يك نويسنده كه ادعاي روشنفكري دارد مي بايستي نكته كليدي باشد. خواندن مقالات و نوشته هاي مستدل و بيغرض جامعه شناختي و تاريخي مي تواند به ايشان براي درك رابطه بين قوميت ها در ايران ياري رساند. دولتهاي معاصر ايران هيچ گاه رويكرد قوميتي نداشته اند و ندارند. ايران حكومتهاي توتاليتر و اتوريتر داشته اما نژادپرستي و قوميت گرايي آنچنان كه در برخي از كشورهاي اروپايي و خاورميانه برقرار بوده در ايران نبوده. سخنان بيهوده و غيرمسئولانه كه درگيري و كينه قومي را ايجاد مي كند فقط آب در آسياب دشمنان دموكراسي مي ريزد.

نوشته شده توسط: Anonymous

amam ra avordim ta be estelah dictator biron ravad va in shod rozgarman ke mibinim.shah koja dictator bod? to aslan nmidani dictator chist.. dar zmn reza Pahlavi mrdi azade va iran dost drstkar ast va mrdom ham awn ra mikhand

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا نظره من رو چاپ نکر د ید در ان نه توهین نبو د . اگر فکر میکنید که توهین هست این تجز یه طلب ها عین توهین هستند به ملت در بند ایران .
پاپک خرم دین آذری

نوشته شده توسط: Anonymous

درپاسخ به سوال شما جناب اقای بنی طرف باید بگویم بله ایران رو بسوی تجزیه است واین از روی شواهد روشنی که در جلوی چشمانمان است واضح واشکار مینماید اول اینکه این حق همه خلق های تحت ستم است که سرنوشتشان بدست خودشان باشد واز طرفی این خواسته همه کشورهای قدرتمند همچون امریکا انگلیس ودیگر کشورهای غربی است از طرفی بهار عربی در منطقه خاورمیانه هم الهام بخش ملل مظلوم غیر فارس شده واز همه مهمترفساد وظلم فزاینده حکومت مرکزی بر مردم واشتباهات وبی عرضهگی مسولان کشور ودخالتهای بی جا وغیر مسولانه سیاستهای خارجی کشور وهمینطور اختلافات ودزدی های ملیاردی بی سوادی وجهل واشتباهات غیر قابل جبران همه اینها وصدها دلیل دیگر باعث این تجزیه در اینده خواهیم بود.در ضمن تجاربی که خلق های کرد ترک عرب وترکمن دراین همه سال کسب کرده اند جای هیچ مسامحه وتردیدی در دفاع از حقوق بحق انها باقی نمیگذارد.بنده خودم به تجزیه به دید

مثبت نگاه نمیکنم من یک عرب احوازی هستم همه مردم ایران را دوست دارم ودوست دارم با همه با صلح وارامش زندگی کنم بشرطی که حقوقم محترم شمرده شود واز فعالیتهایم چه فرهنگی چه سیاسی و چه اقتصادی جلوگیری نشود میدانم که این خواست همه اقوام ساکن این مرزوبوم است اما متاسفانه چه در دوره شاه وچه این دوره هردو باما اقوام غیر فارس بد رفتاری و تحقیرشده ایم در نتیجه مثلا احوازی ها به فرصتهای ازدست رفته ای چون جنگ ایران وعراق که می توانست به استقلال احواز بینجامد را از دست نخواهند داد ودر این راه جنگ اطلاعات ورسانه ها کامپیوتر اینترنت وابزارهای اجتماعی چون فیسبوک توویتر ماهواره وغیره وغیره میتواند سلاحی در دستهای خالی این مردمان بستوه امده از ظلم وجور حکومتهای متوالی پهلوی وبعد از پهلوی باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام ازینکه اینقدر در دفاع از زنها کوشا هستید متشکرم اما امیدوارم که جرات داشته باشین یک مقاله هم در مورد سنت غلط مهریه که همانا قیمت گذاشتن بر زن هست نیز بنویسید تا آنوقت ببینیم که خانمها کدامیک از حرفهای شما را میپسندند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی گرامی، از شما برای نوشتار سنجیده و نثر دلپذیرتان سپاسگزارم و به شما برای شکیبایی تان در پاسخگویی به ایراد های غیر منطقی و گاه بی ادبانه برخی کاربران تبریک می گویم. هرچند با نتیجه گیری پسین شما همساز نیستم، بسیاری از استدلال هایتان را درست می یابم. همانگونه که به روشنی نشان داده اید سوگیری های نژادی و تباری برای انسان ها جز نگونبختی چیزی به ارمغان نمی آورند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی راه کج به مقصد منتهی نمی شود
چرا کاری کردی که راه برگشت برای خودت نگذاشتی ؟
جناب توکلی نمی شود هم سر سفره یزید نهار خرد و هم سر سفره امام حسین شام . باید یک رنگ بود

نوشته شده توسط: Anonymous

ایران کشوری است که از نظر حقوق بین الملل کاملا یکپارچه بوده و هیچ گاه و در هیچ معاهده حقوقی بین المللی، هیچ گونه مرز بندی درونی و یا تقسیم بندی قومی و مذهبی برای آن به رسمیت شناخته نشده است.

از نظر حقوق حقوق بین الملل، هرگونه تغییر مرزهای کشورهای عضو سازمان ملل و خدشه دار کردن یکپارچگی سرزمینی آنها، مردود شناخته شد است.

اولین و مهمترین نیرنگ تجزیه طلبان، برای تجزیه ایران تعریف مرزهای درونی بر اساس قومیتها در ایران است، سناریویی که بر اساس آن، مرزهای درونی باید به دست دولت ایران تعریف گردند و به رسمیت شناخته شوند. تا در نتیجه مقدمات به رسمیت شناخته شدن مرزهای درونی ایران در صنحه حقوق بین المللی فراهم گردد.
بدیهی است که در صورت موافقت حکومت ایران، با تقسیم بندی ایران به واحدهای قومی، آنگاه تجزیه طلبان با کمترین هزینه و ساده ترین روش به هدفه نهایی خود یعنی تجزیه ایران نزدیک میگردند.


به زبان ساده تر فدرال کردن ایران درست مانند آن است که حکومت ایران با دست خود، ملک مشاعی به نام ایران را تفکیک کرده و اقدام به صدور اسناد مالکیت تفکیکی جداگانه برای مناطق مختلف ایران نماید.

با تفکیک مالکیت و صدور اسناد مالکیت جداگانه، تجزیه ایران بسیار ساده تر خواهد بود تا در شرایطی که هیچ گونه مرزبند درونی وجود ندارد و به رسمیت شناخته نشده است.

و خوب است به یاد آوریم که، تمامی کشورهای تجزیه شده، دارای فدرالیسم قومی بوده اند. شوروی و یوگوسلاوی بهترین نمونه های فدرالیسم قومی بوده اند که تجزیه شدند. در حالی که فدرالیسم کشورهایی آمریکا و یا آلمان بر اساس قومیت نمی باشد و لذا خطری را متوجه یکپارچگی سرزمینی این کشورها نمی سازد.


بر همگان بدیهی است که تمرکز زدایی از قدرت مرکزی و واگذاری تصمیم گیریهای اقتصادی به مراکز استانها و بهرمندی بیشتره استانها از منابع طبیعی آنها اموری هستند که از نیازهای ایران امروز هستند و حتماً باید پیگیری شوند و تمرکز گرای و انتقال تمامی سرمایه های کشور به پایتخت و چند شهره بزرگ کشور از بزرگترین مشکلات ایران امروز هستند.

ولی برای رهایی از این مشکل، فدرالیسم به هیچ وجه تنها راه حل نیست، بلکه بدترین راه حل میباشد.

تجزیه طلبانی که شجاعت بیان نیات شوم خود را ندارند، خود را در پشت نقاب فدرالیسم پنهان کرده اند، چراکه میدانند طرح شعاره تجزیه ایران در این مرحله، هیچ جایگاه حقوقی وهیچ خاستگاه مردمی ندارد.

لذا از نظرِ آنها باید در پشت نقابِ فدرالیسم پنهان شد تا پس از تقسیم سازی ایران به نواحی قومی و به رسمیت شناخته شدن آن در سطح بین المللی، به سمت هدفِ اصلی یعنی تجزیه ایران گام برداشت.


واقعیت آن است که، ایران امروز برای شکوفایی و توسعه نیاز به راه حلهایی دارد که اجرای آنها و دستیابی به آنها در قالب ایرانی متحد و یکپارچه امکان پذیر خواهد بود.

در شرایط خطیر حاکم بر منطقه و ایران، پرداختنِ به مباحث قومی و فدرالیسم انحراف و نیرنگی است بزرگ.

ایران امروز با وجود همه کمبودهایش از شرایط بالقوه بسیار بالایی برای جهش اقتصادی و سیاسی عظیم برخورداراست، جنگ-های رخ داده در خاورمیانه طی سه دهه گذشته و شرایط منطقه ای پس از آنها، ایران-زمین را از پتانسیل دفاعی بالایی برخوردار ساخته است، وسعت سرزمینی و ثروتهای خدادای ایران بویژه ذخایر عظیم گاز طبیعی ایران ثروتی بزرگ برای هر ایرانی محسوب می گردند و نسل جدید ایران زمین دچار تحولاتِ مثبت فکری و رفتاری شگرفی شده است.

در چنین شرایطی هر گونه صحبت از تجزیه، فدرالیسم و قومیت گرایی انحرافی است بزرگ از هدف اصلی ایران دوستان.

نوشته شده توسط: Anonymous

از آقای مهدی هاشمی دعوت میکنم تا به خوزستان سفری کنید تا از توهم عرب بودن خوزستان خارج شوید. استان خوزستان ۲ قسمت داره غرب رودخانه کارون که بیشتر عرب زبان هستند و شرق کارون که فارس، بختیاری و لر هستند و ببینند که هیچ تفاوتی بینی وضعیت رفاهی عرب زبانها و غیره عرب زبانها وجود ندارد.

در این استان فقر و مشکلات رفاهی به صورت یکسان گریبان عرب، لر، بختیاری و فارس را گرفته است. باز هم شما ها را دعوت میکنم تا نگاهی به نقشه میادین نفتی در حال تولید خوزستان داشته باشد تا ببینید بزرگترین میادین نفت در حال تولید ایران در شرق کارون قرار دارند یعنی جایی که لرها، بختیاری ها و فارسها ساکن هستند.
اولین میدان نفتی ایران در مسجد سلیمان کشف شد که منطقه ای بختیاری نشین است و میادین اصلی نفتی ایران یعنی گچساران، پارسی و پازنان، کرنج، مارون، هفت گل، رگ سفید، لالی درشرق کارون هستند که منطقه غیره عرب نشین هستند

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز به جوابها و راه کارهای ارائه شده در این مقاله اشاره نمایید و پاسخ دهید .. پاسخ شما هیچ مبنای منطقی ندارد..پرسش هایی شده است که به همفکرانتان بگویید پاسخ گو باشند ..تا بتوان یک راه حل پیدا نمود ..نظر من این است که مردم ایران هستند که باید در هر موردی تصمصم بگیرند . من و شما شما یک نظر و یک رای داریم ..امامن معتقد هستم همه مردم ایران همدیگر را دوست دارند ودر کنار هم خواهند ماند

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

مشکل اینست که ذهن کودن نژادپرست همه هستی را از منظر تبار، قوم و نژاد می بیند و برای او غیر قابل هضم است که شهروندی آبادانی باشد، نام و نام خانوادگی اش عربی باشد، با شهروندان کشور بدون توجه "گروه خونی شان" عجین باشد و در صف مقدم مبارزه با مرتجعین پان اسلامیست، ارتجاع پان ترک و پان عرب هم قرار گیرد! ذهن کودن قومی نمی تواند دفاع از حقوق مردمان این سرزمین را بدون آلودگی به قومپرستی و نژادپرستی درک کند و انسان را به اعتبار انسانیتش ارج گذارد و نه بخاطر زبان، نژاد و عقیده.
از همینرو پشت شعارهای بحق اقلیت ها سنگر می گیرند، خود را با آنها همسو نشان می دهند ولی کالاهای قاچاق تولید "بیت رهبری" ، آنکارا، و شیوخ را عرضه می کنند.
تفسیر خبر"نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تبریز: زبان فارسی آفت حوزه‌های علمیه است" چه ککی به تنبان فاشیست های قومپرست ناایرانی انداخته است!!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

با احترام بنده به عنوان یک آذری از ظلمی که سالهاست به این قطعه از سرزمین عزیزمان شده اعتراض دارم؛ ولی اگر ایران عزیز را همانند یک پیکر تجسم کنیم نمیتوانیم بدون عضوی بدرستی زندگی کنیم لذا اگر روزی عضوی ازبدن و پیکر آدمی به دلیل بی لیاقتی و سوئ مدیریت به عضوی ازیک پیکر بی توجهی یا کم توجهی کرد نباید که عضو را جدا کرد، حتی اگر آن عضو مغز پیکر باشد. لذا هوشیار باشیم در دام برنامه های قدرتهایی نیافتیم که ایران را تکه تکه میخواهند تا بهتر آن را غارت کنند. و همسایگان کم لطف ما نیز، ایران ضعیف را دوست دارند هوشیار باشیم ، که آذری واقعی، آران و آذرابادگان را با الحاق آذربایجان شمالی به سرزمین اصلی آرزو دارد؛ تا همیشه که به عنوان سر و مغز ایفای نقش کرده همچنان پرتوانتر بر این راه بتازد تانقشه های شوم قدرتهای بیرونی و بی لیاقتی سیاستمداران داخلی نقشه برآب شود.
یاشاسین گوجلی و عالم آذربایجان

نوشته شده توسط: Anonymous

ایران دوستان باید توجه داشته باشند که تبریز شهر تضاد ها است یعنی از یک طرف بزرگان ایران پرست زیادی را به تاریخه این کشور هدیه کرده است و از طرف دیگر مرکز اصلی رشد گرایشات پان ترکی در در بین ترکهای ایران بوده است.
تبلیغات پان ترکی در تبریز ریشه در حضور عثمانی ها در این شهر دارد و تبلیغات پان ترکها دارای سابقه صد ساله است، در چنین شرایطی طبیعی است که در بین جمعیت میلیونی تبریز و شهرهای اطرافه آن چند ده هزار تجزیه طلب یافت شود. تبلیغات سنگین باکو، برنامه های جذاب کانالهای تلویزیون ترکیه و برخی از کمبودهای داخلی کاتالیزوره این امر بوده اند و مشخصا در بین نسل جوان آذربایجان شرقی شاهد رشده گرایشهای تجزیهه طلبانه بوده یم.

ایران دوستان باید دقت کنند که نسبت به شعارها یی چون زنده باد آذربایجان حساسیت بیش از حد نداشته باشند. علاقه آذری به فرهنگ، زبان آذری, آذربایجان و تیم تراکتور درست به مانند علاقه اصفهانی به لهجه اصفهانی، زاینده رود، شهر اصفهان و تیم سپاهان است. چگونه وقتی یک اصفهانی بر روی تیم سپاهان تعصب دارد این دلیلی بر ایران ستیزی او نیست ولی تعصب آذری نسبت به تیم تراکتور با علاقه به ایران در تضاد است؟

من دوستانه تبریزی زیادی دارم همگی ایران دوست و به شدت مخالف تجزیه طلبانند، ولی همگی آنها به زبانه مادری خود علاقه دارند، اسامی آذری برای فرزندان خود انتخاب کرده اند، طرفدار تراکتور هستند، نگرانه دریاچه ارومیه هستند و خواهان آموختانه زبانه مادری خود در کناره زبان فارسی هستند.
به دلیله آنکه من امکان معاشرت با آنها را دارم اطمینان دارم که این گرایشات آنها و خواسته هایشان هیچ تضادی با ایران دوستی آنها ندارد، ولی برای کسی که امکان معاشرت با آذری ها را نداشته شاید این شبه ایجاد شود که این رفتارها در تضاده با ایران دوستی هستند، که صد البته اینگونه نیست.

اینجانب شخصا معتقدم تجزیه طلبان ۱۰ تا ۲۰ درصد جمعیت تبریز و حومه را تشکیل میدهند که البته در شرایطه خلاء قدرت مرکزی نیروی عظیمی هستند. البته این درصد در میان افراده تحصیل کرده و آگاه کمتر و در میانه نسل جوان طبقاته پایینه جامعه بیشتر است.

من هم با پان ترکهای تبریزی و افراطی برخورد داشته ام ولی تبریزی های ایران دوست بیشتری دیده ام.

در مورد طرفدارانه تراکتور هم به این نکته باید توجه داشته باشد که ۲۰ تا ۳۰ هزار نفره اینها از تندرو ترین بوزقورتها هستند که از تبریز و تمامی شهرستانهای اطراف تبریز به ورزشگاه سهند می آیند. پس طبیعی خواهد بود که شعارهای تندی بدهند که خوشاینده ایران دوستند نباشد.

تبریزی های عزیز نیز باید توجه داشته باشند که حساسیته ایران دوستان نسبت به تبریز از آنجا ناشی میشود که انتظاره چنین برخورداهایی از تبریزی ها نسبت به ایران نمیرفت و دیدنه چنین رفتار هایی از طرفه تبریزی ها موجبه رنجیدگی خاطره وطن پرستان است.
من معتقدم که اینها هنوز درصده بالایی از تبریزی ها را تشکیل نمیدهند ولی به علت آنکه از اقشاره پایین جامعه هستند قدرت لشکر کشی بالایی دارند و در نبوده یک سازماندهی برای ایران دوستان تبریزی اینها تبدیل شده اند به تنها گروه سازمان یافته در تبریز و حومه آن که خود خطرات احتمالی ان را بیش از من میدانید.
ایران دوستان تبریزی از کوچکترین سازماندهی برخوردار نیستند در حالی که تجزیه طلبان از حمایت مشخص باکو، آنکارا و اسرائیل برخوردار هستند، از نظر سازماندهی هم بسیار قوی هستند. حکومت مرکزی هم نسبت به بقیه فعالین سیاسی در تبریز، حساسیت کمتری نسبت به آنها دارد.
در چنین شرایطی نگرانی زیادی از وضعیت فعلی نیست بلکه نگرانی اصلی تدام انفعال ایران دوستان تبریزی و رشد فعالیتهای تبلیغاتی تجزیه طلبان است که در آن صورت در یک افق 20 تا 30 ساله شاهده تبریزی کاملا متفاوت خواهیم بود.
جوانان هميشه به دنبال تجربه هاي جديد هستند و ملي گرايي آذربايجاني در خلأ ملي گرايي ايراني رشد مي کند. راستش تا همينجا هم بايد از ايراندوستي تبريزيها ممنون بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

موافقم. کلا یک جور رفتار می کنند که از عالم و عالم طلب دارند. از صفویه به این طرف بیشتر حکومتها دست این ترکها بوده و جز بدبختی برای ایرانی هیچی بار نیاوردند. اون شاهان قاجارش که حتی وقتی یه مرد می رفت پیش اشون امیدوار نبود، ترتیب اش داده نشه و اون از شاه عباس اش که هرچی آخوند مفتخر از جنوب لبنان آورد ایران و ایران و ایرانی را بدبخت کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

از نظراته شما بسیار صحیح بود جنا ب تبریزی . به عنو ا نه یک آذر بایجانی نه ترک کاملا ن صحیح میدانم بد بختی ما بعدازعرب ها این ترک های حاکم بر ایران هستند از زمانه هلاکو تا همین خامنه ی قزلباش "بسیجی" . همه ترک بودند که حکومت کردند تاز ه بیشتر هم میخوان حالا همین ترک ها تا بحال چی ساختید هیچی فقط خراب میکنند . ا لان هم میکنند دانسته یا ندانسته . مگر کی در ایران در رفاه است فقط اشرافییت روحانی برادر بلوچ ،لر ،بختیاری .خوزستانی ،تبرستانی، گیلانی ووو همه در ظلم مند فقط ترکه مهاجم خونشه پاک ترازدیگران است اونهای دیگه هیچ !!! سنی .بهایی ، مسیحی و منه خرم دین ، به همه ما ظلم میشه.

حر ف و سخن ستار خان را نه میگن "من می خواهم هفت دولت زیر بیرق ایران باشد من زیر بیرق بیگانه نروم " درود فراوان بر او و یارانه او .آ ذ ربايجانيان فرزندان مادان آريايي‌اند، همان قومي كه كردان و لران امروزي بازماندگان اينانند، گويش آذري خود را به سختي در برابر تركتازان نگه داشته، اما در پايان،‌دگرگوني‌ها به گونه‌اي شد كه دگر توانايي در برابر اين يورش بيرحمانه را از كف دادند، بدين گونه كه...
زرتشتیان راه را برای عربان مها جم باز کردند شاه اسمعیله صفوی تر کمن برای محموده افغان.اینبا با ر خدا داند .کسانی که حتا اصالته تاریخی فرهنگی ندارند .اینها یا ران خرسه شمالی هستند. میدانید ما کشوری به نام تاجیکستان نداریم ! تاجیکستان ساخته این روسیه خرسه شمالی است. همین کار را با آران کردن نامه ان را گذاشتند آذربا یجان که بعد این ور راهم بالا به کشند اما اشتباه میکنند . ٥٠ سال پهلوی و ١٧ سال کریم خان زند فارس بوده الباقی ترک بودند شما که فارس فارس میکنی این فارسها خودشان بد بخت هستند از دسته این حاکمینه ترک تبار فارس به معنی همان لر خودمان است. ما باید خوده من خودمان را به ذ ا یم این مشکله خوده ما ن است. خوده ما ن باید دست در دسته هم باید به این ننگ پایان به دهیم . منه آذری همه جای ایران خانه من است . ایران عزیز با زبانه ملی برای ارتقای سواده عمومی بسی جای افتخار است ٢٥٠ ملیون فا رسی زبان هستند یا بهتر بگیم در ی زبان هستند .ایران خانه همه ا قوامه ایرانی است بس . مشکله ما حکومته جمهوری اسلامی با خلیفه ان خامنه ای است.
همین خوزستان خودمان که میراث دار تمدنه ایلامیان است که تا به ٦٠٠٠ سال قاب از میلاد میرسد و دارای زبانه خو ز ی است. از سر بی دانشی و نا دانشی سا ز ه عربی میزنه مثله بعضی از این آذری ها ی خودمان که ترک ترک میکنند البته ما از پدرانه و مادران خود آموخته یم اصل و نصب از کجا میبریم. به جای اینکه برود زبان خو زی را احیا کند عرب عرب میکنه با پو له عربستان .روز به روز از هویت خودش دور میشن این حکومت ها با دولت های دست نشانده خودشان میان و میران این ما هستیم که میمونیم و خاطره بد یا خوبه آنان. آنها تاریخ هم مینویسند هماننده فاتحان که تابه امروز نو شته اند. اما تاریخه سینه به سینه و زبانی که به تا تا رها عثمانی ها عرب ها صفت میدهد باقیست.

"تا دیگری برای من میاندیشد، من، بنده وعبد اوهستم. تا اندیشه دیگری، جای اندیشیدن مرا میگیرد، من، به عقیم بودن خود، گواهی میدهم و با اندیشه دیگری، عقیم بودن خودرا میپوشانم. تا اندیشه دیگری، مرا روشن میکند، بیان آنست که « آتش جان من »، خاموش شده ومُرده است. تامن با این « روشنائی وامی »، روشنگرجامعه میشوم، جامعه را، روشن نمیکنم، بلکه با این روشنائی، آتشِ جان مردم را میکـُشم، تا آنکه این روشنائی وامی مرا بپذیرند. خدای ایران، روشنگری نمیکرد، و روشنی به کسی وملتی، قرض نمیداد تا آتش جان آنهارا بمیراند، بلکه افتخار خودرا این میدانست، که آتش جان انسانهارا بیفروزد، تا همه انسانها ازآتش جان خودشان، روشن شوند. خودشان، سرچشمه روشنی وبینش گردند، تا خرد انسانها، شعله وتابش آتش جان انسانها باشد. روشنائی که ازآتش جان خود انسانها برنخاسته باشد، نشان عقیم ونازابودن آنهاست و آنها که عـقیمند، عبد وبنده میشوند. فکری روشن است که، ازآتش جان خود انسان، افروخته شده باشد. فکری روشنست که جان خود انسان، آنرا آفریده باشد. این مَـنیدن یا اندیشیدنست که با آن، انسان، « من » و سرفراز و آزاد میگردد." از گفتاراستاد منو چهرجمالی
نوشته شده توسط: Anonymous

تصویری نقاشی شده از بیستون در سال 1881میلادی یعنی در حدود 132 سال پیش توسط فرانک اشپیگل نشان میدهد که بیستون با امروز تفاوتی نداشته است .این تصویر را در لینک زیر ببینید:
http://titus.fkidg1.uni-frankfurt.de/didact/idg/iran/apers/behistun.htm

در سال 1835 راولینسون انگلیسی شروع به نت برداری از کتیبه بیستون کرد و بعد از سه سال یعنی در سال 1838ترجمه و نتایج تحقیقات خود در باره کتیبه را در مجله انجمن سلطنتی منتشر کرد
در ضمن در سال 1598 میلادی هنگامی که آنتونی شرلی دیپلمات انگلیسی به ایران آمد، یکی از همراهان او نوشته های بیستون را نگاره هایی به زبان یونانی توصیف کرد. پس اقای سلیمانی؛ اگر جعلی صورت گرفته باشد مربوط به پیش از1598 و یا پیش از 1838 میلادی صورت گرفته است. و اگر غیراز این است نوشته هایی که این افراد دیده اند چه بوده؟!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

در بین سایتها لینکها و نخبگان و در یک کلام ملت کورد کمپین من ایرانی نیستم بە شدت دار همە گیر میشود صفحات فیس بوک لینکها کوردهای کە زیر این کمپین امضاء میگذارند من ایرانی نیستم تا کنون در رابطە با هیچ پرسش و کمپینی بدین سرعت در بین ملت کورد همەگیر نبودە انگار ملت کورد دارد کاملأ خود را در این بخش اشغال شدە توشت ایران برای یک نبرد نهائی آمادە میکند باشد کە ملت کورد یک بار برای همیشە تکلیف خود را با یاوگوئی های ایران گرائی روشن نماید .

kurdstan as not Iran

نوشته شده توسط: Anonymous

در سال 1881 میلادی یعنی در حدود132 سال پیش شخصی به نام فردریک اشپیگل از کتیبه بیستون نقاشی کرده است. در این نقاشی تمام کتیبه ها به چشم می خورد و فضای کلی کتیبه تفاوتی با امروز ندارد برای دیدن این تصویر به لینک زیر مراجعه کنید:

http://titus.fkidg1.uni-frankfurt.de/didact/idg/iran/apers/behistun.htm

در سده های میانی یک جغرافیدان و جهانگرد عرب به نام ابن حوقل با دیدن نقش برجسته ی داریوش و اسیران فکر کرد که داریوش معلم است که در جلوی دانش آموزانش ایستاده است. او کمان داریوش را شلاقی تصور کرد که معلم برای تنبیه بچه ها از آن استفاده می کرد. در سال 1598 رابرت شرلی، دیپلمات انگلیسی به ایران سفر کرد تا با شاه عباس صفوی در مورد جنگ با عثمانی صحبت کند. یکی از همراهان شرلی ، فرد فرانسوی بود به نام آبل پینسن. او این نقش برجسته ها و کتیبه های آن را که بر بالای یک صخره قرار گرفته بود عروج عیسی توصیف کرد که نوشته هایی به زبان یونانی در اطراف آن نوشته شده است. مطمئنا پینسن ، نقش گئومات مُغ را که زیر پای داریوش بزرگ افتاده را ندیده بود. ولی او آخرین کسی نبود که اشتباه می کرد. در سال 1808 یک جهانگرد فرانسوی بنام ژاردن ، نگاره بیستون را صلیبی با 12 حواری انگاشت و در سال 1818 دانش پژوه انگلیسی روبرت کرپورتر نخستین طرح از بیستون را تهیه کرد. او نگاره بیستون را در پیوند با صحنه ای در تورات دانسته بود. به گمان او تصویر داریوش و شورشیان ، نمایشی بود از نمایندگان 10 قوم اسراییلی در حضور سلمانصر شاه آشور. ولی اولین کوشش جدی توسط یک انگلیسی بنام هنری راولینسون در سال 1835 انجام گرفت. او که به نظر می رسید کوهنورد ماهری باشد چندین مرتبه از صخره ی بیستون برای تهیه ی رونوشت هایی از متون تاریخی بالا رفت. این سیستم نوشتاری تا آن زمان ناشناخته بود. اما راولینسون واژه ی داریوش ((dârayavauš را از پیش ، بواسطه ی پژوهش دانشمندان می شناخت و او توانست حروف داریوش را در میان متون پارسی باستان کتیبه ی بیستون پیدا کند. همچنین دانش پژوه آلمانی، فردریش گروتفند، هم در زمینه ی رمز گشایی خط میخی پارسی باستان پیشرفت های خوبی کرده بود و زمانی که راولینسون یادداشتهایی از این دانشمند آلمانی را بدست آورد موفق شد رمز این خط کهن را بشکند.

درسال 1837 راولینسون باز به بیستون برگشت و به همراه یک پسر چابک کُرد رونبشت های جدیدی از نیمی از متن پارسی باستان تهیه کرد. او این کار را با به خطر انداختن جانش انجام می داد. چونکه کوهنوردی بر روی صخره ی بیستون کار بسیار سخت و دشواری بود. راولینسون بالاخره تمام راز و رمز این خط پارسی باستان را کشف کرد. او همچنین کتاب مقدس اوستا را خواند و بزودی توانست تمام متن پارسی باستان را بخواند و گرامر و دستور و واژگان زبان پارسی باستان را بشناسد. او در سال 1838 اولین نتایجش را به انجمن سلطنتی آسیایی لندن و انجمن آسیایی در پاریس فرستاد و هشت سال بعد او شروع به انتشار رمز گشایی و ترجمه خط پارسی باستان در بیستون ، در مجله ی انجمن سلطنتی آسیایی کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

خبرا همیشه اینقدر دیر به شما میرسه؟؟!!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

هر چه بگوید دگر بس ما تو گذشته خیلی اشتباهات کردیم از جمله انقلاب مشروط و جنگ دیگر هیچ اذربایجانی حق اشتباه ندارد ضمنا اگر جدا شویم فارس نشین ها جز کویر چیزی نخواهند داشت لطفا یه خورده واقعه بین باشید روشنفکر پارسی

نوشته شده توسط: Anonymous

جای بسی تاسف است که از خود زایش فکری ندا رید کاسه گدا ی میبرید این جا و آنجا بکاوید وفرهنگه خود را بشناسید.بکاوید معنی فقط خدا را. خدا یعنی تخمه خو د زا تخمی که خود خود را می زا ید. خدا درفرهنگه ایران مانند الله ، یهوه ، یا پدر آسمانی نیست . انسان خدایی است. اصل سکولار اصل بنیادی تفکر سکولار.آنچه از خود دا شت ز بیگانه تمنا میکرد. آخوندها متوجه شده اند که روشنفکران ژرفای فلسفی همه اصطلاحات مدرنی را که بکارمیبرند و عَلم میکنند، نمیفهمند ، چون آنها را ازژرفای فرهنگی خود، تجربه نکرده اند.ازاین رو این اصطلاحات را باکاه شریعت، قاطی کرده و ازآن اسلامهای راستین طبق مد روز، میسازند وبه خورد خود روشنفکران و مردم میدهند.اینست که ازمشروطه، شبه مشروطه ، ازدموکراسی، شبه دموکراسی، ازجمهوری، شبه جمهوری، ازآزادی ، شبه آزادی ،ازمدرنیزاسیون ، شبه مدرنیزاسیون، ازامپریالیسم، شبه امپریالیسم درمیآورند

نوشته شده توسط: Anonymous

ضمن تشکر از آقای بنی طرف ، انسان واقعا در تعجب است که اين همه قلم بدست و روشنفکر جامعه فارس چرا جانب سانسور و سکوت را در قبال خواستهای ملل غير فارس را گرفته اند . آيا با سکوت و سانسور ميتوانيد مسئله مبرم جامعه را حل کنيد .باور کنيد شما با اين کار تان در کنار رژيم جنايتکار قرار ميگيريد و تا ابد الدهر مهر ننگ بر پيشانی تان خواهد نشست .

نوشته شده توسط: Anonymous

مدتی است که به خاطر حذف نا موجه کامنت هایم توسط ایران گلوبال نگاهی به آن نینداخته ام. امروز که نگاه کردم دیدم که آن کاربر ...به نام حامد ایرانی هنوز در اینجا مشغول پراکندن ادبیات اهانت آمیز خود است. از این بابت به سایت ایران گلوبال تسلیت می گویم.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

آقای یوسف آذربایجان، کامنتها را آقای اقبالی حذف نکرده اند. کامنتها را من حذف کرده ام چون متاسفانه توهین آمیز بودند و من به دلیل یک زمانه بودن کامنت هر دو نفر متوجه نشده بودم. از این پس هم کامنتهای توهین آمیز حذف خواهند شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی چرا کامنت آقای حامد ايرانی و جوابی که به ايشان داده بودی را برداشتی ؟ ؟ چرا که کامنت من در جواب کامنت های تو است. در ثانی مسئله را به ترس و امثالهم نکشان مسئله را از ديد انسانی بنگر . ببين عاقبت آن جنايتکاران صرب را که در دادگاه محکوم بجنايت ميشوند اکثر آنها سابقه نظامی ندارند بلکه قلم بدست بودند مثل تو . ولی بعدا سلاح بدست شدند و جنايت قرن حاضر را آفريدند.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

ما گر ز سر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

نوشته شده توسط: Anonymous

ایرج عزیز
شما به عنوان یک ورزشکار قدیمی و یک مربی، حتماً از فتوحاتی که تا حالا پیش آمده و خواهد آمد ما را محروم نخواهید کرد. چه اصراری دارید این حداقل ارتباط جریانات روشنفکری و مردم را که هنوز باقی مانده است را محدود بکنیم؟
اگر فکر می کنید با طرح پرسش های جدید جبهۀ مبارزاتی "شما" محدود می شود. راهنمایی بفرمایید چگونه می توانیم مردم عادی را از شرکت در انتخابات فرمایشی منع بکنیم و بلندگوهای تبلیغاتی که با پول نفت کار می کنند را از کار بیندازیم تا بنده هم به صف شما بپیوندم!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی باز هم گل کاشتی .يک فرد که زمانی ادعای مبازره ميکرد وقتی در قهقرای شونيزم در حال غرق شدن است نتيجه اش اين ميشود سفيد را سياه و سياه را سفيد وانمود ميکند . اين روش ... ضد عرب و ضد ترک مخصوصا ضد ترکيه ای که در درون تو در حال غيلان است عاقبت خوبی برای تو نخواهد داشت .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی
در واقع شما هیچ وقت پاسخی قانع کننده برای من نداشتید ؛ وگرنه به جای تحریف در قضایا و اتفاقات ؛ به گفتگو می نشستید ...
رفع اتهام شما هم ؛ مصرف داخلی داشته و دارد .
توجه داشته باشید اتهامات رنگارنگی که از آن نام می برید ؛ هنوز عنوان نشده و زمانی که به زبان آید ؛ دیگر با خیالبافی هایی نظیر آنچه بالا نوشتید ؛ قادر به پاسخگویی نخواهید بود ...
آقای توکلی این زیرکی نیست ؛ بلکه،،،،،،،،، است که انتقاد من به سایت ایران گلوبال و شخص شما را به تنش بین من و موحدی ها نزول می دهید ... پرنسیبی که مدعی آن هستید به قدری خنده آور هست که من را از پاسخگویی به شما هم باز می دارد ولی چند نکته خلاصه وار :

1- من اصولا نه به برادران موحدی ؛ بلکه با هیچ کسی برای اثبات شایعات احتمالی شان ؛ تعهد و وظیفه ای ندارم ؛ مشکل من با موحدی ها ؛ تهدید ایشان بود ... شما به عنوان مدیر , همکار یا انسانی آشنا ؛ نمی دانم چرا هنوز این را متوجه نمی خواهید بشوید ... پس آقای توکلی من را یک پای آتش و موحدی ها را پای دیگر آتش فرض کردن متاسفانه چیزی جز کج فهمی و یا تلاشی برای این منظور نیست .
2- صحبت از پرنسیب کردید و حل دوستانه مشکلات و نوشید : "پرنیسب های ما این است که در داخل و بیرون ایران گلوبال دعوا راه نیاندازید چرا که قادر بودیم که مشکل پیش امده را بشکل دوستانه حل و فصل کنیم " ؛ ممکنه بپرسم دقیقا به چه موضوعی اشاره می کنید؟؟؟ میشه چند مثال هم بزنید؟؟ منظورتان نمونه هایی چون برائت نامه آقای آئلار که نیست؟؟ هست؟؟
3- جناب توکلی , ممکنه این نوشته ای که حاوی دهها اتهام به مدیریت سایت است را برای من هم ارسال کنید؟؟ شما مدام دم از توهین های مداوم من حرف می زنید ... ممکنه بپرسم برائت نامه آقای ایلیار ؛ عدم توازن و بی طرفی در تایید کامنت خوانندگان توسط ... , قضاوتهای و کامنتهای توهین آمیز و ناآگاهانه جنابعالی را چه باید بنامم؟
4- در مورد اتاق فرهنگ و گفتگو هم واضح و ،،،،،،،،،، می گویید جناب توکلی ... آقای دلیر کردستانی دقیقا به خاطر مخالفت با صحبت من , صدای من را قطع کرد .... دوستی نوبت صحبتش را به من داد , ایشان هم مایک را به من داد و دقایقی پس از آغاز صحبتم مایک من قطع شد ...

باز هم تاکید می کنم چنانچه مدعی هستید که توهینی شده و حقی بر من دارید ؛ شما را به گفتگوی مستقیم دعوت می کنم و نه داستان نویسی به سبک دلخواه خودتان
دوست ندارم , جایی تنهایی از ایرن گلوبال حرف بزنم ؛ برای همین هست که تا اعلام آمادگی خودتان برای گفتگو , منتظر می مانم
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، حامد ایرانی، شما می گوئید: ( .......... نوشته شما بسیار سطحی،غیر علمی و به دور از واقعیات تاریخ معاصر است .......... ) ..........

دوست گرامی، حامد ایرانی، شما می گوئید: ( .......... نوشته شما بسیار سطحی،غیر علمی و به دور از واقعیات تاریخ معاصر است .......... ) دوست گرامی، من نمی توانم به کسی بگویم که به زور نوشتار مرا ژرفی، علمی و بر پایه واقعیت بداند! هر کس دیدگاهی درباره یک نوشتار دارد و دیدگاه شما هم این است! دوست گرامی، در ارزیابی هر پدیده ای باید فراگیری را ببینیم نه جُزانش را ! من هم در ارزیابی فراگیر گفته ام که ( .......... در سرتاسر جهان هنگامی که رژیم هائی گندکار و گندخیم و زورگو و ناکارآمد و ستم پیشه بر یک سرزمین فرمانروائی کنند کسانی پیدا شده و خواستار جدائی بخشی از خاک آن سرزمین می شوند .......... ) ********** دوست گرامی، حامد ایرانی، از بنگلادش سخن گفته اید، پاکستان خاوری ( بنگلادش کنونی ) برای گندکاری های فراوان رژیم دیکتاتوری و فاسد پاکستان در آن زمان جدا شد نه برای فرهنگ و زبان! پس چرا در فیلیپین کنونی که از چندین آبخوست برپا شده است و بیش از صد زبان و گویش در آنجا کاربرد دارد کسی خواهان جدائی نیست؟ ********** دوست گرامی، حامد ایرانی، جدائی سوئد و نروژ بیش از صد سال پیش و در سال ۱۹۰۵ رخ داد نه زمان کنونی! زمینه آن نیز زورگوئی ها و دیکتاتوربازی های رژیم سوئد بود نه فرهنگ یا زبان! اما در زمان کنونی مرز میان سوئد و نروژ جز مرز نمادین چیز دیگری نیست و مرز میان سوئد و نروژ از میان رفته است! ********** دوست گرامی، حامد ایرانی، جدائی چک و اسلواکی هیچ پیوندی با زبان و فرهنگ ندارد و برای افت و خیزها و دگرگونی های برخاسته از فروپاشی رژیم شوروی پیشین و کشورهای پیمان ورشو پیشین بوده است. زبان چک ها و زبان اسلواک ها هم ناهمسانی چندانی باهم ندارند و در زمان کنونی مرز میان چک و اسلواکی کمابیش از میان رفته است و سخن از یکپارچگی دوباره این دو کشور می رود. ********** دوست گرامی، حامد ایرانی، دیکتاتوری نژادپرست و ستمگر و خونریز به نام اسلوبودان میلوشوویچ با ستم های فراوانی که کرد یوگوسلاوی را تکه پاره کرد نه فرهنگ و زبان و دین! ناهمسانی فرهنگی و زبانی و دینی در بسیاری از کشورها هست اما در سایه رژیمی که با خردورزی کشورداری می کند کسی خواهان جدائی از چنین کشورهائی نیست. ********** دوست گرامی، حامد ایرانی، رویدادهای بخشی از کانادا به نام کبک در پیوند با چهل سال پیش و برای بیکاری و گرانی و تورم بوده است و اکنون چیزی به نام جدائی خواهی در کبک وجود نداشته و از میان رفته است. ********** دوست گرامی، حامد ایرانی، چیزی به نام تجزیه شدن بلژیک را آن هم برای زبان و فرهنگ برای نخستین بار من از شما می شنوم و چنین چیزی تا آنجا من می دانم وجود ندارد! ********** دوست گرامی، حامد ایرانی، شما می گوئید: ( .......... خواست جدائی کاتالان ها از اسپانیا فقط بر سر زبان و فرهنگ است .......... ) دوست گرامی، کسی اگر تاریخ اسپانیا را خوانده باشد می داند که رژیم ژنرال فرانکو بر اسپانیا یکی از سیاهترین رژیم های دیکتاتوری در اروپا است. ژنرال فرانکو ناسیونالیست بود و برای رهائی از بیداد و ستم ژنرال فرانکوی ناسیونالیست زمانی جنبش جدائی خواهی در بخشی از اسپانیا به نام باسک پیدا شد. پس از مرگ دیکتاتور اسپانیا این جنبش نیز نخست کم رنگ شد و سپس از میان رفت. هم اکنون نیز گروهی از کاتالان ها ( نه همه آنها ) به گونه ای شل و ول سخن از جدائی بر زبان می رانند که این سخنان نیز برای آن است که رژیم خوان کارلوس پادشاه اسپانیا نتوانسته است برای کاتالان ها آسایش و پیشرفت اقتصادی را مانند کشورهای دیگر اروپائی به ارمغان بیاورد. ********** دوست گرامی، حامد ایرانی، جنبش های جدائی خواهی در سرتاسر ایران چه زمان رژیم پهلوی و چه زمان رژیم آخوندی ریشه در دیکتاتوری و ستم های این رژیم ها دارند نه فرهنگ و زبان.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ونداد اولاد اعظمی / تصمیم گرفته بودم که این بار هم ، پاسخ اتهامات رنگارنگ تو را ندهم؛ خوب نشد .....این چند کلمه را نه برای رفع اتهام بلکه احترام به کاربران ایران گلوبال می نویسم ...برای کسانی که در جریان درگیریهای تو با برادران موحدی و «خبر یک قتل » نبوده اند و علاقمند هستند از نوشته مبهم و رمز الود تو سر در بیاورند ..:1_ « کلاه» گشاد نبود ؛ بلکه «کلاه قرمزی» بود و منهم سر کاربر سایت قیرمیز را« کلاه» نگذاشته بودم و موضوع کاربر مورد اشاره تو مربوط به «سایت قیرمیز» بود ...بنابراین زبطی به کاربران ایران گلوبال نداشت ..

آری موضوع مربوط به دعواهای شمابا برادران موحدی بود و داستان کشته شدن فردی به نام «ناصر خانزاده »که تو می گفتی « او زنده است» و آنان یعنی هویت طلبان اذربایجانی + برادران موحدی ادعا می کردند « او را وزرات اطلاعات رزیم کشته است» .این دعوا ها از انجا که مربوط به اذربایجان بود به «سایت قیرمیز» هم کشیده شد و براداران موحدی در سایت قیرمیز هم با 11 ای پی در این سایت و همچنین چندین IP های متعدد خود در سایت «بالاترین» علیه من و سایت ایران گلوبال جو سازی کرده بودند و من هم چاره ای جز دفاع از خود نداشتم چرا که ماجرا اساسا ربطی به من نداشت در ان تاریخ(10 تا 21 دسامبر 2012 ) در مسافرت بودم و مسئولیت سایت عملا بعهده اژدر بهنام بود... شما عضو مدیریت ایران گلوبال بودید و برادران موحدی جزو کاربران سایت بودند... حقیقت این است که ابتداد بخاطر این که ضربه ای متوجه ایران گلوبال نشود سعی کردم در این دعوا و درگیری بی طرفانه برخورد نمایم و شخصا نمی خواستم که هیج کدام از سه نفر شما را از دست بدهم . بنابراین روش بی طرفی را در پیش گرفتم . کاراکتر شخصی شما این است وقتی دعوایی اغاز می شود« دوست و دشمن نمی شناسی » اختلاف تو با براداران موحدی بود ولی شما این دعوها به داخل مدیریت ایران گلوبال بردی .. نه تنها به توصیه های ما برای حل اختلاف گوش ندادی بلکه با همه درگیر شدی.... عدم رعایت پرنسیب های ایران گلوبال از جانب شما ،ما را بر آن داشت که شما همچنان کد سایت را در اختیار داشته باشید ... مدیریت سایت هم دفتر خانه و اداراه نیست که ما بخواهیم حکم اخراج کسی را صادر کنیم . کار دواطلبانه است ، فعالیت نکردن می بایست محترمانه باشد بعبارت دیگر،نمی خواستیم به تو بی احترامی کرده باشیم. آری پرنیسب های ما این است که در داخل و بیرون ایران گلوبال دعوا راه نیاندازید چرا که قادر بودیم که مشکل پیش امده را بشکل دوستانه حل و فصل کنیم. بنابراین جنابعالی یک پای «آتش» بودید و برادران موحدی هم پای دیگر «آتش». از سوی دیگر در بحث و گفت گو در سایت قیرمیز من از جمله به همشهری گری و هم ارگانی با شما متهم شده بودم و اینکه در این دعوا جانب یکی از اعضای مدیریت(یعنی جانب ونداد) را گرفته ام ... خوب منهم پاسخ دادم که ونداد اولاد اعظمی دیگر عضو مدیریت سایت ایران گلوبال نیست. شما و برادران موحدی همچنان از حق مطلب گذاری در سایت برخوردار بودید. جنابعالی یک روز بعد نوشته ای حاوی دهها اتهام به اعضای مدیریت ایران گلوبال را در سایت درج کردی... چنین بود که ان کاربر سایت قیرمیز بد براشت کرده بود و به دیگران هشدار می داد که کیانوش توکلی دروغ می گوید و ونداد اولاد اعظمی همچنان عضو مدیریت است... بنابراین از کلاهی که نام بردی همین «بد فهمی» از جانب آن کاربر بود. بنابراین بنده کلاه بر سر ان کاربر سایت قیرمیز _که اتفاقا از تو عمیقا نفرت داشت _ نگذاشتم. 2_ اینجانب دنبال امتیازی در سایت قیرمیز نبودم و حضور من در آنجا تنها پاسخ به اتهامات رنگارنگی بود که برداران موحدی با یازده IP علیه ایران گلوبال، ونداد و شخص من براه انداخته بودند.3_ علیرغم توهین ها و اتهامات رنگارنگ جنابعالی علیه مدیریت، بخاطر قدردانی از زحمات شما بود که تصمیم گرفتیم کد کاربری سایت را در اختیار داشته باشی و مجاز به نقد از ما باشید. حال که این روش ما را هم توطئه قلمدادی کردی؛ اگر دوست نداری کد کاربری را از شما پس می گیریم؟ 3_ در مورد اتاق فرهنگ گفتگو باید به شما یاد آوری بکنم که این برنامه جدا از ایران گلوبال است و کاربران برای صحبت می باید نوبت بگیرند؛ جنابعالی چندین بار خارج از نوبت میکرفون را می گرفتی و ادمین اتاق (دلیر) هم شما را بخاطر عدم رعایت آئینامه پالتاک قطع می کرد. در پایان هم کار به توهین کشید و بن شدید.
نوشته شده توسط: Anonymous

اطلاعات نویسنده در مورد کشورهای ذکر شده در مقاله کلا نادرست است برزویه طبیب

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب، من به عنوان یک ورزشکار قدیمی و یک مربی، به شما میگم که دست از بازار گرمی برای این انتصابات رژیم بردارد که واقعن خودتون رو خراب میکنید. مگر مردم یادشون رفته که در یکی از همین انتصابات قلابی چند سال گذشته، مرحوم ناصر حجازی هم شرکت کردند، ولی چه سود؟ مگر مردم نمیدونند که این ها هر کسی رو که بخواند از صندوق رای بیرون خواهند آورد؟ این شعار های شما کسی رو دیگر فریب نمیده، بس کنید. شما هم مثل بقیه اصلاح طلبان، هنوز در رویای دوران طلایی امام هستید، شرم هم احساس خوبیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

این عکس حداقل مال شش سال پیشه

نوشته شده توسط: Anonymous

انجمن قلم آزربايجان جنوبی همانند ديگر تركان واكراد كتاب سوزان ۲۶آذر ۱۹۴۵ را بياد دارد ولی كتاب های ارسالی ايران به ديگر كشور ها ازقماشی ديگرند.من شخصا وجود مقالات و برتری فرهنگ فارس ها بر ديگر زبانها و فرهنگ ها را غير قابل قبول وتحمل ميدانم . وتوهين به مغول ها و اعراب واكراد وپشتو ها وتركان و... راوقيحانه و نهايت بيشرفی ميدانم.

نوشته شده توسط: Anonymous

من به عنوانه یک آذری نه یک ترک میگم با سر بلندی میگم.
بد بخت این فارس ها که زیره سلطه این ترک ها هستند و تازهه بیشتر هم میخوان عجیب روزه گا ری است نازنین این فارسها که معلو م نیست کی هستند . فارس یعنی برادر های لر ما فارس هستند . آیا این ها که در موساد Mossad اسراییل The Institute for Intelligence and Special Operations . یا FSB) Federal Security Servic (Russia) در روسیه نشستند نمیدونن فارس کی هست آذری کی هست و از همه مهم تر این ترک ها که تا مسکو هم رفتن کی هستند . یک سری هم که از فداییان راست اسلامی ها و فداییان چپ این حرف ها رو با کما ل بی هوویتی و با فرهنگه تخریبی اشان که ثابت شده در طول تاریخ سینه به سینه در نزده ما ایرانی ها غار غار میکنند و تیشه به ریشه این ملاته بد بخت میزند واقع ان که جو ک میگین

من به عنوانه یک آذری نه یک ترک از این آقایان که هی فارس فارس میکنند میپرسم .از زمانی که مهاجمین ترک آ سیا دو ر که همان مغولها باشند
به تحریکه خاجه نظام الملک خلیفه عباسی را در بغداد بر انداختند . این مهاجمین ترک پرچم داره اسلام شدند تا اینگلیس پایا ن داد به حکومته ترک عثمانی ها که از عرب ها هم بدوی تر بودند . ما در این مدت زمانه ٩٠٠ ساله فقط ٥٠ سال خاندانه پهلوی و ١٧سال کریم خانه زند فارس بودند البقی ترک بودند حتا این قزلباش ها حاکم در ایرانه عزیز هم ترک هستند . همین شیعه هم دست پخته شاه اسمعیله صفوی ترکمن است به دستوره واتیکان برا ی ضیف کردن پشته جبهه ترک های عثمانی ها .
دو رود بر ایرانی و ایران و سرزمین مادر من آذر بایجان که در ایران است و بس. درود به زبانه ملی و دیوانی فارسی به امید روزی در مدارس ما زبانه همه اقوامه ساکن تد ریس شو د زبانه ما اقوامه ساکن در ایران ثر وتی و گنجی است بی همتا .
نوشته شده توسط: Anonymous

در تاریخ 13 جولای 2006 برابر با 22 تيرماه 1385 در سی امین اجلاس یونسکو که در شهر ویلنیوس لیتوانی برگزار گردید، کتیبه و نقش برجسته داریوش به شماره 1222 در فهرست ميراث جهاني به ثبت رسید. این اثر منحصر بفرد پس از ثبت تخت جمشید، چغازنبیل، میدان نقش جهان، تخت سلیمان، پاسارگاد، گنبد سلطانیه و بم و منظر فرهنگی آن هشتمین اثر ایرانی است که در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.

براساس ارزيابي ايكوموس و راي اعضاي كميته ميراث جهاني، به دلیل انطباق ویژگی های کتیبه و نقش برجسته داریوش با معيارهای شماره II و III کنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان (1972)، این اثر در فهرست ميراث جهاني به ثبت رسيد این معیارها عبارتند از:

معيار II: نقش برجسته و کتیبه داریوش که به دستور داريوش اول به وجود آمده نشانه بارزي از ارتباطات مهم ارزش هاي بشري در توسعه هنر و نوشتار يادماني است. نمايش نمادين پادشاه هخامنشي در برابر دشمن او گواه سنتي در هنر نقش برجسته های يادماني است كه تاريخ آن به مصر باستان و خاورميانه برمي گردد. هنري كه در دوره هخامنشي و امپراطوري هاي بعدي توسعه بيشتری يافت.

معيار III: محوطه تاريخي بيستون در مسير يكي از اصلي ترين جاده هاي ارتباطي بين ايران )پارس( و بين النهرين قرار گرفته و با كوه مقدس بيستون مرتبط است .در حالي كه شواهد باستان شناختي استقرار انساني در دوران پيش از تاريخ در محل ديده مي شود، اما مهمترين آن از قرن ششم پيش از ميلاد تا قرن ششم ميلادي است. كتيبه بيستون از اين جهت كه تنها متن يادماني شناخته شده هخامنشي است كه يك رويداد تاريخي ويژه يعني برپايي مجدد امپراطوري توسط داريوش اول)كبير( را مستند مي كند، اثري منحصر است .

محوطه جهانی بیستون از اعتباری مضاعف در تاریخ ایران باستان و جنوب غرب آسیا برخوردار است. این محوطه ی تاریخی در مکانی استراتژیک و مسلط بر سر راه مهم اتصال دهنده ی فلات ایران به بین النهرین قرار گرفته و از دوران باستان مورد استفاده بوده است. از دیدگاه تاریخی، محوطه ی بیستون دارای توالی بی وقفه ی باستان شناختی از دوران پیش از تاریخ تا قرن 20 میلادی می باشد. مهمتر اینکه یکی از مدارک قابل توجه تاریخ بشر یعنی نقش برجسته و کتیبه داریوش کبیر که مدرکی کلیدی برای رمزگشایی خط میخی بود در این محوطه قرار گرفته است. در واقع به واسطه ی کتیبه مذکور بود که سر هنری راولینسون کار طولانی و پرزحمت خود را که منتهی به خواندن خط میخی فارسی باستان در سال 1847میلادی شد را آغاز کرد. این کتیبه را ملکه کتیبه های شرق باستان و لوح روزتای آسیا لقب داده اند. این اثر در تاریخ 15/10/1310 به شماره 70 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
.....
دکتراتو بذار در کوزه ابشو بخور اقای آراز سلیمانی!!!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان لطفا" جواب این آیدین ب راندهید. جدی نگیریدش.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آلپر آتاسی، شما می گوئید: ( .......... در هیچ یک از کشورهایی که شمردید و کلا در هیچ یک از کشورهای دنیا تعیض ملیتی مانند ایران وجود ندارد .......... ) ..........

دوست گرامی، آلپر آتاسی، شما می گوئید: ( .......... در هیچ یک از کشورهایی که شمردید و کلا در هیچ یک از کشورهای دنیا تعیض ملیتی مانند ایران وجود ندارد .......... ) دوست گرامی، چرا از تبعیض جنسیتی سخن نمی گوئید؟ به زنجیر کشیدن، خفه کردن و له کردن و سرکوب نیمی از پیکر کشوری به نام ایران یا همان زنان بدتر از تبعیض ملیتی هست یا نه؟ به این بدبختی ها تورم تازنده و گرانی جهشی و هزاران رنج و بدبختی دیگر را نیز باید افزود اما چاره برای برون رفت از این دوزخ چیست؟ بهترین راه نابودی رژیم ولایت فقیه و به روی کار آمدن رژیمی است که با خردورزی کشورداری کند نه با دیوانه بازی های حضرت ایة الله العظمی دیکتاتور! ********** دوست گرامی، آلپر آتاسی، شما می گوئید: ( .......... آمریکا از ۵۰ کشور کوچک تشکیل شده است .......... ) دوست گرامی، آمریکا از گرد هم آمدن پنجاه استان خودگردان ( فدرال ) برپا شده است نه پنجاه کشور! ********** دوست گرامی، آلپر آتاسی، شما می گوئید: ( .......... بخش های مختلف چین هم با وجود خودمختاری هنوز به دنبال استقلال هستند .......... ) دوست گرامی، هنگ کنگ که یکی از بخش های چین است با خواست مردم هنگ کنگ به چین پیوست، ماکائو نیز با خواست مردم ماکائو به چین پیوست، مرزهای هوائی و دریائی میان تایوان و چین هم مرزهای نمادین هستند و رفت و آمد میان تایوان و چین بسیار آسان است، کشمکش برای پیوستن و یا نپیوستن تبت به چین نیز در پیوند با شصت سال پیش است و اکنون از آن کشمکش چیزی بر جای نمانده است. دوست گرامی، چین با دیوانه بازی های خمینی و خامنه ای گردانده نمی شود! در چین از حجاب سیاهی و تباهی و نابرابری حقوق زنان و تورم تازنده و .......... سخنی نیست. پس چرا باید کسانی در چین پیدا شده و خواهان جدائی از چین شوند؟ ********** دوست گرامی، آلپر آتاسی، شما می گوئید: ( .......... در ایران با وجود افرادی مثل شما جهت ماستمالی حقایق هیج امیدی به بهبود نیست .......... ) دوست گرامی، خواهشمندم روشن کنید حقیقتی که من ماستمالی کرده ام چیست؟!
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز "شما" که 34 سال است تصمیم خود را گرفته اید، طبیعی است که مخاطب این یادداشت نیستید. این مطلب برای کسانی نوشته شده است که هدف هایی - چه بسا - پیشروانه تر از شما داشته باشند ولی به هر دلیل در انتخابات 88 هم با مردم ایران همراه بودند و به میرحسین موسوی هم رای دادند و هم راهپیمایی کردند.
یادآوری: سنگ بزرگ علامت نزدن است و... مهمتر از همه «در ضمن توجه داشته باشیم که یادداشت حاضر دارد بر این نکته تاکید می کند که اگر دیگرانی موثرتر وجود داشته باشند، این داستان "حصر" رهنوردِ، میرحسین و کروبی بی موضوع می شود و هنوز صحبت اصلی انتخابات نیست.»

نوشته شده توسط: Anonymous

آقایی که نامتان تبریزی است، در هیچ یک از کشورهایی که شمردید و در کلا در هیج یک از کشورهای دنیا تعیض ملیتی مانند ایران وجود ندارد ایران آخرین کشور آپارتاید در دنیا است/ کشورهای دیگر مانند عراق و ترکیه و افغانستان هم مانند ایران بودند که تغییر کردند یا به تدریج دارند تغییر می کنند ولی در ایران با وجود افرادی مثل شما جهت ماستمالی حقایق هیج امیدی به بهبود نیست
در ضمن امریکا از 50 کشور کوجک تشکیل شده است و اکثر کشورهایی که شمردید نیز .ضعیت مشابه دارند/ بخشهای مختلف چین هم با وجود خودمختاری هنوز به دنبال استقلال ستند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مصطفی دموکراسی یک کالای خریدنی نیست، دموکراسی باید در طرز فکر من و شما ایجاد شود/ هنوز منتسبان به احزاب مرکزگرا ملیتهای ایران را به رسمیت نمی شناسند لذا امیدی به استقرار دموکراسی در ایران وجود ندارد، احزاب ملیتهای ایرانی هم در صورت تلاش جهت برقراری دموکراسی در ایران به سرنوشت مشروطه و ستارخان دچار خواهند شد/ تنها راه چاره تغییر فکری فعالان و روشنفکران فارس است که حداقل اینجانب امید بسیار کمی به آن دارم

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای زمانی، وقتیکه خودتان را جزو اپوزیسیون قلمداد میکنید، کینه و نفرت شما از اپوزیسیون قابل دکر نیست. آخر اگر برادر فرخ نگهدار مدیر عامل یک شرکتی است چه ربطی به خود فرخ نگهدار دارد؟ اگر برادر شما عضو ارشد وزارت اطلاعات است، به شما مربوط میشود و باید شما را هم بر زیر ضرب؟ میدانم که توجیه خواهید کرد و پاسخگو نیستید. چونکه تا به حال در مورد خلافهایی که کرده اید پاسخگو نبوده اید. شما ذره ای احساس مسولیت ندارید. آدرس ایمیل مرا هم از مسولین ایرانگلوبال گرفته اید تا به من جوا بدهید ولی تا امروز هیچ خبری از شما شده است. کمی احساس مسولیت بکنید.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

ناصر جان / عنوان نویسنده را نباید در جای نام نویسنده بگذاری بطور مثال عنوان نیما فرمین را برداشتم و در پائین مقاله گذاشتم.

نوشته شده توسط: Anonymous

اخیرأ باستان شناسان آثار نزدیک بە 7000 سال تمدن در عربستان پیدا کردند و این تمدن قبل از اسلام بسیار جالب است از این نظر اینبار ایرانگراها چە دارند در مورد عربستان بگویند تا حالا ایراةیان مردم شبە جزیرەی عربستان را بیابان گرد، بی فرهنگ، بادیە نشین ، پا برهنە ملخ خوار، سوسمار خور و و میگفتند ولی کشف آثار تاریخی خیلی قب از اسلام در عربستان حکایت از فرهنگی قدیمی میکند کە نزدیک بە 7000 سال پیش مردم این منطقە اسب را رام کردند بە گزارشی از بی بی سی توجە کنید باشد ایرانیان پر مدعا چگونە بە این قضیە بر خورد میکنند http://www.bbc.co.uk/persian/science/2013/03/130301_l93_rd_arabia.shtml

http://www.bbc.co.uk/persian/science/2013/03/130301_l93_rd_arabia.shtml