Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ینی لیک! دفعه پیش توصیه دوستانه کردم کمی خواندن و نوشتن با استفاده از کتاب های سال اول تا پنجم دبستان کار کنی. انگار گوش نکردی، چون باز آمدی نظریات درخشانت را عرضه کنی، خرابکاری کردی و اجتماعی را با همزه نوشتی! ضمناً ناقص الخلقه را هم غلط نوشتی. نکته آخر: با یک نام کامنت بگذار نه با نام های گوناگون چون س. ایرانی و ... نگارش ویژه شما با هر نامی بفرستی مشخص است! خیر پیش!

نوشته شده توسط: Anonymous

مطالب این مقاله در تضاد کامل با "" علوم اجتمائی و جامه شناسی‌ مدرن "" است. مطالبی‌ که از ترشح یک ذهن ساده پسند متعلق به پیش از دوران جنگ سرد را بر روی کاغذ آورده است. فقط به یک مورد اشاره می‌کنم، نویسندهٔ این مقاله میگویند "" راه حل دموکراسی است "" ، در حالیکه در دنیای جهانی‌ شده امروز، """ دموکراسی و ناسیونالیزم خصلت تهدید کنندگی نسبت به یکدیگر "" تولید میکنند. این ویژگی‌ تهدید کنندگی در مورد ایران چندین برابر می‌‌شود چونکه "" ناسیونالیزمی با آمدن رضا خان شروع به تعریف ایران به فارس و زبان فارسی‌ کرد "" از همان بطن تولد چیزی جز """ ماشین سرکوب """ ملل غیر فارس ایرانی‌ نبود. به همین دلیل "" شکل گیری ناسیونالیزم کلاسیک "" در ایران ناقصلخلقه بود، با جهانی‌ شدن و ورود جوامع توسعه یافته به مرحلهٔ """ ناسیونالیزم مدرن "" ماشین سرکوب "" ناسیونالیزم فارسی‌ به شدت زمین گیر شده. اگر در جوامعی

ناسیونالیزم تبدیل به عامل قدرتمندی در پیشبرد دموکراسی در حکومت ملت پایه شد "" در ایران ناسیونالیزم فارسی‌ عامل مهمی‌ در خفقان و عقب ماندگی در بستر جامعه را نهادینه کرد. به همین دلیل، این فرایند در ایران حالت صعودی خواهد داشت و به هیچ وجه فروکش نخواهد کرد.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب محمود، از شما ممنون خواهیم بود اگر نام مشخص و ثابتیی برای خودتان انتخاب کنید و با اسامی مختلف ننویسید تا هم کار ما راحتتر شود و هم اینکه خوانندگان عزیزمان با نظرات یک نفر مشخص آشنا شوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ياد و خاطره عزيزان ملا قاضي محمد و سيد جعفر پيشه وري هميشه به نيكي ياد باد،آنان سمبل اراده و آزادي و آزادگي و برادري آذربايجان و كردستان و روشنايي بخش آينده روشن براي ايران و ايراني بودند.ياشاسين كردستان و زنده باد آذربايجان.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای فرهنگ قاسمی آيا حقيقتا فکر ميکنيد که زبان فارسی زبان ملی غير فارس ها هم است ؟ اگر چنين فکر ميکنيد واقعا اشتباه ميکنيد .بنظر من زبان فارسی زبان اجباری و تحميلی برای ملل غير فارس ميباشد که امروز در خارج از کشور بخاطر نبود اجبار فرزندان غير فارس ها از ياد گيری زبان فارسی امتنا ميکنند و در ثانی جنابعالی نوشته ايد « واقعیت‌ این است که در میهن مازبان پارسی ( دری ) که یکی از زبان‌های بومی ایران محسوب می‌شود، طی تاریخ توانسته است برتری خود را نسبت به سایر زبان‌های بومی موجود در آن مبدل سازد و یک حالت امتیاز گونه برای خود کسب نماید » . لطف کنيد برتری زبان فارسی را بر زبان عربی و يا زبان ترکی بفرمائيد .اگر بلحاظ زبانشناسی بگويد که زبان فارسی مثلا زبان کامل تر از ترکی و عربی است آنوقت فکر ميکنم زبانشناسان خواهند خنديد . بعد از پايان حاکميت اعراب در منطقه حاکمان ترک که به قدرت رسيدند

يکی از دلايل انتخاب زبان فارسی بجای عربی بخاطر نزديکی دو زبان بهم بود که حتی بعضا تنها با نوشتن فعل مسئله را حل کردند . نگاه کنيد بتمامی اسناد و مکتوبات تا زمان حاکميت رضا شاه .و امروز با بيداری ملل تحت ستم ديگر نه شاعر دست يک مثل شهريار نه نويسنده و داستان نويس مثل براهنی را ميتوانيد از بين ملل غير فارس پيدا کنيد يعنی اينکه خود مانديد و اشعار فردوسی که البته تاريخ وزين شما محسوب ميشود و همگی سانسور چی شده ايد که مبدا اشعار فردوسی در رابطه با زنان به بيرون درج کند آخر فردوسی شاعر ملی فارس هاست .
نوشته شده توسط: Anonymous

من مثل شماها نیستم فقط حرف بزنم از تحریم انتخابات من الان دو دوره ریاست جمهوری و دو دوره انتخابات مجلس را تحریم کرده و تا زنده هستم به این رژیم فاسد رای نداده و رای هم نمی دهم من مثل بعضی افراد نیستم که با شنیدن خبر قطع یارانه ها برم رای بدم هم من و هم تمام طایفه ما الان 12 سالی میشه که در هیچ انتخاباتی رای ندادیم......زنده باد آزادی

نوشته شده توسط: Anonymous

بنده با تحریم انتخابات کاملا موافقم.پیشنهاد دارم برای این که شادی مزدوران رژیم را در این دهه فجر به عزا مبدل کنیم در سوگ انقلاب به سرقت رفته مردم ایران توسط روحانیون این ده روز را سیاه بپوشیم. می توان کمپینی هم برای این کار تعریف کرد با عنوان "سیاه جامگان"

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب پروفسور سلیمانی عزیز علیرغم کوتاهی و ایجاز، مقاله روشنگر و جالبی بود به قول هم ولایتی ها ساغول.

بی تردید این قبیل نوشته های پر مایه و ارزنده مشاهیری چون شما در سایت ایرانگوبال مایه دلگرمی دست اندرکاران و خوانندگان این سایت خواهد بود و خود من را هم ترغیب خواهد کرد که این سایت را بیشتر بخوانم مخصوصا اگر از عزیزان دیگری مثل دکتر چنگیز تیمورلو هم - که فکالتی دانشگاه تبریز در باکی است - دعوت شود که به شما بپیوندد و از قلمشان استفاده شودبسیار خوب می شود.

همیشه گفتم باز هم تکرار می کنم که حرکت ملی آذربایجان به جای دو قطب چهار قطب دارد: چنگیز تیمورلو، پروفسور سلیماانی، مئهران بائهارلی و رضا براهنی البته برادران موحدی هم هستند که اگر آنها را هم حساب کنیم می شوند پنج قطب و چه بسا حتی بیشتر.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب داریوش برادری مطلب شما، بدون ورود به "پانویس" را پر محتوا، علمی و آموزنده یافتم. پانویس آن موضوعی جداگانه است که ورود به آن از ارزش مطلب اصلی کاسته است. انتقادی که در یک کامنت به آقای سلیمانی وارد نمودید نیز"با استناد به نوشته های خودتان" نه تنها نمادین به نظر نمی رسد، بلکه نارسیستی است و با دیدگاه های شما هماهنگی ندارد. حتی الامکان مطالب شما را خوانده ام و از خواندشان سود برده ام. امروز که این مقاله را خواندم، آن را بی مناسبت با مطلبی که از اینجانب در تاریخ چهارم ژانویه در سایت اخبارروز به آدرس زیر درج شده است نمی دانم. البته در سایت عصر نو نیز در دسترس است. چنانچه مسئولین ایران گلوبال اجازه ظاهر شدن این کامنت در زیر مقاله شما را بدهند دوست دارم که آن مطلب را بخوانید و نظرتان راجع به آن را برایم بنویسید.
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=50138
موفق باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

بهتر است بدانید که حزب کمونیست گارگری در کانادا و شهر ونکوور که با چهار میلیون جمعیت شهر و و جود قشر بزرگ جامعه ایرانی نزدیک به 420 هزار نفری جمعیت ایرانی مقیم شهر ونکوور موجود است . اما بانی این حزب همان منصور حکمت بود . این حزب در این شهر بعد از دادن آگهی تبلیغاتی در روزنامه ها و دعوت از اقشار مختلف و جریانهای سیاسی وقتی تجمع اعتراضی به مناسبت روز گارگر برگزار می کنند تعداد کل افراد شرکت کننده کمتر از 8 نفر بود که من خود شاهد زنده سال قبل در تجمع بودم که البته با شرکت من تعداد شرکت کنندگان 9 نفر شدیم. گذشته از خجالت و تعداد هواداران این حزب در چنین شهر بزرگی واقعا این تفکرات و با عدم درک خواست ملیتهای ایرانی چه ادعایی می تواند داشته باشد ؟! تازه در درون همین حزب اعضا هم عقیده همدیگر را ارتجاعی یا جاسوس رژیم خطاب می کردند ؟! دشمن مجاهدین خلق و فداییان و تمام جریانات ملی

گرا بودند . لذا صحبت از احزاب مرده و پشت مردگان دیگر هیچ اهمیتی ندارد .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای فرهنگ قاسمی : بعد نود سال قتل عام نژادی و سرکوب در 1324 در آذربایجان و قتل 25 هزار فدایی دمکرات و هزاران کرد و قاضی محمد و کتاب سوزان و محو نسخ خطی ترکی و کردی از تابخانه های تبریز و زندان و تبعید و بعد باز در اوایل انقلاب 1357 اعدام دسته جمعی کردها و کردستان و ترکمن صحرا وعربسان اهواز و واقعه جنبش خلق مسلمان آذربایجان و محو آثار باستانی ملل و تغییر نامهای شهرها روستاها و جعل و تحریف تاریخ ملل غیر فارس در یک جا و بعد در عرض این سی و سه سال چاپ و نشر کتاب و سی سال صرف بودجه و هزینه و ارسال کتاب و ...به افغانستان و تاجیکستان و بازسازی مقابر رودکی و شاعران پارسی گوی با میلیاردها دلار و غیر قابل باور و ترویج نژادپرستی تمام و عیار در جهان بر علیه ملت ترک و کرد وعرب و بلوچ شما آقای فرهنگ قاسمی مقاله علمی روشنفکرانه نوشته و با تمام بی خیالی نسبت به جنوساید فرهنگی نژادی زحمت کشیده

و پیشنهاد می دهید که که بیش از 50 میلیون غیر فارس هم می وانند زبان و تاریخ محو و تحریف و جعل شده و نوشه شده از سوی اربابان یهودی و انگلیسی را با ضوابط و مقرراتی در مدارس بیاموزند. ای آقای محترم شما دیر تشریف آورده اید ما کردها و ترکهای آذربایجان جنوبی به همراه عرب های مظلوم خوزسان و بلوچستان محروم از شما اجازه نمی خواهیم . ما دولت ملت خود را یا در داخل ایران به صورت سیستم فدرال تششکیل خواهیم داد یا استقلال خود را مطلقا خواهیم گرفت . در غیر این دو راه ایران.... تمام و کمال به لبنان و سوریه و عراقی دیگر تبدیل خواه....د تا در روی خرابه های کشور ایران امپراطوری خیالی خود را ادامه دهید و تازه اگر بتوانید با صد سال عقب ماندگی همان خرابه ها را بازسازی کنید.
زنده باد ملل تحت ستم کرد-ترک-عرب-بلوچ-ترکمن-لر-طالش
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام
آقای بنی صدر دارای تاریخ تولید 1357 و تاریخ انقضای مصرف چند سال بعد از انقلاب هستند.

البته شاید هنوز در بین عده ای طرفدار داشته باشد اما ملل ایرانی به دنبال حقوق خود هستند و نه حرف های تاریخ مصرف گذشته!
نوشته شده توسط: Anonymous

به به عجب ادبیات نابی دارد این سهند یا همان نظمی افشار ،ایران گلوبال تبدیل شده به کانون غده ای‌ها و حاسدان

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ایرانخواه گرامی، معنای « شماها» «شما» نیست. شما ها به یک سری آدمها دلالت میکند . منظور از شما ها، شمای نوعی و گروهی از روشنفکرانی ست که موافق « سیاست یک زبانی » هستند. من از آرزوی نیک شما خوشحالی خود را بیان نموده ام. مخالف بودن را حق دیگری میدانم و به آن احترام میگذارم. برایم چیز عجیب و ناپسندی هم نیست. در متن مقاله از شهروند عادی سخن نگفته ام. و به آنها هم نپرداخته ام که موضوع جداگانه ایست. شونیسم در سیاست و فرهنگ روشنفکران فارسی زبان خیال نیست بل یک چیز عینی ست. در متن هم نمونه هایش هست. و توضیح داده شده است. موضوع مقاله برخورد به روشنفکران از هنگام اجرای سیاست یک زبانی در ایران است. مسایل پیش از آن مبحث دیگریست و خارج از موضوع مورد بحث. شما نویسندگان دوره پهلوی را آورده بودید که پاسخ داده شده است.من دوره ی پیش از این سیاست را دوران اجبار نه نامیده ام.

فارسی نویسی عده ای انگشت شمار دلیلش « رساندن پیام » به روشنفکران دوره مشروطیت بود که عمدتاً به زبان فارسی تسلط داشتند. میزا علی اکبر صابر شاعر معروف به ترکی مینوشت. آخوند زاده به دو زبان ترکی و فارسی آثارش را نوشته است. اینها مسایل خارج از موضوع نوشته من است.و هیچ ربطی به « انتخاب و علاقه ی آزادانه » ندارند . این چیزها تنها در یک جامعه و محیط دموکراتیک ممکن است. در جامعه پیش از مشروطیت نیز چنین چیزی نبود. ابداً موضوع «دشمنی با فارسی زبانان و زبان فارسی» مطرح نیست و چنین چیزی نادرست است. مسئله ی تنفر در رابطه با « اجبار» و « قدغن» بودن آمده است. این مقولات ایجاد تنفر کرده و میکنند. وگرنه انسانها و زبانها شایسته ی علاقه و محبت و مهربانی هستند. انسان و زبان بی تقصیر است و تنها تقصیر متوحه یک « سیاست غیز انسانی و ناقض حقوق بشر است» یعنی سیاست تک زبانی و نفی موجودیت مردمان گوناگون. فارسی یاد گرفتن به خاطر « احتیاج» است. ولی « یاد گرفتن زبان مادری به خاطر علاقه است» این دو- چیزهای جداگانه ای هستند . هدف روشنگران آذربایجانی ترکیب این دو -مسئله احتیاج و علاقه -حول محور زبان مادری ست. از اینرو هم خواست «تحصیل از کودکستان تا دانشگاه به زبان مادری» را مطرح کرده و قصد دارند که در سرزمین خود آنرا به صورت دولتی اجرا کنند تا کسی مجبور نباشد از روی « احتیاج» فارسی یاد بگیرد. به جای آن- اگر خواست از روی علاقه به دنبال آن برود.این «احتیاج» که موجب اسارت انسان است رازش برای روشنگر آذربایجانی گشوده شده است. به قول معروف آنچه شیران را کند روبه مزاج- احتیاج است ، احتیاج است، احتیاج. این احتیاج افسانه سرایی نیست یک واقعیت تلخ و دردناک است و حتی بالاتر از آن یک فاجعه است. ضروریست که به این فاجعه پایان بدهیم و خواهیم داد.نوشته اید : « مگر می شود در منطقه پهناوری که اکثریت عظیم آن زبان مادری ترکی دارند میلیون ها دانش آموز و دانشجو و کارمند را با زور وادار کرد به فارسی بگویند و بنویسند؟! تازه توسط آموزگاران و استادان و مدیرانی که خودشان هم آذری هستند؟!» بله متأسفانه به « زور» این کار را کرده اند. بیش از 80 سال است. هر وقت هم « نه» گفته ایم « به خاک و خونمان کشیده اند»! تاریخ گواه این خونریزیهاست. سخن شما نشان میدهد که آشنایی مقدماتی با سیاست« قدغن بودن زبان مادری در ایران» را ندارید. بهتر است اندکی در این مورد مطالعه کنید. ما در داخل آذربایجان خیلی راحت خود را «ترک» مینامیم. و میگوییم زبانمان هم « ترکی» ست . منظورم مردم عادی هستند. اینکه دیگران ما را آذری یا چیز دیگر مینامند به ما مربوط نیست. البته این « ترک» و ترکی فاقد بار ایده لوژیک ناسیونالیستی ست . « ترک» به معنای ناسیونالیستی مقوله دیگری ست. رجوع شود به نوشته های آ.ائلیار. درست است مانع اصلی دیکتاتوری حاکم است. اما مردمان گوناگون ایران مانع «فرعی» هم دارند. آنهم « مدافعان سیاست تک زبانی ست.» و «فرهنگی» که این سیاست را تأیید میکند.نوشته اید مانع حکومت است« نه چند روشنفکر تبعیدی که جانشان را برداشته و گریخته اند و دستشان به هیچ جا بند نیست.مضحک است که گرگ های حاکم را رها کرده اید و حقوق قومی خود را از این ستمدیدگان طلب می کنید!». کسی از روشنفکران تبعیدی یا زندانی یا زندانی در زندانی به بزرگی ایران، « حقوق» خود را نمیخواهد بل « احساس مسئولیت» و « حمایت فکری» میخواهد. اگر این روشنفکران به جای نقد « سیاست تک زبانی» از آنهم حمایت کنند روشن است که زیر سئوال میروند و باید هم بروند. روشنفکر لازم است توضیح بدهد که «در کدام سمت ایستاده است». و این هیچ ربطی به زندانی سیاسی و تبعیدی بودن آنان ندارد. زندانی و تبعیدی بودن ما را از مسئولیت بری نمیسازد. «قوم پرستی» و مانند اینها برای من مطرح نیست. مسئله « کسب حقوق همه جانبه است» . مانع اصلی که « حکومت» باشد و همیطور موانع فرعی که « مدافعان سیاست تک زبانی و فرهنگی» باشند لازم است راه را برای اداره غیر متمرکز ایران باز کنند. این نیز درست است که راه کسب حقوق کجراهه های ناسیونالیسم و سوپرناسیونالیسم و غیره هم دارد. که روشنگران راه به این مسایل نیز می پردازند. «جنبش حقوقی مردمان گوناگون ایران» در عرصه نظری با سه مانع میرزمد: « حکومت- ناسیونالیسم خودی - و ناسیونالیسم غیر خودی».
نوشته شده توسط: Anonymous

با درود بر شما دوستان عزیز که هر کدام به نوعی سعی در روشنگری دارید.
ضمن احترام به اندیشه های گوناگون و تنوع متدهای رفتاری، ذکر چند نکته ضروری است. بیشتر از نصف جهان بصورت رسمی و غیر رسمی در سیستم فدرال زندگی می کنند و پررنگ ترین دمکراسی ها در کشورهای فدرال مشاهده می شود . دوم اینکه بر فرض اگر از دریچه ی مارکسیستی به مساله ی ملیتها نگاه کنیم، مارکس و لنین نیز در کشورهایی که چند ملیتی هستند، سیستم فدرالی را مطلوب ترین سیستم برای جامعه می دانند و کسی که خود را وامدار و رهرو مارکس و لنین می داند از اندیشه و موضع آنان آگاه است. فدرالیزم راهکاری برای تمرکز زدایی قدرت و رشد و شکوفایی جامعه از نظر اقتصادی و فرهنگی است. سیستمی که در آن هویتها و فرهنگهای گوناگون موجبات رقابت برای ارتقای فرهنگی را فراهم می سازند و در این کشاکش اقتصادی - فرهنگی درصد خطا بنحو چشمگیری کاهش می یابد.

دوستان عزیز وقتی نویسنده ای مطلبی را می نویسد بخوبی آگاه است که نظریه و اندیشه ی او ماندگار خواهد بود و حتی پس از مرگش ممکن است مورد تحلیل و آزمایش واقع شود و این نکته شامل آقای منصور حکمت نیز می باشد. توجه به ملیتها و حتی اقلیتهای فکری و آیینی مبین انسان محوری است، انسانی که آزادانه می اندیشد هرچند که اندیشه ی او مقبول اکثریت نباشد و توجه به این مهم راه اصولی احترام به انسان و ارزشهای انسانی است. انسانها را نمی توان مانند میوه درون سبد چید بلکه انسان اختیار دارد و هویت خود را بیانگر وجودش می داند. اکثر فعالان و کنشگران سیاسی متاسفانه به جای محور قرار دادن اجتماع و تلاش برای ارتقای واقعیت جامعه به سمت آزادی و اختیار بیشتر سعی در همشکل نمودن و همراهی جامعه با اندیشه ها و ایده آلهای خود را دارند بی آنکه بدانند دور کردن و قطع تعلقات جامعه با هویتش زمینه ساز بی هویتی و هرج و مرج در جامعه خواهد شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

... ج.ا در قرن ۲۱ ماهیت شیعه خود را به نمایش گذاشته....در این خبر ویرایشی از سوی مدیریت ایران گلوبال صورت نگرفته و ما همانگونه خبر اصلی را منتشر میکنیم:....جای بسیار خوشوقتی است که ینگونه است....

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام. آقای نوری حمزه استان خوزستان که شما به علت عقاید تجزیه طلبانه آن را اهواز میگویی,بخشی جداناپذیر از ایران است و خواهد بود. در استان خوزستان به غیر از عرب زبان ها,فارس ها و لرها هم زندگی می کنند.ولی شما و امثال شما همیشه خوزستان را عرب نشین معرفی می کنی.شهر اهواز نیز ترکیبی از عرب,لر و فارس است.

نوشته شده توسط: Anonymous

ای آللاه بیزی بو فارسلارن الینن قوتار ترجمه دری خدایا ما را از دست این قوم پارس خلاص کن

نوشته شده توسط: Anonymous

فرصت طلبان؛ دگم اندیشان و حقایق را به نفع اهداف ائدولوژیک شان وارونه جلوه دهنده گان؛ همه و همه؛ همه جا و در تمامی جریانات هستند. اما اگر خط فکری یا جریان سیاسی اجتماعی دارای خطوط و چهارچوب های مشخصی باشد هیچ کدام از اینها موثر واقع نخواهند شد. طبیعتا طرز فکر انسانها می تواند عوض یا اصلاح شود. همه مثل مصداق این مثل " سخن مرد یکی است " نیستند که حتی اگر اشتباهاتی را در خط فکری یا ائدولوژیک خود یافتند دگم اندیشانه بر آن پا فشارند. طبیعتا این اصلاح و تغییر نیز چهارچوبی دارد و هر روز به شکلی در آمدن ها و تغییرات 180 درجه ای جای کمی تامل دارد. ولی نمی توان انسانها را صرفا به جهت تغییر عقیده مجرم تلقی نمود یا مشکوک شد مگر اینکه در این زمینه دلایل منطقی وجود داشته باشد.
از طرف دیگر مهمتر از همه این است کسانی که دارای افکار سیاسی و فعالیت سیاسی هستند بهتر است شفاف با و با نام و نشان خود بنویسیند

خصوصا اگر در داخل ایران فعالیت ننموده و خطری بالفعلی آنها را تهدید نمی نماید. چون کسانیکه با نام مستعار فعالیت می نمایند به سادگی می توانند هویت خود را عوض نمایند؛ بدون آنکه زیر ضرب قرار بگیرند و بازخواست شوند. از طرف دیگر بالطبع در مورد نوشته ها و عملکردهای خود نیز مسئول نخواهند بود و باز خواست نخواهند شد.هر از گاهی شاهدیم که اسمهای مستعار رشدی قارچ گونه پیدا می نمایند و نوشته هایی تخمینا با مذمون واحد از سوی ده ها اسم مستعار نوشته می شود. یعضا به طورمعجزه آسا با خود مکاتبه نیز می نمایند!... / البته شاید اگر این فرصت طلبان مورد نظر در دفاع از پان ایرانیزم یا اینتر ناسیونالیزم فارس محور؛ بر علیه هویت و زبان تورکی آذربایجان می نوشتند شاید کسی کاری بکارشان نداشت چرا که در آن صورت روشنفکر؛ فرهیخته؛ انسان دوست؛ دموکرات جدیدا "برابری خواه" تقدیم می شدند. لذا مشکلات فراتر از فرصت طلبی احتمالی ( نظر به نظر نویسنده) است و اگر بخواهیم مته به خش خاش بگذاریم سخن به درازا می کشد .... .
نوشته شده توسط: Anonymous

امشب هم طبق قولم به اندازه یک ربع ساعت برایت کامنت می نویسم. من به پایندگی ایرانت کار ندارم درد من اینه که این پایندگی ایران شما چقذر باعث عقب ماندگی آذربایجان من شده است.

از کدام تاریخ حرف می زنید تاریخی که به حذف ملت آذربایجان تلاش می کند و یا می خواهد با رنگ و لعاب راسیستی فارس ان را بشناساند.از تاریخی که به خون تک تک امثال من تشنه است. تاریخی که در 21 آذر 1325 یک قتل عام و نسل کشی در آذربایجان راه آنداخت . از 6 میلیون آذربایجانی 500 هزار نفر به اشکال گوناگون قربانی شدند. تاریخی که خواهان برتری ملت فارس بر دیگر ملتهای غیر فارس هست. در خرابه ای تحت عنوان ایران تاریخ را نمی نویسند ، تاریخ را خلق می کنند. با یونجه خوردن و مشروطه گرفتن مجاهدان. با مثله شدن و روی نردبان گردیدن در شهر خیابانی ها.با اهانت شنیدن و به جنگ عراق رفتن باکری ها. با هارای هارای من تورک گفتن در خرداد 1385. با شکنجه در زندانها و بیدادگاههای راسیسم. چشم و گوشتان را خوب بر روی جنایتهای گذشته و حال بسته اید. هر روز بدون استثنا خبر دستگیری فرزندان آذربایجان توسط رژیم را می شنویم. ولی از مدافعان به اصطلاح حقوق بشری همچون شیرین عبادی و... خبری نیست. سکوت حقوق بشرانه می ورزد. هر موقع کامنت نوشتی و بعد 24 ساعت جوابش نیامد ، بدان که من رفتم اب خنک بخورم از دست راسیستهای فارس + بنیادگرایان دینی.
نوشته شده توسط: Anonymous

جالبه که هنوز از خواب خرگوشی بیدار نشده اید و در عالم خواب و بیداری حرفهای امثال دیاکونوف را تکرار میکنید که خود در کتابش تناقضات فراوان آورده است. از احترام به ملیتها در دوره کوروش یا داریوش میگویید که هیچ نشانی از این احترام به انسانها نه قبل از آن و نه بعد از آن سراغ ندارید حتی در خانواده این آدم جعلی. و اوج جعلیات شما کندن کانال سوئز توسط ایرانیانی است که هیچ توجیه فنی اقتثادی و نظامی برای آن نداشتند حتی کشتی برای عبور از این کانال نداشتند مگر بخواهند در کنار آن کاخی بسازند و حرمسرایی و .... البته از شماها که کتاب زرین کوب را که فقط به درد خواباندن بچه میخورد مقدس میدانید همین انتظار بیشتر نمی رود. اما در آخر معلوم نیست این ملت قوی از نظر فرهنگ و ارتش و ... چرا اینهمه مغلوب اسکندر عرب مغول افغان و در آخر هم انگلیس خرفت شد و بحرین را از دست داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار گرامی، با اینکه من به صراحت گفتم آرزوی امکان آموزش به زبان مادری برای همه اقوام ایرانی را دارم، باز فرموده اید: "چرا شماها با این مسئله مخالف هستید. آیا عمل ما مخالف حقوق بشر است یا عمل شما؟ شما هم فارسی را پیشنهاد کنید ببینید آیا رأی میاورید یا نه. " ! به نظر می رسد شما دنبال "مخالف" می گردید! نه تنها من که هیچ شهروند عادی فارسی مخالفتی با کاربرد زبان های قومی ایرانی ندارد. شوونیسم فارس مورد ادعای شما موجودی خیالی است. ضمناً طالب اف، آخوند زاده ، میرزا آقا تبریزی همچون بسیاری دیگر از فارسی گویان بزرگ آذربایجان همه در دوران پیش از پهلوی می زیستند که شما دوران اجبار به فارسی نویسی می نامید. از اینکه گفتم از واقعیات جامعه دورید نرنجید. از آنجا که خود خویشاوندان و آشنایان آذری فراوان دارم و با آنان در ارتباط هستم از نزدیک می بینم که این دشمنی با فارس و زبان فارسی که به آذری ها نسبت

داده می شود دروغی بیش نیست. بر عکس، اکثریت بزرگ هم میهنان آذری خواهان آمیزش بیشتر با فارس ها بوده بویژه پیگیرانه تلاش می کنند فرزندانشان فارسی را به نحو احسن فرا گیرند. افسانه سرایی نکنید! مگر می شود در منطقه پهناوری که اکثریت عظیم آن زبان مادری ترکی دارند میلیون ها دانش آموز و دانشجو و کارمند را با زور وادار کرد به فارسی بگویند و بنویسند؟! تازه توسط آموزگاران و استادان و مدیرانی که خودشان هم آذری هستند؟! باور کنید که بسیاری از هم میهنان آذری به ویژه قشر دانش آموخته که آگاهی تاریخی دارند خود را آذری می دانند نه ترک. اینها را تنها برای این می گویم که شاید کمک کنند از دریچه دیگری هم به موضوع بنگرید وگرنه چنانکه گفتم خود پشتیبان آزادی آموزش به زبان مادری و رسانه های قومی هستم. مانع رسیدن به حقوق انسانی و اجتماعی و قومی ایرانیان رژیم حاکم است که همه قدرت سیاسی و نظامی و اقتصادی کشور را قبضه کرده نه چند روشنفکر تبعیدی که جانشان را برداشته و گریخته اند و دستشان به هیچ جا بند نیست. مضحک است که گرگ های حاکم را رها کرده اید و حقوق قومی خود را از این ستمدیدگان طلب می کنید! چنانکه خود به درستی یادآوری کردید، مسئولیت شما به عنوان یک روشنفکر اهل رسانه سنگین تر از دیگران است. تلاش نکنید نیرو هایی را که باید برای نابودی اهریمن جمهوری اسلامی بکار روند به بیراهه فوم پرستی رهنمون شوید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بنی صدر کمی خوش خیال تشریف دارید. ایران ملک مشاع نیست و هر ملتی از ملل ایران در جغرافیای سرزمینی خود حق تعیین سرنوشت خود را دارد و بر اساس رای ملتش در مورد آینده سیاسی اش تصمیم می گیرد. این بدین معناست که توی فارس نمی توانی در مورد استقلال آذربایجان یا ماندش در ترکیب ایران مداخله و به حقوق حقه من آذربایجانی تجاوز نمایی! که اگر این حقوق را به رسمیت نشناسی جنابعالی متجاوز و زورگو محسوب می شوی نه من! و در چنین صورتی جواب زور را طبیعتا با زور دریافت می نمایی و این یعنی آنچه در یوگوسلاوی گذشت. در ضمن از کی ملل ساکن در جغرافیای ایران داوطلبانه زندگی در کنار یکدیگر را پذیرفتند!؟
در آینده ای نزدیک اسکاتلند در انگلستان و کاتالان در اسپانیا تکلیف خود را مشخص خواهند نمود و ملت آذربایجان و سایر ملل در ایران نیز در این مورد از شما کسب اجازه نخواهند نمود. هر زمان خواستی و توانستی جلوگیری کن !

ولی بدان و تردید نکن؛ که ما عاشقانه از وطن مان آذربایجان؛ هویت ملی و حقوق انسانی مان دفاع خواهیم نمود.
خوش باشید .....
نوشته شده توسط: Anonymous

اگرکه

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود ۸ ماه پیش در این مورد افشاگری شد
http://www.azadegi.com/link/2012/05/26/208234

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای روشنفکر و مترقی،اینکه در اروپا مرزها را برداشته اند و به هم نزدیک شد اند درست،اما هیچکدام از کشورهای مذکور،زبان و فرهنگ خودشان را به دیگران تحمیل نکرده اند.حتی در کشورهایی مثل بلژیک،سویس،المان و ....که به شکل فدرال اداره میشوند،هر بخش و منطقه از زبان و فرهنگ خودش تحت حکومت مرکزی زندگی میکنند،و مثل مدعیان دموکراسی و منشور کورش در ایران(مشخصا فارسها) زبان و فرهنگ خود را به دیگران تحمیل نمیکنند.این تفکر که وحدت یک کشور به این است که همه به یک زبان بخوانند،بنویسند و سخن بگویند،علاوه بر اینکه تفکری ارتجاعیست،بلکه با قانون افرینش هم منافات دارد.چه برسد به قوانین حقوق بشر.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای کرمی، اینکه خامنه ای، رفسنجانی، احمدی نژاد و.... و کل رژیم جمهوری اسلامی برخلاف منافع ملی هستند و کل ایران را ویران کرده اند و برباد داده اند، حرفی نیست و همه اپهر من الشمس است و هر روز همه آنرا میگویند و تکرار میکنند. آنچه که در اینجا به راسیسم و بیماری شما مربوط میشود، ربط دادن همه اینها به تبار خامنه ای است. به این ترتیب شما تبار خامنه ای و کل هم تباران آنها را جنایتکار میدانید. مقاله طولانی شما چیزی برای نقد ندارد که کسی بخواهد آنرا نقد کند. در کلیت مقاله، شما توضیح واضحات داده اید و فقط در قسما تبار ستیزی هست که مقاله شما قابل نقد است. دراینکه بیماری شما در فردای جمهوری اسلامی و با برقراری یک <جمهوری فدرال (اجرایی) و دمکراتیک سکولار مطابق با حقوق بشر که در آن همهء شهروندان ایرانی از هر قوم قبیله و باور با برخورداری از حقوق فردی و شهروندی با احترام متقابل و

در کمال امنیّت و عزت و سربلندی و استاندارد زندگی خوب،> درمان شود، شک دارم. فکر میکنم که شما در آنروز هم دست از تبارستیزی خود برنخواهید داشت و برای بیرون راندن ترک تباران از ایران و یا اگر لطف کنید، در جمع کردن آنها در استان اردبیل خواهید کوشید، اگر نگویم که در نابودی آنها و ایجاد جهنمی سوزان برای آنها. چه خوب میشد اگر شما در این مقاله بلند و طولانی، این بیماری خود را بروز نمیدادید ولی چه میتوان کرد، این بیماری شما را راحت نمیگذارد و به شکلی باید آنرا نشان دهید.
نوشته شده توسط: Anonymous

مسخره ترین عبارتی که تا کنون شنیده ام،همین عرب ایرانی بوده.ایرانی،ایرانیه،عرب هم عرب،من نمیدونم بعضیها این الفاظ مسخره را از کجا... میارن.بابا،عرب، عربه،ایرانی هم ایرانیه،با این تفاوت که ایرانیها چون اشغالگر هستند وتمام ثروتشان از اهوازه، نگرانیشون اینه که مبادا این سرزمین که زمانی مستقل بوده،از دستشون بره و به گدایی بیفتن.حالا سوال اینجاست،که اگر عربهای اهواز ایرانی هستند،چرا در امد نفت صرف تهرانی و اصفهانی میشه،اما الودگی،فقر،بیکاری،اعتیاد،تبعیض فاحش نژادی،محرومیت از استخدام و بکارگیری افراد غیر بومی و محرومیت از تحصیل به زبان مادری،نصیب عربهای اهواز میشه؟چرا باید فارسها زبان خودشون را به کردها،عربها،بلوچها،اذریها و‌ترکمنها تحمیل کنند؟

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای خسرو خضری، .... من برای آزادی مردم میکوشم و مردم آزار نیستم، بیماری راسیستی من هم با برکناری نظم جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنه ای و هاشمی رفسنجانی، با برقراری یک جمهوری فدرال (اجرایی) و دمکراتیک سکولار مطابق با حقوق بشر که در آن همهء شهروندان ایرانی از هر قوم قبیله و باور با برخورداری از حقوق فردی و شهروندی با احترام متقابل و در کمال امنیّت و عزت و سربلندی و استاندارد زندگی خوب، درمان خواهد شد. ...

شما نگران بیماری من نباشید ● هر کسی از هر نوشتاری برداشتی دارد، این حق دمکراتیک شما هم هست که برداشت ویژهء خود را داشته باشید، امّا چه خوب هست که شما انتقادات و یا مطالب در مردود شمردن دیدگاه من را بصورت کتبی بنویسید و در سایت بگذارید، ● من به آنچه در مورد علی خامنه ای و هاشمی رفسنجانی نوشته ام ن گمانی زنی و انشانویسی نیست، بلکه به آن اعتقاد کامل دارم. ● شما در همین دو نمودار نگاه کنید آیا علی خامنه ای رهبر مطلق و خداوند ایران نیست ؟ کدام سیاست خامنه ای و رفسنجانی بسود سرزمین ایران و منافع ملّی ایرانیان هست ؟ لطفأ نام ببرید !!. ● من در مقابل کسانیکه، ناسیونالیسم ایرانی، تاریخ ایران قبل از اسلام، در فروپاشی سرزمین ایران، در تحقیر و خدشه دار کردن تاریخ و فرهنگ ایرانی، در انکار و تلاش در محو و خرابی آثار باستانی ایران به شیوه ای آنهم غیر دمکراتیک بکوشد راسیست هستم و خواهم ماند. امّا در مقابل انسانیّت و رستگاری در برابر، وجدان و سرشت پاک، در برابر اندیشهءِ راسیونال استوار بر گفتار و کردار پندار نیک زانو میزنم ، سپاس از مشارکت شما در بحث
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کرمی! بیماری راسیسم شما را درمانی نیست. شما اینهمه زحمت کشیده اید و آسمان و ریسمان را به هم بافته اید تا بگویید: تمام سیستم سیاسی ایران یعنی مجلس، ریس جمهور و دولت، شوارای نگهبان، تشخیص صلحت نظام، سپاه بسیج و... همه در خدمت خامنته ای هستند و خامنه ای هم به همراه رفسنجانی مغول تبار، انحصارا منافع ترک تباری و مذهب شیعهءِ 12 امامی قزلباش را مد نظر دارند. چرا اینقدر مردم آزاری میکنید! این را در یک جمله مینوشتید و تمامش میکردید. نه خود را اینقدر اذیت میکردید و نه دیگران را. احتمالا در تحقیقات آتی ثابت خواهید کرد که خمینی و احمدی نژاد و رضایی و.... هم ترک تبار هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

بابا این احمدی نژّاد چیه دنیا فقط رفسنجانی واقعا جان

بابا این احمدی نژّاد چیه دنیا فقط رفسنجانی واقعا جان
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

خواننده گرامی؛
1- سپاس از اظهار نظرتان
2- تفسیر خبر از من می باشد و پاسخگو هستم.
3- در تفسیر خبر از تروریسم دفاع نشده است؛ ولی شورش و قیام علیه جباریت می تواند راه حل رهائی از دیکتاتوری در ایران باشد و پشتوانه این نظریه بیانیه حقوق بشر است که از «اقدامات بربرمنشانه ای که وجدان بشریت را عمیقاً جریحه دار کرده است» سخن گفته و تأکید دارد: «حائز اهمیت است که از حقوق بشر به یاری حکومت قانون پاسداری شود، تا انسان مجبور نگردد به عنوان آخرین وسیله، متوسل به قیام علیه جباریت و ظلم گردد». و واقعیت اینست که جمهوری اسلامی بستر این امر را مهیا کرده است.
4- اینکه کشورها، مکتب ها ویا مسلک ها چه نظریه ای در رابطه با "شرورها" دارند موضوع مربوط به انها و منافع شان است؛ برای ما اصل منافع ملت ایران و اجتناب از پایمالی و بی حرمتی به منافع سایر ملل است.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

آنچه که تاکنون حقیقی بوده و من از آقای دکتر نوری علا می شناسم این است که: ایشان همواره همه مفاهیم و محورهای نظریشان را بطرز بسیار تنگ نظرانه و یک سویه در معرض تبادل تفکر قرار می دهند! همانوریکه اینجا: در تفکیک من درآوری هویت، سیاست، و رابطه جداکردن درست و غلط خویش از این دو مقوله، سرآخر شما متوجه نمی شوید که هویت آدم ها بر چه پایه ای ست و سیاست مورد نیاز زندگی واقعی آنها در جامعه طبقاتی در دید ایشان بر چه اصولی بوده، هست و باید باشد. و در نتیجه شما نمی دانید که ایشان برای آینده و برای همین آدم ها با منافع، هویت های مختلف و نگاه سیاسی و اجتماعی شان چه روشی را باید داشت. ایشان هیچگاه جرات و شهامت توضیح هویت طبقاتی آدم ها و سیاست معطوف به هویت اجتماعی؛ آنان را بر نمی تابد! همانگونه که جریان های ناسیونالیست و تندرو چنین می کنند. من در روزهای آینده مقاله ای اتقادی در این مورد خواهم نوشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی، آ.ائلیار، البته زنده یاد ژوبین رازانی معروف به منصور حکمت سال ها است که درگذشته است و در میان ما نیست که پاسخ من و شما را بدهد اما همچنان که در یادداشت پیشن نیز گفتم تیتر این نوشتار نادرست است و بیننده را گمراه می کند! گوینده نمی خواهد از فدرالیسم بدگوئی کند و سخن او ارتجاعی دانستن ناسیونالیسم و قوم پرستی و دیوارکشی های ناسیونالیستی با دستاویز کردن فدرالیسم است نه بدگوئی کردن از فدرالیسم دموکراتیک! همچنان که شما نیز در نوشتارهای گوناگونتان فدرالیسم را ستوده اید و ناسیونالیسم را نکوهیده اید.

نوشته شده توسط: Anonymous

کافر همه را به کیش خود پندارد.میدانستم وقتی صحبت از تاریخ علمی در دانشگاههای معتبر دنیا میشود واکنشتان چیست.پاینده ایران.

نوشته شده توسط: Anonymous

منصور حکمت با نام اصلی اش Zhoobin Razani در يک خانواده ارمنی بدنيا آمده و آنهايی که از نزديک او را ميشناختند ميگويند که او مواضع و تفکر بغايت ضد ترک داشت و در ضمن او کمر کوموله شکست و مبارزه ملی در کردستان را به دشمنی و تا حد درگيری مسلحانه ما بين گروهای مختلف کوموله کشاند و با صراحت ميتوانم بگويم که نام منصور حکمت در بين روشنفکران کردستان مورد نفرت ميباشد و در ضمن حزب باصطلاح کمونيست کارگری که بيشتر شبيه کارمندی ميماند در بين احزاب سراسری به يک جريان مشکوک مشهور است .و از يا نبريم که تاريخ نوشتن اين نوشته ١٩٩٦ ميباشد و با شدت گرفتن مبارزه ملی در آذربايجان خيلی ها مجبور به تغير مواضع در مقابل ملل تحت ستم شده اند

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

فدرالیسم یکی ازروشهای کشورداری دموکراتیک است.و روشی ست مدرن و مورد اسفاده و پیاده شده در یکسری از کشورهای پیشرفته ی جهان که در عمل نیز پاسخ مثبت به مسایل جامعه داده است. آنچه ارتجاعی ست «آمیختن» جنبشهای «حق طلبانه و برابری خواهانه» با ناسیونالیسم وناسیونالیسم افراطی ست.منصور حکمت از تشخیص این«درآمیختگی»عاجز است.پی گیری مقولات«برابری حقوق»و«فدرالیسم» مترقی ست؛ اما درهم آمیختن آنها با ناسیونالیسم کجراهه است. این موضوع درنوشته های آ.ائلیار به گستردگی توضیح داده شده است.ناسیونالیسم مقولات "برابری حقوق وفدرالیسم"را ازمحتوای مترقی خالی کرده ونهایتاً آنرا به بیراهه ی دیکتاتوری و فاشیسم میبرد.شونیسم آریایی ، ناسیونالیسم و« دیکتاتوری پرولتاریا گرایی» توانایی درک «چگونگی» مترقی بودن روش کشورداری فدرالیسم و برابری حقوقی خواهی راندارند.هرجریان فکری به طریقی این چیزهای پیشرفته را ازمحتواخالی میکند

نوشته شده توسط: Anonymous

گویا قرار است اگر نظر کسی با شما مخالف بود درج نشود. بنابراین بسیار خوشحالم که حکومت ایران صدای شما را نمیشنود و اجازه ی پخش آن را نمی دهد. دیدگاه اینجانب و بسیاری دیگر نیستی و نابودی تجزیه خواهانی است که تاریخ گواهی میدهد ایرانیان را به کشتن داده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

منصور حکمت که بود؟..........

.......... قبل از تشکیل حزب کمونیست ایران، کومه له نه تنها نقد عمیقی به ناسیونالیسم کرد ندارد بلکه اساسا بر مبنای سنت های جنبش ناسیونالیستی در کردستان عمل می کند. کومه له پوپولیست در واقع بخش چپ جنبشی است که حزب دموکرات بخش راست آن را تشکیل می دهد. در مبارزه نظامی، در پراتیک سیاسی و فعالیت در مناطق آزاد و برخورد به روستائیان، در برخورد به مذهب و مسأله فرودستی زنان و حتی در مناسبات تشکیلاتی، کومه له به سنت های کاملا عقب مانده ناسیونالیستی آلوده است. منصور حکمت از همان ابتدا و حتی قبل از تشکیل حزب منتقد پیگیر تمام این عقب ماندگی هاست .......... ناسیونالیسم قدم به قدم در تبلیغات، در نقد مذهب و اخلاقیات عقب مانده، در رابطه با موقعیت زنان، کار در میان مردم و نقد و تغییر سنت های مبارزه پیشمرگان عقب می نشیند اما ناسیونالیسم در خارج صفوف حزب نمی تواند این تحولات را در جنبشی که سنتا به او متعلق بوده است تحمل کند .......... برای ناسیونالیست های درون صفوف کومه له این مبارزه ای بین دو نیروی رقیب در دل جنبش ملی محسوب می شود اما حقیقت آن است که حزب دموکرات نمی تواند کومه له را به عنوان سازمان کردستان حزب کمونیست و مبلغ ایده های کمونیستی در میان مردم تحمل کند و منصور حکمت با همین تحلیل جنگ را تبیین می کند .......... با این همه در سیستم نظری مارکسیسم انقلابی نقد ناسیونالیسم نمی تواند از حیطه نظرات و سیاست ها و در نهایت شیوه های عملی و سبک کار چندان فراتر برود گر چه برای رهبری کومه له که اساسا در بن بست دیدگاه های پوپولیستیش به مارکسیسم انقلابی روی آورده پذیرش حتی همین حد از نقد مارکسیسم انقلابی به ناسیونالیسم مشکل است و تندروی و زیاده روی محسوب می شود! .......... نقد به ناسیونالیسم بر سر نظرات و سیاست ها و یا حتی سنن و شیوه های عملی نیست، جنبش ناسیونالیستی را نمی شود با مارکسیسم قانع کرد! .......... بر اساس تمام موازین و اصول سیاسی و اساسنامه ای این حق خط کمونیسم کارگری است که در حزب بماند و جریان ناسیونالیستی را تصفیه کند .......... این تنها حزبی است که در منطقه در برابر ارتجاع احزاب ناسیونالیست کرد که در ادامه جنگ خلیج در کردستان کار به دست شده اند می ایستد و با نفوذ مذهب و اخلاقیات عقب مانده در جامعه مقابله می کند ........................... http://hamidtaqvaee.wordpress.com/mansoorhekmat-kebood
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای انور میر ستاری اولا که شما با آذری گفتن تا آخر من و ملت آذربایجان را متوجه ساختید که شما یک پان ایرانیست هستید و تازه شما آیا برای آذربایجان شکنجه و زندانی شده اید که امروز تفکر فدرال و سیستم حقوق ملت آذربایجان را نمایندگی می کنید . با هزاران هوادار در خارج و داخل شما بهتر بود از سوی حزب خود سخن می گفتید نه از طرف ما ترکها . چنانکه من در محدوده حزبی ایدولوژی خود حق نمایندگی سازمان سلطنت طلبان یا سایر احزاب دیگر خود را صاحب حق نمی دانم که از سوی آن احزاب و تفکر صحبت کنم

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شالگونی من با دیگاه شما که بسیار منطقی در باب فدرال است موافقم به شرطی که فاشیسم آریایی و پان ایرانیستها شما را قبول کنند که صد البته افرادی و سازمانهای تمامیت خواه پان ایرانیست و سلطنت طلب چون بابک خسروی و انور میر ستاری و بهرام مشیری و فروزنده ها و ...صدها فارس به اصطلاح روشنفکر هرگز سخنان و منطق ساده و بی طرفانه شما را تحمل نخواهند کرد و نمی کنند .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رضا حسین بر کاملا علمی و منطقی و متین سخن می گوید و با استنادات حقوقی مندرج در حقوق بشر و کنوانسیونهای بین المللی صحبت می کند و طرف مقابل آقای بابک خسروی پان ایرانیست تمامیت طلب کاملا از مرحله پرت است و بسیار عوامانه سخن می گوید .و با زیرکی خود را اقلیت آذری نه "ترک" خطاب می کند با این گونه افراد مثل بابک خسروی نه اپوزیسیونی متحد میشود ونه ره به جایی می بریم . آقای آرش لرستانی لطفا افرادی باسواد را برای مصاحبه انتخاب کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

این بابک خسروی یک پان ایرانیست تمام عیار است و اصلا در باغ نیست. و اصلا حقی به یک ملت 30 میلیونی ترک آذری یا 7 میلیون کرد قایل نیست و می گوید جدایی یک خواست ساده است و ملتی حق جدایی ندارد . یعنی چه ؟ وقتی کسی حقی ندارد برای چه درخواست می کند؟! کی از دست نسل پیر با تفکرات کهنه رها خواهیم شد. این بابک خسروی را چه کسی انتخاب کرده که از سوی ترکهای ایران صحبت کند.این همه فعال و حزب با هزاران هوادار در خانه نشسته اند و ایشان که یک خط بلد نیست به زبان ترکی بنویسد و اسم و هویت خود را به عمد ترک می گوید. آقای بابک خسروی میلونها جوان در خیابانها فریاد استقلال زدند که خوهان فدرال یا استقلال هستند . شما کجای کارید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایرانخاه(ایرانخواه)!!!ویا ایراندوصط(ایراندوست)همانطوریکه می بینید این اشکال نوشتن زبان عقیم ونازامخصوص زبان ... فارسی است که الفبای عربی رابعاریت گرفته است.البته این اشکالات درساختارزبان موجوداست مثلآ ازاسامی مذکرمثل حسن وحسین و...اسامی من درآوردی مثل حسن زاده وحسین زاده میسازددرحالیکه مذکرنمیتواندبزاید!!!بایدمثلا سهیلا زاده وپروین زاده بکاربرد؟؟؟درهمین رابطه شاهزاده!!!مگرشاه میتوانست بچه بزاید؟درسترش میباید فرح زاده باشد!!!اگرتقهیم نشدازافعال مثلا نوشتن ،رفتن،آمدن،گفته،...ازافعال ساده 150 عددموجوددرزبان ناتوان فارسی حالت امری بسازید،بنویس حرف ش چه شد؟رفتن،رو پس حرف ف کجارفت؟امدن بیا پس حرف م چه شد تا آخر... البته زبان فارسی بدردماست وخیارخریدن ازبقالی هنوز بدردمیخورد وبس!

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا حمایت علنی از تروریسم و شرور‌هایی که حتی خود ایالات متحده‌ی آمریکا هم آن‌ها را در لیست سیاه قرار داده شایسته‌ی ایران گلوبال است؟ آیا چنین مطالبی نمی‌تواند منجر به مسدود شدن سایت ایران گلوبال تحت قوانین مبارزه با تروریسم شود؟

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب رحیم، از کامنتهای متعدد شما که با اسامی مختلف گذاشته بودید فقط همین یکی را منتشر می کنیم. لطفا از این شیوه استفاده نکنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام خدمت شما جناب توکلی گرامی

از نظری حق با شماست ولی می خواستم این برنامه ها بصورت مجموعه روی سایت قرار بگیره و شاید اگه توی یک صفحه می آوردم بهتر بود. در هر صورت از راهنماییتون تشکر میکنم و سعی می کنم از متد شما در آینده استفاده کنم.

با احترام - آرش لرستانی

نوشته شده توسط: Anonymous

تیتر این نوشتار نیاز به ویرایش دارد..........

تیتر این نوشتار نیاز به ویرایش دارد. به جای ( فدرالیسم شعاری ارتجاعی است ) باید نوشت: ( فدرالیسم بر پایه ناسیونالیسم شعاری ارتجاعی است ) و گر نه همه کشورهائی که در سازمان ملل دارای حق وتو هستند با روش خودگردانی (فدرالیسم) گردانده می شوند و کشورهای پیشرفته ای مانند آلمان و کانادا و سوئیس نیز با روش خودگردانی یا فدرالیسم گردانده می شوند بی آن که چنین فدرالیسمی با دیوارکشی های ناسیونالیستی درآمیخته باشد و گوهر سخن زنده یاد ژوبین رازانی معروف به منصور حکمت که سال ها است درگذشته و از میان ما رفته است ارتجاعی دانستن ناسیونالیسم و قوم پرستی است نه فدرالیسم! همچنان که در بخشی از این نوشتار نیز خود منصور حکمت می گوید: ( .......... همان طور که مذهبى بودن، شوینیست ملى بودن، سلطنت طلب بودن و یا مخالفت با برابرى زن و مرد در متن تاریخ سیاسى معاصر ایران براى ارتجاعى نامیده شدن یک جریان کافى است اعتقاد به صدور شناسنامه قومى براى مردم و تشکیل دولت مبتنى بر ملیت و قومیت نیز براى ارتجاعى خوانده شدن یک جریان کافى است .......... )
نوشته شده توسط: Anonymous

فدرالیسم و یا استقلال قوم پرستی نیست بلکه در واقع روشهای شناخته شده بینالملی هستند برای پایان دادن به قوم پرستی و تمامیت خواهی قوم حاکم. که در مورد ایران قوم فارس است. اگر حرف شما را قبول کنیم باید بپذیریم تمام اوروپا و امریکا و اکثر ممالک متمدن دنیا قوم پرست هستند. من واقعا نمیدانم شما حقیقاتا در دنیای معاصر امروز زندگی میکنید؟؟ باور کردنش مشکل است.
اگر مردم ما مشکل ملی و فدرالیسم ندارند کدام دلیل باعث نگارش این مقاله از طرف شماست. این گروهای بی پشتوانه را به حال بگذارید. !!
کلمه انسان فقط یک کلمه نیست بلکه محتوا دارد . انسانها همهگی یک شکل نیستند متشکل از فرهنگها و نژادهای مختلف هستند. انکار این خصوصیات انکار انسان است. در هیچ کجای دنیا انساگرای مسخ شده و توخالی شما پذیرفته نیست.

زمانی میتوانید خود را طرفدار حقوق بشر نشان دهید که اولا مقاله ای بر ضد تمامیت خواهی و قوم پرستی فارسی اینجا منتشر کنید تا ما هم بدانیم ایا خودتان میتوانید منسوبیت خودتان به فرهنگ و زبان فارسی را انکار کنید ؟؟؟ اگر شما توانستید چنین انسانیتی را متصور باشید ما هم پشت سر شما همچو دانش اموزانی که پشت سر رهبر خود حرکت میکنند ما هم خودمان را انکار میکنیم.به خاطر انسانیت مد نظر شما. الته اگر چنین انسانیتی وجود خارجی داشته باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

حقیقت، برای اثبات خوبی خودش، نیازی به افشای بدی دیگران نداره. پس اینقدر واسه خودت دردسر نتراش.