Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نژاد پرستی در ادبیات فارسی: از هدایت و علوی تا درویشیان و بادکوبه ای
نوشته شده توسط: محسن کردی

در ادامه نظر از پسرعمویتان خواهم گفت

شما این حرفهای شیخ نصرالله را بشنوید قربان صدقه عربها میروید. البته.. چون خودتان را ایرانی نمیدانید.

https://www.youtube.com/watch?v=sjXUv4M1wn0

لینک بالا را در یوتوب نگاه کنید، پسرعموی تان شیخ نصرالله است. ببین چگونه در مورد ایرانیان حرف میزند. شما اینها را میگذارید میروید سراغ صادق هدایت؟ شما این

شما عرب هستید و جزو ملل عرب خودتان را به حساب می آورید برای همین هم از حرفهای امثال شیخ نصرالله عار تان نمیشود و هیچ کجا اشاره ای به او که دارد ثروت ایران را به یغما میبرد نمی کنید. ثروت ما پای عربهای سوریه و لبنان و فلسطین دارد هدر میرود. صدام که به ایران حمله کرد و هشت سال جنگ کرد عرب بود. میخواهید خاطرخواه چشم و ابروی شان باشم؟ یه چیزی در ما ایرانی ها هست بهش میگیم غیرت!! شما اگر این حس رو ندارید برای این است که خودتون رو ایرانی به حساب نمی آورید. اما عرب خوزستانی در مقابل صدام ایستاد چون خودش را ایرانی به حساب می آورد نه مثل شما عرب! اول ایرانی است و بعد عرب، اول ایرانی است بعد ترک یا بلوچ یا فارس زبان! غیرت ما همان است که غیرت تحقیر شده فرانسوی در مقابل انگلیسی و آلمانی. شما میخواهید جدا شوید مرد باشید حرف دلتان را بزنید و به ما ایراد نگیرید که نژاد پرست هستیم. نژاد پرست تو هستی که به عربیت ات چسبیدی. نژاد پرست تو هستی که اگر شده سوراخ سوزن یا برگ خشک شده درخت را بهانه کنی که یک ایرادی در ایرانیان پیدا کنی. ایرانی مثل شیر ایستاده است که جلوی پاره پاره شدن این کشور گرفته شود. من در مقابل صدام عرب 4 سال جنگ کردم. و در مقابل هر فلان فلان شده ای که فکر کند که میتواند تکه ای از خاک ایران را جدا کند هم خواهم ایستاد اگر شده دوباره بروم زیر پرچم جمهوری اسلامی. آخوند بالاخره میرود اما ایران را باید نگه داشت. حکومت آخوند را به تکه تکه شدن کشورم ترجیح میدهم. از این واضح تر؟
نژاد پرستی در ادبیات فارسی: از هدایت و علوی تا درویشیان و بادکوبه ای
نوشته شده توسط: محسن کردی

راستی.. خارج کشور هستید یک سری به روانپزشکی رمالی چیزی بزنید مطمئن باشید که کمک میکنند زخمهایی که صادق هدایت به دلتان نهاده ترمیم شود و عقده های خود کم بینی تان یک مقدار التیام یابد.

نژاد پرستی در ادبیات فارسی: از هدایت و علوی تا درویشیان و بادکوبه ای
نوشته شده توسط: محسن کردی

آقای بنی طرف، اگر فکر میکنید که فرانسویان و لهستانی ها بخاطر اشغال شدن کشورشان توسط آلمانها هرکجا آنها را می بینند برادر به حساب می آورند و قربان صدقه شان میروند حق با شماست. هنوز که هنوز است انگلیسی

پس از اشغال تحقیر آمیز فرانسه توسط هیتلر، ژنرال دوگل به انگلیس گریخت. با وجودی که ژنرال دوگل آزاد شدن کشورش را مدیون انگلیس بود اما او چشم دیدن چرچیل را نداشت و چرچیل چشم دیدن او را! فرانسوی ها بخاطر شکست واترلو کینه انگلیسی جماعت را هرگز از دل شان بیرون نکردند. اینها هم قربان صدقه هم نمیروند. ما ایرانیان تحقیر شکست در مقابل عرب و مغول و اسکندر از دل مان بیرون نمیرود. خب انسان همین است! میخواهید قربان صدقه عربها برویم بخاطر آن اشغال و گرداندن آسیاب با خون اجداد مان؟ و برده گرفتن و فروختن زنان مان در بازارهای شان؟ تحقیر شدیم. مثل ژنرال دوگل و مثل فرانسویان و انگلیسی ها ما هم انسانیم. خیلی گذشت میخواهد که آدم این تاریخ را بشنود و دوتا فحش نثار عرب و مغول و یونانی نکند. اما این معنی اش این نیست که اگر یک عرب به خواستگاری خواهر مان بیاید او را رد کنیم چرا که عرب است یا ترک است یا یونانی است. شما که در ایران رشد کرده اید چرا این حرف را میزنید؟ کدام نژاد پرستی؟ اگر شما را به دلیل عرب بودن به دانشگاه راه ندادند، نتوانستید در ارتش به درجه ژنرالی برسید چون عرب بودید، همین علی شمخانی فلان فلان شده قاتل مگر عرب نیست؟ میخواهی قربان صدقه اش بروم؟ علی خامنه ای و خلخالی ترک هستند میخوای فدایشان بشوم؟ من هرگز نه شمخانی و نه خلخالی و نه خامنه ای را نژاد پرست به حساب نیاورده ام. اینها هموطنان من هستند که به ایران خیانت کردند و دلم میخواهد سر به تنشان نباشد. شما آقای بنی طرف، مشکل تان نژادپرستی ایرانی نیست. میخواهید قبیله تان با جدایی خوزستان به هالاف هولوف برسد و شما جای شیخ خزعل را بگیرید و روی بشکه های نفت رولزرویس برانید. طمع مالی دارید. حالا میروید تاریخ را زیر و رو میکنید که صادق هدایت گفته عرب قیافه اش مثل گراز می ماند؟ بروم دنبال نوشته هایی بگردم که در مورد سایر ایرانیان اتفاقا فارس زبان بسیار بیش ازاین ها توهین شده؟ آقای بنی طرف.. بیخیال! ما رو نمیتونی رنگ کنی برادر. آروزی جدایی خوزستان هم مگر این که از روی نعش ایرانیان رد بشی که میدونی که غیر ممکنه. عرض خود میبری و زحمت ما میداری!
نظر
نوشته شده توسط: جمال

باز این محسن کردی شکر خوردن عزیز انگار شما از هویت طلبی کورد و تورک و عرب و بلوچ در ایران مطلع نیستی این را چرا نمیخواهید بفهمید کە ایران در طول تاریخ هیچ وقت یک هویت ملی و زبانی یک پارچە نبودە

و نخواهد شد آنچە کە ایران نام دارد تنها با توسل بە لشکر کشی و توحش و بربریت و اشغال سرزمین دیگران میسر گشتە ، حداقل این را از من کورد داشتە باش نسل جوان ملت کورد بە چیزی کمتر از استقلال کوردستان و جدائی از این ایران بی هویت رضایت نخواهد داد اگر 1000 سال هم طول بکشد مبارزەی ملت کورد برای یک ستاتوس و حاکمیت ملی سیاسی خود در سرزمینهای کوردستان دست نخواهند کشید
اگر تمامی بمب اتم جهان نیز در اختیار فاشیزم ایران گرا باشد باز مبارزەی ملت کورد برای استقلال خاتمە نخواهد یافت این را مطمئن باشید
در ثانی ایران یک کشور اشغالگر هست در سرزمین کوردستان اگر ما نگوئیم 300 یا 400 سال پیش صفویان شاه اسماعیل و شاه عباس ولی حداقل در 100 سال گذشتە ایران 4 بار بە طور وسیع بە کوردستان لشکر کشی کردە شما خود لشکر کشی سال 1358 را حداقل بە یاد دارید با هواپیما و تانک و توپ وحوش با بربریت بە کوردستان لشکر کشی کردند در جنگ اول جهانی نیز زمان رضا قلدر باز بە کوردستان لشکر کشی کردە ایران و همین طور بعد از پایان جنگ جهانی دوم سال 1324 با پادشاهی محمد رضا شاه نیز باز بە کوردستان از زمین و هوا لشکر کشی کردند و همینطور سال 1348 یک بار دیگر بە طور وسیع با فرماندهی اویسی باز بە کوردستان لشکر کشی شدە

لشکر کشی با توپ و تانک و هواپیما سرکوبی یک تظاهرات عادی نیست اسمش اشغالگری هست و ملت کورد از حضور اشغالگران ایرانی بر سرزمین خودشان کوردستان بیزارند

زبان رسمی فارسی هم پیش کش خودتان در کویر لوت تدریس کنید ولی نوباوگان کورد درنهایت بدور از اشغالگری شما در مدارس با زبان مادری خود درس خواهند خواند
تاریخ مصرف این کسور بی هویت هم دارە بە پایان خودش نزدیک میشە این را مطمئن باشید
زبان انگلیسی, زبان رسمی ایران باشد
نوشته شده توسط: lachin

ســـالام دوســـلار..
آقای محسن کردی..
از اینکه شما تحصیل به زبان مادری اعتقاد دارید , مایه خوشحالی ماست. و آن مشکلی که شما به میان کشیدید که یک مهندس ترک زبان در سنندج و یا بلوچستان

با همکارانشان مشکل (( درک زبان داشتن )) را خواهند داشت و اگر هم به حق به مقاوم وزارت صنایع و معادن نرسیدند دلخور نشوند, راه حل خیلی آسانی دارد. اگر زبان انگلیسی جایگزین زبان فارسی دری که یک زبان عقیم و علیل است , شود و زبان رسمی این کشور چند ملیّت باشد , اکثر این مشکلات برطرف میشوند. چون زبان یک « اقلیّت » همچون ( زبان فارسی دری ) نمی تواند جواب گوی احتیاجات فرهنگی و علمی ملل های غیر فارس زبان در این مملکت چند ملیّتی باشد. در ثانی همانطور که اشاره کردید, قرن بیست و یک , قرن سازنده گی و عصر دیجتالی است. زبان فارسی نه زبان علمی است و نه حقوقی. ولی یکی از بهترین زبان های شعر است که 70 در صد لغات عربی , 24.5 لغات فارسی دری, 5 درصد لغات ترکی و نیم درصد لغات علمی دارد و با خط عربی هم نوشته میشود. با این زبان یک پاراگراف علمی و حقوقی را بدون کمک از لغات عربی نمی توان نوشت. قرن بیست و یک قرن شمع و گل و پروانه هم نیست. در ثانی اگر یاد گرفتن زبان فارسی و محاوره بدون لهجه با این زبان یکی از عوامل پبشرفت انسان ها در ایران است پس می توان نتیجه گرفت که کل و تمام فارس زبان ها در ایران یا دکتر , یا مهندس یا وکیل و یا مدیر کارخانه ها هستند و تمام (( فارس زبان )) ها به پیشرفت اعلایی رسیده اند.
و اما در باره لهجه.. متاسفانه در میان کشورهای دنیا , تنها در ایران است و آن هم قشر فارس زبانان , بخاطر یک بیماری مالیخولیایی رستاخیزی , به لهجه های سابر اقوام بخصوص, لهجه تورکی را به باد مسخره میگیرند.
آقای محسن کردی..
دو نوع انسان در دنیا وجود دارند که لهجه ندارند. 1- انسان های لال ..2- انسان های مرده..
هر انسانی که در روی کره زمین توانای ( تکلم ) را دارد , دارای لهجه است. لهجه فارسی شما با لهجه شیرازی و یا مازندرانی فرق میکند . لهجه تورکی تبریزی من با لهجه تورکی اردبیلی و موغانلی فرق میکند . لهجه مردمان شمال سوئد با مردمان جنوب فرق میکند و لهجه انگلیسی اسکاتلندی ها با لهجه های انگلیسی انگلستان , استرالیا, نیوزلند و امریکا و.......فرق میکند. تازه این زبان مادری ماست که دارای این همه لهجه است. تصور بکنید که کسی که به غیر از زبان مادری , یک زبان و یا دو زبان دیگری هم یاد بگیرد و تکلم بکند دارای چه لهجه های خواهند بود. داشتن لهجه یک امر طبیعی است و نبایستی مورد تمسخر قرار بگیرد. لهجه چیزی نیست به جز حرکت ماهیچه زبان در هنگام بوجود آوردن صدا در گلو که رابطه مستقیمی با طبیعت و نقطه جغرافیایی زندگی یک انسان در روی کره زمین را دارد. انگلیسیهای که از کشور انگلستان به امریکا, استرالیا, نیوزلند, افریقا و افریقای جنوبی مهاجرت کردند, هرچند که در موقع مهاجرت , انگلیسی (( انگلستانی )) حرف میزدند ولی بخاطر تنوع نقطه جغرافیای , رفته رفته لهجه (( انگلیسی انگلستانی )) را از دست دادند. یک فرانسوی موقعی که انگلیسی خرف میزند , زود می فهمیم که زبان مادریش فرانسوی است. یک فارس زبان و یا یک عرب موقعی که انگلیسی حرف میزند , می فهمیم که زبان مادریشان چیست.
مشکل ما درایران این است که بخاطر بعضی از سیاست های تبعیضی که زبان یک اقلیّت اجتماعی را به عنوان زبان رسمی یک کشور چند فرهنگی, چند زبانی و چند ملّیّتی کرده اند , این آقایان خیال میکنند که ( کشور ایران ) تنها مال فارس زبان هاست و
اکثریّت ملت ها هم بایستی با لهجه آقایون صحبت بکنند. ما تورک ها به این آقایون توصیه ای داریم که هروقت فارس زبان ها ترکی را مثل تورک ها , عربی را مثل الاحوازی ها , کردی را مثل کردها, فرانسه را مثل فرانسوی ها, انگلیسیها را مثل انگلیسی ها, سوئدی را مثل سوئدی ها و .......... صحبت کردند, آن وقت انتظار داشته باشند که ما هم فارسی را با لهجه شما و یا حتی با لهجه چاله میدانی حرف بزنیم . تا ان موقع پوریای ولی پشت و پناهت باشد.
پاسخ به جمال
نوشته شده توسط: محسن کردی

آقا جمال، از آب گل آلود ماهی نگیر و جانماز آب نکش برادر. برای آدم سیاسی این حرفا زشته. حرف سیاسی بزن. ما مخلص پسرعموهای کرد مون هم هستیم.

روشنفکران و هنرمندان یهودی و جمهوری آذربایجان
نوشته شده توسط: محسن کردی

فرهنگ های محلی و زبانها را باید به هر قیمتی نگه داشت. فرزندان من در سوئد زندگی کردند و درس خواندند. آنها را برای یک سال به ایران فرستادم تا به دبیرستان بروند و زبان و فرهنگ ایرانی را فرا بگیرند. بخشی

از اقوام من آذری هستند. هفت فرزند دایی من از مادر آذربایجانی هستند که توانستند زبان آذری را فرا بگیرند و ما در مهمانی ها بسیار با آنها حشر و نشر داشتیم و روزگار خوبی را بیاد دارم. فرزندان دایی من بخوبی ترکی حرف میزنند. ترکی آذری تفاوتی برای من ندارد. این که میگویم آذری برای تکیه بر این است که یک ریشه آنها به آذربایجان باز میگردد. در خانه هم میگفتیم آنها ترکی حرف میزنند. تعصبی در میان نبود. همه ایران را خانه خود میدانستند. تاکید من بر این است که برای حفظ این روابط زیبا و این موزاییک چند رنگ در ایران زبان مشترک فارسی را باید همه بدانیم. درسها به زبان مشترک در دبیرستانها و دانشگاهها تدریس شود تا یک وزیر صنایع و معادن آذربایجانی بتواند زبان فلان مهندس کارخانه در مشهد یا سنندج را بفهمد و ارتباط داشته باشند و همه ایرانیان بر اساس شایستگی هایشان به هر مقامی که شایسته اش هستند برسند. چه در این رژیم و چه در رژیم پیشین کسی بخاطر لهجه از پیشرفت باز نماند. اقتصاد و سیاست را در ایران ترکها بدست داشته و دارند و من هیچ مشکلی در این نمی بینم و بسیار خرسندم که نه بخاطر ترک زبان بودن بلکه بخاطر شایستگی شان در هر حرفه ای به جایی که میخواستند رسیدند. هیچکدام احساس آسیمیله شدن این اصطلاح نفرت آور را نمی کنند. ایران خانه همه ماست. همکاران و دوستان بسیار صمیمی من آذری بودند و هستند. من به خاطر این سابقه که در ذهن داشتم هرگز و هرگز ستم ملی را نپذیرفتم. ستم ملی عبارتی است که جدایی طلبان به ناحق پرچم میکنند. با این وجود، باید امکاناتی باشد که اگر کسانی تمایل داشتند در مدرسه یا دانشگاه به زبان مادری شان تحصیل کنند بتوانند این کار را بکنند. فقط اگر فردا روز به دلیل این که سخن هموطن مهندس شان در سنندج یا بلوچستان را درک نمی کنند به حق به مقاوم وزارت صنایع و معادن نرسیدند دلخور نشوند که تبعیض در میان است. بجاش هزاران دیگر هستند که در آذربایجان به زبان فارسی دبیرستان و دانشگاه رفته اند و در کنارش زبان آذری - ترکی شان را هم فرا گرفته اند. بگذار آنها وزیر و وکیل شوند. حقی از کسی گرفته نشده است. ایران رنگارنگ خانه همه ماست.
نظر
نوشته شده توسط: جمال

خوب خوب شد محسن کردی اعتراف کرد اتفاقا این شیوە تقلب تنها مختص مجاهدین نبودە در مجموع درصد بالائی از ایرانیها با تقلب شدن دکتر و دندانپزشک و گواهینامەی رانندگی و 1001 کوفت و زهرمار دیگە

بگذار این را با صراحت بە شما بگویمن کوردها سالمترین قشر پناهندەهای هستند کە از خاور میانە مهاجرت میکنند و 99٪ کوردها هم محرومند از برگشتن بە ایران در حالی کە ایرانیان میرن و میان رهبرانشان از مجاهدین و فدائی و وووو نمونەاش همین مریم ستوت
خیلی ممنون...
نوشته شده توسط: lachin

ســـالام دوســـلار..
دوستان... جا دارد از آقای رضا اردبیلی بخاطر این مقاله خوب تشکر بکنیم.. الللروز آغریماسین. سیز ساغ , بیز سالامت...

باج خواهی برای تحت فشار گذاشتن من !
نوشته شده توسط: محسن کردی

پس بگذارید داستانی را در ادامه برای تان بگویم..

تازه به سوئد امده بودم. مثل همه ایرانیان دیگر برای دانشگاه اقدام کردم و رشته مورد نظرم پزشکی بود. چیزی که ایرانی جماعت همیشه برایش بیشتر ارزش بوده تا علاقه. با تعجب نگاه کردم دیدم غالبا برای این رشته معدل 18 به بالا با معیار دیپلم ایران لازم است. و بسیاری ایرانیان در این رشته موفق به ورود شدند. مساله جالب این که بیشتر آنها و شاید همه شان با سازمان مجاهدین در ارتباط بودند. همچنین بسیاری دیگر که در رشته های دانشگاهی براحتی پذیرفته شدند. شاید در نظر اول بنظر بیاید که هواداران سازمان از یک آی کیو بسیار بالاتر از امثال من که برای خلبانی شکاری در ایران پذیرفته شده بودیم باشند. اما عجیب این که این هواداران بندرت هوشمندی از خودشان نشان میدادند. با چند نفری شان حشر و نشر داشتم. یک سری که بچه های واقعا باهوشی بودند برای همین پس از پذیرش در دانشگاه در محیط اروپا تبدیل به آدمهای دیگری شدند. اما یکی دو تا از آنها واقعا بوق بودند. این که این همه مجاهد با معدل بالا در ایران قبول شده بودند آنهم دورانی که درس خواندن چندان مثل امروز ارزش نبود و دبیرستانی هایی که نمره بالای 17 داشتند خیلی کم پیدا میشد و چگونه این همه مجاهد معدلهای 19 و 18 به بالا داشتند جای تعجب بود. تا آنکه چند سال بعد یکی از همان بچه ها به من گفت دیپلم و ریز نمرات اینها همه تقلبی و توسط سازمان مجاهدین تهیه شده. در آن بلبشوی اوایل انقلاب میشد همه کار کرد. مجاهدینی که توانستند میلیونها دلار را از ایران بیرون بکشند و در سهام گوناگون شرکت ها و بانکها و فوند ها سرمایه گذاری کنند برای شان مدرک درست کردن آب خوردن بود. امروز میشنویم که بسیاری پزشکان و مهندسین ایرانی هستند که با کمال میل به این سازمان کمک میکنند. دلیلش بسیار واضح است. رگ خواب و رسوایی اینان در دست مجاهدین است و به مجاهدین باج میدهند. اگرنه زوج مدرنی که از طرز زندگی و کلاس شان مشخص است که نمیتوان با هیچ چسبی آنها را به مجاهدین چسباند و کلا نمیشود آنها را به مسلمانی مجاهدین تشبیه کرد به چه علت ماهیانه بخشی از حقوق و در آمد شان را در اختیار این سازمان قرار میدهند؟ بنظر من صاحب شرکتی که محمد رجوی در آن کار میکند باید از همین گونه افرادی باشد که یا با معدل بالای کذایی که مجاهدین برایش فراهم کرده به جایی رسیده و یا با بخشی از آن میلیونها دلاری که مجاهدین از حلقوم آخوندها بیرون کشیدند سرمایه گذاری کرده و البته که سر نخ او در دست مجاهدین است. اگرنه آیا این اتفاقی است که محمد رجوی صاف برود و در شرکتی کار بگیرد که سر نخ آن و این که چه کسی استخدام شود یا نشود در دست مجاهدین باشد و بتوانند تعیین کنند که چه کسی به کار مشغول باشد و چه کسی نباشد؟ محمد رجوی میگوید که آقای مصداقی را نمی شناسد. من اما محمد رجوی را نمی شناسم و نامش هم به تازگی به دلیل همین درگیری به گوشم خورد. اما آقای مصداقی را می شناسم و نظراتش را گاها دنبال کرده ام. فارغ از نظر من یا ما ناظران، نسبت به آقای مصداقی اما... آفرین به محمد رجوی که استقلال خودش را حفظ می کند. آفرین به او که انسانیت خودش را حفظ میکند و بخاطر حفظ موقعیتش حاضر نیست به آقای ایرج مصداقی بدون هیچ دلیلی بتازد. و این باتوجه به این که چون پدرش مسعود رجوی است شاید از نگاه بسیاری ایرانیان طبیعی بنظر برسد که بر علیه مصداقی برخیزد چرا که به پدرش مسعود رجوی را زیر سوال میبرد. بنظر من اپوزیسیون جدای از موضع شان لازم است که از حقوق بشر این جوان دفاع کنند و این عمل مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق را محکوم کنند و به این جوان هرطور که میتوانند کمک کنند. لازم است که نیروها و منفردین اپوزیسیون این عمل سازمان مجاهدین و مسعود رجوی و باج گیری را محکوم کنند. کسانی که حتا بخاطر آن معدل بالای تقلبی توانسته اند امروز به جایی برسند، دیگر نزدیک 40 سال از آن ماجرا میگذرد. اینها بنا به اشتیاق جوانی دست به هرکاری زده اند که به دانشگاه راه یابند. امروز هرکدام پزشکان و مهندسینی شده اند که در محل کار روی کارشان حساب میکنند. دیگر نیازی به پنهانکاری نیست. وقت آن است که همه آنها نیز لب باز کنند و اعلام کنند که سازمان برای اخاذی آنها را سالهاست تحت فشار قرار داده است.
ما_دیگه_رای_نمیدیم تجمع روز یکشنبه ۱۵ بازنشستگان تهران مقابل سازمان تأمین اجتماعی
نوشته شده توسط: پگاه ستایش

یعنی در تمام این ۴۲ سال رفتین و "رای" دادین؟
پس بگو چرا این رژیم ۴۲ سال دوام آورده. دختر رفسنجانی هم تا زمانیکه باباجونش در راس بود و بقول معروف معمار این دیوار کج بود حالا معترض شده.خجالت نمیکشید؟

مردم کشته میشوند اینها میروند در بورس رژیم اسلامی بنا بر درخواست مقامات پول میریزند و بعد که میبینند کلاه سرشان رفته "اعتراض" میکنند.از سوی دیگر برای ثبت نام و پیش خرید خودرو و زمین های مصادره ای از سروکول هم بالا میروند و بعد معترض هم میشوند. این ملت را چه میشود؟تازه خودشان را عقل کل هم میدانند.
یعنی با کل کمبود ها مشکلی ندارند و نمیگویند که یعنی چی خودرو باید مثل سایر کشورها به وفور در بازار باشد و مردم حق انتخاب داشته باشند.خیر!
دوست دارند همین رژیم و همین وضع باشد فقط آنها این میان از آب گل آلود ماهیشان را بگیرند.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Hashem Saeedy
هر چند بار که میخونم نمیفهمم یک کار فرما در کجای دنیا- غیر از خاورمیانه- جرات دارد از کارکن اش چنین چیزی بخواهد، مسخره است، مگر اینکه کارفرما یک جوری به مجاهدین متصل باشد !!!

نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Goolnaz Gabrae
در هر صورت كار آقاي محمد رجوي، يعني دفاع از حريم شخصي خود عالي است. بايد ديوار وحشت از درز خبر به خارج را در سازمان مجاهدين شكست اين حتي به خود سازمان هم كمك خواهد كرد. اعتماد سازي

Goolnaz Gabrae
در هر صورت كار آقاي محمد رجوي، يعني دفاع از حريم شخصي خود عالي است. بايد ديوار وحشت از درز خبر به خارج را در سازمان مجاهدين شكست اين حتي به خود سازمان هم كمك خواهد كرد. اعتماد سازي يعني شفافيت و اين شفافيت بدون حرف هايي از اين دست ساخته نمي شود
چگونه نیروی هوایی ایران پایگاه الولید را به قتلگاه بمب‌افکن‌‌های عراقی تبدیل کرد؟
نوشته شده توسط: محسن کردی

روز 31 شهریور 59 و حمله عراق را بخاطر دارم. در آن روز دوره دانشجویی خلبانی در فرودگاه قلعه مرغی را میدیدم. با سایر دانشجویان در آسایشگاه بودیم که ناگهان صدای موتور چند جت به گوش مان رسید. با هیجان بطر

با هیجان بطرف پنجره دویدیم. چند جت به رنگ زیتونی بودند که از روی قلعه مرغی راه شان را کج کردند و بطرف فرودگاه مهرآباد و پایگاه یکم رفتند. بچه ها که تابحال این شکل هواپیما را ندیده بودند گفتند اینها چی هستند؟ من که در جریان مسائل روز و درگیری های مرزی ایران و عراق بودم فریاد کشیدم اینها میگ هستند و دارند میروند پایگاه یکم را بمباران کنند. تا جایی که یادم هست دو بمب افکن توپولف و سه میگ بودند نه 5 توپولوف که اینجا ذکر شده. بهرحال چند ثانیه ای گذرشان از بالای قلعه مرغی طول نکشیده بود و شاید من اشتباه میکنم اما خوب بخاطر دارم که سه یا دو هواپیما کوچکتر از بقیه بودند . اینقدر این صحنه برایم وحشت اور بود که تصور کردم ارتش عراق پشت دروازه های تهران ایستاده است و عنقریب وارد شهر بشود. یعنی اینقدر ایران ولنگ و واز بود. هواپیماها به بالای فرودگاه مهرآباد که رسیدند بمبها را فرو ریختند و من شاهد چند انفجار بودم. به گفته برادرم که آن زمان تکنسین همافر در پایگاه یکم بود، بمب افکنهای عراقی 52 بمب ریخته بودند. از این تعداد فقط سه بمب منفجر شده بود. دلیل عدم انفجار بقیه بمب ها آن بود که بمب افکن ها از ترس کشف شدن توسط رادار و هدف قرار گرفتن توسط ضدهوایی ها بسیار نزدیک به زمین حرکت میکردند. بمبها دارای فرفره هایی هستند که با وزش باد میچرخند و پس از حدود مثلا 50 دور مسلح میشوند. این از این روست که بمبها زودتر منفجر نشوند و هواپیمای بمب افکن آسیب نبیند. ولی این هواپیما ها آنقدر نزدیک به زمین بودند که بمبها فرصت مسلح شدند پیدا نکردند و عمل نکردند. بمبها به زمین ریخته و پاره هم شده بودند اما منفجر نشدند. البته صدام تصور میکرد که نیروی هوایی و ارتش ایران منسجم است. اگر خبر میداشت که به دلیل اعدام و برکناری فرماندهان در پی کودتای نوژه در ارتش ایران سگ صاحبش را نمی شناسد، میتوانستند با خیال راحت ارتفاع بگیرند و با خونسردی هدفشان را انتخاب کنند و همه پایگاههای ایران را در هم بکوبند. مردم در بیرون فرودگاه مهرآباد به تصور این که نیروی هوایی دوباره کودتا کرده شروع به سنگر بندی کردند. تازه پس از دو ساعت یا بیشتر بود که رادیو اطلاع داد که عراق به فرودگاههای ایران حمله کرده است.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Changiz A-Vandchali
هادس (به یونانی: Ἁιδης Ἁδης) در اساطیر یونانی و دین یونان باستان، فرمانروای مردگان و جهان زیرزمینی، پسر بزرگ تیتان کرونوس و رئا است. او، در قرعه‌کشی با برادرانش، بدترین

Changiz A-Vandchali
هادس (به یونانی: Ἁιδης Ἁδης) در اساطیر یونانی و دین یونان باستان، فرمانروای مردگان و جهان زیرزمینی، پسر بزرگ تیتان کرونوس و رئا است. او، در قرعه‌کشی با برادرانش، بدترین سهم را برنده شد و آن جهان زیرین یا دنیای مردگان بود، در صورتی که برادرانش زئوس و پوزئیدون به ترتیب آسمان و دریا نصیبشان شد. از آنجایی که رعایای هادس را مردگان تشکیل می‌دادند، او به کسانی که موجب افزایش جمعیت سرزمینش می‌شدند بسیار علاقه داشت. مانند ارینی‌ها یا خشم و ناامیدی، که کارشان تعقیب گناهکاران و سوق دادن آن‌ها به سمت خودکشی بود
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Abuolfazl Mohagheghi
تصاویری از گردش دانته بهمراه ویرژیل شاعر رومی در جهنم که در آنجا به طبقات مختلف می رود و جهنمیان را می بیند و هادس را که نگهبان در وازه جهنم است وبر بالای سر او نوشته شد

Abuolfazl Mohagheghi
تصاویری از گردش دانته بهمراه ویرژیل شاعر رومی در جهنم که در آنجا به طبقات مختلف می رود و جهنمیان را می بیند و هادس را که نگهبان در وازه جهنم است وبر بالای سر او نوشته شده این جا هیچ امید نیست کلمه ای که خواندنش پشت دانته را می لرزاند.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Ali Ardalan
این حرف ها هم سطحی ست چون برای نمونه چیزهایی دیده و یا شنیده و آنها را به کل جامعه تعمیم داده است.
این شکل عوامانه از تعمیم یافتگی واقعیت ها به ابتذال و ساده انگاری میانجامد. جامعه ما

Ali Ardalan
این حرف ها هم سطحی ست چون برای نمونه چیزهایی دیده و یا شنیده و آنها را به کل جامعه تعمیم داده است.
این شکل عوامانه از تعمیم یافتگی واقعیت ها به ابتذال و ساده انگاری میانجامد. جامعه ما یک جامعه فوق العاده پیچیده است.
بله شاید درصدی از زن ها و دخترها بخواهند تن فروشی کنند ولی همیشه خریداری پیدا نمی کنند. تنها میمانند با مشکلاتشان.
اینطور نیست که همه دخترها و یا زنها به آن پانزده درصد سرویس بدهند و آن پانزده درصد هم آنقدر سخاوتمند و دست و دلباز نیستند که کار همه را راه بیاندازند. اصلا نمیرسند که با این همه زن و دختر خراب به قول دوست شما وقت بگذرانند؟ یعنی خودشان کار و زندگی ندارند. بیست و چهار ساعته دارند کار زنان و دختران مردم را راه میاندازند؟
گرفتاری ما همین تحلیل های دم دستی و ساده کردن امور پیچیده است.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

سپاه اعلام کرد:
تخلف؛ دلیل برکناری سردار سعید محمد
سپاه: منفک کردن سعید محمد از فرماندهی قرارگاه خاتم به دلیل تخلف و رعایت نکردن مقررات ورود به عرصه انتخابات بدون طی مراحل و فرآیندهای قانونی

سپاه اعلام کرد:
تخلف؛ دلیل برکناری سردار سعید محمد
سپاه: منفک کردن سعید محمد از فرماندهی قرارگاه خاتم به دلیل تخلف و رعایت نکردن مقررات ورود به عرصه انتخابات بدون طی مراحل و فرآیندهای قانونی تعریف شده از سوی ایشان بوده است.
سپاه: عدم رعایت مقررات، دلیل تغییر سردار سعید محمد بودسردار جوانی با بیان اینکه سپاه به جدّ با ورود پاسداران به عرصه انتخابات بدون طی مراحل قانونی مخالف است، گفت: منفک کردن سعید محمد از مسئولیت فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم به دلیل همین تخلف و رعایت نکردن مقررات از سوی ایشان بوده است.
سردار یدالله جوانی، معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مصاحبه با خبرگزاری فارس گفت:
- سپاه از سعید محمد و هیچ کاندیدای نظامی دیگری حمایت نخواهد کرد.
تخلف، دلیل برکناری سردار سعید محمد
- سپاه نه از سعید محمد و نه از هیچ کاندیدای دیگری در انتخابات حمایت نمی‌کند و نخواهد کرد. اساساً ورود سپاه و بسیج به انتخابات به‌طور مصداقی و حمایت از افراد و گروه‌ها و فهرست‌ها دارای منع قانونی و شرعی است. این فضایی که در شبکه های اجتماعی داخلی و رسانه‌های خارجی و بویژه در شبکه‌های ماهواره‌ای ضدانقلاب شکل گرفته و بعضاً سعید محمد را کاندیدای مورد حمایت سپاه معرفی می‌کنند، از یک طرف ساخته و پرداخته کسانی است که می‌خواهند چهره سپاه را مخدوش کنند و از طرفی، متأثر از افرادی است که تصور می‌کنند چون سعید محمد مسئولیت فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا (ص) سپاه را برعهده داشته‌ و به عرصه انتخابات ورود کرده‌اند، احتمالاً ورود ایشان به عرصه انتخابات با نظر و تأیید و حمایت سپاه است.
- این تصورات نه‌تنها کاملاً خلاف واقع است بلکه واقعیت این است که سپاه به جدّ با ورود پاسداران و از جمله ایشان به عرصه انتخابات بدون طی مراحل و فرآیندهای قانونی تعریف شده مخالف است. اتفاقاً منفک کردن سعید محمد از مسئولیت فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم به دلیل همین تخلف و رعایت نکردن مقررات از سوی ایشان بوده است.
بیشتر بخوانید:
واکنش سعید محمد به اظهارات سردار جوانی: معاون سیاسی سپاه، سخنگوی سپاه نیست/ سردار جوانی تحلیل خودش را بیان کرده است
زمان و شرایط نامزدها برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری
عضو حزب موتلفه: برکناری سردار «سعید محمد» به خاطر تخلفات قرارگاه خاتم/ سردار محمد: برکنار نشدم
ادامه انتقادات از کاندیداتوری سردار سعید محمد در انتخابات ۱۴۰۰
واکنش هاشمی‌طبا به کاندیداتوری سعید محمد
انتخابات 1400؛ سعید محمد کیست؟ (فیلم)
اعلام نامزدی سردار سعید محمد برای انتخابات ۱۴۰۰ (فیلم)
امیر عباس فخر آور پادشاه آینده ایران..بای بای رضا پهلوی..
نوشته شده توسط: lachin

ســالام دوســـلار..
سلطنت طلبان محترم.. مژده...مژده..اگر رضا پهلوی از سلطنت صرفنظر کرده است , آقای امیر عباس فخر آور اعلام کرد که مسئولیت رضا پهلوی را به عنوان پادشاه آینده ایران به عهده خواهد گرفت.

با قرارداد چپید زیر پتو – رَپَتو، آی رپَتو، آی رپتو!
نوشته شده توسط: پگاه ستایش

درود بر هادی.
خندیدین؟ یعنی فکر کردین این یک داستان طنز بود؟
خیر عین واقعیت است. اینست دقیقا دادگستری اسلامی که در ایران اسلامی جاریست.
و واقعیت دارد.
داپی من در شهرستانی زندگی میکنه؛

وخانه ای قدیمی داره با باغچه ای بسبک خانه های قدیمی ایرانیان.
لوله کشی قدیمی خانه پوسیده بوده و کارگر آورد و مسیر لوله را کندن تا لوله جدید پلاستیکی زیر زمین چال کنن.طبیعیست که کار یک روزه پایان نیافت.
دست برقضا همان شب آقادزده تشریف آورد. البته معمولا دزدان قبلا منطقه عملیاتشان را شناسائی میکنن ولی خبر نداشت که همانروز قسمتهائی از زمین کنده شده. دزد در تاریکی شب به چاله سقوط کرده و دچار مصدومیت میگرده و شروع میکنه به ناله کردن خانواده ی دائی بیدار میشن که ببینن ناله کیست؟
خلاصه وقتی کار به پاسگاه و بعد دادگاه میکشه دائی بیچاره را محکوم به پرداخت دیه میکنن.بعد انشاالله ماشاالله قرار نوبت پرونده ی دزدی هم بشه.
این عین واقعیت عدل اسلامی حاکم برایران است. اگر تا بحال خیلی ها دچارش نشدن علتش سقوط نکردن دزدشان در چاله بوده و نه اینکه چنین خبرائی هم نیست.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Abolfazl Abdi
فرض کنید همه ی انچه انتظار دارید چند صد نفر فعالان سیاسی ساکن کشورهای مختلف باید انجام دهند ، اتفاق بیفتد و همه هم قسم و هم کلام شوند ۔ که تقریبا چنین است و دیگه قرار هم نیست این

Abolfazl Abdi
فرض کنید همه ی انچه انتظار دارید چند صد نفر فعالان سیاسی ساکن کشورهای مختلف باید انجام دهند ، اتفاق بیفتد و همه هم قسم و هم کلام شوند ۔ که تقریبا چنین است و دیگه قرار هم نیست این بار افرادی مثل من و شما و بسیاری از مردم داخل کشور که نوبت قبل رای دادند ، به پای صندوق رای بروند ۔ ممکنه تحلیل نمایید گام بعدی چیست و قرار است چه کمکی قابل توچهی از طرف ایرانیان خارج از کشور برای تغییری اساسی در داخل صورت پذیرد ؟ در حالیکه تقریبا هیچ نیروی متشکل و منسجم داخلی وجود ندارد که اماده باشد رهنمودی را که قرار است بعد از تحریم انتحابات انجام شود ، به عهده گیرد ۔
اگر چنین نیرویی وچود دارد تا میلیونها نفر مردم که این بار هم به امار تحریم کنندگان انتحابات افزوده میشوند را متحد و قانع کند که کاری صورت بدهند ، لطفا معرفی کنید تا همه بدانند ۔
وگرنه این همه تلاش و غصه خوردن که چرا دوستان و اشنایان فعال سیاسی شما در اینجا و انجا یکصدا نیستند ، ایا اب در هاون کوبیدن نیست ؟
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Siamak Naderi
« در بازی ننگین وشرم آوری شرکت کردم که طراحی شده اطاق های فکری بود که با طرفند انتخاب بین بد وبدتر مردم را در هراس از جنایتکاری چون رئیسی به حمایت از بزدلی که شعار های انقلابی "هل م

Siamak Naderi
« در بازی ننگین وشرم آوری شرکت کردم که طراحی شده اطاق های فکری بود که با طرفند انتخاب بین بد وبدتر مردم را در هراس از جنایتکاری چون رئیسی به حمایت از بزدلی که شعار های انقلابی "هل من ناصر ینصرنی" بمردم می داد کشید .» خیلی دیر بود...اما از نظر من مهم تغییر است ...نه تنها از این مواضع بلکه درباره همه چیز و هم کس...اگر چه دردناک...اما واقعی ...زیرا حقایق بسیا قوی و نیرومند هستند... و ایستادن در مقابلشان...یعنی نابودی خود و مردم و میهن واصول و ارزشهای انسانی و مبارزاتی... بنظر من گام بعد باید بررسی و نقد عمیق گذشته باشد ...بدون چشم داشت و با صداقتی مست وار..
فریبا ترفند جدیدی از مریم رجوی: « توفان توئیتری آری به جمهوری دمکراتیک»
نوشته شده توسط: محسن کردی

در یوتوب «نوحه خوانی زنان مجاهد» را جستجو کنید تا جنس اینها را بهتر بشناسید. زنان با روسری روی سر نوحه میخوانند و مردان شان سینه میزنند. والله رژیم اسلامی از اینها متجدد تر است.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب پگاه ستایش گرامی ؛ با این کامنت ات نشان داده اید که اصلن به آزادی اندیشه باور نداری . ولتر می گوید: "جانم را می دهم تا تو حرفت را بزنی "

روشنفكرانى كه ايران سازبودند
نوشته شده توسط: محسن کردی

عه عه عه عه!... پسر عجب رو دستی خوردیم ما!! کتاب ماهی سیاه کوچولو که اینهمه ساواک چپولهای ما رو بخاطر داشتن این کتاب شکنجه کرد و سالها زندانی کشیدند همش توطئه شهبانو فرح بود ما نمیدونستیم! اینجوری رژ

اصن این رژیم شاه مرض داشت! شهبانو کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان درست میکرد، کتاب ممنوعه صمد بهرنگی رو چاپ میکرد، بعد جوان معصوم تروریست ما فقط به خاطر داشتن این کتاب زندانی سیاسی میشد و شکنجه های وحشیانه ساواک رو تحمل میکرد.. ای دل غافل!!! چقدر ما پرت بودیم! من از تروریستهای سابق (با لهجه فیل تئاتر شهر قصه بخوانید) طلب عفو میکنم، این همه تحمل ناملایمات فقط بخاطر خواندن کتاب صمد بهرنگی، چقدر دروغ به خورد ما دادند که اینها بیگناه بودند.. فقط بخاطر داشتن کتابی که چاپ چاپخانه های رژیم شاه آنهم زیر نظر ساواک بود این بیچاره های بیگناه رو گرفتن سالها زندانی و شکنجه کردن.. خیلی از شماها متشکرم که چشم منو باز کردین.. روز صدهزار سال... من خیلی شرمنده ام... - (البته رفقا می بخشند.. ولی 40 سال است این خزعبلات بخاطر همراه داشتن کتاب زندانی شدن رو شنیدید یک کلمه نگفتید که داداش.. رفیق! بی خیال! )
ابراز نگرانی ۱۴ کشور: چین برای روشن شدن منشأ کرونا دسترسی کامل بدهد
نوشته شده توسط: پگاه ستایش

کمترجنایت کاری اعتراف میکند.
فقط خدامیدانید که خسارات مادی معنوی کرونا به کل جهان چقدر است.
درعجبم از اینکه هنوز جهان تمامیت چین را تحریم نکرده اند.

عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب از مدرنیته، و روند تحول حکومت می گوید
نوشته شده توسط: پگاه ستایش

آیا واقعا این دموکراسی استکه به خائنین هم مجوز باز نشر عقایدشان را بدهید؟
یعنی اگر هیتلر و چنگیز خان و نرون هم زنده بشن باید میکروفون را تحویلشان داد تا دوباره مردم را مغز شوئی بکنند؟

خلیل ملکی : برگى از تاريخ
نوشته شده توسط: محسن کردی

رفتار جبهه ملی با ملکی گویای این اخلاق ایرانی در سیاست است که قدرتمدار در ایران باید مثل رژیم اسلامی آنچنان مخالف را زیر پا له کند که او را از هویت و شخصیت تهی کند. در چنین حالتی میشود مثل همین تبعید

تبعیدیانی که از زیر چنگال خون آشام خمینی و طناب اعدام او به خارج گریختند و در این خارج از اصلاح طلبان هم رد میشوند و به نامزد اصولگرایان روی می اورند. با قاطعیت میگویم که این قبیل افراد دوران حقارت سختی را در کودکی طی کرده و به اصطلاح روانشاسی «مهر طلب» شده اند. شرایط سخت دوری از میهن و تبعید هم اضافه شده و از جلادش طلب مهر میکند. در انتخابات ریاست جمهوری اش شرکت میکند و نامش را میگذارد مصالح مردم را در نظر گرفتن. و اگر مثل زمان شاه به همین افراد رو بدهی میشوند دانشجویان کنفدراسیون. اینها وقتی جای سفت جمهوری اسلامی شا..دند به درک تازه ای از جهان سیاست رسیدند. از اوهام و خیالات شان پریدند. و حالا از آنطرف بام افتادند. جبهه ملی هم مثل کنفدراسیونی ها یک مشت شکم سیر لوس بودند. همین جمهوری اسلامی به همین مجیزگویانش در خارج رو بدهد دوباره تبدیل میشوند به همان بچه لوسهای زمان شاه. بز شان را میبرند بالای کوه و شروع میکنند به ادا در اوردن. جمهوری اسلامی اینها را خوب می شناسد کهخ به بازی شان نمیگیرد. خوش بحالت سیدعلی.. چه حالی میکنی. میزنی تو سر مخالفانت و با سر و دست جلوی سفارتخانه هایت صف میکشند و با لبخندی ملیح به برگزیدگانت رای میدهند.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Ahmad Purmandi
قانون اساسى داراى ١٧٧ اصل است . برخى از اصول اين قانون - اگر مستقل از بقيه در نظر گرفته شوند- مثبت هستند، نظير بسيار ى از اصول فصل سوم در مورد ممنوعيت شكنجه و قواعد بازداشت موقت و

Ahmad Purmandi
قانون اساسى داراى ١٧٧ اصل است . برخى از اصول اين قانون - اگر مستقل از بقيه در نظر گرفته شوند- مثبت هستند، نظير بسيار ى از اصول فصل سوم در مورد ممنوعيت شكنجه و قواعد بازداشت موقت و غيره . با استناد به اصول منفردى از قانون اساسى ، هر شهروند ساده اى مى تواند خامنه اى را به دادگاه بكشاند( همه مردم در مقابل قانون برابرند، هيچ كس نمى تواند براى پيشبرد اهداف و منافع خود موجب ضرر و زيان به غير بشود- ترجمه حقوقى قاعده فقهي لاضرر- و هر شهروند مى تواند در هر دادگاهى كه بخواهد، عليه هر كس - بدون استثنا- اقامه دعوت كند) شعار " اجراى بى تنازل قانون اساسى" مهندس موسوى هم ناظر بر اجراى اينگونه اصول تعطيل شده اين قانون بود كه در نهايت در چنبره تعادل قوا و اصول ديگر قانون اساسى گرفتار آمد. جداى از اين ها ، آنچه در مقدمه پيرامون " حكومت اسلامى" تعبيه شده و ادلى - ابدى بودم ولايت فقه و اختيارات نامحدود كه در اصل صد و ده براى رهبر احصا شده و اصول مربوط به ساختار حكومت ، به حكومت اين امكان را مى دهد كه از منظر قانون اساسى هم در مقابل موسوى خود را در موضع برتر ببيند. خمينى - كه حرفش فراتر از قانون بود- زمانى گفته بود كه اگر مصلحت حفظ حكومت ايجاب كند، حج ، نماز و روزه را هم مى توان تعطيل كرد و اين انديشه در قانون اساسى به خوبى جا سازى شده است و رهبر و مجمعه تشخيص مصلحت دست بسيار بازى براى حركت فراتر از قانون دارند. به هر حال اين قانون در مجموع براى تثبت و ابدى كردن قدرت فقها نوشته شده و آنچه كه به جبر زمانه پيرامون حقوق ملت در آن آمده، همواره زير سايه اصولىًنظير اصل ١١٠ عملا فقط جنبه تزيينه دارد. من از تلاش موسوى براى تحقق شعار اجراى بى تنازل قاطعانه و تا وقتى كه كورسوى اميدى بود دفاع كردم ، اما نشد! حالا ديگر اصلا امكان احياى بخش هاى تعليق شده قانون اساسى وجود ندارد و آقايان خدا را نماينده امام خامنه اى در آسمان و سى بينك را هم نماينده ايشان در چين جا مى زنند! استناد اصلاح طلبان به اصول ٧٧ و ١٢٥ هم فقط بدرد افشاگرى مى خورد وگرنه از نقطه نظر عملى محلى از اعراب ندارد و خللى در تصميم آقا براى تكيه به چين ايجاد نمى كند.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Mokhtar Barazesh
مخصوصا آمار و لیست گروهها و سازمانهایی که به ج. ا «آری» یا «نه» گفتند بسیار کار مفید و جالبی بود کیانوش عزیز ...

نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Hassan Amanatbari
حسین جان درود بر شما
این مطلب را که گذاشتی یاد خاطره ای افتادم که بی ربط باین یاد آوری شما در رابطه با تقدیر از هنرمندان و نویسندگان نیست. لازم دانستم خاطره ای از دیدارمان

Hassan Amanatbari
حسین جان درود بر شما
این مطلب را که گذاشتی یاد خاطره ای افتادم که بی ربط باین یاد آوری شما در رابطه با تقدیر از هنرمندان و نویسندگان نیست. لازم دانستم خاطره ای از دیدارمان با علی اشرف درویشان وقتی از زندان ازاد شد که نویسنده بزرگوارمان است بنویسم. یادش گرامی باد
قبل از انقلاب ۵۷ علی اشرف هم مثل بقیه زندانیان ازاد شد.
زمانیکه اورا ملاقات کردیم با بزرگواری پذیرای ما شد و بسیار خوشحال بود.
یکی از دوستانمان از ایشان سوالی پرسید. که یک خاطره ماندنی از زندان که دارید برایمان بگویید و ایا در زندان که بودی مسله ای یا اتفاقی یا فرصتی افتاد که امروز فکر کنید از دستش دادی؟
نگاهی به حاضرین کرد و یکی از انها کسی بود که هم سلولی او بوده. گفت این هم سلولی نازنینم مدتی برای شوخی هر روز قبل اینکه من بیدار شوم یک عکس شاه را میچسباند بالای سر تختم من نمیدانم این عکسها را از کجا گیر میاورد. و میدانست من خیلی سر این قضییه حساسم.
اما فرصتی که از دست داده باشم. من را روزی برای بازجویی بردند دوسال از زندانم گذشته بود.
بازجوها گفتند امروز روز خوبی برایت هست اگر سر عقل بیایی پیشنهادی میکنیم اگر قبول کردی ازاد میشوی دیگر زیاد دنبال سیاست را نگیر.
گفتند بمن ترا رییس آموزش و پرورش منطقه غرب میکنیم و هرگونه امکاناتی که بخواهی برای رشد آموزش در غرب در اختیارت میگذاریم و بیا بجای زندان بمردم خدمت کن.
گفت من نادانی کردم و این فرصت بزرگ را از دست دادم
بعدها خیلی پشیمان شدم زیرا میتوانستم بزرگترین خدمت را در آموزش و پرورش بکنم و انرا رشد و توسعه دهم و کادرهای فرهیخته ای را در آن مناطق بکار بگیرم.
این فرصت بسیار طلایی خوبی بود من درکش نکردم و در زندان ماندم. افسوس خورد. یادش گرامی انسان با فضل و بزرگی بودبسیار فرهیخته و مسول و متعهد.
اما گاهی انسانهای خوب هم زمان را در نمیابند روحش شاد.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Babak Zamani
گفته می‌شود همکاری کورش لاشایی پرویز نیکخواه و شیروانلو با رژیم شاه بر اساس تحلیل گروهی شان بود نه خیانت اینها طرفدار اندیشه مائو بودند و در اندیشه مائو تحلیل جامعه بصورت نیمه دهقانی

Babak Zamani
گفته می‌شود همکاری کورش لاشایی پرویز نیکخواه و شیروانلو با رژیم شاه بر اساس تحلیل گروهی شان بود نه خیانت اینها طرفدار اندیشه مائو بودند و در اندیشه مائو تحلیل جامعه بصورت نیمه دهقانی نیمه مستعمره نقش محوری دارند لاشایی و نیکخواه بعد از انتقال به داخل کشور برای فعالیت به مرکزیت سازمان انقلابی یعنی رضوانی -که هنوز به گمانم در قید حیات باشد -نوشتند که بعد از اصلاحات عرضی چنین زمینه ای وجود ندارد و کشور در حال پیشرفت است لاشایی ادعا می‌کرد رضوانی جوابی نداشته و انقلابی ماندن او نوعی عدم صداقت و با اصطلاح آن زمان اپورتونیسم بوده است الیته در همکاری با رژیم هم این سه تا سطوح مختلفی داشتند که از همه با کلاس تر شیروانلو بود
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Gashtasb Bavand
دوست عزیز، اولاً او تنها نیست، بسیاری از آنها این نگاه را دارند، اما باید از این آقایان پرسید: اصولاً کدام حرکت
از اول «انقلاب سیاه »تا کنون درست بوده است؟!

چرا دادخواست به اصطلاح ۵٠ هزار امضایی را نباید امضاء کرد
نوشته شده توسط: پگاه ستایش

هرکسی سروکارش به دادگاه افتاده باشه از اصطلاح (تامین دلیل) اطلاع پیدا کرده.
که یعنی همانی استکه جوانان بآن میگن(گفته باشم!).

ایشان ایراد گرفته اند که چرا این نامه خطاب به خود رژیم چین که دیکتاتوریست نوشته و ارائه شده؟
باز برمیگردیم به روش دادرسی. در دادرسی هم رسم براین استکه نخست اگر از کسی طلبی یا ادعائی داریم نخست باید بوسیله ی اظهارنامه سخن خود را رسما بوی ابلاغ نمائیم تا هم پاسخ بدهد و هم زمینه ای باشد برای اقدامات قانونی بعدی.
رژیم ایران خودخواسته هواپیمای اوکراینی را با موشک زده, ولی میبینیم که نخست کشورهای ذینفع طی نامه نگاری هائی دعوای خود را آغاز کرده اند ونه اینکه فی البداهه بروند دیوان دادگستری لاهه اقامه ی دعوا نمایند.
پس نامه ی نوشته و امضا شده آغازیست برای دادخواهی آینده.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Moji Agha
شرم بر "ولایت مطلقه" زر و زور و البته تزویر, که برای تداوم فاشیسم به ظاهر "اسلامی" مطلقه اش (در جهت منافع کثیف نظام سلطه--مورد نیاز خامنه ای/سپاه به عنوان "دشمن") مردم ایران را عمدا زیر

Moji Agha
شرم بر "ولایت مطلقه" زر و زور و البته تزویر, که برای تداوم فاشیسم به ظاهر "اسلامی" مطلقه اش (در جهت منافع کثیف نظام سلطه--مورد نیاز خامنه ای/سپاه به عنوان "دشمن") مردم ایران را عمدا زیر تحریم له کرده, و سیاست موازنه منفی "نه شرقی نه غربی" مصدق بزرگ را تبدیل به مستعمره چین و روسیه شدن ایران کرده اند. اگر این قرارداد با "شرق" مجبور به رقابت با "غرب" میبود, مشکلی نبود.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Davood Badkoobeh
تجربه چهل ودوسال خلافت اسلامي نشان داده حتي دريك قراردادخريدوفروش ساده نفت واقلام دراختيارحكومت نفعي براي مردم نبوده وهمگي درانحصارولايت وچهل دزدمربوطه بوده وپسوندايران پشت

Davood Badkoobeh
تجربه چهل ودوسال خلافت اسلامي نشان داده حتي دريك قراردادخريدوفروش ساده نفت واقلام دراختيارحكومت نفعي براي مردم نبوده وهمگي درانحصارولايت وچهل دزدمربوطه بوده وپسوندايران پشت نام يكي طرفين قراردادصرفابراي تامين ضمانت بقاي ايشان
چين درهيچ قراردادي پايبندي نداشته ونداردوهرجامنافعش ايجاب كندتاپاي نابودي طرف مقابلش رفته وهرقدرطرف قراردادش مستاصل تروبدبخت ترنتايج مخرب تر
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Mehran Tabrizi
با چنين تحليلگرانى ايران به هيج دشمنى احتياج ندارد و بايد گفت كه عليرغم تلاش قهرمانانه اين نسل ٥٧ ايى ايران هنوز بر قرار است. خجالت خوب چيزى ست!

نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Aliasghar Amirshahi

1-آن چه شما به عنوان سند به آن استاد کرده اید ناقص است و نمیتواند بیان کننده همه آن چیزی باشد که شما به آن پرداخته اید 2-از کجا مطمئن هستید چین به تعهدات خود عمل نمیکن

Aliasghar Amirshahi
با سلام مجدد
1-آن چه شما به عنوان سند به آن استاد کرده اید ناقص است و نمیتواند بیان کننده همه آن چیزی باشد که شما به آن پرداخته اید 2-از کجا مطمئن هستید چین به تعهدات خود عمل نمیکند ولی آیران عمل خواهد کرد 3- مگر زور کشورهای غربی به ایران نمیرسد ! آیا صرف اینکه کشوری زورش زیاد است نباید با آن فرارداد امضاء کرد.اگر چنین است تمامی قرار داد ها باکشورهای غربی که زورشان اگر از چین بیشتر نباشد کمتر نیست توسط همه کشورها اشتباه است!واقعاً این استدلال پذیرفتنی است 4- کشورهای غربی واقعاً به دنبال برقراری الگوی دمکراسی در کشورهای نظیر ایران هستند مثلا در عربستان و امثالهم ویا الگوی چین فقط جنبه دیکتاتوریش مهم است و الگوی پیشرفت اقتصادی آن اصلا الکوی مناسبی نیست. پس به نظر شما گرفتن الگوی استبدادی توسظ سپاه از چین خطرناک است که هست ولی گرفتن الگوی اقتصادی بازار آزاد و تجاری و سرمایه داری عریان از غرب موجه است واشکالی ندارد.از آن گذشته مگر همین الان الگوی سیاسی حاکم در ایران غیر از دیکتاتوری است که با با امضای این قرارداد دیکتاتوری الگوشودآیا این برداشت توجیه وضعیت کنونی ایران محسوب نمیشود 5- کسی منکر این نیست که ایران و یا هرکشور دیگری باید با تمامی کشورهای دنیا در تعامل باشد ولی نقش کشورهای غربی علی الخصوص امریکا در محدود کردن ارتباط ایران با کشورهای دیگر را نباید فراموش کرد . برعکس یاد مان نرود وخود را به فراموشی نزنیم که وقتی برجام امضاء شد ایران بیشترین ارتباط را باکشورهای غربی برقرار کرد نه کشورهای روسیه و چین.حالا که بالاجبار ایران به سمت آن دو کشور رفته جیغ آنها در آمده بدون اینکه نقش خودرا در این زمینه به عهده بگیرند! 6-موصوعی که در بند 5 بیان کردم در مورد ارتباطات سیاسی هم صادق است می باید منصف باید بودآیا چین و روسیه هنوز که هنوز است از ایران نمی خواهند روابط سیاسی خودرا با آمریکت بهبود دهند درخاتمه متاسفانه شما نه تنها به سؤالات قبلی من جواب نداده اید بلکه با پاسخ های کلی و کلیشه ای که مرقوم فرموده اید چپ ستیزی و چین و روسیه ستیزی مینماید ولا غیر!
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Gashtasb Bavand
دوست عزیز، اولاً او تنها نیست، بسیاری از آنها این نگاه را دارند، اما باید از این آقایان پرسید: اصولاً کدام حرکت
از اول «انقلاب سیاه »تا کنون درست بوده است؟!

نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Rahmat Kiyoumars Pour
احمد جان
انقلاب بهمن یک انقلاب بود که شد و کسی نکرد بقول مهندس بازرگان دو رهبر داشت یکی آقای خمینی و دیگری اعلیحضرت مگر می شود تحول به این عظیمی و نقش بی بدیل این انقلاب

Rahmat Kiyoumars Pour
احمد جان
انقلاب بهمن یک انقلاب بود که شد و کسی نکرد بقول مهندس بازرگان دو رهبر داشت یکی آقای خمینی و دیگری اعلیحضرت مگر می شود تحول به این عظیمی و نقش بی بدیل این انقلاب در تحول اجتماعی ایران را نادیده گرفت. احمد جان آقای خمینی هم بخاطر بافت جامعه ایران در سکولاریزم شدن جامعه ایران نقش بسزائی داشت. مشکل همه ما نه فقط شما که منهم این است جو گیر شده ایم. می ترسیم از ارزش‌های و تحولاتی که انقلاب بهمن ایجاد کرد حرف بزنیم. ملت ایران که مردم سوئیس نبودند. آخه بی انصاف اگر اشتباه نکنم اولین ثمره انقلاب بهمن برای خود شما و رفقایمان آزادی از زندان آن بدبخت نگون بخت بود.
جامعه ایران امروز هم از قانون اساسی گذشته و هم از ارزش‌های امام راحل اما در عین حال اگرچه حاضر نیست دیگر زیر یوغ علی خامنه ای برود حاضر به ورود در انقلابی بنیاد کن هم نیست.
احمد جان ارزیابی شما از عبور مردم از چه و چه به باور من درست نیست تحول در ایران بدون مشارکت افرادی مانند همین آقای الویری و همه آنهائی که دل در گرو میهن دارند تحولی بسیار پر هزینه حتی هزینه دار تر از این پنجاه سال خواهد بود.
احمد ما نباید در صف دشمنان جمهوری اسلامی باشیم ما 40 سال است با جمهوری اسلامی مخالفیم ما باید در جایگاه مخالف خود بمانیم امروز ما مخالفان دیکتاتوری در اکثریت مطلقیم اما وقتی زیر بلیط دشمنان جمهوری اسلامی می رویم کارا ئی خود را از دست می دهیم.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Mohamad Reza Davodi
شاه تحت فشار کندی مدت کوتاهی تن به نخست وزیری دکتر علی امینی داد و جبهه ملی دوم هم در انتخابات شرکت کرد ولی به محض ترور کندی شاه امینی را کنار گذاشت وعلم را که بله قربان گو بود

Mohamad Reza Davodi
شاه تحت فشار کندی مدت کوتاهی تن به نخست وزیری دکتر علی امینی داد و جبهه ملی دوم هم در انتخابات شرکت کرد ولی به محض ترور کندی شاه امینی را کنار گذاشت وعلم را که بله قربان گو بود وگوش بفرمان ملوکانه به جای امینی گمارد شاه اصولا از ادمهای قوی خوشش نمی آمد‌....
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Reza Boroumand
زنده یاد خلیل ملکی از معدود سیاست ورزان معاصر ایران است که نه تنها به علم سیاست آگاه بود بلکه با واقع بینی برای
حفظ منافع ملی در عمل
و پراتیک از هیچ تلاشی
فرو گذاری نمیکرد.

Reza Boroumand
زنده یاد خلیل ملکی از معدود سیاست ورزان معاصر ایران است که نه تنها به علم سیاست آگاه بود بلکه با واقع بینی برای
حفظ منافع ملی در عمل
و پراتیک از هیچ تلاشی
فرو گذاری نمیکرد.
ما چپ های قدیمی و سوسیال دموکرات های امروز ، آنطور که شایسته
خلیل ملکی و شاپور بختیار
بوده است ادای دین نکرده ایم، دریغ از یک مراسم یادبود حتی!
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Pandora Noury
متاسفانه حزب كمونيست كارگرى هنوز حكومت پارلمانى را هنوز پورژوازى ميداند و حاضر به توافق بر سر روند گذار با نيروهاى سكولار و دموكرات از جمله مشروطه خواهان نيست

واقعا حيرت آور است . از آنجا كه آن زمان چين ، ويتنام ، كوبا، ألبانى قبله اين جماعت بود در واقع از شاه احترام به مشروطه پارلمانى را نميخواستند بلكه هدف قطع رابطه با غرب بود . فشار نمىآوردند تا سنديكاهاى كارگرى را مستقل كنند و يا انجمن هاى روستايى و تعاونى ها را تقويت كنند و مشارك مردم را بيشتر كنند . صنعتى شدن ايران را به مسخره ميگرفتند چون از مونتاژ شروع كرده ولى امروز از پيشرفت كره و ژاپن كه همان كار را كردند تقدير ميكنند . زمانى كه دانشجويان بورسيه دولت به شاه نوكر غرب ميگفتند و ضد او تظاهرات راه ميانداختند هر كره اى يا ژاپنى كه به غرب ميامد در پى تحصيل و يا "جاسوسى تكنولوژيكى "براى كشور خود بود تا راه پيشرفت را هموار كند. امروز اقتصاد ى چين را ميستايند ولى فراموش ميكنند كه ديكتاتورى در آن كشور بسيار خشن تر از زمان شاه است .
اگر خمينى ميگفت اقتصاد مال خر است ، جوانان ما بقدر خر هم از اقتصاد ايران با خبر نبودند . نمىفهميدند كه يك كشور نفتى كه عمران را شروع كرده نمىتواند و دليل ندارد كه براى پيشرفت راه ويتنام را در پيش بگيرد . بجاى اينكه بر مشاركت مردم پاى فشارى كنند و يا فساد دستگاه ادارى را هدف قرار دهند توهم "استقلال " ايران را در سر ميپروراندند بدون اينكه متوجه شوند كه استقلال يك روند است و هميشه نسبى
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Ahmad Moghimi
هنوز هم در بر همان پاشنه می چرخد و به جز اقلیتی که خون دل می خورند، اغلب در بلاهت تاریخی گرفتارند.
اتفاقا یکی دو سال پیش حزب کمونیست کارگری نظریه سوسیالیسم انسانی را مطرح کرد، که

Ahmad Moghimi
هنوز هم در بر همان پاشنه می چرخد و به جز اقلیتی که خون دل می خورند، اغلب در بلاهت تاریخی گرفتارند.
اتفاقا یکی دو سال پیش حزب کمونیست کارگری نظریه سوسیالیسم انسانی را مطرح کرد، که شاید بر گرفته از سوسیالیسم ایرانی ۷۰ سال پیش خلیل مکی بوده است. اما مبارزان چپ بخصوص ضدامپریالیست ها چنان حمله و هجومی را به حککا سامان دادند که بیایید و ببینید!
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Jilow Askar
عينا حرف ايشان اين بود كه "راه سوم" را بر ميگزيدند ولي در مقابل سوال "راه سوم "چي بود؟ پاسخ روشني نداشتند

هيچيك از احزاب، محافل سياسي و افراد نام دار منتسب به چپ وقتي مدعي ميشوند كه وارث بهترين سنت هاي چپ در گذشته اند، كوچكترين اشاره اَي در ادبيات خود به وجود جريان سوسيال دموكراتيكي كه معرف آن خليل ملكي بود نميكنند. خليل ملكي اشراف بيمانندي به مسائل دروني حزب توده ايران و رهبران آن و نيز جريانات مختلف جبهه ملي داشت. پارسال دليل اين سانسور و سكوت را از يكي از مسءولين رهبري حزب چپ جويا شدم و متاسفانه پاسخ زير را شنيدم: "سياستي كه خليل ملكي معرفش بود بي نتيجه بود". بر خورد بعضي افراد جبهه ملي هم با وي بسي ناجوانمردانه است.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Mazdak Limakeshi
حسین جان پروسه فاصله گرفتن از چپ و اکنون جبهه ملی و پیوستن به شاهی که پایان خطش تشکیل حزب رستاخیز بود سرعت خود را افزایش دادی. خلیل ملکی این را نوشت پاسخ مصدق چه بود، برخورد

Mazdak Limakeshi
حسین جان پروسه فاصله گرفتن از چپ و اکنون جبهه ملی و پیوستن به شاهی که پایان خطش تشکیل حزب رستاخیز بود سرعت خود را افزایش دادی. خلیل ملکی این را نوشت پاسخ مصدق چه بود، برخورد جبهه ملی به پیشنهادات او چه بود. پوپولیسم همین است که چند جمله را از این جا و آن جا سرهم کنی و بر ضد جبهه ملی ایران تبلیغات بکنی و این کار ناشایستی است که از چشم انسان های خردمند پنهان نمی ماند
در جواب به بیانیه توهین آمیز آقایان بهروز ستوده وحسن اعتمادی
نوشته شده توسط: محسن کردی

مشکل اینجاست که ما گروههای سیاسی خارج کشور میدانیم که تاثیر مان بر مردم داخل ایران یک در هزار هم نیست اما خودمان را یک پا خمینی در پاریس می بینیم! برای همین است که اینقدر بهم ایراد میگیریم.

نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Pandora Noury
جالب اینجاست که همین آقایان مدتی پیش در حال امضاء جمع کردن برای بیانیه ۱۴ نفر داخل کشور بودند و بامصادره آن به بهانه ماموریت داشتن از طرف ۱۴ نفر مانع ابتکار عمل گروه های مختلف

Pandora Noury
جالب اینجاست که همین آقایان مدتی پیش در حال امضاء جمع کردن برای بیانیه ۱۴ نفر داخل کشور بودند و بامصادره آن به بهانه ماموریت داشتن از طرف ۱۴ نفر مانع ابتکار عمل گروه های مختلف در پشتیبانی مستقل از آن بیانیه شدند. آن زمان نمیگفتند بیانیه استعفا خامنه ای و تغییر قانون اساسی به چه درد میخورد و کی باید آن را اجرایی کند !؟
اگر شعار ۱۴ نفر از ایران بود شعار “نه به جمهوری اسلامی “ هم از درون کشور از است ولی بعکس این آقایان کسی آن را مصادره نکرده
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

دودوروم دودوروم
" براستی که معجون غریبی هستیم ما روشنفکران! با پنجاه سال سابقه سیاسی هنوز قادر نیستیم منافع مردم را بر منافع خود، بر محوربینی و خود یزرگ بینیهای خویش مقدم بداریم!

دودوروم دودوروم
" براستی که معجون غریبی هستیم ما روشنفکران! با پنجاه سال سابقه سیاسی هنوز قادر نیستیم منافع مردم را بر منافع خود، بر محوربینی و خود یزرگ بینیهای خویش مقدم بداریم! حد اقل از من خود بکاهیم ونیم من شویم ونیمی بدیگران واگذاریم. ذهنیت نا روشن خود رادر بیانیه ای که یشتر نشان عصبی است تا منطق واستدلال بجای واقعیت نگذاریم. "