Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Jilow Askar
زياد اين "مبارزان" را جدي نگير. هيچ جذبه اَي جز نيروي تخريب و دافعه ندارند: ادعاهاي انها خلاف وبي پايه است. كسي نخواسته با امضاء حكومت را عقب به زند وَيَا سرنگون كند.

Jilow Askar
زياد اين "مبارزان" را جدي نگير. هيچ جذبه اَي جز نيروي تخريب و دافعه ندارند: ادعاهاي انها خلاف وبي پايه است. كسي نخواسته با امضاء حكومت را عقب به زند وَيَا سرنگون كند. اين تهمت خود بيانگر درون نا واست آنها است، رنگ رخسار خبر ميدهد ازرنگ درون. آقايون اگر در مصدر يك كاري قرار نگيريد با ان مخالفت ميكنند. اَي كاش صلاحيت و كار آيي در راس بودن را داشتند، من شخصا تجربه اَي منفي از هر دو دارم. ني براي وصل كردن آمدند، از براي فصل كردن آمدند. ما در حال ايجاد بك اختلاف براي همكاري در مورد دفاع از گروههاي زندانيان سياسي بعد ار دستگيري گروههاي ١٤ نفره بوديم. وسط كار با چند تا از دوستلن خود وأود شدند و كوشيدند خرابش كنند. ما ان برنامه مشخص وا به انجام وساندهم ولي بعد از اون به خاطر خرابكاري آقايون و بعد هم كرونا آن پروژه تعطيل شد. هر كس خصوصا با آقاي اعتمادي كار كرده پشيمان شده. دورو بر اين افراد را در اين قبيل افراد را در كار ارهاب همبستگي بايد بكلي خط كشيد. رژيم جمهوري اسلامي در پشت صحنه با بهره برداري از ظرفيت هاي مخرب اين افراد كه يك نمونه اش هم شهرام همايون است، كه تبه تفرقه اندازي در كارزارهاي جاري مشغول است.
تردیدها ، نگرانی‌ها ازاهمیت اثرات تصمیم شاهزاده رضا پهلوی
نوشته شده توسط: محسن کردی

آقای اسدی گرامی، با نظرات شما کاملا موافقم. به نظر من هم نقطه نظرات شاهزاده در آن فایل صوتی نه تنها به جا نبود که نالازم هم بود و این نه از سر سلطنت طلبی من که هرکه اینجا در این ده بیست ساله ادامه نظر

هرکس در این ایران گلوبال شاهد فعالیتهای سالیان من بوده میداند که من وجود شاهزاده در این دوران مبارزه با جمهوری اسلامی را به همان دلیل که شما هم اشاره کردید، یک الزام تاکتیکی میدانم. سرنوشت ایران را مردم کف خیابان تعیین خواهند کرد. این مردم فرصت ندارند که فلسفه سیاسی امثال توماس هابز، ژان شاک روسو، و نظرات اقتصادی آدام اسمیت و فلسفه تفکیک قوای منتسکیو را مطالعه کنند. مردم اروپای غربی دمکرات هم اکثریت چیزی از این فلاسفه نمیدانند. اما مردم ایران زمان شاه را بیاد دارند و دوران جمهوری اسلامی را زندگی کرده اند. اگر از آنها در مورد اقتصاد و امید به زندگی در زمان شاه بپرسید به شما بسیار خواهند گفت و دقیقا ولایت فقیه و حکومت اسلامی را بدون آنکه کتاب ولایت فقیه را خوانده باشند میدانند چیست. اینها اگر رضاشاه روحت شاد میگویند و اگر میگویند چه اشتباهی کردیم که انقلاب کردیم خیلی احمقانه است که بپنداریم اینها دلشان برای شکنجه گران ساواک تنگ شده. _متاسفانه مخالفان پهلوی چنین میپندارند. این مردم دلشان برای دوران رونق اقتصادی و شغل و مسکن و رفاه و آزادی های اجتماعی تنگ شده است. تنها خاصیت رضاپهلوی همان پسر شاه بودن است و بس! کسی بخاطر علم ایشان، هنرشان، یا سایر انتظارات نیست که از ایشان طرفداری میکند بلکه نگاه مردم به چهره ایشان امید به بازگشت شرایط اقتصادی و اجتماعی زمان شاه را میدهد. اهمیت او از این جهت است. لذا کناره گیری ایشان از چنین وضعیتی ایشان را تبدیل میکند به یک کسی عادی مثل من و شما و دیگری. آیا مردم میتوانند به من و شما چشم بدوزند آنچنان که به «پسر آن خدا بیامرز»؟ ما پسر کدام خدابیامرز که نزد مردم شناخته شده است هستیم؟ البته ایشان در مصاحبه با کیهان لندن توضیحات بیشتری پیرامون این قضیه دادند. اما بهرحال ایشان هم انسان هستند و مثل همه ما که در زندگی سیاسی مان انتخابهای اشتباه وحشتناک و یا سخنان ناوارد در جاهایی گفته ایم امکان اشتباه دارند. انصاف را که 40 سال در میدان بودن و از خودی و غریبه نیش و کنایه خوردن هر انسان معمولی را ممکن است به واکنشهای نسجنیده وا دارد. ایشان باز 40 سال تحمل کردند. هرکس رسید گفت پدرت پول مردم را دزدیده، بیا پاسخ جنایات پدرت را بده و سلطنت طلبان که خود در گوشه ای از لس آنجلس نعره میکشند که چرا شاهزاده نشسته و نمیرود ایران را آزاد کند و خلاصه هرکس به یک روش به ایشان در این 40 سال تاخته. بسیار بودن شاهزادگانی که در تبعید به دنبال خوشگذارنی رفته اند و این بیچاره یک بالانس در خانه اش زد و اردشیر زاهدی بد دهن که ناسلامتی خودی بود ببینید با او چه کرد! آنچه انتظار من از دوستان جمهوریخواه است این است که به جایگاهی که شاهزاده به دلایل تاکتیک مبارزه با جمهوری اسلامی دارد توجه کنند. خاصیتی که هیچ یک از مبارزان ندارند. وجود شاهزاده در جایگاه فرزند شاه فقید بودن یک وسیله است، یک اسلحه است در دست ما مخالفان جمهوری اسلامی. انتظاری که از دوستان جمهوریخواه دارم این است که به صرف این که جمهوریخواه هستند این حقیقت را نادیده نگیرند و این سلاح برنده را از دست ندهند. با این سلاح جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم و فردا بخواهیم و نخواهیم این مجلس موسسان است که تکلیف شکل نظام را روشن خواهد کرد. این بهانه را کنار بگذارند که دوباره دیکتاتوری شاه برقرار خواهد شد. مردمی که از پس شاه و ساواکش و جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات و بسیج اش بر بیایند غیر ممکن است زیر بار یک دیکتاتور جدید بروند. بعد هم عقل هم خوب چیزی است. رضاپهلوی کمبودی ندارد که نیاز به دیکتاتوری داشته باشد. در این سن حتا دخترانش هم با دیدن سرنوشت پرنس هری و دایانا و پرنس چارلز تمایلی به زندگی سلطنتی نشان نمیدهند. من فکر میکنم که ما مشروطه خواهان و جمهوریخواهان خوب است که به شاهزاده اصرار کنیم که در میدان بمانند و یا دستکم برخوردهای ناپسند پیشین با ایشان نشود. اگر کسی روی ثروت پدری ایشان یا شکنجه های ساواک مشکلی با شاهزاده دارد فردا در ایران دمکرات برود شکایتش را در دادگاه مطرح کند و او را محاکمه کند. حضور او در ایران پس از جمهوری اسلامی است که مایه دلگرمی مردم ایران برای حفظ یکپارچگی ایران است. نه این که ایشان فرمانده ارتش باشند و سرکوب کنند بلکه همین که حضور داشته باشند بعنوان بزرگ قوم میتوانند عامل یک همسبتگی و نزدیکی ملی باشند. بازهم تشکر میکنم از شما که به حساسیت این موضوع توجه داشتید. امیدوارم سایر دوستان در طیف چپ و جمهوریخواه هم پس از این 42 سال به فکر مصالح ملی کشور باشند.
چرا دادخواست به اصطلاح ۵٠ هزار امضایی را نباید امضاء کرد
نوشته شده توسط: محسن کردی

دوشوکی جان. من امضا کردم. میدانم که این بیانیه تاثیری هم ندارد. اما از نگاه مبارزاتی امضای بیانیه یک تاکتیک مبارزاتی است برای نزدیک کردن مبارزان به هم.

آقای امیر مردانی به این پرسش پاسخ دهید
نوشته شده توسط: تبریزی

آقای امیر مردانی به این پرسش پاسخ دهید .....

آقای امیر مردانی به این پرسش پاسخ دهید:

شما چه چیزی را نشانه ترک بودن می دانید؟ آیا سخن گفتن به زبان ترکی را نشانه ترک بودن می دانید و یا وابستگی به نژاد ترک را نشانه ترک بودن می دانید؟ اگر سخن گفتن به زبان ترکی را نشانه ترک بودن می دانید اگر صد تن سیاهپوست آفریقائی زبان ترکی را یاد بگیرند و به تبریز بیایند تا در آنجا زندگی کنند آیا شما آنها را ترک می دانید و یا سیاهپوست آفریقائی؟ و یا اگر صد زردپوست کره ای زبان ترکی را یاد بگیرند و به تبریز بیایند تا در آنجا زندگی کنند شما آن زردپوستان کره ای را ترک می دانید و یا زردپوست کره ای؟ و یا اگر یک زن فارس با یک مرد ترک زناشوئی کند و زبان ترکی را یاد بگیرد شما آن زن را ترک می دانید و یا فارس؟ و اگر فرزندان این زن و شوهر نیز ترک زبان شوند آیا شما آن فرزندان را ترک می دانید یا فارس دورگه؟ آیا سیدهای ترک زبان که از دیدگاه دانش تبارشناسی عرب نژاد به شمار می روند را شما ترک می دانید یا عرب؟ (سیدهای ترک زبانی مانند کسروی و پیشه وری و شریعتمداری و خامنه ای و .....) اما اگر شما وابستگی به نژاد ترک را نشانه ترک بودن می دانید آیا میلیون ها ترک زبان به آزمایشگاه های پزشکی رفته اند و پس از آزمایش های ژنتیک روشن شده است که آنها وابسته به نژاد ترک هستند؟ همگان می توانند ببینند که کشورهای ترکیه و جمهوری آذربایجان پر از ترک زبان هائی هستند که موهای زرین و چشمان آبی دارند و کشورهای ازبکستان و قزاقستان و قرقیزستان و ترکمنستان و چین پر از ترک هائی هستند که چشمان بادامی و موهای سیاه دارند و چیزی به نام نژاد ترک در هیچ کجای جهان یافت نمی شود! سخن کوتاه، شما که پیاپی می گوئید: ترک، ترک، ترک، ترک، ترک، ترک ..... چه چیزی را نشانه ترک بودن می دانید؟
خطاب به طرفداران پروژه "نه به جمهوری اسلامی"
نوشته شده توسط: پگاه ستایش

درود بر منتقدین و طرفدارن این شعار که گمان من براینست که هردو گروه نگران ایران هستند.
ولی دوستان منتقد به این شعار چرا سربسته سخن میگن. چرا دقیقا باز نمیکنن که ایراداتش چیست؟

میگویند که نباید امید بخودی به مردم داد.درست .یعنی مردم را درشرایط امید نگهداشتن خوب نیست؟ پس چرا همه ی اپوزیسیون تاکید بر عدم سلب امید از مردم میکنند؟ چرا میگویند که نباید مردم مایوس شوند؟
کسی از طرفداران این شعار نگفته که با این شعار رژیم سرنگون خواهد شد. شاید تنها نتیجه اش زنده نگهداشتن حس قیام باشد. حالا این چه اشکالی دارد؟
بعد هم پیشنهاد بهتر شما کدام است؟ من که سردرنیاوردم که چرا به همدیگر پشت پا میزنیم؟
آیا آن منیتی که همه ازش گله دارند باعث میشه که دست یکدیگر را نگیریم یا اینکه دراین اندیشه هستید که نکندیکهو شعار بگیره و شما عقب بمانید. پس در مخالفت خود بهتراست صریح و روشن باشید وچرائی را واضح بیان کنید نه فقط به کلی گوئی بسنده کنید.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Mohsen Irandoost
بعد از ۴۳ سال مبارزات پراکنده که هیچکدام به جایی نرسیده و هنوز اندر خم کوچه بودن یکی از دلایلش همانا چیزی جز ایرادت غیر سازنده نبوده!
‘یک قدم به جلو چندین قدم‌به عقب”

Mohsen Irandoost
بعد از ۴۳ سال مبارزات پراکنده که هیچکدام به جایی نرسیده و هنوز اندر خم کوچه بودن یکی از دلایلش همانا چیزی جز ایرادت غیر سازنده نبوده!
‘یک قدم به جلو چندین قدم‌به عقب”
حمایت از تشکل های سرتاسری از بی تفاوتی توده ها میکاهد. اگر هم نیاز به اصلاحاتی است باید در رفع آن مسعولانه کوشا بود.
با سپاس
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Ali Yaghoubvand
درود جناب اعتمادی گرامی و سپاس از زحمات بی وقفه شما!
اکنون یک واقعیت تلخ تاریخی در مورد وضعیت سیاسی کشور خود را بوضوح نشان می دهد. واقعیتی که بعد از چهار دهه هنوز با وجود تلاش های

Ali Yaghoubvand
درود جناب اعتمادی گرامی و سپاس از زحمات بی وقفه شما!
اکنون یک واقعیت تلخ تاریخی در مورد وضعیت سیاسی کشور خود را بوضوح نشان می دهد. واقعیتی که بعد از چهار دهه هنوز با وجود تلاش های متعدد اپوزیسیونی وجود ندارد.
به باور من جمهوری اسلامی مخالف زیاد دارد اما اپوزیسیون ندارد.
شوربختانه کارکرد مجموعه ای که خود را اپوزیسیون می داند یا می نامد عمدتا محدود شده است به افشاگری و ناسزا گویی به رژیم.
نتیجه چنین نگرش و عملکردی می شود دنباله رو حوادث گشتن و نمایش های احساساتی در رابطه با این حوادث و بعد هم پرداختن به روزمرگی تا حادثه ای دیگر!
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Ebi Khataei
این هم یک کمپینی است مثل دیگر کمپین ها ،صد در صد قرار نیست کشور با این کمپین ها آزاد شود!
ولی می‌شود آن را مثل دیگر حرکتها که علیه رژیم بوده مثبت تلقی کرد.
موفق باشید.

تورکی منیم آنا دیلیم.. ترکی زبان مادریم
نوشته شده توسط: lachin

ســـلام دوســـلار..
در زبان تركى 9 نوع گريه كردن داريم:
آغلاماق، زيرلاماق، سيزلاماق، سيزيلداماق، اينله مك،‌ زاريماق، هؤكورتمك، ايچين چالماق، وييلداماق. دكتر صابر مقدم كه پزشك فارس زبان و مشهورى در

در تبريز است مي گفت:اوايل آمدنم به تبريز مريضى داشتم كه مى گفت: "معدم گؤينيير". گفتم: "درد ميكنه؟" گفت: "يوخ آغريمير، گؤينيير!" و من بعدها فهميدم كه تركها به زخم معده گؤينه مك مى گويند به درد عصبى معده آغريماق مى گويند و به التهاب معده سانجى مى گويند. يعنى من بدون آندوسكوپى مى توانم دارو تجويز كنم! چون زبانشان انواع درد كردن را تجزيه تحليل مى كند! "ویژگی ﻫﺎﯼ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ"
ﺍعضای ابتدایی گوارش ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ با ﺣﺮﻑ "د" شروع ﺷﺪﻩاند:

ﺩﯾﻞ‏(ﺯﺑﺎﻥ‏)
ﺩﻭﺩﺍﻕ‏(ﻟﺐ‏)
ﺩﺍﻣﺎﻕ‏(ﮐﺎﻡ‏)
ﺩﯾﺶ‏(ﺩﻧﺪﺍﻥ‏)
ﺩﯾﻤﺪﯾﮏ‏(ﻣﻨﻘﺎﺭ‏)
ﻫﺮ ﺍﻧﺪﺍﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ "ﻕ" :
ﻗﯿﭻ‏(ﭘﺎ‏)
ﻗﻮﻝ‏(ﺩﺳﺖ‏)
ﻗﺎﻧﺎﺩ‏(ﺑﺎﻝ‏)
ﻗﻮﯾﺮﻭﻕ‏(ﺩﻡ‏)
ﻗﺎﺭﻭﻥ‏(ﺷﮑﻢ‏)
ﻗﻮﻻﻕ‏(ﮔﻮﺵ‏)
ﺍعضای ﭼﺸﻢ ﺑﺎ "گ" :
گؤﺯ‏(ﭼﺸﻢ‏)
ﮔﺎﺵ‏(ﺍﺑﺮﻭ‏)
ﮔﯿﻠﻪ‏(ﻋﻨﺒﯿﻪ‏)
ﮔﯿﭙﺮﯾﮏ‏(ﻣﮋﻩ‏)
ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﺗﺎ ﮐﻤﺮ ﺑﺎ "ﺏ" :
ﺑﺎﺵ‏(ﺳﺮ‏)
ﺑﻮﯾﻨﻮﺯ‏(ﺷﺎﺥ‏)
ﺑﻮﯾﻮﻥ‏(ﮔﺮﺩﻥ‏)
ﺑﺌﻞ‏(ﮐﻤﺮ‏)
ﺑﻮﺧﻮﻥ‏(ﭘﺸﺖ‏)
ﺑﻮﺭﮎ‏(ﻗﻠﻮﻩ‏)
ﺑﺎﺭﺳﺎﻕ‏(ﺭﻭﺩﻩ‏)
ﺷﺎﯾﺪ ﺣﺘﯽ بؤﺭﮎ‏(ﮐﻼﻩ‏) ﻭ ﺑﺎﺷﻤﺎﻕ‏(ﮐﻔﺶ‏) ﮐﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺳﻮﯼ ﺑﺪﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ میپوﺷﺎﻧﻨﺪ, ﺍﺯ ﺭﻭﯼ این ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺑﻮﺩﻩ؛

ﻫﺮ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺗﯿﺰ دارای زاویه با "د" :
ﺩﯾﺮﻧﺎﻕ‏(ﻧﺎﺧﻦ‏)
ﺩﯾﺰ‏(ﺯﺍﻧﻮ‏)
ﺩﯾﺮﺳﮏ‏(ﺁﺭﻧﺞ‏)
ﺩﺍﺑﺎﻥ‏(ﭘﺎﺷﻨﻪ‏)
وقتی میگن زبان ترکی جز سه زبان برتر و باقاعده دنیاست به این میگن؛
اتاق
اتاق+لار
اتاق+لار+دا
اتاق+لار+دا+کی
اتاق+لار+دا+کی+لار
اتاق+لار+دا+کی+لار+دان
اتاق+لار+دا+کی+لار+دان+بیری
اتاق+لار+دا+کی+لار+دان+بیری+نی
اتاق+لار+دا+کی+لار+دان+بیری+نی+گتیر
تــركى هنـــر است
1-زبان تركى سومين زبان زنده و توانمند دنياست
2- زبان تركى 500 ميليون متكلم در جهان دارد
3- زبان تركى 7200 سال قدمت دارد
4- زبان تركى 100/000 واژه ى اصيل دارد
5- زبان تركى 3500 فعل اصلى دارد
6- زبان تركى 24/000 فعل غير اصيل دارد
7- زبان تركى 46 زمان فعلى دارد
8- 100% كلمات زبان تركى ريشه دارند
9- زبان تركى زبان اكثريت مردم ايران است
10- زبان تركى داراى 9 آوا است
11- زبان تركى بعنوان زبان بين المللى در جهان به ثبت رسيده است
12- زبان تركى بعنوان شاهكار زبان ها و ادبيات بشرى شناخته شده است
13- از زبان تركى براى ارسال ديتاهاى رادارهاى جهان استفاده مى كنند
14- زبان تركى را بعنوان زبان استاندارد يونسكو در اروپا و آمريكا مى شناسند
15- زبان تركى داراى 450/000 عنوان كتاب در جهان است
قرارداد 25 ساله از نگاه خودی ها ؛ چگونه از چین و اروپا در مقابله با امریکا استفاده کنیم!
نوشته شده توسط: پگاه ستایش

چنان از حماقت این کارنشناس عصبانی شدم که نتوانستم مقاله را تا آخر بخوانم. آدم اعصابش را از سر راه که پیدا نکرده؟
این سید کافی بود یک نگاهی به ۴۲ سال گذشته بکنه تا ببینه ازچه امامزاده ای معجزه میخواد.

کاشت ۱۰ میلیارد درخت در عربستان سعودی
نوشته شده توسط: پگاه ستایش

صمیمانه آرزو میکنم که این کار پسندیده را عراق هم انجام بدهد تا هم میهنان خوزستانیم در آسایش زندگی کنند.

معترضان به کاریکاتور پیامبر اسلام چرا مقابل دبستان صف کشیدند؟
نوشته شده توسط: پگاه ستایش

بهرام(انگلیس) که گور میگرفتی همه عمر -------- دیدی که چگونه گور انگلیس گرفت؟

دو زن ایرانی‌تبار که به پارلمان اسرائیل راه یافتند
نوشته شده توسط: پگاه ستایش

ضمن آرزوی توفیق برای این دو عزیز؛ یک خواهشی هم از ایشان داشتم که مزید امتنان است اگر بذل توجه فرمایند.
وآن اینکه بخش فارسی رادیو ازراعیل را دوباره راه بیندازن.

چون بعد ازتعطیلی این بخش مناشه امیر همه جا ولوشده.
هرکانال و رادیویی میگیریم صوت ملکوتیش فضا را پر میکنه.
همان بهتر که یک لانه ای داشته باشه تا بدانیم کجاست نزیکش نریم.
آیا شوونیزم فارس باعث جنگ داخلی در ایران خواهد شد
نوشته شده توسط: پگاه ستایش

من شوفر نیزم فارس بیل میرم چیه ولی همین قدر میدانم که اگر کسی هوس کنه تکه ای ازایران را جدا کنه تا بتوانه آنجا برای خودش شاه بشه؛ همان مردم محل توی دهنش خواهند زد.

ومردم محلی خوب میدانند که کسی که میخواد شاه بشه اولش نمیاد رک وپوست کنده این را بگه بلکه اولش با دمکراسی و زبان پدری شروع میکنه و بمرور زمان و با بهانه هائی که پیدا خواهد کرد یواش یواش میشه آغامحمدخان.آنوقت مثل جمهوری اسلامی ملت باید بزنه توی سر خودش که این چه کاری بود دست خودمان دادیم از چاله در آمدیم و افتادیم توی چاه.
زبان آدمی زاد به جای زبان پانمی زاد!
نوشته شده توسط: تبریزی

همه لینک های آموزش زبان آدمی زاد در یکجا

https://www.youtube.com/watch?v=skC52FwP_-g&list=PLfvO0lX1t_WyZeozKFQ1k…

نظر
نوشته شده توسط: جمال

حالا تمام بحثهای بابک بە جای خودش ولی من فکر میکنم فاشیزم بربر تورک در ایران هست کە جنگ داخلی راه خواهد انداخت با کمک فاشیزم پان تورک باغچلی تورکیە نە تنها در ایران این فاشیزم و بربریت تورک در عراق

سوریە قفقاز ، دریای اژە ، قبرس ، لیبی ، یونان جنگ راه انداختە و در فردای ایران هم این فاشیزم پان تورک و زیادە خواهی های آنهاست منجر بە جنگ خواهد شد
ایـــــران و چیــــــن...مقاله ای در اینترنت...
نوشته شده توسط: lachin

ســـالام دوســـلار..
سند جامع همکاریهای بلند مدت ایران و چین :
فرصتها و تهدیدها..
این روزها دوباره جامعه به دو گروه تقسیم شده است: گروهی که این قرارداد را فرصتی بزرگ برای استقلال سیاسی ایران از غرب

و شکوفایی اقتصاد ایران ـ آن هم در شرایط دشوار تحریم ها ـ می دانند و گروهی دیگر که این قرارداد را عهدنامه ترکمانچایی دیگر می پندارند و بر این باورند که اعتماد به چین و گردش به شرق،نه تنها به استقلال اقتصادی ایران منجر نمی شود , بلکه به وابستگی بیشتر اقتصاد و سیاست ایران به چین خواهد انجامید، آن هم در شرایطی که این کشور سابقه چندان خوبی در تعهد به قراردادهایش با کشورهای دیگر ندارد.

تلاش من در این یادداشت نگاهی فرامتنیک و بدون تعصب و سوگیری است بر این قرارداد،امید که بتوانم به درستی تبیینش کنم:

۱- من غوغاهای رسانه ای مبنی بر خائنانه بودن امضای این سند را اشتباه می دانم. حقیقت این است که چین در حال تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی جهان و روسیه در حال تبدیل شدن به رقیبی جدی برای آمریکا در حوزه دفاعی است و آمریکا نمی خواهد یا نمی تواند این واقعیت را تحمل کند. نشان به آن نشان که هم ترامپ و هم بایدن، هر دو از یک سو تمرکز خود را بر محدودسازی رشد اقتصادی چین گذاشته اند و می خواهند با هر روشی مانع تبدیل چین به اقتصاد نخست جهان شوند و از سوی دیگر به کشورهای ترکیه، هند و مصر فشارهای سیاسی و اقتصادی می آورند و تهدیدشان می کنند که اگر سامانه های دفاع موشکی روسیه را جایگزین سامانه های آمریکایی کنند، باید منتظر تحریم های گسترده باشند. و هر دوی اینها یعنی آمریکا دارد خارج از عرف بین الملل، آزادی کشورها در انتخاب شرکای خود را تحدید و تهدید می کند. از طنزهای روزگار هم یکی همین که آمریکا که خود از بنیانگزاران سازمان تجارت جهانی است ، حالا دارد خارج ازمقررات همین سازمان برای ورود کالاهای چینی تعرفه های سنگین وضع می کند به این امید که بازارهایش را از گزند این رقیب قدرتمند حفظ کند.

۲- من نفس عقد قراردادهای همکاری گسترده با کشورها را ذاتا مثبت می دانم،درستش این است که ایران اگر می خواهد به الگویی موفق به کشورهای اسلامی تبدیل شود که چشم انداز گام دومش همین است، نه تنها با چین ،بلکه با روسیه، اتحادیه اروپا ،آمریکا و سایر کشورهای گروه های ۷ و ۲۰ نیز لازم است همکاریهای گسترده داشته باشد.جهان در قرن ۲۱،جهان تفاهم ها و تبادل هاست و هرکشوری ارتباط مسالمت آمیز بیشتری با سایر کشورها داشته باشد،موفقتر خواهد بود.

۳- هر حکومتی این اختیار را دارد که مسیر رشد و شکوفایی اش را خود تعیین کند و جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفته است در کنار ترکیه اردوغان و مصر سیسی به جمع چین و روسیه بپیوندد. صدالبته رهبری این بلوک در حال شکل گیری تدریجی، به لحاظ نظامی بر عهده روسیه و به لحاظ اقتصادی بر عهده چین است و کشورهای ایران، ترکیه و مصر و احتمالا کشورهای دیگری که در راهند صرفا دنباله روی تصمیمات آنان خواهند بود. اگرچه ایران برای خود داعیه رهبری جهان اسلام، ترکیه برای خود داعیه رهبری جهان اسلام و کشورهای ترک زبان و مصر برای خود داعیه رهبری جهان عرب را قائل هستند و تلاش می کنند وزن خود را در این اتحاد نوبنیاد افزیش دهند.

۴- پیش بینی اینکه این بلوک شرق جدید چقدر بتواند به رقابت با غرب بپردازد ، هنوز بسیار زود است. برخی از این کشورها از مشروعیت داخلی رنج می برند و برخی دیگر از مشروعیت خارجی. علاوه بر این ، آنچه در درازمدت می تواند این اتحاد فعلا روی کاغذ را به یک اتحاد درازمدت جریان ساز تبدیل کند ، پشتوانه های مردمی در کنار بنیان های علمی است. یادمان باشد که بلوک شرق پیشین در کنار قدرت نظامی، بنیانهای علمی بسیار قوی در عرصه های فرهنگی، جامعه شناسی ، روانشناسی، فلسفه، تعلیم و تربیت، فیزیک ،شیمی و علوم فضایی و پزشکی داشت و با وجود این باز هم با از دست دادن پشتوانه مردمی، تمام آن ساختار مستحکم به یکباره فرو ریخت.

۵ـ حقیقت این است که پشتوانه مردمی پاشنه آشیل هر سه کشور ایران، ترکیه و مصر در ورود به این اتحاد است و کوچکترین نقطه ضعف در این حوزه می تواند به وابستگی جدی آنها به چین و روسیه بینجامد. احتمالا تنها کشوری که بدون نگرانی میتواند وارد این بلوک جدید شود هند خواهد بود.
لذا به نظر اینجانب، آنچه کارشناسان مستقل و کل مردم ایران باید نگران آن باشند نه قراردادهای همکاری ایران با چین، روسیه یا هر کشور دیگر غربی و شرقی، بلکه آسیب دیدن پشتوانه مردمی است که می تواند منافع ملی ایران در این قراردادها را به خطر بیندازد.
در مورد ایران یک تهدید داخلی مضاعف، قوانین و مقررات ایدئولوژیک و نامتناسب با زیستن در جهان امروز است که هم مانع جهش تولید شده است، هم عامل نارضایتی های مردمی.
درود بر شما آقای کردی
نوشته شده توسط: احد قربانی دهناری

ما شاید الان نتوانیم جزئیات ایران پساجمهوری اسلامی که یی‌شک با این فداکاری مردم و این بی‌کفایتی و ایران‌فروشی رهبران جمهوری اسلامی دور نیست، ایرانی کثرت‌گرا و چندحزبی است.

امید من این است بلوک‌های سیاسی چپ، میانه و راست متشکل شوند و هواداران خود را متشکل کنند و ما یک دموکراسی نهادینه داشته باشیم. همه احزاب به میزان پشتبانی و رای مردم در سرنوشت و تصمیم‌گیری شرکت کنند، هیچ پیروزی دائمی نباشد و تعویض قدرت بی‌خشونت انجام پذیرد و به سازندگی ایران آسیب نرساند. امید دیگر این که همه بلوک ها روی یکپارپگی ایران، بازگشت ایران به اردوی صلح و سازندگی جهان، سربلندی کشور و مردم، رفاه عموم، هم‌نظر و هم‌قدم باشند. با این قول به همدیگر می توانیم با خیال آسوده به "نه به جمهوری اسلامی" و همکاری و هم‌قدمی در گذر از جمهوری اسلامی متمرکز شویم.
با مهر و سپاس از نظرات دلگرم کننده شما،
احد قربانی دهناری
ضرورت تشکیل جبهه‌ی گسترده‌ی گذار از جمهوری اسلامی و حزبِ سوسیال دموکرات فراگیر
نوشته شده توسط: محسن کردی

بعنوان یک مشروطه خواه از ایده تشکل سوسیال دمکرات استقبال میکنم. در پارلمان ایران پس از جمهوری اسلامی این احزاب خواهند بود که سرنوشت سیاسی کشور را رقم میزنند و کشور را اداره میکنند. تشکیل یک نیروی سوسی

تشکیل یک نیروی سوسیال دمکرات فراگیر میتواند اندیشه چپ را وارد یک مجرای سازمانیافته برای پیش و پس از جمهوری اسلامی رهنمون شود. گفتمان کمونیسم برای ایران فردا که نیروهایی با اندک هوادار اما پر صدا در میدان هستند، جو سیاسی را مغشوش میکند. اینها با بزرگداشت فعالیتهای نادرست گذشته سیاهکل و زوم کردن روی اهداف باطل گذشته و نامربوط به ایران فردا در فردای ایران جایی ندارند اما میتوانند امروز فضا را مسموم و مغشوش کنند. امروز فضای سیاسی آماده استقبال از چپ سوسیال دمکرات آماده است. نیروی سوسیال دمکرات پراگماتیست باید با حضور خود بلندگو را از دست کسانی که به تندروی افتخار میکنند بیرون بکشد. برای این کار نیازی به جنگ و دعوا نیست همین که این نیروی سوسیال دمکرات خود را به جامعه معرفی کند بخشی از جامعه که تمایل به ایدئولوژی چپ دارد و در خرده تشکلها گرد آمده اند را در خود جای بدهد بلند گو از دست تندروها بیرون کشیده شده است و خودشان می مانند و فضای دیجیتال شان. چنانچه خود را از موهومات و آرزوها برهانیم و به فضای واقعی سیاست مراجعه کنیم، در میابیم که آنچه مسلم است این است که به احتمال قوی در ایران فردا نظام سرمایه داری برقرار خواهد شد. حتا اگر با این نظر مخالف هستید اما میتوانید جزو احتمالات در نظر بگیرید و خود را برای چنین ایرانی آماده کنید. در این نظام سرمایه داری چشم امید کارگران و مزد بگیران در پارلمان ایران به نیروی چپ سوسیال دمکرات است. وظیفه این نیرو تشکیل سندیکاهای کارگران، کارمندان و مزد بگیران و مطالبات آنها در مقابل زیاده خواهی کارفرمایان و سرمایه است. ما در حزب مشروطه ایران بندهایی برای حمایت از نیروی کار و مزد بگیران در مقابل زیاده خواهی سرمایه داریم که بخشهای زیادی از مطالبات آنها را تامین میکند و شباهت زیادی به اهداف سوسیال دمکراسی دارد. اما ما در درجه اول بر تامین شرایط لازم برای سرمایه گذاری ها و نظام سرمایه داری تکیه داریم لذا مشروع ترین نیرو برای دفاع از حقوق مزد بگیران به عهده نیروهای سوسیال دمکرات باید باشد تا ما. و این به هیچ روی همکاری های آینده و تشکیل دولتهای ائتلافی در پارلمان ایران یا مجلس شورای ملی را نفی نمیکند. پایه های چنین پارادایمی را باید از هم اکنون نهاد. در حال حاضر تشکل های سوسیال دمکرات وجود دارند اما متاسفانه به دلیل تابوهایی که چپ سنتی را فرا گرفته فرصت نشو و نما نیافته اند. وقت آن است که چپ سنتی اسب جوانتری را زین کند و راه را برای نیروهای جوان باز کند. شما پیرانه سران سنتی تا کی توان فعالیت دارید و تا کی زنده هستید؟ ما در طیف مشروطه خواهان دست به جوانگرایی زده ایم. جانشینان تان را آماده کنید و سخنی داشته باشید مربوط به زمان که نسل جوان عدالت جو را بتواند جذب کند. صمیمانه برای تشکیل حزب سوسیال دمکرات فراگیر آرزوی موفقیت میکنم.
محسن کردی مشروطه خواه
نوشته شده توسط: احد قربانی دهناری

درود بر شما اقبالی عزیز،
جای آن دارد که این بحث بنیادی باز شود.
مبارزه خشونت‌پرهیز به معنی انفعال نیست. این مبارزه پیچیده‌تر، توانفرساتر، از مبارزه قهرآمیز است.

مبارزه خشونت‌پرهیز بدون تشکل و انسجام احزاب و سازمان‌های سیاسی همه بلوک‌های راست، میانه و چپ در سازمان‌های خود و در یک جبهه گسترده تشکل‌ها و احزاب و بکارگرفتن تمام توان احزاب و جبهه عملی نیست.
مبارزه خشونت‌پرهیز بدون تشکل صنفی و مدنی و بکارگرفتن تمام توان این جنبش‌ها عملی نیست.
مبارزه خشونت‌پرهیز بدون ریزش کامل و انزوای ملی رژیم و جلب حمایت مادی و معنوی اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران عملی نیست.
مبارزه خشونت‌پرهیز بدون افشای رژیم در سطح بین‌المللی و انزوای کامل بین‌المللی رژیم و جلب حمایت معنوی مردم جهان عملی نیست.

مبارزه خشونت‌پرهیز بدون یک اعتصاب عمومی و یک نافرمانی مدنی فراگیر و فلج کردن ماشین سرکوب رژیم عملی نیست.

هر چه نیروها متشکل‌تر باشند، هر چه برنامه تشکل‌ها روشن‌تر باشد، همکاری و بسیج آسانتر است.
کوتاه سخن، مبارزه خشونت‌پرهیزی که من بر آن پافشاری می‌کنم، انقلاب است. انفلابی که با به‌کارگرفتن تمامی توان جنبش، رژیم را فلج، منزوی و سرنگون می‎‌کند.
با مهر و سپاس از نقد شما،
احد قربانی دهناری
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Mohammad Imani
عجیب است. ناسیونالیست خودش یک سنخ چپ‌گرایی‌ است. و هر بلایی که بر سر ایران آمده، ناسیونالیست‌ها هم در آن نقش داشتند. یکی از نقاط عطف و آغاز آن هم ملّی شدن نفت بوده است. شما با

Mohammad Imani
عجیب است. ناسیونالیست خودش یک سنخ چپ‌گرایی‌ است. و هر بلایی که بر سر ایران آمده، ناسیونالیست‌ها هم در آن نقش داشتند. یکی از نقاط عطف و آغاز آن هم ملّی شدن نفت بوده است. شما با انداختن همه تقصیرات گردن مارکسیست‌ها و اسلامیون، ناسیونالیسم ایرانی را تبرئه می‌کنید و تازه جای خالی‌ ناسیونالیسم را احساس می‌کنید. فراموش می‌کنید چه کسی نطق اسلامیون را باز کرد و شاید توجه ندارید چپ‌گرایی با مارکس متولّد نشد، مارکس خودش ایدهٔ دیکتاتوری پرولتاریا را از کمون پاریس گرفت. فرانسه با انقلابش شوره‌زار‌ تکوین چپ‌گرایی ذیل دو ایدئولوژی ناسیونالیسم و سوسیالیسم است. جمهوری اسلامی اتفاقا مظهر استقلال ملّی و عدم وابستگی به خارج است. از مصدّق و پهلوی هم در ناسیونالیسم‌بازی جلوتر است.
ایران کشوری است مولتی اتنیک نه کثیرالمله
نوشته شده توسط: محسن کردی

راستی.. جناب صدیق. فیسبوک شما رو چک کردم. به خط و زبان ترکی آتاتورک بود و همه اش در مورد ترکیه است. شما تبعه ترکیه نیستید؟ اینجا چه میکنید؟ فکر میکردم مشغول کشتار پ ک ک و سایر کردها در خاک سوریه هستید

ایران کشوری است مولتی اتنیک نه کثیرالمله
نوشته شده توسط: محسن کردی

دقیقا جناب صدیق. نیازی نیست سلطنت طلب یا جمهوریخواه باشم. پاسخ ایرانی میهن دوست به امثال شما همین است. پاسخ نیروهای چریک جدایی طلب را ارتش قدرتمند ایران خواهد داد. مجاهد مزدور هم در مرصاد پاسخ گرفت.

ضرورت تشکیل جبهه‌ی گسترده‌ی گذار از جمهوری اسلامی و حزبِ سوسیال دموکرات فراگیر
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

بدون تدارک انقلاب سوم در ایران و سرنگونی انقلابی (برافکندن کامل دستگاه سیاسی، نظامی و اقتصادی حاکمان -شکل آنرا جامعه شهروندی تعیین خواهد کرد-) حکومت اسلامی، هرگونه ادعائی آرزوئی بی پشتوانه است.

سوسیال دمکراسی اگر استراتژی و تاکتیک خود را بر انقلاب سوم تنظیم نکند، صدای او در چارچوب ناله های اصلاح طلبی درجا خواهد زد.
در شرایطی که براندازی حکومت جنایتکار یک ضرورت است، چرخاندن تلسکوپ های بسمت احتمال خشونت سرکوب شدگان، نسبت دادن غیر مستقیم خشونت گرائی به مردم تحت ستم و دعوت از آنها به خشونت پرهیزی پیام های روشنی دارد. 1) قوت قلب به حکومت که ما فتیله سرنگونی را پائین می آوریم. 2) با این تئوری سیاسی، مردم خلع سلاح می شوند. 3) دخیل بستن به جناحی از حکومت برای اصلاحات و تحول تدریجی موعظه می شود.
چنین اندیشه هائی برای جامعه تحت ستم و جان به لب رسیده ایران از جباریت، سم اند و موجب بدنامی سوسیال دمکراسی!
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

یادداشت پروفسور فن هونگدا، استاد خاورمیانه دانشگاه شانگهای برای «انتخاب»:
در ژوئن سال ۲۰۲۰، براساس " بیانیه مشترک مشارکت جامع راهبردی جمهوری اسلامی

فردا سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین امضا می‎شود
یادداشت پروفسور فن هونگدا، استاد خاورمیانه دانشگاه شانگهای برای «انتخاب»:
در ژوئن سال ۲۰۲۰، براساس " بیانیه مشترک مشارکت جامع راهبردی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین " که توسط دو کشور در سال ۲۰۱۶ اعلام شد، دولت ایران پیش نویس " برنامه همکاری جامع ۲۵ ساله ایران و چین " را اعلام کرد. اگرچه " برنامه جامع ۲۵ ساله " با دشواری‌هایی روبرو شده است، اما مشارکت استراتژیک جامع چین و ایران همچنان با تلاش مشترک دو کشور در حال پیشروی است.
من معتقدم چین و ایران در مورد برخی از موارد همکاری به توافق رسیده اند و این یکی از دلایل سفر وزیر امور خارجه وانگ یی به ایران است. هم زمان، از آنجا که منافع مشترک چین و ایران روز به روز در حال افزایش است، بنابراین معتقدم که این سفر می‌تواند همکاری استراتژیک جامع بین دو کشور را بیشتر تقویت کند.
در توسعه روابط دو جانبه، هر دو کشور چین و ایران باید به تغییرات یکدیگر توجه کنند. به خصوص ایران باید توجه ویژه‌ای به تغییرات دیپلماسی چین داشته باشد. من فکر می‌کنم خیلی از دوستان ایرانی چندی پیش خبر‌های نشست چین و ایالات متحده که در آلاسکا برگزار شد را دیده باشند؛ عملکرد هیئت چینی در این نشست، جهان و به ویژه ایالات متحده را شوکه کرد. بلی، چین هم اکنون در برابر یک قدرت جهانی مانند ایالات متحده نیز از اعتماد به نفس کافی برخوردار است. علاوه بر اینکه قدرت چین بسیار افزایش یافته است، احترام به انصاف و عدالت بین المللی نیز قدرت زیادی به هیئت چینی داده است. من فکر می‌کنم در چنین شرایطی چین مستحق اعتماد بیشتر از طرف ایران است.
چین در بسیاری از جنبه‌ها، از جمله درک بهتر سیاست خود در قبال خاورمیانه، دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. اهمیت خاورمیانه و ایران برای چین به تدریج در حال افزایش است. چین خواستار ایجاد یک بستر گفتگوی چند جانبه در منطقه خلیج فارس با فرض احترام به توافق هسته‌ای ایران است و با یک جانبه گرایی قدرت‌های جهانی در خاورمیانه به دلیل منافع خود مخالفت می‌کند.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

ایرن رهایی:
چرا نمیگی سکوت مرگبار و بیتفاوتی عامل فروشه ....آیا انها که رای ندادن نقثر نیستند در این قرار داد
جریان از جای دیگر ریشه دارد رای دادن و رای ندادن هم یه محکومیت حکومتی هست که خودتان

چرا نمیگی سکوت مرگبار و بیتفاوتی عامل فروشه ....آیا انها که رای ندادن نقثر نیستند در این قرار داد
جریان از جای دیگر ریشه دارد رای دادن و رای ندادن هم یه محکومیت حکومتی هست که خودتان خواستید و الاما طوری دیگر بودیم
نه تمام تقصیر ها گردن سکوت و بیتفاوتی و ترس خودمان هست چون رای داده و رای نداده ها در سکوتیم و ترس
الان قراره
.......قرارداد امضا بشه ...الان باید بایستیم ....تقصر رو گردن هم انداختن کاری از پیش نمبیرد بجز گل آلود کردن آب و ماهیگیری حکومت
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Iraj Oraji
سلام، مزدک عزیز کسانی که انگشتان جوهری خودشان را با دادن رای در خارج کشور به نمایش می گذارند در تعداد بیش از چند ده نفر نیستند و همینطوز کسانی که با ادعای نجات ایران قپه بر دوش خود نشانده

Iraj Oraji
سلام، مزدک عزیز کسانی که انگشتان جوهری خودشان را با دادن رای در خارج کشور به نمایش می گذارند در تعداد بیش از چند ده نفر نیستند و همینطوز کسانی که با ادعای نجات ایران قپه بر دوش خود نشانده و از سر وکول هم بالا میروند و شب و روز به تخریب هم دیگر مشغولند آنها نیز در خارج از کشور در نهایت بیش از چند صد نفر نیستند. بقیه این جمعیت هفت و یا هشت میلیونی ایرانی خارج نشین که خود را از حق خواهی برای اساسی ترین حق که حق آزاد انتخاب و حق آزاد نعیین سرنوشت باشد، اخته و عقیم کرده اند آیا در تداوم این حاکمیت اهریمنی اسلامی شیعی مسئولیتی ندارند؟
تصور من این است که برای متوقف کردن تاراج و واگذاری منابع ملی و تاثیر گذاری مخاطب اصلی باید خودمان باشیم و وظیفه شهروندی که به بهانه های مختلف از آن سر باز میزنیم باشد.
تغییر جمهوری اسلامی با کمک خارجی؛ درست یا نادرست؟
نوشته شده توسط: محسن کردی

به موضوعات مهمی اشاره داشتید. در ادامه...

نامه‌ی سه نفر از سران جبهه ملی ایران، دکتر کریم سنجابی دکتر شاپور بختیار و داریوش فروهر به محمدرضا پهلوی در خرداد ۱۳۵۶ مثل توپ در محافل سیاسی صدا کرد. از محتویات نامه بگذریم که وقتی با نگاهی تاریخی به آن مینگریم سرشار از شعارهای نامربوط و غلوهایی به اندازه کوه اورست بود اما تاثیر بسزای آنرا در جرات دادن به فعالین بالفعل صحنه سیاسی ایران در طیف اپوزیسیون یا میتوان گفت نوعی هم پوزیسیون را نمیتوان نادیده انگاشت. از تاثیر این نامه همین بس که در شمار یکی از تاثیر گذاران مهم در راه انقلاب 57 بشمار میرود. نوشتن این نامه، علیرغم هشداری که نویسندگان نامه نسبت به جان خود داده بودند، بر خلاف تصورشان اصلا جان شان تهدید نشد و تقریبا حتا با بی اعتنایی روبرو شدند. ولی همین بی اعتنایی قوت قلبی برای سایر صداهای خفته بود که از حنجره بیرون بیایند و بیشتر شوند. این گونه نامه های سرگشاده خطاب به کشورهای عضو سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری بین المللی، بر خلاف زمان شاه، تاثیر زیادی بر رژیم فعلی دارد و از آن سخت در هراس است و نمیتواند بی اعتنا بماند. سرنوشت شاه روبروی علی خامنه ای است و تن او از دیدن چنین اعتراضاتی میلرزد. از این پس در جمهوری اسلامی شاهد نامه های فراوانی از این دست خواهیم بود. و البته.. از نگاه من در شرایط فعلی جامعه بین الملل دلیلی برای اعتنا به این گونه نامه ها نمی بیند. اما تاثیری که این گونه نامه نوشتنها بر فعالین سیاسی در ایران دارد کاملا مشخص است. این نامه ها دلها را به هم نزدیکتر میکند. با زیاد شدن نفرات، و پراکندگی اهداف، دست و پای رژیم برای سرکوب بسته تر و بسته تر میشود و همین کمک میکند که نیروهای مخالف بدون بیم از جان شان یکدیگر را پیدا کنند و متحد شوند و این پاشنه آشیل این رژیم است. با امکانات دنیای دیجیتال و ادامه این گونه فعالیتها، دور از انتظار نیست که روزی که چندان هم دور نیست، مردم در ابعاد میلیونی به خیابانها بریزند. در این فاصله باید نیروهای مسلح را به پیوستن به این حرکتها تشویق کرد. و نیز با روشهای روانی از قبیل عمومی کردن نام و ادرس خانه نیروهای سرکوبگر و نیز پس زدن افراد خانواده شان از طرف افراد محل و جامعه آنها را تحت فشار روحی قرار داد که به مردم بپیوندند. ما هنوز تصویر ضربدرها روی خانه های متعلق به ارتشیان در انقلاب 57 را بخاطر داریم. آن ضربدرها کم تاثیر نداشت. این گونه بنظر میرسد که مردم دارند یکدیگر را پیدا میکنند و این نوید خوبی برای سال جدید است.

پرویز صیاد از خلق شخصیت صمد برای نخستین‌بار در تلویزیون ملی ایران می‌گوید
نوشته شده توسط: محسن کردی

ادامه نظر در زیر

در ایران «طنز» سابقه نداشته بلکه بیشتر دلقک بازی و تمسخر و دست انداختن بوده که مردم را به خنده وا میداشته. و این میتوانست حتا تحقیری بیرحمانه هم باشد. ما در غرب با طنز در آثار نویسندگان آشنا هستیم اما در عوام در میان غربیان هم میتوان دلقک بازی های چارلی چاپلین که به کسی که خم شده بود اردنگ بزند و یا لورل هاردی پی ببرد. اگرچه در آثار چارلی چاپلین طنز هم جای خود را کم نداشت اما دلقک بازی بود که اشک از چشم بیننده سرازیر میکرد. در ایران نمایش روحوضی دلقک بازی خالص بود و ادا در آوردن و تمسخر که اشک خنده از چشم تماشاگر سرازیر میکرد و خبری از طنز نبود و اصولا عوام ایرانی چیزی از طنز نمیدانستند. در میان درصد بسیار کم باسوادان ایران که بیشتر در خانواده های اشراف بودند، البته با طنزهای گلستان و بوستان سعدی آشنا بودند.
صمد از همین رو در اوایل کارش فقط به کار خنده و مسخره بازی می آمد. اما کم کم با جا افتادن شخصیت صمد، پرویز صیاد با استادی این کاراکتر را تبدیل به طنز کرد و آنهم طنز پر معنا و عمیق. آنچه از صمد می دیدیم اگرچه هنوز ساده دلی و دل پاکی جوان روستایی را داشت اما آنچنانکه کارکترهای شهری می پنداشتند ساده لوح نبود و در پایان فیلم و نمایش این صمد بود که هم در دست انداختن و هم زرنگی شهری ها را دور زده بود. بعدها در تبعید کاکتر صمد نه با دلقک بازی که با طنز عمیق خود خنده به لبها می آورد. دو نمایش صمد به جبهه میرود و صمد از جبهه باز میگردد را بصورت زنده دیدم و بسیار خندیدم و لذت بردم. پرویز صیاد در آثار خود آگاهی اجتماعی هم بوجود می آورد و این امر جایگاه بایسته ای به او میدهد. جا دارد که دست اندرکاران هنر درست در همین زمان که زنده و سر حال است و چندان به پیری نزدیک نشده برنامه ای برای تقدیر از او و کارها و صمدش بعمل بیاورند.
ایران کشوری است مولتی اتنیک نه کثیرالمله
نوشته شده توسط: محسن کردی

اصطلاحی بنام اتنیک در مورد ایران صدق نمیکند. در عراق و ترکیه اری اما در ایران نه. معیار جمهوری اسلامی که شیعه و اصولگرا بودن و وفادار به ولی فقیه بودن را معیار شهروندی به حساب می آورند را کنار ...

معیار جمهوری اسلامی که شیعه و اصولگرا بودن و وفادار به ولی فقیه بودن را معیار شهروندی به حساب می آورند را مثل پرانتزی کنار بگذاریم، در ایران زمان شاه شایسته سالاری و وفاداری به ایران معیار بود. برای همین در رده های بالای مدیریت دولتی و ارتش همه ایرانیان فارغ از این که در کدام شهر ایران بدنیا آمده بودند به هرجا که شایسته اش بودند میرسیدند. فرهنگ اقوام در رادیو و تلویزیون تقویت میشد. اگر ظلمی بود به کرد و آذری همانقدر میشد که به تهرانی و اگر امتیازی بود بازهم برای همه یکسان بود. من بکارگیری اصطلاح اتنیک را در ایران برسمیت نمی شناسم. پس از سقوط آخوندها هم باز میشه مثل اول انقلاب. یعنی در این که نیروهای پیشمرگه کرد در حزب کومله و دمکرات در عراق به تعداد چند هزار مشغول تعلیم هستند از چشم کسی پنهان نیست. اما قدرت ارتش مقتدر ایران هم آشکار است. ظرف همان سال اول این نیروهای چریک تار و مار خواهند شد. با ورود سیل سرمایه ها و راه افتادن صنایع و نیاز به نیروی کار دیگر چیزی بنام کولبر از مفهوم تهی خواهد شد. فکر میکنم مسکن، رفاه، بهداشت و درمان، تحصیل هرکجا فراهم باشد آنجا وطن توست. تصور نمیکنم آن کولبر حتا بخاطر تحصیل به زبان کردی که از او دریغ شود حاضر باشد همه اینها را زمین بگذارد و تفنگ بدست بگیرد. زندگی اش را میکند و به زبان فارسی هم تحصیل میکند آنچنان که در این سالها کرده است و در صورت وفاداری به ایران میتواند به فرماندهی ارتش هم برسد. این را من میگویم که در ارتش ایران خدمت کرده ام و همکاران آذری و کرد و غیره داشتم و هیچ تفاوت و امتیازی بین مان نبود و همه با هم رفیق و همسنگر بودیم و میتوانم به جرات به شما اطمینان بدهم که همکاران کرد و آذری من مساله تحصیل به زبان کردی و یا آذری اصلا برای شان مطرح نبود و موضوع زندگی شان نبود. این گونه مقولات را شما کسانی باد میکنید که شوونیسم و ناسیونالیسم محلی تان برای تان تبدیل به ارزش شده و خود را با دیگران یکی نمیدانید. مشکل شماست. پدران من در جای جای خاک این کشور، از خوزستان بگیر تا خراسان و در جنگ با عثمانی برای حفظ کردستان و آذربایجان جان داده اند. همه این زمینها ارث پدری من است. دلم میخواهد وقتی در کردستان زندگی میکنم فرزندم دارای حقوق برابری با سایر هم میهنان کرد ام داشته باشد. اینطور نباشد که در آنجا کرد بودن امتیاز باشد و غیر کرد از حقوقی که کردها دارند محروم باشد. ما همه بعنوان ایرانی دارای حقوقی هستیم نه بعنوان کرد زبان یا آذری یا فارس زبان بودن مان. من مطمئنم سر این قضیه دوباره خون براه خواهد افتاد آنچنانکه در جمهوری قاضی محمد و در اوایل انقلاب 57 و سپس سرکوب خواهد شد و همه چیز مثل زمان شاه خواهد شد. این وسط خونهایی ریخته خواهد شد که همه آن به گردن کسانی است که امروز در اقلیم کردستان مشغول آموزش چریکها برای گوشت دم توپ فردای ارتش ایران هستند.
گزارش ویدئوی از تلویزیون ایران اینترنشنال در مورد افتتاح سد کمال خان
نوشته شده توسط: محسن کردی

همانگونه که اشاره کردید جمهوری اسلامی در طی این سالها منافع ملی ما را زیر پا نهاده است و شما بخوبی یک به یک بر شمردید.

اپوزیسیونی که بعد حادثه زبانش باز می شود!
نوشته شده توسط: محسن کردی

برخی از دوستان من در ایران از هواداران سابق گروههای چپ و مجاهد هستند و بعضا اعضای خانواده شان هم اعدام شده اند. همه آنها، به جرات میتوانم بگویم که همه آنها در طی سال اخیر از من پرسیده اند

از من پرسیده اند که چرا رضا پهلوی فعال حرکتی نمیکند! آیا میتوان باور کرد که اینها که در ایران زندگی میکنند نمیدانستند چرا با شاه مخالفت کرده اند یا با ساواک آشنایی ندارند که تا صحبت از رضاپهلوی میشود اپوزیسیون خارجه نشین بلافاصله دست روی ساواک و غارت ثروت توسط محمدرضاشاه و این قبیل میپردازند؟ اختلاف مخالفان سابق پهلوی ها در ایران و اپوزیسیون ضد پهلوی در خارج در این است که از نظر داخلی ها اولویت پس زدن جمهوری اسلامی است. آنها با توجه به افکار عمومی که شما بدرستی از تلویزیون منوتو مثال آوردید قضاوت میکنند و راهکار ارائه میدهند و تاکید بر فعالیتهای رضاپهلوی دارند. متاسفانه اپوزیسیون خارج کشور ضد پهلوی این رویکرد مردم و جوانان را با انگ «نوستالژی» میخواهد رد کند. حال چه کسی میگوید که نوستالژی بد است؟ قدر مسلم کسی نوستالژی شکنجه ساواک را ندارد که این دوستان همه مدت بر این قضیه می کوبند. مگر چند هزارم آن 36 میلیون ایرانی سال 57 با ساواک مشکل داشته؟ طبیعی است که نوستالژی آن زمان را داشته باشند. اما نوستالژی چه چیزی را؟ نوستالژی زندگی مدنی و راحت و بی دغدغه را دارند که در زمان شاه برای شان فراهم بود. آنها وقتی به رضاپهلوی نگاه میکنند مطمئن میشوند که حرکتی که این آدم در آن حضور دارد دستکم شرایط اقتصادی و مدنی آزاد را تضمین میکند از همین رو نوستالژی گذشته را دارند. در فیلمهای خبری به سن و سال اینها که شعار چه اشتباهی کردیم که انقلاب کردیم نگاه کنید! چطور است که زمانی که اینها شعار مرگ بر شاه میدادند از یاد اپوزیسیون ضد پهلوی نمیرود اما شعارهای امروز شان میشود نوستالژی؟ بهتر نیست که نظر خود شعار دهندگان را بپرسیم و احترام بگذاریم تا این که تفسیر و مصادره به مطلوب از این وقایع کنیم؟ تا به کی اینها میخواهند خود را فریب دهند. جناب محققی من هم برای مراجعه به افکار عمومی به مکانهای عمومی فضای مجازی سر میزنم و بعنوان یک مشروطه خواه اعتراف میکنم که از میزان «سلطنت طلبی افراطی» برخی از مردم در ایران خودم به حیرت افتاده ام! خوشبختانه نه رضاپهلوی اهل افراط است و نه ما مشروطه خواهان که نظریه حزبی مشروطه خواهی را به مردم ایران ارائه میکنیم لذا از جانب فعالین سیاسی مشروطه خواه خاطرها جمع است. اپوزیسیون ضد پهلوی و ضد رژیم باید از این توان بالقوه رضاپهلوی در راه زدن جمهوری اسلامی بهره ببرد نه این که با آن در بیافتد. خراب کردن رضاپهلوی توسط هر نیروی ضد جمهوری اسلامی خود زنی است.
تا یادمان می آید فعالیتهای جنبشهای رهایی بخش با نام رهبران شان مشخص میشد مثل یاسر عرفات، پرنس سیهانوک و غیره. داشتن یک نام نامی برای یک نیروی سیاسی بسیار تعیین کننده است. و بسیاری امتیازات دیگر که این اپوزیسیون تنها بابت حضور رضاپهلوی در صحنه سیاسی ایران میتواند به آن دست یابد. اگر نیروهای ضد پهلوی را در وقوع انقلاب 57 درک کنیم، اما با نگاه سیاسی صرف و تشخیص دوست و دشمن این مخالفت و گاها دشمنی با رضاپهلوی از جانب برخی کسان برای من قابل درک نیست! بخصوص کسانی که با یک سخنرانی رضاپهلوی از او با «4 توصیه» خواستند که به پای خود به درگاه خامنه ای زانو بزند و ذبح شرعی شود.
حاجی فیروز شخصیتی اساطیری است یا نمادی نژادپرستانه؟
نوشته شده توسط: محسن کردی

قضیه جاجی فیروز در ایران تاریخی و فرهنگی است و کلا تفاوت دارد با نگاه غربیان به این قضیه. ما هرگز از آفریقا برده برای کار در مزارع پنبه نیاوردیم و انسان درجه دو یا حتا در حد اسب و استر به حساب نیاورد

قضیه جاجی فیروز در ایران تاریخی و فرهنگی است و کلا تفاوت دارد با نگاه غربیان به این قضیه. ما هرگز از آفریقا برده برای کار در مزارع پنبه نیاوردیم و انسان درجه دو یا حتا در حد اسب و استر به حساب نیاوردیم. اگر در خاورمیانه برده فروشی بوده بندرت برده سیاه خرید و فروش میشد بیشتر به شکل کنیز و غلام یا به اسم امروزی اش کلفت و نوکر بودند و زبان شان یک متر و نیم هم سر ارباب دراز بود. نمایشهای روحوضی می بینیم که وقتی ارباب با زن مورد علاقه اش ازدواج میکنه مبارک هم با کنیز یا دختر اون زن ازدواج میکنه و همه تماشاگران خوشحال میشدند. این را نباید با جامعه آمریکا مقایسه کرد که هنوز هم در سینمای آن ازدواج سیاه پوست و سفید پوست تابو هست چه برسد به محل آبخوری مخصوص سیاه و سفید و یا مدرسه جداگانه که هنوز هم ادامه دارد و جنبش شبیه «نمیتوانم نفس بکشم» براه میافتد. در ایران سابقه حاجی فیروز آنگونه که برخی میگویند آتش افروزان آتشکده ها چهره شان در اثر دود سیاه بود و غیره سخن منطقی بنظر نمیرسد. در میان آن غلام و کنیزها که اربابان داشتند، گه گاه غلام سیاه هم داشتند که براشون جالب بود و لباس قرمز هم تنش میکردند. اغلب این غلامان سیاه از زنگبار به ایران وارد میشدند و لهجه مبارک و حاجی فیروز که میگه ابراب خودم سامبولی بلیکوم یا طرز حرف زدن مبارک در سیاه بازی همه نشان از لهجه ای دارد که زمانی به ایران آمده و جزئی از تاریخ و فرهنگ ما شده و برای ما بامزه هست و قصد تحقیر نیست. این غلامان سیاه احتمالا به هنگام عید برای اهالی خانه جشن و سرور بر قرار میکردند و حرفهای بامزه میزدند برای همین رسم و یاد و لهجه آن ها گرامی داشته و نگه داشته شده است. اگر کسی به حرکات حاجی فیروز یا مبارک میخندد برای کمدی بودنش میخندد و نه برای تحقیر یا تمسخر و این تکه را روشنفکرانی که نگاه شان عمق تاریخی بومی ندارد و به جامعه غربی نگاه میکنند گم کرده اند.
چه بر سر این کشور آمده است؟ داستان تلفن های عید
نوشته شده توسط: پگاه ستایش

برسر کشور چیزی نیامده. همان کشور است و همان مردمان.
سالهاست که روستائی که میخواد تغییروضع بدهد میرود قصبه .

وساکنین قصبه هموراه پیشرفتشان را در مهاجرت به شهرستان جستجو میکردند.و همینطور شهرستانی ها تهران رفتن را هدف گرفته اند و تهرانیها هم سابقا پاریس را میپسندیدند و اینک کلیفرنیا. پس ماجرا مربوط به اینور یا آنور انقلاب ۵۷ نیست این روند همواره ادامه داشته. نمیدانم شاید ایرانیان پیش از اینکه وطن داشته باشند شخصیت خوش نشینی دارند.
بدیهیست که نابساسامانی های رژیم اسلامی هم کاتالیزور این روند شده.
ولی بگمان من ایرانیان اصلا وطن دوست نیستند (علی رغم اینکه ادعایش را دارند).
یعنی بجای اینکه درفکر بازسازی خانه ی خود باشند؛ترجیح میدهند یک طوری بشه که خانه ی زیبای همسایه را صاحب یا شریک شوند.کمتر جوان ایرانی را میبینیم که وقتی برای تحصیل بخارج میرود در فکر باز گشت و کمک به ساخت وطن خودش باشد چون ساختن زحمت دارد و ایرانیان که خود را بسیار زرنگ میدانند ترجیح میدهند در خانه ایکه توسط دیگری آماده شده سکنی گزینند تا اینکه برای بازسازی خانه ی خود مشقت را تحمل کنند.
پرویز صیاد از خلق شخصیت صمد برای نخستین‌بار در تلویزیون ملی ایران می‌گوید
نوشته شده توسط: پگاه ستایش

خود آقای صیاد هم بارها اشاره داشته اند که صمد فقط یک نقش بچه پسند بوده که بیشتربرای سرگرمی نوجوانان وعوام ایجادشده و نه بیشتر. ولی بعد ها درکمال تعجب مشاهده شده که فروش گیشه ی زیادی داشته .

آقای صیاد ناچارا برای کسب درامد لازم جهت تولید آثار برتر؛تولیدات صمدی خود را ادامه داده است.چون نتها بچه ها بلکه بزرگسالان هم آثار "صمدی" را بیشتر میدیدند.بعبارت دیگر اکثریت ملت ایران فرهنگ میکی ماوس پسند داشته اند.
این را از فروش بالای فیلم های هندی و فیلم فارسی های آبگوشتی هم میشود پی برد.
حالا پرسش اینجاست که سال ۵۷ چطور انتظار میرفت که این اکثریت ایرانیان عکس امام را در ماه نبینند؟
آیا همه ی تقصیرات گردن روستاپیان حاشیه شهر نشین بود؟
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Ahmad Babayani
کیانوش گرامی از مهمان عزیزیت می توانم این این سوال را بکنم باز این توطئه‌رژبم نیست دوباره سرکوب خلق ترکمن باشه ؟ ممنون

نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Mike Nader
اقاى محققى گرامى چند كلمه به تفسير و بحث درست و منصفانه و منطقى شما اضافه كنم .. كسانى كه در خارج بعنوان اپوزسيون در مقابل نه به ج ا انچه ارائه ميدهند حفظ شده هاى كتب

Kommentarer
Mike Nader
اقاى محققى گرامى چند كلمه به تفسير و بحث درست و منصفانه و منطقى شما اضافه كنم .. كسانى كه در خارج بعنوان اپوزسيون در مقابل نه به ج ا انچه ارائه ميدهند حفظ شده هاى كتب فيلسوفان غربى است و از خود دانشى ندارند كه واقعيت تلخ جامعه را به بينند و سر از كتاب بيرون بياورند و عينيت جامعه كشور خود و مردم خود را با چشمانى باز به بينند و درك عينى داشته باشند .. نه رجوع كردن به بزرگان غربى الگو بردارى براى مردم خود بيابند و نسخه بنويسند و وضعيت ايران را با كمون پاريس و يا طبقه كارگر و ديكتاتورى پرولتاريا ..
نظری در مورد چگونگی برخورد دولت جدید امریکا با حکومت ایران
نوشته شده توسط: ضیاء مصباح

لطفا لعت «فرصت » در پاراگراف اخر را که « فرست »نوشته شده اصلاح فر مائید

۴۰ ساله های امروز خودشان را باید برای ۴۰ سال مبارزه با استبداد دیگری، آماده کنند
نوشته شده توسط: محسن کردی

مارکوس اورلیوس امپراتور فیلسوف روم میگوید: برای یافتن بهترین پاسخ ها به ساده ترین آنها مراجعه کنید. وقتی ما به مردم ایران نگاه میکنیم، بجای توجه و عمده کردن ساده ترین مطالبات آنها، این مطالبات را در

مطالبات مردم را در لفافه های پیچیده قرار میدهیم و بعد از آنکه خود از آن چیزی سر در نیاوردیم انگشت حیرت به دهان میگزیم که ایراد کجاست؟ مردم بطور عموم وقتی برای اندیشیدن نمی گذارند و همه آنها که به خیابانها می آیند بخاطر کتاب خواندن به خیابان نمی آیند. آنها ساده فکر میکنند و ساده می اندیشند و سبک سنگین میکنند و بر میگزینند. اگر امروز در خیابان ها رضارضاپهلوی و رضاشاه روحت شاد سر میدهند، خیلی ساده.. و خیلی ساده بخاطر آن است که آرزوی همان دوران را میکنند. «روشنفکر» ما اما بجای پرداختن به این مطالبه ساده بحث نوستالژی و یا دلزدگی از این رژیم را پیش می کشد. یا به گونه ای برخورد میکند که گویی مردم نمیدانند ساواک چه کرده است که این شعارها را میدهند. مردم خیلی ساده زندگی زمان شاه را میخواهند و تبلور این خواست را در چهره رضاپهلوی می بینند. لذا اگر گفته مارکوس اورلیوس را مقابل خود بگذاریم، همه گروههای سیاسی لازم است که دور رضاپهلوی جمع شوند، پرچمی بدستش بدهند بیاندازندش جلو! بجای سنگ اندازی در راه او از او پیروی کنند. و باز ساده ترین پاسخ را مخالفان شاید این گونه بدهند که دوباره رژیم استبداد پیشین برقرار و ساواک باز خواهد گشت. فکر میکنم ساده ترین پاسخ از جانب مردم باز این خواهد بود: ما که مشکلی با ساواک نداریم، آنکه مشکل دارد نگران باشد. من بقال، من آموزگار، و من مدیر بانک همان زندگی زمان شاه را میخواهم و مشکلی هم با هیچ چیز آن ندارم.
من فکر میکنم که ما نیز بجای آنکه به نگرانی های مان در صورت جلو افتادن رضا پهلوی بیاندیشیم به شرایط اجتماعی زمان شاه فکر کنیم. زندگی در آن شرایط زندگی ایده آلی بود. و داشت بهتر میشد. میتوانیم همان را بهتر کنیم. مسلما این مردم پس از پس زدن جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات سفاکش به هر آدم عاقلی نشان میدهند که از راه فشار چه ساواک چه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نمیتوان برقرار ماند. و فکر میکنم اینقدر عقل در سر رضاپهلوی باشد که خطای آزموده را آزمایش نکند. کمی بهم امیدوار باشیم کارها درست میشود. متاسفانه در این 40 سال اینقدر این اپوزیسیون به شاهزاده سخت گرفته است که به نظر من میلش را به حضور فعال در صحنه از دست داده است و این یک فاجعه است.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Hoas Asadi
وقتی به دور و بر خود نگاه میکنم، کمتر کسی از دوستان و آشنایان که مدافع «نه به جمهوری اسلامی» هستند، می بینم که در گویا نیوز حساب کاربری داشته باشند، تا بتوانند رای بدهند. به گمان من

Hoas Asadi
وقتی به دور و بر خود نگاه میکنم، کمتر کسی از دوستان و آشنایان که مدافع «نه به جمهوری اسلامی» هستند، می بینم که در گویا نیوز حساب کاربری داشته باشند، تا بتوانند رای بدهند. به گمان من (حدس تجربی ) دارندگان حساب کاربری در گویا نیوز الیتی هستند که در اکثریت مطلق خود شامل نیروهایی هستند که سابقه سیاسی چپ یا مجاهد داشته اند و اکنون کنشگر یا حداقل تعقیب کننده اتفاقات سیاسی در فضای مجازی آنهم در خارج کشور هستند.. اگر امکان یافتن پاسخ بخش بسیار گسترده و متنوع نه گویان می بود ،قطعا مخالفین « نه» در جمع همگانی شأن بسختی درصد دو رقمی می شده اند .
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

آقای اعتمادی گرامی ضمن خسته نباشید و تشکر از تلاش شما من فقط چند نکته میخواهم اضافه کنم. در زبان انگلیسی اصطلاحی است که میگوید:

آقای اعتمادی گرامی ضمن خسته نباشید و تشکر از تلاش شما من فقط چند نکته میخواهم اضافه کنم. در زبان انگلیسی اصطلاحی است که میگوید: اگر شما یک کار انجام دادید و نتیجه نگرفتید، اگر چندین بار هم انرا تکرار کنید، همان نتیجه را خواهید گرفت. روش کار اغلب این جریانات در سالهای گذشته غلط بوده است و اغلب تلاش کرده اند که از سال 57 کپی برداری کنند و تمرکز روی نخواستن ها بوده است. تنها دو حرکت در رابطه با تغییر قانون اساسی و بیانیه 14نفر بطور نسبی موفق بودند که اتفاقا هر دو هم از داخل شروع شد. اولی به دلیل زمانبندی نامناسب و دومی به خاطر اینکه توسط افراد و نه احزاب وگروههای سیاسی داخل انجام گرفت. بر خلاف شما من خیلی خوشبین هستم و احساس میکنم که در چند سال آینده شاهد یکی از تغییرات مهم در جامعه خواهیم بود. الان تقریباً جامعه دارد به یک حس عمومی میرسد که باید معضل استبداد را هم در حکومت وهم در میان اپوزیسیون حل کرد و بیشتر روی ساختن یک نظام جایگزین و چگونگی رسیدن به آن تمرکز دارد. نکته دوم هم ثقل جنبش است که باید در داخل کشور باشد و رهبری در انجا شکل بگیرد. در بهترین حالت نیروهای خارج از کشور حمایت خواهند کرد.
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Abolfazl Abdi
رفیق دردمند و دلسوخته ، ان چه گزارش کردید و همه ی ما قبلا مهاجرت کرده ها سالهاست با ان اشناییم ، تازه نیمی از انچیزی ست که بر ان کشور و مردمش رفته ست.
نیم دیگر که اهمیت

Abolfazl Abdi
رفیق دردمند و دلسوخته ، ان چه گزارش کردید و همه ی ما قبلا مهاجرت کرده ها سالهاست با ان اشناییم ، تازه نیمی از انچیزی ست که بر ان کشور و مردمش رفته ست.
نیم دیگر که اهمیت ش از قضا نزد ایرانیان مانده در ان زندان کمتر از ایرانیان جسته از ان مخمصه هست ، اینست که همه ی انان سال هاست به موضوع " نه به جمهوری اسلامی " رسید اند اما نه قادرند به ان جامه ی عمل بپوشانند و نه حاضرند بمانند انجا و صبر کنند تا به توصیه ها و رهنمودهایی در این رابطه که قرار است بزودی یا چند سال دیگه یکدست و یک کلام شود ، گوش کنند .
به نظر میرسه با توجه به محدودیت های امکان مهاجرت این سیل عظیم مردم که اروپا و امریکا و کانادا و استرالیا به مقدار کافی راه را باز نمیکنند ، تنها راه حل فرضی و ذهنی ، این باشه که جای ان بخش از مردم ساکن ایران که تمام همت و تلاششان را دارند صرف فرار از انجا میکنند ؛ با این بخش از مردم ایرانی که سالهاست همت و تلاش به خرج میدهند حول محور " نه به جمهوری اسلامی " متحد و یک کلام شوند ؛ عوض بشه .
اونا بیان خارج . اینا برن داخل ، این شعار و هدف را جامه ی عمل بپوشانند تا بساط این دیکتاتوری برچیده شود .
بعد از ان هم بمانند تا خرابی های وحشتناک را اباد کنند. چرا که این گروه تازه مهاجرت کرده که جایگزین شده اند ؛ صد البته تا تمام خرابیها اباد نگردند ؛ بر نمیگردند به انجا .
نه قصد مزاح دارم نه خدای نکرده منظورم به تمسخر گرفتن تلاش خستگی ناپذیر افرادی چون شما ست که در نوشتن و تحلیل و بررسی اوضاع این همه پیگیر و تمام وقت انرژی گذاشته اید تا حدی که براتون خیلی مهمه همه ی جوانب و زوایای این شعار " نه به ج.ا را موشکافی کنید که مثلا چرا اقای نگهدار در مورد رضا پهلوی چه گفت چه نگفت ، و از گفتن باور حقیقی اش به ظن شما طفره رفت یا نرفت ....
متاسفانه به دور از همه ی این قصد و غرض های شیطنت امیز ، واقعیت اینه که من شخصا درمانده ام در یافتن پاسخ به کل سوال.
و می بینم که همه از جمله شما ، به برداشت و فهم من ، تنها برای نیمی از سوال پاسخ قانع کننده دارید. برای نیمی از درد یا نسخه ی خوب در دست دارید و یا ادرس دکتر خوب را میتوانید رهنمود باشید.
برای نیم دیگر این معضل ، هنوز هیچ راه حلی نمی شه تصور کرد .
اگر هست لطفا بفرمایید . متشکرم .
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Hoas Asadi
متاسفانه درد مشترک همگانی ما است . من در طول این سالها یاد گرفتم که باید شفاف فاکتها را بیان کنم اینکه سوئد کشوری کوچکی است و با خیل عظیمی خارجی تباران بدون آینده و‌ با کمترین حقوق

Hoas Asadi
متاسفانه درد مشترک همگانی ما است . من در طول این سالها یاد گرفتم که باید شفاف فاکتها را بیان کنم اینکه سوئد کشوری کوچکی است و با خیل عظیمی خارجی تباران بدون آینده و‌ با کمترین حقوق بازنشستگی که فقیران میلیونی آینده سوئد هستند، و طبعا می گویم که من یک کارمند معمولی بدون کوچکترین تاثیر در سرنوشت یک مهاجر هستم . معمولا کانادا را پیشنهاد می کنم . اما زخم عمیقی که شما اشاره کردید ، بر همگان آشکار است ، میلیونها امکانات فکری و سازندگان ایران آ ینده کشور را ترک کرده و یا ترک می کنند
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

جریان مجاهدین به هیچ وجه شانسی در جامعه ایران نخواهد داشت.کسی که بیطرفانه چنین احتمالی را هشدار میدهد شناخت درستی از جامعه امروز ایران و عوامل دیناسیم اجتماعی آن نداره!

نوشته شده توسط: نظرات رسیده

اولا كه مسعود رجوي تا حالا كجا بوده؟ دوما شما هم خسته نباشيد! ولي آيا هنوز هم فكر مي كنيد "مردم " ايران به دنبال لوءي جرگه هستند. مردم ايران جمهوري اسلامي امروز را به مسعود رجوي ها ترجيح مي دهند!

نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Iraj Abshar
مادام که ملک مسعود خان ابریشم سمرقندی هم مانند این آیدهای بی چهرهٔ اشباح سرگردان فیسبوکی به صدا بسنده می کند تنها یک صداست ! بنابراین گمان نمی کنم جایی برای نگرانی باشد. هر وقت مثل

Iraj Abshar
مادام که ملک مسعود خان ابریشم سمرقندی هم مانند این آیدهای بی چهرهٔ اشباح سرگردان فیسبوکی به صدا بسنده می کند تنها یک صداست ! بنابراین گمان نمی کنم جایی برای نگرانی باشد. هر وقت مثل رضا پهلوی آمد و با تصویر و صدا چشم در چشم هشتاد میلیون ایرانی اسلامگزیده اعلام کرد که «« ربیلیوس »» گشته و از اسلامیسم نافش را بتمامی بریده آن وقت حرفش قابل مطالعه است
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

Davood Baghervand Arshad
جناب جسن اعتمادی خسته نباشید. مشکل این است که ایرانیان خارج تفاوت کارسیاسی یعنی پیگیری اخبار و انعکاس آنها و باز نشرشان را با مبارزه سیاسی را اشتباه گرفته اند.

Davood Baghervand Arshad
جناب جسن اعتمادی خسته نباشید. مشکل این است که ایرانیان خارج تفاوت کارسیاسی یعنی پیگیری اخبار و انعکاس آنها و باز نشرشان را با مبارزه سیاسی را اشتباه گرفته اند. هیاهوهای توخالی نه به جمهوری اسلامی، شوراهای گذار، احزاب سکولار دمکرات و هزاران کانون شورشی نامش مباررزه نیست. مبارزه یا باید در داخل کشور باشد در میان مردم ایران و یا اگر در خارج است در ارتباط با مردم ایران باشد. نه اینکه ادعا کنیم در ارتباط هستیم بلکه ارتباطی که اثر سیاسی در داخل کشور مور حمایت مردم باشد، اثر روی رژیم داشته باشد.... رجوی چنان چهره ای از آپوزیسیون ارائه کرد که تنها نام خائن و وطن فروشی و عده ای خوش گذران در اروپا را برای فعالین سیاسی در داخل تداعی میکند که اتفاقا با دستورهایی که از 5000 کیلومتری برای بکنید و نکنید هایشان به مردم ایران بیشتر آنها را منزجر کرده است و میکند کاش چند روز در میان مردم بودید و این را بوضوح مشاهده میکردید. نکته مهم اما: از آنجا که سرنگونی در خارج صورت نمیگیرد و نخواهد گرفت و اگر تغیییری هست در داخل باید باشد، بنابراین اگر دلسوزی در خارج وجود دارد باید آینده ایران را از گزند آلترناتیوسازیهای استعماری حفاظت کرد همانطور که گفتید از سرکار آمدن اسلام داعشی رجوی که در توان تشکیلاتی و سازماندهی صدها برابر از آخوندها تواناتر هستند و دیگر در 40 سال کسی حریف این جرثومه نخواهد بود بویژه با حمایت عربستان و اسرائیل و نئوکانها .... اینگونه مردم ایران مشاهد خواهند کرد که کمی وطن پرستی در خارج وجود دارد که در جنگ با وطن فروشی آشکار رجوی قد علم کرده است. شاید اینگونه کمی به ما در خارج اعتماد کنند. الان در ایران تنها مبارزه مفید مبارزه مدنی است که بسیار موثر است. مبارزه سیاسی هم که نیست. ایران به مبارزه مدنی گسترده ای نیاز دارد تا تغییر بنیادی کند. نسرین ستوده ها، نرگس محمدیها، نوری زادها را آنهم در داخل نیاز دارد. این رژیم تکلیفش با مردم روشن است. تمامی اقداماتی که رژیم باید میکرده که سرنگون شود را انجام داده کسی نیست اینکار را با مردم ایران انجام دهد. آینده ایران با باید پاس داشت.
هرچند دیرهنگام اما باز هم بموقع
نوشته شده توسط: محسن کردی

آقای صوفی زاده، بگذریم از تصویر نادرستی که ارائه میکنید اما کسانی که اعتراض میکنند شهامت دارند و به خیابانها می آیند. شما هم بفرمایید «ملت های تحت ستم» تان بجای خانه نشستن و نق زدن تشیف بیارن بیرون ج

جلوی گلوله سینه سپر کنند حق شان را بگیرند. یکی برای بنزین و دیگری برای آجیل جان میدهد و جلوی گلوله می ایستد که حقش را بگیرد. شماها چقدر بی غیرت هستید که برای این مطالبات حیاتی که سالهاست دم از آن میزنید فقط حرفش را میزنید و از درون خانه و پشت لپتاپ نق میزنید. در تمامی مدتی که در تهران جوانها جان میدادند شماها در خانه های تان نشسته بودید. به شما چه که مردم تهران برای آجیل جان میدهند؟ تو برای آزادی ملتهای تحت ستم ات بیا بیرون جان بده. شهامتش را داری؟ چگونه است که وقتی صحبت از مردمان خارج کشور میشود نامش میشود ایرانیان! نوشتید «کم نقطەای در جهان هست کە ایرانیان ببهانە تحصیل و یا تجارت لانە نکردە نباشند. در کشور کوچک یک میلیونی استونی در حوزە بالتیک ٥٠٠ نفر ایرانی مشغول بە تحصیل با هزینەهای بالا هستند. در اسپانیا ٢٠ هزارنفر و در کانادا و ترکیە دهها هزار نفر زندگی میکنند و این پولها از کجا می اید خود جای تامل است». پاسخش را خودتان بدهید لطفا از اینها که نام بردید چه تعداد ترک و کرد هستند؟ من که در خارج زندگی میکنم با اطمینان میگویم که اغلب آنها ریشه ترک و بندرت کرد دارند. در تهران هم قدرت اقتصادی و سیاسی دست ترکهاست. پولها را شماها بالا میکشید. اگر نق میخواهی بزن سر فارس زبانان نزن تو آینه به خودت نگاه کن. ایرانی با کلیت این رژیم مشکل دارد و شما وسط دعوا نرخ تعیین میکنی که حواس ها از مبارزه با کلیت نظام اسلامی پرت شود و جنگ فارس و ترک راه بندازی. شرم آور است این همه وقاحت. (با پوزش از هم میهنان آذری و کرد عزیزم اما این وظیفه شماست که پاسخ این سخنان نامربوط آقای صوفی زاده را بدهید).
نوشته شده توسط: نظرات رسیده

مقاله امروز اقای صوفی زاده بازهم ایشان از ستم ملی علیه غیر فارسها نوشته اند و به نوعی فارسها را در جنایت های نظام حاکم علیه ملت های غیر فارس شریک دانسته اند .این اتهام زشت و دورغ که ناشی از باور

مقاله امروز اقای صوفی زاده بازهم ایشان از ستم ملی علیه غیر فارسها نوشته اند و به نوعی فارسها را در جنایت های نظام حاکم علیه ملت های غیر فارس شریک دانسته اند .این اتهام زشت و دورغ که ناشی از باور چپها به ملل و خلق‌ها در ایران است ،اینده خونینی را مژده میدهد .وظیفه ملی ما است که خطرات این باورهای خطرناک را یادآور شویم.
با احترام .
پیامی به اپوزیسیون خارج از کشور ( یادداشتی از یک بحث)
نوشته شده توسط: محسن کردی

به دوست تان سلام برسانید بگویید اینجا کسی از روش قبلی صرف نظر میکند به او ایراد میگیرند که ریگی به کفش دارد وای به حال آنکه بخواهد دولت موقت تشکیل دهد. بگویید حاجت از خدا طلب کند.