Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

دو صد گفته چو نیم کردار نیست - این همه در وصف شجاعت و وطن پرستی رضاخان گفتید ولی در عمل 2 ثانیه در مقابل دشمن مقاومت نکرد و تسلیم شد و با ننگ فرار کرد

نوشته شده توسط: Anonymous

برای کسانی که با داشتن سواد هنوز به جایی نرسیده اند و به رضا شاه فقید ایراد میگیرند آب سرد درمانی پیشنهاد میشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

رضا شاه دو گروه مخالف دارد.گروهی که مخالف تکروی و موافق اقدامات او بودند وگروهی چپی که هدفی جز ترویج خرابکاری و عقده گشايی هدفی ندارند. رضاشاه به تنهايی توانست قجر را براندازد.مخالفان او مانند اخوند ها چپیها ووو نتوانستند با داشتن حزب و سازمان و کمک خارجی باهم متحد شوند.رضا شاه یک میهن پرست باقی خواهد ماند و جریان چپ و دینی سمبل خیانت و بی وطنی وتجزیه طلبی و انقیاد طلبی به ایران باقی خواهند ماند.رضا شاه خاک ایران را همراه برد و چپ ایران را بر باد میدهد .

نوشته شده توسط: سازاخ

یونس عزیز، وقتیکه شما با تئوری فدرالیسم می خواهید مریضان مبتلا به میکروب آسیملاسیون را در محیط آلوده به میکروب آسیملاسیون مداوا کنید، این تئوری مشکوک فدرالیسم است که زیر سئوال است، آیا این ناشی از عدم شناخت علمی تاثیرات مخرب آسیملاسیون نمی باشد؟

نوشته شده توسط: سازاخ

صادق عزیز در تکمیل نظریات حضرتعالی ،
خاطراتی شیرین و بیاد ماندنی از رضا شاه کبیر
رضا میر پنج که از دوران جوانی زیر لگد اسبان به مردی خود ساخته و خشن تبدیل شده بود، در پارکینگ اسب انگلیسها و کاراواش هلندیها مشغول شتشو و قشو کشی اسبان آنها بوده است، فردی بی رحم و قصی الفلب بوده و لوچی خاص و حالت همه سو نگری چشم او، که اگر در برابر صد نفر صحبت می کرد همه فکر می کردند به او نگاه می کند و این نوع نگاه مرموز باعث ایجاد رعب و وحشت همه می شد، که بخاطر این خصوصیات چشمی که می توانست رل فردی کاریزماتیک را بازی کند، که مورد توجه انگلیسها واقع گردید و چون قرار بر این بود که قاجاریه را از حکومت خلع کنند، رضا میر پنج بیسواد را برای جایگزینی مناسبتر تشخیص داده شد و او را به سلطنت رساندند، در دوران سلطنت هر روز فردی از سفارت انگلیس برای بازگو کردن تکالیف روزانه رضا شاه به دربار می رفت.

می گویند کارمند سفارت هر بار از بوی پهن رضا شاه بد جوری کلافه می شد، تا اینکه یک روز به همراه خود چند شیشه عطر و ادکلن زیر بغل برای او کادو می آورد، رضا شاه به محض استفاده از این ادوکلن ها بی هوش می شود و همه درباریان و خدمه ها با گلاب و عود برای نجات شاه می شتابند که با استشمام گلاب و عود حالش وخیمتر می شود، تا اینکه یکی از همکاران قدیمی شاه که از دوران استطبل همدیگر را می شناختند بداد او می رسد و او سریعا به اسطبل رفته و مقداری پهن اسب با خود می آورد و جلو دماغ رضا شاه می گیرد و در حالیکه چشمان رضا شاه از شوق وشعف بوی پهن بوجد آمده بود، بهوش می آید و از آن تاریخ به بعد انفیه دان رضا شاه را با عصاره پهن اسب پر می کردند تا اگر خدای نکرده همچون اتفاقی دوباره تکرار شود، به موقع برای نجات رضا شاه انفیه دان در دسترسش باشد،
رضا شاه فردی مذهبی و فاناتیک بود طوریکه در شروع سلطنت در روزهای محرم و علی الخصوص عاشورا با پای برهنه و لباس سیاه روانه خیابانها می شد و به فرق سرش گل می مالید و با دامنی پر از کاه، بر سر خود و بر سر عزاداران کاه می پاشید که در این اثناء احمد کسروی بخاطر عدم درک هویت ملی ملت ترک آذربایجان و با برخوردهای افراطی و ضد مذهبی و با اولویت دادن به مبارزه بر علیه مذهب، باعث طرد او توسط روحانیون حرکت ملی گردید و بعد از آن بود که مأمور تربیت رضا شاه به او محول گردید تا نحوه کت و شلوار پوشیدن و کراوات زدن و آداب و معاشرت را به او بیاموزد و حتی تعریف می کنند که کسروی رضا شاه را به بهانه زیارت حرم امام رضا به مشهد می برد که بعد از زیارت حرم، او را به کنار صندوق نذورات می برد و از شاه می پرسد که امام رضا که زنده نیست این پولها و طلاها را خرج کند، این پولها به کجا می روند؟ از متولیان کلید صندوق را می خواهد آنها در جواب می گویند که به قفل دست نزنید امام کورتان می کند کسروی از رضا شاه اجازه می خواهد تا قفل صندوق نذورات را بشکند که رضا شاه وحشت زده خودش را کنار می کشد و کسروی قفل صندوق را می شکند و دستور می دهد که نذورات را به خزانه دولت واریز کنند و با آن پولها به شهر مشهد جاده و راه آهن بکشند تا زوار بدون زحمت بتوانند به زیارت حرم امام رضا شرفیاب شوند، بعد از این ماجرا، رضا شاه منتظر می ماند که کسروی کور و یا لال شود و وقتی می بیند که اتفاقی برای کسروی نیفتاد از آن لظه به بعد و در اثر تعلیمات کسروی بتدریج افکار فاناتیک را کنار می گذارد و بعد دست به کشف حجاب می زند، لازم بیاد آودی است که رضا شاه به بهانه برچیدن روابط ملوک الطوایفی در ایران بعد از قلع و قمع رهبران محلی ملتهای غیر فارس مثل شیخ غزعل، کلیه املاک و دارائی های آنها را بنام خود ثبت کرد، رضا شاه در لحظه مرگ بزرکترین مالک زمین و ثروتمندترین فرد دنیا بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

بهتر است جنابعالي گم گور شويد وبا برادر وهمكارانتان كه بيت المال را به تاراج برده ايد و مردم را درمانده وفقير نموده ايد گم شويد و زياده گويي ننماييد بي چاره كارمند چگونه با دوميليون تومان زندگي كند در حالي كه ميلياردها تومان از بيت المال خانواده ات وبرادرانت دزدي نموده اند ايكاش يك كمي شرف داشتيد با حقوقهاي نجومي نيز همانند اين مورد برخورد مي كرديد

نوشته شده توسط: Anonymous

اى بيجارها براتون متاسفم كه هيج وقت قدر أفراد وطن دوست و أباد كر نميدانيد بهمين دليل هميشه در طول تاريخ افرادى سفاك و خون ريز نصيب اين مملكت شده كه نه تنها اين كشور را أباد نكرده ويران هم كرده نكاه كنيد امروز ايران را كه هزاران درد بيدرمان داره فقر فهشاه اعتياد بيكارى بى ابى فساد دزدى بى قانونى جرم و جنايت بيمارى بيداد ميكند و شما را سكوت و خفقان كرفته و نأى دفاع از حقوق أوليه خودتان را در مقابل ستمكران و زور كوبان و مستبدان را نداريد ولى متاسفانه از وطن برستان از روى نا اكاهى و عدم مطا لعه انتقاد ميكنيد اكر نادر شاه ورضا شاه ظهور نكرده بودنند ايران جزى از روسيه و يا تركيه فعلى بود و اصولن كشورى بنام ايران وجود نداشت ما ايراني ها مديون اين دو بادشاه بزرك و ايران ساز هستيم

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1-آیا تاریخ بشر در واقع از سومر آغاز می شود؟
«به گمانم » در منطقه ی ما -خاورمیانه -«تاریخ کتبی بشر»، از سومر و ایلام و مصر آغاز میشود. در درجه اول و شناخته شده از سومر.

2-نظری وجود دارد که میگوید « قربانی کردن انسان، در آغاز پیدایش جامعه سومر» وجود داشته ولی بعد ها منسوخ اش کرده اند. منابع معتبری در این مورد ندیده ام.
از جامعه ی «زن خدایی» سومر ،پیداست که «تصور قربانی کردن زنان»، دو چیز متضاد است و نمیتواند صحیح باشد. از زمان پیدایش « چند خدایی و زن خدایی» روشن است که قربانی کردن زن یا مرد نمی تواند مربوط به تمدن سومری باشد.
ولی در بین اقوام دیگر بعید نیست. همانطور که موضوع قربانی کردن « اسماعیل توسط یعقوب» در کتاب دینی باز تاب یافته است. و چال کردن کودکان دختر . البته اگر اینها واقعا صحت تاریخی داشته باشند و افسانه گویی نباشد. البته فاکت زنده ی اینها همان سنگسار است.

بعد از به تحلیل رفتن تمدن سومری ، و « حل شدن خلق آن» در میان اقوام دیگر، بطوری که بعد ها هیچ اثری از آنها نماند، و حتی زبان دیوانی شان نیز که بعد از به تحلیل رفتن خودشان ، کم و بیش حدود یکی دو قرن رایج بود، در بعد از میلاد کم کم از میان رفت، و دین یهود و مسیحت و اسلام منطقه را فرا گرفت. در دوره ی آشوریان و این ادیان، بله ،« زن و فرزند دختر»، مشکل بزرگشان بود. شاید فکر میکردند « زن خالق آنها» نیست. و از خدا تصور و خیالی مردانه داشتند. به نوعی عملا «زن خدایی» به « مرد خدایی» تبدیل شده بود. در این ایام بله مسئله «خیرو شر، نور و ظلمت» در ادیان منعکس شد و به نوعی کاسه کوزه را سر زنها شکستند که دوران « مرد خدایی و پدرشاهی» بود.

3- چیزی که قابل توجه است، مسئله « حل شدن خلق سومر» و مسئله « همزیستی سومریان با دیگر اقوام» است؛ که با تشکیل دولتهای اقوام دیگر، و شکست دولتی سومریان در جنگها، موجب از میان رفتن شان شد. مانند قبطی ها در مصر. در عین حال نقش منفی «ظلم و ستم» در جامعه طبقاتی سومر هم موثر است.

4- همزیستی خوب است ، با حفظ موجودیت هر مردم. مثل حفظ موجودیت هر گل.

همه گلها تبدیل به یک گل شوند زندگی زیبایی خود را از دست میدهد. یا همه ی پرندگان یک شکل باشند. یا همه آدمها. گوناگونی زیباست و یک نواختی خسته کننده. از سوی دیگر « فابریکی و یک شکل کردن انسان» یا یکسان سازی او ، حذف خاص بودن اوست. که لازمه اش نفی حقوق انسانی یک فرد و مردم است. « یکسان سازی بشر ، یعنی چرخ کردن او، در ماشین گوشت کوبی» . یعنی نابودی.
این کار چه از راه یک سیاست دولتی انجام گیرد و چه نتیجه ی « شکستهای جنگی و همزیستی» باشد؛ که بر سر قبطی ها و سومری ها آمد. حاصل و نتیجه یکی ست.

5- آیا ذات بشر بر کشتار نهادینه شده است؟
ذات بشر هم چیز ثابتی نیست. در شرایط لازم میتواند منفی یا مثبت باشد. این شرایط و امکانات و روابط-با اشیا و آدمها و طبیعت- است که تعیین میکند به دنبال قطب منفی درون خود برود یا قطب مثبت اش. در طول پخته شدن دوره شخصیت فرد. اما بشر در درون خود از « طبیعت و جامعه» این دو قطب را دارد. بستگی به آن دارد که از محیط چه « شرایط و تربیت و پرورشی» دریافت کند و چگونه آنرا « بازتاب» دهد. ذات یعنی بدن انسان و شرایط و بازتاب این وضعیت توسط فرد. یا به عبارت دیگر ذات انسان یعنی « بدن و روابط او و چگونگی بازتاب تأثیرات». یا « خود و محیط و بازتاب. هر کس تأثیراتِ برابر را بنوع خاصی بازتاب میدهد. ذات ثابت را درست نمیدانم.

6-آیا قیام و براندازی قصابان انسانها غلط است؟
قیام مسالمت آمیز « همگانی و عمومی» برای بر اندازی دیکتاتورها درست است و ضروری. اگر این حکومتها دست به کشتاز خیزش عمومی و مسالمت آمیز مردم زدند ، عموم به ناچار لازم است از خود دفاع کند. این موضوع هم از نظر حقوق جهانی درست دانسته شده. ولی مربوط به « فرد و گروه» نمیشود و سخن از خیزش همگانی ست. یعنی اکثریت مردم یا مردمان.
نوشته شده توسط: Anonymous

رفیق عزیز،
شما خیلی به اتحاد چپ ایران( چپهای کورد، تورک، عرب، فارس، بلوچ و تورکمن) تاکید می کنید. فرض بفرمایید که همه چپ متحد شد و جبهه چپ را ایجاد کنند. در آن صورت چه روی خواهد داد؟
در شرایطی که ملتها بخاطر ستم ملی از هم فاصله گرفتند و هر ملتی چپ خود را شکل داده و حاضر نیستند با چپ سوسیال شوونیست ملت فارس همکاری و سلام و علیک کند، آیا پروژه وحدت چپ و ایجاد آلترناتیو قدرتمند چپ ممکن است؟
چپ ایران فرضی شما مثل سازمان چریکی شما شقه شقه شده است. اکثر چپهای سابق خود را ایرانی نمی دانند. آنها قبل کمونیست بودن خود را تورک، کرد، عرب و بلوچ میدانند. چپ ایران در چپ فارس خلاصه میشود. آیا وحدت چپ فارس می تواند آلترناتیو باشد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

رضا خان برای ایران هر چه بود برای آزربایجان جز بدبختی و عقب افتادگی چیزی نبود. فارسها و فارس پرست ها می توانند رضا خان را قهرمان بدانند برای من ترک تبریزی هر آن کس که منافع آزربایجان را تامین نکند از پهن گوسفند هم کم ارزش تر است. نیازی به هارت و پورت و غیب گویی نیست ارقام و شاخص های توسعه آزربایجان در دوره این آدم همه چیز را عیان می کند. اگر تومانی خرج آزربایجان کرده اند ده برابر آن را خرج شهرهای حاشیه کویر مرکزی فارسستان کرده اند. دلقک هایی مثل زیبا کلام محصول همان سیاست های ایران بازانه رضا شاه در آزربایجان هستند. پدرش را با هزار حیله و سیاست به اصطلاح ایران گرایانه از مراغه روانه فارسستان کردند و فرزند همین آدم شد صادق زیبا کلام مجیز گوی موسس حکومت فارسها در آزربایجان. حرف های این آدم از زاویه دید یک ناسیونالیست خجالتی فارس گراست. حرف های من هم از زاویه دید یک ناسیونالیست آزربایجان.

به نظر شما شانس پذیرش کدام نظر در آزربایجان بیشتر است؟ جواب این سوال عاقبت ایران را مشخص خواهد کرد. خیلی ها خیال می کنند مبارزه در ایران حول دموکراسی خواهی شکل خواهد گرفت. کش و قوس قدرت بین کارگر و سرمایه ویا بین دین و لائیزم نخواهد بود جدال بین ترک ( و سایر ملیت ها) و فارس خواهد بود. من می گوییم فرض کنید الان در ایران دموکراسی حاکم است بعد آن چه می شود؟ قصدم از دموکراسی نوع سوئیس و نروژ نیست نازلترین کیفیت دموکراسی را در نظر بگیرید. دموکراسی ترکیه را مثلا. شما از هر نوع حکومت دموکراتی شروع کنید به جایی می رسید که باید نصف قدرت را با ترک ها سهیم شوید. مشاهدات زیادی این روند را تایید می کند. اول رشد شدید ملی گرایی در بین فارسها و سقوط دینداری خصوصا در بین زمره روشنفکران آنهاست که باعث تحریک ترک ها برای دفاع از خود می شود. و با رقیق شدن عنصر دین دیگر آن حس هم بستگی برادران دینی هم از بین میرود. دوم کاهش اهمیت سوخت های فسیلی که دست حاکمیت را در سرکوب می بندد و آن را به مالیات وابسته می کند. سوم مسئله آب و محیط زیست که مناطق مرکزی ایران که فارس نشین هم هستند بیشترین آسیب را خواهد دید. تمامی این عوامل باعث جدال ملی در ایران خواهد شد که در صورت عدم وجود فصای سیاسی دموکراتیک به خشونت خواهد انجامید.
نوشته شده توسط: آتوسا نجف لوی

آیا می توان تصور نئاندرتالی انسان را پذیرفت؟
تاریخ بشر در واقع از سومر آغاز می شود!
این تضاد( پارادوکس) خیر و شر همیشه در تقابل و رویارویی بوده و بعدها به باورهای دینی سرایت می کند. باغ عدن و تصور برهنگی و گناه آلوده شدن مرد بتوسط زن ( در کتاب پیدایش و خلقت از منظر تورات و قرآن به بررسی این موضوع پرداختم ولی متاسفانه با قلع و قمع وزارت ارشاد شاید بتوان به نکته آن پی برد) در باور یهودیت و سرایت آن به اسلام زن مایه شر و سقوط انسان بود!!
درد زایمان تو را زیاد می کنم و تو با درد فرزندان خواهی زائید. مشتاق شوهرت خواهی بود و او بر تو تسلط خواهد داشت!
در همین یک جمله شاید بتوان به چند مورد تفکر برتری جویی مرد بر زن و تبعیض جنسیتی در تفکر یهودی پی برد. خاستگاه اولیه یهودیان جایی بین دجله و فرات بوده است.
نکته ای که لازم می بینم در اینجا بدان اشاره کنم این است که:
تمدن سومری برای زن ارج

و قرب قائل بود ولی حدود هزار سال بعد است که در زمان حکومت آشوریان به مردان توصیه می کنند که “با زنان مانند دامهایتان رفتار کنید.” قوانین آشوری برای زنان بسیار سخت و محدود کننده بود و حتی برای حجاب زنان قانون می گذارد و تنها روسپیان را از پوشاندن سر معاف می کند. متن چند قانون آشوری را در اینجا ذکر می کنم تا ببینیم که محدودیت های زنان چگونه شکل قانونی و نهادینه بخودش گرفته است. محدودیت هایی که با شکل های مختلف هزاران سال است که دوام آورده اند: بند ۱٫۳۷ – اگر مردی زنش را طلاق بدهد، اگر خواست می تواند چیزی به او بدهد، اگر نخواست احتیاجی نیست که چیزی به او بدهد، او را می تواند دست خالی روانه کند. بند ۱٫۴۰ – اگر زنان یا دختران مردی به کوچه بروند، موهای آنان باید پوشیده باشد. روسپی خودش را نباید بپوشاند. زنان خدمتکار خودشان را نمی پوشانند. پیراهن روسپیان و خدمتکارانی که پوشیده باشند توقیف خواهد شد و ۵۰ ضربه تازیانه خواهند خورد و روی سرشان قیر ریخته خواهد شد.
جواب سوالات شما را باید در تفکرات و باورهای انسان ها جستجو کرد. ذهن بشر جستجوگر، ذات والای او را به چالشی کشیده است که یا باید در جلوی تفکر دینی سر خم کند و یا بر علیه این شر قد علم کند. جنگ و خونخواهی دو مقوله ی لاینفک می باشند که با هیچ فلسفه ای تا به امروز توجیه پذیر نبوده و نیستند.
آیا ذات بشر بر کشتار نهادینه شده است؟
تصور مرگ دیگری همانند سلاخی گوسفندانی است که به مسلخ برده می شوند! مرگ امروز دیگری، مرگ فردای من است.
-آیا قیام و براندازی قصابان انسانها غلط است؟
در جاییکه مبارزه شکل فیزیکی به خود بگیرد همیشه صورت مساله به قوت خود باقی خواهد ماند، عده ای می کشند و عده ای دیگر به خونخواهی بر می خیزند و این دور تسلسل تا به ابد ادامه دارد.
سلاخ های بشریت از این قیام ها بهره خواهند جست زیرا همیشه کسی محق می‌شود و یکی ظالم و دیگری مظلوم باقی خواهد ماند و بالطبع فقط جایگاه آنها در برهه ای از زمان تغییر خواهد کرد. سلاخ های بشریت هم برای خود تعاریفی دارند که در چارچوب آن خود را بر حق دانسته و به اعمال خود ادامه خواهند داد.
تا براندازی از چه طریق و به روش صورت پذیرد. گاه با کشتار همراه خواهد بود که این نیز خود باعث روی کار آمدن حکومت دیکتاتوری دیگر خواهد بود. در واقع فروپاشی یک رژیم سرکوبگر صرفا فرصتی در اختیار پاره ای افراد و گروه ها قرار می دهد تا قدم به جلو بگذارند و یک نظام دیکتاتوری تازه برقرار کنند.
آیا باید همچنان بنشینیم و هر روز نظاره گر کشتار عده ای بتوسط گروهی دیگر باشیم؟
به یاد داشته باشید که مبارزه ی خشونت آمیز، در واقع نوعی از مبارزه و نبرد را بر می گزیند که سرکوبگران و دیکتاتورها همواره در آن دارای برتری بی چون و چرا هستند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقاى توكلى به درستى مفهوم تروريسم كه وحشت افكنى و ايجاد ترس در جامعه و بين توده هاى مردم هست را بيان ميكند و اين همان شيوه اى است كه حكومت هاى ديكتاتورى مانند رژيم ضد بشرى جمهورى اسلامى و حكومت شاه براى بقاى خود انجام داده و ميدهند.
مبارزه براى احقاق حقوق لگد مال شده مردم حقى انكار ناشدنى است. تاكتيك هاى اين مبارزه با توجه به تحليل مشخص از شرايط مشخص تحصيل ميشود. مبارزه مسلحانه فقط يكى از تاكتيكهاى مبارزاتى در شرايط خاص خود هست نه بيشتر و نه كمتر.
اقبال سازمان هاى مبارزى مانند سازمان چريكهاى فدايى خلق ايران و سازمان مجاهدين خلق ايران در دوران تحولات انقلابى سال ١٣٥٧ و بعد از پيروزى قيام بهمن به خوبى نمايانگر برداشت توده هاى مردم، اقشار اگاه جامعه و جوانان پر شور ان دوران از عملكرد اين سازمان ها در دوران قبل از اعتلاى انقلابى بود.

اگر عملكرد اين سازمان ها در دوران شاه تروريستى و همراه با وحشت افكنى در جامعه بود طبيعتا انعكاس ان ترس اقبال و هجوم چند صد هزار نفره براى همكارى و هميارى به انان نبود.
توده هاى مردم نه عاشق تفنگند و نه دنبال بوى باروت ولى به خوبى قادر به تشخيص صداقت گفتارى در كردار ما ميباشند. اين همان نكته كليدى است كه اپوزيسيون امروز را تا سطح يك ويت كنگ كافه نشين پايين اورده است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

« تضاد درونی نئاندرتالی- انسانی» بشر
مشکل جاودانه ی او؛ یا « گرگ و میش درونی» بشر از کجا پیدا شده؟ آیا در ترکیب آنها ، بخشی از طبیعت به ارث رسیده و بخشی هم از اجتماع ؟ قسمت طبیعی لازم است از اصول انسانی تبعیت کند؟ و لازم است اصول اجتماعی هم، انسانی و انسانی تر شوند؟ ولی چگونه؟ مگر میگذارند؟ با کسانی که نمیگذارند و نابودی پیش میبرند چه کنیم. آیا باید گذاشت قصابی کنند؟ آیا قیام و براندازی قصابان انسانها غلط است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آخر عزیزم ایران گلوبال، این لاشین که دها هزار یرو به شما نمیده. فقط صد یا دویست یرو فکر کنم. چرا کامنت من را که در مورد لباسشویی و اینجور مزخرفات نوشته پخش نمیکنید؟ حالا گور پدر شاه! آخه این هم روش انتقاد است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

حزب توده تصویر دروغی از رضا شاه به اجتماع ایرانی داده است.رضا شاه درمقایسه با رهبران جمهوری اسلامی و رجوی و رهبران چپ مردی کاردان شجاع و میهن پرست بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

رضاخان پدر ایران نوین که نه پدر زمین خواری بوده بطوری که بزرگترین ملاک کشور شدند ضمنأ پدر دزدی از بیت المال هم بودند و جواهرات سلطنتی را با خود هنگام فرار بردند البته طرفدارنشون میگن که جواهرات نبرده بود و سر چهارراه در آفریقای جنوبی تو میدون واسه کارگری وای می ایستاد

نوشته شده توسط: Anonymous

از زیبا کلام تقاضا دارم اقدامات ناصرالدین شاه و رضا خان را تیتروار بیان کنند و انتخاب بزرگترین رفرمیست و پدر ایران نوین را ، ا به خود مردم واگذار کنند بالاخره مردم قدرت تحلیل و قضاوت را دارند

نوشته شده توسط: همنشین بهار

سلام بر شما
قسمت شصت و سوم «تاریخ جهان ...» فقط، ۵ سال نخست سده بیستم (از ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۵) را در برداشت. همانطور که فرموده‌اید در آن قرن... حوادث زیادی پیش آمده‌است.
بتدریج به وقایع اتفاقیه آن قرن خواهم پرداخت.
از راهنمای تان ممنونم.
...
۶۲ قسمت پیش در آدرس زیر است:
http://www.hamneshinbahar.net/index.php?page=otherm
با کمال احترام: همنشین بهار

نوشته شده توسط: Anonymous

ملا نصرالدین ادعای مهارت تیراندازی در حضور حاکم میکنه .تیر اولش خطا میره ملا میگه :مرحوم پدرم اینطوری تیر میانداخت تیر دوم خطا میره :ملا میگه : مرحوم برادرم اینطوری تیر میانداخت تیر سوم شانسی به هدف میخوره ملا میگه :خودم هم اینطوری تیر میاندازم ...همه کارهای مثبت زمان رضاخان فقط به ایشان مربوط میشه ولی در مورد تسلیم و فرار ننگین مربوط به نخجوانی و دیگران هستش

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

« تضاد درونی نئاندرتالی- انسانی» بشر
مشکل جاودانه ی او
--------------------------------------------

ممنون از زحمت آتوسا نجف لوی گرامی که نکات تکمیلی را در مورد الهه ها افزوده اند.
این توضیحات وجود دارد و اعتقادات این تمدنها را نشان میدهند.

دوستانی که میدانند موضوع قربانی کردن یا نکردن انسان و رفتار با زنان در تمدن سومر چگونه بود درصورت علاقه برای ما بنویسند.

برای آشنایی بیشتر با خدایان و فرهنگ این تمدن شاید مراجعه به قسمت فارسی « قصه دختر سومری» اندکی مفید باشد. آنجا ضمن شرح قصه توضیح نامها هم آمده.
خود قصه به آذربایجانی ست ولی قسمتهایی از آن به فارسی ست که در آخر متن قرار دارد:
http://www.iranglobal.info/sites/default/files/pictures/3namma2.pdf

آشنایی با تمدنهای اولیه در منطقه ما مانند، سومر، ایلام، اکد، و غیره ریشه ی مشکلات بعدی و بعدی ، و امروز را به خوبی نشان میدهند. میتوان تاریخ بیماریهای اجتماعی خودمان را بشناسیم و ریشه یابی کنیم. شاید کمک کند برای همزیستی و بهزیستی ما.
امروز ما «تبعیض» زنان و خلقها، «بهره کشی» از دیگری، «جنگ» و کشتار، «قدرت علیه دیگری» و استبداد و تسلط، خطر عدم بقا ، عدم همزیستی و بهزیستی داریم. آیا اینها ریشه هایی از جهان باستان اند که اکنون تنومند و تنومند شده اند یا نه؟ چرا در گذشته و اکنون حل نشده اند، اشکال از چیست؟

چرا آنای سراینده ی شعر و اهل موسیقی و سیاست به نیروهای غیر طبیعی می چسبید؟ درسته که برای توفان و آذرخش و شب و روز و خورشید و ماه و ستارگان و غیره توضیح علمی نداشت اما با توضیح غیر علمی چه چیزی به دست میاورد؟ با «دین خدایان» چه گیرش میامد؟ آرامش خیال، اتحاد مردمی در مقابل جنگ و تجاوز، همزیستی در جهت بهزیستی؟ گذاشتن سدی جهت ایجاد « شکایتها و اشک و آه و دردها»؟
آنا ضرب المثل سومری خودشان را میدانست که میگوید : قایق بخوابد در آب غرق میشود- شهر بخوابد در خون فرومیرود. چنین بود جهان آنا. مشکل «خواب و بیداری» را انسان امروز هم دارد. خیلی از در خونها فرو شدن ها علتش عدم بیداری ست.
در واقع «توضیح خیالی دنیا و زندگی» که دین را ساخت تلاش فکری و وسیله ای بود جهت « همزیستی و بهزیستی». اما این تلاش مورد سوء استفاده های زیاد شد . شمشیر و چوبه دار و عامل جنگ و ترور و تسلط شد. و اکنون هم چنین است.

نوشته اند: « کابوس جنگ و نفرین، خشونت و براندازی، قرن هاست بر جهان سایه افکنده ». سئوال این است که چرا چنین است؟ و راه حل چیست؟ چرا نمیشود راه حل خردمندانه را پیاده کرد؟
راه حل به نظر من یک کلمه است: « نکن». ولی این کافی نیست باید گفت : « چه بکنیم». اینجا راه حلها زیاد میشود و مسئله « قدرتمند» و « بی قدرت» پیش میاید. آنها هرچه و هر جنایتی دلشان میخواهد میکنند و اینها هم کارشان اشک و آه است، و اگر توانستند قیام میکنند و خون ریزی و براندازی.
باز چرا پیش میاید. چرا یکی قدرتمند است و دیگری بی قدرت؟ قدرت چیست و جهان باستان چه میگوید؟

بشر 1-قدرت زندگی (بقاء)، 2-همزیستی و بهزیستی، 3- آزادی ، لازم دارد. شرکت و بهره گیری از آنها از اول، در طول هزاره ها ، 4«برابر » و 5-«بدون تهدید= قانون» از سوی دیگری نبوده است. اگر بشود
این سه نیاز و دو قانون را پیاده کرد شاید مفید باشد.
حفظ قدرت زندگی ، تامین همزیستی و بهزیستی، اجزای آزادی و برابری، عدم سوء استفاده از دیگری( بهره کشی آدمها از یکدیگر) ، اداره ی جامعه با شرکت همگان.
شاید همه از این کارها بهره مند شوند هشتاد در صد مشکلات حل شود.
بشر جنسیت دیگری دارد ، اینها را هرگز عمل نکرده و نخواهد کرد. ولی راهی جز مبارزه برای تامین آنها هم نداریم.
بشر در یک تضاد گیر کرده . با طبیعت حیوانی خود- و راه حلهای انسانی. برای کنترول این جانور ابزار قانون کشف شده، آن را هم مثل خودش کرده است.
از طرف دیگر از هزار نفر، شاید بتوان گفت که تنها یک نفر به « راه حلهای انسانی» پی برده. باقی
به دنبال « قدرت گروهی و فردی، مالکیت بزرگ، کشتار، تسلط به دیگران، و بهره گشی» هستند. یعنی به راه « طبیعت حیوانی خود» میروند. امید وارم به حیوانات و انسانهای تاریخی بی ادبی نشود.
فکر میکنم از اول تا کنون مشکل بشر همین «تضاد طبیعت حیوانی و انسانی» بوده است.
تضاد بشر « تضاد نئاندرتال با انسان» درونی خود است. و بازتابش نیز همین دنیا و تمدن ده پانزده هزاره ی بشری ست. که من شک دارم در تمدن نامیدن این تلاش چندهزارساله. بشر در واقع دوران و هزاره های « بی تمدنی» خود را میگذراند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای زیبا کلام لطف کرده بطور شفاف اسامی اداراتی که زمان قبل از ایشان تأسیس شده و ادارات تأسیس زمان رضاخان را ذکر کنند تا بیشتر از مردم خودشان روشن شوند و یک سوأل .ارتش نامنظم و داغون قاجار در جنگ ترکمانچای و گلستان 17 سال در مقابل روسها جنگید و95 درصد ایران رو حفظ کرد ارتش منظم و بزرگ رضاخان که منت و تبلیغاتش گوش فلک را پر کرده چند سال که نه چند ثانیه مقاومت کرد باز هزارن رحمت به قاجار که بی عرضه ترینشون فتحعلیشاه 17 سال در مقابل روسها جنگید

نوشته شده توسط: Anonymous

البته کمی بددهن بود و به نخست وزیر و وزیرهایش فحش های رکیک می داد و بددهنی می کرد و مثلا زن... می گفت. داور و تیمورتاش و دیگر خدمتگزارانش را بهتر بود از میان برندارد. در توقیف زمین ها و تصاحب آن ها هم باید کمی ملاحظه می کرد. وقتی هم انگلیسی ها می خواستند تبعیدش کنند، نباید زیر بار می رفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای زیبا کلام این کارهایی رو که به رضاخان نسبت میدین اول تاریخچه اش رو سرچ کنین و بعدأ چاخانها رو تحویل مردم بدین دهه 50نیستش عصر اینترنته برای مثال تاریخچه را آهن تهران ری سال 1261 یعنی 43 سال پیش از رضاخانه.خط سراسری راه آهن قبل از ایشون شروع شد و هنگام فرارشون هم تموم نشده بود.تأسیس وزارت آموزش چرورش سال1285 . اولین مجله زنان سال 1289 . ضمنا ارتش دایمی و کلانتری و شهرداری و عدلیه و دارلفنون(دانشگاه تهران) و خیابان ولیعصر و کتابخانه ملی و ...زمان ناصرالدین شاه بوده

نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا از یک استاد دانشگاه و رشته جامعه شناسی بعید است که چنین برداشتی از اسلام داشته باشد:

"...اسلام نمی‌توانست دین صلح باشد زیرا هدف‌اش تصرف خشونتبار برای برده گرفتن و جمع آوری غنیمت بود..."

اینکه قدرتمندان منافقانه در صفوف مسلمین وارد شده باشند و پس از رحلت پیامبر به سیرت اولیه خود برگشته و در لباس اسلام به کشورگشایی ها برا ی کسب غنیمت بپردازند تقصیر خود اسلام است؟

این استاد محترم در خود قرآن برخورد با کافرین را چگونه یافته اند؟

برخورد با کافرین مراتب دارد. ابتدا بحث و جدل لفظی است...سپس کناره گیری کردن از ایشان ...وقتی کافرین خود را ناتوان از مباحثه منطقی می بینند و در مقابل آیات عاجز میشوند و می بینند مستضعفان گرد پیامبر جمع شده اند نگران ثروت انباشته خود و قدرت ظالمانه خود میشوند به مسلمین حمله میکنند...مسلمین در مقابل این کافرین نهایی محبور به دفاع از خود می شوند...

نه فقط قدرتمندان داخلی بلکه قدرتمندان خارجی نیز نگران این نهضت می شوند...این مطالب در قرآن برای این استاد محترم باید بسادگی قابل درک باشد...

مطالعه دقیق قرآن متضاد است با نظریات مدعیان سنتی دین ...از ابتدا و بر اساس آنچه رایج است در مقابل قرآن موضع نگیرید...حیف شماست که قرآن را چنانکه باید و شاید و با روش مندرج و مورد اشاره خود قرآن مطالعه نفرمایید...

quranmizan.com
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب lachen ،
شما از کجا میدانید و یا پی برده اید که آقای پهلوی نمیتواند یک لباسشویی را با چند کارگر اداره کند ولی میتواند در بازار بورس پولهایش را دوچندان کند. اگر کار در بازار بورس آسان است، پس هرکسی میتوانست بدون کار کردن روی صندلی و جلوی رایانه پول پارو کند. پرسش اینست که آیا جناب عالی خبر ی، سندی دارید که ایشان در بازار بورس پول در میآورد. شما هر بار این مطلب را تکراراَ مینویسید و فکر میکنید دیگران را میتوانید حالی کنید؟ نه جانم ! این تنها نشانه کم ظرفیتی شماست. بهر حال این شخص اگر کمتر از شما عرضه نداشته باشد، بیشتر از شما آنرا دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

خوش مغز
در زبان عربی هم گ وجود نداره و کاملترین زبان دنیاست. در زبان روسی ح و ه وجود نداره ولی صد شرف داره به زبان هندوعربی شما

نوشته شده توسط: آتوسا نجف لوی

خرد عمومی
تعقل جمعی و دست یابی به یک نقطه مشترک برای پایان دادن به کابوسی که قریب به سی و نه سال گریبان ملت را گرفته است.
از پاسخگویی به سوالات سپاسگزارم.

نوشته شده توسط: آتوسا نجف لوی

خرد عمومی
تعقل جمعی و دست یابی به یک نقطه مشترک برای پایان دادن به کابوسی که قریب به سی و نه سال گریبان ملت را گرفته است.
از پاسخگویی به سوالات سپاسگزارم.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ارسی با سلام، ایران عزیز ما سیاست کارانی مثل شما را نیاز دارد. همانطور که بدرستی میفرمائید، طبق این فرمایشات منطقی، انشاله چنین فرصتی برای آذربایجان جنوبی نیز فراهم میگردد تا بقول جنابعالی رشته اخوت و برادری و تامین تمامیت ارضی ایران بیش از پیش قوت می یابد. با تشگر .

نوشته شده توسط: Anonymous

اقایان فارص اولا من الان شما را اگر کلمه تورکی اقا را بردارم چی بگم؟؟ شما ادعای فرهنگ میکنید ولی متاسفانه هنوز بیفرهنگی در شما غوغا میکنه ، نژادپرستی انقدر کورتان کرده که هذیان میگید ، کمی مطالعه کنید بعد همه چیز حل میشه ببینید شما تنها فارصی را بلدید برای همین نمیتونید درست تصمیم بگیرید خوب وبد در کنار هم معنا پیدا میکنند اگر مقایسه فارصی با تورکی هست که اصلا حرفش را هم نزنید مثال علمی بیار .
درسته شما تورکی متوجه نمیشید ولی ما تورک متولد شدیم ولی مجبور شدیم فارثی مدرک بگیریم برای همین شما ضعف فارصی را نمیدانید ، اقایی غرب را با گربه هم خانواده میدانند ودیگری گ را به ق تشبیه میکند واقعا خنده داره مثل کسی که از مکانیکی سرشته نداره ولی میخاد ماشین همسایه را درست کنه ، ما هر چقدر اینجا بحث کنیم اقایان فارص قبول نخواهند کرد ولی یک جمله میگم والسلام در فارثی حرف ق. وجود خارجی نداره که

هیچ خیلی از کلمات هم تورکی هستش شما نمیتونید لغتی پیدا کنید که ق داشته باشه وفارثی باشه حتی باجناق که میگویید مال ماست حتی کلمه کودک وکمک وآسمان وآغاز پایاپای و........ لطفا شما که اینقدر از ما بدتان میاد لغات مارا برگردانید ولغت جدید درست کنید ما هم قول میدیم دیگه نگیم فارثی ناقصه هر موقع جایگزین کلمه قاشق و آقا و دلمه وآیینه و..... را پیدا کردید ما هم قبول میکنیم فارثی کامله ولی تا انروز مجبورید شما قبول کنید که فارثی ناقصه هر موقع کودکتان به خواهرش به جای آبجی وخواهرش به جای داداشی لغت فارثی پیدا کرد در خدمتیم البته اگر باحضور اینهمه زبانشناس وتاریخ دان اینجا گم نشیم .زنده باشی ایران گلوبال
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام و عرض ادب خدمت دوستان: داریوش در کتیبه بیستون در باره فرجام فرورتیش چنین نوشته( فرورتیش از فرماندهان ماد بود بر علیه داریوش قیام کرد و شکست خورد ) فرورتیش را دستگیر کردند و پیش من آوردند. من بینی-گوشها و زبان اورا بریدم و چشمانش را در آوردم. اورا به زنجیر در دربار من نگه داشتندو همه مردم سلحشور اورا دیدند. آنگاه فرمان دادم اورا در اکباتانه (همدان) بر نیزه نشاندند (یعنی نیزه را از ما تحت فرو میکردند تا سینه و نیزه را به زمین میکوبیدند و اعدامی به تدریج سر نیزه جان می داد) و مردانی را که نخستین هواخواهان او بودند در اکباتانه درون دژ به دار آویختند. مراجعه شود به تاریخ ماد صفحه 403.
انوشروان به اصطلاح عادل برای دفاع از موبدان زرتشتی با حیله مزدکیان را یک شب جمع کرد و همه را قتل وعام کرد.
شاپور ذوالکتاف اعراب اسیر شده را کتف شان را سوراخ می کرد و تناب رد می کرد.

حتما این ها هم ترک بودند. شاد باشید انزابی
نوشته شده توسط: جمال

خلبان کوتولەی سایت گاه گاهی چند سطر در سایت با اسم واقعی خودشان مینویسند ولی کامنتها را همگی با اسمهای جعلی در سایت میگذارند و دلیلش هم این است در کامنت گذاری با فحش و توهین شروع میکنند (م / ک ) م ، ک /// نام این شخص میباشد من در رابطە با فدرالیزم کامنت گذاشتە بودم ایشان با توهین در مورد کامنت من مثل همیشە شروع بە فحاشی کردند البتە برای مسئولین سایت تشخیص هویت واقعی ایشان سادە است ،، من در مورد فدرالیزم زیاد وارد این معقولە نمیشوم ولی میدانم فدرالیزم پروژەای شکست خوردە است در همین کوردستان عراق برای همین احزاب سیاسی کوردستان تصمیم بە رفراندوم برای تعین سرنوشت کوردستان در ماندن در چهار چوب عراق یا جدائی از عراق گرفتند اگر فدرالیزم نسخەی درمان دردهای خاور میانە بود و پروژەای موفق نیازی برای رفراندوم برای استقلال کوردستان عراق نمیبود

تجربەی فدرالیزم در عراق نیز و شکست آن برای ملت کورد کم هزینە نبود هیچ کدام از ملتهائی کە در کشورهای خاور میانە زندگی میکنند و در اکثریت هستند حقوق برابر با ملتها و هویتهای اقلیت قائل نخواهند شد بنا بر این شرکت در پروژەی فدرالیزم فقط وقت کشی و دادن هزینە های جبران ناپذیر میباشد بنا بر این من این صحبت شاملی را بە هیچ وجە قبول ندارد ملت تورک آذری هیچ گونە وقتی را برای این پروژەی بیمار فدرالیزم از دست ندهد و تنها راه رسیدن بە برابری کامل اعلام استقلال و تشکیل کشور مستقل میباشد در کوچکترین فرجەای کە بدست بیایید
نوشته شده توسط: Anonymous

اینها که نوشتید تصورات و تخیلات شماست!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

مبارزه بحق مسلحانه علیه دیکتاتوری شاه و سپس جمهوری شیخ را به تروریسم نسبت دادن , نه تنها بی انصافی است , بلکه به یقین با غرض و مرض سیاسی همراه است. مبارزه مسلحانه در هر دیکتاتوری خون ریزی که اساس کار و بنیان اش را بر سرکوب ,شکنجه و کشتار مبارزین و دگر اندیشان گذاشته, عطف به تمامی داده های بین المللی بویژه منشور جهانی حقوق بشر حق است. حال آقای کیانوش را خوش آیند باشد یا نه. این در واقعیت مقاومت علیه دیکتاتورها هیچ تغییری ایجاد نمی کند.
درثانی حضرات مثل اینکه فراموش کرده اند که این دژخیمان خمینی و ساواک آریامهری بودند که مبارزه مسلحانه را به مبارزین و جوانان میهن امان تحمیل کردند. اگر شرایط را برای فضای باز سیاسی , بدون هرگون سرکوب و خون ریزی باز می گذاشتند و اگر دسته دسته جوانان ما را شکنجه و اعدام نمی کردند و به محیطی دمکراتیک تن می دادند , صد البته هیج انسان عاقل , چه رسد به انقلابیون

جان برکف دست به سلاح نمی بردند. نیروهای پیش تاز و نه جریانات اپورتون که مثل بید با هر بادی به حرکت در می آیند, نیاز به نوشتن نسخه برای مبارزه انقلابی ندارند. شرائط را دیکتاتور ها بر مردم تحمیل می کنند. تا تاریخ بوده , انسان به دنبال حریت بوده و خواهد بود. جوهر انسانیت با آزادی گره خورده و تا زمانیکه دیکتاتوری به مقوله آزادی تن ندهند و به خواست مردم تمکین نکنند , هرگونه و هر شیوه مبارزاتی حق است. در زمان صدر مشروطه و مبارزه بحق ستارخان و باقرخان تا جنبش جنگل و گسان خان در خراسان و تا حنبش کردستان و سپس در زمان شاه تا به امروز درب به همین پاشنه خواهد چرخید. شکست دکتر مصدق که به یقین ضربه بزرگی به جنبش نوین مردم ایران علیه دیکتاتوی هار اریامهری بود , به همین دلیل صورت گرفت. مصدق مردمی بود , ملی بود و ازاد اندیش , اما ارتجاع و اتسعمار و دربار هار و افسارگسیخته و دارای سازماندهی. از تاریخ نوین ایرن بسیاری از نیروها و جریانات سیاسی درس عبرت گرفتند و برآن شدند تا به هیج روباه مکاری , در هر لباس که می خواهد باشد ,اعتماد نکنند. درود برآنان که به ذلت تن ندادند و برای ازادی ایران ومردم جان عزیزیشان را راه گشای آزادی کردند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آیا ایرانی وجود خواهد بود که از پهلوی های خائین و مجاهدین دنباله رو اسلام و قرآن محمدی پیش تازی مینمایند که هر دو گروه تنفر ملت های غیر فارس را به اوج آخر رسانده اند

نوشته شده توسط: Anonymous

این امپرالیسم کثیف اگر دروغ نمی گوید،
نخست - مراکز سپاه - اطلاعات - بیت رهبری -قم - بسیج - ثارالله - تبلیغات - مناطق مسکونی ویلایی آخوندها - مقامات با لا - مجلس - مراکز اتمی - موشکی - اسلحه سازی- رادیو تلویزیون - فیضیه- مراکز آموزشی بین المللی اسلامی- و... را بمباران کند تا اینها مانند سایر کشوذها دچار هرج و مرج فرماندهی و سازماندهی شوند و مردم بتواند وارد میدان گردند و نیروهای دولتی لباس عوض کنند و ریشها را بزنند و عمامه ها را ملافه کنند.اپوزیسیون و مریم و مسعود و رضا و سایر رهبران ملی و چپ و سکولار و دمکرات وارد مملکت شوند و دهها هزار مهره و کادر دولتی تبلیغاتی اسلامی امنیتی را دستگیر کنند و به یکی از جزایر خلیج فارس منتقل کنند. و مساجد را تعطیل کنند. و اعلان جمهوری دمکراتیک خلق نمایند.

نوشته شده توسط: Anonymous

باتوجه به تحولات خاورمیانه استقلال ملتهای داخل ایران از قبیل: آذری، کرد، عرب و ... بهترین راه حل برای جلوگیری از جنایت و دیکتاتوری است.در ضمن پان ایرانیستها به جای نژادپرستی بهتر است از الفبای عربی استفاده نکنند.بیشتر اسامی موجود در زبان فارسی عربی است.

نوشته شده توسط: آتوسا نجف لوی

کابوس ای که قرن ها بر جهان سایه افکنده است جنگ و نفرین، خشونت و براندازی! حکومت ادیان بر تفکر و عقل گرایی( هلنیسم) و در آخر سناریو: نیرویی نجات بخش از جنس خدایان یا مقدسین باید به نجات این دنیا بپا خیزد! در عجبم از این اندیشه ی بشر!
نیروهای هراس انگیزی به دست داری، که از کائنات...می آیند. فرضیه منجی سازی برای نجات بشر از ظلم و جنگ و پیکار پی در پی!
نه پاهای تو خسته نمی شوند! شخصیتی خداگونه!
در فرهنگ سومری زن جایگاه والایی داشته است.فرزندان همیشه با مادر به گور سپرده می شدند و آنهم در ایوان اصلی و بزرگ خانه. دفن کردن فرزندان با مادر نشانه ی وجود زنجیره ی خویشاوندی از طرف مادر است و نه از طرف پدر. تصاویر و حکاکی های هویوک هم نشانه های دیگری از مادر محور بودن آن جوامع را نشان می دهند.
در مورد اینانا محبوب انلیل:.
سومریان سرچشمه ی هستی را اقیانوسی بی شکل از آب می دانستند

خدا-بانویی با نام نامّو (Nammu) مظهر آن بود. “آسمان در مالکیت خدایی به نام «آن» بود و زمین را خدابانویی به نام «کی» هدایت می کرد. هر دو اینان فرزندان «نامّو» بزرگ مادر اولیه بودند. از پیوستگی آنان «آنلیل» مرد-خدا ی هوا زاده شد که زمین و آسمان را از هم جدا کرد و خود در میانشان جا گرفت.” از دیگر افسانه های آفرینش سومری، افسانه «اینانّا (Inanna) و ایزد خرد» است که در طی آن به باور مردم شهر «اروک» که اینانّا حامی شهر آنهاست، تمامی قوانین آسمانی تمدن را از« انکی (Enki)» می گیرد. در یک ضیافت آسمانی، «انکی» قوانین آسمانی (Me) را به اینانّا هدیه می کند و البته این خود ایزد-بانوست که آنها را طلب می کند. به گوشه هایی از این سرود مقدس توجه کنیم: “(انکی) می گوید: به نام قدرتم! به نام آستان مقدسم! به دخترم اینانّا تقدیم می کنم. کاهنگی والا! خداوندگاری! دیهیم نجیب زادگی پردوام! اورنگ شاهی!” و بتدریج در طول ضیافت آسمانی این قوانین و عناصر (Me) در اختیار اینانّا قرار می گیرد: “راستی، فرود و فراز به جهان زیرین، هنر عشق ورزیدن و بوسیدن اندام مردانگی، کاهنگی مقدس آسمان، برگزاری سوگواری، شاد کردن دلها، انجام داوری، گرفتن تصمیم، افزار سنجش، هنر رک گویی، هنر بدگویی، هنر سخن گویی نکوهش بار، هنر سخن گویی ستایش بار، میخانه ی مقدس، ابزار موسیقی، هنر آوازه خوانی، هنر قهرمانی، هنر توانمندی، هنر خیانت، هنر درستکاری، یغماگری شهرها، نیرنگ، مهربانی، درودگری (نجاری)، مسگری، دبیری، آهنگری، چرمسازی، لکه گیری، بنایی، نی سازی، گوش شنوا، توان ژرف نگری، آیین پاکیزه سازی، قلم، … ، توان تمرکز، شیر تیزدندان، برافروختن آتش، فرونشاندن آتش، بازوی خسته، خانواده ی گردآمده، زاد و رود و …” در افسانه ی بالا، انکی پدر خیلی زود از آنچه به اینانّا بخشیده پشیمان می شود و در برابر مقاومت دختر، جادوها را به چالش با او می فرستد اما اینّانا موفق می شود که تمام این قوانین را ازآن خود کند و به مردم سومر پیشکش کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

فوق العاده عالي، مختصر مفيدط٢م٧ش . همين پان ايرانيسم در نظرهاي ارائه شده كامل به چشم مي خوره . واقعا يك مطلب علمي و كامل هست . هر كسي فكر ميكنه تخيلي و غير علميه ، بهتر است كمي مطالعه كنن خودشان متوجه خواهند شد .

نوشته شده توسط: Anonymous

این خبر دارای ایرادات جدی است. متعجبم چگونه آقای افشار اقدام به انتشار آن کرده اند. نخست آنکه این اتفاق بیش از 5 سال پیش رخ داده (لینک های زیر). دوم آنکه در خبر تلویزیونی(لینک های زیر) واژه "ضرب و شتم" آمده و نه "تجاوز وحشیانه". جدا از توهین آقا یا خانم "کجا بود" در کامنت شان، یک خواننده جدی خبر حق دارد جزییات دقیق و صحیح مربوط به خبر را از همان جمله اول متن تا آخر بداند /که در مورد این خبر صدق نمیکند. این خبر کهنه در ضمن یکی دو هفته پیش با همین تیتر " تجاوز وحشیانه....." در ساتیها و نشریات داخل ایران منتشر شده بود. دوستان لطفا کمی بیشتر دقت کنید و اعتبار سایت خودتان را خدشه دار نکنید.
https://www.youtube.com/watch?v=h9Ia_5TrYew
http://features.kodoom.com/en/iranian-diaspora/marjon-rostami-iranian-a…

نوشته شده توسط: lachin

دوستان... دلیل تمدید نکردن ریاست سلطنتی توسط رضا پهلوی تصمیم شخصی نیست . این عقل و شعور و آگاهی سیاسی ملت های ممالک محروسه است که میدانند رژیم ( سلطنتی ) پاسخ گوی این مملکت نیست . این آگاهی و شعور این ملت هاست است که وادار کرد آقای رضا پهلوی از شارلاتان بازی های سیاسی دست بردارد. ایشان خیال میکردند که عین بابا بزرگ و بابا , دولت های بیگانه ایشان را به سر قدرت میاورند ولی تازه فهمیدند که بر سر این ملت ها دیگر نمی توان کلاه گذاشت. کسی که نتواند یک کارگاه ماشین شوئی با پنج نفر کارگر را اداره بکند, این آقا چطور میخواهد یک ملت 80 میلیونی را اداره بکند ان هم با این همه مشکلات سیاسی- فرهنگی و اتنیکی.....بهتر است که ایشان با ثروت های افسانه ای دزدیده شده از طرف بابا بزرگ وبابا همان بازی با (( بورس های نیویورک )) ادامه دهند.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب کجا بود,
بجای تایپ این کامنت و حمله و توهین به " واقعا این ایرانی جماعت چقدر کارش قلابی و سطحی است " بر روی نام مرجان رستمی کلیک کن تا محل و تاریخ وقوع حادثه را دریابی. تا کی باید شما را با غذای جویده تغذیه کرد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

بهتر می بود موضوع را فدری محدود تر و مشخص تر میکردی ،چون در یک قرن ،در زمینه های مختلف، در جهان و غرب و در ایران ، حوادث زیادی پیش آمد که نقل اش در سی دقیقه غیرممکن است. از حوادث تغییر علم و تحولات اجتماعی و انقلاب و دین و مرام و هنر و جنگ و جنایت و رقص و آواز و قس علیهذا.............تا شکست و پیروزی . با یک دست چند هندوانه برداشتن موجب ناقصی و شکستن آنان میگردد. شما بعنوان یک شرقی مسلمان که تشنه به لب حوض جهان و تاریخ غرب رسیده ای چنان شیفته شده ای که نمیدانی از کجا بنوشی .مثل زمان ثاجار که درباریان و امبران برای چند روزی در فرنگ از کشورهای رنگارنگ میگذشتند و موقع بازگشت نمیدانستند از کحا و در باره چی راست و دروغ و ناقص و کامل و هیجان زده و به وحشت آمده و شوق زده برای دیگران به نقل مشاهدات خود میپرداختند.نقل اینگونه تاریخ برای کودکان 9-18 ساله در مدارس برای یک آشنایی سطحی و گذرا

میتواند جالب باشد تا آنان بعدها برای تکمیل اطلاعاتشان دنبال منابع جدی تر و کامل تر بروند. ولی نه برای کاربرانی که متوسط سن شان شست سال است و هر کدام در طول عمرشان در زمان شاه و شیخ چند بار شهید شده اند و حداقل سه بار مرام و جهانبینی شان را تغیر داده اند و حالا سرگرمی شان در این سایت نقشه تجزیه ایران و تشکیل دولتهای قومی ایلی در خیال است و در درون ایران هم شیعیان داعشی برای امام زمان چلوکباب سفارش میدهند و داخل چاه چمچران می اندازند یا رئیس جمهورشان احمدی نژاد و مشاهی روی صفره غذا بشقابی هم برای امام زمان مهدی قرار میدهند. ولی در هر صورت کاچی بعض هیچی. خوب که شما علاقه خود به تاریخ علم و تاریح حوادث غرب وحشی و شرق عارف را اینحا نشان میدهی.
نوشته شده توسط: Anonymous

معلوم نیست چرا دکتر باقرزاده دامن روحانی را گرفته و او را به جنایت علیه بشریت متهم می کند. گرچه او و امثال او هم متهم هستند ولی متهم اصلی در حال حاضر علی خامنه ای ولی فقیه و خلیفه مسلمین است که تمامی سرنخ های اطلاعاتی و امنیتی و نظامی در دست او است و اوست که وزیران کلیدی را در دولت ها منصوب می کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبالی با درود و سپاس از پاسختان
در مورد مقایسه جامعه شکم سیر دیروز،و 40 +میلیون نیازمند و زیرخط فقر امروز میبایست نه با عینکیکه برچشم،به خردمان داریم بنگریم و نه با پهلوی ستیزی و شرایط ایران و ایرانی با 57 سال خدمت و یا با 2 سال خدمات مصدق قدیس مقایسه و نتیجه گیری کنیم
https://www.radiofarda.com/a/f14_iran_in_islamic_era/25263396.html نشریه ایست که هم افق با bbc و voa شناخته شده این گزارش را چاپ کرده ( ايران پس از ٣٥ سال حاکميت جمهوری اسلامی،کجا ايستاده است ) دآوری با خودتان .
از سال ١٣٤٢ تا زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی، رشد اقتصادی ايران سالانه بيش از ۸ درصد بود؛و ايران در تمام اين مدت در ميان سه کشور برتر جهان از نظر رشد اقتصادی قرار داشت،به طوری که در سال ١٣٥٦،درآمد سرانه مردم ايران ۹ برابر سال ۱۳۴۴ شده بود؛ اما با روی کار آمدن جمهوری اسلامی،رشد جهشی ايران پايان يافت.

ــ در سال ١٩٧٧، درآمد سرانه ايران ۲ برابر درآمد سرانه کره جنوبی بود. در آن زمان، درآمد سرانه ايران ٢,١٤٦ دلار و درآمد سرانهُ کره جنوبی ١,٠٤١ دلار بود. در سال ٢٠١٢، درآمد سرانه ايران فقط ٤,٥٢۵ دلار و درآمد سرانه کره جنوبی ۲۲,۴۲۴ دلار بوده است. در همين مدت، درآمد سرانه ترکيه از ١,٤٢٠ دلار به ۱۰,۵۲۴ دلار رسيده است. در دوران ٣٥ساله جمهوری اسلامی، جايگاه جهانی ايران در درآمد سرانه به رتبه حدود ۱۰۰ نزول کرده است.
زمانیکه قافیه به تنگ میآید منقلبین از واژه جامعه و ملت و مردم و آخوند هم از جامعه و ملت و مردم ی.... که سلطنت را سرنگون کردند را به شهادت و پشتیبان اعمال انقلابی و اسلامی و عدالت جوئی و پشتیبان کارگر و زحمتکش و مستظعف خود عنوان میکنند. آیا این جامعه و مردم و ملت مورد استفاده هر دو جناج همان جامعه و مردم و ملت هستند که امروز وجود دارند؟ آیا میتوان با دست آوردهای منقلبین ( روشنفکران 39 سال پیش ) و خلافت آخوندی ، و شواهد امروز به استدلالات بیشتر ی نیاز هست؟
دید و برداشت من در مورد موضع قیم مابانه بودن نظر شما بر میگردد با اظهار نظر شما و گرنه در سایر نوشتهایتان نمیتوان به چنین دآوری رسید.
با سپاس دوباره از شما و با امید تلاش شما کوشندگان دموکرات و بدون تعصب برای رسیدن به آزادی و سکولار دموکراسی در ایران.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای بامدادان
اینبار به دلیل متن طولانی که نوشته اید من بسیار خلاصه به بخش های مهم یادداشت تان میپردازم.
یک- شما همچنان از مفهوم «فدرالیسم ارتجاعی قومی» استفاده میکنید. آیا فدرالیسم موجود در سوئیس و یا کانادا و یا بلژیک و یا هندوستان و یا… هستند؟ اگر نیستند چرا مفهوم فدرالیسم را با مفاهیمی دراماتیزه شده مخدوش میکنید؟
دو- پرسش اصلی از شما اینست، اگر تبعیض در عرصه حقوق اتنیکی را می پذیرید، برای خوانندگانتان بگویید که شما برابری حقوق اتنیکی در کشور کثیرالملله ایران را از راه

کدامین سیاست میخواهید تامین کنید؟ تجربه کشورهای کثیر الملله در تمامی جهان فدرالیسم بوده است، آنهم نه فدرالیسم استانی بلکه فدرالیسم ملی. فدرالیسم در آمریکا و آلمان ایالتی است. بخاطر اینکه موضوع اتنیکهای مختلف در این کشورها وجود ندارد.

سه- فدرالیسم استانی شما دارای اشکالات اساسی است. قانون اساسی انقلاب مشروطیت از قانون ایالتی سخن گفته است. نه از استانها. بخش محل زندگی کمپاکت ترکها در ۱۲ استان تقسیم شده است. مثلا استان آذربایجان شرق، غربی و یا اردبیل سه استان ترک نشین هستند که عموما ترک زبانند. اگر کتابی به زبان ترکی بایستی از طرف این ایالتها تهیه شود، بایستی در سه جا یا سه استان تهیه شود . اگر مثلا در این سه استان فقط یک مرکز تهیه کتاب درسی را وجود داشته باشد بهتر و کم هزینه تر و دقیق تر است یا در سه جا؟

چهار- طرح فدرالیسم استانی شما در ایران بی معنی است. چرا که در استان بلوچستان بلوچ ها زندگی میکنند در استان کردستان کردها و در استانها آذربایجان ترکها و در استان گیلان گیلک ها و در استان مازندارن مازی ها و در استان فارس فارس ها و الاخر. به زبان ساده تر فدرالیسم استانی شما همان فدرالیسم ملی مورد نظر من از آب درخواهد آمد. تلاش مزبوحانه برای از هم پاشیدن خلقهای ساکن در ایران تلاشی بی ثمر است.
پنج- من نمیدانم شما چرا طرح شورای ملی مقاومت مسعود رجوی را در اینجا برای ما آورده اید. این طرح اگر لازم باشد بایستی به دقت مورد بررسی قرار گیرد. این طرح دارای اشکالات بسیار اساسی است. در واقع این طرح مجاهدین یک طرح در تقابل قدرت سیاسی میان مجاهدین و حزب دمکرات کردستان تنظیم شده است و اعتباری بر آن نیست. حزب دمکرات کردستان ایران امروز طرفدار محقق کردن فدرالیسم در ایران است.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب سازاق
این کامئنت آخریتان و اینکه زندگی و سیاست را مثل یک فیلم کوتاه کارتونی برای من ترسیم کرده اید و حتی جای مرا در آن فیلم کارتونی تان تعیین نموده اید و ارتباط خانواده گیم را با دیگران چنان ترسیم کرده اید که به نظرم بسیار عجیب، مرموز بود. صمیمانه بگویم که در کلام شما نه روحی از آذربایجان و نه نشانهء ایی از بستگی با خلق ترک ندیدم. حداقل حس من این است، که امیدوارم اشتباه میکنم. شما با کار خودتان مشغول باشید...

نوشته شده توسط: سازاخ

آقای محققی عزیز، آیا شما می توانید چند مورد از نتیجه های مثبت ملموس شهادت این قهرمانان را در زندگی روزمره مردم نام ببرید؟

نوشته شده توسط: سازاخ

یونس عزیز، شما پریشانی در سخنان من می بینید؟؟ اتفاقا بر عکس، چون شما را خیلی دوست دارم، نمی خواهم در آینده آزربایجان شاهد عدم حضور شما در حرکت ملی آزربایجان باشم، من دوست ندارم تمام کسانیکه برای نجات آزربایجان زحمت کشیده اند ، بخاطر دیدگاههای اومانیستی و یا همدینی و هم مرامی با گروههای سرتاسری فارس سالار، و یا ازدواج برادرشان با فارسزبان و دختر خواهرشان با گیلک و کرد ستون پنجم فارس سالار در داخل حرکت ملی واقع گردند یقینا. رهائی آزربایجان اجتناب نا پذیر است، آگاهی ملتها را با فدرالیسم اومانیسم نمی شود ترمز و یا به عقب برگرداند!!! با پاشیدن نمک فدرالیسم بر چشمان استقلال طلبی نمی شود حرکت ملی آزربایجان را کور کرد، اگر بخود نیائید و واقعیتها را نبینید و دچار اومانیسم شوید زیر چرخهای استقلال، پریشانی در انتظار فدرالیسم خواهدبود.

نوشته شده توسط: Anonymous

"" فدرالچی‌ها و ژئوپلتیک جدید "" کشوری به نام ایران با مدیریت شاهنامه خوانان، در حال فروپاشی است، فاکتورهای جدید که باید در نگاه فدرالچی‌ها برجسته شود. ۱- عقب ماندگی ایران، به دلیل عقب ماندگی زبان فارسی‌ با فقط ۲۷۰ فعل ساده است که به عرفان آلوده شده ، ۲- زبان ناقص و عقیم فارسی‌ به همراه مجسمه فردوسی، در آزربایجان به طور کامل حذف خواهد شد تا ادغام ایران با "" بزرگترین طرح‌ها و پروژه‌های تجاری / اقتصادی دنیا "" که بین دریای خزر و دریای سیاه شکل خواهد گرفت هموار شود. ۳- زبان ترکی در فارسستان تدریس خواهد شد تا فارسستان تبدیل به افغانستانی دیگر، برای ایران فدرال نشود و ادغام فارسستان با قفقاز، آسیای مرکزی با یارگیری از زبان ترکی، تسهیل شود.