Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

ممنون از نازنینی که بر من منت گذاشته و به سوالم جواب داده! رفیقانه اما عرض کنم؛ اگه هدف از همه این توی سر زدنها، ترویج آگاهی منتج به رشد فرهنگی-اجتماعیه، شاید بهتر باشه از حکم و کنایه ی چندون هم نه لازم مثل «اگر کسی اصلا متوجه آن خطوط و مفهومی که توضیح دادم در این شعر نشود بهتر است ذهن خودش را زیاد مشغول این شعر نکند!» بپرهیزیم تا فرهنگ پرسشگری رو ترویج کرده و کسی رو از سوال کردن نترسونیم!

آقای اصفهانی عزیز، با پذیرفتن توضیحات اون نازنین حالا من هم میتونم تصور کنم چرا و چطور «خطوطِ فاصله بارانيست.» یا مصدقی رو مثلاً دربیت «تاراج ذهن باغ، معاصر شد/ آنگاه با درخت ترين دانه» ببینم و در مصرع در طيفِ ميل ميلِ منظرِ خانه/ اشتباه چاپی؟«(در طيفِ ميل ميل ِ منظر ِ خانه)»، زندانی که چشم انداز او و نسل بعدی بود رو هم تصویر کنم و الخ ...!

با درک تازه من از شعر شما ممکنه بگین نقل؛ «تا کجا» در بیت

ممکنه بگین نقل؛ «تا کجا» در بیت «تا «تا کجا» ی باغ/(پشت درخت)يک روز، راه ماند/يک روز سخت.» از کجا اومده؟ و بعنوان یه پیشنهاد؛ فکر نمی کنین اگه شما شاًن سرودن شعر رو به همراهش بنویسین، به یه لاقباهایی مثل من خیلی کمک میکنه!

من حقیقتاً صمیمانه و رفیقانه و برادرونه از توضیحات شما و سایر دوستان پیشاپیش سپاسگزاری می کنم!

مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های آلبانی و هزار اشرف یادتون نره!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب yaradiciliq
گیرم که غیاث ابادی درباره نظر ابوریحان درست گفته باشد (من فعلا این کتاب ابوریحان را در دسترس ندارم)
اما این گفته مال 1000 سال پیش است ..امروز جایگاه زبان فارسی و عربی در دانش دنیا کجا است:
هر چند امروزه زبان انگلیسی زبان اصلی علم محسوب می شود، اما کمیت تولید علم به زبان فارسی در پایگاه های استنادی بین المللی رشد داشته است. این کمیت شامل مجلات علمی و همچنین کنفرانس های است که به زبان فارسی تولید و در پایگاه استنادی بین المللی نمایه سازی می شوند. بر اساس اطلاعات پایگاه استنادی اسکوپوس تا تاریخ 10/7/1394، جمهوری اسلامی ایران در سال 2005 رتبه 28 دنیا را از لحاظ تعداد مدارک منتشر شده به زبان فارسی در اختیار داشت. هر چند این رتبه در سال 2009 به رتبه 30 تنزل پیدا کرد، اما از سال 2010 کمیت تولید علم منتشر شده به زبان فارسی روندی صعودی داشته ...

بطوریکه در سالهای 2010 ، 2011 ، 2012 و 2013 به ترتیب جایگاه زبان فارسی به رتبه های 29 ، 24 ، 22 و 17 ارتقا یافته است. همچنین در سال 2014 زبان فارسی از این حیث رتبه 17 دنیا را در اختیار دارد. زبان فارسی از ابتدای سال 2015 تاکنون نیز رتبه 15 را دارد
نمودار رشد علمی فارسی را ببینید:

http://www.isc.gov.ir/ShowImage.aspx?n_code=874&i_name=1.jpg

البته نباید نادیده گرفت که تقریبا سهم زبان های غیرانگلیسی در مقایسه با زبان انگلیسی از کل تولیدات علم بین الملل اندک است و از سهم زبان انگلیسی در طی ده سال گذشته نه تنها کاسته نشده است، بلکه این سهم افزایش نیز یافته است. در سال 2005 از کل تولیدات علم دنیا، 87% به زبان انگیسی تولید می شد، اما این میزان در سال 2014 به 92% افزایش یافته است. زبان چینی دومین زبان علمی دنیا است و به طور متوسط 4% تولید علم دنیا به زبان چینی است. زبان اسپانیایی و آلمانی بعد از زبان چینی رتبه های بعدی را در اختیار دارند. هر چند سهم زبان اسپانیایی از سال 2005 تاکنون 1% از کل تولیدات علم دنیا بوده است، اما زبان آلمانی افت یک درصدی را نشان می دهد. در سال 2005 دو درصد (2%) تولیدات علم دنیا به زبان آلمانی بود در حالیکه در سال 2014 یک درصد (1%) تولیدات علم دنیا به این زبان تولید می شود.
سهم زبان فارسی از کل تولیدات علم دنیا از 0.01% ( یک صدم درصد) در سال 2005 به 0.06% ( شش صدم درصد) در سال 2014 ارتقا پیدا کرده است. در سال 2014 سهم زبان عربی از تولیدات علم دنیا 0.01% ( یک صدم درصد) بود، این در حالی است که سهم این زبان در سال 2011 و 2012 حدود 0.03% ( سه صدم درصد) بوده است، بنابراین به نظر می رسد کشورهای عربی این مسئله مهم را در سیاست های علمی خود نگنجانده اند. علاوه بر این، در سال 2014 سهم زبان های نروژی، اوکراین، مجارستانی، اسلوونی، دانمارکی، اسلواکی، بوسنی، لیتوانیایی، رومانیایی و فنلاندی از زبان فارسی کمتر شده است.
از سال 2005 تاکنون تعداد 7024 مقاله علمی به زبان فارسی در پایگاه استنادی اسکوپوس نمایه سازی شده است که با توجه به تعداد 298918 مدرکی که از جمهوری اسلامی ایران در این پایگاه نمایه سازی شده است باید گفت سهم زبان فارسی 2.3% ( دو ممیز سه دهم درصد) از کل تولیدات علم کشور بوده است. در سال 2005 تعداد 226 مقاله به زبان فارسی در سطح بین المللی منتشر شده بود، اما این میزان درسال 2013 به تعداد 1514 مورد افزایش یافت که برابر با 3.7% ( سه ممیز هفت دهم درصد) از کل تولیدات علم کشور در سال 2013 است.
64% از علمی که به زبان فارسی تولید شده و در پایگاه استنادی اسکوپوس منتشر شده است متعلق به ده نشریه ای است که در کشور منتشر می شود. این مجلات بین المللی مقالاتی منتشر می کنند که زبان آن ها فارسی است.
نمودارها را ببینید:
http://www.isc.gov.ir/ShowImage.aspx?n_code=874&i_name=2.jpg

http://www.isc.gov.ir/ShowImage.aspx?n_code=874&i_name=3.jpg

میبینی که زبان فارسی هم به مانند سایر اعضای خانواده اش (انگلیسی ژرمنی لاتین وووو) از عربی پیشی گرفته حالا شما لطف بکن بگو جایگاه زبان تورکی (ازبکی قرقیزی گاگوزی استانبولی ووو) الان کجا هست

.............................
منابع نوشته :مقایسه علمی زبان فارسی و عربی
علوم و فناوری (RICeST و پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC)

http://www.isc.gov.ir/Shownews.aspx?lan=fa&n_code=874
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایدین از تهران
سایت های زیادی در دنیا برای آموزش زبان هست که دارای فوروم می باشد خواستم تعدادی رو آدرس بدم ولی گفتم شاید بگید گلچین شده آدرس دادم ! یرای همین شما خودتون به هر کدومشون خواستید سر بزنید ببینید چی میگن دقیقا برعکس شما همه متفق القولند این کم بودن ریشه واژه ها و معادل غیر برابر بشدت هم یادگیری ترکی رو دشوار کرده هم زبان آموزی ترک ها رو دچار ایراد در مورد مشکل ترکها در یادگیری و به خصوص تکلم به انگلیسی هست البته این فقط یه نمونه است هرچند شما خودت هم باید نظرت رو بگی که آیا خود شما در یادگیری انگلیسی و به خصوص صحبت کردن به این زبان مشکل داری یا نه
با کمال احترام فقط در گوگل بنویسید persian vs turkish language نظرات کاربران غیر وابسته به این دوزبان که زبان آموز بودن رو بخونید میبینید هر کدوم یه چیزی میگن ولی در یه چیز مشترکا اونم اینه فارسی از ترکی بهتره

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایدین: چرا مثل پسر بچه ها کامنت مینویسی
جایزه نوبل زبان وجود خارجی ندارد اما یک کتاب درباره نسل کشی ارامنه از اورهان پاموک در ترجمه به زبان های دنیا توانسته جایزه نوبل ببرد که سر همین کتاب پاموک با ملی گراهای تورک و ملت ترکیه درگیر است

این جایزه به خود کتاب داده شده نه به زبان تورکی چون هیئتی که تصمیم میگیرد که به کی جایزه بدهند سوئدی اند و برای یک کتاب زبان تورکی را یاد نمیگیرند
فهرست دیگر زبان ها که اثر هایی از انها جایزه نوبل را برده

زبان

تعداد برنده شدن

انگلیسی

27

فرانسوی

14

آلمانی

13

اسپانیایی

11

سوئدی

7

ایتالیایی

6

روسی

5

لهستانی

4

نروژی

3

دانمارکی

3

یونانی

2

ژاپنی

2

عربی

1

بنگالی

1

چینی

2

چک

1

فنلاندی

1

عبری

1

مجارستانی

1

ایسلندی

1

اوکسیتان

1
پرتغالی

1

صرب-کروات

1

ترکی

1

ییدیش(زبان یهودیان اشکنازی)

1

نوشته شده توسط: احمد اسماعیلی

----------------------------------------------------
SƏMƏD BEHRƏNGİ

Volqada o taya, bu taya baxdım,
Əksim suya düşdü...
Sularda axdım...

Arazda çiməndə sən lap uşaqdın !
Araza oxşamır bu çayın rəngi,
Ah, Səməd Behrəngi, Səməd Behrəngi !

Sənmi gücsüz idin, arazmı dərin ?
Dərdi nə böyükmüş o sahillərin !
Dözdün zillətinə ağır illərin !

Alnında gəncliyin ümid çələngi,
Qəlbində arzular... Səməd Behrəngi !
Sulara baxırdım sanki Arazdır...
Üzürsən... su isti... sahil dayazdır...
Bəs bu təlaş nədir ?
Anlaşılmazdır..!

De, niyə dəyişdi çayın ahəngi ?
Nə oldu, nə oldu, Səməd Behrəngi ?
Nə kol var tutmağa, nə bir sal qaya...
Tufanmı başladı? Nə oldu çaya?
Bəs niyə gəlməyir heç kəs haraya ?
Dəhşətmiş həyatla ölümün cəngi...
Araz, hanı o gənc, hanı Behrəngi ?

İlk qaranquşuydu o ilk baharın,
Boğuldu çəngində qara suların,
Qəlbimdə ağrı var...
Sinəmi yarın,
Asın orada bir Buhenvald zəngi !
Desin araz boyu: Səməd Behrəngi! Səməd Behrəngi!

Müəllif: Əhməd Cəmil
---------------- برگردان به معنی
صمد

این سمت-آن سمت ولگا راگشتم
عکسم روی آب افتاد
با آب راه افتادم.

توی آراز شنا میکردی ، کودک کوچکی بودی ؟
رنگ این رودخانه شیبه آراز نیست
آه صمد بهرنگی،صمد بهرنگی

تو ضعیف بودی یا آراز عمیق ؟
ساحلش چه دردمند بوده است
رنج سالهاهی سنگینش را تحمل کردی.

قطره های امیدجوانی روی پیشانی ات
قلبت پراز آرزو ها
صمد بهرنگی
آبهارا نگاه میکردم ،گویی آرازاست !
آبش گرم وساحلش کم عمق است !
پس چه تلاشی!؟
درک کردنی نیست !

بگو چراجریان رودخانه عوض شد؟
چی شد،چگونه شد صمد بهرنگی ؟
نه کنده درختی هست تاراهش راببندی ،نه تخته سنگی
شروع به طغیان کرد یا چه شد؟؟
پس چرا کسی به فریاد نرسید!
چه وحشتناک بوده نبرد مرگ با زندگی !
آراز! کجاست آن جوانمرد ،کجاست بهرنگی ؟

او قارانقوش(پرستو)نخست بهار بود
درچنگ آبهای سیاه جان باخت
قلبم ایستاده !
سینه ام را بشکافید
زنگ زندان "بوهنوالد" را به آن بیاویزید
تادر سرتاسر آراز صدا کند:
صمد بهرنگی! صمد بهرنگی !

شاعر:احمد جمیل

متولدایروان
1917-1977

بوهنوالد:اردوگاه مخوف نازیها در اترزبورگ
نوشته شده توسط: Anonymous

""" شما هیچوقت قادر به تفسیر تحولات دنیا با مبنی قرار دادن ایدئولوژی پوسیده کمونیستی نخواهید شد """ دنیا در حال ورود به "" تحولات فاز جدید "" است، شرایط اقلیمی و خشکی، افزایش جمعیت، آهسته شدن موج گلوبلایزیشن به دلیل ۱- روباتیزه شدن جوامع پیشرفته ۲- برگشت سرمایه به کشور‌های مبدأ " پیشرفته "، در حال تکوین پارادایم شیفتی است که به "" عصر دوم ماشین "" خواهد انجامید. دیوار کشی‌ بین مکزیک و آمریکا برای جلوگیری از مهاجران مکزیکی، فقط یک جنبه این پدیده است، با ورود به عصر دوم ماشین، شکاف جوامع پیشرفته با غیر پیشرفته، شکل تصاعدی به خود خواهد گرفت. کارل مارکس و لنین شما، ساده لوحانه آینده دنیا را ترسیم کردند. کشور‌های در حال توسعه، در چنین برهه‌ ای، هیچ راهی‌ نخواهند داشت به جز ۱- جلوگیری از فرار مغز‌ها تا سطح قابل قبولی‌ از توسعه را برای جوامع خود تضمین کنند و اینگونه بقای اقتصادی خود را تضمین کنند

کنند. ۲- تقویت طبقه متوسط. یعنی‌ به جای تقویت طبقه کارگر، تقویت طبقه متوسط ، بنا به واقعیت‌های روز، و نه خواب و خیال‌های کمونیست ها، در اولویت قرار خواهد گرفت. آمریکا میداند افکار پوسیده کمونیستی، آمریکای لاتین را، به مرکز مافیا‌ها و گنگ‌ها تبدیل کرده، و روحی‌ کار آفرینی را در این جوامع کشته، یعنی‌ در آینده نزدیک، هیچ امیدی به رنسانس علمی‌ این جوامع نیست، دیوار کشی‌ یکی‌ دیگر از درک این پدیده است. به احتمال زیاد، ترکیه نیز مرز خود با ارمنستان را، دیوار کشی‌ خواهد کرد و دیوار بین ترکیه و سوریه، در حال تکمیل است، بزودی شاهد دیوار کشی‌، در همان کشور‌های اوروپائی خواهید بود.
نوشته شده توسط: peerooz

۲۶ - " دولت ایران برنامه‌ای جامع در برابر افزایش دمای میانگین زمین تا ۲ درجه سانتی‌گراد ندارد. ".
دولت ایران گور داره که کفن داشته باشه ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

این جناب " اسامه " در هر زمینه ای از ادبیات، معماری، سیاست، مذهب و .......اظهار نظر می کند( البته بدون سند و غیر علمی و اخلاقی) و بعد تعجب میکند که چرا برخی کاربران به او لقب " دانشمند و استاد دانشگاه مجازی زابل " داده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

این جناب " اسامه " در هر زمینه ای از ادبیات، معماری، سیاست، مذهب و .......اظهار نظر می کند( البته بدون سند و غیر علمی و اخلاقی) و بعد تعجب میکند که چرا برخی کاربران به او لقب " دانشمند و استاد دانشگاه مجازی زابل " داده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

نام نظريه : حسادت اسلامي
خلاصه: حسادت = اسلامي
دو کلمه "اسلامي و حسادت" به طور دقيق داراي يک معني هستند و ميتواند آنها را جايگزين يکديگر کرد.
نتيجه: آنها حسادت ميورزند سپس نامش را اسلامي ميگذارند.

نام نظريه : حسادت اسلامي
خلاصه: حسادت = اسلامي
دو کلمه "اسلامي و حسادت" به طور دقيق داراي يک معني هستند و ميتوانیم آنها را جايگزين يکديگر کرد.
نتيجه: آنها حسادت ميورزند سپس نامش را اسلامي ميگذارند.
بيان بهتر: هدفشان اسلام است اما ابزارشان حسادت است يا اينکه هدفشان حسادت است اما ابزارشان اسلام است.
روش انجام: خودشان را بر حق دانسته و ديگران را باطل ميدانند. اگر ديگران غير از خودشان، حکومت باشد، سرنگونش ميکنند و اگر انسان باشد، او را ميکشند يا حذف ميکنند و اگر مکتب باشد، آن را باطل اعلام ميکنند و نام اين کار را اسلامي کردن ميگذارند.
مثال: انقلاب اسلامي، مجلس شوراي اسلامي، ايران اسلامي و نظام اسلامي و غيره که همان "حسادت اسلامي" است و منظور از کلمه "اسلامي" همان "حسادت" است و ميتوان چنين گفت که "انقلاب حسادت، مجلس شوراي حسادت، ايران حسادت و نظام حسادت.
حسود هرگز آسايش ندارد زيرا ديگران هميشه در حال پيشرفت هستند و حسود تحمل ديدن آقايي و بزرگي ديگران را ندارد. بنابراين، او مذاکره را ممنوع ميکند تا به ديگران کمکي نرساند و عيب آنها را برطرف نکند و موفقيت افراد داخلي را ننگ ميداند و همکاري با برترها را ذلت ميشمارد و چون نميخواهد سبب بزرگ شدن قويترها بشود، از استعمار و يکتايي با آنها فرار ميکند و دنبال استقلال و جدايي از آنها است و اگر بتواند مرزبندي مشخصي مياورد تا به مردم بفهماند که آنها نيز حسادت بکنند.

نظريه "حسادت اسلامي؛ حسادت = اسلامي" ميتواند اتفاقات داخلي و خارجي را به خوبي توضيح بدهد که اميدوارم آن را تهيه کنم.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

من هیچ وقت از «برتری یک زبان علیه زبان دیگر» سخن نگفته و ننوشته ام.
چون واقعیت این است که « زبانها پدیده ی زنده و پویایی هستند. میتوانند در شرایط مناسب به همه نیازهای بشری هر مردمی پاسخ شایسته دهند».
باید شرایط « رشد و پویایی» را برای زبانها مهیا کرد.

اما زبانها باهم فرق دارند. چون نگاه هر زبان به محیط جور مخصوصی ست. ضمن اشتراکها ویژگی دارند ، که این فرق را
به وجود میاورد.
احساس، تفکر، زیبایی شناسی، بیان، عادت ، حافظه، مانند اینها در هر زبانی متفاوت است. چون « زاویه نگاهها» به اشیا و پدیده ها ، ضمن اشتراکات، فرق دارند.
این است که نباید به اجبار زبانی را جایگزین زبان دیگر کرد. که قتل روحی افراد صورت میگیرد.

امکانات بیانی هرزبان برای مردمان همان زبان ساخته شده که ممکن است برای مردمان دیگر ، ناکافی باشد.
و این چیز عجیبی نیست و دلیل بر« برتری و کهتری» یکی علیه دیگری نیست.
« طرح برتری و کهتری» موضوع درستی نیست . و به زیان برابری انسانهاست.
نوشته شده توسط: Anonymous

بعد 20سال تلویزیون نگاه کردم! اگر من نخست وزیر بشوم، کشور را زیر استعمار و ذلت بریتانیا و آمریکا میبرم و کاپیتالاسیون و غیره را دقیقا مانند شاه اجرا میکنم و یک کشور صنعتی پیشرفته میسازم آنوقت شما با خمینی حسود، انقلاب بکنید و از عزت و اقتدار حرف بزنید و مرگ بر آمریکا بگویید و منافع کشور را نابود کنید و اسمش را اسلامی بگذارید. به قول خمینی: کسانیکه (من) خواب آمریکا را میبینند خدا بیدارشان کند! من هم خواب تابعیت آمریکا و سوگند وفاداری به ملکه الیزابت را میبینم!! اما فعلا باید ایران را بدوشم چون چاره بهتر ندارم! و درس خواندن و پژوهش هرگز تمام نمیشود!

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر خمینی، سران شاه را با عفوعمومی امان میداد و داخل کشور نگاه میداشت آنوقت هرگز جنگ و تحریم رخ نمیداد اما حیف که حسادت اسلامی داشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

امام خميني جادوگر بود! چونکه يک ملت صنعتي با اقتصاد عالي را به يک ملت شهيدپرور با اقتصاد افتضاح تبديل کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آيا امام خميني، آدمي حسود نبود که نسبت به سازندگي شاه مخالفت داشت و پس از انقلاب، کشور ايران را با مديريت غلط به يک کشور جنگ زده و تحريم زده تبديل کرد؟ بله امام خميني نيز حسود بود و همين حسادتش باعث اعدام انقلابي مسئولين مملکت و باعث کشتار زندانيان سياسي و باعث ايجاد جنگ هشت ساله و موجب ترويج ممنوعيت مذاکره با آمريکا و باعث آوردن تحريمهاي اقتصادي بود. او با لباس روحانيت به مردم خيانت ميکرد و مردم دوستش داشتند چون لباس روحانيت را دوست داشتند. اما محمدرضا شاه با صدها سازندگي خوب و ايجاد اقتصاد عالي براي کشور، فحش ميشنيد و اعتراض نميکرد و با اينکه مردم از او تشکر نميکردند به سازندگيش ادامه ميداد.

نوشته شده توسط: Anonymous

شماها که شاه را سرنگون کرديد به بهانه مستضعفين! الان که بعد از چهل سال، روزانه ده تا بيست گداي گريان به درب مغازه مان ميايد!!
چندتا مزخرف را امام خميني ميگفت و مردم رويش حساب باز ميکردند! اما شاه که زحمت ميکشيد کسي از او تشکر نميکرد!!
قبل از انقلاب، سال به سال؛ اجناس ارزانتر!
بعد انقلاب، سال به سال؛ دريغ از پارسال!!

نوشته شده توسط: Anonymous

فهميدگي: سياست چيزي جز حسادت نيست وگرنه نامش اقتصاد ميبود.
اکنون اين جمله را بررسي ميکنيم: سياست ما عين ديانت ماست و ديانت ما عين سياست ماست!
کلمه سياست را به حسادت، کاهش ميدهيم و چنين نتيجه ميگيريم: حسادت ما همان ديانت ماست و ديانت ما همان حسادت ماست.
اثبات تاريخ: محمدرضا شاه، افکار و عقايد پيشوا خميني را منحرف ميديد و او را از کشور تبعيد کرد سپس وقتي سرنگون شد، پيشوا خميني فرماندهي حکومت ايران به دست گرفت و کشور را به سوي 8 سال جنگ و 40 سال تحريم سوق داد. او با ترويج "مذاکره با آمريکا ممنوع است" و "آمريکا هيچ غلطي نميتواند بکند" و "اسرائيل را بايد نابود شود" تلاش کرد تا حسادت زيادي به غرب داشته باشد و مردم ايران را با "شعار مرگ بر" تربيت کرد تا بخل و حسادت ايشان همان ديانت ايشان بشود و هيچگونه خدماتي به آمريکا ندهند حتي اگر نياز به دريافت خدمات داشته باشند و با اين ترتيب،

و با اين ترتيب، کشور حسودان و بخيلان، روز به روز فقيرتر شد طوري که روند دلار مساوي تومان پس از دهها سال به دلار مساوي چندهزار تومان تبديل شد.
از طرف ديگر: وقتي از مردم کشور استراليا، در سال 2000 رفراندم گرفتند و پرسيدند که آيا ميخواهيد از استعمار بريتانيا خارج شويد، آنها پاسخ دادند که با استقلال مخالف هستند زيرا حسود نبودند و ديانت ايشان عين حسادت ايشان نبود و اکنون ماننده دهها کشور ديگر متحد انگلستان و آمريکا هستند و اقتصادي قدرتمند دارند.

پرسش عميق: اگر پيشوا خميني از مقام رهبري، استفاده ناگوار نميکرد و بجاي تشويق به شورش، مردم ايران را به همکاري و همدلي و همزباني با محمدرضا شاه راهنمايي ميکرد، چه اتفاقي ميافتد و آيا اين روش، داراي کارکرد بهتر براي سامان دادن به اوضاع مملکت نبود؟!

در همه کشورهاي جهان، روحانيون از حکومت دفاع ميکنند و مردم را مجبور ميکنند تا هر روز براي پيروزي و سربلندي شاه مملکت، آرزو و دعا کنند. اگر پيشوا خميني، روش همکاري با شاه را انتخاب ميکرد، به آرزوهاي خودش، خيلي بهتر و بي زيان تر، دست مي يافت اما حيف که ديانت ايشان همان حسادت ايشان بود و از سياست ورزي امامان مکتب شيعه، همان حسادت و جنگ را خوب ميفهميد.
نوشته شده توسط: Anonymous

با این نامه دکتر اسماعیل نوری علا، مانده ام که پاسخ آقای سعید بهبهانی چه خواهد بود؟ اصولا آیا پاسخی هم دارد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

""" ابوریحان بیرونی در مورد زبان ناتوان فارسی‌ اینگونه می‌‌گوید """ ابوریحان بیرونی در آخرین اثر خود یعنی کتاب ارجمند «الصیدنه فی الطب» (داروشناسی در پزشکی) زبان عربی را برای تألیف متون علمی توانا می‌داند و آنرا می‌ستاید، اما زبان‌های فارسی و خوارزمی را ناتوان می‌داند و آنها را مذمت می‌کند. درستی سخن مرا کسی در می‌یابد که کتابی علمی به زبان فارسی بخواند. آنگاه خواهد دید که چگونه رونق و روشنی آن علم از بین رفته، رخسار آن تیره گشته و فایده آن زائل شده است. زیرا که زبان فارسی جز برای بیان داستان‌های شاهانه و قصه‌های شبانه مناسب نیست». (بیرونی، ابوریحان، الصیدنه فی الطب، فصول چهارم و پنجم؛ همان، طبع عباس زریاب خویی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۰، صفحه ۱۴؛ همان، ترجمه باقر مظفرزاده (بر اساس ترجمه روسی عبیدالله ایسرائیلوویچ کریموف، ۱۹۷۴)، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۳، صفحه ۱۶۸ و

فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۳، صفحه ۱۶۸ و ۱۶۹؛ اذکائی، پرویز، ابوریحان بیرونی، چاپ چهارم، تهران، انتشارات طرح نو، ۱۳۸۹، صفحه ۲۲۳ و ۲۲۴).
نوشته شده توسط: Anonymous

""" زبان هند و اروپائی فرضی‌ و ساختگی است و دست پخت زبان شناسان آلمانی است """ همان طور که چیزی به اسم نژاد آریا نداریم ، چیزی به اسم زبان هند و اورپائی نیز نداریم، """ زبان فارسی‌ / دری شما، ۳۳ لهجه عربی‌ است """ در ضمن بهتر نیست کمی‌ اطلاعات جغرافیتان را زیاد کنید جناب دانشمند، ایسلند در شمال شرق آمریکا و کانادا واقع شده، در کانادا و آمریکا نیز، مردم انگلیسی‌ و فرانسه و زبان سرخپوستان آمریکای شمالی‌ نیز حرف میزنند، یعنی‌ گسترش زبان انگلیسی‌ / فرانسه محدود به شرق آمریکا و کانادا نیست. زبان بی‌ قاعده فارسی‌ / دری شما کجا زبا قدرتمند با قاعده انگلیسی‌ کجا، با این زبان فارسی‌ / دری، اگر این زبان توانی‌ دارد همان کتاب شفا ابو علی‌ سینا را به فارسی‌ / دری ترجمه کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب سیسی , شما حق دارید دلتان از همرهان بگیرد , ولی باور بفرمایید از تکرار محتوای ایرانیت شما و دوستانتان در قرن ۲۱ حال آدم بهم میخورد . آخر تا کی در شما به همان پاشنه عوام فریبی و توهمات خواهد چرخید ؟؟ . کی چشم شما به واقعیات دنیای امروزی روشن خواهد شد ! تکرار توهمات کسروی , آشتیانی , و شعوبیه, بلایی است که مملکت را به این روز انداخت . شیعه گری و ایران گرایی قلابی با آریایی گری و پارس گرایی , مولد توهمات ملی و ویرانگر همزیستی مسالمت آمیز ملت های ساکن این جغرافیاست . اقلا اگر خود را به خواب زده اید , دیگران را دعوت به خواب نکنید .

نوشته شده توسط: Anonymous

فریدون عزیز دستت درد نکند، لطفا به نوشتن ادمه بدهید و در مورد مسائل روز و تاثیر آن بر روی حرکت ملی آزربایجان بشتر مطلب بنویسید.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب اقای نوری علا گرامی / شما در این نامه نه تنها حقیقت را بیان کردید بلکه از حق آزادی بیان من نیز دفاع نمودید آنجا که نوشته اید:«اینکه آقای بهبهانی به بهانهء «لجن پراکنی شما عليه من» از انتشار پاسخ شما خودداری کرده است، تصميم بسيار بدی از جانب ايشان است و هيچگونه ربطی به من ندارد. » آری ؛ در این فضایی که برخی برای «میکرفون» حقیقت را زیر پا می گذارند، موضع گیری سالم شما قابل قدرانی است . سلامت باشید .از شما بسیار سپاس گذارم .

نوشته شده توسط: جمال

جناب کیانوش توکلی شنبەها و یکشنبەها و همینطور جمعەها را برای داخل کشور صفحەی کامنت ها را ازاد کنید کە همە بنویسند ما هم این 2 روز تعطیلی شنبە یکشنبە کە هوا سرد است خونە گیر کردیم بتونیم کامنتها را بخوانیم و نقد کنیم از صبح چندین دفعە مراجعە کردم همان کامنت بی رمق موحد بامدادان بالای صفحە است

نوشته شده توسط: Anonymous

این که همه از جانب آقای مصداقی رژیمی خوانده میشود در واقع نفع هر گونه مخالفتی با رژیم است یعنی با بزرگنمائی رژیم الفاتحه مخالفین خوانده میشود و این آقای ایرج مصداقی در واقع آب در آسیاب رژیم میریزد و زیاد نمیکشد که این آقای مصداقی همین کار را با آقای بهبهانی نیز خواهند کرد

نوشته شده توسط: Anonymous

پس احتمالا به خاطر اینکه تزکی قدرت زایندگی و آفرینندگی ندارد جایزه ادبیات نوبل را برده است و فارسی هم بخاطر آفرینندگی خیلی زیادش در آرزوی این جایزه مانده است ؟!!

نوشته شده توسط: Anonymous

نرک به ترکستان !
جلو سوء استفاده تجریه طلبان آذری ار امکانات ایرانی را باید باید در این سایت فارسی زبان گرفت،
تا در خانه میزبان به صاحبخانه توهین نکنند،
و ادبیات مغولی شان را در سایتهای ترکی خود تبلیغ کنند.
اینها قومی فرصت طلب هستند که همیشه از دیگران استفاده نموده و حالا با همه سر جنگ دارند.
ایران فقط متعلق به اقوام اصیل ایرانی با زبان و فرهنگ غالب پارسی است .
مسئول سایت از پخش مطالب بزبان ترکی جلوگیری کند طبف مفاد مطرح شده در سایت!

نوشته شده توسط: احمد اسماعیلی

صمد
+++
نه یازیم صمد!؟
دنلی خرمنیمین یانماسین یازیم
سرین سو کوزه مین جالانماسین یازیم
داغلی سینه مین آلولانماسین یازیم
من سنه نه یازیم صمد!
حسرتیم کیمی یاخاجاق!
گور یاشیما کیم باخاجاق!
آراز یئنه ده آخاجاق!؟
صمد کیمی چاغیریم،نه قدر باغیریم
صمد!
سویله منه،سویله آراز
نه دن بیزله اولدون بئیله آراز
آلدین موغانین "سارا"سین
بوغدون ائلیمین دیرلی بالاسین
بس دیر ! بسدیر! بولوت قاراچورلو (سهند)

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای فریدون اتامان گرامی! من با اجازه جمله زیبا و پر محتوا ی شما را بصورت کامل اینگونه مینویسم " حرکت ملی و هویت طلب ملتهای ساکن در جغرافیای ایران مانند تیری از کمان رها شده و به سمت رهایی ملی ملتهای ساکن در ایران در حرکت است!"

نوشته شده توسط: Anonymous

لازم نیست که "شعر در فرصت میان دو تکرار سال ها" را به وقایع مشخصی که سه تن از خوانندگان که حتما از دوستداران قدیمی و "وفادار" شاعر عزیز ما هستند نوشته اند ارجاع بدهیم. کاربری که متوجه ارتباط این شعر با مقطع تاریخی دهه سی تا دهه های پنجاه و شصت و بعد از آن نشده کاملاً حق دارد چون نمی داند که این یک شعر قدیمی مال بیست و چند سال پیش است که آقای اصفهانی آن را در شب های شعر متعددی خوانده است و در جا های مختلفی منتشر کرده است و چند بار گفته است که آن را تحت تأثیر چه وقایعی نوشته است.
تحت تأثیر چیز هایی شعری نوشتن به این معنی نیست که همگان باید همان چیز ها را از آن شعر بفهمند. من ممکن است تحت تأثیر یک واقعه کاملاً شخصی در زندگانی خودم یک آهنگ بسازم و شنونده آهنگ من اصلا هیچ وقت نداند که این آهنگ چگونه و در چه موقعیتی ساخته شده است مگر آن که

مگر آن که خودم در خاطراتم این را بنویسم و بگویم.
این شعر همان طور که دوستی توضیح داده است یک آغاز "باز" و یک پایان "باز" دارد و در میان این آغاز و پایان باز، جریان به هم پیوسته مبارزه و رشد و تکامل آن در مسیر حرکت، و رابطه منطقی مراحل مختلفی که هر کدام مقدمه مراحل بعدی و نتیجه مراحل پیشین است با زبان تصاویر شعری ترسیم شده است.
یک شعر پیچیده و ساختمان دار که اجزا و سطر ها و بند های آن یکدیگر را تکمیل می کنند با شعر های معمولی و نثر و مقاله تفاوت زیادی دارد.
این که کسی نداند که این شعر تحت تأثیر کدام وقایع مشخص و معینی در ذهن شاعر شکل گرفته است هیچ اشکالی ندارد چون نوشتن هر شعری مثل بیشتر کار های هنری و ادبی برای به وجود آورنده اش حکایتی دارد که گاهی اجتماعی است و گاهی شخصی است و در هر صورت به خود او بر می گردد. اما اگر کسی اصلا متوجه آن خطوط و مفهومی که توضیح دادم در این شعر نشود بهتر است ذهن خودش را زیاد مشغول این شعر نکند!
از دوست نازنینم محمد علی اصفهانی صمیمانه معذرت می خواهم اگر کم و کاستی در این توضیح وجود داشته باشد.

Love for all
نوشته شده توسط: Anonymous

در مانده ای بنام ناجی و روشنفکر. خواندن این سطور زنگ خطری برای هر ایرانی است که نگران سرنوشت کشور خویش است . چه شد ؟ چه اتفاقی روی داد که یک روشفکر مدعی و پیرو پیروزی زحمتکشان جهان این گونه در منجلاب نژاد پرستی فرو خفته است ؟ شکست و ناکامی و عقب افتاده گی هزار ساله را نمیتوان به گردن زبان و یا مردمان دیگری انداخت که نه در قدرت حاکم بوده و نه امکان سیاست گذاری داشته است . انچه امروز ما بهره برداری میکنیم نتیجه تصمیمات و خواست حاکمان گذشته است .نگاهی به تاریخ گذشته نشان میدهد که دیانت و قدرت حرف اخر را میزدند و فضائی و یا میدانی برای اندیشه و فکری دیگری نبود .وقتی ادعا میشود که (

تبعیضگر با سیاست تبعیض، برای ما فکر و احساس خود، نگاه خود، تاریخ و فرهنگ خود و کوتاه همه چیزخود را به آرامی،
و در برهه هایی با قتل و عام و جویهای خون، تزریق کرده است. هستی ما را به نیستی، و هستی خود را به کالبد ما داخل نموده است) این ادعا خود یک دروغ تاریخی است . در هزار سال گذشته و بویژه در 500 سال اخیر در ایران تحت فرمان حاکمان ترک نه دانشگاهی بوجود امد و نه مدرسه ای ساخته شد و نه صنعتی پدیدار امد و نه اقتصادی وجود ونه مدیریتی توانا برسرکار بود بلکه انچه بود رونق مدارس دینی و خرافه و مرده پرستی بود که همچنان ادامه دارد . خونی که ریخته شد خونی ریزی تعصب دینی علیه دین بود .گشتار فراموش شده شاه اسماعیل در تبریزو جنگهای چند صد ساله صفووی علیه عثمانی ها سرنوشت کنونی مردم ایران و جغرافیای انرا را ترسیم کرده اند . جریان روشنفکری ایران بجای مبارزه با خرافات و عامل عقب افتاده گی مردم ایران به دفاع از استبداد دینی و برخاست و مزورانه خواهان برقراری استبداد یگری بود .بسیار کودکانه بنظر میرسد که کسی بجای مبارزه با خرافات دینی و اجحاف گروه ملایان بخواهد به عهد عتیق نقد بزند و هویت اساسن دینی خود را در تاریخ تاریک عصر کهن جستجو کند .مانند ..(در این خصوص توصیه ام به فعالان آذربایجانی این است که کار آموزش زبانهای مرده ی باستانی را خیلی جدی بگیرند.
این زبانها برای ما مرده نیستند، بل خیلی هم زنده اند و مسئله ی روز و حیاتی ما هستند. اینها ریشه ی ما و بخشی از هستی ما
می باشند.) غافل از اینکه در دانشگاههای غرب مدتهاست که این زبانها اموزش داده میشوند و مدعیان کنونی صد سال است کار فرهنگی را رها کرده و به دنبال سراب عدالت و سوسیالیسم تا سیبری رفتن و گشتن پاسبان کوچه و خیابان و یا سرمایه دارو بازاری یا ژاندام بی خبر از همه جا بودند .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایمان بیاید ٣ ماه یعنی ٩٠ روز جای تورکها و فارسها عوض کنیم و بگفته شما عین جمله شما « گویش مادری خودشون رو در دل خانواده ها یاد میگیرند و به راحتی میتوانند به گویش یا زبان مادری خودشون حرف بزنند چه کسی اونها رو از این زبان یا گویش محلی دور کرده؟ » بعد از ٩٠ روز ببینیم چه کسی تجزیه طلب است ٩٠ سال است که این ظلم و ستم بر ما روا میشود باور کنید فارسها ٩٠ روز تحمل نخواهند کرد و قربان صدقه ترامپ برای بمباران ایران خواهند شد .

نوشته شده توسط: Anonymous

الانم کسی تو ایران نگران حمله نیست شما ها تو خارج بیشتر نگرانید کسی به ایران حمله نمیکنه اخوندها یک راهی پیدا میکنند همونجور که تو این 37 سال پیدا کردند تازه بشه یا پیروز میشیم یا کشته میشیم میریم بهشت بدتر از بیکاری تورم و...که نیست واسه اینا ملت نریخت بیرون واسه یک جنگ احتمالی بریزه تازه زور میگه یعنی چی موشک نسازید به کسی چه مربوطه توان دفاع ایران

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب یارادیچلیق، اگر ما به ادبیات قرون 14 تا 16 آویزان شده ایم، این حق ماست که آینده روی ستونهای گذشته بنا میشود. ولی چرا شما ترکها خودتان را آویزان زبان مرده سومری میکنید که حتی یک وجب با آن قرابت تاریخی ندارید؟
پرسشی نیز از شما دارم و آن اینست که آیا شما چیزی بیشتر از این کامنتهای که از سه سال تا اکنون گونه ایی تغیر نکرده و اگر سه واژه روبوتا، شاهنامه و ترکیه را از آن بیرون بیاورید بیشتر از پیش آشفته خواهند شد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

کسانی که با جسارت کامل در مقابل دشمن ملی آذربایجان مردانه وار می ایستند و حرف اول و آخر مللت آذربایجان را که همانا استقلال ملی ماست مگویند ملت آذربایجان به آنها افتخار خواهد کرد. با تشکر از فریدون تبریزی ما

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

جنگ ها در عرصۀ اجتماعی در سراسر دوره های تاریخی و از شروع حیات جامعۀ انسانی ، به طور کلی به دو شاخه یا گونۀ اصلی و کاملاً متضاد تقسیم می شوند. یکی جنگ های ضدمیهنی و ناعادلانه و ضدانقلابی و دیگری جنگ های میهنی و عادلانه و انقلابی. از آنجایی که آخوندها و پاسداران و دزدان بازاریِ ضدبشر و ضدایرانی حاکم بر میهنمان ، حافظ منافع ملی ایران نیستند و ماهیت ضدخلقی دارند و ضدمنافع ملی ایران می باشند، هرجنگی که با هرکشوری رخ دهد، آن جنگ ، جنگی ضدمیهنی و ضدانقلابی و ناعادلانه است و حمایت از رژیم جمهوری اسلامی در صورت وقوع جنگ، خیانت به میهن و خلق محسوب می شود.
در صورت تحمیل یک جنگ ناعادلانه و ضدانقلابی و ضدمیهنی به خلق ایران ، باید آن را به جنگ داخلی یعنی جنگی عادلانه و انقلابی برعلیه امپریالیست ها و رژیم منحوس جمهوری اسلامی تبدیل نماییم.

نوشته شده توسط: Anonymous

نویسنده محترم بسیار عالی بود و مورد ستایش و پشتیبانی است . امید وارم که مسئولین انرا سرلوحه کار خود قرار دهند .
در جائی خواندم که ناصر خسرو نزدیک به چند صد فرسنگ راه جنگلی پیموده بود .اما اکنون در خت و باغ را اتش میزنند .
همیشه سبز و کامروا باشی .

نوشته شده توسط: Anonymous

یک عده انسان عاقل و بالغ برای خودشون خواستن دین نوینی انتخاب بکنند حالا چرا و به چه علت؟ به خودشون مربوطه، بعد یک عده پانتورک که همیشه سر زبونشون آه و ناله هست که وای هویت ما رفت وای فارسها زبان ما رو بردند، هویت ما رو خوردند، منطقه ما رو اشغال کردند و بعدشم چندتا فاشیست و شوونیست میبندند پشتش! حالا به همین هم کار دارند که اصلا چرا کردها باید زرتشتی بشن و اصلا چرا عده ای از اونها چنین دینی انتخاب کردند؟ چه معنی میده؟ اصلا زرتشت وجود نداشته، اصلا زرتشت رو رضاخان به وجود آورده! اینها عاریایی پنداری و ال و بل، بابا عزیزان پانتورک شما عزیزان، فاشیسم تو خونتون هست، تو ژنتیکتون هست، چون با همین افکار و آموزه های فاشیستی بزرگ شدید، اما برای اینکه کسی بهتون شک نکنه و به روتون نیاره تا کسی بهتون میگه سلام اولش یه فاشیست بهش میگین بعد میگین علیک سلام!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بابک خرم دین هم میهن آذربایجانی من، این آقایان چنان از فاشیسم فارسی و شوونیسم حرف میزنند که گویا ما قومیت های ایرانی به خصوص فارسها از صبح که از خواب بلند میشیم خنجر و چاقو دست گرفتیم که سر هویت و گویش و زبان آن یکی را ببریم!
من خودم گیلک هستم اما باور کنید در میهمانی ها و خودمانی های خود علاوه بر آهنگ فارسی و گیلکی گاهی با آهنگ های آذری با موسیقی ترکی میرقصیم و خوش میگذرانیم، موسیقی و ترانه این منطقه از کشورمان رو دوست داریم هر موقع که محصولی از مغازه و فروشگاه میخرم که از تبریز یا ارومیه اومده و اسم و نشانی از ترکی داره از فروشنده ترک زبان معنی اون واژه یا اسم رو میپرسم، تمام بچه های ایران زبان مادری و گویش مادری خودشون رو در دل خانواده ها یاد میگیرند و به راحتی میتوانند به گویش یا زبان مادری خودشون حرف بزنند چه کسی اونها رو از این زبان یا گویش محلی دور کرده؟ من

سالهاست که میدونم این بهانه های هویت خواهی و زبان مادری و ملت ملت کردنها تنها بهانه هایی است برای تجزیه و خاک خواهی! طرف خاک میخواد هزار انگ و برچسب به فارسها از قبیل فاشیست و شوونیست و ال و بل میچسبونه هزار بهانه میاره که زبان مادریم رفت و هویت قومیم رفت که در نهایت هدف شومش رو پشت این چیزها مخفی کنه.
چرا گویش قومی من مورد تاخت و تاز فارسها نیست؟ چرا هویت و رسوم و لباس و فرهنگ قومی من مورد تاخت و تاز اونها نیست؟
به هرحال از قلم شیوا و تفکر میهن پرستانت سپاسگزارم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آمریکایی ها و کشورهای غربی اگر واقعا بخواهند تغییری اساسی در ایران ایجاد کنند اینکار رو با جنگ و حمله نظامی انجام نمیدن مگه سال 57 با حمله نظامی اینکار رو کردند و این تغییر رو به وجود آوردند؟
جناب توکلی تصور نکنید که رشد رادیکالیسم و بنیاد گرایی اسلامی در خاورمیانه نتیجه ناخواسته حمله آمریکایی ها و حضور اونها در منطقه هست و اونها از این نظر دچار مشکل هستند که وای با بنیاد گرایی اسلامی چه کنیم؟
خاورمیانه جنگ زده و بحران زده که دچار بنیاد گرایی اسلامی هم هست دقیقا مطلوبترین حالت خاورمیانه برای آمریکا و غربه برای غارت شدن و دوشیده شدن.
غربی ها سالها تلاش کردند زحمت کشیدند تا خاورمیانه به یک چنین حالتی برسه و تازه وقت شیر دوشی و غارت منابع هست و ابزار اصلی این بحران و هسته اصلی آنهم جمهوری اسلامی در خاورمیانه هست، برای چی آخوندها اینقدر گردن کلفتی در منطقه انجام میدن و گاها

به غربی ها جفتک هم میزنند چون میدونند که غرب بهشون احتیاج داره برای بحران سازی در منطقه، چون با کمک غربی و با طراحی و خواست غرب جمهوری اسلامی در منطقه به وجود اومد و غرب با کمک جمهوری اسلامی بود که تونست منطقه خاورمیانه رو به بهترین وضعیت خودش یعنی وضعیت بحران زده فعلی برسونه.
غربی ها خیلی باید خوشی زیر دلشون رو زده باشه و خیلی باید سیاست هاشون عوض شده باشه که بخوان جمهوری اسلامی رو بردارند!
نوشته شده توسط: جمال

باز هم سخنی با آ الیار من بخشی از صحبتهای آخرین کامنت شما را قبول دارم کە ما باید بە گذشتەی خود مراجعە کنیم و هستی ما زبان ما و سرزمین ماست و اینکە اشغالگران تاریخ و زبان و فرهنگ خود را بە ما تزریق میکنند برای نابودی ما ،،،،،، ولی جناب آ الیار مثل دزد ناشی در این رابطە بە کاهدان میزند با جعل و دروغ و فتوشاپ نمیتوان بە گذشتە و تاریخ خود مراجعە کرد بلکە با دروغ و جعل هر چە بیشتر این ملت را بە سرسپردگی و بی هویتی خواهی کشاند جناب آ الیار شما آدرس عوضی بە هم زبانهایت و هم سرزمینهایتان میدهید شما تورکان تاریخ و هستی و سرزمین خود را باید در زبان مغولی و مغولستان ، تاتار و تاتارستان و اغوز اغوزستان و ترکستان چین جستجو کنید نە در تاریخ و زبان سومر و ایلام و اوراتور و آشور و بابلی شما خود را گم کردەاید و میخواهید هر چە بیشتر با جعل و فرهنگ سازی جعلی خود را گم کردید

و هیچ وقت خود را پیدا نخواهید کرد
نوشته شده توسط: Anonymous

من به آقای ائلیار کاملٱ حق میدهم که آموزش زبانهای کهن یاری رسان به شناخت خود خواهد بود. اما نباید فراموش کرد که راه رفتن مانند آن کلاغی نباشد که میخواست بسان طاوس قدم بردارد ولی پس از چندی راهرفتن خودش را هم فراموش کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

خر کردن مردم ببخشید ساده لوح ایران از طرف رسانه های حکومت از روز شنبه 16 بهمن تا 21 بهمن شروع شد.شعارهای دهن پرکن وکذایی وصرفا جهت ایجاد احساسات وهیجانات کاذب وزود گذر از سوی تمام رسانه ها بطور متوالی شروع گردید.هدف کشاندن مردم در خیابانها جهت عرض اندام .ومتاعقب آن بیانات رهبر ایراد خواهد شد.مثلا برای نشان دادن آمادگی برای جنگ وتحریم مصاحبه با چند خانم کم حجاب وشاید هم بی حجاب در اولویت است!؟استفاده ابزاری از ملت با شعارهای حمایت از خون شهدا، ایران وطن من ،همه جای ایران سرای من است،نیرنگ همیشه گی حکومتی است که پشیزی ارزش برای این ملت بزرگ قایل نیست.سوزاندن هیتلر وار ترک های آزری درقطار مشهد ویران شده وزنده بگور کردن آتش نشانان بد بخت در پلاسکونمونه بارزی از قساوت مدیران نالایق ووبیت المال خور حکومت است.ملتی که با نام کذایی اقتصاد مقاومتی کمرش را با انواع عوارض ومالیات خوردکرده.ودار

وندارش را خرج ویرانه های عراق وسوریه ویمن می نمایند.وچه استعداد هایی را نظاره گرم که با فقر وصرفا با نبود کار برای پدر بدبخت خانواده ریشه هایش در کویرفقر ونداری که میراث شوم حکومت فاشیستی وآخوندی است دارد خشک می گردد.ما با چه زبانی به رژیم حالی کنیم که ای مفت خوران پول کشورمان را خرج بشاراسد جانی ؛مالکی وحیدر عبادی احمق وحوثی های بیابانی ووحشی نکنید!چراغی که برای بینوایان تاریک نشین ایران واجب است تقدیم بیگانه نکنید!
نوشته شده توسط: Anonymous

کاربران محترمی که شعر حاضر رو تصویر سازی وقایع پیش و پس از 1330 تاکنون میبینن؛ ممکنه بر منِ کمترین منت گذاشته نشونم بدین کدوم بیت و کدوم مصرع چه جوری و کدوم یک از اون وقایع رو تصویر کرده و توضیح داده. من بی رودربایستی تصاویر و ارتباطی رو که شما فرمودین نمیتونم ببینم، حتی وقتیکه بعنوان یه معمای سورئالیستی میخونمش!

من حقیقتاً صمیمانه و رفیقانه و برادرونه از توضیحات شما پیشاپیش سپاسگزاری می کنم!

مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های آلبانی و هزار اشرف یادتون نره!

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نتوانستم واژه ای بیابم که بتواند عمق فاجعه تبعیض را بنمایاند. شاید فعلهای ترکی əritmək
yavaş-yavaş yox etmək بتوانند بخشی از این بلا را که برسرما آورده اند نشان دهند، ولی باز تمامی آنچیزی نیست که اتفاق افتاده و یا میافتد.
تبعیضگر با سیاست تبعیض، برای ما فکر و احساس خود، نگاه خود، تاریخ و فرهنگ خود و کوتاه همه چیزخود را به آرامی،
و در برهه هایی با قتل و عام و جویهای خون، تزریق کرده است. هستی ما را به نیستی، و هستی خود را به کالبد ما داخل نموده است...

برای رهایی ازذوب شدن مجبوریم به خود مراجعه کنیم.

هستی ما در زادگاه و منطقه ی ماست. درمحیط مان که با تمدنهای باستانی آغاز میشود.
درآسیا و خاورمیانه و آذربایجان. این محیط است که نشان میدهد ما چه سرگذشتی داشته ایم. ادبیات،
زبانشناسی؛ تاریخ، باستان شناسی، جامعه شناسی علومی هستند که مستقیما هستی ما را می نمایانند.

در این خصوص توصیه ام به فعالان آذربایجانی این است که کار آموزش زبانهای مرده ی باستانی را خیلی جدی بگیرند.
این زبانها برای ما مرده نیستند، بل خیلی هم زنده اند و مسئله ی روز و حیاتی ما هستند. اینها ریشه ی ما و بخشی از هستی ما
می باشند. ما برای رهایی از طاعون تبعیض نیار مبرم به آموزش آنها داریم.
وگرنه رهایی از فرهنگ تبعیض ممکن نیست. از راه آنهاست که گمشده های خود را میتوانیم بیابیم و بدانیم واقعا چه سرگذشتی
داشته ایم.

زبانهای سومری، ایلامی، هوری، اورارتویی و خلاصه هرچه از باستان زمان در این مورد هست ضروریست آموخته شوند.
تبعیضگر سرمایه گذاری کرده برای ما فرهنگ درست کند؛ هچنانکه تاکنون کرده است.
به ببینید این فرهنگ در مورد آراز چه نوشته است:
«ریشهٔ واژهٔ فارسی «ارس» و واژه‌های یونانی و ارمنی مربوطه احتمالاً از مادی «اَرَخس» *Araxs است که برگرفته است از نیاایرانی *Raxša- که یعنی «تیزرو»، «آنچه به سرعت جریان دارد». ویکی پدیا

بدون آموزش زبانهای باستانی این چیزها را خوراک روحی و هستی ما خواهند کرد، همچنانکه کرده اند.
بدون آموزش زبانهای باستانی رهایی از فرهنگ تبعیض ممکن نیست.


نوشته شده توسط: Anonymous

چطوری است که کامنت من تازه بعداز دو روز چاپ میشود با اینکه هیچ توهینی درآن نبود.آیا تشکر کردن از آقای آذری سیسی بخاطر این مقاله ارزنده موجب شده که کامنت من بعد از دوروز که دهها کامنت دیگر منتشر شده اند ازآن زیرها نمایان شود؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسامه مجددی دلایل شما بسیار آموزنده و منطقی است و پیداست که در دستورزبان و زبانشناسی آگاه و مسلط هستید. من از اقای ایلیار پرسیدم که چه تحصیلاتی در زبانشناسی دارد که در این زمینه نظریه علیه استادان و دانشمندان زبانشناس میدهد. ایشان متاسفانه جواب نداد و معلوم شد که هیچ تحصیلات زبانشناسی و ادبی ندارد و فقط از روی احساس و تعصبات خونی و قبیله ای دست به قلم میبرد. نوشته ایشان فاقد بار علمی و پر از اطلاعات غلط میباشد. بطورکلی نوشته های این حضرات پانترک نشان میدهد که کمترین اطلاعی از ادبیات و دستورزبان و زبانشناسی ندارند و فقط با احساسات تند و تعصب و توهین برخورد میکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

برای انها که به فرهنگ احترام میگذارند .هیچ زبانی بدون تاثیر ازدیگر زبانها نیست .زبان انگلیسی بیش از 60 در صد از زبان لاتین را وام گرفته است و همین گونه فرانسه و یا اسپانیائی و یا المانی .هر فرهنگ واژه ا ی در کنا ر خود فرهنگ نامه واژگان بیگانه را نیز دارد . زبان پارسی نیز همین گونه است . اما با تحقیر یک زبان نمیتوان به ارزوی سخن اوری رسید. توهین به زبان پارسی در حقیقت توهین به هزاران شاعر و نویسنده اذری و کرد و بلوچی و عرب است به زبان پارسی سخن گفته و شعر سروده و یاکتابی نوشته اند . من هر گز در جائی ندیدم که نویسنده گان کرد ایرانی به زبان پارسی توهین کرده و یا انرا زبانی نا رسا بدانند . نویسنده گان کرد تبار ترکیه از زبان ترکی و نویسنده گان ترک با احترام نام میبرند .ادیبان اذری اران نیز به زبان روسی نگاهی مثبت دارند و انرا زبان کرملین نمیدانند .

نویسند گان ایرلندی ویا افریقا تباران امریگائی شاهکار های ادبی افریدند و لی توهینی به ادیبان کشور انگلیس نکردند. هر زبانی مانند پلی است که شما را از خطر غرق شدن نجات میدهد و شکستن پل نشان بیخردی است .این زبان نیست که سعادت و یا نفرت بوجود میاورد این خود ادمی است که توان ساختن ابزاز چه زبان باشد و یا فنی را دارا است ویا ناتوان از کشف و پیشرفت ان است .
نوشته شده توسط: Anonymous

""" واقعا چرا زبان آلمانی، با وجود هژمونی و سیطره زبان لاتین و سپس فرانسه تا اواخر قرن ۱۸، قادر به احیأ خود شد؟ """ در آلمان، متفکرینی مثل """ هامان، دیلتای، کانت و هکذا """ پیدا شدند و """ با بهره جویی از قدرت عجیب واژه سازی زبان آلمانی، به ابداع واژگانی دست زدند که این واژگان و اصطلاحات علمی‌ ، تخصصی و فلسفی‌، در زبان آلمانی، سابقه تاریخی نداشتند. از طرفی‌ "" این متفکّرین جسور """ ابعاد جدیدی را در زبان آلمانی در "" برابر سازی واژگان ```` گشودند. این زبان فارسی‌ / دری جامعه شاهنامه خوان ما نیز، هنوز از شعر شاعران سده‌های ۱۴ ، ۱۶ آویزان شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

اصطلاح زبانهاى هند و ژرمنيك (indogermanich) كه به عرض عالى رسيد، صورت درست اصطلاح نادرست زبانهاى هند و اروپايى است ، وبه طيف وسيع زبانهايى اطلاق مى شود كه در فاصله جغرافيايى هند تا ايسلند رايج است ! وكارى به بيسمارك و سيطره سياسى نظامى وجنگهاى پروس وفرانسه واز اين قبيل مسائل مورد نظر ومورد اشاره شما ندارد ، زبانهاى،انگيسى و فرانسوى و ايتاليايى و آلمانى و ده ها زبان ديگر را شامل مى شود ، اگر كمى از اوقات گرانبهاى خود را مصروف خواندن كتاب تاريخ مختصر زبان شناسى ترجمه على محمد حق شناس كنيد يا آثار Sir William Jones را باهمه آگاهى هاى عالمانه مورد توجه و مطالعه قرار دهيد، ضرر و زيانى متوجهتان نمى شود ! در ضمن يادتان باشد كه همين كتاب شاهنامه كه تا اين اندازه موجب مورد نفرت شماست ، با پول پادشاهان ترك تبار وترك زبان ايران خوش نويسى ونقاشى ومجلد سازى و نگهدارى شده است، و چون سند افتخارى به

اصطلاح زبانهاى هند و ژرمنيك (indogermanich) كه به عرض عالى رسيد، صورت درست اصطلاح نادرست زبانهاى هند و اروپايى است ، وبه طيف وسيع زبانهايى اطلاق مى شود كه در فاصله جغرافيايى هند تا ايسلند رايج است ! وكارى به بيسمارك و سيطره سياسى نظامى وجنگهاى پروس وفرانسه واز اين قبيل مسائل مورد نظر ومورد اشاره شما ندارد ، زبانهاى،انگيسى و فرانسوى و ايتاليايى و آلمانى و ده ها زبان ديگر را شامل مى شود ، اگر كمى از اوقات گرانبهاى خود را مصروف خواندن كتاب تاريخ مختصر زبان شناسى ترجمه على محمد حق شناس كنيد يا آثار Sir William Jones را باهمه آگاهى هاى عالمانه مورد توجه و مطالعه قرار دهيد، ضرر و زيانى متوجهتان نمى شود ! در ضمن يادتان باشد كه همين كتاب شاهنامه كه تا اين اندازه موجب مورد نفرت شماست ، با پول پادشاهان ترك تبار وترك زبان ايران خوش نويسى ونقاشى ومجلد سازى و نگهدارى شده است، و چون سند افتخارى به حساب مى آمده شاه طهماسبى صفوى به تدوين و هنر آرائى اش كمر مى بسته ، و جانشينانش به سلطان مراد عثمانى پيشكش مى كرده اند، اين وجهه فرهنگ ستيزى و وعصبيت نژادى تبارى زبانى ارضى كه امروز باب شده ، يك نوع دگر ديسى لايدرك ولا يوصفى است ،كه بيش از آنكه جنبه منطقى داد خواهى حق طلبانه داشته باشد، اپيدمى تدارك ديده شده دشمن مشركى است كه از تفرقه وتهاجم سود مى برد، و مى خواهد تفرقه بيندازد و حكومت كند.