Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

صوفی زاده ی عزیز نوشته « بندە رسالت خود را حول اتحاد ملی میان کورد و تورک در ایران بنانهادەام»
این اندیشه درست و قابل تقدیر است. امیدوارم راه رسیدن به این هدف مورد نیاز دو خلق را نیز درست برگزیند .
چه بسا ممکن است ما برای رسیدن به اهداف خوب راه جهنم را برگزینیم.

بدون تردید این راه -اتحاد دو خلق-از مسیر « دید فله ای » در سیاست و « جامعه و فرهنگ شناسی» نمیگذرد.

گروههای سیاسی، فرهنگ لایه ها و طبقات اجتماعی، آگاهی اجتماعی و آگاهی کاذب « سیاسی-اجتماعی» ، فرهنگ مسلط
حکومتی و عمومی، فرهنگ ممنوع ، منافع واقعی و کاذب اقشار مختلف، جامعه و فرهنگ آنرا بخش بندی نسبی میکنند که نمی توان همه را در یک جوال ریخت. و رویش « کرد، ترک، فارس» نوشت.

لازم است با فرهنگ عمومی، و فرهنگ و سیاست هر گروه و قشر و طبقه ی اجتماعی مشخصاً برخورد کرد. جای فرهنگ اقشار حاکم و محکوم ، کاذب و واقعی ، و عملکرد سیاسی اجتماعی آنها را به دیده گرفت.
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

شرم باد بر خائنین و مرتجعینِ قومیت گرا که می گویند:" به طور کلی مشکل ما با جامعۀ فارس است نه با رژیم ملاها" این خائنینِ قومیت گرا در راستای اهداف رژیم ضدخلقی و فاشیستی جمهوری اسلامی حرکت می کنند.
ما ایرانیان از فارس و تُرک و کُرد و... باهم ودر کنار هم هستیم و منتظر روز قیام و نبرد آخرین، برای سرنگونیِ رژیم ضدخلقی و فاشیستی جمهوری اسلامی هستیم.
در ضمن خلق کُرد ایران و پیشمرگه های غیور آن به حد کافی، آگاه و ایران دوست هستند، و نفرت پراکنی ها و تفرقه افکنی های افرادی مثل هادی صوفی زاده ، کوچکترین تاثیری بر روی هموطنان شریف کُرد ما نخواهد گذاشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر .این اگر تاریخ ساز میگردید اگر احمد شاه بجای خانم بازی در دیار فرنگ به ایران باز میگشت .او نه به ایران علاقه داشت و نه به خلق ترک ونه مرد میدان عمل و مبارزه برای حفظ تاج و تخت اجدادی بود .خاقان مغفور گفته بود که این کشور را با شمشیر دو تیغ بدست اورده است . گناه دیکر قدرت پرستان چیست؟ او ازسلطنت و مشروطه ودست اورد ان با بی اعتنائی بدون مقاومت صرف نظر کرد .به اعلاحضرت احمد شاه قاجار اسلام پناه نامه ها نوشتند و پیک ها رفتند و امدند که بر گرد و شاهنشاه قجر به ایران باز نگشت. درد واقعی پاننرک در همین جا نهفته است که اگر قجر برپا بود امروز از تجزیه طلب و ایران ستیزی خبری نبود. سلسله قجر و سلطنت از دست رفت و اکنون انتقام جویان و کینه پرستان ترک به تخریب کشوردست زده اند .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین :
ان جایزه را سوئدی ها به ان کتاب دادنند که به زبان سوئدی و انگلیسی وووووترجمه شده بود وگرنه هیچکس برای یک کتاب زحمت یادگرفتن زبان تورکی به خوداش نمیدهد ان اثر هم فکر کنم رمانی درباره حوادث نسل کشی ارامنه بود اثر های دیگری در بیش از بیست زبان دیگر هم جایزه ادبی نوبل گرفتند
ولی باور کن "زبان تورکی" تا کنون به عنوان یک زبان هیچ جایزه ای نگرفته چون جایزه زبانی وجود ندارد که تو به تورکی (اسامی دیگر اش قرقیزی ازبکی جغتایی تورکمنی عثمانی استانبولی تاتاری اغزی گاگوزی وووو) جایزه میدهی
حلا تو خودات پیدا کن زبان تورکی را ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا زبان یگانه ای با نام تورکی وجود دارد ایا ؟؟؟؟
اگر میخواهی بدانی این واژه تورک اصولا چه معنی دارد برو به ادامه مطلب:


برای نمونه، در مبحث «تُرک به چه معنی است، این واژه یک واژه از زبان ماندارین به معنی کلاهخود ...»، پان‌ترکان پس از فهمیدن معنی زشت واژۀ تُرک، این نوشته را سر زبان انداختند.

باید در به کار بردن نام‌ها و ریشه‌یابی آن، کمال دقت را داشت.
برای بهتر فهمیدن این جمله، مثالی می‌زنم،
واژۀ «زنگی» در زبان فارسی اسم جنس است و به همۀ سیاهپوستان گفته می‌شود، یا واژۀ «درخت» که آن هم اسم جنس است و وقتی می‌گوییم «درخت» منظور ما همۀ درخت‌ها است که ممکن است هلو باشد یا آلبالو، و به طور کلی «اسم عام» است.

یک مثال دیگر که بهتر این متن فهمیده شود،

بارها در نوشته‌های شاعران، به واژۀ «تُرک» برخورده‌ایم. تُرک هم مانند زنگی در زبان فارسی، اسم جنس عام است و به همۀ زردپوستان گفته می‌شود.

برای نمونه، می‌نگریم به کتاب قابوسنامه که دقیقا یک هزار سال پیش نوشته شده (در مبحث معرفی ترکان)،

«بدان که ترک نه یک جنس است و هر جنسی را طبعی و گوهری دیگر است و از جملۀ ایشان از همه بدخوتر "قبچاق و غُز" بود و از همه خوشخوتر و به عشرت فرمانبردارتر "خُتنی و خلخی و تبتی و چینی" بود … چون در تُرک نگاه کنی، سر بزرگ بود و روی پهن و چشم‌ها تنگ و بخج‌بینی (پهن‌بینی) و لب و دندان، نه نیکو. چون یک‌یک را بنگری به ذات خویش، نه نیکو بود … عیب ایشان آن است که کُندخاطر باشند و نادان و شغبناک باشند و ناراضی و بدمست. بی‌بهانه و باآشوب و پرُزیان باشند و به شب سخت‌دل باشند … و نرم‌اندام باشند به عشرت و از بهر تجمل، بِه از ایشان هیچ جنس نیست».

(عنصرالمعالی کیکاوس؛ قابوس‌نامه؛ به کوشش سعید نفیسی؛ تهران، 1312، صص 81-80؛ به تصحیح غلام‌حسین یوسفی؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1383، صص 115-114)

در این نوشته، واژۀ «تُرک» به همان صورت درست آن در فارسی که به معنی زردپوست است به کار رفته، چنانکه حتی چینی‌ها و خُتنی‌ها هم ترک پنداشته شده‌اند. اما امروزه واژۀ ترک (تورک) در فارسی به معنای قومیِ «آلتایی» به کار می‌رود.

«تُرک» یک واژه از زبان ماندارین چینی و برگرفته از واژۀ «توکی» به معنی سگ ولگرد است.(کتاب تیمور لنگ/ نوشته هارولد لمب/ مبحث ترکان/ صفحه 313تا315)
نوشته شده توسط: Anonymous

قابل توجه جناب ننه جون منبع رفرنس :
امروزه عصر واقعیت و قوانین خشک و انعطاف ناپذیر پذیر علم است امروز دیگر من فلان ام و از فلان قوم ام و این هم زبان ام نیست امروز نژاد و قوم را دقیقا در اندازه تعداد دقیق نوکلئوتید در DNA برایت محاسبه میکنند
مثلا مردم عاظربایجان خودشان هم نمیدانند که از نظر نژادی 40 درصد خالصا عرب هستند بقیه هم کولی قره چی
و اما درباره صفویه هر کس میخواهد نقش این سلسله شوم و تاریک در کنفیکون کردن فرهنگ و تمدن ایران و پیدایش قوم شریف"چگین زادگان"در ایران را بداند کتاب زیر را رایگان دانلود کرده بخواند
تاریخ صفویه :
http://www.aqeedeh.com/book_files/pdf/fa/tarikh-shah-esmaeil-safavy-PDF…

http://www.aqeedeh.com/book_files/pdf/fa/tarikh-shah-esmaeil-safavy-PDF.pdf

http://www.aqeedeh.com/book_files/pdf/fa/tarikh-shah-esmaeil-safavy-PDF.pdf
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای یونس شاملی, شما مینویسید, دولت فارس و ملت فارس دو پدیده متفاوتی هستند, میخواستم سئوال کنم: آیا این همه کامنت نویس در این سایت از بهمن موحد, اقبال اقبالی تا سلطنت طلبها, جمهوری خواه ها,پان ایرنیستها, سومکاها,چپی های تمامیت خواه ومرکز گرا, دانشگاهیان راسیست, هنرمندان ونویسندگان راسیست, آخوندهای راسیست ............ به کدام پدیده تعلق دارند؟ به پدیه دولت فارس یا به پدیده ملت فارس ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم نسترن گرامی باهرآنچه که نوشتید موافقم.یک کمنت کوچک فقط . !حداقل من یکی مطمئن نیستم که دراین سایت ردو ذم کورش وداروش وغیره آن هم اگر شدید وغلیظ باشد کار تورک های فعال مدنی باشد. ! مطمئنا گرفتید .نه ؟شاید دوسه تا جوگرفته کم سوادمثل من وقتی کوروش را عامدا برای تحریک مثل چماقی بالای سرش دوران بدهند جوشی بشوند وچیزی ناخوش آیندازاین جاوآن جانقل بکنند که البته طبیعی است ودرهرجامعه وحرکتی همه جور آدمی پیدامیشود ولی راه اصلی فعالیت مدنی ازتوهین ونفی وشیشکی نمی گذرد.برای شخص من کوروش وزولیوس سزاروفلان فرعون یکسان هستند .خداهمه شان رارحمت کناد واگرهم دوست وهمسایه من محترمشان بدارد برای من هم به احترام آن دوست وهمسایه احترامشان واجب است.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

آقای یونس شاملی! شما مدام دم از ملت های جعلی در ایران می زنید و مدام آذربایجان جنوبی آذربایجان جنوبی می کنید! این را بدانید که ما ایرانیان یک ملتیم و یک خلقیم و آرمانمان سرنگونی رژیم ضدخلقی و فاشیستی جمهوری اسلامی و آبادانی و پیشرفت میهنمان می باشد.
ایران کشوری است با ملتی که از گروههای قومی ، فرهنگی و زبانی همزیست ، هم سرنوشت، همسو، ودراز پیشینه، پدید آمده است.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

آقای یونس شاملی! با خودتان رو راست باشید و مغلطه نیز نکنید؛ جنابعالی یک قوم گرایِ تمام عیار می باشید و گرایشات تجزیه طلبانه نیز دارید.
این را بدانید که پس از سرنگونی رژیم جنایتکار وغارتگر جمهوری اسلامی، خلق ایران و نیروهای اپوزیسیون ایران(از چپ و راست) نفرت پراکنی و تفرقه افکنی هایِ قوم گرایان و تجزیه طلبانِ آذربایجانی و خوزستانی ودیگر تجزیه طلبان و قوم گرایان را تحمل نخواهند کرد و هرگونه اقدام عملی آنها را در نطفه خفه خواهد کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی خسته نباشید.مقاله متین ودرخورتوجهی نوشتیدکه ممکن است خودمن یاعده ای باتمامی یاقسمت هایی ازان موافق یامخالف باشندوشماهم برحسب موضع گیری ها ونقادی ها بخواهید من باب تبیین بیشتریادفاع ازعقاید تان مطالبی یاداورشوید. ولی من مطمئن نیستم که لزومی برای توجه ودرواقع جلب توجه وپاسخ گویی به حملاتی یافت که نمایشی هتاکانه ازادبیاتی هستندکه به زحمت میتوان یکی دو نیم جمله فارغ ازاتهام وافترا ودروغ وتوهین وگاهی حتی فحاشی درآن هایافت.من به دلایلی که شاید درست هم نباشند فکرنمیکنم این وضع تغییریافته و اصلاح پذیرد پس این ایده به ذهنم خطورمیکندکه برای استفاده صحیح ازموجودیت این سایت که ذاتا مفیدومغتنم است بهتراست که مقالات وکمنت البته به طرز غیرفیزیکی وذهنی درآن تفکیک شوند.شما دروغ های چشم درچشم واهانات راازهرطرف که باشدندیده انگارید

باشد که عده ای هم مطالب شماونظایرآنراقابل اعتناندانند که این قسمت دوم بسیاربعیداست. به قول آقای قاطبه شخص بنده به دلیل نداشتن اکانت ازمقاله نویسی معافم ولی مطلبی نه چندان غیرمرتبط اینکه درمورد موضوع سانسور هتاکی هاگاهی دچارمشکل میشوم.دریک مورد کلمه =پررو=را ضمن جمله ای طنزآلود وبه نظر خودم تلطیف مطلب آورده بودم مشابه یک فحش شدید(چون ظاهرا فحش خفیف مباح است !)
مشمول سه تقطه سانسورشدکه باعث شرمندگی خودم هم گردیدکه ای فلان توواین قبیل فحاشی ؟درحالی که کلمات غلیظ ترراالبته اکثراازیک طیف خاص اگرکه نه هرروزاقلا هرچندگاهی دراین سایت شاهدهستیم.مورد دوم سانسور یک نقل قول فحش به تبریزی ها دریک مسابقه فوتبال بود که خودم فسمت های اصلی انرا چند نقطه کرده بودم ولی باحذف مابقی شدت فحاشی نویسنده به خواننده القاء میشددرحالی که درهمان بحث
ومطلب فحش دیگری نسبت به اعراب ازقیچی سانسورجسته بود.تمام این ها میتوانست تصادفی و بی منظور باشد ولی بالاخره باید که مسئولین سایت فکری برای دروغ ها وافترائات مکرربکنندمثلااین که هیچ تورکی زبان مغولی نمیداند.یااینکه هرایرانی اعم ازتورک وفارس بالقوه حامل انواع زن های تورک ومغول وعرب ویونانی ومقدونی وغیره وغیره هستند.یااینکه زیست وتمدن فعلی عرب ومغول ومقدونی شاید به مراتب مدرن تراز زیست وفرهنگ امروزه مادرایران باشدوبالاخره این که دایره سانسورحملات وفریادهای مجازی درگفتو گوهای دوستانه وشبه علمی راکه باید راه گشا وروشنگرباشندکمی تنگ تربنمایند.
نوشته شده توسط: lachin

آقای بابک خرمدین .... این چه حکمتی است که این زبان کارگری می تواند به جایزه نوبل در ادبیّات دست بیابد و لی ما هنوز منتظر برنده شدن جایزه جهانی در ادبیّات به زبان (( فارسی ادیب ... نه کارگری)) هستیم... در ضمن استفاده کردن ار کلمه (( ما آذربایجانی ها )) در کامنت هایتان پرهیز بکنید چون کسی شما را قیّم هیج آزربایجانی نکرده است و شما نماینده ملت آزربایجان هم نیستید.. شما به عنوان یک انسان آزاد می توانید از کلمه انفرادی همچون (( من آذربایجانی)) استفاده بکنید. ساغ اوول...

نوشته شده توسط: lachin

دوستان... همانطور که متوجه هستیم هر چقدر حرکت ملی آزربایجان و هویّت طلبی ملل غیر فارس در ایران تکامل می یابد , به همان اندازه شونیست های فارس تاریخ را تحریف کرده و تا برتری زبانی و فرهنگی را که در یک اقلیّت هستند ادامه بدهند. خوشبختانه در این عصر دیجیتالی آگاهی و رشد سیاسی این ملل غیر فارس تیغی است بر چشم پان فارسیسم و شونیست های رنگا رنگ. کاربری بنام « عزت» می نویسد که در دوره رضا میر پنجه عزاداری قدغن بود ولی حکومت ترک تبار صفویان ایران را به عصر توحش برد.ایشان متاسفانه از یادشان میرود که بنویسد از روز سوم اسفند 1299 یعنی کودتای رضا میر پنجه که مصادق بود به پایان دادن مشروطیّت در ایران , تعداد مساجد رو به افزایش گذاشت . روزی که رضا میر پنجه از ایران فرار میکرد , درحدود 5- 6 هزار مسجد ساحته شده بود و روزی که پهلوی دوم فرار میکرد , در ایران بیش از 45 هزار مسجد بود و تعداد پذیرش

دانشگاها , انیستیتو ها و سایر مراکز علمی, جمعآ در حدود 32 هزار جا گنجایش داشت. و هر دانشگاه و مراکز علمی هم یک مسجد داشت. سالی که خوشبختانه من در کنکور « مردود » شدم تعداد شرکت کننده گان در کنکور در حدود 535000 نفر بود. در انقلاب مشروطه رشد و آگاهی سیاسی این ملّت به حدی رسیده بود که یک آخوند ارتجاع ( فضل الله نوری ) به دست مردم اعدام شد ولی از برکت حزب رستاخیز رشد و آگاهی سیاسی همین ملت به حدی رسیده بود که در انقلاب 57 , عکس یک آخوند مرتجع را در کره ماه می دیدند. برای شونیست فارس « سلب مسئولیت» یک رفتار عادی است. همیشه از شکست از اعراب رنج خواهد برد و برای ارضاع روحی, اعراب را با صفت های تحقیر کننده مانند ( پا برهنه .... وحشی و.....سوسمار خوار ..... معذرت از ملل اعراب ) خطاب خواهد کرد بدون اینکه رنجی به « تفکر» بدهد که چرا یک امپراطوری بزرگ ساسانی به وسیله یک قبیله بی سواد و ( پابرهنه ها .... وحشی ها... سوسمار خور ها ) شکست خورد. پان فارسیسم و شونیست فارس آنقدر در منجلاب فکری گرفتار است که تمام بدبختی ها و عدم پیشرفت را بخاطر دو ملل ساکن در ایران یعنی ( ترک و عرب) می دانند. اگر این دو ملت در ایران نبودند این آقایان حتمآ در بین کهکشانها با سفینه های فضائی ییلاق قشلاق میکردند. این آقایان هیچ وقت از میهمان نوازی عرب ها که در فرهنگشان نهادینه شده است درسی یاد نخواهند گرفت. فراموش نکنیم که این « انور سادات عرب مصری » بود که به (( خدای خدایگان...سایه خدا بر زمین .... شاه شاهان... بزرگ ارتش داران.... شاهنشاه آریامهر )) با آن ثروت افسانه ای که در جهان آواره شده بود به او و خانواده اش جا داد و بخاطر این (( میهمان نوازی )) جانش را هم از دست. دوستان آیا ما شاهد این هستیم که یک شونیست فارس که وطن پرستی و ایران پرستی را به سینه میزند لااقل از یک عرب مصری تقدیر بکند؟ غیر ممکن است....
نوشته شده توسط: Anonymous

""" کسانی‌ که میخواستاند از آب گًل آلود ماهی‌ بگیرند دریافته اند آن آب گًل آلود، تبدیل به باتلاق برای آنان شده است """ دنیا وارد روز‌های بحرانی‌ شده است، با افزایش روند ناسیونالیزم افراطی در اروپا و خروج انگلستان از این اتحادیه، نیاز به تجدید نظر در قوانین اروپا و دیوار کشی‌ شروع خواهد شد، اروپا در حالی‌ وارد لاک انزوا خواهد شد که ترامپ را نیز پیرامون " نفتا " خواستار تجدید نظر شده، انزوا گرائی اروپا و آمریکا توام شده با " گسترش گرائی " چین و روسیه، هر دو کشور چین و روسیه به ترکیه نیاز دارند، اروپا نیز تازه دریافته است که به تروریست‌های پ ک ک نیاز دارد. مبارکشان باد.

نوشته شده توسط: Anonymous

احتمالا طرف دهات مترجم کردوستانی هیچ چیز به معنی بی همه چیز هست شاید هم اکراد و افراس دایره لغاتشان را قاطی کردهاند باهم بخورند و در برابر زبانهای مقتدر کم نیاورند.خدمت عاریا چی ها عرض کنم خود شکن ایینه شکستن خطاست.

نوشته شده توسط: Anonymous

روز روشن با ترجمه عاریا محور عیران گلوبال ثابت کرد این اکانت هایش را هردمبیلی به هر کسی پیشکش میکند.....

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای صوفی من به عنوان یک تورک تبریزی شاید از لحاظ فکری خیلی با عقایدجنابعالی موافق نباشم اما در مملکتی که اردوغان و پادوی مثلا ملی گرا باغچه لی جای افراد شریفی نظییر اجویت و تورگوت اوزال فقید را گرفته اند نباید انتظارزیادی داشت.متاسفانه جمهوری مدرن و سکولار ترکیه که حاصل زحمات رهبر فرهیخته و بزرگی مانند آتا تورک و چندین نسل از رهبران بعد از اوست,در اثر حرص های این بیمار روانی اردوغانی در آستانه یک بحران بی سابقه اقتصادی,ملی وسیاسی غیره است.چقدر این اردوغان و آکپ کثیف و پست هستند.افسوس بر تورکیه آتا تورک که به دست این اوباش گرفتار شد ه است.............

نوشته شده توسط: Anonymous

بنیاد روزهای مذهبی را با روزهای تاریخی وملی ما ایرانیان یکی نکنید . روزهای مذهبی برخاسته از حمله اسلام و سربازان گرسنه عرب به ایران است .همین گونه روزهای عزاداری برای مردگان عرب ناشی از تحمیل دین شیعه به مردم اذربایجان میباشد . در زمان رضا شاه عزاداری برای پابرهنه ها و ادمکشان عرب مانند حسین و حسن و عباس و ووقدغن بود .دولت ترکتبار صفوویه با کمک ترکان با اختناق تاریخی و دینی خود ایران را به عصر توحش برد . نویسنده طومار گویا فراموش کرده در تبریز بدنیا امده و در روز عاشورا نه سقای دشت گربلا بوده و نه پای پیاده همراه دیگر عزاداران حسینی علم بدست و دشنام بر شمر یزید در کوچه خیابان راه نرفته است .
این فرد خیال میکند مردم ایران مانند مردم دیار فرنگ ازادی جنسی و مدنی داشتند . اگر در ایران اسلام زده ترک زده عرب زده

ازادی جنسی میبود دیگر این فجایع در بین نبود . این اقا فکر میکند مردو زن ایرانی در دوره قدیم باهم در کافه رستوران و دانسسینک اشنا میشدند و از تعصب و خونریزی دفاع ار ناموس غیرت خبری نبود.
گویا این مرد نمیداند برای نمونه عمه ایشان و یا عمه چگونه به عقد شوهر عمه در امده است . ایاانها در کاردن پارتی باهم اشنا شدند و یا در کنسرت الویس پرسلی ؟ ازادی انتخاب همسر نبود و روشن است که شاعر خیالباف میشود .جنس مخالف مخفی بود و این رضاشاه بود که ارتجاع حجاب را از سر زنان برداشت . ایجاد مدرسه دخترانه در تبریز کفر مطلق بود و ان مرد شریف که مدرسه دخترانه را ساخت در بدر شد .کاش ترکی بلد بودم تا لوائی را شیر فهم یعنی ترکی فهم می کردم . رنج یک روح در مانده ترکی را نمیتوان به زبان دیکر گفت ..عزت زیاد
















نوشته شده توسط: Anonymous

من از ترک و پانترک های ایران تقاضا دارم به اردوغان بگویید لطفا اعضای پ ک ک و پژاک را اعدام کند اگر اردوغان دیوانه هست در عوض اکراد متمایل به پژاک و کومله و دموکرات و پاک با اقمارشان در سوریه و عراق دشمن صلح و آرامش و دموکراسی هستند.
حداقل تنها نقطه مشترک ایران و ترکیه و سوریه و عراق همین مقوله تروریسم گروهک های ضدصلح سربر پانکرد هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

منم بابک خرمدین از آذربایجان :نویسنده های ترک مهاجم و از ان قماش ماموریت خود را انجام می دهد یک تعداد هم اقتدار و قدمت ایران عقده شده برایشان . هنوز فرق قوم و ملت را نمی دانند چون زبان ترکی زبان کا رگری است و صد البته که یک کارگر محترم است بجای خود و فر ق فاحشی است میان یک کارگر ساده و کسی که دکترای علوم اجتمایی دارد شاید این نا رسا ی از زبان ناقص من درآوردی ترکی باشد .چند تا پان ترک قلم فرسای و عوام فریبی می کنند یکی در استکهلم دیگری در آمریکا که برا ساس زبان اونهم چه زبانی !! ترکی کارگری که حتی این مجمع الجزایر بی نام و نشان ترک زبان هم را نمی فهمند واقعا بدا بحال کم سوادان عبور موقت ترکتازی با حرض نامه جناب یونسی که فرقی با آنهای دیگری ندارند و ابشخورشان یکی است

زبان و ملت سازی را اساس قرار می دهند یکی را به ده راه نمی دادند سراغ کدخدا را می گرفت .کوتاه سخن اینکه بخش های از آفریقا زبان اینگلسی تکلم می کنند آمریکایی ها استرالیا و تمام بد بخت بیچاره های فیلیپین که نام پر نس فیلپ را دولت فخیمه اینگلیس برایشان انتخاب کرده همه و همه انگلو ساکسون هستند و آفریقای ها اینگلیسی الاصل هستند چون اینگلیسی زبان هستند حد و حدود بی سوادی و نژاد پرستی این چپ و راست عقب مانده تا بکجاست آیا اینان که وارثان تجاوز و یرانی,انقلاب ,مدنیت برانداز ,نژاد پرست بفکر ما هستند ؟ آیا خبر از بد بختی قوم بلوچ ,بختیاری ,آذری ,مازنی ,گیلانی ,کرد , و و و ودارند?? فرض کنیم در انتخابات حقیقی و واقعی در زبجان ,اورمیه و و رآی گیری شد آیا کرد ها قبول خواهند کرد البته که نه و جرقه های اختلافات تحمیلی زده خواهد شد و اروپای منفعت جوی روباه صفت طرفین را مسلح کرده و جنگ خانمان سوز که پان ترکان بدنبالش هستند فرا خواهد گرفت حکومت ترکیه یا ترکان که خودشان را عثمانی می نامند در همین فاز است عربان که با اسلام به هویت رسیدند و ترکان هنوز بدنبال پدر و مادر می گردند .
پاینده و جاوید باد و از دروغ در امان
نوشته شده توسط: Anonymous

قرن ما قرن 21 قرن ناسیونالیسم و شونیسم و فوم گرایی و دشمنی با فارس و ایرانی و کرد و ارمنی نیست. هر کس از خانه عمه اش قهر کرده آمده به این سایت و نظریه پرداز آینده ایران و ترکستان و آذربایجان شده . این تجزیه طلبانی که روی اسم و نام و هویت خود اختلاف نظر دارند و نمیدانند ترک هستند یا مغول یا آذری ؟ چگونه اسامی ایرانی و پارسی را به میل خود دستکاری میکنند و فریبکارانه عکس مار را روی تخته سیاه کلاس می کشند و آنرا املای نام مار به کودکان دیگران درس میدهند.


جهانوطنی مخالف قوم گرایی و شونیسم است.
سه موضوع مهم خلاقیت نظری راسل، متفکر،فیلسوف،و ریاضی دان انگلیسی، عبارتند از تاریخ فلسفه،تئوری شناخت،و درسهای اخلاق. او ریاضی دانی بود که سپس فیلسوف،فعال ومصلح اجتماعی گردید.ازجمله تقاضاهای اخلاقی وی در طول عمر 98ساله اش؛ صلح بجای جنگ،همکاری بجای رقابت، و عشق بجای تنفر بود.وی اعتراف کرد که علاقه شورانگیزش به زندگی براساس سه شوق همدردی با دیگران،علاقه به شناخت،و نیاز به عشق و محبت، بود.
راسل فلسفه را وسیله ای برای اعتراض اجتماعی سیاسی، دفاع از شرف و حیثیت زحمتکشان،ودفاع از صلح میدانست و میگفت فلسفه استفاده روزمره وعملی ندارد بلکه هدف آن شناخت خود وجهان است. او کوشید تا فلسفه را به علم منطق،دستور زبان، و جمله بندی صحیح، تقسیم کند و میگفت با کمک یک زبان ریاضی،سمبولیک وهنری باید از سوء تفاهم،چند معنی بودن، و تضاد منطقی زبان عامیانه با زبان محاوره ای ،جلوگیری کرد.

برتراند راسل تا پایان عمرشکاک ماند چون او ایمانی به مقوله های متافیزیک مانند آزادی و روح ابدی و خدا و غیره نداشت گرچه پرسشهای متافیزیکی را موجب پویایی وزنده ماندن رشته فلسفه میدانست. او فلسفه خودرا اتم گرایی منطقی نامید ومیگفت شناخت بر اساس جزء گرایی بوجود می آید.وی یکی از مشهورترین فیلسوفان تجزیه و تحلیلی وجزء گرایی است ومیگفت راه شناخت از پل ریاضیات وعلم منطق میگذرد چون فلسفه غرب بعد از 2700 سال شکست در راه تشکیل بهشت زمینی واین جهانی، سراغ ریاضیات و علم منطق رفت.
راسل پایه گذار منطق مدرن ریاضی بود که در آغاز قرن 20 بخشی ازتاریخ ریاضیات ورشته فلسفه گردید. چپ ها او را نماینده یک نوع نظریه شناخت شکاکانه، تجزیه و تخلیل گرایی منطقی پوزیویستی و متفکر لیبرال بورژوا با ایدههای انساندوستانه آبستراکت میدانند که ایدههای صلحجویانه و سوسیالیستی را تبلیغ میکرد ومخالف با ساختن بمب اتم و جانبدار خلع سلاح جهانی و دشمن جنایات جنگی امریکا در ویتنام بود. وی پایه گذار فلسفه آنالیزی منطقی نیز است که امروزه درکشورهای انگلیسی زبان مرسوم و متداول میباشد.
راسل مدعی بود که دستورزبان راباید با کمک علم منطق ازنوساخت تا ساختارجهان را دقیقتربیان کند. وی اشاره نمود که ریاضیات برای او محلی است جهت آرامش روان تا انسان دچار تنهایی وافسردگی نگردد چون انسان در حین اشتغال به ریاضیات احساساتش را باید کناربگذارد.
ازجمله کوشهای راسل دفاع از ازادی وحقوق زنان و تبلیغ ایدههای سوسیالیسم غربی ومبارزه علیه خشونتهای استالینیستی و مبارزه با غرض ورزی های ضد کمونیستی و مبارزه علیه فاشیسم و علیه سوء استفاده از مالکیت خصوصی بود.اوخودرا تحت تاثیر فلسفه لایبنیتس و فرجه و آویکله؛ ریاضی دان یونان باستان میدانست.
راسل در کنار برگسن و سارتر و کامو از جمله فیلسوفان قرن 20 بود که در سال 1950 به دریافت جایزه نوبل ادبیات نائل آمد. او این جایزه را بخاطر کتاب "ازدواج واخلاق" که مبلغ روابط آزاد عشق و زناشویی بود از آن خودساخت. در این کتاب راسل عمل ازدواج را باقیمانده آداب و رسوم ارتجاعی مسیحیت نامید وخواهان رابطه وزناشویی بدون ازدواج شد.
برتراند راسل بین سالهای 1970-1872 درانگلیس زندگی نمود.درآنجا یکبار به دلیل مخالفت با جنگ جهانی اول به 6 ماه حبس محکوم گردید ودر امریکا به سبب اعتراض به جنگ ویتنام ازدانشگاه اخراج شد. در انگلیس تودههای سنتی و ناسیونالیست و راست گرا با کاندید شدن او برای مجلس عوام مخالفت کردند.
از جمله آثار راسل - اصول منطقی ریاضیات- تاریخ فلسفه درغرب- ازدواج واخلاق- متفکرین فلسفه غرب- فلسفه ماده- الفبای نظریه نسبیت- تسخیرخوشبختی- آزادی وسازمان گرایی- و اتوبیوگرافی من- هستند. او مقالاتی نیزپیرامون آنارشیسم، بلشویسم، و غیره هستند.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای بهمن موحدی (بامدادان) 3
یادم رفت برایتان بنویسم که آنچه نوشته اید به موضوع بحث این نوشته هیچ ارتباطی ندارد. لطفن تخریب هایتان را بگذارید کنار و در تعمیق این بحث کمک کنید.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای بهمن موحدی (بامدادان) 2
دو- مینویسید کی: "به نمونه ای از افاضات آقای یونس شاملی توجه کنید: «"من میدانم که آقای صوفی زاده از سیاستهای دولت ترکیه در قبال خلق کرد در آن کشور ناراحت اند و البته در این ناراحتی هم محق اند. من هم دقیقا همان حس آقای صوفی زاده را در قبال دولت فارسگرا در ایران دارم"» عجب!!! دولت فارسگرا در ایران!!!" (پایان نقل قول)
حالا نگاه کنیم به جملاتی که من در نوشته ام به آن اشاره کرده ام. من نوشته ام: "من هم دقیقا همان حس آقای صوفی زاده را در قبال دولت فارسگرا در ایران دارم، اما هرگز

ذهنیتم را آلوده تخریب ملت فارس نکرده و نمی کنم. ملت فارس و دولت فارسی در ایران دو پدیده کاملا متفاوتی هستند و برخورد متفاوتی را هم طلب میکنند. همبستگی خلقها بایستی سرلوحه تفکر و رفتار ما در ارتباط مردمان منطقه و جهان باشد. محق بودن در مظلومیت ملتمان چه در ترکیه و چه در ایران، نباید و نمیتواند جواز نژادپرستی برای ما صادر کند."

این جملات من نشان میدهد که برخورد من با ملت یا مردم فارس نه آن چیزیست که شما میگویید بلکه آن چیزیست که من نوشته ام. من جایگاه ملت فارس با دولت فارسی را به هیچ وجه در هم نمیآمیزم و از مشروعیت مبارزه ملی دئمکراتیک جواز نژادپرستی استخراج نمیکنم. اما شما چنین جملات سبک و غیر دمکراتیک را برای تخریب من مورد استفاده قرار میدهید. من از همبستگی خلقا سخن میگویم و شما از زبان من دشمنی با خلقها را در کامئنت تان تبلیغ میکنید! این رفتار چه چیزی غیر از منش به غایت ارتجاعی است!

من واقعا نمیتوانم باور کنم که یک انسان در روز روشن چنین به ریاکاری، عوامفریبی و تحریف مشغول باشد. و نمیدانم برای چه؟

در جایی از کامئنت تان مرا "تجزیه طلب" نامیده ای! من هرگز در فعالیت های سیاسی ام در تفکر "جدایی طلب" نبوده ام و نیستم. اما شما این دروغ را به من بسته اید. علت چه میتواند باشد؟ حب و بغض های غیرانسانی، تلاش برای تخریب و از این قبیل انگیزه ها موتور رفتار شماست.

فکر میکنم خوانندگان میتوانند حدس بزنند که تحریف ها شما و شعارهای توخالی تان کسی را نه جلب میکند و نه جذب. بیشتر از این نباید برای کسی که اهل گفتگو نیست چیزی بنویسم.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای بهمن موحدی (بامدادان) 1
اگر واقعا انتقادی به من دارید، حداقل در این انتقاداتان به دروغ و دغل متوسل نشوید و نوشته های مرا بدون تحریف به خوانندگانتان معرفی کنید. من نمیدانم شما از چه آیینی پیروی میکنید، اما من نمیتوانم تصور کنم که انسانی خود را چپ بخواند و در عین حال در صدد فریب مردم یا خوانندگانش باشد. شما در این کامئنت تان چپ نمایی میکنید (نماد آلله جمهوری اسلامی را برداشته اید و ستاره را به جای آن گذاشته اید) اما در عمل به عوامفریبی که شگرد جمهوری اسلامی نیز هست تکیه کرده اید. من این رفتار شما را به طور خلاصه از لابلای همین کوتاه نوشته تان میتوانم نشان دهم.

یک- مینویسید: "آقای یونس

شاملی به کلی مبارزه با رژیم جانیتکار و غارتگر جمهوری اسلامی را فراموش کرده و بجای آن از فارسهای بیچاره ایران یک دشمن خیالی و توهمی ساخته به نام قوم حاکم و ظالمِ فارس!!! (پایان نقل قول)

دروغ شرمناک شما آنجاست که من مبارزه با رژیم ... جمهوری اسلامی را فراموش کرده ام و بجای آن از فارسهای بیچاره ایران یک دشمن خیالی و توهمی ساخته به نام قوم حاکم و ظالم فارس" (پایان نقل قول)

من هرگز در طول عمر سیاسی ام چنین ترجیحی را حتی در مخیله خودم هم نمیتوانم بگنجانم. بنابراین این نوع معرفی من از طرف شما چیزی جز عوامفریبی و تخریب من نیست. استفاده از اصطلاح بسیار ناپسند "فارسهای بیچاره" از طرف شما در عین توهین به مردم فارس مظلوم نمایی و پوپولیسم لانه کرده در اندیشه و رفتار شما را برملا میکند و به مردم فارس هیچ ربطی ندارد. من در ادامه نشان خواهم داد که چگونه شما با تحریف نوشته من تنها و تنها به تخریب و عوامفریبی مشغول هستید.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای ایرج،
اولا موضوع مقاله کند و کاوی در تفاوت نقد دئمکراتیک و تمایلات نژادپرستانه در میان پیشروان مردم در خاورمیانه است. اگر فکری در این خصوص دارید بیان کنید. موضوع این نوشته بررسی رفتار رهبران این یا ان ملت نیست. این کامئنت شما کاملا خارج از گود

بحث ماست.
از طرف دیگر اتهامات سنگین به احزاب و یا رهبران سیاسی کرد و از آن جمله تروریست خواندن آنان در اینجا ابدا کار صحیحی نیست. اگر انتقادی دارید میتوانید در جای خود فکرتان را بیان کنید، اما اتهام بستن و اهانت کردن کار برازنده ایی نیست.
اگر ممکن است نگذاریم بحث از ریل درست خود خارج شود.
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

یکی باید نظرات به غایت ارتجاعی و قوم گرایانه و پان ترکیستیِ "یونس شاملی" را نقد کند و به چالش بکشاند. آقای یونس شاملی به کلی مبارزه با رژیم جانیتکار و غارتگر جمهوری اسلامی را فراموش کرده و بجای آن از فارسهای بیچاره ایران یک دشمن خیالی و توهمی ساخته به نام قوم حاکم و ظالمِ فارس!!! به نمونه ای از افاضات آقای یونس شاملی توجه کنید: «"من میدانم که آقای صوفی زاده از سیاستهای دولت ترکیه در قبال خلق کرد در آن کشور ناراحت اند و البته در این ناراحتی هم محق اند. من هم دقیقا همان حس آقای صوفی زاده را در قبال دولت فارسگرا در ایران دارم"» عجب!!! دولت فارسگرا در ایران!!! ازچه زمانی رژیم فرقه گرای شیعیِ حاکم بر ایران که فقط عاشق سینه چاک اعراب شیعه است شده است دولت فارسگرا!!! این چه رژیمِ فارسگرایی است که اکثریت کارگزاران ریزودرشت آن تُرک می باشند؟!
مرتجعین قوم گرا و تجزیه طلبِ پان ترک و پان عرب و دیگر

تجزیه طلبان، دارای ارزش سیاسی و وزنی نمی باشند و از سوی مبارزین و نیروهای اپوزیسیون، جدی گرفته نشده و به رسمیت شناخته نمی شوند. چرا که نه رهبران آنان دارای پیشینه ی درخشان و پاک سیاسی می باشند و نه خط مشی آنان می تواند از سوی نیروهای اپوزیسیون پذیرفته شود. مبارزین و همۀ کسانی که در جامعۀ سیاسی ایران دستی بر آتش دارند می دانند که گروههای قوم گرا و تجزیه طلب در عرصۀ سیاسی محلی از اعراب ندارند. کسانی که تلاش دارند از مردم - هریک از شهرها و روستاهای ایران یک ملت جعلی بسازند و اختلاف در تلفظ چند واژه را به حساب ملیت بگذارند، از سوی هیچ سازمان اپوزیسیون و جمعیت مشروعی و حتی دولت ها به جدیت گرفته نمی شوند و محکوم به این اند که موجودیت شان همواره انکار گردد. در هیچ یک از دمکراسی های پیشرو جهان ، تشکل هایی که عامداً و عالماً در صدد نابودی اتحاد ملی یک کشور باشند و ادعای تجزیۀ قسمتی از خاک یک کشور را بکنند، آزادی عمل ندارند. به واقع هر دولت - ملتی مفاهیمی را به عنوان خط قرمزی های نظام سیاسی خود در قانون اساسی تعریف کرده که حتی بحث کردن در مورد این مفاهیم منتفی است تا چه رسد به بازنگری. تمامیت سرزمینی هرکشور خط قرمز مردمان آن سرزمین محسوب می شود. تمامیت ارضی ایران، خط قرمز مردم ایران و اپوزیسیون ایرانی از چپ و راست است.
مرتجعین قوم گرا و تجزیه طلبِ پان ترک و پان عرب و دیگر تجزیه طلبان با آگاهی از اینکه رژیم فاشیستی و ضدخلقی جمهوری اسلامی، نفس های آخرش را می کشد و رو به سقوط است؛ به جای اینکه برای همبستگی نیروهای دمکرات و آزادیخواه، هم اندیشی پیرامون گریز از خطرهای بزرگی که هم اکنون در بخشهایی از خاورمیانه واقعیت شده و ما را نیز تهدید می کند، و فراهم ساختن شرایط دستیابی آگاهانه و مشترک به یک نظام جایگزین تلاش کنند؛ اسب خود را زین کردند تا شاید پس از زمین خوردن این رژیمِ در حال فروپاشی؛ و بی آنکه خود برای سرنگونیِ رژیم پلید آخوندی کاری بکنند؛ هریک به تنهایی بخشی از آن را سهم انحصاری خود سازند. یعنی؛ "در صدد «اتحاد» ملیت های تحت ستم، علیه «فارس ها» هستند و این دروغ و ادعای پوچ را می پراکنند که گویی رمز خوشبختی مردمان ایران در آن است که تجزیه صورت بگیرد و هرکسی در گوشه ای از این خاک برای خود دولتی به پا کند"!!! بهره گیری از واژگان و عبارتهای گنگی مانند "مبارزه با ستم ملی قوم فارس"، "حق تعیین سرنوشت" و واژگان و عبارتهای همانند، دست آویز این کنش تفرقه افکنانه می باشد. مرتجعینِ قوم گرا و تجزیه طلب، زیر پرچم مبارزه با «ستم ملی» ، به طور آشکار به دشمنی و جدایی بین خلق ایران دامن می زنند و این خیانتی بزرگ و نابخشودنی است.
بهتر است امثال یونس شاملی ها بجای تفرقه افکنی و قوم گرایی و چسبیدن به افکار پان ترکیستی، با رژیم جنایتکار و غارتگرجمهوری اسلامی مبارزه کنند که دشمن تمامیِ ساکنین ایران می باشد.
مرگ بر جمهوری اسلامی
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقا/خانم کوردستان،
حسن نیت شما را در برخورد با خود باید تقدیر کرد. یکی از تئوریهای فلاکت بار موجود در کشورهای خاورمیانه تکیه به تئوری توطئه برای استحکام استبداد داخلی است. تفکرات ارتجاعی و بویژه استبداد سیاسی برای فریب اذهان عمومی همیشه یک و یا چند دشمن خارجی را برای خودشان میتراشند و ذهنیت مردم را به جای برخورد اصولی با مسائل داخلی خود، به جر و بحث های بی فایده و از درون تهی در حول و حوش آن دشمنان خارجی مشغول میکنند.

اگر منتقدین دمکرات در درون کشورهای اسبتداد زده خاورمیانه میتوانستند صدایشان را بلند تر کنند، شاید میتوانستند قدمهای بسیار اساسی در تحکیم مناسبات دمکراتیک در درون خودشان و مناسبات دوستان به کشورهای همسایه خود ایجاد کنند. اما اینک نگاه کنید این گرایشات ارتجاعی و استبدادی در خاورمیانه با خود زنی مشغول است. همه با همدیگر در حال جنگ اند. ایران، ترکیه اردوغان، آمریکا و

اروپا را برهم زننده نظم داخلی خود معرفی میکنند. اما اگر پیشروان مترقی این کشورها بتوانند بجای خصومت با اروپا و آمریکا از آنها بیاموزند بسیار مفیدتر میبود. برای نمونه تلاش برای تحکیم اتحادیه اروپا برای برپایی یک دولت قدرتمند تر و دوری از برادرکشی میتواند درس بسیار آموزنده ایی برای کشورهای خاورمیانه و مسلمان باشد. نگاه کنید در سوریه چه کسی میکشد و چه کسانی کشته میشوند؟! در عراق و یا افغانستان آنچه در جریان است برادر کشی است، قتل و جنایت علیه بشریت است. اما همچنان ادامه دارد... واقعا گره کور این حوادث در کجاست؟
نوشته شده توسط: Anonymous

حالی را که امروز پان ترکیست ها دارند خمینی در هنگام جام زهر نداشت
50 سال رویا پردازی و خیالبافی و تلاش مذبوحانه برای اروپایی شدن نقش بر اب شد
اروپایی ها گفتند در اروپا جایی برای تورک و تورکیه نیست

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مزدک بامدادان که از دست " چپ" میهن ستیز ایرانی به ستوه آمده است، مولوی وار با چراغ گرد شهر میگردد تا مگر"چپ" ایران دوستی، پیدا کند. ایشان آن، " چپ" ایرانی را می جوید که همه چیز ایران و از آنجمله تاریخ و جغرافیای ایران و نه تنها پرولتاریا و زحمتکشان این کشور بلکه همه مردم آنرا دوست داشته باشد! جواب امثال مزدک بامدادان را مولوی در غزل معروفش ، داده است . گفتم که یافت می نشود گشته ایم ما گفت آنکه یافت می نشود، آنم آرزوست! آقای بامدادان ، آن چپی که همه مردم ایران را دوست داشته باشد، دیگر چپ نیست و یک اپورتونیست در لباس چپ است! "همه مردم ایران" البته شامل فقیر و ثروتمند ، دارا و ندار، کارگر و کارفرما، استثمار گر واستثمار شونده است. در بین همه مردم ایران آنهائی وجود دارند که از طریق استثمار وغارت بیرحمانه هستی هم نوعان و " هم وطنان"

خود، ثروت و مال و منال اندوخته و در فراوانی و ناز ونعمت زندگی میکنند. به قول شاعر: آنکه افزوده گشته سیم و زرش یا خودش دزد بوده یا پدرش! راستی اکثریت زحمتکش فقیر و تهی دست جامعه چگونه میتوانند غارت گران هستی خود را دوست داشته باشند و به این دزدان سرگردنه ، مهر و محبت ورزند.؟ کمونیست ها انسان دوستان صرف نیستند . کمونیست ها از منافع طبقاتی کارگران و توده های زحمتکش، دفاع میکنند . کمونیست های راستین مخالف سرسخت بورژوازی حاکم در کشورهای سرمایه داری بوده و در جهت سرنگونی سلطه سیاسی بورژوازی، مبارزه می کنند هدف والای آنها استقرار سوسیالیسم و برقراری حاکمیت طبقه کارگر میباشد . بورژوازی همه جا می کوشد سلطه طبقاتی خود را که همان اعمال دیکتاتوری علیه کارگران و زخمتکشان می باشد، به مثابه دموکراسی ناب معرفی کند و کمونیستها را که طرفدار حاکمیت پرولتاریا هستند، دیکتاتور و ضد دموکرات قلمداد کند. این شیوه ریاکارانه را بورژوازی در تمام جوامع سرمایه داری برای فریب افکار عمومی به کار میبرد. آقای مزدک بامدادان، "چپ" های ایرانی را در نوشته خود، همه جا به میهن ستیزی، متهم میسازد. از دید من، میهن بورژوازی ، چیزی جز ثروت و اندوخته باد آورده و داشتن موقعیت ممتاز در جامعه، نیست . میهن پرستی بورژوازی در کشور هائی که سرمایه داری در آن ها حاکم است، همواره دروغین و ریا کارانه می باشد. در ایران کنونی، تحت سلطه رژیم آزادیکش جمهوری اسلامی، راستی میهن و وطن عزیز و سرتاسر کشور متعلق به کیست؟ آیا این میهن، میهن میلیون ها کارگر فقیر و تهی دست است که دولت سرمایه داران حد اقل دستمزد آنها را 815 هزار تومن در ماه تعیین کرده است یا میهن و وطن عزیر آن روسای ادارات دولتی است که ماهی بیش از 200 میلیون تومن حقوق در یافت میدارند؟ این میهن شما آقای بامدادان، متعلق به آخوندهای جنایتکار حاکم، آقا زاده ها، روسای پاسداران و سرمایه داران ستمگری است که زالو صفت از مکیدن خون کارگران میلیاردها سود می برند؟ آقای بامدادان، لطف فرموده این معما را حل کنید که این میهن عزیزی که شما اینهمه سنگش را به سینه میزنید، میهن کدام یک از این ایرانیهاست ؟ میهن کارگران و زحمتکشان و میلیو ن ها انسان بیکار و بی خانمان است یا میهن رفسنجانی ها ، خامنه ای ها روحانی ها ، احمدی نژادها و دیگر دزدان و غارتگران اجتماعی؟ راستی از این میهن عزیز چه چیزی عاید آن فقیر تهی دستی میشود که برای ادامه حیات مجبور است کلیه خود را به فروشد؟ آقای بامدادان، جواب شما چیست؟ در زمان سلطه رژیم شاه ، درباریان، اطرافیان و نزدیکان شاه،، وزرا ، وکلا و کارمندان عالی رتبه دولتی و سرمایه داران کلان که به برکت وجود رژیم پهلوی به تروت و تمول سرشار رسیده بودند، همه در شمار میهن پرستان و ایران دوستان " بی غل وغش و ناب" بودند .
اما به محض اینکه باد مخالفی در کشور وزید و رژیم سلطنتی به دست توده های زحمتکش سرنگون گردید، همه آنها وطن پرستی و ایران دوستی خود را فراموش کرده ، دو پا داشتند ، دو پای دیگر هم قرض کردند و فرار را بر قرار ، ترجیح دادند! آقای بامدادان اینهمه میهن پرستی خود را به رخ دیگران نکشید!
نوشته شده توسط: Anonymous

کورد ها مردمانی مهربان و مهمان نواز هستند ولی بدلیل همان که اقای لوایی نامش را نا اندیشگی در عیران می نامد فقدان روشنفکر و رهبران قابل انان را به بیراهه و خشونت سوق می دهد.اگر بود رهبرانی و روشنفکرانی لایق بدون شک الان مسیرشان اینی نبود که بازیچه چند رهبر تروریستی شوند که خودشان بازیچه شرق و غرب هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

انتقادات شما اقای شاملی وارد وبجا بود،درکشورهای جهان سوم بخصوص در خاورمیانه ، احزاب سیاسی نمیتوانند حتی در درون حزب هایشان دمکراسی را بوجود آورند چه رسد به اینکه بتوانند دموکراسی را درکشوربوجود آورند،جلال طالبانی حدود پنجاه سال است رهبر اتحاد میهنی کردستان است سه سال است سکته کرده وکارایی خود را از دست داده اما کسی جرات برکناری او را ندارد،مسعود بارزانی هم همینطورقبلش هم پدرۺ دبیرکل حزب دموکرات بوده ،رئیس جمهور آذربایجان هم بطور سلطنتی به عنوان رئیس حزب وورئیس جمهور است،در پاکستان ،بینظیر بوتو دبیر کی حزب را از پدرش به ارث برد والان فرزند بیست ساله اش بعنوان دبیر کل حزب انتخاب شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

مگر در ایران ازبک هم هست ؟
عجب کشوری که به تمام همسایگانش اجازه اقامت و پناهندگی و زندگی و فوتبال بازی میدهد !
ای ایران . ای سرزمین گهر . ای مهد تمدن و فرهنگ و شرف و ناموس.
پایدار باش
تا انقلاب مهدی

نوشته شده توسط: Anonymous

قطعنامه توقف مذاکرات پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا، در پارلمان این قاره با اکثریت آرا تصویب شد.

اعضای این پارلمان طی جلسه رای گیری، به دلیل سرکوب‌گری‌های دولت «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه در دوران پسا-کودتا، بازداشت‌های گسترده، نقض حقوق بشر ,دستگیری دمیرتاش و همچنین مبارزه با آزادی بیان و رسانه‌ها خواستار توقف مذاکرات پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا شدند.

این قطعنامه غیرالزام‌آور با 479 رای موافق و فقط 37 رای مخالف رای آورده

نوشته شده توسط: Anonymous

رودی جولیانی یکی از مشاوران ترامپ گفته: توسعه طلبی کردها در عراق باید اصلاح شود. آقای صوفی زاده اینجا اشک تمساح نریزد که کردها بیچاره هستند و صلح جو هستند و از این حرفها.

http://www.kurdpress.com/Fa/NSite/FullStory/News/?Id=118971

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

به هیچ وجه نباید از لجن پراکنی ها و اتهامات بی پایه و اساسِ سلطنت طلبان و پادشاهی خواهانِ پهلوی چی مثل "مزدک بامدادان" ، "امید دانا"، "کیانوش رشیدی قادی" و "داور" علیه جنبش پرافتخار چپ ایران تعجب کرد. پهلوی چی ها ، کینۀ تاریخی نسبت به جنبش چپ ایران دارند. حمله به جنبش چپ ایران، چیز تازه ای نیست، به ویژه از طرف سلطنت طلبانِ پهلوی چی و وزارت اطلاعات بدنام آخوندی. امروز ما شاهد هم صدایی رژیم جنایتکار و ضدخلقی جمهوری اسلامی و هواداران سلطنت رضا پهلوی (بویژه ساواکی های فراری) بر ضد جنبشِ پرافتخار چپ ایران هستیم.
سیستم حکومت پهلوی ها ، سیستمی طبقاتی و وابسته به غرب و امپریالیسم آمریکا بود که هیچ نقش مثبتی را در استقلال ایران، آگاهی و شعور خلق ایران و پیشرفت و دمکراسی انجام نداد و بلکه بر خلاف آن زمینه را آماده و مستعد برای روی کار آمدن رژیم خمینی خون آشام کرد .

این سلطنت طلبان و پادشاهی خواهانِ پهلوی چی که البته چندین شاخه و گروه هم هستند که همدیگر را قبول هم ندارند تا به حال شده بگویند که ما خواستار چنان حکومتی مثل زمان شاه سابق نیستیم؟ هرگز! و آیا هرگز دیده اید که نقدی هم از زمان شاه بنویسند و آن شاه سابق را تحلیل کنند و رد کنند؟ هرگز! مثلاً رضا پهلوی هیچ وقت گفته است که پدرش یک دیکتاتور بوده است و دیکتاتوری را قبول ندارد؟ هرگزهرگز! هر کجا پادشاهی خواهانِ پهلوی چی هستند ، عکس های پدر تاجدارشان هم هست و دست بردار هم نیستند و رضاشاه رو هم که حتی در زمان پسرش محمدرضا شاه پهلوی چندان اسمی از او نبود را قهرمان بزرگی جا می زنند که عامل اصلی ترقیِ ایرانی ها بود!!! زهی بیشرمی! انگار نه انگار که در همان دورانی که رضا خان، سردار سپه بود، قهرمانان میهن پرستی مثل حیدرخان عمواوغلی ها و میرزا کوچک خانها و میرزادۀ عشقی ها ، برای ایرانی آباد و آزاد و مدرن ، مبارزه می کردند.
نوشته شده توسط: Anonymous

ترجمه ات درست نبود ، ترجمه به نفع کردی عزیزم ! Millitcilik = ناسیونالیسم را شما " پانتورک " ترجمه کردی ! حتی در ترجمه هم صداقت ندارید تا چه رسد به تفسیرتان !

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

بسیاری از سازمانهای قوم گرا و تجزیه طلب با سنجاق کردن خود به جنبش چپ ایران باعث تخریب جنبش چپ و زیر سوال رفتن اعتبار آن می شوند. تجزیه طلبان و مرتجعین قوم گرا تلاش بسیار می کنند که مشروعیت خود را ، از جنبش چپ ایران بگیرند!!! کمونیستها و سوسیالیستها و چپ گرایانِ اصیل ایرانی، همواره با هرگونه حرکت به سوی قومیت گرایی و تجزیه طلبی مخالف بوده اند و اگر خطاهایی که در گذشته و حال از سوی برخی از افراد چپ نما صورت گرفته و می گیرد، نبایستی به حساب همۀ چپها گذارده شود. برای نمونه متفکر و دانشمند بزرگ و کمونیست برجسته "تقی ارانی" ، مخالفت خود را با هرگونه قومیت گرایی بیان داشته بود.
میهن ما نیازمند یک جنبش چپ نیرومند می باشد، اما آنچه که نیروهای مرتجعِ قوم گرا و تجزیه طلب از وادی دوستی با جنبش چپ ایران می کنند ممکن است در آینده لطمات جبران ناپذیری بر پیکره ی جنبش پرافتخار و میهن دوستِ چپ ایران وارد

کند.
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

کمونیستها و سوسیالیستها و چپ گرایانِ راستین ایرانی، هیچ پیوند و قرابتی با افکار ارتجاعیِ قوم گرایانه و تجزیه طلبانه و پان ترکیستی و پان عربیستی ندارند. منظور برخی از چپهای ایرانی از بیان اتحاد داوطلبانۀ خلقهای ایران و حق تعیین سرنوشت خلقها، اصلاً و ابداً به معنای تجزیه و تکه پاره شدن ایران نیست. منظور این دسته از چپهای ایرانی این است که خلقهای ایران به دور از تحکم و هژمونی یک خلق یا یک گروه بر دیگر خلقهای ایران، زندگی نوینی را آغاز نمایند، در یک کلام ایران به معنای واقعی کلمه متعلق به همۀ ایرانیان باشد. این دسته از چپهای ایرانی ، اتحاد داوطلبانۀ خلقها و حق تعیین سرنوشت را شکل حکومتی دمکراتیک و فدرال می دانند که در آن همۀ خلقهای ایرانی بطور همسان در جوار هم به زندگی و سازندگی مشغول باشند.
فدرالیزم یکی از اشکال حق تعیین سرنوشت برای خلقهاست که برخی از سازمان های چپ آن را جزء پرنسیب های خود

محسوب می دارند.
منظور برخی از چپهای ایرانی از بیان اتحاد داوطلبانۀ خلقهای ایران و حق تعیین سرنوشت، همان فدرالیزم می باشد و نه تجزیه طلبی.
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

هیچ کمونیست و سوسیالیست و چپگرای راستین ایرانی ، به تکه پاره شدن و تجزیۀ ایران نیندیشیده، و با آن همسو نبوده است. هیچ چپِ راستین ایرانی ، میهن ستیز نبوده است؛ بلکه همواره عاشق ایران و خلق ایران بوده است.
همۀ مارکسیست های ایرانی، انترناسیونالیست هستند. اما برای مارکسیستهای اصیل ایران ، راه انترناسیونالیسم ، همواره از ناسیونالیسمی مدنی و غیرافراطی و غیر ستیزه جو گذشته است. هریک از نامداران جنبش کمونیستی ایران، نخست ایرانیِ میهن دوست و در پی بهبود زندگی روزمره ی خلق ایران بوده اند ، سپس انترناسیونالیسم.
جنبش پرافتخار چپ ایران، سه ویژگی مهم و برجسته داشته و دارد:
1- شهامت و از خودگذشتگی در راه باورها ، وایستادن بر سرپیمان ، تا پای جان. در این عرصه ، جنبش پرافتخار چپ ایران ، کارنامۀ درخشانی دارد.
2- جسارت و شهامت گسست از سنتها و باورهای نادرست، و تبلیغ و ترویج اندبشه های مدرن و متدولوژیهای

کمابیش علمی شناخت جامعه و جهان ؛ دست کم تا هنگام انقلاب ضدسلطنتی سال 57. مارکسیستهای ایرانی ، نقشی برجسته در گسترش اندیشه مدرنیسم و ستیز با خرافات در ایران ، داشته اند.
3- مردم گرایی ، حساس بودن به درد و غم انسانها و رنج بردن از آن حتی هنگامی که شکلی کمابیش آرمانی و شیفته وار به خود گرفته و خواسته است بار همۀ جهان را خود بر دوش کشد یا آنگاه که پنداشته هرکجا مشتی گره شده مشت من ، زخم هرتازیانه پشت من. هرچه هست ، کمونیستهای ایران؛ جدا از هرگونه تحلیل و برداشتی که تک تک آنها از مسایل روز دارند؛ هیچ گاه از محنت دیگران، "بی غم" نبوده اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

درود به این بازیکن از قوم ازبک . مواظب باشید فارسها خیلی سریع مصادره هویت میکنند و تحت نام ایران ؛ اجازه نمیدهند هیچ افتخاری به نام ملیت های غیر فارس ثبت شود . زمان سانسور هویتی به سر آمده است و دنیای مدرن به تکثر قومی اعتراف کرده است و همه جا صحبت از تنوع فرهنگی و تکثر ملی است . فقط برای قوم فارس این مقوله جا نیفتاده است . نخست وزیر کانادا هم چند روز پیش از مثبت بودن چندگانگی فرهنگی صحبت کرد . رئیس جمهور امزیکا هم از قومیتهای مختلف در امریکا صحبت کرد .

نوشته شده توسط: Anonymous

عمو یادگار خوابی یا بیدار . کم  و بیش 400 سال پیش رنه دکارت عالی‌ترین عنصر هستی انسان را فارغ از مذهب و نژاد در اندیشه او دانسته بود. در قرن بیستم انسان از قید و بند عشیره و قبیله آزاد شده و تبدیل به یک واحد انسانی با هویت مستقل شده است. انسان مستقلی که برای واکنشهای سیاسی و اجتماعی اش بدنبال همخون و همزبان و همنژاد نمی گردد بلکه بدنبال "همفکر" است. در زمانه کنونی  آنچیزی که آدمها  را از دیگران متمایز می کند "فکر"شان است و نه وابسته گی های نژادی. از پروفسور اوپارین بنیانگزار زیست شناسی نوین پرسیدند آیا انسان کنونی باز هم تغیر بیولوژیک خواهد کرد؟ اوپارین میگوید بسیار بعید است در هزاران سال اخیر انسان تغییر بیولوژیک کرده باشد. تغیرات و تکامل آدمی از راه تغیرات شکل اجتماعی ماده است. اگر اوپارین زنده بود و سری به سایت ایرانگلوبال میزد میدید که هستند....

....مواردی که تکامل انسان را در شکل بیولوژیک آن دنبال می کنند .!!!!!! 
نوشته شده توسط: Anonymous

دربهبوهه جنگ اول اول جهانی ورود قوای ترکیه درست درمیانه یک قتل عام ونسل زدائی تمام عیارمردم ارومیه واطراف به وسیله دستجات متشکل اسوری مشهور به =جیلو= هاتحت امر مارشیمون وحمایت ومستشاری وفرماندهی افسران وعوامل روسیه وغرب و به منظور تشکیل دولت یکد ست ومتحد آسوری درمنطقه صورت گرفت وباعث نجات وادامه نسل بقایای زنده ماند گان تورک گردیدکه عمدتا درراستای دفاع ازخود وادامه جنگ میهنی خود شان بود تانجات تورکان آزربایجان.وبه جز آن هیچ حرکتی ازاین دولت مستقل درجهت حمایت از تورکان آزربایجان ندیدیم.آیا اصلا به فکرش نبودند یاامکانش رانداشتند امردیگری است. امادلیل امرراکه چرا تورک های آزربایجان سمپاتی مشتاقانه به

تورکیه وسایر تورک هادارند بایددر رفتار حکومت مرکزی ایران در سیاست غلط یکسان سازی ملی جست وجو کرد.تاقبل از آشکارشدن صریح این سیاست قهرمانان وسمبل های ملی ما هیچ شکی در امتزاج بی چون وچرای خودباایران نداشتند.ستارخان ویارانش به خواب هم نمیدیدند که درتهران قتل عام درانتظار آن هااست.پیشه وری ندای آذربایجان جزولاینفک ایران سرمیداد وبرعکس سایرمبارزان ازبعضی ازملیت هاهرگزاعلام جمهوریت نکردوخواست وشعارش خودمختاری حقیقی بود خیابانی تبریزرا مرکزمدافعه ازمنافع وتمامیت ارضی ایران اعلام میکرد وبه دست مخبرالدوله اعزامی ازتهران شهیدشد.انجمن ایالتی تبریزقبل ازآن خودرا نماینده ملت ایران درجنگ بااستعمار به جامعه بین الملل معرقی میکرد. پایه گذاران مجاهدین خلق وفدائیان وسایرین تصور بیگانگی وجداسری ازایران رانداشتند وایران راشایدبیشترازبقیه ازآن خود وخودرانیز بیشترازبقیه ایرانی وملتزم به حفظ وحمایت جانبازی میدانستند وشروع اندک اندک نامردمی هاوتوهین هاوتحقیر هاوتبعیض هارابی اهمیت وگذرا واشتباه میپنداشتند وخدامیداند شاید خیانت هاوقثل ها وتضادهای رودرروهم سوء رفتار یک هموطن وهمرزم تلقی میشد وشاید دانایان واگاهان نیزچنان دراقلیت بودند که یاگوش شنوایی نمی یافتندویاخودشان نیز درشک وابهام فرومیرفتند. امادوست عزیززمانه فرق کرده .کسی یادولتی خارجی اصلالازم نیست جوانان ماراتحریک کند.کافی است فقط برای نگاه ازیک زاویه یاروزن کوچک نگاهی به اعمال ورفتارمثلا قهرمانان ملی ایران درقیاس با آزری ها بیفکنید.یپرم(نگوئیدکه ارمنی بود.دقیقامنویات حکومت رااجرا میکرد)رضاخان میرپنج باقتل عام عشایر وغارت اموال واثاثیه منازلشان .محمدرضاوقتل عام21آذراستاندارهای اعزامی که سرشماری درمنطقه راباقه قهه خرشماری میگویند وآن یکی می گوید گندم مانده راکه اسب های سلطنتی نخوردند میدهیم خرهای آذزبایجان میخورند. وبالاخره سیدکریم وماهی صفت.نگوئیدکه این هادریک کاتگوری نمیگنجند نه برادرکرد من همه ازیک جنس ویک قماشند فکل وکراوات وسلاحشان است که به تناسب موقعیت عوض می شود .پس برادرکردمن اگربه زعم خود باعشق یک طرفه ای مواجه هستید گمان نکنید دیگران به کلی ازمرحله پرت هستند این حکوت های مرکزی هستند که تعمدایاشایداحمقانه گریزازمرکز را کلید زده ودامن میزنند واین سناریودرمرحله تورک هانیزمتوقف نخواهدشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

این آقای نگاهی ما گل سر سبد ایرانی ها است, البته از هر نظر

نوشته شده توسط: Anonymous

آبشخور نئو قومگراهایی مثل نویسنده که به ارزش های قوم گرا پای بندند پوپولیسم و عوام فریبی است، قدرت طلبند و دشمن دموکراسی . بنیاد تفکری نویسنده هویتی قومی است. به گفته گنجوی
.. را که تهی بود تهی گاه
نانی نرسد تهی در این راه

نوشته شده توسط: Anonymous

نگاهی به اطرافت و به ترکیه و باکو و ترکستانهای آسیای میانه بنداز تا بخود بگویی - خود شکن . آینه شکستن خطاست.

نوشته شده توسط: Anonymous

و اما در ادامه مطلب باید به کار نویسنده گان ضد ایرانی از جمله رضا براهنی توجه کرد که در رومانهای خود هدفی جز مبارزه با دولت مرکزی وتبلیغ تجزیه طلبی را دنبال نمیکند.. رضا براهنی که از دوران نوجوانی همراه فرقه دمکرات به تبلیغ دشمنی و تجزیه طلبی همت داشته است .در باره جنبش روسی فرقه دمکرات اذربایجان شادروان ساعدی مینویسد که (

س- شما از روزی که حکومت فرقه دموکرات سقوط کرد چیزی به خاطر می آورید؟ دقیقاً منظور من این است که بارها گفته شده که قبل از ورود ارتش ایران به تبریز اصولاً مردم خودشان به پا خاسته بودند و حکومت را ساقط کرده بودند و کار تمام شده بود و وقتی که ارتش وارد شد دست به خشونت بی دلیل زیادی هم زد. شما تا آنجایی که خاطراتتان یاری می کند در این مورد چه دارید به ما بگویید؟
ج- عرض کنم که بصورت قصه نمی گویم ولی خب حالت قصه می تواند پیدا بکند. روبروی خانه ی ما یک خانه ای بود که یک افسر فرقه ی دموکرات زندگی می کرد و این خانه در واقع عین خانه های مصادره شده بود و آمده بود آنجا نشسته بود. بعد برای پسرش عروسی گرفته بود و ما بچه های محل از روی پشت بام ها نگاه می کردیم، یک عروسی مجلل و وحشتناک. از سه روز پیش این فرار کرد، فکر می کنم مثلاً 19 آذر بود. بغل خانه ی اینها یک کفاش می نشست، ریخت خانه این و قالی و صندلی و این چیزها را برداشت. همسایه ها ریخته بودند و آن خانه را غارت می کردند. شاید از این مثالی که می زنم به یک نتیجه ی دیگر هم برسیم، و شروع به غارت کردن اینها کردند. پدربزرگ من، پدربزرگ مادریم از آن غولهای محل بود که مشروطه چی، خانه ماها یک چیز عجیب و غریبی بود، متحیر مانده بود که اینها چرا اینکار را می کنند. آن کفاش 6 صندلی آورده بود که به پدربزرگ من رشوه بدهد که «این را تو بگیر و صدایت در نیاد». همین کفاش که من یادم هست، هیچوقت فراموش نمی کنم شاید بعدها بصورت یک قصه دربیاورم و حتی زن و بچه هایش و پسرهایش را می شناختم، جزو طبقه ی لومپنی بود که آنموقع داشتند رشد می کردند، یعنی رشد کرده بودند و می خواستند حمله را شروع کنند. ولی آن خانه ای ارتشی را که غارت کردند فکر کردند جاهای دیگر را هم می توانند غارت بکنند قبل از اینکه ارتش بیاید سه روز حکومت دست لات و لوت ها بود. و همان اربابانی که می گفتم همه شان قایم بودند. آن همسایه ارباب ما حاج عباس آقا پسرهایش ریخته بودند بیرون اول حمله کردند، همه حمله کردند بطرف خانه ها، همه شان بچه اربابها بودند، تابلوها را پایین بکشند، بشکنند، چاقو بزنند.
یکی از این فدایی ها، فدایی های فرقه دموکرات واقعاً آدمهای عجیبی بودند، یکیش الان در تهران زنده است و یکی از دوستان نزدیک من است، یک دهاتی است، بحساب بومی است. این به خاطر جنگ ویتنام می آمد پیش من و من به او خواندن و نوشتن یاد می دادم...
س- به خاطر جنگ ویتنام؟
ج- تا اینکه بفهمد، خودش یکی یکی بخواند.
س- بتواند روزنامه بخواند؟
ج- آره. آنوقت ریختند بیرون. غارت که شروع شد شروع کردند به کشتن آنهایی که چپ بودند، مثلاً طرفدار فرقه بودند و آنقدر آدم کشتند که حد و حساب نداشت. یک قبرستان بود در تبریز به اسم «آش ترکی» قبرستانه و این خیلی جالب است برای اینکه داستانش اینجوری است که در یکی از قحطی هایی که در تبریز ظاهر شده بود یک مادری بچه هایش از گرسنگی می میرند و بعد از اینکه قحطی رفع می شود این یک دیگ بزرگ آش می پزد و می برد و می ریزد روی قبر بچه هایش، قبرستان خیلی معروفی بود، بعد هم آنجا یک مدرسه ای ساختند که حالا نمی دانم هست یا نیست به اسم دبستان خیابانیه، به اسم شیخ محمد خیابانی. آنوقت که مدرسه ساخته نشده بود من یادم هست که حتی قبل از اینکه ارتش بیاید آنقدر آدم کشته بودند جسد روی حسد ریخته بودند، هر کی مهاجر بود، تمام مهاجرینی که از قفقاز از انقلاب اکتبر فرار کرده بودند آمده بودند آنجا و چپ هم نبودند، اصلاً مهاجران را بعلت اینکه...
س- آنها را هم کشته بودند؟
ج- همه را کشتند، آره. ارتش خیلی دیر آمد دو یا سه روز و مردم هر روز می رفتند توی خیابان ها صف می بستند که الان ارتش می آید، هی موتوره می رفت از اینور به آنور که می آیند الان رسیدند میان. ) ادامه دارد .
نوشته شده توسط: Anonymous

.... حالا لطف کنید سیاست حکومت ناب محمدی ایران را در قبال ظلمی که در حق مسلمانان ایغور، چچن، میانمار...و یا شیعیان قارا باغ شده، تجزیه و تحلیل کنید. از من بپرسی فارسها و کردها از موضع حکومت ایران در اختلافات قارا باغ خرسند هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

این مقاله مصرف کردی دارد. در لیست تروریست و قاچاقچی گری کرد ها در دنیا در رده نخست جای گرفته اند. همین اروپا هم پ ک ک را در لیست تروریست ها جا داده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

دیدگاه نویسنده در مورد استفاده ابزاری ترکیه از ترک ها صحیح ولی ناقص است، مگر اردوغان شیاد همین استفاده ابزاری را در خروج دروغین و نمایشی جلسه بحث با شیمون پرز از همه عرب ها بازی نکرد؟
ترکیه سکولاری که قبل از روز کار آمدن حیوانات داعشی وجود داشت، بدون هیجگونه دخالت علنی میتوانست الگویی برای همه ملت های خاورمیانه اعم از ترک و کرد و عرب و فارس و .... باشد که در ادامه پیشرفت خود و پیوستن به اتحادیه اروپا موجبات گسترش دمکراسی و حقوق اقلیت ها نیز گردد.
ترکیه کنونی حیوانی مشابه جمهوری اسلامی و اردوغان مسلمان و آدمکشی مشابه خمینی است، اعم از اینکه ترک باشد یا فارس.
دیدگاه نژادپرستانه ای که سیاست را بر مبنای ملیت و دعوای این مردم با آن مردم توضیح میدهد خود عقب مانده تر و مرتجع تر از خمینی جلاد یا اردوغان جلاد است.
من یک انسان و شهروند جهانم.

نوشته شده توسط: Anonymous

تشکر از بیان حقایق.
بدلایل زیادی درک این واقعیات برای خیلی ها بسیار زحمت و سخت شده است. انسانها در باتلاق خرافات، کثافات مذهبی، سود پرستی و قدرت طلبی های کاپیتالیسی فرو رفته اند. رشد کاپیتالیسم و غالب شدن ایدئولوژی، افکار و فرهنگ آن در زندگی توده ها باعث شده انسانها از خود بیگانه بشوند. انسانها آن چنان به افکار پلید بورژوایی آلوده شده اند که تمامی بدبختی های امروز جامعه هم نتوانسته آنها را بیدار کنند.
از سوی دیگر جریانات مائویست، لنینیست، استالینیست و تروتسکسیت در ایران و جهان با نام و عنوان سوسیالیست و کمونیست آنقدر فلاکت و افتضاح ببار آوردند که مردم را از آرمان و اهداف سوسیالیستی بیزار کرده اند.
این دقیقا درست است که سوسیالیستها پیشروان آزادی، برابری و عدالت اجتماعی بوده ، هستند و خواهند بود و بدون سوسیالیسم بشر در فقر، نداری، بیکاری، بدبختی، جهالت و جنگ، کشتار،

آوارگی و هزاران مشکل دیگر بسر خواهد برد و فاشیستها و مذاهب برایشان حاکمیت خواهند کرد. بشر امروزی بخاطر جهالت و نادانی مدافع فاشیسم و مذهب هستند. تغییر این وضعیت سخت است.
سوسیالیسم با اقدام آگاهانه و علم گرایی انسانهای مدرن و متمدن برقرار میشود. فعلا مردم توسط مذهب، فرهنگ کاپیتالیستی و سرکوب آنها مرعوب شدند و این جامعه پست و وحشیانه را لایق و شایسته خود میدانند. مبارک شان باشد.
ما سوسیالیستها مبارزه خود را با فاشیسم، مذهب و خرافات به آرامی و حوصله پیش میبریم. هر چه از دستمان برآید می کنیم. ملت باید خودش انتخاب کند که سوسیالیسم، آزادی و برابری میخواهد یا بدبختی های بربریت کاپیتالیستی را.
فاشیستهای به اصطلاح آریایی و فاشیست اسلامی ایران با سوسیالیسم و کمونیسم دشمنی میکنند. چون انها میخواهند در چارچوب ایران عزیزشان ملتها در اسارت و بردگی نگه دارند، استعمار و استثمار بکنند و به انسانها ستم ملی، ستم طبقاتی، ستم جنسی و مذهبی روا بدارند.
سوسیالیستها برای حفظ مرز های تحمیلی دولتهای اشغالگرایران اهمیتی قائل نیستند. رهایی ملل تحت ستم از ستمهای ملی در ایران تنها و تنها با استقلال ملی ملل تورک، کورد، عرب، بلوچ و تورکمن امکان پذیر است.
اما استقلال ملتها و تشکیل دولت و کشور مستقل تازه اول کار است و استقلال ستم طبقاتی و ستم بر زنان را نابود نمی کند بنابر این تنها و تنها ایجاد جامعه سوسیالیستی در کشورهای مستقل ایرانستات (فارسستات یا پارسستان) ، آذربایجان جنوبی، کردستان، بلوچستان،غربی، عربستان (احواز) و ترکمنستان جنوبی لازم و ضروری است.
نوشته شده توسط: Anonymous

فکر کنم بجای هفت درصد، شما نوشته اید هفتاد درصد( جمعیت ترکمنها های کوردستان در حوضه جغرافیایی ترکیه).