Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

نویسنده بدون در نظر گرفتن ویژگی‌هایِ مناسبات تاریخی- فرهنگیِ اقوامِ ایرانی و چگونگی تکوین و شکل یافتن ملت ایران بسان همه کمونیستهای وامانده از جنبش کارگری کارش به روال گذشته به نسخه برداری از طرح استالین در دهه 20 شمسی ‌کشیده شده است. آنچه که  ملتی را می‌سازد زبان واحد یا تعلّق به قوم و طایفه و ایلِ واحد نیست .نویسنده ویژگی‌های قومی را عمده و مطلق کرده و تعصب ورزی قومی را به حیطه سیاست کشانده که نتیجه‌ای بهتر از عمل کرد ملا حسنی در ایجاد جنگ بین کرد و ترک نخواهد داد. ظاهرا نویسنده چرخش تاریخی ملت ایران را در  انقلاب مشروطه ایران که  برای  تامین حاکمیّت کل ملّت ایران بدون در نظر گرفتن ویژگی‌هایِ قومی و مذهبی صورت گرفته درک نکرده و هنوز داغ به دل مانده نظام ملوک الطوایفی است. تحقق اصل  دموکراسی و آزادی خواست ملت ایران است و نه .....

.... محدود شدن در خواسته های ایل و طایفه. فقط از این منظر و در همین چارچوب و مضمون است که اصل حق تعین سرنوشت معنا و موضوعیّت دارد.مگر اقوام ایرانی در مستعمره و تحت انقیاد "فارس" بعنوان "ملت" حکم هستند که خواسته شان رهایی از یوغ خارجی و کسب استقلال سیاسی و تشکیل دولتِ ملّی باشد. این شرایط با ترکیه و مسئله کردها همخوانی دارد و مبارزه شان در پیوند با دموکراسی نیست و بیشتر کسب استقلالِ ملّی است . ترکیب قومی دولت‌هایی مثل سوریه و  عراق و ترکیه  نتیجه‌ی تلاش امپراطوری عثمانی و ملت سازی جعلی استعمار انگلیس و فرانسه پس از جنگ حهانی اول است و نه در  ایران که اقوام ساکن آن طّیِ سده‌ها و تا ژرفای تاریخ، همزیستی داشته و از سر نوشت و تاریخ و فرهنگ مشترکی برخوردار هستند و ساختار قدرت خواستگاه قومی ندارد اگر داشت که خامنه ای ترک تبار در راس هرم قدرت مالی و سیاسی چکار میکند.به گواهی  تاریخ در ایران در طول تاریخ هیچ قوم ایرانی سراغ نداریم که با دولت و کشور جداگانه مستقل و از حیات سیاسی و تاریخ و سرنوشت جدا از ایران برخودار بوده و دولت مستقلی داشته است . روابط «ملت زیر سلطه» و«ملّت سلطه‌گر» امری بیگانه با مناسبات اقوام ساکن ایران با یکدیگر است. کسانی که ایران را با روسیه و یوگسلاوی و نظایر آن مقایسه می‌کنند لازم است وجود روابط مستعمراتی ملّتِ «سلطه‌گر فارس» با سایر «ملل زیر سلطه غیرفارس» را در بستر تاریخ به‌طور مستند ثابت کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کارآموز نیت خوانی شما شایسته تقدیر واعجاب است..! من کمونیست وچپ نیستم ..حداقل حالا نیستم.ولی دردمردم راهم بایددرک کرد.کمی رقت قلب ودلسوزی هم لازمه بشریت است..ضمنا بطوری که شاهدان فرودکاه ها وسایر محل هامیگفتند درمراسم اربعین ازهمه جای ایران بودند وتنهادلیل شنیده شدن بیش از حد تصورمحاوره های ترکی بیش ازحدتصورقبلی وذهنی قبلی افراد کم اطلاع اکثریت داشتن ترکان درهمه اجتماعاتی است که اجازه وامکان حظور دارند . خلاصه کلام چپ رد پای خوبی به جا نگذاشته ولی مدنیت وانسانیت راحمایت میکند .وبرای ائلیارنیزهر گونونه سئوینج لرآرزیلایییرام.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین:
کسی که حافظه اش هم مانند ادبیات تورکی بابا تیلار درس دادن اش است خود شما هستی
شما در پنجمین کامنت در تایپک زیر سایتی را به عنوان مرجع معرفی کرده اید و ان را سند اوردید(از پایین پنجمین کامنت)
http://iranglobal.info/node/57564
ادرس سایتی که به عنوان مرجع و سند معرفی کردی :
http://www.polatkaya.net/
در همان سند و مدرک که شما که برای سومری بودن تورک ها سند اوردی در بخش اثبات تورک بودن فراعنه نویسنده یک نقشه را به عنوان معرفی خاستگاه و سرزمین اصلی تورکان و مسیرهای مهاجرت شان معرفی کرده توجه بفرمایید:
http://www.polatkaya.net/SpreadFromTuran.jpg

حالا خود شما بگو ایا گوبی و مغولستان خاستگاه و سرزمین تورکان هست یا نه تنها یادات باشد که خود تو ان را سند قرار دادی نه کس دیگری

این هم ادرس صفحه نقشه و خزعبلاتی چند درباره تورک بودن مصریان باستان و فراعنه که لاچین معرفی کرده :
http://www.polatkaya.net/tut_cartouche.htm
نوشته شده توسط: Anonymous

آزادی خواهان کرد
ولی ی پ گ شاخه مشترک پ ک ک ترکیه و پژاک ایران است و تجزیه طلب هایی بدتر از داعش.
به قول دوستان ابداع کننده سربری در خاورمیانه مگر همین پانکرد ها نیستند.
در همین ایران تعداد و امار بالای خیانت و ایران ستیزی پانکرد ها آبروی ایران و آریایی رو برده.

نوشته شده توسط: Anonymous

بازی با کلمات صحیح نیست!
از فرسنگ ها میشود حدس زد شما اکراد هستید و مثل همیشه بازی ترک و آذری را راه بینداز و پانکردیسم را پنهان کن راه انداخته ای.
الان در ایران بیشترین امار ایران ستیزی برای پانکردیسم هست و مطمئنا پانترک ها در حاشیه اند.اگر بحث تبار شناسی باشد آن وقت آتاترک هم راست میگوید در ترکیه هیچ کردی وجود ندارد.
با این بازی ها بیشتر به خود آسیب میزنید دوستان کرد عزیز...

نوشته شده توسط: Anonymous

به دو هدف پنهانی نویسنده شعا رهای بالا باید توجه کرد .
او به خیال خودش به چپ نان قرض میدهد واز چپ دفاع میکند د رحالیکه میداند چپ گرائی چه معنائی دارد و اگر چپ خوب بود اوهم چپ باقی مانده بود . .
او در بین دعوا نرخ تعئین میکند .
او با این دو موضوع تمامیت ارضی ایران را نفی میکند و اگاهانه فاشیسم اسلامی را با فارسی سخن گفتن یکی میکند .
او نظام انقلابی کنونی را که چپ برای ان سینه سپر می کند با نظام پادشاهی یکی میکند درحالیکه میدانیم دونظام یکی نماینده توحش است و دیگری نماد تمدن بود. .
اما نویسنده مقاله چه میخواهد ؟ او به هر قیمت خواهان تجزیه ایران و ایجاد کشوری بنام اذربایجان و اتحاد با بخش شمالی جداشده ان میباشد .ادعای دوستی خلقها و برادری و صلح و دوستی همه و همه حرف است و شعار .
این سرخوده گی تاریخی نویسنده ناشی از

شکست انقلاب اکتبر و فاجعه فرقه دمکرات و برامدن نظام دینی در ایران است . در سال 57 چپ ایران فکر میکرد با دفاع از ارتجاع سیاه به ساده گی میتواند قدرت را در دست بگیرد . در سال 32 نیزچپ با فرار شاه از ایران زمان را مناسب دید و ترور مصدق بسیار کار اسانی بود ولی حریف زرنگتر بود و چپ را به تبعید فرستاد . در سال 57 نیز اخوند دست چپ را خواند و دوباره او را به تبیعد تاریخی دیگری فرستاد .چپ ایران هرگز باوری به قانون اساسی و فعالیت در چهارچوب قانون اساسی نداشت . اگر میداشت چه نیازی به شعار مرگ بر شاه بود ؟
نویسنده مقاله به این موضوع اگاهانه توجه نمیکند که بنیاد نظام شیعه از قزلباشان ترک ریشه گرفته و اساسن جریانی وارداتی عربی ترکی است که به مردم ایران حقنه شده است . در اربعین امسال شاهد وجودهزاران اذری از همه جای اذربایجان در گربلا بودیم .
نوشته شده توسط: lachin

آقای اسامه مجددی...تدریس ادبیّات فارسی شما هم درست مثل معلومات جغرافیای شما است. صحرای « گبی» بین چین و مغولستان است نه در تورکستان....

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان دقت کنند جناب صوفی زاده علناً از ما می‌‌خواهند که به .... تروریست پ کا کا و تروریست‌های شیعه دست پرورده مافیای سپاه پاسداران حشد ال شعبی‌ به پیوندیم، در حالی‌ که (( ساز مان شانگهای از ترکیه خواسته ریاست کلوب انرژی این سازمان را به عهده بگیرد، تحلیل گر ما می‌‌خواهند ما به قطب تروریست‌های پ کا کا و شیعه حشد ال شعبی‌ به پیوندیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

در اوضاع و احوال آشفته کنونی جهان که جنبش بین المللی کمونیستی و سوسیالیستی با شکست ها و ناکامی های موقتی مواجه می باشد ، عناصر و نهاد ها و محافل ضد کمونیستی در ایران و دیگر نقاط جهان سخت ابراز شادمانی کرده و از هر جانب و با هر وسیله ای، اندیشه های رهائی بخش کمونیسم، جنبشهای دموکراتیک و انقلابی توده های زحمتکش و رهبران و آموزگاران طبقه کارگر جهانی را مورد سبعانه ترین حملات قرار میدهند. نظرات ناروا و مرتجعانه ای که مزدک بامدادان در نوشته های اغلب مغلوط و غرض ورزانه خود مطرح می سازد، تکرار خسته کننده همان حملات محافل سرمایه داری و امپریالیستی علیه کمونیسم و کمونیست ها میباشد. چنین به نظر می آید که مزدک بامدادان از تاریخ جنبش کمونیستی در ایران اطلاع کافی ندارد و در نوشته خود، مطالب درهم برهم و مغرضانه را در زمینه تاریخ جنبش کمونیستی ایران

بخورد خوانندگان " ایران گلوبال میدهد. در این نوشته کوتاه ، به برخی از اغلاط و نادرستی ها در نوشته اخیر ایشان ، برخورد می کنم. نویسنده به شرکت پیشه وری ( جواد زاده) در جنبش جنگل اشاره می کند. اما به فعالیت های عظیم وی در جنبش کارگری درتهران، کوچک ترین برخوردی نمی کند. وی همچنان فعالیت های قلمی برجسته پیشه وری را در حرب کمونیست ایران ( 1920) و این واقعیت را که اغلب سرمقاله های حقیقت، ارگان این حزب را پیشه وری می نوشت ، سهوا یا عمدا از قلم می اندازد. ایشان می نویسد که پیشه وری از اعضای حزب توده بود. باید گفت بر خلاف نظر مزدک بامدادان، پیشه وری گرچه نقش مهمی در نوشتن اساس نامه حزب توده بازی کرده، هر گز عضو این حزب که در مهر ماه 1320 به دنبال بر افتادن دیکتاتوری رضا شاه تشکیل یافت، نبود. آقای بامدادان که در مقاله مغرضانه خود، سیمائی نا دقیق و غلط انداز از جنبش کمونیستی ایران ارائه میدهد، مخصوصا به یکی از وقایع مهم در تاریخ زندگی جعفر پیشه وری ، کوچک ترین اشاره ای نمیکند.این واقعه عبارت ازدستگیری و زندانی شدن پیشه وری در زمان رضا شاه بود. در سال 1309 پیشه وری به خاطر فعالیت های مخفی کمونیستی از طرف پلیس رضا خانی گرفتار گردیده و یازده سال تمام در زندان های مخوف آن شاه دیکتاتور ، متحمل بدترین عذاب های روحی و جسمی شد. در زمان سلطنت رضا شاه ،در ایران از آزادیهای دموکراتیک کوچک ترین نشانه ای وجود نداشت . به دستور رضا شاه هزاران تن از مخالفین و مبارزین دستگیر گردیده و توسط جلادان و میر غضب ها به قتل می رسیدند . دکتر ارانی یکی از شخصیت های برجسته کمونیست را جلادان رضا شاه در زندان به مرض تیفوس مبتلا ساخته از بین بردند . فرخی یزدی شاعرآزاد ه وعشقی سراینده جوان پرشور ، توسط عمال رضا خان به قتل رسیدند.بامدادان به نادرستی مینویسد که پیشه وری در سال 1324 از حزب توده جدا شد .این هم دروع و حرف ناروای دیگری . کسی که اصلا عضو حزب توده نبوده، چگونه می تواند از آن حزب جدا شود؟ نویسنده سخت می کوشد جنبش دموکراتیک خلق آذربایجان را که در 21 آذر 1324 منجر به ایجاد حکومت فرقه دموکرات اذربایجان گردید و رهبر آن ، پیشه وری را محکوم ساخته و این حرکت ترقی خواهانه خلق بپا خاسته آذربایجان را ساخته و پرداخته شورویها و استالین بداند. در اینجا به طور اختصار یاد آور میشوم که بر افتادن سلطه استبدادی رضا شاه در شهریور 1320، سبب آن شد که در ایران استبداد زده، آزادیهای دموکراتیک به وجود آمده و پس از بیست سال دیکتاتوری مرگبار رصا خانی ، مردم ستمدیده ایران بتوانند نفس آزادی بکشند .با سقوط استبداد و زورگوئی، ، پیشه وری هم نظیر دیگر زندانیان سیاسی، آزادی خود را باز یافته، تلاش های سیاسی خود را از سر گرفت. در آن دوران احیای آزادی در کشور، احزاب و سازمانهای سیاسی مختلف تشکیل یافته و نشریات گوناگون آغاز به انتشارکردند. در شرایط دموکراتیکی که در کشور ایجاد شده بود، مبارزات توده های زحمتکش و در درجه نخست کارگران و دهقانان ابعاد گسترده تری یافت. در آذربایجان، دهقانان همه جا به حرکت در آمده و در جهت رهائی از چنگال خونین ارباب ها و زاندارم ها دست به مبارزات قهر آمیز و مسلحانه زدند .پیشه وری که روزنامه افشاگر آژیر را در تهران منتشر میساخت، به تبریز رفته و در آنجا با همکاری برخی از آزادیخواهان آذربایجان در 12 شهریور سال 1324 فرقه دموکرات آذربایجان را ایجاد کرد .این فرقه در سازمان دهی مبارزات مسلحانه دهقانان سخت به تلاش پرداخت. حکومت فرقه دموکرات که در 21 آذر همان سال ایجاد گردید ، نتیجه منطقی فداکاریهای زحمتکشان آذربایجان و رهبری داهیانه فرقه دموکرات و پیشه وری بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

آری جونتان. بمب افکنهای آمریکائی ها کاره ای نبود. تورکیه هم کردهارا در سوریه زمین گیر کرده.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین(دیرینج مین ائلی)
خیلی از مساله پرت تشریف دارید. من از ان 45 اسمه خواستم جناسی که میگوید در شعر فارسی زیر نویس اش را تعین کند ولی مثل اینکه شما کامنت را نخوانده زدی به کویر گبی در تورکستان
این که ننه جون شما چی برات لالایی میخوانده ابدا مهم نیست شما باید یک کتاب مرجع یا سایت مرجع معرفی کنی داستان کوراغلو را هم در یک کتاب با قدمت بیشتر از 200 سال نشان بده
از سایت ویکیپدیا هم برای ما نمونه اوردی من هم انواع ان را برای ان رفیق ات از همین سایت نوشتم مثلا چه چیز خیلی مهمی را تو کشف کردی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ایا من ادعا کردام صنعت جناس را من کشف کرده ام که تو اینجور با "یافتم" یافتم هورا هورا و هوار هوار میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟/
ننه جون ات بیسواد بود ایا خودات هم بیسوادی؟ اگر واژه های فارسی را از شعر ننه جون ات بردارند چی ازاش باقی میمونه
عزیزام -باغ -بلبلی - دارا(دارد)- گل - دار (مرگ

یعنی رو که نیست کسی که میاد میگوید بابا تیلار (توجه کنید بابا) بعد هم میگوید تورک و ادبیات اش را فلان
............................................
اما درباره خودات و دوست ات سایتی که این باباتیلار ها را جمع میمند مال شخصی با نام احد احمدی است که عکس اش را میگذارام(حالا این یا خودات هستی یا ان رفیق ات)
http://www.blogfa.com/photo/a/ahadahmade.jpg

ترجمه شعر ات برای اینکه نگویی کلمات اش فارسی نیست:
عزیزیم باغدا دارا آچ زولفون باغدا دارا
بولبولی گولدن اوتری چکدیلر باغدا ، دارا
ترجمه :عزیزم زلفهایت را در باغ شانه بزن / موهایت را باز کن و در باغ آنهارا شانه بزن /
بلبل را هم بخاطر گل / درباغ به دار مجازات کشیدند /
عزیزینم هرآیلار هر هفته لر هر آیلار
باغدا بیر گول بیتیبدی سوسوزون نان هرایلار
ترجمه : من عزیز تو هستم همه ماه ها / همه فته ها و ماه ها /
در باغ یک گلی روییده است / از تشنگی فریاد میزند . /
عزیزینم گول ال لر آغ بیلکلر گول ال لر
دریا جا جا آقلین اؤلسا یؤخ سول اؤلسان ، گؤله لر
ترجمه :عزیزت هستم ای دستان مثل گل / بازوان سفید و دستهای مثل گل /
اگر به اندازه ی دریا هم عقل داشته باشی / اگر فقیر باشی برایت می خندند /
عزیزیم وطن یاخشی کؤینه کی کتان یاخشی
غربت یئرده شاه اؤلسان اؤلمه که وطن یاخشی
ترجمه : عزیزم ، وطن بهتر است / پیراهن از کتان بهتر است /
در دیار غربت اگر سلطان هم باشی / برای مردن وطن بهتر اس
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مزدک بامدادان با سلام، در بیان تاریخ اگر خود پژوهشگر نیستید، صادق باشید. شعار ملی کردن نفت برای نخستین بار از سوی یکی از زنان فعال حزب توده ایران در روز کارگر در همان منطقه نفت خیز مطرح شد که در مدت کوتاهی به شعار ملی تبدیل گردید، زنده یاد مصدق به اجرای آن خواسته عمومی همت کماشت. در رابطه با فرقه دمکرات آذربایجان هم در اشتباهید، فرقه دمکرات آذربایجان را مردم آذربایجان بوجود آوردند و پیشه وری از شخصیت های برجسته آذربایجان آن را رهبری کرد. از شما تقاضا می کنم کتاب و نوشته های یرواند آبراهامیان را بدقت بخوانید و گرفتار خودمحوری نشوید که فرقی با ایدئولوژی زدگی ندارد یحیایی

نوشته شده توسط: Anonymous

آذری یا ایرانیست یا ترک است.
اگر ایرانیست باید به فرهنگ و تمدن ایران افتخار کند و دست از راسیسم ضد فارس و ضد کرد و ضد ارمنی و ضد ایرانی بردارد .
اگرآذری خودرا ترک میداند باید راهی ترکستان شود چون ایران فقط محل زندگی اقوام اصیل ایرانیست .
آذری تجزیه طلب ترک ،از نسل مغول است. مغول از نسل چینی و اویغور و اسکیمو است ،که این هر سه از نسل نژاد زرد هستند که خویشاوند مردم آسیای شرقی می باشند و جایشان در خاورمیانه و فلات ایران وقفقاز و آسیای صغیر؛ یعنی ترکیه امزوزی نیست ،چون قومی بیگانه و مخرب و ناسازگار با جغرافیا و شرایط و تاریخ و فرهنگ و زبان مردم این منطقه هستند.
ترک به ترکستان !
جای ترک در ایران ،قفقاز،آسیای صغیر-ترکیه، و در خاورمیانه نیست .
طلبکاری و زباده خواهی و دشمنی آذری ترک با همسایگان و میزبانان اش فقط از راه ترک زدایی و آسیمیلاسیون و الحاق باکو و اران شمالی به ایران میسر است .

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا کسی در باره اعترافات ساعدی در ساواک شاه چیزی میداند ؟
پرویزثابتی گفته است که در مطب روانشناسی دکترساعدی ،ساواک دوربین و دستگاه ضبط نسب کرده بود تا رابطه نامشروع ساعدی با زنان را افشاکند و ساعدی را زیر فشار قرار دهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

وظیفه عاجل انترناسیونالیستی  "کمونیستهای " ایرانی وحدت نظر و عمل با عده ای قوم پرست است که خواهان دولتهای دولتهای قومی و عشیره سالاری" هستند . "کمونیستهای " با تعبیر بغایت مادون تاریخی(نژادی) از انسان ،برابری حقوقی اقوام را از طریق ملت سازی و تجزیه کشور دنبال میکنند.درکجا دیده شده است که سوئدی زبان‌های فنلاند، خود را «ملت سوئد» بنامند یا فرانسوی زبان‌های سوئیس خودشون را «ملت فرانسه» بخوانند و یا اسپانیایی زبان‌های آمریکا، خودشون  را ملت مکزیک بدانند. عاجل‌ترین وظیفهٔ سیاسی طیف کمونیست همراه با جماعت نژاد پرست تجزیه طلب ایجاد "دولت ُترک" در تبریز،"دولت عرب" در اهواز و "غیره است.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب مزدک بامدادان در مقاله قبلی اش "راست" زد بطرف" کوچه علی چپ" در حالی که از ابتدا موضوع "مراسم سالروز کوروش در پاسارگاد " و برخی شعارهای نژاد پرستانه همچون :"تا عرب کفن نشود، ایران وطن نشود"و..... بود .در این رابطه از رضا پهلوی تا چپ ها ضمن اینکه مراسم سالروز کوروش در پاسارگاد را قبل ازهر نتیجه گیری تاریخی ؛اعتراض سیاسی هزاران جوان ایرانی علیه رهبری جمهوری اسلامی ارزیابی نمودتد وهمچنین علیه شعار های نژاد پرستانه موضع گیری کردتد اما آقای مزدک بامدادان در مقابل انتقادات ، مخالفت چپ ها علیه پهلوی ها را مساوی با ایران ستیزی گرفت . ایشان پس از نقد اینجانب ، دست به پرونده سازی علیه من زد و مقاله حاضر در واقع پاسخ آن می باشد ، در حالی که مدتها ست رسما اعلام کرده ام که دیگر چپ نیستم ولی در مقابل تحریف و دروغ پردازی علیه تاریخ چپ هم سکوت را جایز نمی دآنم ...این کامنت ادامه دار خواهد بود

نوشته شده توسط: Anonymous

ازربایجانی هایی که بدنبال وطن خیالی دیگری بنام ایران هستند ،، همانند مذدک بامدادان خوشبختی خود را در اغوش پانفارسیسم جستجو می کنند و یا مثل الیار در طبقات کارل مارکس لنین بدنبال اسانسوری می گردند تا خود به کمک شهدای زحمتکشان به طبقات بالا برسانند

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی مطلب را درست نمی خوانی باید هم تهمت بیسوادی و یا تحریف رابکار ببندی. در این مقاله آمده:
پیشه‌وری پس از سرنگونی رضاشاه به همراه شماری از بازماندگان گروهی که “پنجاه‌وسه نفر” نامیده می‌شدند، حزب توده ایران را براه انداخت.
با یک جستجوی ساده در گوگل می فهمی که پیشه وری از اعضای مؤسس حزب توده در نشست مهر ۱۳۲۰ بود، و نقش مهمی در تدوین اولین مرامنامه آن داشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

در سالهای 1325-1320 که شعارهای لیبرال دمکراسی هنوز «مد» نشده بود و همه چیز حول محور شعارهای دفاع از حقوق کارگر و دهقان میچرخید، گماشته استالین، پیشه وری کمونیست با زور ارتش سرخ تبلیغات سوسیالیستی را برای تجزیه و «وحدت مجدد آذربایجان » ابزار قرارداد و امروز هم عقبه آنها هوادار «وحدت مجدد آذربایجان » هستند اما این بار مبلغ « پان تركیسم» شده‌اند.ظاهرا برایشان فاصله بین سوسیالیسم و فاشیسم یك گام بیش‌تر نیست! !!!!!!

نوشته شده توسط: lachin

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%D8%A7%D8%B3
دوستان.. همانطور که متوجه هستسد آقای اسامه مجددی برای ما ترک های ایران, درس ادبیّات فارسی در باره موضوع « جناس و یا Pun» را از ویکی پیدای ( فارسی ) با لینک بالائی که کپی و پیست می کند , می دهد. غافل از اینکه بفهمد (( اشعار ((بایاتیی های آزربایجان)) که سینه به سینه از اجداد مان برایمان رسیده است بر اساس ( جناس) تنظیم شده است. هنر های خواننده گی (( آشیق لار هاواسی)) بر روی این بایاتیلار پی ریزی شده است.
عــــزیـــزیم بــــاغــــدا دارا.................
آچ زولــــفون بــــاغــــدا دارا................
بـــلبــــلی گـــولـــدن اوتــــور...............
چـَــکیلّـــر بـــا غــــدا دارا..................
زنده یاد مادرم سواد خواندن و نوشتن نداشت ,ولی دریای « بایاتیلار» بود من با یکی از دوستانم توانستیم در حدود 800-900 بایاتی

که مادرم موقع کار در خانه زمزمه میکرد نوشته و بصورت کتابچه دستخطی تنظیم بکنیم. متاسفانه بعد از یورش ساواکی ها به منزلمان این کتابچه بایاتی های مادرم با خیلی از نوشته ها و کتاب ها از جمله دستخط اپرای کوراوغلو و هوپ هوپ نامه همراه خواهرم روانه شهربانی تبریز شدند. خواهرم بعد از مدتی به خانه برگشت ولی از این کتاب ها و دست نویس ها خبری نشد. جالب اینجاست که چندی پیش با چند دوست از باکو که برای قدم زدن به بیرون از شهر « لاگونا هیلز» رفته بودیم قطعاتی از اپرای کوراوغلو زمزمه میکردم تعجب میکردند که چقدر از این اپرا را می توانم بخاطر بیاورم. موقعی که گفتم من تمام این اپرا را ( از اول تا اخر) بیاد دارم , تعجبشان بیشتر شد. ولی بعد توضیح دادم به غیر از عشق و علاقه به این اپرا, این ساواک و پلیس شاه بود که مرا وادار کردند تمام این حماسه را ازبر بکنم...به امید روزی که ما ترک های ایران در (( چئنلی بلی)) که برپا خواهیم کرد زندگی بکنیم....
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ستیزه و دشمنی با « ساختار مبتی بر استثمار و تبعیض» حاکم بر ایران
وظیفه ی
هر کمونیست
هر چپ
هر ضد تبعیض
هر آزادیخواه
و هر فرد دموکرات است.
وظیفه ی هر انسانی ست که
بر آزادی انتخاب سرنوشت خلقها و ملتها
بر همزیستی داوطلبانه آنها تکیه میکند.
حفظ ایران مبتنی بر « استثمار و تبعیض»
حفظ کشتار گاه است.
که تنها سایسته ی خون آشامان است.
قربانیان استثمار و تبعیض را
با خون آشامان الفتی نیست.

نخست استثمار را با « اجرای عدالت اجتماعی»
به زنجیر خواهیم کشید
و با رفع «تبعیض»
راه را برای نابودی خون آشامی از طبقه ی زحمتکشان یدی و فکری
آماده خواهیم کرد
با آمادگی شرایط جهانی برای نفی استثمار
بر خون آشامی از طبقه کارگر و دیگر استثمار شدگان
پایان خواهیم داد.
چه ایران یک کشور باشد
و چه هفت کشور.
چنین است
استراتژی و تاکتیک
رفع تبعیض و استثمار
در کشتاره گاهی به نام ایران.

چپ ایران اولین نیرویی ست که جدایی دین و دولت را مطرح کرد.
اولین نیرویی ست که عدالت اجتماعی، برابری زن و مرد،
حقوق برابر خلق ها، استقلال و آزادی فردی و اجتماعی را مطرح کرده است.
اولین نیرویی ست که در میدانهای تیرباران از ایده های انسانی خود دفاع نموده.
اولین نیرویی ست که سعادت و آزادی فرد را شرط سعادت و آزادی همگان دانسته. و برعکس.
چپ میدانهای خونینی ست که شیفته زندگی و سعادت انسان بود.
اولین نیرویی ست که بردگی نوین جهانی را نفی میکند.
چپ ایران نیروی نفی دیکتاتوری بود و ضامن برقراری دموکراسی.

بدون چپ چه دارید؟
-50 سال دیکتاتوری سلطنت !
-35 سال فاشسیم مذهبی!
هیچ اندیشه کرده اید فرهنگ یک قرنی ایران
- انقلابات و جنبشهای مردمی برای تغییر زندگی، برای آزادی و پیشرفت ،
باخون چپهای ایران آبیاری شده است؟

فرهنگ جامعه را بنیان نهاده اند.
انقلاب مشروطه، انقلاب بهمن، جنبش فدایی
همه با اندیشه و خون چپها آبیاری شده است.
بدون چپ چه دارید؟ براستی هیچ!
آنان که هیچ ندارند شایسته ی دیکتاتوری و فاشیسم اند
این تجربه تاریخ است.
*
بدون چپ ارمغان تان فاشیسم آریایی بود
و فاشیسم اسلامی.
*
سخن بر دهانتان چون میوه های گندیده است
تن و جانمان را خشکاند.
چون تگرگ ویرانگر باغها برآمدید
از گورهای چند هزارساله
شما فرمانروایان هیولا صفت سیری ناپذیر
که جز خون و کشتار، کاری و پیامتان نبود.
رنگها معنای خود را از دست دادند
جزسیاهی رنگی نماند. نفرت کلاغهاهم برآمد.
فصلها دیگر نبودند
خبری از پاکی و گوارایی نماند.
داغ و درفش بود وچوبه های دار، میدانهای تیرباران.
ساواک و ساواما بود
و خانه های مخفی، و تجاوز به دختران و پسران.، و مردان و زنان.
به نام شاه و «الله»؛که نفرت الله هم برآمد.
درکاخهایتان که ازطلای سیاه برآمده است
از فرط سیری عاروق زدید
کودکان و پیرزنان و پیرمردان
از فرط گرسنگی دردخمه ها جان باختند
جوانان به هر گوشه ی عالم آواره شدند.
شما هیولا ها ، بالیدید، بالیدید و بالیدید.
به نام شاه؛ به نام الله، که نفرت الله هم برآمد.
« سوسیالیسم یا بربریت»،چنین گفت «روزا»
آن زن کمونیست.

سوسیالیسم یعنی آزادی و پیشرفت و بهزیستی مردمان.
اداره ی امور خود، و حکومت بر خود . «مستقیم و غیر مستقیم».
سوسیالیسم یعنی عشق و دوستی.
وعقب نشینی گام به گام استثمار انسان از انسان
تا روزیکه دیگر درجهان، نوین برده ای نباشد.
و سعادت انسان به دست خود. و آسایش و آزادی روحی و جسمی او.
سوسیالیسم یعنی اینکه مجبوریم سعادت نسبی خود را با هم بیافرینیم.
نسخه ای نیست و نخواهد بود. هیچکس چیزی نمیداند.
اما همه میدانیم که راه حل نسبی مشکلات را باید باهم بیابیم.
و گام به گام تکمیل کنیم.
میدانیم چه نکنیم،
و چگونه جستجو کنیم.
پیروزی از آن ستمکشان است.
سوسیالیسم یعنی حقوق انسان،دموکراسی،
و عقب نشینی گام به گام استثمار انسان از انسان.
سوسیالیسم یعنی همه ی اینها.

به هنگام فرمانراویی هیولاهای سیاه پوش.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بگذار نوکران شکست خورده شاه ، فاشیستهای اسلامی حاکم ، چپ را دشمن ایران بنامند.
چپ دشمن ایرانی ست که شماها میخواهید ، ایرانی که کشتارگاه روحی و جسمی مردمان ستمکش و استثمار شده و تحت تبعیض است.
چرا که چپ، دوست و دوستار ایرانی ست که همه ، داوطلبانه، در آن احساس خانه کنند و سعادتمند باشند.
و شماها این را نمیخواهید.
خواست شما برده داری ست. شما تشنه ی نفت اید. از این رو چپ را دشمن میدارید.

ایران به عنوان یک کشور یا چهارچوب ارضی، به عنوان یک «ساختار اقتصادی-اجتماعی» مبتنی بر « تبعیض و استثمار و اشغالگری و تجاوز»
چه در دوره ی شاهی و چه در دوره ی اسلامی محل خون آشامی از طبقه ی کارگر و سلاخ خانه ی ملل تحت ستم و تبعیض بوده است؛ در طول قرن اخیر.
ستمکشان ایران، فوج-فوج هم جسماً و هم روحاً سلاخی شده اند.
آیا میخواهید با سیاست فاشیسم اسلا می و فاشیسم فارسی که هردو همزاد هم اند باز این کشتارگاه را حفظ کنید؟
باز هم تحت عنوان « حفظ تمامیت ارضی» سلاخ خانه فاشیسم پارسی را مستحکم سازید؟
تجربه ی تاریخ نشان داده امکان حفظ دائمی کشتارگاه ها ممکن نیست. تلاشی سرنوشت مختوم آنهاست.خردمندانه است که سلاخ خانه را تعطیل کنیم و به جایش« خانه ای» برای بهزیستی «همه ی ملل داوطلب» از جمله « قوم فارسی زبان» با حقوق مساوی بسازیم. از راه فدرالیسم.
در حالتی که خرد به این راه حل قد ندهد، دو وضعیت میتواند پیش آید:
1- تکرار سرنوشت یوگسلاوی برای خود – و تبدیل شدن به چند کشور.
2- تشکیل یک دیکتاتورخانه ی جدید به کمک « آلترناتیو سازی خارجی-داخلی».
هر دو احتمال وجود دارد.
اما راه حل « خانه سازی»، خرد مندانه، عملی، و با صرفه است. تنها نیازمند « فرهنگ» لازم است. که باید کسب کرد.
کسانی که بر حفظ کشتارگاه پای میفشارند، کسانی که دل به« آلترناتیو سازی خارجی-داخلی» داده اند، عملا سرنوشت شومی برای « خود و مردم» رقم میزنند. اینان متلاشی کنندگان و ویرانگران واقعی هستند.
ایران کشتارگاه ماست. کشتار گاه را نمیتوان دوست داشت. کسی که سلاخ خانه ی خود را دوست دارد، جایی را که هر دم آنجا کشته میشود، از خرد پیاده است.
آنچه قابل دوست داشتن است « خانه» است. آنچه قابل حفظ است خانه است.
ویرانه است «خانه» ایکه خانه نیست.
کشتارگاه است جایی که انسان هر آن در آنجا جسماً و روحاً کشته میشود.
خانه را، عشق، بایسته است.
برابری و آزادی را ، عشق، بایسته است.
و بهزیستی را.
آنجا که خبری از آزادی نیست
آنجا که خبری از برابری نیست
آنجا که سلطه تو حکم فرماست
زندان و کشتارگاه منست.
ویران باد کشتارگاهها.

هیچ مردمی را نمی توان برای همیشه به زندگی مشترک مجبور کرد.
زندگی مشترک یا جدایی داوطلبانه است.
و حق طبیعی هر مردمی ست که با داشتن شرایط لازم به آن تحقق بخشد.
تلاشی یوگسلاوی ، چکسلاواکی و شوروی سابق این اصل را عملا برای چندمین بار در تاریخ اثبات کرد.
بنابرین کسانی که چشم بر این تجارب می بندند و با خیالات ناسیونالیستی خود دوستدارند با فاشیسم اسلامی متحده شده و حق مشروع جدایی را از مردم سلب کنند بهتر است متوجه باشند که متحد چه کسی هستند و به چه راهی پا گذاشته اند. و به ماهیت خود پی ببرند.
نوشته شده توسط: Anonymous

از اينكه شما يك رسانه مستقل و مردمي هستيد مفتخرم كه با شما دوست و همراه شدم ، از اين كه فايل و تصاوير تخلفات دولتي در رابطه با معدن مس را منعكس كرديد ممنونم و همين از شما شايسته است و انتظارش را داشتم ، بسيار شمارا تحسين كردم . درود برشما دوستان در سايت ايران گلوبال ،

نوشته شده توسط: Anonymous

دشت مان، گرگ اگر داشت نمی نالیدم
نیمی از گلّه ی ما را سگ ِ چوپان خورده!
جبش " چپ " ایران چه دست آوردی برای طبقه کارگر و بطور عام برای جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران داشته است هیچ!!!. در نگاه قرن نوزدهمی " سوسیالیستهای گذشته و ملیت چیهای نوین" ایرانی با تکیه بر عنصر قومی در ارتباط با جامعه و سیاست در جهان معاصر کمک به تقویت نژادگرایی میکنند .
کمونیستهای ایرانی نه اینکه منجر به هیچ  تغییری واقعی در زندگی مردم ایران و اتحاد طبقه کارگر نشده اند، دست به صف بندی مبارزه طبقه کارگر حول صف بندی کاذب اقوام ایران زده اند و هویت‌های قومی و قبیله‌ ای را مقابل همدیگر قرار داده اند. در مسئله خود ساخته مسئله ملی در ایران "چپ‌" با تکیه به نظریه بی ربط انقلاب بورژوا- دموکراتیک برای بورژوازی توسعه طلب پان ترک و پان عرب ظاهرسازی کمونیستی و حقوق بشری میکنند.

بورژوازی توسعه طلب پان ترک و پان عرب در مرحله ضداستعماری یا ضدامپریالیستی نیستند اینها کاملا مرتجع هستند . "چپ‌های" ایران  هنوز نتوانسته‌اند چرخش نقش تاریخی بورژوازی ملی در جهان سوم را درک کنند.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای بامدادان گرامی،
من با متدلوژی شما موافق نیستم. شما رابطه شخصیت‌ها و احزاب سیاسی را، در بازه‌ای از زمان و بدون در نظر نگرفتن مشخصات آن بازه‌ی زمانی، دلیل ایران‌ستیز بودن آنها دانسته‌اید.
با متودلوژی شما، می‌توان بسیاری از شخصیت‌های سیاسی دوران مشروطیت، از جمله مشروطه‌خواهان را ایران‌ستیز دانست زیرا اصولا ایده مشروطه‌خواهی و دمکراسی که خود، بورژوایی بود (منظورم نفی دمکراسی نیست) همانگونه که شما در مورد چپ ایرانی نوشته‌اید "نه از دل یک نبرد دراززَمان طبقاتی و در پی صنعتی شدن جامعه سربرکرد و نه بمانند همتای" اروپایی‌اش "زاده یک روند بلندزَمان اندیشگریِ نخبگان جامعه بود". و بسیاری از رجال مشروطه به نحوی با خارجیان در ارتباط بودند.

آغاز استدلال شما به بازه‌ای از زمان برمی‌گردد که شاه، صدراعظم و وزیران و وکلای مجلس ما بدون توافق دو کشور انگلیس و روسیه تزاری بر سر کار نمی‌آمدند. شاه ما را آنها تعیین می‌کردند و بر تخت می‌نشاندند و از تخت پایین می‌آوردند. وزرا و وکلایمان را هم همینطور. پس از آن نیز آمریکا جای آن دو را گرفت و این قصه تا پایان حکومت محمدرضا پهلوی ادامه داشت ولی نه آنچنان آشکار که در کوتاه‌زمان مشروطیت و به روی کار آمدن رضاشاه و سپس، تبعید او بود.
شما در زیرنویس مقاله خود پرسیده‌اید: "«دولت ملی» چگونه می‌تواند زیر چکمه سربازان بیگانه پابگیرد و خود فرمانروای سرنوشت خویش باشد".
این پرسش را در مورد دولت‌های برآمده از انقلاب مشروطه نیز می‌توان پیش کشید و همچنین در مورد حکومت پهلوی‌ها! البته هدف من از طرح این موضوع، قضاوت درباره دولت یک ساله پیشه‌وری و دفاع از آن نیست. صحبت بر سر متد شما و نتیجه‌گیری‌های ممکن از آن است.
با این حساب، اکثریت مطلق سیاستمدران ایران را، از انقلاب مشروطه تا بهمن 1357، می‌توان ایران ستیز نامید!
به نظر من، بهتر است که ایران ستیز بودن چپ ایرانی را (بر فرض ایران‌ستیز بودن آن) با تکیه بر موضع‌گیری‌های مشخص و عمل آنها نشان دهید و مستدل کنید و در این باره نیز، مشخصات زمانی را از یاد نبرید.
با متد شما، در تاریخ مشروطه ایران، بجز تعدادی اندک و انگشت شمار، همه دولتمردان و سیاستمداران، از چپ و راست، ایران‌ستیز خواهند بود!
با مهر
اژدر بهنام
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بهتر است دوستان در بیان منظور خود به فارسی نامها و اصطلاحات را دقیق انتخاب کنند . دقیقتر میشود که برابر ترکی اصطلاح فارسی را نیز قید کنند. گاها در فارسی نام و اصطلاح معنی دیگری دارد که چه بسا متضاد با منظور نویسنده است.
« ترکهای ساکن در ایران یا آذربایجان» در فارسی به معنای « ترکهای فاقد ریشه» یا «مهمان» است. البته که منظور نویسنده این نیست ولی در فارسی چنین معنی میرساند. چون مردم غیر مهمان خلق یا «ملت آذربایجان» گفته میشود. و نه همراه با کلمه ی « ساکن».
در ضمن کلمه ترک بار فرهنگی دارد و نه « نسبی» . منظور از ترک نیز مردم دارنده ی « زبان و فرهنگ ترکی» است.
برای اینکه از «نسب و نژاد و تبارگرایی » دوری کرد میتوان از « خلقها، یا ملتهای ترکی فرهنگ» یا ترکی زبان استفاده نمود.

با انتخاب اصطلاح های دقیق، میتوان زودتر به نتیجه ی درست و توافقهای بیشتر دست یافت.

مثلا « ترک گرایی یا ترکیزم ، ترک چولوق » یک ایده لوژی ست. کسی که معتقد به این ایده لوژی نیست بهتر است اصطلاحات
خود را طوری انتخاب کند که با آن ایده لوژی زاویه داشته باشد. عدم دقت موجب عدم رسایی ایده شده و تضادها را شدت میدهد.
و کسی هم به آن باور دارد روشن دفاع کند. اینطوری بهتر میتوان به نتیجه رسید.
نوشته شده توسط: Anonymous

مرسی نظر زیبا و کارشناسانە ای بود کە حقا ارزش خواند داشت

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مزدک بامدادان از رهبران مجاهدین مارکسیست شده ای بود که همراه با تقی شهرام در تصویه حساب های درون سازمانی نقش داشته است و اکنون بدون اینکه آن گذشته را به نقد بکشد، در نقش معلم اخلاق برای چپ ها در آمدهاست

نوشته شده توسط: Anonymous

مقالەای بسیار زیبا و بجاست ، دست شما درد نکند کە دست روی نکاتی گذاشتیت کە آدمی را بە تفکر وا میدارید ، البتە خوب کسانی هم هستند کە فکر کردن برایشان مشکل بزرگیست اما بدون تحقیق یا براورد کردن مسائل و در کنار هم قرار دادن پازل ، هر چە مغز کوچیکشان ترشح کند می گویند و می نویسند. امیدوارم کە بیشتر بتوانیم از ایدەهای شما و تحقیقات مفید امثال مثل شما استفادە کنیم. موفق باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب yazichi
زمانی که از کارافرینی و ایجاد کار صحبت میشود در دو موضوع اساسی پیش میاید
1- کار مستقیم
2- کار غیر مستقیم
در علم اقتصاد در تعریف کار،"کار مستقیم" معمولا مجموعه ای کم تعداد را شامل که یک بنگاه اقتصادی ایجاد میکند ولی محصولی که ان بنگاه اقتصادی تولید میکند میتواند برای ده ها هزار نفر کار ایجاد کند که ان را کار غیر مستقیم مینامند
برای نمونه همیشه گفته میشود که ذوب اهن اصفهان برای 5 ملیون نفر کار ایجاد میکند در حالی که خود کارخانه ده هزارتا کارگر هم ندارد ولی محصول نبشی حلبی میلگرد تیراهن وووووووو ان برای هر کارگری که ان را هر جایی به کار ببرد و حتی اهنگری که از ان قندچین بسازد یا کارگاهی که از ان میخ بسازد وووووو الی اخر کار ایجاد کرده
یا زمانی فلان وزیر المان میگوید با یک قرارداد صدور70 هواپیما به عربستان 300هزار شغل ایجاد کردیم که تعریف بالا برای ان است
درادامه

کسی که یک واحد اقتصاد عمومی هم خوانده باشد این تعریف از کار را میداند اینکه شما با دیدن این رقم با چشمانی گرد شده از دهان صوت میزنید نشان دهنده سطح نازل سواد شما و نا اگاهی عمیق شما از تعریف رایج کار است
فکر میکنم با تعریف ساده و مثال ان همه شیر فهم شده باشند
این کارگاه های تورکیه هم احتمالا همان فروشگاه های شعبه ان است که محصول کارخانه های مونتاژ محصولات اروپا به قیمت کمتر تورکیه را عرضه میکنند چون 16 هزار تا رقم بزرگی نیست
این اندازه با بیسوادی گرد و خاک کردن و قمپز در کردن خودات را دستمایه خنده و تمسخر دیگران نکن
راه افتاده توی سایت هی کار افرین، کارافرین ، کارافرین، یک جوری هم مینویسه قوم کارافرین که انگار تورکها "کار" قضای حاجت میکنند
نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه نفوذ بعضی از عوامل مجاهدین خلق با شعارهای آتشین استقلال و زنده باد مرده باد و وجود بعضی کمونیستها عملا الگوئی برای نویسندگان ما تحملیل کرده که خروج از آن الگوهای زنده باد مرده باد معادل خیانت به آزربایجان محسوب می شود،

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بایرام 46 اسمه:
امروزه دیگه ادعا کردن و تهمت زدن جایی ندارد و جای ازمایشات دقیق و قوانین انعطاف ناپذیر علم است پس لطفا خودتان را با دروغ ارضاع نفرمایید
شما میتوانید تحقیقات دکتر بناب درباره نژاد مردم اذربایجان و اینکه 40 درصد اذربایجانی ها عرب خالص اند را در اینترنت پیدا کنید
درباره کولی ها هم از انجایی که مبدا انها هندوستان هست دولت انگلیس به کنسول خوداش دستور میدهد امار انها در ایران را به دست اورد
ژنرال سر پرسی سایکس هم به مرکز انها یعنی اذربایجان میرود تا امار بگیرد نتیجه امار را در ادامه برایت مینویسم

ژنرال سایکس در مورد کولی‌های ایران و آذربایجان نوشته‌است: «در تابستان ۱۹۰۰ برای تحقیق دربارهٔ کولی‌های ایران و تکمیل اطلاعات سینگلر به آنجا رفتم. تعیین نژاد و محل کولی‌های ایران بسیار دشوار است، چون در هر ناحیه‌ای نامی دارند، ولی کلاً آنها را «فیوج» می‌نامند که ظاهراً کلمه‌ای عربی است. کولی‌های ایران با کولی‌های انگلستان تفاوت زیادی دارند و کارشان تهیه چرخ چوبی نخ‌ریسی و چوب وافور و فروش آنهاست. گاهی هم اسب و شتر و الاغ معامله می‌کنند و کلاً اخلاق پسندیده‌ای ندارند. مردهای آنها با سایر مردان ایران فرقی ندارند، ولی طرز لباس پوشیدن زن‌ها بکلی با زنان دیگر فرق می‌کند و به همین دلیل به آنها غربتی می‌گویند. فعلاً در ایران بیست هزار خانوار یا صد هزار کولی در آذربایجانزندگی می‌کنند.»

در آذربایجان کولی‌ها را «قره‌چی» و «قراچی» یا «قاراچی» می‌نامیدند و در شهرها و روستاها پراکنده بودند. آنها برخلاف عادت همیشگی‌شان از آوارگی دست برداشته و ساکن شده بودند، بطوری که در تبریز کوچه‌ای به نام «قره‌چیلر کوچه‌سی» (کوچه قره‌چی‌ها) وجود داشت که ساکنان آن، همه کولی بودند. این محل خوشنام نبود و اشخاص محترم به آن حدود نزدیک نمی‌شدند. «قره‌چی» ها غالباً به رقاصی و مطربی و کف‌بینی و بخت‌گشایی و غربیل‌سازی و سبدبافی مشغول بودند. مطربهای تبریز غالباً به این محله تعلق داشتند و در جشن‌ها و عروسی‌ها، زنها یا پسران جوان کولی با لباس مردانه، به رقص و آواز و اجرای نمایش می‌پرداختند. فحشا در میان زنان این محله بشدت رواج داشت.

زن‌ها برای گدایی و کف‌بینی، دسته‌دسته به محله‌های دیگر شهر می‌رفتند و ضمن دزدیدن اشیای کوچک و فریب دادن زنهای ساده‌لوح، کودکان آنها را نیز می‌دزدیدند، به همین دلیل در میان مردم تبریز در مورد دزدی «قره‌چی» ها داستانهای زیادی بر سر زبانها بود و مادرها برای ترساندن کودکان خردسال به جای «لولو» و چیزهای ترسناک دیگر، بچه‌ها را از «قره‌چی» می‌ترساندند.

قره‌چی‌ها به ترکی حرف می‌زدند، اما در میان خود گویش عجیب و مخصوصی داشتند. این گویش شباهت عجیبی با سانسکریت و زبانهای هند و پاکستان داشت. سر ویلیام اوزلی که در سالهای ۱۸۱۰ و ۱۸۱۲، هنگامی که عباس میرزا ولیعهد تبریز بود، در راه سفر خود به هند و ایران، سری هم به آذربایجان زد، بسیاری از لغاتی را که «قره‌چی» ها استفاده می‌کردند، ثبت کرد. او دربارهٔ «قره‌چی» ها می‌نویسد:

روزی در منزل کمپبل در آذربایجان بودم که چند نفر به نام «قره‌چی» که شباهت عجیبی به جیپسی‌های خودمان داشتند به آنجا آمدند که با زبان خاصی حرف می‌زد. می‌گویند که این طایفه مذهبی ندارند و همه عمر خود را به لهو و لعب و خوشگذرانی می‌گذرانند، به همین دلیل هم به جای خانه، زیر چادر زندگی می‌کنند و معاش خود را از دزدی‌هایی که از تخم‌مرغ و مرغ و لباس و وسایل مردم می‌کنند، می‌گذرانند و با مهارت عجیبی، کف‌بینی و پیشگویی می‌کنند. مردی که من با او ملاقات کردم صراحتاً گفت که بسیاری از افراد قبیله‌اش دین و ایمان ندارند و هیچ عبادتی نمی‌کنند، ولی خودش از این که مسلمان بود، خدا را شکر می‌کرد. در آن هنگام چند پیک از استانبول رسیدند و بلافاصله متوجه شدند که او جزو قبیله‌ای است که در کشور عثمانی به آنها «چنیگانی» یا «چنگانه» می‌گویند. آنها هم معتقد بودند که مردان چنین قبایلی غالباً خائن و زنهایشان بی‌عفّت هستند. آشپز کمپبل که مدتی را در انگلستان سپری کرده بود، گفت که اینها مثل جیپسی‌های ما هستند. من بسیار مشتاق بودم که چند لغت آنها را بنویسم و ثبت کنم. در میان آنها پسرک جوانی بود که با آن که سواد نداشت، اما کمک زیادی به من کرد
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی بحث را به چپ و راست نکشید.من کی نوشتم آزربایجان اتنیک است؟ من نوشته ام آزربایجانی ها یک ملت هستند بدون دولت که شما انکار میکنید. من نوشته ام ملت تورک تعریف درستی نیست, بلکه ملتهای تورک درست است. بطور مثال آزربایجانی ها با اویغورها را نمیشود یک ملت تعریف کرد بلکه دوملت که قرابت زبانی و شاید هم اتنیکی دارند. چرا قر و قاطی میکنید؟ بحث سر این نیست که آزربایجانی ها تورک و از اتنیک تورک هستند , البته که هستند. بحث سر این است که شما یک ملت بودن آزربایجانی هارا انکار میکنید و ثانیا شما به تورکها در ایران یک استاتوس, تورکهای ساکن درایران, یا , ساکن در آزربایجان, میدهید , یعنی حتی از حقوق صاحب وطن بودن در ایران یا آزرایجان را هم از آنها سلب میکنید.

تورکهای ساکن در ایران و یا تورکهای ساکن در آزربایجان مترادف این است که شما سوئدیها را, سوئدیهای ساکن در سوئد تعریف کنید. بهمین خاطر من به این نوع تعریف شما ایراد میگیرم.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب A،
من به موردهای مطرح در این کامئنت تان توضیح داده ام. اما میپرسید اصطلاح "ترک های آذربایجان" چه ایرادی دارد. من برایتان توضیح دادم که "ترک های آذربایجان" عنوان ملت ما نیست. عنوان اتنیکی ملت ما، ملت ترک است، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. درست مثل ملت کرد، ملت عرب و یا ملت بلوچ. اگر کردها، عرب ها و بلوچ ها مثل شما برای ملت شان نامگذاری میکردند، نام ملت شان به ترتیب، ملت کرد کردستان، ملت عرب عربستان، ملت بلوچ بلوچستان و... میشد، که نیست. کردستان، عربستان و بلوچستان وطن آن ملت هاست نه نام اتنیکی آنها، همچنانکه آذربایجان وطن ملت ترک است نه نام اتنیکی آن.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای هادی صوفی زاده اولا نوشته قبلی شما بی سند و بر اساس تخیرات شخصی شما استوار بود و علارغم این همه اعتراض کوچکترین سندی نتوانستید ارائه بدهید اما از قدیم گفته اند انسان آنچه که میکارد همان را درو میکند سالهاست که به شما روشنفکران کورد توصیه شد که از مرداب مشترک پژاک و وزارت اطلاعات رژیم بیائید بیرون و از نفاق اورمیه ، کوردستان است بیائید بیرون . ولی گوش ندادید و در عوض این توطئه مشترک پ ک ک « پژاک » و رژیم ایران به دهان شما آب انداخت و دنبال آنها افتادید و به حساسیت ملت تورک آذربایجان کوچکترین اهمیتی ندادید و حالا نتیجه اش را میبینید حتی با آنکه در گفته های شما کلی حقایق است ولی چون یک کورد میگوید مورد قبول نمیشود و تازه این اول کار نفاق افکنی بین دو ملت تورک و کورد است و در آنده ما شاهد رویداد های دلخراش نیز خواهیم بود و روشنفکر اصلا احترامی به توافق دو رهبر تورک و کورد یعنی جعفر

یعنی جعفر پیشه وری و قاضی محمد ندارد و نان را به قیمت روز میخورد
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب هادی صوفی زاده این بحث هایی که این نویسنده ترک مطرح کرده نمی دانم مال چه تاریخی هست بهتر بود تاریخ آن مقاله را هم مطرح می کردی چون آیا واقعا در ترکیه تحصیل به زبان مادری ممنوع است؟! آیا در ترکیه کردها مطبوعات رادیو و تلویزیون ندارند؟! آیا در ترکیه کوردها احزاب مستقل ندارند؟! آیا در ترکیهکردها در مجلس نماینده مستقل ندارند؟! آیا در مجلس همین نمایندگان کورد هر چه دهانشان می آید به ترک و ترکیه و آتاتورک نمی گویند؟! چرا می گویند از کرمی و اقبالی هم بدترش را می گویند ولی آنجا آزادی بیان است/ به اردوغان هم فحش ناموسی می دهند ولی نهایتا دادگاهی می شوند نه تیرباران! دفاع کورکورانه از مزدوران مافیای ترانس نارکوتیک را به کناری بگذارید و به بدبختی های کردهای ایلام و کرمانشاه رسیدگی کنید که در سرمای 20 درجه زیر صفر نفت زیر پایشان را میدزدند و به تهران می برند و انها از سرما یخ می زنند.

پارسال ایلام را سیل برد آیا شما مقاله نوشتید که چرا پول بازسازی ایلام را به پ ی د و بشار اسد می دهید تا سلاح میلان المانی بخرد و خانه اعراب سوریه را بر سرشان خراب کند؟ و یا با بمب بشکه بزند وسط صف نان در حلب محاصره شد؟!
نوشته شده توسط: Anonymous

درود جناب اسامه مجدی
به جرات نظر شما بهترین تحلیلی بود که در کامنت ها دیدم.برخی پانترک های وطنتی قوه تحلیل ندارند و در دوره قجر گیر افتاده اند مغرشان نابه سامان هست دیگر...
در یکی از سوشیال ها به تازگی لینکی دیدم که حاکی از این بود که حتی کمپ تحویل سلاح و اموزش پژاک در کشور ارمنستان از سالهای 1386 ایجاد شده و این یعنی اینکه حتی ارمنستان برای قطع ارتباط ایران-ترکیه روی بازی های آینده خاورمیانه و بدست اوردن متحد کردی حساب کرده(گرچه تعجبم از این هست که شریک دائمی برخی سلطنت طلبها همین ارمنستان است که گویا در ایران ستیزی شمشیر را از رو بسته سابقا)مطمئنا در جنگ آینده همین آذربایجان غربی نه باکو هست که بتواند از ترک های ایران دفاع کند نه ترکیه.

نوشته شده توسط: Anonymous

با دوستی در این باره صحبتی داشتیم گویا ترس ترک های ایران از کرد های عضو پژاک که شاخه ایرانی پ ک ک ترکیه هستند به خاطر تمایل کرد ها برای مرزگشایی هست مشخصا مرز استراتژیک ایران و ترکیه که آذربایجان غربی است مورد توجه گروهک های تروریستی پانکرد پژاک و کومله و دموکرات است و این امر خطر نسل کشی ترک های آذری رو تقویت میکنه.
البته نقشه رویایی اتصال به خلیج فارس توسط اکراد هم همین حس رو در لرها و عربها ایجاد خواهد کرد به مرور و با توجه به نقشه های میدانی سوریه و عراق.

به نظر شخصی اگر قانون اعدام اعضای پ ک ک در ترکیه مثل اعضای پژاک ایران اجرا میشد این سرطان قابل کنترل تر بود به تازگی مرور نشریات و سایت های پژاک و کودار و کژار و شاخه عملیاتی ی ر ک اکراد پژاکی ایران را شروع کرده ام به توصیه عزیزان و این امر از خطر بزرگ ایران بدست اکراد سخن میگه که باید همگان توجه کنند

نوشته شده توسط: Anonymous

بخشی رو میشه تایید کرد نوعا حرکت ملاها در امتیاز دهی به ترکهای ایران در نوع خود عجیب است گرچه ترک های ایران از نظر نداشتن گروهک تروریستی و نرفتن به سمت تروریسم نشان داده اند که جامعه مدنی هستند برخلاف موضوعات پانکردیسم تروریستی.
به این فکر میکنم که اگر ترک های ایران مثل کرد های ترکیه و سوریه و عراق به بهانه فاشیست گروهک تروریستی داشتند چه میشد عملا اسپانسر دولتی ترکیه و باکو هم که بود مطمئنا هوش و درایت نخبه های ترم آذری ایران در عدم گرایش به سمت تروریسم قابل ستایش است و در عوض نگاه همیشگی خود من به اکراد آریایی و شاخه پژاکی پ ک ک ترکیه!
در هر صورت عده ای از پانترک های ایران هم باید یاد بگیرند بده و بستان های سیاسی را بعضا فقط حس میشود این عده جز خجمه به کورش و داریوش کار دیگری بلد نیستند و همین موضوع را فعالیت پانکردیسم سایبری مقایسه کنید متوجه میشید موضوعات خاص را

نوشته شده توسط: Anonymous

در ایران که از عهد رضاخان تا ملاها به کرد های آریایی نژادپرستی و فاشیستی نداشتیم همنیکه آنها بیشترین گروهک تروریستی تجزیه طلب و ایران ستیز را دارند یعنی این دسته ای که به نام حمایت از اکراد(بخوانید پانکردیسم) به اردوغان و ترک ها هجمه میبرند و در نهایت با چند مطلب فاشیستی به پانترک بودن آذریها رای میدهند و ادامه موضوع یا از پانکرد های عضو شاخه ایرانی پ ک ک یعنی پژاک هستند یا مشتی سلطنت طلب دیوانه هستند که به بمب و اسلحه اکراد برای رفتن ملاها چشم دوخته اند!!!

کردها هم مسلما روحیه زیست مسالمت امیز ندارند چه ترکیه باشد چه سوریه و عراق و چه ایران.میتوانم مثل سابق بگویم کرد هایی عضو گروهک های تروریستی منطقه آبروی آریایی رو بردن.

نوشته شده توسط: Anonymous

چپ ایران به نماینده گی حزب توده عامل مستقیم دولت شوروی مظهر تمام عیار بی وطنی / خیانت ورزی / دشمنی با ازادی و دشمنی با عقیده ومروج ترور وتروریسم / بنیاگذار رزالت سیاسی / مظهر وابستگی تمام عیار بمثابه سگ زنجیری دولت روس دشمن شماره یک رقابت ازاد /دشمن شماره یک ازادی مطبوعات و مشوق بی چون چرای بی وطنی و ام الفساد تاریخ روشنفکری قرن بیستم است . روزگار سیاه مردم ایران و بی ابروئی تاریخی اخوند ها و فرد جنایت پیشه ای مانند خمینی بدون وجود حز ب توده هرگز امکان پذیر نبود . دشمن نه غرب بود و نه مناسبات سرمایه داری ونه نظام سلطنتی در ایران بلکه دشمن واقعی حزب توده و بقیه کاسه لیسان چپ هستند . یادم میاید که چگونه این گروه پلید بی وطن در سال 82م از سوی همه گروهای سیاسی ازسالن غذاخوری دانشگاه همچو تفاله به بیرون پرتاب شدند .

از شاهکارهای زشت این قوم پلید اینکه مفتخر به لو دادن قیام نوژه هستند که صد ها نظامی شرافتمند و ایران پرست تیرباران شدند . نفرت بر چپ بی وطن .
نوشته شده توسط: Anonymous

خبر مهمی‌ که میدیای فارسی‌ به آن‌ اشاره نکردند این است ((((( کار آفرینان تورک در اتیوپی بیشتر از ۱۰،۰۰۰ ده هزار شغل ایجاد کردند )))) خبر را از منابع غیر فارسی‌ بخوانید، و این یکی‌ از آنها ,, Ambassador Ayalew Gobezie noted trade-cooperation between Turkey and Ethiopia was growing and trade volume had reached over $400 million last year. He added, Turkish investors have created more than 10,000 jobs, in the east African nation often dubbed the “Cradle of Mankind. ,, ,,,,,,,
http://www.geeskaafrika.com/25860/ethio-turkey-trade-volume-shows-momen…

http://www.geeskaafrika.com/25860/ethio-turkey-trade-volume-shows-momentous-increase/
نوشته شده توسط: Anonymous

صد سال تبلیغات برعکس مافیای ضد ترک باعث شده کولی های که از شمال پاکستان به ایران سرزمین ترکان مهاجرت کردند و حالا ادعای حاکمیت و حکومت را داشته و تازه با تمام بی شرمی آنها را صاحب خانه وحشی هم قلمداد می کنند!

نوشته شده توسط: Anonymous

حناب شاملی من با تورک بودنم هیچ مشکلی ندارم و افتخار هم میکنم. ولی تعریف هائی شما میکنید خیلی بی منطق است. از شما می پرسم:افغان ها وتاجیکهاخودشانرا چه می نامنند؟قازاخ ها و قیزقیزها وووووووو خودشان را جه مینامند؟ عذرمیخواهم همه اشتباه میکنند , اما شما فقط تعریف درستی را کشف کرده اید؟ عذرمی خواهم کجای تورکهای آزربایجان غلط است ویاآزربایجانی ها کجایش اشتباه است ؟ تورکهای ساکن درایران بلی مفهومش تور کهای بدون وطن یا جهان وطنی است. اگر نمیدانستید, بروید مطالعه کنید. آزربایجانی ها یک ملت بدون دولت است. هر جا دوست دارید مطالعه کنید و بر خلافش را بمن ثابت کنید. عنوان ملت تورک را از کدام تعریفهای شناخته شده بین المللی اقتباس کرده اید.

از شاخص های یک ملت, یکی هم سرزمین مشترک است. درسته؟ تورکها درکدام سرزمین مشترک زندگی میکنند؟
نام آزربایجان را خیلی ها خواستندحذف بکنندولی در آرزویشان ماندند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب هادی صوفی زاده، سعی‌ خواهم کرد شما را با الفبای تحلیل، آشنا کنم، در منطقه، چندین قطب، در شرف تشکیل و وقوع هستند. تروریست‌های پ کا کا میدانید در کدام قطب و معادله قرار میگیرند؟ قطب دولت عراق، تروریست شیعه حشد ال شعبی‌ که بازوی مافیای سپاه در عراق هستند و (( این یعنی‌ تروریست‌های پ کا کا بر علیه کرد‌های ایران وارد عمل شده اند )، و به همین سبب قطب دولت سوریه، شما نباید نابغه باشید که به بی‌ استواری این قطب پی‌ ببرید. شما چرا اشتباه ارمنستان را مرتکب می‌‌شوید؟اگر فردا به قول یارادیجیلیق ایران را این شاهنامه خوانان به سوی قحطی سوق دادند من ترک آزربایجانی به تروریست پ کا کا نیاز نخواهم داشت، به کمک‌های امدادی ترکیه و جمهوری آزربایجان نیاز خواهم داشت، میلیون‌ها انسان فراری از قحطی، به سوی کوه‌های قندیل سرازی نخواهند شد، به سوی ترکیه سرازی خواهند شد، دوران بقا شروع شده، و کسانی‌ که به

کوه، کلاشینکف عادت کرده اند یاد خواهند گرفت چه خیانتی در حق مردم خود مرتکب شده اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

چپ بهانه‌ است، تا پدر کوروش رهبر معنوی و هویت ایرانیان گردد.مزدک بامدادان حامی شعار عرب ستیزانه ؛ تا عرب کفن نشود، ایران وطن نشود؛_ می باشد

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای A،
شما هم لطفا با دقت مطالعه کنید. جمله "تورکهای ساکن در ایران" هیچ ربطی به جهان وطنی کمونیست ها ندارد. هرچند که جهان واقعا وطن همه بشریت است. ایران آن جغرافیای سیاسی

است که ترکها در مناطق آذربایجان، خراسان، قشقایی و بخش های دیگری از جنوب ایران ساکن ساکن هستند. ساکن جغرافیای سیاسی ایران بودن هیچ منافاتی با آذربایجان وطن خلق ترک ندارد.
بی دقتی شما در استفاده از مفاهیم در این کامئنت تان قابل انتقاد جدی است. ملت ترک را به خطا "ملت آذربایجان" می نامید. چگونه است که فارس، کرد، عرب، بلوچ و... نام اتنیکی خود را عنوان ملت خود معرفی میکنند. ملت فارس، ملت کرد، ملت عرب و یا ملت بلوچ. اما به سرزمین آذربایجان میرسد، آسمان می تپد و سرزمین آذربایجان به یکباره از جغرافیا به نام اتنیک خلق ترک تغییر ماهیت میدهد!!

بدتر از آن این که ملت ترک را با عبارت بسیار نادرست "ملت آذربایجان با تبار تورک" میخوانید. واقعا اندیشیده اید "ملت آذربایجان و تبار ترک" دیگر چه صیغه ایست. اولا یا این یا آن، دوما اسم وطن یک چیز است و اسم اتنیسیتیت یک چیز دیگر. ملتی به نام ملت آذربایجان در مفهوم اتنیکی آن وجود ندارد. بلکه عنوان ملت ما "تورک" است نه کم نه زیاد نه پسوند و نه پیشوند احتیاج ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

"اغلب تورکها بە جای رویە انسانی و محکوم کردن جنایات تورکها و افشای چهرە کریە آنان در صدد تطهیر چهرە حاکمیت فاشیستی تورکیە هستند" ؟؟؟
معلومه آبشخور خودت با خیلی از پان ترکیست های نژاد پرست یکی است که اینگونه دروغین بهشان وزن میدهی.
بر اساس کدام سند مستند که هیچ،
بر اساس کدام سند مسخره هز نظر "اغلب تورکها" مطلع هستی.
کسی شما را مجبور به نوشتن هر لاطائلاتی نمیکند، مطالعه کنید هم بهتر است هم شرافتمندانه تر.

نوشته شده توسط: Anonymous

اول هز همه بگویم که شوروی یک حکومت فاشیستی و پیشه وری دانسته یا ندانسته آلت دست آنان بود. اما :
پیشه وری جزو 53 نفر بنیانگذار حزب توده بود؟
خدا پدر خسرو معتضد را با آن همه وقاحت و کلاشی بیامرزد که پیش تو باید لنگ بیاندازد.
پیشه وری حتی عضو حزب توده هم نبود و هیچوقت هم نشد.
با این همه بیسوادی ( یا تحریف عمدی) چه اصراری به نوشتن داری؟

نوشته شده توسط: Anonymous

ما می‌ترسیم، چونکه با کردها «عادلانه» برخورد نکرده‌ایم. با آنها همچون «اسیر» برخورد کرده‌ایم و فکر می‌کنیم که آنها ممکن است بخواهند به این وضعیت خاتمه دهند. اگر یکی از خلق‌های بزرگ یک کشور، حاکمیت خودش را به‌زور به خلقی دیگر تحمیل کند، همیشه از مسئله «تجزیه» می‌ترسد. و در آخر نیز، آن کشور بدون شک تجزیه خواهد شد.

گر زبان کردها هم یکی از زبانهای رسمی شود، اگر آنها نیز حق آموزش به زبان کردی را داشته باشند و قانون اساسی نیز آنها را به‌زور «ترک» نخواند، آیا «مسئله کرد»، باقی خواهد ماند؟ هرگز. درنتیجه، راه‌حل مسئله، معلوم است. و همچنین بسیار ساده و روشن است: اگر برابر باشیم، مشکل حل خواهد شد. اما چرا مشکل را حل نمی‌کنیم؟
- چونکه نمی‌خواهیم «برابر» باشیم.

و حالا پرسش این است که ما چرا نمی‌خواهیم با کردها برابر باشیم؟ چه چیزی به ترک‌ها نسبت به کردها برتری می‌دهد؟ آیا جمعیت بیشتر و داشتن ارتش، ترک‌ها را برتر کرده است؟ شاید هم اسلحه این کار را کرده است؟

شما از همان اول، بازور سلاح عمل کرده‌اید. پس چرا هنگامی که از کوهستان‌ها صدای اسلحه می‌آید، متعجب می‌شوید؟

شما خودتان سلاح‌ها را به کناری بگذارید، اربابی زورکی را کنار بگذارید، بدون شک، در کوهها سلاحی باقی نخواهد ماند. مشکل نیز حل خواهد شد. اما قبل از هر چیز، در مقابل خدا و بندگانش «برابر بودنمان» را قبول کنید.

-
احمد آلتان نویسنده و روزنامه‌نگار سرشناسِ ترک در سال ۱۹۵۰ در ترکیه متولدشده. او پسر نویسنده و پارلمانتار سابق ترکیه «چتین آلتان» و برادر «محمد آلتان» استاد سرشناس دانشگاه استانبول است.
-
ترجمه از ترکی: آزاد کریمی