رفتن به محتوای اصلی

اکتبر 2015

فوت 29 نفر در اثر بیماری‌های شبیه آنفلوانزا در آذربایجان‌شرقی

پس از "آنفلوانزای اسلامیزاسیون" که 37 سال پیش ایران را در نوردید، جان میلیونها ایرانی را در اشکال گوناگون گرفت و آسیب های جبران ناپذیر به ایران و ایرانیان رساند؛ ما بکرات اخبار نکبت های ناشی از حکومت اسلامی را در رسانه های خودشان می خوانیم. امروز رییس دانشگاه علوم پزشکی تبریز از فوت 29 نفر در اثر بیماری‌های شبیه آنفلوانزا در سال جاری در آذربایجان شرقی خبر داد.

صادرات سلاح روسیه 4 برابر شد

یکی از پیامدهای شوم قدرتگیری اسلامگرایان در ایران، تشدید خصومت میان کشورها، افزایش بیسابقه روحیه جنگ طلبی حاکمان و تلاش برای تا دندان مسلح شدن بود که به فربه تر شدن مالی قدرت های نظامی جهانی انجامید. بازی روسیه و امریکا با اسلام و اسلامگرایان، بقیمت فقر و فلاکت بیشتر مردمان کشورهای خاورمیانه بثمر نشست و روسیه هم اکنون بعد از آمریکا، بزرگترین صادرکننده سلاح جهان است و 27 درصد از کل صادرات سلاح جهان را در اختیار خود دارد. صادرات سلاح روسیه در مدت 14 سال، 4 برابر شد.
===========

شلوار کردی یا سیاست کردستان بزرگ

توجه جوانان خلقهای ی تبعیض دیده را به «مبارزه ی مشترک فارغ از بزرگ گرایی ها، فارغ از ناسیونالیسم ؛ در مجرای کسب حقوق و مسالمت و دوستی و همبستگی متقابل»جلب میکنم. بسیاری از مسایل ما تبعیض دیدگان در یک شرایط « آزاد و دموکراتیک» قابل پیگیری ست.برای به دست آوردن چنین شرایطی نیاز به آزاد اندیشی داریم.
تحمل یکدیگر،جستن منافع مشترک، بهانه به دست حکومت و همدیگر ندادن، کوشش در دوستی و همبستگی، به رسمیت شناختن حقوق انسانی یکدیگر،طرح اختلافات را به شرایط آزاد محول کردن، تواند ما را در کسب حقوق یاری کند

«حزب فراگیر»؛ انکار مُدرنیت و پلورالیسم سیاسی

آنچه که از خلال این مباحث میتوان نتیجه گرفت این است که، چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه اجتماعی، غالب جوامع مدرن بشری در روند یک پلورالیزاسیون سیاسی و اجتماعی پیچیده با شتاب در حرکت میباشند. این روند تحول و رشد در مقابلهء جدی با اندیشهء تمامیتخواهی است که انکار کننده قطبی شدن جوامع از هر سو میباشد.

صادق هدایت و قتل فرخنده

در بخش نخست این گزارش[۱] سعی بر آن بود که به جای همراهی با تفسیرهای رایج و متهم کردن قربانیان خشونت (از جمله زرین‌کلاه) و بستن اتهام خودآزاری و شکنجه‌خواهی به آنان، لااقل قدمی فراتر گذاریم تا شاید به عرصه شناخت و تفسیر معاصرتری از رفتار نامتعارفِ قربانیان شکنجه، نزدیک شویم.

در اوین مورس صدای ما بود!

آخرین ملاقات من و شوهرم عباس تیرماه ١٣۶٧ در زندان اوین بود، پیراهنى را که براى تولدش فرستاده بودم پوشیده بود، چشمانش برق می زدند و می خندید، پر از شور و سرزندگى بود! براى گرفتن ساک عباس من نبودم! بیست و هشتم آبان ١٣۶٧ دو تا ساک از عباس به پدرش تحویل داده بودند، اوین تفریحگاه بشود یا موزه، این خاطرات را از دل ما چه کسى خواهد شست؟