محمد عبدی
۷۷ سال سابقه، جشنواره ادینبورگ را به یکی از بزرگترین رویدادهای هنری جهان بدل کرده که هر سال طبق سنت در ماه اوت دهها هزار هنرمند را به پایتخت اسکاتلند میآورد تا برای میلیونها مخاطبی که در این ماه از این شهر بازدید میکنند، هزاران تئاتر، رقص، اپرا، کنسرت موسیقی و کمدیهای تک نفره را به روی صحنه ببرند.
جشنواره طبق معمول در دو بخش اصلی (با نام جشنواره بینالمللی ادینبورگ) و فرینج (حاشیه) برگزار میشود. در بخش اصلی دهها اجرا از کشورهای مختلف به جشنواره دعوت میشوند و در بخش فرینج، تمام تالارهای کوچک و بزرگ شهر از تماشاخانههای کوچک قدیمی تا حتی کلیساها و کافهها مورد استفاده قرار میگیرند تا از بام تا شام میزبان اجراها باشند.
شعار جشنواره امسال، شعار با مسمایی است: «آئینهایی که ما را با هم متحد میکند». این شعار دقیقاً بازتاب همان هدفی است که به تاسیس این جشنواره در سال ۱۹۴۷ انجامید: فراموش کردن مصائب جنگ دوم جهانی و گرد آمدن ملتها با رسوم و آئینهای مختلف که حالا برای بزرگداشت هنرهای نمایشی یکجا جمع میشوند، از جمله ایرانیها.
به همین دلیل جذاب است که ایرانیهای زیادی را در صف تئاتری دیده میشوند که به کشورشان مربوط است؛ اجرایی با نام «ایرانی خوب» در بخش فرینج، کاری از ارسلان اخوان.
اخوان که در آمریکا از والدینی ایرانی متولد شده، در این کمدی تک نفره که به زبان انگلیسی اجرا میشود، داستانهای شاهنامه را اصل قرار میدهد تا به کنکاشی درباره «ایرانی بودن» دست بزند. این نمایش که برای مخاطب غیر ایرانی نوشته شده، سعی دارد با زبانی ساده داستانهای شاهنامه را با زندگی شخصی خود اخوان پیوند بزند. او با صحنهای ساده، به روایت داستانها میپردازد و هر از گاه در میانه آنها، زندگی خودش را صادقانه برای تماشاگر توضیح میدهد.
او که به زحمت فارسی حرف میزند از داشتن اسم و فامیل ایرانی در آمریکا و اروپا میگوید و این که چطور اتفاقات سیاسی از جمله ۱۱ سپتامبر بر زندگی روزمرهاش در آمریکا تأثیر داشته است.
تصاویر کودکی او در سفری به ایران در یک ویدئو به نمایش در میآید تا فضای صمیمیتری از زندگی بازیگر را به نمایش بگذارد، همینطور اشاره به داستانهای خانوادگی و شخصیاش که به بخش مهمی از روایت تبدیل میشود. شوخی با آداب و رسوم ایرانی و اشاره به مشکلات جمعی و فردی هم بخشی از نمایش است، اما اخوان سعی دارد از شاهنامه به عنوان یک نقطه اشتراک ایرانیها برای یادآوری گذشته، عظمت باستانی و همینطور مبارزه با استبداد (کاوه آهنگر) یاد کند که میتواند همه ایرانیها را یکجا گرد بیاورد.
اما امسال بخش اصلی جشنواره پس از سالها بیتوجهی به هنرمندان ایرانی، میزبان یک موسیقیدان ایرانی بود: ماهان اصفهانی.
اصفهانی که کلاوسن مینوازد، در کنسرت تکنفرهاش در «کوئینز هال» گفت که برای همه سازهایش اسم انتخاب میکند و نام این ساز عظیم سه متریای را که خودش به همراه دوستش طراحی کرده، «کوئینز مری» گذاشته است.
اصفهانی درباره ساز کلاوسن (در انگلیسی هارپسیکورد) که در ظاهر اندکی به پیانو شباهت دارد میگوید:«کلاوسن و پیانو به هم ربطی ندارند. کلاوسن ساز زهی است که بیشتر به گیتار و ویولن ربط دارد. درست است که هر دو کلید دارند، اما بهجز این، شباهت دیگری ندارند. به هر حال درست است که این موسیقیای است که باخ و نخبگان دوره باخ نوشتهاند و در پیانو هم اجرا میشود، اما کاملاً دو ساز متفاوت هستند.»
جولان موسیقی کلاسیک
امسال اولین سالی است که در بخش اصلی جشنواره ادینبورگ، کنسرتهای موسیقی، بیشتر و چشمگیرتر از تئاتر، اپرا و رقص به نظر میرسند. نیکلا بندتی، نوازنده ویولن که از سال ۲۰۲۲ به عنوان اولین زن و اولین اسکاتلندی، سکان این جشنواره بزرگ را به دست گرفته، حالا تأثیر علاقهاش به موسیقی را نمایان کرده است.
سر مارک الدر از رهبر ارکسترهای برجسته بریتانیایی، پس از اجرای باشکوهی از سمفونی پنج مالر که ۱۲۳ نفر گروه کر داشت، حالا در هفتاد و هفت سالگی با مخاطبانش خداحافظی کرد اما از آنها خواست که موسیقی کلاسیک را زنده نگه دارند. او گفت میداند که بندتی به عنوان مدیر این جشنواره با قلبی پر از موسیقی، در این راه گام برخواهد داشت.
اجراهای مدرن
با آن که تعداد اجراهای تئاتر، رقص و اپرا آشکارا کمتر از سالهای قبل بود، اما کماکان میشد اجراهای مدرن و دیدنیای را در لابلای آثار منتخب یافت. کیریل سربرنیکوف، فیلمساز و کارگردان تئاتر شورشی اهل روسیه که حالا ساکن اروپا شده، گروه اپرای شناخته شدهای از برلین را به روی صحنه آورد تا اجرای متفاوتی از عروسی فیگارو اثر محبوب موتزارت را رقم بزند، با حضور یک سوپرانوی ایرانی-آلمانی به نام سوسن ضرابی که نقش چروبینا را اجرا میکرد.
اپرای ادیپ شهریار هم اجرای مدرن دیگری بود که خوانندگانش را در بین تماشاگرانی که در میان راهروهای یک موزه ایستاده بودند، قرار داده بود و از همهشان- چه اجرا کنندگان و چه تماشاگران- میخواست که مدام در حرکت باشند.
گروه ایلومینا از برزیل هم همین کار را با موسیقی کلاسیک کرد، جایی که نوازندگان دائما در حرکت بودند و اجرای متفاوتی را رقم زدند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید