رفتن به محتوای اصلی

زندگی زیباست: کودکان و رویارویی آنان با زلزله

زندگی زیباست: کودکان و رویارویی آنان با زلزله

وقتی زلزله می آید در ابتدا همه ذهن ها متوجه یکسری مسائل عینی است و همه راهکارها در این راستا اتخاذ می شود. دور کردن کودکان از محل زلزله، آب اشامیدنی سالم، دور کردن زلزله زدگان  از همه آلودگی هایی که باعث بروز بیماریهای عفونی می شود و...، وسایلی هم که توسط امدادگران به این مناطق فرستاده می شود وسایلی در همین رابطه است... اما این راهکارها و این امکانات اگرچه بسیار ضروری است، اما کافی نیست... ما پس از زلزله ها و خروج نیروهای امدادگر شاهد بروز انواع ناراحتی های روانی و آشفتگی های ذهنی می شویم که اگر به موقع درمان نشوند جان سختی می کنند.

 

کودکان در رویارویی با حوادث و بلایای طبیعی و غیر طبیعی مثل زلزله و جنگ و بیماری و مرگ خیلی شکننده تر و حساس ترند. ذهن کودکانه آنها نمی تواند بین اتفاقات، روابط علی برقرار کند، مثلا بین از دست دادن والدین یا سایر اعضای خانواده و ویران شدن خانه نمی توانند رابطه ای برقرار کنند، در نتیجه تحمل و درک مشکلات و حوادث را ندارند. برخلاف بزرگترها که توانایی آن را دارند تا با دلایل منطقی یا اعتقادی تا حدودی به آرامش نسبی برسند. البته فراموش نکنیم همه آدمها در هنگام رویارویی با مرگ و حوادث به شدت غیرمترقبه آرامش خود را از دست می دهند و غیرمنطقی رفتار می کنند، اما کودکان هرچه کم سن و سال تر باشند حتی در مواقع عادی هم از درک منطقی پدیده ها ناتوانند، بنابراین در حوادثی از این دست شدت احساسی رفتار کردن آنها بسیار بیشتر است.

 

کودکان همواره در لحظات عادی زندگی باید به بزرگترها تکیه کنند و پشتیبانی آنها را لمس کنند. در مواقع امتحان، رفتن به مدرسه یا مهدکودک، مهمانی، عبور و مرور در خیابانها و ... آنها همواره در بیم از دست دادن والدین و نزدیکانشان هستند و تصوری از تنها ماندن ندارند. احساس تنهایی در آنها اضطراب و ناامنی روانی به بار می آورد و طبیعی است که با وقوع حوادثی همچون زلزله حتی اگر والدینشان را هم از دست نداده باشند باز هم احساس اضطراب و ناامنی روانی در آنها ایجاد شود.

 

علاوه بر این در بین برخی از اقشار جامعه این طرز فکر نادرست رواج دارد که بچه ها چیزی نمی فهمند، به عبارت دیگر آنها را موجوداتی عاری از درک شرایط اندوه بار به شمار می آورند و تصورشان این است که کودکان عمق فاجعه مرگ و از دست دادن عزیزان را درک نمی کنند. در حالی که کودکان در این رابطه درکی احساساتی و نه منطقی از شرایط دارند. آنها اندوه از دست دادن والدین را بسیار شدیدتر از بزرگترها حس می کنند اما از درک علت مرگ آنها ناتوانند، مثلا علت آنرا ممکن است بی وفایی یا قهر والدین یا گم شدن آنها بدانند در نتیجه تاثیرات چنین وقایعی بر آنها بسیار مخرب تر است.

 

در مواقع مرگهای ناگهانی و گسترده که بدون هیچ آمادگی اتفاق می افتد، کودکان به یکباره با حوادث عجیب و غریب و بسیار دلخراش، بطور عریان روبه رو می شوند. دیدن صحنه مرگ اطرافیان در زیر آوار، کفن و دفن مردگان، جمع آوری اجساد، بیرون کشیدن اجساد از زیر آوار که خیلی از بزرگسالان هم توانایی دیدن  آن را ندارند، روان کودک را تا سرحد مرگ تخریب می کند. کودکان علاوه بر اینها همواره در ترس از دست دادن خواهران و برادران خود هستند. آنها باور ندارند که زلزله به پایان رسیده است.

 

چند سال پیش با خانمی آشنا شدم که به هنگام زلزله طبس در سال 56 هفت سال داشته و خانواده اش را از دست داده بود. او سی و چهار سال داشت و صاحب نوزادی بود که هر شب او را زیر تشتی مسی  پنهان می کرد تا اگر زلزله ای رخ داد کودکش آسیب نبیند! خودش می دانست این رفتارش غیرمنطقی است اما در مقابل کابوسهایی که هرشب سراغش می آمد نمی توانست مقاومت کند...

 

دور کردن کودکان از محلهای ترس آور، محل دفن مردگان، خاک برداری و جستجوی اجساد مدفون شده زیر آوار، ابتدایی ترین و ضروری ترین کار تیم های امداد و نجات است. باید با خواهران و برادرانی که والدین خود را از دست داده اند و قرار است تحت پوشش نهادهایی مانند بهزیستی قرار بگیرند، در نهایت ظرافت و دقت و توجه به احساس امنیت روانی این کودکان رفتار شود. در زلزله بم تیم های امدادرسانی شاهد کودکانی بودند که در خرابه ها دور از انظار عمومی پناه گرفته بودند تا در تیررس اعضای امدادرسان بهزیستی نباشند، زیرا آنها در هراس جداشدن از خواهران و برادرانشان بودند.

 

گاهی یک توپ و تشکیل یک تیم ساده ورزشی، یک عروسک رنگی، ترتیب دادن یک تئاتر ساده با بچه ها می تواند تا ساعتها آنها را از غم و اندوه دور کند. هنرمندان و ورزشکاران عمده ترین گروههایی هستند که می توانند جای خالی عواطف گمشده این کودکان را پر کنند.

 

و در پایان باید بگویم نام این نوشته را «زندگی زیباست»  گذاشتم، الهام گرفته از فیلم بنینی، تا بگویم مهمترین راه مبارزه با اندوه و غم نه عزاداری های بلند مدت و طولانی بلکه ایجاد حس زندگی با هنر طنز است. اگر این فیلم را ندیده اید دیدنش را برخودتان واجب کنید.  

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
مدرسه فمینیستی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید