Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: فانون

جناب آذرگون گرامی؛ امیدوارم شما نیز از آن سوی پشت بام نیفتاده باشید! یک روشنفکر نباید برای فرار از راسیسم یک قوم، به آغوش راسیسم قومی دیگر بغلطد. یک روشنفکر معمولا اصول و پرنسیپهای پیشرو انسانی را راهنمای عمل قرار میدهد، پرنسیپهایی مانند دمکراسی، حق تعیین سرنوشت، مبارزه ضدراسیستی، عدالت اجتماعی و غیره. اگر دانشجو هستید امیدوارم وقتتان را سر مطالعه قرائتهای راسیستی و پانیستی از تاریخ هدر ندهید، که بعدها پشیمان خواهید شد. سعی کنید یک زبان غربی (ترجیحا انگلیسی) را در حد توانتان بخوبی یاد بگیرید و مباحث و نظرات معاصر جامعه شناختی، فلسفی، روانشناختی و غیره را از آن طریق دنبال نمایید...

نوشته شده توسط: Anonymous

این مقاله هم مثل همه مقالات آقای اصفهانی بسیار دقیق و پربار و حرفه ای نوشته شده است. مقاله را پارسال در سایت های اپوزیسیون خوانده بودم و حالا خوشحالم از این که آقای اصفهانی همکاری با سایت شما را از سر گرفته اند و مقالاتشان را در سایت شما هم منتشر می کنند. در ایران گلوبال جای همه مقالات قبلی چند سال اخیر آقای اصفهانی خالی است. به خاطر دارم که ایشان در آغاز کار ایران گلوبال تا مدتی با این سایت همکاری می کردند ولی در سال های اخیر در این همکاری وقفه افتاده بود که امیدوارم دیگر این وقفه تکرار نشود.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

کسانی مانند«انصاف-نگرش و ...» که همه یک نفراند:
- در ایران تنها یک زبان -یک فرهنگ - یک ملت- و یک دولت ( متمرکز) می بینند ؛
و زبان و فرهنگ و موجودیت و حقوق (فرهنگی-سیاسی- اقتصادی) ترک-کرد-بلوچ-عرب-ترکمن و...را نفی میکنند
و از سیاست 80 ساله ی یکسان سازی «شاه و شیخ» - و «حامیان این سیاست در اپوزیسیون»
دفاع کرده و«تبلیغات» راه میانذازند . طبق قوانین جهانی جز حامیان و اجرا کنندگان « ژنوساید فرهنگی-حقوقی» هستند.
غیر از زبان و فرهنگ خود به حیات دیگر فرهنگها ارزش قایل نیستند و عملا خواهان نابودی آنها هستند . انصاف ها«راسیست فرهنگی »نام دارند. که هدفی جز برده و استثمار کردن خلقهای گوناگون ایران ندارند.

اینان باعث متلاشی شدن ایران -جنگ و خونریزی احتمالی در آینده هستند. «انصاف-نگرش و...»که پان ایرانیست اند و آریاگرا- با دوستی خاله خرسی شان به جای آرایش ابرو چشم ایران را کورمیکنند.

فعالان حقوق برابر، فعالان رفع تبعیض،
فعالان رفع راسیسم
میگویند:
«اصاف و نگرش و امثال اینها» که بیشتر اوقات یک نفراند
و با نامهای گوناگون خودفریبی میکنند ،
بهتر است بدانند:
بلوج حق اش را میخواهد، و عرب نیز
کرد حق اش را میخواهد، و ترک و ترکمن نیز
و هرکس بدنبال حقوق خود است!

ایران پرستی دروغین تو
چون دینامیتی قلب ایران را متلاشی کرده است!
اما قدرت درک آن را نداری
چون کبکی سر در برف فرو برده ، چیزی نمی بینی
و ادای دایی جان ناپلئون درمیاوری
که «کار، کار انگلیسی هاست».

مرام تو و امثال تو
بدتر از مرام شاه و خمینی ست :
حقوق بلوچ و عرب را نفی میکنی
حقوق ترک و کرد را نفی میکنی
من ترکمن ام
وجودم را نفی میکنی.

ایران پرستی دروغین تو
چون دینامیتی
قلب ایران را متلاشی کرده است!
اما قدرت درک آن را نداری
چون کبکی سر در برف فرو برده ، چیزی نمی بینی
و ادای دایی جان ناپلئون درمیاوری
که «کار، کار انگلیسی هاست».
**
خود فریبی و تبعیض پرستی تاکی؟
حق کشی و نابرابری گرایی تاکی؟

وای بر فرجام نگون بختان خود فریب
که سخت دهشناک است
چون فرجام نابرابری گرایان تاریخ:
چون موسولینی
چون هیتلر و فرانکو
سخت دهشتناک است!

وای برشمایان!
که از چنین فرجامی ناآگاهید
وخود را خواب رفته می نمایید
فرجامی سخت دهشناک در انتظار شماست.
چون فرجام نابرابری گریان تاریخ!
**
«انصاف و نگرش و امثال اینها» که بیشتر اوقات یک نفراند
و با نامهای گوناگون خودفریبی میکنند ،
«وحی گیر» اند،
و معدن « آریاگرایی»
«جنگ افروز و نفرت آفرین » -اند
و دشمن عرب و عجم
اما شهامت اظهار ندارند
آموخته ی «بیهوده گویی» در داعشگاه «فرقه ی صدام» اند
و فارع التحصیل آن«جاعل کده»
که حقا کبک از طرز راه رفتنش پیداست.

«خوش بخت » و چوخ بختیاراند
و خود متشکر
از «شیخ و شاه رضا- و ممد رضا»
که سیاست تبعیض را 80-90 ساله ساخته
و ایران را مالا-مال از پان ایرانیست هایی -چون او کرده است
و دیگر کسی جز او -و- او ها در ایران نیست

دیگران همه «ضد ایران و ایرانی»اند
و ضحاک
که تنها اوست «کاوه»-ی ایران و ایرانی
مرحبا بر او
که پان آریا و
پان ایرانیست و
پان فارسیست است.
**
اینجا «بازار داغ ژنده فروشان افکار است»
و چه بسیار«اتهامات سیاسی و غیر سیاسی»
که خود لایق اش هستند
به دیگران نسبت میدهند
«انصاف و نگرش و امثال اینها» که بیشتر اوقات یک نفراند
و با نامهای گوناگون خودفریبی میکنند ،
چون کبکی سر در برف فرو برده ، چیزی نمی بینند
و ادای دایی جان ناپلئون درمیاورند
که کار
نه کار خودشان
بل «کار انگلیسی هاست».
حقا که راست گفته اند
کبک از طرز راه رفتنش پیداست.



نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله آقای آذرگون! نوشته ای بی معنا ، ترک ستیز، انسان ستیز و خجالت آور است! پوچی ادعاهای توخالی آقایان پان ایرانیسم و پانفارسیم ترک ستیز و مانقوردهایشان را براحتی آشکارا میکند. جالب است که کامنت نویس های پانفارس مثل همیشه بجای خواندن مقاله طوطی وار به ترک ستیزی وی کف میزنند. زیرا حرف دل آقایان را می زند. چون منطقشان در نژاد پرسی و مانقورد پروری است. راستی چرا پانفارسها همه نیرویشان را با حمله بمردم آذربایجان و حقوق ملی ـ مدنی ایشان، و حقوق ملل غیر فارس صرف میکنند، و به رژیم ملاهای حاکم بر ایران کاری ندارند؟ پانفارسها که با گساخی قلمشان بوی جنگ و نفرت قومی میدهد و به حقوق هیچ ملتی در ایران ذره ای ارزش قائل نیستند، پیداست که با تمام وجودشان در آرزوی از هم گسسستن ایران هستند، اما حاضر نیستند، کوچکترین حقی به مردمان غیر فارس قائل شوند. مقاله ها و کامنت های کسانی مانند آقای

استخانلو، انصاف... , و امثالهم را نگاه کنید. هیچ چیزی جز نفرت پراکنی قومی و نژاد پرستی پانفارسیم در آنها نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله آقای آذرگون نوشته پرمعنا و آموزنده ایست. پوچی ادعاهای توخالی دانانمایان را بسیار سنجیده نشان داده اند. جالب است که کامنت نویس های پانترک مثل همیشه بجای خواندن و نقد محتوایی مقاله فقط به مزه اندازی و بد دهنی پرداخته اند. زیرا حرفی در مقابل سخن منطقی ندارند. راستی چرا پانترک ها همه نیرویشان را به حمله به ایران و فارس و کرد و ارمنی صرف میکنند و به رژیم ملاهای حاکم بر ایران کاری ندارند؟ پانترک ها قلمشان بوی جنگ و نفرت قومی میدهد و پیداست که با تمام وجودشان در آرزوی جنگ و خونریزی قومی در ایران هستند. مقاله ها و کامنت های کسانی مانند ایلیار و ناظر را نگاه کنید. هیچ چیزی جز زورگویی ونفرت پراکنی قومی و نژادی در آنها نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

عالی بود دوست گرامی

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ( به Anonymus ) اگر آدمی مثل شما به همه چیز نژادگرایانه و ضد ترک و ضد انسانی برخورد کند، و در صدد سلطه دیکتاتور پانفارسیسم و زبانش، بر گرده ملل غیر فارس برآید، سخن گفتن افرادی مثل شما از خرد گرائی بسیار خنده آور است.

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه :
( -نه سازمان مجاهدین خلق و نه هیچ سازمانی دیگر حق تصمیم گیری در مورد «زندگی» اعضاء خود را ندارد.
-بر عکس وظیفه دارد « استقلال و آزادی و راحتی جسمی-روانی» اعضاء خود را تا میتواند فراهم کند ) اينجا كسي سازمان سياسي را با سازمان تعاون اجتماعي اشتباه نگرفته است، ؟؟
سازمان سياسي مبارز"" صرف نظر از اينكه ما قبول داشته باشيم يا نه! ""برعليه ديكتاتوري خشن و فاشيستي را كساني انتخاب مي كنند، كه از راحتي خود ميگذرند، تا خلق را أزاد و رها كنند، زندان و شكنجه ، اعدام در همچو نظاماتي منتظر مبارزين است، حتي در احزاب اروپايي هم سازمان سياسي را سازمان تعاوني نمي دانند، آنان به چرا مرگ خود آگاهانند، در برابر تندر مي ايستند ،خانه روشن مي كنند و مي ميرند، زمستان را مي شكنند،
واقعا كه ... راحتي و آرامش جسم ي و روحي نصيب شما باد، ولي بايد پيشا پيش بگم،تنها كنج خونه مي توانيد اين آرامش جسمي
-

و روحي را پيدا كنيد، از تجربيات ارزنده آكادميك تفريشي نيز مي تواني استفاده كنيد !
نوشته شده توسط: Anonymous

شما بر عليه رژيم موضع بگير ،هرچه خواهي فكر بكن، من مبارزات شما را در كامنت گذاشتن دنبال مي كنم، نظرتان را راجع به ستار خان فهميدم، ، براي حركت ملي آذر بايجان آرزوي بهروزي دارم، راستي اگر سايتي ،داريد معرفي كنيد تا از طريق سايت هم شما را پيدا كنم، دوست داشتم تو صحنه غير مجازي هم از شما خبري داشته باشم، لطفأ از حركت هاي سياسي خودتان البته خارج از صفحه مجازي هم ما را آگاه كنيد،
منظورم تظاهرات يا أكسيون هاي بزرگي كه مي گذاريد ،هرچي باشد شما نماينده ٤٠٠٠٠٠٠٠ نَفَر هستيد،
من به نوبه خودم از عمليات آزاد سازي آذربايجان از شونيست فارس از شما دفاع مي كنم،
راستي اگر ٤٠٠٠٠٠٠٠ ترك + ١٠٠٠٠٠٠٠ كرد + چند مليون عرب و تركمن سيستاني و بلوچ را هم اضافه كنيد سني ها ها و لرها را هم اضافه كنيد، مانده ،شونيست فارس عددي نمي شود، اگر به خودتان يك حركت بدهيد از شر شونيست فارس براي هميشه راحت مي شويد،

در هر صورت من براي شما آرزوي بهروزي و پيروزي دارم، شما اگر اتحاد ،عرب ، بلوچ كرد را هم نداشته باشيد ، به تنهايي براي رسيدن به اهدافتان كافي هستيد،
لطفأ اطلاعات خواسته شده به من بدهيد ،راستي اون استشهاد محلي واجب به ٢٥٠ نَفَر را هم فراموش نكنيد،
با احترام ناصر دريادل، از آبادان
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه :
-نه سازمان مجاهدین خلق و نه هیچ سازمانی دیگر حق تصمیم گیری در مورد «زندگی» اعضاء خود را ندارد.
-بر عکس وظیفه دارد « استقلال و آزادی و راحتی جسمی-روانی» اعضاء خود را تا میتواند فراهم کند و این «تجربه» باید
برای جامعه ی سیاسی ایران در مورد سازمان «ملموس» باشد.
- ساختار تشکیلاتی خود را دموکراتیزه کند . و «ایده لوژی گرایی» را که در کل « صاحب نوعی ایده لوژی اسلام سیاسی» ست «نقد» کرده کنار بگذارد و به « اندیشه های دموکراتیک» جهت حل مسایل جامعه روی بیاورد.
- در کل سازمان را به تشکل نوینی تبدیل کند.
- این کارها و دهها کارمانند آنها کار دو نفر در راس نیست «وظیفه ی همه ی اعضا»ی سازمان است.
- استقلال و آزادی «نظری-عملی» عضو و «جمع» باید در یک سازمان محترم شمرده شد و رعایت شود. «اجبار» در هر حالتی رخت بربندد.

- کوتاه این سازمان «بسته» از زاویه ی «فکری-ساختاری» و« تاریخی» لازم است خود را «تغییر» دهد. اعتماد آفریند.
-و....
-------
جامعه ایران ، توسط سازمانهای کلاسیک -سازمانهای نوین- تشکلهای های مدنی اقشار مختلف جامعه- نیروهای تحول طلب حکومتی- و سلطنتی- نیروهای اتنیکی- یعنی همه ی کوشندگان عرصه ها چه داخلی و چه ساکن درخارج «ساخته» و پیش خواهد رفت - هیچ نیرویی را نمی توان به دریا ریخت. یا حذف کرد . چاره ای جز تلاش برای «نزدیکی به هم ، در راه حل ها- محترم شمردن تفاوت ها و تضادها - رجوع به رای مردم » نداریم.

ساغ اولون
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دریا دل مثل اینکه کم آورده ای و دنبال شعر و غزل میگردی آقای محترم حرکت ملی آذربایجان و شخص بنده نه تنها خواهان سرنگونی رژیم ایران هستیم بلکه خواهان برچیده شدن کل سیستم دولت ایران هستیم چرا که ما خواهان عوض کردن عمامه و کراوات نیستیم و تجربه ١٠٠ ساله داریم .و در ضمن تا آنجائی که من میدانم کلی از مسئولین تشکیلات مجاهدین از جمله سید المحدثین و سایره آخوند زاده و در دامن آخوند ها پرورش یافته اند و اصلا مجاهدین مسئله ما نیست مسئله ما مبارزه با کل سیستم شونیزم فارس است و حاکمیت کنونی نیروی سیاسی-نظامی این سیستم است و مجاهدین جزو ناچیز وکوچک این سیستم هستند که امروز به لحاظ اجتماعی-سیاسی در یک مرحله اسفبار بسر میبرند

نوشته شده توسط: Anonymous

ما تاوان ساده دلی ستارخانها را داریم پس می دهیم وگرنه ما کجا وفرهنگ اوین-کهریزک-اشرف کجا.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تفریشی عزیز،
در مورد «تلاش» دوستانی که تجاربی مانند شما دارند و علاقمند هستند، چه به صورت «فردی» و چه به صورت «جمعی» به جامعه ی نیازمند ایران به «پیشرفت»، در عرصه های «فرهنگ-سیاست-تشکل-تخصص و غیره» یاری کنند ، به نظر من می توانند :
- با تخصصی که دارند -در رشته های مختلف- هم به زندگی شخصی خود برسند و هم از راه تدریس و قلم به جامعه ی جهانی و ایرانی مفید واقع بشوند.
-اگر تخصص آکادمیک ندارند صاحب «سرگذشت و تجارب» اند میتوانند آنها را با «قلم» در اختیار جامعه خود بگذارند.
-می توانند «جمع» شوند سرگذشت و تاریخ خود را بررسی کنند که «چه برسرمان آمد؟ و چرا آمد؟ و چه می توان کرد؟»
این کار را در «سایت» یا «پالتاک» یا «حضوری» و غیره میتوانند انجام دهند.

-اگر هم مشکل باشد- یا مایل نباشند-می توانند « فردی» و یا «با جمع کوچک» عملا در فضای «سیاسی-فرهنگی» شرکت کنند :
و «دیدگاهها» و «پیشنهادات» خود را توسط « قلم» در اختیار نسلهای تازه و جامعه قرار بدهند. یرای مثال :
در مسایل «تبعیض-دموکراسی-رفاه و عدالت اجتماعی و غیره» پیشنهادات و دیدگاههای «امروزی رایج در جهان مدرن» را توضیح دهنذ و «روشنگری» کنند. از این طریق عملا در «رود خانه» ی جاری جامعه به سوی «جهان مدرن» که نیازمند جامعه ی ماست قرار میگیرند.
- «اتحاد» برای حرکت جامعه به سوی «آینده ی بهتر» می تواند با پیوستن به همین «رودجانه ی عملا جاری» با شرکت «فردی» یا «جمعی» آزادانه تحقق یابد. فکر میکنم هرکس که میل داشته باشد - و توان ، می تواند « روشنگر» راه آینده ی بهتر جامعه ی ما باشد. جامعه ی جهان سومی ما «سخت نیازمند» روشنگری ست. ما هنوز نتوانسته ایم مشکل «حجاب»- برابری زن و مرد- آزادی مذهب و عقیده- و هزاران مسئله دیگر از جمله «تبعیض» ، در اشکال مختلف- را حل کنیم ؛ و در فضای سیاسی-فرهنگی به « همفکری عمومی» یا «اجماع نسبی» نظری برسیم.
ما فاقد معنای «مشترک کلمه» هستیم. آزادی-برابری-دموکراسی-تبعیض-عدالت-رفاه-پیشرفت و دهها هزار واژه ی دیگر «برای مای ایرانی» -برای هر فرد ایرانی- معنای «خاصی» دارد. ما «فاقد لغت نامه ی مشترک » فرهنگی-سیاسی هستیم. نیاز هست مثل جهان مدرن در معانی واژه ها به مفهوم «مشترک نسبی» برسیم. این کار نیازمند «روشنگری» ست. این کار به« تلاش» همه افراد جامعه که میل به جلو رفتن -آسایش دارند- نیازمند است.
خصلت عمده و عقب مانده ی جامعه ماست که درتاریخ صدساله ی اخیر تنها در «دو انقلاب و چند جنبش» اتحاد «کوتاه مدت» داشتیم و بعد «پراکنده» شده ایم. ما «استعداد» داشتن «سازمان جبهه ی عمومی» برای پیشرفت جامعه ی خود نداریم. و هیچوقت هم نداشته ایم و نخواهیم داشت. اما ما «روجانه ی همیشه جاری تلاش عمومی» را داشتیم و داریم. ما در برهه های «انقلابی یا جنبشی» توانسته ایم کوتاه مدت متحد شویم. بازهم خواهیم توانست. برای عبور از موانع نیاز به «تلاش فردی یا جمعی» روشنگرانه، دموکراتیک-انسان دوستانه داریم.

- بهر صورت چه برای فرد و چه برای جمع «دنیایی کار و نیاز» هست که جامعه لازم دارد انجام شود تا شاید ما هم بتوانیم « گام هایی به جهان مدرن» نزدیک شویم. عقب ماندگیها را نفی کنیم و به جای جلو روی به عقب روی و «داعش گرایی» دچار نشویم.
چه در بعد چپ و چه در بعد راست. و چه در مذهب و چه در آزادی مذهب. و یا هر مسئله ی دیگر.

- باشد در سایه ی روشنگری این رودخانه ی همیشه جاری ، روزی برسد که وقتی : من از تبعیض حرف میزنم دیگر کسی مرا
پان ترک نخواند. یا وقتی از حق انتخاب انسان - فرد یا جمع - حرف میزنم -کسی این حق را نفی نکند.
به این حد برسند که فرد یا جمع حق انتخاب دارد- در هر چیزی که مایل است.
باشد روزی برسد که رفع تبعیض را کسی «ضد ایران و ایرانی» درک نکند. حرکات و کلمات را از دید منافع شخصی و گروهی معنی نکند -راحتی انسان و سعادت او را متوجه شود. شاید روزی برسد که همه یمان درک کنیم «همه چیز جاری ست و در تغییر»- چیز «تغییر ناپذیری وجود ندارد» تنها راحتی و آسایش و پیشرفت و آزادی انسان و انسانها مهم است.
شاید روزی برسد که ماهم تجربه کنیم آزادی وقتی معنی پیدا میکند که ببینیم مخالف ما احساس آزادی میکند.
---------
سازمان مجاهدین خلق وقتی میتواند به صورت مثبت برای جامعه سیاسی مطرح باشد که بپذیرد:
- پیوستن به سازمان و رفتن از آن «داوطلبانه» است و این کار را اعضاء و جامعه ی سیاسی «عملا تجربه» کنند.
-چه در پیوستن و چه در بیرون رفتن از سازمان باید «راحتی» همه جانبه ی عضو و فرد «اصل» باشد.
- احترام و آزادی عضو در هر حالتی حفط شود...
ادامه در پایین
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام دوستان این آزرگون عجب شخصیت جالبی دارد که ما خبر نداشتیم فکر می کند با چند تا جوک وچرت پرت می تواند جلو سیل عظیم آزادی خواهی ملت شریف آزربایجا ن را بگیرد جناب آزرگون ملت آزربایجان نیازی به نظرات ومقالات شما ندارد خودتان را به زحمت نیندازید و وقت ما را بیهوده تلف ننمایید

نوشته شده توسط: مسؤل سابق کامنتها

جناب Anonymous، هیچ کامنتی زیر این مقاله با نام بی نشان شما وجود ندارد که سانسور شده باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتي مي گي من شما را ابزار مي خواهم قرار بدم،وقتي مي گي نخواهيم از ما بيگاري بكشيد وقتي نوك حمله تان بر عليه ايرانيان غير ترك زبان است وقتي بر عليه همه مي شوريد جز رژيم، وقتي يك موضع گيري كوچك بر عليه رژيم و عواملش نمي كنيد، همچنان كه بسيار از آقاي ناظر و يوسف از آذربايجان پرسيدم ،و نكردند، متوجه شدم كه شما به اين رژيم ددمنش بيشتر احتياج داريد ،تا تعقيير آن ، لذا هرجرياني كه خواهان سرنگوني رژيم باشد در تير رس تير هاي زهر آگيين شما قرار مي گيرد، علت حمله شما به مجاهدين و تكرار بيش از حد تهوّع شونيست ،به آنها حاكي از ترس شما براي سرنگوني رژيم است، براي همين است كه امثال تفريشي را ترجيح مي دهيد، يك خط، حفظ رژيم آخوندي شما را به سرمنزل ذهني شما مي رساند، من نه قصد تحريك شما را دارم، نه قرار است از شما در رابطه با سرنگوني رژيم از شما بيگاري بكشم، هر ايراني آزاده، يا بهتر بگم هر انسان

آزاده وظيفه اخلاقي خود مي داند تلاش كند به اندازه توان خويش ،ميهن أسير و مردم أسير ما را از دست دژخيمان حاكم بر ايران نجات دهد، بقيه اش را خود داني ،ستار خان بيرق هاي سفيد را از سرمنزل كدام يك از شما برداشت تا ايران را از زير يوغ ديكتاتوري قاجار نجات دهد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

خطر واقعی نه زبان پارسی است ونه زبان اذری بلکه خطر خود سازمان جهنمی رجوی با هزاران طرفدار در همه جای ایران است. مطمن باشید با یک چرخش غرب بسوی سازمان رجوی دریائی از خون در ایران براه خواهد افتاد.هیچ سازمانی توانائی مالی نظامی و سیاسی وخشونت و جاسوسی سازمان رجوی را ندارد و هه گروها از جمله کردان مسلح به ساده گی پاک سازی و نفس از هم گرفته خواهد شد. در این جا نه زبان پارسی ونه اذری حرف اخر را خواهد زد بلکه قدرت و تبلیغات یکبار دیگر روح مردم را مسخ خواهد کرد. هیچ زبانی نخواهد مرد انچه در صورت برامدن مجاهدین از بین میرود هویت مردم است که باید بتی بنام مسعود و مریم را در سر میادین سجده کنند. رجوی خطرناکترین فرد موجود در صحنه سیاسی در ایران و خاورمیانه است و امریکا برای این سازمان به عنوان اهرمی علیه مردم ایران حساب باز کرده است و میدانیم که

افراد سازمان در امریکا دورهای ویژه خرابکاری و جاسوسی و تسلط برمردم را طی کرده اند. دیر ویازود اخوندها خواهند رفت و اگر جریانات ازادی خواه و میهن دوست نتوانند بدیل نظام شوند یکباردیگر با هیولای اسلام نوین روبرو خواهیم شد که دیگر خیلی دیر است.شعارهای ستم ملی و ملت فاشیست پارس کمکی به جریان ازادی خواهی در ایران نخواهد کرد و بیشتر خوراک تبلیغاتی برای نظام است. انچه در اینده با سازمان رجوی در انتظار ماست پادگانی به بزرگی ایران با مناسبات درونی اشرف است. چند پاره گی مخالفان نظام در حقیت در خدمت جریان رجوی است و بدانید که فاشیسم دینی رجوی با روش لنینی در نتظار ماست. واین چنین مباد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی! چرا نوشته های ما را سانسور میکنی؟ چرا پشت صفحه خودتان را مستور کرده ، فاشیسم نژادی و پانفارسیستی خود را با حدف کامنتها که به کسی توهین نمی کند نشان میدهی؟

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای اقبالی گرامی، من هم به عنوان فردی شرکت کننده، این کنگره را مثبت می بینم، با افرادی مانند شما و افرادی از نویسندگان سایت ایران گلوبال و با افرای دیگر که در فضای مجازی از جمله آقای دکتر نوری علا، آقایان اعتمادی و چندی دیگر درگیر مسائلی بودیم از نزدیک آشنا شدم. ......


امّا شناخت افرادی مانند، دکتر سیروس آموزگار برای من جالب بود. ایشان در لابلای سخن، خود را تُرک معرفی کرد، ولی بیشتر از هر کس دل به ایران و ایرانیّت از خود نشان داد. برای من مایه تأسف هست که گروهی در سایت ایران گلوبال خود را تُرک مینامند و به جایگاه و مقام انسانی و شناخت پهناور فردی مانند دکتر آموزگار خدشه و توهین وارد کرده اند و میکنند. ( البتّه شاید، نیک پنداری و نیک کرداری و نیک گفتاری دکتر سیرو س ارجمند، از همسر و همسفر زندگی ایشان که خود گفتند، لُر هستند میباشد، کسی چه داند)

● موضع جالب دبگر برای من این بود که تعداد افراد شرکت کننده و بویژه سخنران در این کنگره هم میهنان از ناحیّهء شمال، از "مازندران و گیلان و تالش" چشمگیر بود، که متأسفانه فقط جای آقای کیانوش توکلی در میان آنها خالی بود تا جمعشان جمع شود.
● چنین کنگره هایی با داشتن دیدگاه روشن خود، جای اصلاح طلبان دینی و غیره دینی نبوده و نیست، اصولأ گفتمان اصلاح طلبی در نظامی مانند حکومت اسلامی ایران، فقط ساخته ذهن و خیال و یا به علّت نداشتن شناخت کافی افراد به الفبای ساختار شناسی حکومتها و واژه هایی مانند اپوزیسیون و رفرمیسم و شاخص های شرایطی و شاخص های رفرماتورها است، اپوزیسیون سیاسی نظام اسلامی، خارج از ساختار و خارج از پارلمان و مجلس هست، بنا بر این اپوزیسیون واقعی حکومت اسلامی، فقط میتواند، انحلال طلب و اپوزیسیون جایگزین باشد.

● من برای سخنرانی و یا برای بیان نظرات خود ثبت نام نکرده بودم و اصولآ قصد بحت و گفتگو را هم نداشتم، ولی در دو مورد تاریخی و دوران شناسی داشت صبر و کنترل از دستم میرفت، که یکی در مورد نامیدن "ملّتی بنام فارس" بود که کوتاه میکروفون را گرفتم و شتابان اعلام کردم که ما ملتی بنام فارس نداریم، فارس و یا پارسه فقط در رابطه با یک جغرافیا در غرب و جنوب غربی و جنوب معنی و مفهوم تاریخی و باستان شناسی دارد.
مورد دوّم، که دکتر خانم مؤذن زاده، از اقای کاظم بروجردی سخن راند، که با مخالفت مشروطه خواهان و سلطنت طلبان ( آقای دانا) قرار گرفت، متآسفانه فرصت نداشت به آنها بگویم که که رنسانس و رفرمیسم در دین مسیح از یک کشییش و روحانی بنام Thomas Münzer شروع شد، او لباس روحانی خود را بر کنار انداخت، کلیسا را بهم ریخت و آنرا خانهء فقیران و تهیدستان کرد، به آشپزخانه آنها تبدیل کرد، برعلیه استبداد سلطنتی و دینی قد بر افراشت، حتّی جنبش دهقانی را بر مبنای دامن زدن به تضاد طبقاتی بر علیه حاکمیّت سیاسی و بر علیه کلیسا راه انداخت، که در نهایت ذستگیر و شکنجه و اعدام شد. که متأسفانه در کتابها دوران آغازین رفرماسیون را فقط بنام مارتین لوتر نوشته اند، در صورتیکه رفرماتور اصلی همان Thomas Münzer میباشد. اقای بروجردی ها شاید پیرو راستین همین توماس مونستر باشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب استخانلو، باید به محضرتان عرض شود، که گفتارتان درست نیست، زیرا ما هیچ ریش و پشم آخوندی و یا هیچ پاسدار پشمالوئی ، در این جشن مشاهده نکردیم. شما همیشه ایران ایران میکنید، من شخصا تمام برنامه را نگاه کردم و هیچ نشانه ای از مرصیه سرائی و روضه خوانی ایرانی، در جشن المپیک باکو مشاهده نکردم. آذربایجان که خوانندگانش در سطح جهان به بلبل شرق معروفند، و بهترین آهنگسازان، چه کلاسیک ، چه پاپ و چه در اویروژن، در سطح بسیار عالی قرار دارد که با کشورهای پیشرفه جهان رقابت میکند. و موسیقی آن، از موسیقی جغرافیای موسوم به ایران جلو است. آذربایجان شمالی ایران نیست، که مشغول سینه زنی و روضه خوانی باشد. از محضرتان استدعا دارد که در این خصوص کمی مطالعه بکنید. و از خودتان تئوری صادر نکنید!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دریا دل آنطوری که مشخص است جنابعالی در درون تشکیلات مجاهدین تشریف نداری چرا که مسئله حقوق ملل غیر فارس برای مجاهدین مثل جن و بسم الله است و مجاهدین آنچنان به دهن مبارکشان قفل محکم زده اند که بنظر من تا ابدادهر هم باز نخواهد شد و در مقابل تمام خواستهای ملل تحت ستم با بهانه اینکه ما مشغول مبارزه با رژیم ایران هستیم زیر سیبلی از ابراز موضع رد میشوند تنها موضعی که دارند مربوط میشود بسال ١٣٦١یعنی آنوقتی که مرحوم دکتر قاسملو در شورای مجاهدین « ملی مقاومت » عضو بود است که آنهم خیلی مفتضاحانه است « بطور خلاصه چنین است که خودمختاری برای کردها را قبول داریم و در دیگر نقاط ایران مسئله ستم ملی و امثالهم و مبارزه برای این مسائل موجود نیست » . و حتی در سالهای بعد از اوج گیری حرکت ملی آذربایجان و انعکاس اخبارش توسط خبرگزاری ها مجاهدین به تحریم اخبار مربوط به آذربایجان جنوبی زدند تا بدین وسیله

وسیله مانع رسیدن اخبار به گوش اعضای ترک زبان خود در عراق شوند .و بنا به شهادت جداشدگان از مجاهدین که چندین مصاحبه و نوشته در این رابطه پخش شده به هیچ وجه از اوج گیری حرکت ملی در آذربایجان با خبر نبوده اند . خوب آقای دریا دل من از شما سوال میکنم آیا حرکت ملی آذربایجان با رژیم جلاد ایران مبارزه نکند ؟ آیا زندانهای رژیم ایران پراز جوانان ترک زبان برای احقاق حقوق ملت آذربایجان نیست ؟ آیا گزارشهای متمادل نماینده سازمان ملل آقای احمد شهید در رابطه با ملل غیر فارس بالخص ترکها را ندیده اید؟ و در ضمن از یاد نبرید که حرکت ملی آذربایجان در داخل است تنها بخش ناچیزش در خارج است ولی شما چی ؟
نوشته شده توسط: Anonymous

رژیم اسلامی, مجاهدین, سلطنت طلبها, حزب توده و دیگر سوسیال شونیستها , جبهه ملی فارسها وانواع فاشیستهای رنگارنگ ایرانی همه از یک قماشند و ضد انسان و انسانیت و دموکراسی. مبارزه ما بر علیه همه اینهاست و خواهان طلاق همه شان هستیم. رجوی با دستور شکنجه یاران سابقش حتی زمانی که قدرت را در اختیار ندارد نشان داده که در قساوت سرآمد همه است . زنش انتخاب نشده خود را رئیس جمهور منتخب!!! می نامد و دم از دموکراسی می زند. مانقورتی از خیل مانقوردهای ماست و از دشمنان حرکت ملیست و ساعت سازمانش هنوز در شورش بهمن 57 گیر کرده!!! بابک وار بر همه دشمانمان خواهیم تاخت!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آذرگون عزیز! مجموعه نوشته هایی که شما همواره ضرورت تکرار آنها را لازم می بینید از یک سیستم فکری و ایدؤلوژیکی دولت-ملت نشاَت میگیرد.اسلاف شما چه در درون نخبگان اشرافیت ترک قاجار مثل مستشارالدوله ها و چه در بیرون ازآن امثال میرزا فتحعلی آخوندوف یا بعدا کسروی و تقی زاده ها با الهام ازانقلاب فرانسه وتحولات صنعتی غرب در پی تعبیه یک مدل حکومتی یا آرزوی یک نوع کپی سازی آن در ایران قرن بیستم داشتند! از مشخصات بارز این ایدؤلوژی بخصوص مدل فرانسوی آن با الهام از اندیشه نژاد پرستانه گوبینوها ست که در آن باز گشت به تاریخ گذشته و اسطوره ها و ضدیت با مذهب جاری متداول دربین مردم جایگاه برجسته ای پیدا میکند. بعد ازمهیا سازی عناصر و مواد اولیه این ایدؤلوژی همچو نژاد سفید ایرانی در مقابل نژاد زرد ترک تورانی ونظامهای تاریخی پادشاهان عادل ودادگر انوشیروان و کوروش هخامنشی در مقابل خلیفه و سلطان عرب

و ترک و دین زردتشت در مقابله با عرب و ترک مسلمان در مرحله دوم نوبت به جاسازی این مدل آرمانی میرسد.در این مرحله بنا به وضعیت پیچده منطقه,وقوع جنگ جهانی اول و رویداد انقلاب سرخ خلاف مدل اورپایی شوروی, متخصصان انگلیسی به یاری معماران ناتوان می شتابند و با کودتای رضاخانی ترکیب نوینی ازمعماران نقشه راه, مسؤلیت تعبیه مدل تا حدودی متفاوت را بر روی بنای سابق جایگزین میکنند.مشخصات مرحله دوم جایگزینی اندیشه ملت با مضمون ناسیونالیسم با هسته پارسی و با پوسته پان ایرانیستی در برابر امت مسلمانی دوران ترکان قاجار, تاریخ سازی پارسی و حذف تاریخ حکومت گران ترک و عرب در ایران, بر خورد رادیکال با زنان مسلمان با اعلام سیاست کشف حجاب,ایجاد فرهنگستان زبان فارسی بموازات تحقیر زبانی و فرهنگی سایر اقوام ایرانی در قالب زبان های محلی و جعلی مثل آذری و اصطلاحاتی همچو عرب سوسمار خور و ترک تازی در سرزمین ایری وی جه؟! در بنگاه های اندیشه سازی خارج ایران مثل حلقه برلین کاوه و ایرج افشار یزدی پور داود ها و افرادی از چپ برگشته و ناسیونالست مثل عنایت اله رضا و دیگران , شروع پیگیر و مداوم و هیسریک ضد ترکی در مطبوعات و آثار نویسندگان جیره خوار و نان بروز خور رضاخانی همچو میرزاده و بهار ها , جالب اینکه خیلی از این شوونیست های جیره خوار مغضوب خود دیکتاتور شدند! درایدؤلوژی دولت -ملت ایرانی " تثوری توطثه" و تحریکات سیاسی ازخارج مرزهای ایران بهترین دستاویز در اعمال دیکتاتوریها چه در دوران پهلویها و چه در دوران جمهوری اسلامی بوده است. بی خود نیست که فرهنگ و اصطلاحات بکار رفته در نوشته های جناب آذرگون مشابه با اصطلاحاتی و ترم هایی است که در سرکوب جنبش های اقوام مختلف در ایران شاهنشاهی بکار رفته است یا قرابت نزدیکی نوشته ها و اصطلاحات ایشان را در لابلای کلمات و جملات امنیتی ها و اطلاعاتی های جمهوری اسلامی یعنی سایت معروف به " سایت آذریها " می توان دید. جناب آذرگون اگر واقعا همانطوریکه ادعا می کنید به آزادی و دموکراسی اعتقاد دارید و بقول خودتان درک درستی از حقوق بشرجهانی دارید بفرمایید آیا امثال شما در بیانگذاری ساختار دموکراتیک ایران حاضرید از اندیشمندان آذربایجانی ,کرد ی, بلوچی وعربی وترکمنی بعنوان معماران جامعه ایرانی با همراهی معمار فارسی در تدوین این نقشه راه دعوت بعمل آورید؟ آیا شما حداقل نصف انرژی و وقت خود را بجای تبلیغ علیه ترک و ترکیه و یا جمهوری آذربایجان و رواج پان آذریسم , در مسیر سازندگی یعنی در جهت یافتن آدرس درست برای ایجاد پیوند عمیق دوستی و انسان گرایانه بین نخبگان این اقوام ساکن در چهارچوب ایران امروز نموده اید؟ من فکر نمی کنم اطلاعات هرچند پراکنده و یک جانبه هم از قضایا داشته باشید, پیدا کردن آدرس در بین این اقوام برای ایجاد اندیشه صلح طلبانه, آزادی , برابری و حقوق بشری ایرانی ها ناممکن بوده باشد!
نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار گرامی ؛ نکات ارزشمندی بود درنگارش ارزشمندترت نازنین . گوئی تابلو امروز ما در داخل و خارج کشور و پوزسیون و اپوزسیون را همانند مینیاتوری زیبا نقش کرده نوشتار ارزشمندت . این الفبای اولین دموکراسی بدیختانه توسط جریان غالب ـ حکومت اسلامی ایران ـ و جریان مغلوب ـ فرقه اسلامی رجوی ـ با زور و اختناق و قلدری مخدوش میشود که همان شیوه دیکتاتوری ها و جریانات توتالیتر هست . آسمان و ریسمان را بهم میبافند ؛ دهن دری و فحاشی میکنند که مخالف را ترور شخصیت نمایند . باز نمونه بارز این بدبختی در همین صفحه ملاحظه میشود . یک مغز شسته فرقه هر چه نافرهنگی و ناجوانمردی هست بکار میگیرد تا به ترور شخصیت دست بزند . هر چه مینویسم من استاد دانشگاه در کشوری بیگانه ام به خرج طرف نمیرود . هر چه مینویسم اگر یک هزارم تهمت های تو و فرقه ات صحت داشت ؛ چطور میشد من 12 سال در چنین پست و مقامی که شماها بخواب هم نمی بینید

باشم و کسی هم نگوید بالای چشم تو ابروست که هیچ ؛ با هرچه وزیر و وکیل هم که هست بر کنار یک میز بنشینم . فرهنگ منحوط کوبیدن رقیب به هر بهائی در اپوزسیون آنچنان حاکم هست که من شخصا به این فرد ؛ خرده نمیگیرم ؛ چرا که خود از آن تشیکیلات جهمنی رها شده و به دنیای آزاد و اپوزسیون بظاهر مترقی پیوسته ام . دقیقا همانگونه که بزیبائی خاص اشاره نموده اید که واقعا باید از آن درس گرفت ؛ اگر سازمانی خارج کشور تاسیس کنی همانند کبریت بی خطر ؛ فقط گفت دارد و گو ؛ هیچ عملی ندارد . اگر بخواهی داخل کشور اعضاء فعال بگیری که باز وجدانت راحت نیست که مبادا لو بروند ؛ مبادا گرفتار شکنجه گران حرفه ای حکومت اسلامی بگردند . هر کسیکه به مسائل ایران علاقمند هست ؛ فیلم شکنجه های همسر سعید امامی در یوتوپ را بارها دیده که چه بر سر این زن بینوا آوردند که گفت : هر چه میخواهید بفرمائید من بنویسم . اروپای پاسیو ؛ آمریکای پرزرق و برق عالم تلویزیون ؛ کدام بخش اپوزسیون با بخش دیگر میتواند بر سر یک مذاکره بنشیند ؟ هر کدام خود را اپوزسیون و آلترناتیو دیده و دیگری را به خیانت و همکار وزارت اطلاعات بودن محکوم میکند . من نمیدانم این چه وزرات اطلاعاتی هست که تمام اپوزسیون توسط آن اداره میشود . در مورد فرقه هم باید به این پدیده نوین استناد کرد که تمامی آنها از راس تا ذیل اقرار میکنند که ما رهبری عقیدتی داریم و رهبری بجای ما می اندیشد ؛ تصمیم میگیرد و ما فقط موظف به اطاعت هستیم . عین سینه چاکان ولایت فقیه که همان جملات را تکرار میکنند . حزب فقط حزب الله ـ رهبر فقط روح الله و حزب فقط حزب علی ـ رهبر فقط سید علی در داخل کشور و جریان غالب با شعار ایران رجوی ـ رجوی ایران در خارج کشور و جریان مغلوب ؛ به لحاظ ماهیت یک اپسیلیون تفاوتی ندارد . خاستگاه همان هست و دیدگاه همان و آبشخور همان ؛ هر دو جریان غالب و مغلوب از تحجر اسلامی و بخصوص شیعی گری خرافی پیروی و از اموزه های آن بهره میگیرند . اگر جریان غالب سعید امامی و سعید امامی ها دارد ؛ جریان مغلوب هم ابریشم چی ها و عادل ها و مهناز ها دارد . جالب هست که ما هنوز از جریان غالب نامی از شکنجه گران زن نشنیدیم ولی در جریان مغلوب دهها شکنجه گر زن به تبعیت از مریم مهر تابان ؛ مخالفین را با شیوه های قرون وسطائی شکنجه میکنند . تمام بانوان محترمی که از دست فرقه جان سالم بدر بردند ؛ در پانل های مختلف از شکنجه های غیر انسانی و قرون وسطائی فرقه ؛ مسائل دلخراشی مطرح میکنند . شوربختانه هر دو جریان به جهت داشتن ثروتهای باد آورده و نامشروع ؛ دمار از روزگار هم میهنان شریف ما در میاورند . آنچنان زور و اختناقی حاکم کرده اند در داخل و خارج کشور که اجازه رشد به نیروهای مترقی و لائیک و سکولار نمیدهند ؛ چرا که موجودیت هر دو جریان غالب و مغلوب به هیمن سرکوب بسته است .
وار اولون
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-جناب آقای دریادل انشاء الله که دریادل باشی.دریادلی معنی بزرگی داردوحتمابه معنی نامی که برخودگذاشته ایی واقفی.
ما باابرازنظراتی که تابحال بروزفرموده اید،تااندازه ایی باروح وروان شماهم آشنایی داریم.
این رانیزازمن داشته باش که تابحال هرچه مبارزراستین وصادق وبزرگ درجغرافیای ایران بوده میشودگفت 95درصدآنان تورکان آزربایجان بوده وویااین جنبش هارابراه انداخته اند.لازم نیست شماماراتحریک ویاراهنمایی بفرمایی!
فقط یک گرابشمامیدهم . تاآخردرذهن شماقرارگیردواگرلازم دانستی دیگردرموردبعضی مسایل واردموضوعات گفته شده نشویی وبازاین رابعنوان دستورنمی کویم بلکه یک پیشنهاداست.
آقامازیارشماراتحریک کرده وشماهم فورافوران نمودید.مادردنیای مجازی ازاین مازیاروآرش وتبریزی.آذری.آذرصفت وغیرزیاد داریم .شماسعی کنیدتحریک نشوید.مادشمن خودرامی شناسیم وراه مبارزه راهم میدانیمودرجبهه های مختلف فکری برای رهایی درنبرد

هستیم.مانیخواهیم زحمت شمازیادشودوبه زحمت افتید.
دراین 120سال ماراههای زیادی راپیموده ایم وازروش های مختلف آنچه شماحال بدان رشیده ایدمااز120سال پیش آنهاراآزموده ایم.
کارهای مابسان آب حمل کردن باغربال بوده وتنهاسودی که ماازآن بردیم غربال وزحمت بوده است .مااین بارتنهاکاری که میکنیم ناخن نسابیدن است .فساداداری درسیستم فاسداستعماری ازپایه های اصلی وزیرپاافتاده آن سیستم هاست..
گفتم که میخواهم بشماگرارابدهم مااین بارنمیخواهیم چماق شماهاشده ویاباطناب پوسیده شماواردچاه شویم.مادیگرنمیخواهیم ازحتی خدای شماپیروی کنیم.میگویندسرانسان اگریک تاسه مرتبه کلاه گذاشتندوبازاشتباه کرددیگربه عقل اوبایدشک کرد.
1-انقلاب مشروطه 2-جنبش آزادستان خیابانی.3-سال1324 آزربایجان.4-انقلاب خمینی ودرسایرحرکت هاتورکان آزربایجانی پیشقراول بوده وسرمان کلاه رفت حال شمامیخواهیدبااین حرف های بچه گانه ماراابزارقراردهید!
خمینی رابعنوان مرجع تقلیدو مسلمان بی غل وغش پذیرفتبم دیدی چه کلاه سرهمه گذاشت حال تومیخواهی چه بگویی که نگفتنت بهتراست.
حال گرایی میخواستم بگویم ماتمام مشکلات رادرحاکم کردن فارس ها وفرهنگ آنهاکه جدایی ازتفکردیکتاتوری نیست وتوسط انگلیس ودیگراستعمارگران برماحاکم کرده اندمنبع تمام مشکلات می بینیم ودرعصرترقی وپیشرفت جهانی کشتی ایران رابا درآمدهای میلیاردی نفتی به قتلگاه میبردومااین رامی بینیم وشماوتمامیت خواهان نمی بینند.
اینجاست که شمابجای ارشادما،ازعقل ومنطق جهان پیروی کرده وسعی نکنی همه رانادان فرض کنی.
اگرعرضه ازبین بردن حاکمیت راداریدخودتان آستین های مبارکتان رابالاببریدونخواهیدمارابه بیگاری وادارید.البته ماهم سعی میکنیم درازبین بردن دیکتاتوری بشماکمک کنیم.
دوست گرامی برماثابت شده که تمامیت خواهان وفاشیست های شئونیسم فارس باتمام قدرت همین حاکمیت رامدیریت فرهنگی میکنند.شایدشماخبرندارید!سن ساغ من سالامات.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

بهزاد می نویسد'عدم حضور نماینده ای از دسته بندی های اسلام پناهان که تحت عناوین مختلف در خارج از کشور ابراز نگرانی وجود میکنند نشانگر این است که اینها اسلامیستهای صادراتی نظام اسلامی هستند و به ضرورت جامعه سکولار، قانون مدنی و حاکمیت دموکراتیک اعتقادی ندارند. دیرکرد و عدم عروج اصلاح گران واقعی دین از میان اینان تعحب آور است"

جناب، شما حتی حاضر نیستند نام اصلاح طلبان را ذکر کنید و بعد آنان را صادراتی می نامید،.....در آخر هم از انان گله می کنید که چرا در گنگره سکولار ها شرکت نکردند، اقا حالتون خوبه؟
نوشته شده توسط: Anonymous

خردگرایی اینست که آدم مثل شما به همه چیز نژادگرایانه و ضد فارس و ضد ایرانی برخورد نکند و بر اساس عقل به حاکمان بپردازد و نه به مردمی که خود قربانی حکومت گران آذری و فارس و غیره هم در زمان شاه و هم در حال حاضرهستند .

نوشته شده توسط: Anonymous

نگاه دیگر اینست که بگویی چرا امریکا و انگلیس بعد از صد سال حکومت در ایران یک کارخانه یا مانوفاکتور میخ و سوزن سازی به ایران ندادند و ذوب آهن و تراکتورسازی را بلوک شرق سابق برای افشاگری امپریالیسم به ایران دادند ؟ چرا اکنون به کشورهای عربی حتی یک کارخانه کنسرو سازی نمیدهند و ایران صنایع غذایی کنسروی خود را به همسایگان فلک زده اش میفروشد ؟ شما سواد بحث طلبکاری را دارید ؟ چرا ایران در زمان شاه و شیخ از غرب بنزین وارد میکند گرچه خودش نفت را به آنان میدهد ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آخه مگه من چي گفتم ؟ ميگم عوض اينكه يقه هم رو بگيريد، يقه رژيم بگيريد، اگه اين ماهيت منو نشان ميده ،حق با شماست من ماهيتأ ضد رژيم هستم، و آگر اين شما رو اذيت ميكنه، آره عمد دارم شما رو اذيت كنم ،و سمت و سوي حرفها را به سمت رژيم هدايت كنم، اين كه يكي بگه تو حق نداري براي من تعيين وتكليف كني، ولي خودش تعيين و تكليف كنه و مدام يقه هم رو بگيرند و به همه پان ايرانيسم يا پان فارسيسم يا پان فلان بگه آيا، شما شاد مي شيد، ؟؟ خوب من سعي ميكنم، آدمهايي مثل شما را كه در سايه هستند و ناخن به هم مي سايند، تا به جاي يقه رژيم را گرفتن، به جنگ خودمان رويم زياد شاد نبينم، آخه اين چه كاريه، ؟ اگه به حق تعيين ،سرنوشت مردم اعتقاد داريم و يا داريد؟؟ اول بايد تكليف رژيم را روشن كنيم، رژيمي كه تمام ميهن را به تلي ز خاكستان تبديل كرده است، اقتصاد رانت خواري، فساد ميلياردي، اعدام و شكنجه شما را ناراحت نمي كند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

هر چند وجیزه نگاشته شده خیلی گهنه و مندرس است .همینکه از پائین تنه حرفی و توصیفی نیست معلومه تغییراتی شده انر احوالات . خودش ده سانت بپیشه!!

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای حسن گرامی،
بحث ما در اینجا آقای تفریشی و مجاهدین است. نگاهی مختصر و جانبی هم به برخورد مجاهدین به زبان ترکی شد. اجازه بدهید که بحث را منحرف نکنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب دریا دل! خیلی ممنون که ماهیت سیاسی خود را، نسبت مردم آذربایجان به نمایش گذاشتی. با توجه به دیدگاه نفرت آمیزتان نسبت بمردم ترک آذربایجان، جنابعالی نیز مثل پانفارسهای نژاد پرست، و پان ایرانیسم گستاخ! و عوامل مانقورد آن، بطور آشکار حتا غرض ورزی های خود را به وکالت از سازمان فاشیست و مافیای رجوی نسبت به شخص آقای تفریشی به خوانندگان نشان دادی. زیرا افشاگری های آقای تفریشی گوئی آب درلانه مورچگان رجوی بریزد، خوابتان را آشفته کرده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

استاد محترم، جناب صمیمی، 37 سال است که اپوزیسیون به اصطلاح سرتاسری با کلی گوئیهای کلیشه ای و نامفهوم شعار، " شعور به جای شعار" یعنی شعار اصلاح دیکتاتور های رژیم اسلامی را سر میدهند و میخواهند با منطق و دیالوگ، وگفتگوی فرهنگ و تمدن ها قاتلان مردم را که دستشان تا مرفق بخون خلقهای ستم دیده ایران آغشته شده است، اصلاح بکنند، تا بتوانند بحکومت خود ادامه دهند. جنابعالی در فرمایشاتتان پیش از هر چیز به همه کنشگران سکولار دموکرات برای پافشاری بر خردگرایی تبریک می گوئید" ممکن است مفهوک کلمه "خرد گرائی" را برای مردم توضیح بفرمائید. تشکر.

نوشته شده توسط: Anonymous

يك آذري تشخيص مي دهد آذري خطاب شود يكي تشخيص مي دهد او را ترك خطاب كنند،
يكي به ديگري ميگويد حق نداري براي ما هويت درست كني ، ولي خودش به خود حق مي دهد كه براي ديگري هويت درست كند، سوال اصلي اين است چه كسي قرار است يقه ديكتاتور را بگيرد؟ كه با عملكردش، كاري كرد ه كه تا چند صبا ي ديگر در اين ملك نه خبري از تاك مي ماند نه از تاك نشان،

نوشته شده توسط: lachin

آقای مازیار.... این حق را کی به شما داده است که از طرف تمام ملت آزربایجان , ما را آذری میدانید نه ترک. آیا وکیل ملت هستید؟ شما به عنوان یک انسان آزاد می توانید هر هویتی را به خود بدهید ولی این حق را ندارید که به (( ما )) هویت بدهید. چون نه شما توان آن را دارید و نه ( مانقورت ) های دیگر..

نوشته شده توسط: Anonymous

هركي شاگرد آخوند بشه محبتش تا آخر عمر زير زبانش مي ماند، چه شيريني دارد اين محبت آخوندي،، تفريشيان داند و بس، اين درس وقتي شيرين تر مي شه كه شاگرد ،مستعد و آكادميك هم باشه ، يكي از درسهاي آخوندها اينه ،كه راست ،راست تو چشم مردم نگاه كن و دروغ بگو ، مهم هم نيست كه مردم چي فكر ميكنند، مهم اينه كه تو خطط ا خوب پيش ببري، يا بهتر بگم خط ما رو خوب پيش ببري، : ببين از امام رضا مهمتر داريم، راحت بمب گذاشتيم، و منفجرش كرديم، گفتيم كار ،كار منافقين، و اين طرح را با كمك دوستاني مثل شما خوب پيش برديم، حالا بذار اونا هي تو سرشان بزنند، حواست باشه ما خط خودمان رو پيش مي ريم، يا همين كشتن سه كشيش مسيحي، ديدي چه فيلمي درآورديم، تو تلويزيون چه برنامه هايي گذاشتيم، راحت گفتيم كار منافقين است ،مهم نيست اونا چي ميگند، مهم اينه كه ما خطمان رو پيش بريم، برادر سعيد مرحوم كه خوب روشن تون كرد، بقيه درسها رو

ما مي ديم، چند تا پروژه است كه شما بايد پيش ببريد ، از جمله كشتن أعضاء ،و يا زنداني و شكنجه آنها، در اين رابطه مي توانيد كسامي را كه به مرگ طبيعي مردن شناسايي كنيد و جاي كشته ها جار بزنيد، خودتان رو هم مي توانيد جاي زنداني ،شكنجه شده جا بزنيد، حالا بزار منافقين جلز وولز كنند ،ما خط خودمان را پيش مي بريم، يا مثلا مي توانيد بگيد منافقين در كشتن شيعه ها و كردها دست دارند ،مهم نيست كه كردها تكذيب كنند،يا هوشيار زيباري نامه رسمي بده كه نه بابا، ما از اونا كشتيم كه اونا از ما نه! مهم اينه كه ما خط خودمان رو خوب پيش بريم، اوضاع داخلي و منطقه اي ما از دست منافقين داغونه اگر تمركز ازشون نگيريم سه شماره ما رو كله پا مي كنند، پس تا مي توانيد هر دروغ و دغلي كه داريد، سرشون بباريد ، وقت تنگه !
روي وابستگي به صدام خيلي پا فشاري كنيد، مهم نيست كه صدام بيش از ده سال است كه نيست،و حكومت دست خودمونِ ،مهم نيست بگويند كه آخه اين چه وابستگي كه بعد از اين همه سال تمام ارگانهاي رسمي صدام عز بين رفته يا حقوق بگير دولت فعلي شدند، و اين نيرو بر عكس ،بمباران شده ، رهبرانش دستگير شده توسط عواملمان در عراق تحت شديد ترين محدوديتها هستند ،ولي از بين نرفته ،به اينا توجه نكنيد، خط خودمان را پيش بريم، اگر مي تونيستيم از تو استخبارات عراق كه حالا دست خودمونِ است چند تا مدرك دندان گير بدست مي آورديم، عالي مي شد، حيف ! ولي مهم نيست ما خط خودمان رو پيش مي بريم، اين منافقين اگه دستشان باز باشه نمي دوني كه چه كارها كه نمي كنند، تو اين ده سال هرچي ما كاشتيم اونا پنبه كردند،در سوريه دستمون تو حواست، در عراق كه همينطور، الترناتيو تربيت مي كنند، حالا كه نفرات تربيت شدشون زير گوش ما در نخست وزيري و رياست جمهوري عراق هستند، وضعيت سياسي مون هم كه با غرب به اينجا كشيده ،خلاصه حال روزمون بد جوري خراب، چند وقت يك بعر جمع بشويد ودرس تون رو مرور كنيد ،ما آخوند بش مي گيم تلمذ، شما بگيد تلمذ.
نوشته شده توسط: Anonymous

اشتباهی که یونانیها مرتکب شدند این بود که اقتصاد خدماتی خود را به اقتصاد تولیدی / صنعتی‌ پیوند دادند‌??� وقتیکه اقتصاد شما به خدمات وابسته است یونان با آن تجربه‌ تاریخی باید بهتر این عمل میکرد. وضعیت دیگری امکان دارد اوضاع را از اینیکی که است نیز بدتر کند و آن اقتصاد چین است‌??� در ? هفتهٔ گذشته‌??� نزدیک به 3 تریلیون دلار سهام چینی‌ راهی‌ بیرون مرزهای چین شده است‌??� چین پارسال نیم تریلیون دلار یا پانصد بیلیون دلار کالا به آمریکا صادر کرد‌??� اگر 90 نود میلیون چینی‌ که به نحوی در بخش تولیدی‌??� سرمایگذاری چین مشغول هستند نسبت به اقتصاد چین احساس دلواپسی کنند شک واقعی‌ به اقتصاد دنیا وارد خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

عزیزان همانطور که پیش بینی‌ کردم با تحولات یونان و نه بزرگ یونانیها قیمت نفت نزول خواهد کرد. امروز نفت هر بشکه 52دلار معادله می‌ شود‌??� اگر ایران نیز وارد بازار نفت و گاز شود قیمت نفت بیشتر سقوط خواهد کرد‌??� به همین دلیل روسیه به هیچ وجه نخواهد داشت مذاکرات ایران با غرب به نتیجه ای برسد. پارسال نزدیک به 160 بیلیون دلار از روسیه خارج شد‌??� امسال نیز به احتمال زیاد 120 بیلیون دلار از روسیه بیرون خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای اژدر بهنام با درود . من مایلم بدانم ایا شما خودرا ایرانی میدانید یا نه . نظر شما در باره تجزیه ایران و ایجاد کشورهائی بنام اذربایجان و کردستان و عربستان چیست؟ ایا شما به تمامیت ارضی ایران باور دارید ؟ بسیار متشکرم.

نوشته شده توسط: Anonymous

تمام رقص و آواز آذری ها مثل سایر اقوام ایرانی حدود صد سال است که تکرارمکررات است و هیچگونه نوزایی در آن نیست . اگر روسها یا دقیقتر شوروی ها کارهای فرهنگی فولکلوریک طی هشتادساله گذشته در آنجا انجام نمیدادند اکنون شرایط اسفبارتر از وضع فعلی بود . در این فیم حتی بخشی از یک شعر وآهنگ ایرانی استفاده میشود .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تفریشی گرامی،
مسئله ی «اختناق» که «ترور» هم زایده ی آن است؛ در جوامع جهان سومی و عقب مانده و عقب نگهداشته شده، نخست یک فنومن
«فرهنگی-اجتماعی» ست که توسط قدرت به «اختناق و ترور دولتی» فرا میروید. آنجا هم نمی ماند، در داخل اپوزیسیون - برضد اپوزیسیون» ، در داخل «سازمان » برضد اعضا، ادامه می یابد.
وقتی هم دولت جدیدی بوجود میاید- که با پذیده ی اختناق تا حد لازم تصفیه حساب نکرده و خاصه های لازم برای عدم اختناق در ساختار و فرهنگ خود ندارد- تبدیل به دیکتاتوری-اختناق دولتی و ترور میشود و این سیکل تکرار میشود.هم در دولت و هم در جامعه. فنومن از پایین به بالا و از بالا به پایین حرکت کرده و تکرار و باز تولید میشود.
برای نبود نسبی «اختناق» لازم است در «ساختار جامعه و فرهنگ» آن «پیشرف» صورت گیرد و فرهنگ و ساختار سازمانهای سیاسی تغییر یابد.

دموکراتیک شود. یعنی هم در جامعه و هم در احزاب « خاصه های دموکراتیک» نهادینه شود. در این پروسه است که می توان نسبتا از چنگ این دیو رهایی یافت.

بنا برین وقتی جامعه ما و احزابش درچنین مرحله ای نیستند برای من طبیعی ست که حکومت آن ترور دولتی پیشه کند و مخالفین نیز به جان هم بیافتند. این حرکات بازتاب طبیعی جامعه ماست. فاصله گیری از فنومن اختناق برای ما « غیر طبیعی و سخت» است.
باید «خلاف جهت آب» شنا کرد تا با آن مبارزه نمود. این مبارزه «بیشتر یک کار فرهنگی» ست تا سیاسی.
--------
-پدیده ی «سازمان سیاسی» در خارج از جامعه ی خود به طور «طبیعی» محکوم به نابودی ست. حالا این سازمان مرتکب خطاهای اساسی هم بشود توان حیات را از دست میدهد. این آن پروسه ای ست که برای شما پیش آمده است.

-سازمان سیاسی نباید خطاهای اساسی بکند -بجای آن ضروریست «ساختار و عملکرد و فرهنگ »اش را تا میتواند «دموکراتیک تر» کند-تا بتواند حیات خود را طولانی کند.
سازمان بسته عملا فاتحه اش خوانده شده است. تنها می تواند «تأثیرات» منفی در محیط خود ایجاد کند. و محیط عقب مانده
طالب آن باشد جلاد را بر دوش خود سوار میکند.
بهر صورت اینها نکاتی ست که شاید به خواندنش بیارزند.
وار اولون
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای حسن گرامی،
شما می گویید نوشته من مبنی بر اینکه "یا می‌توانم تصور کنم که در حزب پان ایرانیست، صحبت به زبان ترکی ممنوع باشد زیرا این حزب، ترکها را ایرانی نمی‌داند." خطاست.
دلیل خطا بودن آن چیست؟ این مطالبی که نوشته اید، چه ربطی به موضوع دارد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار گرامی و عزیز ؛ بزرگترین تجربه سیاسی را در همین چند روز گذشته و مکاتباتی که انجام شده ؛ میتوانیم استنتاج کنیم . یکی از مغز شسته شدگان فرقه رجوی ؛ فرهنگ مجاهدینی را به نمایش میگذارد . یعنی تهمت ؛ افتراء ؛ فحاشی و بی فرهنگی به تمام معنی که شایسته هیچ ایرانی نیست . آنچنان خود را به لودگی و نادانی زده و ملغطه برپا میکند که پاسخ ندهد . میگوید چرا مجاهدین کسی از مخالفین را نمیکشند ! دروغ به این بزرگی ؛ خود ما لیست دهها نفر از همرزمانمان را که اشرف بدست شکنجه گران فرقه کشته شده اند را افشاء کردیم . با نام و مشخصات و موقعیت مشخص مرگ که با پوش افتادن از روی تانک ؛ برخورد با دیوار ؛ انها را مخفی کرده اند . چندین نفر را دار زدند و بعدا گفتند که بیمار روحی بوده ؛ خودش را دار زده است . از همه اینها گذشته اخیرا رهبر فرقه از مخفیگاه خود در اردن ؛ در یک پیغام حکم قتل همه ما را صادر کرد . همین چند

وقت پیش ؛ بیش از شصت نفر از اعضاء جدا شده ؛ نامه ای خطاب به رئیس جمهور فرانسه فرستاده و یادآور شدیم که تهدید به مرگ شدیم از طرف رجوی . مسعود رجوی با امکاناتی که از صدام حسین جانی به وام گرفته و دریافت پولهای کلان که از بابت جاسوسی و فروش اطلاعات به دشمنان ایران زمین ؛ بدست میاورد ؛ همانند یک فرقه مافیائی بلای جان آزادیخواهان و اپوزسیون ایران گردیده است . تفرقه افکنی ما بین اپوزسیون و حذف مخالفین به هر صورت ممکن ؛ از شیوه های مرسوم فرقه برای پراکندگی و فرافکنی اپوزسیون هست که خود را یگانه آلترناتیو حکومت اسلامی جلوه دهد . در حالیکه از 30 خرداد ؛ بطور تمام و کامل در راستای ریختن آب به آسیاب دشمن ایران زمین یعنی آخوندهای حاکم بر ایران و به کشتن دادن مبارزین جان بر کفی هست که عاشق مبارزه اند . با همان شیوه های رژِیم و با همان سنگدلی و بیرحمی . هر که با ما نیست ؛ بر ماست . این شعاری هست که ورد زبان استالین و هیتلر و ماکیاول و فرانکو و صدام ...بود و همچنین ورد زبان رجوی هم هست . بنابراین با صرف میلیونها دلار ثروت بادآورده که از بند و بستهای بین المللی و جاسوسی برای بیگانه بدست آمده ؛ مانع رشد نیروهای دموکرات و سکولار و لائیک اپوزسیون میشود . همان راه حکومت اسلامی را میپماید با همان شعار حسین رهبر ما هست ؛ مهدی قائم ما هست ؛ به جنگ نیروهای سکولار میرود و برچسب کفر و الحاد به این نیروهای متقدم میزند . از پاسخ به ابتدائی ترین پرسشها بطور عمد تفره میروند . همانکه دهها نفر از شخصی که زمین و زمان را بهم می بافد می پرسند : گناه همکاری با صدام حسین جانی بیشتر هست و یا یک ملاقات ساده با سعید امامی ؟ طرف به هر یاوه ای دست می یازد تا پاسخ ندهد . حتی کودک دبستانی ایران هم پاسخ ما را میدهد ؛ ولی اینها نه . طرف میگوید مجاهدین کسی را نکشته اند ؛ حال آنکه صدها نفر از کردهای عراقی را دست در دست صدام جانی کشتند . من این موضوع را به سوکمیسیون سازمان ملل بردم و فرفه را محکوم کردم و سازمان ملل رسما کشتار کردهای عراق بدست فرقه را محکوم کرد . با پیدایش جانوران موسوم به داعش آنها را بنام نیروهای مردمی عراق کمک و یاری کردند و امکانات دریافتی از صدام را در اختیار آنان قرار دادند . افراد رنگارنگ اعم سیاهپوست و سرخ پوست .. ساکن کمپهای پناهندگی را بنام مبارز ایرانی به گردهمائی ها خود میبرند ؛ چون ایرانیان نه تنها مبارزین ؛ بلکه مردم عادی به اندازه ای از اینها نفرت دارند که حتی حاضر نیستند به کنسرتهای مجانی اینها بروند . زبان کینه و نفرت اینها را بنگرید که سعید امامی نامی که در زندان واجیب خورد و مرد ؛ هنوز مزه دهان اینها هست . فرقه چنان نفرتی در دل اینها کاشته که اگر بر فرض محال و روز محال ؛ پای اینها به ایران گشوده شود ؛ همانند همنوعان داعشی خود ؛ نصف بیشتر مردم ایران اعم از پیر و جوان و زن و کودک را با این بهانه که به نماز جمعه رفته ؛ سر خواهند برید . آخوند و پاسدار و بسیجی و اطعاتی که جای خود دارد ؛ سر همه آنها بر بالای تیرهای چراغ برق خواهد رفت . احتمالا شخصی هم که اینجا نوشته ؛ دنبال همسر و فرزند سعید امامی خواهد گشت که شکنجه های وازارت اطلاعات کافی نبوده ؛ ما شیوه های خود شما را شکنجه خواهیم کرد . تجربیات کوتاهی از فرقه را میتوانم اینگونه جمعبندی کنم تا در آینده ای نزدیک بصورت صوتی و تصویری ؛ در همین سایت محترم با عزیزان جوان و مبارزین نو رس ایرانی در میان بگذارم . بهترین درودهای مرا پذیرا باشید . سربلند و پیروز باشید .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دکتر! بعد از چند سطر از خواندن نوشته ماندم. نوشته تکرار و هی تکرار است. خسته میشود آدم. تکرار بیش از حد کلمه "تورک گرا" است، بجای پرداختن به مسائل آزری ها، به کشورترکیه می روی. شما آزری هستی، بیشتر از آزری ها و تاریخ آنان را بنویس، چه کار داری به ترکیه؟ ما هر سال به ترکیه مسافرت میرویم. هوایش خیلی خوب است. مردمانش مهربان. من فکرمیکنم شما یکبار به ترکیه مسافرت بروی ذهنت باز میشود. و روحیه میگیری. و نسبت به ترکیه احساس خشم نمیکنی. شما که آدم با معلوماتی هستی. لطفا زیاد تکراری ننویس. بیش از 10 دقیقه وقتم تلف شد. مطلب هی تکرار میشود. لطفا ببخش برای حرفهای رک و راست. برادرم میگوید شما پرفسورخارج هستید. معذرت میخوام اگه مهربان نبود حرفم. قصدی نداشتم آقای دکتر آزرگون.
سمیرآزری.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر مردم ایلات متحده در زمان جنگ استقلال ازانگلیس یا مردم گرجستان آزربایجان شمالی قزاقستان یا آلمان شرقی می خواستند مسئله آزادی و استقلال خود را با معادلات بی سر و ته و پوچ اثبات کنند قطعنا در جایگاه امروزی نبودند. خوشبختانه مسئله آزادی و استقلال ملتهاو حق تعیین سرنوشت را حل معادلات بی سر و ته معین نمی کند. استقلال ملتها و آزادی از زیر یوغ استعمار نیاز به تلاش و کوشش عینی دارد نه حل معادلات ذهنی . مردم آزربایجان جنوبی هر وقت به این بینش..... اجتماعی رسیدند که شرافت و انسانیت آنها فقط و فقط با استقلال سیاسی عینیت می یابد و در راه اجرایی کردن این فکر اقدام کردند می توان گفت معمای استقلال را حل کرده اند. از آنها که از فدرالیزم دم می زنند می پرسم شما تز خودتان را که از نظر experimental شکست خورده را تا کنون اثبات کرده اید که حالا انتظار اثبات یک واقعیت عینی بنام استقلال را طلب می کنید؟C3K

نوشته شده توسط: Anonymous

( 4- دموکراسی و عدالت و گفتمان آزاد را ما بهتر از شما خوانندۀ عزیز فارس زبان درک می کنیم. ) چه اعتماد بنفسي! از اينكه اين همه چيز را بهتر مي داني به شما تبريك مي گويم،ولي حقوق تو را فارس ها ،آزادي تو را فارسها ،عدالت تو را فارسها نقض نكردند حكومت حاكم بر ايران نقض كرده است، قلمت و يا تفنگت را به سمت آنها نشانه بگير، از دوران صفويه به اين طرف ،حدود ٢٥٠ تا سيصد سال، آنها كشتند كه چرا سني هستي و اتفاقأ اين كشتن ها از تبريز ،اردبيل شروع شد، وبه ضرب شمشير صفويان ما شيعه شديم، ما در تاريخ آنها را به عنوان صفويان مي شناسيم ،نه تركان، حاكم بودند و خونريز ،بعد يك دوره كريم خان آمد ،و بعد نادر شاه زند كه هر كدام با يك پادشاه عمرشان به سر آمد، بعد قاجاريه آمد ،آنها هم چيزي حدود ٢٥٠ سال حكومت كردند، كشور را به بربريت بردند، و در چند با روسيه تعدادي از استان ها را از دست داديم ،و باز هم كسي آن ها

ترك نخواند ، آنها را حاكمان بي لياقت قاجار مي گويند، اين تقسيم بندي تنها از خورجين كساني در مي آيد كه به جاي اينكه يقه رژيم جنايت كار را بگيرند يقه من فارس هم درد خود را مي گيرد، و وقتي به او مي گويند قلم و تنفگت را به طرف رژيم نشانه برو ،يقه ايراني فارس زبان هم دردش را مي گيرد، والله خوش به حال رژيم ، به همين راحتي شما را به جان همدردانتان انداخته است و يقه خودش را از دست شما خارج كرده است ، چه بردي بهتر از اين !
پس به جاست به خاطر اينكه ( 4- دموکراسی و عدالت و گفتمان آزاد را ما بهتر از شما خوانندۀ عزیز فارس زبان درک مي كنيم ) دو باره به شما تبريك بگويم
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای اژدر بهنام این ادعای شما خطاست که نوشته اید (یا می‌توانم تصور کنم که در حزب پان ایرانیست، صحبت به زبان ترکی ممنوع باشد زیرا این حزب، ترکها را ایرانی نمی‌داند.) البته به زبان مادر ی حرف نزدن خطاست و اقای ابریشمچی خود میبایستی به اذری سخن بگوید ولی گناه بزرگ ایشان همکاری با بیگانه است .انچه اقای ابریشمچی در باره جریانات اتمی در کنفرانس ها ی ضد ایرانی گفته است را باید به حساب سازمان رجوی گذاشت و نه اینکه ایشان ترک ویا اذری هستند. در سازمانهای ملی ایرانی کسی از اذری سخن گفتن منع نمیشود و همه خود را ایرانی میدانند .اگر کسی خود را ایرانی نمیداند ایرادی نیست و ایشان مهمان ملت ایران هستند .یک اذری در اذربایجان شاید بیشتر به زبان عربی سخن بگوید تا زبان پارسی.

نماز مردم اذری با اذان شروع میشود و نماز ظهر به زبان عربی است و نما ز مغرب و عشا به زبان عربی . دعای پس از نماز طور نافه نماز به زبان عربی . استقلا ل فرهنگی یعنی انکه نیایش با خدا به زبان مادری باشد ونه زبان عربی . صیغه اذدواج طلاق در اذربایجان به زبان عربی است . ایران قبله نیست و اذربایحان نیز همین گونه مردم ترکزبان بجای عشق به میهن از چند هزار گیلومتری به طرف سنگ سیاه دولا و راست می شوند و به عربی دعا میکنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

شما ترکان همه گفتگو ها را شخصی مینگرید . بر پایه زبان میخواهید ملت سازی کنید ما آرمیدگان سر زمین آبا اجدادی آذربایجان خود را آذری میدانیم نه ترک نه ترک.با هولوگا نیسم وزش گاه و زبان برای ملت سازی کافی نیست .بطور مثال فیلیپین و بخشی از آفریقا و چندین نمونه دیگر آیا آنان را باید انگلیسی خواند چون اینگسی تکلم میکنند . نه برادر ترک زبان من از آذری ..... تا ترک ..... فاصله بسیار است .مشکل ما جمهوری اسلامی شیعه ساخت صفوی ترک است و بس . ما را به انحراف نکشید زبان ترکی هم زبان کارگری است مثال آلمان مثال آمریکا و زبان اسپانیای . گسترش ان هم در طبقه کا رگر است . کدام طبقه ترک مرفح است که فرزندانشان را به مدارس ترکی بفرستند همه به زبان های انگلیسی فرانسه و و و میفرستند .
مازیار از آذربایجان

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

ناظر گرامی،
من شخصا هیچ سازمان سیاسی ایرانی را نمی‌شناسم که صحبت کردن به زبان ترکی در آن ممنوع باشد. نمی‌دانم شاید در سازمانها و احزاب مناطق ملی مانند کردستان و سیستان و بلوچستان و... بتوان تصور کرد که بطور طبیعی چون در آنها ترکی زبان وجود ندارد، به این زبان هم صحبت نشود.
و یا می‌توانم تصور کنم که در حزب پان ایرانیست، صحبت به زبان ترکی ممنوع باشد زیرا این حزب، ترکها را ایرانی نمی‌داند.
اگر منظور شما از "صحبت کردن به زبانی ترکی" سخنرانی‌ها باشد، طبیعی است که سخنرانیها به زبانی صورت می‌گیرند که همه حاضرین آن زبان را بدانند وگرنه باید مترجمانی بیایند و سخنرانی را به زبانها مختلف ترجمه کنند.
من در طول زندگی خودم با سازمانهای سیاسی گوناگون روابط نزدیگی داشته‌ام و در کنگره‌ها و کنفرانسهای بسیاری از آنها شرکت کرده‌ام. در همه آنها سخنرانی‌ها به زبان فارسی بوده‌اند ولی شاهد بوده‌ام که

ترکی زبانان با همدیگر ترکی صحبت می‌کنند و کردها کردی و عربها عربی و... و کسی هم آنها را منع نمی‌کند و مورد تحقیر قرار نمی‌دهد.
در مورد سازمان مجاهدین، من وارد این دعوا نمی‌شوم زیرا تا اینجا، آنچه را که شنیده‌ام، در حد ادعا بوده است. ادعایی که اگر روزی به ثبوت برسد، به نظر من جزو غیرانسانی‌ترین اقدامات است و آنوقت است که می توانم در این مورد اظهار نظر کنم و وارد دعوا بشوم!
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تفریشی گرامی،
ممنون از پاسخ شما.
به نظرم رسید بهتر است نکاتی را با شما و علاقمندان این بحث مطرح کنم . شاید مورد توجه قرار گیرد:
1- از نظر من طرح تجربه های سیاسی برای جامعه به ویژه نسلهای تازه مفید است. طرح تجربه های شما نیز می تواند مورد توجه واقع بشود. به شرطی که تفاوت بگذارید بین «دشمنی و کینه» -و «مخالفت». آنچه آموزنده است به دور از «نفرت و کینه و انتقام و دشمنی»ست. خواننده میخواهد «موافقت یا مخالفت- یا حرکت درست و خطای » شما را دیده و درس بیاموزد. و مشاهده کند از تجارب خود چه نتیجه گرفته اید.

2- قبل از هر چیز، لازم است فرد سیاسی تکلیف خود را «با خود» و با « جامعه»-ی خود ، و « راه زندگی سیاسی» اش روشن کند.
-با خود و جامعه اش « رو راست» باشد و اگر انتخاب میکند که دوست دارد به عنوان فرد سیاسی برای جامعه تلاش کند لازم است هم استقلال فردی خود را حفظ کند و هم استقلال جمع را. جمع کوچک هم ضمن حفظ استقلال خود ، استقلال سعادتمندی جامعه را حفظ کند.

3- در این مسیر استقلال از حکومت و بیگانه شرط پایبندی به استقلال مردم جامعه ی خود است.
آن فرد یا جمع سیاسی که استقلال خود را حفظ نکند «دیر یا زود» از دامن مردم چون «پارچه ی ژنده و کثیفی» طرد میشود.
این قانون اجتماعی ست. نمی شود سر آن کلاه گذاشت یا دورش زد. در آذربایجان گفته میشود « پالازا بؤرون-ائلی نن سورون». پلاس بپوش و با مردم حرکت کن.

کسی که جدا از مردم یا مخالف خواست مترقی آنها حرکت کند جایی در قلب مردم ندارد. سرتاریخ نمی توان کلاه گذاشت.
4- برای اهداف انسانی باید ابزار انسانی استفاده کرد.

5- جامعه میداند افراد یا جمع ها اشتباه میکنند . و یا حتی ممکن است گول بخورند و خیانت هم پیش آید. زندگی تاریخی جامعه
از این رخداده ها نمونه ها دارد- بنابرین قلب مردم قلب تاریخ است. و بسیار گشاد. و حتی بخشنده. فرد یا جمعی میتواند احترام جامعه ی مترقی خود را کسب کند که «رفتار رو راست و دموکراتیک» پیشه کند. کار مردم را به مردم سپارد و خود به آنها در راه اهداف انسانی یاری نماید.

6-متحد و تکیه گاه هر فرد یا جمع مبارز تنها مردم جامعه خود است. خارج جامعه، تنها می تواند «حقوق بشری و مدنی» حمایت کند.
7- حکومت ایران تا کنون نتوانسته به صورت رسمی یا علنی فعالیت مستقل هیچ فرد یا جمع سیاسی مخالف را تحمل کند.
رفتن به سوی حکومت - گیرم برای مبارزه ی قانونی با آن- در بهترین حالت به معنای نشناختن آن است. و در بدترین حالت «تسلیم به حکومت و علی رغم میل خود ابزار دست آن شدن»است.
-----------
8- مسعود رجوی و مریم به عنوان دو فرد در حالت مثبت «خطا های فردی» دارند. اما خطای اصلی متوجه «کل اعضای سازمان» است. از سال 57- که نتوانستند خطا بودن ماهیت «خط سازمان» و «ساختار» آن را اتشخیص بدهند. از جمله خود شما.
9- خطای شما ادامه داشت تا بیرون آمدن از آن. و این خطا «طولانی مدت» بود.
10- بعد از سازمان مجاهدین ، حرکت شما برای ایجاد سازمان موازی، با موافقت حکومت «خطای» دیگر شماست.
11- سر زدن این خطا ها ا از یک فرد سیاسی قدیمی مشکل بزرگی در مبارزه سیاسی ست. با این خطا ها فکر نمیکنم کسی
بتواند «اعتماد» ایجاد کند. اگر هم بکند -کسی نمی تواند مطمئن شود که شما نظیر آنها را انجام نخواهید داد.
بهر صورت اینها مشکلات شماست و مشکلات اشخاصی نظیر شما.

ساغ اولون