Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

Anonymous گرامی،
دکتر تقی ارانی در جوانی افکاری آریاپرستانه داشت. معتقد بود که در ایران، باید زبانهای دیگر، غیر از زبان فارسی را بین برد و مخصوصا روی زبان ترکی انگشت می‌گذاشت.
او بعدها به مارکسیسم روی آورد و نظرات پیشین خود را رد کرده و با عنوان "عقاید دوره جوانی" از آنها یاد کرده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی ای کاش من میدانستم که این ترکها برای جنابعالی چه کار بدی کرده اند که هر روز میگذرد دردش بیشتر شما را ناراحت میکند اگر امکانش هست لطف کنید بگوید تا شاید قابل درمان باشد و الا جنابعالی باید تا آخر عمر متحمل این درد ناعلاج شوید

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام خدمت آ.ائلیار گرامی
در بررسی من، گزینه انقلاب سراسری در نظر گرفته نشده است زیرا به نظر بنده امکان چنین انقلابی وجود ندارد و اگر هم اتفاق بیافتد، ادامه وضع موجود تلقی می شود

امکان انقلاب سراسری وجود ندارد زیرا ایران در وضعیت شرکتی که در مثال گفتم قرار دارد. از نظر ملیتهای غیر فارس آلترناتیوهای حکومت فعلی، در مواجه با ملیتهای غیر فارس بهتر از حکومت فعلی نیستند به همین دلیل در جنبشهای سراسری شرکت نمی کنند، زمان انقلابهای ایدولوژیک هم گذشته است و امکان یک انقلاب ایدولوژیک سراسری نیز وجود ندارد.
از نظر بنده هم ،اگر انقلابی اتفاق بیافتد، پس از انقلاب به هیچ وجه زمان مساعد برای اعلان استقلال نیست و به نظر من هم نیروی انقلاب می تواند هر نیروی دیگری را شکست دهد.
ایران با یک فروپاشی روبرو است نه انقلاب و با مرگ بر و زنده باد گفتن نمی توان جلو فروپاشی را گرفت. تنها کاری که ما می توانیم بکنیم پایین آوردن هزینه های فروپاشی است
نوشته شده توسط: Anonymous

با توجه به اینکه تعدادی از ١٥ نفر نامبرده شده از جمله آقای شاهرخ زمانی طی تکذیبیه ای این عمل جعل امضاء را محکوم کرده و با توجه به یک اطلاعیه دیگر ١٥٠ نفری که افراد شناخته شده با انتشار تکذیبیه و محکوم کردن جعل امضاء از وجود چنین اطلاعیه اعلام بی خبری کردند ، مسئله مهم اینست که برخی حضرات و بالخص رژیم شونیست ایران تاب و تحمل یک برنامه ٣٠-٤٠ دقیقه تلویزیونی را که در آن از ظلم وستم به ملت ترک آذربایجان صحبت شده را ندارند ولی همین تلویزیون بی بی سی و تمامی رادیو و تلویزیون های داخل ایران و خارجی فارسی زبان حدود صد سال است که هر گونه بد و بیرا و جعل تاریخ و انکار حقایق را در رابطه با ملل غیر فارس بالخص ما ترکها را کرده اند .و درست در همین نقطه است که باید گفت حقایق مثل زهر بر حلقوم مبارکتان در حال ریخته شدن است و بی بی سی و امثالهم امروز مجبور شدند و فردا رادیو و تلویزیون خود رژیم مجبور

خواهد شد منتها در آن روز فردا پل ها شکسته شده و راه باز گشت برای ترمیم زخمها باقی نخواهد ماند .خبر دار شوید بهتراست .
نوشته شده توسط: Anonymous

من، سیاوش وچون تا قبل از سیاوش کنونی کامت میگذاشتم، برای برطرف کردن سؤ‌تعبیر، از اکنون بانام سیاوش.ژ کامنت خواهم گذاشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

بهنام عزیز،
همانطور که شما هم به گذشته اشاره کرده اید. به صرف داشتن عقیده، به زندان رفتن شخص را منزه از خطا و ایراد نمیکند. درک انسان از مسایل سیاسی و اجتماعی، احترام به حقوق افراد و گروههای ملی و مدنی شخص اورا از اشخاص دیگر متمایز میسازد. برای مثال تقی ارانی با اینکه خود به جامعه تورک آذربایجانی تعلق داشت، درک مدنیت جامعه انسانی تورک آذربایجانی را نداشت. او نیز مثل خیلی ها که در اروپا تحصیل کرده اند، خود را به سر زمین واهی زرتشت، که گویا مهد تمدن آریایی خیالی می بوده، می پنداشت. الان هم از جامعه ترکی آذربایجانی کسانی هستند که بر خلاف منافع ملی و انسانی بر پان ایرانیستی بودن خود بر اساس زبان و مدنیت فارس پای می فشارند (نظیر حجت کلاشی، مصطفی بادکوبه ای، افشین جعفری). اینها که خود را آزاد میپندارند. اما در تعلقات فکری برده ای بیش نیستد، گرچه خود را آزاد می پندارند!

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای چالنگی گرامی،
متاسفانه در کشور ما نگاه درستی به زندانی سیاسی وجود ندارد. از نظر بسیاری، زندانی سیاسی موجودی است مقدس و منزه و پاک و معصوم و مظلوم!
وقتی زمان انقلاب از زندان آزاد شدیم، به صرف اینکه زندانی سیاسی بودیم، مسؤلیتهایی به ما می‌سپردند که مطلقا شایسته آنها نبودیم. و ناگفته نماند که ما هم با کمال میل می‌پذیرفتیم!
من در زندان با آقای طالقانی و منتظری و رفسنجانی و گیلانی و رفیق دوست و دیگر سران بعدی رژیم هم‌بند بودم. البته آنها در طبقه بالا بودند و ما در طبقه پایین. در طبقه پایین هم زنده یادانی چون غلام ابراهیم زاده، ابوتراب باقرزاده، انوشیروان لطفی، محسن مدیر شانه چی و.... بودند.
آیا می‌توان همه اینها را با یک معیار سنجید؟
متاسفانه ما نه تعریفی از جرم سیاسی(واقعا این جرم سیاسی چیست؟) داریم و نه از زندانی سیاسی.
راه دور نرویم.

راه دور نرویم. از برجسته‌ترین نمونه‌های زندانیان سیاسی، خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی هستند. آیا چون اینها زندانی سیاسی هستند، مقدسند؟ طرفدار حقوق بشرند؟ قابل انتقاد نیستند؟
مگر آقای موسوی خواستار اجرای بلامنازع قانون اساسی جمهوری اسلامی، این سرمنشا قتل و جنایت و کشتار و تبعیض و... نیست؟
مگر آقای موسوی خواستار بازگشت به دوران طلایی امام راحل نیست؟ مگر مشخصه اصلی این دوران طلایی، کشتار فاشیستی و داعشی هزاران انسان، از پیر و جوان و کودک نیست؟
من هیچ همخوانی با این خانم و آقایان ندارم ولی به یک چیز باور دارم: آنها زندانیان سیاسی هستند و حق و حقوقی دارند که من بعنوان یک انسان و در حد توانایی‌ام، موظف به دفاع از آن حقوق هستم.
در عین حال حاضر نیستم لحظه‌ای از مبارزه با خواستهای ارتجاعی آنها باز بمانم.
متاسفانه این نکته‌ایست که برخی از دوستان در نظر نمی‌گیرند. نکته‌ای که منحصر به زندانیان سیاسی نیست و پدیده‌های زیادی را در بر می‌گیرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

داریوش خان! با سلام سئوالی از محضرتان داشتم. شما که همیشه از نژاد پاک، و نژاد قوم اهورائی صحبت میکنی؟ منظورت چیست؟ آیا منظورت قوم فارس است، که در گرمای 45 درجه کویر لوت، و مناطق اطراف آن جزغاله شده اند، و اگر در غروب آفتاب چیز روشنی بتن نکنند، از خاکستر زمین قابل تشخیص نیستند؟ این قوم که اغلب ریز جثه، و استخوانی هستند، و 2500 سال است که زیرفرمان خلفای عربها، و سلاطین ترک، و قبل از آن زیر فرمان پادشاهان مغول و اسکندر مقدونی بوده است. و الان هم سید علی، یک آخوند روضه خوان 37 سال است نفستان را گرفته است، بدان جهت بخود افتخار میکنید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

ضمن تشکر از بهنام عزیز،
بعضی از دوستان درک فرهنگی اشخاص را نادیده میگیرند. سعی به صرف ظاهری اشخاص دارند و میگویند: فعالی زندانی سیاسی هست و یا بود. او نمیتواند ضد حقوق بشر باشد. زندانی سیاسی بودن خیلی مواقع ملاک بر طرفدار حقوق بشر بودن هم نیست. آیت الله خامنه ای یکی از آنها بود. درک تعلقات مدنی شخص او را به هر کاری وا میدارد. احمد کسروی، تقی ارانی، حسین کاظمزاده ایرانشهر و سید حسن تقی زاده نمونه ای از آنچه بیان کردم میباشد. بیایید کمی واقع بین باشیم، نه ظاهرگرا!

نوشته شده توسط: Anonymous

حضرات امضاء کننده این بیانیه , خواه قبول بفرمایند یا نه, ایران یک کشور چند ملیتی است که در آن نزدیک 90 سال است اقلیت فارس قدرت را قبضه کرده‌است و با زیر پا گذاشتن تمام کنوانسیونهای بین‌المللی و سازمان ملل حکومت میکنند( مراجعه فرمائید به مواد قانون اساسی کشور , به وزرا و پستهای کلیدی کشور و....) . بنابراین آقای صالح کامرانی حق داشت در این مناظره بی بی سی بگوید که 8 نفر از وزرای رئیس جمهور روحانی اصفهانی هستند.



ملت فقط از یک تعریف بر خوردار است که مقبولیت همگانی دارد و عبارت از : گروهی از انسان‌هائی , هوموژن در یک جغرافیای معین که زبان , عادات, عنعنه , تاریخ مشترک دارند وبرای تشکیل دولت ملی خود تلاش میکنند, ولو اینکه تعدادشان کم باشدو در داخل یک مملکت زندگی بکنند که از طرف سایر ملت اداره میشود.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اذر گون توجه داشته باشید اون به قول شما 5 نفر در شدیدترین اختناق و فشار مضاعف به خیابان ها آمدند و مطئمن باشید اگر روزی این اختناق شدید برداشته بشه روز قدس کل اذربایجان با برچم های ترکستان شرقی و حمایت از قره باغ اذربایجان به خیابان ها خواهد آمد / همان کسانی که برای فلسطین آمده بودند اگر ازادی و دموکراسی باشد آنها نیز قلبشان با قره باغ و ترکستان شرقی هست .

نوشته شده توسط: Anonymous

نوشته ی فوق منطقی و به دور از احساسات می باشد و از نویسنده محترم تشکر می کنم .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سیسی عزیز شما حق ندارید حتی برای یک نفر در دنیای مدرن تعیین تکلیف کنید یک نفر میخواهد ترک باشد یا مسلمان ولی متاسفانه هنوز هم امثال شما ولایت فقیه دیگری هستید که سعادت دیگران را بهتر از خودشان میدانید وای بر ملتی که پژوهشگرش شما باشید که برای جاسوس بودن خاین بودن کافی است فقط مثل شما فکر نکند

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در مقاله ی آلپر آتاسی گرامی،
راه حل دست یابی به استقلال کامل یا جدایی آذربایجان در دو حالت مورد توجه واقع شده:
1- از راه مسالمت ( دموکراتیک شدن حکومت مرکزی. انتخابات و رفراندوم)
من اضافه میکنم مثلا از راه فدرالیسم. و در فدرالیسم مستقر.

2- اعلام استقلال به دنبال خلاء قدرت در ایران توسط ملیتها.
---------
-حالت اول -راه مسالمت- بهترین گزینه است و عملی . تنها به مبارزه ی سیاسی مسالمت آمیز بستگی دارد. بدون مبارزه درست
سیاسی نمی توان به دموکراسی-فدرالیسم - و استقلال رسید.

- حالت دوم، آمادگی آگاهانه ی مردم را که حداقل نیاز به زندگی چندین ساله در دموکراسی دارند در نظر نمی گیرد.
راه حلی عجولانه- اراده گرایانه و جدا از مردم است. که با درگیری زود هنگام با حکومت جدید به خشونت کشیده میشود.
چون مردم آمادگی ندارند ، حرکت ضعیف خواهد بود و شکست اش حتمی ست. نه تنها در آذربایجان بل در کل

ایران حرکات استقلال طلبانه که منحصر به «گروههای کوچک» خواهد بود به راحتی شکست میخورند. اجرای چنین برنامه ای بعد از یک انقلاب سراسری ممکن و عملی نیست.
------
- اجرای این برنامه- اعلام استقلال در خلاء قدرت- میتواند آغاز جنگ داخلی باشد. و از این رو نیز راه حلی مردود است. و شکست خورده.
- جنگ داخلی در ایران « نیروی مترقی انقلابی» را جذب نمی کند. مگر افراد اندک را.
و امکان رشد نمی تواند داشته باشد.
-----
-راه حل دوم شانسی ندارد و میتواند راه خشونت باشد.
- تنها راه دموکراتیک-مسالمت جویانه- انسانی راه اول است. که میتواند نتایج مثبت دهد. با توجه به کیفیت مبارزه و خط درست سیاسی. وگرنه این راه هم مشکل را حل نمی کند.
-----
-راه استقلال در ایران از فدرالیسم میگذرد.
-و راه دموکراسی از فدرالیسم.

اگر فدرالیسم نتواند پاسخ مثبت به مسایل ملیتها بدهد. راه استقلال پیش گرفته میشود.
------
-راه استقلال در ایران از فدرالیسم میگذرد.
-و راه دموکراسی از فدرالیسم.
با این دو نکته نظر من روشن است.


نوشته شده توسط: Anonymous

lachin عزیز و گرامی‌، اینها به بن بست رسیده اند، شما ببینید یکی‌ می‌‌آید و به ما لقب " اردک سخنگو " می‌‌دهد، در حالیکه با یک کامنت داده به بهش حالی‌ می‌کنیم که اردک سخنگو نه تنها در ۱۰۰ سال گذشته، که در طول تاریخ خودشان بوده اند، کّل دارائی فرهنگی‌ جامعه فارسی‌ در طول تاریخش تولید لشگری از شاعران بوده، یک شاعر نیز فقط به ۳۰۰ واژه نیاز دارد، جامعه فارسی‌ " مظهر واقعی اردک سخنگو " است.

نوشته شده توسط: Anonymous

معلوم است كه تالشى نژادان در اثر همنشينى با أهريمن نژادان اصليت پارسه خود را باخته اند،دوستان تالش نژاده محصور در ميان اقوام تُرك تبار هستند و ويژگى هاى هاى اين قوم را به خود گرفته اند.پاكترين نژاد پارسه زاگرس نشينان پاك نژاده هستند كه خصوصيات اقوام مهاجر را بخود نگرفته اند!اين سرزمين اهورايى احتياج به خانه تكانى دارد همنژادان پاك نژاده
بهترين كار براى احراز صلاحيت براى اظهار نظر در مورد آينده سرزمين پارسه و راسيوناليسم و ليبراليسم نشان دادن پاك نژاده گى اظهار نظر كننده در دويست سال گذشته است تا معلوم شود كه گوينده،خون ناخالص تُركى و عربى در رگهايش جريان ندارد.دوستان اين سرزمين ماست،اين سرزمين پاك نژاده هاست،اين سرزمين پاك نژاده بايد پاك نژاده بماند.آينده درخشان شعار ماست،پاك نژاده گى و ليبراليسم و آزادى و راسيوناليسم.پاك نژاده گى و راسيوناليسم هديه ما زاگرس نشينان به سرزمين پارسه و جهان

خواهد بود و جهان و اهورا سپاسگذار ما خواهد بود كه دنيا را از گزند اهريمنان و نژادان ناپاك مصون خواهيم داشت.
پرچم كاوه را دوباره برخواهيم افراشت از سرزمين زاگرس و پارسه تا دوباره سرزمين اهورايى مان را از گزند ضحاك و ديوان در هر قالب و ايده اى مصون بداريم.
داريوش نژاده نيك.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

زندانیان :
-«برنامه‌هایِ بخشِ فارسیِ خود (پرگار) را به میدانی برایِ فعالیتِ تبلیغاتی علیهِ حیات و اصولِ ملی ایران تبدیل کرده ست. چنانکه در این برنامه ... افزایشِ تنش‌هایِ هویت‌طلبانه و حقوقِ قومی... در آذربایجان مسلم فرض شد، و چاره‌یِ آن در ایران دوستانه‌ترین! روی‌کرد، «تکه تکه کردنِ حاکمیتِ ملیِ ایران» از راهِ فدرالیزاسیون»

اینجا آقایان فدرالیسم را برابر تجزیه طلبی ترجمه میکنند. چه کنیم ؟ در زبان ملی گرایی فارسی چنین معنی میدهد.

-«یگانگیِ ملی ایران (ایران؛ یک کشور، یک ملت)[ رویشان نشده یک فرهنگ را هم بنویسند- ولی عملا پیش برده اند-بیش از 80 سال]، بخش ناپذیریِ حاکمیتِ ملی ایران ... استقلالِ ملیِ ایران و تمامیت ارضیِ ایران، چهارچوبی است مسلم و پولادین»

«تمامیت ارضی پولادین است» .
تمامیت ارضی با قلبهای متلاشی شده از تبعیض موجود - متلاشی شده است. تنها جلد ظاهری آن توسط حکومت فاشیستی ایران -اولین حکومت داعشی منطقه -حفظ میشود. با متلاشی شدن حکومت- ایران نیز میتواند تجزیه شود. منهای بهایش.
کسانی که میخواهند مشکل تجزیه حل شود باید راه حل درست پیوند قلبها را که همانا فدرالیسم است تشخیص دهند.
نوشته شده توسط: Anonymous

با درود بر نظرات روشنگرانه و آگاهى بخش تان جناب آقاى كرمى.
با وجود روشنفكران پاك نژاده اى چون شما كه مطالب راجع به دمكراسى،ليبراليسم و راسيوناليسم را مستقيماً از زبان آلمانى مطالعه مى كنيد دشمنان نژاد پاك آريايى كارى از پيش نخواهند برد. شما را متهم به نژادپرستى مى كنند!مگر شما بجز رفرنس هاي دست اولى كه از منابع و فيلسوفهاى آلمانى در افشاى دشمنان نژاد پاكمان مى دهيد كار ديگرى هم مى كنيد؟
البته دشمنان سرزمين پارسه،تحمل راسيوناليسم و ليبراليسم و دمكراسى را ندارند بخاطر همان هم است كه دايماً در مقابل مقالات روشنگرانه و راسيوناليستى شما پاك نژاده گان زاگرس تبار (آقاى اقبال اقبالى،آقاى كاوه جويا و آقاى ناصر كرمى) مجبور به سياه نمايى و برخورد حذفى مى شوند.اهورا مثلث شما پاك نژادگان را از گزند اهريمانان بدخواه دشمن ايرانى و زبان پرافتخار پارسى مصون بدارد.اهورا سرزمين پاكمان را از گزند

ديوان و اهريمنان مصون بدارد و قلم شما پاك نژادگان جاويدان باد.
دوستدار و دنبال كننده مطالب راسيوناليستى و روشنگرانه شما روشنفكر بزرگ، داريوش
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای lachin من که قیم کسی نیستم. چون جناب ینی لیک با اسامی مختلفی که آنها را هم هر بار یک جور می نویسد مرا گیج و سردر گم کرده است، از او خواستم که کار مرا راحت کند و یک اسم ثابت انتخاب کند. حالا نمی دانم شما چرا ناراحتید و قیمی او را به عهده گرفته اید و به من می گویید که چکار بکنم و چکار نکنم. این مساله من و جناب یئنی لیک است و خودش هم کا ماشاالله سر و زبان دار است و صد نفر را حریف است.
و اگر دوره امر به معروف و نهی از منکر هم خیلی وقت است که تمام شده است، حالا چرا شما به من امر به معروف و نهی از منکر می کنید؟

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

علی رضای گرامی،
من نمی‌توانم در این مورد اظهار نظر و قضاوت کنم زیرا اطلاعی از آن ندارم. من کاری هم به اشخاص ندارم. آنچه که مد نظر من است، مضمون این اطلاعیه است. تفاوتی هم نمی‌کند که چه کسانی آن را امضا کرده باشند.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای رازی گرامی،
من علاوه بر بحثهای مفصلی که در سایت اخبار روز داشته‌ام، اولین باری که به صورت نوشته‌ای مستقل در ایران‌گلوبال به مساله جدایی پرداختم، پاسخ به مقاله‌ای بود از آقای انصافعلی هدایت. در آن نوشته، به روشنی تمام نوشتم که هرگونه جدایی، به زیان کل مردم ایران و همچنین به زیان منطقه جدا شده خواهد بود و این جدایی، بدون شک، از دریایی از خون و ویرانی خواهد گذشت.
من مخالف سرسخت جدایی هستم ولی در عین حال، جدایی طلبی را جرم و تابو نمی‌دانم. از نظر من، جدایی طلبان هم حق و حقوقی دارند و باید آزادی بیان آنها را تامین و تضمین کرد.
مسلما بین بیان نظر، و تبلیغ کشت و کشتار و جنگ و خونریزی، دریایی فاصله است ولی تشخیص این دریایی از فاصله هم به همین سادگی نیست.
بی بی سی ارگان ام آی 6 است و حافظ منافع حکومت بریتانیا. من در این مورد هیچ شکی ندارم. در این هم شکی ندارم که اگر امروز بی بی سی ترتیب

ترتیب چنین بحثی را می‌دهد، دقیقا به منافع حکومت مطبوع خود فکر کرده است. و این را هم می‌دانم که استفاده بهینه از چنین "تریبون"ی، مهارت خاصی لازم دارد که متاسفانه "سیاستمداران" ایرانی از هر رقمش، فاقد آن هستند.
من در مقاله‌ای که در بالا نام بردم درباره نیروهایی که در این عرصه فعالند، یکی از نیروها را "قدرت‌های نظامی جهانی که برای تامین منافع دراز مدت خود به تجزیه ایران و جنگ داخلی در ایران نیاز دارند و تمام امکانات خود را برای نیرو گرفتن ناسیونالیست‌های افراطی ملی- قومی و تمامیت‌خواهان "فارس" بکار می‌گیرند." دانستم.
بی بی سی هر روز درباره مسائل ایران برنامه دارد و بحثهایی ترتیب می‌دهد. در همه آنها هم منافع خود را مد نظر دارد. آیا تا به حال اعلامیه‌ای اعتراضی از کسی دیده‌اید؟
امروز چه شده است که این حساسیت نشان داده می‌شود و اعلامیه و اعتراضیه نوشته می‌شود؟ آیا در این اعتراضیه، کلمه‌ای درباره حقوق سرکوب شده مردم ایران و "اقلیتها" وجود دارد؟ آیا کلمه‌ای در این اعتراضیه می‌توانید پیدا کنید که نشان دهد، نویسندگان آن معتقدند که اگر تبعیض و بی‌عدالتی وجود دارد به خود ما مربوط است و خود ما باید آن را حل بکنیم و به شما کارگزاران ام آی 6 مربوط نیست؟
چرا رگ غیرت "ایران دوستی" ما تنها زمانی تحریک می‌شود که از حقوق "اقلیتها" صحبت می شود؟
رازی گرامی،
می‌نویسید: «مشکل اینجاست که اعتقاد به ویرانگر بودن تجزیه ایران می شود "تقدس تمامیت ارضی" ولی تبلیغ برای جنگ و ویرانگری و برادرکشی و همچنین نژادپرستی آشکار می شود "آزادی بیان".»
همانطور که نوشتم خود من هم معتقد به ویرانگر بودن تجزیه ایران هستم ولی دچار بیماری "تقدیس تمامیت ارضی" نمی‌شوم. من مدافع آزادی بیان حتی فاشیستی‌ترین نظرات هستم ولی مخالف سرسخت تبلیغ جنگ و برادرکشی هستم و آن را خارج از جهارجوب آزادی بیان می‌دانم و به همین دلیل هم بارها و بارها به مخالفت با آزادی بیان متهم شده‌ام.
متاسفانه برخلاف شما، من دغدغه "ایران دوستان" را درک نمی‌کنم. بسیاری از این "ایران دوستان"، هر کسی را که کوجکترین حقی را طلب می‌کند، در گوشه رینگ بوکس قرار می‌دهند و آنچنان می‌کوبندش که نتواند تکان بخورد و نتیجه این می‌شود که "هویت طلبان" به ام آی 6 پناه می‌برند! البته این را مطلق نمی‌کنم.
شما به درستی به "ژن معیوب فارسها" اشاره کرده‌اید. بله رازی گرامی! کاملا درست است. ما در یک سمت کسانی را داریم که معتقد به "ژن معیوب فارسها" ست و می‌گوید که "ما اسیر قومی وحشی هستیم" و در سوی دیگر هم کسانی را داریم که به جای صحبت با من و نقد نظراتم، آزمایشگاه ژنتیک باز کرده است و تبار مرا تشخیص می‌دهد و به من می‌گوید که تو ترک تباری و تبار ترک از اول تاریخ جنایتکار بوده است و جنایتکار است و خواهد بود.
و این وسط من هم مرغ عزا و عروسی هستم و هر دو طرف بر سر من می‌کوبند!
رازی گرامی،
برای من نه تمامیت ارضی مقدس است و نه جدایی تابوست. همینطور استفاده از هیچ تریبونی، حتی تریبون ام آی 6 (البته اگر درایت و عرضه‌اش را داشته باشیم) هم تابو نیست. تنها چیزی که برای من اهمیت دارد، سعادت انسانهاست و جلوگیری از جنگ و خونریزی.
متاسفانه دو نیرو در دو طرف بر طبل جنگ می‌کوبند: از یک سو "هویت طلبان جدایی خواه" و از سوی دیگر "تمامیت خواهان ایران دوست مدافع تمامیت ارضی به هر قیمت".
و هر دو طرف، علیرغم ظاهر فریبنده‌شان خواهان یک کشور- یک ملت – یک زبان هستند. یک طرف با "آسیمیله کردن غیر ایرانیان و غیر فارسی زبانان در کهن کشور" و طرف دیگر با "جدایی و خالص کردن ساکنین کشور نوبنیاد". هر دو طرف تیغ‌ها را تیز می‌کنند و قربانیان این جنگ و کشت و کشتار ویرانگر، مردم همین سرزمین خواهند بود و برنده نهایی، قدرتهای نظامی جهانی!
نوشته شده توسط: Anonymous

این آقای علیرضا اردبیلی ماهم گاهی خیال میکند که خیلی لیبرال و دموکرات است ولی توجه نمیکند که لیبرال و دموکرات بودن هم خط قرمز دارد و نا محدود نیست..

نوشته شده توسط: Anonymous

تصور سناریوئی که تقسیم قدرت, برقراری دموکراسی, احقاق حق تعیین سرنوشت در ایران از طریق گفتگو و تعامل حل شود ناممکن است. در ایران همواره ستیز و رویاروئی سرنوشت نهائی هر ملت و گروهی را مشخص کرده است. لذا استقلال کم هزینه ترین راه حل برای آزربایجانیهاست.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

خمینی 15 سال در تبعید بود. خامنه ای زندانی سیاسی بود. و همکاران آنها.
-تاریخ نشان داده تبعید و زندان «تقدس» ایجاد نمی کند. و نه «مظلومیت » موجب تقدس است.
-باز تاریخ نشان داده آیندگان مجبورند هر چیز را بر اساس «منافع و بهزیستی» فردی-عمومی خود محک بزنند.
-همینطور تاریخ نشان داده کشورهای بزرگ سرمایه داری علی رغم گذشته ی استعماری و نواستعماری، علی رغم اداره ی سیستم بردگی جهانی، در قلمرو داخلی خود «آزادیهای نسبی» را ایجاد کرده اند که به سود بهزیستی خودشان و بشر است.
نمی توان به خاطر ماهیت تاریخی-سیستمی آنها ارزش آزادیهای «مدنی-موکراتیک» نسبی موجود را نفی کرد و با دید توطئه و دایی جان ناپلونی به همه چیز نگاه کرد.
نه آقا جان ، نه، این متد نگاه غلط است.
نگاه نوین لازم داریم. این نگاه هم آن است که «آزادیهای دموکراتیک مفید برای بهزیستی ست»
حالا از سوی هر کس و نیرو ودولت و بنگاهی باشد.

«این آزادیها» معیار ارزشی خود را دارند. اینکه هر نیرویی آنها را در جهت تامین منافع خود بکار می گیرد نیز روشن است.
چه دولتها باشند و چه نیروهای سیاسی و بنگاهها.
هر نیرویی میکوشد در جهت اهداف خود از «آزادیها» بهره برگیرد.
-اینکه دو نیروی فدرال و استقلال یک بنگاه خبری-بی بی سی- با استفاده از «آزادیها» صحبتی را انجام داده اند حق طبیعی- انسانی و اجتماعی و سیاسی همه ی آنها ست.
کسی که اعتراض میکند به «وجود» بحث، اشتباه میکند. «بحث کردن» حق آنهاست. اینکه بحث در جهت منافع هر سه طرف است نیز درست است.

-اما طرف چهارم -زندانی-حق دارد بگوید بحث در جهت منافع اونیست.

ولی نمی تواند بگوید« بحث نکنید. این برنامه ها را قطع کنید- توطئه نکنید. و...»
زندانیان برنامه را توطئه می بینند. علیه «حاکمیت ملی» ایران. و عدم انجام این برنامه ها را خواستارند.
نه جانم، انجام برنامه ها هر علتی داشته باشد ، نمی تواند «آزادی» وجود برنامه و صحبت و بحث را نفی کند.
اعتراض بر اجرای این بحثها «عقب ماندگی» ست.
تو تنها می توانی نشان دهی آن برنامه به سود یا به زیان منافع توست.
پیشرفتگی ایجاب میکند از «وجود بحث» دفاع کنی. و عدم آنرا نخواهی.
----------
نوشته ی اژدر بهنام عزیز برای «حفظ حقوق همه طرفین از مخالف و موافق و معترض» است جهت «حفظ وجود برنامه و بحث».
اینکه برخیها میخواهند صدای این عزیز را خاموش کنند بخاطر «دید عقب مانده ی خودشان» است.
در وجود برنامه و بحث و نوشته ی این عزیز اشکالی نیست. اشکال در دید عقب مانده ی متعرضین است. که موافق تبلیغ «ملی گرایی فارسی»-اند.
این واکنش از «ملی گرایی فارسی» برمی خیزد. و کلا مخالف چنین بحث و برنامه هاست.
---------
آیا حاکمیت درایران ملی ست؟
واقعیت این است که «حاکمیت روحانیت و نظامیانشان» از نظر سازمان ملل رسمی یعنی شناخته شده است.
این حاکمیت ربطی به « مجموع ملیتهای ایران» ندارد. ایران زندان ملل-اقوام است. که هیچ حاکمیتی ندارند.
حتی اگر مردم 80 میلیونی ایران را یک ملت هم فرض کنیم این ملت هیچ گونه حاکمیتی برسرنوشت خود ندارد.
در ایران حاکمیت رسمی هست که نفی حاکمیت ملی یا عمومی ست و ربطی به مردم ندارد. تنها یک بخش کوچک وابسته به حکومت از آن دفاع میکند که بهتر بچاپد.
---------
حاکمیت ملی وقتی وجود خواهد داشت که ملیتهای ساکن ایران بتوانند بعد از تعیین سرنوشت خود متحدا حکومت ایران را توسط
مجموع مجالس محلی تشکیل بدهند. در چنین حالت و زمانی میتوان از حاکمیت عمومی مردم ایران صحبت کرد.
و نام آنرا حاکمیت ملی گذاشت.
----
نه حاکمیت شاه ملی بود و نه حاکمیت شیخ ملی ست.
با تفکر عقب مانده ی چنین زندانیان سیاسی شاید هرگز این حاکمیت عمومی یا ملی پدید نیاید و ایران متلاشی شود.
امید است چنین دوستانی بر خرد تکیه کنند و متلاشی شدن ایران را با «ایران پرستی خیالی» با ملی گرایی فارسی
پیش نبرند. این راه کهنه و عهذ بوقی جواب نداده و نخواهد داد. ذهنهای خود را از بتون شدگی رها سازید.
دنیای جدید راحلهای تازه میخواهد. که راه میانه اش فدرالیسم است.
-----
تأیید 15 امضای معترض به BBC توسط نماینده ی زندانیان
http://www.iranglobal.info/node/48354
--
آیا کار بی بی سی دخالت در امور دولت ایران است؟
-در دنیای دموکراتیک نسبی بحث مسایل ملی و غیره آزاد است. و مدیا از آزادی و استقلال نسبی نیز برخوردار است.
حتی مدیا های دولتی نیز استقلال نسبی خود را دارند. و نمی توان آنها را عینا با مدیای فرمایشی کشورهایی مثل ایران یکی گرفت.
برنامه ی بی بی سی بر اساس «آزادی بیان» انجام شده و ربطی به دخالت در امور دولت ایران ندارد. به بهانه ی دخالت نمی توان آزادی بیان را منع کرد.
اما بر اساس ملی گرایی فارسی این کار شندنی ست.که 15 امضا کرده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

پان ترک تجزیه طلب مثل همیشه کارش فقط خود فریبی است و نژادگرایانه تقصیر همه شکست ها را به گردن فارس می اندازد تا دشمنی مصنوعی برای خود بیاید . اینها چون از نام و عظمت ایران و ایرانی واهمه دارند ، مدام از کلمه فارس استفاده میکنند ولی طرف مقابل شان از آنان باهوش تر است . هزاران سال حکومت ترکها نتوانست برای اینها یک زبان و فرهنگ و هویت درست کند حالا ناجوانمردانه از فارس ها طلبکار شده اند . چون ذاتا راسیست و ضد انسان و خودفریب و حیله گر هستند .

نوشته شده توسط: Anonymous

براستی چقدر فرهنک سیاسی ایرانی-پارسی عقب مانده است که هنوز از درک این اصل بنیادین دموکراسی, مدرنیته و حقو ق بشر عاجز مانده که مشروعیت هر کشوری تنها و تنها از اراده سیاسی انسانها بر گرفته می شود نه از دین و شرع و تاریخ. هر کس و هر فرقه ای جز این بیاندیشد در صف فاشیسم و دشمنان انسانها قرار دارد و محکوم به نابودیست. قرائت مخدوش از تاریخ برای سرکوب دیگر ملتها ودموکراتهای!!! خود خوانده ضد دموکراسی, زندانیان سیاسی!!! مخالف حقوق بشر و غیره نوبر های دوران مایند و تنها در ایران فارس محور میتوان شاهد چنین موجوداتی بود. جناب بهنام ما راهی جز استقلال نداریم چرا که شما برای تعامل و برقراری فدرالیسم , شریک سیاسی مطرح در میان ملت فارس ندارید.

نوشته شده توسط: lachin

آقای امیرخیزی... yaradiciliq به عنوان یک شخص آزاد میتواند هر اسمی و در هر موقعی که دلش میخواهد آزادانه انتخاب بکند و شما هم همینطور. ایشان به قیّمی مثل شما احتیاج ندارد. نه شما و نه من و یا شخص دیگری این حق را داریم که به ایشان بگوییم چکار بکنند و یا چه اسمی انتخاب بکنند چون قانون به من و شما و دیگران این اجازه را نمی دهد. هیچ احدی نمی تواند به حریم شخصی دیگران پا بگذارد....دوره امر به معروف و نهی از منکر هم خیلی وقت است که تمام شده است.....

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب انصاف , این حرفهای استریوتیپی ۵۰ سال است که در واریانت های مختلف بازنشر میشود . اصولا تاریخ ایران یکی از جعلی ترین ها در جهان است . حالا با اتکا به این تاریخ جعلی , قلم بدستان مانند ایشان مقاله بافی میکنند , و از نظر علمی اندازه کشک هم ارزش ندارد

نوشته شده توسط: علی رضا اردبیلی

اژدر گرامي،
اگر واقعا كساني از زندانيان سياسي كه خود قرباني نبود آزادي بيان هستند، خواهان شكستن قلمهاي ديگران بوده و خطاب به يك دولت دمكراتيك غربي، خواهان گسترش محدوديتهاي مرسوم در جوامع نكبت زده استبدادي، به جوامع برخوردار از آزادي بيان باشند، يك فاجعه است.

اصولا باور به حمايت زندانيان سياسي از چنين اعلاميه اي دشوار است و ارگانهاي امنيتي رژيم در چنين وضعي بيطرف نبوده و حسب وظيفه اي كه بابت آن بودجه دريافت ميكنند، خواهان دامن زدن به سوء ظن و تنش در ميان نيروهاي اجتماعي هستند.
در شرايط كنوني جو خاصي در ميان زندانيان سياسي حاكم است و از جمله بنا به دلايلي صحبت از امكان آزادي قبل از موعد نيز در ميان آنها در جريان است.
دوستان زنداني قابل اعتماد معتقدند كه اولا خالد هرداني فردي نيست كه زندانيان سياسي ديگر، صلاحيت نمايندگي خود را به وي تفويض كرده باشد و چنين وكالتي مورد ترديد جدي است و برعهده آقاي حرداني و دوستان وي در خارج است كه وكالت وي از سوي 14 نفر ديگر را اثبات كنند.
اكثر عزيزاني كه نامشان در ميان امضاكنندگان بيانه مشكوك مورد نظر اسم برده شده است در جايي بنام "دارالقران" از دسترس بقيه زندانيان به كنار بوده و امكان تأييد يا تكذيب امضاي خود را ندارند.
شاهرخ زماني و صالح كهن دل امروز در حضور ديگر زندانيان سياسي، امضاي خود را تكذيب كرده¬اند.
مسئوليت اثبات هر مدعايي با اولين مدعي است يعني كساني كه اين بيانيه را منتشر كرده اند و از صحت امضاها حمايت ميكنند، مٶظفند كپي متن دستنويش بيانيه با صورتي از امضاهاي زير آن را منتشر كنند.
نميتوان از زبان زندانيان سياسي بيانيه اي صادر كرد و از عموم خواست كه جعلي بودن آنرا اثبات كنند، مسئوليت اثبات بر عهده تدوين كننده و ناشر اين اعلاميه است. در صورت عدم اثبات صحت امضاها، تا اطلاع ثانوي ما حق داريم كه اين بيانيه را يك سند مشكوك بحساب بياوريم و از ناشرين و تأييد كنندگان آن خواهان اثبات ادعايشان باشيم.
(توضيح مهم: من تنها پيام آورنده اين پيام هستم كه دوستي خواستار رسانيدن آن به تعقيب كنندگان اين مسئله در خارج شده است)
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

انصاف گرامی،
من تا آنجایی که وقت و حوصله‌ام اجازه دهد، تلاش می‌کنم تمامی کامنتها را بخوانم.
من برداشت خودم را از مجموعه دهها کامنتی که در سایت نوشته‌اید بیان کردم. آنچه را هم که شما نوشته‌اید، برداشت شما از نوشته‌های من است. متاسفانه موارد خاصی را بیان نکرده‌اید.
در مورد شما من آخرین نمونه را ذکر می‌کنم تا یکی از دلایل این برداشتم را نشان دهم:
آقای لوایی مطلبی از آقای امیر احمدی منتشر کردند. کیانوش گرامی مطرح کردند که حد و حدود نوشته آقای امیر احمدی مشخص نیست. من به عنوان مسؤل فنی، مقاله مصاحبه ایشان را پیدا کرده و با مقایسه‌ای اجمالی دریافتم که آقای لوایی آن را کامل منتشر نکرده‌اند. از آنجایی که ما تغییری در مقالات نمی‌دهیم مگر با رضایت نویسنده، من متن کامل را جایگزین کرده و به آقای توکلی توضیح دادم.
شما کامنتی نوشتید و مرا هم همراه با آقای لوایی مورد عنایت قرار دادید.

من به شما هم توضیح دادم که جریان از چه قرار است. باور کنید که درک این مطلب اصلا دشوار نیست ولی شما نمی‌خواهید موضوع به این سادگی را درک کنید زیرا مرا "مخالف ایراندوستان" می‌دانید و به هر نحوی می‌خواهید مرا بکوبید. به همین دلیل در کامنت بعدی‌تان نوشتید: "قسمتی از مرامنامه نشریه انتخاب که آقایان لوائی و بهنام از آن کسب فیض میکنند............ و بیانات ضد ایرانیش دل از آقای لوائی و بهنام ربوده است!“
خوب دوست عزیز، من چه می‌توانم به شما بگویم؟ حالا اگر من صد بار هم به شما توضیح بدهم که من اصلا مقاله آقای امیر احمدی را نخوانده‌ام و علاقه‌ای هم به خواندنش ندارم، شما باز هم حرف خودتان را تکرار خواهید کرد.
متاسفانه شما متوجه این نیستید که من به دلیل کاری که در سایت دارم، کارهای فنی سایت را بدون توجه به نظراتم و صرفنظر از مخالفت یا موافقتم با مقالات انجام می‌دهم.
یک مثال می‌زنم: من در تمامی مقالات آقای ناصر کرمی، موضوعی نیافته‌ام که با آن موافق باشم. با این وجود تا امروز تعداد 110 مقاله ایشان را تک تک، از سایت قدیم به سایت جدید منتقل کرده‌ام.
برداشت من این است که من هر چقدر هم توضیح دهم، شما کار خودتان را خواهید کرد.
دوست عزیز آقای انصاف،
من نظرم را درباره اطلاعیه اعتراضی زندانیان سیاسی نوشته‌ام و سؤالاتی هم مطرح کرده‌ام. لطفا اگر حرف و حدیثی در این مورد دارید، مرا بی بهره نگذارید و بحث اصلی را به حاشیه نبرید.
شادکام و تندرست باشید.
نوشته شده توسط: lachin

دوستان ..فقط چند دقیقه فکر کنید که چمدان های دستی , که هاوی کدهای بمب های اتمی کشور های که صاحب این سلاح های هسته ای هستند و در هر سفر خارجی رئیس جمهور این کشورها , این چمدان ها بایستی همراه آنان باشد, یکی در دست آقای کرمی , این ژورنالیست مدرن , سکولار و از همه مهمتر « دموکرات» باشد. همانطور که خوب حدس زدید , حتم دارم که ایشان بجای اینکه ایران را به (( جهنم)) تبدیل بکند , بعد از یکسان کردن خاک و مردم آزربایجان با این بمب ها, ایران را به « بهشت و یک کشور دموکراتیک » تبدیل خواهد کرد. چون ما ترک ها در طول تاریخ نگذاشتیم و الان هم نمی گذاریم این آقایون هم پیشرفت بکنند و هم دموکراتیزه بشوند. بنا به نوشته ایشان (( اکنون بحث سکولاریسم، دمکراسی، و حتّی بحث حقوق اقوام است))..بعنی ای ترک تباران ما ها ( اقبالی ها, نوری زاده ها, کرمی ها سلطنت طلبان رنگارنگ و....) آنقدر دموکرات شده ایم که

که « حتی» در باره حقوق شما هم بحث میکنیم.. بابا اللروز آغریماسین..( دستتان درد نکند ) . اگر شما ها نبودید بیش از 30 میلیون ترک های ساکن ایران به کدام سمت ( دموکراتیک ) حرکت میکردند. امیدواریم که این بحث ها ی دموکراتیک شما هر چه زودتر ثمره ای ببار بیاورد و قبل از اینکه خاک آزربایجان همراه با جمیعتش از بین بروند , الاقل مزه ای از « دموکراتایزشن» شما را بچشیم.. به امید آن روز هر چه زودتر.. آمین
نوشته شده توسط: Anonymous

انگار بعضی ها خیلی خوش بشون میکذرد و درد و غم دیگذی ندارند . پس ایران همچون جهنم نیست که اینها دنبال این بازیها هستند .

نوشته شده توسط: Anonymous

آ مسئول محترم کامنت ها ! کامنت من ، برحسب اتفاق بعد از کامنت آقای انصاف آمد. برای رفع سوء تفاهم کامنت را از نو می نویسم و از این فرضت برای تصحیح آن استفاده می کنم :

در کامنت بالا عرض کردم که زرنگ بازی و سوء استفاده از فضای دموکراتیک ، عادت بعضی ها شده است. حالا می بینم ، نخالگی و هزیان گفتن را جا انداختم .

نوشته شده توسط: Anonymous

۳ نفر از فعالین ملی ـ مدنی آزربایجان که امروز(جمعه) در حمایت از مردم تورک اویغور در راهپیمایی روز قدس شرکت کرده بودند دستگیر شدند.

رسول رضوی، محمد محمودی و حسین رخشانی کیا ۳ تن از فعالین حرکت ملی آزربایجان که امروز در حمایت از مردم مسلمان تورک اویغور(تورکستان شرقی) در راهپیمایی روز قدس شرکت کرده بودند، توسط نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی دستگیر شدند.

مردم و فعالین مدنی آزربایجان در تبریز که همزمان با روز قدس در حمایت از مردم مظلوم تورکستان شرقی به خیابانها آمده بودند، با برخورد مأمورین انتظامی رژیم مواجه شدند.

این راهپیمایی در تبریز از ساعت ۱۲ از جلوی استانداری آغاز گردید و با شعارهای "مسلمانلار اویاغدی اویغورلارا دایاغدی" و "اولوم اولسون چینه" به سمت "ساعت قاباغی" حرکت یافت.

گزارش ها حاکی از آن است نیروهای سپاه پاسدران در نزدیکی "ساعات قاباغی" به سم

نوشته شده توسط: Anonymous

آنها حزب الهی نبودند بلکه فعالین مدنی آذربایجان بودند که همشون همین روز راهپیمایی توسط اطلاعات و سپاه دستگیر شدند

نوشته شده توسط: Anonymous

مسئله استقلال آزربایجان جنوبی همانگونه که قبلا هم گفتم موضوعی است که شاید 10 سال پیش نیاز به بحث و نظریه پردازی داشت داشت و از آن زمان هزاران مقاله و تحلیل در این باب نوشته شده است. حال بحثی که فدرال چی های انترناسیونالیست کهنه کمونیست وسط انداخته اند اینست که فدرالیسم هزینه کمتری می خواهد و به سادگی بدست می آید ولی رسیدن به استقلال غیر ممکن. ولی تا حالا هیچ فدرالچی با توجه به شواهد و قراین موجود ثابت نکرده که هزینه رسیدن به فدرالیسم از هزینه رسیدن به استقلال برای ملت آزربایجان کمتر است. اینهایی که دم از عقلانیت و دلیل و سند و اثبات می زنند در مورد موضوع ادعایی خودشان یعنی بهتر بودن و کم هزینه بودن فدرالیسم حتی یک مثال عینی هم نیاورده اند . کسانی که از همه تقاضای اثبات ریاضی نظراتشان را دارند بهتر است اول نظرات خود را بصورت ریاضی اثبات کنند.

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

آقای انصاف، تو و رژیم و هوشنگ جانت برای ما ترکها از یک قماشید. به گفتۀ همین امیر احمدی واقعن که دگماتیک و تمامایت خواه و ...هستی. من می خواهم بدانی که خودتان اعتقادتان بر این است که فرهنگتان جهانی است اما یک کسی از درون خودتان برخاسته و دارد آت و آشغال های اندرونی را می ریزد بیرون. ما از سلطۀ چنین فرهنگی می خواهیم رهایی یابیم. چنین فرهنگی نه تنها صلاحیت همزیستی ندارد که باید از آن دور شد. از ما که نمی شنوید از خودتان بشنوید. اینقدر هم داد و هوار نزن. به دقت نوشته را بخوان. تو تندیس همین نوشته ای.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بهنام گرامی! از شما کمی بعید بود. شما نظرات مرا در مورد جدائی خواهی مسملا می دانید و گمان نکنم که مرا به تقدیس تمامیت ارضی متهم کنید. پس نیازی به توضیح واضحات در این زمیه نیست. من هم مثل شما نمی دانم این دوستان چگونه در زندان به برنامه بی بی سی دسترسی داشته اند و پیامشان را چگونه به بیرون رسانده اند. همینقدر می دانم که جمهوری اسلامی و مافیای نظامی اقتصادی آن امکاناتی هزاران برابر این را در اختیار نژادپرستان ترک قرار می دهد، تا با نشان دادن لولوی تجزیه طلبی بتواند هر صدایی را خفه کند (ماجرای پلاکاد 10 متری آذربایجانی جنوبی ایران نیست را حتما بیاد دارید). مشکل اینجاست که اعتقاد به ویرانگر بودن تجزیه ایران می شود "تقدس تمامیت ارضی" ولی تبلیغ برای جنگ و ویرانگری و برادرکشی و همچنین نژادپرستی آشکار می شود "آزادی بیان". بی بی سی یک رسانه مستقل نیست، بی بی سی بازوی رسانه ای ام.آی سیکس است و

دقیقا در راستای منافع حکومت بریتانیا و سیاست خارجی آن کار می کند. من در روزگار دکتر مصدق هنوز بدنیا نیامده بودم، ولی در دوران انقلاب بخوبی بیاد دارم که چگونه بی بی سی تبدیل به بلندگوی ارتجاعی ترین ایروهای دخیل در انقلاب شده بود و بیانیه های خمینی را و همچنین دعوف او به آشوب و ویرانگری را بدون سانسور می خواند. از شما بعید است که ندانید بهزاد کریمی و رئیسش در فکر منافع مردم ایران، از جمله آزادی بیان و حقوق شهروندی نیستند و فقط و فقط منافع حکومت بریتانیا را در مد نظر دارند. این رسانه به گواهی تاریخ نقش بسیار مؤثری را در سرنگونی حکومت دکتر مصدق داشته است و بعید است که بودجه میلیاردی حکومت بریتانیا را در جهت اعتلای حقوق مردم ایران به "هدر" بدهد!
در چنین چارچوبی است که من دغدغه ایراندوستان را درک می کنم، تجزیه طلبان آذربایجانی بجز اقلیت بسیار بسیار کوچک و کم صدایی، نژادپرستانی هستند که حتی تا مرحله تزهای داروینیسم اجتماعی و "ژن معیوب نژاد فارس" هم پیش رفته اند و مسلما هدفشان هرچه باشد، سعادت و سربلندی مردم آذربایجان نیست. پس از این تجزیه طلبان باید ترسید، زیرا تنفر نژادی ادر تک تک کلمات آنها موج می زند و موفقیت آنها برابر است با براه افتادن دریای خون در ایران و کشورهای همسایه آن. فراموش نکنید، خمینی هم پیش از پیروزی حرفهای قشنگ و فریبنده زیاد می زد. ولی همه این مسائل را هم که کنار بگذاریم، حقوق بگیران انگلستان در بی بی سی مسلما نیت خیری در رابطه با ایران ندارند، زیرا منافع ملی ما با منافع کارفرمایان آنها در تضاد است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آذربایجانی ها تمامی شرایط را برای تشکیل دولت مستقل خودرا دارند. سابقه دولت مداری, خاک, ملت و نیروی انسانی متخصص و فرهنگ و زبان.GQ

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای ناصر کرمی،
در بحث برنامه پرگار 3 ایرانی شرکت داشتند همراه با گرداننده برنامه.
اینکه شما آنها را ایرانی نمی‌دانید و به تبار آنها نظر دارید، نشان از دوری شما از قافله تمدن و دمکراسی است.
شما با وجود اینکه سالها در آلمان زندگی کرده‌اید، شناختی هم از جامعه آلمانی ندارید. اگر "مردم تُرک تبار" همین امروز هم در آلمان ادعای "تجزیه و جدایی یک وجب از خاک آلمان را بکنند"، جامعه آلمانی برخلاف شما، رسانه‌ها را در اختیار آنها قرار می‌دهد و آنها را به بحث و گفت و شنود دعوت می‌کند و کسی را سرکوب نمی‌کند. البته نئونازیستهایی مانند شما تلاش خواهند کرد که برای آنها جهنم درست کنند ولی کلیت جامعه آلمانی چنین کاری نخواهد کرد و جلو این نئونازیستها را خواهد گرفت.
من شخصا نه تنها مدافع آزادی بیان "جدایی طلبان" و در عین حال "تمامیت خواهان" و "ایران پرستان" هستم، حتی از آزادی بیان افکار بغایت "نژادپرستانه"

و "نژادستیزانه" و "فاشیستی" شما هم دفاع می‌کنم.
ادب شما هم از جمله "لطفأ چاور به دُم خود نبندبد" کاملا مشخص است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقاى انصاف مشکل شما چيست؟ قبل ازاينکه به آقاى بهنام حمله کنيد, ميتوانيد جواب سئوالهاى ايشان را بدهيد؟ شما و زندانيان سياسى مجاز به اظهار عقيده هستيد همانطور زندانيان سياسى اظهار نظر کردند, آقاى بهنام هم اظهار نظر کرد و همينطور من و شما, مشکل چى هست؟ مهم اين هست که گفتگويى اتفاق به افتد, تا شايد يک راه حل منطقى پيدا شود, راه حلهايى که زندانيان سياسى و شما ارائه داده ايد, بيشتر از صد سال هست که مردم ايران به بند کشيده است و ديگر منطقى نيست اين راه را برويم, اجازه بدهيد که يک راه ديگرى را امتحان کنيم, وقتى که يک راه حل, يک ملت-دولت صد سال جواب نداده است و نا رضايتى, ظلم و ستم مضاعف را بيشتر کرده است, اين ره به جايى نميبرد و خود باعث تجزيه ايران, اين سرزمين مقدس خواهد شد.

تاريخ به ما آموخته است که براى هميشه امکان ندارد که مردم را در بند کشيد, راه دورى نرويم, امپراطورى بريتانيان بسيار قوى بود, ولى حوادث دنيا و پيشرفتهاى سياسى, باعث شد که تضعيف شود, هند استقلال بگيرد, پاکستان جدا شود, برمه, بنگلادش استقلال بگيرند, امپراطورى روسيه تزارى و شوروى از هم بپاشد, 20 کشور مستقل ايجاد شود, تيمور شرقى از اندونيزى جدا شود, بسيارى از کشورهاى افريقا استقلال بگيرند, اگر تاريخ گواه ما باشد و اين راه حل يک ملت-دولت ادامه پيدا کند و اين ستمهاى اقتصادى, بيان, ستم زبانى و فرهنگى ادامه پيدا کند, تاريخ راه ديگرى به جز از راهى که در بالا اشاره کردم نخواهد رفت, ضامن يکپارچگى ايران, رعايت حقوق فردى و اجتماعى همه ايرنانيان هست, رعايت آموزش به زبان مادرى, استقلال داخلى اقتصادى, فرهنگى, زبانى و سياسى هست, مثل کشورهاى فدرال سويس, ايالات متحده امريکا, هند, برازيل هست, بيشتر از 20 کشور فدرال در دنيا داريم که وضعشان از ايران به مراتب بهتر هست, اسمان به زمين نيامد, و وحدت و يکپارچگى و ثبات اين کشورها را حفظ کرده است, و آںها را به قدرتهاى اقتصادى, سياسى و نظامى قدرتمندى تبديل کرده است. ايران زمان هخامنشى, ساسانى, اشکانى به همين شکل اداره ميشده است, و هيچ زمانى هم جنگى بين ملل خودشان پيش نيامده بود, بلکه هميشه از طرف اجانب تهديد ميشده اند و اجانب آنها را در هم پيچيدند و نه خود اقليتها, قبايل و طوايف ايرانى. به اين هم توجه داشته باشيد که امپراطورى بريتانيا بعد از جنگ جهانى دوم هم به همين نوع فدرالسيم ولى با وسعت بيشترى روى آورد تا کشورهاى تحت سلطه خودرا حفظ کند, به آںها استقلال کامل داد ولى آںها را به بخشى از دولت بريتانيا افزود, به اين شکل که ملکه اليزابت هنوز هم ملکه کانادا هست و يک دفتر تشريفاتى به نام فرماندار بريتانيا در کانادا دارد, عکس ملکه در پولهاى کانادا هنوز هم هست, استراليا هنوز هم ملکه اش ملکه اليزابت هست, نيوزيلند هم همينطور, که به آنها کشورهاى مشترک المنافع مى گويند, 13 کشور مستقل هست که ملکه اليزابت رييس تشريفاتى اين کشور ها هست و يک فرماندار تشريفاتى در اين کشورها دارد. متعلقات امپراطورى هلند, پرتغال در جزاير کاراييب هم به همين شکل اداره ميشوند, کشورهاى مستقلى هستند ولى قانون اساسى هلند و پرتغال را اجرا ميکنند, تصميمات قضايى بسيار مهم در هلند گرفته ميشوند, و در هر يک از اين کشورهاى جزاير کارييب هم يک فرماندار تشريفاتى هلندى هست. آسمان که به زمين نيامد, وسعت ديد اين کشورها و مردمانش از وسعت ديد من و شما بسيار گسترده تر بوده و هست. ليست 13 کشورمشترک المنافع را که ملکه اليزابت ملکه آنها هست در اين لينک با رنگ سبز کمرنگ ببينيد. -- https://en.wikipedia.org/wiki/States_headed_by_Elizabeth_II با اين وجود هر زمانى که بريتانيا وارد جنگى شود, شما خواهيد ديد که کانادا, استراليا, نيوزيلند و بقيه نيروى نظامى براى کمک و دفاع از بريتانيا خواهند فرستاد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بهنام گرامی عجیب است که شما از چند کامنت اینهمه نتایج روانشناسانه در باره شخصیت من اتخاذ کرده اید: " شما نمی‌خواهید گفت و شنود کنید. شما کسانی را که مخالفتی با نظراتتان دارند، دشمن می‌دارید و تمام تلاشتان در جهت کوبیدن و از میدان به در بردن آنهاست.". اگر من قصد کوبیدن و از میدان به در کردن کسی را داشتم مانند همفکران هویت چی شما به توهین و تمسخر متوسل میشدم. دوست گرامی من آنچه از شما دیده ام همراهی با ایران ستیزان و مخالفت با ایراندوستان در همه جا ـ البته بصورت مودبانه ـ بوده است. یعنی همان نقش پانترک های دشنام گو را شما بصورت مودبانه و هوشمندانه تر انجام میدهید. دربرابرتوهین ها و دروغ ها و بی نزاکتی های ایران ستیزها ساکت هستید. ولی همینکه کسی از موضع ایراندوستی کمی تندی میکند به میدان میشتابید و درس اخلاق و بردباری میدهید! بهنام گرامی اینهارا خوانندگان میبینند و داوری میکنند.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

آقای اژدر بهنام.....وقتی 3 نفر با پیشینهءِ تُرک تباری به سرپرستی اقای کریمی به موضوع ملّی و به سرنوشت سرزمین مادری و پدری ایرانیان می پردازند، بدون اینکه یک ایرانی در آنجا باشد، اساس کار غیر دمکراتیک است. تا چه رسد به آزادی بیان. ا
گر مردم تُرک تبار بعد از 3 نسل در آلمان میتوانند ادعای تجزیه و جدایی یک وجب از خاک آلمان را بکنند، و یا ادعای استقلال حتّی یک شهرک و روستا و مساحتی به اندازهء یک زمین فوتبال را بکنند، آنوقت شما و هم تباران شما اجازه دارید و از آن ازادی بیان برخوردار خواهید بود که در اینجا و آنجا و در پس کلبه های خود در مورد ایران و یا قسمتی از جغرافیای آن سخن به میان آورید.

مفاهیم آزادی و دمکراسی هنوز در جامعهء تُرک تباری جا نیفتاده و به این زودی ها هم جا نخواهد افتاد، همانطور که معنی همان مارکسیست را از نظر تئوری و پراتیک و از دیدگاه تاریخی دوران شناسی درک نکرده و نخواهید کرد.
شما مردم تُرک تبار در تاریخ عم دمکراسی، ازادی، حقوق فردی و شهروندی، سکولاریسم، حتّی فدرالیسم و سایر مطالب دیگر را نداشته و ندارید، ایدئولوژی و آزادی و دمکراسی شما فقط تسخیر سرزمین دیگران و دزدیدن هویّت و تاریخ دگران، به بهای به راه انداختن سیل خون و نسل کشی است.
در همین سایت ایران گلوبال نگاه کنید، اکنون که بحث سکولاریسم، دمکراسی، و حتّی بحث حقوق اقوام است، شما مردم تُرک تبار چه بازار مکاره ای راه انداخته اید، تو تمام سایت را در پرتو خود قرار داده است، غم شما آزادی و دمکراسی نیست، غم شما بر مسند پایین کشیدن علی خامنه ای از سوی اقوام ایرانی بویژه مردم کُرد و بلوچ است که در لابلای کلمات دمکراسی و آزادی بیان، به یاری او بر خاسته اید،
شما و هم تبارانتان هرچه داد و فریاد بزنید، مردم اذربایجان در طول تاریخ ایران جز عقب ماندگی، جز سد کردن گذار به دمکراسی، جز اغتشاش در همبستگی ملّی و تفرقه، جز برقراری سیستم فئودالیته، جز رواج شیعه گری قشری، جز فرهنگ عاشورا تاسوعای و. یا چماق بازی و شمشیر کشی، دست آوردی نداشته و نخواهید داشت.
لطفأ چاور به دُم خود نبندبد، که گرد و خاکش به چشم خودتان خواهد رفت. مؤدب منتظر باشید ملّت ایران، یا اقوام ایرانی تکلیف شما را مشخص خواهد کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

هزیان گفتن عادت بعضی ها شده است !از جمله آقای امیر احمدی .

نوشته شده توسط: Anonymous

قسمتی از مرامنامه نشریه انتخاب که آقایان لوائی و بهنام از آن کسب فیض میکنند و مصاحبه این نشریه با هوشنگ امیراحمدی را به عنوان زبان حال خود در ایران گلوبال گذاشته اند: " ... وفاداری به آرمانهای بلند انقلاب اسلامی و ارادت نسبت به پیشوای کبیرمان حضرت امام خمینی (س) و نیز رهبر فرزانة انقلاب اسلامی" آشکار است که هوشنگ امیراحمدی نیز به عنوان یکی از این وفاداران به "رهبر فرزانه " جمهوری اسلامی مورد مصاحبه با انتخاب قرار گرفته و بیانات ضد ایرانیش دل از آقای لوائی و بهنام ربوده است!

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای انصاف گرامی،
باز هم بی‌انصافی کرده‌اید! من چرا حق آزادی بیان زندانیان سیاسی ایرانی را برنتابم؟ کجای نوشته من شما را به این نتیجه رسانیده است؟
من ابتدا از داشتن امکان نوشتن اعتراضیه و امکان اظهار نظر آنها اظهار خوشحالی کرده‌ام و سپس از اینکه اعتراض این عزیزان "نه در جهت دفاع از آزادی بیان و نظر، نه در دفاع از حقوق مردم کشورمان، بلکه در ضدیت با آن است" اظهار تاسف کرده‌ام.
آیا به نظر شما من باید برای این کار آنها کف می‌زدم و آفرین می‌گفتم؟ آیا به نظر شما انتقاد از زندانیان سیاسی جرم است؟
اگر نوشته‌های مرا خوانده باشید، متوجه می‌شوید که من مخالف جدایی آذربایجان یا هر بخش از کشورمان هستم و آن را به زیان مردم آن مناطق و دیگر مناطق کشورمان می‌دانم. ولی از حقوق جدایی طلبان و یا به عبارتی دیگر، استقلال طلبان و از آزادی بیان و فعالیت آنها دفاع می‌کنم. من حتی

من حتی با وجود اینکه تمامیت ارضی را مقدس نمی‌دانم، از حقوق شما و آزادی بیان شما تقدیس کنندگان تمامیت ارضی و "ایران‌پرستان" هم دفاع می‌کنم.
متاسفانه شما قادر نیستید میان نظر سیاسی و دفاع از حقوق مخالفین تفاوت قائل شوید. با توجه به کامنتهایی که تاکنون از شما خوانده‌ام، به برداشت من، شما نمی‌خواهید گفت و شنود کنید. شما کسانی را که مخالفتی با نظراتتان دارند، دشمن می‌دارید و تمام تلاشتان در جهت کوبیدن و از میدان به در بردن آنهاست. امیدوارم که برداشت من درست نباشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آذربایجانیها مانند فارسها نمیخواهند حق و حساب و جنگ لشکر کشی های عهد عتیق را حالا تسویه بکنند. میتوانیم با سند بگوئیم که آذربایجانبها حد اقل در دوران10 تا 12 نسل اخیر یک ملت آرام و صلح طلب بوده است. ملت آذربایجان در سده اخیر پیشتاز انقلاب ها برای برقراری دموکراسی و حکومت غیر متمرکز درایران بوده است( اقلا جهار بار) , متاسفانه هرچهاربار را پان فارسیزم فرصت طلب ومیشود با اطمینا گفت, دیکتاتوری طلب, به شکست کشانده است. لذا با استناد به این تجربه تاریخی اکنون خیلی کمتر روشنفکر فعال آذربایجانی را پیدا می کنید که این تجربه را باز هم تکرار کند.

آذربایجان ملتی است که در ترکیب یک دولت ملت که از طرف فارسها تشکیل و اداره میشود, 8 نفر از وزرای روحانی از استان اصفهان است, فرماندهی قوای سه گانه را فارسها در اختیار دارند, وزیر اطلاعات وبسیج وهمه همه وحتی مجتهدین سیاسی از فارسها هستد. ملت آذربایجان اجازه تدریس به زبان مادری اش را ندارد, بیشتر از نصف ملت آذربایجان در شهرهای فارسیستان عملگی میکنند.درصورتیکه در شهرهای آذربایجان اگر فارس پیدا کردید, حتما مدیر کل یا رئیس فلان موسسه است و خیلی دیگر از این قبیل موارد تبعیض آمیز. طبق بند اول سازمان ملل : هر ملتی اگر بخواهد حق دارد, ولو اینکه در ترکیب یک مملکتی هم باشد, سرنوشت خودرا خودش تاعین کند.بنابراین برای استقلال آذربایجانیها نه مانع ملی و نه مانع بین المللی وجود دارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بهنام گرامی شما که برای حق آزادی بیان تجزیه خواهان اینهمه نگرانید چطور است که حق آزادی بیان زندانیان سیاسی ایرانی را که از کنج بند رژیم ملاها ندای ایراندوستی سر میدهند برنمیتابید؟ چرا اینقدر ناراحتید که زندانیان سیاسی هم بتوانند اظهار نظر کنند؟ هویت چی های محبوب شما همین دیروز در مراسم روز قدس رژیم شرکت کردند و اظهار نظر نمودند. هم رژیم جمهوری اسلامی و هم رسانه های خارجی بلندگوهایشان را در خدمت هویت چی ها گذاشته اند. آنوقت شما از بیان عقیده زندانیان سیاسی ایرانی که با هزار سختی صدایشان را در حمایت از حاکمیت ملی ایران به بیرون رسانده اند سراسیمه شده اید. خوشبختانه قدرتی در دست ندارید وگرنه لابد میهندوستان را بجای زندان از دم تیغ میگذراندید تا دیگر صدایی نداشته باشند تا اظهارنظر کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

عجب , آقای کرمی خودشان را دموکرات مینامند !! دمکرات بودن با برچسب نیست , بلکه انسان باید ارزشها و نرمهای دموکراسی را در عمل و فکر بهش عمل کند . آقای کرمی دارای افکار افراطی نژاد پرستانه است که از نرمهای دموکراتیک فرسنگها دور است . دیگر دوران ماسک دموکراسی زدن , و تلاش برای فریفتن سپری شده است . الحمد الله حضرت قوقول در چند دقیقه پته آدم را رو میکند .

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

من هوشنگ امیراحمدی را نمی شناسم. کیست و کجاست به من مربوط نیست. فقط بخش هایی از سخنانش را که پر بیراه نیست منتشر کرده ام. مخالفم اگر عیبش را قبول کند محترم است.
با احترام