پاكستان متشكل شده از اردو پنجابي سندي پشتون بلوچ ... است كه اصل اصل شاخه هاي پارس هستند نه عرب يا ترك. و رخداد چنين اعمالي از جنبه قومي عشره اي آنها نشات ميگيرد نه از جنبه مسلماني .
ماجرا اینطورشروع شد که «محمدعلی مهرآسا»عضو جبهه ملی، درمقاله ای، کربلای تاریخی را به تصویر کشید و در پایان « امام حسین» را زنباره خطاب نمود و سربازان گمنام امام زمان بلافاصه واکنش هکری نشان دادند ورئیس 90 ساله جبهه ملی یعنی ادیب برومند را ترساندند،هشداراطلاعاتی هاي بی نام نه تنها موجب حذف مقاله شد بلکه برومند با نظراتی که ارائه کرد که موجب ناراحتی هم جبهه ای ها وسکولارها را فراهم آورد.او بعدا فرمایشات خودرا بنوعی پس گرفت.از سوی دیگر بهنود در گفت وگو با کامبیز «لوث و بی مژه» اشاره کوتاه ونیمه تمامی در باره «روشنفکران شیعه» و مقایسه هویدا و محمد خاتمی داشت .دکتردوشوكی تیز بین هم که قصد «مرخصی سیاسی» را داشت، از وسط راه برگشت و ازنگاه اتنیکی واز میان آن همه کلمات گفته شده بهنود به « نیمه جمله» او بسنده نمود و آغازگر «جنگی» شد که اپوزیسیون «نیمه جان» را به حرکت واداشت..
مسعود بهنود، بجای اینکه به دوشوکی که مثل او ،لندنی است ، پاسخ بگه ، نامه ای به شخص مجهولی بی نام نشانی بنام« ف.م.سخن» پاسخی دیپلماتیکی داد ودرلابلای آن به منتقدین با نام و نشان اشاره ای نمود؛ بدون اینکه منظورخود را در باره معنی و مفهموم روشنفکر واضح بیان نماید ؛ «تحلیل »نمود که اصولا «روشنفکر»و «تحلیلگر»نیست و به گزارشگری بسنده می کند. پس از این نامه بهنود؛ صفحات ایران گلوبال ، گویا و چند سایت دیگر پر شد از نقد بهنود و برومند در حالی که این دو هیج ربطی در ابندا بهم نداشتند.با ری جنگ تن به تن این چند نفر؛ مثل« نیترو گلیسرین» موجب باز شدن رگ های مسدود و بی حال اپوزیسون خارج از کشور شد.
اما عطاالله مهاجرانی موضوع را دقیق «گرفت» و دعوا ها را تشدید کرد و ....منهم که اصولا حال، حوصله و وقت نوشتن را نداشته را مجبور ساخت که مجددا به کامنت نویسی های دنباله دار باز گردم ..... اگر فرصتی شد،قصه کوچلوای در باره اپوزیسیون «نیمه جان» بنویسم....انشالله
البته که این شعار بسی دلنشین است. اما نه برای مبارزین مردمی که برای عمله اکره های رژیم به علاوه ترک ستیزان لس آنجلس نشین که دنبال بهانه اند. ضمنا اگر هویت شما با مرزبندیهای نژادگرایانه و شوونیستی تعریف می شود، محبت فرموده آن هویت را به همه مردم آذربایجان تعمیم ندهید. چون جایی ندیده یا نخوانده ام که مردم آذربایجان آقا یوسف را به عنوان سخنگوی خود معرفی کرده باشند.
جناب آذربایجان،
اجازه بدهید چند جمله وضرب المثل شما را که تا بحال از شما خوانده ام تصحی کنم.
گفته نمی شود - پوست کرده بلکه پوست کنده و گفته نمیشود - این قوواین میدان بلکه این گوی و این میدان. گفته نمشود - ببین از یک کیلو روغن چقدر آب میشود گرفت بلکه گفته میشود - ببین از یک من ماست چقدر کره گرفته میشود!
حالا در مورد بحث موسیقی و هنر ایران وفارس. آقای عزیز، من بسیار شنیده ام که گفته میشود موسیقی ترک، کرد، بلوچ، مازندرانی و... اگر شما چیزی دیگری ندارید که برایمان تعریف کنید، خواهش میکنم مدتی را استراحت کنید تا شاید معلوماتتان دوباره بارور شود!
جناب یوسف ! با کشور و مردم و فرهنگ ایران شما خارج نشینان خیلی بیگانه هستی و آنرا نمی شناسی . در ایران کسی خود را فارس نمیداند بلکه ایرانی . اگر از کسی بپرسی کجایی هستی ؟ اسم استان و ولایت اش را میگوید . این تئوری نژاد فارس ، معلول پان ترک فاشیست است چون خودش نژادگرا است ، به تمام اقوام و ملیت ها و خلق های دیگر ایران مثل ارمنی و کرد و فارس و ایرانی و غیره ، تحلیلی ترکی دارد
انگار چیز جدیدی اختراع شده و بعضی ها تحمل دیدنش را ندارند تنها چیز جدید این است که به فرمول هویت ایران = فارس بعضی حضرات مذهب شیعه را میخواند اضافه کنند منتها من از آنهایی که با لحن تحقیر آمیز برخورد کرده اند و ما ترکها را به نادانی متهم میکنند سوال میکنم . وقتی گفته میشود موسیقی ایرانی آیا منظورتان فقط فارسی نیست ؟ وقتی گفته میشود ادبیات و هنر ایران منظورتان فارسی نیست ؟ آیا وقتی گفته میشود شعر و شاعر ایرانی آیا منظورتان فارسی نیست ؟ سینما و تئاتر ایران و و و وو و و هزاران و دیگر آیا منظورتان فارسی نیست . حالا این آقایان مسعود بهنود و ادیب برومند و عطاالله مهاجرانی و غیره خیلی پوست کرده بمیدان آمده و منظورشان را با صراحت منتها با بزک مذهب شیعه بیان میکنند . راستی من ترک کرد بلوچ عرب ترکمن در این ایران و هویت ایرانی جائی دارم ؟ حقیت اینست که نه و شعار استراتژیک آذربایجان « بیز هارا
« بیز هارا فارسلار هارا » دلنشین جواب و هویت ترکهاست.
لاریجانی این حرامزاده! مثل قصاب معروف و آدمکش حرفه ای محسن رضائی، فکر میکند ثروت ایران ملک شخصی اش است و تا ابد خواهد توانست،... فرهنگ بیابانی خود را بر مردم ایران تحمیل بکند و ثروت مردم جغرافیای چند ملتی ایران را تا ابد بچابد!!
بسیار زیبا بود و البته برای من احترامی که شما برای آقای مهاجرانی قایلید کمی دور از ذهن می نماید. جناب مهاجرانی از زمانی که نماینده شیراز بودند تا زمانی که در لبنان از روزنامه های زنجیره ای نالید و چند روز بعد همه آن روزنامه ها بسته شدند.
مهاجرانی حکایت حزب باد است و الاکلنگ قدرت. هر چه می کند نه از " سادگی مقدس" است که از نیرنگ هوشمندانه ایست که تمام زندگیش با آن آمیخته است.
جناب آذربایجان ! بقول فارسها ، فرمول ات شبیه آن درویشی است که وارد کلاس درس روستایی شد و با کشیدن نقشه مار روی تخته سیاه خطاب به معلم گفت ، این مار است و نه آنچه شما میخواهید با الفبا یاد محصلان بدهید .!
حقیقت همیشه به مذاق ما خوش نمی آید . و قرار نیست انسانها به خاطر دلخوشی این و آن مسائلی را مطرح کنند که با واقعیت ها همخوانی ندارد. و این حضرات روشنفکر فارس فکر میکنند که خیلی آقا بالا سر تشریف دارند و هر تفکر بونجولی را میتوانند به بازار عرضه دهند چون خریداری است ولی از یاد برده اند که شرایط بازار عوض شده و تفکرات مرتجع و استعماری و شونیستی در بین ملل غیر فارس خریداری ندارد .برای مثال بعد خلع مرجعیت شریعتمداری از طرف خمینی و سیلی خوردن شریعتمداری توسط مذدوران رژیم تا بحال هیچ آخوندی در آذربایجان از طرف مردم به عنوان مرجع جانشین شریعتمداری شناخته نشده یعنی آنهایی که دنبال عوض کردن فرمول ایران = فارس هستند باید از یاد برده اند که دم و دستگاه مذهب شیعه در آذربایجان لغزیده و کلی خرابی ببار آورده و معادله ایران = مذهب شیعه + زبان فارسی در آذربایجان جوابگوی آرزو های شونیزم فارس نیست.
گوئی این مردان مذهبی به اندازۀ کافی قابل انتقاد نیستند که باید برای آنها به قول معروف حرف در بیاورند. علت این است که رسانه ها در اختیار پیشگامان نیست و به ابزاری برای گرایشات بازار تبدیل شده. و چنین بازاری نیز متأسفانه اساساً اهل نقد نیست در نتیجه کار به دروغ سازی و پرت و پلا می کشد.
سلام-باسلام به دوست عزیزجناب آقای دوشکی من نوشته های شماراسعی میکنم درسایت های مختلف یافته ومطالعه کنم ازجمله درسایت کارآنلاین گهگاهی آنهارامیخوانم .متاسفانه آنها نظرات من رادراکثرمواقع سانسوروچاپ نمیکنند.ازقلم ونظرات شمابیشترمواقع کیف میکنم ودرمواقعی نیزبرای اینکه طرف مقابل وخوانندگان راراضی نگه داریدکمی ملایم نوشته اینجابایدمامجبوراآنراتحمل کنیم.ولی درکل موردپسنداست.من سعی میکنم موردبه موردوگذری کوتاه به این نوشته هاداشته باشم.برایم سنی وشیعه ودیگرادیان هیچ فرقی نمیکندولی خودبصورت ارثی شیعه شده ام.اینکه آقای مهاجرانی ویابرومندوبهنودوشاید فرداکسانی دیگرانگشت به این موضوع گذارده وفارسگرایی وشیعه گرایی رابزرگ کنند وبحث روزمحفل های جامعه روشنفکری نمایندچیزبعدی نیست.دراصل شناخت به اصول فکری جناح ودسته هاخواهدشد.مردم وبخصوص روشنفکران دیگراتینیک هابه جایگاه خوددرآینده سیاسی در
ایران وسهم خودآشناخواهندشدواین یک گام به پیش است.این افرادکارشایسته وبزرگی کردند و میشود گفت به یاری ماآمدندتاماکمتربرای شناساندن آنهازحمت بکشیم.اینهاهرسه نقطه مشترکی درکلام ونظردارند.روشنفکروایرانی راتنهادرشیعی وفارس بودن تمام کرده اند. بنظرشماها فرق آقای مهاجرانی وحدادعادل وسیدجوادطباطبایی مانقورت (مثلاترک آذربایجانی)البته چون سیداست اینهاخودرامنتسب به ترک وفارس وو..غیرنمی دانند. برای آنهاسیدبودن برهمه چیزدرحرف ارجعیت دارد.ویاباشیخ اسلامی.محمودافشار.اقبال آشتیانی. نفیسی.محمدعلی فروغی زمان هدیه ایران به انگلیس درچیست وکجاست.امثال این سه نفرموضوع بحث ما.دراین 100سال زیادآمده ورفته اند.برای آنهانه موضوع ایران.نه موضوع شیعه ونه حقوق بشروحقوق مدنی مطرح بوده واگرچه برمسند در تلویزیون وروشنفکری نشسته وباحمایت بی بی سی وووآبرای مردم تحلیل گری میکنند. اینها نیز همچون دیگرسلف خودارزشی برای خواست ملت های درون ایران ندارند. تنهابرای خواست اربابان خودحرکت میکنند.انگلیس وکشورهای استعماری جایی نمیخوابند که زیرشان آب باشد.ملتهای ماوتمام ملت های دنیاازاین مرحله عبورکرده واینهاهدفی جز برای سکوت کردن مردم ندارنداینهاباورکنیدافکارارتجاعی تراز سردمداران فرهنگی و سیاسی حکومت جمهوری اسلامی دارند.وقتی تاریخ مصرف حکومت های ارتجاعی ازطرف اربابان درحال تمام شدن باشدآنهاجایگزینی جدیدباتفکری جدیدراپرورش میدهند.ملت ایران ازفازشیعه وسنی وفارسگرایی.یاترک گرایی گذشته است .همه مردم بایدحتی برای نفربه نفرازتمام حقوق مدنی سیاسی.فرهنگی .وو...سهم مساوی داشته باشند.واگرهرملتی نخواست پدرسالاری دیگرمعنی ندارد.انگلیس باپرورش تعصبات سنی وشیعه گری درزمان شاه اسماعیل درجنگ صفوی وعثمانی وتابحال ازاین معقوله وازفارسگرایی اززمان رضاشاه توسط پان ایرانیستهاسودش رابرده وهنوزهم میبرد.این آقایان سعی نکنند مبارزات معقول وسنجیده ملت های ایران رامنحرف کرده تاملت هارادنبال یک خمینی دیگربرده وچماقداراوکنند.برای ماسعی نکنیدازلوفل لوشاتو ویالندن ومسکوو واشینگتن رهبربفرستیدوزمانی هم خواستیداوراتبعیدنمایید.ماراملتهای شبه گوسفندفرض نکنید فکرکنم مقداری به حقوق خودآشناشده ایم.ملت ماسه راه برای نجات نداشته وندارد.1-همین حکومت هایی که شماهابرایمان درست میکنید.مثل شاهنشاهی. دموکرات.جمهوری اسلامی.جمهوری سکولار.کمونیستی.ووو..2-فدرالیسم که پاکترین حکومت برای کشورهای چندمیلیتی است وهرکس به حکومت عقلگرایی ومنطقی وعلمی معتقداست این بهترین روش میباشد.ولی دارد.چون مردم ایران راشماهانگذاشته ایددموکراسی راتمرین کنندومردم وروشنفکران مادیکتاتورزده هستند خیلی مشکل بوده امکان همه نوع خشونت ازطرف عوامل استعمارواقتدارگریان وجودداردووو....3-راه نجات ملت هاورهایی تعدادی ازاین کشتی درحال غرق شدن وآنهم استقلال برای ملتهاست که اگرازعقلانیت پیروی کنیم این راه نجات برای ترکان.کردها.عرب.ترکمن وحتی بلوچ است.درضمن به نفع فارسهانیزاست که این روش رابپذیرند.شایدازتوهم وخودبزرگ بینی خارج شوند.اگرنخواستندبروندکورش رابیاوندوشعوبی گری جدیدی راه اندازندالبته درحرف وبرای خودشان!
از جنگ چالدران تاالان ٥٠٠ سال ميگذرد و در اين مدت هيچ مشكل قابل ملاحظه اي مابين شيعه صفوي و سني عثماني نبوده و نيست ،با اين وجود تنها در كمتر از صد سال از وقتي كه چند تكه سنگ باستاني رااز زير خاك در آوردند و زدند سرما ،ماحصل اش شد بزرگترين انقلاب منطقه و طولاني ترين جنگ،ما بين ايران و عراق .
تا زمانی که شما و امثال شما به شعارهای پوپولیستی بی ارزش چسبیده اید، امید به هیچ تحولی نیست؛ چه برای فارس چه برای ترک. اگر هم تحولی مثبت ایجاد شود، شما عنصر مرتجع و بازدارنده آن تحول خواهید بود. بیز هارا فارسلار هارا یعنی دیمی و کیلویی همه فارسها را ریختید تو یک کاسه و به سبک آریاپرستان فاشیست یک برچسب به همه آنها چسباندید. همه ترکها را هم به هکذا. معیار اندیشه است نه تبار. ترک قاتل یا آدم فروش یا خائن هم کم نداریم. «بیز» که شما گفتید، شامل همین فرد هم می شود که منهای زبانش تفاوتی هم با فارس قاتل یا آدم فروش یا خائن نمی کند. در مورد مثال مثبتش هم به هکذا. البته این حرفها هزار بار با امثال شما گفته شده اما خودتان را به خواب زده اید و قصد بیدار شدن هم ندارید. راه نجات تنها با همبستگی عموم مردم ایران در چهارچوب مبارزه ای مترقی است نه این قبیل دیوارکشیهای بی معنی.
چرا شما پان ترکها در این صفحه تمام امور زمین و آسمان را راسیستی می نگرید ؟ تعداد فارسهایی که در زندان آخوندی هستند یا اعدام شده اند یا فرار کرده اند صدها برابر تعداد ترکهایی است که همکار حکومت سرکوب اسلامی هستند . شما نژاد گرایان عمدا آدرس غلط میدهید تا مبارزات مردم ایران را منحرف کنید .
مردم ایران چاره ای جز قیام ندارند. ضروری ست ، همه ، خود را برای قیام آماده کنند. این حکومت آشغال را که زباله ی تاریخ است باید به زباله دان ریخت. و همه مهره هایش را به دست دادگاه عادلانه سپرد.
امید به «اصلاح و تحول» این حکومت ، خود فریبی ست.
سرتا پای جامعه را به گند کشیده و گندکاریهای خود را با کشتار و چوبه های دار و زندان و شکنجه و اسید پاک میکند...
هیچکدام این فسیلها را نباید بخشید . پاسخ اینان قیام و دادگاه است.
امید تنها به روزی ست که مردم در سرتاسر ایران سنجیده برای سرنگونی این آشغال تاریخی به خیابانها بریزند .
ببینید ما ملل غیر فارس سالهاست که بهای سنگینی بخاطر این معادله ایران = فارس است پرداخته ایم و وقتی ما میگویم که ایران = فارس فوری اتهام تجزیه طلب زده میشود ولی حالا یواش یواش سران قوم قالب یعنی فارسها یکی پس از دیگری بمیدان آمده و با بزک مذهب شیعه فرمول حقیقی ایران = فارس را میخواهند عوض کرده و چنین وا نمود کنند ایران = مذهب شیعه + زبان فارسی . و در واقع آدرس مذهب شیعه متوجه آذربایجان است يعنی مخاطبشان ترکهای آذربایجان است و فکر میکنند چون شاه اسماعیل صفوی با این سیاست استقلال ایران را حفظ کرده حالا ما هم همان سیاست صفوی را دنبال کنیم و حداقل آذربایجانی ها را با خود داشته باشیم ولی شعار رایج در آذربایجان این است « بیز هارا فارسلار هارا ».
با درود به آقای مهر آسا
آری دین اسلام خود بحران اسنت و با بحران زندگی می کند. حرف دل ما را زدی. اسلام دین خون، زشتی ها، نفاق، دزدی، جنایت، مال مردم خوردن، تباهی، نابود کننده وطن پرستی، دین بیگانه پرستی، دین تزویر، سرمایه داری و برده داری است.
خود را آراسته به همه خوبی ها می دانند و در واقع شعار آنرا می دهند. به همین دلیل است که در کشور ما ایران، وقتی مسلمانان از سفرهای خارجی بر می گردند، هنگامی که از آنها کم و کیف مسافرت پرسیده می شود، پاسخ می دهند: ما مسلمانی را در آنجا دیدیم. چون فاقد بسیاری از سجایای اخلاقی هستند و تنها شعار آنرا می دهند. به مصداق آن ضرب المثل معروف که می گوید: دروغ هر چه بزرگتر باشد، باور آن راحتر است. اما می دانیم که دو صد گفته چون نیم کردار نیست. کشورهای مسلمان به برکت اسلام ننگین و مرتجع ، عقب مانده ترین کشورهای دنیا هستند. حتی آنهایی که پولدارترین کشورها هستند.
سلام-این نظرآقای مهاجرانی لپ مطلب است.همانطورکه دوست عزیزآقای یوسف گفته من ودیگر دوستان بارهابه این موضوع اشاره کرده ایم.روشنفکران اتینیک حاکم غیرازاین منطقی برای خود ندارندکه ارایه دهند.متاسفانه وبازمتاسفانه مبارزان دیگرملل داخل ایران که تعدادو نیرویشان نیزکم نیستنداززمان تجددخواهی این موضوع رادرک نکرده ودراین زمان پیاده نظام این تفکربوده وجزظلم به ملت خوددرآسملاسیون شدن کاری نکرده اند.این بحث صحبت وزمان زیادی لازم دارد.واین حقیردرنوشته های خود تابحال وبعدازاین بترتیب بدان اشاره خواهم کرد.دوستان هم زبان من سعی کنندنسبت به آسیملاسیون شدن وروش های استفاده برای آسیملاسیون کردن ملت هادرایران وشوروی سابق اطلاعات خودرابیشترکرده تابتوانندازفرمول های نافرمانی مدنی ومبارزه منفی دربرابراین نژادگرایان که ازنام دین.روشنفکران.وطن.خاک.تاریخ.توهین به دیگران.وده هاابزارو آلت سوءاستفاده میکنندآشناگردند.
این هامیشودگفت اکثریت بااتفاق درراسته خط مهاجرانی حرکت میکنند.روشنفکرنماهای آنهادراصل نیروهای موازی روشنفکری دیگراتینیک هابوده تاهم مبارزات آنهارا مغشوش کنندوهم تامیتواننددردرون مبارزات آنهانفوذکرده وازراه اصلی آنهارامنحرف نمایند.اگر نتوانستنددردقیقه نودخیانت میکنند.پس لازم است ماتنهابرای خودوروپای خود باشیم.ماحق آنهارامحترم میشماریم ولی آنهابه یک حق ناحق برای خودقایل هستند.اگر توجه کنیدسعی میکنندخودرابه جمع مانزدیک کرده وهمه رامجبوربه صحبت کردن به فارسی کنند.اگریک نفردرجمع ماباشندما20نفرهم باشیم نه میخواهندونه دوست دارندبه ترکی حرف ماراگوش کنندوفورااعتراض میکنندکه فارسی حرف بزنیدتااوهم متوجه باشد.یک نفرهیچ وقت حاضرنیست حقوق 20 نفررامحترم شمرده وازاکثریت تبعیت کند.ولی ما20نفربه حق یک نفربهامیدهیم.این است که بایدآنهارامنزوی کرده تاازاسب خودپسندی وزیاده خواهی پیاده شوند.
فراموش کردم بگویم برای ROFL درفارسی میگوئیم داشتم از خنده میمردم, و یا از خنده مردم , که البته برای فرهنگ سبک هندی صائبی ما که کاه را کوه و قطره را دریا میکنیم عجیب نیست. آیا این گفتگوهم شباهتی به این ضرب المثل دارد؟
در اینجا تارک نام و یا سرینامی ( Acronym ) وجود دارد ROFL برای تعریف شدت خنده Rolling On the Floor Laughing ( از خنده روی زمین غلط میخورم ) که دارد کم کم مصداق پیدا میکند. جناب بهنود در توضیح نامه خود اشاره ای دارد به اینکه "...و آنان همچنان در هوا شمشیر می زنند همان است که سروانتس به شیرینی و شیوایی ترسیم کرده است.". عده ای را که به ده راه نمیدادند و نمیدهند و تقریبا هیچ یک مصدر کاری درایران نیستند با چنان هیجانی در هوا شمشیر میزنند که گویی با دشمن واقعی روبرو شده اند. وکم کم موضوع از مذهب به ملت و قوم طایفه و زبان و نژاد کشیده شده و همه در راه رسیدن به رم و یا به فرمایش سعدی, ترکستان هستیم. و دشمن بی خیال مشغول غارت نفت و مملکت است. جالب تر آنکه یکی از بزرگان داخله
ازسقوط قیمت نفت اظهار شادی کرده بود که پول برای دزدی کم شده, انگار برای دزد کمی وزیادی پول اهمیتی دارد. و این بزرگان راستی راستی فرمایشات همدیگر را جدی گرفته اند.ROFL
با سلام، سهو قلمی تصحیح میشود. سر کار خانم مینا احدی! مگر (شما) خودتان چه نقشی در مبارزه مردم ایران دارید؟ که از فرط افتخارات کاذب در پوست خود نمی گنجید؟، و بیهوده از خانم عبادی ایراد میگیرید؟! شما اول از نظر فعالیت سیاسی و اجتماعی به ارج و منزلت خانم عبادی برسید! بعد برای ناسیونالیستهای حزب حکمت ایسم، تحت پوشش بظاهرچپ، دکان دونبشه باز کنید. طبق مثل معروف؛ ترسم نرسی به مقصد ای احزابی / این ره که تو میروی بکردستان است.
ایران مواضع داعش را در عراق بمباران هوایی نمود . در جواب بمباران ائمه معصوم توسط داعش طی چند ماه گذشته . بهتر است ولی وارد فضای هوایی اسرائیل نشوند اشتباهی . چون جنگ سوم جهانی شروع میشود .
خیلی ممنونم ائلیار جان. در این دنیایی که آی پد، گوشی تلفن و بازیهای کامپیوتری، نگاهای تیزبین کودکانمان را کدر کرده است، هنر، آینه تمام نمای دنیای اطراف آنهاست.
با این تعاریف یواش یواش به اصل قضیه نزدیک میشویم و اصل قضیه ایران = فارس است و این مذهب شیعه بزک این معادله است و اختلاف موافقین و مخالفین بر سر اضافه شده معادل یعنی مذهب شیعه است و گرنه در فرمول ایران = فارس اصلا اختلافی نیست . تا به حال ما میگفتیم بما اتهام تجزیه طلب میگفتید حالا خودتان میگوید شدید ملی گرای ایرانی. آقایان خانم ها ایران = فارس است و ما ملل غیر فارس هم شما را حمایت میکنیم و کار ما را راحت کردید .
پيروز عزيز, درود بر شما, خوشحالم که ميتونيم با هم ديگر به اين سادگى اظهار نظر کنيم, ميدونم که موضوع اقليت و اکثريت نيست ولى همه چيز به حقوق اقليت و اکثريت در ايران ختم ميشود, در اينجاست که, همه ما به حقوق اقليت و اکثريت ميرسيم, و اتفاقأ حرف مسعود بهنود و بقيه به حقوق اقليت و اکثريت حتم خواهد شد, در نتيجه نميشود از حقوق اقليت و اکثريت در مباحث سياسى, فرهنگى و علمى گذشت. آقاى بهنود در جايگاه يک صاحب نظر در اين مصاحبه نميتواند خود را پشت يک گزارشگر قايم کند,بايد تبعيض خودش رو در مقابل بقيه ايرانيهاى غير شيعه قبول کند و نبايد از آن شانه خالى کند.
و صادقانه بگويد که ايشان عبد العلى, عبدالحسين,عبد الحسن, سبز على, بقيه على ها تشريف دارند و از اين اسامى خجالت نکشند, آخر چرا اين تناقض را با هويت ايرانى خود يدک بکشند؟ واقعأ مايه شرمسارى هست که ما خودمان را برده على, حسن و حسين عرب حجاز بدونيم و در عين حال به هويت ايرانى خود افتخار کنيم. واقعأ مايه شرمسارى ما هست.
جناب پیام امید, با تشکر, منظور از عذر خواهی, کسانی اند که در این باره مقاله ها نوشته اند. اگر بیطرفانه به ویدوی جناب بهنود دقت شود, بنظر من لحن کلام ایشان لحن درد دل و احساس خستگی و واماندگی از اوضاع است نه بحث جدی در باره روشنفکری. ایشان پس از سالها استاد بودن اکنون به دولت سرحکومت اسلامی شیعه, لابد برای چندرغازی باید درلندن قلم بزنند و در مقاله توضیحی خود به قول شهریار میگویند " این هنر دوست مردم شیدا" این را هم به او روا نمیدارند. در پای مقاله جناب نوری علا کامنتی گذارده ام که اگر منتشر شد دنباله این گفتگوست.
زمانی به پیر مرد استاد آمریکایی خود به شوخی گفتم کتابهای علمی آمریکائی بر خلاف کتابهای کانادائی و انگلیسی خالی از Sense of humor ( احساس مزاح و شوخی ) میباشند. خندید و به شوخی گفت We take it seriously. روزی کهنسال مردی سنگی در چاه انداخت و اکنون پیر و جوان سعی در درآوردن و یا بیشتر فرو کردن آن دارند, آنهم بعضی مانند همیشه به این بحر طویلی. جالب آنکه سنگ انداز, دین و مذهب را قاطی کرده و پس از حمله به مذهب شیعه, اکنون به اسلام و ادیان دیگر پرداخته و ناقوس مرگ آنها را به صدا در آورده است؛ غافل از آنکه دین در تمام دنیا در حال بازگشت است. زمانی هم جناب مستطاب حاجی میرزا آقاسی گفت اگر این برای من آب نمیشود برای شما که نان میشود!
فضولی. " این سخنان گهربار عبادی را بارها پخش کنید تا مردم و نسل جوان منزجر از اسلام، این جنابان را بیشتر بشناسند ". ( ازسرکار خانم احدی). " مگر جنابعالی خودتان چه نقشی در مبارزه مردم ایران دارید؟ ". ( از قورقود, زن ؟ مرد ؟). در فارسی جناب را برای آقا ( لفظ ترکی ) و سر کار علیه ( نیمه عربی ) را برای خانم ( ترکی؟) بکار میبرند. اگر بانوئی را جناب ( آقا ) خطاب کنیم این توهین به بانوست و بر عکس, مانند آنکه به قول یک فمینیست ( مادینه ) را ( نرینه ) بخوانیم.
آقای محمدعلی مهرآسا می گوید: ( ..... محمد مجتهد شبستری که علیرغم از تن درآوردن عبا و عمامه هنوز آخوندی به نام است و در اوائل پیروزی انقلاب مدت ها نیز امام جمعه شهر تبریز بوده است ..... ) دوستان گرامی، محمد مجتهد شبستری که از مخالفان رژیم ولایت فقیه است هرگز و حتی برای یک روز نیز امام جمعه تبریز نبوده است و امام جمعه تبریز آخوند جنایتکاری به نام محسن مجتهد شبستری است که از سال ۱۳۷۲ تا کنون امام جمعه تبریز است و با محمد مجتهد شبستری در نام خانوادگی همنام است و این دو تن یکی نیستند و آقای محمدعلی مهرآسا محسن مجتهد شبستری را با محمد مجتهد شبستری یکی پنداشته و دچار نادرست نویسی شده است!
عزیز احمدی زاده گرامی
یک دنیا ممنون از زحماتی که برای تربیت هنرمدان جوان متحمل میشوید. موفق باشند.
خوشحال شدم یاشارو دوستش هم دیدم...
آینه ی موتزارت آینه ی زندگی ست. خود زندگی ست. همین خود کودکان است. و این زیبایی .بمانند موسیقی...
همیشه سلامت و موفق باشید.
اسلام یک بحران ندارد بلکه دینی است بر اساس بحران سازی و باید گفت فاجعه جامعه بشری است. البته دین اسلام تنهانیست بلکه اسلام و مسیحیت که خود بخشی از یهودیت است بشریت را به قعر جهنم و خرافات سوق دادند. نگاهی به نقش زن مسلمان در ایران نشان میدهد اسلام از موجودی زیبا بنام زن چه کنیز و برده ای بوجود اورده است.فریب نوع ان را نباید خورد چه انقلابی و چه در قدرت هر دوی انها هدفی جز گرفتن قدرت و نابودی مخالف راندارند.
اسلام دین دروغ دین تجاوز و دین حقارت ملی است.
به امید روزی که نسلی جوانتر، سازش ناپذیرتر، آگاه ترو پیگیرتر، این نیروی سوم مبارزات رهایی بخش مردم ایران را ، ترمیم و باز سازی کند و به جبهه متحد خلق برای آزادی ایران از زیر چکمه و نعلین پیوند دهد . تکنوکراتها با دکتر های قلابی شان طی نیم قرن گذشته نشان دادند که مرد میدان این مبارزه سخت و خونین نیستند .
خانم مینا احدی! شما بخوبی آگاهید که ماهیت زن ستیز رژیم اسلامی تهران بر تمام زنان و خصوصا مردم ایران و جهان مثل روز روشن است. و شما بخوبی میدانید، که آخوندهای حرامزاده چه جنایتی در حق زنان انجام میدهند. شما اگر جرات دارید، و بقول خودتان و یا بقول حزب کمونیست تان اگر انقلابی هستید، بفرمائید بروید به ایران و بدون روسری توخیابانها بگردید، تا دیگران نیز شجاعت شما را تحسین کنند! اگر جرئتش را ندارید سکوت چیز خوبی است. شما ایستاده اید کنار گود و لنگش کن میفرمائید! و این کار هیچ چیزی را حل نمیکند. در ضمن شما که به بهانه چپ، با نام حزب کمونیست، برای عده ای ناسیونالیست، دکان سه نبشه باز کرده اید، مگرحزبتان، کجا را فتح کرده است، و در کجا کاربرد، و مقبولیت اجتماعی دارد، که مردم از آن بی خبرند؟ مگر جنابعالی خودتان چه نقشی در مبارزه مردم ایران دارید؟ که از فرط افتخارات کاذب در پوست خود نمی
گنجید؟، و بیهوده از خانم عبادی ایراد میگیرید؟! شما اول از نظر فعالیت سیاسی و اجتماعی به ارج و منزلت خانم عبادی برسید! بعد برای ناسیونالیستهای حزب حکمت ایسم، تحت پوشش بظاهرچپ، دکان دونبشه باز کنید. طبق مثل معروف؛ ترسم نرسی به مقصد ای احزابی / این ره که تو میروی بکردستان است.
اگر خود اسلام بحران بود تا به الان در طول چهارده قرن مي بايست بحرانهاي مثل نازيسم با شصت ميليون كشته،كمونيسم سي ميليون كشته و آمريكا در ويتنام عراق و افغانستان ووو با كشتار چند ميليوني در مجموع فقط در قرن اخير ايجاد مي كرد . بحران سازهاي مقطعي قرن اخير مناطق مسلمان معلوم الحال و مشخص است كه از كجاست . اگر منافع شما ايجاب ميكند و يا عصباني از دست دادن قدرت به دنياي اسلام بتازيد قابل درك است ولي انتظار شما از مردم براي نفهميدن بي جا است
جناب پيروز درود بر شما, با آخرين نظر شما موافق هستم ولى بنده معترض هيچ وقت معذرت نامه به آقاى بهنود ننوشتم و پاى اعتراض خود ايستاده ام, من نثر مسعود بهنود را دوست ندارم, به نظرم نثر ايشان بسيار کمبود دارد, البته شما درست ميفرماييد, اين هياهوى ما, آقاى بهنود را مشهور تر کرد و به اعتبارش افزود, اما از طرفى ديگر, نگاه تبعيض آميز ايشان به غير شيعه ها را هم آشکار کرد. در اين ميان, در آينده ايشان زير زره بين بيشترى خواهد بود و نخواهد توانست که نگاه تبعيض آميز خودرا به راحتى بر مردم ايران غالب کند.
در دوران کنونی ایران، مردان سیاسی لائیک وکنشگرانی که از کشتارهای پی درپی جان سالم بدر برده اند ودر بیرون از ایران، اینجا و آنجا، به فعالیت های پراکنده، چه علنی وچه غیرعلنی مشغول هستند، دیگر حرفی برای گفتن ندارند. و اگر هم چیزی میگویند، تنها برای رفع کسالت است.
گروهی هنوز بر سر مش مارکسیسم، ظرف وظروف شکسته شده را بسوی یکدیگر پرتاب میکنند وگروه دیگر در نستالژی شاه وشاهنشاه بسر میبرند. گروهی با چادر و روسری، هنوز نان از تنور بیرون نیامده، رئیس جمهور انتساب کرده اند ودر کنارش امام غایب را نیز در چاه فرو داده اند. درون ایران چند مرد سیاسی دلسوز سالهای پایانی زندگی را در پیش دارند.
ایرانیان به مردان سیاسیش دیگر باور ندارند. نرینه های دولتمدار آزمونهای خود را با نمره های بسیار پائین پشت سر نهاده اند. مردسالاری، چه در کانون خانواده و چه در بیرون از آن، از خطوط قرمز گذشته است.
اما زنان با همه این ناگواریها توانسته اند در جامعه ایرانی نقش آفرینی کنند. سنبل این مبارزات زنان را میتوان خانم نرگس محمدی و خانم نسرین ستوده دانست. ایندو با همه ناگواریهائی که بسیاری را راهی خارج از ایران کرده، توانسته اند با شهامتی ستودنی از حقوق مدنی ایرانیان دفاع کنند. سخنرانی خانم محمدی بمناسبت سالگرد مرگ ستار بهشتی میتواند دریچه ای را برای مردم ایران باز کند؛ و پیامی به مردم باشد. دریچه ای از امید برای فردای ایران. فردایی که شاید سازنده اش زنان باشند! فردای آزاد. زنانی که میتوانند دموکراسی به ارمقان بیاورند. زنانی که همه این جاده های پر تلاطم را طی کنند ومردان خسته را یاری دهند. زنانی که لایق نامزدی پست رئیس جمهور هستند.
دوستان اسم مرا بگذارند شکاک یا مبتلا به تئوری توطئه. ولی کسی می تواند به من توضیح بدهد خانم علینژاد چطور به این راحتی با بالاترین مقامات نظام تماس می گیرد و آنها را سین جیم می کند؟ آیا تصور اینکه شماره تلفن خانه احمد خاتمی در اختیار علینژاد باشد (آنهم در رژیم سوپر امنیتی ج.ا.) کمی مسخره نیست؟ و اگر ایشان به شماره محل کار خاتمی زنگ می زند، آیا ایشان به همه تلفنها خودش جواب می دهد، یا منشی دارد؟ و اگر منشی دارد آیا او نمی پرسد تلفن زننده کیست و او را زرتی به حضرت آقا وصل می کند، طوری که او تازه در آخر مصاحبه متوجه می شود مخاطبش کیست؟ راستی ما ملت واقعا گیج و گولیم، یا جوگیر می شویم و خودمان را به گیجی و گولی می زنیم؟
با اين مغلطه ها نميشود, حرف آقاى بهنود را توجيه کرد, من که کسى نيستم و اگر کسى باشم, به آقاى بهنود خيلى احترام قائل هستم, گرچه من نثر ايشان را نمى پسندم. امام على و حسن و حسين فقط مال شيعه نيست بلکه مال اهل تسنن هم هستند و شيعه همزمان با سنى وجود داشته است و مختص ايران نيست, در ايران در زمان صفوى و حالا رشد بيشترى داشته است, ولى اشعار قبال لاهورى, مولانا و حافظ به دليل آشنايى با شيعه نيست, بلکه آشنايى آنها با دين اسلام و مذهب تسنن هست, دين و مذهب يک هويت نيست که شما از آن هويت بسازيد, دين و مذهب فقط يک خويشاوندى و وابستگى هست, دين و مذهب اگر هويت بود, پس بايد همه مسلمانان بتوانند در سعودى اقامت کنند, در حالى که اينطور نيست, هويت عربى و سعودى اجازه اقامت و زندگى در عربستان سعودى را به شهروندان سعودى ميدهد و نه دين اسلام و مذهب اهل سنت و شيعه.
پاکستان بر اساس ايدئولوژى اسلامى به عنوان يک کشور اسلامى ساخته شد و نه بر اساس يک هويت ملى, و بعد از 67 سال وجودش, هنوز به عنوان هويت جا نه افتاده است. فرموده ايد که "فرهنگی که دو ویژگی ممتاز دارد. عدالت طلبی و اندیشه ورزی", در اين 36 سال دولت اسلامى شيعه ايران(داشا) ما به جز از خشونت کور و خونريزى, کشتار مردم بيگناه عدالتى از اين فرهنگ شيعه شاهد نبوده ايم که شما به آن اعتبار عدالت طلبى بدهيد, انديشه ورزى اين فرهنگ شيعه هم, از خود بيگانگى و زيستن در تضاد با هويت ايرانى هست, مغلطه هايى از اين دست باعث خود فريبى ما ايرانيان شده است که سينه براى امام حسين (ع) سپر کنيم, و براى امام حسين (ع) به خود خنجر و قمه بزنيم, فرق کودکان خودرا را در روز عاشورا با قمه پاره کنيم, امام زاده هاى نا آشنا بسازيم, و به جاى حرکت به جلو, هميشه به عقب برگرديم. اين هست هديه فرهنگ شيعه به ما ايرانيان, کجاى اين فرهنگ افتخار دارد؟ سينه خودرا زدن براى يک غير ايرانى افتخار دارد؟ قمه زنى به خود براى يک غير ايرانى افتخار آفرين است؟ زنجير زدن به خود براى يک غير ايرانى, چه افتخارى براى ايرانيان دارد؟
عزیز اورمولو
چوخ ممنون لینک دن. سایت خوبی ست برای مطالعه ی متون آذربایجانی. نوشته ی ترلان را دیدم. کار با ارزشی ست. اما داستان و رمان نیست،بل خاطره و گزارش است. کتاب خوبی ست برای یک داستان نویس که از ریزه کاریهای جریان مطلع شود. افسوس که ناتمام مانده است...
اما غمی نیست. اگر یکی از پای بیفافتد دیگری و دیگرانی هستند که برمیخیزند؛این است که قلم را توقفی نیست.و قلمزنان را پایانی.
پیشنهاد میکنم شماهم بنویسید. مهم نیست که چه بنویسید، فقط بنویسید، وقتی راه افتادید خود قلم میگوید که چه و چگونه بنویسید...
احمدی زاده ی عزیز
اگر لینک پ-د-اف دیپلمات را داشتید بنویسید که مراجعه کنم. انگار کتابی ست برای خرید... داستانی ست در مورد کردستان و آذربایجان در جنگ دوم جهانی . به زبان انگلیسی و ترجمه ی آلمانی هم دارد. باید دید...
سلام-آقای ملکی عزیزهرچه بگویی وفکرکنیددرست وباورمیکنم.آقای ملکی قبل ازتغییر پادشاهی به اسلامی همه مادست دردست برای آزادی وآزادگی شب وروزنداشتیم باورکن من شب هایی شدکه تاصبح نخوابیدم وازجوادیه به راه میافتادم وشب راتاصبح درکوچه وپس کوچه باآجر.گچ.آهک وهرچیزرنگی که پیدامیکردم برعلیه شاه نوشته وپیاده صبح خودرابه محل کاردرجاده کرج میرساندم.چی شدآنهایی که سوسول های محل کارم بوده وازشاه حمایت میکردندیک دفعه شدندحزب اللهی .ماراکردندکمونیست هرچه ازعلی وعدالت گفتیم آنهاانجمن اسلامی تشکیل داده گفته های مارابه لنین ومارکس و انگلس بستند.همانطورکه اکنون هرچه ازحقوق مدنی وحق پایمال شده زبانمان وحق انسانی خود میگوییم روشنفکران چپ وراست تمامیت خواه هم بانام های مختلف مارابه اردوغان وعلیف می بندند.وپان ترک وبوزقوردوو..به کتمان سوارمیکنند.این است سرنوشت هرآزادیخواه درایران فرزندنامشروع انگلیس. 100سال است .
بله پس ازچندروزپس ازانقلاب حرکات این متحجران باانگ وراندن انقلابیون شروع شد.ماشدیم ضد انقلاب وطرفداران شاه وساکتان قبل ازانقلاب وفرصت طلبان شدند انقلابی. باورکنیدکه شبها درخانه خودنیزنمیتوانستیم ازترس بخوابیم.دوست عزیزمیدانید چه بلایی سرما آوردند. شمادرزندان ومادربیرون بدتراززندان باترس وحشت زندگی کردیم. اقوام و دوستانمان رامیگرفتندیکی یکی درزندان های بی دادگاه اعدام میکردند. درهرشهری قبرستانهای گمنام درست کردند.یکی ازدوستان تعریف میکردکه آنهارا در گونی کرده وبه محوطه زندان میبرده اندودروسط حیاط انداخته وچندنفررابه رگباربسته وبقیه رابرای ترساندن شاهداعدام هانگه میداشته اند.داعش یکی ازفرزندان این جانیان است واین ها دههافرزندهمچون داعش دارند.مگرهادی غفاری.زهراخانم.عباس فلانژ بهترازداعش عمل کردند؟متاسفانه تعدادی اکنون ازهمان جانیان وآدمکشان خودرااصلاح طلب خوانده وادعای ترقی خواهی میکنندوتعدادی نیزازاول انقلاب این داعشی ها را ساپورت سیاسی کردند.آقای ملکی عزیزاستعمارگران (فرق نمیکندروس باشدیاآمریکا. آلمان وفرانسه وبدترازهمه انگلیس)فرهنگی برایمان ساخته اندکه ازآن مارارهایی نیست.نژادپرستی بانام آریایی گری شیعه گری وپان فارسیسم بزرگترین آفت جامعه ماشده وتعدادی نیزهمیشه سربازان بی اجرومواجب خدمت به این تفکراستعماری وبازوان سرکوب هرنوع آزادگی .ملت های درون ایران محکوم به حکم نانوشته شده توسط استعمارگران گشته اندوخودخبرندارند.آقای ملکی داعش یک تفکراسلامی سنتی است. نمونه آن راملت های مابشکل های مختلفی دیده اند.بانام پان ایرانیستهای پس ازروی کار آمدن رضاپالانی. درسرکوب 1325آزربایجان.درزمان مصدق.درزمان پس ازسالهای 57درسال 58 آزربایجان وکردستان. ازسال پس از59درتمام شهرهای ایران . وبخصوص ترکمن صحرا وخوزستان که هرجوانی رابانام تجزیه طلب.کمونیست. وو..حتی درمزرعه گرفتندواعدام کردند.36سال است خانواده هادراستخدام ودرکارکسب بخاطرپیشینه خانواده شان راازاستخدام محروم میکنند.این هاهمگی تفکرداعشی است. درزمان پهلوی ساواکی هاواکنون نیزخودی هااستخدام.بورس تحصیلی.امتیازکارمیگیرند. دوست عزیزداعشی ها دارای تفکرند.دراعمال تفکرغلط کارهاواعمال حاکمان تبدیل به جنایت میشود.ما را100 سال است ازداشتن مدرسه بزبان مادری محروم کرده اندواگر کسی اعتراض کندوبر خواسته خودمصرباشدازطرف روشنفکران تمامیت خواه نیزمورد حمله قرارمیگیرند.این هاهمگی افکارداعشی است فرق نمیکندکه مهاجمان شیعی باشندیاسنی.پان فارس باشد یاتمامیت خواه باافکارمنجمدچپ وراست.داعش وافکارداعشی رابایدازریشه خشکاند باحرف وشعارنمیشودوالاروال زندگی ماهمین خواهدبود. اسیدپاشی.تجاوزبه دختران بازور.اعدامهای سیاسی.اعتیاد.نقض حقوق زن.پایمال شدن حقوق مدنی.وابستگی قوه قضاییه به حاکمیت وجدانبودن ازسیستم.نقض حقوق کارگران.ودههاجنایت همگی براثرحکومت توسط تمامیت خواهان وپان ایرانیستها وشکاف دردرون مدعایان روشنفکری وبخصوص فارس های نژادپرست بوجود میاید.اینهادروغ میگویندو دیگراتینک هاراگول میزنندتاخواست خودراتکمیل کنند.برای آنهافرق نمیکند.ملا باشدیاشاه.تنهابرای این قشرپیشرفت افکارنژادپرستی آنهامسئله است. خودنیزشکل عوض کرده واهداف خودرادنبال میکنند.
مینا احدی مرتب از« پیام عبادی به زنان در بیست و پنج نوامبر ۲۰۱۴ ا» حرف می زند بدون اینکه به متن پیام خانم شرین عبادی لینک دهد ویا جمله ای از او نقل نماید. این کار غیر اخلاقی است . اخه مردم باید بدانند که شرین عبادی چه گفته است ؟! که این چنین مورد حمله این خانم قرار گرفته است. بعد هم مثل جمهوری اسلامی برسر خانم عبادی روسری گذاشت در حالی که همه می دانند که شیرین عبادی در خارج از کشور بدون روسری در همه جا حاضرمی شود . لابد اینهم یک شگرد تبلیغی این فعال حزبی است که خود را بدون حجاب و شیرین را با حجاب نشان دهد
راستش را بخواهی خانم مینا احدی هم یک دکان دو دره، برای حزب کمونیست حکمتی باز کرده است هر چند در راس برنامه های این حزب ورشکسته مبارزه با دین مردم است. اگر روزی رژیم تبهکار اسلامی از کشور ما رخت بندد. خانم مینا احدی چیزی برای گفتن نخواهد داشت. یک میلیارد مسلمان در جهان وجود دارد که اکثر آنان از داعش عربی و فارسی متنفرند؛ در اعلامیه جهانی حقوق بشر دارا بودن حق آزادی دین از اصول اولیه ان بشمار می رود. داعش عربی و آخوندی شیعه نباید دلیل بر توهین به اعتقادات دینی مردم شود.
تابحال تا این اندازه کامنت های جالب، علمی، پژوهشی و بی غرضانه از کسی جز ا‌‌توسا نخوانده ام.
پاكستان متشكل شده از اردو پنجابي سندي پشتون بلوچ ... است كه اصل اصل شاخه هاي پارس هستند نه عرب يا ترك. و رخداد چنين اعمالي از جنبه قومي عشره اي آنها نشات ميگيرد نه از جنبه مسلماني .
ماجرا اینطورشروع شد که «محمدعلی مهرآسا»عضو جبهه ملی، درمقاله ای، کربلای تاریخی را به تصویر کشید و در پایان « امام حسین» را زنباره خطاب نمود و سربازان گمنام امام زمان بلافاصه واکنش هکری نشان دادند ورئیس 90 ساله جبهه ملی یعنی ادیب برومند را ترساندند،هشداراطلاعاتی هاي بی نام نه تنها موجب حذف مقاله شد بلکه برومند با نظراتی که ارائه کرد که موجب ناراحتی هم جبهه ای ها وسکولارها را فراهم آورد.او بعدا فرمایشات خودرا بنوعی پس گرفت.از سوی دیگر بهنود در گفت وگو با کامبیز «لوث و بی مژه» اشاره کوتاه ونیمه تمامی در باره «روشنفکران شیعه» و مقایسه هویدا و محمد خاتمی داشت .دکتردوشوكی تیز بین هم که قصد «مرخصی سیاسی» را داشت، از وسط راه برگشت و ازنگاه اتنیکی واز میان آن همه کلمات گفته شده بهنود به « نیمه جمله» او بسنده نمود و آغازگر «جنگی» شد که اپوزیسیون «نیمه جان» را به حرکت واداشت..
مسعود بهنود، بجای اینکه به دوشوکی که مثل او ،لندنی است ، پاسخ بگه ، نامه ای به شخص مجهولی بی نام نشانی بنام« ف.م.سخن» پاسخی دیپلماتیکی داد ودرلابلای آن به منتقدین با نام و نشان اشاره ای نمود؛ بدون اینکه منظورخود را در باره معنی و مفهموم روشنفکر واضح بیان نماید ؛ «تحلیل »نمود که اصولا «روشنفکر»و «تحلیلگر»نیست و به گزارشگری بسنده می کند. پس از این نامه بهنود؛ صفحات ایران گلوبال ، گویا و چند سایت دیگر پر شد از نقد بهنود و برومند در حالی که این دو هیج ربطی در ابندا بهم نداشتند.با ری جنگ تن به تن این چند نفر؛ مثل« نیترو گلیسرین» موجب باز شدن رگ های مسدود و بی حال اپوزیسون خارج از کشور شد.اما عطاالله مهاجرانی موضوع را دقیق «گرفت» و دعوا ها را تشدید کرد و ....منهم که اصولا حال، حوصله و وقت نوشتن را نداشته را مجبور ساخت که مجددا به کامنت نویسی های دنباله دار باز گردم ..... اگر فرصتی شد،قصه کوچلوای در باره اپوزیسیون «نیمه جان» بنویسم....انشالله
البته که این شعار بسی دلنشین است. اما نه برای مبارزین مردمی که برای عمله اکره های رژیم به علاوه ترک ستیزان لس آنجلس نشین که دنبال بهانه اند. ضمنا اگر هویت شما با مرزبندیهای نژادگرایانه و شوونیستی تعریف می شود، محبت فرموده آن هویت را به همه مردم آذربایجان تعمیم ندهید. چون جایی ندیده یا نخوانده ام که مردم آذربایجان آقا یوسف را به عنوان سخنگوی خود معرفی کرده باشند.
جناب آذربایجان،
اجازه بدهید چند جمله وضرب المثل شما را که تا بحال از شما خوانده ام تصحی کنم.
گفته نمی شود - پوست کرده بلکه پوست کنده و گفته نمیشود - این قوواین میدان بلکه این گوی و این میدان. گفته نمشود - ببین از یک کیلو روغن چقدر آب میشود گرفت بلکه گفته میشود - ببین از یک من ماست چقدر کره گرفته میشود!
حالا در مورد بحث موسیقی و هنر ایران وفارس. آقای عزیز، من بسیار شنیده ام که گفته میشود موسیقی ترک، کرد، بلوچ، مازندرانی و... اگر شما چیزی دیگری ندارید که برایمان تعریف کنید، خواهش میکنم مدتی را استراحت کنید تا شاید معلوماتتان دوباره بارور شود!
جناب یوسف ! با کشور و مردم و فرهنگ ایران شما خارج نشینان خیلی بیگانه هستی و آنرا نمی شناسی . در ایران کسی خود را فارس نمیداند بلکه ایرانی . اگر از کسی بپرسی کجایی هستی ؟ اسم استان و ولایت اش را میگوید . این تئوری نژاد فارس ، معلول پان ترک فاشیست است چون خودش نژادگرا است ، به تمام اقوام و ملیت ها و خلق های دیگر ایران مثل ارمنی و کرد و فارس و ایرانی و غیره ، تحلیلی ترکی دارد
انگار چیز جدیدی اختراع شده و بعضی ها تحمل دیدنش را ندارند تنها چیز جدید این است که به فرمول هویت ایران = فارس بعضی حضرات مذهب شیعه را میخواند اضافه کنند منتها من از آنهایی که با لحن تحقیر آمیز برخورد کرده اند و ما ترکها را به نادانی متهم میکنند سوال میکنم . وقتی گفته میشود موسیقی ایرانی آیا منظورتان فقط فارسی نیست ؟ وقتی گفته میشود ادبیات و هنر ایران منظورتان فارسی نیست ؟ آیا وقتی گفته میشود شعر و شاعر ایرانی آیا منظورتان فارسی نیست ؟ سینما و تئاتر ایران و و و وو و و هزاران و دیگر آیا منظورتان فارسی نیست . حالا این آقایان مسعود بهنود و ادیب برومند و عطاالله مهاجرانی و غیره خیلی پوست کرده بمیدان آمده و منظورشان را با صراحت منتها با بزک مذهب شیعه بیان میکنند . راستی من ترک کرد بلوچ عرب ترکمن در این ایران و هویت ایرانی جائی دارم ؟ حقیت اینست که نه و شعار استراتژیک آذربایجان « بیز هارا
« بیز هارا فارسلار هارا » دلنشین جواب و هویت ترکهاست.لاریجانی این حرامزاده! مثل قصاب معروف و آدمکش حرفه ای محسن رضائی، فکر میکند ثروت ایران ملک شخصی اش است و تا ابد خواهد توانست،... فرهنگ بیابانی خود را بر مردم ایران تحمیل بکند و ثروت مردم جغرافیای چند ملتی ایران را تا ابد بچابد!!
بسیار زیبا بود و البته برای من احترامی که شما برای آقای مهاجرانی قایلید کمی دور از ذهن می نماید. جناب مهاجرانی از زمانی که نماینده شیراز بودند تا زمانی که در لبنان از روزنامه های زنجیره ای نالید و چند روز بعد همه آن روزنامه ها بسته شدند.
مهاجرانی حکایت حزب باد است و الاکلنگ قدرت. هر چه می کند نه از " سادگی مقدس" است که از نیرنگ هوشمندانه ایست که تمام زندگیش با آن آمیخته است.
جناب آذربایجان ! بقول فارسها ، فرمول ات شبیه آن درویشی است که وارد کلاس درس روستایی شد و با کشیدن نقشه مار روی تخته سیاه خطاب به معلم گفت ، این مار است و نه آنچه شما میخواهید با الفبا یاد محصلان بدهید .!
حقیقت همیشه به مذاق ما خوش نمی آید . و قرار نیست انسانها به خاطر دلخوشی این و آن مسائلی را مطرح کنند که با واقعیت ها همخوانی ندارد. و این حضرات روشنفکر فارس فکر میکنند که خیلی آقا بالا سر تشریف دارند و هر تفکر بونجولی را میتوانند به بازار عرضه دهند چون خریداری است ولی از یاد برده اند که شرایط بازار عوض شده و تفکرات مرتجع و استعماری و شونیستی در بین ملل غیر فارس خریداری ندارد .برای مثال بعد خلع مرجعیت شریعتمداری از طرف خمینی و سیلی خوردن شریعتمداری توسط مذدوران رژیم تا بحال هیچ آخوندی در آذربایجان از طرف مردم به عنوان مرجع جانشین شریعتمداری شناخته نشده یعنی آنهایی که دنبال عوض کردن فرمول ایران = فارس هستند باید از یاد برده اند که دم و دستگاه مذهب شیعه در آذربایجان لغزیده و کلی خرابی ببار آورده و معادله ایران = مذهب شیعه + زبان فارسی در آذربایجان جوابگوی آرزو های شونیزم فارس نیست.
گوئی این مردان مذهبی به اندازۀ کافی قابل انتقاد نیستند که باید برای آنها به قول معروف حرف در بیاورند. علت این است که رسانه ها در اختیار پیشگامان نیست و به ابزاری برای گرایشات بازار تبدیل شده. و چنین بازاری نیز متأسفانه اساساً اهل نقد نیست در نتیجه کار به دروغ سازی و پرت و پلا می کشد.
سلام-باسلام به دوست عزیزجناب آقای دوشکی من نوشته های شماراسعی میکنم درسایت های مختلف یافته ومطالعه کنم ازجمله درسایت کارآنلاین گهگاهی آنهارامیخوانم .متاسفانه آنها نظرات من رادراکثرمواقع سانسوروچاپ نمیکنند.ازقلم ونظرات شمابیشترمواقع کیف میکنم ودرمواقعی نیزبرای اینکه طرف مقابل وخوانندگان راراضی نگه داریدکمی ملایم نوشته اینجابایدمامجبوراآنراتحمل کنیم.ولی درکل موردپسنداست.من سعی میکنم موردبه موردوگذری کوتاه به این نوشته هاداشته باشم.برایم سنی وشیعه ودیگرادیان هیچ فرقی نمیکندولی خودبصورت ارثی شیعه شده ام.اینکه آقای مهاجرانی ویابرومندوبهنودوشاید فرداکسانی دیگرانگشت به این موضوع گذارده وفارسگرایی وشیعه گرایی رابزرگ کنند وبحث روزمحفل های جامعه روشنفکری نمایندچیزبعدی نیست.دراصل شناخت به اصول فکری جناح ودسته هاخواهدشد.مردم وبخصوص روشنفکران دیگراتینیک هابه جایگاه خوددرآینده سیاسی در
ایران وسهم خودآشناخواهندشدواین یک گام به پیش است.این افرادکارشایسته وبزرگی کردند و میشود گفت به یاری ماآمدندتاماکمتربرای شناساندن آنهازحمت بکشیم.اینهاهرسه نقطه مشترکی درکلام ونظردارند.روشنفکروایرانی راتنهادرشیعی وفارس بودن تمام کرده اند. بنظرشماها فرق آقای مهاجرانی وحدادعادل وسیدجوادطباطبایی مانقورت (مثلاترک آذربایجانی)البته چون سیداست اینهاخودرامنتسب به ترک وفارس وو..غیرنمی دانند. برای آنهاسیدبودن برهمه چیزدرحرف ارجعیت دارد.ویاباشیخ اسلامی.محمودافشار.اقبال آشتیانی. نفیسی.محمدعلی فروغی زمان هدیه ایران به انگلیس درچیست وکجاست.امثال این سه نفرموضوع بحث ما.دراین 100سال زیادآمده ورفته اند.برای آنهانه موضوع ایران.نه موضوع شیعه ونه حقوق بشروحقوق مدنی مطرح بوده واگرچه برمسند در تلویزیون وروشنفکری نشسته وباحمایت بی بی سی وووآبرای مردم تحلیل گری میکنند. اینها نیز همچون دیگرسلف خودارزشی برای خواست ملت های درون ایران ندارند. تنهابرای خواست اربابان خودحرکت میکنند.انگلیس وکشورهای استعماری جایی نمیخوابند که زیرشان آب باشد.ملتهای ماوتمام ملت های دنیاازاین مرحله عبورکرده واینهاهدفی جز برای سکوت کردن مردم ندارنداینهاباورکنیدافکارارتجاعی تراز سردمداران فرهنگی و سیاسی حکومت جمهوری اسلامی دارند.وقتی تاریخ مصرف حکومت های ارتجاعی ازطرف اربابان درحال تمام شدن باشدآنهاجایگزینی جدیدباتفکری جدیدراپرورش میدهند.ملت ایران ازفازشیعه وسنی وفارسگرایی.یاترک گرایی گذشته است .همه مردم بایدحتی برای نفربه نفرازتمام حقوق مدنی سیاسی.فرهنگی .وو...سهم مساوی داشته باشند.واگرهرملتی نخواست پدرسالاری دیگرمعنی ندارد.انگلیس باپرورش تعصبات سنی وشیعه گری درزمان شاه اسماعیل درجنگ صفوی وعثمانی وتابحال ازاین معقوله وازفارسگرایی اززمان رضاشاه توسط پان ایرانیستهاسودش رابرده وهنوزهم میبرد.این آقایان سعی نکنند مبارزات معقول وسنجیده ملت های ایران رامنحرف کرده تاملت هارادنبال یک خمینی دیگربرده وچماقداراوکنند.برای ماسعی نکنیدازلوفل لوشاتو ویالندن ومسکوو واشینگتن رهبربفرستیدوزمانی هم خواستیداوراتبعیدنمایید.ماراملتهای شبه گوسفندفرض نکنید فکرکنم مقداری به حقوق خودآشناشده ایم.ملت ماسه راه برای نجات نداشته وندارد.1-همین حکومت هایی که شماهابرایمان درست میکنید.مثل شاهنشاهی. دموکرات.جمهوری اسلامی.جمهوری سکولار.کمونیستی.ووو..2-فدرالیسم که پاکترین حکومت برای کشورهای چندمیلیتی است وهرکس به حکومت عقلگرایی ومنطقی وعلمی معتقداست این بهترین روش میباشد.ولی دارد.چون مردم ایران راشماهانگذاشته ایددموکراسی راتمرین کنندومردم وروشنفکران مادیکتاتورزده هستند خیلی مشکل بوده امکان همه نوع خشونت ازطرف عوامل استعمارواقتدارگریان وجودداردووو....3-راه نجات ملت هاورهایی تعدادی ازاین کشتی درحال غرق شدن وآنهم استقلال برای ملتهاست که اگرازعقلانیت پیروی کنیم این راه نجات برای ترکان.کردها.عرب.ترکمن وحتی بلوچ است.درضمن به نفع فارسهانیزاست که این روش رابپذیرند.شایدازتوهم وخودبزرگ بینی خارج شوند.اگرنخواستندبروندکورش رابیاوندوشعوبی گری جدیدی راه اندازندالبته درحرف وبرای خودشان!از جنگ چالدران تاالان ٥٠٠ سال ميگذرد و در اين مدت هيچ مشكل قابل ملاحظه اي مابين شيعه صفوي و سني عثماني نبوده و نيست ،با اين وجود تنها در كمتر از صد سال از وقتي كه چند تكه سنگ باستاني رااز زير خاك در آوردند و زدند سرما ،ماحصل اش شد بزرگترين انقلاب منطقه و طولاني ترين جنگ،ما بين ايران و عراق .
تا زمانی که شما و امثال شما به شعارهای پوپولیستی بی ارزش چسبیده اید، امید به هیچ تحولی نیست؛ چه برای فارس چه برای ترک. اگر هم تحولی مثبت ایجاد شود، شما عنصر مرتجع و بازدارنده آن تحول خواهید بود. بیز هارا فارسلار هارا یعنی دیمی و کیلویی همه فارسها را ریختید تو یک کاسه و به سبک آریاپرستان فاشیست یک برچسب به همه آنها چسباندید. همه ترکها را هم به هکذا. معیار اندیشه است نه تبار. ترک قاتل یا آدم فروش یا خائن هم کم نداریم. «بیز» که شما گفتید، شامل همین فرد هم می شود که منهای زبانش تفاوتی هم با فارس قاتل یا آدم فروش یا خائن نمی کند. در مورد مثال مثبتش هم به هکذا. البته این حرفها هزار بار با امثال شما گفته شده اما خودتان را به خواب زده اید و قصد بیدار شدن هم ندارید. راه نجات تنها با همبستگی عموم مردم ایران در چهارچوب مبارزه ای مترقی است نه این قبیل دیوارکشیهای بی معنی.
چرا شما پان ترکها در این صفحه تمام امور زمین و آسمان را راسیستی می نگرید ؟ تعداد فارسهایی که در زندان آخوندی هستند یا اعدام شده اند یا فرار کرده اند صدها برابر تعداد ترکهایی است که همکار حکومت سرکوب اسلامی هستند . شما نژاد گرایان عمدا آدرس غلط میدهید تا مبارزات مردم ایران را منحرف کنید .
چاره ای جز قیام نیست
مردم ایران چاره ای جز قیام ندارند. ضروری ست ، همه ، خود را برای قیام آماده کنند. این حکومت آشغال را که زباله ی تاریخ است باید به زباله دان ریخت. و همه مهره هایش را به دست دادگاه عادلانه سپرد.
امید به «اصلاح و تحول» این حکومت ، خود فریبی ست.
سرتا پای جامعه را به گند کشیده و گندکاریهای خود را با کشتار و چوبه های دار و زندان و شکنجه و اسید پاک میکند...
هیچکدام این فسیلها را نباید بخشید . پاسخ اینان قیام و دادگاه است.
امید تنها به روزی ست که مردم در سرتاسر ایران سنجیده برای سرنگونی این آشغال تاریخی به خیابانها بریزند .
ببینید ما ملل غیر فارس سالهاست که بهای سنگینی بخاطر این معادله ایران = فارس است پرداخته ایم و وقتی ما میگویم که ایران = فارس فوری اتهام تجزیه طلب زده میشود ولی حالا یواش یواش سران قوم قالب یعنی فارسها یکی پس از دیگری بمیدان آمده و با بزک مذهب شیعه فرمول حقیقی ایران = فارس را میخواهند عوض کرده و چنین وا نمود کنند ایران = مذهب شیعه + زبان فارسی . و در واقع آدرس مذهب شیعه متوجه آذربایجان است يعنی مخاطبشان ترکهای آذربایجان است و فکر میکنند چون شاه اسماعیل صفوی با این سیاست استقلال ایران را حفظ کرده حالا ما هم همان سیاست صفوی را دنبال کنیم و حداقل آذربایجانی ها را با خود داشته باشیم ولی شعار رایج در آذربایجان این است « بیز هارا فارسلار هارا ».
با درود به آقای مهر آسا
آری دین اسلام خود بحران اسنت و با بحران زندگی می کند. حرف دل ما را زدی. اسلام دین خون، زشتی ها، نفاق، دزدی، جنایت، مال مردم خوردن، تباهی، نابود کننده وطن پرستی، دین بیگانه پرستی، دین تزویر، سرمایه داری و برده داری است.
خود را آراسته به همه خوبی ها می دانند و در واقع شعار آنرا می دهند. به همین دلیل است که در کشور ما ایران، وقتی مسلمانان از سفرهای خارجی بر می گردند، هنگامی که از آنها کم و کیف مسافرت پرسیده می شود، پاسخ می دهند: ما مسلمانی را در آنجا دیدیم. چون فاقد بسیاری از سجایای اخلاقی هستند و تنها شعار آنرا می دهند. به مصداق آن ضرب المثل معروف که می گوید: دروغ هر چه بزرگتر باشد، باور آن راحتر است. اما می دانیم که دو صد گفته چون نیم کردار نیست. کشورهای مسلمان به برکت اسلام ننگین و مرتجع ، عقب مانده ترین کشورهای دنیا هستند. حتی آنهایی که پولدارترین کشورها هستند.
سلام-این نظرآقای مهاجرانی لپ مطلب است.همانطورکه دوست عزیزآقای یوسف گفته من ودیگر دوستان بارهابه این موضوع اشاره کرده ایم.روشنفکران اتینیک حاکم غیرازاین منطقی برای خود ندارندکه ارایه دهند.متاسفانه وبازمتاسفانه مبارزان دیگرملل داخل ایران که تعدادو نیرویشان نیزکم نیستنداززمان تجددخواهی این موضوع رادرک نکرده ودراین زمان پیاده نظام این تفکربوده وجزظلم به ملت خوددرآسملاسیون شدن کاری نکرده اند.این بحث صحبت وزمان زیادی لازم دارد.واین حقیردرنوشته های خود تابحال وبعدازاین بترتیب بدان اشاره خواهم کرد.دوستان هم زبان من سعی کنندنسبت به آسیملاسیون شدن وروش های استفاده برای آسیملاسیون کردن ملت هادرایران وشوروی سابق اطلاعات خودرابیشترکرده تابتوانندازفرمول های نافرمانی مدنی ومبارزه منفی دربرابراین نژادگرایان که ازنام دین.روشنفکران.وطن.خاک.تاریخ.توهین به دیگران.وده هاابزارو آلت سوءاستفاده میکنندآشناگردند.
این هامیشودگفت اکثریت بااتفاق درراسته خط مهاجرانی حرکت میکنند.روشنفکرنماهای آنهادراصل نیروهای موازی روشنفکری دیگراتینیک هابوده تاهم مبارزات آنهارا مغشوش کنندوهم تامیتواننددردرون مبارزات آنهانفوذکرده وازراه اصلی آنهارامنحرف نمایند.اگر نتوانستنددردقیقه نودخیانت میکنند.پس لازم است ماتنهابرای خودوروپای خود باشیم.ماحق آنهارامحترم میشماریم ولی آنهابه یک حق ناحق برای خودقایل هستند.اگر توجه کنیدسعی میکنندخودرابه جمع مانزدیک کرده وهمه رامجبوربه صحبت کردن به فارسی کنند.اگریک نفردرجمع ماباشندما20نفرهم باشیم نه میخواهندونه دوست دارندبه ترکی حرف ماراگوش کنندوفورااعتراض میکنندکه فارسی حرف بزنیدتااوهم متوجه باشد.یک نفرهیچ وقت حاضرنیست حقوق 20 نفررامحترم شمرده وازاکثریت تبعیت کند.ولی ما20نفربه حق یک نفربهامیدهیم.این است که بایدآنهارامنزوی کرده تاازاسب خودپسندی وزیاده خواهی پیاده شوند.فراموش کردم بگویم برای ROFL درفارسی میگوئیم داشتم از خنده میمردم, و یا از خنده مردم , که البته برای فرهنگ سبک هندی صائبی ما که کاه را کوه و قطره را دریا میکنیم عجیب نیست. آیا این گفتگوهم شباهتی به این ضرب المثل دارد؟
در اینجا تارک نام و یا سرینامی ( Acronym ) وجود دارد ROFL برای تعریف شدت خنده Rolling On the Floor Laughing ( از خنده روی زمین غلط میخورم ) که دارد کم کم مصداق پیدا میکند. جناب بهنود در توضیح نامه خود اشاره ای دارد به اینکه "...و آنان همچنان در هوا شمشیر می زنند همان است که سروانتس به شیرینی و شیوایی ترسیم کرده است.". عده ای را که به ده راه نمیدادند و نمیدهند و تقریبا هیچ یک مصدر کاری درایران نیستند با چنان هیجانی در هوا شمشیر میزنند که گویی با دشمن واقعی روبرو شده اند. وکم کم موضوع از مذهب به ملت و قوم طایفه و زبان و نژاد کشیده شده و همه در راه رسیدن به رم و یا به فرمایش سعدی, ترکستان هستیم. و دشمن بی خیال مشغول غارت نفت و مملکت است. جالب تر آنکه یکی از بزرگان داخله
ازسقوط قیمت نفت اظهار شادی کرده بود که پول برای دزدی کم شده, انگار برای دزد کمی وزیادی پول اهمیتی دارد. و این بزرگان راستی راستی فرمایشات همدیگر را جدی گرفته اند.ROFLبا سلام، سهو قلمی تصحیح میشود. سر کار خانم مینا احدی! مگر (شما) خودتان چه نقشی در مبارزه مردم ایران دارید؟ که از فرط افتخارات کاذب در پوست خود نمی گنجید؟، و بیهوده از خانم عبادی ایراد میگیرید؟! شما اول از نظر فعالیت سیاسی و اجتماعی به ارج و منزلت خانم عبادی برسید! بعد برای ناسیونالیستهای حزب حکمت ایسم، تحت پوشش بظاهرچپ، دکان دونبشه باز کنید. طبق مثل معروف؛ ترسم نرسی به مقصد ای احزابی / این ره که تو میروی بکردستان است.
متاسفانه ملت ما تکلیف خودشا بااسلام معلوم نمی کنه \ مابین خدا و خرما گیر کرده / پایندباد انسانیت.....
ایران مواضع داعش را در عراق بمباران هوایی نمود . در جواب بمباران ائمه معصوم توسط داعش طی چند ماه گذشته . بهتر است ولی وارد فضای هوایی اسرائیل نشوند اشتباهی . چون جنگ سوم جهانی شروع میشود .
خیلی ممنونم ائلیار جان. در این دنیایی که آی پد، گوشی تلفن و بازیهای کامپیوتری، نگاهای تیزبین کودکانمان را کدر کرده است، هنر، آینه تمام نمای دنیای اطراف آنهاست.
با این تعاریف یواش یواش به اصل قضیه نزدیک میشویم و اصل قضیه ایران = فارس است و این مذهب شیعه بزک این معادله است و اختلاف موافقین و مخالفین بر سر اضافه شده معادل یعنی مذهب شیعه است و گرنه در فرمول ایران = فارس اصلا اختلافی نیست . تا به حال ما میگفتیم بما اتهام تجزیه طلب میگفتید حالا خودتان میگوید شدید ملی گرای ایرانی. آقایان خانم ها ایران = فارس است و ما ملل غیر فارس هم شما را حمایت میکنیم و کار ما را راحت کردید .
پيروز عزيز, درود بر شما, خوشحالم که ميتونيم با هم ديگر به اين سادگى اظهار نظر کنيم, ميدونم که موضوع اقليت و اکثريت نيست ولى همه چيز به حقوق اقليت و اکثريت در ايران ختم ميشود, در اينجاست که, همه ما به حقوق اقليت و اکثريت ميرسيم, و اتفاقأ حرف مسعود بهنود و بقيه به حقوق اقليت و اکثريت حتم خواهد شد, در نتيجه نميشود از حقوق اقليت و اکثريت در مباحث سياسى, فرهنگى و علمى گذشت. آقاى بهنود در جايگاه يک صاحب نظر در اين مصاحبه نميتواند خود را پشت يک گزارشگر قايم کند,بايد تبعيض خودش رو در مقابل بقيه ايرانيهاى غير شيعه قبول کند و نبايد از آن شانه خالى کند.
و صادقانه بگويد که ايشان عبد العلى, عبدالحسين,عبد الحسن, سبز على, بقيه على ها تشريف دارند و از اين اسامى خجالت نکشند, آخر چرا اين تناقض را با هويت ايرانى خود يدک بکشند؟ واقعأ مايه شرمسارى هست که ما خودمان را برده على, حسن و حسين عرب حجاز بدونيم و در عين حال به هويت ايرانى خود افتخار کنيم. واقعأ مايه شرمسارى ما هست.جناب پیام امید, با تشکر, منظور از عذر خواهی, کسانی اند که در این باره مقاله ها نوشته اند. اگر بیطرفانه به ویدوی جناب بهنود دقت شود, بنظر من لحن کلام ایشان لحن درد دل و احساس خستگی و واماندگی از اوضاع است نه بحث جدی در باره روشنفکری. ایشان پس از سالها استاد بودن اکنون به دولت سرحکومت اسلامی شیعه, لابد برای چندرغازی باید درلندن قلم بزنند و در مقاله توضیحی خود به قول شهریار میگویند " این هنر دوست مردم شیدا" این را هم به او روا نمیدارند. در پای مقاله جناب نوری علا کامنتی گذارده ام که اگر منتشر شد دنباله این گفتگوست.
زمانی به پیر مرد استاد آمریکایی خود به شوخی گفتم کتابهای علمی آمریکائی بر خلاف کتابهای کانادائی و انگلیسی خالی از Sense of humor ( احساس مزاح و شوخی ) میباشند. خندید و به شوخی گفت We take it seriously. روزی کهنسال مردی سنگی در چاه انداخت و اکنون پیر و جوان سعی در درآوردن و یا بیشتر فرو کردن آن دارند, آنهم بعضی مانند همیشه به این بحر طویلی. جالب آنکه سنگ انداز, دین و مذهب را قاطی کرده و پس از حمله به مذهب شیعه, اکنون به اسلام و ادیان دیگر پرداخته و ناقوس مرگ آنها را به صدا در آورده است؛ غافل از آنکه دین در تمام دنیا در حال بازگشت است. زمانی هم جناب مستطاب حاجی میرزا آقاسی گفت اگر این برای من آب نمیشود برای شما که نان میشود!
فضولی. " این سخنان گهربار عبادی را بارها پخش کنید تا مردم و نسل جوان منزجر از اسلام، این جنابان را بیشتر بشناسند ". ( ازسرکار خانم احدی). " مگر جنابعالی خودتان چه نقشی در مبارزه مردم ایران دارید؟ ". ( از قورقود, زن ؟ مرد ؟). در فارسی جناب را برای آقا ( لفظ ترکی ) و سر کار علیه ( نیمه عربی ) را برای خانم ( ترکی؟) بکار میبرند. اگر بانوئی را جناب ( آقا ) خطاب کنیم این توهین به بانوست و بر عکس, مانند آنکه به قول یک فمینیست ( مادینه ) را ( نرینه ) بخوانیم.
آقای محمدعلی مهرآسا می گوید: ( ..... محمد مجتهد شبستری که علیرغم از تن درآوردن عبا و عمامه هنوز آخوندی به نام است و در اوائل پیروزی انقلاب مدت ها نیز امام جمعه شهر تبریز بوده است ..... ) دوستان گرامی، محمد مجتهد شبستری که از مخالفان رژیم ولایت فقیه است هرگز و حتی برای یک روز نیز امام جمعه تبریز نبوده است و امام جمعه تبریز آخوند جنایتکاری به نام محسن مجتهد شبستری است که از سال ۱۳۷۲ تا کنون امام جمعه تبریز است و با محمد مجتهد شبستری در نام خانوادگی همنام است و این دو تن یکی نیستند و آقای محمدعلی مهرآسا محسن مجتهد شبستری را با محمد مجتهد شبستری یکی پنداشته و دچار نادرست نویسی شده است!
عزیز احمدی زاده گرامی
یک دنیا ممنون از زحماتی که برای تربیت هنرمدان جوان متحمل میشوید. موفق باشند.
خوشحال شدم یاشارو دوستش هم دیدم...
آینه ی موتزارت آینه ی زندگی ست. خود زندگی ست. همین خود کودکان است. و این زیبایی .بمانند موسیقی...
همیشه سلامت و موفق باشید.
برای تعریف مفاهیم اجتماعی و انسانی فقط چپها و لیبرالهای بیطرف دانشگاهی این توانایی علمی را دارند و نه مذهبیون و یا پان های رنگارنگ نژادگرا .
اسلام یک بحران ندارد بلکه دینی است بر اساس بحران سازی و باید گفت فاجعه جامعه بشری است. البته دین اسلام تنهانیست بلکه اسلام و مسیحیت که خود بخشی از یهودیت است بشریت را به قعر جهنم و خرافات سوق دادند. نگاهی به نقش زن مسلمان در ایران نشان میدهد اسلام از موجودی زیبا بنام زن چه کنیز و برده ای بوجود اورده است.فریب نوع ان را نباید خورد چه انقلابی و چه در قدرت هر دوی انها هدفی جز گرفتن قدرت و نابودی مخالف راندارند.
اسلام دین دروغ دین تجاوز و دین حقارت ملی است.
پس با این حساب آقای خاتمی یک روشنفکر عربی میباشد، دقیقا مثل خودت.
به امید روزی که نسلی جوانتر، سازش ناپذیرتر، آگاه ترو پیگیرتر، این نیروی سوم مبارزات رهایی بخش مردم ایران را ، ترمیم و باز سازی کند و به جبهه متحد خلق برای آزادی ایران از زیر چکمه و نعلین پیوند دهد . تکنوکراتها با دکتر های قلابی شان طی نیم قرن گذشته نشان دادند که مرد میدان این مبارزه سخت و خونین نیستند .
خانم مینا احدی! شما بخوبی آگاهید که ماهیت زن ستیز رژیم اسلامی تهران بر تمام زنان و خصوصا مردم ایران و جهان مثل روز روشن است. و شما بخوبی میدانید، که آخوندهای حرامزاده چه جنایتی در حق زنان انجام میدهند. شما اگر جرات دارید، و بقول خودتان و یا بقول حزب کمونیست تان اگر انقلابی هستید، بفرمائید بروید به ایران و بدون روسری توخیابانها بگردید، تا دیگران نیز شجاعت شما را تحسین کنند! اگر جرئتش را ندارید سکوت چیز خوبی است. شما ایستاده اید کنار گود و لنگش کن میفرمائید! و این کار هیچ چیزی را حل نمیکند. در ضمن شما که به بهانه چپ، با نام حزب کمونیست، برای عده ای ناسیونالیست، دکان سه نبشه باز کرده اید، مگرحزبتان، کجا را فتح کرده است، و در کجا کاربرد، و مقبولیت اجتماعی دارد، که مردم از آن بی خبرند؟ مگر جنابعالی خودتان چه نقشی در مبارزه مردم ایران دارید؟ که از فرط افتخارات کاذب در پوست خود نمی
گنجید؟، و بیهوده از خانم عبادی ایراد میگیرید؟! شما اول از نظر فعالیت سیاسی و اجتماعی به ارج و منزلت خانم عبادی برسید! بعد برای ناسیونالیستهای حزب حکمت ایسم، تحت پوشش بظاهرچپ، دکان دونبشه باز کنید. طبق مثل معروف؛ ترسم نرسی به مقصد ای احزابی / این ره که تو میروی بکردستان است.اگر خود اسلام بحران بود تا به الان در طول چهارده قرن مي بايست بحرانهاي مثل نازيسم با شصت ميليون كشته،كمونيسم سي ميليون كشته و آمريكا در ويتنام عراق و افغانستان ووو با كشتار چند ميليوني در مجموع فقط در قرن اخير ايجاد مي كرد . بحران سازهاي مقطعي قرن اخير مناطق مسلمان معلوم الحال و مشخص است كه از كجاست . اگر منافع شما ايجاب ميكند و يا عصباني از دست دادن قدرت به دنياي اسلام بتازيد قابل درك است ولي انتظار شما از مردم براي نفهميدن بي جا است
جناب پيروز درود بر شما, با آخرين نظر شما موافق هستم ولى بنده معترض هيچ وقت معذرت نامه به آقاى بهنود ننوشتم و پاى اعتراض خود ايستاده ام, من نثر مسعود بهنود را دوست ندارم, به نظرم نثر ايشان بسيار کمبود دارد, البته شما درست ميفرماييد, اين هياهوى ما, آقاى بهنود را مشهور تر کرد و به اعتبارش افزود, اما از طرفى ديگر, نگاه تبعيض آميز ايشان به غير شيعه ها را هم آشکار کرد. در اين ميان, در آينده ايشان زير زره بين بيشترى خواهد بود و نخواهد توانست که نگاه تبعيض آميز خودرا به راحتى بر مردم ايران غالب کند.
در دوران کنونی ایران، مردان سیاسی لائیک وکنشگرانی که از کشتارهای پی درپی جان سالم بدر برده اند ودر بیرون از ایران، اینجا و آنجا، به فعالیت های پراکنده، چه علنی وچه غیرعلنی مشغول هستند، دیگر حرفی برای گفتن ندارند. و اگر هم چیزی میگویند، تنها برای رفع کسالت است.
اما زنان با همه این ناگواریها توانسته اند در جامعه ایرانی نقش آفرینی کنند. سنبل این مبارزات زنان را میتوان خانم نرگس محمدی و خانم نسرین ستوده دانست. ایندو با همه ناگواریهائی که بسیاری را راهی خارج از ایران کرده، توانسته اند با شهامتی ستودنی از حقوق مدنی ایرانیان دفاع کنند. سخنرانی خانم محمدی بمناسبت سالگرد مرگ ستار بهشتی میتواند دریچه ای را برای مردم ایران باز کند؛ و پیامی به مردم باشد. دریچه ای از امید برای فردای ایران. فردایی که شاید سازنده اش زنان باشند! فردای آزاد. زنانی که میتوانند دموکراسی به ارمقان بیاورند. زنانی که همه این جاده های پر تلاطم را طی کنند ومردان خسته را یاری دهند. زنانی که لایق نامزدی پست رئیس جمهور هستند.گروهی هنوز بر سر مش مارکسیسم، ظرف وظروف شکسته شده را بسوی یکدیگر پرتاب میکنند وگروه دیگر در نستالژی شاه وشاهنشاه بسر میبرند. گروهی با چادر و روسری، هنوز نان از تنور بیرون نیامده، رئیس جمهور انتساب کرده اند ودر کنارش امام غایب را نیز در چاه فرو داده اند. درون ایران چند مرد سیاسی دلسوز سالهای پایانی زندگی را در پیش دارند.
ایرانیان به مردان سیاسیش دیگر باور ندارند. نرینه های دولتمدار آزمونهای خود را با نمره های بسیار پائین پشت سر نهاده اند. مردسالاری، چه در کانون خانواده و چه در بیرون از آن، از خطوط قرمز گذشته است.
درود بر شما دکتر نورى علا, بسيار جالب و کوبنده و همراه با دليل و منطق نوشته ايد. کاشکى افراد ديگرى مثل شما داشتيم.
جناب رازی، این پرسش را من هم از خودم کرده ام، اما با چه هدفی این گفتگو میبایست انجام بگیرد، نتوانستم روشنتر شوم!
دوستان اسم مرا بگذارند شکاک یا مبتلا به تئوری توطئه. ولی کسی می تواند به من توضیح بدهد خانم علینژاد چطور به این راحتی با بالاترین مقامات نظام تماس می گیرد و آنها را سین جیم می کند؟ آیا تصور اینکه شماره تلفن خانه احمد خاتمی در اختیار علینژاد باشد (آنهم در رژیم سوپر امنیتی ج.ا.) کمی مسخره نیست؟ و اگر ایشان به شماره محل کار خاتمی زنگ می زند، آیا ایشان به همه تلفنها خودش جواب می دهد، یا منشی دارد؟ و اگر منشی دارد آیا او نمی پرسد تلفن زننده کیست و او را زرتی به حضرت آقا وصل می کند، طوری که او تازه در آخر مصاحبه متوجه می شود مخاطبش کیست؟ راستی ما ملت واقعا گیج و گولیم، یا جوگیر می شویم و خودمان را به گیجی و گولی می زنیم؟
درود بر شما خانم علينژاد , و آفرين, مچ اين مرد سخيف را خوب گرفتيد. well done, . Bravo Masih, long live Masih Alinezhad
با اين مغلطه ها نميشود, حرف آقاى بهنود را توجيه کرد, من که کسى نيستم و اگر کسى باشم, به آقاى بهنود خيلى احترام قائل هستم, گرچه من نثر ايشان را نمى پسندم. امام على و حسن و حسين فقط مال شيعه نيست بلکه مال اهل تسنن هم هستند و شيعه همزمان با سنى وجود داشته است و مختص ايران نيست, در ايران در زمان صفوى و حالا رشد بيشترى داشته است, ولى اشعار قبال لاهورى, مولانا و حافظ به دليل آشنايى با شيعه نيست, بلکه آشنايى آنها با دين اسلام و مذهب تسنن هست, دين و مذهب يک هويت نيست که شما از آن هويت بسازيد, دين و مذهب فقط يک خويشاوندى و وابستگى هست, دين و مذهب اگر هويت بود, پس بايد همه مسلمانان بتوانند در سعودى اقامت کنند, در حالى که اينطور نيست, هويت عربى و سعودى اجازه اقامت و زندگى در عربستان سعودى را به شهروندان سعودى ميدهد و نه دين اسلام و مذهب اهل سنت و شيعه.
پاکستان بر اساس ايدئولوژى اسلامى به عنوان يک کشور اسلامى ساخته شد و نه بر اساس يک هويت ملى, و بعد از 67 سال وجودش, هنوز به عنوان هويت جا نه افتاده است. فرموده ايد که "فرهنگی که دو ویژگی ممتاز دارد. عدالت طلبی و اندیشه ورزی", در اين 36 سال دولت اسلامى شيعه ايران(داشا) ما به جز از خشونت کور و خونريزى, کشتار مردم بيگناه عدالتى از اين فرهنگ شيعه شاهد نبوده ايم که شما به آن اعتبار عدالت طلبى بدهيد, انديشه ورزى اين فرهنگ شيعه هم, از خود بيگانگى و زيستن در تضاد با هويت ايرانى هست, مغلطه هايى از اين دست باعث خود فريبى ما ايرانيان شده است که سينه براى امام حسين (ع) سپر کنيم, و براى امام حسين (ع) به خود خنجر و قمه بزنيم, فرق کودکان خودرا را در روز عاشورا با قمه پاره کنيم, امام زاده هاى نا آشنا بسازيم, و به جاى حرکت به جلو, هميشه به عقب برگرديم. اين هست هديه فرهنگ شيعه به ما ايرانيان, کجاى اين فرهنگ افتخار دارد؟ سينه خودرا زدن براى يک غير ايرانى افتخار دارد؟ قمه زنى به خود براى يک غير ايرانى افتخار آفرين است؟ زنجير زدن به خود براى يک غير ايرانى, چه افتخارى براى ايرانيان دارد؟عزیز اورمولو
چوخ ممنون لینک دن. سایت خوبی ست برای مطالعه ی متون آذربایجانی. نوشته ی ترلان را دیدم. کار با ارزشی ست. اما داستان و رمان نیست،بل خاطره و گزارش است. کتاب خوبی ست برای یک داستان نویس که از ریزه کاریهای جریان مطلع شود. افسوس که ناتمام مانده است...
اما غمی نیست. اگر یکی از پای بیفافتد دیگری و دیگرانی هستند که برمیخیزند؛این است که قلم را توقفی نیست.و قلمزنان را پایانی.
پیشنهاد میکنم شماهم بنویسید. مهم نیست که چه بنویسید، فقط بنویسید، وقتی راه افتادید خود قلم میگوید که چه و چگونه بنویسید...
احمدی زاده ی عزیز
اگر لینک پ-د-اف دیپلمات را داشتید بنویسید که مراجعه کنم. انگار کتابی ست برای خرید... داستانی ست در مورد کردستان و آذربایجان در جنگ دوم جهانی . به زبان انگلیسی و ترجمه ی آلمانی هم دارد. باید دید...
سلام-آقای ملکی عزیزهرچه بگویی وفکرکنیددرست وباورمیکنم.آقای ملکی قبل ازتغییر پادشاهی به اسلامی همه مادست دردست برای آزادی وآزادگی شب وروزنداشتیم باورکن من شب هایی شدکه تاصبح نخوابیدم وازجوادیه به راه میافتادم وشب راتاصبح درکوچه وپس کوچه باآجر.گچ.آهک وهرچیزرنگی که پیدامیکردم برعلیه شاه نوشته وپیاده صبح خودرابه محل کاردرجاده کرج میرساندم.چی شدآنهایی که سوسول های محل کارم بوده وازشاه حمایت میکردندیک دفعه شدندحزب اللهی .ماراکردندکمونیست هرچه ازعلی وعدالت گفتیم آنهاانجمن اسلامی تشکیل داده گفته های مارابه لنین ومارکس و انگلس بستند.همانطورکه اکنون هرچه ازحقوق مدنی وحق پایمال شده زبانمان وحق انسانی خود میگوییم روشنفکران چپ وراست تمامیت خواه هم بانام های مختلف مارابه اردوغان وعلیف می بندند.وپان ترک وبوزقوردوو..به کتمان سوارمیکنند.این است سرنوشت هرآزادیخواه درایران فرزندنامشروع انگلیس. 100سال است .
بله پس ازچندروزپس ازانقلاب حرکات این متحجران باانگ وراندن انقلابیون شروع شد.ماشدیم ضد انقلاب وطرفداران شاه وساکتان قبل ازانقلاب وفرصت طلبان شدند انقلابی. باورکنیدکه شبها درخانه خودنیزنمیتوانستیم ازترس بخوابیم.دوست عزیزمیدانید چه بلایی سرما آوردند. شمادرزندان ومادربیرون بدتراززندان باترس وحشت زندگی کردیم. اقوام و دوستانمان رامیگرفتندیکی یکی درزندان های بی دادگاه اعدام میکردند. درهرشهری قبرستانهای گمنام درست کردند.یکی ازدوستان تعریف میکردکه آنهارا در گونی کرده وبه محوطه زندان میبرده اندودروسط حیاط انداخته وچندنفررابه رگباربسته وبقیه رابرای ترساندن شاهداعدام هانگه میداشته اند.داعش یکی ازفرزندان این جانیان است واین ها دههافرزندهمچون داعش دارند.مگرهادی غفاری.زهراخانم.عباس فلانژ بهترازداعش عمل کردند؟متاسفانه تعدادی اکنون ازهمان جانیان وآدمکشان خودرااصلاح طلب خوانده وادعای ترقی خواهی میکنندوتعدادی نیزازاول انقلاب این داعشی ها را ساپورت سیاسی کردند.آقای ملکی عزیزاستعمارگران (فرق نمیکندروس باشدیاآمریکا. آلمان وفرانسه وبدترازهمه انگلیس)فرهنگی برایمان ساخته اندکه ازآن مارارهایی نیست.نژادپرستی بانام آریایی گری شیعه گری وپان فارسیسم بزرگترین آفت جامعه ماشده وتعدادی نیزهمیشه سربازان بی اجرومواجب خدمت به این تفکراستعماری وبازوان سرکوب هرنوع آزادگی .ملت های درون ایران محکوم به حکم نانوشته شده توسط استعمارگران گشته اندوخودخبرندارند.آقای ملکی داعش یک تفکراسلامی سنتی است. نمونه آن راملت های مابشکل های مختلفی دیده اند.بانام پان ایرانیستهای پس ازروی کار آمدن رضاپالانی. درسرکوب 1325آزربایجان.درزمان مصدق.درزمان پس ازسالهای 57درسال 58 آزربایجان وکردستان. ازسال پس از59درتمام شهرهای ایران . وبخصوص ترکمن صحرا وخوزستان که هرجوانی رابانام تجزیه طلب.کمونیست. وو..حتی درمزرعه گرفتندواعدام کردند.36سال است خانواده هادراستخدام ودرکارکسب بخاطرپیشینه خانواده شان راازاستخدام محروم میکنند.این هاهمگی تفکرداعشی است. درزمان پهلوی ساواکی هاواکنون نیزخودی هااستخدام.بورس تحصیلی.امتیازکارمیگیرند. دوست عزیزداعشی ها دارای تفکرند.دراعمال تفکرغلط کارهاواعمال حاکمان تبدیل به جنایت میشود.ما را100 سال است ازداشتن مدرسه بزبان مادری محروم کرده اندواگر کسی اعتراض کندوبر خواسته خودمصرباشدازطرف روشنفکران تمامیت خواه نیزمورد حمله قرارمیگیرند.این هاهمگی افکارداعشی است فرق نمیکندکه مهاجمان شیعی باشندیاسنی.پان فارس باشد یاتمامیت خواه باافکارمنجمدچپ وراست.داعش وافکارداعشی رابایدازریشه خشکاند باحرف وشعارنمیشودوالاروال زندگی ماهمین خواهدبود. اسیدپاشی.تجاوزبه دختران بازور.اعدامهای سیاسی.اعتیاد.نقض حقوق زن.پایمال شدن حقوق مدنی.وابستگی قوه قضاییه به حاکمیت وجدانبودن ازسیستم.نقض حقوق کارگران.ودههاجنایت همگی براثرحکومت توسط تمامیت خواهان وپان ایرانیستها وشکاف دردرون مدعایان روشنفکری وبخصوص فارس های نژادپرست بوجود میاید.اینهادروغ میگویندو دیگراتینک هاراگول میزنندتاخواست خودراتکمیل کنند.برای آنهافرق نمیکند.ملا باشدیاشاه.تنهابرای این قشرپیشرفت افکارنژادپرستی آنهامسئله است. خودنیزشکل عوض کرده واهداف خودرادنبال میکنند.مینا احدی مرتب از« پیام عبادی به زنان در بیست و پنج نوامبر ۲۰۱۴ ا» حرف می زند بدون اینکه به متن پیام خانم شرین عبادی لینک دهد ویا جمله ای از او نقل نماید. این کار غیر اخلاقی است . اخه مردم باید بدانند که شرین عبادی چه گفته است ؟! که این چنین مورد حمله این خانم قرار گرفته است. بعد هم مثل جمهوری اسلامی برسر خانم عبادی روسری گذاشت در حالی که همه می دانند که شیرین عبادی در خارج از کشور بدون روسری در همه جا حاضرمی شود . لابد اینهم یک شگرد تبلیغی این فعال حزبی است که خود را بدون حجاب و شیرین را با حجاب نشان دهد
راستش را بخواهی خانم مینا احدی هم یک دکان دو دره، برای حزب کمونیست حکمتی باز کرده است هر چند در راس برنامه های این حزب ورشکسته مبارزه با دین مردم است. اگر روزی رژیم تبهکار اسلامی از کشور ما رخت بندد. خانم مینا احدی چیزی برای گفتن نخواهد داشت. یک میلیارد مسلمان در جهان وجود دارد که اکثر آنان از داعش عربی و فارسی متنفرند؛ در اعلامیه جهانی حقوق بشر دارا بودن حق آزادی دین از اصول اولیه ان بشمار می رود. داعش عربی و آخوندی شیعه نباید دلیل بر توهین به اعتقادات دینی مردم شود.