Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

The diplomat
by: James Aldridge
1949:published
رمانی در ارتباط با فرقه دموکرات آذربایجان

نوشته شده توسط: Anonymous

چوخ ساغ اول ائلیار یولداش.
امیدوارم هر چه زودتر متن کامل را منتشر نمایید. همان طور که فرمودید ادبیات آزربایجان در مورد دوران حکومت ملی آزربایجان از یک خلا رنج می برد. البته تلاشهایی جهت پر کردن قسمتی از این خلا صورت گرفته است. مثلا مرحوم هاشم ترلان با انتشار جلد اول رومانش " گوموشو پئنجک" قدم بزرگی در این راه برداشت اما متاسفانه شرایط جسمی اجازه نداد تا جلد دوم این اثر ارزشمند هم وجود خارجی پیدا کند.
http://ishiq.net/?p=557

نوشته شده توسط: Anonymous

بازهم بگوئید در ایران پان فارس نداریم. بی زحمت این لینک را بخوانید.
https://drive.google.com/file/d/0B5eFHLUw-MuIRGd4c2F2ODk0TG8/view?usp=s…

نوشته شده توسط: Anonymous

روزهای فاجعه افرین و فریب مردم جهان با انقلاب اکتبراغاز میشود.
اتقلاب اکتبر پرانتز و یا دوره ای بود که بشریت در کام دیکتاتوری پرولتاریا فرو رفت.
ان انقلاب خونین وان تسلط خشن بی مانند در جهان کومونیسم بدون شلیک گلوله ای پایان یافت. اروپای شرقی نفس کشید و دو کشور المان متحد شدند دیوار برلین فروریخت و پرونده سوسیالیسم دولتی بسته شد.روشنفکران چپ چه چیزی برای گفتن دارند؟
فریب مردم ایران و دو استان ان اذربایجان و کوردستان بخشی از شکست منطقی چپ در ایران بود و دیگر هیچ.

نوشته شده توسط: Anonymous

قاچاقچیان کُرد که مسیر فروش نفت داعش را تسهیل می کنند، هر ماه 300000 دلار درآمد کسب می کنند.

http://kurdpress.com/Fa/NSite/FullStory/News/?Id=74347#Title=%0A
نوشته شده توسط: Anonymous

لابد پشت این سلیقه ، زردشتی ها یا بهایی های یزد قرار دارند . یزد شهری است مولتی عاشورا. آذربایجانی ها در سینه زنی و نوحه خوانی ها ولی در ردیف اول قرار دارند . صفویه هنوز آنجا زنده است .

نوشته شده توسط: Anonymous

ساغ اول آالیار, حالا بچه هایمان افتاده به جانشان با شعار زبان من کو؟ تاریخ من کو؟ هویت من کو؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دستتان درد نکند ائلیار گرامی. جنبش بیست و یک آذر از نوادر حادثه های تاریخ آذربایجان است ....... سرفراز باشید که آن شعله همیشه فروزان را زنده نگه میدارید.

نوشته شده توسط: Anonymous

به.... جناب کرمی.....شما میگوئید: از کجا میدانید که کامنت حذف شده من از... صحبت شده؟
آقای دانا، کامنت شما در زیر مقاله آقای صوفی زاده بود وپیش از پاک شدنش، من توانستم آنرا بخوانم.
شما در تاریخ 29 2014 ساعت 19:25 اعتراض به حذف کامنت خود کردید و در ساعت 20:25 آقای توکلی علت حذف آنرا به اطلاع شما رساند! کپی این کامنتها در دنباله این کامنت برای اطلاع بیشتر گذاشته میشود تا شاید بتواند شما را از پارانوئید آزاد کند. اگر نمره 5-0 بمن بدهید واین شما را خرسند کند، من هیچ مخالفتی ندارم.
رفته رفته، شما مرا از خودتان نا امید میکنید!

تاریخ مطلب:
شنبه, نوامبر 29, 2014 - 19:39
نام:
ناصر کرمی
نظر:
به اقای کیانوش توکلی،... کامنتی از من را در پانویش مقالهء اقای هادی صوفی زاد برداشته اید، دوباره این کامنت را در آرشیو کامپیوترخواندم، دلیلی که با شرایط و ضوابط سایت در تضاد باشد مشاهده نشد، آنچه تا کنون از این نویسنده در سایت ایران گلوبال انتشار یافته سطحی نگری و طرفداری ازحکومتها و اقوام ضد ایرانی و به تمسخر گرفتن تاریخ و فرهنگ ایرانی است.....
تاریخ مطلب:
شنبه, نوامبر 29, 2014 - 20:25
نام:
کیانوش توکلی
نظر:
هدف ما ایجاد محیطی دوستانه برای تبادل نظر است. آزادانه نقد، نظر، خبر، تفسیر، تحلیل و... بنویسید اما خواهش می کنیم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر باشد. توجه داشته باشید کامنتهایی که این موارد را در نظر نگیرند، منتشر نخواهند شد.
نوشته شده در:
«صفحه شما»
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای... سروش.... شما از کجا میدانید که در کامنت حذف شده، بحث و واژهء سبیل آمده است که از آن سخن رانده اید، و از کجا میدانید که حتمأ اقای توکلی کامنت را حذف کرده و کس دیگری نبوده است، طبق گفتهءِ مسئولین سایت، فقط کسانی میتوانند کامنت را ببینند که عضو هیأت مسئولین سایت باشد و یا از سوی یکی از افراد مسئول به اطلاع شما رسانده باشد، شما هم حتمأ نرم افزاری که بتوانید با آن کامپیوترهای دیگر را کنترل کنید در اختیار ندارید، پس این برای من یک معماست و این کنجکاوی شما نزد من نمرهء خوبی نگرفت، و تا اینجا 1- 0 بسود من تمام میشود و هر دلیل دیگر پذیرفته نخواهد شد. آقای سروش ما جهانی را رودست میزنیم، حال شما برآن هستید که ما را رو دستی زنید !

اگر فکر میکنید که افرادی که مانند من فکر می کنند در اقلیّت هستند، مرتکب اشتباه بزرگی می شوید، بخش بزرگی از طبقات مختلف و بستر و کف جامعهء ایرانی دارای چنین موضعگیری و افکاری هست. در همین راستا من وقتی می بینم که یک نفر عرب در نوشتاری در سایت ایران گلوبال می نویسد که مالکیّت اهواز و خوزستان اعراب هستند و آنرا ساخته اند، حسابی نگران امنیّت فردای مردم عرب در خوزستان هستم. باید پذیرفت که وضعیّت سیاسی و منطقه ای هم مانند سایر پدیده های دیگر، در ایران هم بکلی تغییر کرده است، شما و امثال شما هنوز بر اساس پارامترها و شعارهای سنتی احساسی و یا بر همان گمان خوشبینی شرقیِ گذشته حرکت میکنید. ● زمانی میرزا فتحعلی آخوندزاده در بیان وابستگی قومی و نژادی خویش میگوید: [ " گرچه علی الظاهر تُرکم، امّا نژادم از پارسیان است.....زرتشتیان برادران و هموطنان و همجنسان هم زبان ما هستند. ما فرزندان پارسیانیم و بر ما تعصب پارسیان فرض است... یعنی تعصب وطن و هم جنسان و همزبانان فرض است، نه اینکه تعصب دین، بلکه چنانکه شعار فرنگیان است، تعصب وطن علامت غیر تمندی و باعث نیکنامی است"] امروز شرایط عوض شده است، آیا امروز هم این وطن دوستی در دیار آذربایجان هست، بطور یقین نه !.و بازماندگان آخوند زاده همان زبان پارسی راامروز پارس سگ مینامند، و همهء نخبگان آن تاریخ ایران را جعلی میدانند، بنا بر این اگر هر ایرانی شرایط جدید را تحلیل درست نکند و آمادگی چنین روزهای بدتری را نداشته باشد، در خواب غفلت است. بدون آمادگی ایرانیان از هر تیره و قبیله، ایران فردا به سرنوشت کوبانی امروز دچار خواهد شد، انتشار نوشتارهای نامناسب در سایت ایران گلوبال که فقط واژگونه نگاری و سراسر توهین و تمسخر هست، زمینهء کوبانی شدن ایران را فراهم خواهد کرد. نیروی محرکهء فاجعهء کوبانی، اسلامگرایی شیعه و سنّی گری دو تبار عرب و تُرک میباشد، این وظیفهءِ ملّی ماست که از هیمین امروز در حالت تدافعی موضعگیری و روشنگری کنیم و تاکنون در کار خود بسیار موفق بوده ایم، سانسور کردن چند جمله از سوی آقای توکلی آنهم به مناسبت سبیل، کودکانه است. سانسور وعدم انتشار مقالات ما در سایت ایران گلوبال هم کوچکترین خدشه ای در اراده و روش کار ما بوجود نخواهد آورد. با پوزش از ادامهء بحث معذورم.
نوشته شده توسط: Anonymous

.......... آیا با آزاد شدن عین العرب، و یا بقول بعضی ها کمون پاریس، لنین گراد، استالین گراد، و هانوی گراد، کردستان بزرگ ایجاد شد؟ چرا آقای فیشر برای تصاحب نفت و گاز عراق و سوریه و مناطق دیگر خاورمیانه، فرمان ایجاد کردستان بزرگ را صادر نمیکند، و حرف دل خود را نمی زند؟ و بجای آن از رژیم دیکتاتوراسلامی فارس، تمجید میکند. آقای فیشرچه نوع دمکرات و سیاستمداری است که از یک رژیم مستبد که هزاران نفر از مردم خود را قتل عام کرده است، و هنوزهم بیرحمانه به جنایاتش ادامه میدهد، تعریف و تمجید میکند!؟ آیا این است تئز دمکراسی آقای فیشر؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب، من تنها یک کاربر کنجکاو هستم. و خوشختانه و یا بدبختانه هیچگونه مسئولیتی در این سایت ندارم. لیست همه کسانی را که این سایت را مدیریت میکنند میتوانید در بخش آرشیو نویسندگان مشاهده کنید.
من شخصاً کسی نیستم که مته به خشخاش بگذارد. همانطور که پیشتر آنرا گوشزد کردم، نیشزبانها در خاطره میماند و باقی مطالب فراموش میشود. و درست به همین خاطر، آن قسمتی که شما در مورد سبیل آقای صوفی زاده به طعنه گفتید، در خاطره ام مانده بود و آنرا شخصاً بیمزه یافتم.
باری، اگر کسی کامنت شما را برداشت، خودش ( آقای توکلی) هم پس از آن دلیلش را برایتان نوشت.
پیش از آنکه کامنت خودم را ببندم، اینرا نیز یادآوری کنم که روزنامه های اسرائیلی نوشته بودند که تابحال هیچ کس مانند احمدی نژاد « بخاطر بد وبیراه گفتنش » برای اسرائیل مفید نبوده! حالا خودتان بقیه اش را تا ته بخونید!

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به..... اقای.... سروش.... پس شما مسئول سایت و کنترل کامنتها را بر عهده دارید، قرار بر این نبود که مسئولین سایت برای نویسندگان چهارچوب مقاله نگاری و قوانین صادر کنند. من مسئولیّت و محدودیتّی را ندارم که حتمأ نوشتارهای من مورد پسند شما باشد. شما هم بجای سانسور کردن کامنت و نظرات دیگران به مناسبت توهین به سبیل تُرکی، از این حق برخوردارید که نوشتارهای هر کسی را به نقد بگیرید و رسمأ انتشار دهید. گذاشتن سبیل یکی از شاخص هاس نمادین جوامع تُرک تباری(بویژه در ترکیه) است که بیانگر اقتدارگرایی و مرد سالاری و مردانگی است، دلایل این سبیل گذاشتن را من در آلمان دریافت کردم.

شخص مورد بحث هم در اوایل کار مقاله نویسی خود با داشتن سبیل با تعریف و تمجید از تُرک تباری و با تُرک ستایی از سکوی کُرد بودن تاریخ و فرهنگ ایران را به مسخره گرفته بود، که برای ایشان نوشتم: سبیل شما و منش فرهنگی ضد ایرانی شما، کُرد بودن شما را زیر سئوال می برد، در کامنت سانسور شده چند روز پیش بار دیگر به آن جملهء چند سال پیش و سبیل اشاره کرده ام. در مورد به میان کشاندن موضوع تُرک تباری و عرب تباری در مسائل گوناگون از جمله بحث انرژی هسته ای را در کامنتی دیگر به شما پاسخ داده ام. ناسیونالیسم دو تبار عرب و تُرک در وجود دین اسلام و اسلامگرایی شکل گرفته و رشد یافته است. این دو تبار در خارومیانه مشکل افرین بودند و هستند، و عامل تشنج، جنگ قومی، جنگهای دینی، جنگهای جغرافیایی، عامل پاکسازی قومی و اِتنیکی، عامل گسترش خشونت و سد راه گذار به دمکراسی و صلح و آرامش در منطقه بودند و هستند، بنا بر این برخورد با فرهنگ سیاست گزاری این دو تبار از وظایف هر انسان معتقد به دمکراسی و پای بند به ارزشها و معنویات و اخلاقیات است. فلسفهء وجودی این دو تبار آباد کردن و ساختن و همزیستی مسالمت آمیز نبوده ونیست ، فقط بر نابودی و ویرانه ساختن، تاریخ سرزمین و فرهنگ دیگران تمدن را آغاز کرده است و دست بردار آن هم نمی باشند، عقب ماندگی پروسه و تاریخ و سرزمین ایران نمونهء بارز این دو فرهنگ ناسازگار و مخرب میباشد. تا زمانیکه یک مشکل و بحران وجود دارد باید به آن پردخت، و با تعارفات و راهنمایی شما کار بجایی نخواهد رسید و ما هم کوتاه نخواهیم آمد. جهان امروز با مشکلات و فرهنگ سیاسی این دو تبار درگیر است و مختص فقط فرد، گروه، و یا تنها به ایرانیان محدود نمیشود. دست آورد این دو تبار در ایران هم فقط اسلامگرایی و مسلک شیعه گری است که برهمهء تیره های ایرانی و سایر مردمان دیگر با باورهای دینی دیگر با زور شمشیر و اقتدارگرایی قومی پسامدرن تحمیل شده است. نظام جمهوری اسلامی و شخص علی خامنه ای نظام مطلوب این دو تبار است و براستی و در حقیقت بجز گل آلود کردن فضا و برپایی گردو خاک، درصدد براندازی و یا استحاله و اصلاح آنرا و یا در جنبشهای دمکراتیک ضد این نظام مشارکتی ندارند.● سیاست ورزی امروز قانونمند ودانش محور بر اساس داده های علوم تجربی و آزمون شده است، سیاست ورزی بدون کارشناسان و متخصصین در رشته های مختلف دانش بی مفهوم است. یک سیاست مدار زن و یا مرد اگر خود هم کارشناس نباشد، گروهی کارشناس او را حمایت و هدایت میکند، بنا بر این نام بردن از دو تبار تُرک و عرب در میدان بازی منطقه و در خاورمیانه در بررسی ها به کمک داده های دانش امروز و بررسی راسیونال حافظیهءِ تاریخی گذشته با کمک ابزار تکنولوژی پژوهشی امروز امری منطقی است، بکار گیری علوم برای باد و هوا که نیست، برای شناخت بیشتردر عرصه های مختلف، برای شناخت بیماریهای اجتماعی، جامعه شناسی، پزشکی، برای شناخت دردهاست و کمک به درمان بیماریها و ارائهء راه حلّهای مفید و پایدار است. دو تبار تُرک و عرب یکی تخم بیماری اسلامگرایی را از 1400 سال پیش در شرق کاشته اند و دیگری آنرا تیمار و پرورش داده و در سایه آن خاورمیانه را در طول دوران مختلف غارت چپاول کرده اند و سیل خون راه انداخته اند، و در ادامهء کار خود از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد، حال نباید اسمی از این دو تبار آورده شود !.● من همچنان از برپایی دولت و کشورکردستان بزرگ دفاع میکنم و آنرا راه حلّی منطقی برای برقراری توازن قدرت، برای ایجاد آرامش و امنیّت در خارومیانه و منطقه ضروری میدانم. برای رهایی ملّت کرُد از ارتش و حکومتهای فاشیست ترکیه،. شما اجازه نداشتید بخشی از کامنت سانسور شده را انتشار دهید، حال طبق قوانین مجبور خواهید شد که همهءِ کامنت را برای خوانندگان انتشار رسمی دهید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای وجدان آگاه، این پیام به جناب فیشر از طرف شخص خودتان است یا از طرف طیب اردوغان؟ سایه تان مستدام باد!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب پیام امید, در اینجا بحث حقوق اقلیت و اکثریت مطرح نبود. موضوع مورد گفتگو, وجود نوع " روشنفکر " ایرانی و مقایسه خاتمی و هویدا بود. و این البته مربوط دوران گذشته است. امروزه در ایران غیر از" روشنفکر شیعی " کسی باقی نمانده است و اگر هم باقی مانده باشد حق اظهار نظری ندارد. بر این اساس عر ض بنده این بود که " فرمایش جناب بهنود با تقریب بسیار نزدیک درست است ". آنها هم که در خارج هستند بقول ایشان " ... آن‌وقت همان‌چیزی می‌شود که ازش تو تفهیم روشن‌فکر غرب‌زده الگوهای غربی می‌گنجد.". اکنون میبینیم که این " روشنفکران خارج نشین " برای حمله به بهنود از سر و کول هم بالا میروند و سپس معذرت نامه مینویسند. در مورد خود جناب بهنود, بنده از هواداران ایشان نیستم و بی.بی.سی. فارسی را هم نمیخوانم. سبک نوشتن ایشان را هم که مانند آل احمد ترتیب جملات را قاطی میکنند نمیپسندم

ولی ایشان سالها استاد روزنامه نگاری بوده اند و در زمینه گفتگوی مصاحبه, " احساس " خود را بر اساس تجربه خود بیان کرده اند. بعلاوه گمان نمیکنم که جناب بهنود چنان فرد " روشنفکر " مهمی باشند که رفتار و گفتار ایشان مستحق چنین بازتابی در جامعه روشنفکران تحلیل گر و صاحب نظر باشد. مگر آنکه آنها نوشته های ایشان را مرتبا دنبال کنند. بگمانم بسیاری از ما جزو این گروه نیستیم و این برای ما هیاهو برای هیچ است.
نوشته شده توسط: Anonymous

پیام من به امثال یوشکا فیشر‌ها این است، دست از سر خاورمیانه بردارید، اگر منافع شما ( آلمان با روسیه ) گره خورده، دلیل بر آن نمی‌‌شود که خاورمیانه و قفقاز را به آتش بکشید، اگر آلمان و سیاستمداران آن در صف ضدّ ( ترکیه و فرانسه ) که خواهان صلح، آرامش و ثبات سیاسی منطقه خاورمیانه و قفقاز هستند قرار بگیرد (( اقتصاد آلمان وارد وضعیت اقتصاد ژاپن )) خواهد شد که ژاپن سالهاست با آن دست و پنجه نرم می‌کند، جناب یوشکا فیشر میتوانند این پیش بینی‌ من را در در دفتر خاطراتشان نصب کنند، امیدوارم چپ‌ها و کمونیست‌های ایرانی‌ نیز، از خواب اصحاب کهفی دست بر دارند و با چشمان باز، تحولات منطقه را تجزیه و تحلیل کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی، همین الان در کامنت جناب سروش خواندم که گویا شما در کامنت پاک شده تان راجع به سبیل ترکی آقای صوفی زاده نوشته بودید!!!
نمی دانم که در آن کامنت چه چیزهای دیگر نوشته بودید ولی سالی که نکوست از بهارش پیداست.
آخر سبیل ترکی یا کردی یا فارسی یک نفر چه ربطی به نظریاتش دارد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر کرمی، ادامه کامنت قبلی....
هر زبانی کم و کاستیها و نقاط قوت خود را دارد. هیچ زبانی کامل و بی ایراد نیست. همه زبانها، مخصوصا در این دوران، از هم تاثیر می گیرند و وجود لغات بیگانه در یک زبان، نشانه ضعف آن نیست بلکه علل تاریخی و فرهنگی و جغرافیایی خودش را دارد.
- در مورد کتاب ده ده قوروقوت نوشته اید. این کتاب هم کتاب افسانه هایی است از ایل اوغوز و ارزشش کمتر یا بیشتر از دیگر افسانه ها در زبانهای دیگر نیست.
- نوشته اید که < فرهنگ تُرک تباری همین است که تمام انسانها را دشمن خود میداند...> نه جناب کرمی این فرهنگ <ترک تباری> نیست. طبیعتا در میان ترکی زبانان کسانی هستند که دیگران را دشمنان خود می دانند ولی این فرهنگ ترکی زبانان یا بقول شما <ترک تباران> نیست. درست مانند فارسی زبانان که در میان آنها هم کسانی هستند که دیگران را دشمن خود می دانند. چرا راه دور برویم؟ همین خود شما مگر

همین خود شما مگر <ترک تباران . عربتاران> را دشمن خود نمی دانید و با تمام نیرو آنها نمی کویبد؟
در آذربایجان ایران مردمان زیادی با زبانها و ادیان مختلف زندگی می کنند: ارمینها، آسوریها، کردها، زرتشتیان بهاییان و.... در طول سالیان دراز همه این مردم در کنار هم و در مسالمت کامل زندگی کرده اند. اگر جمهوری اسلامی بهاییان را مورد تبعیض و کشت و کشتار قرار می دهد، یا اگر ملا حسنی قتل عام قارنا را به راه می اندازد، شما چرا اینها را به حساب <ترک تباران> می گذارید؟ آیا دلیلی بجز دشمنی شما با <ترک تباران> دارد؟ شما بارها در نوشته هایتان اشاره کرده اید که خلخالی و موسوی تبریزی و موسوی اردبیلی و... <ترک تبار> هستند. آیا درک این موضوع خیلی سخت است که کار این جنایتکاران هیچ ربطی به <تبار>شان ندارد و آنها فقط اسلام را پیاده می کنند؟ همچنانکه گیلانی و شاهرودی و خمینی و جنتی و... به وظیفه اسلامی خود و برای جیبهایشان این همه انسان را می کشند. آیا ربط دادن جنایت به <تبار> انسانها نشانه بی دانشی نیست؟
- در پایان اعلام کرده اید که بحث نوشتاری با من را پایان می دهید و حاضر به مناظره در هر رسانه ای و در پالتاک هستید. من متاسفانه نه حوصله و نه وقت شرکت در اتاقهای پالتاکی را دارم و اگر هم در اتاقی شرکت بکنم، بسیار به ندرت است. هر یک از ما اگر حرفی برای گفتن داریم، می توانیم در همین رسانه که آزادی کامل هم در آن رعایت می شود، حرف خودمان را بزنیم و برای بحث بهانه ای نیاوریم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی، شما به من ایراد می گیرید که از این شاخه به آن شاخه می پرم. خود شما در این کامنت مختصرتان چندین مورد مختلف را مطرح کرده اید. یعنی اگر من از یک شاخ به شاخه دیگری پریده ام، شما به تمامی شاخه های یک درخت تنومند پریده اید.
- در مورد من نوشته اید: <یکی از شاخصه های تا کنون شما این است که در جایگاه یک ارگان و یا به عنوان فردی وکیل و وزیر و نماینده ای مسئولیّت دار که پشتوانه ای گرم هم دارد، برای دیگران پروانهء کسب پژوهشگری، و یا زبان شناسی صادر میکند و یا نمیکند...>
اولا که من از زبان خودم و از قول خودم حرف می زنم و وکیل و وصی کسی نیستم و پشتم هم به هیچ جایی گرم نیست. ولی شما در کامنتی که به تاریخ شنبه 29 نوامبر 2014 ساعت 19:39 در همین صفحه نوشته اید، هم وکیل همه ایرانیان هستید، هم وکیل جبهه ملی، هم وکیل آقای دکتر مهرآسا و هم وکیل ملت کرد!!!

- نوشته اید که من < برای دیگران پروانهء کسب پژوهشگری، و یا زبان شناسی صادر> می کنم. این حرف را شما می زنید؟ شمایی که برای آقای پورپیرار (که من قبولش ندارم) حکم عدم صلاحیت پژوهش تاریخی صادر می کنید و آقای صوفی زاده را (که باز با نظریاتشان توافقی ندارم) از <حوزه پژوهشی تحقیقی> بیرون می اندازید؟
- شما به من ایراد می گیرید که بحث زبان شناسی را مطرح کرده و بحث را از دور خارج کرده ام و این را نشانه عدم صداقت من در برخورد اجتماعی و نداشتن برهان و دلیل و کمبود دانستنیهای عمومی دانسته اید. خوب، این قضاوت شماست و هوشیاری بیش از اندازه و علم و دانش شما در همه عرصه های علم و دانش و روانشناسی و... را می رساند!!! که بدون داشتن شناختی از من و تنها با این کامنت فهمیده اید که من صادق نیستم، کمبود دانستنیهای عمومی دارم و...
- شما نگفته اید کسی نباید پیرو پورپیرار باشد ولی هر کسی را که حرفی از پورپیرار زده، بیسواد و پان ترک و... خطاب کرده و به دهها صفت ناروا مزین فرموده اید و حتی آنها را از حوزه پژوهشی و تحقیقی اخراج کرده اید!
- نوشته اید که انتقاد شما این بوده و هست که برخورد با نظریات این فرد نباید سانسور شود. ایکاش می دانستم که شما در آن کامنت چه نوشته اید که سانسور شده است ولی از این که بگذریم، شما در این انتقاد خود از زمین و زمان گفته اید و موارد متعددی را مطرح کرده اید. آخر کجای این صرفا انتقاد است؟
- شما مرا به خیانت متهم کرده اید چون مطلبی در مورد < زبان شفاهی و غیر الفبایی و غیر خطی زبان تُرکی> ننوشته ام. اولا زبان ترکی برعکس تصور شما زبانی شفاهی و غیرالفبایی و غیرخطی نیست، بلکه زبانی است مانند همه زبانهای زنده دنیا که هم توشتاری است، هم الفبا دارد و هم خط.
ثانیا آیا شما نمی دانید که هر کسی کاری دارد و به کاری مشغول است؟ یکی مقاله می نویسد، یکی کتاب می نویسد و یکی هم نوشته های آنها را به نقد می کشد. نمی توان به یک منتقد گفت که چرا کتاب نمی نویسد و اگر کتاب نمی نویسد پس خیانتکار است. کار من هم کامنت نویسی است و نه کتاب و مقاله نویسی.
- شما می گویید که زبان ترکی زبانی شفاهی است و غیرنوشتاری و غیرالفبایی. که در طول تاریخ الفبای مخصوص بخود را نداشته است و از الفبای زبان عربی و فارسی و.... استفاده کرده است.
آیا واقعا شما می دانید که چه نوشته اید؟
هر زبانی، حتی زبانهای قبیله های آمازون هم آواهای مخصوص بخود را دارند. ممکن است که یک زبان نوشتاری نباشد، که در اینصورت نشانه های نوشتاری و خط هم ندارد.
در مورد خط واقعیت این است که در دنیای به این بزرگی و اینهمه زبان مرده و زنده، بیشتر از چند خط و نشانه های نوشتاری وجود ندارد. همین زبان فارسی خودمان را در نظر بگیرید. زبان فارسی خط مخصوص به خودش را ندارد و خط فعلی را به عاریت گرفته و به خط خودش تبدیل کرده است. زبان انگلیسی را با این همه رواج آن در سرتاسر کره زمین در نظر بگیرید که از نشانه های نوشتاری لاتین استفاده می کند. زبان اسپانیایی و فرانسه و آلمانی و سوئدی و.. را در نظر بگیرید که همه از نشانه های نوشتاری لاتین استفاده می کنند. حالا سوال این است که چرا زبان ترکی حق ندارد از نشانه های نوشتاری عربی (و نه فارسی) و یا لاتین یا سیریلیک و یا... استفاده کند؟ آیا اینجا هم باید به زبان ترکی تبیعیض شود؟ در ضمن، خط هیچ ربطی به اینکه زبانی اتصالی است یا التصاقی است، ندارد. ادعای شما درست مانند این است که بگویید، سرخپوستان حق ندارند از حروف لاتین استفاده کنند و یا زبان فارسی حق ندارد از حروف چینی استفاده کند. این گویندگان به هر زبان هستند که انتخاب می کنند، با چه حروف و نشانه های نوشتاری، نوشته های خودشان را بنویسند.
هر زبانی کم و کاستیها و نقاط قوت خود را دارد. هیچ زبانی کامل و بی ایراد نیست.
بقیه در کامنت بعد
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب پيروز - 90% شيعه بودن مردم ايران دليلى بر تعصب و تبعيض بر عليه 10% ديگر شهروندان نميشود و نيست, شما که در امريکا زندگى ميکنيد, مى بينيد که حقوق اقليتهاى دينى, قومى, جنسى .... چگونه حفظ ميشود, و چه قانونهاى سفت و سختى دارند, بنا بر روايت شما, شما بايد قبول کنيد که مردم امريکا بر عليه من و شماى ايرانى تبعيض روا ندارند و ما را از حقوق اوليه انسانى خود محروم کنند....

در صورتى که اينطور نيست, قانون اساسى امريکا در درجه اول حقوق اقليتهاى را تضمين ميکند و بعد اجازه ميدهد که اکثريت بدون تعرض به حقوق اقليتها حکومت کند. شما اين را در امريکاى فدرال مى پسنديد ولى در ايران آخوند زده نمى پسنديد, بله ما اقليتها حتمأ سر و صدا خواهيم کرد, چونکه به عنوان ايرانى حق ايرانى بودن و حقوق طبيعى شهروندى در ايران را داريم, شيعه پيشکش شما, سنى هم پيشکش سنى هاى ايران, ولى ما يک فرهنگ ايرانى داريم که ربطى به فرهنگ شيعه و سنى ندارد, در واقع همين رفتارهاى از خود بيگانه شيعه و سنى ايران باعث يک تضاد تاريخى در فرهنگ ايرانى به وجود آورده است که هرکدام از ديگرى در اثبات بردگى فکرى خود به اعراب حجاز, پيشى ميگيرد, اين بردگى فکرى را تبريک ميگويم. مال شما باشد وبس. به اسامى ايرانيهاى کشته مرده على, حسن, حسين... توجه کنيد, غلام على, غلام حسين, غلام حسن, عبدالعلى, عبدالحسين, سبز على, حتى زرد على, ... ايرانيها خصوصأ شيعه با اسامى اينچنينى خودرا تحقير ميکنند و بردگى خودرا نسبت به اعراب حجاز با صداى بلند اعلام ميدارند, از خود بيگانگى و بيگانگى از فرهنگ ايرانى به اين حد رسيده, و براى همين هست که افرادى مثل مسعود بهنود در يک تضاد آشکار بين فرهنگ شيعه و فرهنگ ايرانى بسر ميبرند و چنين نظرى دارند. آقاى بهنود در مقام مصاحبه دهنده, ديگر در جايگاه گزارشگر نبود, بلکه در جايگاه يک صاحب نظر و يک تحليل گر در اين مصاحبه هست و نميتواند باورهاى عميق خودرا پشت گزارشگر قايم کند. البته به ما هم حق بديده که به آقاى بهنود و آقاى عبدالعلى اديب برومند( به نام ايشان عبدالعلى توجه کنيد) اعتراض کنيم, ما هم مثل شيعه براى اين وطن خون داده ايم, و اين وطن ايران را با خون خود آبيارى کرده ايم, در نتيجه يک حق و حقوقى داريم که بايد به آن احترام گذاشته شود, ما ادعاى روشنفکرى نداريم ولى سخنانى از اين دست, مايه آزردگى خاطر ايرانيهاى غير شيعه ميشود, در نتيجه اگر يک کشور يکپارچه بخواهيم, بايد به همه حق ايرانى بودن را بدهيم.
نوشته شده توسط: Anonymous

متأسفانه نظر شما به بازکاوی مسئله داعش یاری نرساند. شما بجای پرداخت به بغرنج داعش و آینده نامشخص آن به مسائل شخصی آقای فیشر روی آورده اید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی گرامی،
شما در کامنت خودتان که اکنون پاک شده، اشارهایی به سبیل ترکی آقای صوفی زاده کرده اید که دیگر وجود ندارد. دوست عزیز من نوشتهای شما را میخوانم و در آنها مطالبی را جالب میدانم. اما شما در مقاله هایتان، نیشزدهای شخصی را برجسته میکنید بطوری که خواننده از مقصود شما دوری میکند و به نیشزدها بهای بیشتری میدهد. اگر شما در هر مقاله ایی، چه در مورد محیط زیست و انرژی و چه در مورد فدرالیسم، ترکان و عربها را گناهکار بدانید، نتیجه ایی جز واکنش منفی نخواهید داشت. پس از دفاع کوبانی در برابر جهادگران اسلامی، شما یکباره کوزه را به زمین انداختید و از استقلال کامل کردستان ایران سخن گفتید و حتا در جایی از کوچ دادن کردان به سرزمین آذربایجان و کوچ دادن آذربایجانیان به سرزمین کردان در ترکیه نوشته اید. چگونه میشود در این سده و با چه دلیلی مردمی که چندین سال در ده وشهری کاشانه و دیاری

برپا کرده اند و در ایران زندگی میکنند وقسمتی از این موزائیک را تشکیل میدهند مجبور به کوچ کرد؟ چکونه میتوان 30 میلیون انسان را بدون اینکه 20 میلیون از هر طرف کشته شود از جایی بجایی دیگر انتقال داد؟ چه ارتش فاشیستیی میتواند این وظیفه را به عهده بگیرد؟ شما فکر میکنید ایران جزیرهایی دورافتاده و بدون هیچ همسایه ایی است؟ پس ما چه میتوانیم از پان ترکان ویا پان عربان که این نوشته های شما را میخوانند انتظار داشته باشیم؟ آیا روغن ریختن به کوره آتش شاخ و دم دارد؟ چرا ما از هجوم داعش به ایزدیها وکوبانیها آشفته میشویم ولی آذربایجانیان وعربهایی که ساکن بدترین آب وهوا در ایران هستند دائماً ترکتبار وعربتبار مینامیم؟ اگر کسی دیگر بیاید و بنویسد کردتباران، لرتباران، بلوچتباران و مازندرانی تباران چها کردند وکم وکاستییشان را دوباره ودوباره گوشزد کند، موجب خرسندی خواهد شد؟ تازه این کس چه کسی میتواند باشد؟ چه کسی حق این قضاوت را در ایرانی که مانند موزائیکی از مردمان گوناگون است میتواند بخود بدهد؟ در شرایطی که مسائل حل نشده دامان ایران را تا خرخره گرفته، بهتر نیست بجای پرداختن به اینگونه گفتگوها، از تجربیات و دانش خود که درکنار ملتهای میزبان بدست میآید، برای حل این مشگلات بکار بگیریم؟ اگر مردمی از این مردمان که از 3 یا 2 هزارسال ویا 800 سال به این سرزمین کوچ کرده اند، بسرکوب وسرکفت دیگر مردمان بپردازد تنها با این دلیل که آنها فقط 800 سال است که به اینجا رسیده اند، دیگر هیچ تیکه موزایکی در جای خودش بند نمیشود. واگر کسانی در این میان تنها عقدهای ایلی خود را سنگ محک بدانند وبگویند که شما الفبای فارسی و یا ترکی ویا بختیاری ندارید و یا در پی آن باشیم به دیگری ثابت کنیم که زبانش نابارور است و یا واژهای زبانش عربی ویا مغلی است چه نتیجه ایی خواهیم گرفت جز کاشتن بزر کینه وجنگ؟ آیا فارسی زبانان ویا ترک زبانان با شنیدن این بیهوده گیها با زبان خودشان قهر میکنند ولال میشوند؟ ویا خودشان را زیر پای دیگری پهن میکنند؟
شما خودتان از من بهتر میدانید که در آلمان، پیش از رسیدن نازیها بقدرت، فرهنگ موسیقی، ادبیات و فلسفه در بالاترین سطح خود نسبت به آن دوران بود. اما کسی بقدرت رسید که توانست همه پتانسیل نهفته و خاموش نژادپرستی را که در بسیاری از انسانها نهفته است به بیرون منتقل کند. هیتلر هر روز از مهاجران و تبار یهود دم میزد تا اینکه کشورش وحتا کشورهای دیگر برای کشتار آماده شدند. پس از جنگی خانمانسوز، ملت آلمان توانست باز دوباره ماهی را زنده بدست بیاورد. ولی اگر ما دچار این بلا شویم، دیگر حتا ماهی مرده ای هم صید نخواهیم کرد.
زنده باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

برای اینکه حرفهای یوشکا فیشر را بیشتر درک کنید و ذهن شاهنامه خوانتان کمی‌ با مسائل اقتصادی که تحولات منطقه را فرم میدهند آشنا شود باید بدانید ( آلمان و روسیه ) سلطه و هژمونی انرژی را در شرق و جنوب اروپا از آن خود کرده اند، اگر گاز ( ایران، عراق ، آذربایجان ) از طریق ترکیه وارد بازار‌های اروپا شود، آلمان و روسیه این هژمونی و سلطه را از دست خواهند داد، بنابراین امثال یوشکا فیشر‌ها در خاورمیانه بر طبل جنگ میکوبند ، خربزه زیر بغل کرد‌ها میگذارند و رژیم ایران را برندهٔ خاورمیان نوین اعلام میکنند در حالیکه همین ایران نمیتواند در همان بخش شیعه نشین عراق، بحث خلیج عربی‌ را به خلیج فارس تغییر دهد، اینرا بدانید چپ‌ها و کمونیست‌ها و ادبیات آنان مانع آن شده منافع کشور‌های منطقه را دریابیم، این همان چپ‌ها هستند که به دام مطبوعات آلمانی پیرامون کوبانی افتادند در حالیکه کّل ساکنان شهر در شهر در ترکیه جا خشک کرده اند.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای ...کاظم ثانی....نکته ای مثبت در بحث و گفتگوی آزاد هیمن است که بدون اینکه فرد خود متوجه شود، حوزهء فکری و موضعگیری سیاسی و اجتماعی و بخشی از هویّت اصلی اش ظاهر میشود، یکی از شاخصه های تا کنون شما این است که در جایگاه یک ارگان و یا به عنوان فردی وکیل و وزیر و نماینده ای مسئولیّت دار که پشتوانه ای گرم هم دارد، برای دیگران پروانهء کسب پژوهشگری، و یا زبان شناسی صادر میکند و یا نمیکند و یا برای این و آن سند تأییدی امضاء میکند و یا نمیکند، و از این شاخه به آن شاخه می پرد، ...

شما بحث را به زبان شناسی و در موردی مشخص از دور خارج کردید، و این نشانه عدم صداقت شما در برخورد اجتماعی و نداشتن برهان و دلیل و کمبود دانستنیهای عمومی شما ست. من هرگز نگفتم نباید کسی پیرو ناصر پورپیرار نباشد و کسی از اطلاعات جعلی و وآژگونه نگاری او استفاده نکند، انتقاد من این بود و هست، که برخورد با نظریات این فرد نباید سانسور شود ● در مورد زبانشناسی : اگر من فرق بین زبان، و خط و الفبا را نمیدانم وطبق ادعا شما می میدانید و تا کنون در بارهء زبان شفاهی و غیر الفبایی و غیر خطی زبان تُرکی مطلبی انتشار نداده اید و از آن دفاع نکرده اید خیانت به همه است، حال شمای زبان شناس محبت کنید و منّت بر دوش ما بگذارید و برای ما خوانندگان سایت ایران گلوبال با سند و مدرک علمی ثابت کنید که زبان تُرکی تنها یک زبان شفاهی و منزوی نیست بلکه یک زبان نوشتاری و الفبایی مختص بخود هم بوده است. ● من تکرار میکنم زبان تُرکی یک زبان شفاهی بر گرفته از طبیعت غیر نوشتاری و غیره الفبایی بوده است، که در طول تاریخ الفبای مخصوص بخود را نداشته، و الفبای زبان عربی و فارسی را انتخاب کرده است پس از آن الفبای و خط "سیریلیک" از منشاء زبانهای "اسلاوی" بر گرفته از الفبای بزرگ یونان باستان، و پس از آن الفبای لاتین را بر گزیده است است، پس این الفبای تُرکی کجاست ؟ اگر هم شما زبانشناس نیستید و قادر به ارائهء نظریه ای نیستید طبق کدام دانستنیها مننظریه دیگران مردود می شمارید، ● سندی که تُرک تباران برای هویّت أتنیکی و زبانی خود در قرن 14به آن متوسل میشوند کتاب " ده ده قورقوت" است که داستانهای افسانه ای ایلی یک پیرمرد را به زبان سُغدی ( که یکی از زبانهای هند و اروپایی و ایرانی است) میباشد. اصولأ زبان تُرکی در ردیف زبانهای اورالیک آلتائیک التصاقی بهم چسپیده، است که با زبانهای پیوندی مانند "زبانهای سامی، ایرانی، و هند و اروپایی" نمی گنجد، امّا به اجبار الفبای این زبانها را بر گزیده است، زبان نوشتاری تُرکی امروز آمیخته و ترکیبی از زبانهای دیگر است که به آخر کلمات آنها "لو" یا" لی" را اضافه کرده و آنها را تُرکی مینامند. ● کارشناسان و استادانی که من از منابع علمی آنها در مورد تُرک شناسی استفاده میکنم، افرادی شناخته شده در جامعهء آکادمیک آلمانی است که اکنون هم استاد دانشگاه هستند، و درهمهء نشستهای دیداری و شنیداری شرکت میکنند، بطور مسلم اگر این افراد نازیسیم و یا ضد هر ملیّتی می بودند، برجسته نمی شدند، از این گذشته ترکیه و ملّت تُرک هر چه که دارد از آلمان است و باید مدیون این ملّت باشند.● فرهنگ تُرک تباری همین است که تمام انسانها را دشمن خود میداند، و طبق ضرب المثل تُرکی، "تُرک غیر از تُرک دوست و رفیقی هم ندارد". در جهان امروز هم همین است، شما باید تحقیق کنید که چرا تُرک تباران هر کجا که هستند، با جهان پیرامونی و با سایر مردمان دیگر نمی توانند یک همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند و پیوسته دشمنی، جنگ، خشونت، تسخیر سرزمین...و ● با پوزش در همین جا به دلایلی چند از جلوگیری از وقت تلف کردن، این بحث را بصورت نوشتاری با شما پایان میدهم، ولی در هر رسانه ای برای مناظرهء حاضر هستم، چنانکه در تالار پالتالکی آذری ها حاضر شدم و از همهء افرادی مانند شما دعوت کردم که دراین نشست شرکت کنند و تمامی سئوالات را در رابطه با هر سئوال و نوشتاری پاسخ دادم.
نوشته شده توسط: Anonymous

به دلیل ناتوانی‌ باور نکردنی در تحلیل مسائل روز، به دید یوشکا فیشر از بعد دیگری خواهم نگریست، آلمان به همراه روسیه، خواهان بالکانیزه کردن خاورمیانه و قفقاز هستند، دفاع پر شور یوشکا فیشر از کرد‌ها و در همان حال رژیم ایران، گویای واقعیت است، فرانسه و ترکیه در صف مقابل این دیدگاه ایستاده اند، فرانسه و ترکیه خواهان صلح و ثبات در عراق، سوریه و قفقاز هستند و این منافع آلمان و روسیه را دچار تزلزل می‌کند............

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا کامنت من که زیر این مطلب گذاشتم سانسور شد؟ ادعا میکنید که سایت آزاد هستید!

نوشته شده توسط: Anonymous

سوسیال دمکراتهایی مانند هلموت شمیت ، صدر اعظم سابق آلمان ، میگوید حقیقت اینست که در دوره سرمایه داری امپریالیستی ، نمیشود اقدامی کرد که بانکها و سرمایه کلان نخواهد . یعنی فقط رفرمهایی امکان پذیر است که سرمایه داری بخواهد . به این دلیل میان سبزها و چپ ها و سوسیال دمکراتها 2 گروه سیاستمدار وجود دارد . رئال پولیتکرها و اوتوپیست ها یا تئوری گرایان . و از میان گروه اول عده ای بعدها بخدمت سرمایه در می آیند و لابی سرمایه داری میشوند . از میان گروه دوم عده ای بعدها دنبال کارها و سازمانهای خیریه می روند . سئوال قدیمی مارکسیستی اینست که رفرم یا انقلاب ؟ یوشکا فیشر که حتی یک سیاستمدار سبز ضد کمونیست است اکنون به گروه اول یعنی گروه لابیست ها پیوسته . بهترین هنر این دسته از افراد اینست که بعد از بازنشستگی سیاسی بکار تدریس در دانشگاها بپردازند یا نویسنده و ژورنالیست شوند .

نوشته شده توسط: Anonymous

.........
نه ماه زندان به خاطر تشکیل گروه موسیقی آذربایجانی و شرکت در جشن سالانه کودکان جهان تورک
باقر ابراهیم ‌پور از سوی شعبه دوم دادگاه انقلاب تبریز به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده است. به گزارش سايت تبریز سسی، دادگاه رسیدگی به پرونده این فعال فرهنگي ترک روز دوشنبه ۲۸مهرماه ۹۳ به ریاست قاضی ایمانی و به وکالت خانم باغبان برگزار گردیده بود. اتهام باقر ابراهیم پور تبلیغ علیه نظام، تشکیل گروه غیر قانونی عنوان گردیده است. اتهام یاد شده به سبب عضویت و همچنین فعالیت وی در گروه لاچین بوده است.
وی روز یکشنبه ۱۶شهریورماه ۹۳به شعبه ۲۰ احضار و پس از بازپرسی با تودیع قرار وثیقه ۲۰۰میلیون تومانی به طور موقت آزاد گردیده بود. پيش از اين نیز باقر ابراهيم پور روز چهارشنبه ۷خردادماه ۹۳به اداره اطلاعات تبریز احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بود. ماموران امنیتی به وي عنوان نموده بودند که بلیط‌های

تهیه شده برای استانبول را می‌بایست کنسل و از شرکت در این مراسم خودداری نماید. اعضای گروه کودک لاچین قصد داشتند روز پنج‌شنبه ۸ خردادماه ۹۳برای شرکت در جشن سالانه کودکان جهان تورک به استانبول ترکیه سفر کنند. گروه لاچین از سال ۱۳۸۸در این جشنواره مهم شرکت داشته است و قرار بود امسال نیز اعضای این گروه به مدت ۵ روز در استانبول و برای اجرای برنامه‌های فرهنگی و هنری خود در جشنواره حاضر باشند.

گروه لاچین که در حوزه هاي فرهنگی و هنری از جمله رقص و موسیقی آزربایجانی ميکند یک موسسه غیر دولتی می‌باشد که از سال ۱۳۷۷در تبریز شروع به کار نموده و بارها اعضای آن از طرف وزارت اطلاعات بازجویی و یا بازداشت شده‌اند.

2014-11-25 11:45:12
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی، اگر مبنا را بر این قرار بدهیم که <مرز بین روشنگری مستند و توهین را فقط افرادی درک میکنند و می پذیرند، که با این فرهنگ آشنایی داشته باشند و آنرا مبنای قضاوت و مبدأ حرکت متعهد خود در این عرصه قرار داده باشد> بنابراین باید به عرضتان برسانم که شما نمی توانید در زمره کسانی باشید که مرز بین روشنگر مستند و توهین را می دانند زیرا که شما خود جزو کسانی هستید که توهین به دیگران جزوی از فرهنگ شماست.
من به عنوان <رهگذری> که تقریبا 80 درصد مطالب این سایت را می خوانم، مانند دیگران این حق را دارم و شایسته است که نظرم را بنویسم.
اصولا کسی که مبنای نوشته هاو قضاوتهایش <تبار> انسانها باشد، از هرچه علم و مدرنیت و روشنگری است به دور است و شما هم جزو کسانی هستید که مبنایتان <تبار> انسانهاست. و این خودش توهین به بشریت است.
من همانطور که در کامنت قبلی نوشته ام با آقای صوفی زاده موافق نیستم ولی

به هر حال ایشان هم نظراتی دارند و نمی توان جلو ایشان را گرفت و به بهانه اینکه به ناصر پورپیرار استناد می کند، خفه اش کرد.
البته در مورد استناد به منابع شما هم دست کمی از ایشان ندارید. اگر مستند آقای صوفی زاده ناصر پورپیرار است که نوشته هایش ارزش علمی ندارند، شما هم می روید و نویسندگان ضد ترک و ضد خارجی آلمانی را پیدا می کنید و نظریات آنها را می کنید وحی منزل و به عنوان <نظریات علمی> مطرح می کنید.
از من پرسیده اید که <شما در مورد این شخص اززاویهء فرهنگی و روابط اجتماعی و کاراکتر فردی و شناخت ایشان چه قضاوتی میتواند بکنید، تا چه اندازه میشود بر روی چنین افرادی سرمایه گذاری کرد، اصلأ جای ایشان در حورزهء تحقیقی و پژوهشی است و یا در طبقات دیگر اجتماعی!.>
اگر بخواهید قضاوت مرا بدانید، قضاوتم را در مورد خودتان هم سوال کنید! به شما خواهم گفت آقای کرمی، شما که فرق بین زبان و خط و الفبا را نمی دانید، شما که ادعا می کنید زبان فارسی خط و الفبا دارد و زبان ترکی ندارد! جایتان در حوزه تحقیقی و پژوهشی نیست و در طبقات دیگر اجتماعی است.
من معتقدم که عملکرد ضد ایرانی گروهی هویت خواه و استقلال طلب، به موقعیت حق طلبی ایرانیان غیر فارسی زبان لطمات شدیدی زده است ولی این دلیل نمی شود که شما پیشنهاد کنید که مردم <ترک تبار> را در اردبیل جمع کنند. مطابق کنوانسیون های بین المللی این خواست در مقوله ژنوساید جای می گیرد.
این هم که نوشته اید <آن کسی که ایران را برای مردم تُرک به جهنم تبدیل خواهد کرد، خود این مردم هستند و نه کس دیگر، که روند درهمین راستا در حرکت هست...> باید به عرضتان برسانم که به نظر من مردم ایران از آن اندازه مدنیت و تمدن برخوردارند که برای کسی <جهنم> درست نکنند. این آرزوی شما که مردم ایران برای <ترک تباران> میهنمان <جهنم> درست کنند، در مقوله آرزوها و خواسته هایی نژادستیزانه و حتی فاشیستی جای می گیرد!
نوشته شده توسط: Anonymous

برگردان از RFI Nov. 29
پست مرزی کوبانی هدف حمله جهادگرایان قرار گرفت
RFI Jérôme Bastion
برحسب تصویرهای بدست آمده بوسیله روزنامه نگاران در کوبانی، چندی پس از حمله، بخوبی جنگجویان مسلح بدون آرم مشخص زیر پرچم ترکیه و در پست مرزی ترکیه دیده میشوند. آنها از همان مرز ترکیه بطرف کردستان سوریه تیراندازی میکنند. نظریه که گفته میشد، جهادگرایان از ترکیه حمله میکنند وتوسط ترکیه پشتیبانی میشوند، قدرت میگیرد. در ضمن غیرممکن است که زرهپوش از راه دیگری بجز راه کوتاه میان پست مرزی ترکیه و پست مرزی سوریه آمده باشد در حالیکه همه راه های اطراف در دست کردها است. حتا زرهپوش با آرم ارتش ترکیه بوده، چیزی که مبارزان کرد را گمراه کرده.
ستاد ارتش ترکیه، نخست وزیر و مسئولان منطقه، گذار زرهپوش را رد کرده اما از حضور جهادگرایان وتیراندازی آنها بطرف سوریه اظهار نظر نمیکنند.
کردها اکنون از این

راه عبور حیاتی، بخوبی دفاع میکنند. اما شرایط در کوبانی باز دوباره بحرانی شده وجمعیت کرد ترکیه خود را برای پرده پرداشتن از رفتار ترکیه بسیج میکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

راجع به کتاب سوزی اعراب در ایران عقاید, متفاوت و با جستجوی ساده در اینترنت میتوان به این نتیجه رسید که افسانه ای بیش نیست. آنچه مرا به این فضولی واداشت این جمله بود: "... از آنجایی که سلسله‌های ایرانی قدرتمند بودند و بدون وقفه حکومت کردند، در میان ایرانیان علوم عقلی نقش بزرگ و با اهمیتی ایفا می‌کرد. گفته می‌شود علوم عقلی، زمانی که اسکندر داریوش را کشت و کنترل امپراتوری هخامنشی را به دست گرفت، از ایرانیان به یونانیان رسید. در آن زمان او کتابها و علوم ایرانیان را نگه داشت.". به " گفته میشود" ابن خلدون توجه شود. من کتابهای ابن خلدون نخوانده ام ولی این جمله در مقدمه پاراگراف جالب است: " یکی دیگر از منابع اساسی کتاب مقدمه ابن خلدون است. در کتاب مقدمه که مهم ترین تاریخ اسلامی درباره جهان پیش از دوران مدرن است ...". اسلام و اعراب اسلامی در نظر این " روشنفکران " همیشه مظهر جهل و نادانی بوده اند

ولی زمانی که به تاریخ نویسی آنها میرسد گفته های آنها سند قطعی میشود و تمدن یونان حاصل غارت دانش ایرانیان بوده است......". " گفته میشود" !!!!! ...... ضمننا معنی بحر طویل را نمیدانستم تا به این جملات برخوردم : "ایراندستخوشآسیبفناگشته‌است.ایندعویراازتاریخهامی‌توانحجتآورد ..." و "اعراببهایران،محوآثارعلمیوادبیاینمرزوبومبود. آنهاکلیهکتبعلمیوادبیرابهعنوانآثارویادگارهایکفروزندقهازمیانبردند.". این شاهکار هنر هرکه هست دست مریزاد.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای ...کاظم ثانی....مرز بین روشنگری مستند و توهین را فقط افرادی درک میکنند و می پذیرند، که با این فرهنگ آشنایی داشته باشند و آنرا مبنای قضاوت و مبدأ حرکت متعهد خود در این عرصه قرار داده باشد، شما هم به عنوان یک خوانندهء سایت ایران گلوبال حق دارید در مورد مطالب انتشار یافته با کنجکاوی سئوالات خود را در هر سطحی از نویسنده مطرح کنید و پاسخ مطلوب را دریابید، امّا اینکه شما به عنوان رهگذر نظری می افکنید و پند و اندرز میدهید، شایسته نیست. ...

من طبق معمول در مقابل تمام نوشته های گوناگون خود در سایت ایران گلوبال مسئولیّت را پذیرفته و در هر مکان و زمان با توسل به منابع معتبر و با سند تاریخی از آن دفاع خواهم کرد . در مورد تُرک تباری و عرب تباری هم هر چه نوشته ام، بخشی از آنرا همین امروز دارید تجربه میکنید و بقیّه آنرا هم در آینده تجربه خواهید کرد. جهان امروزبر موضوع دانش محور وجود مستند تاریخ 3000 هزار سالهءِ ایران تردیدی ندارند، ولی در این وسط یک نفر که هویّت چندگانهء آن مشخص نیست بلند میشود و برعلیه جهان امروز ادعا میکند که ایران تا قبل از اسلام و تا قبل از صفویان تاریخ نداشته است، و اگر شیعه گری را از ایران بر دارند بی هویّت خواهد، شما در مورد این شخص اززاویهء فرهنگی و روابط اجتماعی و کاراکتر فردی و شناخت ایشان چه قضاوتی میتواند بکنید، تا چه اندازه میشود بر روی چنین افرادی سرمایه گذاری کرد، اصلأ جای ایشان در حورزهء تحقیقی و پژوهشی است و یا در طبقات دیگر اجتماعی!. ایا این شخص میتواند غیراز در کوهستانها و در محافل ضد ایرانی عقب مانده از این ادعای خود دفاع کند و یا جرات آنرا دارد در مکانی برای پاسخگویی ظاهر شود ؟. قضاوت من در مورد این شخص تنها محدود به نوشتار جدید ایشان نیست، بلکه برداشتی از تمامی نوشته های ایشان هست، که فقط قشری تاریخ و ملّت ایران را مسخره میکند ! در نوشتار قبلی اش هم نوشته است که خاندان پهلوی هم هر چه کردند از جعفر پیشه وری کپی برداری کرده اند، از همهء اینها گذشته وقتی منبع اطلاعاتی و تغذیه فکری و تاریخ نگاری ایشان " ناصر پور پیرار باشد" هویّت و سطح معلوم ایشان هم دیگرمعلوم هست ● در مورد مردم تُرک، من نگفته ام که دور آنها دیوار میکشم، گفته ام که اگر همچنان بر ناسازگاری خود ادامه دهند و میخواهند از ایران جدا شوند، در جغرافیای خود یعنی اردبیل و آذربایجان شرقی جمع شوند و دیوار دور خود را تا آسمان بالا برند، و امروز هم بر این عقیده هستم، ایا شما منکر این هستید که عملکرد ضد ایرانی گروهی از مردم تُرک آذری از یک دههءِ گذشته تا کنون به موقعیّت اجتماعی آنها در ایران صدمات بسیار جدی وارد کرده است، و افکار عمومی در مورد آنها جالب نیست ؟ آن کسی که ایران را برای مردم تُرک به جهنم تبدیل خواهد کرد، خود این مردم هستند و نه کس دیگر، که روند درهمین راستا در حرکت هست، روشنگری مستند و با پشتوانه و متعهد و پاسخگوی ما در مورد سیاستهای تُرک تباری و عرب تباری در ایران و در منطقه، چشم و گوش نسل جوان را باز کرده و خواهد کرد، اسلامگرایی در ترکیه و نظام جمهوری اسلامی در ایران، اخرین سنگر اقتدارگرایی غیر دمکراتیک مردم تُرک تبار خواهد بود، که پس از این فاز مجبورند به دمکراسی و به ارزشهای معتبر جهان امروز گردن نهند. دیروز سپاه اسلام داعش از سرزمین ترکیه و با کمک ارتش ترکیه به کوبانی حمله کرده است، وظیفهء فرد مورد بحث این هست که بجای پراکنده گویی به کمک زنان کوبانی به آنجا سفر کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

انچه اقای فیشر نمیخواهد برجسته کند نقش مخرب دولت یهود در جنگ کنونی در خاورمیانه است. اساسن چه دلیلی دارد که ما مردم خاورمیانه برای جنایات پدر اقای فیشر بپردازیم؟ در این نوشته اشاره ای به نقش دولت یهود نمیشود و مسئله کورد که همان هدف دولت یهود است را برجسته میکند.در صد سال گذشته با دو جنگ المان علیه اروپا کشور ما ایران دچار مخاطرات شدیدی شد که به اشغال کشور ما در جنگ دوم کشید.اقای فیشر در چهار چوب دکترین وزارت خارجه امریکا عمل می کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

من از مترجم این تحلیل آقای فیشر سپاس گذارم که حد اقل نظر یک سیاست مدار چپ گرایش به راست را منعکس کرده که فارسی خوانان با آن آشنا شوند. همه موضع آقای فیشر را می دانند. بنده از 38 سال پیش زمانی که ایشان وزیر نبودند، بلکه هنوز تاکسی رانی می کردند، همراه کن بندیت نیمه فرانسوی و نیمه آلمانی و یوتا دیتفورد و دیگران، خوب می شناسم. فکر می کنم با حمله کردن به شخص کار درست نمی شود.
باید به آقای یوشکا فیشر که خالق داعش همانند القاعده و طالبان و غیره بنا به اعتراف خود آمریکائی ها و همکار سابقشان وزیر امور خارجه آن کشور آمریکائی ها بودند و اکنون هم غیرمستقیم از آنها حمایت می کنند. (عربستان سعودی و ترکیه نیمه اسلامی)
پس بایئ ریشه گندیده داعش را از بیخ در آورد و آن حمایت غیر مستقیم آمریکا از آن است.

نوشته شده توسط: Anonymous

نظر یوشکا فیشر که مدت زمانی وزیر امور خارجه ومعاون رئیس دولت آلمان بوده قابل تأمل است. او در کشوری بدنیا آمده که تاریخ خودش را میداند. تاریخی که در آن چندین وچند سال جنگهای طولانی آلمان- فرانسه ـ انگلستان جاری بوده. گفتن این جمله« تنها امکان بوجود آوردن چنین ثباتی جنگ ودیپلماسی است» باد شکم نیست! در پشت این جمله همان تاریخ 200 سال جنگهای کشورهای نامبرده همراه با جنگ ودیپلماسی قرار دارد.
اکنون این بعهده سیاستمداران خاورمیانه است که تا چه اندازه اهرم دیپلماسی را بضرر اهرم جنگ بکار بگیرند!
فراموش کردن مقوله سنی، شیعه وزبان در منطقه وتنها اهرم نفت را عامل محرک دانستن، از اشتباهات سیاست آمریکائی منشان است.
آیا خاورمیانه از عهده این مهم « دیپلماسی» برمیآید ویا اینکه به سر بریدن ادامه میدهد؟ پرسش در اینجاست!

نوشته شده توسط: Anonymous

ظاهرا تاریخ رو خوب مطالعه نکردید اینها ترکها رو قتلعام کردن وقتی سمیتقو رهبر کردهای شکاک مارشیمون رو با دوز و کلک کشت ترکها خوشحال شدن که نجات پیدا کردن غافل از این که حالا ظلم سمیتقو و افرادش آغاز شده و حالا اون هست که میخواد حکومت کرد برقرار کنه و باز کشتار ترXکها این وسط کردها هم اندک درگیری با مارشیمون داشتن اما به اندازه ذره ای در برابر ظلم به ترکها بوده

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر من بجای جناب بهنود بودم با توسل به حافظ در پاسخ میگفتم:
به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام
ببین که تا به چه حدم همی‌کند تحمیق

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-بااینکه باآقای ائلیاربهیچ وجه نخواهم توانست آشتی کنم وایشان راانسانی دم دمی ومغرض میدانم. ولی درموردفدرالیسم وعلم وشناخت خوبی نسبت به پان هادارد. نظراتش مورد قبول است.پان هاکلانظرات دگم ویک سونگرانه داشته وشعارآنهارامیشود اکثرا عوامفریبانه شمرد.پان وسیستم پان خواهان هیچ وقت نخواهندتوانست عدالت و دموکراسی رادرکشوری ساری وجاری کنند.فرق نمیکندپان اسلام.پان شیعه.پان ایران.پان ترک.پان فارس.پان اسلاو.پان عرب.وتعدادی که بانام هایی همچون جبهه ملی واحزاب تمامیت خواه که بنوعی ازافکارپان گرایانه تمامیت خواهی تبعیت میکننددرصنف پان هاقراردارند.این گروههاته ذهنشان پان گرایانه است.درتمام دنیاازدونوع قانون برای کشورداری استفاده میکنند.1-غیرمتمرکزیاانعطاف پذیر(نرم)2-متمرکزیاانعطاف ناپذیر(سخت)..تنهادرکشورهایی که میشوددرآن ازقوانین نرم استفاده میکننددموکراسی رادیدواین کشورهاازسیستم فدرالیسم

استفاده میکنند.دراین سیستم است که حقوق دانهاوعالمان بی غرض نشسته وقوانین نرم تصویب میکنند.قوانینی که مطابق روزباشدوازاستانداردهای پیشرفته جهانی پیروی دارد.دراین نوع سیستم صحبت های حاشیه ایی بدورریخته میشود.دراین سیستم انسانهاجایگاه خودرادرجامعه پیدامیکنند.دراین سیستم زبانهاونژادهاوخاکپرستی وتزویروهاکنارزده میشود.هرکسی وگروهی که ازاین قاعده فرارمیکندبدانیدریگی درکفش دارد.ازطرفی نیزاینجامنافع استعماری نفتی وگازی مسئله است وتعدادی باکشورهای استعماری پیوندهای 100ساله دارندوبرای خوددراین مدت پایگاه وتفکری راساخته اندکه برای مردم به یک فرهنگ تبدیل شده واین فرهنگ پشتوانه انسانی بانگرش های مخصوص خودرادارد.من وقتی میگویم پان هاکلاازیک فکرپیروی میکننداگرتوجه کنیدپان ترک راازآنهامستثنانکردم واین دلیل نمیشودکه حقوق ترک هاویادیگرملل رانادیده گرفته وباافکاری جدیدمثلاسوسیالیسم هرنوع عقده وبیماری روانی خودرابرسرآنهاویابرسرترکیه وآزربایجان خالی کنیم.تابه ماروشنفکرگویند.ودربین جمع خودرااززیرنظرمنفی اطرفیان پنهان نماییم.
نوشته شده توسط: Anonymous

در امریکا ضرب المثلی ست که "The squeaky wheel gets the grease" به مفهوم آنکه پرصدا ترین مردم اکثر توجه را به خود جلب میکنند. یعنی مردم کم سرو صدا مورد توجه قرار نمیگیرند. مطابق گفته ویکیپدیا ٩٠% مردم ایران شیعه , ٩% سنی و ١% غیر مسلم اند. بنا براین, فرمایش جناب بهنود با تقریب بسیار نزدیک درست است و شیعه به آن اعتراضی ندارد. مهمترین سر و صدا در این باره توسط سنی ها و " سکولار ها " ؟ یعنی اقلیت براه افتاده و به این هیاهو پرداخته اند. همچنین از احتمالا علامه قزوینی نقل است که حتی در نوشتن بسم الله به منبع رجوع میکردند. شعر درست حافظ اینست:
پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد - پير مغان ز [ اعتراض ء ] ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم
گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست
نقش غلط مبین که [ ما هنوز هم ]همان لوح ساده‌ایم

نوشته شده توسط: Anonymous

در پرداختن به جایگاه ایران در منطقه، باید سه عامل ( عراق، افغانستان و قیمت جهانی‌ نفت ) را مورد بررسی قرار داد، من موفقیت ایران در این دو کشور ( عراق و افغانستان ) را به راه اندازی خطوط نفت و گاز به شرق و غرب ایران موکول می‌کنم، تا امروز هیچ لولهٔ خط گازی به سویه شرق ( پاکستان ) و بسوی غرب ( عراق ) راه اندازی نشده، عامل سوم اگر از دو ۲ عامل پیشین از اهمیت بیشتری بر خوردار نباشد بدون شک از اهمیت کمتری برخوردار نیست، عربستان امروز بر قیمت بازار نفت سلطه کامل دارد، ایران هم اکنون به عربستان باخته است، پیامد‌های دراز مدت جنگ نفتی‌ با هژمونی عربستان، رسیدن افغانستان و عراق به مرحلهٔ بحران کامل، مسیر آینده را ترسیم خواهند کرد، در اینجا، کرد و کردستان، کمترین نقش و جایگاه را، در تحولات منطقه دارند مخصوصا که با سرازیر شدن نفت و گاز به بازار‌های دنیا، نفت و گاز اقلیم، مشتری کمتری خواهد داشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ناصر کرمی، مسلما آقای توکلی و گردانندگان سایت می توانند از کار خود دفاع کنند و لطفا به من نتازید که وکیل مدافع کسی هستم. من از طرف آنها حرفی نمی زنم و بعنوان یکی از خوانندگان سایت این حق را دارم که نظر خودم را در مورد هر چیزی که در سایت نوشته می شود. بیان کنم.
با این مقدمه می پردازم به اعراض شما. من نمی دانم که شما در کامنت حذف شده تان چه چیزی نوشته اید که باعث حذف آن شده است ولی می دانم که خود شما در نوشته هایتان همیشه به مردم ترک تبار توهین می کنید. نگاهر به نوشته های خودتان بیندازید. اکثر آنها توهین به مردمان <ترک تبار> و <عرب تبار> است. اساسا اکثر نوشته های شما نه تنها توهین به این مردم بلکه توهین به انسانیت است. حالا جالب است که شما به توهین در یک مقاله اعتراض می کنید! من با نظرات آقای صوفی زاده موافق نیستم ولی به هر حال نظر ایشان این است. در مقاله ایشان نه مردمی را در یک جا

جمع کرده و نه جهنم برای آنها درست کرده است ولی شما آشکارا اعلام کرده اید که می خواهید <ترکتباران> را در یک جا جمع کنید و برای آنها جهنم درست کنید!!! آیا این توهین به بشریت نیست؟
جالب است که شما آقای صوفی زاده را ترک پرست نامیده اید!!! در صورتی که ایشان اصلا نه در این مقاله خود و نه در مقالات دیگرشان یک کلمه در دفاع از ترکان ننوشته است!
شما مقاله آقای صوفی زاده را <بی اساس> خوانده اید. خوب شاید هم اینطور باشد و مقاله ایشان بی اساس باشد، در اینصورت مقالات شما چه چیزی هستند؟
شما نوشته اید: <این دیگر چه منطق و تحلیلی است که مسئولین سایت از چنین نوشته هایی حتّی در حد اخلاقی از آن دفاع میکند>
کجا مسئولین سایت از مقاله آقای صوفی زاده دفاع کرده اند؟ لطفا یا به ما نشان دهید و یا اینکه حرف بی اساس نزنید.
همچنین نوشته اید: <سانسور کردن کامنت من، تأیید نوشته های بی اساس امثال آقای صوفی زاده است>
ما خوانندگان سایت بارها و بارها شاهد بوده ایم که پای مقالات شما اعتراض شده است که کامنتهایشان را سانسور کرده اند. مگر سانسور آن کامنتها به معنی تایید نوشته های شما از طرف مسولین سایت است؟ اگر اینطور فکر می کنید راه خطا رفته اید. من بارها شاهد بوده ام که بعضی از مسولین سایت با نوشته های شما به شدیدترین وجهی برخورد کرده اند و در عین حال کامنتهای توهین آمیز را هم حذف کرده اند. مسلما حذف کامنت توهین آمیز به معنی تایید نوشته شما نبوده است.
تجربه به من نشان داده است که در ایرانگلوبال <نظر> سانسور نمی شود حتی اگر صد در صد مخالف نظرات مسولین سایت باشد بلکه فقط و فقط توهین حذف می شود و این هم سانسور نیست.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به اقای کیانوش توکلی،... مسئولین سایت ایران گلوبال وظیفهء امر و به معروف و نهی از منکر را ندارند، کسی که با نام حقیقی و حقوقی تاریخ و هویّت ملّت و سرزمینی را مسخره میکند، باید با نام حقیقی و حقوقی مورد خطاب و پرسش و پاسخگویی و مورد بازجویی و بازخولست قرار گیرد، و چنین شخصی توانایی آنرا دارد که از برخوردهای اطلاعاتی و حتّی توهین از خود دفاع کند و لازم به پاسداری و حفاظت مسئولین سایت از ایشان نیست،

، من بارها از مسئولین سایت خواهش کردیم که در مورد برخوردهای بین نویسندگان بی طرف باشند، امّا طبق تجربه هر وقت جبههء ضد ایرانی در سایت ایران گلوبال با شکست و عقب نشینی روبرو میشود و زمینه برخوردهای منطقی و پرده برداری از حقایق فرا میرسد افرادی در سایت با توسل به قدرت مافوق خود، دست به سانسور میزنند، من ضمن پذیرش قانونمندی در سایت ایران گلوبال، هرگز سانسور و فرمانروایی هیچ کس و گروهی را نخواهم پذیرفت. شما دست افراد را برای توهین و مسخره باز گذاشته اید و تازه نویسنده هم آدرس و ایمیلی در پانویس مقاله اش نگذاشته که بطور فردی با آن تماس برقرار شود، و شما هم برخوردهای نظری با ایشان را سانسور میکنید، کجای اینکار دمکراسی است وبا کدام اصول ژورنالیستی هماهنگ است. مسئولین سایت اگر واقعأ در صدد ایجاد فضایی بدور از توهین و اتهام زنی و جوسازی و مسموم نکردن محیط تبادل نظر هستند، نباید نوشتهء تاریخی بی مایهء افراد را انتشار دهد، خود سایت ایران گلوبال عامل انتشار توهین به تاریخ و هویّت ملّت ایران است، آنگاه خود میخواهد از توهین و مسموم شدن جو جلوگیری کند. شما یا خود خام هستید و یا دیگران را این چنین می پندارید.
نوشته شده توسط: Anonymous

حالا این پان اتراک چرا از نوشته ی یوشکا فیشیر غضب گرفتن و نارحتند ؟؟

یوشکا فیشیر خوب این تحلیلش است درست یا غلط چرا این پان اتراک بە ایشان دل چرکین شدند ؟؟ و دارند بە ایشان بە نوعی توهین میکنند خوب شد یوشکا فیشر دم دست این پان اتراک نبود وگر نە اعدام کردنش حتمی بود

نوشته شده توسط: Anonymous

منظور از این تحلیل شکافتن شخصیت فیشر نیست وبهتر است به تیتر مقاله که مربوط به پیشرفت داعش در عراق وسوریه و آینده این جنگ است توجه کرد. اگر او حتا 10000 هزار یورو در سال درآمد داشته باشد، نظرش را در مورد داعش گفته. بیل گیتز نیز میتوانست پژوهشی در این باره بکند و درآمدش کمتر از فیشر نیست!
بهرحال او دورانی را بعنوان وزیر خارجه کشوری پیشرفته پشت سر دارد وتجربه هایش بیشتر از من وشماست. اگر شما میخواهید کامنت پر محتواتری بنویسد و کنکاشی بهتر از او بکنید، این گوی و این میدان!

نوشته شده توسط: Anonymous

یوشکا فیشر، از روسای سابق حزب سبزهای آلمان، قبل از همه بمنافع شخصی خود می اندیشید، تا به منافع سیاسی حزبش. ایشان اول با پوشیدن دمپائی تاکسی میراند، و با پوشیدن شلوار جین پاره ادعای نمایندگی زحمتکشان و کارگران را میکرد، بعد که وزیر امور خارجه شد، تمام میثاق و پرنسیب حزب خود را کنار نهاد. کسی که روزی از تهیدستان دم میزد، و خود را حامی طبقه زحمکتشان می نامید، اکنون بقول مطبوعات آلمان سالانه بالای چهار میلیون یورو در سال در آمد دارد، و نماینده انحصارات کارخانه های بزرگ ماشین سازی، مانند BMW, فروشگاههای زنجیره ای بزرگ مثل RW , همچنین نماینده انحصارات بیمه های بزرگ خصوصی آمریکائی است. او هرگز از نظر فکری مستقل نبود، و اغلب به نرخ روز نان میخورد. و زمانی هم که دید از طریق جامعه سرمایه و انحصارات، میلیونها یورو در سال درآمد دارد، حزب سبزها را ترک کرد. و سیاست حزبی را کنار نهاد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

هدف ما ایجاد محیطی دوستانه برای تبادل نظر است. آزادانه نقد، نظر، خبر، تفسیر، تحلیل و... بنویسید اما خواهش می کنیم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر باشد. توجه داشته باشید کامنتهایی که این موارد را در نظر نگیرند، منتشر نخواهند شد.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به اقای کیانوش توکلی،... کامنتی از من را در پانویش مقالهء اقای هادی صوفی زاد برداشته اید، دوباره این کامنت را در آرشیو کامپیوترخواندم، دلیلی که با شرایط و ضوابط سایت در تضاد باشد مشاهده نشد، آنچه تا کنون از این نویسنده در سایت ایران گلوبال انتشار یافته سطحی نگری و طرفداری ازحکومتها و اقوام ضد ایرانی و به تمسخر گرفتن تاریخ و فرهنگ ایرانی است.....

در این مقاله هم نوشته است که ایرانیان تا قبل از اسلام و تا دوران صفوی تاریخ و تمدن، و هویّت نداشته است و تاریخ و هویّت ایرانی از صفویان آغاز میشود، تخت جمشید را منکر میشود، ایران و آریایی را منکر میشود، آخر این بحث چه ربطی به تاریخ ایران دارد ؟ در جوامع متمدن و قانونمند، مجازات قضایی چنین فردی بسیار سنگین است. ایشان شیعه گری را شرط اساسی عضویّت در جبههء ملّی میدانند، در صورتیکه جبههء ملّی در اساس شکل گیری سکولار بوده، و تفاوت بینادی این جبهه با نهضت آزادی مهدی بازرگان در هیمن بود که نهضت آزادی تغییر و تحولات را در سایهءِ دین پیگیری میکرد و میکند، و جبههءِ ملّی در دمکراسی و در سکولار بودن. نویسندهء مقاله ادعا میکند که جامعهء سیاسی و روشنفکری ایران شیعه گری را پذیرفته است، آیا براستی چنین هست، آیا سایت ایران گلوبال هم در این جهت عمل کرده و میکند ؟ ایشان در مقاله نوشته اند که ایران بدون دین رسمی "شیعه گری بی هویّت" خواهد شد، توهینی بزرگتر از این هم یافت میشود ؟. آقای دکتر مهر آسا ایرانی است و خود را ایرانی میداند، ولی نویسندهء سایت شما به همین مناسبت ، آقای مهر آسا را به بیگانه پرستی محکوم میکند، و ایرانی بودن آقای مهر آسا را برعلیه حقوق و منافع ملّت کُرد ارزیابی میکند، اگر آقای مهر آسا مانند آقای هادی صوفی زاده ضد ایرانی و تُرک پرست باشد و تاریخ و هویّت ایرانی را مسخره کند، دیگر بیگانه پرست نیست و بر علیه منافع ملّت کُرد نیست ؟ این دیگر چه منطق و تحلیلی است که مسئولین سایت از چنین نوشته هایی حتّی در حد اخلاقی از آن دفاع میکند. البته منهم مانند سایر ایرانیان دیگر میتوانم از کنار نوشته های بی اهمیّت مانند صوفی زاده بگذرم، امّا این کار در یک جامعهء زنده و پویا جایز نیست، و باید با آن برخورد شود، سانسور کردن کامنت من، تأیید نوشته های بی اساس امثال آقای صوفی زاده است، اگر شما مسئولیّت این نوشته ها را می پذیرید من حرفی ندارم و تابع قوانین سایت هستم. تاریخ واقعی و دیدگاه ایرانیان نسبت به شیعه گری دیدگاه آقای دکتر جلال ایجادی تحت عنوان: " مذهب شیعه، ریشه ازخود بیگانگی ایرانیان - بخش دوم" است و نوشتهء اقای اسماعیل نوری علا که امثال آقای صوفی زاده باید بخوانند و کمی شرم داشته باشند و اینهمه به ملّت ایران توهین نکنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز، اعصابت را خراب نکن! سعی کنید بیشتر و بیشتر در مورد روباتها بنویسید و از آخرین پژوهشها در آمریکا در این مورد ما را با خبر کنید. و بگوئید چند تا روبات تا اکنون در تررکیه بکار گرفته میشود؟ آیا روباتها را میشود طوری تنظیم کرد که مثلا به ترکی، عربی و یا ازبکی حرف بزنند؟ تا چند وقت دیگر رباتهای ترکیه وارد بازار اروپا خواهند شد؟ و یا اینکه فروش آنها هنوز برنامه ریزی نشده؟
از شما تشکر میکنم

نوشته شده توسط: Anonymous

من نمایندهٔ کسی‌ نیستم، تنها نمایندهٔ خودم هستم، از مبارزات عدالت خواهانه مردم آذربایجان جنوبی سخن به میان آورده اید، مبارزات عدالت خواهانه را کسی‌ ضربه می‌‌زند و ضربه زد که صبح تا شب پیرامون ( پان تورکیزم ) نظریه پردازی و تئوری بافی‌ کرد و اینها نیز کسی‌ جز کمونیست‌ها و چپ‌ها نبودند، تازگیها نیز انگ جاسوس به فعالین آذربایجانی میزنید. اردوغان به آن اندازه ابله و کودن نیست که شب و روز به کار ( نظریه پردازی پیرامون پان تورکیزم ) بپردازد یا در پی‌ کشف جاسوسی فعالین آذربایجانی برای این یا آن کشور باشد، شما چپ‌ها و کمونیست این کاره اید، در مورد زبان فارسی‌ نیز، اگر با نظرات من مخالفید این دلیل بر دشمنی شما چپ‌ها با من نمی‌شود، یادم میاد یک کمونیستی از اینکه شنیده بود زبان فارسی‌ لهجه ۳۳ زبان عربی‌ است مثل شخص مارگزیده،چنان به دور خود می‌‌پیچید که انگار دارند استالین را نقش قبر می‌‌کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

یوشگا فیشر ادعای تئوریسین را در سیاست آلمان داشت ولی هیچ موقع نتوانست یک تئورسین بشود. بیشتر حرفهایش بقول آلمانیها از معده اش بود نه از مغرش