Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام! آیا آقای سیروس مددی که مدام گفته های هفتاد سال پیش زنده یاد جعفر پیشه وری را به گروگان گرفته است، و ول کن آن نیست، با توجه به تغییر و تحولات اخیر جهان که جل پلاس سوسیالیسم واقعا موجود ناسیونالیسم روسی را برچیده، به زباله دان تاریخ سپرد، آیا آقای سیروس مددی نیز مثل هفتاد سال پیش فکر میکند؟ و هیچ تغییر و تحولاتی در ذهنش نسبت بخواست مردم آذربایجان و مسائل آن پدید نیامده است؟ که از گفته های هفتاد سال پیش زنده یاد پیشه وری بتی ساخته و ملکه ذهنش کرده است؟ و ول کن آن نیست! ایشان که وقت و بی وقت........ مدام آنرا دربحثهای محفلی تکرار میکند، که گویا پیشه وری میخواست درچهار چوبه برهوت ایران ـ فارس، حکومت ملی آذربایجان را دایر کند؟ آیا از نظر آقای سیروس مددی شایسته است، که گفته های تاکتیکی هفتاد سال پیش پیشه وری در مقابل حکومت خونریز و جبار پهلوی

که بخون مردم آذربایجان تشنه بود، از آن گفته ها کتاب مقدس بسازد؟ که گویا هر چه پیشه وری هفتاد سال پیش گفته همان است؟ اگرآقای پیشه وری بنا بر مصلحت آن زمان و مبارزه تاکتیکی درمقابل رژیم خونخوار پهلوی چیزی گفته است، آیا امروز از نظر آقای سیروس مددی، باید از آن تورات درست کرد؟ که تغییر ناپذیر است! آیا از نظر آقای سیروس مددی، نیاز امروز جامعه آذربایجان، افکار سیاسی، حقوق زبانی ـ فرهنگی، خواست مدنی و حقوق اقتصادی ـ اجتماعی، وآزادیهای سیاسی، و حق تعیین سرنوشت مردم آذربایجان را، گفته های هفتاد سال پیش آقای پیشه وری تعیین بکند؟ و آیا از نظر ایشان باید خواست فرهنگی، زبانی و حق تعیین سرنوشت مردم آذربایجان را در قالب اندیشه های هفتاد سال پیش زندانی کرد؟ و به بند کشید؟ هر آذربایجانی از خود میپرسد، هدف آقای سیروس مددی از تکرار این مکررات چیست؟ که مدام این حرفها را ملکه ذهنش کرده و در هر فرصتی آنرا تکرار میکند؟ آیا چه منافع سیاسی از تکرار چنین حرفها نصیبش میشود؟ آیا مردم آذربایجان بچه یتیم است و باید گفته های هفتاد سال پیش، مدام العمر وکیل و قیم مردم آذربایجان باشد؟ شاید آقای سیروس مددی فکر میکند، که خودش قیم و یا نماینده و یا وکیل مردم آزربایجان است که افکار دگم خود را بحساب مردم و نسلهای پوینده امروز میگذارد؟ براستی هدف آقای سیروس مددی ازتکراراین حرفها چیست؟ هرعصر و هر زمانی نیاز به سیاستمداران خود دارد! آقای سیروس مددی از تکرار این مکرات چه هدفی را دنبال میکند؟ کدام منافع ومقاصد سیاسی پشت این افکار نهفته است. و آب به آسیاب کدام جریان سیاسی میریزد؟ و چه چیزی را میخواهد بمردم آذربایجان ثابت بکند؟
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ممنون از صحبت پر بار سیروس عزیز، پیرامون تاریخ جنبش دموکراتیک آذربایجان. به علاقمندان توصیه میکنم حتماً آنرا ببینند. ایشان نکات جدیدی برای درک جنبش 21 آذر مطرح کرده اند که تاکنون کمتر و یا اصلاً مورد توجه قرار نگرفته است. در حقیقت اصول اساسی درک این رویداد تاریخی را بصورت مختصر بیان نموده اند. آغزی واراولسون.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من ازتمام کسانیکه به کردستان رفته وازآنجادیدن کرده اندچه ترک وکردباگوش های خودشنیده ام که گفته اندکردستان باشتاب زیادی درحال رشداست.ومشغول ایجاد نهادهای بنیادی درآن نقطه از عراق هستند.میشودگفت همه تعریف میکردندوکسی راندیدم ازآنجاتعریف نکرده باشند.البته هرجایی که تازه آزادی هارابدست میاورنددشمنان آن ملت بنام های مختلف برای خراب کردن آنجاتلاش میکنند.که آنجابرای دیگرملت های تحت ستم منطقه الگونباشد. تمامیت خواهان واتینیک حاکمیت داشته تاکنون نیزتمام تلاش خودرابرای برهم زدن امنیت آن کشورتازه استقلال یافته ویاخودمختاردارند تانگذارندملت آنجا روپای خودباشد. میخواهند بگویندآنهادرسایه حکومت مرکزی میتوانندامنیت داشته باشند. وبرناامنی درآنجادامن میزنند.خودتندروهاوزیاده خواهان نیزبه ابزاروآلت دست شدن دشمن می افزایند.که این نیزیکی ازآفت های آنهامیباشد.ولی دولت آزربایجان کمی باکردستان فرق دارد

آزربایجان همچون دیگرکشورهای تازه استقلال یافته پس ازفروپاشی شوروی استقلال سیاسی خودرابدست گرفت.وچون شوراستقلال درآنجابالارفته بودمیشودگفت کمی تندروی باعث دشمن تراشی درکشورهایی مثل ایران وروس باعث ضعیف شدن قدرت سیاسی وتوطئه پیرامونی زیادشد.علاوه برایران کشورهایی که لابی ارامنه درآن بالابود واز طرفی ناسیونالیسم مسیحی درتمام کشورهای غربی باعث ازدست رفتن قره باغ گشت.هم اکنون باتوجه به اینکه دردرون آزربایجان تعدادی ازخارج هدایت شده ضرباتی برپیکرآزربایجان میزنند بازحکومت توانسته دراین 10اخیررشدبسیاربالای اقتصادی رادرجهان بدست آورد.طبق آماراقتصادی سازمان ملل دراین 10سال ازربایجان بارشد33درصددرصدررشداقتصادی جهانی قراردارد.این نشان ازشکوفایی یک اقصادرانشان میدهد.تمام کشورهای استعماری درصددمنافع کشور خودبصورت فردی ویاجمعی تلاش میکنند.مسلط بودن کشورهابه این سیاست جهانی و رشدبالارامیتوان درعلمی فکرکردن یک حاکمیت بایددانست.بخاطراین همه توطئه چینی ازبدخواهان حاکمان کردستان وآزربایجان رسالت بزرگی رادراین عصربعهده دارند.تابتوانندخواسته های ملی داخلی خودوملت های هم نژادخودراپیگیری نمایند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مسئول سایت لطفا برای روشنگری خوانندگان، بخش تکمیلی این گفتگو را نیز در سایت قرار دهید، تا خواننده گان از این گفتگو ها استفاده ببرند. با تشکر.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

فايل سخنراني سعيد سلطانپور فردا إماده مي شود

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی گرامی، چرا سخنرانی آقای سعید سلطان پور را نگذاشته اید؟ آیا اشتباهی صورت گرفته و فقط عکس ایشان را گذاشته اید یا اینکه آن را بعدا منتشر می کنید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب <وجدان آگاه>، البته ما می توانیم به شاخه ای دیگر بپریم و در مورد فمینیسم بحث کنیم ولی بگذارید که در همان بحث خودمان بمانیم.
هم در مورد فمینیستها و هم در مورد سیاهان آمریکایی و هم در مورد ملتها و ملیتهای ایرانی، می توانیم بگوییم که همه ما انسان هستیم و از حقوق برابر برخورداریم و باید مناسبات قدرت را در این راستا تغییر دهیم که تبعیضی در میان نباشد.
این سوال پیش می آید که آیا فمینیستها باید بگویند که چون بر زنان ستم مضاعف می رود، پس مردان دشمن زنان هستند و سیاهپوستان آمریکایی بگویند که چون بر ما ستم می پود پس سفید پوستان دشمنان ما هستند و ملیتها و ملیتهای ایرانی بگویند که چون زبان فارسی و فرهنگ فارسی، 100 سال است که بر ما حاکم است و بنابراین <فارسها> دشمنان ما هستند؛ یا نه، می توانیم بگوییم که باید روابط مردسالانه را از میان برداشت، باید روابطی در آمریکا برقرار کرد که کسی تنواند

سیاهپوستان را مورد ستم و توهین و تحقیر قرار دهد و باید در ایران روابط و مناسباتی را ایجاد کنیم که زبان و فرهنگ ملتها و ملیتهای مختلف در ایران نه تنها مورد تبعیض قرار نگیرند بلکه بتوانند به حد اعلای شکوفایی برسند.
من طرفدار راه دوم هستم. اگر از 100 سال پیش به این طرف در این راه تلاش شده و به نتیجه نرسیده، از نظر من باید باز هم تلاش کرد و این کار را تمرکز شدت داد. و تصور من این است که وضعیت 100 سال پیش یا حتا 35 سال پیش، الان دیگر وجود ندارد. الان امکانات بیشتری برای آگاه کردن مردم و جلوگیری از اعمال زور و ستم حاکمان و بوجود آورندگان این روابط وجود دارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آیا واقعن شما نمی فهمید که فارسها خود قربانی تر از شما ترکها در سیستم شاه و شیخ هستند ؟ آیا شما نمی دانید که شما عمدا نام ایران و ایرانی را با فارس عوض کرده اید تا مبارزات مردم خود را منحرف کنید و هدفی نژادپرستانه به آن بدهید ؟ آیا شما نمی فهمید که وضع مناطق ترک نشین چند برابر مناطق فارس نشین مرفه هستند و حتی آزادی های فرهنگی بیشتری دارند ؟ به دلایل فوق ما روشنفکران ایرانی ،ایرادها و خواسته های شما را صادقانه نمیدانیم بلکه توطئه آمیز و غرض ورزانه ،چون بجای مبارزه با دولت و دین و سیاست و طبقه و سرمایه حاکم، خواسته مبارزه با یک قوم و نژادی هستید که خودش قربانی است و هزاران ترک هم ولایتی شما با شرکت در ماشین سرکوب آخوندی مثل زمان شاه ،به سرکوب همه خلقهای ایران مخصوصا فارسها میپردازند .من واقعن به روشنفکر بودن شما و امثال شما شک دارم و از خود میپرسم چرا اینها 24 ساعت در این سایت از نژاد حرف

میزنند ! شما چرا از نام ایران و ایرانی وحشت دارید و علنا نمی گویید که مخالف ایران هستید و مدام اسم فارس و زبان فارسی را مطرح میکنید ؟ فکر میکنید دیگران به این حیله شما واقف و آگاه نیستند ؟ !
نوشته شده توسط: Anonymous

در اینجا به واقعیتی مهم که از چشم مطبوعات فارسی‌ به دور مانده اشاره خواهم کرد، توسعه تابع حل تضاد در حیطه‌های فرهنگی‌، اقتصادی و سیاسی است، به همین دلیل نیز،وظیفه جامعه شناسی‌، توضیح نظم‌های متغیر است، در جوامع پیشرفته، با بهره گیری از علم جامعه شناسی‌، این تضاد‌ها را تا حدی از بین برده اند و بدین نحو، گرایش گریز از مرکز را، به گرایش تمایل به مرکز تبدیل کرده اند، از طرفی‌ در ایران، کشور‌های پیرامونی، به سرعت در حال پیشرفت هستند، فرایند این پروسه، ساختار روابط قدرت در ایران را، وارد گسست‌های دهشتناک خواهد کرد، روابط قدرتی‌ که تاریخ فارس، زبان فارسی‌ را در ۱۰۰ سال گذشته، به عرش اعلا برده برد ناگهان خواهند ترکید و صدای مهیب آن، کّل روستای فارسی‌ را، از خوابی‌ گران، به دنیای واقعیت پرتاب خواهد کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

در همه مجامع و محافل فارسزبان و نیمه فارسزبان، صحبت از پست مدرنسیم ،مردم سالاری، دمکراسی، سکولاریسم، پلورالیسم و حقوق بشر گوش فلک را کر کرده است، ولی تا یک ترک آذربایجانی لب تر می کند و در مورد زبان مادری، ابتدائیترین حقوق ذاتی بشر، با احتیاط حرفی به میان می کشد، همین تئورسین های دمکراسی مثل مور و ملخ می ریزند سرش، و به نژاد پرستی، فاشیسم و پانترکیسم متهم می کنند، و بجرم ارتداد از پانیرانیسم ملحد شناخته، و حکم سانسور و در نطفه خفه کردن این نوع افکار را در سایتهای فارسزبان صادر می کنند، البته خدا می داند اگر اینها به حاکمیت برسند ملتهای غیر فارس چه تاوان دیگری باید پس بدهند،

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ( کاظم ثانی‌ ) شما به سوال من مبنی بر اینکه طبق فرمایشات شما ( همه ما انسانیم ) پس در جوامع پیشرفته آمریکای شمالی‌ و اروپای غربی با این منطق که ( چونکه ما انسانیم و مرد و زن ) نداریم پس نیازی نیز به فمنیست نداریم پاسخ نگفتید، ببینید عزیز با کلی‌ گویی امکان پرداختن به این مسائل امکان پذیر نمی‌‌شود، شما واقعیت را نه در بیان حقیقت بلکه به خدمت کلی‌ گویی گرفته اید، روابط قدرت هنوز پا بر جاست، شما بدون پرداختن به ساختار قدرتی‌ که به زبانی‌ خاص، ملتی خاص امتیاز بخشیده است با شعار همه ما انسانیم در خدمت روابط قدرتی‌ که آن ملت خاص، زبان خاص را برتری داده است گام بر میدارید. اگر مسائل انسانی‌ در بستر جامعه به همین راحتی‌ ( همه ما انسانیم ) قابل حل بودند بدون شک تا حالا افراد با استعداد و کاردان از تریبون سازمان ملل گفته بودند‌ای خلایق همه ما انسانیم و مشکلات بشر را حل کرده بودند.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب منوچهر گرامی، ابتدا سلام شخص شخیص خودم و همینطور والده گرامیم و مادر بزرگ محبوبم را که در کنار بنده در کافی نت جهنم نشسته بپذیرید.
واقعا یاد آن دوران به خیر که من پای کامپیوتر خودم می نشستم و کامنتهای شماها را یک به یک و سطر به سطر می خواندم و هر کلمه آن را با قانون سایت مقایسه می کردم و قیچی ام را به کار می انداختم. چه روزهای خوشی بودند. اگرچه بعضی ها حسابی توی اعصابم می رفتند و گاهی وقتها آنقدر عصبانی می شدم که تصمیم معظم ام را می گرفتم که دیگر کامنتهای یک نفر خاص را اصلا نخوانم و منتشر نکنم زیرا به جای اعتراض متمدنانه، والده و دیگران مرا مورد الطاف خاص قرار می داد. البته این کار من همیشه مورد اعتراض بود که مثلا در این کامنتش که به والده و خواهرت لطف نفرموده است! ولی به هر حال می دانم که همیشه حق با من بود و فکر می کردم که حق همیشه با من خواهد بود

ولی اجل معلق فرصت نداد که حق همیشه با من باشد و مرا عازم این دیار کرد و حالا به جای کامپیوتر نازنین خودم، مجبورم از کافی نت جهنم برای شما مرقوم فرمایم.
به هر حال غرض از این مرقومه ام این است که این سایت قانون خودش را دارد و هر کسی پایش را از آن بیرون بگذارد با قیچی به ارث رسیده ازمن، یعنی مرحوم مغفور محترم مسؤل سابق کامنتها مواجه خواهد شد صد البته این قیچی را من دیگر نمی توانم به کار بگیرم و مسؤل فعلی کامنتها که احتمالا ایشان هم محترم است، آن را به کار می گیرد. البته بین من و مسؤل فعلی یک فرق جزئی وجود دارد و آن اینکه من مرحوم مغفور محترم برای این کار وقت کافی می گذاشتم و همانطور که فرمودم سطر به سطر را می خواندم و در مضامین آنها دقت می فرمودم ولی گویا مسؤل فعلی وقت کم می آورد و در بعضی موارد متعدده، کامنتها را به دقت نمی خواند و بعضا نخوانده آنها را منتشر می کند و یا به محض دیدن بعضی کلمات، آن کامنت نازنین را از دایره وجود خارج می کند.
البته من عاری از این عیوب بودم و بیشتر به مضامین کامنتها توجه می فرمودم.
در مورد کامنتی که شما مرقوم فرموده بودید، همانطوری که مطلع هستید من بی تقصیرم ولی از روی کنجکاوی و به دور از چشم مسؤل احتمالا محترم فعلی و جناب کیانوش، یواشکی سری به آن کامنت زدم و آن را مطالعه فرمودم.
به نظر می رسد که مسؤل احتمالا محترم فعلی کامنتها منظور شما را درست متوجه نشده اند. البته من هم در ابتدا کمی متعجب شدم که شما یک نفر آدم متشخص را که هویت محترم ایشان برای اینجانب نیز مشخص است و من شخصا به ایشان احترام می گذارم، به عامل وزارت اطلاعات بودن متهم کرده اید ولی وقتی دوباره آن را با تعمق خواندم، متوجه شدم که شما در حقیقت این اتهام را رد کرده اید و این دریافت صحیح از کامنت شما قدری مشکل است و هر کسی را توان آن نیست. البته چون شخص شخیص بنده در این کار خبره تشریف دارم توانستم متوجه آن بشوم.
به هر حال کاری است که شده و اشتباهی است که صورت گرفته است. البته باید اذعان کنم که کار بررسی کامنتها بسیار کار سختی است و گاها در آن اشتباهاتی صورت می گیرد. از این بگذریم که شخص شخیص بنده هیچوقت اشتباه نمی کردم.
توصیه من به شما این است که برای جلوگیری از این اشتباهات، کامنتهای خودتان را قدری با وضوح بیشتر بنویسید تا موجبات اینگونه سوءتفاهمات و اشتباهات کمتر شود و هم شما راضی باشید و هم مسؤل احتمالا محترم کامنتها.
به هر حال از آنجایی که مسؤل احتمالا محترم فعلی کامنتها هم لال تشریف دارند و هم دستشان چلاق است و نمی توانند تایپ کنند، من از جانب ایشان از شما معذرت خواهی می فرمایم. البته اگر خودم این خطا را مرتکب شده بودم (که نمی شدم)، هرگز این معذرت خواهی صورت نمی گرفت ولی از جانب دیگران می شود این کار را انجام داد مخصوصا وقتی دست ایشان که چلاق است، در این جهنم خوش آب و هوا به این جانب نمی رسد و فقط باید حرص بخورد!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب <وجدان آگاه>، موضوع درست بر سر مناسبات قدرت است و شیوه برخورد به این مسئله.
یک شیوه این است که همه را دشمن خود بدانیم و با آنها بجنگیم، همه بدیها را به دشمن بچسبانیم و همه خوبیها را به خودمان (شیوه ای که شما به کار می گیرید). شیوه دیگر این است که همه را برابر حقوق بدانیم و از هم، و به گفتگو بنشینیم و راههایی مسالمت آمیز و انسانی پیدا کنیم برای حل مشکلاتمان و رفع تبعیض ها و جلوگیری از سلطه این برآن و آن بر این.
نوشته اید که <این دیگر یک چیز ابتدا ئی است که در دنیایی امروز، نژاد یک پدیدهٔ ( اجتمائی، فرهنگی‌ ) است>. نمی دانم که این چیز ابتدائی را از کجا آورده اید ولی می دانم که هر لغتی معنای خودش را دارد و اگر نژاد در 70 سال پیش معنایی داشته است که میلیونها انسان را به نابودی کشانده است، هنوز هم همان معنا را دارد و می تواند میلیونها انسان را به نابودی بکشاند. اگر از نظر شما <نژاد> همان

یک پدیده اجتماعی، فرهنگی است، چرا در نوشته هایتان همان کلمات <اجتمائی، فرهنگی> را به کار نمی برید تا با <نژاد> راسیستی 70 سال پیش و <نژاد> و <تبار>ی که امروز توسط راسیستها به کار می رود، اشتباه نشود؟ آیا می توان وقتی یقه آدم را به عنوان راسیست گرفتند، با این چیزها توجیه اش کرد؟ از قدیم گفته اند که بچه را باید به نام خودش صدا کرد. نژاد هنوز هم همان نژاد است و هر کسی به آن اتکا کند، راسیست است و توجیهی هم ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

روحو شاد توپراغی بول اولسون « روحش شاد خاکش پر بار باشد ».

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ANONYMUS نوشتن همینطوری و اتهام زدن و انداختن موضوعی به وسط و ضد ترک و ضد فارس و... نامیدن دیگران که کاری ندارد. وقتی حرف شما ارزش دارد که آن را مستند کنید و مثلا با استناد به نوشته های من، ضد ترک بودنم را نشان بدهید. می گویند که حرف مفت خرجی ندارد مخصوصا وقتی از دهان یک فرد بی نام و نشان و یک شبح خارج شود. شما هم اگربا نام و نشان خودتان به میدان می آمدید، می دیدید که هر حرفی هزینه دارد. شما که بی نام و نشان آمده اید و یک شبح هستید می توانید هرچه دلتان خواست بنویسید. سنگ مفت، گنجشک مفت!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مرحوم مغفور سانسورچی سابق کامنتها, یاد ان دوران بخیر. قبل از به رحمت شیطانی پیوستن شما سانسور برقرار بود ولی حداقل ضوابطی مشخص اعمال میشد و کامنت نویسان هم دریافته بودند که کامنت شان باید در ارتباط با مطلب بوده و بدور از توهین های شخصی. در غیاب شما معلوم نیست چه ضابطه ای حکم میراند. چندی پیش کامنتی در ارتباط با مقاله اقای حنیف نژاد " اتهام زنی بجای استفاده از راه کارهای . . " نوشتم و معلوم نشد به چه دلیلی از مقامات بالا دستور به سانسور ان داده شد. شاید هم دستور مقامات پایین بوده باشد. الله اعلم. بقول محمد عاصمی در یاد داشتهای یک معلم, از طلا بودن پشیمان گشته ایم . . مرحمت فرموده ما را مس کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه: با عرض معذرت, گروهی از نمایندگان پارلمان سوئد از احزاب مختلف در آن شرکت میکنند نه پارلمان اروپا.

نوشته شده توسط: Anonymous

بد نیست دوستان نظری به این مقاله بیندازند. مطالب ذکر شده بقدری فراوان است که خلاصه آن را غیر ممکن میسازد. منجمله ذکری از " جایزه نوبل آلترناتیو " است که از ١٩٨٥ هر ساله در ساختمان قدیمی پارلمان استوکهولم روز قبل از جایزه نوبل برقرار میگردد و گروهی از نمایندگان پارلمان اروپا در آن شرکت میکنند. امسال مقامات سوئدی ترتیب این مراسم را بر هم زده و دعوتی به عمل نیامد زیرا برنده جایزه Edward Joseph Snowden افشاگر کنونی و کارمند سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی بود. نمیدانم چند نفر از دوستان ساکن سوئد از این جریان اطلاع دارند.

مقاله مورد نظر:

http://www.counterpunch.org/2014/12/05/war-by-media-and-the-triumph-of-…

لینک به " جایزه نوبل آلترناتیو " :

http://en.wikipedia.org/wiki/Right_Livelihood_Award

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ( کاظم ثانی‌ ) در برخورد به مسائل نژادی چشم مبارکشان را به ( روابط قدرت ) می‌‌بندند از اینرو یک پای منطق ایشون می‌‌لنگد، شما نمیتوانید وارد مقولات نژادی شوید ولی‌ از برخورد جدی به ( روابط قدرت ) بپرهیزید، در جوامع پیشرفته آمریکای شمالی‌ و اوروپای غربی، کسی‌ به فمینیست‌ها نمیگوید که همه ما انسانیم، زن و مرد نداریم، سیاه آمریکا ئی با اینکه این کشور یک رییس جمهور سیاه پوست دارد هنوز از ( روابط قدرتی‌ ) که از سفید پوستان حمایت می‌کند رنج میبرد، در ایران نیز، روابط قدرت و سیستمی‌ که در خدمت این روابط قدرت است به نفع ( تاریخ فارس، زبان فارسی‌ ) در حال نفی و نابود کردن غیر فارس‌ها بوده است، از جناب کاظم ثانی‌ خواهشمندم پیش از پرداختن به مقولات نژادی، ابتدا ( روابط قدرت ) را مطالعه کنند. این دیگر یک چیز ابتدا ئی است که در دنیایی امروز، نژاد یک پدیدهٔ ( اجتمائی، فرهنگی‌ ) است، همه ما

همه ما از نظر ژنی، به کّل بدنهٔ جوامع انسانی‌ متصل هستیم و کسی‌ از نظر ژنی خالص نیست، ولی‌ روابط قدرت، یک گروه خاص، ملت خاص، زبان خاص را، به دیگر زبان ها، ملت‌ها و گروه‌ها برتری داده است.
نوشته شده توسط: peerooz

لا إله إلا الله. هرچه آدم میخواهد کوتاه بیاید " هردم از نو غمی آید به مبارکباد[ش] ". بقول جناب پویان انصاری - " اخیـرأ بحثی...... در بعضی از سایت های اینترنتی راه افتاده است که باعث اش گفتگو مسعود بهنود بود در برنامه "پولتیکِ کامبیز حسینی".....". نمیدانم هنوز خوابم و یا خواب نما شده ام. مسعود بهنود مستخدم بی.بی.سی. و کامبیز حسینی مستخدم " رادیو فردا " شعبه " رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی " میباشد که خود تحت نظارت بی.بی.جی.(Broadcasting Board of Governors) اداره میشود. بی.بی.جی. ٩ عضو دارد که یکی از آنها وزیر خارجه وقت امریکا ست. بودجه این تشکیلات را دولت های انگلیس و امریکا تامین مینمایند. برای ماهیت این برنامه ها همین بس که بزرگترین افتخارکامبیز حسینی مصاحبه با هیلاری کلینتون وزیر خارجه قبلی امریکا ست. اگر شما هیلاری آتش افروز را میشناسید احتیاج به شرح بیشتر نیست.

اگر کسی - به ویژه افراد چپ سابق و لاحق - گفته های این افراد وابسته به این تشکیلات را مهم و قابل بحث و گفتگو بداند, و ادامه آنرا در راه سعادت ملت فلک زده ما بشناسد باید گفت وای به روزی که بگندد نمک.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کاظم ثانی, من می خواستم آنچه که در چنته دارید بیرون بریزید که ریختید و معلوم شد از جه قماشی هستید. شما ضدیت با ترک را هومانیست میدانید و نشان دادید . ما شما را بهتر از خودتان میشناسیم. همین

نوشته شده توسط: Anonymous

ادیب برومند اطلاعیه مفصلی بیرون داده و حق است در این سایت نیز منتقل شود و منتشر گردد .او اعتراف نموده که اطلاعیه قبلی را زیر فشار و بر اثر تحدید آخوندی منتشر کرده بود . واقعا در این مملکت گل و بلبل داعشی چه حوادثی که روی نمیدهد . بقول معروف در آنجا - دولت در دولت در دولت در دولت- است . تا انقلاب مهدی دولت در دولت جنایت و توحش .مسعود رجوی گویا گفته بود اگر پایش به ایران برسد مقبره امام را منفجر میکند !داعششششششششششششششش لنگ می اندارددددددد

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ANONYMUS، من نمی دانم که ایدئولوژی من یعنی اومانیسم (اگر بتوان آن را ایدئولوژی نامید) کجا باعث کشته شدن انسانها شده است آنهم میلیونها انسان ولی می دانم که شعار <من هارا ارمنی هارا> باعث قتل عام 1.5 میلیون انسان در ترکیه (اگر نخواهید آن را انکار کنید) و شعار <من هارا تورکلر هارا) باعث فاجعه قره باغ و سومقایت و... شده و جان هزاران انسان را گرفته و میلیونها نفر را بی خانمان کرده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

بنظر می آید ترکها تنها گروهی هستند در جهان که از صبح تا شام بفکر نژاد خود یا نژاد دیگران هستند . از نظر روانشناسی توده ای ، این یک عقده ای است که باید درمان شود . در اروپا با شکست فاشیسم ، حتی سالها استفاده از لغت ناسیونالیسم زشت و زننده بود چون موجب سوء تفاهم فاشیسم و آدم کشی و جنایت میشد .معمولا جوامعه روستایی و ایلیاتی در پروسه شهری شدن ، گاهی به بیماری ناسیونالیسم و شونیسم دچار میشوند و دنبال نژاد و راسه می افتند . آیا در این سایت کسی غیر از ترکها ، اینهمه بفکر نژاد است ؟ این کار غلط و اشتباه و زشت این گروه موجب شده که متاسفانه گروه دیگری نیز برای دفاع از خود وارد این بحث منحرف کننده و مضر و غرض آلود گردند . امید است که در قرن پسامدرن 21 این .... از جامعه بشری رخت بر بندد و روشنفکران مبارز اجتماعی انساندوست سراغ دولت و رژیم و سرمایه و طبقه و دین بروند و آنان را افشا کنند .

نوشته شده توسط: Anonymous

میگویند حرف, حرف میآره ولی اگر مربوط باشد آوردن آن اشکالی ندارد. گفتگوی ترک و فارس را به دیگران وامیگذارم و به اسلام میپردازم. دختر جناب عالیم که مانند پدر, خود خواننده زبردستی هستند محجبه میباشند و با روسری و زیر روسری, حجاب کامل اسلامی دارند. نوه بسیار خرد سال ایشان که پدر بزرگ او را فاطمه خانم میخوانند نیز ظاهرا خواننده بسیار خوبی هستند. در ویدئو پایین در دقیقه ٢٤.٣٠ نوه, برای مادر و پدر بزرگ, هنر نمائی مینمایند. ظاهرا شیعه تنها " در خون ما " نیست.

https://www.youtube.com/watch?v=ff7Cwm6lwHU

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کاظم ثانی , «من هارا فارسلار هارا » را این شما هستید که در حیطه پیش فرض ایده اوژی و پان ایرانیستی تان تفسیر میکنید. شعار « من هارا فارسلار هارا» بر میگردد به همان اصل که هویت ترک با هویت فارس یکی نیست نه اینکه این یکی از آن یکی برتر است. جناب ثانی زیاد دور نرویم, در یک صد سال اخیر ایده اولوژی شما میلیونها انسان را به کشتن داده است نه هویت خواهی ما.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ANONYMUS، شعار هارای هارای من تورکم، به خودی خود نه توهین به کسی است و نه اعلان جنگ به کسی بلکه اعلان کردن هویتش است و هر کسی حق دارد هویت خودش را تعیین کند و در این حرفی نیست ولی: اولا: وقتی همین شعار را امروز در کنار <من هارا فارسلار هارا> و فردا در کنار <من هارا کؤردلر هارا> و پس فردا در کنار شعار <من هارا....> قرار دهیم، ماهیت آن عوض می شود.
ثانیا: وقتی این ترک بودن یا فارس بودن یا... را خالص کنیم، یعنی من ترک خالصم و آن یکی نیست و یا من فارس و آریایی خالصم و آن دیگری نیست، آنوقت خیلی خطرناک می شود.
ولی مبارزه ایدئولوژیکی من چرا خطرناک است؟ می خواهد کسی را بکشد؟ به کسی توهین می کند؟ آزاری به کسی می رساند؟ شما یا دیگران می توانند و مختارند که در این مبارزه ایدئولوژیک شرکت بکنند و یا نکنند و کسی را نمی توان به این کار مجبور کرد و در ضمن، این مبارزه ایدئولوژیک می توانند همه را صرف

صرفنظر از رنگ و عقیده و آرمان و <تبار> و <نژاد> و زبان و دین و حذهب و لامذهبی و... در بر بگیرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کاظم ثانی, شما با خود ماهیت هویت خواهی مشکل دارید. لطفا بحث را به چپ و راست کشیده و انتزاعی نکنید. هویت خواهی مساوی با اعلان جنگ به کسی نیست. هارای هارای من ترکم هم نه توهین به کسی است و نه اعلان جنگ به کسی بلکه اعلان کردن هویتش و صلح آمیز تر و انسانی تر از مبارزه ایده اولوژیکی شما است.

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم مینا احدی خودش دکان چهارنبش باز کرده. کی داره به کی میگه. در کلاس ما یک ایرانی بود که با خانم احدی و همسرش دوست بود. ازش پرسیدم جریان چیه که ممد و همسرش به احمد جعفری نزدیک شدن و رستوران او پاتوق اونها شد مگه نمی دونن که احمد را رژیم فرستاد؟ گفت می دونن ولی براشون مهم نیست اینها دکان خودشون را دارن و دنبال منافع خودشونن اگر در بین احمد جعفری و اون یارو که پته اینها را رو آب ریخت بخواهند یکی را انتخاب کنند احمد را انتخاب می کنند. الان هم برای منافع شون سعی می کنند احمد را تبرئه کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

رواداری یعنی چه ؟ به یک زبان لاتین چیست ؟ بهتر است لغات "خود ساخته "را لااقل در آغاز معنی کنید به زبان مقصد !

نوشته شده توسط: احد قربانی دهناری

دوست عزیز! هر جریانی که تنها خود را برحق می داند، هر جریانی که می خواهد یک ایدئولوژیک (چه مذهبی، چه سکولار) را حاکم کند، هر جریانی که می خواهد همه را یکسان کند، ناروادار است. تاریخ و تجربه نشان داده است، مشکل از گوناگونی و تکثر ایجاد نمی شود، مشکل زمانی شروع می شود که جریانی بخواهد همه را یکسان کند.
رواداری یک بلوغ و فضیلت سیاسی-اخلاقی است که دیگران را همانگونه که هستند می پذیرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-باسه نفرشمادوستان وهم اتینیک خودهستم وسلام دارم.هرسه شمابرهویت خودعلاقه داشته ومیخواهیدازطرف دولت بدان احترام وارزش گذاشته شودولی دیدگاههامتفاوت بوده هر کدام به درستی دیدگاه خوداصراردارید.این شعاررایک بارنیزبه بحث گذاشتند.هرکس نظری دادفکرکنم شماهاهمگی درآن نظرخودرادادید.حال درموردبحث آقایان برومند وبهنود وآقای مهاجرانی که یک دیدگاه فاشیستی ونژادگرایی رابرای مامطرح کرده اند سعی کنیدبصورت علمی به این بحث نظردهید.ماهیچ وقت نگفته ایم که فارس هاویاروس ها وو..غیربایدازبین برودهیچ وقت هم باارمنی.کرد.فارس.روس دشمنی هیستریکی ازخودنشان نداده ایم.ولی بازیاده طلبی وظلم وجنایت آنه باخودرامقایسه کرده ورعوفیت وادب وبی غل وغشی خوددرخدمت به آنهاودیگرانسانهاقابل مقایسه نبوده است.ماترکان آذربایجان همانطورکه شماهم بدان پافشاری کرده ونیازملت مامیدانید. نگرش داریم شمانگرشی دیگر.ماهم ازکشت وکشتارودشمنی

بیزاریم.ماهم میخواهیم عدالت اجتماعی ومدنی وسیاسی وفرهنگی واقتصادی وحتی نظامی درکشورودنیاپیاده شود.ماهم میخواهیم برای رسیدن به حقوق مساوی ازدماغ هیچ انسانی خونی نیاید.ماهم میخواهیم درفارسستان.کردستان.عربستان.بلوچستان.گیلان. لرستان نان به وفورپیداشود.همه باسوادباشند.درس ومدرسه بزبان مادری هرملتی تدریس شود.حقوق کارگر.سرمایه گذار.احزاب چپ وراست.احترام بین ملت ها.حقوق زن. کودک. محیط زیست رعایت شود.کی گفته اگرآزربایجان استقلال گرفت ارمنی.کرد. فارس آنجابایدازبین برود.این هاانحراف ایجادکردن درموضوع است.یک گروه ازاستقلال حمایت کرده وبدان سمپاتی میکند.یکی نیزبه سوسیالیسم بادیدگاه تمامیت خواهی.یکی هم درزیرسایه فارس زندگی کردن .شمادوستان سعی کنیدبرای رسیدن به خواست ملی آزربایجان همانطورکه فارس هادرهنگام گرفتن قدرت ازانگلیس کمک گرفت وحکومت قاجارراکنارگذاردبه این موضوع هم فکرکنید.باحلوا حلواگفتن دهن هیج کس شیرین نمیشود.شعارتوخالی وتوهم داردردمارادرمان نمیکند.فکرنان باشیدکه خربزه اب است.همه چیزبرای آسیملاسیون شدن ملت مابکارگرفته شده ومیشود.برای رسیدن به خواست ملت بایدتاوان نیزداد.بالیق توتان گرک اوزون سویق سووا وورا.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب Anonymous، داشتن هویت ملی <در عصری که خرد گلوبال یک روند فزاینده دارد> و <حفظ و حراصت هویت ملی هم که فرهنگ و موسیقی در زیر مجموعه آن است> به این معنی نیست که ما خودمان را از همه جدا کنیم و به دشمنی با آنها بپردازیم.
پلاتفرم اتحادیه اروپا را احتمالا هیچ کسی بجز شما نمی تواند بخواند چون کسی غیر از شما سواد خواندن و نوشتن ندارد. ولی فکر نمی کنم که در پلاتفرم اتحادیه اروپا آمده باشد که برای دفاع از هویت ملی خودتان را از دیگران جدا کنید و با دیگران بجنگید و به تنهایی عدالت اجتماعی و سعادت و تعالی را برقرار کنید و آنهم فقط برای خودتان.
من هم به زبان و فرهنگ آذربایجان علاقه زیادی دارم و می خواهم که حفظ شوند. من هم می خواهم که هر انسانی این امکان را داشته باشد که زبان مادری خودش را بیاموزد و به آن تحصیل کند. ولی این هیچ منافاتی با همزیستی مسالمت آمیز و زیر یک سقف با دیگران ندارد.
تصور می

می کنم فرق بین من و شما این است که شما فقط فرهنگ و هنر و ادبیات خودتان را دوست دارید و خواهان شکوفایی آن هستید و من همه فرهنگ ها و هنرها و ادبیات همه ملتها و ملیتها را دوست دارم و خواهان شکوفایی همه آنها هستم.
شاید از نظر شما این فقط یک رویا باشد. ولی من آرزو دارم که این رویای من یک روزی به واقعیت تبدیل شود و دیگران هم در این رویا با من شریک باشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یوسف آذربایجان، بله بحث من رمانتیک است ولی من از دادن این شعار خسته نخواهم شد.
اگر شما 35 سال است که این شعار را داده اید و به جایی نرسیده است، مطمئن باشید که شعار <من هارا فارسلار هارا> هم به نتیجه نخواهد رسید.
<هاوادا اوچما گل یئرده گئداق> یوسف گرامی. بیایید این شعار شما را دقیقترش کنیم: <من هارا فارسلار هارا؛ من هارا کؤردلر هارا؛ من هارا بلوچلار هارا؛ من هارا ائرمنی لر هارا؛ من هارا.......> به این ترتیب علی می ماند و حوضش!
این شعار در ادامه اش جنگ و خونریزی خانمان برانداز را به دنبالش دارد. و اگر 100 سال دیگر هم این جنگ را ادامه بدهید، به نتیجه مطلوب نخواهید رسید چون بعرش هم خواهد آمد: <من هارا مانقورتلار هارا> یعنی در نهایت پاکسازی همه و ماندن در این دنیا به تنهایی!

نوشته شده توسط: Anonymous

اینهم کنسرت عالیم قاسم اف در تهران ١٩٩٣. کامنت ها تا آنجا که من فهمیدم همگی مهربان, مودب و تحسین آمیز است. شاید ما بهتر از آنیم که گاهی نشان میدهیم, اگر روشنفکران صاحبنظر بگذارند. امید که شیخ اجل درست گفته باشد که نیک باشی و بدت بیند خلق - به که بد باشی و نیکت بینند.

https://www.youtube.com/watch?v=WfUWYsGu5-4

نوشته شده توسط: Anonymous

چی میگی آقا یوسف؟ چرا از این شاخه به آن شاخه می پری؟ این دو ویدئو چه ربطی داشتند به شعار شما؟ گروهی از مردمان خودشان را می خواهند ترک تعریف کنند. خوب چه اشکالی دارد؛ تعریف بکنند! می خواهند در مقابل هویت فرمایشی آذری و آریایی بر هویت اصیلشان پافشاری بکنند. خیلی هم خوب و خیلی هم درست و مترقی و سازنده تا اینجای کار. «تورک دیلینده مدرسه - اولمالیدیر هر کسه»، «بیز دوستلوغا گووه نه رک، گله جه یه آتدیملاریق» شعار از اینها بهتر نمی شود.
احتمالا ربط این شعارها با «بیز هارا فارسلار هارا» را این طور توجیه می کنید که همان جمعیتی که این شعار را می دهد، همان جماعتی است که در استادیوم بوزقورد گرفته. اینها به خاطر این است عزیز من، که تعریف روشنفکر را نمی دانید.
مرحوم علامه جعفری شخصیتی مسلمان و مذهبی بود و لابد بسیاری از روشنفکران آنتی اسلامیست ما، ایشان را فردی عقب مانده و ... می دانند.

اما ایشان یک حرفی در مورد سیاستمدار دارد که همان حرف را می شود به روشنفکر هم تعمیم داد. ایشان یک جایی می گفتند که حرفه سیاستمدار شبیه حرفه پزشک است. سیاستمدار نگاه می کند که صلاح جامعه در چیست و آن سیاست را به پیش میبرد؛ درست مثل پزشک که مصلحت بیمار را می سنجد. مریض ممکن است کله پاچه تقاضا کند اما این دلیل میشود که پزشک با این خواسته موافقت کند تا پزشک خوبی شود؟ پس در این صورت فرقش با چلوکبابی در چیست؟
جامعه آذربایجان جامعه ای بوده تحت ستم مضاعف و مردم خواسته های به حق زیادی دارند. روشنفکر باید با این خواستهای مترقی همراه و همگام باشد. اما نه با هر حرکت و شعار ارتجاعی به صرف آنکه «مردم چنین می گویند». این دلیل نشد. همه مردم دنیا زمانی می گفتند خورشید دور زمین می گردد جز یک نفر که از قضا حق هم با همان یک نفر بود.
از چند روز پیش نان گران شده و مردم معترضند. همه مردم ندار و کم درآمد ایران تحت فشارند. شما توضیح بفرمائید اگر مردم در استان فارس دست به اعتراض نسبت به وضع اسفناک اقتصادی زدند، مردم آذربایجان باید چه کنند؟ بگویند «باکی، تبریز، آنکارا - بیز هارا فارسلار هارا»؟ این جوری خودشان را کنار نمی کشند؟ با این شعار شکم گرسنه زن و بچه سیر می شود یا تغییری در اوضاع پیش می آید؟ یا نه، بهتر است با تاکید بر حقوق مسلم فرهنگی در مبارزه مشترک هم شرکت کرد؟ در این صورت تکلیف شعار شما چه می شود؟ یک وقت مانعی در برابر مبارزه ایجاد نمی کند؟
به جای جفت - جفت ویدئو گذاشتن به این سؤالها پاسخ دهید.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ثانی هویت و هویت ملی همیشه بوده و خواهد بود. در عصری که خرد گلوبال یک روند فزاینده دارد, حفظ و حراصت هویت ملی هم که فرهنگ و موسیقی در زیر مجموعه آن است در شعور و آگاهی انسانها به شکوفائی و انسجام خود ادامه میدهد.

اگر شما پلات فورم اتحادیه اروپا را بخوانید( متاسفانه نمیتوانید بخوانید) متوجه خواهید شد که بر حفظ هویت ملی(ناسیونال
ایدندیتی) ملتهای تشکیل دهنده آن در چه حد تاکید شده است.دفاع از هویت ملی و حفظ آن هیچ گونه منافاتی با برقراری عدالت اجتماعی و سعادت و تعالی آحاد تشکیل دهنده آن ندارد. متاسفانه شما
در پیچ و خم و یا تار عنکبوتی یک تز اشتباه و دگماتیزم که بر غلط بودن آن هیچ جای بحثی وجود ندارد گیر کرده اید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ثانی قصد کش دادن این بحث رومانتیک شما را ندارم فقط خدمتتان عرض کنم که این شعار هارای هارای من انسانم همراه به سلامتی ایران را حدود ٣٥ سال گفته ام و نتیجه اش را به عینه میبینم که حتی یک ساعت تدریس زبان مادری ام قدغن است .در ترکی مثلی داریم که میگوید « هاوادا اوچما گلن يئرده گئداق» یعنی در هوا پرواز نکن بیا در زمین باهم برویم .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یوسف آذربایجان، من این ویدئوها و دهها ویدئو نظیر آنها را بارها دیده ام.
هر کسی هم انتخاب خودش را دارد. تصور من این است که در دنیای امروزی نه ترکی وجود دارد و نه فارسی. همه آنها قرنهاست که جای خود را به انسانهای دورگه و یا چندرگه ای داده اند که به زبان ترکی یا به زبان فارسی یا به زبان کردی و ارمنی و... تکلم می کنند.
من نمی خواهم فریاد بزنم که <هارای هارای من ترکم> بلکه می خواهم فریاد بزنم که <هارای هارای من انسانم>.
تصور من این است که در دنیای امروز هر کسی که به تبار و خون و نژاد تکیه می کند، قرنها عقب است.
من نمی خواهم فریاد بزنم <دلی قانلی تورکم من>. مگر امثال ناصر کرمی ها هم همین را نمی گویند که <ترک تباران> دلی قانلی هستند؟ من دست کسی را می فشارم که بگوید <به سلامتی آذربایجان و سلامتی ایران دست بزنید> و کسی را در آغوش می فشارم که بگوید: <به سلامتی انسانیت بدون تبعیض دست بزنید>.

نوشته شده توسط: Anonymous

. آقای کاظم ثانی در سرود جز نام آذربایجان و هویتش چیز دیگری بکار نمی رود حالا چه به مذاق این و یا آن خوش بیاید و یا نه و لطف کنید به این فیلم نیز نگاه کنید تا مسئله کاملا قابل فهم باشد شهر تبریز www.youtube.com/watch?v=U988eP9Tl70 و فیلم استادیم تبریز
www.youtube.com/watch?v=9LrkmRsiGrc

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یوسف آذربایجان، دو ویدئویی که لینکش را داده اید شامل دو تفکر کاملا متفاوت از هم هستند. یکی به آذربایجان دوستی تاکید دارد و آخرش هم به سلامتی ایران دست می زند و دیگری تفکر بوزقوردی است.
تصور می کنم که من به عنوان یک آذربایجانی این حق را دارم که از میان دو ویدئویی که لینک آنها را داده اید یکی را انتخاب کنم.
من موافق لینک اول هستم که سرودی است در وصف آذربایجان و در آخر هم اجرا کنندگان می گویند که به سلامتی آذربایجان و به سلامتی ایران دست بزنید.
با سرود دوم هیچ قرابتی ندارم. <هارای هارای من تورکم، قورتولوشون دلیسی یم ده لی قانلی تورکم من> اولا معلوم نیست که من ترک باشم و احتمالا ترکیبی هستم از ترک و فارس و ماد و عرب و یونانی و... اگر چه زبانم ترکی آذربایجانی است. ثانیا من با خون و خونریزی هیچ میانه ای ندارم و خواهان دوستی و همزیستی مسالمت آمیز بین ملتها و کشوری بدون هیچگونه تبعیض هستم.

نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

کیانوش عزیز
شاید موضوع در ظاهر مطلب همانی باشد که جنابعالی نوشته اید. اما تا آنجایی که مسئله به "هویت" "مذهب" و "ایرانیت" و در ظاهر امر به "روشنفکری" و تعاریف مربوطه در تئوری بر می گردد، می تواند یک بحث آکادمیک بین "غیر روشنفکران غیر شیعه" و روشنفکران شیعه مانند جناب آقای بهنود، دکتر مهاجرانی و دکتر ادیب باشد. با توجه به تجربه تلخ عملی تبعیض در ایران بر علیه ملیت ها و مذاهب و ادیان غیر شیعه، باید بپذیریم که بنا به تجربیات چهارصد ساله اختلاف نظر داریم. زیرا تو مو می بینی و ما پیچش مو که بر دور گردن ما حلقه زده است. دوست قدیمی و گرامی من آقای بیژن مهر بیانیه شماره 2 آقای ادیب برومند را برای من فرستادند که ایشان سخنان اولیه خود را به دلیل فشارهای بی حد و حصر و توطئه بر علیه جبهه ملی توصیف و یا توجیه نموده اند.

سوال اینجاست که آیا فشار بر علیه

حشمت الله طبرزدی و یا امیر انتظام بیشتر است یا بر علیه ادیب برومند؟ ویدئو اخیر امیر انتظام و بیانیه امروز طبرزدی را همه دیده اند و می توانند قضاوت و قیاس همسنجی بکنند. ماهیت مبارزاتی و رهبری را می توان در زیر فشارهای شکننده محک زد.

قرائت تئوریک "روشنفکر شیعی" و یا "هویت ایرانی" بر اساس "زبان فارسی و مذهب شیعه" شاید به نظر یک بحث جنجال برانگیز باشد تئوریک. اما برای آنهایی که بنابه دلایل تجربه تلخ چهارصد سال اخیر(بعد از شاه اسماعیل صفوی)، بجای ابرو اشارت های ابرو را دیده اند، کـُـن درد است که ریشه نابرابری و ظلم و تبعیض از این تفکر خودمحورانه نشئت می گیرد که در ذهن ایرانیان "فارس زبان" و شیعه زاده بطور آگاهانه و یا در ضمیر ناخودآگاه آنان ریشه های سترگ دوانده است. هرگز فکر کرده اید که چرا مثلا با سنی های ایران همانند شهروندان درجه 2 یا 3 رفتار می شود. چرا؟ ریشه این تبعیضات و ستمگری ها در تفکر خودخواهانه و نهادینه شده "شیعی" و "فارس زبانی بودن" نهفته است.

پس بحث بر سر مباحث تئوریک و یا جنگ "واژه ها" نیست. بحث در مورد ریشه درد است و تفکری که بستر مناسب را برای رشد ریشه های تبعیض و نابرابری و خودبزرگ بینی فراهم آورده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا و یا خانم کیلویی و کشورت لطف کنید به این دو فیلم که سند خوبی برای شما ست نگاه کنید و قبول کنیدکه من خودم از آنهایی که در داخل زندگی میکنند آموخته ام و سخنگوی ملت آذربایجان همان انسانهای شریفی هستند که در داخل زیر آنهمه فشار درجلسات و استادیوم و تظاهرات فریاد میکشند « بیز هارا فارسلار هارا ». https://www.youtube.com/watch?v=JD9ni_QUCyc و فیلم دیگر https://www.youtube.com/watch?v=iGesDy2vpZc و صدها فیلم مستند دیگر.

نوشته شده توسط: Anonymous

فضولی: بفرما, بشین و بتمرگ. با عرض معذرت. در افسانه ها آورده اند که بزرگی با همراهش در بیابان گمشده و شبانگاه به خیمه ای میرسند. در خیمه زن و شوهری با نوزاد خود و بزی میزیستند که کودک از شیر بز تغذیه میکرد. صاحب خیمه, بز را برای شام میهمانان قربانی کرد. صبح فردا هنگام خدا حافظی, میهمان کیسه زر بزرگی به میزبان داد. شخص همراه اعترا ض کرد که این بادیه نشین از کجا میداند که شما کیستید, بزرگ پاسخ داد ممکن است که او نداند ولی من خود میدانم که کیستم.

نوشته شده توسط: Anonymous

اینهم اجرای بسیار بسیار زیبای همین آهنگ توسط عالیم قاسم اف برای علاقمندان. کامنت های پای این ویدیو هم بسیار بسیار بدتر از اولی ست:
https://www.youtube.com/watch?v=OrSRHTWpEOA&list=RDcu2Vm-g63HQ&index=2

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب « زاری نکن»
1- نخست برای خودت نامی برگزین بعد با یک شاعر صحبت کن. شما حتی نام «ناشناس» را نیز برای خود انتخاب نکرده اید. درک این مسئله برایتان سخت بود؟ کی میخواهید یک رفتار «مدنی» و فرهنگ متمدنانه از خود نشان دهید؟!

2- در شعر بالا از آغاز تا پایان همه افکارواحساسات انسانی ست که بیان شده است و چیزی در رابطه با اتهامات نامربوط و کج اندیشی های شما وجود ندارد.

3- مخاطب شعر شما نیستید، بل فرد آذربایجانی زبان است. شما خودتان را بیخود قاطی مخاطبان کرده اید. ترجمه ای هم که از شعر می بینید -مختصر است و « زورکی و اجباری» . چون بدون آن نمی شود متن ترکی را منتشر کرد.دستور سایت چنین است. هنوز این درک حاصل نشده که مسئله ترجمه را«اختیاری» بکنیم.و دردرک عقب مانده درجا نزنیم. قضیه مثل حجاب اجباری حکومت است.کمی حالی شدید؟ یا باز هم حالیتان کنم؟ نه مثل اینکه کافی نیست باید کمی توضیح دهم:

4- به «کشته و پشته و آوارگان» اشاره کرده اید، آنهم به فارسی زبانان ؛ همه در این چیزها شریک اند. کسی از صدمات سالم نمانده. شما یک بار ستم دیده اید دیگران مضاعف ستم دیده اند. تا کی میخواهید ستم مضاعف دیگر انسانها را نفی کنید؟
این ستم ستم مضاعف فرهنگی ست. شما تجربه درک آنرا ندارید. وقتی ادبیات فارسی یکقرن در ایران ممنوع شود آنوقت شاید قضیه را کمی«حالی» بشی.
در شعر سخنی از« فارسی زبان و غیر فارسی» نیامده ، بیخود انسانها را تقسیم نکنید. صحبت از « احساسات و تفکرات» انسانی در میان است.
5- هر انسانی حق دارد بخاطر سرزمین و مردم خود مویه کند و به زبان و فرهنگ خود.
رگ راسیستی و شونیستی خود را کلفت نکنید. دوران جنایتهای بشری 21 آذر مطمئن باشید که نمی تواند تکرار شود...
6- شما کی هستید که به شاعر «دستور بدهید مویه کند یا نکند». وجود مویه، وجود شاعر،
نفی همه ی «دستورات» است. و نفی بی فرهنگی یی که حق مویه را از شاعر سلب میکند.
7- ادبیاتی که تبعیض فرهنگی جامعه را در خود منعکس نکند ادبیات نیست. میفهمید چه میگویم؟ نه نمی فهمید. روشن تر بگویم:یعنی اینکه ادبیات فارسی ادبیات نیست. شبه ادبیات است. حالی شدید؟ نه نشدید! چون چشم فروبستن ادبیات زبان فارسی و حتی کانون نویسندگان اش به روی درد و ستم فرهنگی اکثریت مردم ایران سندیت دارد. و آنهم همه ادبیات قرن اخیر زبان فارسی ست. برو این گندکاریها را درست کن - نامی برای خودت برگزین بعد بیا با شاعر آذربایجانی محترمانه صحبت کن.
نوشته شده توسط: Anonymous

البته برای مزاح بد نیست برای شکایت از مسعود به اقا اما زمان هم نامه نوشت. اما من بر این باورم که اگر ان انقلاب امریکائی روی نمیداد مسعود اکنون نه در زندان بود ونه د رغربت بلکه مانند هزاران توده ای پس از 28 مرداد سکانی را اداره میکرد و مورد عفو ملوکانه هم قرار می گرفت .ولی اکنون با مسعود چه باید کرد؟

به هر وسیله ممکن باید از ورود ایشان به ایران جلوگیری کنیم . ورود این فرد به ایران مانند ورود چنگیز مغول و تیمور و اتیلا و مرحوم استالین و شادروان ادولف رفیق مائو به قدرت است.
سازمان مجاهدین باید یا منحل شود ویا اعضا سازمان باید خود را از شر رجوی نجات دهد.بدون شک ورود این مرد به ایران یعنی ورود خمر های سرخ مسعودی .مطمن باشید که زیر سایه خمینی و خامنه ا ی و تمام جنایتکاران نظام اسلامی بهتر میتوان زندگی کرد تا زیر بیرق رجوی .من پشت سر

کیانوری و خمینی و خامنه ای و رفسجانی نماز میخوانم ولی با رجوی هر گز.اسلام یعنی رجوی و رجوی یعنی داعش .مادر و خواهر داغ دیده ای که خود مجاهد بود میگفت .. ارزو دارم رجوی در همین غربت بپوسد و بگنددو لی پایش به ایران نرسد.
نوشته شده توسط: Anonymous

خیال میکردم " هنر نزد ایرانیان است و بس " و هرگونه گفتگویی مثلا شیعه و سنی, بالاخره به بلوچ و ترک و ترکمن و فارس و کرد و لر وعرب وغیره ختم میشود. ( از ترتیب ذکرملت ها عذر میخواهم. به احترام جناب دوشوکی از بلوچ شروع کردم). بهر حال تصادفا به این آهنگ زیبا برخوردم که ترانه ساری گلین را سه گروه آذری و ارمنی و فارسی با هم اجرا میکنند. کامنت های زیر صفحه, کپی کامنت های ما و گاهی بدتر است و نباید خیلی ناشکر باشیم. بانی خیر, جناب محمدعلی مهرآسا هم که کرد ایرانیست معمولا از حمله و طعنه " همنژادان " خود مصون نمی باشند. ضمنا در کامنت اول خود ( از خنده روی زمین غلط میخورم ), درست کلمه غلت خوردن و غلتیدن است گرچه غلطیدن هم به نادرست ذکر شده است. در بکار بردن فارسی نویس گوگل اینگونه شاهکار ها پیش میآید. اینهم لینک به این اجرای ساری گلین برای تغییر " ذاءقه" :

https://www.youtube.com/watch?v=cu2Vm-g63HQ&feature=youtu.be
نوشته شده توسط: Anonymous

شعر به زبان همه سخن می گوید، فارس و ترک ندارد. این شعر درد همۀ آنهایی است که می گویید. گور پدر راسیسیم و ...

نوشته شده توسط: Anonymous

زاری نکن . تنها نیستی. میلیونها جوان پارس و غیرپارس نه تنها اعدام شدند بلکه بدون شغل و زن و بچه و ازدواج و بیمه بازنشستگی و اشتیاق دیدار وطن و پدر و مادر نیز در تبعید و مهاجرت بسر میبرند . احساسات نوستالژیک را نباید راسیستی و ولایتی و قومی نمود .