Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عنوان ترانه که از سوی احمدی زاده ی عزیز «باغیشلاماق» قید شده در حقیقت منظور «باغیش» است. با غیشلاماق یعنی «بخشیدن» و باغیش یعنی بخشش.و درترجمه هم به درستی بخشش آمده. در نامگذاریها برای محتوای مطلب بطور کلی دو روش هست: یک متد قدیمی. دوم متد نوین. این روشها در زندگی روزمره هم بکارگرفته میشود. مردم در انتخاب نام کودکان با متد قدیمی اسامی آنها را علی،فاطمه،زهرا،حسن و مانند اینها برمیگزینند.با متد نوین اسامی یی مانند: اولدوز، دیلک،نورا(بسوی نور) ، چیچک و در فارسی، بهارک،شاهپرک و نظیر آنها انتخاب میکنند. در ادبیات، هنگام برگزیدن نامها و واژه ها کوشش میشود تا حد امکان، و نیاز « مدرنیت» بدیده گرفته شود. و از انتخاب واژه های قدیمی که «عادتی و سنتی» شده اند پرهیز شود. مگر اینکه «زمینه قدیمی و سنتی» باشد که در این حالت چیزهای قدیمی

برگزیده میشوند.برای مثال در یک داستان نام پدر واژه قدیمی انتخاب میشود ولی نام فرزند میتواند اسم جدیدی باشد. از آشنایان من یکی اسمش علی ست و اسم دخترش نورا. همان کاری که من در داستان کابوس کرده ام نام پدر کرم است و نام دختر لاچین(شاهین)، که میتواند هم برای دختر انتخاب شود و هم پسر.و لاچین نیز در داستان، کار و زندگی و کاراکترش " دخترانه-پسرانه" است . در ادبیات -شعر و نثر- یکی از اصول مهم «عادت زدایی=ده ب سیلمه=ؤیره نیش سیلمه) است که در همه زبانها مورد توجه هنرمندان است.البته این کار هم نسبی ست و نه مطلق. و افراط کار را خراب میکند. اما با حالت منطقی رعایتش ضروری ست. واژه «باغیش یا بخشش» از واژه های «عادت شده» است. کلمات مثل لباس اند برای «مفاهیم و معانی». و در طی زمان مندرس میشوند.نیاز هست چیزهای نوی ایجاد یا جستجو شوند. با توجه به این مسایل من عنوان رسانه ای ترانه را «جان یولداش» انتخاب کردم. که برای خواننده در مقایسه با «باغیش،بخشش» تازگی دارد. اما ترانه روی یک احساس ظریف کودکی-قهر- انگشت گذاشته و راحل «اهمیت و زیبایی دوستی» را یادآوری کرده است؛ که بسیار زیباست. در حقیقت دو مقوله ی قهر و دوستی کودکی مطرح است و با گفتن «جان یولداش ،با مفهومی که بخشش در آن مستتر است»، و در متن هم آمده ، موضوع روشن میشود.متن، ترانه ای ست زیبا،ساده، و کودکانه؛ که مهمترین مسئله کودکان-دوستی- را ارج می نهد.اجرای آن حتماً برای کودکان سرور انگیز و آموزنده خواهد بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

یک مطلب بسیار جالب را که لازم است بمحضر جناب "رازی" خاطر نشان سازم این است که مثل عشیره‌پرستان به دفاع از اعضای چپاولگر خانواده دیکتاتور پهلوی ها میپردازد. چنین اشخاصی از آنجایی که دارای تفکری به غایت عقب مانده و ارتجاعی هستند، و همه چیز را در چارچوب روابط طایفه‌ای و عشیره‌ای می بینند، حتا یک بار هم زحمت کشیده از خود نمی پرسند، که آقای رضا پهلوی از کجا این ثروت باد آورده را انباشت کرده است که در کاخها و جزایر مجلل زندگی میکند؟ آیا بیل و کلنگ زده و کار کرده است؟ و یا ماشین چاپ اسکناس دارد؟ در صورتیکه اغلب مردم ایران تحت دیکتاتوری و سرکوب رژیم جنایتکار اسلامی در فقر و تنگدستی زندگی میکنند! نمی دانم چرا عشیره پرستانی مثل آقای رازی، حافظه تاریخی ندارند، و از درک این مفاهیم عاجز اند، که حتا یکبار از خودشان بپرسند، که آن ثرت باد آورده و میلیارد ها دلار نقدینه پهلوی ها از کجا آورده شده

است؟ مگر نه اینکه از طریق پدر معدوم و دیکتاتورش از خزانه بیت المال مردم ایران چپاول و بسرقت رفته است. همان شخص منحوس و دیکتاتوری که از طریق سازمان اطلاعات ساواک، و عوامل مزدورش بهترین فرزندان قهرمان مردم ایران، و انقلابیون را به جوخه های اعدام سپردند، و یا در زندانها زیر شکنجه کشتند، و یا در خانه های تیمی تیرباران کردند! آیا نباید این سئوال را از آقای رضا پهلوی، و آقای "رازی" کرد، که ثروت چپاول شده مردم ایران را که از طریق خاندان منحوس پهلوی به غارت رفته است، در اسرع وقت بمردم ایران که کمرش در زیر ظلم و ستم خمیده شده است باز گرداند؟ آیا عدم درک این موضوع، درجه عقب ماندگی فرهنگی و بدویت ذهنی، مختص عشیره‌ پرستان کوچ‌نشین است، که از درک یک چنین چیز ساده عاجزاند؟


نوشته شده توسط: Anonymous

این مرد مسلمان این ایت الله اسلامی بدون هیچ گونه عذاب وجدانی بدون عشقی به زادگاه خود بدون عشقی به انسان بدون داشتن دغدغه میهن بدون دلواپسی برای این ان و بدون روزی کار کردن و پول دراوردن و بدنبال کار گشتن بی انکه بداند غربت چیست بی انکه بداند بی پولی چیست بی انکه بفهمد خانه بدوشی چه معنا دارد عمری را فقط برای اسلام و جنایت و ادم کشی وعده بهشت رسیدن به حوری غلمان و دروغ و فریب وسپری کرد.کارنامه یک رهبر مسلمان هیچ نکته مثبتی در خود ندارد .انچه هست کوشش در راه عملی شدن خشونت اسلامی و مخالف را از بین بردن .این پیرو دین نبی در روح همان زمان قریش زندگی میکرد .مانند تخم حشراتی که در طول زمستان در اعماق زمین جای دارند و با رسیدن گرما سر از گور بر می ارند با انقلاب اسلامی این موجودات بخت بر گشته از دل غار ها و دخمه ها و حجرها بیرون خزیدند و عربده کشان به جنگ فرهنگ و

تمدن و پیشرفت و ادمی رفتند.
کارنامه اسلام مملواز این گونه موحدان است که بی هیچ دریغی حتا فرزندان خود را میکشند.سایت شیعه مینویسد (


آيت الله محمدي گيلاني

يکي از بارز ترين نمونه ها در اين خصوص نحوه برخورد آيت الله محمدي گيلاني در قبال دو فرزند ناخلف خود مي باشد که در جریان بلوای منافقین در خرداد سال 60 ، به همراه عده زیادی از منافقین دستگیر شدند. در آن زمان، برخلاف امروز، که فرزندان خواص! حاشيه امني جهت انجام اقدامات خود احساس مي کنند، فرزندان ايشان گرفتار تيغ عدالت پدر شده و نهايتا حضرت آیت الله خود شخصا آنها را محاکمه و حکم اعدام را صادر نمود. شاید به پاس همین عدالت‌طلبی و بی‌توجهی به ملاحظات خانوادگی در راستای حفظ نظام بود که 28 سال بعد رئیس جمهور در دیدار با ايشان وي را مدال افتخاري بر سينه ملت ايران دانسته و افزود: «آیت الله محمدی گیلانی عدالت را از خودشان آغاز کردند.») توجه فرمودید که معنای عدالت چیست؟
اگر او مسلمان نبود ایت الله نبود فرزند خود و دیگری را به حکم دین و قران نمیگشت. چه بسیاری از مسلمین که فرزندان خود را به کمیته و سپاه لو دادند.
این دسته از مسلمین هر گز برای خود برای کشور خود برای دیار خود زندگی نکردند انها ادمی هائی کوکی هستند که برای مردی زندگی میکنند که بهشت میفروخت و وعده دروغ میداد و هنوز هم هستند مردمانی که فریب ان خیال خام را میخورند.
نوشته شده توسط: Anonymous

هدف قوانین مدرن از مجازات، جلوگیری از جرم و جنایت است، نه انتقام از جنایتکاران. آنچه مایه اندوه فراوان است، این است که جنایتکاران رژیم همچنان مشغول جنایت اند و بعد از بازنشستگی یا مرگ نیز، دست پرورده گان شان جایشان را می گیرند. آنچه مایه اندوه فراوان است، این است که اپوزیسیون ایرانی بعد از سی و خرده ای سال هنوز با یک چشمک رژیم به بغل آن می پرد، نه اینکه چرا فلان جانی به مرگی طبیعی مُرده!

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر مثل سابق مینوشتی در عربستان و الاحواز اعلان نرخ بیکاری ممنوع است ما ملت ستمدیده فکر میکردیم منظورت سرزمین شیغ فیصل سعودی است . به امید آنروزی که اسم خودت را هم درست بنویسی اگر مستعار نباشد . تغییر اسامی در دنیا باید به ثبت و تایید سازمان ملل برسند و هرکسی نمی تواند در پشت لوپ توپش بنشیند و کشورها را تقسیم کند و اسم دلخواهش را روی آنان بگذارد . اگر در مملک اهورایی ما در حال حاضر قانون نیست ولی در کشور های میزبان ما قدری حساب و کتاب در کار است .

نوشته شده توسط: Anonymous

تشکر و سپاس همنشین بهار نقطه نظرهای جالبی ارائه میدهید و بسیار آموزنده همانطور که شواهد نشان میدهد درعمق جامعه چیز دیگری جریان دارد با وجود آ ینکه تاریخ را همیشه پیروزمندان نوشته اند اما در عمق جامعه چیز دیگری جریان دارد دلیل واپس ماندن ما و یا عقب افتادن ازفرهنگ غرب نیست بلکه به دور آفتادن ازفرهنگ خودمان است.توجه شما را جلب میکنم به چرا های جامعه خودمان و جای قدردانی است که اینگونه چا لش میکنید همین شاه نامه دو هزار تاریخ را میتوان در آن کند و کاو کرد در داستان های ثبت شده در ان با رمز کشا ی به حقایق پی برد و مسیر انحراف تمدن بشری را در یافت .داستان در گذشته های دور به معنای زایشگاه اندیشه بوده اشتیاق کودک که برا یش داستان بخوانید خود بهترین نمونه است.

با ورود میترا به تاریخ مسیر تمدن بشری تغیر میکند. میترا سمبل قربانی وبریدن معنی دیگر بریدن خلق است الله یا یهوه جد ا جد ا خلق میکند است اگر مجسمه هایی که در موزه ها موجود است نگاهی کنید خواهید دید که با ریختن خون گاو مقدس از زمین گندم میروید به عبارتی با ریختن خون برکت میدهد و این کاملآ متضاد با فرهنگ ایران بوده و هیچ وقت از حمایت مردمی بر خوردار نبوده اند .برای همین از زمان سامانیان از مزدوران ترک در آرتش استفاده میشود .غز نویان ,سلجوقیان بلاخره پای ترکان به ایران باز میشود اما فرهنگ مردمی همچنان در لایحه ای زیرین جامعه به حیات خود ادامه میدهد .میترا در توله تاریخ نام های چند بیدا میکند . از یهوه تا حضرت ابراهیم که فرزند خودش میخواهد بکشد و بعد پدر آسمانی که فرزند خودش که مسیح باشد میکشد و فلسفه عید قربان ما مسلمانان را ببینید. در گذشته گاو را سمبل جان مقدس میدانستند در تخت جمشید سر این گاو ها را میبینید.این تصویر گاو در تمامه فرهنگ های همسایه مشهود است یهودیان منتظره گوساله هستند بعنوانه پایان دنیا.بلند ترین سوره قران بقره که یعنی گاو بهرحال گفتنی بسیار است وقت اندک. زرتشتیان احتیاج به برداشتن این فرهنگ جان مقدس بودند که بتوانند در مقابله تجا وزات روم بایستند خود زرتشت با ١٨عدد گا تها هایش متفاوت است با یزدان شناسی موبدان و از آنجا است که دین و دولت به هم گره میخورد چرا که هرچه سنگ نوشته داریم همه از پادشاهان است اما در این دوره فقط یک روحانی بنام کرتیر از خود سنگ نوشته باقی گشته است و این حکایت از قدرتمند شدن آ نان میکند . روم هم از مسیحییان را بعنو انه پیشا هنگ استفاده میکرد از ساله صفر میلادی تا ٣٥٠ میلادی آنان را میکشت تصمیم گرفت از آنها همانند مسیو نر ها استفاده کند و پشت آنها به چپا ول شرق بپردازد که تا به امروز ادامه دارد .دوره سا سانیان هم دوره ایدولوژی سازی زرتشتیان است چرا که فر ق بسیاراست بین فر کیانی وفرایزدی تکرارآ ن را در ایدولوژی سا زی دوره شاه آ سماعیل ترکمن و قزلباشان ترک و آدم خورانی که داشت و به آنها چگین میگفتند چگین از فعل چینمک میا ید یعنی جویدن.میبینیم که چگونه به دستور اینگلیس پشت جبهه عثما نی ها را ضعیف و ضعیفترکرد تا آ ن را ازبین برد . برای رمز گشای تمدن گذشته ا یران تنها تمدن باقی مانده از دوران باستان است که در منطقه با قی ما نده است ما باید به دانش خود بیفزایم دستکاری هایی که موبدان زرتشتی برای تثبیت خود کرده اند پی برده و فرهنگ خرم دینی را در عمق جا معه در یابیم و این سرزمین را به ترک و عرب وا نگذاریم . با تشکر از شما بابک خرمدین آذری ایرانی نه ترک
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب صوفی زاده فرمودید " رژیم ایران تمام توان خود را بکار گرفتە تا بە حق حاکمیت کوردها ضربە وارد نماید این در حالیست کە ایرانیان کوردها را از نژاد خود می دانند و الزاما میبایست تنها حامی کوردها فارسها باشند اما می بینیم کە اینروزها ایرانیان دشمنی خود با کوردها را عیان نمودەاند و اینبار خنجر را از رو بستەاند.".

" رژیم ایران تمام توان خود را بکار گرفتە" و " ایرانیان دشمنی خود با کوردها را عیان نمودەاند". یعنی رژیم ایران مساویست با ایرانیان و مساویست با " فارسها ".

و " کوردها " نه جزء " ایرانیان اند " و نه جزء " فارسها " اما از " ایرانیان " گله مندند. خلط مبحث ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز، توجه نویسنده به دستکاری در آرای مردم است و اگر آرا درست باشند، چه فرقی می کند. حتماً توجه فرموده اید که به دستکاری در انتخابات ایالات متحدۀ آمریکا هم اشاره شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

در عمل اما اپوزیسیون؛ یک سوم وقت،انرژی و نیروی خودراخرج برگذاری مراسم تاریخی، سالگردها ( آخر هربخشی از اپوزیسیون تاسوعا وعاشورای خودرا دارد !!! چراکه فرهنگ عاشورائی درتاروپود جامعه تنیده شده است!!! )؛ یکسوم دیگر را صرف تحلیل ازحاکمیت و جناحهایش، با امید پیدا کردن نیروی " معتدل و امید آفرین " در میان آن و باقی مانده را هم مصرف " نق " زدن به حاکمیت، که مثلن چرا اعدام می کنید؛ بس است دیگر نکنید؛ چرا زندانی می کنید، اگر ادامه دهید ما " با تمام قوا" ازدست شما به مراجع بین المللی شکایت خواهیم کرد؛ و د

کرد؛ ﴾
راستی آخە این چەکاریه که اپوزیسیون می کنه، مثلا این آقایون برای اینکه از وقتشون تمام و کمال استفاده کنند یه مقاله چند خطی را دو نفره می نویسند. چون اصلا دوست ندارند وقت شون را سه قسمت کنند تمام وقتشون را میزارند که به اپوزیسیون بگن برید کشکتون بسایید. آخە این چە معنی می ده کسی سالگرد بگیره ، ما بنا را بر این گذاشتیم، که دیگه کسی نه عید بگیره نه تولد، نه عزا داری ، آخە این چه معنی می ده. الان در تمام دنیا ی متمدن این قبیل امور بر افتاده ، من نمی دونم این که یکقسمت از وقتتون رو می زارید واسه اعتراض به احکام اعدام و زندان و شکنجه یعنی چە؟ حالا مثلا چند جوان هم کم شد که چی؟ رهبر مسلمین جهان دستور زاد و ولد داده جایگزین میشە ، این که اینقدر سر و صدا نداره، ،واقعا این تجمعات چە معنی می ده ،مثل بچە ادم بشنید تو خونه تن تا دلتون می خواهد شعار بدید، اگر کسی بهشما چیزی گفت هر چیزی یواشکی ش خوبه، اصلا کارهای یواشکی یهمزه دیگە داره.
نوشته شده توسط: Anonymous

در بعضی ها انقدر دیکتاتوری در وجودشون نفوذ کرده که از دیکتاتوری پهلوی و رژیم فاسد اسلامی نیاموختند و ارزوی بر گشت استبداد پهلوی رو در سر دارند و هر انتقادی به خاندان چپاولگر پهلوی رو با توهین و ناسزا جواب میدهند. مسلمن کسی رضا پهلوی رو بخاطر چنایات پدر بزرگش و پدرش متهم نمیکند ولی او متهم است به تصاحب غیر قانونی میلیاردها دلار و جواهرات خارج شده از ایران که متعلق به مردم ایران است.

نوشته شده توسط: منصور نعمت پور

دوست عزیز شما به قوم و ملتی توهین کرده اید. لطفا کامنتهایتان را بدون توهین بنویسید تا منتشر شوند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جمع بندی صحبت ها انتشار یابد خوب است. ولی سخن من شرکت افراد با ارائه ی «مواد فرموله شده» از طرف خود، در کنفرانس است. و کار گردهمایی «تنظیم اصول مشترک» بعد از بحث و گفت و گو. من از کار دوستان سازمانده پروژه متعجب هستم. چرا که «جمع» هنوز نمیداند « وحدت میکند یا اتحاد»؟! این موضوع میتوانست در همان روزهای آغازین حل شود. همانطور که موضوع «ایجاد تشکل بزرگ چپ» حل و مورد توافق قرار گرفته بود. قدم دوم، تصمیم در مورد مقولات «اتحاد یا وحدت» بود که نشده است!
و از اینرو در بین بخشی از دوستان «دلهره»ی شکست پروژه را ایجاد کرده است. من با شناختی که از « همین چپ» دارم این دلهره را وارد نمیدانم. پروژه شکست نمی خورد. آنها یا «اتحاد» میکنند و یا «وحدت». اما از نظر من در مرحله اول پروسه ی حزب چپ درست آن است که «اتحاد چپ » تشکیل شود. بعد از طی یک پروسه عملی در صورت «موفقیت» میتوان در قدم دوم «وحدت»را عملی

کرد.اما اگر دوستان آمادگی کافی برای وحدت دارند آنهم خوب است. گذر از اتحاد به وحدت طی پروسه فعالیت عملی «مطمئن تر» است. در هر حال توصیه من به دوستان آن است که کار ها را با توافق روی مقولات و فرموله شده پیش برند. و بحث ها را به بیرون و مقالات محول کنند. من آینده پروژه دوستان را موفق ارزیابی میکنم.در آغار ممکن نبود در مورد وحدت تصمیم گرفت ولی پیرامون
اتحاد ممکن بود. پذیرش مقوله «تشکل» لازمه اش «اتحاد» بود . که طی عمل ، با وجود شرایط لازم ،میتوانست به وحدت نیز تبدیل شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

مبارزه مردمي بدون اينكه خطري متوجه مردم كند راههاي مختلفي دارد براي مثال شعار نويسي بر روي ديوارها،بر روي پاكت هاي كاغذي خريد بر روي بادكنك كودكان و هر چيز ديگر مانند كاغذهاي روزنامه كه ميتوان با ماژيك و يا خودكار با خطوط بزرگ بر روي آنها نوشت و رها كردن آنها در معابر كه ديگران ببينند. اين درست است كه زحمت كارگران زحمتكش شهرداري زياد ميشود اما هدف متعال است و آن كم كم باعث شكستن جو وحشت و ترس حاكم كه اسلامگرايان بر جامعه تحميل كرده اند ميشود و اگر اين كار در ابعاد گسترده و پي در پي صورت گيرد باعث تقويت روحيه مردم كه اينكه تنها نيستند و تضعيف روحيه اسلامگرايان غارتگر حاكم ميشود و بدون ترديد تداوم اين كار بي خطر ميتواند منجر به تحولات جدي آتي گردد. عملي كه خطري براي مردم ندارد اما ميتواند باعث اتحاد آنان شود. سركوبگران در همه جا بينهايت از شعارنويسي واهمه دارند زيراكه شروع آن ميتواند منجر

زيراكه شروع آن ميتواند منجر به پايان آنها شود.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، کیانوش توکلی، دیروز شما در صفحه نوشتار: (فهرستی از زندانیان سیاسی اعدامی در تبریز از سال ۶۰ تا پیش از تابستان ۶۷) گفتید که از بیژن مجلد نوبری خاطرات زیادی دارید و نوید دادید که در کامنت بعدی در آن باره کمی مفصل خواهید نوشت، پس کامنت بعدی شما چه شد؟ من و بینندگان دیگر چشم به راه سخنان شما درباره بیژن مجلد نوبری هستیم. با سپاس – تبریزی

نوشته شده توسط: Anonymous

تایید می کنم خواست آ. ائلیار را. تنها توضیحی که می توانم با توجه به اطلاع ام بدهم این است که این کار یعنی انتشار جمع بستی از اشتراکات و اتفاقات مورد نظر بوده است، انجام شده است ولی نهایی نشده است و کمی با تاخیر انجام و منتشر می شود. در ضمن فکر می کنم کنفرانس با هر مشکلی که داشته است، محلی بوده است برای ارائه حدود سیصد صفحه مطلب و ساعت ها بحث تعدادی از دوستداران عدالت و آزادی برای ایران. بحث و گفتگو، مذاکره و راهجویی ایجاد اراده واحد در حد این جمع متنوع، خود کار مفیدی است که باید به نتایج آن هر چقدر با زمان بری نا خوشایند، امید وار بود. این پروژه وحدت نیاز به کمک تمامی دوستداران چپ، آزادی، دموکراسی، عدالت برای ایران دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مسئول کامنتر ها، ممکن است ما را نیز مطلع بکنید، که چرا کامنتر ما را در پاسخ به وراجی های آقای رازی انتشار نمیدهید؟ آیا شما شخصا خود آقای رازی هستید، که کامنتر نویسان آنرا نمی دانند؟ و اگر نیستید، لطفا علل عدم انتشار کامنتر ما را بیان بفرمائید. با تشکر!

نوشته شده توسط: Anonymous

خطاب به مرده پرستان ! این فیل هم تکراری است و قبلا در اینجا گذاشته شده است . درود بر سوسیال دمکراتهای واقعی ایرانی و نه آدمهای مشکوک نماینده غرب و امریکا !

نوشته شده توسط: Anonymous

در این سایت چه کسانی هستند که در پی هر خبری بیاد جنگ و کشتار و تجزیه و ویرانی و آدم کشی می افتند ؟ آیا امید ی کذایی و منافعی در پشت اینگونه تحلیل های دروغین وجود دارد ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

Har zolmi va etehami bar Jamey Bahaian vared kardand

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مسئول کامنترها، اخلاق روزنامه نگاری حکم میکند، که حقوق یکسانی برای کامنتر نویسان رعایت بکنید. شما به شخص وراج و کوچ نشین و عشیره پرستی مثل جناب رازی، هر گونه امکان مانور در سایت را میدهی، که علیه ملل غیر فارس وراجی بکند، و توهین و ناسزا بگوید. اما از درج کامنتر ما در پاسخ به چنین عناصری امتناع میکنید. و یا آنرا به تاخیر میندازید، تا میدان وراجی عشیر پرستان و کوچ نشینان راسیسم فارس فراختر گردد. اگر به دمکراسی و به اخلاق روزنامه نگاری پایبند هستید، لطفا کامنتر ما را در وقت خود انتشار دهید. و به همه امکان پاسخ بدهید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ممنون از سولماز گرامی و دوست عزیزم آقای بهنام که متن تصحیح شده را به کوشش هم منتشر کردند.

نوشته شده توسط: Anonymous

داستان عجیبی است این درد ورنج مردم. یکی بر شاخساری بن می برید ودیگری ﴿آقای کرمی ودوستان﴾ ما را به فراموشی حواله می دهد، و با صراحت بی نظیری اعلام می کند:
اگر خاندان پهلوی در امور سرمایه های ملّی بزهکار بودند و یا هستند، امری گذشته و از دور خارج گشته است. و اگر این گونه به تاریخ مان نگاه کنیم ،فردای پس از سرنگونی ،با آقازاده چە باید بکنیم ؟ آن ها را هم فراموش کنیم ؟پاسخ به معضلات امروز و فردا نه از دل کوچک شدن ، بلکه از بزرگ شدن میگذرد، آنچه که ما باید حل کنیم ، دیکتاتوری است و حل آن از دل مبارزه با دیکتاتور میگذرد، نه جدا شدن و کوچک شدن ،و آزاد شدن از بند دیکتاتوری است . بر فرض مثال وقتی خوزستان جدا شد با ﴿لر ها ﴾ چە میکنید؟ و اگر آنها اعلآم جدایی از شما کردند و گفتن بیشتر نفت در قسمت ﴿ لر ها ﴾ است و جمعیت ما از شما بیشتر است چە می گویید؟ اگر همین اتفاق در آذربایجان با کردها پیش

داستان عجیبی است این درد ورنج مردم. یکی بر شاخساری بن می برید ودیگری ﴿آقای کرمی ودوستان﴾ ما را به فراموشی حواله می دهد، و با صراحت بی نظیری اعلام می کند:
اگر خاندان پهلوی در امور سرمایه های ملّی بزهکار بودند و یا هستند، امری گذشته و از دور خارج گشته است. و اگر این گونه به تاریخ مان نگاه کنیم ،فردای پس از سرنگونی ،با آقازاده چە باید بکنیم ؟ آن ها را هم فراموش کنیم ؟پاسخ به معضلات امروز و فردا نه از دل کوچک شدن ، بلکه از بزرگ شدن میگذرد، آنچه که ما باید حل کنیم ، دیکتاتوری است و حل آن از دل مبارزه با دیکتاتور میگذرد، نه جدا شدن و کوچک شدن ،و آزاد شدن از بند دیکتاتوری است . بر فرض مثال وقتی خوزستان جدا شد با ﴿لر ها ﴾ چە میکنید؟ و اگر آنها اعلآم جدایی از شما کردند و گفتن بیشتر نفت در قسمت ﴿ لر ها ﴾ است و جمعیت ما از شما بیشتر است چە می گویید؟ اگر همین اتفاق در آذربایجان با کردها پیش آمد چی؟ با هم می جنگید و یا باز هم می خواهید کوچکتر بشوید؟ پس راه حل نه جدایی و کوچکی ، که مبارزه برای آزادی و خلاص شدن از دست دیکتاتوری است.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

خانم ذالک زاده گرامی، متن اصلاح شده منتشر شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

کی هست که ندونه دنیای امروز دست سرمایه دار های سهیونیست هست.کی هست که ندونه سیاست مدار های امریکایی بازیچه دست سهیونیست ها هستند.تا زمانیکه اسراییل نوکر های بی جیره و مواجبی مثل شما ها داشته باشه برا حفظ سلطش به دنیا نیاز به شلیک یه گلوله یا نوشتن یه جمله برا فریب افکار عمومی نداره.سلفی ها و تکفیری ها شلیک می کنند،اقبالی ها هم ...

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست و رهنمای عزیز آقای آ. ائلیار
متاسفانه بر اثر یک اشتباه متن ویرایش نشده را منتشر کردم، تلاشم برای اصلاح این متن در سایت موفق نبود، زیرا برنامه اجازه فقط یک بار ویرایش را به نویسنده میدهد. متن اصلی را برای دوست گرامی آقای توکلی میل کردم ولی متاسفانه تعویض نشد. لطف نموده چون این متن پر از خطا های دستوری و املایی است اگر امکان تعویض آن نیست، آنرا حذف نمائید. تا من نیز کمتر احساس شرم و خجالت داشته باشم. از راهنمایی ها شما در طول این نوشته های کوتاه بسیار استفاده کردم. بخصوص در همین قسمت. از شما و سایر دوستان سپاسگذارم.

نوشته شده توسط: Anonymous

هشت روز بعد از انتشار تحلیل امرالله ابراهیمی در سایت ایران گلوبال، دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران در یک اطلاعیه این تحلیل را تایید کرد و نوشت: پخش اخبار دروغ مبني بر همكاري مجاهدين و داعش، آماده سازي و اقدامهاي تحريك آميز براي يك قتل عام بزرگ در ليبرتي است.
لینک اطلاعیه مجاهدین http://www.aftabkaran.com/akhbar.php?id=17289
قسمتی از همین مقاله در این اطلاعیه آمده و اولین اطلاعیه مجاهدین است که همکاری این سازمان با گروه داعش را تکذیب می کند. اگر اطلاعیه امرالله ابراهیمی و دبيرخانه شوراي ملي مقاومت را کنار هم بگذارید متوجه هماهنگی امرالله با سازمان مجاهدین می شوید.

نوشته شده توسط: Anonymous

تذکر دو نکته ضروری است .نخست اینکه مطلب اقای داد از عشق به مردم عرب نیست بلکه اهداف تجزیه طلبانه خود را در قالب محرومین مردم خوزستان بیان میکند.اسم این استان خوزستان است ونه عربستان .دوم .در سرتاسر ایران اسلام زده از این کوچه های کثیف و الوده وجود دارد و در کنار این همه الودگی ها همانند ان فیلم دخترانی دیده میشوند که حجاب اسلامی دارند.
از همین خوزستان تحت ستم از همین کوچه های خاکی و کثیف سالانه از سرتاسر ایران هزاران مرد و زن بدون توجه به خانواده و همسایه و کوچه و شهر و ده به مکه و دیار مردگان عرب میروند.پولهائی که باید به خرج اموزش و بهداشت خود و خانواده باشد در خدمت خرافات و بهشت موهوم به دست عرب میرسد .غارت تاریخی مردم ایران قرنهاست که تحت عنوان مراسم حج ادامه دارد. بر خلاف نظر کامنت گزار بالا دین حکومت کنونی اسلامی و شیعه 12 امامی است.این حکومت

اساسن بر اساس اسلام و شیعه جعفری بوجود امده است و مروج دین اسلام و مدافع تشیع است.توجه داشته باشید بودجه ای که باید صرف رفاو اسایش مردم ایران شود سر از حسابهای شخصی و گروهای اسلام گرا در میاورد.بیش از دویست هزار طلبه خارجی و داخلی مفت و مجانی میخورندو میخوابند تا مروج اسلامی در اینده باشند جریانات دینی و ارکانهای ان سالیانه ملیارد ها به خود اختصاس داده اند از بیت رهبری گرفته تا زنجیر زنان و سینه زنان اهل بیت.این پولها باید خرج همان کوچه های کثیف در خوزستان و سنندج و کرمان شود.دین اسلام همانند کومونیسم جهانی جریانی فرا وطنی است و منافع ایران و مردم ان پشیزی برای اخوند و مسلمان موحد ارزشی ندارد.این بی وطنی در طول تاریخ انچنان زننده بود که در حدیثی گفته اند حب والوطن من الایمان .حتا همین روایت دروغین نیز جائی در سیاست گذاری اخوند ندارد.نه .اسلام در خدمت ایران نیست بلکه ایران و مردمانش و منابع زیر زمینی ان در خدمت اهداف پلید اخوندی قرار دارند تا بتوانند ایران را اسلامی تر کنند.غده سرطانی این کشور بی وطنی و دینداری است ونه بیشتر .
نوشته شده توسط: Anonymous

کودتایی که السیسی درمصرانجام داد ورئیس جمهور منتخب را برکنارکرد وسه هزارنفررا دررابعه عدویه کشت ،سرآغازیک فاجعه است نه استقلال اقلیم کردستان.

نوشته شده توسط: Anonymous

یک نکته بسیار جالب و بامزه دیگر که دیروز یادم رفت، برخورد عشیره‌پرستان به دفاع من از حقوق فردی رضا پهلوی بود. اینها از آنجایی که دارای تفکری به غایت عقبمانده و ارتجاعی هستند و همه چیز را در چارچوب روابط طایفه‌ای و عشیره‌ای می بینند، فکر می کنند اگر کسی از حقوق فردی و شهروندی کس دیگری دفاع کرد، حتما باید پسرخاله (بخوان هم‌قبیله‌ای) او باشد! من از حقوق شهروندی همجنسگرایان، زنان، بهائیلن و کارگران هم دفاع می کنم، آیا من همجنسگرا، زن، بهائی و کارگر هستم؟ من از موضع انسانی و حقوق بشری (و نه از موضع عشیره‌پرستی!) نه تنها از حقوق زبانی و فرهنگی اقوام ایرانی دفاع می کنم، بلکه بارها گفته ام اگر تجزیه ایران به نفع "همه" مردمان آن باشد، باید به آن دست زد، زارا "فرد" را برتر از "عشیره" می دانم. عشیره پرست از درک این مفاهیم عاجز است، او فکر می کند هر کس از حقوق انسانی و شهروندی رضا پهلوی دفاع کند،

حتما سلطنت‌طلب است، و چون سلطنت‌طلب است، حتما فارس است، و چون فارس است، حتما شوینیست است. این درجه از عقبماندگی فرهنگی و بدویت ذهنی را فقط در بین عشیره‌های کوچ‌نشین می شود دید، پس پیدا کنید پرتغال فروش را!
نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی نقاب از چهره مترقی نما های قوم پرستان آپارتمان نشين کويرستان ميافتد و ديکتاتور پرستان و حاميان جنايت و بزهکار پرست مچشان باز ميشود ديگر پز دادن در جلو عکس پدر و پسر جنايکار کار موجه و مشوعيت پيدا ميکند. يک سوال عام ، چرا پز دادن در مقابل عکس هيتلر در اورپا و امر يکا و کلی کشورهای ديگر جرم محسوب ميشود. و در ضمن کسی آقا رضا پهلوی را بخاطر جنايات پدر و پدر بزرگش متهم نکرده بلکه اين آقا رضا پهلوی هم از جنايات پدر و پدر بزرگش حمايت ميکند هم اينکه تمامی مال و دارائی به يغما برده شده ملت را تصاحب کرده. منتها بعضی ها در مقابل حقيقت کم آورده و سعی در انحراف مسئله ميکنند يعنی همان روش شاه- خمينی و همه بزهکاران.

نوشته شده توسط: Anonymous

محترم اشرف غنی احمد زای ملییت پوشتو دارد که به تنهایی دو برابر غیر پوستو ها است . محترم احمدزای گذشته طالبانی دارد و از حمایت تورکها و هزاره ها هم بر خوردار است . در عوض رقیبش محترم عبدالله تاجیک تبار است ودر زمانیکه وزیر امور جارجه بود ، 60 فی صد از سفرا و کاردارانش را از تاجیک تباران انتخاب کرده بود که با دخالت احتمالی آلمان یک آلمانی پوشتو تبار عضو حزب سبزهارا جایگزینش کردند. ثانیا ً در آن جامعه آفت مذهب زده، شما هم میخواهید آفت ناسیونالزم پارسی را با سوزن عبداللاه عبداللاه تزریق کنید تا رنگ و بوی کورش دهد آیا نتیجه اش جز کشتار تاجیکان خواهد شد ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

من نمی دانم که این شخص که از نام صادق استفاده کرده است، کسیت، اما هدف او را میدانم، دوستان سایت با مراجعه به ای پی این شخص میتوانند ببینند که او قبلا با چند نام نظر داده است.
اما در صدد خلط مبحث و گمراهی از واقعیتی است که اقوام ایران از این حکومت بی دین بر تمامی مردمان ایرام اورده است، و اسن سپاه پاسداران و بیت رهبری با چوب مذهب و سوء استفاده از ان زندگی را سیاه کرده است، در بقیه دول اسلامی انجا که دین در امور سیاسی دخالت ندارد، مردم به دین خود احترام گذاشته و از ان دفاع میکنند، زیرا مذهب در ان کشورها بعنوان وجدان جامعه جا دارد، اما سران رژیم دیکتاتوری و فاسد ایران، از دین به عنوان یک چوب بر سر مردم استفاده کردند، و فرار بعضی از مردم از دین را سبب شدند. در هر جامعه ایی اگر کسی بخواهد بزور دین و یا هر ایدئولوزی را بزور به مردم غالب کند، نتیجه ایی نخواهد داشت جزء ان چیزی که در ایران داریم.

نوشته شده توسط: Anonymous

.هیچ فرقی بین زمین دزدان فارس و صهیونیستهای یهودی وجود ندارد .هم فارسهای نژاد پرست و هم صهیونیستها با استفاده از مدارک جعلی و باستان شناسی قلابی زمینهای مردم اعراب را مصادره کرده .رفسنجانی جنایتکارو فرزندان اوتمامی زمینهای اعراب بین الاهواز و عبادان را مصادره کرده ولی تاکنون یک لیبرال یا یک به اصطلاح دست چپی قلابی و شوونیست اریایی به این جنایت نا مردانه و ضد انسانی اعتراض نکرده و در حقيقت اکثريت انها از چنين جنایت بر عليه مردم عرب دفاع کرده اند.خلق ستم دیده و محروم ما هرگز چنين جنایت را فراموش نخو اهد کرد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«متن کامل نوشته»، کار ارزشمندی ست که در تهیه آن زحمات زیادی متحمل شده است. من یک یک قسمتها را مطالعه کردم و جا دارد که بخاطر رنج نگارش آن از عزیز قلمزن سپاسگزاری کنم. امید است سولماز گرامی کار قلمی خود را همچنان با سایت ادامه داده و چنین مطالب آموزنده ای را باز هم در دسترس خوانندگان ما قرار دهد. با آرزوی موفقیت.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

دوست گرامی آقای تبریزی، هماانگونه که قول داده بودم، شرح زندانی شندن و فرار بیژن نوبری از زندان را پیدا کردم. شما می توانید به نشریه کار، سال اول، شماره 35، صفحه 8 در آدرس زیر مراجعه کنید: http://iran-archive.com/sites/default/files/sanad/kar-ta-ensheaab_1-60-…

نوشته شده توسط: Anonymous

همانطور که فکر می کردم سران قبیله از جا پریدند و فرمان حمله صادر کردند و جنگاوران دلیر عشیره هم از چادرها بیرون ریختندد و میدان را از گردوخاک سم اسبانشان پر کردند. حالا با اینکه من می دانم «تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است» ذکر چند نکته برای رفع بیکاری پر بدک نیست: 1. در جهان مدرن و میان انسانهای شهرنشین هیچکس را برای جرمهای پدر و پدر بزرگش محاکمه نمی کنند، ولی در روستا جنگها جنگهای طایفه‌ای هستند و عشیره‌پرستان هم از آنجایی که به "فرد" و "حقوق فردی" به عنوان بنیانهای زندگی شهری اعتقادی ندارند، طبیعتا نه با تک تک افراد، بلکه با کل قبیله مقابل دشمنی دارند. 2. در هیچ جای دنیا (بجز در چادر عشیره پرستان) نمی شود از کسی بدادگاه شکایت کرد، که چرا عکس پدر و پدربزرگش را بالای سرش زده است! به چنین شکایتی قاضی قاه قاه می خندد. از آن گذشته با چنین استدلالی هر کس که زیر عکس پیشه وری و

غلام یحیی بنشیند، یک جنایتکار است، زیرا بخشی از مردم ایران (هم آذربایجانی و هم کرد و هم دیگران) این دو نفر را جنایتکار می دانند. 3. کسی که کامنتهایش بی برو برگرد در دفاع از منفع دولت ترکیه است و تا همین دیروز ادعا می کرد "پول" و "گمرک" کلمات ترکی هستند اظهار لحیه کرده پرسیده است: (آیا "" اقا زاده‌ها """ و فرزندان آخوند‌ها نیز شامل این کاپیتلاسیون اقتصادی می‌‌شوند؟) اولا برای استفاده از کلمات فرنگی، باید کمی زبان فرنگی دانست، واگرنه آدم خودش را به فضاحت می کشاند و اسباب مسخره خاص و عام می شود. "کاپیتولاسیون اقتصادی" دیگر چه صیغه ایست؟ "کاپیتولاسیون" به معنی "تسلیم" است که البته در عرصه علوم سیاسی مفهوم آن دقیقتر می شود. کسی می داتد مفهوم "تسلیم اقتصادی" چیست؟ آنچه که این کامنت گذار بسیار دانشمند خواسته بگوید، "امنستی اقتصادی" است، از amnesty به معنی بخشودگی که در کل می شود "بخشش اقتصادی" فقط من نمی دانم بعضیها مگر مجبورند کلماتی را بکار ببرند که معنی درست آنها را نمی دانند؟ و در جواب هم باید همان جمله بالا را تکرار کرد، هیچ کس را به صرف "آقازاده" بودن نمی شود محاکمه کرد، حتی پسر خامنه ای و جنتی را. آنها باید برای جنایتهای خودشان مجازات شوند، نه برای جنایتهای پدرانشان! درک این مقوله چندان مشکل نیست، ولی افق فکری کسانی که هنوز در هوای قبیله در زیر چادر عشیره دم می زنند، اجازه درک آنرا به آنها نمی دهد.
نوشته شده توسط: Anonymous

ضمن تائيد کامل اظهارا ت اقاى تهرانلى ،بايد عرض کنم اين اقاى رازى ازخود رازى ،، در اين کامنت آخرش درا ينجا ،دست
خودش را حسابى رو کرد ، ومعلوم شد که يکى از قبيله پرستان﴿ فارس﴾ شاه پرست مى باشد ،البته با ژستهاى روشنفکرانه ،که اين خود داستانه درازيست !!!! ׳

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

با زنده یاد بیژن نوبری؛ دوسالی را با هم در کمیته نظامی چریک های فدایی خلق گذراندیم (از زمستان 59 تا تابستان 61) و از این دوست و رفیق عزیزم ؛خاطرات زیادی دارم که در حد خود آموزنده است . که در کامنت بعدی در این باره کمی مفصل خواهم نوشت و همین قدر بگویم که او در ارتباط با تشکیلات سازمان فدائیان اکثریت در سال 61 دستگیر و سپس در سال 64 اعدام شد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

برگزاری،شرکت،و بازتاب کنفرانس «قدم مثبتی» بود. از این بابت سپاس فراوان. اما متأسفانه کار دوساعت در «دو روز» انجام گرفته و آنهم بدون« نتیجه»! یعنی بدون « مواد اهداف و نیروها»! حد اقل بعد از دو روز نیاز بود که «ماده های موضوع» تنظیم شده و با موافقت شرکت کنندگان انتشار یابد. یعنی «کار» ی انجام نگرفته. فقط دو روز «بحث و تبادل نظر»صورت گرفته است که میتوانست «خارج از کنفرانس»هم انجام گیرد. نیاز جامعه هست که چپ موضوع مذکور را در «یک دو جین» مواد فرموله کند.و این نیاز در مورد سایر موضوعات نیز صدق میکند.
چپ نفی شده ی یک قرنی، هنوز نمی تواند «کار مستند» انجام دهد. ضرورت دارد نظر جمعی اش را در مورد حرکت «امروز و فردا»ی خود «دقیق فرموله» کند.

روند کار تشکل بزرگ چپ نیاز به «کار فرموله شده» دارد. عدم این موضوع نشانه ی یک «ضعف » نظری و عملی کمر شکن است. امیدوارم دوستان به موضوع انجام «کار فرموله شده» بپردازند. باقی تنها « صحبت» است و مشکلی را در جامعه سیاسی حل نمیکند. بحثها نشان میدهند برخی از دوستان هنوز در «درک مقولات» ابتدایی از جنبه ی نظری-عملی مشکل دارند. که بهتر بود جای حل آنها در خارج از کنفرانس باشد. صحیح آن است که پایان کارها با «سند فرموله شده» همراه باشد. در گنگره تأسیس میتوان اسناد را به تصویب نهایی رساند.جای خوشحالی ست که در کل نظرات بسیار مشترک اند و تنها تفاوتها وجود دارند. که آنهم مثبت است.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، یادداشت شماره 32252 را که کسی با گذاشتن نام (تهرانلی) به روی خودش به ایران گلوبال و صفحه نوشتاری به نام: (فهرستی از زندانیان سیاسی اعدامی در تبریز از سال ۶۰ تا پیش از تابستان ۶۷) فرستاده است هیچ پیوندی با نوشتار نوشته شده در آن صفحه نداشته و یک هرزنامه است! از این روی شایسته است آن یادداشت را از آن صفحه پاک کنید. با سپاس – تبریزی

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی!، من فکرمیکنم شما در مورد ملت ترک آذربایجان، که برای شما شهر سازی کردند، مدرسه و دانشگاه ایجاد کردند، و فارس تباران را از روستاهای دور افتاده کویری، از چادر نشینی، و بز چرانی، به شهرها آوردند و شیوه شهر نشینی را به شماها آموختند، بجای تشکرو قدر دانی از خدمات تاریخی آنان، عقده در دل دارید. این ترکان و سلاطین آنان بودند، که به شما فارس تباران پناه دادند، تا توانستید، در عرصه های مختلف تاریخ ادامه حیات داشته باشند. و الا بدون حفاظت آنان، قوم حاشیه نشین و عشیره پرست فارس، از حافظه تاریخ پاک میشد. اما شما، در قبال تشکر از خدمات ترکان و سلاطین آنان، اکنون نمک نشناس و خیلی... گستاخ شده اید، که این بیانگر دشمنی آشکار شما با ملت ترک آذربایجان است. رفتار نژاد پرستانه، و گستاخ شما باعث شده است که ملت آذربایجان از این به بعد، نه در راه حفظ جهنم ایران، بلکه در راه خوشبختی خویش

گام بر دارد. و شما دیگر نخواهید توانست با در پیش گرفتن سیاست فاشیستی و آپارتاید فارسی، ملل غیر فارس ایران را به زنجیر زبانی، و فرهنگ عشیره ای خود بکشید. دیگر شعار (همه با هم خمینی معدوم) هیچ تاثیر روی ملت آذربایجان ندارد. دیگر شعار ایران بزرگ حرف مفت است. دیگر شعار ما در ایران ترک و فارس نداریم،حرف مفت است. در واقع این عشیره پرستان روستا زاده قوم فارس، و فارس تباران کویری هستند، که جغرافیای ایران را، نزدیک یک قرن است، که بملل غیر فارس جهنم کرده اند. اغلب عامل عقب ماندگی جغر افیای ایران، تحمیل زبان عقیم فارسی بملل غیر فارس است. و این زبان... باید بزودی از مناطق غیر فارس رخت بر بندد. و تنها در این صورت است که ملل غیر فارس راه پیشرفت و سعادت را باز خواهند یافت....
نوشته شده توسط: Anonymous

جمهوری اسلامی ایران با جنگنده های قراضه روسی خلبان های ایران را به میدان مرگ در عراق می فرستد

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای کرمی شما دو حکم بغایت فاشیستی و نژادپرستانه در مورد بخشی از هموطنانمان و به فول شما "ترک تباران" صادر کرده اید. بر اساس احکام شما "وجود مردمان تُرک تبار از زمان آغاز تمدن و کشورداری خود، در طول تاریخ در منطقه بزهکار جاودانه است." و همچنین: "سراسر کارنامهء تُرک تباری در ایران، در ترکیه، در آسیای میانه، در قفقاز، و در سایر زمانها و مکانها به خون آغشته است، محکوم به بزهکاری زمینی و اسمانی است..." اینکه عملکرد حاکمان "ترک تبار" در گذشته، بزهکارانه بوده است یک مساله است و اینکه این بزهکاری را که گویا "جاودانه است" به "تبار" این هموطنان نسبت می دهید و این حکم شما که "ترک تباران" "محکوم به بزهکاری زمینی و اسمانی" هستند، امر دیگری است. مسلما در هر "تباری" افراد بزهکار و جنایتکار پیدا می شوند ولی نسبت دادن این جنایتکاری و بزهکاری به "تبار" انسانها، اندیشه ای بغایت فاشیستی است.

شما ادعا کرده و می کنید که ."من اطلاعات خود را در مورد تُرک شناسی فقط و فقط از منابع دانشگاهی و آکادمیک و سیاسی آلمان میگیرم که بطور آزادنه انتشار می یابند و بعضأ هم تدریس میشوند." آیا می توانید منابعی را معرفی کنید که ادعا می کنند که "ترک تباری" مترادف با بزهکاری و جنایتکاری است؟ آیا می توانید این ادعایتان را ثابت کنید؟ لطفا نگویید که این شخص و آن شخص "ترک تبار" جنایتکار بوده است. نشان بدهید آنچنان که ادعا می کنید، "ترک تباری" یعنی جنایتکاری.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

دوست گرامی آقای تبریزی، در مورد "مجلد نوبری" حق با شماست و من نام فامیل ایشان اشتباه نوشته ام. اما در مورد نام "بیژن" و "علیرضا"، شما اشتباه می کنید. نام شناسنامه ای بیژن، "علیرضا" بود ولی او را بیژن صدا می زدند و در دانشگاه هم به همین نام شناخته شده بود. در مورد بازداشت بیژن در زمان شاه، من از چنین بازداشت یا بازداشتهایی بی خبرم. اگر هم بازداشت شده بوده، پیش از دانشگاه بوده است زیرا اگر در زمان دانشجویی بازداشت می شد، مسلما من و ابراهیم و... از آن باخبر می شدیم. بیژن در طول زمان دانشجویی اش، در خانه پدری اش زندگی نمی کرد و با ابراهیم و ابوالقاسم و محمد طاهری زندگی می کرد.
در مورد فلسطین یا لبنان، من به این جهت فلسطین نوشتم که بیژن و ابراهیم به مبارزان فلسطین و بطور مشخص به جرج حبش پیوستند. در آن زمان هم وقتی تصمیم گرفته می شد که کسی به مبارزان فلسطین بپیوندد، می گفتیم که به فلسطین می رود

ما در آن زمان اصولا کشوری به نام اسرائیل را به رسمیت نمی شناختیم!. تبریزی گرامی، شما می نویسید: "رژیم آخوندی در سال ۱۳۶۱ با اکثریتی ها کاری نداشت و اقلیتی ها را دستگیر می کرد و می کشت" اگر به یادنامه شهدای سازمان اکثریت مراجعه کنید (http://iran-archive.com/sites/default/files/sanad/fadaiian_aksariiat-024_yadname_shohada.pdf) می بینید که در انجا نام حدود 90 نفر اعدامی در همان سال 60 و 61 وجود دارد که احتمالا این لیست کامل نیست. بنابراین اینطور نبود که رژیم با اکثریت کاری نداشت. درباره اکثریتی بودن بیژن هم من هیچ شکی ندارم چون با وجود اینکه پس از انقلاب من و بیژن در یک ارگان تشکیلاتی نبودیم ولی با هم تماس داشتیم. علاوه بر این، بیژن با آقای کیانوش توکلی که اکثریتی بودند، در یک ارگان تشکیلاتی و در کنار هم فعالیت می کردند.. امیدوارم که دوست عزیزم آقای توکلی بتوانند یادمانده هایشان را در مورد بیژن بنویسند. همچنین نوشته اید: "تا دیرگاهی نام بیژن در فهرست اعدامیان اکثریتی ها نیز دیده نمی شد" تا آنجایی که من می دانم این حکم شما درست نیست. شما اگر به نشریه کار، دور دوم، سال دوم، شماره 23 (http://iran-archive.com/sites/default/files/sanad/fadaiian_aksariiat-023_0.pdf) مراجعه کنید، می بینید که سازمان اکثریت بلافاصله پس از اطلاع از اعدام بیژن و ابراهیم و مینه (محمد امین شیرخانی) اطلاعیه صادر کرد. در مورد نوشتن یادمانده هایم، اگر بتوانم و شرایط جسمی و کاری ام اجازه بدهد، تلاش می کنم که این کار را بکنم. در رابطه با گذشته، تا به حال، مهمترین کاری که می توانسته ام انجام دهم، و انجام داده ام، (البته به نظر خودم و بسته به توانایی ام) جمع آوری اسناد و مدارک و نشریات گروههای مختلف اپوزیسیون، صرفنظر از مواضع سیاسی آنها، در یک سایت اینترنتی بوده است به نام "آرشیو اسناد اپوزیسیون ایران" با آدرس: http://iran-archive.com/ با سپاس از شما
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی غير عشيره پرست نمیدانم با دنيای خارج از قوم فارس چقدر آشنايی داری منتها برای قابل مهم شدن مسئله برای آقا ناصر کرمی و جنابعالی عرض کنم که قتل عام و جنايات فاشيزم هيتلری بر عليه يهوديان در سالهای 1939-1941 اتفاق افتاده منتها حمايت و حتی انکار اين جنايت در آلمان و خيلی کشورهای ديگر جرم محسوب ميشود. خوب اين آقا رضا پهلوی صاحب تمامی دارائی و مليارد ها دلار به غارت برده شده از ايران شده و از تمامی جنايات پدر و پدر بزرگش حمايت ميکند حتی در سخنرانی ها و مصاحبه هايش عکس پدر بزرگ جنايتکارش را بالای سرش ميزند .خوب اسم اين آقا بزهکار ناميد ميشود يا نه. منتها فکر ميکنم ناراحتی بعضی ها علل ديگری دارد .آنهم از بحث ديگری است.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، اژدر بهنام، از شما سپاسگزارم، این که شما می گوئید: ( ..... اطلاعات شما در مورد بیژن نوبری مجلد ناکامل است ..... ) درست است چون من درباره بیژن پس از بررسی نوشته ها و گفتاوردهای گوناگونی که درباره ایشان نوشته شده اند یادداشتی را به ایران گلوبال فرستادم که آنها نیز چندان رسا نیستند و امید است با یاری دوستان بزرگواری مانند شما این کارها به سرانجام برسند ********** دوست گرامی، تا آنجا که من می دانم نام شناسنامه ای چنین کسی (بیژن) فرزند (منصور) و نام خانوادگیش (مجلد نوبری) است و در پاره ای تارنماها نوشته شده است که (علیرضا) نام مستعار بیژن مجلد نوبری بوده است اما در هیچ جا نام شناسنامه ای چنین کسی (علیرضا) نوشته نشده است! و درباره نام خانوادگی ایشان نیز شما اگر در موتورهای جستجوی اینترنتی با خط فارسی بنویسید: (مجلد نوبری) خواهید دید که کسان فراوانی در تبریز هستند که نام خانوادگی ....

..... آنها (مجلد نوبری) است نه (نوبری مجلد) ! ********** بیژن در زمان رژیم پادشاهی زندانی نشده بود بلکه بازداشت شده و در بازداشتگاه های ساواک از او بازجوئی شده بود و چند بار نیز ساواکی ها خانه پدری بیژن را در خیابان فردوسی در تبریز بازرسی کرده بودند و شاید بیژن برای پنهانکاری در این باره ها به شما و یا دوستان دیگرش چیزی نگفته است! همچنان که درباره رفتن بیژن به لبنان نیز بسیاری از دوستان و آشنایان وی در آن باره چیزی نمی دانستند و اکنون نیز نمی دانند و بازداشت شدن بیژن از سوی ساواک سال ها پیش از رفتن او به لبنان بوده است! ********** دوست گرامی، اژدر بهنام، شما می گوئید: ( ..... ابراهیم و بیژن همزمان با دستگیری من راهی فلسطین شدند ..... ) دوست گرامی، فلسطین یا لبنان؟ کدام یک درست است؟ فلسطین همان سرزمینی است که نام دیگر آن اسرائیل است و در زمان رژیم پادشاهی دشمنان آن رژیم به لبنان یا اردن می رفتند نه به اسرائیل! البته پس از رویدادهای سپتامبر سیاه که رژیم اردن دست به کشتار فلسطینی ها زد و اردوگاه های آنها را بست دشمنان رژیم پادشاهی ایران به تنها جائی که می رفتند تا با فلسطینی ها همکاری کنند لبنان بود، پس شما از کدام فلسطین سخن می گوئید؟! ********** دوست گرامی، اژدر بهنام، درباره اکثریتی بودن بیژن مجلد نوبری نیز جای سخن است! رژیم آخوندی در سال ۱۳۶۱ با اکثریتی ها کاری نداشت و اقلیتی ها را دستگیر می کرد و می کشت اما پس از سال ۱۳۶۱ و پس از آسوده شدن رژیم آخوندی از اقلیتی ها و پیکاری ها و مجاهدین و ..... از سال ۱۳۶۲ به سرکوب اکثریتی ها و توده ای ها روی آورد! از این روی کسانی هستند که می گویند چون بیژن در سال ۱۳۶۱ دستگیر شد و پس از سه سال زندانی شدن در سال ۱۳۶٤ اعدام شد اقلیتی بود نه اکثریتی! به ویژه آن که تا دیرگاهی نام بیژن در فهرست اعدامیان اکثریتی ها نیز دیده نمی شد، برخی نیز بر آنند که بیژن نه اکثریتی بود و نه اقلیتی و دیدگاه های سیاسی دیگری داشت که در این باره نیز آگاهی فراوانی در دست نیست! ********** دوست گرامی، اژدر بهنام، شما می گوئید: ( ..... من او را از سال ۵۳ می شناختم و من، بیژن، ابراهیم لطف الله زاده و ابوالقاسم ینگجه همدانی و محمد طاهری خرم آبادی دوستان و رفقای بسیار نزدیک هم بودیم، هم در زندگی شخصی و هم در زندگی سیاسی ..... ) دوست گرامی، اگر این چنین است بهتر است شما یادمانده هایتان را در این باره ها به همراه عکس ها و اسناد بنویسید و به ایران گلوبال بفرستید تا همگان از یادمانده های شما بهره برگیرند. با سپاس – تبریزی
نوشته شده توسط: Anonymous

در ایران هم عرب است و دین عرب حاکم و لی سرزمین عرب نیست بلکه خوزستان اشغالی توسط شیعیان ترک تبار است.. خاورمیانه در زیر هیولای ادیان ابراهیمی دست و پا میزند.دین یهود مردم فلستین را به بردگی کشیده است .دین اسلام و توع قزلباشی ان شیعه بیداد میکند. اگر اقای بابک داد شهامت انرا داردباید
دین مسلط بر مردم نقد کند. این دین عرب و شیعه ترک است که روزگار مردم را تباه کرده است.درامدهای نفتی مردم ایران به دست عرب و مستمندان عرب میرسد و مردم ایران از رفا و اسایش محروم هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

شناختی رو مجاهدین ندارم. نوشته های چند نفر که از مجاهدین جدا شدند را مطالعه کردم. قضاوتی هم ندارم چون شناختم خیلی کم است و برای قضاوت درست کردن باید بیشتر مطالعه کنم. اولین کتاب را آقایی به نام رضا اسدی به من داد و هنوز هم دور ننداختم. در یک دست دوم فروشی کار می کرد و درست یادم نیست که گفت سرهنگ بوده و یا درجه هایی پائین تر و یا بالا تر چون عکس نظامی اش را به ما نشون داد و گفت که از رهبران مجاهدین بود و بعد ضد اونها شد و خیلی هم از اونها بد می گفت. ما از اون اونجاها اسباب کشی کردیم و دیگر هم او را ندیدم که کتاب دیگری از او بگیرم. بیچاره برای اون کتاب هم پولی نگرفت. می خواستم بعد از مطالعه بر گردونم که گفت نیازی نیست. تمام فامیل هایم با امرالله دوست هستند و شناخت و برخورد همه ما با او زیاد است. هیچ موقع شک نکردم که او مجاهد باشد. همیشه بحث سیاسی می شد و در بحث هم معلوم نبود که

او الان مجاهد هست و یا قبلا مجاهد بود. همیشه بحث روز می شد و همه مون هم با او هم نظر بودیم. خیلی آدم با سواد و از هر لحاظ مورد اعتماد هست. در این 14 یا 15 سالی که ما او را می شناسیم خیلی با هم نزدیک شدیم و در مسائل خانوادگی هم با او مشورت می کنیم. می دونستیم که سر و کارش علیه ماموران رژیم هست و نمی تواند در هر جایی و یا با هر کسی نشست و برخاست کند. چند هفته پیش هم همدیگر را دیدیم. امشب همه فامیل ها دور هم بودیم که این نوشته و نظرات را مطالعه کردیم. برادر خانم من میگه اگر مجاهدین مثل امرالله هستند و راستی راستی امرالله مجاهد هست پس ما هم مجاهدیم چون خیلی انسان با شعور و فهمیده و محترم و از هر لحاظ مورد اعتماد هست حالا اسمش مجاهد باشه و یا کونیست و یا سلطنت طلب فرقی نمی کند. انسانیت هست که مهمه
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب دکتر با توجه به عنوان مقاله انتظار داشتم واقعیت ها را آنگونه که هست تحلیل فرمایید، نه آنکه تقسیم بندی گروه ها را به گونه ای قرار دهید که بخش عظیمی از هموطنان را که نسبت به نتایج تیم ملیمون کاملا بی تفاوتی از خود نشان دادند را از این تقسیم بندی به کنار بگذارید. در تقسیم بندی گروها نیز بدون اشاره به دلیل شکل گیری این گرو ها به نظرم بدون انصاف و ناجوان مردانه گروه سوم را نیز متهم به تمایلات تجزیه طلبی کردید. شما هیچ گونه اشاره ای به دلایل چنین دسته بندی اشاره نکردید، چون در نظر داشتید که در نتیجه گیری هر سه گروه را محکوم کنید، اما همین نتیجه گیری هم به دلخواه خود و از پیش تعیین شده بود. متاسفانه مقاله شما حتی در گروه یک گزارش خبری هم قرار نمی گیره، چرا که در انعکاس واقعیت گروه بی تفاوتان را از خبر جا انداختید و به هیچ وجه هم یک مقاله تحلیلی نمی تواند باشد،

چرا که روند مقاله بگونه ای نوشته شده که جهت دار در نهایت هر سه گرو را محکوم کنید و اساسا هم این محکومیت دردی را دوا نمی کنه. رفتارهای اجتماعی بگونه ای نیست که یک شبه بوجود آمده باشد. جناب دکتر دلیل انتخاب شعار تیم ملیمان ، رفتار نهادینه شده در جامعه ایرانی است که متصل به آموزه های نژادپرستی و راسیستی است. دلیل رفتار گروه دوم در قالب فرهنگ فحاشی (هولیگانیسم) را باید در فرهنگ سازی، تحقیر و توهین فرهنگهای غیر پارس، چه در رسانه های دولتی و غیر دولتی و رسانه های خارج از کشور (رسانه های پارس زبان)، تفریح روزمره ایرانیان در قالب مزاح و شوخی های زشت و کثیف با فرهنگ و زبان هموطنان خودشان جستجو کرد. اما رفتار گروه سوم و اندیشه واگرایی آنها از تیم ملی دقیقا به دلیل حادث شدن دو رفتار قبلی است، اگر چه از نظر بنده نیز این رفتار از سوی هیچ گروهی قابل دفاع نیست ولی واقعیت آن است که ما با بی خردی و عدم عقلانیت در مدیریت فرهنگی یک کشور کثیرالمله موجبات اینگونه رفتارها را فراهم آوردیم. رفتار گروه سوم یک عکس العمل تدافعی در مقابل، عمل گروه های اول و دوم است. ضمن آنکه عمل گروه اول و دوم سبب شده که تعداد زیادی از مردمان اتنیک های دیگر (چنانکه خود بنده در آذربایجان از نزدیک شاهد بودم) به عنوان گروه چهارم یعنی کسانی که نسبت به غرور ملی خود در قالب تیم ملی ایران کاملا بی تفاوتند قرار گیرند که متاسفانه جناب عالی با توجه به جهت دار بودن مقاله تان این گروه را در نظر نگرفتید. نکته دیگر این است که پیشنهاد شعار تیم ملی چندین ماه قبل از بازیهای تیم ملی از طرف فدراسیون به فیفا پیشنهاد شده بود (در قالب سه شعار) و حدود یک ماه قبل از بازی ها نهایت شعار افتخار پارس انتخاب شد. اما ما در این فاصله هیچگونه اعتراضی به این شعار از سمت روشنفکران فارس زبان ندیدم و بالعکس بسیاری از این افراد در فضای مجازی از انتخاب این شعار هم بسیار استقبال کردند. حال برای من شگفت انگیز است که بعد از اتمام بازی ها و حصول نتایج نا امید کننده، در فضای اینترنتی برخی از این روشنفکران زبان به اعتراض گشوده و اکنون که کار از کار گذشته و بر روحیه واگرایی سایر اتنیک ها افزوده شده شاهد ظهور چندین مقاله اعتراض آمیز هستیم که آن هم بیشتر جهت دار و بدون نگاه تحلیلی واقعی به موضوع است که البته این گفتارها و رفتارهای جهت دار به دلیل اتخاذ سیاست سکوت در قبال مسئله ملی در ایران از سوی روشنفکران فارس است که متاسفانه اتخاذ این رفتار و سیاست نیز خود یکی از عوامل تقویت کننده است. در نهایت در خصوص بخش آخر مقاله در مورد گزارشگر کردستان نیز این موضوع کاملا معلومه که نگارنده مقاله می خواهد بگونه ای وفاداری به تیم ملی را در میان اتنیک کورد به طور غیر واقع بینانه القا و یا تلقین کند. فارغ از این القائات بنده خود از شبکه ترکیه به بازی های تیم ملیمون نگاه می کردم. لحن گزارش‌گر تورک کاملاً همدلانه بود. وقتی ایران در آستانه گل قرار می‌‌گرفت، لحن او حماسی هم می‌شد. آدم تصور می‌کرد که از یک شبکه ایرانی و برای مردم ایران به زبان تورکی گزارش پخش می‌شود. کلاً جامعه ترکیه به مردم ایران و به زبان فارسی احترام درخور توجهی قائل هستند. از طرف دیگه
سالی که ایران موفق شد، استرالیا را شکست دهد، داریوش مصطفوی رئیس وقت فدراسیون در یک اظهارات رسمی از رسانه‌های عربی منطقه تشکر کرد که ایران را تنها نگذاشتند. همه تلویزیون‌های عربی منطقه در آن شرایط حساس با ایران همدلی داشتند. حال سوال این است که نظیر این رفتار را با همسایه‌های خود داشته‌ایم؟ لحن گزارشگران ما وقتی یک تیم عربی و یا تورک با کشوری در آنسوی اقیانوس‌ها بازی دارد، چگونه است؟ بعضی چیزهای خیلی ساده، نشانه‌های خیلی بزرگی با خود دارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای جمال ! اینا همش چشم بندیه . اون پرچم ها هم ، همش خیالیه .شما خودتو ناراحت نکن. این پان فارس ها ، چشم بند های ماهری هستند ، که نگو . والله، این فیلم هم چشم بندیه ! اصلاً فیلمی وجود نداره . این کیانوش خان توکلی ، شما رو سر ِ کار گذاشته ! آره بابا . بی خیال .