Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

همانطور که تبعیض چهره های زیادی دارد، فقر نیز صورت زشت خود را در همه جا و همه چیز نشان میدهد. در اقتصاد،فرهنگ،سیاست، تربیت، رفتار فردی و اجتماعی و...فقرو تبعیض و استثمار و دیکتاتوری آتشی ست بر هستی انسان . و حیوان و گیاه و طبیعت. که همه چیز را سوزانده و به خاکستر تبدیل میکند.پرسش این است: چگونه می توان از خاکستر خود جان گرفت و سربرآورد؟ ما در فرهنگ خود با «خاکستر اصلی - کرم» الفت داریم. در ماورای سخن آن پیر زن، چه چیزی به خاکستر کرم جان داد؟ براستی چه چیزی؟

نوشته شده توسط: Anonymous

خوشتیپ, جمعیت 150 میلیونی میخواین, ولی عرضه تامین آب و برق و گاز 75 میلیون آدم رو ندارین ؟ توی تابستون جیره بندی آب و قطعی برق, توی زمستون افت فشار گاز. سیستم های توزیع و دیسپچ برقتون فرسوده و از رده خارج با پرتی که گاها تا 25 % هم میرسه. صنایع رو هم که داریم می بینیم, هفته ای نیست که ما 10-8 ساعت قطعی برق در مناطق صنعتی اطراف شهریار نداشته باشیم. 10 ساعت یعنی یک روز کاری مفید ! اینقدر برق رو قطع و وصل می کنید که مجبورید ماهیانه دژنکتور عوض کنید. هر رو 3 بار برق رو ریروت می کنید از این شبکه روی اون شبکه. عقلتون هم که نمیرسه که در مناطق صنعتی که برق رو قطع می کنید, لحظه وصل تمامی اون موتور ها و ... ای که میخوان استارت بزنن تا 3 برابر حالت معمول از شبکه جریان می کشن و دوباره میزنن برق رو قطع می کنن. بابا بسه دیگه, یه کلمه بگید ما عرضه نداریم همه رو خلاص کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

ba drood ba aghaye dushouki. yek soal daram? aya iran niz tajziye khahad shod? aya shoma ba tajziye Iran movafeghid. choon man shoma ra yek vatan parast midanam

نوشته شده توسط: Anonymous

امثال شما مشکلتون اینه که هنوز درک نکردید که روحانی و احمدی نژاد و خاتمی و خامنه ای و فرماندهان سپاه و جنتی و ... همگی مهره های سیستمی هستند که در این 35 ساله سر کار بوده و هست. هنوز درک نکردید که با تعویض یک مهره, قواعد بازی عوض نمی شود, سیستم به هم نمی ریزد و کل بازی عوض نمی شود. شما به جای مقابله با اصل این سیستم بیمار, هم و غم خود را برای مبارزه با یک مهره بی ارزش گذاشته بودید و با تعویض آن مهره سوخته و بی ارزش به نام احمدی نژاد, به ناگاه تمامی مشکلات و بدبختیهای قبلی که مقصر آن خود سیستم و افراد تربیت شده آن که هنوز هم سرکار هستند را فراموش کردید. به جای تلاش برای بهبود یا جراحی غده سرطانی, به تعویض پانسمان زخم بسنده کردید و بعد هم انتظار دارید که با تعویض پانسمان, غده سرطانی بهبود یابد !

هنوز درک نکردید که این اصل سیستم است که بیمار می پروراند, این خود سیستم است که امثال یزدی ها و خاتمی ها و احمدی نژاد ها و روحانی ها و مکارم ها ... را تربیت می کند و آنها همگی مهره اند, نه علت و عامل. تا زمانی که از تاریخ درس نگیرید, تا زمانی که سر خود و ملتی را زیر برف فرو رفته نگاه دارید, نه تنها وضعیت بهبود نخواهد یافت, بلکه در اثر افکار, تصمیم و رفتارهای غلط این سیستم و افراد بیماری که تربیت می کند, هر سال بدتر و بحرانی تر از سال قبل خواهد بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

اصولا كسانى كه در بيابان تشنه اند،بعد از مدتى معروف است كه سراب مى بينند،البته ظلم و ستم ،ديكتاتورى و فقرى كه پهلوى ها تحميل كردند،اصولا عكس اقاى خمينى در ماه هم حاصل سراب ان بود،شما مردم را مقصر مى دانيد،شايد هم البته باشند،ولى كسى كه با اعمالش باعث و بانى اين سراب بود نبايد فراموش شود(پهلوى ها)
حالا بماند كه ارجح بودن ثروت دانش و عقل بر ثروت مادى خود يك معادله مجهولى است،كه هنوز حل نشده

نوشته شده توسط: Anonymous

اینجانب هم آقای امرالله ابراهیمی را خیلی خوب می شناسم. چنانچه نزدیک ترین دوستش نباشم یکی از پنج نفر اول هستم. با این تفاوت که ظاهرن دوستان دیگر هندوانه زیر بقلش می گذارند و به انجام این کارها تشویقش می کنند اما اینجانب دوستانه و دلسوزانه می گویم که دست از این نوع کارهایش بردارد. دوستش دارم و برادرانه میگویم که برود و مطالعه نماید و بر آگاهی های خودش بیافزاید. او خودش را مخالف صد در صد جدی رژیم اسلامی می داند. مدت نوزده سال است که تمام هم و غمش را برای یافتن جاسوس های رژیم در کشور هلند صرف نموده است. جالب اینجاست که اصلن به جاسوس های حرفه ای و کارکشته رژیم هم کاری ندارد و هر آنچه که آنها می کنند را نه تنها توان کشفش را ندارد بلکه گویا حوصله در گیر نمودن خودش با آنها را ندارد. لذا تنها کشفیات ایشان در حوزه جداشدگان از مجاهدین خلاصه می گردد. با این حال من به ایشان می گویم که دوست عزیز،

بارک الله، مرحبا به تو، به جاسوس یابی هایت ادامه بده، تا آنجا که در توان داری علیه رژیم ملا ها مبارزه کن، چرا که مرتجع، ضدآزادی، دشمن انسانیت، آدم کش هستند، وعلاوه بر اینها که بر شمردم ده ها واژه نکبت بار دیگر که توسط دیگران و بطور شبانه روزی به آنها نسبت داده می شود بطور واقعی شامل حالشان میشود. اما روی سخن اینجانب به آقای ابراهیمی این است که دوست عزیز آیا این درست است که شما که خود را یک انسان مبارز و آگاه میدانی، بیایی و برای مبارزه با یک رژیم ارتجاعی از یک فرقه و یا تشکیلات ارتجاعی تر از آن حمایت کنی؟ اگر نسبت به مرتجع و ضد انسانی بودن روابط درونی این فرقه نا آگاه بودی دلم نمی سوخت، اما دردم از آنجا سرچشمه می گیرد و دلم از آن بدرد میاید که همه این ها را دیده و از نبودن کمترین حقوق انسانی در درون این تشکیلات آگاهی داری و حداقل به میزانی که برایت قابل درک و فهم باشد از این گونه بلایا به سر خودت هم آورده اند. حال چگونه وجدانت اجازه میدهد که واقعیات را نادیده بگیری و از این فرقه دفاع نمایی؟ تو یک انسان خوش قلب، مهربان، مردم دوست هستی. با این وضعیتی که پیش گرفتی چطور می خواهی جوابگوی آن خانواده ها و پدر و مادرانی باشی که به مدت سی سال است که رهبران مجاهدین آنها را نه تنها از دیدن فرزندانشان محروم نموده اند بلکه اجازه نداده اند که چند لحظه ای صدایشان را بشنوند. بسیاری از این مادران و پدران، انسان های معمولی و بدور از سیاست و سیاست بازی و اینجور مقولات بودند و در آرزوی دیدن فرزندانشان دق کردند و مردند. تو این ها را میدانی و برای من مبهم است که با آن قلب مهربانی که در تو سراغ دارم چطور به خودت اجازه حمایت از کسانی را میدهی که به این انسان های شریف و محترم ظلم نمودند. عزیز من، ظلم، ظلم است و فرقی نمیکند که گروهی در موضع حکومت و گروه دیگر در موضع مخالفت با حکومت انجام بدهند. تو و صدها نفر دیگر از این سازمان جدا شدید و با مشقت و بدبختی خودتان را به اروپا رساندید. اگر مجاهدین یک تشکیلات دموکراتیک بودند پس چرا جدا شدید؟ مگر تو نبودی که پس از جداشدن و رسیدن به اروپا، مثل همین هایی که اکنون تو آنها را مزدور رژیم می نامی اقدام به افشاگری اعمال ضد انسانی و غیر دموکراتیک مجاهدین نمودی. مگر مجاهدین بیشترین توهین ها را در نشریاتشان متوجه امراللله ابراهیمی نکردند. مگر تو را سر مزدور و سر دسته وابستگان به وزارت اطلاعات نمی نامیدند. آیا آنها به یکباره عوض شدند؟ خودت با دوتا چشمانت می بینی که نشدند. دلیلش هم این است که همان افراد محبوس در لیبرتی که جنابعالی اکنون سنگشان را به سینه میزنی و خواهان نجاتشان هستی را - بمانند داعشی ها - برای روز مبادا در آن زندان نگهداشته اند. فکر میکنی که امثال تو و دیگر نفرات جداشده در میان آنها چند نفر است؟ ساده لوحان میگویند که نفرات زندانی در لیبرتی عاقل و بالغ هستند و به خواسته خودشان در آنجا مانده اند. من و تو میدانیم که اینطور نیست و رهبران مجاهدین به زور اجبار و بیشتر با مغز شویی سی ساله و ایجاد ترس و وحشت از ورود به جامعه آنها را در آن محبس برای رسیدن به اهدافشان نگهداشته اند. به تجربه می گویم که اگر رهبران مجاهدین درب آنجا را باز نمایند اکثریت آن افراد از آن محل خارج و رهبران مجاهدین را قال خواهند گذاشت. تو خودت هم همه اینها را میدانی اما متاسفانه گویا که چشمانت را بسته ای و به بهانه مبارزه با رژیم همه این نامردمی ها را توجیه میکنی. دوست عزیزم، امرالله جان، قدر و ارزش آزادی را بدان و به مبارزه عاقلانه همسو و همدوش با هموطنانت احترام بگذار. درب مبارزه با رژیم برایت بسته نیست اما به فکر این ملتی که خودت را قربانی رهایی آنها نمودی باش و سعی نکن که آنها را در افتادن از چاله به به چاه تشویق نمایی.
نوشته شده توسط: Anonymous

سازمان ملل: مسئله حقوق بشر در مذاکرات اتمی طرح شود.
از انجا که مسئله حقوق بشر و بمب های اتمی مسئله جهانی است باید متجاوز از پانصد بمب اتمی دولت اسرائیل و نقض حقوق بشر مردم فلستین از سوی دولت یهود در مذاکرات اتمی مورد بررسی قرار گیرد.بمب های اتمی دولت اسرائیل تهدیدی جدی برای ایران و کشور های عرب است.ایران در حل حاضر دارای هیچ بمب اتمی نیست و خطری برای همسایگان خود ندارد.دولت یهود با اشوب و جنگ در منطقه جهان را بسوی نابودی میکشاند.

نوشته شده توسط: آزاده سپهری

آقای "ناصر دریادل"، این عذرخواهی در واقع برخوردی ست عاقلانه و صادقانه با گذشته. اقدامی ست سمبلیک، وگرنه عذرخواهی از کسی که مُرده معنایی ندارد، مگر اینکه آدم به روح و اینجور چیزها اعتقاد داشته باشد. برخورد با گذشته هم به این دلیل صورت نمی گیرد که "تاریخ را به عقب بازگرداند"، بلکه بدون شناخت از گذشته و بدون آگاهی نسبت به اشتباهاتی که آدم کرده، نمی توان در حال و آینده حرکت کرد. سوما ترس و بیم نیروهای چپ از اشتباه دوباره نیست که آنان را "از سرنگونی می هراساند". بلکه اتفاقا نزدیکی این نیروها با نظام یا بخشهایی از آن است که اینها را به دنبال خط و مشی اصلاح طلبی در چهارچوب جمهوری اسلامی انداخته است. این را هم در روابط این جریانات با سایر جریانات می توان مشاهده کرد و هم در تعیین دشمن اصلی. جریانات چپ همیشه با بخش هایی از نظام ج.ا. روابطی بهتر داشته اند تا مثلا با جریانات لیبرال یا مشروطه خواه یا

سلطنت طلب. دشمن اصلی آنها هم به جای اینکه جمهوری اسلامی باشد، لیبرالیسم یا نئولیبرالیسم است. اینها نقش سرمایه داری مُدرن در یک جامعه را بسیار مخرب تر از نقش نظامهایی چون جمهوری اسلامی می دانند که با قوانین 1400 سال پیش بر جامعه حکم می راند. کافی ست که به اعلامیه ها و بیانیه های این سازمانها و احزاب رجوع کنید و یا مطالبی را که در سایتهای این جریانات منتشر می شود، موشکافانه مورد بررسی قرار دهید.
نوشته شده توسط: Anonymous

اربر محترم جلال بحث مهاجرت را شما پیش کشیده و من هم یک سوال ساده از شما داشتم زیرا همین موضوع پایه و اساس استدلالهای دیگر شما می باشد. البته بنده هم موافق گفتگو هستم.

نوشته شده توسط: Anonymous

چی گفتی ؟ گفتم بهت که جان شش زندانی سیاسی در خطره....حالا شنیدی چی بهت گفتم ؟ بله شنیدم ..."سرفه.. سرفه" حالا که چی؟ چرا مردم چند ده میلیونی جلوی این رژیم ارتجاعی آخوندی رو نمی گیرن که با سیاسی ها این کار نکنه ....بیا یواشکی یه چیزی بهت بگم که فقط من بدونم و تو بدونیه و آشیخ بدونه بدون که اینطوریکه در همه جاها می خونی و یا ازهمه جاها می شنوی که هی از مردم ایران می گن در حقیقت اینه که مردمی حتی با همبستگی حروف افبا " م ر د م " که مردم بشه در ایران وجود نداره از سی و چند سال پیش که امپریالیست ها غربی هدف های بزرگتر و قوی تر سوپر امپریالیستی و غارت گریشون رو برای چپاول کردن منابع زمینی و انسانی منطقه خاورمیانه نشینان تغییر و تحول دادند نه تنها مردم ایران و افغانستان و...پاکستان ..رابا چاقوی اسلام کلمه مردم و مردمان آن منطقه ها رو از هم از دریدن و تبدیل به حروف های از هم خیلی فاصله دار

" م ر د م " کردن زیرا از اتحاد واقعی حروف ها و چسبیدن به هم دیگه شون که کلمه مردم بشه و مردم هم با تبر و بیل و کلنگ روی پنچول های امپریالیستی شون درمتطقه خاورمیانه بکوبند ترس داشتن !! امپریالیست ها بعد از جنگ پرخرج ویتنام و مخارج افتتاح و نگه داری کشور اسرائیل و مسابقه ایزار نظامی و صنعتی با روسیه مجبور به طراحی نقشه های بسیار ماهرانه تر با استفاده ازعلوم فلسفه تاریخ تکنیک و همچنین علم برده داری استعمارگری شان در آسیا و افریقا و امریکا توانستند به استفاده به آسانی در افکار و رفتار مردمان منطقه خاورمیانه رخنه کنند و با ایزارهای خرافات پرستی دینی و بیسوادی و اعتیاد و رشد دان نژاد و اقوام پرستی و رشوه خوری های میلیاردی و لوکس پرستی ها و فساد و گماشته پروری درهمبستگی کلمه مردم منطقه خاورمیانه وارد شده و آن کلمه رو به حروف هایش تجزیه کنند "م ر د م" و به این وسیله به میلیاردها متر مکعب نفت و گاز مفت و منابع زیر زمینی و دریائی مفت و نیروی انسانی مفت " نوکرها .. گماشته ها ..کلفت ها ....پاسدارچی ها و آخوندها ".دست یابند!!امپریالیست ها چه با هم و چه تکی تکی چند هدف مشترک دارند 1- مخالفانشون در کشورهای منطقه رو نابود و یا علیل و پشت میله های زندان نگه دارند 2- "م رد م" ها را وابسته "یارانه " نگه دارند و به دنبال یه قرون دوزار درآوردن تمام روزشون بسوزونن که فرصت فکر کردن نداشته باشند....و...و...! حالا اگر از صد نفر ره گذر بپرسی که یارانه 45000تومانی براش مهمتر و یا جان این چند سیاسی در زندان امپریالیست به گماشته گری علی خامنه ای حتما" 89 نفرشون میگن که اینها حتما" یه کاره بدی کردن که به زندون افتادن پس چرا ما که یارانه خواه و یارانه خور و یارانه دوست هستیم رو به زندون نداختن ..؟؟!!جماعتی سم امپریالیست ها " آخوند پرستی" رو سر کشیدن و آز آدمیت به حیون الله تبدیل شدن وازجمله همان هائیکه که با کمال میل اسکناس هایشان را در چاه چمران برای ثواب کردن می ریزند اگراین چند زندان سیاسی رو جلوی خودشون می دیدند حتما" درجا می کشت نشون پس شانس آوردن که هنوز در زندانن !!
پس اینکه پرسیدی چرا مردم چیزی نمی گن ؟ بدون که چرا چیزی نمی گن زیرا که مردمی نیست !!!
نوشته شده توسط: Anonymous

بنظر من پيشنهاد کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد معقول و بايد حمايت شود ولی بايد ديد به اصطلاح اپوزيسيون تماميت خواه که پشت رژيم سنگر گرفته اند به اين پيشنهاد کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد چه برخوردی خواهند کرد. حتما که نه خواهند ديد و نه خواهند شنيد.

نوشته شده توسط: Anonymous

به کاربرمحترم اسلانی،بحث مهاجرت ترک ها ازماوراء النهرومغولستان بحث مفصلی است که دریک کامنت نمیشود آنرا توضیح داد،برعکس عقیده شما سابقه زندگی ارامنه وکردها درمنطقه بسیاربیشترازترک هاست،اما عقیده من هیچ موقع این نیست که ترک ها حق تشکیل دولت مستقل خود رانداشته باشند من اعتقاد دارم ،گذشته ازمهاجرت های قبلی هرشهری که اکثریت ساکنینش ترک باشند ،متعلق به آذزبایجان وهرشهری که اکثریت ساکنینش کرد باشند متعلق به کردها باشد ودولت آذربایجان وکردستان وظیفه دارد حقوق انسانی اقلیت ها را به طور تام رعایت کند،همچنین اعتقاد دارم اختلافات ارضی بین کردستان وآذربایجان براحتی ازطریق گفتگو قابل حل است.

نوشته شده توسط: Anonymous

baba shoma mavazb bashid daesh nakoshadeton kurdistan mostaghel khahad shod be kori cheshm hasood sooozesh dare midonam navbat shoma ham mirese

نوشته شده توسط: Anonymous

در نظراتی که علیه امرالله ابراهیمی نوشتند تناقضات آشکار دیده می شود. آقای حسین و حمید چند روز پیش نوشته بودند که امرالله ابراهیمی عضو گروه چند نفره مهدی سامع هست و از عراق به ایران رفت و چند سال در ایران بود. بعد از اینکه من جواب هر دو را در زیر اون یکی لینک دادم و نوشتم که

امیر ابراهیمی و امرالله ابراهیمی با هم فرق دارند و یکی نیستند. من هر دو را از نزدیک می شناسم. بعد از اینکه خمینی قطعنامه 598 را پذیرفت و قرار آتش بس صادر شد، سازمان مجاهدین سریع تصمیم به عملیات فروغ جاویدان را گرفت و از همه ایرانی های خارج کشور و اردوگاه اسیران در عراق خواست که هر کس می خواهد می تواند بیاید در کارهای پشتیبانی و غیر نظامی کمک کند. دیگر گذشته افراد و یا کی هست و کی نیست مهم نبود و شرط خواستن خودشون بود. امیر ابراهیمی را هم شب عملیات فروغ جاویدان از ترکیه آوردند. 2-3 ماه در اشرف ماند و بعد هم با سازمان آقای مهدی سامع رفت. مدت کوتاهی بعد از آن در سازمان آقای مهدی سامع انشعاب شد و آقای یزدانپناه با بخشی از آن نیروها که به او نزدیک بودند در آنجا ماندند و چند نفری که به آقای سامع نزدیک بودند به ارودگاه پناهندگی رمادیه عراق آمدند و از UN تقاضا پناهندگی کردند. امیر ابراهیمی هم به ارودگاه رمادیه عراق آمد. وضع مالی شان بر عکس ماها که از اشرف آمده بودیم خیلی خوب بود زیرا بعد از انشعاب دارایی های سازمان تقسیم شد و آقای سامع هم خودش در عراق نبود و پولها هم به این افراد رسید. این چیزها را من همان موقع از بچه های خودمان شنیدم و برام مهم نبود که چیری در این مورد بدانم. امیر ابراهیمی در رمادیه دنبال خوش گذرانی بود. بعد از چند سال یکی از آن 60-70 نفری که به غلط کردم افتادند و به ایران باز گشتند به فامیلش در سوئد که او هم مدتی در رمادیه عراق با ما بود نوشت که این آقا راست راست در تهران می گردد. پس اونی که از عراق به ایران رفت امیر ابراهیمی است و با امرالله ابراهیمی فرق دارد.
حالا حرفش را عوض کرد و از هشدار کریم حقی و دوستانش می گوید. خوانندگان محترم اسم کریم حقی را در اینترنت سرچ کنند تا ببینند که هشدار او برای چیست
نوشته شده توسط: Anonymous

امرالله ابراهیمی را از عراق و خیلی خوب می شناسم.هشداری که آقای حسین نوشت را نخواندم. اگر آنها چنین هشداری هم داده باشن بی پایه و اساس است. شاید برخی مواضعش نزدیک به مجاهدین باشد ولی عامل آنها نیست.
امرالله یکی از اعضای قدیمی مجاهدین بود که بی سر و صدا از مجاهدین جدا شد. طوری که خودش می گفت مخالفتی هم با مجاهدین نداشت. او هم مثل همه جدا شده ها که در آن سالها می بایست به UN عراق خودشان را معرفی می کردند و به ارودگاه رمادیه عراق می رفتند، به رمادیه آمد. ما همدیگر را از قبل می شناختیم. انسان بی ادعا و سربزیر و مردم دوست است. همه بچه هایی که او را می شناختند برایش احترام قایل بودند. مجروح آخرین عملیات بود. تا از اتوبوس پیاده شدند

به حیدر بابایی و چند نفر دیگر گفت یک جای خواب برای من هم گیر بیارید. من دارم میرم دنبال کار. حیدر بابایی کورد غرب کشور است و خیلی هم شوخ طبع و مزه پرون. گفت با اون پای چلاغت کی به تو کار میده مگر اینکه بری گدایی که برای آن پای چلاغ نیاز است و تو خوشبختانه داری. در آن هوای گرم و فضای یاس و نومیدی کسی از حرف حیدر نخندید و امرالله هم رفت. فردا از حیدر پرسیدم که امرالله برگشت؟. گفت آخر شب با 15 دینار پول بر گشت و امروز صبح زود حمید را هم با خود برد و فردا هم فرهاد را می برد. هر روز صبح زود می رفت و آخر شب می آمد. پول خوبی هم به دست می آورد و دسترنجش را در بین کسانی که نیاز داشتند تقسیم می کرد. رژیم آمده بود تا کسانی که از مجاهدین جدا شدند را به ایران ببرد. او خیلی ناراحت بود و اعلام کرد کسانی که بخاطر مشکلات معیشتی و ترس از گرسنگی فردا می خواهند به ایران برگردند، من می توانم هزینه زندگی در حد بخور و نمیر برایشان تامین کنم تا به خواسته قاتلان عزیزان ما تن ندهند. شایعه کرده بودند که این پولها را مجاهدین در اختیار او می گذارند تا او به این افراد بدهد که به سمت رژیم نروند و به ایران بر نگردند ولی این شایعات درست نبود و آن پولها را او با تلاش و زحمت های شبانه روزی اش به دست می آورد. از هم اتاقی هایش مطلب و فرهاد که یک دکه سیگار فروشی داشتند پرسیدم که امرالله صبح زود می رود و اون موقع شب بر می گردد، کی می خوابد؟ گفتند در همون چند ساعت از درد به خودش می پیچد و دیشب اگر حیدر بابایی برایش قرص تهیه نمی کرد، او می مرد. ما ماهی 40 دینار حقوق پناهندگی می گرفتیم و مجاهدین هم هر یک از جدا شده ها به آنها مراجعه می کردند، ماهی 40 دینار به او می دادند. امرالله هیچیک از این پولها را نمی گرفت. 40 دیناری را که بابت حقوق پناهندگی می دادند غلامحسین جای او می گرفت چون قیافه اش شبیه او بود و اونها تا آخر هم نفهمیدند. با اینکه اکثر بچه ها این موضوع را می دانستند تا آخر هم لو نرفت و کسی از آنها متوجه نشد. امرالله کمتر دیده می شد. یک بار او را دیدم و گفتم که می دونی پشت سرت خیلی شایعات هست؟ گفت شنیدم که می گویند پایش چلاغ است ولی این شایعات امپریالیسم و ارتجاعست به آن توجه نکن. می خواست با شوخی رد شود. گفتم می گویند که این پولها را مجاهدین در اختیارت می گذارند تا تو به افراد نیازمند بدهی که بر اثر تنگدستی به سمت رژیم کشیده نشوند و به ایران نروند. گفت شاید همین طور است که می گویند. بگذار راحت باشند. اهل خاله زنک بازی و تهمت و افترا نبود. انسان محترمی است. در همان مدت کوتاه که در رمادیه عراق بود عراقی ها هم او را شناختند و به او احترام می کردند. یکی از بچه ها را با چاقو زدند و بردند بیمارستان بستری کردند و حالش وخیم بود. من و مراد و فرهاد و چند نفر دیگر با هم بودیم که آخر شب امرالله آمد و ما جریان را به او گفتیم. گفت سریع بریم بیمارستان. فرهاد کرمانشاهی گفت این موقع شب که در بیمارستان کسی را راه نمی دهند. گفت راه بیفتیم راهی پیدا می شود. من و او و فرهاد و یکی دیگر که یادم نمیاد کی بود، رفتیم بیمارستان. شاید باورتان نشود و می توانید از فرهاد بپرسید از نگهبان دم در تا مسئولین بخش همه او را به اسم می شناختند و خیلی او را تحویل گرفتند و با احترام ما را به بالین بیمار بردند و از آن شب به بعد رفتارشان با بیمار چاقو خورده که هم اکنون در اروپاست عوض شد. اینها را من نوشتم و شما به اینها اکتفا نکنید. از کسانی که او را خوب می شناسند بپرسید که امرالله ابراهیمی کیست بعد از شنیدن جواب سوال خود متوجه می شوید که او کسی نیست که مزدور این و آن باشد و به کسی تهمت بزند و یا حق کسی را ضایع کند
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست هم دانشگاهی من. با نظر شما چندان موافق نیستم. تبعیض و بی عدالتی در قبال مناطق غیرمرکزی ایران که عمدتاً شامل ملیتهای غیرفارس است، امری بسیار واضح است. کافیست تنها چند مسافرت کوتاه به هر یک از این مناطق داشته باشید تا از میزان عقب ماندگی اقتصادی نسبت به شهرهای مرکزی و عمدتاً فارس نشین ایران آگاه شوید. تبعیض در سایر حوزه ها همانند فرهنگ، تحریف تاریخ، مشارکت سیاسی و ... هم که نیاز به گفتن ندارد! در رابطه با استقلال نیز همین ملتهای تحت ستم ملی، خود تصمیم گیری خواهند نمود. فقط کافیست تا رسیدن فرصت مطلوب، کار تشکیلاتی فرهنگی و ... ادامه دهند...

نوشته شده توسط: Anonymous

درد ما بیش از فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و جهالت است. ملتی که به امید دریافت پول نفت از درب منزلش، حاضر می شود تمثال مبارک امامش را روی ماه ببینند، زمانی هم که بر علیه بی عدالتی بپا می خیزد، براحتی ملعبه دست استعمارگر می شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای فریبرز سنجری، چقدر ایران به شما ارزش دارد مقایسه به ایدولوژی شخصی شما؟ اقای اسانلو اگر در تلویزیون شما بود و یا خود را جز ایدولوژی شما معرفی میکرد ، ایا هنوز هم اینجوری به این شخص وطن پرست که دغدغه اش ملت ایران و منافع ملی ایران و کارگران است و هیچ ایدولوژی را تبلیغ نمیکند و مهمتر از همه چیز یکپارچگی ایران است ، توهین میکردید؟ اقای عزیز شماها هنوز در دوران استالین قدم میزنید. شماها لازم است خود را بازسازی کنید از لحاظ فکری و اندیشه و فقط به ایران فکر بکنید نه ایدولوژی ورشکسته. اگر شما در قدرت بودید ایا سرمایه گذاری را تخته میکردید و به عثر حجر باز میگشتید و یا مانند هر چپی دیگر فقط شعار علیه سرمایه داری را می دهید و ان هم شعارهایی که خریدار ندارد. واقعأ به خود و ایدولوژی فکر نکنید به ایران فکر کنید و حلقه اتحاد ملی را برای نجات ایران از اخوند و روسها و چینی ها و غیره را پر کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

هدف دول امپریالیست غربی و شرقی همیشه انداختن اختلاف بین ملتهای جهان سوم , چه از طریق دین و مذهب و چه از طریق اختلافهای سرزمینی و مرزی بوده است . در خاور میانه به این هدف رسیده اند. در خاور میانه آتش نفاق را طوری روشن کرده اند که خاموش شدن آن دهه ها طول خواهد کشید. کرد ها در این ماجرا نقش اساسی را بازی میکنند. کرد ها بازیچه دول بزگ شده اند و زیانش سال های سال متوجه خودشان هم خواهد شد. کسی مخالف با تشکیل دولت کردستان نیست ولی مشکل زیاده خواهی کردها و تشکیل این دولت در سرزمینهای ملتهای دیگر است. کرد ها اگر می خواهند با ملتهای همسایه در صلح زندگی بکنند, باید سیاستی غیر از این داشته باشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

من واقعا از این بابت متاسفم، چه اشتباه بزرگ و فاهشی کردم ، من شما را ﴿تو ﴾ خطاب کردم ،از اینکه این گناه را بر من بخشیدی و با ارفاق قسمتی از نوشته کوچک من را درج کردی بسیار سپاس گذارم، من حالا حالا ها باید در محضر شما درس یاد بگیرم .

نوشته شده توسط: Anonymous

یک چیز را من باید اضافه کنم، وآن این است که نمیدانم که این عذر خواهی حاصل تغیر چه فرایندی است؟ آیا به خاطر شرایط بسیار اسفناک امروزی است که جایگزیزن ایدهآل های ما شده است؟ آیا ایده آلها، در ذهن آقای نقره کار تغيیر کرده است؟ یا تغیری در شناخت ما نسبت به آقای بختیار ایجاد شده است . آیا این تغيير در شناخت به مصاعب امروز ما ربط دارد؟ آیا اگر شرایط امروز به مراتب به ایده آلهای ما نزدیک میبود این عذر خواهی محلی از اعراب داشت؟ یا اینکه بختیار به مثابه یک عنصر ترمز کننده باید مورد بحث و تحلیل قرار بگیرد . تاریخ مرحله گذر خود را آغاز کرده بود ، تا کنون ملت ما برای گذر از این مرحله تاریخی بهای سنگینی داده است، از دیدگاه من عذر خواهی های این چنینی می خواهد تاریخ رابه نقطه قبل از فاجعه برگرداند.
آیا این امر امکان پذیر است؟

یک چیز را من باید اضافه کنم، وآن این است که نمیدانم که این عذر خواهی حاصل تغیر چه فرایندی است؟ آیا به خاطر شرایط بسیار اسفناک امروزی است که جایگزیزن ایدهآل های ما شده است؟ آیا ایده آلها، در ذهن آقای نقره کار تغيیر کرده است؟ یا تغیری در شناخت ما نسبت به آقای بختیار ایجاد شده است . آیا این تغيير در شناخت به مصاعب امروز ما ربط دارد؟ آیا اگر شرایط امروز به مراتب به ایده آلهای ما نزدیک میبود این عذر خواهی محلی از اعراب داشت؟ یا اینکه بختیار به مثابه یک عنصر ترمز کننده باید مورد بحث و تحلیل قرار بگیرد . تاریخ مرحله گذر خود را آغاز کرده بود ، تا کنون ملت ما برای گذر از این مرحله تاریخی بهای سنگینی داده است، از دیدگاه من عذر خواهی های این چنینی می خواهد تاریخ رابه نقطه قبل از فاجعه برگرداند.
آیا این امر امکان پذیر است؟ نسل ما اگر گناهی دارد نه به خاطر گناه نگاه اشتباه مان به رژیم گذشته است، بلکه گناه ما کم بها دادن به رژیمی است که فاجعه را آبستن بود، و این ترس وبیم از اشتباه دوباره است ،که ما را از تغیرات و یا بهتر بگویم از سرنگونی می هراساند.
نوشته شده توسط: Anonymous

عراق دست مالکی نوکر آخوند‌های اسیر کش است که رهبری مجاهدین هیچ قدرتی‌ در آن جا ندارند . مبارزه شسته رفته فقط در لای کتاب‌ها پیدا می‌شود . آلمان تا کنون فقط کمتر از ۱۰۰ نفر راا از لیبرتی قبول کرده که خرجش را خود مجاهدین داده اند از همان پول‌های با د آورده !؟؟ این آقایان که صحبت پول بعد آورده می‌کنند لطفا سری هم به بیت ولایت بزنن این جنگ طلب‌ها یا گروه باز‌ها راا وادار کنی‌ به دفاع از مخالف جمهوری اسلامی هنر است نه عیب ! دست گیری مأمور اطلاعات اسلامی بسیار کار جالبی‌ است ا اگر جلوی این جانیان گرفته میشد سر فریدون فرخ آد ...

نوشته شده توسط: Anonymous

موضع حزب توده‌ تاا سال ۶۲ بسیار ارتجاعی و از آن به بعد هم همواره دفاع جانانه از یکی‌ از جناح‌ها را به عهده دارد. متاسفانه آمدن روان شاد بختیار بسیار دیر هنگام بود. پشتیبانی از اعدام زندانیان راا نمیتوان با مخالفت با شاپور بختیار مقایسه کرد. مخالفت چپها به خاطر دید آنها نسبت به عدالت اجتماعی بود نه‌ پوپولیستی ! البته در مورد بعضی‌ها نظر آقای توکلی درست است. پیش کشیدن بحث لیبرالیسم و حمایت از انقلاب بخونید حزب جمهوری اسلامی مسئو لیتش به عهده رهبران حزب توده‌ است. لوو رفتن شاخه نظامی حزب توده‌ که همیشه برای دکور بوده است چه در زمان کودتا ۲۸ مرداد و چه در زمان حکومت اسلامی هم بیشتر به دلیل همکاری این حزب با حاکمیت بوده. خود همین اعتراف آقای توکلی به لوو رفتن آن بوسیله جاسوس شوروی نشان میدهد که چقدر رهبران حزب پرت بوده اند که یک مأمور خارجی‌ از آن خبر داشته !! من به این مطمئن نیستم
.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز قنبری، «تبعیض و فقر» و «مبارزه» با آنها، و «خاطره شما» و محتوای مقاله دقیقاً قسمتهایی از یک فرش اند. فرش زندگی ما.و همه به هم مربوط اند. رفع تبعیض فرهنگی بدون رفع فقر، نه امکان دارد و نه شایسته ی زندگی انسانی ست. اگر در آذربایجان زبان و فرهنگ «رسمی» شود. ولی «فقر» در همه جا مثل مرده دهان بگشاید و کودک و بزرگ را در کام خود فرو برد، مسئله «اعتراض» پیش میاید؛ با «قلم» و «قدم». حافظ «نظم» ، مثل همه ی حافظان، اقدام به « شکستن قلمها و قدمها» میکند. و باز سرو کار ما با «زندان و شکنجه و چه بسا اعدامها ست». و «جیبهای خالی» در بازجوییها. یعنی تغییر اساسی در زندگی صورت نمیگیرد. تنها «زبان شکنجه گر» عوض میشود. و نه طناب دار و گلوله. راه درست رفع تبعیض و فقر، بر اساس آزادی و رفاه اجتماعی ست. باید کمی مسایل را عمیق تر ببینیم و در سطح گیر نکنیم. که فاجعه ببار میاید.

چپ در کل « خواهان رفع تبعیض،فقر، دیکتاتوری، و حق تعیین سرنوشت و آزادی » است. در حکومت فدرال. یا حتی در صورت انتخاب مردم ، مخالفتی با استقلال نیز ندارد. اکنون استقلال کردستان توسط همه پرسی مطرح شده. شرایط این همه پرسی به حد زیادی آماده است. آنها حکومت خودمختار دارند. و فدارالیسم هم عملی نشده. روی به استقلال اورده اند. در صورت انتخاب مردم میتوانند مستقل شوند. من تاکنون ندیده ام یک سازمان چپ قابل توجه مخالف این همه پرسی شود. اینکه جدایی در این شرایط به نفع کردستان و کل مردم عراق است یا نه، و حالتها ی دیگر، مربوط به سیاست است. سیاست اشتباه عواقب وخیم میتواند برای همه بوجود آورد.این را باید مردم و سیاستمداران آنها تصمیم بگیرند.اما آیا در کردستان مشکل «فقر»، «آزادی و دموکراسی»، «پیشرفت به نفع زحمکتشان و مردم» حل شده یا «فقر و تبعیض و دیکتاتوری» به اشکال نوین ادامه دارد؟ مسئله ایست که باید عمیقاً مورد توجه ما آذربایجانی ها قرار گیرد و تجارب لازم از آنها آموخته شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

من به كاربري به نام حميد خسروند انتقاد دارم كه قبل ازاينكه مطلب آقاي اقبالي رامطالعه كنند، ابتدا به خودشان وبعد هم به پدرومادرشان پيله ميكنند ... بابا ايوالله .... اين وسط مطلب اصلي گم شد .. ما نفهميديم كه نويسنده چه نوشته بود وكاربرمحترم چه حرفي داشت ؟ لطفا اين نوع نظريه نويسي را بهتراست تعطيل كنيد .. به آقاي اقبالي هم توصيه ميكنم كه با اين اشخاص دهن به دهن نشوند واينكه ثابت كنند چه گرايشي داشتند ويا پدرويا مادر ويا اقوامشان كي بودند ..به افراد چه ربطي دارد كه پدرويامادرتان كي بود وچكار ميكرد .. اينها مي خواهند مارا به بيراهه بكشانند .. طوريكه اصل مطلب نويسنده فراموش شود ..به نظرم اين يك شيوه است كه همه راگمراه ميكنند ...ما بايد نسبت به آن توجه كنيم .

نوشته شده توسط: Anonymous

ما هر چه قدر هم تفاوت ديدگاه و ايدولوژى داشته باشيم،در فقر تحميلى اشتراك داريم،هنوز هم وقتى خاطرات اذربايجانى هاى چپ را مى خوانى،بعد از گذشت پنجاه سال،وقتى نگاه مى كنى مى بينى چيزى فرق نكرده،انگار صمد عمى اين كتاب را نه در ٥٠ سال پيش،بلكه همين ديروز نوشته است.
يكبار سال ٨٥ وقتى دسته جمعى دستگير شديم،بعد از ٧-٨ ساعت ضرب و شتم وحشيانه،فرمانده نيروى انتظامى نقده امد و با لحنى تحقير اميز گفت،مادرم.... است،جيبهايتان را بيرون بريزيد،اگر سى نفرتان جمعا ٥٠ هزار تومان داشتيد همه تان را ازاد مى كنم،حدسش درست بود،سى نفرمان ٥٠ هزار تومان نداشتيم،بگذريم كه نيم ساعت ندارى ما را به سرمان كوفت و توصيه كرد كه برويد حمالى تان را بكنيد،شما را چه به سياست و تظاهرات،ما براى اذربايجان و زبان مادرى رفته بوديم،ولى يكباره متوجه شديم ما گرسنه هم هستيم،سى نفرمان پول تو جيبى يك نفر ادم معمولى را هم ندارد،هيچكدام

هم بيكار نبوديم،بعد از سالها شايد چندان خاطره اى از بازداشت يا شكنجه و شلاق در ذهن و جسمم نماده،ولى خاطره سى نفرى كه در جيب شان ٥٠ هزار تومان نبود،فراموش نمى شود،و وقتى به يادت مى افتد،روح و روان را خراش مى دهد.
نمى دانم،شايد بى ربط باشد،ولى با خواندن اين مطلب،فورا اين خاطره به ذهنم خطور كرد،اگر بى ربط بود پوزش مى طلبم
نوشته شده توسط: Anonymous

تعدادي از آقايان محترم كاربر درمقالات به خود نويسنده و احيانا به گرايش سياسي ايشان و ...حمله وهجوم كرده اند. حرف من اين است .... آقايان ...تاكي مي خواهيد محتوا وحرف طرف مقابل را ناديده بگيريد وبدون توجه به حرفي كه نويسنده مي زند به شخص نويسنده نيزه پرتاب كنيد واو و احيانا گرايش وافكاراورا زير رگبار تهمت و...بگيريد . با اين شيوه به كجا خواهيم رسيد ؟؟؟ اگر خاطرتان باشد ، جمهوري اسلامي هم ازسال 58 درايران با اين شيوه شروع كرد واينكه فلاني كمونيست است ، فلاني ليبرال است ، فلاني مجاهد است ، فلاني اسلامي است ، فلاني بي دين وكافر است ... چكار به دين وعقيده و سبك ومرام نفرمقابل خودتان داريد ؟حرف وپيام اورا بگيريد .يا موافقت خودتان رااعلام كنيد ويا اگر نقدي داريد ، نقدتان را بگوييد .. من پينشهاد مي دهم اين فرهنگ بالكل از بين دوستان جمع شود .. ومارك زدن وانگ زدن

به افراد و عقايد وخواستگاه آنها را به كناري بگذاريم ، اين شيوه ورود درمباحث ، جدي ترين راه براي تفاهم است. متاسفانه فرهنگ وادبيات جمهوري اسلامي طي 35سال گذشته درفرهنگ بسيار بالاي ما رسوخ كرده است .. وافراد هم متاثر ازاين فرهنگ وارد بحث وجدل باهمديگر مي شوند كه بسيار مايه تاسف است . اين مرزكشي را بايد بين خودمان وكساني كه آلوده به اين فرهنگ هستند ، انجام بدهيم . البته اين كار نياز به تمرين وممارست دارد ، ولي مطمئن هستم كه قابل اجرا است . ازهمين امروز شروع كنيم ..وبه دشمن فرهنگ خودمان يعني جمهوري اسلامي تهاجم كنيم ....
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ناشناس (Anonymous) اگر تورکها دورانی طولانی در مسند حکومت بوده اند، آیا این موضوع دلیلی بر نقض حقوق اولیه و انسانی آنها و اعمال همه گونه تبیعیض بر علیه تورکها می شود؟! اتفاقا همین حرف شما نشان دهنده مشارکت آنها در امر مدیریت و رهبری جامعه ایرانی بوده. برای من عجیب است که چرا برخی از به اصطلاح روشنفکران امروزی در گفتمان حقوقی و انسانی عصر حقوق بشر کنونی به دنبال ارتجاع و حل مسائل در تاریخ گذشته این مرز و بوم هستند و طبق معمول بر اساس توهمات ذهنیشان احساس می کنند که دنیای متمدن امروز فرصتی برای عقده گشایی تاریخشان است! گویی آنکه اگر امروز هر انسانی چه تورک، کورد، عرب، بلوچ، ترکمن و چه سنی، شیعه، ارمنی، یهود و زرتشی طالب حقوق اولیه خود بر اساس اصول و قواعد دنیای متمدن امروز باشد، باید سند بی گناهی پدر و نیاکان خود را تسلیم این متولیان قوانین حقوق بشر کنند! این قشر به اصطلاح

روشن فکران، که در برخورد با مسائل حقوقی امروزی که از جنس عصر امروزی است، هنوز در گردو غبار گذشته تنفس می کنند و لاجرم بازدم شان متعفن و پر از گندیدگی است. این گروه نگاهشان به موضوعات هیچگاه بر اساس عقلانیت و انسانیت امروزین و بر اساس اقتضای زمان نخواهد بود و به سبب همین استعداد و نبوغشان در نگاه به موضوعات، در آینده های دور نیز به دنبال مقصران خیالی ، عقده های امروزین خود را بر سر آیندگان خالی خواهند کرد، بدون آنکه حتی لحظه ای بر اشتباه و خطای امروزین خود شکی کرده باشد! و این مقصر تراشی تاریخی آنان به سبب عدم درک گفتمان امروزین و بر اساس عدم فهم مقتضیات زمان حال حاضر، در آینده نیز به ذهنیات ساختگی و متوهمانه تاریخی بدل خواهد یافت و برپایه همین دیدگاه مسمومشان، سعی بر آن خواهند داشت که فضای گفتمان آیندگان را نیز مسموم کنند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

صحبت مقررات دارد. سایت آنرا اعلام کرده.کسی رعایت نکند سخن اش منعکس نمی شود.بکارگیری ضمیر «تو» در کامنت اول که توسط ما، به [شما] تبدیل شده -جهت ارفاق و انتشار سخن - «تحقیر و توهین» به نویسنده ، است. که استعمال آن در کامنتها و باقی عبارات نیز ادامه داشت. ضمیر «تو» در رابطه خصوصی، بکار میرود، در عرصه عمومی خلاف «دیالوگ محترمانه» است. و حاوی «تحقیر و توهین». از این رو موجب شقه شدن و عدم انتشار کامنت میشود.سایت وظیفه دارد حرمت «نویسنده، شخصیت، و خواننده» را در دیالوگ حفظ کند. همین طور است در استعمال دیگر واژه ها و عبارات که لازم است «حرمت و متانت» گفت و گو حفظ شود. «بحث معرفتی» بدون تحقیر و توهین،با حفظ مقررات ، انجام میگیرد. طرح مسایلی که «تحقیر و توهین» به دیگری را برساند، البته که سانسور میشود.شرطی ست که قبل از دیالوگ ذکر شده و انتظار داریم کامنت نویس آنرا رعایت کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

باردیگر حیون الله وحشی الله خونخوار الله رهبرارتجاع داعش شیعه و کارمند عبا پوش امپریالیست نفت مفت خوارو گاو شیر افسار بسته بانک های خارجی در ایران زوزه کشان بطرف دانشگاه و دانشگاه نشینان حمله ور شد! ای آخوند حیون الله تف به اون هیکلت و جد و آبادت یادت رفته ای خواهر مادرحیون که همون دانشگاه نشینان محترم امپریالیست شناس و پاچه امپریالیست بگیربودن که با نوشیدن شربت های سیاسی آیت الله کارتر و هنری کسینجردردانشگاه های ایران که درزمان شاه مجانی پخش میشد هار شده بودن و پاچه قشون شاهنشاهی رو بنفع آخوندها گرفتند و آخوندهای روضه خون و زن باز و مفت خور و بیسواد رو تونستن مثل خمینی پادشاه دینی و صاحب تمامی ساکنان ایران " گله گوسفند" بشن ؟؟!! چی شد حیون الله خامنه ای دستور از غربی برات رسید که ریشه سیاسی بودن در ایران رو بنفع احمدی نژادها و امپریالیست ها باید بخشکونی؟ ای .... آخوند خونخوار

رهبری کردن تویه ملعون مدیون سیاسی بودن دانشگاهی های سی و چند ساله پیشه !!
البته باید حقیقت رو هم دید که دانشگاهی های اون زمون " زمان شاه" مصببان اصلی در پرورش ریشه دوانی امپریالیست ها در ایران و اثبات حکومت دست نشانده آخوندیشان در ایران ومقصرین اصلی در فجایع سی و چند ساله حکومت آخوندی امپریالیستی در ایران هستند و علاوه برآن در آلت دست شدن امپریالیست و در گمراه کردن مردم ایران و تباه کردن نسل آینده در سی و چند سال حکومت آخوندی و مسئول به بی راهه کشاندن انقلاب واقعی مردم! گناه دانشگاهی های سی و چند سال پیش غیر قابل بخشش و آنها مجرم تر از آخوندها جانی هستند !!!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش گرامی، در رابطه با معضل "افراط گرایی"، "پوپولیسم خاورمیانه ای" و گرایشات "ضدامپریالیستی" که مطرح کرده ای، اتفاقا به نظر من نوشته ی آقای نقره کار و نوع برخورد و مخالفت هایی که با آن می شود، به خوبی نشان می دهد که چپ ایرانی فقظ ظاهر خود را تغییر داده و از نظر ایدئولوژیک چندان تغییری نکرده. برای همین هم هست که با اینکه می دانند ج.ا. یکی از وحشی ترین و جانی ترین نظامهای دنیاست، بعد از سی سال هنوز به دنبال بخش هایی از نظام هستند (در دوره هایی به دنبال کل آن!) و به دلیل نفرت شان از غرب حاضرند جمهوری اسلامی را اتمی کنند و همه جوره از آن حمایت کنند.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

من با نظرات آقای کیانوش توکلی بجز موضوع حزب توده موافق و هم دیدگاه هستم. استراتژی همکاری طیف چپ و سوسیالیستی با جبههءِ دینی اسلامگرا در خاورمیانه بر علیه نظامهای سلطنتی وابسته به غرب امری مرسوم بود. از سال 1950 به بعد مثلأ در مصر احزاب سوسیالیستی به رهبری جمال عبدالناصر با طیف اسلامگرای" اخوان المسلین" امروز در یک جبهه قرار گرفتند و نظام سلطنتی را بر انداختند، که با به قدرت رسیدن سوسیالیست ها و در جایگزینی سیستم جمهوری، سوسیالیست ها با اسلامگریان درگیر شدند، و منجر به اعدام رهبر اخوان المسلیمین و ممونیّت اخوان المسلین تا به امروز شده است. ...

. بنا بر این همکاری چپ ( گرچه اشتباه تاریخی بود) روند غیر مروسم سیاسی نبوده است، امّا همانطور که آقای توکلی گفته اند، کارشکنان محوری و ضربهء اصلی را جبههءِ ملّی، نهضت آزادی، و سایر احزابی که خود را اپوزیسیون نظام سلطنتی، و دمکرات میدانستند به دکتر شاپور بختیار زدند و بزرگترین خیانت را کردند. اینکه آقای توکلی نوشته اند که حزب توده برنامهء 30 ساله و دراز مدّت داشته اند با ماتریالیسم دیالکتیک که زیربنای مارکسیم هست در تضاد کامل هست. استراتژی حزب توده پیروی از پروسهء مصر و به امر و دستور اردوگاه سوسیالیسم شوروی بود که موضوعی کاملأ سیاسی بسود هژمونی شوروی بود. حزب توده ای که الفیای مارکسیسم یعنی دوران شناسی ( ماتریالیسم تاریخی) را درست درک نکرده و بجای صنعتی کردن کشور و رشد بورژوازی انقلابی که زایندهءِ طبقهءِ کارگر ماهر برای دگرگونی طبقات و تشدید تضاد طبقاتی هست، به دین گراتی و اسلامگرایی به رهبری خمینی که مربوط به قرون وسطایی است، متوسل میشود، دارای استراتژی تئوریک و برنامهء سیاسی درازمدّت بسود ملّت ایران نبوده است. دیدگاه حزب توده و سازمان اکثریّت نه دیدگاه رُزا لوکزامبورگ و لنین ( مارکسیسم رادیکال) بوده و نه دیدگاه ( مارکسیسم رفُرمیستی، اصلاح طلبی) و برنشتاین و کائوتکسی بوده است. برداشتی چاه جمکرانی از مارکسیسم بوده است.
در همان زمان اردوگاه سوسیالیسم شوروی، اسلامگرایان رادیکال از جمله فلسطینی را در خاورمیانه و خاور نزدیک هم حمایت میکرد، زیرا آنها بر علیه کشورهای اروپایی و آمریکایی بودند. انتقاد آقای اقبالی بر حزب توده درست و منطقی است. در مجموع برداشت چپ ایران از سوسیالیسم علمی و از اصول مارکسیسم موضوعی ایراسیونال و قشری نگری بود. تجربیات آقای مسعود نقره کار در رابطه با دکتر شاپور بختیار را من در سالهای 1990 میلادی در شهر هایدلبرگ آلمان، که گروههای سیاسی بسیار فعال بودند تجربه کردم. وقتی این مرد بزرگ تاریخ روشنگری ایران را ترور کردند، آنوقت بر میز سیاسی اشان رفتم و گفتم چرا نیامدند شما ها را ترور کنند، شما ها را چه کسی به حساب آورده و می آورد ؟ شما دشمن اصلی نظام اسلامی بودید و هستید و یا شاپور بختیار ؟. متأسفانه امسال نتوانستم به مناسبت صدمین سال این مردم بزرگ مقاله ای انتشار دهم و نتوانستم در مراسم بزرگداشت آن در شهر کُلن آلمان شرکت کنم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای برقعی....1- رژیم های تک حزبی اصلاح شدنی نیستند اگر بودند, حزب رستاحیز, حزب کمونیست شوروی و حزب الله هم اصلاح میشد..2- اگر عقل انسان رشد سلیم داشته باشد , باور کردن وجود خدا که یک « دیکتاتور کیهانی» در مغز انسانهاست , مهو میشود. (( تا تو را عقل و دين بيفزايد؟؟ )) .3- ورزشی که امریکائیان به عنوان « فوتبال » می نامند به این دلیل نیست که توپ بایستی با پا بازی شود , به این خاطر است که طول اندازه این توپ, تقریبآ یک فوت است. 4- چون امریکا مستعمره انگلستان بود به این خاطر است که طول اندازه گیری و اوزان در امریکا سیستم « متریک » نیست و مثل واحدهای قدیمی انگلستان بود هرچند که انگلستان در سالهای اخیر با میلیون ها دلار توانست سیستم متریک را رایج بکند..تازه با این سیستم هاست که آپولو ها و سفینه های فضائی امریکائی و اکتشافات کیهانی, بشر را با جهان طبیعت آشنائی میدهند. من حاضرم و ترجیح میدهم که

با این سیستم امریکائی به آفرینش جهان از ( هیچ) در سمینارهای علوم فضائی شرکت کنم ولی به سخنان مسخره آمیز آن آخوند گردن کلفت که با سیستم « متریک» که در بالای منبر میگوید ( قد حضرت آدم 17 متر بود و عرضش 10 متر) گوش بدهم.. در ثانی آگر امریکا بخواهد سیستم متریک را در صنایع مادر پیاده بکند Calibration and retooling میلیاردها دلار هزینه برخواهد داشت و این اصلآ اقتصادی نیست..5-آقای برقعی .. من نمیدانم که چرا ما بعضی از ایرانیها در غرب و با اختیار کامل , زندگی میکنیم ولی همیشه انتقاد از غرب و غرب زدگی میکنیم...شاید دلیل آن باشد که نمی خواهیم با ( موشهای 5 کیلوی..« متریک» ) که خیابان های تهران را فرا گرفته اند زندگی بکنیم...و یا شاید دلیلش آن باشد این شیطان بزرگ فرهنگ ( صیغه گرفتن) را از ما ایرانیان یواش یواش یاد میگیرد....
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

در تائید سخن پخته جناب Nasser Daryadel اضافه می کنم یکی از گرفتاری ها انقلابیون و یا بهتر بگویم مخالفین شاه ، «افراط گرایی» و «پوپولیسم خاورمیانه ای» آنان بود. امروز هم علیرغم اینکه از چپ وسازمانهای ضد امپریالیستی دیگر رمقی نمانده واین جریانات بسیار کوچک ودر فضای سیاسی امروزایران ایزوله شده اند؛ با این وجود «افراط گرایی» و «پوپولیسم» نسبت به زمان انقلاب و قبل از ان اتفاقا چند برابر شده است. 2-در پاسخ به جناب «پرویز» بگویم علت «انحراف» تنها حضور حزب توده مدافع اتحاد شوروی در جریان انقلاب نبود(توده ای ها در زمان انقلاب کوچکترین تشکیلات و هودار را در بین گروههای چپ ایران را داشت) مگر...

مگر بسیاری از همرزمان و همه جبهه ملی های زنده یاد شاهپور بختیار که او را بخاطر قبول پست نخست وزیری شاه و اصلاح طلبی اش ؛ به او به چشم یک «خائن» نمی گریستند؟! ؛ مگر نهضت ازادی (بارزگان ، امیر انتظام و یزدی و...) که اسلام لیبرال ضد توده ای را نمایندگی می کردند به دستور خمینی اولین دولت اسلامی را تشکیل نداده بودند؟! وعملا نهضت ازادی ؛ دولت 37 روزه شاهپور بختیار را به زیر نکشانده بودند. مگر..
بنی صدر ،قطب زاده ، مجاهدین خلق ، چریک های فدایی ودهها حزب و سازمان چپ و میانه که فصل مشترک همه آنان «عنصر ضد توده ای» نبود؟! با این وجو د همه این اشخاص لیبرال و سازمانهای چپ ضد توده ای و احزاب لیبرال اسلامی علیه شاهپور بختیار بسیج شده بودند و و او را یکصدا «نوکر بی اختیار» می نامیدند 3_ در پاسخ به دوست و همکار عزیزم اقبال اقبالی بگویم حزب توده ،حزب دست راستی نبود و برعکس یک حزب چپ لینیی وابسته به انترناسیونالیست بلوک اتحاد شوروی بود که در بین احزاب کمونیست آن زمان جهان ؛جایگاه بسیار بالایی داشت. حزب توده و شخص کیانوری دقیقا برای کسب قدرت سیاسی مبارزه می کردند .خیمنی در پاسخ منتقدینی که چرا با وجود حمایت توده ای ها از نظام جمهوری اسلامی ؛ آنان را دستگیر و زندانی نموده بود؛ دریک نطق رادیو و تلویزیونی؛ پاسخ داد که :« حزب توده برای 30 سال بعد دارای برنامه ونقشه است» و دقیقا هم همینطور بود از کیانوری نقل شده بود که می گفت :«تا خمینی است نمی شود کاری کرد» (بعبارت دیگر پس از مرگ خمینی حزب آمادگی کسب قدرت را دارد) حزب توده دارای سازمان نظامی_ مخفی گسترده بودند و از بیت رهبری تا دفتر ریاست جمهوری و سپاه پاسداران ودر باالاترین سطوح فرماندهی ارتش حضور نسبتا زیادی داشتند . این حزب از سوی دستگاه اطلاعاتی شوروی ها KBG بطور مستقیم حفاظت اطلاعاتی می شد (به همین غربی بسیار نگران بودند .ازاین رو انگلیسی ها، علیرغم ضدیت شان با خمینی ، در پی فرار مامور «کا گ ب» از سفارت شوروی در ايران به نام ولاديمير کوزيچکين که سمت ديپلماتيک داشت به انگلستان پناهنده شد و طبعا آنچه شواهد و اسناد کتبی و شفاهی در چنته داشت به سازمان اطلاعات انگليس تحويل داد، که از آن جمله فعاليت های مخفی حزب توده و سازمان نظامی اش،‌ و روابط آنها با شوروی بود. ،اطلاعات محرمانه این دیپلمات از طریق پاکستانی ها به دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی رسانده شد و در واقع بدون کمک و همکاری انگلیسی ها ؛ کشف سازمان نظامی _مخفی توده ای ها به این سادگی امکان پذیر نبود. دراواخر سال 61 حزب توده مورد هجوم گسترده دستگاه سرکوب قرار گرفت و بیش از 90 درصد رهبران حزب توده زیر شکنجه ویا اعدام شدند ) بهتر بود گفته می شد که توده ای بخش کوچکی از چپ های ایران را شامل می شد که پس از سال سال 62 عملا آنان هم در موضع مخالفت با رزیم قرار گرفته اند . آخرین نکته اینکه این خمینی نبود که چپ ها و سکولارها را فریب داد برعکس خمینی از ابتدا می گفت که بدنبال «حکومت اسلامی» است و کتاب حکومت اسلامی ایشان 10 سال قبل از سال 57 انتشار وسیع یافته بود و در ان سالها بطور «مخفی »و در کتاب فروشی ها مخالف پهلوی ها فروخته می شد. احزاب چپ ، راست و لیبرال اسلامی و همین طور سکولار فریب افراط گرایی و پوپولیسم خاورمیانه ای خود را خوردند و منحرف شدند؛ ما مقصر بودیم و لطفا تقصیر را به گردن شخص سوم نگذارید.
نوشته شده توسط: Anonymous

موضوع مجاهد بودن آقای امرالله ابراهیمی جدید نیست. بعد از افشاگری او علیه آقای کریم حقی در سال 1995 آقایان پرویز یعقوبی (باجناق سابق مسعود رجوی که الان در پاریس زندگی می کند)- هادی شمس حائری- نوروزعلی رضوانی- سرگرد رضا اسدی- کریم حقی و خانم مینا ربیعی ( خواهر خانم مسعود رجوی) هم هشدار داده بودند که آقای امرالله ابراهیمی از مجاهدین جدا نشده و مجاهدین او را برای اهداف خودشان فرستادند و زیرکانه طوری بر علیه او می نویسند تا کسی شک نکند و او در ماموریتش موفق شود. آقایان مسعود جابانی- محمدرضا اسکندری و حبیب خرمی جزئیات این موضوع و هشدار را بیشتر می دانند.

نوشته شده توسط: Anonymous

داغونتان میکنیم ! شما فقط فرزند ناخلف دوران بحران هستید . جهان بسوی وحدت است و نه دهاتی بازی . مهمان های جغرافیایی باید به سرزمین اجدادی شان باز گردند یا اعتراف به حق صاحبخانه بنمایند . گردن کلفتی نکنند و سرشان را مثل بچه آدم پایین بیندازند و زبان و فرهنگ صاحبخانه را رعایت کنند .

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای lachin

نخست: از ایده های ضد ترکی من نوشتید. از آنجا که بحث را شما شخصی کرده اید نباید که بدان پاسخ دهم، چرا که بخش کمنتارها ناظر برای نقد سیاسی است و نه خرده فرمایشات شخصی.
2- خدمت شما عرض کنم که ترکی سخن گفتن نمی تواند برای کسی مشروعیت سیاسی بیافریند و معیار علاقه ویا دشمنی با ترک نیست. می تواند یک کرد، لر، فراسوی و امریکائی و ... بیشتر از یک ترک مدعی، ترک دوست تر باشد. باید عزیمتگاه ها را دریافت. شما برای ادعای "ایده های ضدترکی" هیچ دلیلی ندارید؛ جون واقعیت ندارد!
3- شما نوشتید" "چند موضوع بر گرفته شده از کتاب که به زبان انگلیسی چاپ شده است را برایتان ترجمه کردم و ان را با نوشته های شما طتبیق دادم که از زمین تا اسمان فرق داشت....".
خواننده محترم ان کتاب و نوشته کار من نبود و من تنها آنرا در ایرانگلوبال درج کرده ام.

نوشته شده توسط: Anonymous

با استقلال کردستان و آذربایجان وسایر مناطق ایران وبا هدف دستیابی به حقوق خود، خواب آشفته شما حضرات آشفته تر خواهد شد....

نوشته شده توسط: Anonymous

هدف از این مقاله نه نجات اسیران در کمپ لیبرتی، بلکه تنها مطرح نمون مجاهدین و گیر دادن به جداشدگان از آنها است. چنانچه منظور نجات آن اسیران بود ابتدا باید به رهبرانشان انتقاد وارد می نمود. اگر رهبران مجاهدین تمایل به خروج آن اسرا را داشتند فقط با صرف مخارجی که در یک سال برای انجام شو های سالیانه در فرانسه می نمایند و یا پول های سرسام آوری که به مفت خورهای جنگ طلب آمریکایی برای شرکت در این نوع نمایشات می دهند میتوانستند در ده سال گذشته آن افراد را از عراق خارج کنند. درسال 2003 مریم رجوی و صدها عضوشان را بطور مخفیانه خارج نمودند و بعد از آن هم نه تنها هیچ اقدامی برای خروج بقیه نکردند بلکه بر بوق اشرف محور جهان است دمیدند و سر راه سازمان ملل و دیگر کشورها سنگ اندازی نمودند. چنانچه در حال حاضر دست از به کشتن دادن آنها بردارند و بگذارند که بطور انفرادی و نه تشکیلاتی به نمایندگان سازمان ملل

برای درخواست پناهندگی مراجعه نمایند حتمن ترتیب خروجشان داده خواهد شد. هیچ کشوری حاضر نمی شود که اعضای یک سازمان با سابقه تروریستی را در مملکت خودش یکجا بپذیرد. زمانی که کشور فرانسه مجاهدین را پذیرفت فکر میکرد که اپوزسیون دموکرات رژیم اسلامی هستند، اما وقتی در لیست تروریستی قرار گرفتند و دید که چیزی برای ارائه در چنته ندارند از کرده خودش پشیمان گردید و اقدام به دستگیری و اخراجشان نمود. دست مجاهدین برای همگان رو شده و اقدام به نوشتن این نوع مقالات و دسا یازیدن به اینجور ترفند های بچگانه تاثیری ندارد و پلی که در پشست سرشان خراب نموده اند را فقط میتوانند با توصل به عقل و منطق و بدور از دوز و کلک بازسازی نمایند. یکی از صداقت ها همانا اقدام برای خروج اسیران از لیبرتی است که بعید میدانم تن به انجامش بدهند، زیرا که بازی کردن نقش داعش در ایران را در سر می پرورانند و از آنجا که ایرانیان سی چهارسال است که اسیر داعش های وطنی هستند و تجربه کافی کسب نموده اند دیگر تن به اسارت داعشی بدتر از آنها نخواهند داد.
نوشته شده توسط: Anonymous

ما هیچ وقت آدم های معاصر نبودیم. تازه سال های بعد متوجه می شیم که سا های قبل چی کار کردیم و باید بابت کار های قبلی مان از یک کسانی عذر خواهی کنیم، اشکالی هم نداره! کار خیلی خو بی هم هست. ولی اتفاقاتی که داره همین امروز تاریخ فردا یمان را می سازد را می شناسیم ؟ اگر دوباره امروز تاریخ معاصر مان را نشناسیم چي؟ فردا با یک عذر خواهی خشک و خالی حل می شه؟ پس بهتره امروز خوب تاریخ خود را بشناسیم و تاریخ سازان را. تاریخ را کسانی می سازند که حرکت می کنند و جهان پیرامون خود را تحت تاثیر قرار می دهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

هر چند بعید می دانم که انشعاب و یا دو دستگی در آذرخش صحت داشته باشد ولی خوشحالی آقا محمود بابت این خبر برایم سوال است. اینهمه خوشحالی برای متلاشی شدن آذرخش؟ مگر چی به شما می رسد؟ در هلند زندگی می کنم و همیشه پیگیر فعالیت های آذرخش بودم. جدا شدگان مجاهدین کمتر از 5 درصد کارشان را در بر می گیرد. حالا چرا می خواهند پای مسعود و مریم رجوی را به وسط بکشند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي عبدالله كاربري كه همه چيزرا به هم بافته وحرفهايتان اساسا ربطي به مقاله مربوطه ومحتواي آن ندارد .. مي توانيد به ما بگوييد كه آخوندها دركجا ي ايران فضاي باز وآزاد براي مخالفين واپوزيسيون ايران گذاشته اند كه اينقدر لغز فضاي باز مي خوانيد !! وانگهي اينجا نويسندگان مطب مي نويسند وكاربران درمورد محتواي مطلب نظر مي دهند ، چه ربطي به رهبري مجاهدين دارد !!!! انگ وتهمت بيكار بودن وعلاف بودن هم به خوانندگان وكاربران محترم سايت نزيند ... اين فرهنگ شناخته شده ولورفته اي است ... خودمسئولين سايت اعلام كرده اند كه فضاي بازدمكراسي است اگر چشم ديدن آنرا نداريد ، به اين سايت مراجعه نكنيد ..... درداخل ايران بگير وببند است وستارجوان بي گناه را درعرض چند روزبه خاطر تعدادي مطلب دروبلاگش ، له ولورده كردند ، در اينجا ديگر چكار داريد ؟!! مگر اروپا وامريكا هم ملك طلق شماست؟ نكند انتظارد داريد كه فضاي مجازي

در سراسرجهان كنترل شود !! ه البته خوشبختانه اين يكي امكان ندارد ، بنابراين توصيه ميكنم كه حرص وجوش زيادي نخوريد.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای پرویز؛
شما بخطا چپ ایران را مترادف با حزب توده معرفی می کنید. شما اینهمه دلاوری ها و جانفشانی های چپ در پیکار علیه رژیم اسلامی را چگونه می توانید انکار کنید؟!!! جهت اطلاع شما حزب توده تنها ایدئولوژی چپ را پوششی برای توجیه خط امام قرار داده و از نظر سیاسی چپ نبود و در زمره جریانات راست مدافع حکومت اسلامی قرار داشت.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای
KhosrovanehHamid

*******

نخست- بنده نه مجاهد بودم و نه مسلمان.
دوم- نتنها پدر و مادر من مشهد نرفتند، بلکه متعلق به آن بخش از جامعه ایران بودند که هرگز سلطه اسلام و اسلامگرایان را برسمیت نشناختند و همواره علیه دیکتاتوری ملوکانه و دینی (شاه و شیخ) بودند.
سوم- این فرمایشتان هم درست نیست که ما به آخوند کمک کردیم که بقدرت برسد.ماهیت این قشر انگل و همه جانبه فاسد برای ما روشن بود، این شاهنشاه اسلام پناه بود که به اسلام و اخوند توهم داشت و ظاهرا شما هم بهر دو!

نوشته شده توسط: Anonymous

محبوبیت فعلی آذرخش از چند پیروزی در سالهای دور بر می گردد. عملکرد الانش چنگی به دل نمی زند. مثلا گیر دادن به مخالفین مجاهدین و چند عضو جدا شده و بانی دستگیری و زندانی شدن آنها.....

نوشته شده توسط: Anonymous

اتفاقا ترک های ایرانی _ آذری ها - یا هر لفظی که خودشان می پسندند _ نه تنها یکی از اقوام مظلوم ایرانی نیستند, بلکه در تاریخ حکومت ایران بعد از اسلام, دورانی طولانی در مسند حکومت بوده اند. حکومت صفویه و قاجاریه نمونه ای از اینهاست. اگر در حال حاضر و به دلیل ترس حکومت اسلامی از هر گفتمانی غیر از مذهب آنهم شیعه 12 امامی ( که محدود به قومیت هم نیست ), اقلیت ها ( و اکثریت در درجه کمتر ) در فشار قرار گرفته اند, دلیلی بر این نیست که " پارس ها " گنه کار هستند و پارس ها هستند که اقلیت ها را در فشار قرار داده اند. بلکه بزرگترین و پرقدرت ترین و پر افتخارترین موضوعی غیر از مذهب را که در ایران امروز یافت می شود ( همان ایران قبل از اسلام یا دوران فرمانروایی هخامنشی و قوم پارس ), دستمایه اتحاد و مبارزه با افراط گرایی مذهبی قرار داده اند.

مقابله شدید حکومتی با اقلیت های مذهبی و قومی و گرایش اکثریت مردم به پان - ایرانیسم, دلیلی بر آن نیست که مردم پارسی زبان همگی صاحبان حکومتند و همگی در رفاه و خوشی و فارغ از فشار مشغول کیف دنیا هستند, و فقط اقلیت ها هستند که تحت فشار اکثریت هستند. بلکه تمامی مردم این سرزمین, به جز حلقه داخلی حکومت که نهایتا 500 - 600 هزار نفر باشند ( که درون خود آنها هم از هر قشر و قومی یافت می شود ) تحت ظلم و فشار حاکمیت تک بعدی هستند, حال پارس ها به علت رسمی بودن زبانشان و دین شناسنامه ایشان کمتر و اقلیت هایی مثل بلوچ ها و کردها بیشتر. بنابراین فراموش نکنید که مقصر اصلی فشار به اقلیت ها و اکثریت, حکومت است, نه قومی خاص.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب نوری زاده, من و بسیاری از مردم, در دانشگاه, در تاکسی, در محل کار و ... چه پیر و چه جوان, کاملا موافق دخالت نظامی ایران ( در حد سپاه قدس و عملیات مخفیانه و تاکتیکی ) هستیم. جز عده معدودی مذهبی متعصب که دغدغه دفاع از عتبات عالیات را دارند به قول خودشان, اکثریت مردم ایران باور دارند که وجود یک کشور سنی و یک کشور کرد مستقل ( خصوصا سنی - داعشی ) هم مرز با ایران, به منزله از بین رفتن امنیت در مرز های غربی و بر هم خوردن همین امنیت نیم بند فعلی ایران است. صد البته عینک حقوق بشر و قوانین بین الملل به چشم زدن و سر دادن شعار عدم دخالت در کشور ثالث پسندیده است, اما داعشی ها نه می دانند حقوق بشر چیست و نه اهمیتی به آن می دهند, تنها چیزی که آنها می دانند, کافر بودن شیعیان ( چه شیعیان اسمی, چه شیعیان معتقد ) است, نه تنها شیعیان, بلکه تمامی دگر - اندیشان.

در نظر داشته باشید که داعش, دادگاه لاهه و عفو بین الملل نیست که ما بخواهیم با آنها درباره انسانیت و قانون بحث کنیم. بنابراین نه تنها دخالت کردن در عراق در وضع فعلی واجب و لازم است, بلکه عدم دخالت در آن به منزله متزلزل کردن مرز های کشورمان خواهد بود. برای آنانی که فارق از نوع رژیم حاکم ایران, دلسوز ایران و ایرانی هستند, روشن و واضح است که باید تا دیر نشده با داعش و دیگر گروه های سنی افراطی نزدیک مرز ایران, مبارزه سرسختانه و دور از خانه کرد, تا شر آنها به مرزهای کشور ما نرسد. چنانچه در حال حاضر کوتاهی کنیم و داعشی ها دولت شیعه عراق را سرنگون کنند, نه تنها دهها برابر میزان فعلی افراد بی گناه به بهانه های مذهبی و عقیدتی کشته خواهند شد, بلکه با حمایت امثال عربستان و امارات گروه های مسلح کرد و سنی در ایران سر بر خواهند آورد. توجه بفرمایید که آمریکا در برابر تهدید عراق و افغانستان, امنیت داخلی خودش را در درجه دوم قرار داد, و در درجه اول به عراق و افغانستان حمله و صدام و طالبان را سرنگون کرد تا جبهه را از خاک خودش دور کند. درست است که دخالت ایران در عراق و جنگ طولانی در عراق برای مردم این کشور ضررهای بسیاری به همراه خواهد داشت, اما به شخصه ترجیح می دهم که هزینه چندگانگی و جنگ عراق را مردم عراق را خودشان پرداخت کنند, نه مردم کشور ما.
ناپسندیده و بعید است که کسی برای دشمنی با رژیم ایران, صحبت هایی را مطرح کند که زیان آن در وهله اول به مردم ایران و ایران خواهد رسید و در دراز مدت پیامدهای بسیار ناگواری را برای کشور در پی خواهد داشت.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی , مگر خود شما چهل سال قبل مجاهد نبودی ؟ مگر پدر و مادر شما مشهد نمی رفتند و هزار کار مذهبی نمی کردند ؟ کجا شاه بچه های مدرسه را مجبور به قرآن خواندن کرد ؟ هفته ای یک ساعت تعلیمات دینی آبکی بود . مگر این پدر شاه نبود که مکتب خانه را بر چید .در مورد رضا شاه کبیر و اینگلیس هم می خواستی چه کار کند , با ابر قدرت بلا منازع آنزمان وارد جنگ شود ؟ به آخوند و اینگلیس کمک کردید ایران را نابود کنند حالا هم ول کن نیستید ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

متشکرم که این تقسیم بندی را کردی! اگر از این جنس روشنگری می کنی،وای به حال ما .
طاقت بیار رفیق . نوشته کوچک ما را شقه نکن، روشنگری پیش کش.

نوشته شده توسط: Anonymous

باز هم باید به اقای نقره کار افرین گفت پس از 30 سال توحش اسلامی که برکشور ما رفته است این گونه صادقانه گذشته سیاه چپ را نقد میکند.. یادمان نرود که علمدار این فریب خوردگان چپی پایگاه استعماری دولت روسیه شوروی حزب توده در ایران بودکه با طرح شعار های ایران بر باد ده هزاران سر سبز را به بالای دار فرستاد و اکنون بی هیچ سخنی از درون تاریکی ها به چراغ موشی اینده نگاه میکند بی انکه حزب شهامت و مردانگی پذیرفتن یک خطای تاریخی را داشته باشد..نویسنده مقاله و هزاران مانند او در حقیقت فریب حزب توده ایران را خوردند و از هول حلیم به جهنم و بربریت اسلامی افتادند و حیرت انگیز اینکه هنوز حزب استعماری توده به این جهنم می دمند. اگر عقلی و یا احساس میهن دوستی در میان رفقای حزبی بوجود اید

روزی نه چندان دور بجای شعا ر و سرود سوم چهارم و دهم حزب این شعر سعدی بر لبان نادمان توده ای نقش خواهد بست..

*گر چه دانی که نشنوند بگوی /هر چه دانی زنیک خواهی و پند/
زود باشد که خیره سر بینی /به دو پای او فتاده اندر بند/
دست بر دست میزند که دریغ / نشنیدم حدیث دانشمند.