Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

هر چه قدرت استدلال طرفداران حماس کمتر می شود، به همان نسبت عکسهایی که از قربانیان جنگ میگذارند، وحشتناک تر می شود. آنجا که عقل کار نمیکند، فقط به احساسات کور میتوان اتکا کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

این ویدئویی ست از تظاهراتی که دیروز توسط عده ای از دانش آموزان در شهر «گلزن کیرشن» آلمان در مخالفت با سیاست های اسراییل و در دفاع از فلسطین برگزار شده. علاوه بر شعارهای فاشیستیِ اسلامی، جماعت شعارهایی نازیستی را نیز فریاد می کند. در دقیقه 4:50 به آلمانی شعار میدهند Hamas, Hamas, Juden ins Gas! یعنی «حماس، حماس، یهودیان را به اتاقهای گاز روانه کن!»

شعار «اسراییلی ها مادرجنده اند» (دقیقه 2:25) نیز بسیار «جالب» است. همچنین «سلام هیتلری» عده ای از تظاهرکنندگان (دقیقه 3:41).
http://www.youtube.com/watch?v=AixPXzvRyBI

نوشته شده توسط: Anonymous

بزرگترين جعل كه از كلاه شعبده بازي يهود و غرب بيرون آورده شد در طول تاريخ بشريت همين كورش است فقط و فقط براي مقابله و تضيف دنياي قدرتمند اسلام رقيب و دشمن ديرين دنياي مسيحي غرب و چپاندن يهوديان در سرزمين فلسطين است. در هيچ متن عربي تركي فارسي قبل از نود سال از اسم و وجود كورش خبري نيست

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

خرسندی عزیز، در زندگی بشر«بهره کشی انسان از انسان» از آغاز تا کنون، بوده و ادامه دارد. در جوامعی که «سوسیال دموکراسی» سرکار آمده نیز این «بهره کشی» دست نخورده مانده و هر زمان پی گرفته شده است. این پدیده اجتماعی-اقتصادی خواهد بود تا وقتی که نخست در «جوامع پیشرفته ی جهانی» به کنار گذاشته شود. و جای خود را به «اداره ی آگاهانه جامعه توسط همه شهروندان، بدون سوء استفاده از همدیگر» بدهد. در این «مرحله برای بشر تنها سازماندهی و اداره جامعه جهت رفاه مادی و فکری و احساسی و تندرستی» و مانند اینها هدف خواهد بود. البته این یک پیش بینی ست و آرزو و هدفی برای رسیدن به زندگی بهتر در روی زمین. و تلاش در این جهت نیز لازم است. ولی مسئله جامعه ما در حال و آینده تا حدی دور، «انجام انقلاب ( دگرگونی اساسی) دموکراتیک» است که وظایف دو انقلاب شکست خورده مشروطیت و بهمن» را در شرایط حاضر به ثمربرساند.

و بر این اساس «یک جامعه پیشرفته مثل جوامع اروپایی » ایجاد گردد. اینجا «استثمار»خواهد بود و نمی توان آنرا لغو کرد. برای لغو آن همانطور که در بالا نوشتم لازم است «شرایط جهانی و داخلی» آماده شود. از نظر من نیروهای چپ و دموکراسی خواه ضرورت دارد هدف را انجام انقلاب دموکراتیک قرار بدهند که جامعه ما در این مرحله قراردارد. بعد از ساختن جامعه دموکراتیک میتوان در حهت جامعه بدون استثمار هم تلاش کرد. و هر وقت شرایط داخلی و جهانی آماده شد میتوان آنرا پیاده نمود. جامعه بدون استثمار از نظر من توسط همگان ساخته خواهد شد یا امکان ساخته شدنش هست ، نه توسط یک طبقه یا یک حزب. اما این درست است که گروههای اجتماعی استثمار شده باید نخست خود به فکر رهایی خویش باشند. و تشکل و سازمانیابی را پیش برند. مسئله جامعه ایران اکنون دیکتاتوری و تبعیض و استثمار است و در آینده در کل تنها استثمار خواهد بود. امیدوارم چنین باشد.راه حل دیکتاتوری دموکراسی ست و هرچه مستقیم تر باشد بهتر است. تبعیض از راه برابری حقوقی و فدرالیسم حل میشود. استثمار توسط عموم و استثمارشدگان محدود میشود. اینها از نظر من می تواند استراتژی و اهداف انقلاب دموکراتیک ایران باشد. ضرورت دارد عموم در تحقق آن متحد عمل کنند.
همانطور که انقلاب دموکراتیک پیش رو توسط عموم مردم میتواند صورت بگیرد در آینده دور نیز لغو استثمار توسط عموم میتواند تحقق یابد. و عمدتاً همه این مراحل تغییرات به شیوه مسالمت آمیز لازم است دنبال شود ولی در تغییر دیکتاتوری به دموکراسی مردم حق دارند ضمن مبارزه مسالمت آمیز، در صورت لزوم از جان خود دفاع کنند.در برابر قهر حکومت . اینجا کوتاه به سه مقوله مهم اشاره شد:سوسیال دموکراسی-انقلاب دموکراتیک-انقلاب سوسیالیستی.
نوشته شده توسط: Anonymous

بعید به نظر می رسد که اینها با جریانات سیاسی کردستان نزدیکی داشته باشند، با توجه به اینکه عکسهای خود را هم در سایتهای گوناگون منتشر کرده اند. هیچ مبارزی در کردستان ایران، آنهم در این شرایط، نمی آید عکس خود را در چنین مراسمی منتشر کند. به احتمال زیاد اینها نیروهای ارتش و سپاه و بسیج اند که برای نفوذ بین کردها و شناسایی مبارزین بالقوه دست به چنین اقدامی زده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی. آقای طهماسب وزیری ، عضو سازمان اکثریت ، در مصاحبه اخیرش با خانم بهاردوست ، میگوید که در زمان شاه ، متوده ای ها در روستای آنان فعال بودند . اگر ممکن است بنویسید که ایشان اهل کدام شهر یا استان هستند ، متشکرم

نوشته شده توسط: Anonymous

سعد یا مرد نکو نام نمیر د مرده آن که نامش به نکویی ببرند . صدها و هزاران ننگ و نفرین نثا رش باد.
این ایدولوگ اسلامی طبق برنامه اسلامی و خصو صآ منافع حاصله از آن این همه جنایت کرده و میکنند.اشکال از گیلانی ها و امثال آن نیست .اشکال این آموزه است این بی فرهنگی اسلامی است . یک مسلمان آدم خوبی است تا زمانی که کتاب قرآن نخوانده به مجرد خواندن آن و اجرای آن میشود خمینی گجستک ,لاجوردی ,گیلانی و و و و دیگر مسلمانان .طبق ایدولوگی اسلامی اینان با کشتن با ریختن خون ثو اب و پی آمد آن لذت میبرند حتی الله هم لذت میبرد و به آنان برکت میدهد عید قربان اوج بی تمدنی .این کشت و کشتار بر خلاف فرهنگ ایران است... و مورد قبول فرهنگ ایران نیست .پاپک خرم دین ایرانی آذری

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز، شما با توجه به دو واژه ی «زهرلدی» و «آغولادی» بر گره دید فلسفی نوشته انگشت گذاشته اید. نخست بگویم که برخلاف ظاهر و نام نوشته شخصیت اصلی راوی ست و دختر شخصیت دوم است.اگر دختر راحت میگفت که اعتیاد دارد مسئله جوری دیگری مطرح میشد. اما او «پنهان»میکند. همانطور که «قبلاً هم کرده بود». و تلاش راوی به درک مشکل عقیم میماند. این پنهان کردن، زندگی شخصی را نشان میدهد و هم عمومی را. و حس مسئولیت پیش میاید. راوی برطبق فلسفه خود احساس مسئولیت میکند ولی دختر بر اساس اینکه «کار و زندگی خصوصی»من است عمل «پنهان کردن» را انجام میدهد. داستان نشان میدهد زندگی یک روشنگر -دختر-چقدر به زندگی عمومی و جامعه تعلق دارد. و «احساس شکست و پوچی» راوی این اندازه را بیان میکند. اینجا موضوع زندگی خصوصی و عمومی نیز پیش میاید. آیا احساس مسئولیت و گناه، از سوی راوی درست است؟

آیا عمل پنهان کردن درد به عنوان اینکه کار خصوصی من است درست میباشد؟ مرگ دختر بخاطر اعتیاد -که انسان مفیدی برای محیط خود بود- هیچ احساس مسئولیتی نباید در مقابل دوستانش ایجاد کند؟ انسان تنها به خود تعلق دارد یا به جامعه هم متعلق است. محیط چه واکنشی میتواند نشان دهد؟ اتفاق روزمره حساب کند یا بکوشد در صورت رضایت طرف مشکل را حل کند؟ پنهانکاری پیش آید چه میشود؟ داستان نشان میدهد ما با «تراژدی» روبرو میشویم. و این نیز چیزی عینی ست که هر لحظه شاهدش هستیم.داستان یک موضوع ساده و روزمره و قدیمی و در عین حال ناهنجاری اجتماعی را مطرح کرده که آن هم «اعتیاد یک روشنگر» است. و « احساس گناهکاری روشنگر دیگر» . به عبارت دیگر «اعتیاد و دوستی و احساس مسئولیت » است.
صمدبهرنگی در مقالات خود نوشته «شاعری که دو سه روز است به خط شعر افتاده یکهو می بینی که تریاکی از آب در آمد». نقل به مضمون. من در مقاله «هنرمند و تسکین آلام» به این موضوع پرداخته ام. و این نوشته هم در حقیقت تکمیل همین موضوع ست. چه گلهایی که در این رابطه پرپر نشده اند. و چه انسانهایی که
نتوانسته اند کاری کنند و تنها «زخم» خورده و زندگیشان زهر آلود گشته است. و فقط توانسته اند اشک بریزند. در حقیقت ما در همه زوایای زندگی نه با شادی بل با تراژدی و غم جانگذار بیشتر درگیریم. این است که در نوشته ها بسیار کمتر نشان از شادی هست.
گل ما را با غم سرشته اند. و شادی برایمان ناشناخته است. نداشته ایم که بدانیم چیست. فلسفه راوی نوعی «انسان دوستی» ست. و«مشکل ساز» . همانطور که برای او مشکل «پوچی» راموجب شده است. اومیکوشد آنرا بشناسد و راه بیرون رفتی بجوید.و فکر میکند که راه درست «یاری به دوست» بود.که راه «خلاصی خود او» -از پوچی- نیز بود. اما این راه عملاً تحقق نمی یابد. چون هیچکدام با هم «در ارتباط» قرار نمیگرند. و مرگ پیروز میشود. از سوی دیگر روای نمیداند مشکل اعتیاد است. او در میانه ی آتش شک و یقین میسوزد. وقتی پی می برد که دختر مرده است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز احمدی زاده، ممنون از ایمیل محبت آمیز شما. آنچه را که متوجه شدم تصحیح کردم. احتمالا باز ممکن است چیزهایی مانده باشد. خواهش میکنم هر چه به چشم میخورد اینجا قید کنید یا در ایمیل نشان دهید که اصلاح شود. Ağuladı, رابه جای Zəhərlədi به این خاطر آوردم که این واژه قدیمی فراموش نشود.ولی حق باشماست اکنون Zəhərlədi رایج است. و کمتر کسی از واژه قدیمی خبر دارد. باشد من زهرلدی را در داخل پارانتز اضافه میکنم. قربانت. خوشحال میشوم آنچه را که به دیده میاید برایم یاد آوری کنید. آغو اوتو،گیاه آغو =شوکران است. همان گیاهی ست که جان سقراط فیلسوف را گرفت. گزینش این واژه در داستان بین دو دوست که مسایل «فلسفه زندگی» مطرح است، غیر مستقیم تداعی گر «شوگران» فلسفی ست که یاد شد. ولی واژه ی «زهرآلود» چیزی عمومی ست و فاقد تاریخ فلسفی. که در ترجمه هم آمده و نمی تواند آن حس فلسفی تاریخی را برساند.

مگر اینکه بنویسیم «شوکران آلود» که مصطلح نیست و من در آوردی میشود. اما در ادبیات ترکی «آغولو» بکار برده شده و این مفهوم فلسفی را میرساند. مثلاً در شعر «شاعر فلسفی ما نسیمی».« زهز» در داستان «زهر فلسفی»ست. و این را تنها واژه «آغو» میرساند. خود «زهر» فاقد این «بار فلسفی»ست. در داستان یک «گیاه» مطرح شده. آناشا.یا صورت محاوره ای این نام«آنی» که همان «گیاه خشخاش» است.و در داستان نماد «اعتیاد» می باشد. در حقیقت داستان نشان میدهد که «گیاه خشخاش» جان دختر را میگیرد. و نقش «گیاه آغو» را بازی میکند. و درک فلسفه زندگی پیش میاید، توسط راوی داستان، که میگوید« تمام زندگیش را به آغو» آلوده کرده است.دو گیاه خشخاش و شوگران مترادف عمل میکنند. ولی واژه «زهر» از چنین زمینه ای برخوردار نیست. زهر گیاه نیست ولی در گیاه میتواند باشد. اما «آغو» همان «آغو اوتی» است و مثل خشخاش نام گیاه میباشد.و عمل شوکران را انجام میدهد. دید راوی به زندگی یک دید فلسفی ست. اینکه چگونه ممکن است مردن یک دوست «سراسر» زندگی دیگری را زهرآلود کند؟ تنها وقتی ممکن است که «برداشت دیگری»از زندگی در میان باشد. و این برداشت در داستان به چشم میخورد. مثل «محیط ارزشمند برای زندگی». «احساس مسئولیت در برابر انسان و دوست». «تلاش برای آزادی». و «نشان دادن استعداد زن و برابری» که تخت تبعیض است. بیان گناهکار و مقصر بودن خود راوی . که خلافی نکرده. در حقیقت در کل داستان یک برداشت فلسفی از زندگی مطرح است و واژه ها هم تا حد امکان در این رابطه برگزیده شده اند. منهای اشتباهات. شاید بد نباشد اشاره کنم به نامهایی که برای این نوشته در نظر داشتم:«گناهکار- زخم- آنی را پیدا کن- آناشا- چشم آبی» که به صلاح دید دوستی آخری را برگزیدیم. احساس گناه-تقصیر-زخم تمام عمری دردل- در حالتی که خلافی از سوی راوی وجود ندارد. همه نشان از فلسفه و دید دیگری از زندگیست. نمیگوید این دید درست است ولی آنرا مطرح میکند چرا که این دید به زندگی وجود دارد و لازم است مثل دیگر دیدها مطرح شود. خواننده است که محک میزند.روای احساس پوچی میکند چرا؟چون خود را گناهکار میداند.و میخواهد به پوچی خود بهتر و بیشتر واقف شود. او «زندگی معنی دار» را نتوانسته حفظ کند. و این راز احساس پوچی اوست. مسئله «معنی دار» و« بی معنی بودن» برای راوی پیش آمده است.و هرچه فرار میکند بیشتر درگیر مسئله میشود.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای ...Lachin....امام سوّم شیعیان نزد شیعیان از محبوترین چهرهء عرب از خاندان قریش هست که سیّد علی خامنه ای نَسَب خود را به او نسبت میدهد، در مورد ایرانیان چنین گفته است. ● حسين بن علی امام سوم شيعيان خود ميگويد: « ما از تبار قريش هستيم و هوا خواهان ما عرب و دشمنان ما ايرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ايرانی بهتر و بالاتر و هر ايرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ايرانيها را بايد دستگير کرد و به مدينه آورد٫ زنانشان را بفروش رسانيد و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.» ...(سفينه البحار و مدينه الاحکام و الآثار صفحه ۱۶۴ ٫ حاج شيخ عباس قومی) ..

● . طبق تاریخ نگاری "ای. پ . پتروشفسکی" شرق شناس روسی در کتاب ایران در سده های میانه مینویسد: " فقط در یک مورد در استان فارس امروز سپاه اسلام در مدت زمانی کم" 40 هزار مرد را کشتند و زنان و کودکان را به بردگی بردند( صفحهء از این کتاب14). چرا همنشین بهار به امام حسین شناسی و به تاریخ معتبر و به چنین مطالبی بی توجّه هست. ● مردم تُرک تبار در تاریخ مجبور هستند که از اسلام در هر شکل و محتوای آن دفاع کنند، چرا که تمدن سازی و فرهنگ سیاسی و اجتماعی خود را بر اساس دین اسلام ( شیعه گری در ایران و سنی گری در آسیای کوچک/ ترکیه امروز) بنا نهاده اند. بدون اسلامگرایی تمدن و فرهنگ تُرک تباری در تاریخ محو و ناپدید و بی هویبت خواهد شد. اسلامگرایی اعراب و تُرک تباران، سه تمدن بزرگ تاریخ یعنی: « ایرانی، یونانی، رومی» را در شرق با گسست روبرو ساختند، و عامل عقب ماندگی جهان شرق از اروپا و جهان غرب شده اند، امروز هم عامل همهء بحرانها در شرق، خارومیانه، خاور نزدیک، قفقاز، آسیای میانه، همین دو قوم هستند. ● فاشیسم و نازیسیم ایدئولوژی خود را از تُرک تباران عثمانی آموختند، که یک و نیم تا دو میلیون ارامنه را پاک سازی قومی کردند و در قرن گذشته به پاک سازی کُردها پرداخته اند. نگاه کنید به آن تصویری که یک سرباز عثمانی نانی را در دست دارد و چگونه کودکان ارامنه را که از گرسنگی در حال مرگ هستند شکنجه میدهد.● لشکرکشی و کشور گشایی و کشور سازی اعراب و تُرک تباران مانند سپاه داعش امروز بوده است. ●من نژاد پرست و راسیست نیستم، اگر هم نژاد پرست باشم خوشبختانه هنوز مانند هم تباران شما به مرحلهء کشتار و کالبد شکافی و کروموزوم شناسی نرسیده است و قابل کنترل هست. شما در تاریخ در هر مکان و زمان نام ببرید که با کدام نژاد و قوم دیگر سر آشتی دارید، شاخص های برجستهء شما در تاریخ چیست !!.
نوشته شده توسط: Anonymous

برای آنانیکه در اسرائیل زندگی میکنند و در این سایت از جنایتهای یک دولت تروریست ماندد ایران و اسرائیل دفاع میکنند باید تاسف خورد چون حتی در آنجا هم همه مردم مغزشویی نشده اند و این جنایات را محکوم میکنند .

نوشته شده توسط: Anonymous

حالا بیا بگرد ،تو این رژیم سر تا پا فساد ، یه آدم سالم پیدا کن،و دادبزن دیدید ، گفتیم این رژیم اصلاح پذیره، بیا این هم دلیل. در حکوت اعتدال ،تنها آمار اعدام ها افزایش پیدا نمی کند، بلکه آمار فساد و دلالی نیز کما کان در تمام حوزه ها ادامه دارد. حالا هر که می گه این رژیم قابل اصلاح هست و می شه از توی آن آدم مدره پیدا کرد ، بیا پاسخ بده، به ما نه ، به وجدان خودش...

نوشته شده توسط: Anonymous

درحال حاضر كه آخوندها با مالكي جنايتكار درعراق كه مزدورودست آموز خودش درنسل كشي مردم كشورش است ، چفت وجور شده اند .... بازدن برسرصدام كه سالهاست ازاين دنيا رفته ، نمي شود انگشتان خون چكان آخوندها ومالكي همدست اورا پاك كرد. اين دوجنايتكار هر دو برعليه اين پناهندگان دست به يكي كرده اند . ووجه تشابه هردو هم اين است كه هر درنسل كشي مردم كشورشان بي نظير هستند

نوشته شده توسط: Anonymous

یاد ان دلاورانی که در آن روز های پرجوش و خروش به میدان نبرد با رژیم ادمخوار آمدند گرامی باد. بخصوص کسانی که جان خود را در این راه گذاشتند. این تلاشها کی به ثمر میرسد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

هیچ چیز حقیقت مطلق نیست! چون از نظر فلسفی، حقیقت مطلق وجود خارجی ندارد. همانطورکه "انیشتن" در نظریه فلسفی ـ فیزیکی خود، هستی و پدیده جهان را در تعادل تغییر پذیری، یا "تئوری نسبیت" ارزیابی میکند. نسبیتی که در حال تغییر و تحول است. زیرا، هیچ چیزی ابدی نیست. و ایستائی فلسفی ـ مادی جهان، بمعنای عدم آن است! ماده، فضا، زمان و ابعاد سرعت، حاصل انرژی انفجاریست، که درحال گسترش است. و در یک پروسه زمانی به نقطه صفر و"عدم ـ نسبی" نزدیک خواهد شد. نیستی، و یا عدم ـ نسبی آنست، چون فضا هستی دارد، درهستی، نیستی مطلق بیمفهوم است، همانند هستی مطلق در نیستی ـ نسبی. کسانیکه اداره امور جامعه، روابط انسانی، و پدیده های اجتماعی را، با معیارهای تنگ و انعطاف ناپذیر، و دگم ایدئولوژی میسنجند، دیر یا زود متوجه نا همخوانی و ایستائی ایدئولوژی خود، نسبت به تغییرات جهان معاصرخواهند شد. زیرا ایدئولوژی بعنوان " پستولات"

دارای ریشه علمی و قابل اثبات نیست! زیرا هیچکس نمی داند که جهان چیست؟ در روابط اجتماعی انسان، حقیقت مطلق، پایه علمی ندارد. هیچکس حقیقت مطلق نیست. و تنها در فضای انعطاف پذیر تبادل نظر، یعنی در فضای دمکراسی، پلورالیسم سیاسی، و تبادل افکار است که حقوق بشر، و احترام به انسان، و احترام بحقوق مدنی او مورد مداقه جدی قرار میگیرد. ایدئولوژیهائی که دیکتاتوری جمعی را تبلیغ میکنند، هیچ فرقی با ایدئولوژی دینی ندارند. زیرا دیکتاتوری دیکتاتوریست! تنها احترام به رای مردم (دمکراسی)، و قانون و حقوق انسان، و (احترام متقابل به یکدیگر)، رعایت حقوق مدنی، زبانی، فرهنگی، و آزادیهای سیاسی است، که فضای رشد جامعه، و همزیستی مسالمت آمیز را فراهم میسازد. و صلح را به ارمغان میآورد. هیچکس عقل کل نیست. هیچکس!، و یا هیچ تفکری حقیقت مطلق نیست. هر چیزی نسبی است. حتا دمکراسی. و نسبی بودن دمکراسی است، که زمینه بحث و تبادل نظر را بوجود می آورد. دمکراسی هارمونی نیست. دمکراسی بله گوئی نیست. دمکراسی فرهنگ انتقاد، فرهنگ بحث و گفتگو و جدل است. مردم گوسفند نیستند، که دنبال یک نفر چوپان راه بیفتند. هر انسانی صاحب اندیشه است. و باید به رای آن احترام گذاشت. چه خوشمان بیاید، چه خوشمان نیاید. و ملیتهای ایرانی صاحب اندیشه و تفکرات سیاسی خود هستند، و کسی که از دمکراسی حرف میزند، و به آن باور دارد، لازم است به حقوق وخواست مللیتهای ایران احترام بگذارد. و از شانتاژ، دروغ و نیرنگ، و کلاه گذاشتن سر مردم پرهیز بکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقا یا خانم "نیک"، حالا منظور شما از ارسال لینک این ویدئو چی بود؟ نکند فکر می کنید در جنگ، نقل و نبات و بادکنک پخش می کنند؟ البته ایرانیان در جنگ حلوا هم زیاد پخش می کنند، ولی مسلما فقط در جبهه ی خودی ها.

نوشته شده توسط: Anonymous

برای طرفداران اسرائیل
http://rt.com/shows/crosstalk/171904-israel-assault-gaza-strip/

نوشته شده توسط: Anonymous

این کامننها درباره نطرات اقای بابک ازاد و اقای رضا پهلوی به کجا رفتند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم یا آقای "آیا"، چه فرقی دارد که من هر سه، هر دو، فقط یکی یا هیچکدام از اینها که برشمردید باشم یا نباشم. اگر پاسخی به حرفهای من دارید، آن را بیان کنید. در ضمن اگر هم من یهودی یا اسراییلی بودم، به آن افتخار میکردم. ولی اینکه شما یهودی یا اسراییلی بودن را به عنوان فحش و متلک به کار می برید، نشان می دهد که نظرات تان چندان فرقی با تروریست ها و جانیان حماس و نازی ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم و یا آقای "آیا" !، آیا شما شیعه عثنی العشری جمکرانی، فارس، و هوا خواه استالین، و یا هر سه هستید؟!

نوشته شده توسط: تبریزی

(دنباله) ..... می گفت: "نه، بکشیم و چال کنیم!" سپس بین آنها مباحثاتی بر سر تقسیم پول و ساعت وی درگرفت! یکی از پاسداران کلت خود را آماده کرد و به روی شقیقه او گذاشت! یکی دیگر از پاسداران اصرار داشت که با یوزی (مسلسل) رفیق را ترور کند! (چند روز بعد یکی از همین پاسداران در تهران تحت تأثیر آشنا شدن با اهداف رفیق به او می گوید: بابا والله ما پاسدارها نمی فهمیم! در خوی کم مانده بود با کشتنت موافقت کنیم! فقط چون برگ رسید داده بودیم که تو را به تهران تحویل دهیم منصرف شدیم!) پس از چند ساعت توقف در خوی مستقیما به سوی تهران حرکت و صبح روز ۲۸ مهر به تهران می رسند، در تهران دوباره چشمان رفیق را می بندند و ساعتی بعد (۱۰ صبح) او را در یک زیر زمین در یک اتاق کوچک دارای یک لامپ کوچک و یک تختخواب حبس می کنند! در اینجا او متوجه می شود که از ابتدای ربودن وی کوشش زیادی به عمل آوردند که کسی متوجه دستگیری وی

..... نشود! یک بار وقتی از یک پاسدار می خواهد که به پدرش تلفن بزند و خبر دستگیریش را به او بدهد پاسدار جواب منفی می دهد و می گوید: "در کل ایران فقط ۵ – ۶ نفر از دستگیری تو خبر دارند و ما چنین اجازه ای نداریم!" رفیق از این ساعت به بعد تا روز پنجشنبه سوم آبان ماه ساعت ۱۰ صبح در آن اتاق زندانی بوده است! در طی این مدت در هیچ کجا هیچکس دلیل بازداشت و ربودن وی را به او اعلام نمی کند! در برابر سؤالات رفیق در این باره فقط جواب می دادند: "بعد خواهی فهمید!" در این ساعت وی موفق می شود با کندن دو آجر از دهانه مجرای عبور لوله های تأسیسات ساختمان که از بالای در ورودی اتاق می گذشت از آن بیرون آمده پس از ۶ ساعت تلاش بالاخره از محوطه محل اسارت خود خارج و ساعتی بعد به سازمان می پیوندد، این عین خلاصه وقایعی است که در طی یک هفته بر رفیق گذشت. از آنجا که این واقعه پرده از شکل گیری سازمانی جنایتکار برمی دارد که شکار و سر به نیست کردن انقلابیون را هدف خود قرار داده است سازمان تصمیم گرفت با انتشار جریان ماوقع و اعلام آن به همه خبرگزاری ها و مراجع حقوقی توطئه های کثیف و وحشیانه ای را که ارتجاع برای سرکوب انقلابیون تدارک دیده است افشا نماید ..... ********** در این نوشتار که در هفته نامه "کار" سازمان چریک های فدائی خلق ایران چاپ شده بود چند بار از خیابانی به نام "متحدین" در تبریز نام برده شده است، پس از انتحار اسلامی "چهار راه شهناز" به نام "چهار راه شریعتی" و خیابان "شهناز جنوبی" به نام "محبوبه متحدین" نام گذاری شده بود، "محبوبه متحدین" دختری بود که در زمان رژیم پادشاهی وابسته به سازمان مجاهدین خلق ایران بود، ساواکی ها یک بار او را دستگیر کرده و به او تجاوز کرده و سپس از او پس از تجاوز و بدون پوشاک و برهنه عکس گرفته بودند و سپس او را آزاد کرده بودند! پس از انتحار اسلامی عکس برهنه محبوبه متحدین و عکس برهنه چند دختر دیگر که ساواکی ها به آنها تجاوز کرده بودند در چند روزنامه چاپ شده بود، البته محبوبه متحدین سرانجام در درگیری با نیروهای رژیم پادشاهی کشته شد، پس از پیدایش کشمکش رژیم آخوندی با سازمان مجاهدین خلق ایران نام خیابان "شهناز جنوبی" از خیابان "محبوبه متحدین" به خیابان "شریعتی جنوبی" دگرش کرد! همچنین هیچ عکسی درباره رویداد ربایش بیژن مجلد نوبری در روزنامه "کار" که بخشی از نوشتار آن آورده شد چاپ نشده است اما روزنامه های دیگری بودند که درباره این رویداد به فراخی و همراه با چند عکس نوشته هائی را چاپ کرده بودند، گمان بر این است که روزنامه "اطلاعات" و شاید هفته نامه "مجاهد" در این باره نوشته هائی را چاپ کرده بودند، از دوستانی که درباره این روزنامه ها و عکس های چاپ شده در آنها آگاهی دارند درخواست می شود که دیگران را نیز آگاه کنند. با سپاس – تبریزی
نوشته شده توسط: تبریزی

با سپاس از دوست گرامی اژدر بهنام که از نشانی اینترنتی آن شماره از روزنامه "کار" که درباره چگونگی ربایش بیژن مجلد نوبری نوشتاری نوشته بود دیگران را نیز آگاه کردند، دوستان گرامی، بدبختانه تا سخن از هفته نامه "کار" فدائیان به میان می آید کسانی که با رویدادهای تاریخی و سیاسی آشنا نیستند به ویژه جوانان کم سن و سال سر در گم می شوند! پس از انتحار اسلامی هفته نامه ای به نام "کار" از سوی سازمان چریک های فدائی خلق ایران چاپ می شد، پس از گردهمائی خردادماه سال ۱۳۵۹ و بخشبندی سازمان فدائیان به اکثریت و اقلیت هم سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت هفته نامه ای را به نام "کار" چاپ می کرد و هم سازمان فدائیان – اقلیت هفته نامه ای را به نام "کار" چاپ می کرد! از این روی هنگامی که کسی از هفته نامه "کار" فدائیان سخن به میان می آورد باید روشن کند که سخنش درباره کدام "کار" است؟! در هفته نامه "کار" شماره ۳۵ به

..... تاریخ دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۵۸ که پس از انتحار اسلامی و پیش از پیدایش "کار" فدائیان اکثریت و "کار" فدائیان اقلیت از سوی سازمان چریک های فدائی خلق ایران چاپ می شد درباره بیژن مجلد نوبری و چگونگی ربایشش چنین نوشته شده است: ( ..... توطئه ای که علیه یکی از اعضای سازمان چریک های فدائی خلق ایران طراحی شده بود! – خلق های مبارز ایران، روز اول آبان ماه روزنامه جمهوری اسلامی و سایر روزنامه های تهران به نقل از خبرگزاری پارس از کرمانشاه خبری را منتشر کردند حاکی از این که روز ۳۰ مهرماه هنگامی که پاسداران بیژن نوبری (عضو سازمان – شاخه تبریز) را برای محاکمه به کرمانشاه انتقال می دادند در راه بوکان مورد حمله مسلحانه اعضای حزب دموکرات قرار گرفته و موفق به فرار دادن او می شوند! خبر اضافه می کرد بیژن نوبری در این حادثه زخمی شده و دو پاسدار و محافظ وی نیز جراحاتی برداشته اند! سازمان قبلا اطلاع یافته بود که رفیق روز پنجشنبه ۲۶ مهرماه در تقاطع خیابان متحدین – هفده شهریور شهر تبریز دستگیر شده است اما پس از انتشار این خبر از آنجا که مسلم بود اولا مسئولیت بیژن کوچکترین ارتباطی به منطقه کردستان و کرمانشاه نداشته است ثانیا از آنجا که بنا به تجربیات گذشته سازمان با توجه به شکل درج خبر، سازمان وجود توطئه ای برای سر به نیست کردن رفیق را کاملا جدی تشخیص داد! به خصوص چون مراجعات خانواده رفیق برای اطلاع از سلامتی وی نیز به جائی نرسیده بود نگرانی ها را تشدید می کرد! مدت یک هفته پس از ربودن رفیق در تبریز و ٤ روز بعد از انتشار خبر روزنامه ها یعنی روز پنجشنبه ساعت ۵ بعد از ظهر پس از تماس با سازمان اطلاع می دهد که ساعت ٤ بعد از ظهر همان روز (۳ آبان ۵۸) موفق شده است از شکنجه گاهی در تهران که پاسداران او را در آن مخفی کرده بودند بگریزد و به جنبش بپیوندد! او بلافاصله گزارش مشروح ماوقع را در اختیار سازمان قرار داد که خلاصه آن چنین است: رفیق نوبری ساعت ۸ صبح پنجشنبه ۲۶ مهر در یکی از محله های تبریز مورد تعقیب دو نفر قرار می گیرد (یکی از آن افراد شخصی بود به نام حمید سلیمی که اکنون یکی از مسئولین سپاه پاسداران در تبریز است!) و چند دقیقه بعد در تقاطع خیابان متحدین – هفده شهریور توسط یکی از آنها که مسلح به کلت بود پس از مدتی کشمکش بازداشت و به کمیته آزادی (یکی از کمیته های تبریز) منتقل شده و به سپاه پاسداران تحویل داده می شود. هنگامی که ماشین از مقابل دانشگاه می گذشت او را به زیر صندلی اتوموبیل کشاندند که از بیرون دیده نشود! پس از پرونده سازی رفیق را با چشم بسته به همراه چند پاسدار مسلح به خانه ای شبیه به کارگاه که حیاط آن با پلاستیک زرد رنگ مسقف بود بردند و در یکی از اتاق های آن زندانی کردند! حمید سلیمی به سراغ وی می رود و در حالی که بی شرمانه از این واقعه سرمست بود همچون ساواکی معروف "تهرانی" جلاد گفت: "خوب گیرمان افتادی! صبر کن ببین چه به روزگارت می آوریم!" و بعد از او نوبت بازجوی دیگری به نام خیامی که خود را به هیأت فلسطینی ها درآورده بود می رسد! بازجوئی شروع شد! شیوه سؤال و جواب همچون ساواک ادامه یافت! رفیق از همان بدو ورود به عنوان اعتراض دست به اعتصاب غذا زده شروع به شعار دادن نمود! در این حال مزدوران نگهبان او به تکاپو افتادند! قول های مساعد می دادند که: "آزادت می کنیم! اشتباه کردیم! ....." ساعت ۱۲ همان شب رفیق را به اورمیه می برند! در آخرین ساعات روز ۲۷ مهر به سراغ او آمده و با چشم بسته او را به یکی از خانه های اشرافی فئودال های خوی بردند! اعتصاب غذا رفیق را بسیار ضعیف کرده بود، در آن حالت پاسداران طرح هائی برای ترور رفیق می کشیدند! یکی می گفت: "فلانی را کشتیم، تو را هم می فرستیم پیشش! می زنیم بعد می گوئیم در وسط راه با کردها درگیر شدیم و این توی ماشین تیر خورد!" دیگری .....
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آ.ئلیار گرامی.علی رغم افول ایده سوسیالیسم در جهان و در میان چپهای جهان، بعضی از هموطنان چپ ما هنوز به این مسئله دامن میزنند بدون اینکه بنوانند به طبقه کارگر ایران خدمتی بکنند. این جریان که خود قادر به حرکت و اثبات خود نیست در صدد تخریب تفکر میانه چپ در حال رشد، که بدنبال سوسیال دموکراسی است برآمده است. اولا لازم است که واقعیت سوسیالیسم واقعا موجود آنزمان بازگو شود تا شعار سوسیالیسم بصورت کاذب برای طبقه کارگر ایران بازگو نگردد چون عملی نیست و در ثانی آن تفکر چپی که در مقابل سرمایه داری به اعتراض برعلیه سرمایه داری و تبعیض طبقاتی دامن میزند تشویق گردد. دیدگاه خود بنده هم در این زمینه همانطوریکه مشاهده فرمودید از چپ ایران سرچشمه گرفته، اما سعی نمیکنم به تئوری قدیمی دامن بزنم که آزمون تاریخی را به تلخی گذرانده و بپایان رسیده است. چپ سوسیال دموکرات ایران میتواند گام بزرگتر بردارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

کار بر گرامی ..آقای یوسف آذربایجان...همان طور که میدانیم بعضی ها نه تنها در مقابل اسناد و مدارک کم میاورند, بلکه آنقدر در افکار و عقاید خودشان غوطه ور ماندند که ( منطق) را هم از دست دادند و حتی توانائی فکر کردن خارج از حیطه عقایدشان , از وجودشان سلب شده است..در طول تاریخ ما شاهد هستیم که اکثر دانشمندان در طول حیاتشان به اشتباهات خودشان پی برده اند که معروفترین این دانشمندان آلبرت انیشتن هست . این به این خاطر است که همانقدر وسعت دانش بشری توسعه می یابد به همان اندازه پیرامونی , مجهولات علمی هم بیشتر می شود..و دسترسی به این مجهولات تنها حرکتی است به سوی پیشرفت..متاسفانه اشخاصی که دید ( تونلی) دارند, بحث با این اشخاص به جای نمی رسد. بقول ما ( ترک تباران).. « یئه سن ده بودی, یئمه سنده بودی..بخوری هم این است.. نخوری هم این است).. معروفترین از این اشخاص در امریکا « کرت وایز» است.. این استاد

دارای دکترای زمین شناسی و تکامل از دانشگاه هارواد و شیکاگوست و مشغول تدریس زمین شناسی و تکامل در همین رشته ها می باشد. این استاد میگوید .. هر چند که تمام شواهد عینی و فسیلی و از همه بالاتر علمی نشان می دهد که کره زمین و کهکشان ها از انفجار بزرگ بوجود آمده است و عمر کره زمین در حدود 4.5 بیلیون سال است ولی من آخرین کسی در کره زمین خواهم بود این حقیقت را قبول بکنم چون ( کتاب مقدس ) من, عمر کره زمین و حیوانات را 60 هزار ساله میداند( منظور از کشتی نوح).....
https://www.youtube.com/watch?v=ovQf9NxzLhM.......
کار بر گرامی.... آقای یوسف آذربایجان... کسی که اتم های اورانیوم غنی شده را به « ترک و ترک تباری » پیوند میدهد ,و کسانی که تازه گیها علل عقب ماندگی ایرانیان را اول به اعراب و بعد به پادشاهان ترک نسبت میدهند , چه انتظاری می توان داشت؟ ولی نقطه خنده دار این است که این اشخاص خودشان را به عنوان های هم چون ( ژورنالیست مدرن.. تحلیل گر سیاسی , دموکرات, سکیولار از همه مهمتر « پژوهشگر» ) جا میزنند. پژوهشگر کسی است که به دنبال حقیقت برود.. ولی پژوهشگر های ما دزست بر عکس, به پنهان کردن حقیقت ها می روند ..بهترین ها را برایتان آرزومندم... سن ساغ , من سلامت....
نوشته شده توسط: Anonymous

آیا شما آزاده سپهری یهودی هستی ؟ یا اسزائیلی یا صهیونیست ؟ یا هردو یا هر سه یا هیچکدام ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای "حمید"، (1) اینکه شما اسراییل را با جمهوری اسلامی مقایسه می کنید یا ناشی از این است که درباره کشور اسراییل اطلاعات کافی ندارید و یا اینکه آگاهانه می خواهید بحث را منحرف کنید... (2) من شخصا فکر نمی کنم مشکل اسراییلی ها "زمین" باشد. تا زمانی که اکثریت فلسطینی ها حق موجودیت اسراییل را به رسمیت نمی شناسند و خواهان نابودی آن هستند، بعید است که اسراییل حاضر به عقب نشینی باشد. صلح فقط زمانی ممکن است که طرف مقابل از جنگ دست بردارد. فلسطینی ها دائما کشتار یهودیان را تبلیغ می کنند، به دنبال قتل عام اسراییلیان هستند و این را با راکت پرانی به نمایش می گذارند. اگر تا کنون نتوانسته اند سلاح های خود را "سنگین" تر کنند، دلیلش اقدامات پیشگیرانه ی اسراییل بوده. (3) این تعریف شما از "نسل کشی" تعریفی من درآوردی ست که افرادی چون محمود عباس آن را فقط برای تحریک اذهان عمومی به کار گرفته اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم آراده سپهری برای توجیه جنایت ارتش اسرائیل ، به تفکر ارتجاعی حماس اشاره می کند . مثل این است که کسانی که رزیم جمهوی اسلامی در اعدام و شکنجه وحشیانه مجاهدین خلق متهم می کردند ؛ پاسخ این بود که مجاهدین ستون پنجم صدام دیکتاتور است حال فرض کنیم که حماس نباشد و یک سازمان سکولار نوار غزه را در اختیار داشته باشد ایا اسرائیلی ها دست از خانه سازی در شهرک ها خاتمه خواهند داد؟ و یا به زبان ساده؛ ایا اسرائیلی ها حاضر ند در مقابل زمین به صلح برسند؟

از سوی دیگر مگر نسل کشی شاخ و دم دارد . نسل کشی این است که کشور قدرتمندی مثل اسرائیل سرزمین دیگران را اشغال می کند و به مروز زمان وسعت سرزمین های خود را گسترش می دهد .اسرائیل هر گز حاضر نیست که مرزهای قانونی و رسمی خود را مشخص نماید. مرز قانونی اسرائیل کدام است سال 1948 ؛ سال 1967 ویا سال 2014 و کاملا قابل پیش بینی است که فردا غزه را هم اشغال کند و سالهای بعد بخش دیگری از سوریه را هم ضمیمه کشورش خواهد کرد و بمبارانهای سنگین؛ اعراب مجبور به خروج از سر زمین مادری خود خواهند شد. اری این نسل کشی است و چند دهه ادامه داشته است. در همین موشک باران دو طرف؛ فلسطینی ها 80 کشته داده اند که تعداد زیادی از انان کودکان بودند در حالی در اسرائیل کسی از موشک ها ی حماس کشته نشد ه است.
نوشته شده توسط: Anonymous

خواننده ازحرفهای رازی نامی، هاج و واج می ماند، که معلوم نیست چی میخواهد بگوید، ایشان از یک طرف موافق مبارزه جهادیست های اسلامی علیه اسرائیل است، از طرف دیگر میداند که اسرائیل با زراد خانه عظیمش هر نیروی تهاجمی را در منظقه درهم میکوبد! حالا باید ازایشان پرسید: شما که بخوبی میدانی، نه حماس، نه رژیم ایران، و نه رژیم اسد، توانی تقابل نظامی با اسرائیل را ندارد، عزیزجان ! آیا دعوت شما از حماس، و همپالگی هایش برای مبارزه با اسرائیل نوعی بیفکری، و خود کشی آشکار نیست؟ یک فرد چقدر باید سطحی نگر باشد، که حماس را از مردم فلسطین جدا ببیند؟ آیا از نظر ایشان حماس از آسمان نازل شده است، و یک چیز جدا بافته از مردم فلسطین است؟ عجب حرفهای بیمزه و مفتی میفرماید!!

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم سپهری درست می گوید. "نسل کشی" یک اقدام برنامه ریزی شده برای از بین بردن یک قوم است و نمی شود آنرا به هر درگیری نظامی اطلاق کرد. کشتن سه نوجوان اسرائیلی جنایت است. کشتن نوجوان فلسطینی و سوزاندن او در حالی که هنوز زنده بوده است یک جنایت بزرگتر است. چیزی بنام "جنایت مشروع" وجود ندارد. موشکپرانی حماس جنایت است، بمبارانهای اسرائیل هم جنایت است. ولی یک تفاوت عمده را نباید از نظر دور داشت، اسرائیل برای جان شهروندان خودش به اندازه ای ارزش قائل است، که در ازای کشته شده یک نفر منطقه بزرگی را به آتش می کشد. ولیآنچه که برا حماس (بنا بر تفکر جزم و ضد انسانی اش) ارزشی ندارد، جان انسانهاست، پس موشکهایش را از دل مناطق مسکونی پرتاب می کند تا در اثر واکنش اسرائیل به شهدای اسلام افزوده شود. حماس می داند که پرتاب موشک از غزه، مرگ و ویرانی و فلاکت بیشتر را برای فلسطینیان به همراه می آورد، ولی باز هم دست

از موشک پرانی برنمی دارد. پس حماس با پرتاب هر موشکی مرتکب دو جنایت می شود، یک بر ضد غیر نظامیان اسرائیلی و یک هم بر ضد مردم بی پناه فلسطینی، که در برابر واکنش اسرائیل حتی یک پناهگاه امن هم ندارند. البته جواب چپ کلاسیک ایرانی و هواداران اسلام ناب به این استدلال این است که: «پس حماس باید دست از مبارزه بکشد؟» جواب من این است که «نخیر نکشد، ولی بهایش را از جیب خودش بپردازد و نه از جیب زن و بچه و پیر و جوانی که قربانی انتقام اسرائیل می شوند»
نوشته شده توسط: Anonymous

بعضی ها وقتی در مقابل اسناد کم مياورند فوری به اتهام زدن و به سياست آلوده کردن دست ميزنند مثلا مينويسند « شرم و حیا هم برای نویسندگانی مانند شما چیر خوبی است، بس کنید لطفأ!!! ». بنظر من اين نمودار عجز و ناتوانی در مقابل اسناد و رويداد های تاريخ است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

خرسندی گرامی، مسئله «سوسیالیسم» نیست. «سرمایه داری» ست. آیا از نظر شما چون سوسیالیسم ضرورت تاریخی نیست پس سرمایه داری ضرورت تاریخی ست؟ آیا شما مدافع کاپیتالیسم و استثمار هستید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

"اسرائیل در غزه دست به نسل كشي زده است"
آقای ژورنالیست در قرن 21 پشت عبارتهای تو خالی نمیشود پنهان شد... آن موقع که در بدر دنبال سه نو جوان بودن کجا قایم شد بودید؟ توی مسجد؟ لای دیوار کاغذ میزاشتید؟... وقتی جسد نوجوان از تو آمبولانس دزدیدن لای پرچم تیتر؟ زدن... وقتی موشک دست ساز؟ پرتاب کردن شما چه میکردین؟... وقتی 6 نفر به جرم جنایت گرفتن لال شدین؟ خواستار محاکمه آدم کشان شدید؟... شما ها همه آتشیبیار جنگ هستین... هنوز هم از جناح ضد امپریالیسم در حال دفاع؟ هستید!

نوشته شده توسط: Anonymous

برای اطلاع از اهداف و شیوه های مبارزاتی حماس می توانید مثلا در یوتیوب بنوییسید: Hamas Jews. و نباید فراموش کرد که اکثر فلسطینیان همینگونه فکر می کنند و حتی دولت عباس حاضر شده با چنین جریان فاشیستی ای ائتلاف کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای "حمید حقی"، واژه ها معنای خود را دارند و نمی شود همینطوری هر واژه ای را در هر موردی به کار برد. دوما قبل از اینکه در رابطه با مسائل اظهار نظر و موضع گیری کرد، باید در آن مورد بی طرفانه اطلاعات جمع آوری کرد. کسی که می خواهد در رابطه با مسئله اسراییل و فلسطین اظهار نظر کند، باید در رابطه با فلسطینی ها و حماس نیز مطالعه کند. حماس هنوز هم حاضر نیست از هدف اصلی خود، یعنی نابودی کشور اسراییل و از آن مهمتر کشتار همگانی مردم اسراییلی عقب نشینی کند. این "مردم بی گناه" فلسطینی که شما برایشان دل می سوزانید، طبق نتایج آخرین نظرسنجی ها اکثریت مطلق شان خواهان نابودی اسراییل هستند و اعلام کرده اند که حتی اگر فلسطین کشوری کاملا مستقل شود و اسراییل آن را به رسمیت بشناسد، آنها دست از جنگ با اسراییل برنخواهند داشت. کافی ست به ویدئوهایی که از فعالان حماس و روحانیون فلسطینی در اینترنت هست نگاهی

بیندازید تا ببینید چگونه شکنجه و کشتن یهودی ها را تبلیغ می کنند. این نوع نگاه فقط در فلسطین رایج نیست، بلکه در کشورهای عربی دیگر هم نفرت از یهودی و هدف "نسل کشی" آنان طرفداران زیادی دارد. برای نمونه چند روز پیش یکی از وزیران سابق لبنان در مصاحبه ای پیرامون جام جهانی فوتبال با خنده گفته بود که از آلمانی ها خوشش می آید، چرا که آنها میلیون ها یهودی را کشته بودند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای عجب! شما خودت بزرگترین دیکتاتور و تجزیه طلب هستی. شما بزرگترین دیکتاتور هستی، برای اینکه شما، کسانی را که از حقوق پایمال شده زبانی، ملی ـ مدنی خود در برابر رژیم خونخوار اسلامی مبارزه میکنند، تجزیه طلب مینامی! پس خود شما بزرگترین تجزیه طلب هستی. چون با سیاست راسیستی، و عشیره ای و غلط شما ها، جفرافیای ایران، دیر یا زود تجزیه خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

از زمان روم باستان تا کنون یهود و فلستینی با هم د رگیر بوده اند .دولت یهود اساسن باوری به صلح ندارد و بنا به قول تورات همه منطقه عربی را تا خود عراق از ان خود میداند و از نابودی غیر یهودی نگرانی ندارد چرا که خود را قوم برگزیده یهوه میداند. این گشتار ها تازمانی که غرب از دولت یهود دفاع میکند و کشور های عرب نفت میفروشند ادامه خواهد داشت. دولت یهود باوری به قرار داد اسلو و مصوبات سازمان ملل ندارد. تنها راه حل اشغال کشور اسرائیل از سوی غرب و تحمیل مرزهای سال 67 به دولت یهود است.بدون شکت ادامه جنگ به خشونت و ترور یهودان خواهد انجامیدو دولت یهود مسئول حوادث پسی خواهد بود.یهود در دولت امریکا دارای پشیبانانان قوی است و همین گونه در المان با وجود تنفر تاریخی از یهود دولت المان و اروپای غربی خود را موظف به دفاع از اسرائیل میدانند به ضرر دولت های عرب و اسلامی .دولت یهود اساسن از صلح

وحشت دارد و همواره در ترس و وحشت زندگی میکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم ازاده سپهری ؛ شما ،انسان شجاعی در اظهار نظر سیاسی هستید . اسزائیل سرزمین دیگران را در اشغال خود دارد ودر مناطق اشغالی شهر ک سازی می کند و فلسطینی ها معترض را گلوله باران می کند.نام این جنایت ضد بشری نسل کشی نیست ؟! اسرائیل هیج مرزی را به رسمیت نمی شناسد و به هیج قرارداد بین المللی هم پایبند نیست .. در خود اسرائیل هم ، بین نیروهای سیاسی آن اختلافات بسیار جدی بر سر مسئله خانه سازی در مناطق اشغالی است نگاه کنید به مواضع جاویدانفرد و منشه امیر که این دومی از ان یهودی های تند روافراطی و طرفدار نتانیاهو هست در حالی که جاویدانفر انسان متعادل تر . منصف تری است .

بد بختی ما مخالفین جمهوری اسلامی؛ واکنشی شده است اگر رزیم به حماس کمک می کند ؛ پس ما باید طرفدار اشغال سرزمین فلسطینی ها باشیم . از نظر رزیم اخوندی، اسرائیل بهانه ای برای برتری استراتزیک بر عربستان سعودی است . اسرائیل برای جمهوری اسلامی خطری ندارد و هر دو رزیم با عرب های سنی افراطی و سعودی ها ها مشکل استراتزیک دارند
نوشته شده توسط: Anonymous

بی شرم کسی هست که به دلیل جنایت ضد بشری رزیم ایران بر پروژۀ شهرک‌سازی اسرائیلی ها مهر تائید می زند.. سازندگان اين شهرک‌ها، در پی تحکيم بخشيدن به اشغال‌اند، و بنا بر اين اسرائیل صلح نمی‌خواهند. تمام داستان در اين دو کلمه خلاصه شده است.

ساختن شهرک‌ها در اراضی اشغالی با خواست صلح سازگار باشد. هر نوع اقدام برای خانه‌سازی، هر خانۀ پيش‌ساخته و هر بالکن، به معنی مردود دانستن صلح است. اگر اسرائيل می‌خواست که از طريق توافق‌های اسلو به صلح دست يابد، می‌بايست حداقل ساختن شهرک‌ها را به ابتکار خود متوقف می‌کرد. اين که چنين اقدامی صورت نگرفت، ثابت می‌کند که توافق‌های اسلو فريبکارانه بوده‌اند و يا در نهايت، روايتی از يک شکست اعلام شده. اگر اسرائيل در طابا، در کمپ ديويد، در شرم‌الشيخ، در واشينگتن و يا در بيت‌المقدس می‌خواست به صلح دست يابد، می‌بايست قبل از هر چيز به ساختن شهرک‌ها پايان دهد. بدون هيچ قيد و شرطی و بدون هيچ انتظاری. اين واقعيت که اسرائيل چنين نکرد دليل آن است که خواهان صلح عادلانه نيست.تنها کشور روی کرۀ زمين که فاقد مرز است تا به حال حاضر نشده است حتّی مرزهای مصالحه شده‌ای را که خود به آنها رضايت می‌دهد، تعيين کند. اسرائيل هنوز اين واقعيت را هضم نکرده است که برای فلسطينی‌ها، مرزهای ۱۹۶۷ مادر همۀ مصالحه‌ها و خط قرمز عدالت (يا عدالت نسبی) است. برای اسرائيلی‌ها، مرزهای ۱۹۶۷، «مرزهای خودکشی»است. به همين دليل است که حفظ وضعيت موجود به هدف واقعی اسرائيل، به مهمترين اصل سياست اسرائيل، و تقريباً به غايت نهائی آن تبديل شده است. امّا مسئله اين است که وضعيت موجود تا ابد قابل دوام نيست. از لحاظ تاريخی، کمتر ملّتی بوده است که بدون مقاومت به اشغال تن در داده باشد. جامعۀ بين‌المللی نيز سرانجام روزی در مورد اين وضعيت قاطعانه به صدا درخواهد آمد و اين به صدا درآمدن با اقدامات تنبيهی همراه خواهد بود. از اين همه به اين نتيجه می‌رسيم که هدف اسرائيل واقع‌بينانه نيست.تا زمانی که زندگی در اسرائيل بر وفق مراد است، آرامش برقرار است و واقعيت مخفی نگاه داشته می‌شود، چرا بايد کسی برای استقرار صلح خود را به دردسر بياندازد؟ تنها راه برای اين که غزّۀ محاصره شده، وجود خود را به خاطر مردم بياورد، اين است که چند تا موشک شليک کند؛ و ساحل غربی تنها وقتی در دستور روز قرار می‌گيرد که، مثل روزهای اخير، در آنجا خونی ريخته شود. به همين ترتيب، به موضع جامعۀ بين‌المللی فقط وقتی توجه می‌شود که می‌کوشد تحريم يا مجازاتی عليه اسرائيل اعمال کند، که در اين صورت بلافاصله مبارزه‌ای عليه آن آغاز می‌شود که محتوای اصلی‌اش را مظلوم‌نمائی همراه با اتهامات تاريخی تند و تيز - و گاهی گستاخانه و بی‌ربط – تشکيل می‌دهد
نوشته شده توسط: Anonymous

مگه زمانی که همدوش صدام از خاک عراق بر ضد نیروهایی که در حال دفاع از خاک ایران بودند به فکر ما بودند که حالا ما به فکر اونا باشیم از سازمان بیان بیرون برند یک کشور دیگه وگرنه مشکل خود سازمانشون که تو پیدا کردن پناهگاه حتی از رفتن به خاک کشوری که مستقیم در حال جنگ با ایران ابا نداره با صدامی دست میده که هواپیماهاش صدها بمب رو بر خاک واشیانه ایرانی ها فرو میریرختند

نوشته شده توسط: Anonymous

نسل کشی !؟ شرم هم چیز خوبی است !

نوشته شده توسط: Anonymous

محمود عباس و دولت فلسطین این جنایت اسرائیل را نسل کشی نامید ند چون یک ارتش به بمباران 5و1 میلیون آدم بی دفاع در نوار غزه می پردازد .گویا در این صفحه یهودی شرمگین هم رفت و آمد دارد که با نام ایرانی و اسلامی کمنت میگذارد .

نوشته شده توسط: Anonymous

پس کشتن سه کودک اسراییلی حتما جنایت در حق کل کهکشانها و عالم هستی هست اینطور که شما حمله اسراییل به یه مشت تروریست رو میگین نسل کشی

نوشته شده توسط: Anonymous

ببینید چگونه کسانیکه خود را سیاسی و مدافع هویت و تجزیه و جدایی میدانند ، در این کمنت ها از آدم کشی دفاع میکنند و بقول غربیها آنرا نسبی می نمایند ! ....

نوشته شده توسط: Anonymous

کشتن 43 نفر به معنای "نسل کشی" ست؟! لطف کنید وقتی می خواهید از واژگان و مفاهیمی استفاده کنید که با آن آشنایی ندارید، حداقل سری به یک دائره المعارف معتبر بزنید. در اینترنت چنین کاری بیش از دو سه دقیقه وقت نمی گیرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

موشکهائی کە حماس از ایران میگیرد و عرض 2 روز 160 موشک بە مناطق مورد سکونت مردم اسرائیل شلیک کردە این نسل کشی نیست ؟؟ بمب باران اسرائیل نسل کشی است دشمنی این ایرانیها و کینەی این ایرانیها نسبت بە اسرائیل از کجا ناشی میشود ، ایران در 8 سال جنگ ایران با عراق بدون کنک نظامی تسلیحاتی و تکنولوژی اسرائیل در مقابل عراق هیچ غلطی نمیتوانست بکند آن موقع اسرائیل خوب بود ولی امروز اسرائیل بە هیولا تبدیل شدە از نظر ایرانیها

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقا یا خانم ناشناس؛
قصه "سرمایه صهیونیستی" تنها آدرس اشتباهی ست برای انحراف اذهان ملت ایران، خاک بچشم مردم پاشیدن و غارت کشور نوسط اسلامگرایان و مخفی کردن آمران رضا ضراب، بابک زنجانی، شهرام جزایری و شبکه های مافیائی آقازاده ها ...
نقدا آخوندها و نوچه هایشان خاک ایران را به کشورهای عربی، طلا را به ترکیه، سرمایه ها را به مالزی ... و دختران به فاحشه خانه های اسلامی (صیغه خانه ها) میفرستند و سن تن فروشی را به 13 سال رسانده اند. شما اگر ذره ای شرف می داشتید، از نظامی که کشور را بچنین فلاکتی کشانده است حمایت نمی کردید!!!
آقای ناشناس مگر اسرائیل و امریکا ایران را به کهریزک و قتلگاه فرزندانش تبدیل کرد؟ مگر امریکائی ها و اسرائیلی ها خاک ایران را بخارج صادر می کنند؟ برای دیدن حقایق و ایستادن علیه ستم، ذره ای خرد و اندکی شجاعت هم بد نیست!!!

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

رهبر و سپاه داعش، که امروز خواهان بر قراری مجدد خلیفه گری در خاورمیانه و شما آفریقا هستند، همان شعارهایی را میدهند که در زمان پیدایش ظهور محمّد این عبدالله و دین اسلام و حملهء اعراب به دیگر سرزمینها را سر میدادند. عملکرد وحشیانهء سپاه داعش را در قرن 21 شاهد هستیم، با این برداشت میتوان تصور کرد که همین سپاه داعش 1400 سال پیش دارای چه فرهنگ و شناخت بوده و چگونه عمل میکرده است. ..

. جنایات حملهء اعراب به ایران قابل تصور نیست و تا به امروز هم ادامه دارد، حال شما بر آن هستید که عملکرد بربریّت سپاه اسلام در ایران را انسانی و آسمانی و معنوی و عدالت خواهانه بخورد مردم دهید !. و تازه ایرانیان را هم مقصر اصلی حملهء اعراب به سرزمین ایران ارزیابی میکیند ! سپاه داعش خواهان برپایی حکومت حقیقی خلیفه گری بعد از محمّد پیامبر و ابوبکر میباشد و بنا بر این شعارهایش و کردار و پندارشان هم تقلید از محمّد پیامبر و ابوبکر است. مطالب شما ضرورت جامعهء امروز ایران و جهان پیرامونی نیست، و فقط بدرد مدرسان و شاگردان حوزهء علمیّه قم برای توجیح مشروعیّت حملهء اعراب و رحمانی کردن دین اسلام و پرورش آخوندهای نوجوان میباشد. نه فقط فردوسی بزرگ بلکه هر ایرانی بیدار و میهن دوست بر ضد هر قوم و قبیله ای بوده است و خواهد بود که به سرزمین ایران حمله کرده ، و کشتار و شقاوت و سیل خون راه انداخته، مردان ایرانی را به بردگی، زنان و کودکان ایرانی را به اسارت در بازار برده فروشی به فروش رسانند و به تن فروشی اجبار کردند، شرم و حیا هم برای نویسندگانی مانند شما چیر خوبی است، بس کنید لطفأ!!!. ناصر پورپیرار با کمک و استفاده از امکانات نظام جمهوری اسلامی بشکلی دیگر اهداف شما را دنبال کرد، که اکنون از هر سو رسوا شده است، عاقبت کار و روش شما هم جز رسوایی پیامدی برای خودتان نخواهند داشت.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Anonymous گرامی، «در اصل، آنچه میگوییم می نویسیم.و آنچه نمی گوییم نمی نویسیم. و آنچه لازم داریم میسازیم یا میگیریم، و آنچه لازم نداریم پس میزنیم». بر این اساس چون yaşamıram استعمال میکنیم و نه yaşamayıram ، آن را هم می نویسیم.در مورد دیئل و دگیل هم چنین است.و همینطور در مورد دیگر واژه ها . میتوان از هردوی «ایله و اینن» استفاده کرد. زبان کتبی پایه اش زبان شفاهی ست. و گرامر هم خود را با تغییرات زبان تغییر میدهد. زبان نوشته تا ممکن است ضرورت دارد به زبان مردم نزدیک شود. چون نوشته برای ارتباط گیری با مردم است و نه با قشر خاصی از آنها. بکارگیری زبان شفاهی در نوشتن میتواند آن را در طی زمان به لسان کتابت تبدیل کند. و سمت حرکت من نیز در این جهت است. در مقاله «نکاتی پیرامون ادبیات نوین آذربایجان(ایران) » به این مسایل پرداخته ام http://www.iranglobal.info/node/19642

میکوشم در دیالوگ از زبان شفاهی استفاده کنم ولی در غیر دیالوگ از زبان کتبی.
زبان کتبی برای من، نزدیک است به زبان شفاهی. و گاهاً نیز یکی ست. معتقدم گرامر لازم است خود را با تغییرات زبان مردم دگرگون کرده و امروزی کند. زبان ادبی جنوب از میان همین روشهای مختلف که نویسندگان پیش گرفته اند بارور خواهد شد.
البته این روش من است و اینکه تا چه حدی آنرا پیاده نموده ام یا رعایت کرده ام خود مسئله دیگری ست.درست است در همه زبانها زبان کتابت با زبان شفاهی کم و بیش تفاوت دارد. من میکوشم این تفاوت کم باشد و نه زیاد. در اصل هم زبان شفاهی ما با زبان کتابت خیلی نزدیک است. و یا یکی ست. نمونه اش «بایاتی» های ماست که زبانشان همان زبان کتابت است. کلاً زبان فولکلور ما زبان کتابت است.
در زبان فارسی تفاوت بین زبان شفاهی و کتبی در مقایسه با زبان ما زیاد است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آ.ائلیار، من همه قسمتهای نمایشنامه را مطالعه کردم متشکرم خوشم آمد برایم مفید بود.اما چند سئوال دارم در مورد زبان ترکی نوشته شما که چنین است. یک چرا بجای Aydın evdə dəyil نمی نویسید آیدین ائوده دگیل؟ یا بجای yaşamıram نمی نویسید yaşamayıram ؟ یا بجای öz-özüynən نمی نویسید اؤز-اؤزون له؟ و . یعنی زبان شفاهی و کتبی مطرح است و طریق خاص شما که بین این دو است. چرا؟

نوشته شده توسط: Anonymous

فاشیسم فارس عامل اصلی در قدرت ماندن رژیم اسلامی است. و از هر گونه همکاری سیاسی با گروههای دیگر امتناع میکند. و علت اصلی تشتت و پراکندگی اپوزیسیون است. شوونیسم و فاشیسم فارس تنها ادامه حیات و تسلط زبان خود را بر ملل ایران، تنها از طریق رژیم مستبد اسلامی ممکن می بیند. و در صورت رفتن رژیم، آقائی و سلطه و سیطره خرده فرهنگ فارس و عشیره پرستان نیز به اتمام خواهد رسید. از این رو سه دهه است که تلاش میکنند، سر مردم را با تئوریهای خنده آور مانند، دیالوگ و گفتگو، و صلح و اصلاحات دیکتاتور ها، و خزعبلاتی ایچنینی، رژیم اسلامی را از زیر ضرب خارج بکنند، و اپوزیسیون را دنبال نخود سیاه بفرستد.