Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

اول خدمت خانم سپهری عرض کنم که کم لطفی کرده ای چرا که فشار روحی برخی مواقع آنقدر بيشتر ميشود که عکس العمل اش چنين بروز ميکند و در اين مواقع برخورد انسانهای ديگر خيلی مهم و راه گشاست .من اين نوشته آقای لوايی را بلافاصله بعد از انتشار خواندم و متوجه شدم که ايشان تحت فشار روحی نوشته و چون از دستم کاری بر نمی آيد کسوت کردم. و خدمت آقای لوايی عرض کنم که يک تجربه مثبت از چنين شرايطی کار کردن و سرو سامان دادن به وضع اقتصادی است .و در ضمن عرض کنم که خيلی از ما ها که سالهای سال در تشکيلاتهای سياسی ايرانی کار کرده بوديم بعد از جدا ئی آنقدر با مشکلات روبرو شديم که حد وحساب ندارد برای نمونه من وقتی از تشکيلات جدا شدم وقتی به کشوری که پاسپورت و اقامت داشتم برگشتم ٥٠ دلار پول داشتم نه زبان بلد بودم نه کسی را ميشناختم نه جايی برای ماندن داشتم سه شب در ايستگاه راهن خوابيدم و......و کلی مسائل

مسائل از افراد تشکيلاتی که از آن جدا شده بودم.
نوشته شده توسط: Anonymous

انچه از این نوشته بدست می اید شناسائی دو دشمن دیرینه است یکی پان پارسها و دیگری ارامنه.
بر عکس خود این نویسنده است که تخم تنفر و انزجار را د رنوشته خود از ارامنه و مردم پارس زبان بوجود می اورد.
بزبان ساده اقای محترم نه تنها شما بلکه همه ایرانیان بخاطر وجود نظام اسلامی در عذاب و فشار هستند و شما تنها نیستید ولی این فشار زندگی در غرب را به حساب ارامنه و پارس زبانها نگزارید.این زندگی کنونی ما در غرب و یا ایران نتیجه بیش از نیم قرن دشمنی با نظام سابق و مردم پارسی زبان از سوی طرفداران همسایه شمالی است.من انتظار تنفر بیشتری علیه مردم پارس زبان و ارامنه در صورت فضای مناسب خواهم داشت و به همین دلیل از نوشته شما تعجب نکردم.
من بیشتر برای اقای لوائی متاسفم چر که ایشان همانند بسیا ری از نویسندگان چپ نیز قربانی همان سیاست دولت شوروی شده است. شوروی و فرقه دمکرات

دیگر نیستند بلکه اثرات مخرب روحی روانی انها همچنان ادامه دارد. وقتی شما مینویسید( در عمرم کسی نیستم و نبودم که به قدرت و بازی های سیاسی بلی بگویم. )این سخن از پایه خطاست.اگر کسی نیستی هیچ قدرتی بدنبال شما نخواهد امد اگر روزی کسی شوی شاید قدرتی بدنبال شما بیاید.مانند اقای رجوی و بعضی ها.
نویسنده محترم خوشبختانه هم در باره پارس ها خطا میکند و هم در باره ارامنه .دشنمی وجود ندارد و انچه هست تراوش ذهن ماست. تاسف من بیشتر این است که نسل باسواد این کشور چه اذری و چه ترک و عربزاد و بلوچ کورد پارس زبان همه و همه قربانی شعار های فریبنده شدند و از وظیفه اصلی خود نویسندگی فاصله گرفتند. در غرب همه پناهندگان در امان هستند ولی در صورت ناامنی و تهدید جمهوری اذربایجان سرزمین پدری همه ماست و درد های ان برای همه باز است.
نوشته شده توسط: Anonymous

مستقل شدن در خارج ١٠ برابر سختتر از داخل است،اگر هم تازه وارد باشى و در پس انداز تحفه اى نباشد،اين شايد بيش از١٠٠ برابر باشد،از روز اول مجادله مى كنى،يادم مى ايد وقتى با دوستان فارس زبانم بيرون مى رفتيم،يا در جمعى دو سه نفر خارجى بوديم،وقتى كسى مى پرسيد زبان اولت چيست،مى دانست كه من اذربايجانى ام،مى پريد عوض من جواب مى داد كه پرشين است،براى خودم من اهميتى نداشت،چون كسى هم كه مى پرسد اصولا سوالى مى كند و مى گذرد،ولى بعد از چند بار لج كردم،و چنان جواب دندان شكنى مى دادم كه شهره اين شهر کوچك شده ام،و بگذريم كه چون پرهياهو هم هستم دو شكايت رسمى هم به كميته ضد نژاد پرستى تقديم كرديم،اين فقط يك از بدو ورود به اين محيط كه اول مجبورا در اول مهاجرت دست فارس زبانهاى عزيز است،ولى بعدا البته كه اشناتر شدى اصولا ديگر كارى از دستشان بر نمى ايد،من به لوايى عزيز توصيه مى كنم كه كمى مقاومت را زيادتر

بكنند، و البته تحمل را ،مبارزه ادامه دارد حتى در خارج لوايى عزيز.

البته ناگفته نماند ثناگوى و مجيز گوى كسى و تشكيلاتى هم نباشى،حتى اذربايجانى ،كسى برايت تره هم خرد نمى كنند،حالا كمك به كنار،نه كسى حالت را مى پرسد نه حال كسى را مى توانى بپرسى،و اصولا اگر زبانت دراز و منتقد هم باشى كه كارت زار است.
البته من اسانتر توانستم اين مراحل را پشت سر بگذارم چونكه بيشتر بقول دوستان بيشتر مرد چماق هستم تا فكر يا نوشتن،ولى روح نازك و حساس لوايى كه عمرى فقط درگير نوشتن و خواندن بوده،خراش برداشته،اميدوارم كه مشكلاتت به زودى حل شود،گرسنگان و كسانى كه ديده نمى شوند به تو احتياج دارند
نوشته شده توسط: Anonymous

نميدانم چرا برخي افراد هميشه فكر مي كنند كه تئوري بافي همان حرف درست است. كنار گود نشستن كار سختي است. مقاله آقاي لوايي دردي است كه منشا آن همين ايران و آذربايجان است. براي بشياري از افراد كه درد تبعيض را نكشيده اند اين مساله هيچوقت قابل درك نخواهد بود. من متاسفم كه برخي روشنفكران خارج نشين ما هم در هيبت همان طرز تفكري هستند كه ما در داخل كشور در اقتدارگرايان و حكومتيان مي بينيم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

گرامی، آنکه مضاعف ستم میکشد، در مبارزه هزینه ی مضاعف می پردازد. و در این شکی نیست. حذف دگر اندیش از هر طرف که باشد عمل خلافی ست و محکوم.

نوشته شده توسط: Anonymous

بد بختیی ما ایرانیان بعد از برداشتن موانع برای جلو گیری از ورود ترکان به سرزمین ایران شروع شد نیاکان ما از قدیم تا پدر و مادرمان همیشه متذکر شده اند . متأسفانه متأسفانه ما آذربایجانیان هم آسیب فراوان دیده ایم همینکه ما را که آذری و صاحب سر زمین آذربایجان هستیم را ترک میخوانند باعث رنجیدگی ما آذ رییان میشود به این میمانند که به ایرانی عرب خطاب کنند.روسو فیلها و انگلو فیلها که منفعت اشان دراین است که .................. دنبال هو ویت و هویت سازی کنند و خودرا به ما آذریها بجسبانند .غافل از اینکه ما نه عرب میشیم نه ترک .از غزنویان تا قا جار هم که ترک و ترکمن بودند ایرانی و شد ند وای بحال شما . وقتی از عرب و یا ترک میپرسید احساس شما به ایران چیست میگن هیچ و هیچی خوب ما چه باید چگونه آز سرزمین آبا اجدادی خود دفاع کنیم اوج این هم از ساله ٩٨٨ میلادی با سبلتکین سیف لله شروع شده .

ساسانيان براي جلوگيري از ورود طوايف دوردست «آلتائیک» به منطقه فرارود (ماوراءالنهر)، در سرحدات شمالي اين منطقه (سير دريا = رود سيحون) پادگانهاي متعدد به نام «مرزبان» تاسيس كرده بودند كه پس از افتادن ايران به دست عرب، اين پادگانها برچيده شدند و مهاجرت آن طوايف به «فرارود» آغاز گرديد و عباسيان و پيش از آنان حتي امويان به استفاده از مردان ترک اين طوايف در ارتشهاي خود پرداختند كه اصطلاحا «غلام» خطاب مي شدند و از اين طريق قدرت يافتند.قدرت گرفتن سبكتكين هم از همين راه بود. مخالفت ساسانيان با ورود آلتائيک ها به قلمرو ايران، نژادي نبود و فرهنگي و رفتار بود. رفتار آلتائيک هاي تهاجمي بود و به علاوه، در تضاد با اخلاقيات ايراني. سلطان محمود غزنوي مهمترين حكمران غزنويان (منسوب به شهر غزنه، مقّر حکومت آنان) بود. محمود چندبار به هند شرقي حمله نظامي برد و مردم اين ديار را به مسلمان شدن ترغيب كرد كه نتيجه اش (9 قرن بعد) ايجاد كشور پاكستان بوده است. سلجوقیان دومین آنها و حکومت تُرک و مغول (آلتائیک ها) بر ایران تا دوران صفویان که آنان هم به نوشته برخي از مورخان (که تبار شاه اسماعيل يکم را بررسي کرده اند) تُرک بودند ادامه یافت و پس از زندیه، یک ایل دیگر آلتائيک (مغول تبار ترکمن) به نام قجَر (قاجار و از نسل قاجار نویان امیرزاده مغول) حکومت ایران را به دست گرفت تا زمان پهلوی ها.
پا پک خرمدین ایرانی آذری
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

لوایی گرامی، آنان که چنین محیط هایی را تجربه نکرده اند، از مسایل آذربایجان بیخبر اند، تبعیض فرهنگی ندیده اند، نمی توانند دردنامه ها را درک کنند. اگر قرار است «نه»گفتن هذیان باشد پس من هم هذیان گویم. و افتخار میکنم که در برابر آنچه که دوست ندارم پاسخ هذیانی «نه» بدهم. چه سندی بالاتر از اینکه فرد بگوید«احساس امنیت نمیکنم. جواب بله میخواهند، دوست ندارم بدهم»؟ هر انسانی باید در محیط زندگی خود احساس امنیت کند. و به آنچه دوست ندارد پاسخ منفی دهد. بدون اینکه تحقیر و توهین بشنود، بدون اینکه مورد خشونت رفتاری و کلامی قرار بگیرد. من واقعاً متأسفم از برخورد سپهری گرامی که به خشونت کلامی، توسل جسته است.اگر خشونت در هر شکلی، علیه انسان شایسته نیست ، پس چرا باید خانم محترمی، و از سوی دیگر قلم به دستی، خود به خشونت کلامی و توهین متوسل شود؟ واقعاً برایم قابل هضم نیست.

چه کسی گفته من باید محیط غیر مورد علاقه ام را دوست بدارم، و نگویم از چنین محیطی بیزارم، نگویم از دیدن آدمهایش حالم بهم میخورد،و احساس خفگی و عدم امنیت روحی و جسمی میکنم؛ و وضع بدی دارم؟ کسانی که مرا به سکوت در برابر زشتیهای محیطم وامیدارند دیکتاتورهای کوچکی هستند که اگر شرایطش را داشته باشند هیچ بعید نیست دست دیکتاتورهای بزرگ را از پشت ببندند. این مشکل جامعه ایران است که کارخانه ی دیکتاتورسازی ست. نه من، که نفی آن ام.
نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

آ.ائلیار گرامی، برای حفظ استقلال اندیشه و قلم و هنر هزینه می پردازیم اما اشکال این هزینه پرداختن ها متفاوت است. برای مثال شکل هزینه پرداختن یک فعال آذربایجانی با یک فعال جنبش سبزی و غیره فرق می کند. اینجا یک سلطنت طلب آنچنان خواست های نا مربوطی از من داشت که شوکه شدم. به دلیل نفوذشان در ساختار قدرتی آمریکا آنها از موضع بالا برخورد می کنند. می خواهم بگویم که مشکلی نیست اگر کسی برای تغییر یک نظر و یک ایده تلاش کند اما اگر این تلاش در راستای حذف و محو یک دگراندیش باشد مشکل به وجود می آید. ما اگر بله قربان گو بودیم در داخل ایرانش همین کار را می کردیم. یک آذربایجانی هویت جو برای حفظ اندیشه اش به شرط مستقل بودن هزینه های مادی و معنوی و روحی صد چندانی می دهد.
ناظم حکمت می گوید:
یاشاماق
بیر آغاج کیمی تک و حر
و بیر اورمان کیمی قارداشجاسینا
بو حسرت بیزیم

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

لوایی گرامی، ممنون از توجه شما به مطلب «هم قلم».برای من استقلال «قلم و اندیشه و هنر» و حتی «سیاست و فرهنگ» موضوع تازه ای نیست. چندین مقاله در این موضوعات منتشر کرده ام و میدانم چه می نویسم. دهها مقاله در مورد مسایل «تبعیض» و آذربایجان دارم؛بنابرین مسایل این عرصه ها برایم موضوعات تخصصی ست. و آگاهانه چیز می نویسم.سخنم این است که « مسئله «حفظ استقلال قلم و اندیشه و هنر» مسئله آزادی ست و نباید این آزادی به هیچ بهانه ای، ودر هیچ محیطی نقض شود. چه محیط آذربایجانی باشد و چه محیط غیر آذربایجانی. یا هردو. مسئله این است. و «حمایت حقوق بشری» نباید خطی باشد. نباید بر پایه «نان قرض دادن»باشد. برایم فرق نمیکند استقلال قلمزن آذربایجانی نقض شود یا استقلال یک هنرمند دیگر درجایی از کره ی زمین، این خلاف، طبق فلسفه من لازم است موضوع «اعتراض» واقع شود. و نمی توان در این مورد سکوت کرد و گفت «به من چه»!

آزادی در هرکجا نقض شود آزادی همه ماست که نقض میشود. محیط و محیط هایی که تحمل پاسخ «نه»ی شما را ندارند، برایم طبیعی که تحمل آزادی مرا نیز نداشته باشند. من میل ندارم از آزادی خود دفاع نکنم. و آنرا با سکوت خود به اسارت دیگران دربیاورم.
نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

جناب آ. ائلیار گرامی این درد نامه را از سر ناچاری نوشته ام. مهم نیست که بعضی از محترمین به آن هذیان بگویند. آنها باید به قول شما محیط را لمس کنند تا بدانند. حرفهای جدی زیادی می زنیم و به عنوان نمونه مردم از من انتظار دارند که فقط شعر و نوشتار و ... ببینند. قصد دفاع و غیره ندارم چون آنهایی که باید بخوانند و بدانند واقفند. اما برای آگاهی عرض کنم که از عکس و سند و مدارک پزشکی و ... هر چه دوستان بخواهند برایشان ارسال می کنم تا هذیان را لمس کنند. اما من خواستم عرض حال برای مردمم باشد که همیشه می پرسند حالت چطور است و من نمی توانم شیک و شکیل و با افاده، وقتی حالم خوب نیست و در عذابم، بگویم خوبم. این هذیان من نیست این هذیانی است که در درونش هستیم و آن را برایمان می سازند با هزینه کردنهای آنچنانی. به نظر من اتفاقا خوب است که گاهی نیز حال هم را بپرسیم به جای گنده حرف زدنها و تئوری بازی ها.

من به نظر دوستان احترام می گذارم اما یک بار آمدیم درد دل کنیم و سکوت روا نیست. مشکلات سر راه یک آذربایجانی در تبعید با اعتقادات فرهنگی و زبانی خود و در احاطۀ کسانی که بله می خواهند، آنقدر زیاد است که به نظرم مسائل رانده شدگان آذربایجان را از این زاویه نیز بررسی کنیم. کافی است قدم رنجه کنید و بیایید اینجا تا ببینید بین واقعیت و هذیان چه قدر فاصله است. من در امنیت نیستم. برای دیدنش آیا اثبات می خواهید؟ بفرمایید تشریف بیاورید. سوای این مطالب اگر این مختصر درددل و به قول شما هذیانها اذیتتان کرد پوزش می خواهم.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی آذری ما کوردها آقای بابک آزادبا درود فراوان ،بجز کرکوک کجای دیگر در منطقە سرزمین ترکمنها است نام ببرید؟ بنا بە فرمایش و تحلیل شما درعراق ترکمنستان هم وجود دارد و آنهم فقط یک شهر است بنام کرکووک ؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

لوایی گرامی ممنون از توجه شما به مقررات سایت.کمک بزرگی ست برای ما که مشکل مقاله را حل کنیم. مقاله شما منتشر شد.

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

باید اسامی می نوشتم که یک اشتباه تایپی رخ داد

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

بلی دوست من، فراموش کردم که نامم را بنویسم و پوزش می طلبم. لطفا مطابق قوانین سایت عمل شود و می توانید به جای اسامی از نقطه چین استفاده کنید. می خواهم یادآوری کنم که روح انسانی شما قابل ستایش است برای من.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

لوایی گرامی لطفاً آنلاین شده و با نام خود کامنت بنویسید که ما بتوانیم مشکل مقاله را حل کنیم. نام خود را مثل اینکه فراموش کرده اید. یا به ایمیلی که برایتان ارسال کرده ایم جواب دهید. من کامنت رسیده را که احتمالاً از آن شماست منتشر کردم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آ. ائلیار عزیز و گرامی با تشکر از روح آزاد و ذات پاک هنری تان. می توانید به جای اسامی نقطه چین بگذارید و نوشته را منتشر کنید. ممنون.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

anonymus گرامی، مشکل لوایی همان است که من در مقاله آورده ام . ایشان «نه!» گفته. توجه کنید که به چه محیط هایی این پاسخ را داده است. راه حل مسئله «حفظ استقلال قلم و اندیشه و هنر» است. و نباید این آزادی به هیچ بهانه ای، ودر هیچ محیطی نقض شود.
چه محیط آذربایجانی باشد و چه محیط غیر آذربایجانی. یا هردو. مسئله این است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آ الیار عزیز غمناک شدن شما چه تاثیری در وضعیت آقای لوائی میکند؟ هیچ. باید در عمل کاری کرد. این تنها لوائی نیست, من از عده ای از آذربایجانی های مقیم آمریکا شنیده ام که وضعیتی مثل اقای لوائی دارند و در آنجا از طرف فارسهای مقیم آمریکا ( آخ زبانم لال فارس ها نباید بنویسم, به دوستان انترناسیونال بر میخورد) به انواعی مختلف در اذیت وآزارند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آزاد اورمولوی گرامی، مقاله لوایی عزیز به دلیل آمدن اسامی برخی اشخاص عدم انتشار خورده و در دست بررسی ست امیدوارم بعد از حل مشکل اسامی دوباره منتشر شود.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سپهری گرامی مسئله لوایی همانطور که نوشته چنین است:««در عمرم کسی نبودم و نیستم که به قدرت و بازی های سیاسی بلی بگویم مستقل بودن عشق من است و البته مشکل من. اینجا به بعضی سازمان های فعال حرکت ملی که می خواستند با آنها باشم به لحاظ روح هنرمندانه نه گفتم. من همۀ فعالین را دوست دارم اما ذات من به گونه ای است که اگر عضو یک جایی باشم احساس خفگی قلم می کنم. دوست نداشتم که آزادی نوشتار در دایرۀ سازمان و نهاد و ...حبس گردد. آنهایی که مرا می شناسند این را می دانند.»، حق پاسخگویی طرف مقابل محفوظ است. ما به مسئله اسامی آمده در نوشته رسیدگی خواهیم کرد. مطلب من در رابطه با استقلال اندیشه و هنر قلم زن -اینجا آقای لوایی- آمده و ربطی به اسامی ندارد .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سپهری گرامی مسئله لوایی همانطور که نوشته چنین است:««در عمرم کسی نبودم و نیستم که به قدرت و بازی های سیاسی بلی بگویم مستقل بودن عشق من است و البته مشکل من. اینجا به بعضی سازمان های فعال حرکت ملی که می خواستند با آنها باشم به لحاظ روح هنرمندانه نه گفتم. من همۀ فعالین را دوست دارم اما ذات من به گونه ای است که اگر عضو یک جایی باشم احساس خفگی قلم می کنم. دوست نداشتم که آزادی نوشتار در دایرۀ سازمان و نهاد و ...حبس گردد. آنهایی که مرا می شناسند این را می دانند.»، حق پاسخگویی طرف مقابل محفوظ است. ما به مسئله اسامی آمده در نوشته رسیدگی خواهیم کرد. مطلب من در رابطه با استقلال اندیشه و هنر قلم زن -اینجا آقای لوایی- آمده و ربطی به اسامی ندارد .

مشکل لوایی گرامی همان است که من در مقاله آورده ام . ایشان «نه!» گفته. توجه کنید که به چه محیط هایی این پاسخ را داده است. راه حل مسئله «حفظ استقلال قلم و اندیشه و هنر» است. و نباید این آزادی به هیچ بهانه ای ودر هیچ محیطی نقض شود. چه محیط آذربایجانی باشد و چه محیط غیر آذربایجانی. یا هردو. مسئله این است.
متأسفم که شما با «هذیان» نامیدن سخنان لوایی در دفاع از استقلال اندیشه و هنر خود عفت کلام را فراموش کرده اید. و به دیگری توهین روا داشته اید.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار
متاسفانه بنده به نوشته " با قاتلینی که احاطه.." نمی توانم دسترسی پیدا کنم و نمی دانم که چه تهدیداتی متوجه جناب لوایی هست. ولی ایشان جز اندک فعالین آزربایجانی هست که ضمن قبول کردن چارچوب مبارزه ملی و حرکت ملی آزربایجان سعی کرده اند فاصله منطقی خود را از تشکلهای سیاسی منسوب به حرکت ملی حفظ کنند و انتقادات سازنده خود را در مواقع لازم مطرح کنند.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

آزداه گرامي، منهم از مقاله لوايي متعجب شده ام، ،بخصوص از تيتر سؤال بر انگيز ان، هنوز وقت نكردم كه دقيق نوشته أيشان را بخوانم، بهر حال ما در اين. زمينه خط قرمز هاي خود را داريم ( نوشته می باید بدور از جوسازی، کلمات نا مناسب، توهین آمیز و یا اتهام زنی باشد.) حتما بررسي مي شود .

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

آزداه گرامي، منهم از مقاله لوايي متعجب شده ام، ،بخصوص از تيتر سؤال بر انگيز ان، فعلا اين نوشته عدم انتشار موقت مي خورد تا دقيق تر مورد بررسي قرار گيرد،،ما در اين. زمينه خط قرمز هاي خود را داريم ( نوشته می باید بدور از جوسازی، کلمات نا مناسب، توهین آمیز و یا اتهام زنی باشد.) .

نوشته شده توسط: آزاده سپهری

کیانوش گرامی، بسیار جالب است که شما برای وابسته بودن آقای سهیمی "مدرک و سند" میخواهید، ولی در سایتی که شما مدیرش هستید، مطلب "با قاتلینی که احاطه ام کرده اند" (از محمدرضا لواسانی) منتشر میشود که در آن افراد زیادی را به قاتل بودن متهم کرده، آن هم بدون هیچگونه استدلال، سند و مدرک که جای خود دارد!!! نقل قول از کامت شما در همینجا: "شخصا آقای محمد سهیمی را نمی شناسم و تنها دو ویا سه مقاله ای از ایشان در ایران گلوبال درج شده است و در ادعای فیروز و دیگر دوستان هم مدرک و دلیلی بر وابستگی سیاسی ویا اطلاعاتی ارائه نشده است و تنها به لحاظ سیاسی ایشان متهم است که «وابسته» است." مطلبی که به آن اشاره کردم، همین امروز در این سایت منتشر شده و قابل رویت است. همچنین مطلب آقای "آ. ائلیار" در تایید اتهامات آقای "لواسانی" به افراد حقیقی و حقوقی که حتی امکان "دفاع" از خود را هم ندارند!

نوشته شده توسط: آزاده سپهری

اینکه ایران گلوبال بسیاری مطالب را منتشر میکند که نه حرفی برای گفتن دارند، نه از سطحی مناسب برای یک وبسایت برخوردارند، دیگر چندان عجیب به نظر نمیرسد و خیلی ها آن را به حساب حجیم کردن سایت میگذارند. ولی انتشار این نوشته 100% ثابت میکند که مسئولین این سایت حاضرند هر ادعایی را بدون هیچگونه سند منتشر کنند، حتی اگر آن ادعا حیثیت افراد حقیقی و حقوقی را زیر سوال ببرد.
سخنان آقای "محمدرضا لوایی" در اینجا بیشتر به هذیان می ماند تا یک "دردنامه". در تعجبم که آقای "آ. ائلیار" هم در تایید این هذیانها مطلبی نوشته. این راهی که در پیش گرفته اید، بیش از همه به خودتان ضربه میزند و باعث میشود دیگر کسی کمترین اعتمادی به مطالب و فعالیتهای شما نکند و اعتبارتان کاملا زیر سوال برود. البته با این اوصاف فکر کنم شاید این بهتر هم باشد تا دود گندکاریهای شما بیش از این به چشم مردم از همه جا بیخبر نرود.

نوشته شده توسط: Anonymous

کشورهایی که اسلامی نیستند, باید مثل فرانسه اجازه ندند, که زنان محجیه بشکل شبه سیاه مومیائی شده , که فقط دو چشم انها بسختی دیده میشه ,در مجامع عمومی ظاهر بشن. این زنها اسارت اسلامی رو قبول کرده اند و اگر امکان داشته باشند, به هر زن بی حجابی در اروپا , مثل خواهران زهرا و یا گشت زهرا در ایران حمله ور میشوند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقايان جاي كري ورئيس اوباما با بدكساني طرف هستند ....!!! اين آخوندها ونفرات كت وشلواري وريش بزي اروپايي اشان (امثال ظريف وعراقچي ) به قول ما ايروني ها ، امريكاي ها را 10 بار تشنه به لب چشمه برده وبرميگردانند !! كارهايي اين ولي فقيه ميكند كه جان كري به خواب شبش هم نمي بيند ... شما ها بايد مي ر فتيد كمي درحوزه درس فقه واخلاق !!!( منظور رياكاري و دو دوزه باري وحقه كلك ونيرنگ و ....) ياد مي گرفتيد، با آموزش هاي كلاسيك دردانشگاههاي غربي كه نمي شود حريف اين آخوندها شد ... برويد برسرميز مذاكره بنشينيد ...آنقدر بنشينيد كه آخوندها درپشت صحنه همه كارهاي اتمي اشان را بكنند .. آن وقت ازموضع قدرت دربرابرشما خواهند نشست ..اين خط واين نشان .....

نوشته شده توسط: Anonymous

لینک مقاله نسل کشی تصاعدی اینست:

http://www.commondreams.org/view/2014/07/14-5

نوشته شده توسط: Anonymous

"آهای، مدعیان حامی‌ حقوق بشر، به جنایات در فلسطین اعتراض کنید
محمد سهیمی"
آاهای آقای سهیمی شما یقه مخالفان ج.ا ول کنید... اگر ریگی در کفش ندارید... یک آینه جلویتان بگذارید واقعیتها را نگاه کنید... یادتان میاید این حماس و جهاد اسلامی دز غزه قدرت را با زور اسلجه گرفتن بر سر فلسطینی ها چه آوردن... سر زنها بزور روسری... اسلام زوری... اسرائیل را برسمیت نشناختن... موشک پشت موشک... پول و اسلجه از ایران روانه... هنوزم در حال جنگ؟ ج.ا هم حمایت... همش در حال آزاد سازی قدس یک روز از کربلا حالا از غزه؟... جوش نزن برادر بزار موشک ها بi نه دیگ بخوره دوباره آتش بس؟... دوباره پوا و اسلحه از ایران ... شما هم سر کار مبارزه ضد امپریالیستی... ویدیو درست کنید... پیروزی اسلام نوید بدین... شب هنوز درازه....

نوشته شده توسط: Anonymous

مشکل صفحه آرایی کامنت های ایران گلوبال در آنست که در آنها پاراگراف وجود ندارد و هرچه را نوشتی مانند بحر طویل پشت سر هم میآورد بطوریکه گاهی کامنت ها نامفهوم و شیر بی یال و دم و اشکم میشوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

نسل کشی تصاعدی اسرائیل در غزه
Israel’s Incremental Genocide in the Gaza Ghetto
http://www.commondreams.org/view/2014/07/14-5

Ilan Pappe
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86_
%D9%BE%D8%A7%D9%BE%D9%87

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی گرامی. جای تعجب است که جنابعالی سوسیالیسم ساخت لنین را سرمایه داری میدانید اما از او فاکت ضد سرمایه داری و ضد امپریالیسم نیز می آورید. و اما مشکل بسیاری از ایرانیان دارای تفکر چپ بواقع همان قبله گاه سوسیالیستی در شوروی سابق بود. شوروی در کنار چین تنها الگوهای موجود سوسیالیسم در جهان بودند که پایان هر دو به سرمایه داری ختم شد. اما اینکه جنابعالی تفسیر دیگری از مارکس دارید تقصیر بنده و دیگران نیست. آنچه از کتاب کاپیتال و یا کتاب دو جلدی نقدی بر اقتصاد سیاسی، گروندریسه و دست نوشته های مارکس بر میاید او اقتصاد سرمایه داری را با ارزش افزوده قرن نوزدهمی تفسیر میکند و یا نقش پول را تا مرز تبادل تهاتری پایین میاورد و آنرا نادیده میگیرد،این قطعا اشکال بزرگی است. فرمودید آثار مارکس باید از نو باز بینی شود، بنده تصور نمیکنم امروز در آلمان و اتریش که جایگاه مارکس و انگلس است بدنبال احیای

نظریه ارزش اضافی مارکس و در نتیجه انتقال مسئولیت انقلاب قهر آمیز به پرولتاریا و یاحتی به قشر دیگری باشند. جناب تبریزی مکتب فرانکفورت و چپ نو در اروپا این اقدام باز بینی را انجام داده اند، اما نتیجه آن با نظریه جنابعالی تطابق ندارد ، آنها از قهر انقلابی به نقد سرمایه داری رسیدند و سوسیال دموکراسی امروز اروپا مدیون مکس وبر، مارکوزه، آدورنو و سرانجام یورگن هابرماس است. حتی جورج لوکاچ نیز به دکترین مارکس در زمینه تبیین آینده ایراد وارد کرده و عنوان کرده است که بررسی مارکس بسیار اقتصادی است و سایر فاکتورها در بررسی مارکس غایب هستند. با تمام اینها مارکس انسان بزرگی بود که توانست نظر جهانی را نسبت به وضعیت کارگران جلب کند و این کار بزرگ البته تا کنون باعث گردیده که سرمایه داری نیز منطقی تر عمل کند و بقول لنین اریستوکراسی کارگری ایجاد کند، به همین دلیل، دیگر صحبتبی از انقلاب قهر آمیز پرولتاریا در کشورهای صعنتی نیست. این یعنی کارگران اگر بطور نسبی به حقوق خود دست یابند انقلاب نخواهند کرد. این پروسه تجدید نظر در چپ جهان باید مورد توجه چپ ایران نیز قرار بگیرد. دوست گرامی جناب تبریزی سرمایه داری مشکل جهان هست اما سوسیالیسم اتوپیایی لنین و استالین و مائو که خود را پیروان مارکس میدانستند بسیار بدتر از سرمایه داری عمل کرده و در نتیجه با بنیاد گذاشتن استبداد آهنین که در آن سراغی از طبقه کارگر نبود، سرنوشت بشریت را ببازی گرفته اند. قرار نیست با سیوسیالیسمی که حتی شما میفرمایید (تفسیر دیگری از مارکس) خوب است، کارگران و محرومان ستمدیده ما دوباره به آزمون تاریخ سوسیالیسم سپرده شوند و آنها نیز ببازی گرفته شوند، نظریه مارکس و بحث طبقه کارگر دیگر مشکل سرمایه داری را حل نمیکند، ورود چپ جهان بعرصه سیاسی در خود نظام سرمایه داری و استقرار دولتهای سوسیال دموکرات افساری است که از شتاب فشار سرمایه کم میکند. ...دوست عزیز، بگزاریم محرومان سرزمین ما دگر باره دچار گرفتاریهای ایدئولوژیک نشوند، سرزمین ما علیرغم ثروت بسیار دارای مردمان محرومی است، فقط کارگران نیستند که در چنبره فقر و نیستی رژیم ددمنش جمهوری اسلامی دست و پا می زنند، امروز بخشهای گسترده ای از جامعه ما زیر خط فقر قرار گرفتند، اقشار متوسط بدلیل فساد بیش از حد حکومت به سمت اقشار ندار و فقیر جامعه رانده شده اند و در این سرزمین تخم نفرت کاشته شد، می شود که همه اقشار محروم کشور ما در کنار کارگران ایران بسوی نجات حرکت کنند و این شدنی نیست مگر با اتحاد همه اقشار و طبقات محروم کشور. بقیه جناب تبریزی بحثهای غیر عملی و شعاری بیش نیست. موفق باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

هیچ آدم و انسان بالغ وعاقل اجازه نمیدهد پلنگ ها و ببرهای وحشی بابت پوست خوشگلشان آنها آزادانه در خیایان های کشورش ول باشند و باز هم می داند که پلنگ و ببربراشون خوشگل بودن آدم ها انسان و حیوانات دیگر نیست وبه آنها رحم نمی کنند و می کشند!!
اگر دلسوزان زنان محجبه دار ازخانم های محجبه محترم بپرسند که آیا با بی حجابی زنان انگلیسی موافق هستند یا خیر؟ فوری بی حجابی رو محکوم کرده و دهان به فحاشی باز می کنند همشون بدن ...نجسن...عرق خورن ...گوشت خوک می خورن ... دین شون قلابیه...خدا اسلام همشون رو نابود کنه! و اگر باز هم از زنان مجبه دار انگلیس بپرسن با همه این فاسدی ها و نجسی ها تو و شوهرت اینجا چیکار می کنی و اگر کشوراسلامیت که ازاون جا به انگلستان اومدی بهتره پس برگرد برو اونجا ؟ فورا" جواب میده که چشمت کور به تو مربوط نمیشه و یا مگه صاحب انگلستان هستی اینجا زمین خداست وفضولی موقوف !!!

حالا باز هم اگه از همین زنان محجبه دار بپرسید که اگه زنان انگلیسی بدون حجاب در کشورهاتون که از اون جاها به انگلیس میان می خواستن مثل شماها این ور اون ور برن بهشون اجازه میدادید؟ جواب میدن خیر اصلا" اجازه بهشون نمی دادیم و باید کشتشون ویا زندونیشون کرد و یا وادراشون کرد مثل ماها محجبه بشن !!! پس پلنگ پلنگ است نباید گول پوستش رو خورد و باید برود به همان قفسی که لیاقت ان را دارد و نباید گذاشت اینها که علنا" و یا باطنا" دشمن آزادی هستند درکشوری که آزادی در آن است حتی پیاده شوند!!
همین زنان محجبه دار اسلامی هم بودند و هستند که در تظاهرات تهران با چاقو و قمه از زیر چادرهاشون جوانان و "بد حجابان" را زخمی می کردند !!..آهای محجبه دار انگلیس نشین اگه می بینی بابت مجبه بودنت بهت حمله می کنن پس کاسه کوزه ات رو جمع کن و برو کشورت اون قران هم یادت نره با خودت ببر !!هرچی میمون زشت تره بازیش بیشتره !!
نوشته شده توسط: Anonymous

محمد سهیمی از اعضای نایاک می باشد که لابی جمهوری اسلامی در آمریکاست. ایشان مدتها دستیار تریتا پارسی بوده که به عنوان مدیر نایاک و هوادار رژیم ایران در آمریکا شناخته شده است. آقای سهیمی در نوشته هایش همواره سلطنت طلبان، مجاهدین خلق و دیگر دستجات اپوزیسیون را مورد حمله قرار می دهد و از رژیم و اصلاح طلبان حمایت می کند. یک نمونه از کارهای محمد سهیمی را می توانید در این لینک که متعلق به یک وبسایت وابسته به جمهوری اسلامی است ببینید: http://irandidban.com/fa/ViewPoint-%20/7

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

جناب آقای توکلی متن شما را که خواستۀ یک دوست بود خواندم . کمی دور بودم از نوشتار. به هر حال شمارۀ تلفن من به آن دوست و احیانا دیگر دوستان شمارۀ زیر است:
2255717195

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی نوشته ايد « حسين بن علی امام سوم شيعيان خود ميگويد: « ما از تبار قريش هستيم و هوا خواهان ما عرب و دشمنان ما ايرانی ها هستند. »يک سوال آيا در زمان حسين کشوری بنام ايران وجود داشت که حسين با ايرانی ها دشمن باشد. تا آنجائی که من ميدانم اين نام ايران توسط انگليسی ها و بدست رضا مير پنجه نامگذاری شده .

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

نوشته جناب محمد سهیمی اگر در چارچوب حقوق بشری می ماند؛ مطلب قابل دفاعی بود . غزه بمباران شد و بیشتر قربیانیان غیر نظامی بودند و مدافعال حقوق بشر می باید بدون اگر و مگر این جنایت ارتش اسرائیل را محکوم می کردند. در سال 2008 هم مدرسه ای در غزه مورد اصابت بمب ها اسرائیلی قرار می گیرد و تعداد زیادی غیر نظامی در انجا کشته می شوند واین واقعه از سوی سازمانهای مستقل بین المللی تحقیق می شود و بعدا مشخص می شود که ادعای اسرائیلی ها دروغ بود و این مدرسه مرکز نظامی و یا محلی برای موشک پراکنی حماس نبوده است .ازسوی دیگر، علت بمباران اخیر غزه این بود که ابتدا سه نوجوان اسرائیلی ربوده وسپس کشته می شوند. _حماس اگر ذره ای عقل و شعور سیاسی می داشت و توازان قوای جدید در خاورمیانه 2014 دستش می آمد که مصر جنرال السیسی حتی مصر انور سادات نیست و توان دیپلماتیک مصر کاهش یافته است.

اخوانی های مصر که پشتیبان حماس بودند، بشدت سرکوب شدند، دولت سوریه به زوراسلحه و کمک ایران و روسیه سر پا ایستاده است ؛ داعش و جنگ مرگبار سنی و شیعه در عراق ، درگیر های پنهان عربستان و ایران و مهمتر از همه مذاکرات هسته ای که جمهوری اسلامی هم تمایلی به دخالت ، در جنگ اخیر از خود نشان نمی دهد و به لحاظ نظامی و فنی هم موشک های اهدایی جمهوری اسلامی نا کار امد از کار درخواهد آمد و این راکت ها توسط «گنبد آهنین » شکار و سپس منهدم می شوند_ آری حماس قبل از بمباران اخیر می باید پیش دستی می کرد و در جستجوی یافتن قاتلان سه نوجوان با اسرائیلی ها همکاری می کرد . این سازمان افراطی چنین نکرد و توان نظامی و میزان خشنونت دو طرف غیر قابل قیاس هستند و نتیجه از پیش روشن بود که درگیری نظامی حماس با اسرائیل حتی از لحاظ سیاسی هم برای حماس بی نتیجه می ماند. البته هنوز مشخص نیست که پشت ماجرای کشته شدن سه نوجوان اسرائیلی چه توطئه ای در کار بوده است ؟ ایا این قتل ها بهانه ای بود که اتحاد حماس و الفتح سرانجامی نگیرد؟ ویا اینکه قصد این بود که با شعله ور شدن جنگ فلسطینی ها و اسرائیل ؛ جنگ سنی و شیعه تحت شعاع قرار می گرفت و توجه ها از داعش بسوی فلسطین جلب شود؟ و یا اصولا انطور که گفته می شود؛ این در گیری ها «خودجوش» و تصادفی بوده است و ربطی به با موضوعات بالا نداشته است ؟ هر چه بود «دود» این جنگ نا برابر ؛ به چشم مردم فلسطین و حماس رفت .بنظر می رسد که اوضاع در خاورمیانه دارد بتدریج علیه اسلام تندر و افراطی تغییر جهت می یابد . اسرائیلی پس از جمهوری آذربایجان ، در میان کرد ها متحدین اینده استراتزیکی خود را یافته اند و میلیونها ایرانی هم به دلیل نفرت علیه حکومت اخوندی از یکسو، و حمایت اسرائیل از «منشور کوروش کبیر» از سوی دیگر ؛ در قلب و روح ایرانیان جا باز کرده اند...این بحث ادامه خواهد داشت...
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای اصغر جیلو؛
1 سپاس بخاطر کمنتار روشنگرانه تان در باره فعالیت "افراطیون مسلمان در انگلیس"
2- در مورد اخبار درج شده، نام مسئول در زیر خبر درج شده است و در گام نخست من پاسخگو هستم.
3- اگر اخبار رسانه های رژیم اسلامی با تائید درج گردد، حق با شماست. اما در خبر بالا (و تمامی اخبار) درج کننده خبر، تفسیری بر ان نوشته که صراحت کامل دارد.
الف: اقدامات اسلامگرایان در چارچوب تهاجم نیروی پیشاقرون وسطائی نگریسته شده است.
ب: تعرض به اسلام و اسلامگرایان ریشه در اسلام و "فثنه" های اسلامگرایان دارد.

4- همه فاکت های شما در تائید تفسیر خبر است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا آقای سهیمی از مبارزات مسلحانه علیه رژیم اوباش اسلامی حمایت می کند ؟ نوام چامسکی شیخ نصر الله را یک مبارز آزادی خواه خوانده و امروز هم به گفته پیک نت از برنامه اتمی رژیم آخوندی دفاع کرده . می گویند اگر می خواهی کسی را بشناسی از کسانی که با او نشست و برخاست می کنند بشناس !

نوشته شده توسط: Anonymous

چون شما عجیب ترین خوانندگان را دارید . اینگونه کاربران موجب شرم اپوزسیون هستند . ایتگونه افراد یکروز خواسته های دیگری خواهند داشت . از دشمنی با ایران تا تنفر ار فارس و شیعه و کمونیست و زن و غیره...... شعور اینگونه افراد موجب شرم بشریت است .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سهیمی عزیز مساله مردم ایران در حال حاضر جنایات اسراییل نیست. ما خودمون با مشکلات عدیده ای دست به گریبان هستیم که باید از این مشکلات بیرون بیاییم وگرنه ای بسا ایران هم دچار مشکلات مشابه مردم غزه بشود. اگرچه جنایات اسراییل قابل توجیه نیست ولی ما ایرانیها باید یادبگیریم دست از قهرمان بازی برداریم و همگام با همه جهان حرکت کنیم. این قهرمان بازی ها فقط و فقط هزینه های گزاف روی دست مردم و کشور می گذارد و هیچ سود ملموسی هم برای مردم فلسطین نخواهد داشت. شما چه تعداد روشنفکر فرانسوی آلمانی هندی چینی و...می شناسید که این اقدام اسراییل رو محکوم کردند؟؟ به جای ایجاد اختلاف بین خودی ها به منظور دلسوزی برای دیگران باید اول یادبگیریم که گلیم خود را از آب بیرون بکشیم و بعد به دیگران کمک کنیم....

. شما حتما می دانید که یکی از مهمترین دلایل نفرت آمریکاییها از شاه سابق ایران کمک یک میلیارد دلاری او به مصر بود که کفه جنگ مصر و اسراییل رو به سمت مصر سنگین تر کرد. حاصل این قهرمان بازی برای شاه و مردم ایران و حتی مردم فلسطین چه بود؟
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

یکی از دوستان در یک انتقاد تلفنی از من سئوال کرده بود که چرا حجم مقالات در مورد غزه و در محکومیت اسرائیل در ایران گلوبال زیاد شده است؟ او اشاره داشت به همین مقاله محمد سهیمی و ادعا می کرد که ایشان وابسته به جمهوری اسلامی است و باز هم سئوال کرد که چرا مطلب ایشان در ستون وسط و بالای سایت درج شده است . پاسخ اینجانب:

1-حجم مقالات در باره بمباران غزه به این دلیل خیلی ساده زیاد شده است که این روز ها بمباران غزه نزدیک به 200 کشته و یکهزار زخمی بجا گذاشته است که بر طبق براورد سازمانهای حقوق بشر غربی؛ دوسوم کشته شدگان را غیر نظامیان و بخصوص کودکان تشکیل می دهند و در مقابل راکت پرانی ها حماس، تلفاتی در اسرائیل بر جای نگذاشته است و گنبد ضد راکتی اسرائیلی ها چنان دقیق عمل می کند که شهروندان این کشور در آنطرف غزه شب ها با خیال راحت و امنیت کامل در حال تماشای بمباران غزه می نشینند. بمباران غزه کشتار غیر نظامیان به اشکال گوناگون از سوی امریکا و برخی از دولت های اروپایی و همین طور از سوی سازمان ملل مورد نقد قرار گرفت . شیوه ما و یا بهتر بگویم روش من در چیدن مطالب سایت ؛ بدین گونه است که موضوع و یا رویدادهای بسیار مهم خبری در ایران ، منطقه و جهان را در مرکز توجه کاربران سایت قرارمی گیرد و سعی براین است که در این خصوص تحلیل های متفاوتی ویا حتی متضاد با هم را یکجا در سایت قرار دهیم و بخش کامنت ها پذیرای نقد منتقدان است. سازماندهی صفحه اول سایت بگونه ای است که توازان و تعادل نظرات را حفظ می کند و ان وقت ما نه بلکه عقل خواننده و کار بر است که ملاک قرار می گیرد و اوست که تشخیص می دهد چه نظری درست و صحیح است. ستون وسط که قبلا منتخب مدیریت سایت بود ؛ اکنون منتخب مسئول و مدیر سایت است که سعی می شود اخبار و تحلیل های سیاسی که به مسایل روز ربط پیدا می کند را (صرف نظر از اینکه چه موضعی دارد ) را برای ساعاتی به ستون وسط وبالا انتقال دهد و این به معنی تائید مطالب آن نیست . ادعا می شود که ایشان وابسته به جمهوری اسلامی است.شخصا آقای محمد سهیمی را نمی شناسم و تنها دو ویا سه مقاله ای از ایشان در ایران گلوبال درج شده است و در ادعای فیروز و دیگر دوستان هم مدرک و دلیلی بر وابستگی سیاسی ویا اطلاعاتی ارائه نشده است و تنها به لحاظ سیاسی ایشان متهم است که «وابسته» است . در کامنت دیگر سعی می کنم نظرم را در خصوص درگیری فلسطینی ها و اسرائیلی ها و اینده آن را ارائه نمایم تا متهم به سکوت ویا محافظه کاری نشوم در زیر لینک یک خبرنگار دانمارکی که در تویترش عکس مردم اسرائیلی را درحال تماشای بمباران غزه تماشا می کنندرا نشان می دهد:
https://twitter.com/allansorensen72/status/486954506517639170
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تبریزی! بعد از تماشای نوشته تان سوالاتی در ذهنم خطور کرد، که لازم دیدم بمحضرتان معروض دارم ؛ 1. فرض بگیریم که تمام گفته های جنابعالی درست است.لطفا اگر ممکن است از انترناسیونالیسم جهانی، و کمونیسم، و سوسیالیسم واقعا مودجود در جهان، یک نمونه مثال بیاورید؟ که دیگران نیز با سو سیالیسم ایده آل شما آشنا بشوند؟ 2. شما میفرمائید، " همچنان که بر پایه نوشته های کارل هاینریش مارکس و اندیشمندان دیگری مانند ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) سرمایه داری برای پیشگیری از فرو پاشی همواره نیازتراشی می کند و هر روز کالائی را ساخته و همگان را به کاربرد آن کالا فرامی خواند!"پایان نقل قول. اجازه میخواهم از محضرتان بپرسم ،که آیا شما آثار مارکس را به چه زبانی مطالعه میفرمائید؟ آیا ممکن است اسم اثری را که جنابعالی از آن مثال می آورید، نام ببرید، و شماره صفحه را در اختیارخواننده گان

قرار دهید، تا به آثار مذکور مراجعه بکنند؟ اینکه نمیشود، هرکس دلش خواست چیزی بگوید، و بحساب مارکس بگذارد. در ضمن اگر ممکن است بفرمائید، آیا امپریالیسم چه نوع کالاهائی را برای مردم نیاز تراشی میکند؟ آیا شما نیز از آن کالا ها استفاده می کنید؟ 3. در جای دیگر مرقوم میفرمائید که،"... بهترین ابزاری را که جهانخواران (امپریالیست ها) به کار می گیرند ناسیونالیسم و پندارهای ....... زهرآگین ناسیونالیستی مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی است! پایان نقل قول! آیا شما که به زبان مادرتان چیز مینویسید، زبان پرست و یا عوامل امپریالیست هستید؟ آیا وقتی یک ایرانی غیر فارس به زبان مادری خود چیزی مینویسد، زبان پرست و عامل امپریالیسم است؟ 4. وقتیکه کسی از شما تبارتان را بپرسد، احتمالا میگوئید، فارس تبار هستید، آیا در یک چنین صورتی ناسیونالیست و عامل امپریالیسم بحساب می آئید؟ و یا اگر بگوئید، که از خطه حاشیه ای جنوب ایران تشریف دارید، و دارای تاریخ کوروش کبیر (شاه شاهان) هستید، و دنیا را، تمدن بخشیده اید، و آثار تمدنتان بر بالای در سازمان ملل متحد، بزبان مادریتان بتماشا گذاشته شده است. آنگاه میشوید مرده پرست، خاک پرست، نژاد پرست و عامل امپریالیسم؟ و پندارتان زهر آگین میشود؟ و احتمالا پندارهای زهر آگین زبان پرستی، خاک پرستی، مرده پرستی، نژاد پرستی وجودتان را فرا میگیرد؟ 5. از نظر شما آیا اگر یک غیر فارس در ایران خواهان حقوق زبانی، آزادیهای مدنی، سیاسی، و حق تعیین سرنوشت خود باشد، میشود عامل امپریالسیم؟ آیا از نظر جنابعالی، همه باید به زبان شما صحبت بکنند، و چیز بنویسند؟ در غیر اینصورت میشوند عامل امپریالیسم؟ و پندارهای زهر آگین زبان پرستی، خاک پرستی، مرده پرستی، نژاد پرستی، مغز و اعصابشان را احاطه میکند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر کرمی...1- خمینی های.. رفسنجاانی ها و خامنه ای ها آیت الله کاشانی ها نتایج رژیم استبدادی پهلویان است.2- قتل و کشتاری که « کوروش کویر» در مناطق و سرزمین بیگانگان کرده است ازکشتاری که اعراب در ایران کرده اند , دست کمی ندارد .( نوشته های غیاث آبادی)..جمله مشهور ملکه ( تمی رس) که به کوروش می گوید « کسی که در زندگی از آشامیدن خون سیر نشدی , باشد که بعد از مرگ سیر بشوی» 3- بعد از شکست ساسانیان بود که مردمان عادی به علم و دانش به دسترسی پیدا کردند , چون در زمان ساسانیان علم و تحصیل مخصوص آقا زاده ها ی درباری بود. درست به خاطر این است که شاعران , نویسنده گان و دانشمندان ایرانی بعد از این شکست پا به عرصه گذاشتند.4- دانش و تمدن بشری امروز , اکثرآ مدیون مسلمانان قرن 8-11در بغداد و بعد در « کوردوبا»ی اسپانیا است. مسلمانان در این سه , چهار قرن نه تنها

فرهنگ و دانش یونانی را (( احیا کردند)) بلکه این دانش و علم را به حد اعلا رساندند.. پایه های علم جبر-مثلثات-هندسه-نجوم - ریاضیّات- لگاریتم و ستاره شناسی, دریا نوردی و اسم گذاری ستاره گان به این دوره شکوفائی مسلمانان مربوط میشود. ولی چرا بیش از یک میلیارد مسلمان در جهان با داشتن این همه منابع طبیعی به این بدبختی گرفتار شده اند یک موضوع دیگری است.5- بیش ازیک صد سال پیش,برای اولین بار نغمه های آزادی و دموکراسی در شرق , فقط در ایران و خطّه ( ترک تباران ) با نوای انقلاب با شکوه مشروطیّت نواخته شد که متاسفانه سمبل این انقلاب ( ستار خان ) در تهران به وسیله ( غیر ترک تباران ) ترور شد و آرزوهای دیرینه این مملکت در روز سوم اسفند 1299 به وسیله یک میر غضب دست نشانده انگلیس پایان داده شد. 6- نتیجه این کودتا باعث شد که برای مهار کردن ( کومونیسم) در دنیا و محصوصآ در ایران , انقلاب سفید پی ریزی شود و تعداد مساجد که در انقلاب مشروطیّت بیش از چهار هزار تا نمی شد در انقلاب 57 به بیش از 45000 تا برسد در صورتی که در همان سال , تمام گنجایش دانشگاها و انیستیتو ها تکنولوژی بیش از 32000 نفر نبود..7- موقعی که صحبت از دیوانگی انسان در مورد قتل و کشتار میشود , تنها ترک های عثمانی نیستند به این کارهای غیر انسانی دست زده اند. تاریخ پر از کینه و نفرت انسانها بر علیه هم نوعشان است.. کشتار مسلمانان توسط ( ارامنه) در آزربایجان , کشته شدن بیش از 50 میلیون انسان در جنگ جهانی دوم , کشته شدن بیش از 5-7 میلیون سرخ پوست در قاره امریکا , .... نمونه ای از تاریخ است....
نوشته شده توسط: Anonymous

کسی که بخواهد در مورد میزان فشار به مسلمانان بریتانیا وخصوصن زنان از روی این خبری از مشرق یکی از روزنامه های تحت نفوذ سپاه پاسداران نقل شده قضاوت کنند بی هیچ تردیدی به خطا خواهد رفت. متاسفانه مدیریت ایران گلوبال در درج وانتشار این قبیل اخبار کمترین احتیاط و وواکاوی را از خود نشان میدهد. افزایش جرایم نؤادی بر علیه مسلمانان انگلیس رابطه مستقیم با فعالیتهای افراطیون مسلمان در این کشور هم دارد، اولن این آمار مخدوش وفاقدمنابع قابل چک وپیگیری است و معلوم هم نیست این گروه تحقیق مور اشاره در این گزارش یک جریان مستقل است یا نه... ثانیا خود مسلمین افراطی در افزایش این حملات آتش بیار معرکه اندب.من چند نمونه پیش پا افتاده را را در اینجا برای مثال ذکر میکنم:

سال پیش مسلمانانی که در یک شهرداری در لندن کار میکردند تصمیم میگیرند که یک پارک عمومی را در یک روز معینی فقط در اختیار مسلمانان بگذارند و از ورد بقیه به آن جلو گیری کنند. خوشبختانه این تصمیم بعد از اینکه در یک روزنامه مخلی اعلام شد توسط مقامات شهرداری ملغی شد. در یکی دیگر از شهرداریها عده ای از مسولین مسلمان تصمیم میگیرند که د رماه رمضان کارمندا دیگر را از خوردن و نوشیدن منع کنند ولی با مخالفت مسئولین بالتر ناچار به لغو آن میشوند. چندی پیش یک گروه افراطی مسلمان با برقراری گشت در خیابانهای یک منطقه از لندن شروع به آزار واذیت و تهدید کسانی که مشروب میخوردند ویا دامن کوتان و لباسهای تنگ داتشتند پرداخت و وازر بعضی از این اقدامات خود فیلم برداری و آن را در یو تیوب گذاشت. چند ماه پیش اتحادیه دانشجویان مسلمان در سراسر انگلیس تصمیم گرفت دربرخی از جلسات آکادمیک زنان جدا از مردان به نشینند. متاسفانه این تصمیم مورد پذیرش مراکز اصلی دانشگاهی هم قرار گرفت. ولی خوشبختانه همین دیوید کامرونی که عده ای از مدعیان صلح وعدالت ومساوات در بریتانیا وهمتایان ایرانی آنها چشم دیدنش را هم ندارند به شدت با این تصمیم مخالفت و به ارگانهای ذیربط دستور لغو آن را صادر کرد... و باالخره اینکه میزان مسامحه و تعامل و تحمل جامعه برتانیا نسبت به گروهای قومی، نؤادی و فرهنگی دیگر در قیاس با اغلب کشورهای دیگر اروپا مثال زدنی است، و به مین مناسبت هم انگلیس به نوعی مرکز هدایت و هم آهنگی فعالیتهای افراطی مسلملن در اروپا نیز بوده و در سایه فعالیت های شارلانهایی چون جرج گالاوی چتر حفاظتی معینی برای آنان فراهم شده است.این جانب شخصن یکی از قزبانیان حمله نزادی خطرناکی در این جامعه قرار گرفته وصدمه جانی هم دیده ام اما به هیچ وجه چنین احساسی را نداشته ام که گزارش روزنامه شرق با کمک ایران گلوبال در صدد القای آن بر آمده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

نویسندۀ این مطلب به بهانۀ دلسوزی برای مردم فلسطین پرچم پشتیبانی از رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را بلند کرده و به مخالقان رژیم تاخته است. محمد سهیمی که در آمریکا زندگی می کند تاکنون در دفاع از برنامۀ هسته ای جمهوری اسلامی، حمایت از جنایات رژیم در برابر مردم کردستان ایران، حمایت از خشونت رژیم در برابر مخالفان سیاسی و عقیدتی آن و حمله به نویسندگان منتقد رژیم چون مجید محمدی و حسن داعی کارنامۀ گویایی دارد! راستی آقای سهیمی که اینچنین برای فلسطینیان اشک تمساح می ریزد و اپوزیسیون ایران را به همسویی با اسرائیل متهم می کند، چرا در برابر شکنجه های دژخیمان جمهوری اسلامی در اوین و کهریزک و مانند اینها نسبت به مردم ایران ساکت است؟! "تحلیلگر"ی که در سرزمین "شیطان بزرگ" جا خوش کرده و از سکونت در "ام القرا" ی محبوبش ابا دارد، چگونه است که تاراج های تریلیونی آخوندهای جمهوری اسلامی و گماشتگان آنها ر

نمی بیند و قلمش تنها در دقاع از این رژیم فاسد و هجوم به مخالفان این رژیم کار می کند؟ و چگونه است که این "تحلیلگر مستقل" روابط پشت پردۀ سیاسی و امنیتی میان جمهوری اسلامی و اسرائیل را که بار ها، چون قضیۀ مک فارلین و ماجرای اخیر توقیف محمولۀ اسلحۀ اسرائیلی به مقصد ایران در خاک یونان، از پرده برون افتاده است نادیده می انگارد و در عوض انگ همسویی با اسرائیل را متوجه گروهی ایرانی تبعیدی می نماید که زندگی شان به دست رژیم حاکم بر ایران تباه شده و بناچار آوارۀ غربت گردیده اند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

افرین به نویسنده مقاله . بدون شک نویسنده مقاله نه به اسرائیل نفت میفروشد و نه ادعای ارضی دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

مرا همیشه لهجه تهرانی این ها عصبانی میکند که انگار ایران فقط تهران است و تهران فقط شمران .خلاف نظر تجزیه طلبان صدی نود گفته های جمهوری اسلامی در رسانه ها و فرهنگ ، لهجه تهرانی است و نه زبان 60 میلیون ایرانی دیگر . پس نتیجه ! بقول مائو پیش بسوی فتح تهران و کاهش زبان فارسی تهرانی در رسانه ها !

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، بدبختانه تا کسی سخن از سوسیالیسم و کمونیسم می گوید کسانی که فهم درستی از سوسیالیسم و کمونیسم ندارند فروپاشی رژیم شوروی پیشین را مانند گرزی بر سرش می کوبند! دوستان گرامی، کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی در پاره ای از نوشته هایش نوشته است که سرمایه داری برای پیشگیری از فروپاشیش شاید به روشی برای کشورداری دست یازد که سرمایه داری دولتی است! همچنان که بر پایه نوشته های کارل هاینریش مارکس و اندیشمندان دیگری مانند ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) سرمایه داری برای پیشگیری از فروپاشیش همواره نیازتراشی می کند و هر روز کالائی را ساخته و همگان را به کاربرد آن کالا فرامی خواند! و یا سرمایه داری برای زنده ماندنش همواره در پی جهانخواری (امپریالیسم) و کشورگشائی و تاختن به سرزمین های دیگران است و بهترین ابزاری را که جهانخواران (امپریالیست ها) به کار می گیرند ناسیونالیسم و پندارهای

..... زهرآگین ناسیونالیستی مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی است! ********** دوستان گرامی، آن چه که همگان در شوروی پیشین دیدند همچنان که کارل هاینریش مارکس نیز پیش بینی کرده بود بدترین چهره سرمایه داری یا سرمایه داری دولتی بود! در رژیم شوروی پیشین همگان از بام تا شام کار می کردند و دسترنجشان را دودستی به دولتیان می دادند و دولتیان نیز در کاخ های باشکوهی مانند کاخ کرملین زندگی شاهانه ای داشتند و هر کس گلایه می کرد تیرباران می شد و یا به اردوگاه های کار فرستاده می شد! پس در کجای رژیم شوروی سوسیالیسم و کمونیسمی که کارل هاینریش مارکس و ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) درباره آن سخن گفته بودند دیده می شد؟ رژیم شوروی بدترین چهره سرمایه داری که همان سرمایه داری دولتی است را به نمایش گذاشت نه سوسیالیسم و کمونیسم! ********* بدبختانه آقای عباس خرسندی چون فهم نادرستی از سوسیالیسم و کمونیسم دارند در نوشتاری که نوشته اند سوسیالیسم و کمونیسم را با آن چه که در رژیم شوروی پیشین دیده شد برابر دانسته اند! برای نمونه آقای عباس خرسندی می گویند: ( ..... تا سال ۱۹۹۳ پس از کشته شدن بیش از ۲۰ میلیون انسان در شکنجه گاه ها، تبعیدگاه ها و گولاگ ها و اعدام و ترور بسیاری از رهبران سیاسی مانند کامنف، زینویف، بوخارین، تروتسکی و.... سیستم سوسیالیسم به کلی از هم پاشید! ..... ) دوست گرامی، عباس خرسندی، آیا در شوروی سیستم سوسیالیسم به کلی از هم پاشید و یا در شوروی سیستم سرمایه داری دولتی به کلی از هم پاشید؟ کدام یک درست است؟ مگر در شوروی سوسیالیسمی هم در کار بود که با فروپاشی رژیم آن سوسیالیسم نیز دچار از هم پاشیدگی شود؟ و یا ایشان می نویسند: ( ..... سوسیالیسم واقعا موجود که قبله گاه بسیاری از احزاب و جریانات در کشورهای پیشرفته و عقب مانده و در حال تغییر جهان بود همچون کاخی پوشالی بر باد رفت! ..... ) و یا ( ..... امروز پس از سقوط شوروی توهمات در بسیاری کشورها فرو ریخت و سوسیالیسم واقعا موجود جای خود را به رئالیسم نسبی موجود داد! ..... ) آقای عباس خرسندی سرمایه داری دولتی مدل شوروی را برابر با (سوسیالیسم واقعا موجود) می دانند! و سقوط شوروی را برابر با نابودی سوسیالیسم دانسته و از (رئالیسم نسبی موجود) سخن می گویند! پس حتما (رئالیسم نسبی موجود) هم سرمایه داری نادولتی موجود است! ********** دوستان گرامی، نوشته های کارل هاینریش مارک فیلسوف نامدار آلمانی نیاز به ویرایش و بازبینی دارند و رژیم شوروی پیشین نیز بر پایه سرمایه داری دولتی استوار بود نه سوسیالیسم! اما جهان هم اکنون دارد به سوی سوسیالیزه شدن حقیقی پیش می رود نه سرمایه داری دولتی و نادولتی و نمادهای آن که یکی از آنها نیز ناسیونالیسم و پندارهای ناسیونالیستی است! دوستان گرامی سخن فراوان است و در یک یادداشت کوتاه نمی توان به همه این جستارها پرداخت و بهتر است به نوشتاری در لینک زیر که نویسنده در آن کوشیده است با زبانی ساده چگونگی سوسیالیزه شدن جهان را نشان دهد نگاه کنید http://www.iranglobal.info/node/28638