Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آیدی Anonymous هر زمان که شهامت داشتی و گفتی چه کسی هستی میتوانی از من به عنوان یک فعال حقیقی پرسش کنید در واقع خود را موظف به پاسخگویی به افراد حقیقی میدانم

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سعيد در طول صد سال اخير هيچ دولتمرد حکومت مرگزی بدون توپ و تفنگ نتوانسته پايش را بخاک آذربايجان بگذارد و در طول باصطلاح ديدار کوتاه مدت شان نتوانسته اند با مردم در تماس باشند حتی بعد از پايان دولتمردیشان « برای مثال آخوند حاتمی رئيس جمهور قبلی تا ابد دهر نمی تواند پايش را به آذربايجان بگذارد » .خوب حالا خودت اين قضيه را تجزيه و تحليل بکن و طول و عرض دولت مرگزی و مناسباتش را با آذربايجان و ملت آذربايجان معين بکن .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب Lachin : یک زبان به چه اندازه باید ناتوان باشد که در یک دوره هزار ساله نتواند بر زبان فارسي چيره شود و بجاي آن بعنوان زبان رسمی مورد استفاده قراربگیرد؟چرا درطول این حاکمیت هزار ساله حاکمان «ادب دوست » ترک و مغول ، جامعه ادبی -هنری ترک اثر ادبی از خودش خلق نکرد؟ آنزمان هم شونیستهای فارس ، امیران ترک تبار را وادار کرده بودند که از خلق اثار ادبی و گسترش زبان ترکی جلوگیری کنند . اگر ترکی زبان رسمی نشد ، هنگامی که اقوام ترک و مغول ، چادرهای ایل و قبیله خود را وا گذاشتند میبایست قبل از "کشورگشائی " "کشورداری" را یاد میگرفتند؟ کشورگشائی با تیغه شمشیر کارساز است اما کشورداری خواناخواه کارباید بدست وزیران و محاسبات دخل و خرج به دست مستوفیان بیافتد که همه فارسی زبان بودند .....

و اگر نامه‌های حکومتی به فارسی نوشته میشد به این دلیل بود که متجاوزین ترکزبان بادیه نشین سواد خوندن ونوشتن نداشتند . بنابراین "جانبداری شاهان ترک از زبان فارسی از سر رواداری نبود که از سر نیاز به این زبان و کشورداران فارسی زبان بود ؟ مگر جز این است که همان شاهانی که از زبان و ادب فارسی "جانبداری " می‌کردند در شهرهای ایران حمام خون راه انداختند و از کله کشته ها مناره ها ساختند ، اگر دبیران و وزیران پارسی زبان نبودند، "پادشاهی هزار ساله ترکان" هزار روز هم پایدار نمی‌ ماند. در ضمن اگر شب شهریار برگذار کردید دست به تحریف نزنید و حتما این بیت از شعر او را بخوانید: گرچه ترکی بس عزیز است و زبان مادری / لیک اگر ایران نگوید لال باد از وی زبان .
نوشته شده توسط: Anonymous

yenilik: توکه اینقدربا «هوشی » بجای تعصب عشیره گری و شروورگفتن استدلال بیار. زبان «شر و ور» فارسی‌ زبان شاعران آذری مثل قطران تبریزی، همام تبریزی ، نظامی گنجوی ،اوحدی مراغه ای ، صائب تبریزی تا شهریار به زبان فارسی آثار خودشان را خلق کردند .زبان مطبوعات در انقلاب مشروطیت زبان «شر و ور» فارسی‌ بود و ادبیات انتقادی سیاسی-اجتماعی عارف قزوينی، ميرزاده‌ی عشقی، فرخی يزدی و طالبوف تبريزی که در رشد خودآگاهی توده ها سهم باسزايی گذاشته بودند در زمان مشروطه از نثر و شعر فارسی تغذیه می‌کرد . ادبیات فارسی در آن روزها پشت به پشت مردم تا لحظۀ امضای فرمان مشروطیت پیش رفت . چرا شعرای مشروطه که به دو قلمرو سیاست و اجتماع علاقه داشتند ناگزیر از روی بردن به زبان فارسی بودند و نه ادبیات ترکی؟ چون زبان ترکی به گفته نظامی گنجوی : ترکانه سخن سزای ما نیست /

آنکه از نسبت بلند زاید / او را سخن بلند شاید
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سعید گرامی، انسان چه بصورت فردی و چه در شکل جمعی «حق انتخاب» دارد. عدم رعایت این حق از سوی حکومت یا وابستگانش و یا به بهانه ی «تمامیت ارضی» از سوی روشنفکران، « حق کشی» ست. و « مقاومت و مبارزه و جنگ» در پی دارد. پدران ما اصل « انجمن ایالتی-ولایتی» را برای حفظ همان حق انتخاب صلاحیت اداره ی امور خود، در صد سال گذشته نوشتن که اجرا بشود. تمامیت ارضی پرستان نگذاشتن اجرا شود. مبارزه ادامه یافت و خواست « شدید تر» شد. و به « خود مختاری» فرا رویید. باز هم این مبارزه را سرکوب کردند. بعد این خواست به « فدرالیسم» تبدیل شد. تمامیت ارضی خواهان این را هم نمی پذیرند. حالا در بخشی از مردم و نیروهای سیاسی آن خواست تبدیل شده به « استقلال». اگر با این مسئله هم درست برخورد نشود تبدیل خواهد شد به « جنگ داخلی». و این هم خواست حکومتها و تمامیت ارضی خواهان است که مسئله به « جنگ داخلی» تبدیل

بشود. حکومت ها و تمامیت ارضی خواهان میخواهند مسئله را مثل گذشته با کشتار حل کنند و خیالشان راحت شود. اما این مسئله با کشتار و جنایت علیه بشریت حل نمی شود و « ایران به 7 کشور» تجزیه میشود. این نتیجه دوستی خاله خرسه ی تمامیت ارضی طلبان است. سیاست غلط تمامیت طلبان، مسئله« استقلال یا مرگ» را در برابر مردمان گوناگون ایران قرار داده است. این راه برای همه مصیبت بار است. و شما سعید گرامی در این راه قرار دارید. اما با خیال حفظ ایران . راحل مسئله آن است که « اداره امور مردمان گوناگون توسط خود آنها صورت گیرد. فرهنگی-اقتصادی-سیاسی و ...» حقوقشان رسمیت یافته اجرا شود. چه ایران یک پارچه بماند و چه صد پاره شود. حقوق مردم در اداره ی امور خود را به هیچ بهانه ای نمیتوان نقض کرد. شکل اجرای آن هم فدرالیسم منطبق با شرایط ایران است. این دکتر هم سرش را در آسیاب سفید کرده. نمیداند چه میگوید. چشمش را به پیشرفتهای دنیای فدرالیسم بسته و کورکورانه خود را در سوراخ تمامیت خواهی زندانی کرده است. با دوستی خاله خرسه برای مردمان گوناگون ایران « استقلال چی» تربیت میکند. و سعید گرامی شما هم به شاگردی چنین کسانی مشغولید . «ایران یک راه بیشتر ندارد تأمین خواسته های مردمان گوناگون یا ویرانی».* ***برای غولهای جهانی نیز کنار آمدن با 7کشور کوچک که در دوسه تای آنها چاههای نفت قرار دارد راحت تر است تا با « ایران فدرال» و یک پارچه و متحدو قدرتمند. نفع اینان هم در تجزیه ی ایران است و درنگ نخواهند کرد. همچنان که در اکراین شاهدش هستیم. این راه آقا دکتر و شاگردانش است. ****ما این را میدانیم «خط حکومت» وارد بحث « انکار حقوق مردمان گوناگون» میشود. و مواضع شما را پیش میگیرد. و مدافعان مجبور به طرح «استقلال» میشوند. که راحل را در « جنگ داخلی» ببینند. و ایجاد « ترس» شود و خیلی ها مثل محسن کردی گرامی به این نتیجه برسند و بگویند« آقا بگذارید جمهوری اسلامی سرجایش باشد- نخواستیم سرنگون شود». این خظ حکومتی با نفی حقوق مردمان-در خدمت پایداری فاشیسم اسلامی - و از سوی دیگر در خدمت تجزیه و جنگ داخلی ست. این ماهیت مواضع دکتر و شاگردان اوست. شاگردان چنین خط هایی بهتر است جایگاه خود را مشخص کنند که در مقام « نفی حقوق مردمان» قرار دارند یا در « تأیید» آن. با نفی حقوق مردمان، ایران حفظ نمیشود با اجرای آن است که حفظ میشود. آقا دکتر بدون اینکه شناختی از نظام « اقتصادی-اجتماعی» ایران داشته باشد در « سیستم سرمایه داری وابسته» ی مسلط بر جامعه به مقولات نظام « ارباب- رعیتی» چسبیده و مثل نقل و نبات از آنها استفاده میکند. در نظام سرمایه داری مردمان دهها ملیونی نه « قبیله و قوم» اند و نه « عشیره و طایفه». آنچه دیده میشود « ناسیونالیسم بر پایه ی حقوق نقض شده» است که با تأمین و اجرای آن حل میشود. اما ناسیونالیسم تمامیت خواهی که بر اساس « تسلط بر دیگری» استحکام یافته تا این تسلط به برابری تبدیل نشده حل شدنی نیست؛ آن ، اگر اوج گیرد به فاشیسم برای برپایی ایران بزرگ منتهی خواهد شد. که میدانیم چه ورطه ایست.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" نخبگان محلی فارسستانی، جهانی‌ سازی و انزوای ۳ متری """ هیچ سیستمی‌ در دنیایی جهانی‌ شده، با نفی و تحقیر دیگران شکل نگرفته به جز سیستمی‌ که ایران را فارس و زبان را فارسی‌ تعریف می‌کند، دنیایی عرب نزدیک به ۲۲ کشور را شامل می‌‌شود، پاکستان غیر عرب نیز در چنگ آنهاست و بزودی افغانستان نیز وارد مدار آنها خواهد شد. دنیایی ترک با تنش بین اوکراین و روسیه از ‌خرس قطبی فاصله خواهد گرفت، قزاقستان به روسیه اخطار داده است تا ارمنستان به اشغال خاک آذربایجان ادامه دهد نمیتواند وارد اتحادیه اروسیا شود، و بعد از وقایع اوکراین اینک می‌خواهد ترکیه نیز وارد این اتحادیه شود، آزربایجان نیز نمی‌خواهد ارمنستان وارد این اتحادیه شود، جلو چشمان سیستم فارسی‌، دو ملت ترک و عرب که این سیستم با تحقیر، نفی این ملت‌ها شکل گرفته بود در حال خود سازی و خیزش است. در همین زمان، ‌خرس قطبی برای فلج کردن کامل سیستم فارسی‌ و

به شکست کشاندن تلاش‌ها برای نزدیکی‌ ایران به غرب، با تمام توان وارد میدان خواهد شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

قهرمان قنبرى، برای اثبات«حقانیت» خودت تنها با واژه پردازی و غرغره کردن آنها کافی نیست. اگرمشکل با «اسيميله»شدن داری به زیرشاخه «زبان،فرهنگ» در تبعیض ساختاری ،که محتوای نثر، فیلم ، موسیقی، نقاشی و غیره همگی باید رنگ و بوی اسلامی داشته باشد و هرهویت­ دیگه ای ­باید به نفع تقویت هویت اسلامی از صحنه بیرون بروند و زیربنای سیاستهای راهبردی و نظام برنامه ریزی فرهنگی در نظام آموزش و پرورش از ابتدا تا عالیترین سطح نه تقویت و پیشبرد فرهنگ ایرانی که توجه به مبانی ایدئولوژی اسلامی است و در خصوص زبان عربی درقانون اساسی اش در اصل شانزدهم آمده است: از آن جا که زبان قرآن وعلوم و معارف اسلامی عربی است این زبان باید از دوره ابتدائی تا پایان دوره متوسطه تدریس بشود. پرسش: این چه حاکمیت شوینیستی فارس است که سیاست آسیمیله کردن «اقلیتهای قومی» را در دین و زبان و فرهنگ عرب دنبال میکند ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

کلاه گشاد ج.ا که سر خیلی ها رفت اول با تو سری ... رنگ سبز ... بنقش....

5EG2tC
نوشته شده توسط: Anonymous

قهرمان قنبرى اگر بحث بر سر نژاد است و اگر رابطه قومیت و قبیله با قدرت سیاسی در ایران عامل‌ اصلی شکاف در کشور است . اگر درد تو وامثال تو تبعیض «ملی» سیاسی،طبقاتی و قومی است که اول یقه ترکها را باید بگیرید که در دیکتاتور بودن ساختارهای حکومتی و جلوگیری از دورانِ گذار بطرف سکولاریسم، دمکراسی و برپایی ساختارهای مدرن سیاسی نقش اساسی را دارند و برای حفظِ منافع خودشان در سرکوب سایر اِتنیکها بویژه فارس نقش اساسی را بازی می کنند.هر جا تمرکز ثروت صورت گرفته، همانجا هم قدرت سیاسی حکومت هم متمرکز است و در ایران طایفه سرکوبگر تُرک هست که امتیازات اقتصادی و سیاسی را در چنگ خودش دارد.

امروز خامنه ای تُرک تبار در رأس جمهوری اسلامی با مافیایی کردن سیستم اقتصاد ایران، دزد بزرگ اوّل سرمایه های ایران هست و نه «ملت»فارس ؟ که کله اش از فرهنگ سوقاتی عرب (اسلام ) آغشته است و از هر ده کلمه ای که از دهانش بیرون می آید هشت تای اش عربی است ! آیت الله خلخالی موسوی تبریزی و ملاحسنی هم نطفه شان در پاسارگاد از سوی پدرانی که در نِسبَت شان به شهریاران ساسانی رسیده باشد بسته نشده .سیدحسین موسوی تبریزی خشن‌ترین قاضی نظام اسلام که شقاوت‌بار ترین شکنجه‌ها و کشتار‌ها در حضور او و به دستور او صورت می‌گرفت اهل استان فارس نیست.اگر پیش زمینه های وابستگی‌ قومی و زبانی نقش تعیین کننده در تضادهای ساختاری دارند و در ساختار فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و توان نظام سیاسی تعیین کننده است،آیا آیت الله صاحب قدرت عرب مثل آیت الله عباس کعبی‌ یا آیت الله ترک آذربایجانی‌ شیعه‌ مذهبِ معتقد و ملتزم به گفتمان حاکم با یک کارگر فارس از فرصت‌های یکسان بهره‌مند هستند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب، رازی باسلام، پاسخ شما را در مورد ملا لغتی نویسی تان که غلطهای چشمگیری در آن داشتید، مثلا کلمه "عساقل" را بصورت غلط املائی" اساقل" نوشته بودید، که اصلا چنین کلمه ای در لغت معنی وجود ندارد، و بیمفهوم است. یا افعال عربی را بدون آنکه صرف آن بدانید، همانطور در مطلب خود آورده بودید، ... بهمراه اغلاط املائی دیگر. من نیز در کمال صراحت به حرفها و یا بهتر بگوئیم به خزعبلات گستانه تان جوابتان را به محضرتان تقدیم کردم، که اگر کپی آنرا هم بخوانید، در خاطرتان خواهد ماند. اما یک سانسورچی بزدل بارها آن را سانسور کرد. و اجازه نداد که برویت خوانندگان سایت برسد. اگر شما خود را معیار دموکراسی میدانید، وای بحال بقیه!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب قهرمان قنبرى،شیپور را ازسر گشادش به تو یاد دادن بزنی! از تمرین دموکراسی به حقوق بشر میرسند و نه از تجزیه ایران به دمکراسی و حقوق بشر با تکیه برمعلفه های ژن و کروموزون های قومی- نژادی! در پراتیک سیاسی دامنه‌ی عمل این ”حقّ“ اصل جدایی با تکیه بر تفاوتهای خونی و نژادی قومی، زبانی تا به کجاست؟مبنای هویت اتنیکی کردی ، ترک و یا عرب و فارس را چه کسی تعیین می کند؟ آیا با برداشتی نژادگرایانه از اتنیسیته با کمک دانش زیست‌شناسی برای تعیین هویت قومی و کروموزون های نژادی مردم آذرستان باید بدنبال استخوانهای چنگیز خان مغول بگردیم و یا در خوزستان بدنبال استخوانهای سعد بن ابی وقاص و یا شیخ خزعل ؟ افرادی که پیشینه ای دو رگه دارند کجا قرار می گیرند و خود شان را باید چگونه تعریف کنند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

نبايد فراموش كنيد كه كسى از روى سيرى به قول شما تجزيه طلب!نشده،اين نتيجه تحقير و ظلمى است كه به او و ملتش فقط و فقط به خاطر مليت يا دينش شده ،و شما هيچ وقت نخواستيد كه ببينيد و قبولش كنيد،شايد اين هم نتيجه اين است كه در باطن او را ادمى هم سطح خودتان نمى ديديد و لايق تبعيض.
در ضمن از دموكراسى و ازادى و منشور حقوق بشر حرف مى زنيد،در اين منشور و دموكراسى يك تورك يا كورد يا عرب بايد شجره نامه بياورد و يا ازمايش دى ان اى بدهد كه از حقوقى كه در همان منشور است بتواند استفاده كند،لطفا مزاح نگوييد كه مسله مليتها در اين دموكراسى شما جايى ندارد و البته شما دستتان برسد بى رحم تر از پهلوى ها و اسلامى ها سركوب خواهيد كرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ما نه با كسى دشمنى داريم نه احتياج به دشمنى داريم،تنفر و ديگر ستيزى چيزى است كه از طرف فاشيسم به ما تحميل مى شود،فارسى و خلق فارس هم زبان و خلقى است مثل زبان و خلقهاى ديگر و برايش احترام قايليم،ولى حق خودمان را مى خواهيم و در ان اصرار داريم اين حق فقط برخوردارى از احترام و فرصتهاى برابر بدون در نظر گرفتن مليت و دين مان است و اين حقوق ممكن از راه دموكراسى،خودمختارى و يا استقلال بدست ايد و اين خواسته وابسته به خلقهاى ستمديده اى است كه يك عمر تحقير و بدبختى كشيده اند و البته كه نحوه برخورد اتوريته مركز هم تاثير دارد در اين مسله،ولى ما باز هم تلاش مى كنيم كه به خلق و زبان فارسى احترام بگذاريم،هر چند كه انها همچنين حسى را نداشته باشند و اين زبان ياداور استثمار و تحقير باشد براى ما

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب يوسف آذربايجان ، «وطن الاحواز » خوابهای پنبه دانه ای است. با دیش داشه عربی پوشیدن و با جعل یک نام تاریخی نمی توانید مشروعیت و رسمیت به ملت سازی جعلی بدهید. قبل از امثال تو ملت‌سازی جعلی در اصل رویکرد سیاست راهبردی ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک استعمار از اواخر سده نوزدهم برای برهم‌ زدن فرهنگ هم‌ زیستی در قبال منطقه قفقاز و خاورمیانه بود و سياست منطقه ای تعدادی از کشورهای همسایه ایران برای تجزيه‌ و الحاق بخش هايی از سرزمين ايران به جهان «عرب» و یا امپراتوری رؤيایی ترك ها به قصد تشکیل دولت يك دست قومی از اهداف عمده پروژه پان تركيسم و پان عربیسم بوده است . اما ببین برندا شيفر محقق دانشگاه هاروارد آمريكا و صاحب نظر در حوزه قفقاز و خاورميانه....

که از طرفداران پروپاقرص تجزیه آذرستان (آذربایجان) است در کتاب خودش به اسم ایران و چالش کیستی آذربایجانی میگوید، سياست های قومی عاملی مؤثر در ميزان ثبات سياسی آينده ایران خواهد ،ظهور هويت آذربايجانی و مقابله آن با رابطه ميان مرکز و حاشيه و هم با تسلط فرهنگ و زبان فارسی در ايران، به يکی از مسائل مهم حوزه سياست تبديل خواهد شد و احتمالاً در پايداری تهران تاثير خواهد گذاشت. هرچند که ناسيوناليسم قومی به عنوان فاكتوری عمده در زوال بسياری از كشورها وامپراطوريهای چند ملّيتی شناخته مي شود نمونه امپراطوری اطريش -مجار، امپراطوری عثمانی و امپراطوری روسيه ، ولی ايران به ندرت در اين ليست قرار می گيرد،عليرغم اين واقعيت كه دو سلسله ايرانی در قرن گذشته سرنگون شده اند. بنابراین آب در هاون نکوبید تا توازن قوا در منطقه بهم نخورد تکه ای از ایران جدا نشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جهت اطلاع جناب بابک بخت آور، که این کلاه (قانون انجمن های ایالتی و ولایتی) در قرن بیست و یکم برسرشان نرود، اندیشه حق تعیین سرنوشت به بهانه‌ در جهت «هم‌گونی قرار گرفتن »مرده‌ریگی از دوران پیشادمکراسی مدرن است و یک ملت فقط با وجود اصول حقوق بشر با مناسبات سیاسی دمکراتیک می‌تواند سرنوشت خود را تعیین کند نه با تکیه بر تفاوت‌های خونی و نژادی و یا دینی. محافل تجزیه طلب فاشیست که پشت شعار حق تعیین سرنوشت «خلقها »مخفی شدند و به روی خودشان نمی آورند که شرط تحقق اين اصل قبل از هر چيز وجود شرايط دمکراتيک است تا امکان بروز اراده توده ها را امکان پذير گردد. درغیر اینصورت باید مثل خمینی حکومت نژادی را با شعار آری یا نه به «مردم» انداخت.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوباره يوسف آذربايجان با نگاه امنیتی به مقاله نقش بازرس دودو را درآورد

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار، به آقای محمدرضا خوبروی اشکال گرفته اند که طرح انجمن های ایالتی-ولایتی یعنی برگشت به صد سال پیش. ائلیار گرامی،در ادبیات سیاسی دوره مشروطه برای نخستین بار سخن از «حقوق انسانیت» یا «حقوق بشریت» مطرح شد ، تصویری تازه از انسان که پیشتر به عنوان «رمه» و «گله» خوانده می‌شدند و جامعه ای که ساختارهای مذهبی، قبیله ای آن را حجره بندی کرده بود و طرح انجمن های ایالتی-ولایتی بر گرفته ازهمین نگاه به مساله توزیع دمکراتیک قدرت بین ایالات برای تامین دمکراسی و اصل خود حکومتی بود. برخلاف نگاه قبيله گرایی پست مدرن شما که مایل هستید جامعه ایران را دوباره به ساختارهای مذهبی، قبیله ای حجره بندی کنید و چون مردم مناطق غیر «فارس» از نظر زبانی و نژادی هیچ ارتباطی با سایر مردم ایران ندارند، پس غیر ایرانی هستند .......

و براساس تجمع قومی و تنوع زبانی فدرالیسم قبیله ای را پیشنهاد می دهید، چنين نظامی قبلا" در ايران وجود داشته و به آن نظام ملوک الطوايفی ميگفتند .
نوشته شده توسط: Anonymous

تجزیه طلبان نژادپرست ، قهرمانان آزادى و حقوق بشر خلقهاي ايران ! حقوق بشر توجه به نفس حفظ حیات انسان است مجرد از عقاید و خون و نژاد و زبان. و نقطه اتکاء تئوريک و تاریخی حقوق بشر دراروپا با تعريف جمعی مردم بعنوان يک بلوک فارغ از مبانی قومی و زبانی و مذهب بود . برابری حقوقی و سیاسی ملت ایران با بر قراری دموکراسی در سطح ساختار سیاسی یعنی دولت بخودی خود مساله قومی-زبانی را در کشور حل می کند و در دولت دمکراتیک همه افراد از حقوق شهروندی هم‌سان برخوردارند پس اول باید برای دموکراسی مبارزه کرد. ولی تجزیه طلبان نژادپرست هرجا که برابری حقوقی و سیاسی " مردم" را مطرح می کنند مستقل از مبانی قومی و خون و نژاد نیست . پنداری که افراد باید بصورت بلوک های قبیله ای و تعلق داشتن بیک گروه خونی ونژادی خودشان را نشان بدهند. زنگهای فاشیسم و نازیسم بصدا درآمده است!

نوشته شده توسط: Anonymous

بازی بین دو تیم فولاد الاحواز و فتح السعودی به یک تظاهرات ملی تبدیل شد
مسابقه فوتبال بین دو تیم فولاد الاحواز و فتح سعودی در ورزشگاه الغدیر الاحواز برگزار شد که با پیروزی یک بر صفر فولاد به پایان رسید.
در این دیدار تماشاگران احوازی با لباس عربی در این ورزشگاه حضور پیدا کرده و در ضمن این بازی شعارهای ملی متعددی را سر دادند. از جمله این شعارها اهلا فیک اهلا فیک شعب الاحواز یحییک(( خوش امدی خوش امدی ملت الاحواز به شما خوش امد می گوید)) همچنین شعار بالروح بالدم نفدیک یا احواز (( با جان و خون فدای وطن می شویم)) و شعارهای ملی مختلف دیگری را سر دادند.
بعد از پایان بازی نیروهای سرکوبگر اشغالگر فارس به تماشاگران یورش برده و تعدادی از هموطنان الاحوازی را دستگیر کرده و انها را به مکان نامعلومی منتقل کردند از دستگیر شدگان می توان به احمد جاسم عبودی اشاره کرد که با لباس عربی در ورزشگاه

حضور پیدا کرده بود.
مرکز اطلاع رسانی جبهه دمکراتیک مردمی احواز
نوشته شده توسط: Anonymous

جالب است،اسيميله ات مى كنند،تحقيرت مى كنند،فقر و بدبختى را تحميل مى كنند و در اخر بدهكار اقايان هستى،مسله قوميتها تاريخى نيست ،مسله اى انسانى و مبتنى بر حقوق بشر است،احتياجى به كبرى و صغرى چيدن ندارد،حتى قوميتها براى دفاع از خود نبايد به دام ارتجاعى فاشيسم بيفتند،ما مالك زمينهايى هستيم كه در ان زندگى مى كنيم،و تا مى شناسيم پدرانمان هم در ان زندگى مى كردند،و من خودم را تورك يا كورد و يا عرب مى دانم و جالب است تو با اينكه مرا هيچ كدام از اينها نمى دانى و فارس اصيل مى دانى ،مرا بخاطر تفاوتم تحقير مى كنى و سعى در اسيميله كردنم دارى،عجب رويى دارند

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار گرامی، واژه ملیت اسم مصدر است که از واژهً ملت که اسم است گرفته شده است و از اینکه شما و امثال شما فکر میکنید که با جعل در دستور زبان فارسی اگر بجای ملت ، واژه ملیت را بکار ببرید از نظر جامعه شناسی و علوم سیاسی یک ملت می تواند دارای ملیتهای گوناگون باشد و عوام را فریب بدهند آدم حالش بهم میخورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار گرامی، بعد از اینکه از انشاء ی «سطح پایین و پرت » این آدم حالت بهم خورد... حالا شما لطفا کنید با استدلال توضیح دهید که چگونه به این سرشماری رسیده اید که بخشی از نسلهای جوان ، به نوعی فدرالیسم منطبق با شرایط ایران و یا تقسییم ایران به7 کشور مستقل را پیشنهاد میکنند. در ضمن آن نوع فدرالیسم مورد نظر آن «بخش از نسلهای جوان » کدام است که تنها با تجزیه کشور به7 قسمت ، ایران راه به دمکراسی میبرد . چرا به7 کشور مستقل ؟ آیا این جوانان دراین 7 کشو به یک نوع از فدرالیسم رسیده اند یا نه ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سعید...دلیل اینکه چرا پادشاهان ترک, زبان ترکی را زبان رسمی نکردند به این خاطر که زبان ترکی به عنوان زبان نظامی استفاده میشد. خود شاه اسماعیل یه عنوان یک شاعر برجسته به عنوان ( ختائی) شعر میسرود.. اسکاتلندی ها زبان رسمیشان زبان ( گی لیک )) بوده و است ولی چون انقلاب صنعتی کشور انگلستان در مراکز اسکاتلند شروع شد تا راه تجارتی را به بازار های اوروپائی بگشاید به این خاطر زبان انگلیسی جای زبان گی لیک اسکاتلندی ها را گرفت. البته خیلی از شاعران و نویسندگان اسکاتلندی با زبان گی لیک اثرات معروفی به جا گذاشته اند که معروفترین آنها (( رابرت برنس )) است که عکسش در روی اسکناس های پنج پوندی اسکاتلند به چاپ می رسد و روز 25 ژانویه , اسکاتلند یها در تمام پاپ ( میخانه ) های اسکاتلند اشعار این شاعر را خوانده و با خوردن ( هگیس ) جشن میگیرند. این شب به عنوان ( شب رابرت برنس ) مشهور

است.. روزی خواهد آمد که ما هم, شب ( شهریار ) را ویا (( دده قورقوت گجه سی )) را جشن خواهیم گرفت. این جشن ها در راه است.
نوشته شده توسط: Anonymous

سعید بعضی‌ها اینقدر هوش دارند که درمیابند کم هوش هستند، .... فارسی‌ هیچ وقت زبان درباری نبوده، فارسی‌ فقط زبان شعر و ور بوده، ترکی زبان دربار و قشون بوده، عربی‌ زبان علم و فلسفه و زبان ناقص فارسی‌ با فقط ۳۰۰ فعل ساده زبان شاعران مفت خور تا در حق سلطان شعر بسرایند. روستای فارسی‌ یک ابو علی‌ سینا ندارند، یک فارابی ندارد، یک ابو ریحان بیرونی‌ ندارد. یک امام بخاری ندارد، یک محمد ترمزی ندارد. به زبانت نگاهی‌ بکن، بدون واژگان ترکی نه میتوانی‌ بخوابی، نه میتوانی‌ بخوری، نه میتوانی‌ بدوزی، نه میتوانی‌ بپزی. خانه و اتاق نیز واژه‌های ترکی هستند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آنچه ترسیم کرده ام عینیت جامعه ماست. این نیروهای سیاسی هر کدام خواسته ها و برنامه دارند و در جریان عمل با تأثیر روی یکدیگر به فصل های مشترکی که در زیر میاید خواهند رسید یا به احتمال زیاد خواهند رسید. از اینرو حرکت جامعه رو به جلو و نظم دموکراتیک خواهد بود: منشورحداقلی:

1-رفع استبداد در حال و آینده با انحلال حاکمیت دیکتاتوری موجود
2-رفع تبعیض و نقض حقوق بشر از همه. به ویژه زنان و ملیتها یعنی برابری در همه عرصه ها.
4-جمهوری
5-جدایی دین از دولت
6-انتخابات آزاد منطبق با معیارهای جهانی
7- عدم تمرکز قدرت یا اجرای قدرت غیر متمرکز
8- عدالت اجتماعی برای همه به ویژه کارگران و همه زحمتکشان یدی و فکری
9- قانون اساسی جدید برپایه قوانین حقوق بشری با حفظ حقوق سوسیالیستها در«عدم پذیرش مالکیت خصوصی»
10- حمایت مادی و معنوی از جوانان تا پایان تحصیلات دانشگاهی
و مانند اینها
*

منشور:این منشور یا نظیر آن میتواند قبل از سرنگونی فصل مشترک نیروها باشد . برای اینکه دچار ویرانی نشویم لازم است نیروها به فصول مشترکی برسند یا تحت اجبار شرایط به احتمال بسیار زیاد خواهند رسید مانند اینها:

1- رفع حاکمیت استبدادی ایران
2- انتخابات آزاد
3- قانون اساسی جدید برپایه قوانین حقوق بشری با حفظ حقوق سوسیالیستها در«عدم پذیرش مالکیت خصوصی»
4- جدایی دین از دولت
5- تقسیم قدرت متمرکز به مردمان گوناگون مناطق کشور
6- رفع تبعیض از همه و درهمه زمینه ها به ویژه زنان ، ملیتها، مذاهب و غیره
7-عدالت اجتماعی برای همه به ویژه کارگران و دیگر زحمتکشان یدی و فکری
8- دفاع از همه فعالان داخل و خارج بدون تبعیض
9- محترم شمردن حق تعیین سرنوشت برای مردمان گوناگون
10- لغو مجازات اعدام
11- آزادی در همه عرصه ها برای همه ، برپایه قوانین حقوق بشری با رفع کمبودهای احتمالی در آنها
12- دموکراسی
13- آشتی عمومی
14- پذیرش همکاری با همه نیروهای خواهان تغییر، بدون استثنا
15- نه ! به جنگ، نه! به حکومت موجود
16- حفظ حقوق قانونی مخالفان نظام نوین
17- حفظ استقلال و عدم وابستگی به نیروهای خارجی
18- حمایت مادی و معنوی از جوانان تا اتمام تحصیلات دانشگاهی و تخصصی
19- برداشتن موانع مرزی بین مردمان تقسیم شده در کشورهای همسایه از طریق ایجاد اتحادیه های منطقه ای و پیمانهای همکاری و دوستی.
20- صلح و دوستی و برادری بین مردمان مختلف کشور و با همسایگان
21- نظام جمهوری با حفظ حقوق سلطنت طلبان و دیگران.
22- اتحاد داوطلبانه برای حفظ چهارچوبه مرزی کشور
و غیره ************

اینها و مانند اینها میتواند پایه همکاریها قرار بگیرد ولی تحقق آنها و چگونگی تحققشان کار مردمان مختلف درداخل است و نه کار آلترناتیوِ از بالا ساخته شده و یا کار غولهای جهانی آلترناتیوساز.
نیروهایی که در جریان تغییر، قدرت پیدا میکنند چه ضمانتی دارند که این اصول و مانند آنها را اجراکنند؟ ***
برای هشدار به نسلهای تازه نقل قولی از آقای کیانوش توکلی از مدیران سایت ایران گلوبال میاورم و تأکید میکنم که نباید وضعیت کله بتنی ها را از نظر دور داشت:«در اکثر سمینار های سیاسی ؛ خبری از حضور مسئولین گروههای اینترنتی ،صاحبان سایت های پر تیراژ، فعالان شبکه های اجتماعی و اشخاص پر نفوذ سایبری نیست . بهار عربی در تونس و مصر و... از فیس بوکی ها ، وبلاگ نویس ها و شخصیت ها و کمونهای اینترنتی آغاز شد و سپس احزاب و شخصیتهای سنتی سر برآوردند ،بعبارتی این « موتور کو چک سایبری» بود که انقلاب را اغاز کرد و در آن زمان خبری از شخصیت های سیاسی اخوان المسلیمن و دیگر گروههای مذهبی _ سیاسی نبود ...متاسفانه احزاب قدیمی از فرصتی که فضای سایبر ایجاد کرد ؛ سوء استفاده کردند و قدرت را در این کشورها قبضه نمودند .... در مورد ایران هم این خطر وجود دارد که باز هم برنده نهایی احزاب ، شخصیتهای سیاسی کلاسیک باشند ».**********

چرا چنین شد؟ و چه میتوان کرد؟: کدام راه به سوی پیشرفت و نظم دموکراتیک است؟ چرایش اینه که آنها از قبل "متشکل" بودند. پس میتوان گفت:غیر علنی و در صورت امکان نیمه علنی و سابیری متشکل شوید. کارگران و زحمتکشان یدی و فکری آگاه، زنان و جوانان و دانشجویان ، فعالان آگاه رفع تبعیض از مردمان گوناگو ن، با ایجاد پیوند و همبستگی متقابل و در عین حال مستقل، با برنامه و خواسته های مشخص، در حمایت از یکدیگر، برای فردا ، برای اینکه مورد سوء استفاده قرار نگیرید، از قبل با رعایت همه اصول مبارزه مخفی ، متشکل شوید. ضرورت دارد احزاب و سازمانهای کلاسیک به دنبال شما حرکت کنند، و نه برعکس. ضرورتی را که زندگی نو و دموکراتیک به عهده ی شما گذاشته بسیار جدی بگیرید. در غیر اینصورت مورد سوء استفاده قرار خواهید گرفت.
نوشته شده توسط: محسن کردی

ائیلیار گرامی، والله فقط دوتا از موضوعاتی که شما یاد کردید برای بهم ریختن کشوری کافیست.. شما که خیلی بسیار آوردید که خطر هیچکدام را نباید دستکم گرفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

yenilik ، بهتر است بجای کینه ورزی با «فارس» که در خيالات تو اعراب مثل آب خوردن ایران از دست این چپاولگران پاک کردند!، ملت ایران در قرنهاي اول تا چهارم هجري عليه ظلم سنگين و خونين سياه ملي ، طبقاتي،ديني ، سياسي که متجاوزین عرب مسلمان به آنها تحمیل کرده بود وعليه آن تيغ كشيدند ودليرانه جنگيدند توجه تو را جلب کنم. که در همين رابطه بتوان راز و رمزمهاجرت هاي گسترده و گاه عظيم اقوام و قبايل عرب را به ايران و براي حفظ سلطه سياسي و نظامي درك كرد.براي سلطه بر ملتي خشمگين وشورشي كه حاضر نيست زير يوغ برود و نميشود از اوطبقه وقشر اجتماعي مورد نظررا به وجود آورد بايد ايران را خانه و كاشانه قبايل مهاجر نمود. گروههاي گسترده اعراب مهاجر به ايران سرازير شدند و اين مهاجرت ها به مدت يك قرن ادامه داشت ..

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا در ايران که نزديک به هزار سال از سده پنجم تا پانزدهم زير فرمانروايي امرای ترک و زيستگاه قبائل گوناگون ترکان باديه نشين بود ، زبان ترکي- همانطور که تمدّن بيزانس (امپراتوری روم شرقی) در ترکيه کنونی پاي گرفت- زبان ملّي نشد و همه سلسله هاي ترک زبان که بر ایران فرمان راندند، از غزنويان و سلجوقيان گرفته تا تيموريان و قاجاريان در سده نوزده و اوائل سده بيستم، همه بي استثنا مسخّر و مجذوب فرهنگ ايراني شدند و به حمايت از فرهنگ و هنر ايراني، به ويژه زبان و ادب فارسي، و تبليغ و ترويج آنها همّت گماشتند؟ اين توانائي و پويائي معنوي فرهنگ ايران را در برابر هجوم ترکان چگونه مي توان توجيه کرد،

به ويژه که درنظر بياوريم که تمدّن بيزانس (امپراتوری روم شرقی) در برابر آنان تاب مقاومت نياورد و در زماني کوتاه زبان و هويّتي ترکي يافت، سرزمين آناطولي( آناتولیکا ) نام "ترکيه" به خودش گرفت اسمی که تا امروز برآن مانده است. اين پرسش را مي شود درمورد حکومت اعراب در ايران نيز مطرح کرد. در اين دوران که عرب با سياست برتري نژادي ایرانی را از سخن گفتن به زبان مادري اش ممنوع کرد و ملتي را به مسلخ غارت و خون و بردگي كشاندند شاعران و اديبان و متفكران ايرانی آن روزگار بنا به گواهي اسناد تاريخي با اتكا به گذشته خود قد راست كرد و با سلاح فرهنگ مبارزه اي بسيار دشوار را عليه اشغالگران درحيطه فرهنگ و ادب و تفكر شروع کردند. اين پرسش را چگونه پاسخ میدهید که چرا ايرانيان، همانند مردم عراق و سوريه ومصر که هر سه از تمدّني کهن و پيشرفته نيز بهره داشتند، زبان عربي را جانشين زبان خود نساختند و هويّت تازي را برنگزيدند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

هر موقع نژاد پرستی عریان پان فارسیزم از ایران رخت بست, میشود در باره همزیستی مسالمت آمیز بحث کرد , و گرنه غیر ممکن است. این یوتوب گویای همه چیز است
http://www.youtube.com/watch?v=UesEkxNGvNo&feature=youtu.be

نوشته شده توسط: Anonymous

هر جا تمرکز ثروت صورت گرفته، همانجا هم قدرت سیاسی حکومت هم متمرکز است.در ایران طایفه سرکوبگر تُرک هست که امتیازات اقتصادی و سیاسی را در چنگ خودش دارد. خامنه ای تُرک تبار رهبر جمهوری اسلامی با مافیایی کردن سیستم اقتصاد ایران، در رأس آن نشسته و بالاترین امتیاز را دارد. امروز علی خامنه ای دزد بزرگ اوّل سرمایه های ایران هست و نه «ملت»فارس ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا باور نکردنى است که کسىانی قلمشان را دست گرفتند که باید مردمان شهرها و محلات را مطابق جدول خونی نژاد به ملیت و قومیت و چند گروه زبانى تقسیم کنند . محافل فاسد نژاد پرستی در ایران برای انطباق بهتر و بیشتر خودش با شرایط روز مجبور شده است دست به دامان ادبیات «مارکسیستی » و ادبیات «حقوق بشری» بشود .ادبیات سیاسی گروهای تجزیه طلب مثل آبی است که روی آن آلوده به کاه و اشغال است که اول باید فوت کرد تا خوردنی شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر بحث بر سر ستم ملی واگر بحث بر سر نژاد است که کارنامه عربهای دیروزی و ترکهای دیروزی خیلی خونین و هول آورتر است و اینجا ملت ایران است که طلبکارند .به امروز نگاه کنید موسوی اردبیلی و ملا حسنی و خلخالی که هزاران فارس و کرد و ترک وعرب را به جوخه تیر باران سپردند ترک بودند و نه فارس؟ رهبر مملکت، ترک تبار است که کله اش از فرهنگ سوقاتی اسلام عربستان سعودی آغشته است و از هر ده کلمه ای که از دهانش بیرون می آید هشت تای اش عربی است ! و حکومت اسلامی، آش مسموم و در هم جوشی است که اعراب در طول قرنها برای ما طبخ کردند .

نوشته شده توسط: Anonymous

yenilik : بجای این همه دشمنی هیستریک و بیمارگونه و نفرت علیه انسانهای دیگر «فارس» و آشکار کردن ناسیونالیسم فاسد قومی ترک که جز به آتش نفرت قومى دامن نمیزند و بخشی از ملت ایران «فارس» را موبدان گدای هندی و طالبان و چپاولگران دوران باستان معرفی می کند ، قبل از نفی دیگران اول خودت را ثابت کن. و با استناد به داده های مسلم تاریخی ثابت کن که مردمان « پاک سرشت»ترک و مغول امثال سلطان محمود غزنوی که از سر کشته ها مناره درست کرد چه اثری از خودشان ، در خط، زبان،هنر و فرهنگ در كهن ترين آثار تاريخي و هنري (سنگ نگاره ها يا هنرهای صخره ا ی) بجا گذاشته اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ناسیونالیسم قومی ترک در بهترین حالت حاکمیت ارتجاعی مذهبی را میخواهد با حاکمیت ارتجاعی قومی جایگزین کند و تبعیض به نام مذهب را با تبعیض به نام قوم و نژاد و ملت جایگزین کند. الگوی این محافل همان آدمکشی سازمانیافته ای است که ناسیونالیستهای ترک در نسل کشی یک میلیون از ارامنه راه انداختند.

نوشته شده توسط: Anonymous

بعنوان یک ترک اهل آزربایجان جنوبی ، استقلال طلب هستم ولی گوشه چشمی هم به خودمختاری و فدرالیسم داشتم با مطالعه این مقاله مفید ، به مضرات فدرالیسم پی بردم و در اراده استقلال طلبی خود ، محکمتر از قبل شدم.از نویسنده متشکرم

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دکتر گرامی،با پیشنهاد بخشی از قانون مشروطیت میخواهد نشان دهد فدرالیسم درست نیست.چون درکشورهای پیشرفته اشکالاتی دارد. خوب این چه ربطی به ناصحیح بودن فدرالیسم دارد. میگوید برگردیم به عهد مشروطیت و انجمن های ایالتی-ولایتی. یعنی صد سال به عقب- که «قدرت متمرکز مرکزی» به نوعی حفظ بشود. نمیخواهد ببیند یکی از مشکلات کنونی در جامعه، چگونگی تقسیم قدرت مرکری ست. بخشی از نسلهای جوان ،نوعی فدرالیسم منطبق با شرایط ایران و یا تقسییم ایران به7 کشور مستقل را پیشنهاد میکنند. دکتر گرامی بهتر است در این مورد پیشنهاد بدهد. مقاله را در رابطه با مسایل مبرم جوانان بیرون میدهند نه در رابطه با برگشت به گذشته. واقعاً که آدم از سطح پایین و پرت انشاء های این دکترها حالش بهم میخورد. نمیدانم اینان تاکنون چه آموخته اند که چنین چیزهای تهی فکر قلمفرسایی میکنند.

دوسه جمله از نویسندگان جهانی ، مثل آیه نقل میکنند که خواننده را بترسانند. سخن اروپایی چه ربطی به شرایط من و جامعه من دارد؟ اینان حرفشان را به مردم و شرایط خود زنده اند. این وظیفه دکتر است که فکر و پیشنهاد منطبق با شرایط حاضر ارائه بدهد. در رابطه با سیستم آینده ایران این ایده ها وجود دارد: شاهنشاهی مثل انگلستان- قدرت مرکزی متمرکز با ظاهر غیر متمرکز- فدرالیسم غیر واقعی - فدرالیسم واقعی - استقلال ملیتها در 7 کشور. و مانند اینها.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا امید دانا شما به یک سوال جواب بدید و جواب شما همه چیز را روشن میکند !

بنده نه طرفدار آقای توکلی هستم , نه کمونیست هستم , و طرفدار نظام پادشاهی مثل سوئد میباشم , شما در ویدئو خودتان تلوزیون من و تو را که دارای بودجیه میلیونی است و سعی در جذب جوان در ایران را - با ترفندهای جنسی , طرح لباس , مشروب , دیسکو و نشان دادن چهره دروغی از اروپا - دارد تلوزیونی ملی معرفی میکنید
بفرمایید از کجا و روی چه حسابی این تلوزیون رو ملی معرفی میکنید و بودجه ان از کجا می اید؟ بفرمایید آیا درست است که جوانان ایران را که از همه چیز محروم کردند با ترفند سکس , مشروب و نشان دادن اروپا به عنوان بهشتی برین گول بزنند تا خواسته های خود را پیش ببرند؟ میدانید که چه افراطی در میان جوانان ایرانی سر خواهد زد در آینده ؟
اگر پاسخ ندهی نشان... , اگر هم پاسخ بدهی عاقلان متوجه میشوند که تفکر شما چیست! در نهایت سقراط به جایی رسید که گفت که به جایی رسیده است که هیچ نمیداند , اما شما همه چیز را میدانی , اگر این همه انرژی خود را صرفه تحصیل یا یاد گیری کرده بودی امروزجایت یا در ناسا بود یا اکسفورد ,تو اگر فرهیخته باشی به نفع ملت ایران است اگر نه... , امید وارم متوجه بشوی چه میگویم
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

محسن کردی گرامی، نگرانیهای انسانی شما برایم قابل درک است. واقعیت اینه که کسی از آینده خبر ندارد که چه پیش خواهد آمد. اما بر اساس برخی پارامترهای عینی و تجربی میتوان یک شمای کلی از احتمالات ممکن ترسیم کرد: - تغییر در رژیم ایران توسط خیزش عمومی در شهرها به ویژه شهرهای بزرگ صورت خواهد گرفت که تجربه ای ست از انقلاب بهمن. و نه توسط اصلاح که « اصلاح طلبان، ملی مذهبی ها و بریدگان از رژیم» در آن جهت میکوشند. چرا که رژیم ایران فاقد خصلت اصلاح است.- این جریان اول در صحنه سیاسی آینده است. جریان دوم « سلطنتی ها و مشروطه چیها و جبهه ملی»هاست.- جریان سوم ««مجاهدین خلق» هستند. جریان چهارم « چپها» میباشند. -و جریان پنجم « سازمانهای سیاسی ملیتها» ست. - پامتر ششم « آلترناتیو سازان خارجی» را باید در نظر گرفت. - پارا متر هفتم « ارتباط حکومتهای همسایه با جریانهای سیاسی داخل ایران» است.

- عامل هشتم « اسلامیستهای خارجی».اینها با احتمال قریب به یقین بازیگران صحنه ی سیاسی آینده در ایرانند*. از سوی دیگر با توجه به جامعه میتوان اقشاراجتماعی « زنان-جوانان- کارگران فکری و یدی- دانشجویان و کارمندان و بیکاران و دستفروشان و بازاریان و سرمایه داران و روستاییان و غیره را که در کل میتوان اکثریت جمعیت شهر و ده را به حساب آورد» در صحنه سیاسی مجسم کرد. البته این وقتی ست که « کودتایی» در ایران صورت نگیرد و خیرش عمومی در کار باشد. حالا در این صحنه -جامعه ی ایران به کدام سمت و سوی سیاسی پیش خواهد رفت بستگی به توان نیروها در ائتلاف و اتحاد و تفرد آنها و برد برنامه هایشان در داخل مردم دارد.
رهبریت ائتلافی خواهد بود و نه کاریزماتیک. ائتلاف، اکثریت نیروها در صحنه را به حرکت در خواهد آورد. خطر جنگ داخلی و یا دخالت اسلامیستها از بیرون احتمالش بسیار کم است و تنها ممکن است اتفاقاتی باشند. بنابرین منهم در کل با عدم هرج و مرج در آینده موافقم.
نوشته شده توسط: Anonymous

مشكل شما در اين است كه به هر قيمتى مى خواهيد طرف مقابل را محكوم كنيد،شما نخبگان قومى را متهم مى كنيد كه به دنبال ملت سازى و تقدم محلى گرايى بر بشر مى باشند،نمى دانم از كدام نخبه سخن مى گوييد،تحقير و اسيميلاسيون اذربايجانى كه به مد و فشن تبديل شده،مرگ درياچه اروميه كه مى رود به فاجعه بشرى تبديل شود،فقر تحميل شده بر اذربايجان كه به مهاجر فرسترين منطقه تبديل شده،يا كوردى كه بعد از چند سال تحصيل به جز كولبرى چيزى در انتظارش نيست،يا ان بلوچى كه حتى شانس تحصيل هم ندارد و فقر و بدبختى جز جدايى ناپذيرش است،يا عربى كه روى نفت خوابيده و كار زياد و مهاجران تركيب جمعيتى اش را بهم زده و عرب محتاج نان شب و كاراست هنوز،احتياجى به نخبه و برنامه ريز و حتى ايدولوژى ندارد،احساس تبعيض و ظلم جزيى از زندگى روزانه اش است،و شما هنوز مى خواهيد با فلسفه زيبايى شناختى و حكايت هاى تكرارى تحميق اش كنيد،شمايى كه

دم از ازادى و حقوق بشر مى زنيد،تا حالا اعتراضى يا برنامه اى براى اذربايجان،كوردستان،اهواز يا بلوچستان كرده ايد ،شمايى كه ادعا مى كنيد خيلى حقوق بشرى و مدرن هستيد عوض اينهمه اعتراض و شعار چرا خودتان برنامه اى نمى دهيد كه چه سرنوشتى در انتظار اقليتهاى مذهبى و خلقهاى ايران است در برنامه و نقشه راه حكومت شما؟شمايى كه ادعا مى كنيد كه ازادى و بشر را مقدم مى داريد!
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

با درود به آقای ونداد اولادعظیمی گرامی؛
حرف من این است که این موجودات (حاکمان) اصلاح پذیر نیستند و با خواهش و تمنا تغییر نمی کنند. زنده و پاینده باشی وندادجان!

نوشته شده توسط: Anonymous

Lachin عزیز و گرامی‌ بدون شک دوران سیستمی‌ که ایران را فارس و زبان را فارسی‌ تعریف می‌کند به آخر رسیده، تحولات ژئوپلتیکی که منطقه را در دچار تحول خواهد کرد " عمق محددیت جغرافیای زبان فارسی‌ و روستای فارسی‌ "را به نمایش خواهد گذاشت، دیگر " کبک ایران " فارسستان " قادر به تحمیل زبان فارسی‌ به کّل جغرافیای ایران نخواهد شد همچنانکه کبک کانادا زبان فرانسه را به کّل کانادا تحمیل نکرده و فقط در محدودهٔ کبک زبان فرانسه کاربرد آن الزامی است. این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که فرانسه زبانی‌ تنومند است که نه تنها اروپا را بلعیده است بلکه از آفریقا گرفته تا ویتنام تا کبک کانادا و لویزیانا آمریکا را تحت تاثیر قرار داده است، در حالیکه این زبان فارسی‌ با فقط ۳۰۰ تا فعل ساده، فقط با کمک زبان تنومند و قدرتمند عربی‌ و ترکی امکان حیات یافته است تا به درد زندگان بخورد. ولی‌ با ۲ دو برابر شدن علم در

هر ۷ هفت سال در دنیایی امروز، زندگان برای زنده ماندن به زبان فارسی‌ نیاز ندارند چونکه این زبان قادر به تطبیق خود با تحولات علمی‌ نیست و دلیل "" شکست کارکرد دانشگاه در جامعه فارسی‌ "" نیز از اینجا نشأت می‌گیرد، با شکست کارکرد دانشگاه،و در دنبال آن شکست علوم انسانی‌ "" تضاد‌های فرهنگی‌، سیاسی و اقتصادی "" از پشت ابر بیرون خواهند آامد و از آنجا که "" توسعه تابع حل بحران مشرویت "" در جامعه است، هر کسی‌ که از دانشگاه‌های ور شکسته جامعه فارسی‌ فارغ‌التحصیل شده، به دلیل شکست کارکرد دانشگاه، تضاد‌های فرهنگی‌، اقتصادی و سیاسی را تشدید خواهد کرد نه حل.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی لطف کنيد تاريخ نوشته شدن اين مقاله را هم درج کنيد چون فدراليزيم در آذربايجان چندان خريداری ندارد و خواسته های حرکت ملی آذربايجان در داخل خيلی راديکاليزه شده نمونه اش سال قبل پلاکارد ٢٥ متری استاديوم دره گرگ « قورت دره سی » بود که در مقابل چشم پاسدار محسن رضائی جلاد بنمايش گذاشته شد « آذربايجان جنوبی ايران نيست». .و در ضمن تا آنجايی که مشخص است نويسنده در ايران تشريف دارند و سوال اينست آيا نويسنده ميتوانست نوشته ای در مذيت فدراليزيم و حق و حقوق ملل غير فارس بنويسد و بچاپ برساند ؟.

نوشته شده توسط: Anonymous

لب مطلب ایشان بعد از کلی صغرا و کبرا در مزمت فدرالیزم و حق تعیین سرنوشت ملت ها این چند سطر است"با واگذاری قدرت تصمیم گیری و اجرا به منطقه ها، شهرستانها و دهستان ها ، روشهایی كه راه های كلی آن به وضوح در قانون اساسی پیشین- بی قصد دفاع از کل آن- و قانون انجمن های ایالتی و ولایتی وجود دارد، می توان به نوعی از خود مدیری رسید كه سر آغازی است برای دمكراسی مشارکتی و واگذاری كار مردم به مردم."
خوب جناب؛ این همان بنیه تبعیض ملی؛ سیاسی؛ اجتماعی و اقتصادی است که پروژه آسیمیلاسیون غیر فارس ها و حذفشان از قدرت را تشکیل داده و تمام فعالیت های مدافعین حقوق ملل غیر فارس سی همان به قول جنابعالی محلی گرایان نیز در اعتراض به چنین سیاست ها و عوام فریبی هایی ست که در اصل منافع ملت-دولت فارسی و سلطه فرهنگی شان را تامین و تثبیت مینماید. اگر نیت شما در واگذاری کار مردم به مردم صادقانه است پس همان به که حق تعیین

سرنوشت شان را به خود واگذار کنید تا خود تصمیم بگیرند؟ این کلاه برای این مردمان در قرن بیست و یکم کمی گشاد است دکتر جان. خوش باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای محسن کردی، واقعا متاسفم که حتی این چند کامنتی را که اینجا گذاشته شده آنچنان بی دقت و ناشیانه میخوانید که حتی متوجه نمی شوید چه کسی چه کامنتی گذاشته، در صورتی که اسامی کامنت گذاران کاملا واضح و مشخص است.

نوشته شده توسط: Anonymous

خب بسیار جالب شد جناب توکلی اشاره نکردند در کجای ویدیو من مغزهای کمونیستی را تهدید به مرگ کردم و جالبتر آنجاست که ایشان از یک انسان بی سابقه به مانند محسن کردی در راستای ضربه به نهاد پادشاهی همصدا و دلسوز نیروهای ملی شدند که اینجانب دارم آنان را تخریب می کنم
امید دانا

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام جناب اقبالی گرامی عزیز؛
این تفسیر نیست. این مواضع بان کی مون هست. ولی موضوع اینه که خبرگزاری فارس، قسمتی از این گزارش را قبل از انتشار آن به صورت رسمی توسط بان کی مون، منتشر کرده.
موضوع این هست که گزارشات به دولتها ارسال میشه تا نظراتشون را در مورد آن بدهند و حدودا یک هفته برای اینکار مهلت می دهند.
ولی چطور خلاصه گزارش بان کی مون سر از خبرگزاری فارس در آورده، قابل بررسی هست.
اونها به جای رایزنی، به موضعگیری قبل از انتشار رسمی پرداختن.
پیروز باشید

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

این تفسیر قرابتی با "حدس و گمان های خبرگزاری فارس" دارد؟!!!
"مشکل آقای بان کی مون اینست که آخوند و رژیم اسلامی را نمی شناسد، وگرنه با شعارهای رژیم و ملیجک ولی فقیه خام نمی شد تا ساده لوحانه انتظار تغییر در نظام را در سر بپروراند. جمهوری اسلامی ظرفیت رفرم درعرصه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ندارد و هر عقب نشینی به پیشروی مردم و فتح سنگرهای ارتجاع اسلامی منجر خواهد شد".

نوشته شده توسط: Anonymous

گزارش بان کی مون هنوز منتشر نشده و شما تریبون حدس و گمان های خبرگزاری فارس شده اید!
در این مورد بعد از انتشار گزارش بان کی مون و احمد شهید ظرف یکی دو روز آینده، خواهم نوشت

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

2_ در پاسخ به بهرام گرامی :منهم بر این نظر هستم که «امید دانا متاسفانه در حال خراب کردن خود و طرفداران نظام پادشاهی است» و شخصا خوشحال شدم که محسن کردی در این خصوص دچار محافظ کاری نشد و علنا و کتبا در این مورد موضع گرفت . در این خصوص بگذار خاطره ای از این دست را برایتان تعریف کنم:

در تب و تاب روزهای پس از انقلاب، با پدیده ای به نام «فالانژ» روبرو شدیدم . این کلمه از لبنان به ادبیات سیاسی ایران وارد شده بود. فالانژ هادر جلوی دانشگاه تهران ، ستاد فدائیان خلق در خیابان میکده تهران و مجاهدین و.....با لباس های مندرس می امدند وضمن جانب داری بسیار رادیکال و افراطی از خمینی و جمهوری اسلامی علنا اتهامات بی اساسی را به مخالفین و منتقدین نظام اسلامی می زدند . از جمله معروف ترین این فالانزها؛ یکی عباس فالانژ و دیگری «زهرا خانم »بود. بعدا بتدریج مشخص شد که هر یک از مردان قدرت در بالای نطام تازه تاسیس اسلامی دار و دسته ای فالانژی را سازمان و آنان را تربیت کرده بودند و مشخصا به جان کمونیستها و دیگر ستاد های سیاسی تهران و شهر ستانها می فرستند . در تابستان 58 بود که تهران مصور عکس تمام قدی از صادق قطب زاده و رهرا خانم چاپ کرد .این صادق خان که رادیو وتلیوزیون در اختیارداش ، او بود که برای اولین بار موضوع «زنان اشتراکی کمونیستها» را طرح کرد و ادعا کرده بود که کمونیستها حمام مختلط در اختیار دارند . پس از یک سال به خمینی خبر داند که صادق قطب زاده عضو سازمان CiA است و در تدارک کودتاست . خمینی از پاریس با قطب زاده اشنا بود و همین صادق بود که دست خمینی را گرفته بود و او را از پله های هواپیما پئین اورده بود._ خمینی این خبر را باور نکرد و دستور داد که خبر چین مربوطه را مجهز به ضبط صوت مخفی بفرستند نزد قطب زاده و صدای صادق را که در حال سازماندهی کودتا بود ؛ را صبط نمایند و. این کار صورت گرفت و خمینی پس از آن بود که دستور اعدام قطب زاده را داده بود.
نوشته شده توسط: محسن کردی

خانم سپهری، بخش بزرگی از مردم ایران سنی هستند و خوشبختانه امروز مشکل مذهبی در ایران وجود ندارد. ولی معنایش این نیست که ایران ظرفیت یک درگیری داخلی مذهبی را نداشته باشد. وضعیت امروز ایران مثل سوریه و عراق چند سالی قبل از درگیری هایشان اس که شیعه و سنی با صلح و صفا در یک محل و کنار هم زندگی میکردند. دوست عزیز، بهم زدن این صلح و صفا در ایران مثل آب خوردن است. پس از چند بمب که منفجر شد و کودک و بزرگسال کشته و تکه تکه شدند آنوقت احساسات جای عقل را میگیرد و یک کشور را به قعر آشوب میبرد.