Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب امید دانا/ شما مرتب به دگر اندیشان توهین و در این ویدئو فیلم به مخالفین فکری خود حتی تهمت ناموسی هم زده اید و انان را تهدید به سرکوب و مرگ از سوی وطن سالاران درکشور سوئد کرده اید. .مسئول کامنت ها حتی یک مطلب شما را هم سانسور نکرده است . جنابعالی در کامنت اخرتان هم ما را تجزیه طلب و کمونیست نامیددید. در حالی که ما با رها اعلام کرده ایم که اینجا نه سایت کمونیستی و نه سایت تجزیه طلب هست ؛ ایران گلوبال محل و کانون آزادی اندیشه است که هم ضد کمونیست؛ کمونیستها ؛ ناسیونالیستها ؛ هویت طلب ها مذهبی ها و ملی گرا ها بطور کاملا مساوی ازحق بیان نظرات خود برخوردارند . این گوی و این میدان اگر قصد به چالش کشیدن مخالفین فکری خود را دارید ؛ بفرمائید در کمال آرامش و متین بدون شعار و تهمت اظهار نظر کنید..

در خاتمه بد نیست که بدانید که چند ماه پیش شخصی که ای دی سایت را در اختیار داشت ؛ ویدئو فیلمی از زندگی خصوصی شما را در ایران گلوبال منتشر کرده بود که بلافاصله آن را عدم انتشار زدم. یکی از اهداف ایران گلوبال این است که فضا را برای نسل جوان بازنماید که درکمال امنیت به اظهار نظر بپردازد. .
نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفم از اتفاقی که برای آقای موسوی افتاده. ولی احتمالا اکنون ایشان می تواند اطلاعات زیادی درباره عوامل رژیم که او را ربوده بودند در اختیار پلیس و سازمانهای اطلاعاتی هلند بگذارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تبریزی : هنگ کنگ در سال ۱۹۹۷ بعد از پایان یافتن پیمان پیشین استعمار به چین پیوست و نه در همه پرسی. در دنیای توازن قوا باور کردنی نیست که استعمار انگلیس از منافع سرشارمالی - سیاسی هنگ کنگ تنها با یک همه پرسی ساده از این جزیره چشم پوشی کند.نمونه تایوان که چین خواهان بازپس گیری آن است. یادمان نرود مجموعه جزایر فالکلند آرژانتین که در سال ۱۹۸۲ آرژانتین خواهان باز پس گیری این جزایر از انگلیس بود اما انگلستان با جنگی شدید دوباره جزیره را از آرژانتین پس گرفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سعید شما هرچه بیشتر مینویسید، بیشتر بی اطلاعی خودتان را درین باره بروز میدهید. من در نوشته ام از ملت مدرن سخن گفته ام که معادل Nation State است و آن ملت هائیست که پس از انقلابات دمکراتیک در اروپا بوجود آمدند. با این نگاه، ما ملت دو هزار ساله نداریم مگر در مفهوم دینی در تورات و یا قرآن.

نوشته شده توسط: Anonymous

"دنباله "
تغییر نامهای جغرافیایی یکی از ابزارهای استعمار بویژه بریتانیا از سده شانزدهم میلادی بدینسوی بوده است. آذربایجان دو نمونه دیگر بارز این سیاست موفق آمیز تغییرنام در تاریخ مدرن، 'جزایر مالویناس' و 'دریای پارس' بوده است! بریتانیا پس از اشغال و جدائی 'جزایر مالویناس' از آرژانتین، آنها را بیدرنگ به 'جزایر فالکلند' تغییر نام داد و امروز در اکثر کشورهای جهان بدین نام شناخته میشود؛ نمونه دوم و بارز آن تغییر نام 'دریای پارس' است که پس از اشغال عمان و جدائیش از ایران در زمان فتحعلیشاه قاجار آنرا به 'دریای عمان' تغییر نام دادند

و امروز درصد بسیاری کمی از ایرانیان از آن آگاهی دارند. دریاپیمایان مسلمان، عدن را آغاز "دریای فارس" (عمان و عرب دروغین) حساب میکردند و اعتقاد داشتند دریای فارس محیط بر مناطق عربی است، تا برسد به خلیج فارس. آنها پایان بلوچستان پاکستان امروز و دهانه رودخانه سند را آغاز دریای هند (اقیانوس هند) مینامیدند. ابن حوقل در سفرنامه خود دریای پارس را بزرگترین دریا نامیده و میگوید که تا دورترین نقطه هند نیز دریای پارس نام دارد. در زمان سلسله دیلمیان، دریای پارس به نام خلیج فارس و دریای مکران، و در روزگار اتابکان فارس به نام خلیج فارس و دریای کرمان، بلوچستان و مِکران نامیده میشده است. بکاربری نام دریای پارس از سوی اروپائیان، بویژه انگلیسیها تا زمان قاجاریه رواج داشته و تنها نام شناخته شده بوده است. از تحریف تا رسمی سازی از سوی انگلستان و در خواب بودن ترکان حاکم بر ایران و تحریف نام دریای پارس/کرمان/مکران و تبدیلش به نام ساختگی دریای عمان و نیز دریای عربی، از زمان فتحعلیشاه قاجار و پس از شکست ایران در برابر روس و در نهايت ضعف قاجار با زمزمه انگلیسها آغاز گردید.در زمان سلطنت ناصرالدین شاه، انگلیسیها با چاپ یکسری کتاب بزبان عربی نام دروغین و نادرست دریای عمان و دریای عرب را بجای دریای مکران و دریای کرمان ترویج دادند. هر چند این حرکت استثماری با مقاومت بزرگ مرد ايرانی میرزا تقیخان امیرکبیر روبرو شد، ولی پس از کُشتن وی با دسیسه سازی انگلیسیها، این نام دروغین با نیرنگ و فشار در کتابهای فارسی وارد و در کنار دریای مکران و ادامه آن به دریای عرب درج شد که تا زمان احمدشاه قاجار و سقوط سلسله قاجاریه ادامه داشت. پس از سقوط سلسله قاجاریه، رضاشاه پهلوی دستور بازگشت و بکارگیری نام پیشین و تاریخی دریای مکران/کرمان به جای دریای عمان را داد، که با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران از سوی دولتهای بیگانه بویژه انگلستان این حرکت ملی را دوباره خاموش گشت، که شوربختانه تا بامروز ایندو نام دروغین نه تنها در کشورمان رواج است، بلکه نام اصلیش بفراموشی سپرده شده و اکثر ایرانیان هیچ آگاهی از آن ندارند. امروز انگلستان با همان شیوه ی گذشته در تلاش است که نخست با تحریف، نام خلیج فارس را زیر پرسش بوده و با جا افتادن و رواج نام خلیج ع**ی، رسمی شود، که گام بعدی ملیت سازی و دست گذآشتن بر روی استانهای جنوبی ایران بویژه خوزستان است! شوربختانه تاریخ در حال تکرار است؛ حکومتی ناشایست بر سرکار است. مثال واضح دیگرآ نهم آذربا یجان که شد شرقی و غربی در زمان جنگ سرد و ترکان هم کردن شمالی و جنوبی که هیچ رسمیتی ندارد
پا پک خرم دین ایرانی آذری
نوشته شده توسط: Anonymous

حضو ر محترم آ. ائلیار لطفأ موضوع را شخصی نکنید ممنون میشم . این فعل دانستن است بیلماق و با فاعل میشه بیلیرم ,بیلیر سن و و و و فرهنگ subsantiv میخواد لغتی میخواهد که ریشه داشته باشد. نمیشود فعل دانستن را استفاده کرد . نبردبا ن هم لغت قدیمی پهلوی است تعداد سیلاب آن و ریشه لغت خود گویای مطلب هست البته کسانی هستند, خود فریب خودشان حقیقت را دراعما ق وجودشان میدانند ولی چون دنبال سود ومنافع هستند حقیقت را کتمان میکنند. هموطن دیگری جناب قنبری تازه یادش افتاده که بلوچ و کرد ایرانی عرب زبان اینها بد بخت هستند.تا دیروز بغیراز ترک جماعت دربد بختی نبودند درتمامه نوشتار شما ترکان از کوچک تا بزرگتان دیگر اقوام ساکن ایران آدم حساب نمی کردید چندین و چند با ر نوشتم ما همه درزیر ظلم حکومت اسلامی هستیم آقایان مشکل جمهوری اسلامی است مشکل آزادی است نه رها ئی.

اما شما و دیگر دانشمندان ترک مشغول رویت خمینی گجستک درماه هستید. سعی دارید به ما القا کنید که بله شما نمیبینید. البته اینها سیاست انگلیسی است به این شکل که اول نام مینهند و با عواملشان آنرا تثبیت میکنند اما در نزد مردم با اصا لت با فرهنگ با ریشه اصل حقیقت سینه به سینه منتقل میشود واین است که ما آذری ها خود را ترک نمیدانیم برای شناخت ترکان میتوانید از همسایگان بپر سید از هندوان از ارمنه و و و وچه هستند و چه ها کرده اند .حتی در این دوره ظالمان حکم ترک تبار در ایران خود را تافته جدا بافته میدانند ازشان به پرسید احساستان درمورد ایران چیست میگویند وخواهند وهما نند خمینی هیچ. پس از بنيان گذاری خلافت صفوی، سهم کوچندگان ازمناطق گشوده شده ی ايران، متفاوت بود. ترکمن های استاجلو که از شام و آناتولی می آمدند، آذربايجان و بخشی از عراق عجم و کرمان را تصاحب کردند و برپايتخت چيرگی يافتند.ديگر قزلباشان، اين مناطق را به عنوان غنيمت دائمی مالک شدند: قزلباشان روملو ازسيواس آناتولی، صاحب شيروان، قزلباشان شاملواز شام، دارنده ی خراسان، قزلباشان تکلو از جنوب آناتولی، مالک همدان و بخشی ازعراق عجم، قزلباشان ذوالقدرازالبستان جيحان و فرات، صاحب فارس، قزلباشان افشار دارنده ی کهگيلويه و خوزستان، و قزلباشان ماسالو تيول دار بغداد وايل های کوچک آق قويونلو. تيره های شاملو و استاجلو و روملو که از پشتيبانان جدی ترصفويان بودند،همگی ازسوريه وآناتولی به ايران کوچيده بودند. اين شيوه ی پخش سرزمين های گشوده شده، با شيوه ی امويان همسانی هايی داشت. گفتنی ها ودانستنیها درمورد ترکان بسیار است به امید آ ن روزی که که همه ایرانیان آگاهی نسبی از تاریخ معاصر ایران داشته باشند که فریب ترکان مهاجم و همسانی آنان را با عربان بدانند. ساسانيان براي جلوگيري از ورود طوايف دوردست «آلتائیک» به منطقه فرارود (ماوراءالنهر)، در سرحدات شمالي اين منطقه (سير دريا = رود سيحون) پادگانهاي متعدد به نام «مرزبان» تاسيس كرده بودند كه پس از افتادن ايران به دست عرب، اين پادگانها برچيده شدند و مهاجرت آن طوايف به «فرارود» آغاز گرديد و عباسيان وپيش از آنان حتي امويان به استفاده ازمردان اين طوايف درارتشهاي خود پرداختند كه اصطلاحا «غلام» خطاب مي شدند وازاين طريق قدرت يافتند.قدرت گرفتن سبكتكين هم ازهمين راه بود.وي عميق تر از پيشينيان خود درايران خاوري پيشروي كرده بود.مخالفت ساسانيان با ورود آلتائيک ها به قلمرو ايران، نژادي نبود و فرهنگي ورفتاربود.رفتارآلتائيک هاي تهاجمي بود وبه علاوه، در تضاد با اخلاقيات ايراني. کوتاه سخن از سال 988 ميلادي سبُكتَكين ازسران طوايف معروف به «تُركان غُز = اَغوزها» غزنویان نخستین دودمان تُرک زبان بودند که بر بخشي ازایران سلطنت کردند، سلجوقیان دومین آنها وحکومت تُرک ومغول (آلتائیک ها) بر ایران تا دوران صفویان که آنان هم تُرک بودند ادامه یافت و پس از زندیه، یک ایل دیگر آلتائيک (مغول تبار ترکمن) به نام قجَر (قاجارواز نسل قاجار نویان امیرزاده مغول) حکومت ایران را به دست گرفت تا زمان پهلوی ها. شور بختانه بعلت کم توجهی ما ایرانیان عده‌ای خودگم‌کرده با نام جعلی «هويت‌طلبی» در پی نفی هويت تاريخی مردم آذربايجان‌ واشتراکات تاريخی،هويتی آنان با سايرايرانيان اند.می‌دانيم که مقاطع اصلی يا نقاط عطف تاريخی بيش ازهربخش ديگری ازتاريخ درساختن هويت ملت‌ها نقش دارند.حال اگر به مقاطع وسرفصل های اصلی تاريخ ايران وآذربايجان نگاهی بيفکنيم، می‌بينيم که هويت تاريخی مردم آذربايجان چيزی نيست جز هويت تاريخی ملت يگانه ايران. آذربايجان بدون ايران فاقد تاريخ وهويت است، چراکه آذربايجان خود ايران است.برای روشن‌تر شدن مقصود بايد به مقاطع و سرفصل های اصلی تاريخ ايران وآذربايجان نگاهی ‌افکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تبریزی:
میهن پرستی‌ ( پرستش با بار مذهبی در ذهنتان ننشیند ) را باید از ناسیونالیسم و شووينيسم جدا کرد. ناسیونالیست خودش را در چهارچوب منافع قومی و نژادی تعریف میکند و برای تبیین مسئله چیستی هویت خودش ، عامل نژادی را در تشکیل یک ملت و دولت عامل اساسی می‌داند و ترجمان عملی اين هژمونی در نظام سياسی، اقتصادی، فرهنگی در تمرکز اهرمهای قدرت سياسی و اقتصادی در دست «ملت حاکم »است. .بر خلاف نگاه نژاد پرستانه ناسیونالیسم ، نگاه کسموپولیتیک کانت است که با وجود اعتقاد به ویژگی‌ ملی و میهن پرستانه که فرد به آن تعلق دارد اما تمامی مردم دنیا را به عنوان اعضای یک خانه بزرگ می ببیند که بر این اساس هر نفر باید به عنوان یک شهروند جهانی‌ با حقوق فردی شناخته بشود و این نوع نگاه کسموپولیتیک به ملت را در شعر نظامی گنجوی میشه دید که گفته،همه گيتی تن است و ايران دل.

نوشته شده توسط: Anonymous

Agaye dana , aziz hamvatane man , man agar be kamentahaye to jevab midaham , be khatre janjal dorost kardan , ya khabandane janjale to nist . . Etefagan bahs ba to dar nehayat be roshangari mianjamad.Be onvan yek jemhori khah , v chap tosiye mikonam say koni mesayel ra bedone janjal hal koni. Dar jehane sevem dar iran ariyayi shiee shode man o to hamvare be jaye bahs v tarh v hale masale be dorost kardane janjal pardakhteim, be khatre hamin ba vejod tarikhe por az mobarze beraye ehgage demokrasi hanoz ke hanoz ast dar nogte sefr gerar darim. Az forsati ke berayat be vejod amade v be soed rasidei estefade kon , gaveed demokrasi , v tarhe mesael az tarige goftar , be ijade andishe bepardaz. ba janjal sazi ke ma be jayi nemirasim. Dar zemn azizam man dar stockholm

zendagi nemikonam. v man hargez shoma ra ziyarat nekardeam. tosiye man in ast vared jame soed shode , v ravabet ejtemayi inja ra az nazdik lams kon. . Man azizam dorost ast ke hoviyat talab azari astam. vali tajziye talab nistam, velo in ke tajziye talabi ham jorm nist. . ba ehtram ali azeri.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، علاء الدین فتح راضی، تیتر نوشته شما این است: "انقلاب سال ٥٧ و جنبش ملی آذربایجان" دوست گرامی، چون واژگان: "ملت – ملل - ملی – ملیت – ملی گرا" واژگانی چند پهلو هستند خواهشمندم با نگاه به لینک زیر روشن کنید که خواسته شما از به کارگیری واژه "ملی" چیست؟ آیا شما "جنبش ملی" را در چم "جنبش دموکراتیک" و یا "جنبش مردمی" به کار می برید و یا "جنبش ملی" برای شما برابر است با جنبش ناسیونالیستی؟http://iranglobal.info/node/17981 ***** دوست گرامی، سعید، ناسیونالیسم اگر خوب است شما چرا سفت و سخت و با همه توان به ناسیونالیست های ترک می تازید و اگر بد است شما چرا کاری به کار ناسیونالیست های پان آریا ندارید؟ دوست گرامی، سعید، شما می گوئید: ( .......... به امید بازپس گرفتن همه آن سرزمین هائی که به دلیل بی کفایتی خاندان ترک تبار قاجار به یغما رفت، همان کاری که چین کمونیست کرد و جزیره‌ هنگ کنگ .....

.......... را که از سال ۱۸۴۲ جزو مستعمرات امپراتوری بریتانیا بود بازپس گرفت .......... ) دوست گرامی، مردم هنگ کنگ در یک همه پرسی آزاد خواستار پیوستن به چین شدند و هنگ کنگ به چین پیوست و بخشی از خاک چین شد، مردم ماکائو نیز مانند مردم هنگ کنگ پس از یک همه پرسی آزاد خواستار پیوستن سرزمینشان به کشور چین شدند و ماکائو بخشی از خاک چین شد و چیزی به نام بازپس گیری آن چنان که شما می گوئید در کار نبود! از سوی دیگر مگر مردم جمهوری آذربایجان دیوانه شده اند که بخواهند به ایران بپیوندند؟ پیوستن به کدام ایران؟ چرا باید کسانی در جمهوری آذربایجان پیدا شوند و بخواهند به کشوری که در سایه فرمانروائی رژیم دزدان سر گردنه و آخوندهای مفت خور دوزخی بی همتا در جهان شده است و هر کس بتواند از آن بگریزد درنگ نمی کند بپیوندند؟ اگر مردم هنگ کنگ و مردم ماکائو به چین پیوستند برای آن بود که چین با خردورزی گردانده می شود اما هیچکس در جهان خواهان پیوستن به دوزخ دیکتاتورهائی کله پوک مانند خمینی و خامنه ای نیست! دوست گرامی، سعید، شما چند بار جمهوری آذربایجان را جعلی نامیده اید اما اگر جمهوری آذربایجان به گفته شما جعلی باشد پس ترکیه و ارمنستان و ترکمنستان و عراق و افغانستان و پاکستان و کویت و ده ها کشور دیگر نیز باید جعلی باشند! سازمان های جهانی مانند سازمان ملل کشوری به نام جمهوری آذربایجان را به رسمیت شناخته اند و کشوری به نام جمهوری آذربایجان جعلی نیست! ***** دوست گرامی، سعید، ترک پرستی و فارس پرستی پشت و روی یک سکه هستند، سکه ای به نام ناسیونالیسم که قمار با آن جز باخت فرجام دیگری ندارد! به نوشتاری در این لینک برای شناختن پنداری دوزخی به نام ناسیونالیسم نگاه کنید http://www.iranglobal.info/node/16195
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای علاءالدین فتح راضی : ملت ایران یک ملت صرفا سیاسی نیست. بر خلاف پروژه ملت سازی در سوریه و جمهوری جعلی آذربایجان که بر پایه جعل تاریخ، نژادپرستی و ناسیونالیسم قومی- فرهنگی استوار است و در اثر یک پیمان بین‌المللی یا توافقنامه‌ای میان چند ابرقدرت به وجود آمده اند ایران کشوری خلق‌الساعه نیست در طول تاریخ ایرانیان، آموزگاران فرهنگی و معماران جهان بوده‌اند .و اما اینکه "ملت ایران" یک ملت صرفا سیاسی ست که تنها با سرکوب همه ملت های ساکن ایران قادر به ادامه زندگی است! شما در دوسطر بال از نوشته خودتان معتقد هستید که مشکل "ملت ایران" نیزهمین است که قوم خاصی را نمایندگی نمیکند !اگر چنین است پس کدام ملت این واحد سیاسی – اقتصادی سرکوب گر نماینده گی می کند.در ضمن ایران یک کشوری برخوردار از یک هویت تاریخی ـ تمدنی و فرهنگی است و نه ملت صرفا سیاسی.

نوشته شده توسط: Anonymous

قای علاءالدین فتح راضی
و اما اینکه "ملت ایران" نیز قوم خاصی را نمایندگی نمیکند ! آقای علاءالدین فتح راضی، خوشبختانه مردم ایران پیش از اروپاییان نگاه هشان به ملت محدود به خون و نژاد نبوده است. فرآ يند ملت سازی در ایران قدمت بیش از ۲۰۰۰ ساله دارد و مصنوعی نیست.ملت ایران، فرزند تاريخی زمان است و ملتی جديد که دير به صحنه تاريخ پا گذاشته باشد نیست اگر اینچنین بود خیلی پیشتر ها با هجوم اعراب و ترک و مغول از صفحه تاريخ حذف می شد ،ملت باستانی ایران ترکیبی از اقوام ماد، پارس که در بستر تاریخ با مردم بومی و اقوام پارت و آزیاتیک عیلامی وسامی‌ها، ترک‌ها، ترکمن‌ها، مغول و تاتارها پیوند خورده‌اند، در ابعاد اجتماعی، تاریخی و فرهنگی‌ قابل انکار نیست.

ملت ایران هویت ملی خودشان را بر مبنای عناصری چون زبان، دین، تاریخ و فرهنگ مشترک تعریف می کنند و هیچکدام از این عناصر، ساخته و پرداخته دولت مدرن نیستند. فرآيند شكل‌گيری ملت به‌معنای نوين كلمه در ايران با انقلاب مشروطيت آغاز شد. شرکت وسیع اقوام ایرانی از جمله ترکان آذربایجان در انقلاب نشانۀ رشد گروه‌های اتنيکی در ايران بود كه به شكل ملت‌های بالقوه درآمده بودند و همين امر انديشة تشكيل مجالس ايالتي و ولايتي را در انقلاب مشروطيت پيش آورد.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای عزیز شما اعتراف کردید که این این گفتار مربوط به سال 2006 میلادی است و ما در سال 2014 هستیم. هشت سال از این رویدا گذشته است و در تاریخ ثبت شده است .هدف شما از باز گوئی و باز خوانی ایا نامی جز اغتشاش و دو بهم زنی ندارد؟

سخنران نخست بر عکس در سالهای قبل از 57 زیر همین شعار ملل تحت ستم روسی توده ای سینه میزد و خوشبختانه اکنون در پیرانه سر عاقل شده است. و اکنو ن حرفهای درستی را بیان می کند و جای ایرادی به سخنان ایشان نیست.
سخن سران دوم نیز یک کمونیست دو اتشه و مخالف نظام اسلامی ولی هر دو سخنران متوجه بوی توطعه و خرابکار ی نظام اسلامی و بهره برداری تبلیغاتی نظام از شعار های انحرافی چپها شده اند.
سخنران سوم به درستی در مصاحبه با اقای مهری از رادیو صدای ایران ( دیگر بخش نمیشود) به نقش دولت روس در به هوا کردن اقای پیشه وری و سقوط فرقه اشاره میکند.

سخنران چهارمی اقای نوری زاده نیز از دوستان اذری خود نقل قول میکرد.هر چهار تن از چهار زاویه گوناگون یک حقیقت را میگفتند. حقیقت گوئی افترا زنی نیست.
واما من میگویم انچه بر سرما امد دست پخت سازمانهای جاسوسی شرق و غرب بود.در این میان برای یک رویای خیالی برای کشور سوسیالیستی که د رایران هیچ کس از کار کرد ان خبر نداشت مردم ایران و جوانان ان و قشر باسواد ان قربانی گروهای چپ تودهای و فدائی و فرقه ای و مجاهد و سیاست خارجی دولت شوروی شدند ومیشوند..
به باور من دشمن واقعی ملت ایران ملت اذربایجان ملیت کوردستان ملت عرب نه پارسی است و نه زبان پارسی بلکه شعا رهای غلط وعده های خیالی حزب توده در ایران است. این حزب توده بود که ماهیت اخوند را میشناخت و به دفاع از انقلاب و
اخوند بر خاست.مگر لنین نگفته بود کومونیستها باید مستقل باشند؟.مگر همین حزب توده نبود که قیام اخوندی 15 خرداد را ارتجاعی شمرد؟ این ماتریالیستهای دو اتشه مانند طبری چرا روضه حسین ابن علی در دانشگاه خواند؟ چه کسی را میخواستند فریب دهند ؟اخوند که فریب انها را نخورد بلکه ملت را. شما نیز به نوعی قربانی همان اندیشه های خیالی کشور شوراها و حزب شده اید.شکست ان ارزوها معنائی جز دشمنی با پارس زبان ندارد.
اقای عزیز اگر میخواهی به کشور خود به همزبانان خود کمک کنی باید بتوانی حق را از ناحق دروغ را از راست فریب وخدعه را از تزویر و دورئی تشخیص دهی . بقو ل حافظ
به صدق کوش که خورسید زاید از نفست
که از دروغ سیه شد صبح نخست.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب علاءالدین فتح راضی اشاره من به تعریف شما از ملت بود و نه مفهوم دولت – ملت . و در مورد اینکه در طول تاریخ ملت ها نمایانگر قوم مشخصی بودند .باید روشن کرد کدام از دوره تاریخ مورد نظر شما است. بعد از شکست فاشیسم دراروپا که درمبانی تئوريك و رویکرد تبارشناسانه اش به مقوله ملت ، مولفه‌های طبیعی نژاد و خون و زبان پیش شرط های اصلی‌ تعریف از ملت بود دیگر جایگاهی در تعریف «مدرن» و نگاه کسموپولیتیک از ملت ندارد و بر این اساس هر نفر به عنوان یک شهروند با حقوق فردی شناخته میشود فارغ از نژاد و خون و زبان.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی عزیز، لطفا بفرمائید آن ژنرال ارتش پهلوی که این اعتراف را مرتکب شده است کیست، کجاست، در کدام صفحه کدام کتابش چنین چیزی را گفته و گفته هایش تا کجا اعتبار دارند؟ این 25000 نفر کجا دفن شده‌اند؟ (بالاخره 10 نفر یا 20 نفر یا حتی 1000 نفر نبودند که بشود جنازه‌هایشان را گم و گور کرد!؟) چرا در منابع دیگر (مثلا سفارت امریکا) به چنین عددی برنمی خوریم؟ فرقه که در دوران حکومتش بوروکراسی استالینی را اعمال می کرد، چرا اسامی آنها را اعلام نمی کند؟ البته نوشته های قبلی شما نشان می دهند که شما انسان "نادرست"گویی هستید، بنابر این از درخواست ارائه سند زیاد متعجب نشوید! همانطور که در مورد نامه کذایی رضاشاه به پادشاه افغانستان هم "نادرست" گوئی مضحک کردید و هنوز هم بعد از گذشت بیش از یکسال از ارائه سند خودداری می کنید و خودتان را به نشنیدن می زنید تا خوانندگان موضوع را فراموش کنند! البته شما قول

داده بودید که این سند را "بزودی"!!! ارائه کنید، و من هم قول داده بودم که نگذارم موضوع به فراموشی سپرده شود و همینطور که می بینید آنکه سر قولش ایستاده منم، نه شما. اینرا هم بدانید که ممکن است گروهی عشیره‌پرست برای شما هورا بکشند و برایشان قصه‌‌‌های مادربزرگ و حقیقت تاریخی فرقی نداشته باشد، ولی یک خواننده بی طرف وقتی می بیند شما دائما اصرار دارید ادعاهای پوچ و گزاف را در نوشته‌هایتان مطرح کنید و اساسا هیچ ارزشی برای سند و مدرک قائل نیستید، به ارزش ادعاهای شما و به ماهیت جریانی که خود را هویت طلب می نامد، ولی در اصل عشیره‌پرست است، پی می برد. هدف من هم از کامنت گذاری دقیقا نشان دادن چهره واقعی کسانی است که پشت نقاب مبارزه با تبعیض پنهان شده اند، ولی در چنته شان جز "نادرست!!!" چیزی پیدا نمی شود. در ضمن از آنجایی که شما را تا حدی می شناسم، می توانم حدس بزنم که 1. یا خواهید گفت من در نوشته ام به شما توهین کرده ام و شما را تحقیر کرده ام، 2. یا خواهید گفت من یک ناسیونال سوسیالیست هستم (همان نازی خودمان!) 3. یا خواهید گفت من اینقدر به شما برای ارائه سند نامه رضاشاه به پادشاه افغانستان "فشار" نیاورم و کمی صبر کنم! (بعد از چهارده ماه!) و بالاخره 4. یا خواهید گفت فرقه ربطی به این نوشته ندارد که در جواب این احتمال آخری باید بگویم یا از طرح مسائل بی ربط خودداری بفرمائید، یا اگر مطرح می کنید پاسخگو هم باشید. یا بنوعی همان قضیه خربزه و پای لرز و الخ! با تقدیم احترامات فائقه، رازی منتظرالسَنَد !!!
نوشته شده توسط: Anonymous

حکومت ملی آذربایجان هرگز در پی جدائی و تجیه ایران نبود و ارین رو توافق نامه ای با مرکز امضاء نمود که بیشترین خواسته های حکومت مرکزی ازجمله الغاء حکومت ملی و کناره گیری پیشه وری ازهمه مناصب خود را برآورد مینمود. ولی حکومت مرکز همانند یک نیروی اشغالگر همه مفاد آن توافق نامه را زیرپا نهاد وبا کشتن بیست – سی هزار آذربایجانی و دربدری یکصدهزارتن زخمی بر روان ملت آذربایجان بجا نهاد که تا بامروز التیام نیافته است و شما با تکرار دروغ های عوامل سرکوب شاه این زخم را نیشتر میزنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب یوسف آذربایجان، پیداست که شما نه به تاکتیک باور دارید و نه چیزی ازجدائی سه قوه میدانید. روحانی رئیس قوه مجریه است و نمی تواند مانع کار قوه قضائی درارتباط با اعدام ها باشد. طرح مسئلۀ مشروعیت رژیم را هم برای توجیه آرمانخواهی روشنفکران برج عاج نشین همچون خودتان مطرح میکنید چراکه بصراحت میگوئید نظرات مبلعین باید مغایر مردم داخل کشور باشد و نمیگوئید چرا باید مبلغین خارح از کشور چیزی بخواهند که برای مردم داخل اساسا امکانپذیر نباشد!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب سعید این درست است که دولت ملی Nation State یک واحد سیاسی – اقتصادیست که براساس شرایط تاریخی مشخص بوجود میآید. ولی نباید کتمان کرد که هر یک ازین ملت ها نمایانگر قوم (و یا اتنیک) مشخصی هستند که در طول تاریخ همواره وجود داشته اند. مشکل "ملت ایران" نیزهمین است که قوم خاصی را نمایندگی نمیکند هرچند ترویج زبان فارسی در ایران این شبهه را برمی انگیزد که دولت فارس هاست. ازین رو "ملت ایران" یک ملت صرفا سیاسی ست که تنها با سرکوب همه ملت های ساکن ایران قادر به ادامه زندگی است. برای توضیح بیشتر این مسئله میتوانید بنوشته من درین سایت بنام "قوم چیست و ملت کدام است" رجوع کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

این نوشته آیدی علی آذری منتشر میشود اما برای من سانسور خب این هم نوعی دمکراسی از نوع ایرانگلوبال با طعم سمپاتی با تجزیه طلبان و کمونیسیتها است
(Nekone khodet dar grop sex ba on efrad sherkat dashteid ke bedon makrak ,shahed hamchin)

اتفاقا آقای علی آذری در جواب نخست من نیز همین را به شما گفتم و پاک شدم اما با دلیل و مدرک و حتا شاهد میتوانم یک جنجال به پا کنم که خود شما در سال 2011 در شهر استکهلم در چنین محافلی بوده و دست به هزارتا کثافت کاری هم زدی بگذرید دهن ما بسته باشد وگرنه یک جنجال درست به پا میکنم بچه جون که اولیش خودت بی آبرو شوی

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا سعيد نمیدانم قبلا با کدام اسم تشريف داشتی ولی چند روز پيش وقتی با نام سعيد وار مباحث شديد خيلی پز دموکرات ميدادی ولی بلافاصله ماهيت خود را آشکار کردی عين جمله ات اينست « نمونه سياست منطقه ای جمهوری جعلی آذربایجان » . معنی اين ميدانی يعنی چه يعنی اينکه من به رای ملت آذربايجان شمالی و کليه دول حاضر در سازمان ملل احترام نميگذارم . حالا جايگاه اجتماعی و سياسی جنابعالی را خودت نامگذاری کن .و در ضمن مثل رژيم جنايکار ايران از علم غيب صحبت نفرمائيد نشان دهيد که در مکانی که ايران ناميده ميشود نمايند ه سياسی پان ترکيزيم کدام جريان سياسی است اين گو و اين ميدان.

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت سوم پیرامون """نویسندهٔ این مقاله ادّعا می‌کند در زبان امروزی ترکی آزربایجان کلماتی وجود دارند که هیچ ارتباطی‌ با زبان ترکی ندارند""" جامعه فارسی‌ که بدون کلمات ترکی نه "" خانه دارد، نه اتاق، نه قاشق، چنگال، بشقاب، اجاق، قیچی، سنجاق، اطو و نه تشک، بالش و هوله "" یعنی‌ قادر به پخت و پاز، دوختن، خوابیدن نیست و در حیطه‌ خط و الفبا و اعداد ۱۰۰ صد درصد به اعداد و خط عربی‌ وابسته است و زبان فارسی‌ بدون کلمات "" حقوقی، فلسفی‌، ریاض‌ی ""عربی‌ هتی به درد سبزی و تره فروختن نیز نمی‌خورد نمیتواند کلمهٔ ترکی "" پایاپای "" را در داد و ستد داشته باشد، کلمه "" چک "" نیز طبق برهان قاطع یک کلمهٔ ترکی است و از ترکی گرفته شده، ترکان زبان فارسی‌ را گسترش دادند چونکه این زبان به دلیل "" ضعف قادر به حل شدن در هر زبانی‌ بود "" که وجود ۷۵ % درصد واژگان عربی‌ در این زبان بی‌ ریشهٔ فارسی‌ این سخن من را

تایید می‌کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

ای خاک بر سر ما ایرانیان که اینجوری به جان هم افتایم. هر کسی‌ سوپ خودش را می‌پزد و در سوپ دیگری توف می‌کند. این د ردّ ما ایرانیان هست بس. اگر اینها اپوزیسیون هستند پس یزدان به داده ایران و ایرانی‌ برسد !

به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سرانجام بد داشتیم

یزدان نگهدار ایران با د

نوشته شده توسط: Anonymous

براى خيلى ها هم وطن جايى نيست كه بخاطر دين و زبانشان بجز كولبرى و قاچاق شغل ديگرى نيست،مطمعنا وطن جايى نيست كه هر روز هر روشنفكر و ادم معمولى اش برايت دو تا جوك تحقير اميز نگفته باشد و روزش را شب بكند،
وطن جايى نيست كه روى نفت بخوابى و همه ايران براى كار به شهر تو بيايد و تو محتاج كار و نان شب،و جايى نيست كه هنوز ٣٠ تا ٣٠ گروهى اعدامت مى كنند و كسى جيكش در نمى ايد،وطنى كه براى شما بهشت و براى ما جهنم است،جسارتا وطن شماست وطن ما نيست،افتخار بكنيد به اين وطن تان،

نوشته شده توسط: Anonymous

افشای نامه محرمانه سپاه آزربایجان شرقی به نمایندگی نهاد رهبریمنتشرشده در ژانویه 7, 2013 بدست gordoghlo
این نامه که از طرف سپاه پاسداران آزربایجان شرقی به نمایندگی نهاد رهبری فرستاده شده است برای از بین بردن حرکت ملی آزربایجان به استفاده از دین این ملت اشاره کرده و خواستار آن شده است که فعالین آزربایجانی را دشمن دین معرفی کنند تا بدین وسیله بتوانند به اهداف شوم خود دست یابند
http://yeniyol.wordpress.com/2013/01/07/%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%DB%8C-…
در زیر متن اصلی این نامه که اخیرا افشا شده است را مشاهده می کنید













نوشته شده توسط: Anonymous

جناب خرمدين ،بى شك بحث و صحبت ما با همديگر نتيجه اى شايد نداشته باشد،ولى گوشزد كردن اين نقطه را خالى از اشكال نمى بينم،١ مسله اذربايجان مسله اى تاريخى نيست،مسله اى است انسانى،براى من و بسيارى مهم نيست كه ستارخان يا ديگرى چه چيزى گفته،مسله مهم تحقير و اسيميلاسيون عريانى است كه توام با گرسنگى بر عليه من تحميل مى شود،مسله اين است كه من چون تورك هستم هميشه بايد خودم را ثابت كنم،من مجبور به تحمل فقر،تحقير و اسيميلاسيون هستم فقط به خاطر زبان و مليتم،شما اگر وجدان داشتيد و به قول خودتان وطن پرست بوديد،از غم كولبران كورد،فقراى بلوچ،از غم بيكاران عرب ،از تحقير هدفمند اذربايجانى،يا بايد سكته مى كرديد يا خودكشى،ولى فاشيسم درونتان اين اجازه را نمى دهد كه غم ما را احساس بكنيد،مى دانيد چرا ؟چون ما را لايق نمى دانيد،چون به چشم يك انسان به ما نگاه نمى كنيد،اين مشكل شماست،
و در اخر گفته ايد كه اجازه

نمى دهيد،كسى ادعا نكرده كه شما اجازه مى دهيد!اين يك مجادله است،و هر مجادله يك مغلوب دارد،و ما اين را مى دانيم،ولى اين را بدانيد كه ما چيزى براى از دست دادن نداريم،چيزى نداريم كه از دستش بدهيم،گرسنه و تحقير شده به دنيا مى اييم و از دنيا مى رويم،اين سرنوشت خلقهاى در بند ايران است،حالا شما ما را از چى مى ترسانى؟
نوشته شده توسط: Anonymous

مردم شرافتمند وکلای دادگستری را تنها نگذارید.....آحه چرا بی احترامی به مردم شرافتمند می کنید؟ مگه تا بحال شده که وکلای دادگستری رو تنها نگذاشته باشن؟ همه مردم می خوان بیان که تنها نباشید ولی همشون در راه بندان ها گرفتارن و یا درصف مراسم سبد گرفتن و یا در منزل نیودن و رفتن تماشای اعدام ها و گرنه همشون باهم میومدن دم درب دادگستری "تماشاتون" کنن !!

نوشته شده توسط: Anonymous

برای میلیون ها ایران نشین امت اسلام دوست و امت سبد دوست و امت تماشگر اعدام ها خبر "حمله به زنان درویش در مقابل دادستانی تهران" فقط تعبیر و اثرش اینه که این خبر از چه حروفی تشکیل شده: "حمله = ح م ل ه " "به= ب" "زنان = ز ن ا ن" " درویش= د ر و ی ش "
خیلی هاشون هم از علم و هنرخواندن محرومند ولی صاحبان املاگ و منازل و آپارتمان های چندین میلیاردی هستند که عذرشون هم موجه که حروف خوانی رو بلد نیستند وبا چرخ اتومبیلشون هم حتی از روی کفشت عبورمی کنن....

نوشته شده توسط: Anonymous

جلل الخالق ...تف بر شیطون و چشم و گوش شیطون کر... وای ظریف چه نازی میکنه...انکار که آخونده بنفش داره اشتون رو براش خواستگاری می کنه...!!آن چیز که در خون و وجود اکثریت ایران نشینان محترم چه بطور باطنی و چه بصورت ظاهری و علنی وجود داشته و داره اینه که اول با زورگوئی و قلدری اگر نتیجه نداد این بار با ماله کشی و تعارف و خ....مالی ...در همین مملکت روزی چندین بی گناه که قربانی اقتصاد و حکومت آخوندی هستند به دار آویخته میشوند و جانیان و قاتلان حقیقی کاخ نشین شده سرکار خانم اشتون رو دعوت می کنن .....یعنی چی ؟ آخوندها می خواهند مانند معاملات و امور اداری روزانه در ایران که فقط و فقط با رشوه دادن های کلان مهر و امضاء میشود به سرکار خانم اشتون هم چندین میلیون و چند میلیارد دلار رشوه بدهند که قوانین تحریم را زیر پا بکذارد...اونم در کشوریکه خامنه ای خونخوار و دها هزار مزدور و سگ های آدم خوارش

برعلیه غربی ها زوزه می کشند!! آخونده بنفش : انشالله بخیره آقای ظریف ...خانم اشتون داره بهتون نگاه می کنه و لبخند هم میزنه ...ای ناقلا بهت نگفتم فقط مذاکره اتمی با خانم اشتون انجام بده و لاس اتمی باهاش نزن ... مستر ظریف چیه اونجا خشکت زده بدو برو جعبه پشمک و باقلوا رو بیار..مثل یه درخت اونجا خشکت زده و هی چرت نزن ....یالله برو شیرینی رو بیار... جناب رهبر "خونخوارمنه ای" هم گفته طبق رواتی از حضرت علی "مفت خوارالله و زن باز الله" و ذزد و یاقی الله که با خانم های اشتون عربستانی ازدواج میکرد که شوهرانشون رو قبلا"کشته بود" صلاح میداندد این امربرای ساخت بمب اتمی اشکالی نداره و اخونده بنفش هم مینونه صیغه ازدواج رو بخونه ....چیه ظریف باز داری چرت می زنی ؟ این خانم رو دعوت نکردی که در دیوار کاخ آخوندها رو بهش نشون بدی...!!؟
نوشته شده توسط: Anonymous

پس از فروپاشي اتحاد شوروي كه علل آن بحثي جداگانه ميطلبد, بطور كلي نيروهاي چپ در كشورهاي گوناگون, علي الخصوص چپ ايران, دچار معضل سردرگمي شدند. جمعي به راست گرويده و مصمم به اينكه با سرمايه داري جهاني كنار آمده و سعي در اصلاح آن به نفع توده هاي مردم نمايند. جمعي ديگر نيز سرخورده از وضع موجود, هر نوع فعاليتي را كنار گذاشته و نظاره گر اوضاع شدند تا چه پيش آيد. قليلي نيز چشمان خود را به تغيير و تحولات بسته و هنوز در عوالم دنياي 50 سال پيش بسر ميبرند. اين بدان معني نيست كه قبل از فروپاشي شوروي چپ متحد داشتيم ولي حداقل در قبال دشمن مشترك, توان اتحاد عمل مشترك در تاكتيك وجود داشت. تا زماني كه بازنگري اصولي نسبت به گذشته بعمل نيايد, تدوين برنامه اي همه جانبه نيز امكان عملي نخواهد داشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سعید.. هیچ کس بی کقایتی های اکثر پادشاهان قاجار را انکار نمی کند. ولی اگر این درایت پادشاهان قاجار نبود و اون عهد نامه های به اصطلاح ( ننگین ) را نمی بستند کلّ ایران به دست روسها می افتاد و شما بجای فارسی شیرین , با زبان تلخ روسی صحبت میکردید و آقای پوتین هم در تهران حکومت میکرد. تاریخ نشان داد که با نوه قاجار, زنده یاد دکتر مصدّق , شاهنشاه آریا مهر چه کرد.. قبل از اینکه به تصرف سرزمین های از دست رفته توسط پادشاهان بی کفایت قاجاریان بپزدازیم , چه خوب است که اول سراغ بحرین برویم که بخاطر پادشاه ( با کفایت شاهنشاه آریا مهر ) از دست رفت...

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

خرمدین گرامی، این سخنان که نوشتی، بارها از سوی شما در صفحه کامنتها تبلیغ شده و کاربران و من نیز به آنها پاسخ داده ایم. مطالعه آنها را پیشنهاد میکنم: « معنی فرهنگ در زبان ترکی و فارسی-کامنت های جالب و خواندنی : لینک http://www.iranglobal.info/node/15067

نوشته شده توسط: Anonymous

Agaye dana , shoma hag darid be polis morajee konid agar tahdid shode bashid. Agaye dana dar hich andishe chap, ya komonisti sex grohi vejod nedara, hich jereyan chap tablige hamchin no sexi ra nemikonad , Hamchin raftare sexi gable paziresh hich maslak , grohi makhsosan grohe siyasi nist. ve hamchin raftare jensi ba royhiye , v avatef ensani vasle dare. Heta havadarane ravabt azad jensi az sex grohi defa nimikonand.Esolan kasi ke az roye konjekavi rozi hamchin amali anjam dade bashe , ba sedaye boland in ra be kasi nemige. Az ki in khabar ha ra shanidi ?Nekone khodet dar grop sex ba on efrad sherkat dashteid ke bedon makrak ,shahed hamchin harfi dar matboat beyan mikoni? Agaye dana in etham jedi ast. . man tosiye mikonam ke bedon madrak hich vagt in no harfha ra shaye nekon!!

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت دوم پیرامون """"نویسندهٔ این مقاله ادّعا می‌کند در زبان امروزی ترکی آزربایجان کلماتی وجود دارند که هیچ ارتباطی‌ با زبان ترکی ندارند """، اتیمولوژی زبانی‌ """ خانه در زبان فارسی‌ از """ خانات """ ترکی که به معنی‌ """ سرای بزرگ و گسترده "" است گرفته شده، "" خان "" نیز به معنی‌ """ بزرگ، فراخ وسیع "" میباشد، پس خانات به معنی‌ "" مجموعه‌ اتاق‌ها و حیات میباشد. اگر در خانه زندگی‌ کنی‌ به "" اتاق "" واژهٔ ترکی "" نیاز داری ، توجه """" سرای کوچک در ترکی نیز خانچه "" است. باید در این خانه بخوابی که به تشک "" واژهٔ ترکی "" نیاز داری، بالش "" واژهٔ ترکی باید سرت را روی آن بگذاری، وقتیکه از خواب بیدار شودی باید با "" هوله "" واژه ترکی صورتت را تمیز کنی‌، و باید غذا بخوری که از "" بشقات "" واژهٔ ترکی استفاده میکنی‌، چنگال و قابلمه نیز ترکی هستند، باید خوراکت را بپزی که به " اجاق "

نیاز داری که ترکی است، در تندیر "" تاژهٔ ترکی به فارسی‌ تنور تغییر یافت نونت را میپزی، اگر نیاز به دوختن داری باید از "" قیچی "" واژهٔ ترکی استفاده کنی‌، اطو نیز یک کلمه ترکی است. جامعه فارسی‌ هیچ کدام این واژه‌ها را ندارد، ولی‌ ما ترکان هیچوقت به فارس‌ها نگفته ایم که فقط یک مشت راهزن میتوانند این واژه‌ها را در زبانشان نداشته باشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

شما لطفأ از خودت مایه بزار ما آ ذربا یجانیان فرزندان ستارخان قره داغی صاحب ملک و صاحب خانه یا به عبا رتی دیگر آرمیدگان این سرزمین نه کوچندگان مهاجم به این سرزمین هیچ گونه نقطه مشتر کی با شما ترکان نداریم , نداریم , نداریم. میلی متر مربعی هم از خاک ایران را هم به شما نخواهیم داد یادتان نره ستارخان چه گفت .حال جهت اطلا ع شما که خون این ملت را بشیشه کرده اید از زمان غزنو یا ن ترک تا قاجار ترک خو ا منه ای کمپانی ترک .در عرض این هزا ر سال چی سا خته اید اصلا ترکان لغت نبرد با ن ندارند چون خراب کردن را میدانند حتی لغت فرهنگ ندارند چون از قبایل کوچک و بزرگ کوچ کننده تشکیل شده اند یک جا نشین نبوده اند شهر نشین نبوده اند شهر خرابکون بودن اما سازنده نبوده اند از غزنو یا ن ترک تا قاجار ترک خو ا منه ای کمپانی ترک مثا ل علا هستند.

مثلا اگر فرهنگی بودید در این دوره که شمشیر اسلا م در دست خوا منه ای ترک و کمپانی او افتاده اینقدر ظلم به ملت ا یران نمیکرد وفادار به ملت بود نه به انگلیس روس .به استناد گفته خودتان حالا هم که پوله بیشتری میدن آونوریها میریم اونور داستان شما ترکان همیشه همین بوده مشت نمونه است . عر بستان با پوله باد آورده نفت سعی در عربی کردن منطقه دارند به شکله سطحی مو فق بوده اند. مثلا ما در ایران ,ایرانی عر ب زبان داریم اما عر ب نداریم ,عر ب در عر بستان همان حجاز با مشخصا ت مشخص هستند .لبنانی ها عرب نیستند اما عربی تکلم میکنند مصر ی ها که قبتبی هستند عرب نیستند اما عربی تکلم میکنند و مثا ل بسیار است وقت کم .استلال این ترکان و عربها زبان است .اینگلیسی ها آمریکا ,کانادا ,هندوستان , فیلیپین و چند ین کشور آفریقا ی اینگلیسی تکلم میکنند ترکان نتیجه میگیرند که خوب اینها هندی هستند . هنوز تعر یف ملت را نمی دانند بعد حی میگن ملت ترک بدون اینکه تعر یف ملت را بدانند. کمی فرهنگ سازنده و مطا له بد نیست . مقاله آقایی ذکا ئی را که ندارید شا د روان کسروی را که هیچ تاریخ قبل از اسلام را هم که اصلا .اما تعر یف شما ترکان و تاتا رها را از آ نا و آتا آ نسیی وآ نا و آتا آتا آ نسیی بسیار بسیار شنیده ایم از ترکان .منظو ر مادرو پدر بزرگ از طرف مادر و مادرو پدر بزرگ از طرف پدر.
پا پک خرم دین ایرانی آذر ی .
نوشته شده توسط: Anonymous

بجای نام ترکیبی ترکی-ایرانی آذربایجان باید آنرا آذرستان نامید ( در قدیم معبد آتش پرستان بوده و کلمه ی آذر از آن مشتق است ) به امید بازپس گرفتن همه آن سرزمینهای که بدلیل بی کفایتی خاندان ترک تبار قاجار به یغما رفت ،همان کاری که چین کمونیست کرد و جزیره‌ هنگ کنگ را که از سال ۱۸۴۲ جزو مستعمرات امپراتوری بریتانیا بود بازپس گرفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" نماد بدبختی در عرف بین‌لمللی چیست؟ """ ستان """ هر کشوری که دارای """ پسوند ستان """ است به نوئی نکبت زده است، ارمنستان، پاکستان، افغانستان، فارسستان فقط نمونه هائی از "" پسوند ستان "" است که مشکلات تمام نشدنی‌ را به ارث برده اند، در بعضی‌ کشورها، اگر زبان فارسی‌ را بر بستر تحولات اجتمائی کاهش داده باشند وارد "" سیکل بدبختی نخواهند شد از آن جمله است عربستان و قزاقستان، قزاقستان در حال عوض کردن نام کشور از قزاقستان به قزاق الی eli است. "" آیا شأعر ستان نیز نماد بدبختی است؟"""" وطنی که شاعر از آن دم میزند وطن نیست جهنم است.""""

نوشته شده توسط: Anonymous

""" جامعه فارسی‌ در طول تاریخ شاعر مفت خور تولید کرده است پس ایران ملک پدری فارس هاست """ شعر زبان انسان ابتدائی و عقب مانده است که هنوز قادر به عبور از "" فرهنگ شعر و وری "" به "" عصر نویسنده و نثر "" نشده و هنوز آواره دنیایی بی‌ در و پیکر "" اسطوره‌ای "" است. شعر و شاعر همچنین زبان دنیایی تک صدا ئی است از آنجا که شاعر هذیان گو "" گفتگو "" را بر نمی‌تابد. در حالیکه "" نثر و نویسنده "" دنیایی چند صدا ئی را نیازی مبرم دارد تا در "" فرهنگ گفتمانی "" که ایجاد می‌کند تفکر، قضاوت و خرد مخاطب را به چالش بکشد، با این وصف فرهنگ نقد خود را مدیون "" نثر و نویسنده "" در بستر جامعه میداند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای علاء در نوشته اش به «جنبش های ملی» در ایران اشاره کردند بدون اینکه با استدلال ونه واژه پردازی توضیح دهند که مگر در ایران با وضعيت ملّت سلطه‌گر و ملل زيرسلطه روبرو هستیم که اقوام ایرانی با وضعيت مستعمره‌ و روابط استعماری روبرو باشند. وقتی صحبت بر سرجنبشهای ملی در مناطق غیرفارس ایران است القاء این ایده است که اقوام غیر فارس مستعمره و اسیر بورژوازی ملت فارس هستند و نابرابری‌های اقتصادی و هیرارشی‌ اجتماعی ،گستردگی فقر, بیکاری, اعتیاد, طلاق, فساد اداری و مالی, فحشا, بی سوادی و ... که امروزه جامعه ایران با آن روبرو است از تاثیرات سیاست شوونیستی نژادپرستان پان فارس است . و در نتیجه جنبشهای ملی در مناطق غیرفارس بمثابه یک جنبش آزادیبخش درمبارزه با ملت ودولت و حاکمیت فارس به مثابه یک دولت و ملت استعماری مبارزه میکنند !

نوشته شده توسط: Anonymous

""" راستی‌ رمز این ۳۰۰ سیصد با جامعه فارسی‌ و زبان فارسی‌ در چیست ؟ """ زبان فارسی‌ فقط ۳۰۰ سیصد تا فعل ساده دارد، دربار غزنوی ۳۰۰ تا شاعر مفت خور از جامعه فارسی‌ قبول می‌کند، فیلم ۳۰۰ که طالبان دوران باستان را به تصویر کشیده دوباره از دیروز به پردهٔ سینماها رفته

نوشته شده توسط: Anonymous

"""" ظرفیت جامعه فارسی‌، در دربار سلطان غزنوی، ۳۰۰ سیصد شاعر مفت خور و وراج جامعه فارسی‌ با سرودن غزل و قصیده در در حق سلطان امرار معاش میکردند """ حالا جامعه فارسی‌ به دلیل وجود این شاعران مفت خور در دربار، ایران را ملک پدری جامعه فارسی‌ قلمداد می‌کند، این در حالیست که در همین زمان، دنیایی ترک "" با دنشمندانی نضیر """ در حال کشف قوانین علمی‌ دنیا هستند. از آنجائیکه نوشتن یک کتاب شعر نیز فقط به ۳۰۰ تا ۶۰۰ واژه نیاز دارد، جامعه فارسی‌ مدام شاعر تولید می‌کند تا سندی بر ملک پدری بودن ایران به جامعه فارسی‌ داشته باشد، اسکندر کبیر دودمان طالبان دوران باستان را بر سرشان خراب کرد و همه به افغانستان و هند فراری شدند، """ اشکانیان ترک """ بازمانده‌های اسکندر و سلوکیان را از ایران بیرون ریختند، دوباره موبدان هندی ساسانی ابتدا به صورن گدا و فعال بین به ایران باز گشتند و کشور را چنان به گند

"""" ظرفیت جامعه فارسی‌، در دربار سلطان غزنوی، ۳۰۰ سیصد شاعر مفت خور و وراج جامعه فارسی‌ با سرودن غزل و قصیده در در حق سلطان امرار معاش میکردند """ حالا جامعه فارسی‌ به دلیل وجود این شاعران مفت خور در دربار، ایران را ملک پدری جامعه فارسی‌ قلمداد می‌کند، این در حالیست که در همین زمان، دنیایی ترک "" با دنشمندانی مثل " ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، فارابی، امام بخاری، محمد ترمزی و دهها اندیشمند و نویسنده بزرگ """ در حال کشف قوانین علمی‌ دنیا هستند. از آنجائیکه نوشتن یک کتاب شعر نیز فقط به ۳۰۰ تا ۶۰۰ واژه نیاز دارد، جامعه فارسی‌ مدام شاعر تولید می‌کند تا سندی بر ملک پدری بودن ایران به جامعه فارسی‌ داشته باشد، اسکندر کبیر دودمان طالبان دوران باستان را بر سرشان خراب کرد و همه به افغانستان و هند فراری شدند، """ اشکانیان ترک """ بازمانده‌های اسکندر و سلوکیان را از ایران بیرون ریختند، دوباره موبدان هندی ساسانی ابتدا به صورن گدا و فعال بین به ایران باز گشتند و کشور را چنان به گند کشیدند که اینبار اعراب مثل آب خوردن ایران از دست این چپاولگران پاک کردند، دوباره ترک‌ها قدرت به دست گرفتند تا اینکه فراریان وراج شعر گو در داخل قشون محمود افغان وارد ایران شدند، و دوباره ترکان حکومت را به دست گرفتند تا زمان رضا خان، """ پرده چهارم "" اینبار چه کسی‌ این جماعت وراج مفت گو شاعر را از تبدیل ایران به افغانستانی دوم نجات خواهد داد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای علاء در نوشته اش به «حکومت ملی آذربایجان» در آذرماه ١٣٢٥ و اشغال آذربایجان از سوی نیروهای حکومت مرکزی.! .... و وقایع را فقط با دو رنگ سیاه و سفید مطلق باز نگاری نکنیم. حسابه روی پایداری توازن موجود و حمایت پایدار اتحاد شوروی باز کردن و دست به تشکیل حکومت زدن ، حمایت از مداخلات سیاسی و نظامی شوروی در ایران بود و نه‌ جنبش ملی دمکراتیک . زمینه تکراراین تجربه مداخلات سیاسی و نظامی شوروی با سازماندهی حرکتهای جدایی‌طلب در آذربایجان و کردستان شرایط پیش آمده در بعد از جنگ جهانی دوم بود. لطفا توضیح دهید مناسبات فرقه دموکرات با شوروی از چه ماهیتی برخوردار بود؟ و واقعیت عملکرد شوروی در رابطه با تقویت مبارزات توده های محروم آذربایجان چه بود؟

این رابطه در نامه رهبران فرقه پیشه وری به رهبران شوروی کاملا روشنگر است که به استالین مینویسند ، مسئله نفت هنگامی می تواند بسود اتحاد شوروی حل شود که «نیروهای اجتماعی» پشت آن باشند. نیروی ما در آذربایجان، نیروی مهمی است. ما دارای امکانات جدی برای وارد آوردن فشار به حکومت تهران هستیم. بهمین خاطر است که باید «نهضت آذربایجان» را حفظ کرد . این نهضت حامی مستقیم دولت شوروی و پشتیبان سیاست شوروی در ایران است. در ضمن آقای علاء مگر خطه آذربایجان بخشی از خاک ایران نیست؟ بکار گیری واژه اشغال آذربایجان یادآوری نوستالوژی غائله۲۱ آذر است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای علاء در نوشته اش در مورد تعریف «مدرنش» از ملت است تنها آنرا با معلفه زبان و فرهنگ قابل تبیین میداند که برای ایجاد ملت سازی جعلی و مشروعیت و رسمیت دادن به خط تجزیه طلبی است . بر خلاف مبانی نظری قوم گرایانه آقای علاء، ملت يک مقولۀ تاریخی، اجتماعی است و نه مقوله فرهنگی که با آنرا با مولفه زبان تعریف کنیم و یا نژاد که يک مقوله بيولوژيک است و ربطی به واحد اتنيک و ملت ندارد.بررسی مسئله ملت بررسی قوانين رشد و تکامل قومی است و تابع تکامل اقتصادی- اجتماعی است .نمونه‌های عینی زیادی وجود دارند که زبان و فرهنگی مشتُرک دارند ولی خودشان را ازهم جدا و متعلق به هویت و ملیتی متفاوت می‌دانند. نمونه مردمان انگلستان و ایرلند و مردم سوئد و نروژ و یا مشابه همین امر را می‌توان در میان ملل مختلف عرب زبان ....

..با وجود داشتن زبان و مذهب کاملا مشتُرک و تلاشهای فراوان سیاست‌مدارن عرب برای تبلیغ ایدئولوژی پان عربیسم، هنوز هم خود را مللی متفاوت از یکدیگر می‌دانند.
نوشته شده توسط: ایران گلوبال

جناب جمال ایران گلوبال دروغ پراکنی نمی کند بلکه خبررسانی می کند. بیانیه مشترکی که مورد نظر شماست، توسط یکی از کاربران کددار ایران گلوبال منتشر شده و متاسفانه برخلاف ضوابط سایت، منبع آن را ذکر نکرده است. ما از ایشان خواسته ایم که منبعش را ذکر کند ولی متاسفانه تا به حال پاسخی از ایشان نگرفته ایم. ایران گلوبال بر اساس ضوابط خود و عرف مطبوعاتی، تکذیبیه حزب کومله را در صفحه اول سایت و در آدرس زیر منتشر کرده است: http://iranglobal.info/node/30669

تا آنجایی که گردانندگان سایت توانسته اند پیگیری کنند، این بیانیه، با همین امضا ها، در سایتهای متعددی و پیش از ما، منتشر شده است از جمله: رادیو شهروند http://www.radioshahrvand.com/human/human-news/woman-human/4247-farakha… ، و همچنین در http://iranbano.blogspot.de/ و http://faridic.blogspot.de/2014/03/8.html و فیسبوک شورای ملی ایران که جزو امضا

امضا کنندگان بیانیه است https://fa-ir.facebook.com/ShorayeMeliIran و فیسبوک شورای همبستگی بانوان ایرانی https://www.facebook.com/ShwrayeHmbstgiBanwanirani و جبهه دمکراتیک ایران - برون مرز که جزو امضاکنندگان است https://www.facebook.com/irandf و سایت حزب پان ایرانیست که جزو امضاکنندگان است http://paniranist.org/%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D9%85%D8%A8%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D9%87%D9%85%DA%A9.php/ و سایتهای دیگر. *** اینکه حزب کومله علیه ما اقدام کرده و در این میان ما را به دروغکویی و پخش اکاذیب متهم می کند، مایه تاسف است ولی ما وپیفه اطلاع رسانی خودمان را انجام می دهیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

بعلت اينکه شعر های فردوسی در کامنت قبلی درست درج نشده بود با احترام دوباره فرستادم

توبه‌ نامه فردوسی

به نظم آوریدم بسی داستان زافسانۀ گـــــفتۀ باســــتان
ز هر گونه ای نظم آراستم بگفتم درو هر چه خود خواستم
اگرچه دلم بود از آن بامزه همی کاشتم تخم رنج و بزه
از آن تخم کشتن پشیمان شدم زبان را و دل را گره بر زدم
نگویم کنون نامه های دروغ سخن را به گفتار ندهم فروغ

نکارم کنون تخم رنج و گناه که آمد سپیدی به جای سیاه
دلم سیر گشت از فریدون گرد مرا زان چه؟ کو ملک ضحاک برد؟
ندانم چه خواهدبدن جز عذاب ز کیخسرو و جنگ افراسیاب

برین می سزد گر بخندد خرد زمن خود کجا کی پسندد خرد؟
که یک نیمۀ عمر خود کم کنم جهانی پر از نام رستم کنم؟
دلم گشت سیر و گرفتم ملال هم از گیو و طوس و هم از پور زال
کنون گرمرا روز چندی بقاست دگر نسپرم جز همه راه راست
نگویم دگر داستان ملوک دلم سیر شد زآستان ملوک
دوصد زان نیارزد به یک مشت خاک که آن داستانها دروغ است پاک
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

قنبری عزیز، 1-با بخشی از نظر شما موافقم:«،ماندن يا نماندن نام ايران براى خود من قابل اهميت نيست،مهم انسانهايى است كه در ان جغرافيا زندگى مى كنند،و در اخر انها تصميم مى گيرند كه در ان واحد زندگى كنند يا نه». و همینطور:«اين حق براى هر كسى محفوظ است كه براى زيستن مثل انسان و حقوق انسانى اش كه بخاطر زبان و دينش از ان محروم شده مجادله كند». 2-من اشاره ام به ترس "حافظان تمامیت ارضی" بود نه به ترس خودم. خودم به دنبال آن راحلی هستم که بتواند مشکل را برای همه ی طرفین بگشاید. چون امکان حل مشکل به تنهایی ممکن نیست. 3-ایران برای ستمدگان زیبا نبود و نیست. زندگی در ایران فقط برای حکومتها و حکومتی ها از یک نظر زیبا بود و هست.از جنبه ی «رفاه و قدرت ». 4-برای من جامعه و انسانها مهم اند. از اینرو لازم میدانم مشکل برای همه- و نه فقط برای من- حل شود.

آزادی و سعادت انسانهای جامعه ما جدا از یکدیگر امکان ندارد تأمین شود. البته این نظرمن است. لازم نیست دیگری هم مثل من بیندیشد. 5- فکر میکنم بعضی چیزها را میشود تجربه کرد ولی برخیها را نباید تجربه کرد. در سال 57 به دوستانم گفتم « نباید به دنبال آخوندها راه افتاد. اینان همانهایی هستند که پست از تن نسیمی شاعر کندند» . یعنی نباید آنها را تجربه کرد. من با تجربه کردن «حکومتهای ناسیونالیستی» که مرحله اول حکومتهای فاشیستی اند نمیتوانم موافق باشم. با توجه به شناخت ماهیت اینگونه حکومتها . به جای آنها به مکانیزم تشکیل «حکومتهای دموکراتیک» میاندیشم.5-عدم حمایت، دوطرفه است. در مقاله انزواگرایی 1و2 به موضوع پرداخته ام. آرشیو. 6-طرف، مشکل «تجزیه» وو دارد. و طرف دیگر هم مشکل «اسارت دوباره». چکار کنیم؟ از نظر من راحل نوعی فدرالیسم با ماهیت "دموکراتیک و عدالت اجتماعی خواهانه" است. و " حرکت" در این مسیر را نتیجه بخش می بینم. 7-جایی نگفته ام « حرکت» نکنیم. اما هر حرکتی هم درست و شایسته نیست. حتی کار اکثریت مردم هم گاهاً نادرست و فاجعه بار است. مانند کار مردم ایران با خمینی و آلمان با هیتلر.
8-راه تغییر در جامعه ایران انقلابی ست و نه اصلاحی.اگر شرایط با همین وضع ادامه یابد. که فکر میکنم ادامه هم خواهد یافت. ایران بار دیگر در آستانه انقلاب دموکراتیک قرار دارد. این مسئله را در یک نوشته جداگانه به تفصیل توضیح داده ام. و راه آذربایجان هم مبارزه انقلابی برای برابری حقوقی با تاکتیک و استراتژی مبارزه مسالمت آمیز است. برای پیروزی انقلاب دموکراتیک. آذربایجان اگر در این انقلاب بتواند خود را خوب سازماندهی کند و سیاستهای درستی در رابطه با مبارزات و نیروها پیش گیرد و بصورت شایسته در حرکات شرکت کند میتواند در تأمین حقوق خود موفقیت چشم گیری داشته باشد و خواسته هایش را به کرسی بنشاند. اما اگر سیاست انزواگرایی پیشه کند بازنده است.9- اهداف، رفع ستم ملی و تبعیض همه جانبه و ایجاد برابری حقوقی ست. رفع دیکتاتوری ایجاد دموکراسی ست. از طریق تقسیم قدرت متمرکز مرکزی .رفع فقر ایجاد عدالت اجتماعی و رفاه است. بنابراین همه ی نیروهای ذینفع در این کارها ضرورت دارد به صورت انقلابی شرکت فعال داشته باشند.10- نیروهای دموکرات و عدالت اجتماعی خواه ضرورت دارد در آذربایجان- و همه ایران - قدرت اداره ی کارها را بدست گیرند. 11- در غیر اینصورت باز هم گرفتار دیکتاتوری و اسارت خواهیم شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

نویسنده رضا همراز

ملاحظاتی در مورد یوسف و زلیخای فردوسی



شک و تردیدی در این نیست که حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی یکی از بزرگان ادب پارسی می باشد که با بر جا گذاشتن شاهنامه خویش حق بزرگی به گردن تاریخ ادبیات فارسی دارد . تاکنون در مورد این شاهکار بی بدیل دهها جلد کتاب ؛ صدها عنوان مقاله و چندین کنگره در اقصی نقاط دنیا بلخصوص مناطقی که به زبان فارسی تکلم می نمایند صورت گرفته و رازهای چندی گفته شده . متاسفانه از چه رو در مقابل این کتاب رشک انگیز ؛ مثنوی دیگر فردوسی با عنوان یوسف زلیخا در طاق نسیان و فراموشی نهاده شده و بزرگان از کنار آن گذشته اند . حتی عده ای نیز پا فراتر نهاده آن را منسوب به فردوسی دانسته اند ! در حالی که با غور به تاریخ ثابت گردیده که این مثنوی زیبا نیز از آن فردوسی می باشد که دلایل چندی نیز در دسترس است . علاقه راقم به این مثنوی زمانی اوج گرفت که چاپ جدیدی از این مثنوی توسط دکتر حسین صدیق به بازار نشر ارائه گردیده بود که سرو صدای زیادی به همراه داشت ! تو گویی این کتابی ضاله بود که بعضی ها یارای دیدن آن را نداشتند ! تاجایی که گویا ناشر را مجبور کردند بعد از چاپ کتاب که کم کم پخش می شد کلمه منسوب را به روی جلد حک کند که این کلمه نیز با رنگی متفاوت در روی جلد خود بسیار گویا بود ! به قول نویسنده جوان مهندس محمد صادق نائبی " شاعر بزرگی چون فردوسی دو بار مظلوم واقع شد . یکبار با سرودن شاهنامه که در دربار غزنوی مظلوم شد و یکبار با سرودن یوسف و زلیخا که در دربار حکومت نژاد پرست و متعصب پهلوی مظلوم ماند. اثر ادبی و اخلاقی و مذهبی یوسف و زلیخای او شاید 3 الی 4 سال روی آن زحمت کشیده بود ؛ پس از وفاتش به فراموشی سپرده شد و تنها معدود شاعرانی از آن مطلع بودند " نگارنده این سطور در حین مطالعات خود به یادداشتهایی در این زمینه برخورد کرده که حیفش آمد آنها را تقدیم شما بزرگواران ننماید . ناگفته نگذاریم که این یادداشتها در مقدمه کتاب چاپی دکتر صدیق و مقالاتی که یا در اینترنت ارائه شده یا در بعضی از مقالات نیامده اند .

1- مولانا محمد علی صائب تبریزی ( اصفهان 1087- 999 تبریز ) شاعر بی بدیل عصر صفوی در کتاب گرانسنک خود موسوم به سفینه ی صائب ؛ هشت بیت از مثنوی یوسف زلیخای حکیم فردوسی را زینت بخش بیاض خود کرده است . مولانا صائب در ابتدای شعر فردوسی عبارت یوسف زلیخای فردوسی را قید نموده است . به تعبیری صائب به وجود مثنوی یوسف زلیخا از فردوسی صحه گذاشته .

2- به هنگام مطالعه فصلنامه خواندنی بهارستان بودم که به سندی نو یافته برخوردم . این سند نو یافته از آن مرحوم علی اکبر دهخدا بود که در آن ضمن اشاره به تالیفات خویش به تصحیحات خود نیز اشاره ای داشته . در ضمن آن یادداشتها زمانی مرحوم دهخدا یوسف زلیخای فردوسی را تصحیح کرده بود که متاسفانه نه در حیات خود موفق به چاپش گردید و نه بعد از وفاتش سازمان عریض و طویل لغتنامه دهخدا به چاپ این امر ثواب تن دادند !

3- در اثنای خاطرات و نامه های خصوصی میرزا فضلعلی آقا تبریزی که به همت غلامحسین میرزا صالح چاپ گردیده با نامه ای از تقی زاده مواجه شدم که در نوع خود بسیار با اهمیت می باشد. می دانیم که سید حسن تقی زاده به غیر از عالم سیاست ؛ دستی نیز در عالم شعر و ادب و تاریخ داشته و در این مورد آثاری از خود به یادگار گذاشته . و نیک می دانیم که تقی زاده سره را از ناسره خوب تشخیص می داد و طبعا بیشتر گفته هایش مقرون به صحت می بود . ثانیا در این نامه که ذیلا تقدیم خواهد شد طرف مقابلش یعنی میرزا فضلعلی آقا مولوی ( صفای تبریزی ) خود از فحول زمان بود که از وی نیز آثاری به یادگار مانده که با مطالعه آنها میزان سواد و احاطه وی به تاریخ و زبات و ادبیات عربی و فارسی ر
نوشته شده توسط: Anonymous

قدر زر زرگر شناسد قدر گهر گوهری
ادلوف هیتلر ملیونها یهودی را قتل عام کرد ولی مردم یهود انقدر شعور و درایت عقلی داشتند که حساب زبان المانی را با جنایت های هیتلر یکی نکنند.هنوز هم در المان یهودی زندگی میکند و رابطه انها با زبان المانی نه خصمانه بلکه تاریخ ساز است.
اما معلمان واقعی این چپها و تجزیه طلبها چه کسانی هستند؟
رفیق لنین
رفیق استالین
رفیق مائو
رفیق انور خوجه
رفیق پیشه وری
رفیق کیانوری
رفیق اپو
این افراد مدیران فکری جامعه روشن فکری ایران اذربایجان عربستان کوردستان بلوچستان هستند و مدعی نجات بشریت و اورنده پیام عدالت و انسان دوستی و اصل همبستگی بین المللی.
راستی چه انتظار ابلهانه ی که با این بضاعت فرهنگی بخواهیم به رستگار ی برسیم. ان افتاده در بازار عطر فروشان را به کاروانسرای روح پرور دباغان راهنمائی کننید..

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کیانوش توکلی مسئول سایت ایران گلوبال و مسئولین سایت در 2 روز گذشتە بیانەای را در سایت ایران گلوبال پخش کردید با نام بیانە مشترک سازمانهای سیاسی بە منسبت 8 مارس روز جهانی زن کە در این بیانیە اسم حزب کوملە نیز در کنار حزب پان ایرانیست و تعدادی دیگر سازمان دیگر بە نام امضاءکنندگان بیانە آمدە بود حزب کوملە منکر هر گونە بیانەی مشترکی است با این جریانات در در سایتهای کوردی و فیس بوک ایران گلوبال را بە دروغ گوئی و نشر اکاذیب محکوم میکند و سایت ایران گلوبال نیز هم اکنون در بخش اتوماتیک 3 روز است کە این بیانە بر جای ماندە و میشود بە آن رجوع کرد و امضاء حزب کوملە را در پای این بیانیە دید ،، سوأل این است کە یا ایران گلوبال دروغ میگوید یا حزب کوملە ،، حزب کوملە در فضای جریانات کوردی شما را بە نشر اکادیب و دروغ متهم میکند خوب شماچە میگوئید ؟؟ آیا این بیانیە واقعی است یا دروغ ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

توبه‌ نامه فردوسی

به نظم آوریدم بسی داستان زافسانۀ گـــــفتۀ باســــتان

ز هر گونه ای نظم آراستم

بگفتم درو هر چه خود خواستم

اگرچه دلم بود از آن بامزه همی کاشتم تخم رنج و بزه

از آن تخم کشتن پشیمان شدم زبان را و دل را گره بر زدم

نگویم کنون نامه های دروغ سخن را به گفتار ندهم فروغ

نکارم کنون تخم رنج و گناه که آمد سپیدی به جای سیاه

دلم سیر گشت از فریدون گرد مرا زان چه؟ کو ملک ضحاک برد؟

ندانم چه خواهدبدن جز عذاب ز کیخسرو و جنگ افراسیاب

برین می سزد گر بخندد خرد زمن خود کجا کی پسندد خرد؟

که یک نیمۀ عمر خود کم کنم جهانی پر از نام رستم کنم؟

دلم گشت سیر و گرفتم ملال هم از گیو و طوس و هم از پور زال

کنون گرمرا روز چندی بقاست دگر نسپرم جز همه راه راست

نگویم دگر داستان ملوک دلم سیر شد زآستان ملوک

دوصد زان نیارزد به یک مشت خاک که آن داستانها دروغ است پاک
نوشته شده توسط: Anonymous

تجزیه طلب های گرامی .لطن به نکات زیر توجه کننید.
مرز کشور خود را برای ما مشخص کننید.
لطفن در روز جدائی همه چپها بویژه حزب توده را با خود ببرید و به انها پناهندگی و یا انها را عضوی از شهروندان خود بدایند .حزب توده بهترین پل ارتباطی بین شما و کاخ کرملین خواهد بود.

( چرا که بعداز جدائی سرنوشت انها در ایرانی باقی مانده نا روشن است)
بی زحمت این قول را بما بدهید که بدون خون وخونریزی بخانه اینده خود میروید.
اینکه صاحب خانه بدی بودیم ببخشید. امیدواریم در کشور نوپای شما ترک و کورد و عرب روس در کنا رهم در صلح و صفا زندگی کنند. امیدوارم به زبان مادری خود به همه ارزوهای خود برسید و ارزوی اخر من این است که همیشه مستقل باشد به خود تکیه کننید و فریب وعده های دولت های بیگانه را نخورید .عدالت اجتماعی را فراموش نکنید .ازادی اندیشه و مصبوعات و ازای ادیان و هنر را

نوشته شده توسط: Anonymous

چشممان روشن این آقا هم، عشیره پرستی، خاک پرستی، زبان پرستی، ناسیونالیسم و فاشیسم عریان فارسی را به بهانه شعر و ادبیات بطور صریح به نمایش گذاشت و آخرسر ماهیت راسیستی خود را به همه نشان داد. آقای اقبالی چشمت روشن که چنین نژاد پرستان قهاری در خدمت شوونیسم و ناسیونالیسم عشیره پرستان قوم مهاجر فارس وجود دارند، که مثل شمشیر دامکلوس بالای سر ملل غیر فارس آویزان است.