Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

در بخشی از متن آمده است:«.....و به تعبیر حافظ شیرازی، "ترکان پارسی گوی" فراوانی که "بخشندگان عمر به زبان فارسی بوده اند"» تا آنجا که من می دانم شکل درست مصراع این است: «خوبان پارسی گوی بخشندگان عمرند».

نوشته شده توسط: Anonymous

خواهش میکنم رزای گرامی. وظیفه اجتماعی ماست.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" ظرفیت جامعه فارسی‌ """ همانطور که شما نیز اشاره کردید ترکستان یا آسیای مرکزی با فیلسوفان و دانشمندانی مثل " ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، فارابی، امام بخاری، محمد ترمزی و دهها اندیشمند و نویسنده بزرگ سده های اولیه ظهور اسلام , اثر خود را به عربی‌ می‌نویسند، جامعه فارسی‌ نیز ۳۰۰ سیصد شاعر مفت خور و وراج روانه دربار می‌کند یعنی‌ این جامعه فارسی‌ قادر به خلق و تولید یک فیلسوف و دانشمند نمی‌‌شود، این فرهنگ شاعری امروز جامعه فارسی‌ را به جائی رسانده که هیچ علمی‌ توان بیان واقعیت‌های این جامعه را ندارد چونکه "" ابهام گویی و واقعیت گریزی "" جزعی‌ جدا نشدنی‌ از فرهنگ شعر و شاعری است. بعد از ۱۵۰ سال که زبان جامعه فارسی‌ به عنوان تنها زبان این کشور و سیستم به ایرانی‌ که در طول بیش از هزار سال حکومت ترکان ۳ سه‌ زبانه بود، این زبان فارسی‌ هنوز چون طفل یتیم نیاز به

سرپرست و دایه هائی چون حداد عادل دارد در حالیکه در دنیای پیشرفته علم و صنعت زبان تولید میکنند و در عصر اینترنت این کار به عهده " نوجوانان " واگذار شده که ""selfie"" یکی‌ از آنهاست. در دنیایی پیشرفته برای واژهٔ """ کامپیوترcomputer""" هیچ نیازی به لشگری از حداد عادل‌ها نبود تا واژهٔ "" رایانه "" که زبان فارسی‌ قادر به فعل سازی از آن نیست خلق شود، زبان توانای انگلیسی‌ خیلی‌ ساده به سراغ فعل ساده ""compute"" رفت و چون زبان انگلیسی قادر به اسم سازی از فعل ساده است اسم "" کامپیوتر "" متولد شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام عزیز، لیلا اسفندیاری که البته گل سرسبد ما همگی میماند. امشب کلیپ را به کودک نشان میدم، یک ویلونیست کوچک است فعلن. راستش دیدار امکانپذیره و من هم دلم خیلی روشنه که وضعیت اینطوری نمیمانه. از طرفی بقول دوستان کشورمیزبان، همین روزها هست که پس بفرستندم و بقول ایرانی ها "مال بد به ریش صاحب"... یا تو را اینطرف شوت بکنند:) به هر حال رویای مدرسه ی آلترناتیو همیشه با من هست بخصوص در مناطق حاشیه. من هم خیلی شاد شدم از همدلی و همفکری. و با امید به روزهای بهتر...

نوشته شده توسط: Anonymous

مر30 بهرنگ عزیز از پابلیش فایل و بقیه...

نوشته شده توسط: Anonymous

حميد عزيز اولاً فقط شما تو اين مملكت زندگي نميكني كه اگه فارسيت خوب باشه زبان رسمي كشور فقط فارسي بمونه. اون بيرون تركهايي هستند كه فرق بيا رو با برو نمي دونند.
ثانياً تازه شما كه الان به زور ميشه گفت فارسيت بد نيست چقدر خرج رو دست ملت ايران گذاشتي تا فارسي رو در اين حد ياد بگيري؟
ثالثاً اگر ما به زباني صحبت مي كنيم كه زبان كشورهايي از شرق اروپا تا غرب چين هست چرا بايد آن زبان را زنده زنده دفن كنيم؟
البته در مورد رسمي نشدن زبان تركي آذري در ايران اول از همه خود ما تركهاي ايران مقصريم. انتظار داريم نماينده هاي مجلس شهرستانهاي غير ترك بيان و تابلوهاي سردر مغازه هاي ما رو به تركي هم ترجه كنند و فرهنگستان زبان و ادب تركي تأسيس كنند و كتابها و نشريات به زبان تركي بنويسند و ترجمه كنند.
خب همه اينها را ما خودمون بايد انجام بديم و صدالبته بدون توهين و راه انداختن دعوا و هياهو

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای بهار افرین . ما فریب خوردیم و نمیدانستیم که در درون ذهن چرکابی عده ای بچه مسلمان چه میگذرد.خواهش میکنم این کارنامه انقلابی ر ا تا امروز روز ادامه دهید .بنویسد از روزهای خرداد 60 از رفتن به بغداد و جنگ با ایران و اذدواج پیامبر گونه از طلاق ها های اجباری از گشتار درون از شکنجه های درون سازمانی از فریب دادن مردم ایران و نابودی هزاران خانواده ایرانی . نوشتن این کار نامه ننگین بچه مسلمانها را ادامه دهید تا نسل های اینده فریب اسلام از هر نوع انرا نخورند.با سپاس از شما.

نوشته شده توسط: Anonymous

او یک مسلمان واقعی بود که اگر مسلمان نبود شاید دست به هیچ جنایتی نمیزد.او بی گناه بدنیاامد تربیتی اسلامی گرفت و برا ی اسلام و ایمان و دنیش این همه مردم و هم کیشان خود را نابود کرد و اخر نیز به دست خود مسلیمن گشته شد.
چنین افرادی به حق در زندان بودند و بناحق این درنده خویان مسلمان را به ما به عنوان انسان وارسته و عدالت خواه معرفی کردند.در حقیقت خود این فرد هم قربانی شد بدون انکه بداند روح خود را به شیطانی بنام خمینی فروخته است.جهان اسلام همانند جهان قرون وسطای مسیحیت دنیای بربریت و سیاهی است . دین مسلیمن نشان دادند که پیرو هیچ اخلاق و عدالت و انسان دوستی نیست.هزار و چهارصد سال دروغ را مردم ایران به ساده گی پذیرفته اند .

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا جای آن مهر نفرت انگیز را بر پیشانی اش می بینید اینها از سمی ترین ، مرگبارترین و پست ترین نوع انسانی هستند که شعور و آگاهی اشان حتی بعد از میلیونها سال از پیدایش انسان بر روی سیاره زمین هیچ تغییری نکرده است و شاید بشر یعلت آن پی ببرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام به نظرم مهم نیست خط مش سیاسی تون چیزی که قشنگ بود اشاره به عامل اصلی همه اتفاق ها که خود مردم فرهنگ وروحیه حاکم برانهاست که یک زندانی فردا زندان بان میشود می تونه دوباره تکرار بشه زندانی امروز زندان بان فردا بشه تا علت واقعی رودرروحیه وفرهنگ خود جستجو نکنیم ممنون از نوشتارزیباتون

نوشته شده توسط: Anonymous

آدم اگر بخواهد به تک تک ادعاهای بی پایه این حضرات بپردازد، از کار و زندگی و نان درآوردن می افتد. حضرتش می فرماید: «تا جایی که حتی انگیزه اولیه فردوسی برای نوشتن شاهنامه، دریافت پاداش از دربار سلطان محمود عنوان شده است» من نمی دانم یک چنین حرف مسخره ای را کدام آدم شیرین عقلی "عنوان" کرده است . همینقدر می دانم که بر اساس اسناد موجود (از جمله خود شاهنامه و اشارات فردوسی به سن و سال خودش و سال شروع به سرایش شاهنامه) ایشان کارش را در سال 355 هجری شمسی شروع کرده است. باز هم بر اساس منابع تاریخی (در صورت لزوم قابل ارائه است) سلطان محمود غزنوی در سال 350 بدنیا آمده. یعنی روزی که فردوسی شروع به سرودن شاهنامه کرده، سلطان محمود 5 ساله بوده است. ایشان تازه در سال 376 به پادشاهی می رسد، یعنی 21 سال بعد از اینکه فردوسی کارش را شروع کرده بود. حالا نویسنده و خواننده بگردند و پیدا کنند پرتغال فروش را!

در باره زبان فارسی در تبریز، بد نیست نویسنده محترم از حجم نوشته بکاهد و کمی بخواند. از جمله بد نیست ایشان سری به مقبره الشعرای تبریز و شاعران مدفون در آن بزند و ببیند چند تای آنها فارسی گو و فارسی سرا بوده اند و چندتایشان ترکی گو و ترکی سرا. تبریز امروز تأسیس نشده است و دارای یک سابقه تاریخی حداقل دوهزار ساله است. پس در این مورد هم پیدا کنید پرتغال فروش را!
نوشته شده توسط: Anonymous

درود رزای گل؛ رفتم توُ کانال یوتیوب چندتا از ویدئوهایی که تهیه کرده بودی رو با دقت تماشا کردم بعضی‌هاش رو اتفاقی چند سال پیش دیده بودم که لازمه همینجا از این همه زحماتِ بی‌منتِ تو هموطنِ براستی گلم قدردانی کنم به احترام کلاه از سر بردارم. البته خودت بهتر می‌دونی که این حس کنجکاوی و شیطنت‌های پسرونه دست از سرِ امثال من وَرنمیداره! دربه‌در دنبال خودت بودم تا به صدات رسیدم خیلی به خودت می‌یومد که! غرق همین طنینِ ملایمِ صدات شده بودیم که یه‌هو انگار آوار روُ سرمون خراب کردن، چقدر ماها همدردیم رُزا چقدر! رزا؛ تو خودت بهتر از ادامۀ فیلم تونستی شدت درد و خفقان رو به تصویر بکشی، اختلافِ وحشتناکی بین لحن نجیب تو و دهانِ دریدۀ قیچی پیدا بود این خود گویای سهمِ ماهاست از حقوق بشر، آزادی و دموکراسی در فرادی رهایی(اگه روشن نباشیم). راستی ما زمین‌خوردَتیم رزا بابا کدوم مبارزه؟! هر چی

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در منبع اصلی- که در زیر مقاله قرار دادم، نشان میدهد- مقاله « ادامه دارد» ، امیدوارم دوستان ارسال کننده باقی مطلب را بعد از انتشار - با فرمات ورد- ارسال کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

مشکل عراق و ترکیه یکی است . سرازیر شدن پولهای کثیف سپاه و پ ک ک در اقتصاد این دو کشور که باعث ایجاد فساد شده و نتیجه فساد دیکتاتوری است. آمریکا بهتر اسن به جای آموزش مزدوران سپاه قدس دست یاری به سوی نیروهای دموکراتیک دراز کند . این همان اشتباهی است که اوبامای دلقک در مورد سوریه هم مرتکب شد و پشت ارتش آزاد را خالی کرد و خطوط قرمز خود را پاک کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام آقای دکتر
لظفا در این برهه حساس که شونیزم و تروریسم دست دردست هم داده تا غرب آزربایجان را اشغال کند یک مقاله در مورد جنایات سیمیتقو دراین سایت قرار دهید تا همه به ماهیت تروریسم پی ببرند. البته این شامل همه دوستان حرکت ملی که در این سایت فعالیت دارند نیز می شود

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مریم گرامی/در کامنت قبلی نوشتم که با ماست مالی کردن اعدام نزدیک به 5000 زندانی_ در فاصله دو ماه ه _ با ابراهیم نبوی صد در دصد مخالفم وقتی یهودیان هنوز 60 سال پس از سرنگونی هیلتر در بدر بدنبال یافتن و محاکمه عاملان هلوکاست اند، چرا خانواده های این زندانیان در پی محاکمه آنان نباشند. با این وجود ابراهیم نبوی نویسنده منتقدی بود و هست که از دورن نظام به بیرون رانده شده است. اکنون قصد بازگشت دارد.

ایران کشور زادگاه من و شماست و این حق همه ی مهاجران و پناهندگان سیاسی و اجتماعی است که روزی بتوانند ازادنه به کشور برگردند. البته نظرم این است که نبوی مثل امیر فرشاد ابراهیمی قصد بازگشت ندارند وگرنه دلیل ندارد بیایند در صدای امریکا داد و قال راه بیاندازند . بنظرم نحوه برخورد جناب پویان انصاری غلط است . پدیده مهاجرت یک امر جهانی و گلوبال شده است روزانه دهها هزار انسان محل زندگی خود را تغییر می دهند. اکنون ایران به لحاظ نخبگان علمی _ فرهنگی در وضیعت اشباه قرار گرفته است که جمهوری اسلامی قادر به جذب آنان نیست .از این رو کشور ما با پدیده مغز فرار مغز ها روبرواست و به نفع علم است که از ایران فرار کنند(چون مجبور ند که دست فروش و دلال شوند) در جایی که آنان را به نرخ بسیار گران می خرند. امیر هوشنگ احمدی در این باره دیدگاه جالبی دارد. در خاتمه بگویم مقایسه شما غلط است در ایران یک انقلاب بزرگ رخ داده است و به هیج وجه با المان هیتلری قابل مقایسه نیست
نوشته شده توسط: Anonymous

بله «این همه آسمان و ریسمان » لازم است تا جلوی دروغ رهبران مجاهدین خلق را پس از انتقال از بغداد به امریکا را بگیرند .تلاش رهبری مجاهیدن خلق این است که اعضای سنای و رهبران امریکا را متقاعد نمایند که بجای مذاکره با رژیم ، به ایران حمله نظامی نمایند تا آنان یعنی رهبری مجاهیدن به قدرت برسند. بنابراین پیشنهاد می کنم این بخش از نوشته همنشین بهاربه انگلیسی ترجمه شود و در اختیار اعضا ی کنکره امریکا قرار گیرد و با فاکت ثابت کنند که نه تنها مجاهدین پایگاه چندانی در میان مردم ایران ندارندبلکه بجز چند هزاراعضو و هوادار آنان، بقیه مردم ایران بسیار به آنان حساسیست دارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" یاداشت‌های بشار اسد """ دفتر خاطرات عزیزم، تعداد کشور‌های صادر کنندهٔ نفت و گاز به طرز عجیبی‌ زیاد شده و این واقعیت مثل تومور مغزی به جان وجود مبارکم افتاده، شاید عوام گفتگوی رژیم فارس ایران با غرب را از خلال مطبوعات پر تیراز دنیا دنبال کرده و به این پندار وهم رسیده‌اند که این مذاکرات به جائی خواهد رسید ولی‌ من یکی‌ بعد از کلی‌ اشتباه و گند زدن در دنیای سیاست بهتر از هر کسی‌ به "" جایگاه خود و رژیم فارس ایران "" در منطقه آگاه هستم، اگر قیمت هر بشکه نفت که امروز نزدیک‌۹۴ دلار آمریکا ئی است کمی‌ پایین بیاید اولین زیان متوجه پوتین روسیه خواهد شد، بنابراین پوتین اولین کسی‌ است که نخواهد گذاشت مذاکرات رژیم فارس ایران با غرب به جائی برسد، دومین کشور "" عربستان و کشور‌های حوزهٔ خلیج "" هستند که از این لحاظ ضرر خواهند کرد، عربستان که لبنان را از دست رژیم فارس ایران در آورد در حال تکرار

این تجربه در عراق نیز است. ترک‌ها با آگاهی‌ به این واقعیت از اقلیم کردستان عراق در مقابل دولت مرکزی عراق دفاع میکنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب عمو جان! شما فکر می کنید اگر نویسنده ای (طنر نویسی) اروپایی از اروپاییان در رسانه ها رسما بخواهد که بابا » ولش کن، فراموش کن « آن کشتار و قتل عام فاشیسم هیتلر و موسیلینی را، با این فرد چه میکردند؟ او بعنوان یکی از طالبان اصلاح طلب از حقوق بشر بر خوردار است اما کتمان حقیقت و تحریک مردمان به ترک و چشم پوشی از حقیت جرم است، لجن پراکنی و همدستی با جنایت کار است! این سید اولاد پیغمبر بخوبی میداند که ایرانیان هزار سال است کشتار بنا جق 72 تن را در کربلا فراموش نکرده اند پس چگونه از آنها می خواهد قتل و عام مظلومان و بیگناهان سی سال پیش را فراموش کنند؟ انسان انسان است چه در کربلا و چه در خاوران! چه ندا و چه فاطمه زهرا!

نوشته شده توسط: Anonymous

SHAAKH عزیز، از بی اعتمادی به ویکی حدس زدم ویکی نویس باشی! من خارج از ویکی ولی تو مایه های anarchopedia
هستم. و آنقدر همگی تنبل! من به اندازه ی یکسال فارسی نوشتم در کامنت دونی اینجا. مشکلاتی که داری همه داریم. البته هزینه اش بعضی مناطق بیشتره اما فرق ماهوی نداره. فکر نکنم وضع بهتر بشه و بدتر هم خواهد شد. من خیلی خوشحالم از طرف تو به مبارزه طلبیده شدم! باعث شد کمی بیشتر مطالعه کنم. الان هم گیر کردم روی خرد جمعی و فکر کنم با هوش جمعی اشتباه شده؟ وقت کردی ادامه را بخوان. بدلیل همین مشکلات اغلب از زیر بار ترجمه در میروم. کلمات را جابجا بگذاریم کلن منظور عوض میشه. از خودت مراغبت کن. شاید اولین مدرسه را با هم باز کنیم:) به اسم شاخ ایران!

بعاریه گرفته شده از صفحه "کانون اگنوستیک ها و آتئیست های ایران"
وقتی ما از محیط اطراف یکسری عدد و رقم و آگاهی
جمع آوری می کنیم که البته دسته بندی نشده اند به آن «داده» (data) می گویند.
هنگامیکه این داده ها دسته بندی شد و ارتباط بین آنها مشخص شد این داده ها به «اطلاعات» (information) تبدیل می شوند.
وقتی اطلاعات فرمولیزه شد و از آنها فرضیه هایی استخراج شود و این فرضیه ها از بوته ی آزمایش سرافراز بیرون بیایند به نظریه تبدیل می شوند و به مجموعه ی اطلاعات فرمولیزه شده و نظریه پردازی شده «دانش» (knowledge) می گویند.
تا اینجا ما به پروسه ی آموختن اشاره کردیم و هدف کلی از کسب دانش این است که کارها را درست انجام دهیم.
با درک دانش ما به توانایی و قدرت تصمیم گیری می رسیم. به این پروسه ی تصمیم گیری و قضاوت با توجه به دسیپلین های مختلف دانش و تسلط بر آنها «خرد»
(wisdom) می گویند.خرد مانند دانش اکتسابی است و چیز ذاتی نیست که حاصل تمرین و مطالعه و کسب دانش است.
در اصل خرد یعنی بکار بردن تجربه و دانش در کنار هم، برای تشخیص درستی از نادرستی است. اینجا دیگر هدف درست انجام دادن کار نیست، بلکه انجام دادن کار درست است.
نوشته شده توسط: Anonymous

کم لطفی می‌فرماییند برای خوش‌خدمتی به حاکمانِ اسلامی از بند به بندِ میثاق حقوق بشر میشه استفاده کرد که شما فقط به یک بند اشاره داشتید از حقِ آزادی بیان و ابراز عقیده‌ بگیر تا بندهای آخر «حق تجارت». ضمناً «امیر هوشنگ احمدی» رو خیلی قشنگ اومدی :))) "هوشنگ امیر احمدی" آره عامو. سه خط اومدی یکی از یکی خوشگل‌تر، فقط اون آهنگِ اندی رو کم داشتید(خوشگلا باید برقصن).

نوشته شده توسط: Anonymous

رابرت گيتس: بيرون کشيدن آمريکا از عراق اشتباه بود
رابرت گيتس وزير دفاع سابق آمريکا به تلويزيون سی.ان.ان گفت: ما به شيوه يی از عراق بيرون کشيديم که استراتژيک نبود و تناسبی با شرايط جهانی نداشت.
رابرت گيتس افزود: مالکی به خصومت خود با اقليت سنی اين کشور ادامه داد و تلاش کرد معاون رئيس جمهور هاشمی را که يک سنی بود دستگير کند. وی اساساً هيچ گونه سرمايه گذاری در مناطق سنی انجام نداده است، به همين دليل سنيها دليلی ندارند که بخواهند از دولتی که در بغداد است حمايت کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

خبرنگار سی.ان.ان: علاوی می گويد مالكی رياست يک رژيم ديکتاتوری را بر عهده دارد،
مايکل هولمز خبرنگار تلويزيون سی.ان.ان گفت: من اين فرصت را داشتيم تا با اياد علاوی نخست وزير سابق در دولت انتقالی مصاحبه يی به عمل بياورم.. اياد علاوی به شدت به مالکی انتقاد می کند و می گويد که او رياست يک رژيم ديکتاتوری را بر عهده دارد، و خودش راساً همه کارها را به دست گرفته است و دارد قدرت را حول خودش متمرکز می کند.
اياد علاوی گفت: متأسفانه، کشور عراق اکنون دارد بسوی فرقه گرايی می رود، من به تمامی رهبران جهان و منطقه هشدار دادم اگر اين موضوع حل نشود، عراق از همين الآن يک جنگ داخلی را شروع کرده است. ولی الآن به نقطه بازگشت ناپذير رسيديم.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب پویان انصاری گرامی / شما نوشته اید که ابراهیم نبوی در مصاحبه با برنامه افق دست به « لجن پراکنی» زده است ایا می توانید دقیقا صحبت ایشان را در اینجا نوشته و ادعا ی خود را ثابت نمائید. من دقیق این مصاحبه را شنیده ام . او بعنوان یک اصلاح طلب قصد بازگشت دارد تا اینجا حق اوست که برگردد ؛ بر طبق بند 13 اعلامیه جهانی حقوق بشر بازگشت و ترک کشور از جمله حقوق ابتدایی بشراست .آنچه منهم به آن گفته نبوی اعتراض دارم دقیقا ماست مالی کردن کشتار زندانیان در سال 67 است

در مجموع نظرات امیر هوشنگ احمدی منطقی تر بنظر می رسد ولی برادر این شما هستید که دست به لجن پراکنی زده اید و با تصویری از یک الاغ که نبوی برعکس بر آن نشسته است.... بجای تصویر خود ....به این نویسنده توهین می کنید
نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی عزیز برخی از کلیپهای دیگر من در مورد انسانها!
آخرین کلیپ را بیشتر از همه دوست دارم.
پایدار باشید
رزا
زنان زندانی سیاسی دهه ی60- مینا زرین
http://youtu.be/8jFJI7awp10
تاریخ آرمانخواهان - درباره کشتار زندانیان سیاسی دهه خونین 60 - گفتگو با وحید صمدی
http://youtu.be/7trYS3OrjDg
اعدام در ملا عام را برای رژیم پر هزینه کنیم!
http://youtu.be/IPvlGFkOgg0

نوشته شده توسط: Anonymous

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D8%A7%DB%8C

%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D8%B1_%D8%A7%D8

%B3%D8%A7%D8%B3_%D8%AB%D8%B1%D9%88%D8%AA#cite_note-

http://de.wikipedia.org/wiki/Liste_der_reichsten_Iraner
نوشته شده توسط: Anonymous

سلامُ تسلیم از ما رُزای عزیز؛ حالت که خوبه؟ بابا رزا من یه لیستِ گستردۀ 32صفحه‌ای(فقط آدرس) توُی فایلِ وُردِ کامپیوترم از عدم تناسب‌های فاحش بینِ‌ ویکی‌پدیای فارسی با انگلیسی دارم! از اونجا که همیشه با نام واقعیِ خودم وارد ویکی می‌شَم هرچی که مربوط به رشتۀ تخصصیم میشه می‌برم زیرِ ذره‌بین و چند ماه یه‌بار هم مطالب جدید میذارم. توُ موارد شرعی و سیاسی و بعضی موردهای تاریخی دخالتی نمی‌کنم واقعاً با اون شرایطی که عنوان کردم برام خیلی خطرناکه! گاهی هم برای یکی از زبان‌های مادری(البته برای من پدری!) مطالبِ کوتاهی میذارم یکی‌دو رشتۀ دیگه هم هست که بهتره خیلی مواظب باشم کــُـد ندَم بخصوص از وقتی که با یه نامِ کاربریِ دیگه(اسمِ مستعار) سعی کردم مثلاً اختلافاتِ بینِ موردهای (1)و(2)*** در میزانِ دارایی‌های "محسن رضایی و رفسنجانی و خامنه‌ای و جنتی و.. " رو اصلاح کنم مشکلاتی برام پیش اومد که کاملاً

که کاملاً اطمینانم رو نسبت به استقلالِ واحدِ پشتیبانی در ویکی‌پدیا از بین بُرد! از اون به بعد هم با فیلترشکن واردِ ویکی میشم که آدرس آی‌پی رهگیری نشه خُب در نتیجه اُفتِ سرعت فعالیتهام رو کم میکنه، چندین ماهه که مطلبی نمیذارم فقط گاهی به تصحیح و رفع اشکالات اکتفا می‌کنم. بیشتر از این دیگه بهتره توضیحی ندَم. خیلی خوشحالم که رزا خودت با این مشکلات آشنایی. هنوز وقت نکردم برَم اون لینکی که فرستاده بودی رو ببینم هر دفعه هم با دستِ پُر میآی با یه عالمه اطلاعاتِ باارزش که به فرصت نهایتِ بهره رو خواهم بُرد واقعیت اینه که وقتی واردِ ایران‌گلوبال شدم به دنیایی از مطالب و عقاید و اندیشه‌های بی‌نظیر و مفید برخوردم همینطوری دارم با شخصیت‌هایی از طیف‌های مختلف آشنا میشم که به معنای واقعیِ کلمه "سینه‌سوخته" و خبرۀ کارهستند اونم بدون هیچ ادعایی! خودت هم که تک‌خال. خیلی حرف زدم ممنونم از نوشته‌های با ارزشی که در پاسخ به من(بله من!) داری به اشتراک میذاری واقعاً باعثِ افتخاره.////////////////////////////////////////// *** این اسامی و ارقامی که اشاره می‌کنم از لیست ویکی فارسی(1) و ویکی‌پدیای انگلیسی بارها حذف شدند! ولی خوشبختانه هنوز در ویکی‌پدیای آلمانی(2) موجودند که با مقایسۀ لینک‌های (1) و (2) می‌تونید متوجۀ سانسور و تحریف‌های صورت گرفته در ویکی‌پدیا بخش فارسی به نفعِ سرانِ حکومت اسلامی بشید(بیشتر هم به این خاطره که بچه‌های داخل ایران با ویکی‌پدیای فارسی سرُ کار دارند): داراییِ 660میلیون‌دلاری پاسدار محسن رضایی / 1.1میلیارددلاری آخوند هاشمی رفسنجانی/ 770میلیون ‌دلار آخوند عباس واعظ طبسی / 330میلیون‌دلار آخوند محمدعلی تسخیری(مشاور خامنه‌ای در امورِ جهانِ اسلام)/ 330میلیون دلار آخوند محمد یزدی/ 275میلیون‌دلار آخوند ابوالقاسم خزعلی پدرِ «مهدی خزعلی»/ 220میلیون‌دلار آخوند علی جنتی. || هر چند بخاطر ارتباطات مالیِ بابکِ زنجانی با کشورهای اروپایی، در ویکی‌پدیای آلمانی نیز نامی از بابک زنجانی با سرمایۀ 13.5میلیارد دلاری به میان نیومده و همینطور در هیچ کجا(نه فارسی و نه آلمانی و نه انگلیسی) با توّجه به اسنادِ ارائه شدۀ رویترز، به سرمایۀ 95میلیارد دلاری آخوند علی خامنه‌ای در ستاد فرمان امام اشاره‌ای نشده! من حتی جدولِ 2013 در ویکی‌پدیای آلمانی هم تشکیل داده بودم با پاورقیِ کامل از اسناد رسمی ولی تمامِ زحمتهای 9ساعته، بعد از چند ساعت هدر رفت. در "کامنتِ بعدی" آدرسِ لینکِ فارسی(1) رو در قسمتِ "نظر" و لینکِ آلمانی(2) رو جداگانه در "ادامۀ نظر" میذارم که بتونید راحت کپی کنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی عزیز نوشنید: اکنون اگر ما به جای کوشش برای زدودن دین و خرافه های دینی و فراخوان مردم به بیدین شدن به زبان بپردازیم کاری ارزنده کرده ایم؟
رزا: راستی چرا فقط "پان" از ستم قومی و ملی بگوید و عده ای ستم کشیده در این مورد را که برخن از طبقات محروم هم هستند جذب کند؟ مگر ما در آینده در ایران خواسنار تک زبانی و تک فرهنگی هستیم؟ راستش من مشکل را در اینجا میبینم و نه در "پان". در مورد دین و مذهب هم همین است. 33 سال فراخوان و اعلامیه نتیجه ی درخوری نداشته. حتی بساط خرافات و جن گیری و... گسترده تر هم شده. نصیحت هم اگر فایده داشت تا به امروز جواب میداد. ادامه

به هر حال من فکر میکنم برای پایین کشیدن خدا، ابتدا باید خدایان زمینی را پایین کشید. من هم لینک چند دقیقه بحث زنان و مذهب را قرار میدهم در زیر.
http://youtu.be/S8V6KlnrkGA
از طرفی من فکر نمیکنم ما با توجه به دوری از جغرافیای ایران بجز نوشتن کاری خاص علیه رژیم بتوانیم داشته باشیم. اما بدلیل موقعیت خاصی که داریم میتوانیم جوانان و مبارزان آنتی سرمایه داری و مردم اروپا و امریکا را آگاه کنیم در مورد رژیم های دیکتاتوری منطقه که با فشار بروی حکومت هایشان از فروش سلاح و وسایل سرکوب (مین، سلاح شیمیایی، کنترل اینترنت، مثلن زیمنس آلمان و...) جلوگیری بشود. همان نقشی را که کنفدراسیون دانشجویی در زمان شاه داشت. ما میتوانیم در جنبشهای کشور های میزبان شرکت فعال داشته باشیم و علیه ستم بر خود و مطالباتمان در اینجا فعال باشیم. این کارها به نظرم ارزنده تر هستند. البته من فکر میکنم اگر نوشتن حتی درصدی ناچیز را تغییر و دگرگونی بدهد آن هم خوب است. ولی اغلب مردم مانند من بدلیل مطالبات واقعی و عینی به مبارزه علیه سیستم کشیده میشوند و نه با نوشته و کتاب و مقاله. مشکل ستم و تبعیض بدلیل مناسبات سلطه گرانه وجود دارد. من به عنوان یک زن متحد زنانی میشوم که آنان هم همین مشکل را دارند و این فرا طبقاتی است. چون ستم فراطبقاتی اعمال میشود. در مورد استثمار هم با هم طبقه ای ها. حال تصور کنیم که برای طبقه تنها استثمار نیروی کار مهم باشد و به ستم بر زن اولویت ندهد. خوب بیشتر زنان تحت هژمونی زنانی میروند که لابی در حکومت دارند، چون مثلن سوسیالیستها به ستم بر زن اولویت نمیدهند. در مورد تبعیض های ملی، قومی، زبان و نژاد و بقیه نیز به همین ترتیب است. حال ما میتوانیم تبلیغ برابری کنیم. اما مردم بدنبال "پان" میافتند. از انترناسیونال بگوییم. مردم بدنبال لابی زنان حکومتی میروند. چون میبینند برای سوسیالیستها اولویموارد تبعیض و ستم دارند. از طرفی مشکل تبعیض و زبان و ملیتهای گوناگون ایران را با نصیحتهای انترناسیونالیستی نمیتوان تعدیل و حل کرد. نمیتوان به یک عده خاویار خور و نوشندگان شامپاین تقلیل داد. این تبعیض ها مانند تبعیض بر زنان واقعی هستند. پاسخ های واقعی میطلبند. مانند حجاب که اعتراض شد در زمان تصویب اجبارش. سوسیالیستها اصلن ضرورت مبارزه با حجاب را در نیافتند. اول زنان را در بقچه پیچیدند بعد ها رژیم قیم همه ی مردم شد. به نظرم ما با درس گیری از سرکوب زنان و بی تفاوتی و اینکه مسئله ی اصلی انقلاب است و گذاشتن یک روسری هم کسی را نکشته و مخالفت با حجاب انحرافی و مطالبه ی بورژوازی و زنان طرفدار رژیم شاه است و.ما با درس گیری بر آنچه بر سر زنان آمد باید به تبعیض های دیگر حساس شویم. سرمایه داری تنها در اقتصاد و بهره کشی انسان نیست. ما با مناسبات سرمایه دارانه طرف هستیم. باید بتوانیم برای گسترده کردن این مبارزه علیه این مناسبات سلطه گرانه روی همدیگر حساب کنیم. جنبش زنان روی کارگری، محیط زیست و مبارزات حق ماندن افغانستانی ها، برابری ملیت ها و... در هر کدام از این جنبشها گزینش ما نباید بر طبق شکم باشد! اگر شکمی سیر بود گزینش نشود. خیابان را همه مالکش هستند و زندان هم هزینه ی همه است. باخدا و بی خدا دارند هزینه ی مخالفتشان را میپردازند.
ما در جنبش ماندن پناهجویان دهان ها را بو نمیکشیم. ماندن حق همه است. نه فقط شکم های گرسنه، چرا که کشورها با جنگ و حمایت از دیکتاتورهای منطقه عملن اشغال شده. ما هم مامور کارت اجازه ی شرکت در مبارزه نیستیم. اگر شکم گنده ای هم علیه تبعیض باشد نمیتوان با تیپا بیرونش کنیم. اگر خودش ستمگر باشد میتوان. مسئله اما در این است که اگر ما تبعیض ها و ستم ها را خوب و بد و دستچین کنیم، مردم مورد ستم پشت سر همان شکم گنده ها صف میکشند، چون اولویتهای ما اولویت های آنان نیست...
نوشته شده توسط: Anonymous

یعنی‌ این همه آسمان و ریسمان را به هم بافته تا بعد از ۴۰ سال ثابت کند که مجاهدین خط عوض کرده اند ؟ یا به اصطلاح موچ گیری کند !! خود ایشان آن زمان چگونه فکر میکرد و حالا ...

نوشته شده توسط: Anonymous

در طول یک هفته این بار سومی ست که این ویدئو در سرخط خبرهای این سایت قرار میگیرد که این خود جای سئوال دارد. قصد دوستان مطرح کنندۀ این ویدئو واقعاً چیست؟ جواب هر چه باشد من ناگزیر نظر خودم را دراینباره تکرار میکنم.

از یک دلقک که کاری جز لودگی بلد نیست انتظاری بیش ازین نمی توان داشت. تنها هنرابراهیم نبوی در زمینه طنز این بود که ببهانۀ تمسخرحسنی، امام جمعه ارومیه، در اصل به تمسخر لهجه ترکی هموطنانش بپردازد و ازین راه شهرتی در میان شوونیست هائی نظیردست ائدرکاران "صدای امریکا" بهم بزند. آخر نبوی چه فعالیت سیاسی را پیشینۀ خود دارد که در کنار سیاسیون خارج از کشور بنشیند و به یمن حمایت همین حضرات "صدای امریکا" چنان گستاخ شود که در نکوهش مخالفان نظام جمهوری اسلامی لیچار ببافد و از آنها بخواهد که کشتار مخالفین در سال ٦٠ و سلاخی زندانیان در٦٧ را فراموش کنند ولی به چه بهائی؟ این خوش رقصی شاید برای نبوی، شآن و منزلتی از سوی سردمداران حکومتی در ایران دست و پا کند ولی فراموشی این جنایت ها نه تنها افتخاری برای اپوزیسیون خارج بشمار نمی آید بلکه نقش آنها را بعنوان حافظه تاریخی مردم ایران زیر سئوال میبرد و از وظیفه اصلی شان که انتقال تجارب گذشته ست بازمیدارد. این میان لودگی های ابراهیم نبوی ارزانی همان جنایتکاران حکومتی در ایران که برود و برایشان جای دوست و دشمن را نشان بدهد.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

اهیر گرامی، اولا مسؤل انتقال مطالب در صفحه اول، تاکید می کنم در صفحه اول بر عهده آقای کیانوش توکلی است که آنها را از بخشی به بخشی دیگر منتقل می کند ولی ایشان هیچ مطلبی را از صفحه اول خارج نمی کنند. خروج هر مطلبی از صفحه اول بطور اتوماتیک و زمانی صورت می گیرد که در آن بخش مطالب تازه ای منتشر می شوند و ظرفیت آن بخش در صفحه اول تکمیل می شود. سیستم سایت خوشبختانه امکان خواندن و درک کامنتها را ندارد و نمی توان سیستم سایت را متهم به اعمال نظر کرد!!! بنابراین خارج شدن مقالات آقای تبریزی هم به کامنتها ربطی ندارد. در ثانی وقتی مطلبی از صفحه اول خارج شد، دیگر به صفحه اول برنمی گردد و شما در این اطلاع رسانی خودتان که گویا ""تا دوباره بعد از مدت کوتاهی بعد از آرام شدن جوّ، به صفحه اول بر گردد"" اشتباه می کنید و حتی یک نمونه اینچنینی هم نداریم. چه در مورد آقای تبریزی و چه در مورد دیگران. ****** ادامه

اهیر گرامی همانطور که بارها به شما و دیگر خوانندگان عزیز توضیح داده ایم، در سایت ایران گلوبال ارائه هر نظری، فارغ از اینکه ما با آن موافق یا مخالف باشیم، آزاد است. باز هم تاکید می کنم که منظور ما ""نظر"" است و نه توهین و اتهام و یا وارد شدن به حریم خضوصی اشخاص و جوسازی علیه افراد حقیقی یا حقوقی. ***** این حرف واقعیت دارد که در ایران گلوبال حتی نظرات و عقاید فاشیستی هم ارائه و منتشر می شوند و آن هم از هر نوعش. این شکایتی را که شما می کنید، یعنی اینکه کسانی علیه ترکان و اعراب سمپاشی می کنند، دیگران هم به این صورت دارند که در این سایت، کسانی می آیند و علیه فارسها سمپاشی می کنند. باز هم تاکید می کنم که تا آنجایی که به اظهار نظر و عقیده برمی گردد، همه آزادند که این کار را بکنند. در این میان حرفهای کسانی برای کسان دیگر خوش نمی آید و حرفهای این یکی ها برای آن یکی ها. ***** در مورد انتشار کامنت شما باید به عرض شما برسانم که متاسفانه به گفته شما عمل نخواهم کرد زیرا خلاف ضوابط سایت است. شما وارد حریم خصوصی آقای تبریزی شده اید. من هم ادعا نکرده ام که شما توهین کرده اید. بطور کلی انتشار کامنتهای خلاف موازین سایت و گذاشتن آنها در معرض قضاوت همگانی، از نظر حقوقی برای ما مسؤلیت سنگینی را دارد و ما طبیعتا زیر بار چنین مسؤلیتی نمی رویم. شما و دیگران تا به حال هر نظری را –تاکید می کنم که هر نظری را- که در کامنتها نوشته اید، بدون کم و کاست منتشر کرده ایم و کسی واقعا نمی تواند چنین ادعایی بکند که ما نظری را سانسور کرده ایم. این کار تا به حال صورت نگرفته و از پس هم صورت خواهد گرفت. ما از شما خواهش می کنیم که موازین سایت را رعایت کنید تا همه کامنتهای شما بلااستثنا منتشر شوند. به نظر ما رعایت موازین سایتی که چنین امکانی را در اختیار خوانندگان خود می گذارد، عین دمکراسی است و عدم رعایت آن به منزله زیر پا گذاشتن موازین دمکراتیک. **** لازم به توضیح است که هرجا که ""ما"" استفاده کرده ام، به معنی من و شورای هماهنگی سایت است که در آن مورد مشخص اتفاق نظر داریم. **** همینجا از همه خوانندگان گرامی به دلیل بحثی که بین من و اهیر گرامی درگرفت و به بحثهای این صفحه مربوط نیست، معذرت می خواهم.
نوشته شده توسط: Anonymous

پیروزی در جنگ نفت مقدمه اعلام استقلال اقلیم کردستان
تاریخ انتشار : ۲۸ دي ماه ۱۳۹۲

جنگ نفت میان اربیل و بغداد که در نتیجه امضای قراردادهای نفتی میان اقلیم کردستان عراق و شرکت‌های نفتی بزرگ جهان و همچنین توافقنامه نفتی اخیر این اقلیم با دولت ترکیه بدون هماهنگی دولت مرکزی عراق در گرفته، احتمال دارد طی مرحله پیش رو شعله‌ور شود، جایی که دولتمردان عراقی، اقلیم کردستان را به قطع سهم 17 درصدی خود از بودجه سالانه این کشور تهدید کرده‌اند و در سوی مقابل، نخست وزیر این اقلیم خودمختار نیز ضمن تاکید بر اینکه تمامی قراردادهای نفتی دولت وی قانونی و مشروع هستند، اعلام کرده که اقلیم کردستان ذره‌ای از حقوق خود دست نخواهد کشید.

به گزارش دینارنیوز به نقل از کردپرس به نقل از شفقنا، "خورشید دلی"، پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی سوری و مدیر پیشین دفتر شبکه خبری "العالم" در "دمشق" در مقاله ای تحلیلی که تحت عنوان "اقلیم کردستان عراق و جنگ نفت" روی پایگاه اینترنتی شبکه خبری "الجزیره" قرار گرفته، با اشاره به خشم دولت مرکزی عراق از قراردادهای نفتی میان اقلیم کردستان و شرکت های نفتی بزرگ جهان و همچنین توافقنامه نفتی اخیر این اقلیم با دولت ترکیه بدون هماهنگی دولت مرکزی، پیامدهای احتمالی این مسئله بر منطقه "خاور میانه" و تاثیر آن بر سرنوشت کردها به ویژه در دو کشور عراق و ترکیه را مورد بررسی قرار داده، جایی که در مقاله خود آورده است:

«مسئله نفت در حال حاضر وارد صحنه سیاسی در روابط میان دولت مرکزی عراق، دولت اقلیم کردستان و دولت ترکیه شده و پرسش های زیادی در مورد نگرانی ها، منافع و گزینه های پیش روی هر طرف در پی داشته، چرا که به دنبال افزایش نقش منابع انرژی از جمله نفت و گاز در زندگی ملت ها و استقلال کشورها، سیاست ها و حتی وابستگی و فروپاشی آنها، مسئله نفت اقلیم کردستان عراق نیز یک مسئله استراتژیک و راهبردی به شمار می آید.

به نظر می رسد این مسئله برای خود اقلیم کردستان عراق یک مسئله سرنوشت ساز می باشد و به ایجاد زیربنای مناسب برای دستیابی به استقلال مربوط می شود، جایی که این اقلیم بخش زیادی از مسیر استقلال را پیموده و در صورت نهایی کردن سرنوشت استان مورد مناقشه "کرکوک" به نفع خود، به احتمال زیاد اعلام تشکیل کشور کردی امری بدیهی خواهد بود.

بر این اساس، درگیری بر سر نفت، شرایط تولید آن و راه های صادرات نفتی تبدیل به گزینه های اساسی پیش روی دولت اقلیم کردستان عراق شده، با این حال، این درگیری از تعارض منافع منطقه ای و بین المللی بر سر منابع انرژی و راه های انتقال آن به دور نیست، جایی که این مسائل نقش مهمی در روابط میان کشورها و همچنین برچیدن نقشه های قدیمی و ایجاد نقشه های جدیدی به جای آن ایفا می کنند.



کردستان و راهبرد نفت

به دنبال تصویب قانون اساسی فدرال برای عراق، نفت به عنوان منبعی اساسی جهت بازسازی و توسعه اقلیم کردستان، توجه رهبران کرد را به خود جلب کرد، با این حال به نظر می رسد که اختلافات گسترده میان دولت اقلیم و دولت مرکزی عراق به رهبری "نوری المالکی"، نخست وزیر کنونی این کشور نیز باعث افزایش تلاش های دولتمردان اقلیم کردستان جهت استفاده بهینه از منابع نفتی خود شد، این در حالی است که برخی ها بخش زیادی از مسئولیت تشدید بحران نفتی میان "بغداد" و "اربیل" را بر عهده دولت "نوری المالکی" می گذارند، چرا که این دولت با وجود گذشت چندین سال، همچنان قانون نفت و گاز این کشور را به اجرا درنیاورده است.

در واقع تلاش دولت اقلیم کردستان برای افزایش توانایی های نفتی خود در سایه اجرایی نشدن قانون نفت و گاز در عراق، باعث شد که دولتمردان اقلیم به صورت یک جانبه، از یک سو به فکر صادر کردن نفت به خارج از کشور بیفتند به ویژه به ترکیه که دروازه بیرونی اقلیم به سوی دریای "مدیترانه" و قاره اروپا به شمار می آید و از سوی دیگر در را به روی شرکت های جهانی فعال در زمینه نفت و گاز بگشایند، جایی که با فراهم کردن شرایطی عالی در مقایسه با دولت مرکزی عراق، توانستند شرکت های زیادی را جهت سرمایه گذاری در اقلیم جذب کنند.

با این حال، این مسئله به افزایش اختلافات نفتی میان دولت مرکزی عراق و دولت اقلیم کردستان بر سر مشروعیت قرارداهای نفتی اقلیم، سهم هر طرف از درآمدهای نفتی و میزان تولید نفت منجر شد، جایی که "اربیل" از "بغداد" می خواهد که بدهی یک میلیارد و 500 میلیون دلاری خود به اقلیم را پرداخت کند و در سوی مقابل نیز، http://www.dinarnews.ir/newsDetails.php?newsId=1974
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام 3 باره به شاخ؟
ماریا مونتسوری گویا در ویکی فارسی ناقص ترجمه شده و در آلمانی بطور اضافه نوشته شده که با کتابی که در سال 2012 چاپ شده، گویا ماریا اولین زن دارای مقام دکترا در ایتالیا و در سال 1896 نبوده است. من هم راستش جنگ نمیکنم که ماریا اولین بوده یا نه. احتمال زیاد است زنان زیادی زیر چرخ و دنده ی دانشگاه سنتی ایتالیا له شدند و یا بعد از فارغ از تحصیل شدن از کار و تحقیقات دست کشیدند، بدلیل ازدواج و یا مادری و...اما در مورد ماریا و پداگوژی آنتی آتوریته: ماریا مال قرن پیش است. پداگوژی آنتی مال بعد از جنگ دوم و بعد از دهه ی 70 و یعنی از انقلاب اجتماعی دهه ی 60 است. ادامه

پس ایده های جدید آنتی آتوریته ضرورتی نداشته. پس از جنگ جهانی 2 جریانهای مکتب فرانکفورت و روشن شدن تاثیر و نقش سرکوب جنسی در پذیرش آنوریته (ویلهلم رایش) جریانات آنتی پداگوژی و... سبب شد که در آلمان کودکستانها و مدارس ابتدایی با تکیه بر دانش جدید ایجاد شوند. این مدارس جنگ شدیدی با وزارت آموزش و پرورش دارند. مدارس مونته سوری اما رسمی است و مدرکش مورد قبول. همچنین پیتر پیترسون و...در ایران نیز مدرسه ی مونته سوری کمابیش مورد قبول است ولی بدلیل تابو بودن مسائل جنسی احتمال اجازه ی مدارس آنتی آتوریته نیست. منظور مندر کامنت قبلی این نبود که پداگوژی مونته سوری اتوریته است. ماریا مونته سوری پداگوژی اش در مورد آموزش را حتی میتوان با گرایش مارکسیستی - اجتماعی مهر زد و در مقایسه با سنتی، بسیار پیشرفته تر است. من حتی یکسال کودکم را به مونتسوری منتقل کردم. متاسفانه مدرسه کپی بدی بود از نگرش مونتسوری و جهنمی برای کودک شد و از نیمه ی سال کودک بدلیل ناراحتی و موبینگ (قلدری؟) به مدرسه نرفت. چون بیشتر هم گرایش مارکسی -آنتی آتوریته بود... و تازه آن را هم بد اجرا میکردند و چون معلم های کمونیستی بودند که پس از برچیدن مدارس نظامی آلمان شرقی بدلیل سقوط اردوگاه و فروریختن دیوار برلین به صورت تخصصی پداگوژی مونته سوری آموخته و با مدرک جدید استخدام مدرسه مونته سوری شدند! پس تنها بدلیل نام مونته سوری نباید بسنده کرد.
منظور من پداگوژی آنتی آتوریته ی بدون مارکسی و لیبرتارین (آزادیخواهانه) است که عناصری (بهترین کمپوننت ها) از بهترین های هر پداگوژی را دارد. اسباب بازی های مونته سوری، خودگردانی مدرسه توسط کودکان مدرسه، آزادی جنسی و نه سرکوب آن (ویلهم رایش) و آموزش و قدرت دادن به کودک برای شکل دادن به اینکه زمان بودن در مدرسه را خود تعیین کند که چه کند.... آنتی آتوریته و حتی آنتی پداگوژی. که حتمن بیشتر مینویسم. اگر من منتسوری را آنتی اتوریته نمیدانم چون ماریا اصولن اندیشه اش قبل از دهه ی 60 است. بعد از ماریا آنتی آتوریته بسیار کاملتر است و قرن دیگر احتمال زیاد حتی مدارس آتونوم و آنتی امروزی، کاریکاتوری از آنتی اتوریته باید باشد و احتمال زیاد آموزش در مدرسه کلن لغو خواهد شد. در پایین لینکهای ویکی را میگذارم. شما در کدام زبان با ویکیپدیا همکاری میکنید؟ ویکی فارسی خیلی ناقص است. من فارسی ام کامل نیست. به هر حال لینک کتابهای ترجمه شده ی ماریا در ویکی نیست و آپدیت نشده. اگر عضوید بهتر است اضافه کنید چون به نظرم کتابها شفاف تر اندیشه ی او را بیان میکنند. بچه های مارکسیست اخیرن دارند ماریا را ترجمه میکنند. لینک زیر:
http://absorbentmind2012.blogspot.se/
اطلاعات ویکی مورد اختلاف (مدرک ماریا مونته سوری) در زیر
Montessori graduated from the University of Rome in 1896 as a doctor of medicine.
ویکی آلمان نوشته است: با انتشار کتاب درسال2012 معلوم شد ماریا اولین زن ایتالیایی با مدرک دکترا نیست. کتاب ویلفرید بوم در سال 2012
1896 promovierte sie an der Universität Rom. Das verbreitete Gerücht, dass sie als erste Frau Italiens promovierte, stimmt jedoch nicht.[1]
vgl. Böhm, Winfried (2012): Maria Montessori, in: Tenorth, Heinz-Elmar (Hg.): Klassiker der Pädagogik. Zweiter Band. Von John Dewey bis Paulo Freire, 2. Aufl., München: C.H. Beck, S. 74-88.
نوشته شده توسط: تبریزی

سرکار خانم رزا روشن، اگر شما در ساختن کلیپ های ویدئوئی برای زیستبوم (محیط زیست) و شکارگرانی که برای سرگرمی جانوران را می کشند توانا هستید شایسته است با نگاه به لینک زیر درباره کشتگان آن نوشتار نیز کلیپی بسازید http://www.iranglobal.info/node/23106 سرکار خانم رزا روشن، شما درست می گوئید، خواسته ها و پندارهای انسان ها یکسان نیستند، آن ترکی که پس از خوردن جوجه کباب و خاویار و بالا انداختن چند گیلاس ویسکی اسکاتلندی و شامپاین فرانسوی درباره زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای پان نامه می نویسد خواسته و پندارش برابر با خواسته و پندار آن ترکی نیست که برای زدودن دردهای دردمندان خودش دچار هر دردی می شود و سرانجام کشته می شود http://www.iranglobal.info/node/20881 آن ترک میلیاردرزاده ای که می گوید چهل سال است در فرامرز می زید و خوراکی جز بوقلمون سرخ کرده و فیله ماهی را نمی پسندد خواست

........ و پندارش برابر با خواسته و پندار آن ترکی نیست که نه برای سیر شدن خودش بلکه برای سیر شدن دیگر گرسنگان به زنجیر کشیده شده است http://www.iranglobal.info/node/19612 آری درست است، پندار انسان ها یکسان نیست و خواسته هایشان نیز! ***** بانوی فرهیخته، بیائید باهم بررسی کنیم که برای ما آن چه که ورجاوند است چیست؟ و اگر برای ما آن جستاری که ارج دارد رهائی انسان های گرفتار شده در دوزخی بی همتا در جهان به نام ایران است چه باید بکنیم؟ آیا اگر ما زمان و نیروئی را که برای کوبیدن رژیم آخوندی باید به کار ببریم برای کارهائی هزینه کنیم که هیچ زیانی برای رژیم دوزخی ولایت فقیه ندارند می توانیم امیدوار به نابودی این رژیم باشیم؟ روشن است که نه! سرکار خانم رزا روشن، بدون نابودی رژیم آخوندهای مفت خور هیچ ستمی از ستم جنسیتی و نابرابری زن و مرد گرفته تا نابرابری و ستم تنخواهی (اقتصادی) در ایران از میان نخواهد رفت چرا که سردمدار همه ستم هائی که بر ایرانیان می رود رژیم دوزخی ولایت فقیه است و این رژیم برخاسته از گور که با فرهنگ و روش های زمان برده داری و شترچرانی در سده بیست و یکم بر ایرانیان تیره روز فرمانروائی می کند چنان ستم ها و سنگدلی هائی را در زندان ها و شکنجه گاه هایش به کار بسته است که در سرتاسر تاریخ ایران بی مانند هستند! اما اکنون اگر کسانی پیدا شده و به جای پرداختن به رژیم و ددمنشی ها و بیدادگری های بیمانندش سخنانی بگویند و بنویسند که ستم های رژیم آخوندی کمرنگ شده و سپس فراموش شوند چه نامی باید به روی چنین کسانی گذاشت؟ برای نمونه بدبختانه و با اندوه فراوان دین و خرافه های دینی در ایران باورمندان فراوان دارند و رژیم آخوندی نیز با همین باورهای دینی خوراک دهی می شود! اکنون اگر ما به جای کوشش برای زدودن دین و خرافه های دینی و فراخوان مردم به بیدین شدن به زبان بپردازیم کاری ارزنده کرده ایم؟ ***** سرکار خانم رزا روشن، شما می گوئید: ( ..... اینها را که نام بردید هم چون شاید بیشتر سوسیالیست هستند "پان" ها قبول ندارند ..... ) نه خانم روشن، سخن بر سر باورداشت (ایدئولوژی) و چنین چیزهائی نیست چون فراوانند کسانی که در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم آخوندی له می شوند و سوسیالیست هم نیستند و هیچ گونه همدردی با آنها از سوی باورمندان به پان های رنگارنگ دیده نمی شود! ***** سرکار خانم رزا روشن، چون سخن از سوسیالیسم گفته شد و من در نوشتار نوینم به نام: "چگونگی پیدایش ناسیونالیسم و چگونگی پیدایش اینترناسیونالیسم در جهان" که لینک آن در بالای همین صفحه دیده می شود از سوسیالیسم نیز سخن گفته ام برای آن که شما و دوستان بزرگوار دیگر دچار بدفهمی نشوید به شما و همگان می گویم که خواسته من برپائی رژیمی مانند رژیم شوروی پیشین در ایران نیست! چون هنگام بر سر کار بودن رژیم شوروی پیشین سوسیالیسم و کمونیسمی در کار نبود بلکه سرمایه داری دولتی به نام سوسیالیسم فرمانروائی می کرد! این که همه مردم یک سرزمین از بام تا شام کار کنند و دسترنجشان را دودستی به دولتیان بدهند و دولتی ها نیز در کاخ های باشکوهی مانند کاخ کرملین زندگی شاهانه داشته باشند و هر کس گلایه کرد تیرباران شود و یا به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شود سوسیالیسم یا کمونیسم نیست بلکه سرمایه داری دولتی است!
نوشته شده توسط: Anonymous

مسئول کامنت گرامی، سئوالی از محضر تان دارم ، و آن این است که چرا وقتی نوک انتقادات متوجه آقای تبریزی میشود، مقاله ضد ترک و ضد عرب آنرا، که شما به بهانه دموکراسی انتشار میدهد، بلافاصله از صفحه اصلی جیم شده به پستو خانه بخش ملیتها تبعید میشود، تا دوباره بعد از مدت کوتاهی بعد از آرام شدن جوّ، به صفحه اول بر گردد. آیا از نظر جنابعالی چنین سیاستی در ضدیت با مردمان ترک و عرب ایران که شما آنان را هموطن خویش قلمداد میکنید، نیست؟. آیا شما به حقوق فرهنگی و زبانی مردم ترک آذربایجان و اعراب الاحوار احترام قائلید که اجازه میدهید، یک فاشیست تمام عیار، با افکار اولترا ناسیونالیستی فارسی، در سایت شما علیه ترکان و اعراب سمپاشی و نفرت پراکنی بکند، و با افکار مریض و عقده های درمان ناپذیرش جو سیاسی را عفونت بزند؟ و ملیتها را علیه یکدیگر بشوراند؟ آیا این است دموکراسی که شما از آن صحبت

میکنید؟ آیا سانسور کردن کامنتها که درآن توهینی بکسی نشده است، و شما بدلخواه خود آنرا قیچی میزنید، وحشت شما از چیست؟ آیا وحشت دارید، پته آقای تبریزی روی آب ریخته شود؟ اگر شما ادعا میکنید، که در کامنت اینجانب توهینی بکسی شده است، اگر راست میگوئید، کامنت را منتشر بکنید، تا خوانندگان نیز حرفتان را باور بکنند. در غیر اینصورت لطفا خفه کردن صدای کامنت نویسان را بعنوان دموکراسی بخورد خوانندگان ندهید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای نبوی به شعور و حقوق مردم ایران توهین می کنند

نوشته شده توسط: Anonymous

راستش را بخواهید بعد از چند ساعت فکر کردن درباره ی حرفهای این بابا من کلماتی که بتوانم با آنها حقیت ایشان و امثال ایشان را معرفی کنم پیدا نکردم ـ این بود که قضاوت نهایی را به بینندگان و شنوندگان عزیز واگزار میکنم
فقط یک نکته را لازم هست بدانیم و آن هم این است که وقتی در جامعه ای آزادی وبرابری واقعی وجود نداشته باشد برخی افکار وافراد بسختی و یا خیلی دیر شناخته میشوند .

نوشته شده توسط: Anonymous

بنظر من اقای همنشین بهارکه شخص کاملا شناخته شده ای است به موضوع بسیار درستی اشاره کرده است که به طور دقیق نشان می دهد که مجاهدین خلق در فاصله سالهای 50 تا 54 که رهبری آن مسلمان بود با ترور های چند نظامی امریکایی و انگلیسی نشان داد که یک سازمان کاملا ضد غربی بود ه است . چند سالی است که رهبری فعلی مجاهدین خلق اعلام کرده اند که ترور امریکایی ها کار رهبری مارکسیستی مجاهدین خلق که رهبری آن را از سال 54 بدست گرفته اند؛ صورت گرفته است . انگیزه مسعود و مریم رجوی این است که به گنگره امریکا ثابت کنند که مجاهدین خلق همواره دوست امریکایی ها بوده اند

نوشته شده توسط: Anonymous

9کریم؛ رُزا خوبی؟ فکر بکردیم قهر بکردید به افسردگی مبتلا بگشتیم. رزاخانوم اینقَد با "شاخِ" گاو بازی نکن دیگه! ویکی‌پدیا یک عدد دانشنامه‌ می‌باشند! که توسط من و تو تکمیل میشه کما اینکه بارها موارد نادرستی از مطالبِ اون رو همین خوش‌تیپی که جلوت وایستاده اصلاح یا جایگزین کرده، بهله! تازه از شیرِ مرغ تا جونِ شاخ هم توش پیدا میشه. میدونی چیه؟! اصاً همینی که من گفتم حرفم هم پس نمی‌گیرم یعنی راه نداره چونه هم نزن همینکه منُ تو نمی‌تونیم در این مورد بقولِ خودت و ویکی‌بَلا خـِـرَدمون رو جمع کنیم یعنی جفتِمون خرد نداریم :)))) دیگه چی بگم تا بیوفته آخه؟! مورچه به رُخِ ما میکشه. آها! مگه مادام ماریا آتوریته‌‌طلب(!) تشریف داشتند که شما پایِ "آنتی" رو کشیدی وسط حالا؟! درست نیستا! بعدش‌هم یه "مادام" هم توُ آمریکا داشتیم که اووَه 47سال قبل از ماریا(حالا دیگه ماریا هندی!)تحصیلات عالیه را نموده و دکترپزشک

و دکترپزشک شده بود(الیزابت بلک‌وِل). آره دیگه! من هم اگه تنم به تنِ هندیا میخورد اوّلین شاخِ شمشاد روی زمین بودم لابُد! حالا که اینجور شد پس «سوفیا لُره» وُ «لُره‌‌هاردی» با «الیزابت تای‌لُر» و همچنین کاشِف کـُـلــُـر هـــــــمَگی لـــُـــر بوده‌اند(کی به کیه!). از لینکی که فرستادی ممنونم رزای باصفا(امشب میرَم سرِش). خستگیمون در رفت!
نوشته شده توسط: Anonymous

تازه اینکه اصفهان رو هم جز عیلام میدونند به اون امار 50درصد ترک 15درصدکردو....غیره اضافه کن به اضافه اینکه یک بلوچ عزیز چند وقت پیش تونظرخواهی بی بی سی نوشته بود حقوق شهروندی روحانی به نفع اقلیت شیعه است حالا فکرکن اوج توهم رو که اکثریت شیعه رواقلیت می بینه چه انتظاری داری ظاهرا اینا هرکدوم فقط مردم اطراف خودشون رومی بینند همون رومیگیرند اکثریت بمیرم واسه این فارس که هم مذهبش هم زبانش هم ظاهرا جغرافیای سکونتش تو اقلیت تازه اگه لطف کنند کویر روبهمون واگزار کنند ولی باز متهم به ستم کاری جالب که همراه ریس جمهور دومقام عرب رفتند اما مشارکت این اعراب روتوحکومت نمی بینند فقط فارس ها رومیبینند تجار وسیاسمتدارهای ترک رونمی بینند اما فارس ها رو چرا معتادان وبیکاران روتوده ها شهرفارس نمی بینند اما وای به روزی که این مشکلات مال ترک وعرب باشه تازه احتمالا کم کاری ساعت کاری ونبود وجدان کاری هم

مال فارس ها است همون 30دقیقه مفید کاری هم احتمالا حاصل سخت کوشی 24 ساعته این اقلیت ترک وعرب و...که با تنبلی ومفت خوری فارس جماعت جمع شده میانگین ساعت مفید کاری ایرانی ها رو کرده 30 دقیقه از 8ساعت والله من موندم جمعیت ایران چند نفر اگه امار اقلیت ها رو جمع بزنی از75میلیون بیشتر میشه یا فرضا 17میلیون سنی ادعا شده روبذاری کنار چندمیلیون یارسان و....جمع بزن نه باهمه شیعیان فقط با معتقدان شیعه که خمس میدند به دفتر مراجع از 90میلیون رد میکنه کلا همه چیزما عجیب وغریب من جمله امارمون
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام برخلاف نظر شما مردم ایران با دین شما نااشنا نیستند چون سایتها و مراکزی هستند که تفاوت اعتقادی شما رو بیان میکنند وهمین طور علت به رسمیت نشناختن دین شمارو درقانون دقیقا به همون دلیل که بهایی رو به رسمیت نمیشناسند وهردین دیگه که باز بخواد به بهانه مذهب ودین یک تفرقه جدید ایجاد کنه بین مردم همین شیعه وسنی بسه اگه قرار بود بهایی و...رسمیت پیداکنه الان یک هزارپیامبر ومراد نوظهور دیگه هم داشتیم که متحدکردنشون زیرپرچم ایران کارسختی بود درضمن انتحاری مال افراطی های اهل تسنن نه شیعه ونه حتی تمام فرقه های سنی انتحاری وخودسوزی هردوخودکشی هیچ فرقی هم نداره

نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی عزیز من فکر میکنم شاید برای "پان" هر ترکی، ترک نباشد؟! و این ها را که نام بردید هم چون شاید بیشتر سوسیالیست هستند، "پان" ها قبول ندارند؟ راستش داشتم کلیپ میساختم از شکارچی ها
http://youtu.be/l7k-BaFjPjI
سال گذشته دوستی گفت، قراره ایران را بمباران کنند و تو برای میمونی ایران که به فضا فرستاد زار میزنی! راستش فکر من سلسله مراتب روی ستم نمیگذارد. شاید چون بر اغلب زنان همزمان ستم های گوناگونی میرود. هم زن، هم خارجی، هم نژاد، جنسیت، ناسیونالیته ، دگر اندیش و...
نوشتید: آیا همه تیره روزی و بدبختی مردم دردمند و درمانده ایران در یاد گرفتن زبان مادری است و جز این هیچ گرفتاری دیگری ندارند؟ آن مادر و پدر سوخته دلی که مزدوران رژیم در زندان ها و شکنجه گاه ها به دخترشان تجاوز می کنند و سپس او را می کشند زبان آموزی به چه دردشان می خورد؟ ادامه

از هر زنی که اسم بردید بپرسید که کدام ستم بر او سخت تر آمد؟ جواب ها متفاوت است!
چون ستم اصولن اندازه گرفتنی نیست و حتی با توجه به حساسیت افراد نیز قابل تحمل، ناگوار و... تا غیر قابل تحمل میباشد.
سوال شما که آیا "همه" ی تیره روزی در یادگیری زبان است؟ بله شاید برای فردی این درد آور تر باشد. آن مادر و پدر فرزند تجاوز شده را نیز باید پرسید چون افراد متفاوتند. مثلن خود من. آزادی یا برابری؟ این دو آنقدر در هم تنیده که اصلن جدا شدنی نیست... آن پدر و مادر شاید بخواهند سنگ قبر فرزندشان به ترکی باشد و رژیم اجازه ندهد. از من و شما بپرسند، شاید برایمان فرقی نکند. من همیشه در تعجبم از جنگ خانواده ها برای گرفتن جسد کودکانشان. از نظر من انسان در یاد دیگری زنده است و جسد و قبر و محل دفن و... زیاد مهم نیست. اما برای مادران مهم است. اینها را گفتم تا توجهتان را به اولویتهای انسانها جلب کنم. برای بخشی از مردمان زبان مهم است. برای دیگران نه. هر انسانسی علیه ستمی که برایش قابل تحمل نیست مبارزه میکند. سیستم ستم های گوناگونی اعمال میکند. مهم این است که راهی بیابیم تا همه ی ستم دیدگان خود را در مبارزه با ستم و سلطه هماهنگ کنند. یکی علیه نابودی محیط زیست است دیگری علیه ستم جنسیتی، دیگری طبقاتی و دیگری نژادی و... اگر زوم کنیم بروی طبقاتی بطور مثال عده ی زیادی دیگر همپای ما نیستند. اینان را از دست میدهیم. چون اولویت ما نان است. اگر زوم کنیم روی جنسیت همینگونه است. اگر علیرغم بحران و اوج ستم و استثمار این سیستم کماکان برقرار است شاید چون ما درد دیگری را نمیفهمیم.
بقول زنان افغانستانی یک زن با چند حرف گنده طلاق میگیرد دیگری با لت و کوب! آیا ستم بر این دو را میتوان اندازه گرفت؟ تنها خود این زنان میدانند. از دور که نگاه کنیم اولی میتوانست بماند و دومی برود.
به سوالتان برگردم. از خود ترک ها باید پرسید. من از کودکم آموختم که اولویت ها قوائد ندارند. اولویت ها را فرد تعیین میکند. ما از خارج از مناسبات ستم تنها میتوانیم در کنارشان بایستیم چون ما نیز بدلایل دیگری تحت ستم هستیم. همانگونه که اگر مرد کارگر در کنار همسرش برای برابری حقوق جنسیتی نایستد، آن را مرحله بندی کند و اولویت بگذارد، زن نیز زمان زیادی در زیر یک سقف با او نمیماند. کردها، عربها، بلوچها و ترکهایی هم هستند که بار میکشند و تحمل میکنند، اما اگر آوازشان را حین کار ممنوع کنی، چون فارسی نیست، انقلاب هم میکنند!
موضوع زبان هم در کاتگوری شان انسانی است. آیا آن را میپذیریم یا قرار است اول همه ی شکم ها را سیر کنیم و بعدن فکری برایش کنیم، چون به نظرمان بی اهمیت است فعلن؟...
نوشته شده توسط: کاظم موافق

با سپاس از توجه تان ، هدف رساندن پیام بود که به یاری خود رسید. قصد و عمدی در کار نبوده و نیست

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام 2 باره. در مورد اختلاف، خرد جمعی شاید همان اطلاعات ویکیپدیا را دنبالش را بگیریم مسئله روشن بشه!
مشاهده ی کامپیوتری کلونی موچگان. چمع هوش یافتن غذا (هر فرد ) مورچه در مقایسه با کل مورچگان یک کلونی. در واقع سیستم های خود سازمان دهنده، جمع هوش و توانایی (سرعت) رسیدن به هدفشان بعنوان کلکتیو بالاتر است تا جمع سرعت تک تک آنها...البته بیشتر آزمایشات مقایسه سیستم مرکزیت دار و بدون مرکزیت بوده. و بدون مرکزیت بهتر بوده. موچگان را البته مثال زدم که شاید راحت تر باشه. راستی لینک مونته سوری ایران را پایین میگذارم. دیشب دیدم. البته من کماکان مدارس آنتی آتوریته را بهتر میپسندم که بزودی مینویسم. ماریا مونتسوری زمان زیادی در هند بود. اولین زن پزشک:) لینک فارسی در زیر
http://www.montasori.blogfa.com/

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

اهیر گرامی دو بار علت عدم انتشار کامنت شما را نوشته ام و دیگر لزومی به توضیح نیست. در ضمن ما کامنتها را برای هیچ کسی نمی فرستیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آخه این سنگِ پا مگه سابقۀ مالیدن کفُ ... پای آخوند نداشته؟ مگه سابقۀ کــُــلت به کمر بستن و آدم‌فروشی و شکنجه با اون رفیقش پاسدار مخملبافِ خالیباف نداشته؟ مگه خودش بارها همچین خزعبلاتی رو در توجیهِ کشتارهای دهۀ شصت و جنایاتِ امثالِ خودش به زبون نیاوُرده بود: «اما مهم این است که اصولا خشونتِ دهۀ شصت ربطی به شخص و گروهِ خاصی ندارد، حتی به ایران هم ربط ندارد. آن دوران عصرِ خشونت بود و قضاوت بدون تصور به این مهم، قضاوتی بی‌پشتوانه است.» مگه..(حیفه وقت!)، خُب شما از چی معترضید؟ اصلاً چرا باید این پستونک رو هـــِــی بادش کنید؟ هـمَه رو هم زیرِ سئوال می‌برید که "چرا واکنش نشان نمی‌دهید؟" بیا اینم واکنش! چی شد؟! توُی صدای آمریکا که هرچی آخوندُ تروریستُ لابیستُ کاسه‌لیس برای حفظ منافعِ آمریکا(نه ایران) باید ‌بلولند، ما تا کِی میخوایم انعکاس‌دهنده باشیم خدمات بهشون بِدیم؟

نوشته شده توسط: Anonymous

این افراد شغلشان نویسندگی ‌ست و از این راه نان میخورند ! این کلنل بازنشسته ربطی به نویسندگان فرهیخته ندارد . هنرمندان روحانی پسند !

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

(ادامه دارد): از دوستان ارسال کننده ی این مقاله خواهش میشود مسئله این «ادامه دارد» را برای خوانندگان روشن کنند. اگر مقاله دنباله دارد- ارسال کنند- اگر ندارد -اعلام کنند. ممنون میشویم.

نوشته شده توسط: Anonymous

جنابان آقای توکلی، و سایرگردانندگان سایت ایران گلوبال، میتوانم از محضرتان بپرسم که چرا کامنت مرا در پاسخ به آقای تبریزی انتشار نمیدهید؟ آیا قبلا کامنت مرا بصورت ایمل برای آقای تبریزی میفرستید، که ایشان اول متن را بخواند و برایش جواب بنویسد، و بعد هر دو را باهم انتشار دهید؟ و یا میخواهید اول از محضر وی کسب اجازه بکنید؟ لطفا مرا نیز از این موضوع مطلع بفرمائید. ممنون.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبال قطعآ شما نمی توانید خارج از دین و ایدئولوژیئی بنام مرز های پر گهر ایران به چیز دیگری بیندیشید چون در عرض ١٠٠ سال گذشته کلیه تعلیمات شاهنشاهی و اسلام ناب محمدی به یکپارچگی ایران تأکید مؤکد داشته است، در مرزهای داخل ایران حقوق انسان و احترام به شخصیت فردی و گروهی انسان مطرح نیست چون رهبران پانفارسیست تصمیم دارند هه فارس زبان بشوند پس صلاح ایران در این است، پس بهتر است همه زبان مادری خود را براحتی فراموش کرده و بزبان آقای اقبال حرف بزنند، گور در پدر حقوق بشر،