Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

شونيزم فارس بر دو پايه استوار شده ١- خود بزرگ بينی فارسی ٢- کوچک بينی غير فارس همراه با توهين و تحقير .مثال کامنت های باصطلاح منتقدين و مخالفين مقاله آقای لوايی. ولی با ايجاد اينترنت و ماهواره و عصر آگاهی عمومی سياست و روش شونيستی در هم شکست مثال جنبش ملی آزادی خواهی حرکت ملی آذرايجان جنوبی.

نوشته شده توسط: Anonymous

به این اشاره نکردید که بعد از قهرمانی فولاد خوزستان شصت درصد بوجه باشگاه را گرفتند تا مجبور شود تمام بازیکنانش را بفروشد و دیگر نتواند به قهرمانی فکر کند
می خواهند خوزستان را با زیر مجموعه استقلال یا پرسپولیس بودن اقناع کنند. تیمهای کذایی استقلال خوزستان اهواز صنعنتی که همه را زیر مجموعه ای از تیمهای پایتخت می دانند. یک تبعید گاه برای بازیکنانی که جایی در پایتخن ندارند و دلشان خوش است که در استقلالی به نام خوزستان بازی می کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ویگن در ترانه ای میخواند - گذشته ها گذشته ! - ژورنالیست های قلابی هر وقت حرفی نداشتند سراغ حزب توده میروند . برو بازارت را جمع کن . خدا خیرت بده . تحلیلی نو بکن ! . مملکتی که فقط یک مصدق و یک رستم و یک آرش و یک شاعر و یک ناجی داشته باشد . بجایی نمیرسد.

نوشته شده توسط: Anonymous

که‌‌چی؟‌ به‌خدا‌ به‌پیر‌ به‌قران‌وبه‌‌کتاب‌‌سرمایه‌‌قسم‌‌ حناتون‌‌دیگه‌رنگ‌‌نداره۰۰۰

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای قصیم شما متن استعفا را اول به خودتان فرستادید یعنی فیسبوک خودتان و بعد به سایت شورا! به این میگویند خنجر زدن از پشت نه استعفا !راستی در این مدتی که استعفا دادید چه تشکلی از ایرانیها را سازمان داده ید. لطفن دست از سر شورا بردارید و یک حرکت عملی به مخالفت با رژیم کهریزک نشان انجام دهید تا ما به دنبال شما بیاییم. کاری که شما با همکاران سابق شورایی کردید آیا ذره ای جوانمردی و صداقت دا شت که آنرا از پهلوان فیلابی انتظار دارید؟ کسی که یک ماه قبل از خروج از شورا کتابش را به مریم رجوی تقدیم میکند به قول شاملو به تظاهر تزویر میکند .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رازی اگر راضی به قبول وزن حقیقی وحقوقی پارسی خود در تاریخ وامروز باشد منبر تحکم وامر ونهی را رها ونگاه خودرابه تفکر وعقلانیت میسپارد تا چنین از خودیهایشان دفاع ومابقی را محکوم نفرماید و وضع موجود را که برهوت فرهنگی حاکم پارسیست و در نکبت وبدبختی رکورددار و آپوزسیون هزار تکه از هر قماش هرروز به خاطر حفظ مرز پر گهر در رنگ دگر است را مورد بررسی قرار میدادند وهمه را عشره ودهاتی وقبیله وخودشان را مرکز تمدن انهم آریاگونه وفردوسی ولایت نمیپنداشتند امما خوشبختانه ولی -- آخرین فرصت قبیله پارسیگران وفردوسیمداران کهنه پرست وکهنه زی به پایان است عصر حقوق برابر فردی است ---زبانتان بر شما شیرین است وبس و این پارسیتان دیگران را شوکرران زبان مادری است وچماق سرکوب ودیر نیست که زور وزئر استبداد ترک خورد وسیل دادخواهان بنیان ظلالت وجهالت کهنه ومدرن BHr3FT را به تاریخ بسپارد

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای موافق همه اینها درست که فرمودی ولی اصل مشکل شما کجاست؟ گمان نمیکنم که تیم رفیش و مشکلی که بوجود آمد ربطی به این مشکلات فوتبال ما باشد که قیاسی مع الفارق است پس بهتر است که عقده های تجزیه طلبی خود را گونه ایی دیگر بیان کنید و از فوتبال خوزستان وایران مایه نزاری

نوشته شده توسط: Anonymous

در جنایتکار بودن بشار اسد شکی وجود ندارد با این سخن لوران فابيوس وزير خارجه فرانسه را نباید حقیقت پنداشت . سازمان ملل در حال تحقیق است و قبل از ان باید کمی صبر کرد که مشخص شود. چون چند اتفاق در منطقه افتاده است که قابل تحمل است. موشک پرانی از جنوب لبنان بسوی اسرائیل که دولت اسرائیل این موشک پراکنی را کار حزب الله ندانست و آن را مشکوک اعلام کرد . انفجار در جلوی مسجد سنی ها در لبنان است که انهم مشخص نیست و شاید دستی در کار است که منطقه را به اشوب بکشاند و جنگ سنی و شیعه راه بیاندازد . خانم اشتون هم ..

که در مقابل انجفار ها جلوی مساجد شیعه سکوت می کرد اینبار موضع گرفت و این نشان می دهد که غرب در این جنگ مذهبی بی طرف نیست . بهر حال دو طرف درگیری همدیگر را متهم به استفاده از سلاح شمیایی می کنند
نوشته شده توسط: Anonymous

پانفارسها ذره ای تحمل انتقادرا ندارند, رگهای گردنشان بیش از حد کلفت شده.

نوشته شده توسط: Anonymous

در همدردی و همبستگی به اقای دکتر کریم قصیم و هزاران قربانی استبداد دینی در ایران و برون مرز.

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه ... هست. یعنی ما باید به منابع مشترک مراجعه کنیم و هر کسی ساز خود را ننوازد. پس لطف کنید و همانطور که در بالا نوشتم، منبع شعر "پدر در پدر ..." را در خمسه نظامی نشان بدهید و همچنین بفرمایید چرا سهراب و مادرش و همچنین کشور سمنگان را ترک می دانید. همچنین لطف کنید و در مسیر اسطوره شناسی مقایسه ای (comparative mythology) با تحلیل اسطوره پیدایش نژاد ترک (جفتگیری انسان نرینه با ماده گرگ) رفتارهای امروزی اقوام ترک را نشان بدهید، هرچه باشد آن "پانفارسیسم" ادعایی شما تنها "شر مطلق" در جهان نیست و کسانی که رذیلانه ترین توهینهای نژادی را (از جمله ادعای نقص کروموزومی) نثار دیگران می کنند، دست بر قضا تُرک هستند. با تشکر از توجه شما.

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه ... برای او هویت "ترک"ی می تراشید. معلوم نیست چرا این به اصطلاح "ترک"ها اسمی فارسی دارند: "تهمینه" که برگرفته از لقب رستم یعنی "تهمتن" است، یعنی زن شجاع و جنگنده (به بخش "تهم" در هر دو اسم توجه شود) و سهراب به معنی سرخرو (از سوخرا و سوهرا به سُهر) که با شهر سُهرورد هم همریشه است. پس می بینیم که این ادعای شما که فرموده اید: «وفتی ما از ضذ ارزش های موجود در شاهنامه حرف می زنیم محکوم به بی سوادی و قومی نگری می گردیم» حداقل در مورد من صدق نمی کند، من نگاه شما را با دلیل و مدرک نقد کرده ام و آنرا نژادی-عشیره ای یافته ام، زیرا محور و هسته سخت افکار شما تضادهای جعلی نژادی از نوع "ترک و فارس" است. واگرنه هیچ احتیاجی به این نبود که سهراب و مادرش را ترک بدانید. من با کمال میل نظرم را در صورت اشتباه بودن تصحیح خواهم کرد و از شما معذرت خواهم خواست. ولی برای یک بحث سازنده احتیاج به زمینه مشترک

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه ... خمسه نظامی آمده است. لازم به تذکر است که نظامی اگر امروز زنده می شد، هم از شما به عنوان ناشر و هم از جاعلین این بیت بی سروته بدادگاه شکایت می کرد. از سست بودن و سخیف بودن این بیت اگر بگذریم، هیچ شاعری، حتی یک شاعر دست صدم تازه کار "ترک" را با "گرگ" قافیه نمی بندد. شما ولی در راستای تحلیل نژادی-عشیره ای خودتان اهمیتی به این موضوع نمی دهید و یک بیت سست را فقط به این دلیل که بکارتان می آید و بدردتان می خورد، بدون احراز اطمینان از صحت و سقم آن بر سردر مقاله خودتان می نشانید. این نگاه، یک نگاه عشیره ای است. از اینها اگر بگذریم، جنگ رستم و سهراب بازگو کننده نگاه انسان ایرانی به مقوله "سرنوشت" است. ولی شما از آن تحلیل نژادی کرده اید. رستم از نظر شما سمبل همه بدی ها است، زیرا او بزعم شما یک "فارس" است. سهراب ولی نماد خوبیها است، پس در چارچوب نگرش نژادی خودتان به مقوله های اجتماعی، برای ا

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لوایی عزیز، با تشکر از جواب شما. من در هیچ جای کامنتم شاهنامه را ارزشگذاری نکردم. من نگاه شما رانقد کردم، که از نظر من یک نگاه بدوی و عشیره ای است. معلوم نیست شما ترک بودن کشور افسانه ای (و نه جغرافیائی) سمنگان و به دنبال آن ترک بودن سهراب را از کجا در آورده اید. اینکه شما با شاملو در مورد شاهنامه موافقید، موضوع تعجب برانگیزی نیست. شاملو هم نگاهی عشیره ای و بدوی به اسطوره ها داشت. با این تفوت که نام عشیره شما "عشیره ترکان" است و نام عشیره او "عشیره چپ" بود. تحلیل طبقاتی از اسطوره، یعنی کاری که شاملو کرده بود (آنهم بدون استنادات تاریخی) بیانگر ذهنیت ایدئولوژی زده است، همانطور که تحلیل نژادی-زبانی شما پرده از ذهنیت عشیره ای شما برمی دارد. نمونه بارز این ذهنیت شما آوردن بیت مضحک "پدر در پدر مر مرا ترک بود" از نظامی است. بد نیست برای شروع یک بحث سالم و بفرمایید این بیت در کدام بخش از

نوشته شده توسط: Anonymous

فهم ادبی نویسنده نوشتار بالا در این اندازه است که پیوند عاشقانه دو انسان را " تجاوز" می نامد و نمی داند که تجاوز رابطه ای است که با زور تحمیل می شود نه یک رابطه آزادانه و داوطلبانه. ادب نوشتاری او نیز آنچنان است که چنین پیوندی را " تخم ریزی" نام می نهد! دانش تاریخی این " پژوهشگر" سمنگان آن زمان را ترک زبان می شمرد و توران شاهنامه را با ترکستان به معنی امروزین یکی می پندارد. لابد رستم و تهمینه هم از طریق مترجم به یکدیگر ابراز علاقه می کرده اند! جالب آنکه سرزمین سمنگان ، که امروز در افغانستان واقع است، با وجود انبوهی از لشکر کشی ها و کوچ های گسترده مغولان، تاتار ها، ازبک ها و قبیله های ترک آسیای میانه همچنان فارس مانده به گونه ای که امروز بیشینه قاطع آن فارسی زبان هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سالها پیش اقای م.رحیمی کتابی بنام ترادژدی قدرت در شاهنامه نوشت که به همین مسئله قدرت اشاره میکند.
با جرئت میتوان گفت که ضربه اندیشه چپی به جامعه ایرانی بیش از هجوم مغول است. ایجاد دشمنی با گذشته و ایجاد جامعه سوسیالیستی اکنون به برزخ و دشمنی بی نظیر تبدیل گشته است.اشکال از فرودسی و شاهنامه و سهراب نیست بلکه نابالغی فکر ی و کج اندیشی روشنفکران این خلقهای تحت ستم است.ملت پارس را به عنوان دشمن به خورد مردم ایران دادن
پایانی جز نابودی طرفین در پی نخواهد داشت و مسئول این تنفر با سوادن این کشور و چپها هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

این شیاد از کجا به کجا ربط میده شما میگویید قران کتاب کاملی است و در باره همه چیز نوشته شده پس چرا در باره امام زمان ایه ای نیامده

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، پویان انصاری، بدبختانه آرزوئی را که شما دارید و با زبان طنز از آن سخن گفته اید یعنی ..........

دوست گرامی، پویان انصاری، بدبختانه آرزوئی را که شما دارید و با زبان طنز از آن سخن گفته اید یعنی کامپیوترها به گونه ای خودکار همه چرندنامه هائی را که سیل آسا به تارنماها و تارنگارها ریخته می شوند را به نمایش درنیاورند ناشدنی است! چکیده سخن شما این است که هیچ نوشتاری به جز آنهائی که درباره براندازی رژیم ولایت فقیه هستند در تارنماها و تارنگارهای سیاسی نوشته نشوند، من نیز با شما هماوازم اما سخن بر سر این است که: "نرود میخ آهنین بر سنگ!" شما چگونه چشم به راه آن هستید که میلیاردرزاده ای که چهل سال یعنی از زمان شاه تا کنون در اروپا مانده است در اندیشه ایرانیان و رنج های آنها باشد؟ میلیاردرزاده ای که چهل سال در اروپا مانده است و خوراکش جوجه کباب و بوقلمون سرخ کرده و فیله ماهی و خاویار و .......... بوده است و اکنون کامپیوتر مفت به دستش افتاده است و هنری جز هرزنامه نویسی ندارد چگونه دردهای بی پایان ایرانیان را درخواهد یافت و چگونه سپارش شما را در کار و کوشش برای براندازی رژیم آخوندی به کار خواهد بست؟ آدم مفت خور و بیکاری که از بس خورده است و نوشیده است که از سیری دارد می ترکد چگونه از کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ یاد کرده و در آن باره خواهد نوشت؟ این سخنان را شما به گردانندگان تارنماهای سیاسی بگوئید و از آنها بخواهید به جای ترس از برچسب هائی مانند خطی بودن و سانسور کردن و انحصارطلبی و .......... هرزنامه نویسی و هرزنامه نویسان را ریشه کن کنند و خود و دیگران را آسوده کنند. دوست گرامی، پویان انصاری، هم اکنون ما در فصل تابستان هستیم، شما به سرتاسر تارنمای ایران گلوبال نگاه کنید، به جز من و یکی دو تن دیگر هیچکس درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ چیزی نمی نویسد! پان نامه نویسانی هم که درباره پان های رنگارنگ می نویسند نوشته هائی را که درباره ددمنشی های بیشمار رژیم آخوندی نوشته می شوند کمرنگ می کنند! یکی از سرفه کردن پیشه وری در صد سال پیش می نویسد و آن دیگری از سرما خوردن ارمنی ها در دویست سال پیش! البته نویسندگان این پان نامه ها هم همواره یا پروفسور هستند یا استاد دانشگاه و یا دکتر و مهندس! دوست گرامی، پویان انصاری، هرگز اندرز شما را پان نامه نویسان بی رگ و بی غیرت به کار نخواهند بست، پس من و شما باید به جای بیکار نشستن و گلایه کردن از هرزنامه نویسان اینترنتی با شعار: "باهمی، پیکار، پیروزی" برای براندازی رژیم اهریمنان دوزخی چیره بر ایران و ایرانی کوشا باشیم و امیدی به این هرزنامه نویسان نداشته باشیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی نویسندگان فارس از ارزش‌ها و ساختارهاي ملي در شاهنامه حرف می زنند به به و چه چه گفتن ها اوج می گیرد اما وفتی ما از ضذ ارزش های موجود در شاهنامه حرف می زنیم محکوم به بی سوادی و قومی نگری می گردیم. من خواننده را دست کم نگرفته ام و شاهنامه را در خود تبریز بارها به نقد نشسته ام. امیدوارم که همچنانکه مثبت خوانی را دوست دارید منفی خوانی را تحمل کنید. من دوست دارم در زوایای پنهان متون را ببینم و حقایقی را که سعی دارند از ما پنهان دارند وا بگویم. البته در این راه هر دو طرف صبوری پیشه کنیم و یکدیگر را بشنویم. با احترام.

نوشته شده توسط: Anonymous

ثلن من دید اسطوره شناسی دکتر شمیسا را که می گوید تهمینه مظهر زن حاکم است قبول ندارم.تهمینه نمی تواند مظهر زن حاکم باشد. وحضور او در شاهنامه چندان پر رنگ نیست.
سید حسین فدایی حسین در مقاله ای تحت عنوان "بررسی مقوله فرزند کشی در ادبیات ایران و ایرلند" می نویسد:
"طفره رفتن رستم از شناسايي فرزندش، كه بيشتر به خودفريبي مي‌ماند و گويي رستم نمي‌خواهد بپذيرد در نزاع با فرزند است. در نگاهي خوش‌بينانه‌تر مي‌توانيم بگوييم او ارزش‌ها و ساختارهاي ملي را بر ارزش‌هاي خانوادگي و رابطة پدر فرزندي ترجيح داده است. اين طفره رفتن، و گريز از واقعيت خواسته يا ناخواسته منجر به بروز فاجعه مي‌شود و دامان رستم به فرزندكشي آلوده مي‌گردد."

نوشته شده توسط: Anonymous

چناب آقای رازی و دیگر دوستان. بر خود واجب می دانم که به رسم ادب یادآوری کنم که نقدهایتان را می خوانم اما جواب دادن به پرسش هایتان مستلزم نوشتن متنی دیگر است. مفایسۀ ویژگی های اساطیر و قهرمانان اسطوره ای با شاهنامه خود یک متن بلندبالایی است که در آینده به تفصیل راجع به آنها بحث خواهیم کرد. لطفن صبور باشید. این یک دگرخوانی شاهنامه است و طبیعی است که نظریت امثال کزازی و شمیسا و دیگر منتقدین را در خصوص شاهنامه قبول ندارم. من خوانش خودم را دارم. به احمد شاملو و به کسانی که خارج از دایرۀ تعصب به نقد می پردازند اعتقاد دارم.

نوشته شده توسط: Anonymous

برج عاج نشینان فرهنگ حاکم صد ساله را نه گوش شنوایی ونه چشم بینایی گمان است، تا سرزمین رکورددار بدبختی ونکبت را آنگونه که هست نظاره گر باشند، وداد اسیران فرهنگ حاکمشان را بشنوند . آغاز گر شاهنامه که دقیقی باشد از بد روزگار به دست معشوق هم جنسش وطن آریایی را وداع میکند، و فردوسی به امر شعوبیه دست به کار نا تمام ، وبه هنگام پیری توبه واستفغارو پشیمانی وافسوس. گرچه مریدان امروزش انتخابی عمل میکنند و با ندامت پیرشان کاری ندارند . حاصل این دین جدید که کتابش شاهنامه وپیغمبرش کوروش و امتش مرکز گرایان پارسی وپاسداران فرهنگ حاکم پارسی ست، غیر از متلاشی شدن زندان مردمان در بند ودر زنجیر ویرانسرای ایران نیست . آنان که جشن سهراب کشان دارند هنوز در جهالت خون وجنون و خیالات بیمارشان بسر میبرند، وبا خود بزرگ بینی فزونشان آتش کین ونفرت را فروزانتر میکنند؛ ولی غافل از اینکه از امروز بازنده اند .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

رازی عزیز، مثال من مربوط به طرفداران تزکسروی و امثال اوست. در کل اشاره به نظر مخالفان جدایی ست که به تاریخ و فرهنگ استناد می کنند. منظور کسی نیست بل یک طیف نظری ست. در جنبش رفع تبعیض آذربایجان همه گونه نظر و دید هست. که من در مقالاتم به آنها اشاره کرده ام. دید این قلمزنان هم بخشی از آن است. دیدهای عمده در فضای سیاسی آذربایجان: 1- چپ کلاسیک؛2-چپ دموکرات،3- دموکرات- 4- ناسیونالیست؛ 5-ناسیونالیست افراطی؛6- چپ ناسیونالیست. که همه در کل به فدرالیست و استقلال طلب بخش میشوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار، با سلام. اگرچه با کلیت حرف شما موافقم، درست متوجه نشدم در این مورد خاص چه کسی گفته است «آذربایجانیها فارسی زبان بودند و بعد ها با آمدن ترکها ترکی زبان شده اند»؟ نگاه آقای لوایی متأسفانه حتی ایدئولوژیک هم نیست، که اگر بود، حداقل رنگ و بویی از مدرنیته داشت. نگاه ایشان عشیره ای و قبیله ای است. ایشان مدعی است «سمنگان بین مرز ایران و توران قرار دارد و فرهنگ و زبانش ترکی است»! در کجا چنین چیزی آمده؟ آقای لوایی توران را با ترک یکی می گیرد و فرض را بر این می گذارد که همسایه های ترکان هم همه ترک بوده اند. ایشان هنوز تفاوت تاریخ و اسطوره را نمی داند و جغرافیای اسطوره ای را با جغرافیای تاریخی یکی می گیرد. چند سال پیش از این کسانی مدعی شده بودند که رستم هم ترک بوده است، سیمرغ یک الهه ترک است و تومیریس ملکه ماساگتها که بنا به افسانه های هرودوت کوروش را کشته است، همان "تومریس آنا" ملکه ترک

بوده است. این نگاه دیگر اسمش "ایدئولوژیک" نیست، این نگاه یک نگاه عقبمانده قومپرستانه است که هم تاریخ و هم اسطوره را بر اساس آرزوهای عشیره ای و جهانبینی نژادی خودش تفسیر می کند. من بارها و بارها در اینجا با نویسندگان قومگرا وارد بحث شده ام تا نشان دهم ادعاهای آنها تا بکجا ضدعلمی و بدوی هستند. اگر کار جنبش رفع تبعیض در آذربایجان ایران بدست کسانی مانند آقایان لوایی و شاملی و امقالهم است، باید بر احوال چنین جنبشی افسوس خورد و از دستش به مار غاشیه پناه برد! من طرفدار بی چون و چرای رفع هرگونه تبعیض در ایران هستم، از تبعیض دینی و جنسیتی و جنسی گرفته، تا تبعیض زبانی. ولی انصاف بدهید، با چنین قلمزنان و چنین تئوری پردازانی باید مارادونا را رها کرد و مواظب غضنفربود!
نوشته شده توسط: Anonymous

نژاد آریائی هم چیزی شبیه به فضا فرستادن یک میمون با موشک احمدی نژاد یک جوک بی مزه است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دوستان دو طرف بحث یک اشکال «مشترک» دارند. اول صورت مسئله بعد اشکال : 1- دوستان فارسی زبان پای دانش تاریخ را پیش میکشند و میگویند« آذربایجانیها فارسی زبان بودند و بعد ها با آمدن ترکها ترکی زبان شده اند» و از تز کسروی و مانندهای آن استفاده میکنند و مسایل تاریخی را اینجا و آنجا تلنبار و شعار چو ایران نباشد میدهند. و بر تاریخ 2500 شاهنشاهی تکیه کرده از تمدن بزرگ فاکتها نقل میکنند. که «حق جدایی ندارید». یعنی تاریخ گرایی برای اثبات نظر از پیش تعیین شده ی خود میکنند. 2-از سوی دیگر گروهی از آذربایجانیها در مقابل، تاریخ شاهنشاهی و فرهنگ فارسی زبانان را ستمگر نامیده با تفسیر های خود دور می ریزند با فاکتها و مثالهای تاریخی و فرهنگی.که «حق داریم جدا شویم». رد دیگری برای اثبات نظر از پیش تعیین شده.

اینجا 2 ظلم میشود: الف به علم تاریخ؛ ب- علم فرهنگ. چرا؟ چون آشکارا مورد «سوء استفاده»ی «غرض و مقصد سیاسی» قرار میگیرند. چرا؟
چون کار دانش تاریخ و فرهنگ « کار علمی بیطرفانه» است. و عمل هر دو طرف این «اصل علمی» را نقض میکند. نتیجه جنگ کامنت و مقاله دو طرف است. اگر در ایران تسلط حکومت نباشد و این دو طرف نیرو داشته باشند «جنگ داخلی» زبانه میکشد. سوریه دوم میشود ایران. بسیار خوب ، پس شعار حاصل میشود:« زنده باد سوریه دوم » . نتیجه؟ دهها هزار کشته -هزاران ویرانی- دخالت غولهای جهانی-حذف استقلال خود مردم- نوکر گرایی برای بیگانگان- و صد سال برگشت به عقب. بسیار خوب. نتیجه: « زنده باد عدم استقلال- عقب ماندگی» . نتیجه: «تحقق برنامه ی غولهای جهانی». نتیجه:« حمایت غولها» از این دو طرف در مورد « جنگ بین اتحاد و جدایی»هدف آنها را تأمین کرده است. نتیجه: «هر دو طرف بازنده». و بالا تر «مردمان بازنده ی اصلی». بسیار خوب می توانید به کجراجه ادامه بدهید. اگر «توانستید». ولی فراموش نکنید که غیر از این دو طرف «دیگرانی» هم هستند. و امکان عمل برای طرفین را بسیار کاهش میدهد. اما اشکالی که من دنبالش هستم اینها نیست. مسئله من اینست که «چه متدی با علم در تضاد است؟». نخست متد خود علم نقض میشود. که «روش علمی » نام دارد. اما توسط چه روشی نقض میشود و بعد به جای آن استعمال میگردد؟ روشن است با ضد خودش نقض میشود. یعنی با «روش ضد علمی». در شناخت مسایل. در این رابطه توجه شما را به مقاله ی«نگاه ایده لوژیک» در ص اول جلب میکنم. دو طرف آزاد اند روش ضد علمی خود را در شناخت «مسایل و پدیده ها و اشیاء» ادامه بدهند. ولی بهتر است «عاقبت» آنرا هم حساب کنند. پس اشکال مشترک در استعمال روش ضد علمی در شناخت چیزهاست. بر پایه منافع سیاسی. چنین است ماهیت «نگاه ایده لوژیک».
نوشته شده توسط: Anonymous

سواد پایین در مورد داستانهای اساطیری ادم را به دام چنین تحلیل های باسمه ای ماندازد جناب لوایی عزیز اساسا گویا جنابعالی نمی دانید که تورانیان قومی اریایی بودند و نه ترک و ارتباط دادن انها به تورکان کاری غلط و عبث است و اینکه در شاهنامه گاه انها را ترک نامیده شده اند اشتباهی است ناشی از انکه در دوران فردوسی این گروه وارد ماورالنهر میشوند و به همین سان برخی از جمله فردوسی به این اشتباه می افتند که تورانی و ترک باید یکی باشند در حالیکه چنین نیست و در متون پهلوی نظیر خداینامک و اوستا هیچ گاه این گروه ترک لقب نگرفته است بلکه به عنوان گروهی اریایی از انان نام برده شده است از طرفی اگر به اسامی تورانیان بنگرید متوجه میشوید که همه انها اسامی ایرانی دارند نظیر سهراب تهمینه گرسیوز پیران ویسه سیامک منیژه اشکبوس و.... شما هیچ تورانی نمی بینید که نامی ترکی داشته باشد نظیر چنگیز بوغای تیمور

در ضمن فردوسی سراینده داستانهای اساطیری ایرانی است نه پدید اورنده ان که بخواهد دل به خواه خود داستان را تغییر دهد متاسفانه افرادی مثل جنابعالی یا بیسواد تشریف دارند یا خود را به بیسوادی زده اند
نوشته شده توسط: Anonymous

ﺁﻗﺎﻱ ﻟﻮاﻳﻲ ﺑﺮاﻱ اﻳﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻛﻮﺩﻛﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ, ﻣﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ اﻻﻥ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺳﺎﻳﺖ ﻭﻫﻴﭻ ﺟﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻳﻚ ﻣﻐﺎﻟﻪ ﺩﺭﺳﺖ و ﺣﺴﺎﺑﻲ ﻳﺎ ﻳﻚ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻛﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﺨﻮاﻫﺪاﺯ اﻳﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﺪ اﺯ اﻳﻦ ﭘﺎﻧﺘﺮﻛﻬﺎ ﻧﺪﻳﺪﻩ اﻡ, ﻭاﻗﻌﺎ ﻧﻤﻴﺪاﻧﻢ ﭼﺮا اﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﻫﺴﺘﻴﺪ, ﻳﻚ ﺭﻭﺷﻨﻔﻜﺮ ﻛﻪ ﺑﺨﻮاﻫﺪ ﺭﻭﺷﻨﮕﺮﻱ ﻛﻨﺪ اﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﻛﻮﺩﻛﺎﻧﻪ و ﻛﻴﻨﻪ تﺗﻮﺯاﻧﻪ ﻧﻤﻲ ﻧﻮﻳﺴﺪ ﺣﺘﻲ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻛﺎﻣﻨﺖ نﻧﻮﻳﺳﻬﺎﻳﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﺼﻴﺒﺖ ﻫﺴﺖ , ﺧﺪا ﻭﻛﻴﻠﻲ ﻗﺼﺪ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﻧﺪاﺭﻡ .

نوشته شده توسط: Anonymous

روشنفکران سوریه باید مواظب باشند و به توده های ساده لوح و عوام توضیح بدهند تا در سوریه هم همانند ایران و مصر، خمینی و مرسی بر سر کار نیاید، بقول آن ضرب المثل قدیمی که عده ائی می خواستند عرق بخورند ولی بجز فلفل قرمز تند، مزه دیگری دم دستشان نبود، بعد از دادن ساغ سلامتی به همدیگر و خوردن عرق و مزه، فلفل قرمز آنقدر تند بود که همشون گفتند، تو رو خدا عرق بریزید بخوریم که مزه پدرمان را در آورد، حالا در سوریه و مصر همه باید مواظب باشند که اپوزسیون کاسه داغتر از آش نشود و مثل ایران از دست شکنجه گرانی چون حسینی و سرهنگ زمانی و تهرانی خلاص نشده گیر لاجوردی و کچوئی نیفتند،

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لوائی عزیز، من فرض محال را بر این می گذارم که این تحلیل شما برخاسته از گرایشات قومپرستانه‌ای که به آن رنگ و لعاب پست مدرن زده‌اید، نباشد و سهراب واقعا "ترک" باشد (آیا فردوسی اینرا گفته است؟ آیا شما سهراب را در منابع دیگر دیده اید؟) و رستمی که تخت کاووس شاه را بر سرش می کوبد واقعا یک "شعبان بی مخ" اساطیری و پیرو کوروکر قدرت باشد. در اینجا کاری هم به این ندارم که نگاه شما به پدیده اسطوره شدیدا ارتجاعی و ابتدائی و غریزی است. چیزی که می خواهم بپرسم این است که از نظر شما و با این دیدگاهی که شما به اسطوره ها دارید، انسانهایی که از جفتگیری یک انسان با یک ماده گرگ بوجود آمده اند، دارای کدام خصائل فرهنگی می توانند باشند؟ تأثیر این شجره نامه بر روی رفتار فرهنگی ترکان امروز چیست؟ آیا اینکه قرقیزها در سال 2010 دست به کشتار اقلیت ازبک در کشورشان زدند، ریشه در پدیده "همنوع‌خواری" (کانیبالیسم) گرگ

گرگها دارد؟ (گرگها در زمستان و به هنگام کمبود غذا دست به همنوع‌خواری می زنند و افراد ضعیف گله را می کشند و می خورند) آیا با توجه به ریشه اسطوره ای ترکها (نتیجه جفتگیری انسان با گرگ) می شود رفتارهای فرهنگی آذربایجانیها و ترکمنها و قشقائیهای ایران و همچنین بقیه اقوام ترکزبان دنیا را توضیح داد؟ با تشکر پیشاپیش از جواب شما
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا کاظم با سلام، لطفا نقش مخرب و استعماری قدرتهای خارجی را، که برای تبیت منافع خویش از طریق دیکتاتور ها، در هیئت شیخ و شاه در طول یک سده گذشته ، بر ملت و مملکت تحمیل شد ه است، از نظر نیاندازید. از جهتی فقر فرهنگی، و بیسوادی از عوامل اصلی عقب ماندگی فرهنگی مردم، و منشا ترویج خرافات مذهبی است، که گریبان گیر ملل کشورهای اسلامی شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب Homayoon این شما فارسها هستید که از افسانه های فردوسی برای خودتان تاریخ و تمدن باور مند ساخته اید . هر موقع به صرفتان نشد , میگوئید افسانه است, اگر به صرفتان شد, میگوئید, افسانه و داستان نیست بلکه تاریختان است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لوایی، فردوسی داستانسرایی بود که اصلا نمیدانست که رضاشاهی خواهد آمد و یک زبان و یک ملت را به مردم ایران تحمیل خواهد کرد. در داستانهای فردوسی دو قوم عیلیه یکدیگر میجنگند: ایرانیان و تورانیان.
فردوسی شاهنامه را سرود برای اینکه زبان فارسی را از زیر سلطه زبان عربی نجات دهد. فردوسی میهن پرستی معمولی بود که کاری بر ضد سلطه عربهای اشغالگر آن زمان کاری کرد. فردوسی فرزند زمان خودش بود.
من وقتی دعواهای تاریخی را در سایتها میخوانم، متاسف میشوم که چرا عده ای که تاریخدان و تاریخنویس و تاریخشناس هم نیستند، به این دعواها میپردازند و آن را به عهده تاریخدانان نمیگذارند. متاسف میشوم بیشتر از این جهت که مسائل و مشکلات امروزمان را ول میکنند و میروند و دعواهای هزار سال قبل را پیش میکشند و با هزار من چسب و سریش میخواهند آنها را به زمان حال بچسبانند. من ازن دعواهای بی انتها را انحرافی میدانم.
بیایید به

مسائل امروزمان بپردازیم.
واقعیت این است که امروز ملیونها انسان از تحصیل به زبان مادری خود محرومند، از نظر فرهنگی زیر ستم هستند و به آنها فشار می آید.ملیونها انسان در همه جای ایران میخواهند سرنوشت خودشان را بدست بگیرند ولی نمیتوانند. نمیتوانند چون از یکطرف رژیمی ضد انسانی بر آنها حاکم است و از طرف دیگر هیچ اتحاد و اتفاق و همدلی بین خودشان ندارند و اصولا نمیتوانند حتی با هم صحبتی مدنی و فارغ از کینه و دشمنی و فحش و ناسزا داشته باشند! بیایید به این مسائل و به راه حلها بپردازیم و خودمان را با مسائل هزاره های پیشین مشغول نکنیم.
من دو نفر را میشناسم که درست نقطه مقابل هم هستند: هر دو ایرانی هستند. یکی از آنها ترکی زبان است. این دوست من نبوغ عجیبی دارد در اینکه هر حادثه ای را به مسائل ملی و به ظلم فارسها علیه ترکها بچسباند. اگر بگوییم که یک نفر در خیابان زمین خورد، آن را به مسائل ملی میچسباند! دومی هم فارسی زبان است و اگر به او بگوییم که یک نفر زمین خورد، آنرا به ترکها میچسباند و علیه آنها بکار میگیرد! عجب نبوغی دارد این بشر!
هیچکدام از اینها به واقعیتها توجه نمیکنند و در دنیای نفرت خود زندگی میکنند. بیایید این هاله نفرت را بشکنیم و واقعیتها را ببینیم و به واقعیتها بپردازیم. بیایید علیه سیستمی که این ستمها را بر ما تحمیل میکنند، مبارزه کنیم و نه علیه هم. واقعیت این است که همه ما تحت سلطه و قربانی سیستمی غیر انسانی و ضد بشری هستیم. بیایید این سیستم را از میان برداریم و به دنیایی انسانی برسیم و در آن زندگی کنیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

نوشته ارزنده و قابل تاملی بود. ما با فارس ها مشکلی نداریم اما با دولت فارسی تا دلتان بخواهد مشکل داریم. قبول دارم که گاهی مرز این دو از هم غیر قابل تمییز می شود دلیل این هم تغذیه دولت فارسی ایران از ارزشها ی خلق یا ملت یا قوم فارس است. طبیعی است وقتی که شما با سیستمی مشکل دارید و با آن مبارزه میکنید در واقع به مبارزه و تنقید از مولفه های آن مجبور هستید. در این جاست که فارس ها فکر میکنند وقتی کسی مثلا از شاهنامه انتقاد میکند دشمن خود فارس هاست در حالی که چنین نیست. با تمام صمیمیتم می گویم حاضر نیستم از دماغ هیچ فارسی حتی یک قطره خون جاری شود. اما برپای دولت را حق غیر قابل مذاکره ملت ترک آزربایجان می دانم. در حالت کلی زندگی کلیه ملت های خاورمیانه به صورت کنفدراسیون به عنوان یک اتحادیه می تواند به عنوان هدف برای همه تعریف شود. کسی به دنبال جدایی نیست اما ما آسیمیلاسیون و فارس شدن

را هرگز نمی پذیزیم. حتی اگر شرایط سیاسی منجر به استقلال آزربایجان شود این اتفاق منجر به جدایی نخواهد شد. ما چه در اصفهان و چه در تهران حق آب و گل داریم و جدایی از این حافظه غیر ممکن و غیر از خودزنی چیزی نیست. تجارت با عراقین (عراق عجم و عراق عرب) قفقاز و روسیه آناطولی و آسیایه میانه امتیاز ژئوپولیتیک آزربایجان است ما خواهان آزادی تجارت و برقراری اقتصاد غیر دولتی برداشتن مقررات گمرکی و... هستیم تا هر ملتی بنا بر پتانسبل و ظرفیت انسانی خود جایگاهش را در سپهر سیاسی خاورمیانه پیدا کند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سوخماق نه سوکماق!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای عباس شریفی، با سلام، ما از گردانندگان سایت ایران گلوبال، در حمایت از کردستان بزرگ تشکر میکنیم. ضمن تبریک و تهنیت کردستان بزرگ سوری، به جنابعالی، امید که کردستان بزرگ، با رهبری " آپو" با ارتشی جهانشمول و قوی، آزادی سرزمینهای خود را بزودی در چهار چوبه ایران نیزجشن بگیرد، و دل جنابعالی را بیش از پیش، غرق شور و نشاط و شادی بکند. تا بدینوسیله هر ملتی خودش، به امور خود برسد. انشا الله!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لوائی مثلی است « ايلانين يواسينا بارماق سوکماق » يعنی انگشت را به لانه مار کردن. فکر ميکنم سنت شکنی بها طلب ميکند و تو از عهده اش بر ميآئی . اميداوارم اين نوشته تو بدست احمد ياور استوار عضو کانون نويسندگان ايران « شاعر » برسد که امروز ها جلسات تفصير شاهنامه ترتيب ميدهد و سعی ميکند ضد زن بودن فردوسی را توجيه نمايد عين آخوند ها که هميشه مشغول توجيه آيات قران و ازدواج محمد هستند

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

آقای کاووسی گرامی، حتما می دانید که من مجبورم همه کامنتها را بخوانم و بنابراین کامنتهای قبلی را هم دیده ام. در همان اولین کامنت شما در جواب به هرمس گرامی، نقطه چین وجود دارد. من به هیچ وجه مایل به این کار نیستم ولی برای حفظ محیطی تفاهم آمیز، گاهی به این کار دست می زنم. آنچه که من به آن اشاره کرده ام، از همان اولین کامنت در برخورد شما دیده می شود. اشاره من نه برای تحمیل روشی به شما، بلکه تنها اظهار نظر و سؤالی بود مانند همه اظهارنظرها و سؤالها که می توانید به آن بی اعتنا بمانید. ممنون از توجه شما

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم محمدی، رهبر فقیدتان ، امام راحل باتمام عوامفریبی سخنان جالبی هم ازجمله درفرانسه درموردآزادی زنان ، آزادی بیان وفعالیت آزادحتی برای کمونیستهاو... گفته است.ازجمله گفت که هرچه میکشیم ازدست این روشنفکران! است فکرکنم منظورش شما اکثریتی ها بوده باشدکه هنوزنفهمیده اید که تمام جناحهای رژیم فارسی/ اسلامی درسرکوب مردم وجنایات فرقی باهم ندارندوحتی بیشترجنایات ازجمله قتلهای زنجیره ای ،فاجعه ملی قتل عام زندانیان 67 دردوره باصطلاح اصلاح طلبان وحامیانشان بوده است.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، هرمس، منبعی که شما از آن این نوشتار را برداشته و در تارنمای ایران گلوبال جای داده اید هیچ گونه ارزش استنادی ندارد! (دائرة ‌المعارف بزرگ اسلامی) را هواداران رژیم آخوندی ..........

دوست گرامی، هرمس، منبعی که شما از آن این نوشتار را برداشته و در تارنمای ایران گلوبال جای داده اید هیچ گونه ارزش استنادی ندارد! (دائرة ‌المعارف بزرگ اسلامی) را هواداران رژیم آخوندی حاکم بر ایران طراحی کرده اند که سرشار از دروغ و جعل و تحریف و تاریخ تراشی و داستانسرائی است! یکی از گردانندگان و طراحان (دائرة المعارف بزرگ اسلامی) غلامعلی حداد عادل است که از سردمداران رژیم آخوندی است، دوست گرامی، هرمس، من از شما می پرسم اگر شما سرتاسر این چرندنامه ای را که نام دایرة المعارف به روی آن گذاشته شده است بگردید یک جمله درباره جنایات رژیم آخوندی در شکنجه گاه ها و زندان هایش پیدا خواهید کرد یا نه؟ روشن است که نه! سخنانی را که در این دایرة المعارف به نام آقای عنایت الله رضا گنجانده شده اند نیز روشن نیست که آیا به راستی ایشان نوشته اند یا ساخته و پرداخته گردانندگان این چرندنامه است؟ دوست گرامی، هرمس، شما اگر در این دایرة المعارف جعلی نوشتاری درباره (پان ترکیسم) پیدا کرده اید خواهشمندم همه آن را بگردید و ببینید در کجای آن درباره (پان آخوندیسم) و (پان مفت خوریسم) و (پان ملائیسم) و (پان عمامه ایسم) و (پان روضه خوانیسم) چیزی نوشته شده است؟ شما در هیچ کجای این دایرة المعارف من در آوردی درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷ به دست رژیم ولایت فقیه چیزی نمی توانید پیدا کنید! نوشته های دیگری را هم که درباره دایرة المظالم رژیم گنداب و لجن ولایت فقیه باشند در این دایرة المعارف یافت نمی شوند! ********** دوست گرامی، هرمس، ما در فصل تابستان هستیم اما به جز من و یکی دو تن دیگر هیچکس درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در تارنمای ایران گلوبال چیزی نمی نویسد! من و شما چرا باید زمان و نیروئی را که برای بازگو کردن ددمنشی های بیشمار رژیم آخوندی می توان به کار گرفت باید برای نوشتن سخنان تکراری و بیهوده و بی سرانجامی مانند ترک پرستی و آریاپرستی و پان های رنگارنگ دیگر به کار بگیریم؟ به این لینک نگاه کنید و ببینید من از چه چیزی سخن می گویم http://www.iranglobal.info/node/22670
نوشته شده توسط: Anonymous

رستم و سهراب یک افسانه است و هیج سند تاریخی آن را تائید نمی کند. چگونه ازش تز نژاد پرستی پا ن فارس ها در می اید؟ اگر بخواهیم از چنین افسانه هایی نتیجه ضد یت با مردم فارس را گرفت ، خوب چنین روایت ها و افسانه ها علیه پان ترک ها بسیار است . می شود از چنین افسانه هایی سوء استفاده سیاسی کرد. عزیز دل برادر اگر می خواهی جدا بشی احتیاج به این همه ستیزجویی نداری .. این تئوریها شما جنگ ملی_ قومی فردا را سازمان می دهد ؛ ان روز شاید من و تو نباشیم اگر حقوقی از ملت و یا قومی سلب شده است راهش تقویت کینه ورزی ملی نیست . به سوریه نگاه از ابتدا که شروع شد مبارز ه بسیار زیبا بود و همه ازاد اندیشان جهان از آن صمیمانه دفاع می کردند و حالا کدام وجدان شریفی می تواند از اپوزیسیون که معلوم نیست القاعده ای ضد ملت کرد است و یا از حقوق ملت ها و برابر ی آن مبارز ه می کند .

که جنگجویان مسلمان از سراسر جهان با ویزا ترکیه از خط تدارکاتی آن استفاده می کنند و از آنجا به بهانه مبارزه با بشار اسد حکم مذهبی داده اند که هر سنی مذهبی باید 5 شیعه و 5 کرد سوریه را بکشد . خلاصه کینه ورزی نکن .حکایت خیاط در کوزه افتاد...شما روشنفکران گل سر سبد ملت اذربایجان هستی ....آنها که پس از تو خواهند اورد ، از این نوشته های غیر علمی تو ، سند سازی خواهند کرد. باندازه کافی فاکت وجود دارد که ایران شامل ملت ها و زبانها و فرهنگ های متفاوتی است .این موضوع یواش یواش دارد جا می افتد نوشته های اینچنینی تاثیر منفی می گذارد ...گول کف زدنهای دور بریت را نخور
نوشته شده توسط: Anonymous

چه لحن حماسی ای!!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقایان پان ترک که به سوابق و تحصیلات عنایت الله رضا ایراد میگیرند لطفا بفرمایند اشخاصی مانند زهتابی-هیئت-صدیق-پورپیرار-غیاث آبادی (اختر باستان شناس!!!!!!!!!!!!!!!!)چه تحصیلات تخصصی درباره تاریخ و باستانشناسی-زبانشناسی-اسطوره شناسی-مردم شناسی و... دارند؟که هر چرت وپرتی را که گفته اند و میگویند چون وحی قبول میکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

گرچه کفکیر تئوری بافان پارسی مرزپر بلا در ته دیک سوخته به همت عصر اطلاعات گیر مبارک فرموده ولی از رو نرفتگان تازه کار مجبورنددست به دامن اهل قبور بزنند شاید نام ندارشان شاید شنیده شود . مبارک باد رسوایی ستمگران وپادوهای رنگ رنگشان

نوشته شده توسط: Anonymous

مسول محترم کامنت

شرط انصاف نیست بدون اینکه ،کامنت‌های قبلی‌ را رویت فرموده باشید،چنین اظهار نظر فرمائید.

من به سان آینه ای،فرمایشات هرمس را به خود ایشان یادآوری نمودم.

تمام مطالبی را که شما از آن به عنوان (چماق و ...)اشاره فرمودید در کامنت ایشان بوده،که من کپی و به خودش تحویل نمودم،هر چند همه مردان مذهبی‌ و مروجین مذهبی‌،فقط حرف میزنند،به سان زنبور بی‌ عسل.

ضمن اینکه عزیز جان،من بدون تعارف ضّد مذهب و شیوع این بیماری مهلک ذهن بشری هستم،که فکر می‌کنم این صراحت لهجه در بیان خوب هم باشد(البته با متانت و احترام).

نوشته شده توسط: Anonymous

کشته شدن مزدور رژيم در سوريه
يک مزدور رژيم آخوندی به نامهادی باغبانی که تحت پوشش خبرنگار به سوريه اعزام شده بود به هلاکت رسيد. وی اهل بابلسر بود و در حومه دمشق کشته شد. به گزارش رسانه های حکومتی جسد اين مزدور در بابلسر دفن شد. عراقچی سخنگوی وزارت خارجه رژيم به کشته شدن اين مزدور اعتراف کرد.Mojahedin.org

نوشته شده توسط: Anonymous

دستگيری يک تروريست رژيم آخوندی در مصر
يکی از عوامل تروريست رژيم آخوندی در فرودگاه قاهره دستگير شد. روزنامه حکومتی جمهوری در شماره امروز خود نوشت: مسئولان گمرک فرودگاه بين المللی قاهره در بررسی نهايی از مسافران مصری که از اسلامبول وارد مصر شده بودند به فردی با تابعيت مصری مشکوک شدند که بعد از بازرسی از چمدانهای اين فرد دو دست لباس ويژه پليس به همراه نقشه کاملی از ايران به دست آمد که کاملاً بين لباس ها پنهان شده بود. در بين وسايل اين فرد پاسپورت وی يافت شد که ويزای ايران، ليبی و ترکيه را داشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

موج اعدام در ايران، ۲۷ اعدام جنايتکارانه در يک روز
رژيم ضدبشری آخوندی موج اعدام راه انداخت و 27 زندانی را در شهرهای کرج، اراک، اروميه، اردبيل، مشهد و هنديجان خوزستان بدار آويخت. 11تن از زندانيان در زندانهای گوهردشت و قزلحصار کرج اعدام شدند. 5 زندانی در اراک، 5 زندانی در اروميه، 3 زندانی در ار دبيل، 2 زندانی در وکيل آباد مشهد و يک زندانی در هنديجان در استان خوزستان اعدام شدند. اين اولين موج اعدام وحشيانه پس از روی کارآمدن دولت آخوند روحانی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

بشار اسد بدون موافقت روسيه و رژيم ايران از گاز شيميايی استفاده نمی کرد
عبدالحليم خدام معاون سابق رئيس جمهور سوريه درباره بمباران شيميايی حومه دمشق توسط رژيم بشار اسد گفت: اين از خطرناک ترين حادثه هايی است که تابه حال رخ داده است. بشار اسد بدون موافقت روسيه و رژيم ايران از گاز شيميايی استفاده نمی کرد. بشار اسد هنگام استفاده از گاز شيميايی اگر از پشتيبانی رژيم ايران و روسيه به هر وسيله ای چه سياسی و چه نظامی برخوردار نبود، جرأت نمی کرد دست به اين جنايت بزند. موضع آمريکا نيز قابل تأمل است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ستوده:
بسیار عا لی. من شخصا معتقدم که صداهای علیه تحریم بدست جمهوری اسلامی برنامه سازی شده است.