Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

""" نگاهی‌ به تحولات مصر از بعدی دیگر """ تصورش را بکنید که به فرض """ عربستان یا روسیه """ در مورد میزان منابع نفت و گاز خود، اغراق گویی کرده اند، این دو کشور میدانند که بزودی منابع نفت و گاز آنان، ته خواهد کشید و "" ماه عسل "" خاتمه خواهد یافت، با استفاده از "" امپراطوری نفتی‌ "" خود مراکز حساس را "" در این مورد مصر "" دچار بحران میکنند، قیمت نفت بالا میرود، بدون اینکه "" میزان تقاضا "" بالا رفته باشد. شاید در پشت درهای بسته، "" سناریو الجزیره را برای مصر "" میخواهند پیاده کنند، برای انهأئیکه هنوز مخیله‌شان با فرهنگ شعر و وری به انحطاط نگرائیده شاید این سؤال مطرح شود که این کشور‌ها چرا دست به چنین اقدامی میزنند؟ پرسش ساده است برای """ اهرم‌های سیاسی، برتری ژئوپلتیکی در منطقه و جهان و سرمایگذاری در بخش انرژی خورشیدی، بادی، آبی‌ و ، من سال پیش نوشتم "" اعراب برخلاف رژیم فارس ایران

ثابت کردند که نفت و گاز مانع توسعه نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" آیا رفتار نیروهای گارد ساحلی ایران با یک نفتکش هندی، در کتگوری دزدی دریائی جا می‌گیرد؟ """ ایران در آبهای آزاد خلیج یک نفتکش هندی را که از عراق راهی‌ هند بود، به بهانهٔ " خطرات محیطی‌ "" نگهداشته و سپس به بندر عباس برده است، این کشتی‌ نفت عراق را به هند انتقال میداد، سال گذشته هند نزدیک به ۱۵.۵ بیلیون دلار از عراق نفت وارد کرد، ایران بدون شک از این عمل هند خشمگین است مخصوصا که عراق در حال جایگزینی نفت ایران است. هند یک کشور قدرتمند است، این رفتار ایران، توهین به اقتدار یک کشور خارجی‌ است.

نوشته شده توسط: حسین باقر زاده

اگر می‌خواهید به این بحث ادامه بدهید آن را به فیسبوک مننتقل کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر شما علی جان. امیدوارم که مفید بوده باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر فراوان از آقای پرچی زاده به خاطر انتشار این مقاله

نوشته شده توسط: Anonymous

در سیاست "دوست" و "دشمن" پدیده ذاتی نیست و مدام در حال تغییر است. خیکِ تفکر دشمن-محور شرقی و ایرانی که آماسیده به بادِ سنت خیر و شرّی است، سپس از این دو اصطلاح قالب ازلی میزند . اتفاقی نیست که "دشمن"، دشمن داخلی، دشمن خارجی، دشمن درون، دشمن برون، "دشمن همه جا در کمین است"، "فتنه دشمن" و غیره شاه بیت کلام رهبر جمهوری اسلامی است و شاکله گفتمان اوست و باده در خیک افکنده است و بنگ در انبان، تا گرنه دشمنی مشو جنبان سر دهد. تقسیم بندی "دوست" و "دشمن"، در این گفتمان، به "بیگانه سازی" و "غیریت سازی" ختم می شود و مراسم عزای دگرباشی است. "دشمنان مردم"، "دشمنان شاه و ملت"، "دشمنان نظام اسلامی" و "دشمنان مردم" و "دشمنان آزادی" و امثالهم، برخلاف ظاهر پر آب و رنگ شان، همه از یک آبشخور سرچشمه می گیرند و بُن مایه استبداد هستند. در حوزه سیاست،به ویژه سیاست داخلی، تبدیل "دشمن" به "مخالف" است که سنگپایه

دمکراسی و گفتگو است. در تفکر استبدادی برعکس است. هر مخالفی، دشمن تلقی می گردد و البته آن گاه بدیهی است که باید "دشمن" را کُشت و سربه نیست کرد. و چاشنی آن هم این است که در تمام دنیا همین است! نمونه مصر، شاهدی بر این مدعا است. "دشمن" و "معماری دشمن تراشی" بخشی از ریگ مرده خلقیات حکومت و بخشی از جامعه است. "بلندگوهای دشمن" است که مدام فریاد می کشند "زمین کوه تا کوه پرخون کنیم/ ز دشمن زمین رود جیحون کنیم"!
طرفه این که از کی و بر اساس چه میزان و معیاری "شرافت یا شرف" تبدیل به ناسزا گشته است که باید تبدیل به نقطه چین شود، رازی است که همان به پوشیده بماند.
نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از جناب باقرزاده! بابت محبت در جواب و اجازه برای ادامه مباحثه؛ (کاملاً با این جمله موافقم که فرموده اید: « دادگاه باید عادلانه و صالح باشد بدون حق صدور حکم اعدام») - ولی نمی توانم بپذیرم که فرد مورد نظر - متهم - اگر مدعی باشد که: «در صورتیکه دستور را انجام نمی داد، ممکن بوده است که جان خودش در خطر باشد» را هیچ دادگاهی بتواند "رد" بکند.(داریم راجع به سیستمی بررسی می کنیم که - هر چند در محکمه ای هنوز قطعی نشده - احمد خمینی را هم می توانسته "حذف" نماید.) لذا اصل را اگر بر برائت بگذاریم و در حضورِ مدارکِ کافی بر وجود یقین در مورد آمران، آیا سیاست بهینه نمی تواند این باشد که اعلام بشود: «در محکمۀ عادلانه و صالح که بدون حق صدور حکم اعدام تشکیل خواهد شد، اصل بر قبولِ ادعای متهم خواهد بود، مگر سندِ متقیین برای جنایت وجود داشته باشد؟» - (بقیه درادامه)

توضیح اینکه استاد در یادداشت خود، احتمال اینکه ممکن بوده به روحانی رای داده باشند را مفروض گرفته و نتیجه می گیرند که در این صورت با معرفی "پورمحمدی" شرمسار می شده اند./ نگرانی که مرا وا داشت که در این بحث وارد بشوم این نکات بود: 1- آیا این موضوع که ما هنوز نمی دانیم آمران و مقدمه چینان آمریت شخص خمینی دقیقاً چه کسانی بوده اند، کافی است که "کسانی" تا به آن حد "منزه" دیده شوند که اگر به انها رای هم می دادیم، شرمسار نباشیم؟ 2- آیا تمرکز بر "آمران درجه 2" که در رسانه ها معرفی شده اند و یا تهدید مجریان احکام جنایت به تلافی، به تعداد دشمنانِ تغییر اضافه نمی کند؟ (انتظار خودم را می نویسم: 1- سیاست ورزی ایجاب می کند که "سربازان" و افرادی که در مسیر جنایت به مجریان آن تبدیل شده اند، مطلع شوند که در صورتیکه سندی دال بر آمر و فاعل جنایت بودن آنها وجود نداشته باشد، مشمول اصل برائت خواهند بود. 2- در صورتیکه آمر مستقیم جنایتی امروز در مسیری واقع شده باشد که "سیاستمداری" به "وحدت مقطعی" با ایشان نیاز داشت، با اعلام رسمی اینکه دارم با یک "جانی" برای کنار زدنِ آن "یکی" - که حتی ممکن است جانی هم نباشد - ولی هم اکنون در مسیر رسیدنِ به مطالباتِ جنبش "مانع" است، "وحدت می کنم"، تصمیم بگیرد و عمل نماید.) آیا اشتباه می کنم؟
نوشته شده توسط: Anonymous

""" اعترافات یک ورشکسته سیاسی مقیم اروپا """ دفتر خاطرات عزیزم، دیروز با دیدن چهره استخوانی و لاغر عجیب یک پناهنده از کشور "" کرهٔ شمالی‌ "" ناخود آگاه این فکر دوباره در سرم طنین انداز شد که بندهٔ کمونیست و چپی بی‌دلیل برای "" رفاه شکم خود و خانواده """ راهی‌ دیار سرمایداری نشدم، اصلا کی‌ گفت با شکم خالی‌ می‌شه تبلیغات کمونیستی نیز کرد؟ در جائی که کار می‌کنم، اصلا احساس تنهائی نمیکنم، رفیق چاوز به فکر کارگران جهان بود، تعداد زیادی از مهندسین ونزلائی بدلیل ور شکست شدن صنعت نفت و گاز آن‌ کشور، ونزوئلا را به قصد کشور‌های سرمایداری ترک کرده‌اند، ما اینجا در همین کشور سرمایداری دور هم می‌‌آییم، و به پاس پرچم داس و چکش، در سر راه اصلا به مک دونالد نمیرویم.

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت چهارم """ تحلیلی از شرایط آزربایجان جنوبی با نگاهی‌ به تحولات منطقه‌ای و جهانی‌ """" پوتین در تضعیف جایگاه آزربایجان به عنوان رقیبی برای گازپروم روسیه ناکام ماند """، روز سه شنبه پوتین سفری به آزربایجان داشت، گاز پروم روسیه نگران پیوستن خط لوله تورکمنستان به آزربایجان و از آنجا به اروپاست، پوتین در محاسبات خود، حذف کامل ایران از بازار صادرات گاز به اروپا را تا حالا به خوبی‌ پیاده کرده، ولی‌ در آزربایجان کسی‌ را که چون احمدی نژاد پرچم سرخ یا پرچم ونزوئلا را ببوسد نیافت، آزربایجان امروز در یافته است منافع ملی‌ آن در حفظ ارتباط با کشور هائی است که موقعیت آزربایجان را در در دنیا ارتقأ خواهند داد و این از عهده پوتین روسیه ساخت نیست، تورکمنستان نیز که سال‌ها با تحریم صادرات گاز خود از طریق گاز پروم روسیه مواجه بود در حال جستجو برای یافتن بازار‌های جدید است، جالب است که بعد

از رفتن باشکوه پوتین، مقامات کشور‌های ترک وارد آزربایجان شدند، تا آخر امسال خط آهن "" باکو، تبلیس و قارص "" تکمیل خواهد شد، این آغاز "" احیا جاده ابریشم "" است، آزربایجان جنوبی در تقاطع تحولات اقتصادی شرق و غرب قرار گرفته است.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

خواننده گرامی؛
خواهش می کنم ..... عیار شرف در رابطه با جایگاه انسان نسبت به سرنوشت ملل و در مورد ایران، سرنوشت مردم ما و نوع برخورد با دشمان مردم (رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی) تعیین می شود. این نوع فضاسازی شما مرا بیاد فضاسازی جمهوری اسلامی در سال 1359 انداخته است. در روزنامه ها نوشتند و در رادیو گفتند که اقبال اقبالی در کردستان پاسداران را شهید کرده است و اکنون در اصفهان اعتصابات کارگری را (دیسمان) را هدایت می کند. و بر اساس همین فرمایشات فتوا صادر کردند. درست است که نام شما مستعار است، ولی من با لحن تان و روح حاکم بر نوشته هایتان غریبه نیستم!
آنچه من در تفسیر خبر نوشته ام کاملن شفاف بوده و مرزهای روشن با ارتجاع اسلامی و بازگشت نظامیان دارد.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

خواننده گرامی تکمیل خبر؛
چند نکته را باید باطلاع شما برسانم:
ا- من نه در این خبر و نه در خبرهای دیگر تغییر انجام نداده و چنین کارهائی در حد پادوهای جمهوری اسلامی و یا ... است که از سر عجز و ناتوانی شان به فضاسازی برای ترور شخصیتی رو می آورند.
2- "انتقادات کاربران" هم نظیر انتقاد شما بی پایه و اساس است.
3- منبع خبر سایت تابناک بوده است (http://www.tabnak.ir/fa/news/338399/). شما بفرمائید کجای خبر تغییر داده شده است.


کارخانه سرب و روی زنجان تعطیل شد
کد خبر: ۳۳۸۳۹۹
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۵
معاون سیاسی - امنیتی استانداری زنجان از تعطیلی کارخانه شرکت ملی سرب و روی ایران از امروز (23 مرداد‌ماه) خبر داد.

فیروز احمدی روز چهارشنبه در گفت‌و‌گوی اختصاصی با ایسنا گفت: شرکت ملی سرب و روی به دلیل اجرایی نکردن مصوبات کمیته سرب و روی مبنی بر انتقال کارخانه و با توجه به درخواست شهروندان زنجانی و همچنین بنا به دستور استاندار، از امروز (23 مردادماه) به طور رسمی تعطیل شده است.

وی در پاسخ به چگونگی وضعیت کارگران کارخانه تعطیل شده، اظهار کرد: مسئولان این شرکت از نظر رعایت نکردن مصوبات قبلی، مسئول بوده و باید پاسخگو باشند.

معاون سیاسی - امنیتی استاندار زنجان یادآور شد: در خصوص تعیین وضعیت شهرک تخصصی سرب و روی نیز تا به امروز بحثی به میان نیامده است.
نوشته شده توسط: حسین باقر زاده

دادگاه باید عادلانه و صالح باشد بدون حق صدور حکم اعدام. رویه حقوقی در دادگاه‌های رسیدگی به جنایات ضد بشریت «مأمور و معذور بودن» را نمی‌پذیرد. هر مباشر در ارتکاب جرم (علاوه بر آمر) خود مجرم است، و بسته به این که چه قدر آزادی عمل داشته به جرم او رسیدگی می‌شود. مثلا عمل یک سرباز که مجبور است در جنگ حکم فرمانده خود را اجرا کند (و الا ممکن است خود اعدام شود) با یک مأمور اداری که تمرد از اجرای حکم حد اکثر به انفصال او از خدمت منتهی می‌شود کاملا فرق می‌کند و از دید قاضیان مورد توجه قرار می‌گیرد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اقای پرچی زاده گرامی / لطفا پاسخ ها را همراه با سئوالات بشکل یک لینک جداگانه در سایت درج کنید.که بعدا به بخش ویزه ایران گلوبال منتقل می شود . منظور این نبود که همین جا، بشکل کامنت پاسخ دهید

نوشته شده توسط: Anonymous

سعی می کنم در نهایتِ ایجاز پاسخ بدهم کیانوش جان:

1) از بعضی جهات هست و از بعضی جهات نیست؛ منتهی در کلیت اش نیست. همه چیز همان است که بود، فقط رنگی دیگر گرفته و در ظاهر تغییراتِ کوچکی هم ایجاد شده است.
2) هست؛ اما این تمامِ حقیقت نیست. حقیقت این است که تغییر تا «ساختاری» نباشد، به راحتی «برگشت-پذیر» خواهد بود. این حقیقت را در دورانِ «اصلاحات» به خوبی مشاهده کردیم. در ضمن، در این دورهِ اخیر حتی به آن اندازهِ دورهِ اصلاحات هم تغییر نداشته ایم. دربارهِ مردم هم نمی توان نظرِ دقیقی داد. حتما متوجه هستید که «مردم» مفهومی به شدت انتزاعی است. با این وجود، از واکنشهای متفاوت و پس-لرزه های وقایعِ سیاسی/اجتماعی می توان تخمینی نسبی دربارهِ «نظرِ مردم» به دست آورد. در این باره البته پراکندگی هست در بینِ نظرات، که تشریح اش از حوصلهِ این مقوله خارج است. آنچه مشخص است این است که جامعهِ ایران بینِ «تغییر» و «حفظِ-وضعیتِ-موجود» گیر کرده است و دارد برای گذارِ از این مرحله دست و پا می زند.
3) هاشمیستها و خاتمیستها تا به اینجا قسمتی از مزدِ همکاریِ بی-چون-و-چرای خود با نظامِ ولایی را گرفته اند. آنهایی شان که حاضر به «فتنه» خواندنِ وقایعِ 88 می شوند، بالطبع «درِ توبه» بر روی شان باز است. حتما در جریان هستید که برخی از «خارج-نشینان»شان هم اخیرا به ایران بازگشته اند و یا در تدارکِ بازگشت هستند. حسابِ اینها البته از آپوزیسیونِ جمهوری اسلامی - از هر مسلکی - جداست. برای آپوزیسیون، عملا چیزی عوض نشده است. لذا به نظرم باید کارِ خودش را ادامه دهد.
4) در این باره پیشتر گفتم. این را هم اضافه کنم که «اصلاح-طلبی» در حیطهِ جمهوری اسلامی، تنها یک بازیِ سیاسی است؛ یعنی که اصولی در آن نیست. همه اش بازی بر سرِ قدرت است. وگرنه شما در خیلی موارد نمی توانید بینِ به اصطلاح اصلاح-طلبان و اصولگرایان تمیز دهید. دائم هم حرف و عمل شان را بر اساسِ نیازهای قدرت عوض می کنند. لذا اصلاح-طلبیِ حکومتی عملا «ماکیاولیسمِ حکومتی» است. اینکه اصولگرایان را لزومان ماکیاولیست نمی دانم به این علت است که آنها حداقل در اصول و اهداف و مقاصدشان شفافیتی دارند؛ اما اینها هیچ ندارند!
5) چیزِ زیادی عوض نشده است. بر اساسِ وقایعِ چند هفتهِ اخیر، حتی این تمایل را دارم که بگویم چیزی که عوض نشده هیچ، بدتر هم شده است. به هر ترتیب، نظرم این است که آپوزیسیون باید کارِ خودش را بکند، و البته اینکه حولِ محورِ دموکراسی متشکل شود، و برای رساندنِ صدایش به گوشِ ایرانیان به فکرِ رسانه ای فراگیر باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

چناب اقبالی امیداست انتقادات کاربران رادرمورددقت بیتشر درامرخبررسانی موردتوجه قراردهید.درتجمع اعتراضی شهرزنجان شعارهای زیربه زبانهای ترکی وفارسی درتمام مدت موردتوجه وتاکید شرکت کنندگان بوده است**
• اورمو، تبریز، اردبیل، بو سس زنگان‌دان گلیر.

• سرب و روی نمی‌خوایم.

• زنجانی باغیرت هفته بعد کارخانه .

• سرب و روی بسته نشه، استانداری بسته میشه.

• استاندار هارداسان؟

• استاندار جاواب وئر؟

• مردم شهر زنجان، فیلتر سمی نمی‌شند.

• زنگانلی‌لار وار اولسون، ایسته‌میین خوار اولسون

• مسئول غیربومی نمی‌خوایم.

• مسئول بی‌لیاقت نمیخوایم.

• امام جمعه هارداسان؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای قره جه لو دراین میان نقش رفقای چینی و روسی در بزرگنمائیهای جهتدار شماو ودوستان وهمپیمانان ضد امپریالیستشان مانند جمهوری اسلامی ویمن ورزمندگان طالبان در سایه مانده است . وشما که اینچنین ضد غرب تشریف دارید چکونه منزل در ممالک دشمن نموده اید کوبا تشریف میبردید یا چین ونشد کره شمالی تا نان ونمک سفره نظام سرمایه داری قسمتتان نشود و سیستم غارتگران چپاولتان نکند ممنونتان میشوم اگر پاشخ به سئوال بفرمائید نه حاشیه گوئی و اینکه من عامل ویا فریبخورده و ............هستم با سپاس

نوشته شده توسط: Anonymous

این چیدمان تصاویر من را به یاد روزنامه کیهان می اندازد. عکس دوم که دیگر محشر است. مردی با پنبه سفید در دماغ که گویی می خواهد القاء کند که از دماغ کسی خونی ریخته نشده است! شپیگل آنلاین حدود 50 عکس گذاشته است. انتخاب این سه عکس گویای تفکر استبدادی و مدافع سرکوب است. سرکوب مخالف جائز و مشروع است به هر قیمتی و بهانه ای. فکر کنم اگر این دیدگاه فردا در ایران به حکومت برسد، حمام خون به راه بیندازد و تیرهای چراغ برق را برای دار زدن مخالفان خود به کار گیرد. بیانیه ارتش مصر را در این جا می گذاشتید،.... به این سبک خبرخواهی! دگردیسی حقیقت از طریق چیدمان وارونه از واقعیت.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب باقر زاده!
(این کامنت با این فرض نوشته می شود که «فرض محال، محال نیست!»
***
فرض می کنیم تحولی در ایران - همین امروز - اتفاق افتاده و همه چیز "زیر و رو" شده است. به شما فرصت داده شده که به موضوع قتل های 67 رسیدگی و حق را به حقدار برسانید. - قریباً شما اگر تخصص "قضاوت" نداشته باشید، قضات عادلی را دعوت می کنید و به این مهم می پردازید -
***
قضاتی که دعوت کرده اید، شروطی را به عنوان پیش شرط قائل هستند؛
1- با هر گونه مجازات اعدام، مخالف هستند.
2- الگوی یک کشور طراز اول - مثل فنلاند - را در پیش می گذارند و در قوانینی که قبول دارند، حداکثر مجازات 15 سال زندان با کار اجباری به عنوان سقف مجازات را قبول دارند.
***
دادگاه مصطفی پور محمدی برگزار است و ایشان متهم هستند که با حکم قطعی خمینی و ماموریت ویژه از سوی حکومت و در یک هئیت مرگ، به محاکماتی غیراستانداردِ حقوق بشری پرداخته اند!

و جلسۀ محاکمه شروع می شود.
***
مصطفی پور محمدی مدعی است که به دستور شخص اول نظام حاکم و بر اساس روال(بخوان استاندارد) جمهوری اسلامی دستور مقامات رسمی قوه قضائیه را انجام داده - مامور بوده و معذور - و...
***
هیچ فکر کرده اید که قضات مورد وثوق و دانشمند شما چه حکمی خواهند داد؟
***
(ادامۀ این بحث را مایلم پس از داشتن جواب حسین باقرزاده داشته باشم. - منتظر می مانم. - )
نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی جوابت با حال بود!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

با همه بزرگرداشتی که برای نگر این بانو دارم بنا بر این رای که هر رای و نگری باید به پاس آنکس بزرگداشته شود با اینهمه از سایت ایرانگلوبال این گله وناخرسندی را دارم که چرا هر نوشته ای را باید روی تارنمایتان بگذارید آیا این جز کاستن از بهای سایتتان است این یک. دوم اینکه چه اندازه باید خوشبین (باید گفت خواببین) بود که درباره ی کشور پهناور و پیچیده ای چون ایران و مردمان پیچیده ترش این نسکه ها را پیچید .بانوی گرامی اینکه سامان زبان بیگانه آموزی به مردمان این سرزمین ناسامان و نادرست است , سخنی است بس درست (شوربختانه).با اینهمه اینکه بیاییم ساده انگارانه زبان چند هزارساله کشوری را از آن بگیریم و از بیخ انگلیسی اش کنیم تا به گمان شما پیشرفت کند بسیار خنده دار است که اگر چنین بود باید مردمان کشورهای آفریقایی که به زبان اروپاییان میگویند و مینویسند و زبان مادریشان است بمانند اروپاییان باید .....

باید دروازه های پیشرفت را یکی پس از دیگری میگشودند .مگر چوب جادویی است زبان.با اینکار خنده دار که گفته شده دوباره پانهای همیشه درصحنه به میدان ریخته و پیش خود میگویند دستکم با اینکار شاید زبان نفرت انگیز فارسی از میان برود, آرزویی که برآورده نخواهد شد که تازی و ترک ومغول هم نتوانستند !! و در پایان باید گفته شود که پاسداشت و نگهداری از زبان هر سرزمینی چونان پاسداشت خاک آن سرزمین است و اینرا ,هم یک ایرانی میگوید که از بد رخداد روزگار اکنون یک کشور جهان چندمی است و هم یک آلمانی و فرانسوی و .... جهان یکمی (در پاسخ به ان کسی که این کار را نشانه قبیله گری و نادانی دانسته بود) که اگر در کشورش از او به زبان انگلیسی نشانی بپرسی شاید به تو نگاه هم نکند !.
نوشته شده توسط: Anonymous

علی جنتی کانديدای وزارت ارشاد کابينه روحانی: منويات خامنه ای خط قرمز است...............

علی جنتی، کانديدای وزارت ارشاد در کابينه آخوند روحانی، در کميسيون فرهنگی مجلس رژيم هنگام بررسی برنامه اش برای تصدی اين وزارتخانه گفت: خط قرمز وی در اين وزارتخانه «منويات رهبر» خواهد بود. آخوند علی طاهری، سخنگوی کميسيون فرهنگی مجلس رژيم، در مورد علی جنتی وزير ارشاد روحانی گفت: «آقای جنتی گفت که الگو برای من در بحث خط قرمزها مقام معظم رهبری است و در جلسه يی که آقای روحانی با وزرای پيشنهادی خود داشته اند، همين موضوع را به طور شفاف مطرح کردند» (خبرگزاری سپاه پاسداران-فارس-20مرداد).
جنتى در سمتهای استاندار خوزستان و استاندار خراسان در سرکوب مردم اين مناطق نقش عمده يی داشت.
او در زمان قيام مشهد در نهم خرداد 1371، استاندار خراسان بود که با بيرحمی تمام به کشتار آلونک نشينهای محله های فقيرنشين مشهد و معترضان پرداخت و شمار بالايی از آنها را بازداشت کرد که به فاصله چند روز تعدادی از آنان حلق آويز شدند.
وزارت ارشاد، که جنتی برای آن کانديدا شده است، اصلی ترين ارگان اعمال سانسور، اختناق و سرکوب در مطبوعات و ساير رسانه ها در نظام ولايت فقيه است.
جنتی در سالهای نخست بعد از انقلاب يکی از اعضای «شورای سرپرستی راديو و تلويزيون رژيم» به رياست آخوند روحانی بود. شورای مزبور در سال 59 کليه کارکنان آزاديخواه و غيروابسته به ولايت فقيه را به نحوی گسترده از راديو و تلويزيون تصفيه کرد تا راه را برای حاکم نمودن سياست کامل سانسور باز نمايد و فضای تبليغاتی لازم برای برپايی استبداد مطلق ولايت فقيه در ايران فراهم شود. وی در سال62 رئيس «شبکه يک» (تلويزيون حکومتی) بود و در اين مقام نيز در تبعيد و تصفيه گروهی از کارگردانان و هنرمندان آزاديخواه از راديو تلويزيون نقش فعالی داشت.
از سال71 به مدت شش سال سمت معاون امور بين الملل وزارت ارشاد را به عهده داشت و از نزديک در تصميمات اين وزارتخانه برای اعمال سرکوب و اختناق بر جامعه فرهنگی و هنری ايران، نقش داشت.
در سال84، در دوران رياست جمهوری احمدی نژاد، علی جنتی مدتی معاون مصطفی پورمحمدی وزير کشور احمدی نژاد بود. آخوند پورمحمدی يکی از جنايتکارترين سردمداران رژيم و از مسئولان قتل عام 30هزار زندانی سياسی در سال67 است.

دبيرخانه شورای ملی مقاومت ايران
21مرداد1392 (12 اوت2013)
نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت سوم "" تحلیلی از شرایط آزربایجان جنوبی با نگاهی‌ به تحولات منطقه‌ای و جهانی‌ """ در دنیای جهانی‌ شده، عامل اقتصاد همه مرزها را می‌‌نوردد """، سودان و البشیر دشمن سرسخت اسرائیل است، اگر یادتان باشد اسرائیل چند سال پیش یک کارخانه تولید مهمات شیمیائی را در خارطووم بمباران کرد، چندین عوامل، باعث نزدیکی‌ سودان به رژیم فارس ایران شده، ولی‌ همین سودان، امروز به شورشیان سوریه‌ای سلاح می‌‌فرستد و علنا به ضّد متحد خود یعنی‌ رژیم فارس ایران در سوریه عمل می‌کند، "" تنگنای اقتصادی سودان "" این کشور را وادار کرده است تا دست به چنین اقدامی بزند، عربستان در سودان اقدام به خرید کلان زمین زده، قطر نیز با پشتوّانهٔ مالی‌، رژیم سودان را رو پا نگاه داشته است، آزربایجان جنوبی باید با درک اقتصاد جمهوری آزربایجان، ترکیه و عملکرد آنان وارد بازی سیاسی منطقه شود، هر گونه اقدامی که به اقتصاد این کشور‌ها

ضربه بزند، کمر آزربایجان جنوبی را خواهد شکست، به همین دلیل،تحولات چپ آزربایجانی را که هنوز از نظر درک تحولات منطقه، در دوران جنگ سرد خیمه زده، باید با نقد‌های آگاهانه، عقلانی کرد. فعلا زمان بحث‌های جنجالی و فرسایشی مانند بحث ترک یا آذری بودن ما نیست، بحث پان ترکیسم یک بحث انحرافی است. اقتصاد ناحیه یورو در حال سر بر افراشتن از زیر آوار رکود اقتصادی است، این یعنی‌ بزودی اردوغان راهی‌ تورکمنستان خواهد شد و عبداله گل راهی‌ جمهوری آزربایجان، هدف "" اتصال لولهٔ گازی تاپ به تاناپ """ است، سرنوشت ما را چه دوست داشت باشیم چه نداشته باشیم این تحولات تحت تاثیر قرار خواهد داد، به احتمال زیاد، سال آینده "" پایگاه ناتو "" در نخجوان نیز دایر خواهد شد. آزربایجان جنوبی با سیاست‌های درست، به راحتی‌ میتواند "" مشروئیت "" منطقه‌ای و جهانی‌ خود را کسب کند، چیزی که پیشه وری قادر به انجام آن نشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت دوم """ تحلیلی از شرایط آزربایجان جنوبی با نگاهی‌ به تحولات منطقه و جهان """ در شرایطی که """ منابع مالی‌ """ امکان گسیل سلاح به گروهی را مهیا سازد، حتی اگر آن گروه ایدئولوژی "" به شدت تخریبی‌، تروریستی، وحشیانه "" را در عمل به نمایش بگذارد، افراد و گروه‌های معتدل نیز به آنان خواهند پیوست، سوریه شاهد عینی این واقعیت است، امروز جوانان سوریه ای، به گروه‌های افراطی می‌‌پیوندند و گرایش‌های معتدل و غیر افراطی به حاشیه رانده شده اند. باید دید در آزربایجان جنوبی چه کسانی‌ به فرض با اتکا به "" ثروت باد آورده قاچاق """ چنین فرصتی را میتوانند برای گروه‌های تروریستی ایجاد کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

‫گرچه اهالی «اون کنفرانس» ممکن هست، پس از ایجاد ایرانرود‫ به فکر ایجاد یک ایران شرقی و یک ایران غربی بیفتند.
‫به گمان من، ‫هراس از نشو قضیه و اندیشه ایران غربی و شرقی کمی بی مایه است، چه بر روی ایرانرود قطعا هزاران پل عابر و وسایط نقلیه ایجاد خواهد شد.
‫اما فکر ایجاد ‫کانال بوشهر به یزد یا بلعکس هم فکر بدی نیست، کمکی است به تلطیف هوای داغ و سوزان یزد و حوالی آن

نوشته شده توسط: Anonymous

""" تحلیلی از شرایط آزربایجان جنوبی با نگاهی‌ به تحولات مصر و منطقه """ قواعد بازی در صفحهٔ شطرنج سیاست وجود متحدانی را در زمین بازی """ ضروری """ می‌‌سازد تا دولت تازه کار با """ بحران مشروئیت """ در داخل، منطقه و جهان روبرو نشود. دولت نظامی مصر نه آمریکا و نه ترکیه را قادر به نزدیکی‌ با خود کرد. بنابرین اولین قدم هر تشکیلاتی که منافع آزربایجان را دنبال می‌کند نه در ادبیات دشمن تراشی، ادبیات احمدی نژادی، اخلاقیات موعظه گرایانه بلکه "" یافتن متحد "" است. طرد "" اخلاقیات موعظه گرایانه و بالا منبری "" و ترویج اخلاقیاتی که بر عقلانیت و درک شرایط """ سیاسی / اقتصادی """ عامل مهمی‌ در پیروزی است. فروپاشی دولت مرکزی ایران با """ شکست خفت بار """ در سوریه و عراق موثر خواهد شد، توان نظامی و سرکوب رژیم مرکزی ایران، به شدت در سوریه و عراق به تحلیل خواهد رفت، به نوعی """ سوریه برای رژیم فارس

ایران حکم افغانستان را برای شوروی "" دارد، در چنین شرایطی، دولت مرکزی توان سرکوب آزربایجان جنوبی را نخواهد داشت، وظیفهٔ خطیر ما، شناخت کسانی‌ است که ثابت کرده اند که "" استعداد ابزار شدن بوسیلهٔ دیگران را دارند. شرایط آزربایجان جنوبی با شرایط کردستان متفاوت است، به طور خلاصه، موفقیت اقلیم کردستان، در محدودیت آزادی عمل آن‌ است، در شرایط آزادی عمل نامحدود، تعارضات ژئوپلتیکی، کردستان را به شدت بی‌ ثبات و نه امن خواهند کرد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آزاذ اورمولوی عزیز، جوان بودن جنبش حق طلبانه آذربایجان درست. معمولاً جنبشها را جوانان شروع میکنند. ولی کمبودهای اساسی و خطرناک که احتمال شکست را بالا میبرند،ضرورت دارد که مورد بحث دقیق قرار گیرند.شخصاً جنبش کردستان را که سابقه طولانی دارد برای آذربایجان آموزنده می یابم. در این جنبش دوسیاست شکست خورده و درحال تغییر است- که من در گذشته به آنها اشاره کرده بودم. عدم راحل مسلحانه -و سیاست آمریکا یی-ناسیونالیستی. اکنون بعد از دنیایی ضایعه دارند به غلط بودن آنها کم کم پی می برند. در مورد آذربایجان نیز به کارگیری این سیاستها را خطای بزرگ میدانم. سیاست درست برای آذربایجان: بکارگیری «سیاست مبارزه ی مستقل-دموکراتیک و مسالمت آمیز» است. جنبش آذربایجان -مردم آذربایجان- نیازبه فضای دموکراتیک - به رفع تبعیض همه جانبه-اداره ی امور خود- امنیت و عدالت اجتماعی برای بهزیستی دارند. از نظر من این راه درست است.

از اینرو لازم است جنبش عمدتاً خصلت دموکراتیک داسته باشد. استقلال مبارزه و سیاست اش را ، در رسیدن به خواسته هایش اکیداً حفظ کند. همه ی خواسته ها و اهدافی که در بالا گفتم به یک اندازه مهم و جدایی ناپذیر از یکدیگراند. نگاه کنید 99 درصد مردم و جوانان آذربایجان «نیروی بدنی و فکری» خود را میفروشند و از این راه زیر خط «فقر» و در صد بسیار بالایی با «بیکاری» در نگون بختی زندگی میکنند. همین وضع در «کردستان عراق» هم وجود دارد. با این فرق که آنجا ناسیونالیسم کرد حاکم است. جوانان آگاه کرد مطرح میکنند« راه آمریکایی-ناسیونالیستی» مشکل گشا نیست. از نظر من بدیهی ست که توان حل مسایل را ندارد. آذربایجان لازم نیست چنین راهی را بیازماید. بر اساس تجارب و اندیشه ی خود میتوانم بگویم اگر آذربایجان میخواهد به« آزادی و دموکراسی و رفاه حداقل » برسد مجبور است به سازماندهی « سندیکا ها-اتحادیه ها- تشکل زنان-جوانان- متخصصان و روشنگران و مانند اینها» روی بیاورد. و احزابی هم که از این میان به وجود میایند بر پایه این تشکلها میتوانند در کل دمواتیک و عدالت گرا و مستقل باشند. این تشکلها هستند که به جنبش خصلت دموکراتیک و عدالت خواهی و حق طلبی میدهند. و احزاب را از غلتیدن به کجراهه ها حفظ میکنند. تشکلها موجب «هم فکری» شده و «کار دفاع از حق و حقوق» را در عرصه های مختلف پیش می برند. همینطور تصمیم گیریها را دموکراتیک کرده و مانع ظهور حرکات استبدادی و دیکتاتور منشانه میشوند. از این راه هم جدایی بین چپ و غیر چپ- و همینطور جدایی مبارزه در آذربایجان با دیگر جاها از میان برمی خیزد. در ایران- در جهان امروزی- بدون همبستگی با مبارزات دیگر جا ها امکان پیروزی 0 است. این را سالها پیش نوشته ام.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار پیشنهاد شما متین هست ولی ایراد کار اینجاست که بسیاری از آزربایجانیها( عمدتا با سابقه چپ) از حرکت نوین ملی آزربایجان جنوبی انتظارات فراوانی دارند. حرکتی که در 20 سال گذشته با امکانات محدود و هزینه های سنگین در حال گسترش خود هست و فعالینی دارد که متوسط سنی شان به 30 سال می رسد. مشخصا همه از عدم هماهنگی میان نیروهای راست (مجبورا این کلمه را استفاده می کنم زیرا معتقدم هنوز مرز چپ و راست در حرکت ملی به صورت واضح مشخص نیست) و چپ حرکت ملی آزربایجان همچنین جدایی کامل حرکت ملی آزربایجان جنوبی از حوادثی که در جغرافیای ایران به وقوع می پیوندد راضی نیستند. ولی در طی سالهای آتی بعضی از مسائل بهبود خواهند یافت و هر کسی باید به اندازه قدرتش در این راه سهمی داشته باشد.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، ماهانی، از شما سپاسگزارم، شما سخن درستی گفته اید و آن این که ..........

دوست گرامی، ماهانی، از شما سپاسگزارم، شما سخن درستی گفته اید و آن این که: ( .......... این آقایانی که کامنت گذاشتند قادر به فهم آنچه که گفتی نبودند .......... ) آری درست است، این نوشتار اندکی سنگین و پیچیده است و به جز سیاسی کاران ورزیده دیگران آن را به سختی می فهمند. بخشی از سخنانی را که من در نوشتارهای گوناگون آنها را نوشته ام شما به خوبی دریافته اید هر چند همه سخنانی که من نوشته ام آنهائی نیستند که شما در آن باره سخن گفته اید. به جای واژه "جهان وطنی" که در پاره ای از نوشتارها به جای واژه "اینترناسیونالیسم" فرنگی به کار برده می شود به کار بردن واژه "تک میهنی" شایسته تر و شیواتر است (یک کشور به نام کره زمین در سرتاسر جهان برای باشنده ای به نام انسان بدون مرزبندی های ناسیونالیستی و نژادپرستانه) از سوی دیگر شما می گوئید: ( .......... با همه نظرات تو موافق نیستم .......... ) اما درباره آن بخش از دیدگاه های من که شما می گوئید با آنها هماواز نیستید چیزی ننوشته اید.
نوشته شده توسط: Anonymous

تركهاي عزيز نگاهي به تاريخ بيندازيد سرزمين اذربايجان قذمتي چند هزار ساله دارد ولي حضور تركها در اين منطقه 700 الي 800 سال است ايا كلمه اذر به معني اتش تركي است يا اوستايي اذربايجان و يا آتورپاتَاکان سرزمين اتشكده هاست كداميك از پادشاهان ترك را ميشناسيد كه زرتشتي بوده؟ يك سند تاريخي يا دست نوشته از اذربايجان مربوط به قبل از ايلخانان بياوريد كه به تركي نوشته شده باشد تركها اقوامي بودند از اسياي ميانه كه در ايران و بخصوص اذربايجان اقامت گزيدند. مردم اصيل اذربايجان از نژاد مادها هستند نه ترك. به كتابهاي تاريخي كه اروپاييان از ايران نوشته اند رجوع كنيد دلاوري هاي اتروپات سردار هخامنشي را براي حفظ اذربايجان و شمال ايران از دست اسكندر را بخوانيد ايا او هم ترك بوده؟ اذربايجان جزيي از ايران بوده وخواهد ماند

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آذربایجان عزیز، به نظر همه ما بایستی به هزینه راهی که انتخاب کرده ایم بیاندیشیم. حتی بایستی به کسانیکه با حماقت خویش جان هزاران انسان را در مخاطره می اندازند نیز هشدار دهیم، تا اگر خود این آقایان خودشان را تغییر نمیدهند حداقل با روشنگری از سیاست تبعیض آمیز وحشیانه این گرایشات را در نزد مردم منزوی کرد و از این طریق سطح هزینه تحولات و دگرگونیهای سیاسی را تا حد ممکن پایین آورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

زمانی که در کشور و منطقه قحطی مورخ حقیقی و بی طرف وجود داشته باشد شاعری با احساسات شاعرانه آرزوهای خود را در قالب مقاله تاریخی بیان می کند. جاسمی عزیز به زعم خویش می خواهد نشان دهد که کسی از تاریخ حکومت ایالتی آذربایجان و حکومت خودمختار مهاباد بی خبر است و ایشان هر جا نام جمهوری کردستان را به کار می برد تا این اصطلاح را جا بیاندازند!!!. آروزی تشکیل کردستان در خاک آذربایجان چیز جدیدی است و یک عده آدم خوش خیال و شاعر مسلک چنان به جان وقایع تاریخی افتاده است که خیال می کند دوران اسب و قاطر است و کسی از وقایع روی داده با خبر نیست!!! کرد عزیز کمی واقع بین باش... ارامنه با این افکار خام دیدی چه بلایی بر سرشان آمد... یکی از کودکانه‌ترین فکرها این است که کردها خیال می کنند هر جا کردی است آنجا کردستان است. آیا کردها فردا جرعت دارند بگویند که فلان شهر سوئد کردستان است؟؟؟ نه خیر، با اردنگی کردها را

بیرون می اندازند... ولی با این حال برای قاضی محمد احترام قائل هستم . ایشان با تحریک یک عده می خواست در شهرستان نقده که آن زمان 5 درصد کرد نداشت ادعایی داشته باشند که با هشدار مرحوم پیشه‌وری سرجای خود نشت... و بعد قاضی از ترس گفتن: قره‌پاپاق چاوی منه!!!! این قبیل مقالات بی بنیان نشان از خامی و بی تجربی بعضی از برادران کرد دارد که در اوایل انقلاب اسلامی هم با اشتباه تاریخی قاسملو باعث شدند تا اجرای نقشه‌ای کردستان بزرگ در آذربایجان به شکست انجامد. قاسملو ابتدا با تطمیع بزرگان قره‌پاپاق می خواست زمین و ملک آنها را بخرد و آنها را از نقده خارج کند ولی نتوانست و بعدا با 30 هزار فرد مسله به نقده هجوم بردند و آخر سر با خاری و خفت از 300 نفر فرد مسلح ترک‌های نقده شکست خوردند... تا عبرتی باشد به کسانی که در سر سودای تشکیل کردستان موهومی در آذربایجان تاریخی و حقیقی دارند!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم مهناز عزیز، افراد سیاسی معمولآ وقت آرایش اینچنینی مثل شما را ندارند، عکس پروفایل شما در ایران گلوبال شبیه خانمهائی است بیشتر اهل مد و پوز که بعد ار آرایش اغراق آمیز عازم عروسی و جشن هستند، بنظر می رسد، لطفآ به این جوانان کامنت نویس رحم کنید و اگر ممکن هست عکس جدیدتان را در پروفیلتان بگذارید تا حق دیگر نویسندگان ضایع نشود،

نوشته شده توسط: Anonymous

به دو چیز امیدوارم ! اول اینکه خامنه ای را نتوانند تا یکی دو سالی مثل سید احمد شهید کنند و دیگر اینکه دستبوس امام و خواستار بازگشت به دوران طلایی شهید شود .
در این صورت مانع جدی در برابر سیرک روحانی برای سازش با غرب قرار خواهد گرفت ! انشالله .

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای تبریزی با سلام
با همه نظرات تو موافق نیستم اما این اقایانی که کامنت گذاشتند قادر به فهم انچه که گفتی نبودند . تو سخن از جهان وطنی می گویی و معتقدی که تمایزات نژادی ؛ زبانی ؛ مذهبی و غیره توسط زورمداران نظام سرمایه داری مورد سوئ استفاده قرار می گیرد تا بین مردم تفرقه ایجاد شده و انها بتوانند به سلطه خود ادامه دهند . مردم به حای مبارزه مشترک با دشمن مشترک به ستیز با یکدیگر می پردازند . یعنی مثلا سنی با شیعه ؛ کاتولیک با پروتستان ؛ عرب با فارس ؛ اذری یا ترک با فارس ؛ نژاد ژرمن با بقیه و ... وارد ستیز و دعوا می شوند ؛ تا مبارزه مشترک همه کارگران و زحمت کشان یک کشور با همه طبقه متحد سرمایه دار منتفی شود . به این ترتیب مبارزه واقعی مردم منحرف شده و ستمگران سرمایه دار از تعرض مصون می مانند و به چپاول خود ادامه می دهند . امید وارم توانسته باشم با زبانی ساده تر منظور شما را رسانده باشم .

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

سخنان آقای خویی
http://www.youtube.com/watch?v=MXBR5ElePtQ

نوشته شده توسط: Anonymous

نکته جالب اینکه هرچه هم پیش می رویم به درستی بیانیه شورا در پاسخ به ایرادات و مشکلات ایشان بیشترباورمند میشویم. روندی که این روزها، این عضو مستعفی، پیش گرفته کم کمک، و اندک اندک، هیچ خبرونشان دلسوزانه يي در جوهر امر از "استعفای ما برای پیشبرد و خیر صلاح است" ندارد.
http://iran-efshagari.com/

نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله پرويز خزايي: توضیح دوم به هموطنان..........................

بعد از پاسخی، که به هم میهنان در باره استعفای دو عضوشورا دادم، آقای کریم قصیم، یکی از این دو عضو سابق شورا، اندک اندک موضعگیریهایی میکند، که یا در فیس بوک خودش یا در چند سایت و کانال کوچک منتشر میگردد.

البته برخی از این موضوعات برمیگردد به داستان زندگی سیاسی خودش و سوابقی که داشته كه به ما ربطي ندارد. اما چون مصاحبه کننده، یا خود وی، اصرار و عمد دارند، که کماکان، نظرات و ادعاهایی را عنوان کنند که مستقیماً به مقاومت مربوط میشود- هر آدم منطقي و منصف اين نتيجه را ميگيرد که موضوع تنها خداحافظی وخداقوت، "ما رفتیم" و انتقاداتی که به آنها پاسخ داده شده، نيست. باری هرروز درمی یابیم که، از دلسوزیهای اولیه در باره اشرف و لیبرتی دیگر خبري نیست- بلکه القای این امر است که، گویا سازمان بزرگ و گسترده مجاهدین خلق، کم کمک باید قبول کنند که در انتخاب رهبر و مسئول اول خود بسیار اشتباه کرده است و همه این مشکلات سخت و صعب مقاومت در مقابل فاشیسم خونخوار، و سونامی های منطقه يي و جهانی و سیاست مماشات و دلال بازی، یا تقصیر مستقیم رهبران مورد علاقه و انتخاب و تأیید آنان است یا در اثررهبری بد آنها! همین جا باید به صراحت بگویم که این خود توهین فاحشی است به عقل و شخصیت انسانی وسیاسی تک تک مجاهدین و ساكنان اشرف و لیبرتی، که نیم قرن است برای آزادی و رهایی مردم از یوغ ملوکانه وشمشیر ولایی، تمامیت هستی خود را، در کمال انتخاب و اگاهی، سردست گرفته اند. توهینی آن هم در حق مجاهدینی که در ردیف آگاه ترین، با سوادترین و مبارزترین فرزندان ایران زمین هستند. به عبارت دیگر ایشان و هم محفلانشان، به آنها میگویند که ای امیزخیزیان در محاصرة قشون ظلم و ستم موشک و تیر و تبر!، هر بلایی برسر شما می آید تقصیر ستار و باقر خان است. یادمان می آید که رژیم سالهاست میگوید که ما بدنه سازمان را مورد عفوقرارداده ایم. تنها رهبرانشان بد هستند. اینها رهبران خود را ول کنند و به ایران اسلامی و به دامان رأفت اسلامی بشتابند!؟ اگر این آب در آسیاب خامنه ای نیست پس ما برسر شناسایی مفهوم آسیاب وهویت خامنه ای باهم اختلافات علمی داریم.

بنابراین من به نوبه خودم مجدداً- به عنوان یک عضو شورا و سفیر و نمایندة این مقاومت خونین و پایدار، پاسخ دیگری را لازم می بینم. صرف نظر ازمحدودیت تعداد کاربران و لایک زنان- این قبیل ادعاها وتحلیلها، و اکنون، گرا گرفتن علیه رأس تشکیلات، حکم نمک پاشیدن برزخم های امیرخیزیان زمان در زیر موشک و رنج و شکنج را دارد. عجالتاً بگوییم نمک پاشی، در خوشبینانه ترین حالت!

پس بر بستر یک سری نکات پایه پیش برویم:

1. پاسخ شورا، در دو بیانیه رسمی، تنها متن رسمی و قابل استناد در باره اصل و نحوة استعفا و ایراداتی است، که به حکم همان آزادی بیان - یعنی آزادی پاسخ دادن به یک بیان- رسماً منتشر شده است. دیگر اگر کسی، در رسانه يي اجتماعی، نظر شخصی خود را میدهد بدانیم که نظر خود اوست وناشی از واکنش درونی یک انسان به یک رویداد و پدیده اجتماعی و سیاسی. اگر در این وانفسای توطئه و آتش و خون در منطقه و عراق و در لیبرتی، کسی در مقابل این موج تبلیغاتی علیه رهبران سازمان ومسؤل شورا، آه وناله واعتراضی میکند بسیار قابل فهم ومحترم و ارزشمند است. اما ما از توهین شخصی و دشنام (اگرفرضاً درجایی آمده است، که من تا این لحظه ندیده ام)، فاصله میگیریم. در این مورد توضیح کامل در مقاله اول دادم و به آن دوباره- با ایقان بیشتر- ارجاع میدهم.
نوشته شده توسط: Anonymous

این سایت وآقای توکلی ٫از اعضای سابق و بلکه حاضر فدائیان اکثریت، علاقه شدیدی به پخش اخبار دوستان اکثریتی شان دارد. البته سابقه آقای نگهدار و اکثریتیها برای کسانی که درسالهای ۶۰ زنده و حاضر بوده اند روشن است. اگر دوست دارید سوابق "درخشان " این آقایان را می‌‌توانید در اینجا مطالعه کنید.
http://archives.rahekargar.org/maghalat/200708/20070824-02-maghalat.htm
http://archives.rahekargar.org/maghalat/200712/20071204-07-maghalat.htm
http://tinypic.com/view.php?pic=rcjzol&s=3
http://tinypic.com/view.php?pic=svqgk9&s=6
And many many more

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

شایعه پراکن شایعه کرده است که من پیامم را تغییر داده ام. "درضمن چرا پیامتانراتغیردادیدکه ... نوشته بودید که گویا بشما حسادت میکنند!!!حسادت چه؟ ...." نخست: همه نوشته ها و تغییرات انجام گرفته در سایت توسط مسئول فنی قابل پیگیری و اثبات است و چنین کاری در مرام من نیست.
2- در مورد شیوه درج اخبار سلائق و روش های گوناگون و قابل احترام وجود دارد. روش کار من اینست که اصل اخبار را منتشر می کنم تا خواننده تفسیر و اصل اخبار را در برابر خود داشته باشد و مستقل قضاوت کند. ترجیح من اینست که لحظه ای از افشاء ارتجاع درنگ نکنم. در بستر انتشار اخبار می توان ارتجاع و استبداد را افشاء کرد و این مانند گرفتن مچ دزد هنگام سرقت است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نه تنها شما، بل همه ما نیاز به روشنگری داریم. دقیق تر بیان کنم: شما خودتان باید انتخاب کنید نیاز دارید یا نه. ولی در کل آدمی نیاز به روشن شدن تاریکیها دارد. چه فکری و چه عملی. بله نوشتار هم کار است. وبه آن «کار نظری» گویند. موضوع بحث ما اینست که « چگونه می توان از استبداد درونی و بیرونی - در جامعه و محیط سیاسی یک قدم آزاد شد؟»

نوشته شده توسط: Anonymous

یونس عزیز شما فکر هزینه اش را نکنید، کسی که خربزه می خوره پالرزش هم میشنه، عربها ضرب المثلی دارند، الخیرو فی ما وقع، یعنی خیر در آن اتفاقی است که می افتد، وقتی سیلاب راه بیفتد، سیل مسب خود را پیدا می کند، ائومانیسم و عاطفه هیچگونه سنخیتی با دنیای سیاست ندارد، شب آبستن است تا چه زاید سحر،

نوشته شده توسط: Anonymous

قابل توجه كاريكاتوريست هاى عزيز
ايران شرقى و ايران غربى هم بد فكرى نيست! ميشه تكميلش هم كرد و يك كانال از بوشهر به يزد هم زد و يادش به خير اهالى اون كنفرانس رو انگشت به دهن، كه چرا به فكرشان نرسيد!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار آیا من ترک زبان در این برهۀ زمانی به روشنگری افرادی چون آقای لوایی احتیاج دارم یا به عمل او؟ آیا نوشتار و روشنگری یک نویسنده عمل او محسوب نمی شود؟

نوشته شده توسط: Anonymous

خبری در یکی از نقاط جهان و یا ایران رخ می دهد طبیعتا مفسری آن را به دلخواه تفسیر می کند و خبرنگار ویا روزنامه نگار از حق« تیتر» گذاری برخوردار است . در این دو مورد نمی توان به اقای اقبالی ایرادی وارد کرد . موضوع مورد اختلاف می تواند در نو ع تفسیر است بطور مثال نشریه «شیرازه» منبع خبر، ضاربین را «ارازل و اوباش» نامید و اقبالی مفسرایران گلوبال ضاربین را «میهن پرست» و کار شان را« وظیفه ملی میهنی» نامید . بنظرم اینجانب هر دو تفسیر نادرست است یکی بسیجی را

یعنی مقتول را «بیگانه» می نامد و دیگری او را به عرش می برد و «شهید اسلام» خطابش می کنند و برعکس ضاربان را «اراذل و اوباش»؛و اقبالی آنان را« فرزندان ایران» لقب می دهد/ مفسر ایران گلوبال، عمل چاقوکشی و کشتن بسیجی را به فرزندان ایران نسبت می دهد. این خبر در ایران هم انعکاس وسیعی داشته و متاسفانه خیلی از مردم بجان آمده با شنیدن این خبر با خود می گویند(آخ جون ...یک کثافت به درک واصل شد ...دستون درد نکنه )
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بهرامی گرامی، پیشنهاد کنید، چکار میتوانم انجام بدهم؟ بعد از اینکه توانسته ایم در این محیط کوچک همه نظریات و مشکلات مورد بحث قرار بگیرند، که شاید تأثیر مثبتی روی کار دیگران داشته باشد، دیگر چی از دستم برمیاید؟ و آنچه را هم که به نظرم میرسد -نوشته و با دیگران درمیان میگذارم. برایم می نویسند عمل کننده زیاد است. اندشه لازم داریم. اندیشه ها را مطرح کنید- راحل نشان دهید. من هم همین کارها را انجام میدهم. مشکل با یک یا چند نفر حل شدنی نیست.نیاز به فرهنگ نو داریم. که کاری همگانی ست. در عمل و اندیشه لازم است این فرهنگ نو از سوی همه روشنگران تولید و پیش برده شود. که شاید یک قدم پیش برویم. دوران ما، دوران تک اندیشان و تک عمل کنندگان- یا به عبارت روشنتر دوران رهبران فکری و عملی انگشت شمار نیست. این دوره ها را نسلهای قدیم در گذشته آزمایش کرده اند؛ نتیجه نداده و یا خیلی کم داده است.

دوره ما دوره « اندیشه و عمل همگانی» ست. ضرورت دواران ما ایجاب میکند «خرد و عمل»-مان را عمومی کنیم. عقلمان را درهم ذوب کنیم - تا اندیشه ای برای عمل جمعی بیابیم. نظریه های گوناگون - راحلهای مختلف- نقد و انتقاد- در همه عرصه ها لازم است پیش برده شود. که فرهنگی جدید پدید آید. این هم از دست 70 متفکر برنمیاید- کاری عمومی ست. در گام نخست روشنگران وظیفه سنگینی به عهده دارند. توجه کنید به دوره های پیشرفت جوامع مختلف درجهان- به ویژه اروپا- همه این دوره ها از انقلاب فرانسه تا کنون- نخست با انقلاب فکری شروع شده- آغاز دوره پیشرفت اروپا عصر روشنگری ست. انقلاب مشروطیت نخست انقلاب فکری بود. ما اگر میخواهیم مثل پدرانمان زندگی نکنیم ضرورت دارد که یک دگرگونی عمیقی در فرهنگ کهن و سنتی مان به وجود بیاوریم. آنهم توسط همه ما ممکن است. توجه کنید به راحلها و خواسته های جمعی در مورد برخی مسایل که در آذربایجان یافته اند:حفظ محیط زیست زنجان. که خبراش هنوز درسایت هست. و شامل حفظ محیط زیست همه ی شهرها میشود. حفظ محیط زیست دریاچه اورمیه . که باز شامل همه جاست. تحصیل زبان مادری. شرکت مردم در اداره ی امور خود. که نفی دیکتاتوری ست. و بیانگر دموکراسی. و مثالهای دیگر. مسئله این است که همچو کارها و نتایج جمعی لازم است در اندیشه و عمل خود روشنگران و محیط سیاسی نیز تحقق یابد. موضوع و پرسش اینست :« چگونه می توان از استبداد درونی و بیرونی - در جامعه و محیط سیاسی یک قدم آزاد شد؟»
نوشته شده توسط: Anonymous

اینها که استناد نمودید تا حدودی درست است حال این سئوال مطرح است نقش ایران و همکاری پشت پرده ایران با اسرائیل و آمریکا در این طرح خاورمیانه بزرگ کجاست؟ چون همان حمایتی که آمریکا و اسرائیل و روسیه از گروههای تروریستی کرد دارند ایران هم کم نقشی در حمایت از این گروهها ندارد

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبالی این پیامی که شما نوشته اید جواب انتقادات درست درموردشایعه پراکنی ،تغیراخبار وتفسیرهای ارتجاعی ........ بجای اخبارنیست .ازاقای حاجبی وخانم موذن یادبگیرید که تیترواخبارراخودسرانه مثل شما تغییرنمیدهند.تفسیرهای شما برای تیترهائیکه خودتان جعل وتحریف میکنیدبسیارآبکی ترازآنست که مردم رابفریبدمن که تا حالا کسی ازپیام نویسانراندیده ام که طرفداررژیم باشدهمه سرنگونی این رژیم نکبتباررامیخواهندولی این موضوع با جعل ودروغ فرق داردباخبارهمکارانتان که اسم بردم توجه کنید شایدیادبگیرید که خبرنگاربایدصادق باشد.درضمن چرا پیامتانراتغیردادیدکه ... نوشته بودید که گویا بشما حسادت میکنند!!!حسادت چه؟ ....

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار شما که ضرورت این را احساس میکنید چرا دست بکار نمی شوید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبالی گرامی
بحث "حمله" نیست گرامی. بحث نقد است و نقادی. "شما" منظور من نیستید، منظور نقد یک روش و اندیشه است. درک تقلیلی و ساده گرایانه از "امنیت" که آبشخوراش سنت بلندبالای استبدادی است که سبب گشته است کنشگران سیاسی "امنیت" را به ساواک و ساواما تقلیل دهند. بحث سیاست امنیتی و نظریه های امنیت یکی از گرم ترین بازارهای نظریه پردازی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره کنونی این جهان است. یکی دانستن "امنیت" با شکنجه، کشتار، سرکوب، دیدگاه از کارافتاده است. بحث بر سر رابطه آزادی و امنیت است. بحث بر سر تبیین و تعریف امنیت فردی، جمعی، ملی، منطقه ای و جهانی است. آن دوره که سازمان امنیت و قوای نظامی یگانه پایگاه امنیت تلقی می گشت، سپری شده است. آن دوره که کارکنان سازمان امنیت از نازل ترین درجه تحصیل و شناخت برخوردار بودند، گذشته است. هرچه آزادی در جامعه افزایش یابد، بحث امنیت در جامعه پیچیده تر

می شود اما از بین نمی رود. جالب این است که نقل قول شما سخنان حسینیان است، بدون این که به درک تقلیل گرایانه او و امثال او به مساله امنیت التفاتی نشان داده باشید. بحث امنیت روی سکه دیگر آزادی و رشد و ثبات است. اما این امنیت به ضرب گلوله و سرکوب ایجاد نمی شود و نام آن هم امنیت دیگر نیست که آرامش گورستانی است که با روح طغیانی و عصیانی جامعه معاصر در تعارض است. امینت مستلزم رشد، رفاه، آزادی و دمکراسی است. جامعه هر چه بازتر باشد، امنیت در آن بیشتر است. نگاه روحانی به امنیت - به طور نسبی و در چارچوب طیف های نظری حاکم در جمهوری اسلامی- نگاه آرمانی نیست اما عملگرا است و دریافته است که آن نگاه بگیر و ببندي و سرکوبگرایانه پاسخگوی نیازهای ثبات خود جمهوری اسلامی نیست چه رسد به پاسخ به نیازهای عاجل مردم. به نظرم آن نگاه سنتی که امنیت را به ساواک و ساواما تقلیل می دهد، همان نگاهی است که در "چاقو" امنیت می بیند. بگذریم از امنیت در حوزه اقتصاد و فرهنگ و فضای امن در خیابان و خانواده. آن دیدگاه اقتدارگرایانه که جامعه و خانواده اقتدارگرا می طلبد، همان نگاهی است که امنیت را در اقتدار سرکوب می بیند. امنیت بدون آزادی، همگانی کردن ترس و دلهره عمومی است. همان نگاهی است که در ایران به پیامک های بدون شماره وزارت اطلاعات منجر می شود و مایل است روشنفکران را به کام مرگ بکشاند. تضمین امنیت در تثبیت آزادی است. هرچند میان آزادی و امنیت اینهمانی وجود ندارد و همیشه درصدی از کشاکش باقی می ماند. همان طور که در مورد ویکی لیکس و اسنودن مشاهده می کنیم. دمکراتیزه کردن جامعه و نوسازی جامعه ایران بدون نوسازی و دمکراتیزه کردن بحث امنیت ممکن نیست. امنیت بستری است که بر آن، آزادی نطفه می بندد. بحث دفاع از این یا آن نیست. بحث این است که امنیت اجتماعی نه با امر به معروف و نهی از منکر اجرائی است و نه با چاقو ممکن است! دولت مدرن، دولت امنیت است. بحث انحصار قوه قهریه که در دست دولت است و انحصاری کردن نظام وظیفه، در اصل، استمرار بحث امن و امان کردن و تضمین ثبات و امنیت اجتماعی است. به عبارتی دیگر، دولت مدرن، دولت خشونت زدائی از حوزه عمومی و اجتماعی بوده است. برای نمونه شاه تاب تحمل دکتر پاکروان را نداشت که فردی تحصیلکرده و اهل تعامل بود. مقایسه کنید دوره او را با نصیری که مادرشاه درباره او چنین گفته است: " این نصیری نمونه کامل از یک انسان فاقد روح بود و هیچ احساس انسانی نداشت ... همین روحیه و طبع خشن و عاری از عطوفت باعث شد بعد از پاکروان، رئیس ساواک شود." بدیهی است که در نظام استبدادی که مخالف آزادی است، سازمان امنیت به جلادگاه تبدیل شود. اما این جلادگاه در اصل بیانگر آن است که بحث امنیت در عصر بیست و یکم با بحث امنیت در قرن نوزدهم و بیستم متفاوت است. حجاریان و امثال او که در کوران عمل به اصلاح طلب تبدیل شدند به این خاطر بود که آنان با آن دستگاه عریض و طویل اخبار درجه اول از وضعیت جامعه داشتند و نبض اجتماع در دست آنان بود و آنان به بن بست پروژه خود در عمل رسیده بودند. و آنانی که در وزارت اطلاعات امنیت را به فضای بسته و بسته تر و سلطه فضای امنیتی ترجمه کردند، همانانی بودند و هستند که کمر به قتل حجاریان و سپس قتل های زنجیره ای بستند و در حوادث هشتاد و هشتاد آن فجایع را پیش آوردند. راستی کدام یک از ما چند جلد کتاب حسن روحانی و مشاوران آگاه و کارکشته او را در حوزه امنیت به معنای موسع کلمه خوانده ایم؟ طنز تاریخ است که گویی تکرار می شود، همان طور که چند نفر از اپوزیسیون کتاب ولایت فقیه خمینی را خوانده بود! از یاد نبریم که در نظام آینده شما هم ما در ایران-اگر باقی باشد- به سازمان امنیت نیاز داریم. به همین جهت اگر با این دیدگاه منسوخ و تقلیلی به امنیت نگاه کنیم، آن نظام آینده نیز ساواک و ساواما است.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

حملاتی که بمن میشود از دو موضع ارتجاعی قومپرستانه و اسلام محورانه است. کسانی که هویت خود را با قوم و مذهب تعریف می کنند؛ طبیعی ست که با من زبان مشترک ندارند و نخواهند یافت. عزیمتگاه من در مواضع سیاسی ام نخست انسان و سپس منافع و مصالح ملت ایران است. وقتی من از ملت سخن می گویم، جامعه شهروندی ای را در نظر دارم که تنوع نژادی، دینی، قومی و فرهنگی دارد.سخن من بر سر حقانیت دفاع از خود شهروندان ایران در برابر تهاجم اسلامگرایان برای اسلامیزاسیون ایران است. تنها یک مرتجع همسو با رژیم اسلامی می تواند شهروندان را با بازوبندهای هویت قومی، دینی و نژادی شقه شقه کند تا بخیال خود روند ایجاد وحدت ملی برای برچیدن نظام نکبتبار کنونی را مختل سازد.

من می توانم گوهر برخورد آقای هرمس را درک کنم، وقتی در دفاع از کابینه امنیتی روحانی می نویسد:
"فراموش نکنیم که تفکر اصلاحات به دست کسانی چون حجاریان و غیره زمانی کلید خورد که همه مناصب امنیتی داشتند. نیروهای امنیتی آگاه و وارد به مسائل جهانی بخشی از مبحث امنیت جدید است که امنیت نرم است. و با آن امنیتی که در وزارت اطلاعات ساواک و ساواما حاکم است، فرق دارد. شوربختی ما این است که درک ساده ای از امنیت داریم و آن را به شکنجه، سرکوب و دستگیری و کشتار دگردیسیده ایم." (فرستاده شده توسط هرمس در د., 08/12/2013 -)
چه خوب است که به جای گردوخاک بپا کردن و واکنش های غیرسیاسی، حول اختلاف اصلی متمرکز شویم؛ برای بقاء جمهوری اسلامی تلاش کنیم ویا بایستی این لکه ننگ بشریت از نقشه ایران پاک گردد؟