Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

برای خوانندگان با سواد، لازم به توضیح نیست که «رازی» تغییر شکل یافته «راضی» نیست و حتما همه خوانندگان باسواد نام «ذکریای رازی» دانشمند معروف، « ابوحاتم رازی» فیلسوف و «فخر رازی» فیلسوف و متکلم به گوششان خورده. همه این خوانندگان باسواد همچنین می دانندکه فعل «خواستن» به معنای طلب کردن است و با فعل «خاستن» به معنای بلندشدن متفاوت است
بزرگترین دانایی این است که آدمی به دانسته ها و ندانسته های خود آگاه باشد و چقدر بد است که وقتی چیزی درباره موضوعی نمی داند درباره ان اظهار نظر کند...

نوشته شده توسط: Anonymous

"" چرا با حسن روحانی اوضاع ایران بدتر خواهد شد؟ "" نگاهی‌ منطقه‌ای و تاثیر آن بر تحولات داخلی‌ ایران "" آمریکا برای مصر اهمیتی بیشتر از سوریه قائل است، با سرگرم شدن آمریکا در مصر، بشار اسد به سرکوب شورشیان ادامه خواهد داد و بتدریج به "" الگوی دیکتاتور‌های منطقه تبدیل "" خواهد شد. بدون شک تحولات سوریه رژیم فارس ایران را در سرکوب مخالفان وحشی تر و درنده تر خواهد کرد، نظامیان مصر نیز درس‌های لازم را از بشار اسد خواهند گرفت. این تحولات نزدیکی‌ پوتین روسیه را نیز با دیکتاتور‌های جدید بیشتر کرده ایران بیشتر به آغوش ‌خرس قطبی پناه خواهد برد، در کلّ برخلاف نگاه "" ساده لوحانه "" بعضی‌ از ور شکسته‌های سیاسی، روند تحولات به هیچ وجه مثبت نیست بلکه آینده تاریکی را برای آینده پیش بینی‌ می‌کنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش جان
من یقه اوباما را سعی کردم در خبر ول کنم، اما اورهان پاموک چسبیده است. چون همان طوری که نوشتی، هست. اما من که بندرت شنیدم بیانیه و اعلامیه و خطابه ای از سوی روشنفکران در نفی کشتار و اعتراض به ژنرال و حمام خون در مصر صادره شده باشد. اورهان پاموک دستکم این کار را انجام داده است. مهم برای من این بود و هست.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

مردم هر اقدام ضد انسانی حکومت گران را نه تنها در ایران بلکه در سرتاسر جهان رصد میکنند و به شدت برخورد خواهند کرد. بر خورد با حکومت شاه، و دیکتاتورهای جوامع عربی، نباید فراموششان شود. متأسفانه اینان در حیاتشان -اگر به زبان خودشان بگویم-«آتش جهنمی» بس وحشتناکتر از آنچه که در هر کتابی آمده ، بر خود تجربه خواهند کرد.بطوریکه دل رحیمان نیز نخواهند توانست به فریادشان برسند.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

با تشکر از جنابان ناثر ناسری و آذربایجان

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای صالحی با سلام، این تغییر و تحول عظیم سیاسی را، به شما و دوستانتان تبریک و تهنیت میگویم، شما همانطور که از بیانات رفیع علمیتان بدرستی روشن است ، از سوسیالیسم واقعا موجود خدا بیامرز آن زمان، اکنون به تفکرناسیونالیسم افراطی فارس، رشد کرده اید، که در پوشش روشنفکرچپی آنرا پیش میبرید. اینجانب به نوبه خود، چنین رشد فکری را دوباره به شما تبریک و تهنیت عرض میکنم.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

هرمس جان / حالا چر یقه اوباما بیچاره را گرفتی ؟ چرا این سئوال نزد سکولار _ دمکرات وطنی نمی گذاری وقتی کودتا شد، انگار جشن ملی آنان بود؛ همه بهم تبریک می گفتند .از ان روز تا حالا صد ها نفر بدست ارتشیان مصر کشته اند لااقل اوباما و اتحادیه اروپا همان زمان موضع گرفتند و فروش اف 16 را متوقف کردند و اتحادیه اروپا هم احتمالا روابط اش با مصررا به حالت تعلیق در می اره ....وجالبه هر دو طرف درگیری در مصر علیه امریکا شعار می دهند

در این میان .تنها عربستان و اردن قویا از ترس قدرت گیری اخوانی ها از کودتاچیان حمایت کردند و 12 میلیارد دلار هم از امیر سعودی پول دریافت کردند ، حسنی مبارک تبرئه شد... حالا ان جنبش عظیم تمرد که می تونست محمد مرسی وادار به عقب نشینی کنه ...محو شده اند و شاید برخی از انان در میان صفوف اخوانی ها علیه کودتا چیان شعار می دهند و..همه اینها البته واکنشی است ایرانیان به دلیل ظلمی که از جمهوری اسلامی دیده اند به آن طرف پشت بام افتاده اند اگر آخوندها ثروت های ما را دو دستی تقدیم حماس ، حزب الله لبنان و خانواده بشار اسد قرار داند و لبنان را اباد کردند و حقوق 1000 تا دو هزار دلاری جنگجویان حزب الله را در تمامی این سالها تامین کردهاند . حالا ایرانیان مخالف رزیم ایران ؛طرفدار اسرائیل و انهم راست ترین جناح آن که خواهان حمله نظامی به ایران است ؛ شده اند . جریان مصر هم اینطور بوده است و برخی از شاعران شناخته شده ایرانی برای جنرال ال سی سی شعر هم گفته اند. آره جانم افراط گری اسلامی در کشور ما ؛ مولد افراط گری دیگری در جانب سکولار ها شده است که بسیار خطرناک است
نوشته شده توسط: Anonymous

به نظرم آن منشور و این تحلیل مثال در و دیگ قابلمه است. تحلیل مبسوط و آموزنده ای است از میزان خشم به فاشیسم آسمانی روی زمین و به نیمه دیگر جامعه خود. باز جای شکر باقی است که این سایت ایران گلوبال هست که آدم دق دلش را خالی کند روی سر منشور دولت تدبیر و امید. در مورد احمدی نژاد که نشد و نشد، که موسوی وکروبی را آزاد کنیم هرچند که سر دادیم ایران واویلا و کربلا میشه اگر میرحسین و کروبی و زهرا رهنورد دستگیر بشن. دستگیر شدند و خبری نشد. البته به خیر گذشت. بله این منشور برای نقد کوبنده بود و نه برای اشاره به دولت احمدی نژاد و آن چه این هشت ساله گذشت. هرچند که بحث معظم رهبری داستان دیگری دارد. همان داستانی که حبس خانگی و زندان و سرکوب و کشتار و غربت است. حیف که قرار نبود و نیست که روحانی به اپوزیسیون نظام بدل شود. خاتمی هم نشد. حیف. اگر می شد، چه می شد. اما باز جای شکرش باقی است که نقد کوبنده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

هر چیزی افراطش بد است. از جمله همین مسئله فمینیسم. مثلا اگر همه وزرای کابینه هم زن می بودند فرقی پیدا می شد. زنان حزب اللهی داریم که از صد مرد مرتجع درنده ترند. حضور آنها در کابینه چه کسی جز زن پرستان افراطی را تسلی می بخشد؟
یعنی چه جای خالی زن در کابینه روحانی؟ لعنت بر حزب اللهی از مذکر و مونث و مخنثش

نوشته شده توسط: Anonymous

این هم دکتر مصدق شما. لطفا لینک را باز کنید.

https://app.box.com/s/mb9olbckimq6dwpjk92k

نوشته شده توسط: Anonymous

طبعا نمی توان در این کوتاه به نکته هائی که آقای دکتر عباس میلانی پرداخته اند اشاره کرد و نقطه های قوت و ضعف نظرات ایشان را یادآور بود. اما من تنها به موردی اشاره می کنم که در طرح مسئلهء به قول ایشان تجدد و موافقان ومخالفان آن، از اهمیتی کانونی برخوردار است. اینکه ایشان یا هر آنکه در این باب حرف و سخنی دارد می بایست در مقام اول بگوید که تجدد یا مدرنیت چیست و از کی وچگونه متولد می شود. وقتی به بیان روشن و مستدل چیستی تجدد را معرفی کردیم آنگاه می توانیم ببینیم که آیا غیر مغرب زمینیان و فرهنگشان که مدرنیت را می زاید هم چیزی بنام و مشخصهء تجدد جای دیگر هم بوده؟ . مثلا میان ایرانیها!!! و اصلا تجدد در میانهء فرهنگهای دیگر نیز پیدا شده؟ بررسی ای که آقای میلانی بدان نه پرداخته اند. اگر ایشان در نوشتاری مدرنیت یا تجدد را تعریف کنند و شاخص های ساختاری آنرا شرح کنند می توان به نقد ایشان وارد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی حضورتان سلام عرض میکنم وشخصا از زحمات شما در نوشتن مقالات روشنګرانه و منطقی تشکر میکنم. بعقیده بنده نباید از مسئولین فرهنګی رژیم جمهوری اسلامی ایران انتظاردیګری جزپیش بردن سیاست آسیمیلاسیون و قتل عام فرهنګی اتنیکهای غیر فارس در ایران داشت. اینان اتنوکرانهای قسم خورده پان فارسیزم هستند و هرګزحاضر نخواهند شد قدمی در راستای احترام به حقوق ملی - فرهنګی اتنیکهای غیر فارس در ایران بردارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

در جواب وزیر پارسه پارسی پرست
http://www.youtube.com/watch?v=omfLXgQn758

http://www.youtube.com/watch?v=omfLXgQn758
نوشته شده توسط: Anonymous

درختی که تلخ است وی را سرشت
گرش برنشانی به باغ بهشت
ور از جوی خلدش به هنگام آب
به بیخ انگبین ریزی و شهد ناب
سرانجام گوهر به کار آورد
همان میوه تلخ بار آورد
(فردوسی طوسی)
***
درختی که تلخش بود گوهرا
اگر چرب و شیرین دهی مر ورا
همان میوه تلخت آرد پدید
از او چرب و شیرین نخواهی مزید
(بوشکور بلخی)
***
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است
(سعدی شیرازی)

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آ.ائلیار گرامی، از این به بعد در نوشته هایم پیشنهاد خوبتان را در نظر می گیرم. با تشکر از یادآوری شما و با احترام

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب احمد امید یزدانی عزیز به نظر من عدم حمایت از جان یک نویسنده اشتراک در قتل محسوب می شود. با احترام

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آقای لوایی گرامی، کاش متن ترکی شعر را هم به همراه ترجمه می نوشتید. پیشنهادم این است که اگر دوست داشتید آنرا اضافه کنید. یا در قسمت کامنت بنویسید که ما اضافه کنیم. در ایران گلوبال همه زبان ها می توانند حضور داشته باشند. تنها شرط اش آن است که برای مطالعه ی همگان لازم است که با متن ترجمه همراه باشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

از زمره ازدواج های سیاسی دیگر که بیشتر ازدواج تشکیلاتی است، می توان از ازدواج فیروزه بنی صدر دختر بنی صدر با مسعود رجوی نام برد. یا ازدواج تشکیلاتی مسعود رجوی و مریم عضدانلو. از سابقه ازدواج های تشکیلاتی و سیاسی در درون جریانات چپ اطلاعی در دست نیست یعنی تحقیقی نبوده است. در دوران شاه اصطلاح "هزار فامیل" مصداق همین امر بود. در ازدواج‌هاي سياسي! اصلي‌ترين اولويت طرفين ازدواج و خانواده‌هاي آنان، آينده‌نگري در راستاي حفظ مقام و موقعيت سياسي است، به گونه‌ا‌‌ي که حسابگري سياسي فوق‌العاده جريان‌هاي سياسي حتي در گاه، مانع از رعايت کامل جوانب امر و توجه به اصول و مقدمات اوليه عرفي در هر ازدواج است.نگرش مصداقي‌تر به ترتيب و روند ازدواج‌هاي سياسي در ايران با نگاهي تاريخي به روند وقوع آنها، نشان مي‌دهد که اساسا اين امر امروز از دوران قاجار تا دوره كنوني، افزايش چشمگيري داشته است. این نوع ازدواج ها، ا

تبدیل «عشق» به ابزار قدرت و منزلت و ثروت و دگردیسی «زن» به ابزاری معطوف به هدف است. در آن دوران، نگرش به مسأله ازدواج به شدت مصلحتي و برخاسته از انگيزه‌هاي سياسي بود؛ مثلا خواهر ناصرالدين شاه، عزت‌الدوله، نخست با اميرکبير و پس از توطئه‌هاي سياسي، به عقد ميرزا آقا خان نوري عامل انگليس درآمد.
ازدواج‌هاي درباري ـ اشرافي از سابقه طولاني در تاريخ ايران برخوردار است و حتي در ميان سران خاندان سلطنتي و فرزندان آنان نيز اين موضوع به شدت رواج داشته است. «تاریخ بیهقی» از پاره ای ازدواج های سیاسی نام برده است. ویکی پدیا ازدواج های سیاسی دوره پهلوی را چنین برشمرده است:

رضا پهلوی - تاج‌الملوک آیرملو

فرزندان شمس پهلوی، اشرف پهلوی، محمدرضا پهلوی و علیرضا پهلوی

رضا پهلوی - قمرالملوک امیرسلیمانی

فرزند غلامرضا پهلوی

رضا پهلوی - عصمت دولتشاهی

فرزندان عبدالرضا پهلوی، احمدرضا پهلوی، محمودرضا پهلوی، فاطمه پهلوی و حمیدرضا پهلوی

همدم السلطنه پهلوی - ابوالفتح آتابای

فرزندان...

محمدرضا پهلوی - فوزیه

فرزند شهناز پهلوی

اشرف پهلوی - علی قوام

فرزند شهرام پهلوی‌نیا

اشرف پهلوی - احمد شفیق

فرزندان شهریار شفیق و آزاده شفیق

شهریار شفیق - مریم اقبال

فرزندان...

شمس پهلوی - فریدون جم

فرزندان شهباز جم، شهیار جم، شهرآزاد جم

غلامرضا پهلوی - هما اعلم

فرزندان مهرناز پهلوی و بهمن پهلوی

غلامرضا پهلوی - منیژه جهانبانی

فرزندان مریم پهلوی، آذردخت پهلوی و بهرام پهلوی

عبدالرضا پهلوی - پری‌سیما زند

فرزندان کامیار پهلوی و سروناز پهلوی

احمدرضا پهلوی - سیمین تاج بهرامی

فرزندان شاهرخ پهلوی و شهلا پهلوی

احمدرضا پهلوی با رزا بزرگ‌نیا

فرزندان شاهین پهلوی، شهرناز پهلوی و پری‌ناز پهلوی

محمودرضا پهلوی با مهردخت اعظم زنگنه
محمودرضا پهلوی با مریم اقبال
فاطمه پهلوی با وینست لی هیلر

فرزندان رعنا پهلوی هیلر، کیوان پهلوی هیلر و داریوش پهلوی هیلر

فاطمه پهلوی با ارتشبد محمد خاتمی

فرزندان پری خاتمی، کامبیز خاتمی و رامین خاتمی

حمیدرضا پهلوی با مینو دولتشاهی

فرزند نیلوفر پهلوی

حمیدرضا پهلوی با هما خامنه

فرزندان نازک پهلوی و بهزاد پهلوی

فضل الله زاهدی با دختر حسین پیرنیا

فرزندان هما زاهدی و اردشیر زاهدی

داریوش همایون با هما زاهدی
اردشیر زاهدی با شهناز پهلوی

فرزند مهناز زاهدی

نوشته شده توسط: Anonymous

از این مقدمه ای که چیدین، چنین نتیجه ای بیرون نمیآد: خوب همه اینها به قول مثل قدیمی فارسی "گاو به گاو کردن" ولی چه جوری شما به سبز چسبوندیش؟ خوب باید مهدی کروبی یا میرحسین موسوی یا خانم رهنورد یا بچه هاشون یا خواهر برادراشون بالاخره یکی از بستگانشون یه جوری به این افرادی که شما آوردین، باید وصل بشوند یا نه؟ جز این که پدر موسوی با پدر یا مادر خامنه ای یک نسبت دور و درازی دارند، اگه چیزی دیگه دارید بفرمایید وگرنه این عبارت شما "حالا خودتان نتیجه بگیرید که قدرت سیاسی در ایران چطور کنترل می شود و با رنگ های سبز و بنفش و سیاه و سفید چطور ملت را سر کار می گذارند" این عبارت که در واقع نتیچه گیری شما بوده، خلاف واقع هست!

در واقع قدرت سیاسی در ایران اصلن دست به دست نشده و از اول دست روحانیت و اسلامگرایان تند رو بوده و هنوز هم هست. قدرت اجرایی هستش که مثل توپ فوتبال شاید دست به دست شده باشه ولی به دست سبزها نرسیده.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ناثر عزیز، دو موضوع هست که نباید آنها را با هم در آمیخت. 1- کار عملی سایت؛ 2- فکر عضو مدیریت. در کار عملی سایت با تمام توجهات عملاً اشتباهات پیش میایند. ولی آنها مربوط به نظر عضو مدیریت نیست. و نباید به پای جهان نگری و جهان شناسی عضو نوشت. از سوی دیگر اعضای مدیریت نظرات مختلف و متضاد دارند . همینطور نباید مال یکی را به پای همه نوشت. سایت حاصل اضداد است. هم در مدیریت و هم در مقالات و کامنتها. جهان شناسی کیا همان است که خودش می نویسد و میگوید. حالا اشکالات و اشتباهات عملی در سایت پیش میاید- البته همیشه از این موارد هست- مربوط به دید نیست.دید من و دیگران هم همان است که می نویسیم. حساب اشتباهات عملی در سایت را نباید قاطی نظر کرد. یا به همسویی با حکومت نسبت داد. که خطاست. همینطور در درج مقالات هم متضادها ظاهر میشوند. و علی رغم توجه به عدم توهین و غیره اشکالاتی پیش میاید.

اینها به معنای موافقت عضو مدیریت نیست. یا حتی انتشار یک مطلب از سوی من دلیل بر موافقت با مطلب نیست.در مورد واکنش هم واقعیت این است که ما نمی توانیم به همه چیز واکنش نشان دهیم. کاری عملی ست .منهای اشتباهات ما عملاً وقت نداریم و خیلی چیزها را هم نمی بینیم. بهر صورت من به محتوای کامنت پیشینم باز تأکید میکنم.
نوشته شده توسط: Anonymous

باسلام خدمت شما،دوست گرامی وقتتانرا با پیچ ومهره های قوگرایان فارس محوروهمنظران محسن رضائی درکاربرد کلماتی چون پان ترک وتجزیه طلب تلف نکنید همانطوریکه می بینید این نادوستان اسامی خودرابدون هیچ دلیل و منطقی ایرانخوا ه بجای ایرانخاه ورازی بجای راضی مینوسندوکلی هم ...طلبکاری!!!هروقت اینها اسمشانرادرست نوشتندمیتوانندادعای صند؟ثند؟سند؟ نمایندهمان اوراقی که درصد سال اخیرخودمینویسندوهروقت هم بنفعشان نیست ازبین میبرند

نوشته شده توسط: یونس شاملی

جنابان رازی و ایرانخواه... متحدان جدید!!! این اتحاد خود پاسخ روشنی به همگرایی اضدادین ملتهای غیرفارس در ایران است. وگرنه چه اتحادی. خود این اتحاد پاسخ کافی حرفهایی استکه در لابلای نوشته های این جنابان میتوان یافت.

نوشته شده توسط: Anonymous

عاقبت ایرانی که در سوریه میجنگد.
http://www.youtube.com/watch?v=fCOZ2qi5Zrg

http://www.youtube.com/watch?v=fCOZ2qi5Zrg
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لوائی عزیز با سلام بخدمت شما، ضربات چاقو را نه باکو بلکه فتوای آیت الله های ایران از جمله آیت الله لنکرانی زد. جای بسی تعجب است که دولت آزربایجان نتوانست از جان این نویسنده بیباک و مترقی حفاظت کند. روحش شاد باد!

نوشته شده توسط: Anonymous

جنابان ائلیار وتوکلی گرامی،
1-جواب سئوال اقای توکلی راجع بفاکت!حدودسه-چهارهفته پیش مطلبی از«پاپک خرمدین»توسط شما آقای توکلی چاپ شد درجواب اعتراضات گسترده ازجمله ازطرف اژدربهنام، شما دررابطه بادرج مطلب اصرارنویسنده را دلیل آورده بودید!!!ودررابطه با حذف آن، عذربدترازگناه نوشتید که نوشته بخاطر اعتراضات حذف شد تا نویسنده بازنویسی کند.یعنی شما باشتباه بودن درج مطلب ضدانسانی ونزادپرستی پی نبردید بلکه بخاطراعتراضات حذف کردید ونه بخاطر محتوای مطلب!!!
باحذف نوشته متاسفانه پیامهای مربوطه نیزحذف شدنداگرشما بآن پیامها دسترسی دارید به پیام خودتان مراجعه کنید که دررابطه با توجیه درج مطلبتان نوشتید که گویاچون *یلینیک*به فارس زبانان توهین میکندواین پاپک هم خق دارد به ترک زبانان توهین کند!(چیزی درهمین مایه ها،مفهوم مطلبتان چنین بود) من دررابطه بااین منطق آبکی نوشتم که پیامهای مربوط به

زبان فارسی دولتی وتحمیلی بهیچوجه بفارس زبانان مربوط نیست زیرا این زبان تحمیلی دولتی است وربطی بملیت فارس ندارد.
2-فاکت دوم،چگونه میتوان مسئول سایت خوبی مثل ایران گلوبال بود وهمزمان دربرابر اخبارجعلی وتفاسیر آن ازطرف همکارخود سکوت کرد؟چگونه میتوان دربرابر پیامهای اهانت آمیز همکارخودازرهبریت به ترک زبانان سکوت کرد زمانیکه این همکارشماازمدیریت منتقدین خودرابراحتی بسیجی ورژیمی مینامدومنبع اخبارش ازهمفکروهمنظرش تابناک ومحسن رضائی باشد؟
3-جناب ائلیارگرامی مطالب شما دراین پیام را منهم تا این اواخرقبول داشتم ولی بخاطر مطالب بالا وسکوت آقای توکلی راجع به پیام زیبای خانم شادی صدر درمحکوم کردن زبان وفرهنگ تحمیلی فارسی رژیم، من هنوز پاسخ سئوالات بالا رانیافته ام امیدوارم شما وآقای توکلی جواب قانع کننده ای راجع بمطالب فوق داشته باشید تا منهم ازاین نا امیدی خلاص شده باشم که شخص بسیارآگاه ،باتولورانس فوق العاده دربرابر مخالفین،متواضع وآزاداندیش،چگونه مطلب نام برده راچاپ میکند ودربرابر پیامهای...همکارش سکوت میکند؟؟؟موفق باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی، آقای شاملی به هر طناب پوسیده ای چنگ می زند تا شاید تأییدی برای ادعا های مضحک خود به دست آورد. اینکه منبع این تأیید .... چون حاجی بابایی است یا ... مانند پورپیرار برای ایشان فرقی نمی کند. مهم برای ایشان و همانندانش این است که آتش دشمنی قومی را برافروزند و خودشان قهرمان میدان شوند. آمار های ایشان همان اندازه معتبر است که ادعا های تاریخی و تعریف های سیاسی شان و همه اینها همان اندازه اعتبار دارند که سواد نوشتاری ایشان، یه گونه ای که در همین چند کامنت بالا "مصرح" را "مسرع"، " ذره" را "زره" و "میوه ای" را "میوه ایی" نوشته اند! گزندگی زبان ایشان هم به این خاطر است که کسی، بویژه هم میهنان آذربایجانی، ایشان را جدی نمی گیرد و در نتیجه ایشان این خشم را بر سر امثال من و شما خالی می کند!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی بسیار عزیز! همانطور که همه شاهدند، اگر کلمات (تهمت، تخریب، لحن ضدی، و لجبازی) به اضافه (توهین و تحقیر) را از شما بگیرند، حجم مطالب شما به یک سوم تقلیل پیدا می کند. البته همگان شاهدند که مطالب شما فقط "حجم" دارند و از محتوا، بخصوص از سند و مدرک در آنها خبری نیست. حالا برای آشنائی بیشتر شما با مقوله "حرف مستند" (یعنی مطلبی که شما در آن کمبودهای اساسی دارید) موضوع را کمی بازتر می کنم: 1) شما هیچ، تأکید می کنم هیچ آماری را بجز افاضات جناب وزیر قبول ندارید و مرغ ادعایتان هم یک پا بیشتر ندارد. همین وزیر مورد علاقه شما ادعا می کند در سرتاسر ایران "یک" مدرسه غیر استاندارد هم وجود ندارد، آیا حرف ایشان را قبول می کنید؟ جواب بسیار ساده است و احتیاجی به اعوجاج ندارد. 2) این شما هستید که در کامنتی ادعا کرده اید 2400 سال پیش کشتاری عظیم بنام پوریم و بدست کوروش هخامنشی صورت گرفته است.

یعنی شما همان مطالب بی سروته جناب مستطاب پورپیرار را هم درست نخوانده اید و به هیچ وجه حاضر به ارائه سند تاریخی در باره این ادعای عجیب و غریب خودتان نیستید و با گفتن اینکه "اینها به بحث ما مربوط نمی شود" از زیر بار مسئولیت اخلاقی خودتان فرار می کنید، البته فراری ناشیانه! از آن گذشته شما هنوز هم جواب ندادید که اگر این مطالب به بحثهای شما مربوط نمی شوند، چرا آنها را مطرح می کنید؟ 3) این شما هستید که ادعا کرده اید فلات ایران قبل از آمدن مسلمانان "لم یزرع" بوده است و سطح تمدن در آن (اگر اساسا تمدنی موجود بوده باشد) پائینتر از تمدن اسلامی است (عجیب نیست که قومگرایان اینقدر به اسلام علاقه دارند؟) ولی در این مورد هم حتی به اندازه نوک یک سوزن حاضر به ارائه سند نیستید و حرف مورخینی مثل ابن خلدون را هم قبول ندارید، شاید هم فکر می کنید رضاشاه یک ماشین زمان اختراع کرده و به کسروی پول داده تا به قرن هشتم برود و ابن خلدون را بخرد، تا به نفع "فارسها" تاریخ بنویسد!؟ 4) و بالاخره می رسیم به بحث مورد علاقه من، و آنهم ادعای شما در باره نامه نگاری رضاشاه به پادشاه افغانستان است که شما قول داده بودید سندش را ارائه کنید، ولی ظاهرا تولید انبوه مطالبی که می نویسید وقتی برای شما باقی نگذاشته است و شاید هم در اینباره برای خود هیچگونه مسئولیتی قائل نیستید و معتقدید حالا که سایت ایران گلوبال از نویسندگانش مسئولیتی نمی طلبد، چرا شما خودتان را به زحمت بیندازید و بدنبال سند و مدرک بروید؟ نکته آخر اینکه نوشته اید «حالا این چه ربطی به موضوع بحث ما دارد» مشکل من با شما "آنچه" که می نویسید نیست، مشکل من "آنگونه" که می نویسید است. یعنی مشکل متدیک، یعنی نگاه شما به سند و مدرک و شرافت اخلاقی و مسئولیت شهروندی. پس وقتی که seeb هم درست از همین زاویه با شما برخورد می کند، من وارد گود می شوم و نمونه های مشابه را مثال می آورم.من نیازی به پرداختن به محتوای نوشته های شما (به دلائلی که خودتان می توانید حدس بزنید و من از ترس سانسور از ذکرشان معذورم)، نمی بینم. ولی سکوت در برابر "نادرست"گوییهای شما را هم خیانت به شرافت اخلاقی و مسئولیت شهروندی می دانم. حالا متوجه شدید «این چه ربطی به موضوع بحث ما دارد»؟ اگر نشدید، باز هم توضیح بیشتر بدهم. در ضمن سند نامه رضاشاه به پادشاه افغانستان فراموش نشود! :)
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سلام بهنام جان ، ممنون که زحمت مطالعه ی نوشته های غیر سیاسیم را میکشید. ببخشید که همه ترجمه از زبان مادری ست. نه روی ترجمه ها درست کار شده- و نه روی زبان اصلی.علت کمی وقت من- و عدم کار جمعی -مثلاً نقد و ادیت و تراشها- روی متنهاست. که عملاً به آینده واگذار شده است.عزیز ، من هم در مورد ضعیف شدن اسلام سیاسی بین مردمان عادی، در جوامع منطقه با شما موافقم. از جمله در ایران؛ ترکیه؛ و مصر وغیره. امیدوارم که این رشد بیداری روزی با شکست حکومت ایران تا حدی تکمیل شود. در مورد مصر بگویم، من اگر اکنون در مصر بودم برای سازماندهی زحمتکشان یدی و فکری و پیشرفت نیروهای دموکرات و سوسیالیست و مترقی میکوشیدم. ضمن مخالفت با خون ریزی ارتش و شهید پروری اخوان. راه درست برای مصر قطع خشونتها از هر دو طرف. برگشت به مبارزه ی دموکراتیک و مسالمت آمیز؛ از جمله انتخابات دیگر، تدوین قانون اساسی دموکراتیک است.

ولی دو نیروی عمده - ارتش و لیبرالها، و اخوان- از این مرحله دوراند. و بیگانه با این راه. این است که در آستانه ی جنگ داخلی گیر کرده اند. من در این برهه از شرایط ، از برگشت به مبارزه دموکراتیک مسالمت آمیز توافقی بین نیروها دفاع میکنم. برای شما سلامتی و خرمی آرزو میکنم.
نوشته شده توسط: Anonymous

فقط میتونم بگم متاسفم

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام رفیق گرامی آ.ائلیار
شک ندارد که ما با هم همعقیده بوده و هستیم و اغلب از اشعار و نوشته های شما بهره برده و مسرور می شوم. اما، من این بحث را که شما می خوانید تا حدودی با دیگری نیز داشته ام!

البه با قدر دانی از شما برای بحث مفید و سازنده تان! ببینید رفیق بسیار گرامی، افکار و اعمال آدم ها از اراده ی ماها، یعنی من و شما و نوعی های بد و خوب ما، حتی در نزدیکترین روابط، همچون فضای خانواده بین (مادر و پدر و فرزندان)هم اغلب در نمی آید و اصولا اثرات تکوینی بدین شکل فیزیکی حالت و هویت نمی گیرند یا لااقل من چنین فکر می کنم.

اما، تردید ندارم که منش، رفتار و اصولیت های ساده ی عام و انسانی و پایه ای حتما و قطعا می توانند ابزار شگل گیری درست و سازنده ی چنین روابطی در جامعه طبقاتی باشند و بتوان آنرا توسط خود توده های فریب خورده با قدری بردباری و گذشت تعمیم داد.

بنابرین، شاید بد نباشد و نیست که به گذشته های نچندان دور و البته به اوج آن عصر و فصل بالای ماه نشینی خمینی و امروز مضمحل و کلاهِ بی پشم و بی آبروی خامنه ای، هر دو را در کنار هم نهاده، بررسی کرده و بنگریم و به نتایج آن و این جنون ضدبشری و شکست خورده، که جز قهر کور و وحشیانه و به تبع آن زمینه سقوط ناگزیر استبداد مذهبی خود را ممکن ساخت، حالا دیگر نتایج اش را در بازتاب های کاملا آشکار دیروز ۸۸ و امروزی بعد از نمایش انتخابات، توسط مردمان که دیریست آنها بیدار گشته اند و از روی تمامیت رژیم گذر کرده اند، را هر چه منطقی تر بسنجیم. در آنصورت: آیا اصولا اینک از آن سیاهی لشگر و مریدان جامه دریده ی نادان هنوز هم خبری هست؟

به برداشت من و بسیاری، دیگر آن فضا و دوران گذشته های یکه تازی و باور کور به اسلام سیاسی سپری شده است. و قطعا این همان دلیل، محور و نتیجه معقولی ست که من تا حدود زیادی به دنبال آنم.
زیرا از کنش و منش درست مبارزه ی طبقاتی و عمدتا امید بستن به راه حل های اراده ی کارگری و توده ای، نبرد خشونت ستیز، مسالمت جویانه، مبارزه ای ست کارآمد و بدلیل کثرت جویندگان و نیازمندان آن دگرگونی، پیروزی اش نیز قطعی و در نتیجه انقلاب را مزدبگیران برای خود و بشریت همنوع دارد و بهمین دلیل تضمین و حفظ اش به کمک خود آنها که درگیر مبارزه طبقاتی هستند میسر شده و در زیر کنترل اراده ب سیاسی و منافع آنها به سادگی در می آید. شک هم نیست و ندارد که در دراز مدت بیشترین که او نیروی کارگری و مزدبگیری را به دور خود جمع کرده و طبعا هم در مقابل دشمنان رنگینش موفق است. و تنها در آنصورت پیروزی انقلاب و حفظ اش نیز از مضار احزاب چپ فراطیقاتی همچون تجربه های تلخ گذشته دور، مصون و مبرا خواهند ماند.

و البته من نه هالو و ساده لوح هستم و نه درک ساده ای از تضاد طبقات در جوامع به شدت نابرابر کنونی دارم!

اما یقین دارم که خون را با خون نمی توان شست. بخشض مبلغ و مدیریت تحمیق توده ها را می توان توسط افشاگری خیلی زود رسوا و خلع سلاح کرد. اگر چنین شود که فضای کنونی در کشورهای مسلمان حکایت صریح از آن می کند.

پس، بیش از این فضا تجربی مردمی در اغلب دول منطقه مسلمان به تحمیق و سوءاستفاده از خوشبینی توده ها نسبت به اسلام و اسلام سیاسی نمی دهد. و اگر از اوضاع چنین برداشت شود که من می بینم؛ تنها و تنها آنگاه است که ما خواهیم دید که خشونتگرائی و آدمخواری این فرهنگ سخیف بشدت زیر توان عقلانیت انسان ظرف ۳۵ سال در ایران و به مرور کل منطقه زیر لگد بیداری و هوشیاری مردمی له شده و در آینده بیشتر و عمیقتر خواهد شد و فرصت های بهره برداری غیر اخلاقی آنان در ذهن، بطن و متن افراد و جوامع از بین خواهد رفت.
نوشته شده توسط: Anonymous

نامه زندانی سياسی ارژنگ داوودی
زندانی سياسی ارژنگ داوودی طی نامه يی از زندان بندرعباس هر گونه دفاع از نظام جرم و جنايت ولايت فقيه تحت عنوان نامه نگاری زندانيان سياسی را قوياً محکوم کرد و نوشت: ”آنهايی که با عنوان جعلی زندانی سياسی به اوباما نامه می نويسند و درخواست می کنند از اعمال تحريمهای بيشتر جلوگيری کنند، خود و خانواد ه اشان از جيره خواران رژيم بوده و هستند. اينان چرا از شيخ علی خامنه ای نمی خواهند که دست از ماجراجويی و شرارت بردارد!؟

نوشته شده توسط: Anonymous

رژیم به هیچ وجه در زنجان عقب نشینی نکرد ! استاندار زنجان گفته کارخانه تعطیل می شود ! پیام رژیم مزور آخوندی روشن است , یا سکوت کنید و اسم و سرطان را تحمل کنید و یا نانتان را اجر می کنم و هیچ حرفی از نصب فیلتر و تعمیر دود کش ها نیست . . این رژیم ماموریت تاریخی برای فلاکت کشیدن ایران و ایرانی دارد ! قبل توجه است که زمانی که تحریم نبود و رژیم هشتصد میلیارد امد دشت از نسب دستگاه چند صد دلاری تصفیه هوا روی ماشینهای ساخت ایران خود دری کرد و همه شاهد امراض تنفسی در ایران هستیم .

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای رازی، این سندهای شما برای خندیدن بهتر است. اسم این کارتان هم "دست پیش گرفتن برای پس نیافتن" است. این دو لینک را آورده اید که بگویید وزیر آموزش و پرورش از مشکلات دانش آموزان غیرفارس در زبان آموزی فارسی خبر ندارد؟؟؟ واقعا چنین است؟ احتیاج نیست وزیر بود تا از این مشکل سر درآورد. در این مورد حتی خود شما هم، اگر صداقت داشته باشید، میتوانید حدس بزنید که صدها هزار کودک به هنگام آغاز مدرسه به زبانی بیگانه با زبان مادری با چه معضلات روحی میتوانند روبرو شوند. لجبازی ضد انسانی در این مورد را کنار بگذارید و حداقل یک زره انسانی بیاندیشید

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای رازی، خوب که برگشتید، اما انصاف کنید و اولین کامئنتی را که نوشته اید باز بخوانید، همه اش تهمت، تخریب، لحن ضدی، و لجبازی است. برای چه؟ مجبور که نیستید بنویسید. حالا در این کامئنت هم یک نظریه تاریخی را که آقای پورپیرار مطرح کرده اند در اینجا بیان میکنید. در خصوص این موضوع صدها صفحه مطلب نوشته شده است. فیلم مستند "تختگاه هیچکس" در خصوص تخت جمشید درست شده است. کسانیکه دوست دارند از وقایع تاریخ و نظرات انتقادی تاریخ باخبر شوند بفرمایند بخوانند. حالا این چه ربطی به موضوع بحث ما دارد. به قول خودتان پورپیرار اثرات پوریم را

تنها در خصوص فارسها ننوشته است بلکه ترکها و تمام خلقهای منطقه را نیز مورد با نگاه اننتقادی بررسی کرده است. حالا شما چرا کورش پرستی تان به ما رسید. باشید ما را با شما کاری نیست. اما تلاش نکنید دهن کسی را ببیندید! تمسخر کردن هم کار انسان عاقل نیست. اما اگر دوست دارید این شیوه را نیز دنبال کنید. به نظرم اگر ناراحتی خاصی دارید جای دیگر آن را خالی کنید. اینجا اگر انسانی حرکت نکنید، میوه ایی هم نخواهید چید.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

با منوچهر هزارخوانی، پیش از انقلاب، در دانشگاه تهران، در یک ملاقات کوتاه از نزدیک آشنا شدم؛ که از طریق نوشته و ترجمه، به ویژه مقاله ی «جهان بینی ماهی سیاه کوچولو» پیرامون نوشته صمد بهرنگی بین قلمزنان و کتاب دوستان معروف شده بود. بعدها خبر حضورش را در شورای مجاهدین شنیدم و اکنون در این مصاحبه عمل و تفکراتش را دیدم. او در این مصاحبه دگر اندیش بودن خود را نسبت به نظریه سازمان مجاهدین بیان میکند. و در حالیکه عضو سازمان مجاهدین نیست بهترین تأیید کننده ی این سازمان و شورا خود را نشان میدهد. بدون هیچ نقدی! در حقیقت مصاحبه تأییدیه برای سازمان مجاهدین است. برای من این پرسش مطرح میشود که : بعد از آزمایش اسلام سیاسی به شکل حکومت در ایران، و بعد از پروسه ایکه سازمان مجاهدین در این مدت طی کرده؛ با جهان بینی اسلام سیاسی؛ دید نقاد هزارخوانی نویسنده مقاله ی جهان بینی ماهی سیاه کوچولو «کجا رفته»؟

و کجا کور شده است؟ او در زندگی خود نشان داد که از داستان بهرنگی یک درک ایده لوژیک داشته . در حقیقت قصه را هیچ درک نکرده است. و هرگز هم نتوانسته مثل ماهی سیاه کوچولو زندگی کند. قهرمان قصه بهرنگی تسلیم هیچ دگمی نمیشود ولی هزارخانی از آغاز حرکتش با« دگم گرایی و سازش با دگم ها» زندگی میکند و مبارزه اش را از این راه پیش می برد. مثل بن لادن. او سلاح نقد را در همان آغاز حرکت به زمین میگذارد و مطیع راه میشود.بر خلاف قهرمان بهرنگی که همیشه با راه در گیر است. سرگذشت اندیشه ی هزارخانی برای من بسیار غمناک و دلخراش است. او از نظر فکری از همان آغاز مرده بود ولی کمتر کسی این را میدانست.
نوشته شده توسط: Anonymous

سئوالات :

1- آیا به نظر شما انتخابات 92 رویداد مهم و نقطه عطفی در تحولات سیاسی ایران محسوب می شود و یا همانند سایر انتخابات، نمایشی سیاسی از سوی بیت رهبری بود؟
پاسخ:
آنجه عیان است جه حاجت به بیان است. از جمهوری اسلامی همین بیرون آمده که مشاهده میکنید. آقای توکلی هنوز در بیراه حزب توده طرح سئوال میکند. با امید آنکه از این بیراه روز و روزگاری بیان بیرون.
2- از دید شما آیا تحقق تغییرات مثبت کوچک در جمهوری اسلامی امکان پذیر است؟ فکر می کنید با رأی به تغییرات کوچک، مردم همچنان خواستار تغییرات اساسی در جامعه و زندگی خود هستند و این دو مکمل یکدیگرند؟
پاسح:
شما یک نمونه کوچک نشان بدهید.

3- با توجه به حمایت هاشمی رفسنجانی و خاتمی از حسن روحانی، وضعیت اصلاح طلبان درون حکومت در داخل ایران چگونه خواهد شد و در این شرایط اپوزیسیون سکولار- دمکرات چه موضعی را باید اتخاذ نماید؟
پاسخ:سرش که از فرنگ آمد و رفت دادگاه؟! وبعد آزاد شد... دخترش به اوین؟! رفت و در دادگاه تبرئه ؟! شد سعید مرتضوی و پور محمدی..پس تا میتوانید برای خمینی خاتمی روخانی کف بزنید شادی کنید و فیلم متریکس نگاه کنید...
سیاست فرهنگی وزیر ارشاد کابینه حسن روحانی سیاستی پان ایرانیستی است
یکشنبه, اوت 18, 2013 - 16:37
یونس شاملی
با این شاهکار نظرپرداز شنا بگوئید آقای توکلی ما کجا داریم میرویم؟...
4- اصلاح طلبان بیرون حکومت و از جمله اصلاح طلبانی که از حاکمیت به بیرون پرتاب شده و در خارج از ایران به سر می برند در شرایط سخت تصمیم گیری قرار گرفته اند؛ به نظر شما، انتخاب روحانی به معنی شکست اصلاح طلبان و اصلاح طلبی در نظام جمهوری اسلامی است؟
پاسخ:
این جماعت پا رکابی اگر قرار بور از جمهوری اسلامی دل بکننن تا حالا کنده بودن.
سئوال کلیدی این است که شما کی دل میکنید؟
حمید پوریان.
نوشته شده توسط: Anonymous

این آقای شاملی ما گویا شدیدا شیفته صداقت و آگاهی جناب وزیر پیشین آموزش و پرورش دولت احمدی نژاد است و خزعبلات ایشان را مدام به عنوان مدرک و سند برای اثبات ادعای بی پایه اش تکرار می کند. حالا بد نیست اول سری به این لینک بزنیم و یک ادعای دیگر جناب وزیر را که حرفش وحی منزل است بزنیم: ///// http://www.asriran.com/fa/news/259751/حاجی-بابایی-مدرسه-غیراستاندارد-ند… ////// و بعد برای اینکه بفهمیم این منبع بسیار زیاد فراوان "مستند!!!!" آقای شاملی چقدر از وضع دانش آموزان و آمار مدارس ایران اطلاع دارد، سری هم به آدرس زیر بزنیم. البته از آنجایی که آقای شاملی اطمینان مخصوصی به مقامات جمهوری اسلامی و همکاران احمدی نژاد دارد و آمار آنها را وحی منزل می داند، استناد من به سایتهای خود رژیم جمهوری اسلامی است ////
http://qudsonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=107256&Titr=%d8%ad%d8%a7%…

نوشته شده توسط: یونس شاملی

عزیز آزربایجان، تا زمانیکه قلم و زبان فرصتی برای عرض و اندام دارد بایستی هم در میدان سیاسی خودمان و هم در میدان سیاسی ملتهای دیگر و بویژه میدان نخبگان فارس، بایستی به راه حل های مسالمت جویانه و روشهای مدنی تاکید کنیم. پان ایرانیستها خواهان جنگ و ویرانی و جریان بسیار خطرناکی است. اما همه قلم ها و زبانها تا فرصت باقی است بایستی از راه حلهای دمکراتیک و مسالمت آمیز بنویسیم و بگوییم. باید فریاد بکنیم که خشونت در اشکال وسیعی مضر مردم است. بایستی فریاد کنیم که ملت ترک در آذربایجان و ایران و دیگر ملیتهای غیرفارس ساکن ایران از حقوق مسرع خود در اسناد بین المللی نخواهد گذشت. اما بایستی ثابت کنیم که ما هرگز بدنبال خشونت نیستیم. ما برای جاری شدن عدالت، دستیابی به حقوق برابر و برای دمکراتیسم مبارزه میکنیم. بایستی به روشنی نشان دهیم که به همه خلقهای ساکن در ایران احترام

می گذاریم و به همین خاطر میخواهیم که کم هزینه ترین راه را برای تحولات سیاسی انتخاب کنیم. پان ایرانیست ها و دشمنان آزادی در ایران میخواهند فعالین جنبش سیاسی خلق ترک برای رهایی را جنبشی ضد فارس معرفی کنند و همه ما را را پان ترک میخوانند!! تا از این طریق بتوانند به چشم مردم خاک بپاشند و شرایط جنگ و خونریزی را فراهم آوردند. اما ما باید و باید که به راههای مسالمت آمیز تاکید کنیم و به عدالت و دمکراتیسم پافشاری کنیم. مطمئنا جریانی در میان نخبگان فارس در این سمت و سو عمل میکنند. بایستی طرفداران مسالمت و دمکراتیسم را در میان ملت فارس و دیگر ملیتهای غیرفارس بیابیم و برای یک فردا بهتر در کنار همدیگر بکوشیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

............
چیزی در مورد ازدواج مصلحتی مردان سیاست شنیده اید ؟
سیاستمداران دختران خود را معامله می کنند تا...
چیزی در مورد ازدواج مصلحتی مردان سیاست شنیده اید ؟
میدونید پسر خمینی داماد امام موسی صدر لبنانی هست، نوه خمینی عروس سیستانی هست تو نجف ، حسن خمینی داماد بجنوردی هست . لاریجانی داماد مطهری هست و مطهری داماد برادر خامنه ای. تاجزاده داماد محتشمی پور هست، محتشمی پور باجناق خاتمی، همسر سید محمد خاتمی خواهر زاده امام موسی صدر هست، محمدرضا خاتمی همسر زهرا اشراقی نوه دختری خمینی هست ، مهاجرانی داماد کدیور هست، کدیور داماد ناطق و پسرهای لاهوتی داماد رفسنجانی هستن ، ری شهری داماد مشکینی هست و ... ؟
حالا خودتان نتیجه بگیرید که قدرت سیاسی در ایران چطور کنترل می شود و با رنگ های سبز و بنفش و سیاه و سفید چطور ملت را سر کار می گذارند تا چهار سال چهار سال پوست اندازی کنند و زمان بخرند.... یاد آن مردی افتادم که در فردای اعلام نتایج ریاسیت جمهوری ایران اسلامی در خیابانهای تهران رقص کمر رفت و متچکریم متچکریم گویان باسن و کمراش را قر داد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

توجه شود «خون بیشر» برای اسلام سیاسی به تأیید خمینی «نعمت» است. که در سخن او «جنگ نعمت است» تبلور یافته. همینطور در اسلام سیاسی رهبری مجاهدین بعد از 57، یا در اسلام سیاسی حزب الله لبنان و فلسطین و غیره. این شیوه ی اسلام سیاسی را من «تغذیه از خون» نامیده ام. در اسطوره سازی حسین و میدان کربلا هم خود را نشان میدهد. کشتار در مصر دو طرفه است : رهبران اخوان سیاست بیشتر کردن کشته ها را دنبال میکنند. و از اینرو مردم نا آگاه را فدای خواسته های حکمرانی خود میکنند. از طرف دیگر ارتش و لیبرالها برای حکمرانی خود از کشتار باکی ندارند. در این میان بر تعداد کشته ها توسط دو طرف افزوده میشود. سوء استفاده از جان مردم خرافی و به مرگ فرستادن آنها هیچ فرقی با کشتن آنها ندارد و هر دو طرف قاتل اند. که عمل هر دو محکوم است.

از سوی دیگر رژیم اخوان توسط دموکراسی مستقیم مشروعیت خود را با بیرون ریختن مردم بعد از تجربه حکومت آنها- از دست داد. در این میان سازمان یافته ترین بخش سیاسی جامعه «ارتش و لیبرالها» قدرت را بدست گرفتند. یعنی از مردم مخالف حکومت اسلام سیاسی ربودند. بدیهی ست که بعد از اخوانیها نوبت خود نیروهای دیگر است که سرکوب شوند. حلقه افتاده و گم شده که مشکل میافریند، ضعف قدرت نیروی سوم است. همیشه فاجعه بخاطر ضعف قدرت نیروی مترقی آفریده شده است. در ایران 57 چنین بود -در مصر چنین است- در آینده ی ایران نیز اگر این ضعف برطرف نشود چنین خواهد شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

ایشان کشتاری تخیلی (توهمی؟) بنام "پوریم" را هم که ظاهرا دهها سال بعد از مرگ کوروش اتفاق افتاده (بنا به گفته مرجع تقلید قومگرایان و نژادپرستان، جناب مستطاب ناصر پورپیرار) بریش کوروش می بندد و کو نفس کشی که از ایشان طلب سند تاریخی کند و متهم به پانفارسیست بودن نشود!؟ جناب Seeb زیاد ناراحت نباشد، ایران گلوبال یک حریم امن برای کسانی است که "نادرست‌گویی" اساس رفتار رسانه ای آنها را تشکیل می دهد، زیرا به گفته آ. ائلیار در پاسخ به من، اولا در ایران گلوبال کسی دروغ نمی گوید و دست بالا "نادرست" می گوید، و دوما نویسنده هیچ اجباری به ارائه سند ندارد و می تواند هرچه دل تنگش بخواهد بگوید. از اینها گذشته، آقای شاملی بسیار بدقول هم هست. ایشان قول داده بود سند نامه رضاشاه به پادشاه افغانستان را همینجا ارائه کند، البته ایشان مجبور به چنین کاری نیست، ولی کار ایشان عین "نادرست‌گویی" و تأییدی بر حرفهای من است

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بهترین سندی که نشان میدهد آقای توکلی در زمینه عدم اهانت به فرهنگ ها و عدم همفکری با رژیم و برخی جریانها در اپوزیسیون ؛ همیشه درکنار تبعیض دیدگان بوده و پیش تر از دیگران از حقوق برابر آنها دفاع کرده همین وجود خود سایت ایران گلوبال است که مصراً به دنبال احترام و برابری حقوقی فرهنگها و زبانهاست.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام به همه دوستان و نادوستان، من دوباره برگشتم. خوشبختانه یا بدبختانه چند وقتی از اینترنت دور بودم و مباحث را تعقیب نمی کردم، ولی امروز که دوباره به سایت ایران گلوبال وصل شدم، دیدم چیزی تغییر نکرده است و قومپرستان همچنان مشغول ارائه آمار بی پایه و بی سند هستند و آقای شاملی هم بر حسب عادت مألوف مشغول "نادرست‌گویی". فقط ببینید کاربری بنام seeb بخاطر پرسشگری با چه اتهاماتی روبرو می شود و چه توهینهایی را مجبور است تحمل کند!؟ این فرهنگ و ادبیات قومپرستان و نژادپرستان این سایت است که تحمل هیچگونه پرسشگری را ندارند و هر پرسشی را با توهین و افترا جواب می دهند. سیب عزیز نباید تعجب کند، آقای شاملی همان کسی است که بدون ارائه سند آمار "غیر فارسها" را بالای هفتاد درصد می داند و هر کس در اینباره از ایشان سند بخواهد "ناسیونال-سوسیالیست" است. ایشان یک کشتار تخیلی (توهمی؟) بنام پوریم را هم دهها سال بعد

نوشته شده توسط: Anonymous

ازشعارهای رنگ باخته باصطلاح انقلابی درتوجیه بن بست سیاسی مجاهدین در تمامی این مصاحبه که بگذریم هزارخانی در ده دقیقه آخر آن بشکست سیاست های سی ساله سازمان دراز میان بردن سایر اشکال مبارزه سیاسی اذعان میکند

منوچهر هزارخانی که با ترجمه آثاری از "امه سزر"، شاعر سیاهپوست فرانسوی در میان کتابخوانان پیش از انقلاب در ایران مشهور گردید در زمانه قحطی سیاستمداران پس از انقلاب با پیوستن به جمع هواداران مجاهدین باصطلاح سری توی سرها درآورد. او شهرت خود را بعنوان یک مترجم برای توجیه سیاست های سازمان مجاهدین بکار گرفت و درین راه نیز چیز دندانگیری در زمینه تئوری سیاسی از خود بروز نداد. نمونه آن همین مصاحبه است که در آن درماندگی خود را در توجیه انقلاب درونی سازمانی نشان میدهد و بقول خودش حرکات "نامانوس مریم" را بعنوان احقاق حق زنان جا میزند و از آن بعنوان یک "ابتکار خصوصی و ویژه" یاد میکند که نتیجه آن بعدا معلوم خواهد شد! و باین ترتیب دنباله روی کورکورانه اش از سیاست های سازمان را بصورت یک دترمنیزم مضحک بنمایش میگذارد یعنی میتوان بمبارزه مسلحانه دست زد و منتظر بود بعدها نتیجه اش معلوم شود! یا ده ها هزار جوان بیگناه را به قتل گاه فروغ جاویدان فرستاد تا بعدها نتیجه آن معلوم شود! دراین مصاحبه طولانی دریغ ازیک نقد سیاسی یا یک تاثیر مثبت در دگم های مجاهدین همچون مقاومت مسلحانه یا شکل اسلامی جمهوری دمکراتیک مورد ادعای آنها و چه نزدیک ست لحن این مترجم پیر ما با احمدی نژاد زمانی که از پخش و پلا کردن نامه های مخالفین مجاهدین بجای انتشار آنها میگوید که همان قضیه خس و خاشاک را بخاطر می آورد.
ازشعارهای رنگ باخته باصطلاح انقلابی درتوجیه بن بست سیاسی مجاهدین در تمامی این مصاحبه که بگذریم هزارخانی در ده دقیقه آخر آن بشکست سیاست های سی ساله سازمان دراز میان بردن سایر اشکال مبارزه سیاسی اذعان میکند
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جنابعالی نوشته اید :«....متاسفانه همه روشنفکران فارس زبان ازجمله خودشخص شما کوچکترین انتقاد بزبان تحمیلی واجباری وارتجاعی حکومتی را معادل توهین بفارس زبانها مینامیدولی دربرابر جعل تاریخ وزبان وفرهنگ،جعل اسامی تاریخی وملی سرزمینها، کوه ودرودشت، خیابان وبناهای تاریخی 90 ساله بنفع ملیت فارس ،اهانت های مستمردولتی وافراددانشگاهی به زبان وفرهنگ غیرفارس زبانان یا سکوت کرده ویا بارژیم همفکریمیکنید. »

آقای ناثر ناسری گرامی / آیا می تونید فاکت بیاورید که اینجانب در کجا انتقاد به زبان تحمیلی را معادل توهین به فارس ها تلقی کرده ام ؟
نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام جناب هرمس، جای بازهم قدردانی والا دارد که شما مرا پیرامون قانون اساسی مصر صاحب اطلاعات با ارزشی می نمائید. اما برگردیم به جنجال و فاجعه آن! امروزه در وقوع کودتا و غیر قانونی دانستن عزل و خلع مُرسی دیگر جای چندان شکی نیست. البته این درست در شرایطی ست که دیدگاه های کاملا متضادی له یا علیه این کشتار ضدبشری در سطح منطقه و جهان وجود دارد. شخصا هنوز در پی قانونمند ساختن یک واقعه ی بسیار نادر تاریخی می باشم و آن همسوئی منافع ارتش با توده های مخالف اخوان المسلمین و طیف نئو لیبرال های حاکم بر مصر است. که همزمانی ابتدا با تهدید 24 ساعنه جنبش تمرد به مُرسی آغاز و ارتش آنرا به 48 ساعت تمدبد کرد و پس از سپری شدن زمان مهلت دست به کودتا برد. این تکته ای ست که باید مورد بررسی دقیق ما برای فردا احتمالی در ایران قرار گیرد. بهر حال کشتار همیشه کشتار بوده و محکوم است و ارتش در این فرصت فعلا

اخوانی ها را با پوشش خواست توده ای قتل عام می کند و قطعا بعدها ، متمردین و دیگر نیروهای انقلابی امروز و فردا را! ما باید همیشه کشتن انسان را به هر بهانه و دلیل که باشد محکوم کنیم و به کشتن و بازتولید کشتار، نفرت و خشونت نه بگوئیم و در هر صورت و شرایط هشدار دهیم و مطامع ذینعان منطقه ای، قلدران جهانی و همه ی طرف های مکار و فرصتطلب را رسوا نموده و به روشنگری و افشاگری همگان از مضار زور و کشتار زنهار داده و آنها را آگاه کنیم. زیرا تردید ندارد که بازنده ی چنین نسل کشی هائی بیشتر خود توده ها می باشد و ما نباید در این واقعیت تردید داشته باشیم. تندرست باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

گفتگو با اسلام سیاسی همانند بازی شطرنج با گوریل است و از ان جز فلاکت هیچ در نمی اید . شاید به عنوان تاکتیک می شود از ان استفاده کرد ولی در همان مذاکرات تاکتیکی هم مثل گفته روزولت باید آرام سخن گفت و چماق بزرگی داشت .

نوشته شده توسط: Anonymous

به تهرونی ها و پایتخت ولایت فقیه نشینان محترم اصلا" این قتل و قتل ها دیگه مربوطی نمیشه و ککشون هم نمی گزه یا دستشون تو جیب های همدیگس و یا پای منقل نشستن و دود تریاک بهوا بلنده و یا در فیس بوک دلاوری می کنند و یا سرگرم چاقوکاری زن و بچه و راننده تاکسی هستند..و چیزی که بهشون مربوط میشه و باعث میشه دوتا پاشون رو تکون تکون بدن رفتن جلوی عابر بانکه برای گرفتن یارانه و یا جائی آش و شیرینی و پلوی نذری بدن...!! برای فقط جمعیت تهرون نشینش انکار که یه نفردرحادثه پراید کشته شد...این قتل فقط به اهالی شهرمیانه مربوط میشه که بدونن که... اسلام ناب محمدی تا به چه مرحله از غرورجانی و وقاخت و شرارت رسیده اند که برای مواجب گرفتن از آخوندها حاضر شدن جون 20 ساله رو بکشند...!

اگر درختان و گیاهان بجای آب با غیرت انسانان زده بودن ..در ایران قربونش برم یه برگ سبز هم جائی نبود...!
نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر آزادی و شهامت- لعنت بر اسلام دروغین و خرافه پرستی.

درود بر آزادی و شهامت- لعنت بر اسلام دروغین و خرافه پرستی.
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر به روزگاری نه چندان دور شنیدید که بحث انرژی هسته ای حل و فصل شده است، و کارشناسی بر سیاسی بازی غلبه کرده، چندان شگفت زده نشوید. ماکیاولیسم دینی حاکم، وقتی شرایط حکم کند و بحث حیات و ممات حکومت در کار باشد، به راحتی اهل فتوا صادر کردن است. فتوای ارجحیت و اولویتِ حیات حکومت از طریق حفظ آبرو و حق برخورداری از انرژی هسته ای صلح آمیز در عین همکاری با آمریکا و غرب. البته آن روز شاید ناگزیر شویم در مراسم سوگواری حقوق بشر در ایران شرکت کنیم، همان گونه که تاکنون سی و هفت بار شرکت کرده ایم. برای حکومت جمهوری اسلامی، و این منطوقِ حکمت حکومتی است، انرژی هسته ای حق مسلم ما است، به شرطی که بازنده جمهوری اسلامی نباشد. ضرورت تطبیق سیاست دینی با سیاست عملی، وقتی صورت بگیرد، هم آمریکا هم اروپا به گام های بعدی سیاست عملگرای خود می اندیشند. وقتی سخن از نسخ در قران است، نسخ حکمت عملی سهل و آسان است.