Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

البته این را به عرض برسانم از زمانی که حساب من محدود به بخش اتوماتیک شده است بسیار در تعجبم در این بخش هفته ها پستی گذاشته نمیشود اما به محض اینکه یک نوشتار پرخواننده از من منتشر شد در عرض کمتر از 12 ساعت دو مقاله منتشر شد تا نوشتار من از صفحه نخست برود
و به این میگویند دمکراسی در سبک ایرانگلوبال عزیز

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار گرامی نظر شما را در باب عدم ناسیونالیست بودن صادق هدایت به منزله یک جوک تلقی میکنم و پاسخی نمیدهم
در ثانی این نوشتار با وجود محدود شدن اینجانب در سایت و در بخشی که مناسب نیست گویا بیش از 1000 خواننده داشته و از این بابت از خوانندگان گرامی سپاسگذارم که از نوشتار من چه در سایت خودم چه در اینجا و چه در فیس بوک حمایت میکنید و به مدعیان آزادی بیان نشان میدهید دوران سانسور به سر آمده و با سانسور و حذف و یا محدود کردند نمیتوان صدایی را خاموش کرد

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

صادق هدایت بخوبی میدانست در جامعه ی ایران چی به چی ست. و کی به کی ست. و چرا مردم یک جامعه به چنین و چنان وضعیتی دچار شده و میشوند. نه تنها در ایران بل در سراسر جهان. او نه تنها شرایط آدمها بل وضعیت بد حیوانات را هم میدانست. چرا که « سیستم اقتصادی-اجتماعی جامعه» را دقیق درک میکرد. و بخوبی با آن آشنا بود. میدانست یک چنین سیستم فاسدی شخصیت انسانها و حتی حیوانات و گیاهان را نیز فاسد میکند. توجه خواننده را به دست پختهای آن -سیستم- جلب میکرد. و هچ جا «انسان» را با « روابط اقتصادی-اجتماعی-سیاسی»حاکم عوضی نمیگرفت. آفرینش داستانهایش نیز بر این اساس بود. که خواننده را با تصویر هنری زندگی درناک آدمها و حیوانات ، زشتی و زیبایی ها ، به تفکر واداشته و متوجه علت اصلی زشتیها کند. نیروی آگاهی به تغییر محیط را در جامعه بیدار کند.

درک هدایت ساده نیست. نخست باید کافکا را درک کرد. هدایت در پیام کافکا که در حقیقت پیام خود هدایت است لب فلسفه خود را بیان کرده است. ببینید چه ارتباطی با ناسیونالیسم دارد. هیچ. حتی راحت میگوید در پی ویرانی چه «مناسباتی»در جامعه است.او در شاهکار اجتماعی خود «جاجی آقا» فساد سیستم را بخوبی نشان میدهد. و میگوید «هرزه ها و مادرقحبه ها» چگونه پدید میایند و چه چیزها آنها را خلق میکنند و اینان کیانند. و چه میتوان کرد. اما متاسفانه برداشت غلط « ناسیونالیستها» از نوشته های صادق هدایت این نویسنده ی شیفته ی «انسان» را به «لجن» میکشد. او نویسنده ای ست عاشق انسان و سعادت و آزادی و بهروزی آدمیان. در چهارچوبه ی « ناسیونا لیسم» جا نمگیرد. هدایت از هر چارچوبه ی ایده لوژیک آزاد است. فحش های او به همه چیز و همه کس نشانه عشق اش به انسان و آزادی و سعادت اوست. او با هر یک از شخصیتهای داستانهایش هولناک درد میکشد، میگیرد ، میمیرد و زنده میشود. حتی وقتی از خودش حرف میزند - در حقیقت از همه سخن میگوید. او نه تنها ناسیونالیست نیست بل به این چیزها قئ اش میگیرد. او نویسنده ایست که با تمام وجودش دردهای عمیق انسانها را درک میکند. و این عشق را با تمام توانش در هر جمله اش نشان میدهد. و در هر فحش و آخ و تف اش. فحش و آخ و تف او از چیزهای «معمولی» نیست که دیگران استفاده میکنند. باید این چیزها را مثل فندق شکست و درونشان را دید. تفاسیر ناسیونالیستی از هدایت نشانه ی عدم درک اوست. و جای حیرت نیز نیست . درک عمق روح هدایت نیاز به خیلی چیزها دارد که مراجعه کنندگان فاقد آنند.امید وارم در فرصت مناسب به گستردگی به این موضوع بپردازم. «مناسبات اقتصادی-اجتماعی حاکم» که « روابط» حاکمی ست فراسوی «اراده ی اشخاص» ، اگر شخص آگاه به «چبود» آنها نباشد، نمیتواند در تضاد با آنها قرار بگیرد. و اگر در تضاد نیافتد به ناچار در مسیر آنها حرکت میکند و همجنس آنها میشود. این است که هدایت هم جنس « مادر قحبه ها» که سیستم را برقرار کرده اند و مردم را همتای خود میافرینند، نیست و هیچ ارتباطی با آنها ندارد چرا که همیشه در تضاد با این مناسبات و پدید آورندگان و حامیان و هم جنسانش بوده است. تف او به اشخاص درحقیقت نه به انسان است بل به روابطی ست که او را چنین و چنان خلق کرده است. تف او در جوهر خود «تف به روابط» است. به سیستم همین روابط است. اما همه آنها در میوه های این مناسبات، ظاهر شده و داستانها آنها را به تصویر کشیده است. هدایت بخوبی نشان میدهد «میوه های فاسد» نتیجه ی «باغ مناسبات فاسد» است. او با داستانهایش کمک میکند خود را بشناسیم. از خود به باغ مناسبات متوجه شویم که از کجا میاییم و به کجا میرویم. او راه و مسیر مناسباتی را که از «حاجی آقا های رضا و محمد رضا آغاز شده و به حاجی آقاهای امروزی ختم میشود به روشنی نشان داده است» . «همای گو میفکن سایه شرف هرگز- برآن دیار که طوطی کم از زغن باشد». حاجی آقا.منظور هدایت از «مادر قحبه» فحش معمولی این و آن نیست. او به علت «تن فروشی» واقف است. و زن را در چهره ی اثیری و لکاته و در امتزاج این عناصر، و شرایطی که مرد را هم مثل زن به این وضعیت دچار میکند درک میکند. با این کلمات او «مادر قحبگی روابط اقتصادی- اجتماعی و سیاسی» را بیان میکند که چهره ی زیبای انسان را زشت کرده است. همانطور که قید شد این دید در پیام کافکا ، نوشته هدایت خیلی واضح آمده است. مسئله کامنت حبیب گرامی اشاره به « کردار زشت اشخاص» است که علت آن در بالا قید شد. رابطه ی اقتصادی «خرید و فروش» که بر اساس «سود فروشنده» تنظیم شده« بدون توجه به کیفیت جنس و کار، و سود و نیاز» خریدار، یک رابطه ی متضاد است. و این تضاد مادر « دروغ، حیله، دزدی، بی اخلاقی، گلاه گذاری و...» در جامعه است. رابطه ایست خارج از اراده ی هر دو طرف.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی ذهنیت من از فردوسی به تفکرات او بر می گردد. در ماجرای سودابه و سیاوش فردوسی به اخلاق مداری سیاوش می پردازد. این که او پاک است و از این حرفها. من اخلاق مدنظر شما را قبول دارم ولی چه کنم که در شاهنامه چنین نیست. سیاوش با اخلاق فردوسی را قبول کنیم یا مثلن این نوع بی ارزشی هایش را؟
زنان را ستایی سگان را ستای
که یک سگ به از صد زن پارسای
زن و اژدها هر دو در خاک به
جهان پاک از این هردو ناپاک به
به اختر کسی دان که دخترش نیست
چو دختر بود روشن اخترش نیست
کی را ار پس پرده دختر بود
اگر تاج دارد بد اختر بود...
منظور من این است که در تفکر مدرن شما و ارزش های اخلاقیتان این اشعار چگونه تعبیر می شود؟ گور پدر بساط ارشاد و سنگسار و این اراجیف ها. باید بگویم که بیت های مذکور فردوسی خود بدترین سنگسار زن است آنهم نه به خاطر زانیه بودنشان بلکه به خاطر زن بودنشان. ارزش ها و شاهنامه؟

نوشته شده توسط: Anonymous

تغییرات ساختار! اگر یک انقلاب ملی علیه این جانیان و غارتگر فاشیست اسلامی نشود. این شیادان تا ۵۰۰ سال دیگر خواهند ماند. فقط و فقط با یک انقلاب ملی میشود انها را کنار زد. وگرنه با دروغ اصلاح طلبی کاری انجام نخواهد شد. اگر یک شخصی دوباره راجب خشونت و تجزیه سخنی بگوید ٬ بدانید که اینها دروغ های اخوندها و اصلاح طلبان است. بله هم میهن عزیز اتحاد و انقلاب ملی برای فقط ایران نه خدا نه مذهب نه شاه و نه مصدق و نه ایدولوژی و نه لنین و غیره بلکه فقط ایران.

نوشته شده توسط: Anonymous

تظاهرات مردم سوريه: پيروزی جز نزد خدا نيست.........................
روز جمعه در شهرهای مختلف سوريه تظاهرات با نام «پيروزی جز نزد خدا نيست» برگزار شد.

در شهر کفرنبل ادلب، درعا، حلب، منطقه فردوس و الشعار و در کليه شهرهای غوطه شرقی در حومه دمشق، در حما و ديرالزور مردم استفاده از سلاح شيميايی توسط رژيم سوريه را محکوم کردند. آنها گفتند انقلاب را تا پيروزی ادامه خواهند داد حتی اگر جامعه بين الملل هيچ حرکتی عليه رژيم اسد نکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

Language Bookmark almoslim.net
دروغ جدید رسانه های بی شرم خامنه ای: ادعای مفتی سعودی در باب نکاح با محارم

دروغ جدید رسانه های بی شرم خامنه ای: ادعای مفتی سعودی در باب نکاح با محارم


اثبات می کنیم که این تنها مذهب شیعه آخوندی است که به زنای با محارم و تجاوز به مرد و زن افتخار کرده و آنها را دارای ثواب می داند. در حالیکه رژیم سراسر دروغ خامنه ای دوباره به دروغ افکنی در مورد یک فتوای عجیب برازنده خود آخوندها پرداخته است، در وب سایت مفتی سعودی شیخ ناصر بن سلیمان العمر عملا چنین فتوایی به چشم نمی خورد. صفحه مورد نظر صفحه فتاوای این شیخ سعودی است. در حالیکه آخوندهای کافر شیعه برای حلال کردن تجاوز به مخالف فتوا سازی کرده اند (ایت الله مصباح یزدی : تجاوز به كسی كه ولایت را قبول ندارد اشكالی ندارد چه دختر باشد چه پسر)، این بار هم با دروغ پردازی خواسته اند ادعا کنند که حتی غیر شیعیان هم مثل ما شیعیان به جنین اقدامات حیوان گونه ای دست می زنند. ولی این بار با افشای این دروغ برای همیشه ثابت می کنیم که این مذهب سراسر پلید و چرکین آخوندی است که تجاوز حتی به محارم خود را مجاز می شمرد و این صیغه زادگان آخوندی هستند که در کهریزک به مرد و زن تجاوز کردند
نوشته شده توسط: Anonymous

ناگزیربا شما موافقم چون در این چندین سال با تمام وجود این مطلب را لمس کرده ام
وقتی که برای اولین بار در اداره به من پیشنهاد شد یک طرح را بپذیرم و من بخاطر همکارم که یک خانم بود و قرار بود کار را اوانجام دهد و به خاطر مشکل با مدیر کارش را می خواستند به من بدهند نپذیرفتم و بعدا همین خانم همکار با خنجر پشت مرا سوراخ سوراخ کرد تا دوربین مداربسته ام که نشان داد اکثر همسایه های من دزد بالفطره هستند و براحتی از همدیگر دزدی می کنند و دزدی دو دوربین مدار بسته من با روروک پسرم با دوچرخه خودم و محتویات ماشینم و البته با خراب کردن در آن و جیب بری از خودم در ماشین و الخ و وقتی به دزد دوربین گفتم که عکس و فیلمتو دارم با اطمینان گفت که هیچ کاری نمی توانم بکنم و الی ماشا اله

یا نانوایی که نانش را از نصف هم کمتر کرده و از خمیرش می دزدد و یا سپور یا رفتگر محله که فقط لبه کوچه را سرسری جارو می کند در حالی که آشغال همه جا را فرا گرفته و از کارش می دزدد
یا دکتر متخصصی که عمل غیر ضروری انجام میدهد تا پول بیشتر بگیر
یا بقالی که جنس را دقیقا به سه برابر قیمت می فروشد
یا لوازم یدکی اتومبیل که از همکارم که تولید فیلتر پراید می کرد فیلتر را 1600 تومن می خره و 5000 تومن می فروشد
یا راننده تاکسی که هیچ وقت پول خرد ندارد
یا ایزوگام کاری که سقف خانه ام را نابود کرد
یا بساز بندازی که مرا بیچاره کرد
یا معلمی که دلال شده بود و کلاه مرا برداشت ومن واقعا در ویرانه منزل کردم
یا دلال مسکن که 1 درصد را به 10 درصد تبدیل می کند
یا نیروی انتظامی که فقط نقش همکار آنهم برا دزدها را دارد
یا ماموران بهداشت که فقط جیب خودشان را پر می کنند و همه صنایع غیر بهداشتی کماکان فعالند
یا کارشناسان محیط زیست که آنها هم فقط جیب خودشان را پر می کندد و همه کارخانجات آلاینده کماکان بازند
یا بنیاد جانبازی که بعد از 20 یا 25 سال که خواستم جانبازیم را پیگیری کنم واقعا مسئولش به من نیشخند زد و با تمسخر گفت زود آمدی
یا میوه فروشی که 200 می خرد و 1000 می فروشد اینها تجربه شخصی خود من است من سیب زمینی را پارسال 200 از میدان تره بار البته دو گونی خریدم همان موقع بازار روز 500 یا 600 حساب می فروخت و مغازه دار هزار به بالا چند مورد دیگر را هم شخصا قیمت گرفتم کلوچه 400 تومنی را خود کارخانه 185 حساب می کرد تازه می گفت بیشتر بخری تخفیف 10 یا 20 درصدی هم میدم و دوستم که تن ماهی قبلا توضیع می کرئ می گفت 900 میدادیم بالای 1900 می فروختندو الی ماشا اله
همکارم سه ماه اضافه کار و سایر پرداختهای من را جون با رئیس خوب بود گرفت و خورد بعد سه ماه خودش دلش بحالم سوخت و رفت و گفت از من نبرند و به او ندهند و از جای دیگر براش پرداخت کنند باز خدا پدرشو بیامرزه آدم خوبی بود
اما این یکی همکارم آش را با جاش میخوره حالا که چاقو که چه عرض کنم شمشیر دستشه زور گیری هم میکنه و همه را یکجا برا خودش کنار گذاشته سیرمونی هم نداره
یا و یا و یا و خیلی موارد دیگر بخدا از زندگی در اینجا بیزارم خسته ام نا امیدم نمیدانم چکار کنم هر که را شناختم یا دزد بوده یا مشکل دیگری داشته آدم سالم کیمیا شده بقول یارو 70 میلیون دزد و جنایتکار و جانی و بچه باز و مشکلدار با هم زندگی می کنیم آب از آب تکان نمی خورد ایرانی حتی در کشورهای دیگر هم متخصص خلاف است تو ماهواره جنس 10 تومنی را 39 تومن میفروشه ام پی تری پلیر طرح آیپاد. خط زنی را که 2000 تومن خریدم به وقاحت هر چه تمام سی هزار تومن میفروشه یا هم بیشتر مثال بیشتر بزنم از مواد مخدر از قاچاق دارو از مواد غذاسس تقلبی از میوه های سمی با دوز بالای سم از از از از بگذریم
قبول دارم کرم درون خود ماست روح هدایت شاد عالی نوشته ایرانی بودی کی وار تا بوده همین بوده تا هست چنین خواهد بود تاریخ هم شاهد است.
حتی اگر بهترین دولتها و پاک ترین آنها هم در ایران حاکم شود روح کثیف و دزد و منحرف ایرانی کار خودش را خواهد که البته اگر دولت هم مثل خودش باشد بهتر الان بقال روبروی ما پول نداشت یخچال مغازه اش را تعمیر کند بعد از این گرانیها هم مغازه اش را کاشی کار کامل کرد هم یخچال خرید هم ویترین مغاز بالاتری هم یک مغازه دیگر بغل دستش خرید که تا خرخره پر از جنس کرده برای گرانی های بعدی. مکانیک باطری ساز تعویض روغن دزدگیر وبقیه هم دیگرا با یک تومن دو تومن راضی نمیشند یک تعویض روغن ساده حداقل ده تومن باید براشون داشته باشه بله امتحان کردم روغن خریدم 21 تومن بردم عوض کنه با دلخوری گرفت عوض کرد گفتم همین روغن با تعویض چند گفت 27 روغن 3 تعویض
نوشته شده توسط: Anonymous

حسین جان، سوریه چاشنی انفجار ایران است،

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حسن عزیز، اگرچه مایل به بحثهای دو نفره با کامنت گذاران نیستم، ولی باید به کامنت آخر شما خطاب به خودم بپردازم. عزیز دل، وقتی من می گویم قومگرایان این سایت بلحاظ فرهنگی و فکری هنوز در حد عشیره هستند و فرهنگ شهری که سهل است، فرهنگ روستایی را هم نمی شناسند، دقیقا بدلیل حرفهای کسانی مثل شما است. شما این حرف مرا به حساب توهین نگذارید. اول روشن کنید منظور شما از «ماجرای غیر اخلاقی سکس رستم با تهمینه » چیست؟ کجای این رابطه غیر اخلاقی است؟ اینکه رستم و تهمینه عقد شرعی نشده اند و به تعبیر جمهوری اسلامی مرتکب "زنا" شده اند؟ اینکه رستم با دختر میزبانش خوابیده است؟ اینکه رستم زن دارد؟ کدام بخش ماجرا از نظر شما "غیر اخلاقی" است؟ اصلا اخلاق از نظر شما چیست؟ لازم به تذکر است که در فرهنگ و تفکر عقبمانده عشیره ای ارزشها از آنجایی که منبع انسانی ندارند، ازلی و ابدی هستند، ولی در تفکر مدرن اخلاق و

ارزشهای اخلاقی مدام در حال تغییر و تحول هستند و به همان اندازه که انسان تغییر می کند، جامعه هم دچار تغییر می شود و دست به بازتعریف مفاهیم و ارزشهای اخلاقی می زند. همجنسگرایی روزگاری گناه بود و مرتکیبنش به شدیدترین وجهی به قتل می رسیدند. بعدها مجازات مرگ از بین رفت، ولی همجنسگرایی از گناه به جرم تغییر ماهیت داد. رفته رفته و با تکامل عقل بشر و اشراف جوامع باز به مسئله نیاز جنسی بشر و تنوع آن مسئله جرم هم منتفی شد. و امروز می بینید که همجنسگرایان نه تنها در بالاترین سطوح حکومتی قرار دارند، که کشورها یکی بعد از دیگری حق ازدواج آنها را هم به رسمیت می شناسند. این مثال را زدم که بگویم نگاه بشر به اخلاق و بخصوص به سکس در طول تاریخ تغییر کرده است و همچنان خواهد کرد. در بابل و سومر زنانی بودند که عبادتشان همخوابگی با مردان در معابد بود. در دوره ای از تاریخ بشر یک زن چند مرد را به همسری می گرفت (پدیده Polyandry که هنوز رسوبات تغییر شکل داده اش را در تبت و نپال می شود دید) پس همخوابگی دو انسان عاقل و بالغ با میل و اراده خودشان، چه از سر هوس، چه از سر عشق و چه فقط برای "عیاشی" هیچ محذور اخلاقی ندارد. این رابطه فقط و فقط به آن دو نفر مربوط است و اگر شریک جنسی دیگری هم داشته باشند (زن یا شوهر) به او. اینکه شما در این همخوابگی یک عمل غیر اخلاقی می بینید، حاصل ذهنیت عشیره ای و شریعت زده شما است، همان ذهنیتی که باعث می شود آقای لوایی بر روی اینکار اسم "تجاوز" و "تخمریزی" بگذارد. در واقع هردوی شما با قضاوتی که در اینباره می کنید، محتوای ذهن خودتان را در معرض تماشای ما قرار می دهید، ذهنی که رابطه جنسی آزاد و آگاهانه و عاشقانه (تهمینه مهره های هدیه رستم را تا نوجوانی سهراب نگه می دارد و به او می دهد) یک زن جوان را تحمل نمی کند، ولی دم از مبارزه با "تبعیض" می زند. با چنین تفکری شکی باقی نمی ماند که اگر شما و آقای لوایی در آذربایجان آزادشده خودتان به قدرت برسید، قبل از هرچیز بساط گشت ارشاد و سنگسار زنان زانیه را برپا می کنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مسئول کامنتها، تذکر شما از هر نظر کاملا بجا و درست است، من به این نکته دقت نکرده بودم. توصیه شما را حتما رعایت خواهم.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب آزاد گرامی، توجه داشته باشید که همکارمان آقای ساسان خاکی کلمه بدپوششان را داخل گیومه ("") قرار داده اند و این به معنی این است که منظور ایشان «به اصطلاح بدپوششان» است و با این اصطلاح توافقی ندارند. البته من اجالتا و جسارتا اینتوضیح را دادم و احتمالا خود ایشان بهتر توضیح خواهند داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ساسان خاکی، شما چرا این مقاله را تحت نام " برخورد با "بد پوششان" در برج میلاد ـ تهران" انتشار میدهید، و خواسته و یا ناخواسته، چنین گفتاری را در رگ فکری مردم تزریق میکنی! مگر رژیم فاسد، و جنایتکار جمهوری اسلامی، با آن پاسداران جلاد، و آخوند های ریش و پشمی، کی هستند، که زندگی و خوشی را به مردم جنهم کرده اند؟ مگر این جنایتکاران بی فرهنگ وکیل و قیم مردم هستند، که به مردم اینچنین زور میگویند؟ فرهنگی که انسان زن را در ملا عام سنگسار و اعدام میکند، مگر چه خدمتی، جز خیانت و زندان و کشتاربمردم کرده است، که اینچنین از مردم طلب کار است؟ هرکس باید خودش تصمیم بگیرد، که چطور لباس میپوشد. شما دیگر از تیتر قرار دادن کلمات ساخته یک رژیم فاسد، مثل کلمه " بد پوشان" و یا بد حجاب، خود داری کنید، که فرهنگ ابتذال و دیکتاتوری رژیم آخوندی، در ذهن مردم جا نیفتد.

نوشته شده توسط: Anonymous

مسؤل عزیز کامنتها، بالاخره بعضی مقاله ها چالشی هستند و باید اجازه داد در موردشان بحث شود. شخصا از شما به خاطر چاپ مقالات امثال آقای لوایی متشکرم. شما در عمل نشان داده اید که چند صدایی را محترم می شمارید. آزادترین رسانۀ ایران هستید و طرفدار مظلومان هستید. اینه که دوستتان داریم. ادب شما نیز درس بزرگی برای من است. سپاس و ممنون.

نوشته شده توسط: Anonymous

اولا پمپی پیدا کنید که آب خزر را تا اردبیل یعنی 900 متر ارتفاع ببردو بعد حدود 700 کیلومتر تا ارومیه انتقال دهند در حین انتقال فرضی قسمت اعظم آب بخار شده وتلف می شود. تنهاراه نابودی تمام چاههای عمیق که غیرقانونی هستندو باز کردن تمام سدها است..

نوشته شده توسط: Anonymous

رازی عزیز من پرویز صیاد را از تالار سنگلج واقع در جنوب غربی پارک شهر می شناسم، او تحقیر و مسخره کردن روستائیان ساده لوح اذت می برد، هنرمندی که با خنداندن اشراف دربار و خرد و خمیر کردن روستائی بدبخت که راهی به شهر نداشت و نه بیمارستانی برای زن مریض در حال زایمان، آیا تو خود را می توانی مجاب کنی که عین الله باقر زاده با کروات پهن را بعنوان سمل یک روستائی فلک زده را مورد نیشخند خود و شازده های خوش و خرامان دربار پهلوی قرار داده وقاه قاه بخندی؟

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

حسن گرامی، ما در کامنتها امکانی را برای کامنت نویسان در نظر گرفته ایم که اگر نظرشان بیش از 800 حرف داشته باشد، بقیه را در در بخش <ادامه نظر> بنویسد. وقتی از این امکان استفاده نشود و برای هر نظری چندین کامنت نوشته می شود، به دلیل بالا رفتن تعداد کامنتها، آن مطلب بیشتر از حد معمول در صفحه اول باقی می ماند بدون آنکه تعداد واقعی کامنتها زیاد باشد. به این تریتیب دیگر مطالب حقشان خورده می شود. منظور من مشخصا این مقاله نبود و درست این بود که من بنویسم <مقالات> و نه <مقاله> تا سوءتفاهمی ایجاد نکند. من از این بیدقتی خودم پوزش می خواهم.

نوشته شده توسط: Anonymous

1- آقای رازی طوری از ماجرای غیر اخلاقی سکس رستم با تهمینه بر آشفته است که به هر طریقی می خواهد قهرمان ملیش را از این دام برهاند. اما قبول کن رستم یک عیاشی بیش نبود.
2- مسؤل کامنتهای عزیز، من به عدالت و آزاد اندیشی ایران گلوبال اعتقاد دارم و شما را می ستایم اما دلم از جملۀ " کار شما تنها باعث کار بیشتر من و بالا رفتن تعداد کامنتها و باقیماندن بیشتر مقاله در صفحه اول می شود"، شکست. انگار از در صفحۀ اول ماندن مقاله ناراحتید. یا شاید هم من اشتباهی فهمیده ام.

نوشته شده توسط: Anonymous

حزب کارگر انگلیس هم به کامرون قول پشتیبانی حمله نظامی داده بود و دیشب معلوم نیست که چرا پا پس کشیده است و کاامرون بشدت از دست حزب کارگر عصبانی است. تنها ده در صد مردم انگلیس خواهان حمله نظامی بود .شاید به همین دلیل حزب کارگر فورا رنگ عوض کرد.اکثریت مردم امریکا هم مخالف دخالت نظامی هستند.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

رازی گرامی، در زیر بخش نظر، بخشی وجود دارد به نام <ادامه نظر...>. لطفا ادامه نظرات خودتان را در آن بخش وارد کنید و نه بعنوان نظری دیگر. کار شما تنها باعث کار بیشتر من و بالا رفتن تعداد کامنتها و باقیماندن بیشتر مقاله در صفحه اول می شود. با تشکر

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب حسن گرامی، ممنون میشویم اگر مشخصا بگویید که چه چیزی را سانسور کرده ایم. همین کامنت شما مملو از توهین است و قابل انتشار نیست. اگر شما عدم انتشار توهین و اتهام را سانسور می دانید، بله ما سانسور می کنیم و این کار را احترام به خوانندگان خود می دانیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

3. شوهر) می داند، پس انتخاب آزادانه تهمینه و رفتنش به بستر رستم را عملی غیر ناموسی و مغایر با غیرت عشیره ای می داند. نکته دوم اینکه او هنوز درگیر "مشروعیت" انسان است. چرا سهراب نامشروع است؟ زیرا همخوابگی پدرومادرش مغایر شرع مقدس بوده است. آیا در اندیشه انسان مدرن چیزی بنام "فرزند نامشروع" وجود دارد؟ آیا در قرن 21 می توان موجودیت یک انسان را به بهانه "شرع" زیر سؤال برد؟ این دو نمونه بخوبی نشان می دهند که قومگرایان فعال در این سایت مانند عین الله باقرزاده از مدرنیسم فقط کراواتش را و کلمات دهان پرکنش را گرفته اند و در اعماق که نه در همان سطح افکارشان همچنان گرفتار زنجیر های خرافی مانند شریعت و بحثهای مربوط به "محرم و نامحرم" هستند. بد نیست ایران گلوبال از خود بپرسد چرا چنین مورد اقبال چنین تفکری شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

2. خودش یک "علم" است. اگرچه خود اسطوره یک نگاه غیر علمی و بدوی به جهان است، ولی در جهان مدرن (و نه در دنیای عین االله ها!) حتی به پدیده های غیر علمی هم می شود نگاه علمی داشت یا نداشت. برای همین است که مفهوم صددرصد انتزاعی "خدا" در چارچوب یک علم بنام الهیات یا تئولوژی بررسی می شود. عشیره پرست از درک این مفاهم نه چندان پیچیده عاجز است و با تمام سعیش در تظاهر به مدرنیسم، خودش را لو می دهد، آنجا که می نویسد «عجب، پس نگاه علمی‌ به "" اسطوره "" نیز وجود دارد» این جمله را هم با هم بخوانیم: «متاسفانه در فرهنگ ما همخوابی دو نفر برای یک شب لفظ مناسبی ندارد والا در مورد رستم و تهمینه و فرزند نامشروعشان سهراب بیشتر روشنتان میکردم» در اینجا دو نکته جالب توجه است ذهنیت "غیرتی" و "ناموس پرست" انسان عشیره ای نمی تواند رابطا جنسی آزاد (بخوان آزادی جنسی) را بپذیرد. زیرا او زن را مایملک مرد (پدر، برادر،

نوشته شده توسط: Anonymous

1. کسانی که فیلمهای صمد ساخته پرویز صیاد را دیده اند با شخصیت عین الله باقرزاده آشنا هستند. عین الله چند روزی را در شهر گذرانده بود و لباس روستایی را کنار گذاشته بود و کت و شلوار و کراوات پوشیده بود و سعی می کرد با استفاده از زبان کتابی و کلمات دهان پرکن خودش را شهری یا بقول امروزیها مدرن نشان بدهد. بررسی شخصیت عین الله به ما کمک می کند تا عشیره پرستان را بهتر بشناسیم. چه تفاوت ماهوی هست بین عین الله باقرزاده و عشیره پرستی که کلمات "مدرنیسم" و "پست مدرنیسم" یک آن از دهانش نمی افتد، ولی از اینکه کسی به اسطوره نگاه علمی داشته باشد، متعجب و حیران می شود؟ جمله را دوباره بخوانیم: «عجب، پس نگاه علمی‌ به "" اسطوره "" نیز وجود دارد». عشیره پرست پست مدرن ما هنوز نمی داند که اساسا هیچ پدیده ای در جهان وجود ندارد که نتوان به آن نگاه علمی داشت. نگاه علمی به اسطوره نه تنها وجود دارد، که "اسطوره شناسی"

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای توگلی عزیز
سانسور کار ی را در مان نمیکند.سایت شما متاسفانه در خدمت ................................

نوشته شده توسط: Anonymous

حزب دمکرات امریکا ، حزب سوسیالیست فرانسه ، حزب سوسیال دمکرات دانمارک و.... بلافاصله پس از حمله شیمیایی خواهند اقدام نظامی یکجانه شده اند(دور زدن سازمان ملل). در حالی که احزاب فوق در 2003 مخالف سیاست های بوش بودند و پس از به قدرت رسیدن اکنون خواهان استفاده از قدرت نظامی برای تغییر تعادل قوا بسود هم پیمانان منطقه ای خود می باشند و جالب اینجاست که بیاد بیاوریم که اروپایی ها بلافاصله پس از انتخاب اوباما به او جایزه صلح نوبل را داده اند که رئیس جمهور امریکا دست از دخالت های نظامی برای تغییر رزیم ها بردارد و خاورمیانه جدید از طریق سیاست های ارام در جهت منافع غربی ها چرخش نماید.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی با درود و خسته نباشید...
من هم همانند شما کیه اخبار منطقه و جهان را به زبان فارسی و انگلیسی رصد کرده ام. ولی در اخبار و نه در این شبه گزارش شما اثری از "خواسته سوسیالیست ها و یا تایید آنها در مورد حمله نظامی ندیدم". ضمن این که حزب کارگر بریتانیا نیز با حمله نظامی مخالفت قاطعانه کرده است. اگر منبع خبری خاصی دارید خوشحال می شوم که ما را هم در جریان بگذارید.
با سپاس از شما

نوشته شده توسط: Anonymous

براستی جای تاسف داره که ما هنوز نمیدانیم صادق هدایت برای اینکه از حروف عربی به مانند ض ظ استفاده نکند بدین شکل مینوشت
عزیزم صادق هدایت دقیقا مزنونم نوشته است

نوشته شده توسط: Anonymous

شما بخوبی میدانید برای مبارزه با این انسانهای اولیه و آدمکش باید

شما بخوبی میدانید برای مبارزه با این انسانهای اولیه و آدمکش باید لانه های تکثیر آنها را(مسجدها،حوزه ها علمیه و غیره) تغییر داد یعنی اگر بعد از سرنگونی این تبهکاران مسجدها را تبدیل به ساختمانهای مورد استفاده برای عموم جامعه برای مثال مراکز خرید یا درمانگاه و غیره نکنیم و اگر حوزه های علمیه را بطور کامل خراب نکنیم در اینصورت چنین جاهایی دوباره مراکز رشد و تکثیر این میکروبها خواهد شد و گسترش جهل ،ترور و جنایت از همین مراکز شروع خواهد شد. با وجود باطلاقهای محل زاد و ولد پشه آنوفل نمیتوان بیماری مرگبار مالایا را متوقف کرد و با وجود آن مراکز جهل و جنایت هرگز نخواهیم توانست با جهل و جنایت هدایت شده از آن مراکز مبارزه کنیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

مشکل میتوان باورکرد.شمامطمئنیداقای اقبالی؟..فاکتی..مدرکی..شاهدی....وبهترازهمه تائید خوداقای مصباح..اگردرست باشد گه چه ءعرض کنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

پانفارسیسم از هشتاد سال پیش زمانی که حتی رادیو و تلویزیون نبود در قهوه خانه ها در ماههای رمضان بعد از افطار نقال هائی در تمام نقاط ایران داستان رستم و سهراب را دقیقا شبیه سریال های تلویزیونی هر روز یک قسمت را با چنان آب و تاب و مجانی برای پیر و جوان که در آن موقع هیچگونه مشغولیتی نبود تعریف می کردند و چنان شعر چو ایران نباشد تن من مباد را در وسط داستان در مغز و مخ پیر و جوان و حتی کودکان حک می کردند که این رسوبات ذهنی که با مرور زمان تبدیل به سنگ گردیده و خلاصی از آن کار حضرت فیل است و به این سادگی ها نیست که با مطرح کردن تو بمیری من بمیرم از شر پانفارسیسم خلاص شد،

نوشته شده توسط: Anonymous

استخانلو
خب اگر مردم ایران به شاه نیازی ندارند چرا شما اینقدر ناراحت هستی و به نوشتار من حساسی ؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

صادق هدایت نوشته بود «مزنونم؟» یا «مظنونم؟»

نوشته شده توسط: Anonymous

باید به این دوستمان آقای ایرانخواه گفت که سخت در اشتباه است. علی یک کهن الگوی شیعی است. یعنی شیعیان سعی می کنند چنین بیندیشند. نمونه اش به معراج رفتن محمد. محمد در آنجا دستی را می بیند که همراه او غذا می خورد. دست علی. طبیعی است که کهن الگوهای دینی ویژگی متفاوتی دارند. یا شعر شهریار را در مورد علی بخوانید.
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت...
متاسفانه دانش ایرانخواه در این باره ضعیف است.
اما در مورد فردوسی و نجات شاهنامه از آتش تعصب خونخواران باید گفت که فردوسی مگر خونخواری نمی کند؟ مگر هجوم پیوستۀ رستم به توران و قتل های وی خونخواری نیست؟ مگر فردوسی با تنیدن طبل جنگ بین دو ملت چه کار دیگری کرده است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

بنظر من هیچ ادم عاقلی این همه بر علیه مردم کشو رخود تبلیغ نمی کند. جریانات ضد ایرانی تحت تاثیر تبیلغات چپ قرار دارند و با هزار تاسف باید اعتراف کنم جریان چپ جریانی کودتائی تروریستی و ضد ایرانی است و متاسفانه همه اعضا چپ قربانی سیاست ناروشن و هرج و مرج طلبی خود شدند.مقایشه دو نوع حکومت سابق و کنونی نظر بالا را ثابت میکند.انچه نوشته شد روی تجربه بود و دلسوزی. سانسور دردی را دوا نخواهد کرد.چپ ها باید خود را نخست دوباره تعریف کنند و هویت گمشده خود را پیدا کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

روشن است که آقای لوایی نوشتار بالا را در سایت جا داده تا رسوایی نوشتار پیشین خود ، موسوم به " سهراب کشون..." را بپوشاند، که طی آن، از جمله، رستم دستان را به جرم "تجاوز" محکوم ساخته بود! ولی از بخت بد رسوایی تازه ای به بار آورده است! او می کوشد با ردیف کردن یک رشته نام از خدایان یونان باستان و بکارگیری واژه های دهن پرکنی چون واژه انگلیسی "آرکی تایپ" ، به معنی اعتقاد باستانی و الگوی کهن، نمایشی حیرت انگیز از "دانش" و "استادی" خود ارائه کند تا شاید ساده اندیشانی پیدا شوند و آرای سبک و میان تهی او را به عنوان "نظریات درخشان علمی" باور نمایند. ولی آنجا که از "آرکی تایپ عرفانی" دم می زند، مشتش باز می شود و روشن می گردد که "استاد" اصلاً معنی واژه "آرکی تایپ" را نمی داند! این نا آگاهی نویسنده از معنی "آرکی تایپ" زمانی روشن تر می شود که وی اظهار نظر می کند که: " فردوسی خود را خاک پای حیدر

می داند و در حقیقت او را آرکی تایپ خود می پندارد اما ما در سراسر متن شاهنامه نه نشانی از حیدر فردوسی می بینیم و نه نشانی از راه و رسم اهل بیت نبی." آخر خود را خاک پای حیدر دانستن چه ربطی با "آرکی تایپ" دارد؟! به راستی چرا انسان باید واژه ای را که معنیش را نمی داند دم بدم به کار ببرد و سخنان مضحکه آمیز ارائه نماید؟ فاصله زمانی فردوسی و "حیدر" تنها چیزی حدود 400 سال است و تازه همانگونه که خود نویسنده می گوید: " فردوسی بیشتر به خدای اوستا اعتقاد دارد". با این وصف چگونه "حیدر" آرکی تایپ فردوسی شمرده می شود؟! در مورد اشعار اسلام گرایانه مقدمه شاهنامه بسیار گفته شده و اگر نویسنده اندکی با تاریخ این سرزمین آشنایی داشت و از تعصبات مذهبی فرمانروایان غزنوی چیزی می دانست، برایش روشن بود که فردوسی بزرگ در چه فضایی می زیسته و به یاری چنین ترفند هایی توانسته است شاهنامه دسترنج خود را از آتش تعصب آن خونخواران برهاند و برای نسل های آینده این سرزمین به یادگار گذارد. ضمناً معنی واژه "کهن الگو" یا همان " آرکی تایپ" در این نشانی قابل دسترس است: http://en.wikipedia.org/wiki/Archetype
نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر من آقای لوایی وقتش را برای بغض و کینۀ امثال رازی چرا باید تلف کند؟ رازی .... به شدت مدافع پان فارسیسم است. منظور او از عشیره پرست هم مشخص نیست. او ترک ها را متهم به نگاه عشیره ای می کند. باید از او پرسید که مگر شاهنامه نگاه عشیره ای فردوسی به انسان نیست؟ سعی می کند رادیکالیسم انسان کش فردوسی را دامن مدرن و ...بپوشاند. گیر کرده در تهمینه و به در نمی آید. "تفکر" و "پرسشگری" دستآوردهای دنیای مدرن هستند و ذهن عشیره ای توان بکارگیری آنها را ندارد. خب پدر آمرزیده اسطوره و نگاه بدوی و وحشی فردوسی چه ربطی به تفکر و دنیای مدرن دارد. فازت چیست برار؟

نوشته شده توسط: Anonymous

امید جان مطلبت خیلی به دل می نشیند درود بر تو مرد آریایی

نوشته شده توسط: Anonymous

مردم ایران نشان دادند که نیازی به شاه و شاهنشاه و شاهک و شاهچی ندارند . شما میتوانید در خارج بنشینید و به آلبوم عکسها و ورق پارههای تاریخ بنگرید و نوستالژی خود را سیراب فرمائید .آزموده را آزمایش خطاست !

نوشته شده توسط: Anonymous

""" اسطوره جهل و برزخیان روی زمین """ مردمانی نکبت زده، در رسیدن به "" مدرنیته "" سخت کلّه پا شده اند، اینان هنوز نمیدانند که "" مدرنیته محصول و دستاورد پرسش است در حالی‌ که فرهنگ آنان به یمن لشگری از شاعران بر اساس پاسخ "" بنا نهاده شده، در دنیائی که ادبیات آن در بیشتر از "" ۳۲ حوزه ادبی‌ "" مرزهای اندیشه، تخیّل را در می‌‌نوردد ملتی هنوز "" آبشخور "" فرهنگ شعر و شاعری مانده است که محصول "" ذهن ابتدائی، بدوی و عقب مانده "" است. اینان نه فرهنگ نقدی دارند، نه ژورنالیزم حرفه‌ای و نه یک نویسنده در سطح جهانی‌، گویا وجود آنان در باوراندن این عقیده است که "" مردگان تا ابد میتواند بر زندگان فرمانروائی کنند"".

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز سپاس از مهرتان
من بابت حمایتم از شاهان ایران از سوی مدعیان آزادی بیان همواره مورد سانسور قرار میگیریم و اگر جایی هم مانند اینجا باشد حساب من را محدود میکنند اما تا آخر راه شاهان ایران ایستادم

نوشته شده توسط: Anonymous

هم میهن عزیز من شما میگویید که در زمان قاجار روزنامه ازاد بود! با کدام سواد ملت ان روزنامه را میخواندند. ؟ دوم من از ملی گرایی کسانی مانند رضا شاه گفتم. حتمأ شما میدانید که زمان قاجار کشور امنیت نداشت و در تهران در روز روشن مردم امنیت نداشت. خوزستان دست انگلستان و یک خیانتکارانی مانند شیخ غزل بود. کردستان و مازندران و اذربیجان و غیره در دست چپاولگران و راه زنها بود. لطفأ هم میهن احساساتی نباش . یادت نرود که کشور و ملت ما امروز زیر سلطه اخوندها و .... و اکثریت و ملی مذهبی ها و غیره که کشور ما را غارت و ویران میکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر ایران درود بر کوردوفارس وبلوچوگیلک و لر
نعلبندان ومهتران اسب ویاو ترکان کوچ داده شده به ایران وعربهای که در صدو چند سال پیش به ایران کوچانده شده اند آیا دارای حقی جز گور در ایران هستند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

روحانی اولین زامبی ای است که بجای متوسل شدن به امام زمانش، به ولادیمیر پوتین متوسل میشود.!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

من لینک را فراستادم نمی دانم چرا منتشر نمی شد

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB %8C_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C_%D8%A7%D9%81%D8% BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86

نوشته شده توسط: Anonymous

امروز صبح ساعت ۸ خانم (م) که چند سال قبل در یک بورس فتوگرافی همکلاس بودیم بمن زنگ زد و گفت برو به سایت ایرانگلوبال و موضوع (زین دوچرخه بیشتر از زین اسب زنان را تحریک میکند) را بخوان تا من دوباره بشما زنگ بزنم و یک ماجرای تقریبا عادی شده را که بیشتر در کشورهایی که زامبی ها بر انها حکومت میکنند تعریف کنم.
من خواندم. يکساعت بعد (م) زنگ زد وگفت: من تابستانها با دوچرخه سر کارم میروم و هم سالن ورزشی گاهی با دوچرخه ورزشی تمرین میکنم. اما هرگز به این فکر نیافتادم که با زین دوچرخه خود را ارضا کنم! و برای اینکه به این غریزه طبیعی بخود ارامش بدهم گاهی از چند دوستی که دارم یا دعوت میشوم و یا دعوت میکنم. (م) ادامه داد، در اروپا دختران و خانمهای شرمو از طریق اینترنت بدون آنکه کسی متوجه شود وسایلی از قبیل آلتهای مصنوعی که ویبراتور هم دارند را میخرند و بسته پست شده را در خانه تحویل میگیرند.

(م) افزود: من متولد اروپا ام ۳۴ ساله، پارسال تعطیلات تابستان را برای اولین بار به تهران رفته بودم. قبل از سفر چند روزی در خانه با ملحفه و غیره مثل اجنه ها و ارواه خیالی که در فیلمها دیده بودم چادر سر کردن را تمرین میکردم تا در تهران گیر حکومت زامبی ها(ملاها) نیفتم. در تهران هرچند از طرف زنها و دخترهای عمو،عمه،خاله،دایی بوسه باران شدم اما با دیدن ریشها و لباسهای عهد رنسانس و نگاههای شیطانی زامبی ها و نگهبانان ریشویشان استرس بودم و مواظب چادرم بودم که دچار شلاق خوردن نشوم. روز چهارم دعوت دخترعمویم بودم، ناگهان خانمی با گریه وارد خانه شد و از دختر عمویم خواهش کرد که نگذارد شلاقش بزنند! و یک دقیقه نگذشته بود که خانم مسن تری وارد خانه شد و رو به خانمی گه گریه میکرد گفت، صد بار بتو و دیگر زنهای فامیلهایمان گفته بودم که هر چه ما بیچاره زنها میکنیم نگذارید مردهایمان بفهمند. سپس دختر عمویم بمن گفت برو در آشپزخانه بشین من تا نیم ساعت دیگه برمیگردم. در آشپزخانه هاج و واج نشسته بودم و گاهی صدای پچ پچ آن دو خانم را میشنیدم و نمیدانستم چه اتفاقی افتاده و چه حادثه ای رخ خواهد داد. پس از نیم ساعتی دختر عمویم بر گشت و روی به خانم گریان کرد و گفت برو به خانه ات من از حجت الاسلام قول گرفتم که تو را نزند. وقتی ان دو خانم رفتند دختر عمویم بمن گفت این خانمی که گریه میکرد یکی از سه زن حجت الاسلام است که در خانه بغلی ما ساکنند. دیشب زن کوچکتر این خانم را درحال ارضای جنسی با یک بادمجان دیده و موضوع را به حجت الاسلام گفته. حجت الاسلام هم چهل ضربه شلاق را حلال و روایش دانسته. حجت الاسلام برخی شبها را در خانه های صیغه هایش میگذراند و این زن بیچاره و امثال او که بسیار هستند، چه کنند.
ـ از وقتی که خانم (م) این موضوع را برایم تعریف کرد تا این ساعت از روز فکرم گرفتار حال زنانی استکه در مردابهای متعفن حکومتهای زامبی ها در آسیا، خاورمیانه و آفریقا میلولند. به نظر من زنان باید در مورد مسئله زنان پيشگام باشند و بهترین راه رهایی زنان تحریم چادر و حجاب است که همه چیز زامبی ها نیز به آن گره خورده است. حجاب دشمن زنان است.
نوشته شده توسط: Anonymous

که تفکرش (اگر بتوان چنین نامی بر آن گذاشت) ساده و ابتدائی است، در برابر همه "دشمنان" فقط یک راه مبارزه می شناسد و یک سؤال را مطرح می کند، مانند مسلمان معتقدی که در مقابله با هر مشکلی وان یکاد و حمدوقل‌هوالله می خواند. ولی این سؤال هرگز به ذهن بدوی عشیره پرست خطور نمی کند: چرا قومپرستان همکیش او تا به این حد در ادعاهای گزاف سخاوتمند و در ارائه مدرک و سند خسیسند؟ چرا آقای لوایی در مورد منبع مکتوبش در باره ترک بودن سهراب و تهمینه خودش را به نشنیدن می زند؟ این همه اصرار بر تحلیل نژادی بر اساس فاکتهای جعلی چیست؟ اگر عشیره پرست شجاعت چنین پرسشهایی را داشته باشد، دیگر عشیره پرست نیست و آنوقت شاید دیگر تعجبی از این نکته نکند که اسطوره شناسی یک از علوم پایه در باستانشناسی است و در دانشگاهها تدریس می شود. ولی عشیره پرست راه آسان را ترجیح می دهد، او چشمش را به دهان ملاهای کراواتی عشیره اش

می دوزد و هرچه ایشان بگویند، بی سند و مدرک قبول می کند، "تفکر" و "پرسشگری" دستآوردهای دنیای مدرن هستند و ذهن عشیره ای توان بکارگیری آنها را ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

دنباله ... بشرط آنکه به نفع قبیله خودی و به ضرر عشیره دشمن باشد با چشم بسته قبول می کنند که هیچ، پایش اگر بیفتد برایش جان هم می دهند. عشیره پرست با کلیشه ها (دین، خرافات، دشمنان موهوم و ...) زنده است. نگاهی به کامنتهای خطاب به من بخوبی نشانگر این خصیصه قومپرستان است، یکی از من می پرسد بیت پدر بر پدر مرمرا ایرانی بود را از کجا درآورده ام، دیگری با من بر سر ایران بحث می کند، سومی نظر مرا در مورد البرزکوه می خواهد، مطالبی که هیچکدام مورد ادعای من نبوده اند. اینها همه نشانه چیست؟ مغز انسان عشیره پرست توان درک مفاهیم پیچیده را ندارد. او فقط یک خدا می خواهد، یک دین، یک عشیره و دست آخر هم یک "دشمن". این دشمن بر اساس یک پروتوتایپ قالب ریزی شده در نادانی ساخته و پرداخته می شود. پس عشیره پرست اول انسانها را به "دوست" و "دشمن" (ترک و فارس) تقسیم می کند و بعد سراغ بررسی افکار آنها می رود، ولی از

نوشته شده توسط: Anonymous

دنباله ... و سیاه کردن" صدهاهزار صفحه شعر و نثر فارسی داشته اند و با چه امکاناتی و دقیقا "کِی و کجا" دست به این کار زده اند؟ 4. تکلیف نسخه های خطی پراکنده در چهارگوشه دنیا که از طرف مراجع داشگاهی مختلف عمر آنها تعیین شده است چه می شود؟ تفکر عشیره ای همانطور که بارها در اینجا با سند و مدرک نشان داده ام، شرافت اخلاقی را به هیچ می گیرد. او ایده دیگران را بدون ذکر منبع و مأخذ بنام خود جا می زند و بقول آلمانیها کلاهش را با پر دیگران می آراید. برای مثال همه می دانیم که ادعای گزاف «به نظر من شاهنامه در یکی‌ دو قرن اخیر نوشته شده» متعلق به یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ بشر بنام ناصر پورپیرار است که عشیره پرست کراوات زده ما آنرا به اسم خودش جا می زند. عشیره پرست برای ادعاهای محیرالقول خود احتیاجی به ارائه سند و مدرک نمی بیند، زیرا شنوندگان او در عمق تعصب عشیره ای خود چنان گرفتارند که هر حرفی را

نوشته شده توسط: Anonymous

«چرا دانش آموز امریکائی یا انگلیسی قادر به درک آثار شکسپیر نیست و کلی‌ کتاب‌های کمکی‌ نیاز دارد تا آن بفهمد ولی‌ ما شاهنامه را به راحتی‌ می‌‌فهمیم؟» جواب بسیار ساده است: «شاهنامه در یکی‌ دو قرن اخیر نوشته شده،» دلیل: «نوشتن و سیاه کردن یک کتاب شعر ۸۰۰ صفحه‌ای با ۶۰۰ یا ۷۰۰ واژه امکان پذیر است» /// حالا که با متدولوژی تفکر عشیره ای قرن هفتمی آشنا شدیم سؤالهای زیر به ذهن انسان مدرن می رسند: 1. چرا ما دانشنامه علائی، سیاستنامه نظام الملک، تاریخ بیهقی، تاریخ بلعمی، تاریخ یعقوبی، تفسیر سورآبادی، اشعار رودکی و دقیقی و سوزنی سمرقندی و حافظ و سعدی و مولانا و عراقی و نظامی و عطار و خیام وبیرونی و خیل عرفای خراسانی و آذربایجانی و صدها شاعر و نویسنده هزار سال پیش را می فهمیم؟ 2. آیا نوشتن و سیاه کردن نزدیک به یک میلیون صفحه هم به همین راحتی امکان پذیر است؟ 3. چه کسی یا کسانی منافعی در "نوشتن